نام پژوهشگر: مصطفی مهرآیین
محمد مبشری محمدرضا طالبان
هدف این تحقیق شناخت ارزش های اجتماعی جامعه ایران طی دهه های دوم وسوم انقلاب و مقایسه آن با ارزشهای اجتماعی دهه پنجاه در آینه تحقیقات پهناگر پیمایشی است. با توجه به اینکه رهبران انقلاب اسلامی این انقلاب را انقلاب ارزش ها خوانده اند که با اتکاء به ارزش های معنوی و متعالی به پیروزی رسید و بعد از انقلاب نیز نظام جمهوری اسلامی در صدد تعمیق و گسترش هر چه بیشتر این ارزشها برآمد، سوال اصلی تحقیق اینگونه فرموله شد که ارزش های اجتماعی جامعه ایران در دهه های دوم و سوم انقلاب نسبت به دهه پنجاه چه تغییراتی داشته است. چارچوب مفهومی این تحقیق توصیفی مشتمل بر تعریف مفاهیم ارزش و ارزش های اجتماعی و رویکرد تلفیقی اینگلهارت و رفیع پور در مورد طبقه بندی ارزش های اجتماعی است. در این چارچوب مفهومی پس از ارائه تعریف مورد نظر خود از مفاهیم ارزش و ارزش های اجتماعی، با توجه به تقسیم بندی اینگلهارت و رفیع پور، ارزش های اجتماعی را به دو بعد مادی و فرامادی(معنوی) تقسیم کردیم. ارزش های مادی شامل دو بعد امنیت و اقتصاد و ارزش های فرامادی شامل ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.روش تحقیق، تحلیل ثانوی است و با استفاده از نتایج پیمایش هایی که در سطح ملی از سال 1353 تا 1388 انجام شده است به بررسی تطبیقی ارزش های اجتماعی جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه پنجاه پرداختیم. اهم نتایج به شرح زیر است: 1- میزان اهمیت ارزش های مادی برای جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه 50 افزایش داشته است. 2- ارزیابی از نسبت ارزش های فرهنگی برای جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه 50 کاهش یافته است. 3- ارزیابی از نسبت ارزش های اجتماعی برای جامعه ایران طی دهه های اخیر نسبت به دهه 50 کاهش یافته است. 4- ارزیابی از نسبت ارزش های سیاسی برای جامعه ایران در دهه های اخیر در برخی شاخص ها افزایش داشته و در برخی دیگر کاهش داشته است. 5- ارزیابی از میزان ارزش های مادی و ارزش های فرامادی برای گروه سنی 50 به بالا بیشتر از گروه سنی جوانان حال حاضر است.
عاطفه السادات قریشی محمدی مصطفی مهرآیین
هدف این پژوهش استخراج و شرح روایتی است که در ترانه های سیاسی تولید شده در سال های پیش از انقلاب ایران از ماهیت « وضعیت انقلابی» در جامعه ایران آن سال ها ارائه شده است.از این رو، مهمترین پرسش این پژوهش به این شیوه صورتبندی شده است: ترانه های سیاسی تولید شده در جریان انقلاب ایران چه روایت یا تصویری از «وضعیت انقلابی» ارائه می کنند؟ از آنجا که مفهوم «وضعیت انقلابی» از جمله مفاهیم مرکب است و خود شامل ابعاد متفاوت می باشد، محقق به تجزیه پرسش اصلی خود پرداخته و کوشیده است پژوهش خود را در قالب پنج پرسش زیر به طور دقیق تری سامان دهد 1- بنا به روایت ارائه شده درترانه های سیاسی تولید شده در جریان انقلاب ایران، «جامعه چگونه است؟» 2- بنا به روایت ارائه شده درترانه های سیاسی تولید شده در جریان انقلاب ایران، جامعه «چرا اینگونه است؟» 3- بنا به روایت ارائه شده درترانه های سیاسی تولید شده در جریان انقلاب ایران، «چه چیزی در جامعه در حال وقوع است؟» 4- بنا به روایت ارائه شده درترانه های سیاسی تولید شده در جریان انقلاب ایران، «فرد مبارز انقلابی چگونه فردی است و باید به انجام چه کنش یا کنش هایی مبادرت ورزد؟» 5- بنا به روایت ارائه شده درترانه های سیاسی تولید شده در جریان انقلاب ایران، «هدف مبارزه انقلابیون چه بود و آنها چه نیات و رویاهایی داشتند؟» به منظور پاسخ گفتن به پنج پرسش بالا، محقق نخست به مطالعه نظریه های مربوط به رابطه هنر و واقعیت پرداخته و پس از بررسی انتقادی نظریه های مزبور و جای دادن آنها در قالب دو رویکرد کلی 1- نظریه بازنمایی (هنر آیینه واقعیت است) و 2- نظریه تولید حقیقت ( هنر به تولید حقیقت می پردازد) و استخراج مولفه های فرمی و مضمونی که تاکنون از آن ها به عنوان «مکانیسم های بازتولید واقعیت در دنیای هنر و رسانه ترانه سیاسی» سخن گفته شده است، کوشیده است با استفاده از روش «تحلیل و تفسیر متن» نشان دهد که انقلابیون در ترانه های سیاسی خود به چه شیوه به نمایش وضعیت انقلابی پرداخته اند؟ واژگان کلیدی: ترانه سیاسی، وضعیت انقلابی، بازنمایی، تولید حقیقت، روایت، فرم، محتوی، روش شناسی تفسیری، تحلیل و تفسیر متن، گروه های مبارز چپ، مجاهدین خلق، گروه های مبارز اسلامی
محسن افضلی شیخی مصطفی مهرآیین
هدف این پژوهش بررسی ادبیات داستانی ایران در بازه ی زمانی سال های 1358-1368 از نقطه نظر ساختار ایدئولوژیک این ادبیات به مثابه ی بخشی از ساز و برگهای ایدئولوژیک دولت می باشد. برای این کار پژوهشگر نظریات مختلفی را که در این باب موجود بود مورد مطالعه قرار داده است و سپس به بررسی میدان ادبیات در این بازه ی زمانی پرداخته است. از جمله نظریات راهگشا در این زمینه می توان به نظریات آلتوسر در باب ایدئولوژی و هنر، دیدگاه های پیرماشری، بالیبار و بارت در باب تفسیر و تحلیل متن و دیدگاه های فوکو در باب قدرت اشاره کرد. پرسش اساسی در این پژوهش این است که آیا بر طبق دیدگاه های آلتوسر چیزی به نام سوژه سازی و تلاش برای متقاعد سازی در متون مورد بررسی دیده می شود یا خیر؟ و در صورتیکه پاسخ مثبت باشد از چه طریقی و یا در واقع با چه تکنیکهایی این کار صورت می پذیرد؟ برای پاسخ دادن به این پرسشها پژوهشگر از روشهای «تحلیل و تفسیر متن» استفاده کرده است.
مونا عزیز مصطفی مهرآیین
تا همین اواخر بعید به نظر می رسید که مطالعه تحولات هنر نقاشی در ایران بتواند خود را به عنوان یک حوزه در حال رشد و مهم در مجموعه پژوهش های مربوط به هنر ایران در عصر مدرن مطرح سازد. به هر حال، اکنون این اتفاق به وقوع پیوسته است. هم روش ها و رویکردهای به کار گرفته شده در مطالعات مربوط به تحول هنر نقاشی در ایران و هم پژوهش های بنیادینی که در خصوص این موضوع صورت پذیرفته اند، توانسته اند توجه زیادی را به خود جلب نمایند. دیگر نمی توان به شکلی ساده انگارانه با مجموعه ادبیات مربوط به تحول هنر نقاشی در ایران برخورد کرد. عنوان عام و کلی «حوزه مطالعات مربوط به تحول هنر نقاشی در ایران معاصر» مجموعه نسبتاً وسیعی از ژانرها، رویکردها، روش های پژوهش و موضوعات مهم را در درون خود جای داده است. اکنون با مجموعه وسیعی از آثار روبروئیم که هر یک به شکلی متفاوت سعی در مطالعه و پژوهش در خصوص هنر نقاشی در ایران و مسائل مربوط به آن دارند. بنا به یک پژوهش کتابشناسی درباره نقاشی ایران با عنوان «کتابشناسی نقاشی ایران»، تا سال 1389بیش از هزار پژوهش در خصوص موضوعات متفاوت مربوط به نقاشی ایران یا به طور کلی نقاشی درایران صورت گرفته است (مهرآیین،1390). باید به این مجموعه متنوع از آثار و علایق نظم بخشید و نشان داد که چه مناسبات و تفاوت هایی میان آن ها دیده می شود. به علاوه، باید پس از ارزیابی انتقادی ادبیات موجود نشان داد که پژوهش ما، به عنوان یک پژوهش تازه در خصوص تحول هنر نقاشی در ایران، چه نسبتی با ادبیات موجود دارد: تا چه حد به آن ها شباهت دارد و به چه میزان از آن ها فاصله می گیرد. تلاش ما در اینجا معطوف به ارائه یک تیپولوژی منطقی- قیاسی نیست؛ بر عکس، ما می کوشیم با بررسی مطالعات و تحقیقات انجام شده آن ها را در درون تقسیم بندی های متفاوت جای دهیم. از این رو، هدف ما در این جا ارائه یک تصویر اکتشافی یا استقرایی از مطالعات موجود در خصوص «هنر نقاشی و تحولات آن در ایران معاصر» و ارزیابی انتقادی آن است.
خبات رسول پور سید حسین سراج زاده
هدف این پژوهش بررسی شرایط ظهور گفتمان جماعت دعوت و اصلاح ایران (اخوان المسلمین ایران) و تحول گفتمان آن است. چه شرایط تاریخی زمینه ساز شکل گیری این گفتمان جدید در جامعه اهل سنت کردستان ایران شد؟ چه عواملی (چه کسانی) منابع و فضای اجتماعی لازم برای تولید این گفتمان را فراهم آوردند؟ چه عواملی قلمرو گفتمانی و محتوای گفتمان آن را تعیین نمودند؟ محقق پس از طرح یک مدل نظری ترکیبی، به بررسی تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه اهل سنت کردستان ایران پرداخته و می کوشد نشان دهد که اگر چه «به وجود آمدن بحران در نظم اخلاقی جامعه» و «بسیج منابع» برای شکل گیری فرایند تولید ایدئولوژی ضروری است، قلمرو گفتمانی و محتوای ایدئولوژی ها تحت تأثیر عواملی همچون گفتمان هی رقیب موجود در بافت جامعه، محدودیت استدلالی و محدودیت انگیزشی تعیین می شود. در نهایت، محقق به بحث درباره دلالت های این پژوهش برای شناخت رابطه میان ایدئولوژی و ساختار اجتماعی می پردازد. این مطالعه از نوع مطالعه موردی است که با استراتژی پژوهشی تبیینی- تفسیری انجام گرفته است. جهت گردآوری داده ها از روش اسنادی و مصاحبه ای بهره گرفته شده است. روش نمونه گیری برای مصاحبه هدفمند بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها، دو روش تطبیق الگو و تحلیل گفتمان مورد استفاده قرار گرفته است. واژگان کلیدی: فرهنگ، ایدئولوژی، گفتمان، تولید فرهنگ، جامعه اهل سنت کردستان ایران، بینامتنیت، نظم اخلاقی، تولیدگر فرهنگ، بسیج منابع، قلمرو گفتمانی، محتوای گفتمان، اسلام صوفی منشانه، ناسیونالیسم، اسلام گرایی.
محمد عاملی مصطفی مهرآیین
چکیده ندارد.
امیر لطفی حقیقت حسین کچویان
چکیده ندارد.
ابراهیم ایران نژاد علی محمد حاضری
این پژوهش در پی بازشناسی توصیفی گفتمانهای دینی پس از انقلاب اسلامی است: گفتمان اصلاح طلبی اسلامی، گفتمان لیبرالیسم اسلامی، گفتمان سنت گرایی فقهی. سوالات اصلی این تحقیق عبارتند از: 1- این گفتمانها دارای چه مولفه ها و ویژگی هایی هستند؟ 2- تولیدکنندگان این گفتمانها چه ویژگیهای اجتماعی دارند؟(پایگاه سیاسی اجتماعی، پایگاه نهادی، طبقه اجتماعی، شبکه روابط، میزان و نوع تحصیلات)؟ 3- چرا سخن می گویند؟ 4- درباره چه سخن می گویند؟ 5- چگونه سخن می گویند؟ 6- مخاطبانشان چه کسانی هستند؟ 7- چه کنشی را پیشنهاد می کنند؟ روش انجام این پژوهش تحلیل گفتمان به عنوان یک روش کیفی است. روش نمونه گیری، روش نمونه گیری قضاوتی می باشد به نوعی که به آثار مکتوب و سخنان تولیدکنندگان اصلی گفتمانها در کنار سایر افراد توجه می شود. بررسی توصیفی گفتمانهای دینی پس از انقلاب ما را دارای چند بصیرت در خصوص ماهیت «گفتمان دینی» در ایران امروز می سازند: 1- هر سه گفتمان های یاد شده، علیرغم اختلاف در شیوه نگاه خود به دین و دنیای مدرن، دلمشغول مسائل و موضوعات واحد می باشند. 2- وجود گفتمان های دنیی متفاوت نشان می دهد که علیرغم برخی مقاومت ها متن دین نیز همچون سایر متن ها در معرض تفاسیر متفاوت قرار دارد، 3- بررسی پایگاه اجتماعی تولیدکنندگان گفتمان های یاد شده نشان از تأثیرگذاری سرمایه اجتماعی هر یک از تولیدکنندگان گفتمان های مزبور بر اندیشه دینی آنها دارد، 4- بررسی نقش رسانه در توزیع و مصرف گفتمان های دینی نشان از این حقیقت دارد که دین نه تنها در مقام تفسیر بلکه در مقام استفاده نیز تحت تأثیر جهان مدرن و پیامدهای آن می باشد و 5- بررسی شیوه استدلال گفتمان های یاد شده نشان می دهد، علیرغم برخی اختلاف ها، هر سه گفتمان یاد شده در استناد به متون دینی و کمک گرفتن از «رویکرد نقلی» با یکدیگر اشتراک نظر دارند. واژگان کلیدی:گفتمان دینی، اصلاح طلبی اسلامی، لیبرالیسم اسلامی، سنت گرایی فقهی، تولیدکنندگان گفتمان.