نام پژوهشگر: لعیا غلامی تهرانی

بررسی و مقایسه ویژگی های خواندن دانش آموزان شنوا و کم شنوای شدید پایه پنجم ابتدایی شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1388
  محمد رضایی   لعیا غلامی تهرانی

از آنجا که زبان نوشتاری مبتنی بر زبان گفتاری می باشد، احتمال می رود آسیب شنیداری علاوه بر زبان بیانی باعث تاخیر و نقایصی در زبان نوشتاری و مهارتهای خواندن نیز بشود. جهت پی بردن به مشکلات و نقایص خواندن کودکان با آسیب شنیداری، تدوین راهکارهای درمانی مناسب برای جبران این مشکلات و کمک به سیستم آموزشی این کودکان نیاز به انجام تحقیقات وسیع تری در این حیطه می باشد.بنابراین در این تحقیق تلاش شده است تا با استفاده از یک آزمون خواندن، مهارتهای خواندن دانش آموزان کم شنوای شدید و شنوا در پایه پنجم ابتدایی مقایسه شود. در این مطالعه مقطعی-مقایسه ای، 16 کودک کم شنوا با تمام شماری کل جامعه ی دانش آموزان کم شنوای شدید پایه ی پنجم (مدارس باغچه بان) و باتوجه به معیارهای ورود و خروج مطالعه انتخاب و با 16 کودک شنوا به عنوان گروه کنترل که براساس پایه تحصیلی با گروه نمونه همتاسازی شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت انجام مقایسه مورد نظر از آزمون خواندن و نوشتن در دانش آموزان دبستانی(تهرانی 1380) استفاده شد و داده های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف – اسمیرنوف و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که کودکان کم شنوا در مهارتهای سرعت نامیدن(0/385 =p)، حافظه شنیداری- کلامی صدا(معکوس) (0/345=p)، حافظه بینایی- کلامی تصویر(1= p)، حذف واجی (0/817= p) و صحت خواندن ناکلمه (0/633= p) عملکرد مشابهی با کودکان گروه کنترل داشته اند ولی در مهارتهای دیگر عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه کنترل داشته اند. به نظر می رسد که پردازش شنیداری در همه مهارتهای پیش نیاز و تکمیلی خواندن نقش کلیدی دارد و کودکان کم شنوا در تکالیفی که به پردازشهای بینایی نیاز دارند و وابستگی کمتری به مهارتهای زبانی دارند عملکرد مشابهی با کودکان شنوا دارند ولی در تکالیف مبتنی بر پردازشهای شنیداری و زبانی عملکرد ضعیفتری دارند.

بررسی و مقایسه مهارتهای پردازش واجی در کودکان 6 ساله نابینا و بینای استان تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1388
  مریم سادات مومن واقفی   لعیا غلامی تهرانی

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه مهارتهای پردازش واجی در کودکان 6 ساله نابینا و بینای استان تهران صورت گرفته است. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع مقایسه ای – تحلیلی است. آزمودنی های آن شامل 24 کودک نابینا و 24 کودک بینا ی 6 ساله است که دارای شنوایی طبیعی، تولید طبیعی و هوش عادی بودند و همگی از نظر جسمی و فیزیکی نیز سالم بودند. ابزار پژوهش عبارت از تست ارزیابی اختلالات خواندن و نوشتن در دانش آموزان دبستانی( مهارتهای زبانی و شناختی تهرانی،1380) و تست ارزیابی آفازی (نیلی پور،1371) بود. کلیه داده ها بر اساس spss15 مورد تحلیل قرار گرفت. آزمونهای آماری مورد استفاده عبارت بودند از: آزمون t مستقل، آزمون خی، آزمون یو – من ویتنی و آزمون کولموگروف – اسمیرنوف. یافته ها: مهمترین یافته های این پژوهش عبارتند از: در خرده آزمون بازشناسی صدا در ناکلمه،کودکان بینا عملکرد بهتری (00.=p) را نسبت به گروه نابینا داشتند. در خرده ازمونهای آگاهی واجی بین کودکان بینا و نابینا تفاوتی مشاهده نشد. در حافظه کلمات(00.=p) و جملات (00.=p ) کودکان نابینا عملکرد بهتری را داشتند. در نامیدن گلها کودکان بینا(01.=p ) عملکرد بهتری را نسبت به نابینایان داشتند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که کودکان نابینا در آیتم های مربوط به حافظه عملکرد بهتری را داشتند که دلیل آن هم می تواند آن باشدکه روی درون دادهای شنیداری بیشتر از بقیه حس ها تاکید می کنند. اما در مواردی که سایر حواس نظیر بینایی دخالت بیشتری دارد(نظیر نامیدن گلها ) کودک نابینا تفاوت مشخصی را با بینا نشان می دهد. در مهارتهای آگاهی واجی هم به نظر می رسد که چون خرده آزمونهای آن با مهارتهای خواندن و نوشتن مرتبط است از آنجا که هر دو گروه آموزش رسمی را دریافت نکرده بودند لذا عملکرد یکسانی داشتند و این مسئله نشان دهده این است که هر دو گروه از حداقل مهارتهای لازم برخوردارند اما با توجه به درصد پاسخهای پایین هر دو گروه به نظر می رسد این آزمون برای هر دو گروه از دشواری یکسانی بر خوردار بوده است.در خرده آزمون بازشناسی صدا در کلمه تفاوت مشاهده شده بین دو گروه مربوط به بازشناسی در ناکلمه بود که گروه بینا عملکرد بهتری راداشتند که شاید بتوان دلیل آنرا این گونه توجیح کرد که کودکان بینا سبت به نابینا به جزییات کلمات بیشتر توجه دارند و تصورات بینایی که مشخصات ممیزه اشیاءرا بهمراه دارد به طور غیر مستقیم در پردازش شنیداری کلمات و ناکلمات موثر می باشد. /

تاثیر آموزش اشاره بر مهارتهای گفتار وزبان بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  جعفر معصومی کمانج   سید مجید رفیعی

چکیده: زمینه و اهداف: درمان و توانبخشی ناتوانیهای گفتارو زبان بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم اغلب کاری دشوار و چالش برانگیز است. بنابراین بهره گیری از یک روش مداخله ای آسان و موثر مانند آموزش اشاره جهت تکمیل روند توانبخشی گفتار وزبان بسیار ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر به منظور بررسی فرضیه ی فوق یعنی تاثیر آموزش اشاره بر مهارتهای گفتاری و زبانی بیماران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم 3-6 سال انجام گردیده است. مواد و روش ها: 56 بیمار (دختر پسر) مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در محدوده ی سنی 3-6 سال در این مطالعه ی نیمه تجربی شرکت داده شدند. 28 نفر از افراد انتخاب شده بصورت تصادفی در گروه آزمایش و بقیه در گروه کنترل قرار گرفتند. مداخله ی درمانی شامل 36 جلسه ی آموزش اشاره یکساعته بود.مهارتهای گفتاری، زبان دریافتی و زبان بیانی آنها توسط آزمون نیوشا و مهارت تقلید کلامی آنها توسط آزمون تقلید کلامی ارزیابی شد. بحث و نتیجه گیری: داده ها با استفاده از آزمونهای پارامتری تی دو گروه مستقل و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که امتیازات در مهارتهای زبان بیانی، زبان درکی، گفتار و تقلید کلامی در گروه مداخله افزایش یافته بود. براساس یافته های این پژوهش می توان چنین استنباط نمود که آموزش اشاره در این مطالعه بطور معناداری باعث بهبود مهارتهای گفتار، زبان دریافتی، زبان بیانی و تقلید کلامی کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم می گردد. کلید واژه ها: اختلالات طیف اتیسم؛ زبان بیانی؛ زبان دریافتی؛ گفتار؛ تقلید کلامی

تاثیر روش صدادرمانی تشدیدی بر عملکرد صوتی بیماران 20-40 ساله مبتلا به دیسفونی ناشی از تنش عضلانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1388
  مهسا مقدم   لعیا غلامی تهرانی

دیسفونی ناشی از تنش عضلانی، از شایع ترین اختلالات صوتی عملکردی است. پیشنهاد شده روش صدادرمانی تشدیدی برای بیمارانی که دچار بیش عملکردی چینهای صوتی هستند نظیر آنچه در این گروه از بیماران مشاهده می شود بسیار مفید است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین و مقایسه ویژگی های ادراکی، آکوستیک و فیزیولوژیک افراد مبتلا به دیسفونی ناشی از تنش عضلانی قبل و بعد از دریافت صدا درمانی تشدیدی می باشد. افرادمورد مطالعه 10 فرد مبتلا به دیسفونی ناشی از تنش عضلانی شامل 6 زن و 4 مرد با میانگین سنی 31.3 بودند. این افراد توسط پزشک متخصص گوش و حلق و بینی تشخیص دیسفونی ناشی از تنش عضلانی دریافت می کردند و سپس برای درمان ارجاع داده می شدند. این افراد به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند که افراد گروه مداخله به مدت دو ماه تحت صدادرمانی تشدیدی قرار گرفتند ولی افراد گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. بازده روش صدادرمانی تشدیدی با ارزیابی ادراکی شنیداری، اندازه گیری آکوستیکی و بررسی استروبوسکوپی قبل و بعد از درمان مورد بررسی قرار گرفت. پس از درمان، شدت اختلال صوت، خشونت صدا، نفس آلودگی و تلاش و تقلای صوتی در ارزیابی ادراکی شنیداری و نیز آشفتگی بسامد پایه و آشفتگی شدت در ارزیابی آکوستیک به طور معناداری کاهش یافت. نسبت هارمونی به نویز به طور معناداری افزایش یافت و در ارزیابی ویدئو استروبوسکوپی در میزان باز بودن چاکنای، تقارن دامنه، انقباض جانبی و موج مخاطی بهبود معناداری مشاهده شد. در گروه کنترل پس از دو ماه هیچ تغییر معناداری مشاهده نشد. روش صدادرمانی تشدیدی یک روش کارآمد برای افراد مبتلا به دیسفونی ناشی از تنش عضلانی است و می تواند در کلینیک ها برای درمان مشکل صوتی این گروه از بیماران مورد استفاده قرار گیرد.

معرفی روش درمان دستی صدا-معیار و تعیین تاثیر آن بر اختلالات پرکاری صوتی بزرگسالان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  ابوالفضل صالحی   لعیا غلامی تهرانی

چکیده: زمینه و هدف: عدم توازن بین زیرساختهای دخیل در آواسازی می تواند منجر به برهم خوردن توازن و افزایش تنش عضلانی مکانیزم آواسازی و در نهایت اختلال صوتی گردد. با توجه به ناکارآمدی برخی روش های صدا درمانی سنتی و رایج در سطح کشور، روش درمان دستی صدا معیار به لحاظ نظری یکی از کوتاهترین روش ها در کاهش یا ازبین بردن اختلالات پرکاری صوتی است. این روش با الگو گرفتن از درمانهای دستی متعارف و استفاده از صداسازی در راهبری فرایند درمان ارائه شده است. این پژوهش ضمن معرفی روش، به تعیین تاثیر آن بر اختلالات پرکاری صوتی پرداخته است. روش بررسی: 20 نفر بزرگسال دچار پرکاری صوتی با سابقه حداقل 3 ماه اختلال صوتی به شیوه مداخله ای قبل و بعد تحت 15 جلسه درمان دستی صدا معیار قرار گرفتند. صدای بیماران از جنبه های آکوستیک، ادراک شنیداری، استروبوسکوپی، احساس ناراحتی در مجرای صوتی و کیفیت زندگی بیماران متاثر از اختلال صوتی، قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش تغییرات معناداری را در بهبود پارامترهای آکوستیک پس از درمان نشان می دهد. تغییرات واکه /a/ شامل کاهش جیتر (p = 0.003) و شیمر(p = 0.000) و افزایش نسبت هارمونی به نویز (p = 0.000) و تغییرات واکه /i/ شامل افزایش نسبت هارمونی به نویز (p=0.009) و کاهش جیتر (p=0.020) می باشد. کاهش شیمر واکه /i/ معنادار نمی باشد p = 0.170)). تغییرات در پارامترهای ارزیابی های ادراکی، استروبوسکوپی، احساس ناراحتی در مجرای صوتی و کیفیت زندگی معناداری قدرتمندی (p=0.000) را در جهت بهبود آنها نشان می دهد. نتیجه گیری: درمان دستی صدا معیار بعنوان روشی جدید و تاثیرگذار می تواند در درمان اختلالات پرکاری صوتی مورد استفاده قرار گیرد. واژگان کلیدی: درمان دستی صدا-معیار، اختلالات پرکاری صوتی ، ارزیابی ادراکی شنیداری، آکوستیک، استروبوسکوپی

بررسی وضعیت پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال و سهم آن ها در مشکلات خواندن دانش آموزان نارساخوان فارسی زبان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  طاهره سیما شیرازی   عبدالله موسوی

چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مشکلات پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال در دانش آموزان نارساخوان فارسی زبان بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، توصیفی-تحلیلی، ابتدا دانش آموزان پایه دوم ابتدایی بر اساس نمرات درستی خواندن (که با استفاده از آزمون تشخیصی خواندن و آزمون خواندن و نارساخوانی محاسبه شد)، به دو گروه رساخوان و نارساخوان تقسیم شدند و سپس از بین آن ها، 21 دانش آموز نارساخوان و 32 دانش آموز رساخوان انتخاب شدند و خرده آزمون های پردازش واجی (آگاهی واجی و سرعت نامیدن)، پردازش شنیداری مرکزی (تفکیک زمانی و پردازش شنوایی دوگوشی) و حافظه فعال (مدار واجی، اجرا کننده مرکزی و صفحه دیداری -فضایی) برای ایشان اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، تی زوجی، ویلکاکسون، ضریب های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تحلیل های چند متغیره، کای اسکوئر و فیشر استفاده شد. یافته ها: نارساخوانها در تمام متغیرها به جز پردازش شنوایی دوگوشی به طور معناداری امتیازات کمتری نسبت به رساخوان ها کسب کردند (05/0 p<). پردازش واجی در نارساخوان ها با درستی و سرعت خواندن و در رساخوان ها با سرعت خواندن همبستگی معنادار داشت (05/0 p<). اما در هیچیک از دو گروه، همبستگی خطی معناداری بین پردازش شنیداری مرکزی یا حافظه فعال با خواندن مشاهده نشد. 6% از رساخوان ها و 90% از نارساخوان ها مشکلات پردازش واجی، 20% از رساخوان ها و 80% از نارساخوان ها مشکلات حافظه فعال و 38% از رساخوان ها و 62% از نارساخوان ها مشکلات پردازش شنیداری مرکزی داشتند. 85% نارساخوان ها ترکیبی از دو یا سه مشکل را نشان دادند در حالیکه هیچیک از رساخوان ها ترکیبی از مشکلات را نشان ندادند. کمتر از 6% از رساخوان ها و بیشتر از 56% از نارساخوان ها در دو یا بیش از دو خرده آزمون از آزمون های آگاهی واجی، سرعت نامیدن و مدار واجی مشکل داشتند. نتیجه گیری: اغلب نارساخوان ها ترکیب های متفاوتی از مشکلات پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال را نشان می دادند که می تواند حاکی از همگن نبودن نارساخوانی باشد، اما در تمامی این ترکیبات مشکل پردازش واجی وجود داشت که موید نقص واجی مرکزی در نارساخوانی است. کلید واژه ها: نارساخوانی، خواندن، پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی، حافظه فعال

تدوین پروتکل فارسی ارزیابی گفتار روایتی در کودکان 6-5 ساله و استفاده از آن برای ارزیابی کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  زهرا سلیمانی   لعیا غلامی تهرانی

زمینه و هدف:با توجه به اهمیت ارزیابی زبان با استفاده از گفتار روایتی ، هدف از این پژوهش ساخت پروتکلی برای ارزیابی گفتار روایتی در زبان فارسی بوده است. سپس از این پروتکل برای ارزیابی مهارت زبانی کودکان طبیعی و آسیب ویژه زبانی 6-5 ساله استفاده شد تا مشکلات زبانی کودکان آسیب ویژه زبانی مشخص گردد . روش اجرا: ابزار هنجار گفتار روایتی ادمونتن متشکل از 6 داستان برای استخراج گفتار روایتی انتخاب شد. داستان ها مطابق با فرهنگ ایران تغییر داده شد. ویژگی های روان سنجی این ابزار در زبان فارسی محاسبه شد. پس از تهیه پروتکل، تصاویر داستان ها به دو گروه کودکان طبیعی(48 نفر) و آسیب ویژه زبانی( 15 نفر) 6-5 ساله ارائه گردید و نمونه گفتاری آن ها جمع آوری و ضبط شد. پس از نسخه برداری داستان ها، آن ها از نظر نحو یعنی ساختار جمله(جمله مرکب نا هم پایه، جمله مرکب هم پایه، جمله سوالی، جمله منفی و کل جمله)، عناصر ربط(حروف ربط، ارجاع، اولین اشاره) و نوع کلمه(اسم، صفت، قید، فعل) و معنی شناسی( تعداد کل کلمه، انتقال اطلاعات) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بررسی انواع روایی در تهیه پروتکل توسط افراد خبره بالای 80 درصد به دست آمد. نتایج بررسی پایایی آزمون- بازآزمون در کل داستان ها نشان داد در متغیرهایی مانند انتقال اطلاعات که تحت تأثیر تمرین و یادآوری قرار می گیرند، قابلیت تکرارپذیری اندک است( 08/0p=)، اما در اکثر متغیرها بین دو مرحله اجرا همبستگی وجود دارد (05/0p<). نتایج بررسی پایایی درون ارزیاب و بین ارزیاب ها در نسخه برداری و تحلیل داستان ها نیز حاکی از ثبات اندازه گیری بوده است. مقایسه گفتار روایتی کودکان طبیعی و آسیب ویژه زبانی در کل داستان ها نیز نشان می دهد، بین میانگین دو گروه در ساختار جمله در متغیرهای جملات مرکب نا هم پایه، هم پایه و تعداد کل جمله، در عناصر ربط در متغیرهای حروف ربط علّی، تقابلی و اضافی، اشاره ، مالکیت، تعداد کل عناصر ربط و اولین اشاره، در ساختار کلمه در متغیرهای اسامی، صفت مطلق، قید و در معنی شناسی در متغیرهای تعدادکل کلمه و انتقال اطلاعات تفاوت معنی دار وجود دارد(05/0>p). نتایج بررسی صرف در کلمات قابل صرف اسم، صفت و فعل نشان داد، بین میانگین دو گروه تفاوت معنی دار وجود ندارد. نتیجه گیری: ابزار تهیه شده دارای روایی و پایایی است. تفاوت بین دو گروه در جملات مرکب نا هم-پایه، جملات مرکب هم پایه، تعداد کل جملات ، تعداد کل کلمات به کار رفته در داستان ها و میزان انتقال اطلاعات در مطالعات دیگر نیز نشان داده شده است. اما عدم مشاهده تفاوت معنی دار در صرف کلمه ضرورت پژوهش های بیش تری را در کودکان آسیب ویژه زبانی در زبان فارسی نشان می دهد.

مقایسه ی شیوه های مختلف ارزیابی وضوح گفتار در کودکان کم شنوای 4 تا 7 ساله ی فارسی زبان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1392
  اکبر دارویی   عباس پورشهباز

هدف: ارزیابی وضوح گفتار از مهم ترین فعالیت های بالینی به شمار می رود که با آن میزان پیشرفت مداخلات درمانی سنجیده می شود. این پژوهش با سه هدف انجام شد: تهیه ابزاری روا و معتبر برای سنجش وضوح گفتار کودکان کم شنوا، بررسی امکان جایگزینی شیوه ای کوتاه تر و ساده تر برای ارزیابی وضوح گفتار، بررسی امکان جایگزینی شنونده ی در دسترس برای قضاوت درباره ی وضوح گفتار. روش: ابتدا در مطالعه ی روش شناختی، آزمون وضوح کلمات با دو زیرآزمون کلمات تکراری و تصویری، و آزمون وضوح جملات طراحی شد. سپس در مطالعه ای غیرتجربی، نمونه های گفتاری 26 کودک کم شنوای دوطرفه ی حسی-عصبی 4 تا 7 ساله که به روش در دسترس انتخاب شده بودند (شامل کلمه، جمله، بازگویی داستان و گفتار محاوره ای) ضبط شد و برای قضاوت دراختیار 104 شنونده (مادر، ناآشنا، کم تجربه و باتجربه) قرار گرفت. نمره ی وضوح نمونه های گفتاری با تقسیم تعداد کلمات صحیح تشخیص داده شده توسط شنوندگان بر تعداد کل کلمات بیان شده توسط کودکان محاسبه شد. داده ها با استفاده از نسخه ی شانزدهم نرم افزار spss تحلیل شد. مقایسه ی وضوح نمونه های گفتاری با روش تحلیل چندمتغیره و تی زوجی و مقایسه ی نمرات حاصل از قضاوت شنوندگان با روش اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ زیرآزمون های وضوح کلمات تکراری و تصویری و جملات، به ترتیب 96/0، 95/0 و 98/0 به دست آمد. پایایی آزمون-بازآزمون ارزیابی های مختلف بین 98/0 تا 99/0 بود. مقایسه ی نمرات وضوح نمونه های مختلف گفتاری حاکی از تفاوت معنی دار میان آنها بود (p<0/001). به جز بازگویی داستان، وضوح سایر نمونه های گفتاری با وضوح گفتار محاوره ای تفاوت معنی دار داشت (p<0/032). قضاوت 4 گروه شنونده درباره ی وضوح 5 نمونه ی گفتاری کودکان کم شنوا با یکدیگر تفاوت داشت (p<0/001). قضاوت شنوندگان ناآشنا با شنوندگان کم تجربه در 3 نمونه ی گفتاری یکسان بود. نتیجه گیری: از آزمون های وضوح گفتار می توان در محیط های بالینی برای سنجش توانایی ارتباطی کودکان کم شنوا استفاده کرد. به منظور ارزیابی وضوح گفتار، می توان نمونه ی بازگویی داستان را به عنوان جایگزین گفتار محاوره ای به کار برد. هم چنین می توان به جای شنونده ی ناآشنا از قضاوت شنونده ی کم تجربه استفاده کرد.

تدوین پروتکل روش تلفیقی شناختی- گفتاری به زبان فارسی و تعیین اثربخشی آن در درمان افراد لکنتی بزرگسال
thesis سایر - پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی 1392
  مرتضی فرازی   آناهیتا خدابخشی کولایی

? چکیده مقدمه: لکنت یکی از بیماریهای بحث برانگیز و یک اختلال گفتاری چند وجهی روانی ـ حرکتی است که در جریان طبیعی گفتار فرد روی می دهد و همراه با تغییرات رفتاری، شناختی و نگرشی است. هدف: هدف این مطالعه تدوین پروتکل روش تلفیقی شناختی ـ گفتاری به زبان فارسی و تعیین اثربخشی آن در درمان افراد لکنتی بزرگسال بود. روش پژوهش: این پژوهش با یک مطالعه متدولوژیک برای تعیین روایی و پایایی ابزار پژوهش و یک مطالعه شبه تجربی برای تعیین اثر بخشی روش تلفیقی شناختی ـ گفتاری در درمان افراد لکنتی بزرگسال(19نفر)انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود که از میان مراجعان لکنتی بزرگسال 30-18ساله به مراکز گفتار درمانی شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش، از نسخه فارسی آزمونssi-3(رایلی2009)و آزمون نیمرخ شناختیwasspرایت و آیره(2009) استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از برآورد پایایی با امتیاز 98/0 برای متن 200 کلمه ای و برآورد دامنه 99/0-76/0 برای تمام خرده مقیاسهای آزمون نیمرخ شناختی می باشد. همچنین نتایج، آشکار ساخت که تفاوت معنی داری بین میانگین روانی گفتار، میانگین روانی خواندن شفاهی و میانگین خرده مقیاس های نیمرخ شناختی با رویکرد تلفیقی و رویکرد شکل دهی روانی گفتار در دو گروه وجود دارد(001/0p<). نتیجه گیری: روش تلفیقی شناختی ـ گفتاری در درمان لکنت بزرگسال در مقایسه با رویکرد شکل دهی روانی گفتار اثر بخش تر بوده و استفاده از آن به همه گفتار درمانگران توصیه می شود

ساخت نسخه فارسی مجموعه آزمون ارزیابی تشخیصی آوایی و واجی و تعیین ویژگی های روان سنجی آن در کودکان 3 تا 6 ساله
thesis 0 1392
  طلیعه ظریفیان   لعیا غلامی تهرانی

هدف: آزمون ارزیابی تشخیصی آوایی و واجی امکان تشخیص افتراقی اختلالات صدای گفتار را فراهم می کند. پژوهش پیش رو با هدف تهیه نسخه فارسی مجموعه آزمون ارزیابی تشخیصی آوایی و واجی(دیپ) برای کودکان 3 تا 6 ساله و تعیین ویژگی های روان سنجی آن به انجام رسید. روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با الگویی پژوهش بنیاد ویژگی های روانسنجی آزمون ارزیابی تشخیصی آوایی و واجی تعیین شد. 387 کودک 3 تا 6 ساله فارسی زبان از 12 مهدکودک و مرکز پیش دبستانی در شمال غرب شهر تهران در این پژوهش شرکت داشتند. شواهد روایی محتوا با رجوع به آراء صاحب نظران (آسیب شناس گفتار و زبان و زبان شناس)، شواهد روایی ملاک با بررسی روایی همزمان نتایج حاصل از آراء صاحب نظران با آزمون های آوایی، واجی، بی ثباتی، شواهد روایی سازه با بررسی روایی افتراقی بین دو گروه مبتلا به اختلالات آوایی و واجی و بدون آن و تفاوت های گروهی بین گروه های سنی مختلف بررسی شد. شواهد روایی همگرا با مقایسه نتایج دو آزمون غربال گری تشخیصی و بی ثباتی و آزمون آوایی و آزمون اطلاعات آوایی به دست آمد. در بررسی اعتبار آزمون، تکرارپذیری نتایج حاصل از بررسی همخوان ها و واکه ها از طریق محاسبه درصد توافق و نتایج حاصل از مقیاس های کمّی به دو روش بررسی ثبات زمانی (آزمون- بازآزمون) و ثبات محتوایی (نمره گذاری توسط دو ارزیاب مستقل) انجام شد. تمام محاسبه ها در سطح کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نسخه فارسی مجموعه دیپ بر اساس نظر متخصصان صاحب نظر از روایی محتوایی مناسبی برخوردار بود (92/94cvi>). نتایج هریک از آزمون های آوایی، واجی، بی ثباتی حاکی از همبستگی زیادی با آراء صاحب نظران و روایی همزمان آزمون بود(به ترتیب 72/0، 76/0 و 68/0). مقایسه نتایج آزمون آوایی با آزمون اطلاعات آوایی و درصد بی ثباتی در دو آزمون غربال گری تشخیصی و بی ثباتی حاکی از روایی همگرای دو آزمون بود (به ترتیب 8/0 و 6/0). نتایج اجرای آزمون های آوایی، واجی و بی ثباتی در دو گروه مبتلا به اختلالات آوایی و واجی و بدون آن نشان از تفاوت آماری معنادار بین دو گروه با و بدون اختلال داشت (001/0>p). در بررسی اعتبار میزان شاخص های خطای معیار اندازه گیری، همسانی درون طبقه ای، ضریب تغییرات و ضریب همبستگی پیرسون، درصد توافق کاپای برآورد شده حاکی از تکرارپذیری زمانی و محتوایی آزمون بود. نتیجه گیری: با توجه به داده های پژوهش حاضر به نظرمی رسد نسخه فارسی آزمون آوایی و واجی ابزاری روا و معتبربرای شناسایی مهارت های آوایی و واجی در کودکان 3 تا 6 ساله و شناسایی اختلالات آوایی و واجی در آنان است.