نام پژوهشگر: سید علی اصغر میرباقری فرد
زهره نجفی سید علی اصغر میرباقری فرد
÷عارفان برای بیان تجربیات و اندیشه های عرفانی خود از زبان ویژه های بهره می گیرند که می توان آن را زبان عرفانی نامید. این زبان را می توان به دو بخش زبان عبارت و اشارت تقسیم کرد. از ویژگی های زبان اشارت کاربرد رموز،استعارات و نمادهاست که درک صحیح افکار و آرای عارفانی کهاز زبان اشارت استفاده کرده اند بسته به تأویل و تفسیر دقیق این زبان است. زبان عبارت که در مقایسه با زابن اشارت از پیچیدگی کمتری برخوردار است شامل اصطلاحات و تعابیر عرفانی می شود که در بیشتر متون عرفانی به کار می رود.برای دریافت صحیح آنچه عارف می گوید آشنایی با زبان وب خواه عبارت و خواه اشارت ضروری است. در اواخر قرن نوزدهم دانش نشانه شناسی توسط فردینان دو سوسور و چارلز سندرس پیرس به صورت جداگانه پایه گذاری گردیدو. نشانه هر دالی است که می تواند بر مدلول خاصی دلالت کند. و این مدلول می تواند تأویلی باشد. در زبان از رمزگان زبانی به سوی رمزگان معنایی می رویم. اما می توان از همین رمزگان به سوی دلالت نشانه نشاختی رفت. مولانا جلال الدین رومی یکی از بزرگترین شاعران عارف است که با وجود شروح و تفاسیر متعددی نوشته شده بر آثار وی کمتر به بررسی زبان عرفانی وی پرداخته شده است. هدف از این پژوهش تبیین و تفسیر نشانه های زبان عرفانی مولاناست که بدون شناخت آن دریافت دقیق و صحیح سخنان وی ممکن نیست.
معصومه محمدی سید علی اصغر میرباقری فرد
چکیده: ماهیّت فرا زمینی تجربه های عرفانی، عارف را دچار وجد و هیجان می کند؛ بنابراین عارفان برای تعلیم و بیان تجربیّات خود ناگزیرند از زبان خاصّی استفاده کنند که آن را زبان عرفانی می نامند. زبان عرفانی، از دیدگاه های مختلف قابل بررسی است و عناصر متعدّدی در شکل گیری آن نقش دارد. بلاغت از جمله عناصر موثر زبان عرفانی فارسی است. موضوع علم معانی بررسی انواع جمله از جهت معانی ثانوی آن است. این علم، کلام را به خبر و انشاء تقسیم و میزان اثر گذاری آن را بر مخاطبان تعیین می کند، از این رو به کمک قواعد و اصول آن می توان نقش و تأثیر انواع جمله را در انتقال پیام، بررسی کرد. این پژوهش بر آن است که نقش انشاء را در تعلیم اندیشه ها و بیان تجربیّات عرفانی، بررسی و تحلیل کند. آثار عین القضات همدانی، از مهم ترین متون تعلیمی و عرفانی ادبیات فارسی است. جمله های انشایی و معانی ثانوی در این متون نقش مهمّی دارد، از این رو آثار این عارف بزرگ، برای تحقیق در این باب برگزیده شد.
مرضیه کاظمی زهرانی سید مهدی نوریان
این رساله عهدهدار مقایسه ، نقد و تحلیل پنج شرح معاصر بر دفتر پنجم مثنوی(شرح نیکلسون،شرح استعلامی، شرح گولپینارلی، شرح زمانی و شرح شهیدی) است. در این رساله ابتدا مباحثی درباره مبانی شرحنویسی و ویژگیهای شرح مطلوب ارائه گردیده ، سپس ابیاتِ مورد اختلاف بررسی و نقد شدهاست. در نقد ابیات از میان دیدگاههای مختلف ، شرح مناسب انتخاب شده و در ابیاتی که هیچ یک از شروح به نتیجه مطلوبی دست نیافتهاند، با استفاده از فرهنگها و توجه به مفهوم کلّی ابیاتِ قبل و بعد از آن ، شرحی تا حدّ امکان مطلوب ارائه گردیدهاست. پس از آن ویژگیهای پنج شرح مذکور به صورت کامل با ذکر شواهد آورده شدهاست. کلید واژه: مثنوی- دفتر پنجم- نقد- مولانا- شرح نیکلسون- شرح استعلامی- شرح گولپینارلی- شرح زمانی- شرح شهیدی.
مریم شبانی سید علی اصغر میرباقری فرد
چکیده ندارد.
وجیهه امینی سید علی اصغر میرباقری فرد
نام و نام خانوادگی : وجیهه امینی مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد رشته و گرایش : زبان و ادبیات فارسی دانشکده : ادبیات و علوم انسانی استاد راهنما : دکترسید علی اصغر میرباقری فرد استاد مشاور : دکتر علی اصغر باباصفری داستان پیامبران در آثار سنائی تاریخ دفاع : 10/7/89 چکیده از میان اوّلین شاعرانی که به بهره گیری از عرفان در جهت تبیین اندیشه های خود به صورت جدی در شعر همّت گماردند،بی شک سنائی غزنوی جایگاه نخست را دارد .سنائی با وجود اینکه درین راه تقریباً پیش قدم بود؛توانست به خوبی بنای شعر زهد و عرفان ودر عین حال شعر تعلیمی را به نحوی پایه ریزی کند که تا همیشه پابرجا بماند و در هر دوره بر غنا و شکوه آن افزوده گردد. بررسی داستان پیامبران در آثار سنائی می تواند دریچه ای باشد بر گشوده شدن معانی بدیع عرفانی که در لفافه تمثیل و داستان پردازی در شعر او بیان شده است.گاه معانی عظیمی را در ابیات برگرفته از داستان انبیاء،توضیح می دهد که شرح آن بدون تمثیل پردازی و به صورت مستقیم، دشوار و سخت می نماید.مخاطب عام با این وقایع و داستانها بر مقتضای دین و آئین مسلمانی خود آشنایی دارد و همین امر به شاعر کمک می کند که در جهت تبیین اهداف شعری خود و کمک به فهم مطلب از آن بهره ببرد .گاه از وقایع زندگی ایشان به صورت نمادین و سمبلیک بهره می گیرد و گاه صریح،ساده و بی پیرایه . به هر نحو مخاطب بدین ترتیب جذب شعر می شود و مفاهیمی را می آموزد که به سیر صعودی وی در مسیر تکامل کمک خواهد نمود . شاعر در صدد نیست شعر خود را کاملاً عرفانی جلوه دهد؛هم شعر زاهدانه و اخلاقی دارد و هم هجویات،هم انتقادهای تند اجتماعی را بیان می کند و هم گاه نکات لطیف عرفانی را . این مطالب در تمام آثار او به صورت پراکنده دیده می شود. بنابراین شعر او یک وجهی و به معنای کامل،عرفانی نیست،بهتر است بگوییم این نوع شعر در پیروان هم مسلک او اوج می گیرد و همه خود را وامدار او می دانند . از میان آثار او کتاب حدیقه الحقیقه به طرز وسیعی مطالب عرفانی را در خود جای داده است و مثنویهای عطار و مولوی به تکامل و گسترش آن مفاهیم کمک کرده اند.آنچه کار سنائی را ارزشمند می کند،پیشقدم بودن اوست در بیان این موضوعات.سنائی توانست از داستان پیامبران به عنوان یکی از شگردهای خود برای بیان افکار و اندیشه های زاهدانه- عارفانه یاری بجوید و گرچه در موارد بسیاری جنبه روایتی دارد اما در جهت آشنایی ذهن ها با این مقوله در خور اعتنا است. کلید واژه ها: سنائی،تصوف،عرفان،داستان،پیامبران.
بهنام رضایی خمسلویی تقی اجیه
نماد و نمادپردازی از دیرباز در میان اقوام و قشرهایمختلف رایج بوده است وهرگروه برای بیان عقاید ودیدگاه های خویش از زبان رمز و نماد ، بهره های فراوان جسته است؛ امّا مطالعات دقیقی در این باره در ادبیات فارسی تا حدود پنجاه سال پیش انجام نگرفته است. پس از روی آوردن برخی از روانشناسان از جمله فروید ویونگ به این عرصه بود که نماد و نمادپردازی یکی از رویکردهای جدید در مطالعه آثار ادبی شد. در میان آثار بزرگ ادب فارسی بیشترین مطالعه در مورد نماد، بر روی آثار ادبی عرفانی صورت گرفته است؛ چنان که کتاب با ارزش رمز و داستان های رمزی در ادب فارسی از استاد پورنامداریان گواهی موثق بر این ادعاست. دو کتاب:«کلیله ودمنه»و«مرزبان نامه» با غنای نمادینی که دارند، آن چنان که شایسته وبایسته باشد، مورد بررسی قرار نگرفته اند. اگر هم تحقیقاتی در مورد این دو کتاب انجام گرفته، بیشتر به بررسی صناعات ادبی این دو کتاب در قالب و یا دیدگاه نثر فنّی ادبی بوده است. در این تحقیق به بررسی دو کتاب کلیله ودمنه و مرزبان نامه از جنبه های مختلف نمادی پرداخته شده است. دو کتابی که می توان هر دو را نماینده آثار نمادین ادبی در دو سرزمین ایران وهندوستان دانست.
راضیه سرخی سیده مریم روضاتیان
با بررسی کلّی متون ادبی ـ فارسی این نکته روشن می شود که شعرا و نویسندگان در آثار خود از اصطلاحات و تعبیرات عرفانی استفاده کرده و آنها را در آثار خود منعکس کرده اند. به ویژه که برخی از آنها، خود عارف و صوفی بوده اند. در جریان سیر و سلوک، عارف و سالک باید مقاماتی را طی کند و احوالی را دریافت نماید تا به سر منزل مقصود که «فناء فی الله و بقا بالله» (توحید) است، برسد. رسیدن به این منتها، مراحل و شرایط و آداب خاصّی دارد که در بیشتر کتب نظم و نثر منعکس شده است. یکی از احوالی که تقریباً بیشتر عرفا تا قرن پنجم در آثار خود مطرح کرده اند محبت است که از موهبت های خداوندی است و پس از قرن پنجم جای خود را به «عشق الهی» می دهد. محبّت و عشق به حق، در برخی کتب فصلی جداگانه را به خود اختصاص داده است. با این حال محبّت در سرتاسر وادیهای سلوک جریان دارد و بدون آن کسب مقامات و احوال دشوار، غیرممکن و بی هدف است. عارف و سالک برای اظهار عشق و محبّت به خدا باید به مناجات و راز و نیاز با او بپردازد. عرفا و نویسندگان در کتاب های خود کمتر درباره ی مناجات و ویژگی های آن سخن گفته اند و مناجاتها و نیایش های آنها در خلال سخنانشان دیده می شود. عده ای هم در آثار خود از دعا که نوعی مناجات است سخن به میان آورده اند. عرفا احوالی مانند شوق و خوف، مقاماتی مانند انس و رضا و اصطلاحات و مفاهیمی مانند تسلیم، ذکر، غیرت و محنت را به عنوان محورهای اصلی مرتبط با محبّت و مناجات مطرح کرده اند.
احسان رییسی سید علی اصغر میرباقری فرد
احوال عرفانی یکی از مباحث مهم عرفان و تصوف اسلامی به شمار می آید. سالک در سیر استکمالی خود باید درون را تزکیه و صافی کند تا آماده و شایست? دریافت احوال شود. علاوه بر جایگاه والایی که یقین در قرآن کریم دارد، عرفا نیز به عنوان یکی از احوال عرفانی اهمیت زیادی برای آن قائل شده اند و آن را اصل و ریش? تمام احوال عرفانی دانسته اند. بیشتر نویسندگان و شاعران به موضوع یقین توجه نشان داده و از ابعاد مختلف آن را تبین کرده اند بدین جهت این حال عرفانی در متون منثور و منظوم بازتاب گسترده ای داشته است. این مبحث در این متون بیشتر بر اساس سه رکن «ایمان»، «مشاهده» و «شک» استوار شده است. این رساله بر آن است که با مطالع? متون عرفانی تا پایان قرن ششم هجری، یقین را به عنوان آخرین حال عرفانی نقد و تحلیل کند و شیو? بازتاب آن را در متون نظم و نثر فارسی تبین سازد.
رباب ارشادی مطلق سید علی اصغر میرباقری فرد
هر نویسنده ای برای خلق اثر خویش از الگوی خاصی پیروی می کند؛ شیوه ای که چون نظامی سازمان یافته و منظم عمل کند و همه عناصر و واحدهایش در ارتباط با یکدیگر کلیّت منسجمی را بیافریند تا فهم و دریافت مقصود را در ذهن خواننده سهولت بخشد. حال ممکن است روش معمول و متعارف دیگر آثار را به کار بندد و یا چون قرآن کریم از ساختاری متفاوت و خاص برخوردار باشد. نظم و تألیف آیات قرآن و روشی که در بیان مطالب آن به کار رفته است، با تمام کتاب هایی که به دست بشر تألیف و تصنیف شده اند فرق اساسی دارد. در کتاب های تألیف شده به دست بشر، معمولاً یک یا چند مطلب مطرح و در فصل بندی خاصی درباره آن ها بحث می شود. کتاب با یک مقدمه شروع می شود و با چند فصل یا باب پایان می پذیرد و مجموع مطالبی که مربوط به یک مسئله هستند، یکجا و با نظم معینی می آیند. ولی قرآن، کتابی به رسم مألوف نیست که دارای فصل ها و باب هایی باشد و در نظام تألیفی خاص متعارف بشری قرار گرفته شده باشد؛ در واقع قرآن دارای الگویی ویژه و نامتعارف است؛ هر سوره قرآن دارای معنای واحدیست که دیگر معانی حول خود را پوشش می دهد و با آن معنا ارتباطی تنگاتنگ دارد. سوره ها چون میدانی هستند که عناصر آن، دایره وار به دور کعبه معنی مرکزی در حرکتند؛ از این ساختار و سبک قرآن کریم در این پژوهش به عنوان ساختار حلقوی یاد می کنیم که ویژگی بارز آن داشتن روساخت گسسته و پراکنده و ژرف ساخت منسجم و دوری است که شاخصه اصلی و متمایز قرآن کریم نسبت به آثار بشری است. مثنوی مولانا نیز از این ویژگی برخوردار است، پراکندگی مضامین در بخش ها و دفترهای آن، موجب شده است که بسیاری از محققین به بیراهه بروند و آن را فاقد نظم بدانند؛ در حالی که براساس ساختار حلقوی، در عین گسستگی و پراکندگی دارای انسجامی درونی و نسبتاً آشکاری است و این امر، به این هدف رهنمون می شود که مثنوی علاوه بر تأثیرپذیری های معنایی و واژگانی، به صورت عمقی از لحاظ سبکی و ساختاری متأثر از قرآن کریم است. بنابراین روش ساختار حلقوی، با بررسی ابعاد مختلف ساختاری قرآن کریم و مثنوی معنوی، چون روساخت، ژرف ساخت و واحدهای آن، این دو کتاب شکوهمند را از نظامی ویژه بهره مند می داند.
حسین باقری محسن محمدی فشارکی
چکیده دوره ی مشروطه یکی از دوره های بسیارمهم تاریخ است که درآن برای اولین بار در تاریخ ایران اندیشه هایی مانند رهایی از استعمار و استبداد،حکومت قانون،آزادی و برابری درجامعه مطرح شد. یکی ازابزارهای بسیار مهم روشنفکران در این دوره برای نشر و رواج افکار مترقیانه سرودن شعر و نشر آن در بین توده های مردم بود.یکی از انواع این اشعار شعر طنزآمیز بود. هرچند طنز از دیر باز در شعر و ادب فارسی سابقه داشت اما در این دوره کارویژه ی خاصی پیدا کرد و درخدمت اهداف خاص اجتماعی قرار گرفت. شعر طنزآمیز یکی از انواع شعر غنایی است که ظهور آن به ویژه بعد وهمزمان با انقلاب مشروطه ی ایران منشا تحولات مهمی در ادبیات فارسی شده است. در این پایان نامه به نقد و بررسی طنز و به تبع آن هجو وهزل در دوره ی مشروطه پرداخته شده است. ابتدا چون تعریف دقیقی ازاین سه اصطلاح مذکور وجود نداشت با بررسی آثار و گفته های صاحب نظران تعاریف نسبتا دقیقی از آنها ارائه گردید و بر اساس این تعاریف به سیر تاریخی این سخنان شوخ طبعانه به طور اختصار اشاره شد و از میان شاعران طنزپرداز دوره ی مشروطه سه تن از برجسته ترین آنها یعنی نسیم شمال،دهخدا و ایرج میرزا برگزیده شده اند وشعر آنها مورد بررسی قرارگرفته است. در این تحقیق مشخص شد که طنز سخنی است انتقادی و خنده آور که به قصد اصلاح و تکامل جامعه بیان می گردد.در این میان موضوعاتی و مضامینی که شاعران عصر مشروطه بیشتر بدان پرداخته اند مضامین سیاسی اجتماعی وفرهنگی است که در عصر مشرو طه با توجه به حرکت همه جانبه ی جامعه به سمت رسیدن به حکومت قانون و آزادی و رهایی از استبداد و استعمار، جزو مطالبات روشنفکران و طرفداران مشروطه بوده است.
سپیده مهدی پور سید علی اصغر میرباقری فرد
چکیده بررسی و تحلیل متون عرفانی گذشته از دیدگاههای جدید می تواند موجبات کشف معانی تازه ای را فراهم سازد ؛ چرا که این متون سرشار از اسرار و رموز عرفانی هستند که اگر با دیدی جدید به آنها بنگریم، می توانیم به این رموز و حقیقتهای نهفته شده در آنها پی ببریم که این خود ، می تواند منشأ نتایج و فواید بسیاری باشد . یکی از لغات و اصطلاحات ویژه ای که در متون عرفانی دارای کاربردی وسیع بوده ، ادب است . در عرفان اسلامی ، ادب به عنوان یک اصطلاح ، مفهوم تازه ای دارد که با کاربرد آن در علوم دیگر متفاوت خواهد بود . این واژه در لغت به معنای نگه داشتن حد? هر چیزی است و در عرفان معنای نگه داشتن حد? بین بنده و خداوند را به خود گرفته است . در واقع ، ما در حوزه عرفان با این اصطلاح خاص سر و کار داریم . این واژه در عرفان اسلامی ، مفهومی گسترده و عمیق تر از این داشته و شناخت دقایق و ابعاد مختلف آن برای فهم مبانی عرفان و تصوف اسلامی بسیار ضروری است . پژوهش حاضر به منظور دستیابی به تعریفی جامع از اصطلاح ادب در منابع عرفانی – اسلامی صورت گرفته و سعی بر آن بوده که ابعاد مختلف این اصطلاح در متون عرفانی ( از آغاز تا سده هفتم هجری ) بررسی و تحلیل شود . واژگان کلیدی : عرفان اسلامی - ادب – اهل ادب – حدود – سلوک
سمانه جعفری حسین آقا حسینی
«محمّد بن مبارک شاه قزوینی» (و: 966 ق.) ملقّب به «حکیم شاه»، حکیم، متکلّم، فیلسوف، مترجم و طبیب حاذق دربار عثمانی است. وی از محضر استادان بزرگی چون «جلال الدین دوانی» و «صدر الدین دشتکی» بهره برده و به سبب تسلّط بر زبان های فارسی، عربی و ترکی و دسترسی به کتب پیشینیان، توانسته است کتاب های ارزشمندی در علوم مختلف تألیف کند. یکی از این آثار، کتاب فارسی «جواهر نامه» یا «معرفه الجواهر» است که در شرح صفات، انواع، معادن، عیوب، روش نگهداری، طبیعت و خواصّ جواهرات و نیز برخی از احجار تألیف شده است. این اثر با دو مقدّمه آغاز می شود؛ مقدّمه نخست که مشتمل بر حمد و ستایش خداوند، نعت پیامبر و منقبت آل اطهار و اصحاب اخیار است و مقدّمه دوم که شامل تعاریف فلسفی و طبیعی است که از واجب الوجود آغاز می شود و به اجساد سبعه می انجامد. پس از این دو مقدّمه کوتاه، بخش اصلی متن آغاز می شود که مشتمل بر یک معدن «در جواهر» و یک خاتمه «در نسبت برخی جواهر با بعضی» است و سپس یک مخزن «در فلزات» و خاتمه ای دیگر در «نسبت فلزات با یکدیگر». تا پیش از تألیف این جواهر نامه در قرن دهم هجری جواهر نامه های متعدّدی در جهان اسلام تألیف شده امّا جواهر نامه قزوینی ویژگی هایی دارد که آن را از سایر آثار پیش و پس از خود متمایز و تحقیق و تدقیق در آن را ضروری می سازد. یکی از این ویژگی ها، تنوّع و تعدّد جواهر و احجار معرّفی شده در این کتاب است. همچنین استفاده از آثاری که در این علم در حوزه های شرقی و غربی جهان اسلام تألیف شده بود این کتاب را جامع جواهر نامه های پیش از خود ساخته است. ویژگی دیگر این اثر، سبک نثر آن است؛ بررسی سبک این رساله نشان می دهد که علی رغم دوری مولّف از مرکز زبان فارسی، به سبب طبع شاعرانه و ذوق ادبی وی و نیز تسلّط بر آثار بزرگان دوره های پیشین در علوم مختلف، کتاب وی با وجود تأثیر پذیری از زبان عربی از بسیاری از سهو های لغوی و دستوری و نیز تکلّفات رایج در آن دوره مبرّاست و با سادگی و ایجاز لازم برای یک متن علمی، به خوبی از عهده انتقال پیام به مخاطب بر آمده است. در این رساله این اثر ارزشمند بر اساس سه نسخه تصحیح شده است؛ نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی که در سال 1047 هجری کتابت شده و به سبب قدمت، اصالت و افتادگی کمتر به عنوان نسخه اساس انتخاب شده است. نسخه کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار) که کتابت آن در سال 1279 به پایان رسیده. و نسخه کتابخانه ملّی که در سال 1282 برای ناصر الدین شاه کتابت شده است. از مطابقت متن دو نسخه اخیر در بسیاری از موارد و نیز پایان ناتمام یکسان آن دو می توان احتمال داد که نسخه کتابخانه ملّی از روی نسخه سپهسالار استنساخ شده باشد. اختلافات این دونسخه با نسخه اساس بسیار است و اکثر عبارات مبهم و نامفهوم نسخه اساس در آنها حذف و یا با عبارات ساده ای جایگزین شده است. همچنین این رساله افزون بر متن جواهر نامه و مقدّمه ای در باب زندگی ، آثار و سبک مولّف، تعلیقات و فهرست هایی را در بر دارد که با طبقه بندی و شرح برخی از اصطلاحات و اعلام، درک متن را تسهیل می نماید و با مقایسه مندرجات این اثر با برجسته ترین جواهر نامه های فارسی و عربی و درج برخی از مهم ترین تفاوت ها و شباهت ها، اطّلاعات بسیاری در باب جواهر، احجار و فلزات به خواننده می دهد.
علی چلونگر سید علی اصغر میرباقری فرد
چکیده کتاب « الکنوز الودیعه من رموز الذریعه » از کتابهای ارزشمند قرن هشتم هجری است .این اثر، ترجمه « الذّریعه الی مکارم الشّریعه » از تألیفات معروف راغب اصفهانی درعلم اخلاق است که همواره مورد توجّه دانشمندان این علم بوده است . این کتاب توسط یکی از علمای قرن هشتم به نام ابن شمس الدّین حسن ظافر وبه فرمان شاه شجاع به زبان فارسی ترجمه شده است . از این دانشمند درکتب مرجع وتراجم احوال هیچ گونه نام ونشانی بدست نیامد ، جز این که درخاتمه ای که به نام خلخال بر این کتاب افزوده، پدر خودرا شمس الدّین حسن ظافر نامیده است . کتاب « الکنوز الودیعه » علاوه بر جنبه علمی دارای نثری فصیح وبلیغ واز بهترین نمونه های نثر فنی قرن هشتم است که علاوه بر استفاده فراوان از آیات قرآن ، احادیث ، روایات واقوال بزرگان ، در حد زیادی نیز از اشعارعربی وفارسی در آن به کار رفته است . بررسی سبک این رساله نشان می دهد که آشنایی نگارنده با علوم وآثار برجسته ادبیّات فارسی وعربی ونیز طبع شاعرانه وادیب وی ، درتدوین چنین اثری موثر بوده است . دراین رساله ، متن کتاب با مقابله پنج نسخه - ودرپاره ای از موارد نسخه دیگری - از قدیم ترین ومعتبرترین نسخه های خطی این اثر تصحیح شده است . قدیم ترین نسخه ، متعلق به قرن هشتم وکامل ترین وصحیح ترین آن ، که نسخه اساس هم هست ، متعلق به قرن نهم است . درقسمت مقدمه ، علم اخلاق ، زندگی وآثار راغب اصفهانی واطلاعات موجود راجع به مترجم ، کتاب « الکنوز الودیعه » وویژگی های سبکی آن وهمچنین ویژگی های رسم الخطّی نسخه اساس بررسی شده است . درتعلیقات هم کلمات دشوار ، اعلام ، احادیث ، اقوال ، اشعار عربی وفارسی وگویندگان وسرایندگان ومآخذ آنها ودیگر مواردلازم ، توضیح داده شده ودرپایان فهرست های متعدّد از آیات ،احادیث ، اقوال ، دعاها وجمله های دعایی ، اشعارعربی وفارسی ، اشخاص ، جانوران ، جایها وکتابها ارائه شده است . کلید واژه ها : راغب اصفهانی ، الذّریعه الی مکارم الشّریعه ، ابن شمس الدّین حسن ظافر ، الکنوز الودیعه من رموز الذّریعه ، علم اخلاق
الهام سیدان سید علی اصغر میرباقری فرد
توحید یکی از مباحث اساسی و کلیدی عرفان اسلامی تا پیش از قرن هفتم هجری است. بدون شک تبیین جایگاه این اصل مهم عرفانی در شناخت دیگر مبانی سیر و سلوک نیز کارگشا خواهد بود. مباحثی که در باب توحید در کلام عرفا مطرح می شود همیشه یکسان و یکدست نیست. عرفا در باب توحید سخن ها رانده، به ارائه تعاریف و طبقه بندی های مختلف همت گمارده اند. توحید در آراء عرفای سنت اول عرفانی غالباً غایت سیر و سلوک شناخته می شود و البته گاه اشاره به یکی از مراحل پیش از توحید از جمله عشق و فنا دارد. به منظور تبیین دقیق جایگاه توحید در سنت اول مباحث مورد نظر در هفت فصل طبقه بندی و تنظیم شد. فصل اول به بیان کلیات پژوهش و نیز بررسی جایگاه دو عنصر اساسی عرفان اسلامی یعنی قوه نظری و عملی اختصاص یافت. نحوه تعامل قوه نظری و عملی در این پژوهش ابزاری است که به یاری آن به تحلیل مبحث توحید پرداخته می شود. در فصل دوم دیدگاه های متکلمان اشعری، معتزلی و شیعی در باب توحید بررسی شد؛ البته مسلم است که بحث از مباحث کلامی مورد نظر فراتر از حد این رساله است و در این قسمت تنها به آرایی اشاره می شود که در بررسی و تحلیل مبحث توحید در عرفان اسلامی کارگشا خواهد بود. فصل سوم به تبیین ارتباط میان کلام و عرفان با توجه به مبحث توحید اختصاص یافت و تغییر و تحول برخی از اصول زیربنایی عرفان اسلامی از عرصه کلام تا عرفان بررسی شد. فصل چهارم مهم ترین فصل این رساله است که ماحصل کلام عرفا در باب تعاریف، مراتب و انواع، موانع و نشانه های توحید در این فصل بررسی گردید. در فصل پنجم ارتباط بین توحید و معرفت تبیین شد. فصل ششم نیز به بحث از بیان پذیری یا بیان ناپذیری توحید در کلام عرفا اختصاص یافت و در نهایت در فصل هفتم نحوه تعامل قوه نظری و عملی در مبحث توحید بررسی و تحلیل شد. واژگان کلیدی: توحید، قوه نظری، قوه عملی، فنا، وحدت شهود.
مسعود آلگونه جونقانی سید علی اصغر میرباقری فرد
بررسی زبانِ عرفانی از پژوهش هایی است که به طورِ هم زمان با دو متغیر، یعنی زبان و عرفان، سروکار دارد. چنین پژوهشی از طرفی با طرحِ جامعی دربار? زبان و از طرفی دیگر با موضوعِ عرفان و کارکردهای آن مرتبط است. در مبحثِ زبان -چنان چه آن را موضوعِ پژوهش های عرفانی به شمار بیاوریم- باید بتوان از یک طرحِ نشانه شناختی منسجم آغاز کرد و تا دامنه گسترده تری مانند کلام موضوع را بسط و تفصیل داد. از ضروریات مقدماتی چنین بحثی، وجود شبکه منسجمی است که بتواند بررسی زبان را از سطحِ کوچک تری مانند نشانه، دال، و مدلول آغاز کند و با بسطِ آن به سطحِ کلی تری مانند گزاره برسد و از این گذر شرایطِ معناداری گزاره، و کارکردهای زبانی آن را بکاود و نهایتاً شرایطِ حاکم بر بافت های کلّی تری مانند کلام را بررسی کند. در مبحثِ عرفان نیز، باید بتوان به طورِ نظام مندی به کارکردهای عرفان- و نه چیستی آن پرداخت.کارکردهای عرفان چه در حوز? نظری و چه در حوز? عملی همواره با موضوعاتی چون معاملاتِ عرفانی(تجرب? طریقی)، احوالِ عرفانی، معرفتِ عرفانی و هستی شناسی عرفانی مرتبط است. به بیانی دیگر، مادامی که چیستی تجرب? عرفانی موضوعِ پژوهش نباشد، می توان با استناد به برخی از ویژگی های عرفان به طبقه بندی معناداری در این حوزه دست زد. این طبقه بندی شاملِ تجربه، احوال، معرفت و هستی شناسی عرفانی است. با ترکیب دو متغیرِ مستقلِ زبان و عرفان پژوهشی را می توان پی ریزی کرد که دغدغه اصلی آن زبانِ عرفانی باشد. در چنین پژوهشی از جمعِ این دو متغیرِ مستقل استفاده می شود، یعنی از طریقِ بررسی زبان در ساحت های متمایز عرفانی تحلیل هایی صورت می گیرد که به طورِ هم زمان از دو روش زبان شناختی و معرفتِ شناختی استفاده می کنند.