نام پژوهشگر: خداکرم سلیمی فرد
سارا علایی خداکرم سلیمی فرد
امروزه بسیاری از مدیران سازمانها با مفاهیم مدل سازی و شبیه سازی آشنایی دارند. مدل سازی و شبیه سازی سیستم ها به عنوان یکی از پرکاربردترین ابزار مدیریتی، به سرعت در حال توسعه است. در دسترس بودن زبانهای ویژه شبیه سازی، تواناییهای محاسباتی گسترده با هزینه ی رو به کاهش هر محاسبه و پیشرفتهای حاصله در روشهای شبیه سازی، این مبحث را به صورت یکی از رایج ترین ابزار تحلیل سیستمها برای مدیران درآورده است، سیستم هایی که هنوز وجود خارجی ندارند یا سیستم هایی که واقعیت عینی داشته و مشغول به کار هستند. شبیه سازی می تواند در تحلیل هر دو نوع سیستم، نقش بسیار مفیدی داشته و اطلاعات ارزشمندی دراختیار مدیران قرار دهد. تمرکز این پژوهش بر روی سیستم هایی است که وجود خارجی داشته و برای تحلیل و بهبود آنها از مدل سازی و شبیه سازی یگانی فرآیندها استفاده شده است. در این پژوهش یگانهای کسب وکار با بررسی ادبیات موضوعی شناسایی شده و با کمک رویکرد مدلسازی یگانی به زبان جاوا پیاده سازی شده اند. سپس یک مدل یکپارچه ی نرم افزاری برای شبیه سازی یگانی فرآیندهای کسب و کار فراهم گردیده و به منظور شناخت قابلیت کارکرد مدل پیشنهادی فرآیند امانت دهی کتاب در بررسی موردی فرآیندهای کتابخانه مجتمع مس سرچشمه کرمان بکار گرفته شده است. این پژوهش نشان می دهد که شبیه سازی یگانی ابزاری مناسب برای مدلسازی، تجزیه و تحلیل و بهسازی فرآیندهای کسب و کار است.
سلمان بابایی زاده اشکذری خداکرم سلیمی فرد
مسئله های زمان بندی و برنامه ریزی، سازگارسازی و هماهنگ نمودن مجموعه ای از یگان ها در یک الگوی مکان-زمان است. هدف در این گونه مسئله ها این است که به بهترین شیوه از منابع در دسترس بهره برداری گردد. یکی از موقعیت های درگیر با مسئله زمان بندی، سازمان های آموزشی هستند. زمان بندی درس های دانشگاهی، به عنوان گونه ای از مسئله های زمان بندی آموزشی مورد توجه می باشد، این مسئله تخصیص شمار معینی از منابع مانند بازه های زمانی و اتاق به رویدادها است. یک رویداد به صورت برگزاری یک جلسه درس که در آن استاد و دانشجویان مشارکت دارند تعریف می شود. در این پژوهش از روش رنگ آمیزی گراف برای تخصیص منابع به رویدادها استفاده شده است. در این روش? مسئله به عنوان یک گراف متعارض در نظر گرفته شده است که گره بیانگر درس و ویژگی های آن یعنی گروه مربوطه? استاد مربوطه? شمار دانشجو می باشد و یال بین گره های متعارض که در گروه مشترک ارائه شده اند یا استاد مشترک دارند رسم می شود. شش دسته محدودیت سخت و پنج دسته محدودیت نرم در این مدل درنظر گرفته شده است. در مرحله بعد رنگ ها که معرف بازه زمانی و اتاق می باشند به گره ها تخصیص می یابد. از چهار روش ابتکاری (1) بیشترین تداخل (2) کمترین بازه زمانی (3) بیشترین تداخل با زمان بندی شده ها و (4) ابرابتکاری برای تخصیص بازه زمانی و اتاق به رویدادها استفاده شده است. همچنین الگوریتم جستجوی محلی برای بهبود موضعی روی هر جواب کامل اجرا می شود. در پایان الگوریتم ارائه شده برای زمان بندی درس های یک نیمسال تحصیلی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خلیج فارس بوشهر بکار گرفته شده است و نتایج بدست آمده از پنج روش ابتکاری با یکدیگر مقایسه شده است. مقایسه الگوریتم ها براساس محدودیت های حاضر، نشان از برتری روش ابرابتکاری نسبت به سایر الگوریتم ها دارد.
سارا بهبهانی نژاد خداکرم سلیمی فرد
هدف از اجرای این طرح چگونگی تبدیل یک نمودار شبکه ای به شبکه پتری تخصیص منبع، وارد کردن زمان به عنوان یک عامل اثرگذار بر روی فعالیتهای پروژه در این شبکه، نمایش نحوه تخصیص منابع با توجه به روابط پیچیده ی میان آنها، مشاهده تعامل پویای میان منابع و فعالیتها، بکارگیری ویژگیهای مهم دو روش اثربخش شبکه پتری تخصیص منبع و الگوریتم ژنتیک با جمعیت پویا و وضعیت ایستا و چگونگی انجام یک تخصیص و زمانبندی رضایت بخش می باشد. در این پژوهش سعی می شود نواقص مدلهای پیشین، با بکارگیری این دو روش رفع شود و مدلی ارائه گردد که بتواند عوامل بیشتری از دنیای واقعی را وارد مدل شبیه سازی شده کند. این پایان نامه، به زمانبندی یک پروژه عمرانی منبع محدود با بکارگیری نوعی شبکه پتری رنگین به نام شبکه پتری تخصیص منبع و الگوریتم ژنتیک با جمعیت پویا و وضعیت پایا می پردازد. مطالعه موردی این پایان نامه پروژه ساخت و نصب اسکلت فلزی مجتمع مسکونی- تجاری 11 واحدی والفجر واقع در شهر بوشهر می باشد. این پروژه نخست با شبکه های پتری تخصیص منبع مدل شد تا بتوان استراتژی های گوناگون تخصیص منابع و تعامل پویای میان فعالیتها و منابع را در آن نمایش داد و سپس یک زمانبندی نزدیک به بهینه توسط الگوریتم ژنتیک با جمعیت پویا و وضعیت ایستا برای آن محاسبه شد.
مهدی انصاری خداکرم سلیمی فرد
پدیده ی راه بندان و کندی آمد و شد خودروها یکی از مشکلات حمل و نقل درون شهری در شهرها و شبکه های حمل و نقل شهری است. امروزه، رشد شهرنشینی و افزایش شمار خودروها باعث افزایش روزافزون تقاضای سفر گردیده است. این واقعیت، منجر به تحمیل بار اضافی بر شبکه خیابانی شهرها شده است. پیامد این موضوع، بروز مشکلاتی مانند تراکم، شلوغی، آلودگی و تصادفات است که باعث هرزرفت شگرف منابع انسانی و اقتصادی در شهرها و نیز تحمیل هزینه های کلان به جامعه می گردد. پایان نامه ی حاضر در صدد بکارگیری یکی از تکنیک های علم تحقیق در عملیات بنام شبکه های پتری رنگین در حوزه ی مدیریت ترافیک می باشد. این پژوهش که با این عنوان برای اولین بار در سطح کشور انجام شده است از 5 فصل تشکیل شده است. در فصل اول به کلیات پژوهش پرداخته شده است. بیان مسأله، هدف ها و اهمیت پژوهش و تعاریف واژگان تخصصی در این فصل مطرح می شود. فصل دوم نیز شامل ادبیات پژوهش است که به ارائه ی مفاهیم ترافیک، مدل سازی، شبیه سازی و شبکه های پتری می پردازد. در پایان فصل نیز پژوهش های مرتبط با این زمینه آورده شده است. فصل سوم نیز با عنوان روش شناسی پژوهش به نحوه ی مدل سازی و چگونگی تبدیل یک پدیده ی واقعی به یک مدل شبکه های پتری رنگین می پردازد. فصل چهارم نیز یافته های پژوهش را مورد بحث و بررسی قرار می دهد و چگونگی دست یابی به اهداف پژوهش را نشان می دهد. در فصل پنجم نیز نتیجه گیری مطرح می شود و پیشنهادهایی در قالب مباحث علمی و عملی ارائه می گردد.
رضا مغدانی حمید شاهبندرزاده
زمینه: هزینه های بالای پروژه های فناوری اطلاعات و افزایش کاربرد آنها باعث تاثیرگذاری بر روی کسب و کار شده و سازمان ها مجبور به ارزیابی عوامل ریسک پروژه های فناوری اطلاعات می باشند. از این رو، پژوهش حاضر در ارتباط با ریسک پروژه های فناوری اطلاعات می باشد. هدف: هدف آغازین این پژوهش شناسایی مهمترین عوامل ریسک پروژه های فناوری اطلاعات می باشد. سپس به سنجش عوامل ریسک شناسایی شده پرداخته می شود. روششناسی: در رویکرد پیشنهاد شده، بمنظور استخراج مهمترین عوامل ریسک پروژه های فناوری اطلاعات از تحلیل عاملی اکتشافی مورد استفاده قرار می گیرد. سپس با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای فازی با رویکرد مدل سازی غیرخطی اقدام به وزن دهی این عوامل می شود. نهایتاً با بکارگیری شبیه سازی مونت کارلو اقدام به سنجش عوامل ریسک در پروژه های فناوری اطلاعات خواهد شد. یافتهها: در این پژوهش، 78 عامل ریسک بر اساس پیشینه پژوهش و در نهایت بر اساس نظر کارشناسان به سه گروه عوامل پروژه، عوامل نرم افزار و عوامل برون و درون سازمانی دسته بندی شد. همچنین، 13 عامل ریسک که می توانند مهمترین دلایل شکست پروژه های فناوری اطلاعات باشند، شناسایی و مورد سنجش قرار گرفت. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که منابع مهمترین عامل ریسک در این حوزه می باشد. از این رو، بمنظور اثربخشی بیشتر، مدیران باید راهبردهای مناسبی را با هدف کاهش خطر ناشی از ریسک های احتمالی در این ناحیه بکارگیرند.
سعیده فرج زاده بردجی خداکرم سلیمی فرد
مدیریت موجودی متعادل کردن میزان موجودی کالا با سطح تقاضای مشتری یا به عبارتی دیگر تعیین میزان موجودی مناسب می باشد. ناتوانی در مدیریت موجودی منجر به کمبود موجودی یا اضافه موجودی می شود. دستگاه خودپرداز برای موجودی نقدی به منزله انبار در نظر گرفته می شود. بنابراین پول موجود در دستگاه های خودپرداز نیز نوعی موجودی محسوب میشود. ازاینرو باید سعی شود تا میزان مناسب موجودی برای این دستگاه ها نیز تعیین گردد، تا از کمبود و مازاد پول نقد در دستگاه پیشگیری به عمل آید. بنابراین میزان مناسب موجودی خودپرداز برای بانک میزانی از موجودی پول نقد است که پیامد آن، رضایت مشتری و بانک باشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین سیاست مناسب کنترل موجودی ده دستگاه از خودپردازهای بانک صادرات در استان فارس شهر شیراز می باشد. بدین منظور از روش شبیه سازی مونت کارلو استفاده شد. سیاست موجودی مورد استفاده در این پژوهش سیاست (s,s) می باشد. برای تعیین موجودی، سناریوهایی براساس سقف شارژ (s) و نقطه شارژ (s) تعیین گردید. این سناریوها نیز به نوبه خود براساس میزان کمبود و مازاد پول در دستگاه ها باهم مقایسه شده و نهایتاً بهترین سناریو انتخاب گردید.
الهه موحد نژاد رحیم قاسمیه
در کشورهایی مانند ایران که بیش از 90% حمل بار(صادرات? واردات و ترانزیت) از طریق مرزهای آبی صورت می گیرد، توسعه ظرفیت بندر امری حائز اهمیت است و تصمیم گیری در مورد گزینش طرح توسعه مناسب بندر بوشهر مسئله ای است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. این پایان نامه با هدف ارائه مدل ارزیابی طرح های توسعه بندر بوشهر و گزینش طرح مناسب روش پویایی سیستم را بکار میگیرد. بدین منظور نخست می بایست عوامل و اجزاء اثرگذار بر توسعه بندر بوشهر شناسایی می گشت. برای شناسایی این اجزاء به مرور ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان پرداخته شد.پس از آن با استفاده از ادبیات موضوع و شناخت بندر، عوامل شناسایی شده به عنوان متغیرهای مدل علی پویایی سیستم در کنار یکدیگر قرار گرفتند. ارتباط بین این عوامل بصورت پیوندهای علت و معلولی و حلقه های بازخورد شکل داده شد.پس از دستیابی به مدل علی شبیه سازی توسعه بندر بوشهر، به ایجاد مدل جریان پرداخته شد. در این مدل هریک از اجزاء مدل علی به متغیر سطح، متغیر جریان و متغیر کمکی تبدیل گردید. در مرحله آخر این پژوهش به طرح های توسعه ارزیابی گشت. در این راستا هر طرح توسعه به منزله یک سناریو در نظر گرفته شد و متناسب با ویژگی های طرح توسعه، مدل مربوط به آن ایجاد و اجرا گردید. در نهایت از نتایج مربوط به اجرای هر سناریو در قالب جدول و نمودار خروجی گرفته شد و میزان تقاضا، ظرفیت جابجایی بندر و سرمایه پس از دوره شبیه-سازی تعیین گردید تا با توجه به اولویت بندر طرح مناسب برگزیده شود. بیشترین ظرفیت ایجادشده برای بندر بوشهر مربوط به سناریو پایانه میوه به میزان 15378327 تن در سال و بیشترین تقاضا متعلق به پایانه کانتینری به حجم 40829307 تن در سال خواهد بود.
ماهرخ قنبری قادی غلامرضا جمالی
مدیریت زنجیره ی تأمین یکی از مهمترین مقولات مطرح شده در زمینه ی تولید و یکپارچه سازی فرآیندهای مربوط به آن است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر برای بهبود مدیریت زنجیره تأمین شرکت سیمان دشتستان صورت گرفته است. روش انجام این تحقیق به گونه ای می باشد که ابتدا وضعیت موجود بررسی گردیده و پس از شناسایی عوامل موثر، با استفاده ازahp، یکی از تکنیکهای تصمیم گیری چند معیاره نسبت به رتبه بندی آن اقدام می گردد. برای این پژوهش 23 عامل در رابطه با عوامل شناسایی شده در زمینه مدیریت زنجیره تامین مطرح گردید و در گام بعد پس از اعمال نظرات 20 عامل مرتبط شناخته شد. در این پژوهش 42 نفر مورد نظر سنجی قرار گرفتند. بر اساس این تحقیق مهمترین عامل مربوط به شاخص تولید می باشد که به ترتیب تابعی از سازماندهی در امتداد خطوط عملیاتی، بهبود کیفیت در فرایندهای کل زنجیره تامین، اجرای همزمان فعالیت ها در طی زنجیره تامین، بروزرسانی مستمر ترکیب فرایندهای تولیدی در زنجیره تامین می باشد. بکارگیری تکنیک ahp از آنجایی که توانایی مواجهه با مسائل تصمیم گیری چند معیاره را دارا بوده، همچنین روشی برای اندازه گیری معیارهای کیفی و شیوه ای بر مبنای اولویتها را فراهم می سازد، به مدیران شرکت امکان می دهد تا بوسیله ساده کردن و تسریع در فرایند تصمیم گیری خود، تصمیمات موثری را در موضوعات پیچیده اتخاذ کنند.
میثم دسترنج خداکرم سلیمی فرد
انتخاب ماشین آلات و تجهیزات تولیدی بدون شک یکی از مهمترین مسائل تصمیم گیری مدیران در صنایع بزرگ و کوچک تولیدی است. اما در یک مسئله تصمیم گیری، نظرات کارشناسان و مدیران سازمان به منظور برآورده شدن نیاز آن ها در هر شاخص، این ضرورت را بوجود می آورد که به دنبال روشی باشیم تا با بکارگیری آن بتوان میزان قابل قبول هر شاخص را با توجه به نظرات کارشناسان و مدیران، در مسئله اعمال نمود. به همین منظور پژوهش حاضر تلاش می کند تا با مطالعه جامع ادبیات پیشین در این زمینه، به ارائه روشی نوین و ترکیبی در حوزه مورد مطالعه بپردازد. روش ارائه شده که از ترکیب روش وزن دهی عینی بر مبنای انحراف معیار و ضریب همبستگی (ccsd ) و طراحی مبتنی بر بدیهیات است، باعث انتخاب دقیق تر ماشین آلات و تجهیزات تولیدی به نسبت روش های دیگر شده است. از نتایج این پژوهش بهبود روش طراحی مبتنی بر بدیهیات در اعداد فازی است که معایب روش های قبلی برطرف شده است و در این روش امکان مقایسه تمام گزینه ها با یکدیگر به طور دقیق و با رعایت میزان اختلاف آن ها وجود دارد. همچنین به توسعه وزن دهی عینی در روش طراحی مبتنی بر بدیهیات پرداخته شده که باعث دقیق تر شدن وزن های شاخص ها گردیده است. در مطالعه موردی پژوهش حاضر نیز حکایت از انتخاب گزینه مناسب بر مبنای نظرات کارشناسان صاایران می باشد که به نسبت روش های دیگر انتخابی قابل قبول تر توسط این روش ارائه شده است.
شهلا یوسفی دهبیدی داریوش محمدی زنجیرانی
هدف از این پژوهش، ارائه یک طرح نوآورانه برای تقریب یک فضای تصمیم گیری گسسته از طریق کاربرد مدل های بهینه یابی در راستای دستیابی به معیاری قطعی برای مقایسه و تحلیل عملکرد روش های معمول تصمیم گیری چندشاخصه است. روش مورد اشاره که یک رویکرد تلفیقی کمی و کیفی محسوب می شود در یک بررسی موردی و برای رتبه بندی نمایندگی های بیمه ایران پیشنهاد و به اجرا گذاشته شده است. تقریب مورد اشاره با در نظر گرفتن یک مساله تصمیم گیری چندشاخصه در قالب یک مساله بهینه یابی میزان کارایی نسبی گزینه های تصمیم در رابطه با شاخص-هایی که می توانند به عنوان خروجی ( شاخص های با ابعاد مثبت) و یا ورودی ( شاخص های با ابعاد منفی) میسر خواهد شد. قدم بعد شامل اندازه گیری کارایی متقاطع گزینه ها (واحدهای تصمیم گیرنده) بر مبنای روش تلفیقی تحلیل پوششی داده ها و تحلیل سلسله مراتبی است. حاصل روش یک جواب قطعی بهینه در فضای پیوسته است که می توان از آن به عنوان معیاری برای تحلیل فاصله و سنجش عملکرد تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه (با عنایت به آزمون های آمار استنباطی) استفاده کرد. در مرحله بعد از مجموعه وزن های حاصل از اجرای رویکرد شبیه سازی به عنوان مبنا و معیاری برای بررسی عملکرد تکنیک های وزن دهی استفاده گردید و تکنیک برتر شناسایی و انتخاب گردید. در آخرین مرحله از این پژوهش به تحلیل حساسیت تکنیک ahp با استفاده از رویکرد شبیه سازی پرداخته شد و حساسیت این تکنیک نسبت به تغییر وزن گزینه ها با توجه به جواب قطعی که در فضای پیوسته به دست آوردیم مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت.
فرید سعیدی حمید شاهبندرزاده
زمینه: از آنجایی که عدم توجه به شناخت عوامل موثر بر سنجش میزان آمادگی سازمان در به اجرا درآوردن بازمهندسی فرآیندها موجب شکست پروژه های بازمهندسی، اتلاف هزینه و زمان خواهد شد، در نتیجه ضرورت دارد که به منظور بهبود وضعیت و بسترسازی مناسب برای به اجرا درآوردن پروژه های بازمهندسی، به شناخت شاخص ها، متغیرها و عوامل موثر بر سنجش میزان آمادگی سازمان برای اجرای بازمهندسی فرایندها که از اهمیت بسیاری برخوردار است، اقدام شود. هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی و تعیین اهمیت عوامل موثر بر آمادگی سازمان برای اجرای بازمهندسی فرآیند، و سپس ارایه روشی به منظور سنجش میزان آمادگی سازمان برای پیاده سازی بازمهندسی فرآیند می باشد. روششناسی: در چارچوب پیشنهاد شده، عوامل موثر بر آمادگی سازمان برای اجرای بازمهندسی به 7 عامل اصلی تقسیم شده و برای شناسایی عوامل فرعی مرتبط با هر عامل از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده می شود؛ سپس اعتبار مدل با تحلیل عاملی تاییدی اندازه گیری، و در ادامه اهمیت هر یک از عوامل شناسایی شده با استفاده از روش ترکیبی دیمتل فازی گروهی و فرآیند تحلیل شبکه ای محاسبه می شود و برای هر عامل یک امتیاز پایه بدست می آید. در نهایت آمادگی یک سازمان به عنوان نمونه برای اجرای بازمهندسی فرآیند با توجه به امتیازات بدست آمده مورد سنجش قرار می گیرد. یافتهها: هفت عامل اصلی تاثیرگذار بر آمادگی سازمان ها به منظور اجرای بازمهندسی فرآیند عبارتند از: «عوامل استراتژیک، مدیریت پروژه، فناوری اطلاعات، مدیریت ارشد، عوامل فرهنگی، عوامل روش شناختی، و تغییر در سیستم های مدیریتی». این عوامل خود به 17 عامل فرعی با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تقسیم شدند. نتایج پژوهش نشان داد، عوامل مربوط به مدیریت ارشد همچون «تعهد و رهبری، دانش و درایت، و ارتباطات باز» به ترتیب بالاترین وزن را در آمادگی سازمان برای اجرای بازمهندسی فرآیند دارند. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، عوامل مربوط به مدیریت ارشد و تغییر در سیستم های مدیریتی، برای اجرای بازمهندسی در شرکت های ایرانی بیشترین اهمیت را داشته و بایسته است که شرکت ها پیش از اقدام به اجرای بازمهندسی فرآیندها، توجه بیشتری به این عوامل داشته باشند.
اسماعیل پاسبان خداکرم سلیمی فرد
زمینه: بالانس خط مونتاژ یک استراتژی اثربخش برای کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری در صنعت خودروسازی است. در این صنعت به عنوان یکی از مهمترین صنایع پر اشتغال که سهم قابل توجهی از میزان سرمایه گذاری داخلی را به خود اختصاص می دهد و همچنین بسیاری از صنایع تولیدی و مونتاژی دیگر، دستیابی به راهکاری برای بالانس خط تولید یا مونتاژ از اهمیت ویژهای برخوردار است. از اینرو، پژوهش حاضر در زمینه بالانس خطوط مونتاژ انجام گرفته است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارایه الگوریتمی کارآمد برای حل مساله بالانس خطوط مونتاژ با ایستگاه های چند اپراتوره است که در آن محدودیت های زمان عناصرکاری، زمان چرخه، روابط پیشنیازی و محدودیت های ناحیه ای به عنوان محدودیت های سخت و محدودیت های وضعیتی به عنوان محدودیت های نرم مساله در نظر گرفته شده است. روششناسی: الگوریتم فراابتکاری پیشنهادی در این پایان نامه، آمیخته ای از دو الگوریتم فراابتکاری گرمکاری شبیه سازی شده و جستجوی ممنوع است. در رویکرد پیشنهادی، برای پیشگیری از گزینش دوباره جواب های پیشین و تنوع بخشیدن به جستجو، حافظه کوتاه مدت فراهم شده توسط لیست ممنوع، بکار می رود. این در حالی است که طبیعت تصادفی الگوریتم گرمکاری شبیه سازی شده حفظ شده است. مشخصه تصادفی الگوریتم گرمکاری شبیه سازی شده می تواند از طبیعت دوره ای ممانعت کند. یافتهها: در این پژوهش، دادههای واقعی خط مونتاژ یک شرکت خودروسازی ایرانی بکار گرفته شده است. تابع هدف ترکیبی از دو سنجه کیفیت نتایج بالانس خط مونتاژ بوده و به صورت یک تابع کمینه سازی طراحی گردیده است. در جواب بدست آمده از پیاده سازی الگوریتم پیشنهادی ایجاد جواب ابتدایی، مقدار تابع هدف برابر با 8727/271 می باشد. علاوه بر این، با پیاده سازی الگوریتم های فراابتکاری گرمکاری شبیه سازی شده، جستجوی ممنوع و الگوریتم آمیخته پیشنهادی بر روی جواب ابتدایی، جواب های بدست آمده به ترتیب، دارای مقدار تابع هدف 4870/186، 5709/178 و 9677/177 می باشند. نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که رویکرد پیشنهادی در دستیابی به هدفهای مساله بالانس خط مونتاژ، بسیار توانمند میباشد. رهنمون شدن فرآیند جستجوی فضای جواب به جواب هایی مناسب، برتری الگوریتم پیشنهادی در بهبود تابع هدف نسبت به الگوریتم های پایه ای و همچنین سرعت بالای این الگوریتم نسبت به وضعیت فعلی شرکت خودروسازی نمونه و دستیابی به جواب های قابل قبول، کارآمدی و سرعت الگوریتم پیشنهادی را تایید می نماید.
شهربانو یدالهی سید یعقوب حسینی
تغییرات مستمر در محیط کسب کار در سال های اخیر، سازمان ها را ملزم به نظارت بر محیط درون و بیرون خود و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از این تغییرات نموده است تا از این طریق بتوانند واکنش به موقع به فرصت ها و تهدیدها از خود نشان دهند. در همین راستا، سیستم های هوشمندی استراتژیک به عنوان ابزاری نوین، مدیران سازمان ها را در دستیابی به این مهم یاری می رسانند. هوشمندی استراتژیک، اطلاعات مورد نیاز هر بخش سازمان را متناسب با اتخاذ تصمیمات مرتبط با فعالیت های همان بخش فراهم می کند تا سازمان بتواند عملکرد بهینه ای در بازارهای مختلف داشته باشد. این پژوهش با طرح این پرسش کلی آغاز شده است که آیا می توان ابزاری تدارک نمود که میزان هوشمندی استراتژیک سازمان ها را اندازه گیری نمود؟ بدین منظور با مرور پژوهش های پیشین مرتبط با مفاهیم هوشمندی و ترکیب و تفکیک نظریات موجود، مدل مفهومی هوشمندی استراتژیک سازمانی طراحی شد. داده های مورد نیاز پژوهش با قرار دادن پرسشنامه ای در اختیار سازمان های استفاده کننده از سیستم های هوشمندی کسب و کار، گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار این مدل نیز با استفاده از روش های روایی واگرا و روایی همگرا سنجیده و از طریق روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار amosو spss مورد آزمون قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد که مدل طراحی شده معتبر می باشد و روابط جزیی درون آن نیز تایید شده است. همچنین، با پذیرش تمامی فرضیه های پژوهش می توان بیان نمود که هوشمندی استراتژیک از طریق هوشمندی درون و برون سازمانی اندازه گیری می شود. به علاوه، هوشمندی درون سازمانی از طریق هوشمندی منابع سازمانی (هوشمندی منابع مالی، هوشمندی منابع فیزیکی، هوشمندی منابع انسانی)، هوشمندی اطلاعاتی و هوشمندی فرایندهای سازمانی قابل اندازه گیری است. همچنین، هوشمندی بازار (هوشمندی توزیع کنندگان، هوشمندی تأمین کنندگان، هوشمندی مشتریان و هوشمندی رقبا) و هوشمندی کلان محیطی (هوشمندی تکنولوژیکی، هوشمندی اقتصادی، هوشمندی اجتماعی-فرهنگی، هوشمندی سیاسی- قانونی و هوشمندی زیست محیطی)، هوشمندی برون سازمانی را تشکیل می دهند. به عبارتی، می توان بیان نمود که هوشمندی استراتژیک از ترکیب 9 نوع هوشمندی دیگر اندازه گیری می شود. همچنین، یافته ی دیگر این پژوهش آن است که متوسط بودن میزان سطح هوشمندی استراتژیک در سازمان های ایرانی، لزوم درک بهتر و پیاده سازی بهینه این نوع سیستم ها را بیان می کند. به خصوص سازمان های ایرانی باید در زمینه هوشمندی زیست محیطی و هوشمندی تکنولوژیکی، سرمایه گذاری های بیشتری نمایند تا به موفقیت و مزیت رقابتی در بازار دست یابند. شایان ذکر است که این سازمان ها در زمینه هوشمندی منابع مالی و هوشمندی منابع فیزیکی و هوشمندی سیاسی_قانونی، بهتر از سایر انواع هوشمندی ها عمل کرده اند و وضعیت به نسبت مناسبی را دارا می باشند.
محمد حسین کبگانی حمید شاهبندرزاده
زمینه: با توجه به رشد روز افزون جمعیت شهرها و با توجه به نیازهایی که این افراد برای بهره مند شدن از خدمات عمومی به ویژه بانک ها دارند، و از سوی دیگر با افزایش تقاضای شهروندان و تمایل آنها به استفاده از خودپردازها، سبب بروز مشکلاتی مانند کمبود و توزیع نادرست این دستگاه ها در سطح شهر، شده است. از اینرو، پژوهش حاضر در ارتباط با مکان یابی دستگاه های خودپرداز می باشد. هدف: هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثر برای انتخاب مکان مناسب و همچنین تعیین مکان بهینه دستگاه های خودپرداز می باشد. روش شناسی: با بررسی پیشینه پژوهش، مدل عوامل اثرگذار به مکان یابی دستگاه های خودپرداز شناسایی گردید و سپس با روش تحلیل عاملی تأییدی،پذیرفته شد. در مرحله بعد با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی فازی معیارهای مدل وزن دهی گردید. نهایتا با بکارگیری فن تخصیص خطی با رویکرد چند هدفه مکان مناسب برای نصب این دستگاه ها تعیین شد. یافته ها: در این پژوهش 46 عامل اثرگذار برای مکان یابی دستگاه های خودپرداز به شش گروه عوامل جمعیتی، عوامل اقتصادی – اجتماعی، عوامل رقابتی – تجاری، عوامل مطلوبیت عمومی (زیرساخت و مجاورت)، عوامل سرمایه گذاری و عوامل سیاسی – قانونی دسته بندی شد. همچنین بر اساس وزن های بدست آمده از تحلیل سلسله مراتبی فازی، عوامل جمعیتی با وزنی معادل 94/50 به عنوان مهمترین عامل و عوامل سرمایه گذاری با وزنی معادل با 84/2 به عنوان کم اهمیت ترین عامل شناسایی گردید. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هرکدام از عوامل شش گانه تعیین شده، می تواند اثرات متفاوتی بر روی تصمیمات داشته باشد. از اینرو به منظور اثربخشی بیشتر، مدیران بانک ملت باید متناسب با هر عامل، تصمیمات متفاوتی اتخاذ نمایند.?
رامین رییسی خداکرم سلیمی فرد
صنعت حمل ونقل به عنوان انتقال دهنده بار و مسافر، بدون شک یکی از مهمترین زیرساخت های توسعه اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. حمل ونقل جاده ای در این میان، علی رغم پیشرفت های صورت پذیرفته در حمل ونقل هوایی، ریلی، و دریایی، همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده، و شرکت ها و سازمان ها به طور گسترده، به عنوان قابل اعتمادترین گزینه برای انجام فعالیت های لجستیکی خود بر آن تکیه می کنند. این در حالیست که این صنعت یکی از بزرگترین مصرف کننده های فرآورده های نفتی، و درنتیجه عامل بزرگ انتشار گازهای گلخانه ای و به طور خاص co2 محسوب می شود. از اینرو غفلت از آن به عنوان یک خطر جدی به هیچ عنوان جایز نبوده و نیاز به آغاز فصل سبز نوینی در کشور برکسی پوشیده نیست. از طرفی پارادایم حمل ونقل سبز، که به طور خاص معطوف به کاهش اثرات زیست محیطی صنعت حمل و نقل می شود، مفهومی نوپا، و کاملاً میان رشته ای است که به منظور تحقق آرمان های خود از سایر علوم بهره میگیرد، اما در عین حال مسیر پژوهشی این فراخوان علمی هنوز روشن و واضح نیست و رابطه علوم مختلف به منظور دستیابی به تلاشی سینرژیک نامشخص است. به همین دلیل پژوهش حاضر تلاش می کند تا با مطالعه جامع ادبیات مرتبط به ارائه چارچوب پژوهشی مناسبی برای حمل ونقل سبز بپردازد تا شاید تا حدی وابستگی علوم و مسیر پژوهش های آتی را در این میدان روشن سازد. علاوه بر این با توجه به این که قسمت اعظم آلاینده های منتشر شده از این صنعت حاصل از فعالیت های لجستیکی غیرعلمی و ناصحیح شرکت ها و سازمان هاست، این پژوهش درپی آن است که با تعریف، و مدل سازی گونه جدیدی از مسائل مسیریابی با عنوان مسئله مسیریابی سبز (grp) باب نوینی در این راستا گشوده و مسئله مسیریابی خودرو ظرفیتدار را با رویکرد حمل ونقل سبز مدلسازی کرده و الگوریتم حل هیوریستیک مناسب را توسعه دهد. نتایج پژوهش در مطالعه موردی حکایت از کاهش قابل توجه در میزان انتشار co2، در کنار سایر معیارهای با اهمیت، توسط مطالعه grp نسبت به cvrp دارند.
محمدرضا صادقی کیا عبدالمجید مصلح
زمینه: پژوهش های زیادی تا بحال در مورد نوآوری سازمانی صورت گرفته است و هر کدام از زاویه ای به این متغییر پرداخته اند، اما تا بحال پژوهش همه جانبه ای در رابطه با عوامل و زمینه های ایجاد کننده آن صورت نگرفته است. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر، به بررسی عوامل موثر بر نوآوری سازمانی می پردازد. بی شک با آگاهی و شناخت از این عوامل و زمینه ها، مدیران سازمان ها خواهند توانست با دیدی وسیع تر، جامع تر و آگاهانه تر به موضوع نوآوری سازمانی نگریسته و بهره لازم را به منظور افزایش عملکرد کارکنان خود کسب نمایند. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل درون سازمانی موثر بر نوآوری در پالایشگاه های گاز استان بوشهر صورت گرفته است. روششناسی: پژوهش حاضر از حیث هدف، یک پژوهش نظری-کاربردی و از حیث گردآوری داده ها از نوع پژوهش های توصیفی و پیمایشی می باشد. روش انجام این پژوهش بدین ترتیب است که در ابتدا با توجه به ادبیات نظری پژوهش، و با استفاده از نظر کارشناسان و خبرگان پالایشگاه های گاز، مهترین عوامل موثر بر نوآوری گردآوری شده و سپس به منظور رتبه بندی عوامل یافت شده نسبت به نوآوری های فناورانه و نوآوری های غیرفناورانه از تکنیک ahp استفاده شده است. جامعه این پژوهش پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی و پالایشگاه فجر جم می باشد. یافتهها: 7 عامل اصلی که در این پژوهش مورد بررسی و تایید قرار گرفتند عبارتند از: 1. ساختار و ارتباطات سازمانی 2. فرهنگ سازمانی 3.مدیریت 4. مدیریت فناوری 5. راهبردهای نوآوری 6. مدیریت دانش و یادگیری سازمانی و 7. مدیریت منابع انسانی. در رتبه بندی عوامل موثر برنوآوری های فناورانه عوامل راهبرد، مدیریت و مدیریت فناوری رتبه های اول تا سوم را کسب کردند. در بخش رتبه بندی عوامل موثر بر نوآوری های غیرفناورانه نیز عوامل فرهنگ سازمانی، مدیریت و مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند. نتیجهگیری: با توجه به اینکه عامل راهبرد از مهمترین عوامل موثر بر نوآوری فناورانه شناخته شد و در هر دو پالایشگاه وضعیت موجود و وضعیت مطلوب دارای بیشترین اختلاف بود، لذا مدیران این پالایشگاه ها باید ضمن تدوین چشم انداز مشخص و توصیف روشن یک مسیر راهبردی، گروه ها و تیم-هایی به منظور برنامه ریزی و تدوین راهبردهایی جهت حمایت از نوآوری در کلیه سطوح سازمانی تشکیل دهند.
رضا سیاوشی خداکرم سلیمی فرد
زمینه: با توجه به گسترش شهرها و رشد روز افزون جمعیت و نیاز به تامین امنیت،مکانیابی مناسب مراکز پلیس و کلانتری هاگامی بایسته در برآورده سازی نیازهای امنیتی شهروندان است. برای دستیابی به بهترین پوشش امنیتی ضروری به نظر میرسد تا همگام با گسترش شهر و افزایش جمعیت، در مکانیابی مراکز پلیس بهینهیابی شود. این پژوهش، به مسئله مکان یابی کلانتری های پلیس می پردازد. هدف: هدف این پژوهش، ارائه روشی تحقیق در عملیاتی برای مکان یابی کلانتری های پلیس می باشد. روششناسی: در ابتدا، به منظور ایجاد مدلی برای شناسایی عوامل موثر بر مکان یابی کلانتری های پلیس، پس از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان انتظامی استان بوشهر از روش آزمون فرضیه فازی استفاده شد، سپس این مدل با بکارگیری تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی و برنامه ریزی غیرخطی وزن دهی شده است. پس از آن، با ترکیب نتایج حاصل از وزن برخی از شاخص ها و شبیه-سازی جرم خیزی در شهر بوشهر با روش مونت کارلو، با توسعه مدل مکان یابی بیشینه پوشش مدلی نوین برای مکان یابی کلانتری های پلیس پیشنهاد گردید. یافتهها: شاخص های جمعیتی، مجاورت های مکانی، زیرساخت اقتصادی- اجتماعی، جرم خیزی و سیاست های کلان انتظامی شاخصهای اثرگذار بر مکانیابی کلانتری است. شاخص های جمعیتی، جرم خیزی و سیاست های کلان انتظامی به ترتیب از مهمترین شاخصها هستند. با بکارگیری مدل پیشنهادی، سه مکان بهینه برای کلانتری ها در شهر بوشهر تعیین گردید. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مسئله مکان یابی کلانتری های پلیس می تواند با مدل جدید ارائه شده در این پژوهش و توجه به برخی شاخص هایی از قیبل جمعیت، جرم خیزی و سیاست های کلان انتظامی، به پاسخی بهینه دست یابد، که حداکثر مطلوبیت پوشش را برای کل مناطق ایجاد نماید. پاسخ بهینه مدل ارائه شده علاوه بر کلانتری های موجود، گشایش یک کلانتری جدید در بخش باختری شهر بوشهر را پیشنهاد می دهد.
محمد صادق مرادی مزرعه نو خداکرم سلیمی فرد
زمینه: اورژانس بیمارستان ها با مسائل و مشکلات مختلفی مواجه هستند که عملکرد آن را تحت تاثیر قرار می دهد. عواملی مانند کمبود تخت های بستری برای بیماران پذیرش شده، ناتوانی بیماران در دسترسی منظم به مراقبت سرپایی و غیره منجر به شلوغی و ازدحام زیاد در بخش می شوند که در نتیجه باعث طولانی شدن زمان انتظار بیماران و طول مدت اقامت آنان برای دریافت خدمت و کیفیت پایین خدمات شده است. یکی از ابزارهای پرکاربرد در تحقیق در عملیات که به منظور مواجهه با این مسائل استفاده شده و در ادبیات نظری نمونه های آن فراوان یافت می شود شبیه سازی رایانه ای است. از این رو در پژوهش حاضر نیز از شبیه سازی برای کاهش این مشکلات و بهبود در فرایندهای جریانی بیماران در بخش اورژانس استفاده شده است هدف: در این پژوهش بهبود فرایند های جریان بیمار در بخش اورژانس بیمارستان هدف اصلی است. روش شناسی: برای مدل سازی فرایندهای جریان بیمار از شبکه های پتری رنگین، و برای شبیهسازی و بررسی سناریوهای گوناگون بهبود، از ابزار cpn tools استفاده شده است یافته ها: این پژوهش نشان میدهد که شبکههای پتری رنگین ابزاری توانمند برای مدلسازی فرایندهای جریان بیمار است. همچنین، 4 سناریو b، c، d، و e برای بهبود معیارهای عملکرد تعریف گردید. با مقایسه سناریوها و بر اساس منابع مورد نیاز و نتایج به دست آمده، سناریو e به عنوان بهترین سناریو برگزیده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که سناریوی برتر میتواند به بهبود فرایندهای جریان بیمار در اورژانس رهنمون گردد. همچنین، یافته های این پژوهش بیانگر این است که شبکههای پتری و شبیه سازی گسسته پیشامد یک ابزار توانمند تحقیق در عملیاتی برای بهبود فرایندهای درمانی است.
امید پاک داریوش محمدی زنجیرانی
زمینه: برای توسعه تجارت الکترونیکی در کشور، ورود به بازارهای جهانی و عضویت در سازمان هایی نظیر سازمان تجارت جهانی، داشتن یک نظام کارآمد بانکی از الزامات اساسی به شمار می رود. برای تحقق اهداف ذکرشده، پرداختن به نظام بانکی کارآمد و مبحث بانکداری الکترونیکی نیز اجتناب ناپذیر می باشد. در این مطالعه سعی شده است در رابطه با توسعه بانکداری الکترونیکی، عوامل تأثیرگذار بر توسعه و همچنین بر شرایط ارایه آن تدوین گردد. این مطالعه، پژوهشی کاربردی در زمینه بهسازی خدمات بانکداری الکترونیکی با استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت است. هدف: امروزه سازمان ها باید تمام توان خود را جهت افزایش رضایت مشتریان به کار گیرند بنابراین برای بهبود آن، باید بر مواردی که مشتری آن ها را مهم می داند تمرکز نمایند. با توجه به این امر و نیز نقش و اهمیت توسعه سیستم های بانکداری الکترونیکی، پژوهش حاضر در پی آن است تا با طراحی فرایندی بر مبنای گسترش کارکرد کیفیت برای ارایه خدمات بانکداری الکترونیکی، گامی هر چند کوچک را در این مسیر بردارد. روششناسی: در این پژوهش پنج پرسشنامه مستقل برای جمع آوری داده ها، مورد استفاده قرارگرفته شده است. اولین پرسشنامه مربوط به سنجش نیازها و خواسته های مشتریان می باشد که این پرسشنامه توسط 196 نفر از مشتریان شعب بانک مسکن شهر بوشهر تکمیل گردید و با انجام محاسبات توسط نرم افزار spss21، وزن های نیازها و خواسته های مشتریان به دست آمده و وارد جدول اول qfd شدند. پرسشنامه های دیگر مربوط به جداول qfd می باشد که برای سنجش ارتباطات بین متغیرهای پژوهش که به صورت سطری و ستونی در این جدول ها قرارگرفته اند به کار می رود و توسط تیم qfd تکمیل گردیدند و با انجام محاسبات توسط نرم افزار excel، اولویت شاخص های شناسایی شده در هر جدول، به دست آورده شدند. نتیجهگیری: در این مطالعه، اولویت بندی شرایط ارایه خدمات بانکداری الکترونیکی بر اساس خواسته های مشتریان بانک مسکن به دست آمد. در بین نیاز های مشتریان، نیاز امنیت و محرمانه بودن اطلاعات دارای بیش ترین اهمیت با میانگین 0/122 و نیاز ارایه بازخورد در خصوص صحت انجام تراکنش ها دارای کمترین اهمیت با میانگین 0/087 بودند. پس از انجام محاسبات جداول qfd، وزن نسبی شاخص های شناسایی شده، به دست آمدند و بر این اساس، اولویت بندی شدند. شاخص به صرفه بودن با وزن 0/14 دارای بالاترین اولویت در جدول اول، شاخص های محرمانگی و کارایی با وزن های مساوی0/19 دارای بهترین الویت ها در جدول دوم، شاخص های تأیید تراکنش ها و سفارش ها و راحتی در استفاده با وزن های مساوی 0/15 دارای بهترین اولویت ها در جدول سوم و نیز شاخص به روز رسانی و گسترش سیستم ها با وزن 0/15 دارای بهترین اولویت ها در جدول چهارم qfd بودند.
رضا دهقان نیری خداکرم سلیمی فرد
زمینه: مدیریت پروژه نقش مهمی در موفقیت کسب و کار بازی می کند. ابتکارات استراتژیک یک شرکت اغلب از طریق پروژه ها اجرا می شود. تحویل موفقیت آمیز این پروژه ها به سازمان اجازه می دهد تا به سرعت به تغییرات، فرصت ها و تهدیدات پاسخ دهد. همچنین، با توجه به انتشار گسترده آمار نرخ بالای شکست پروژه ها و هزینه های گزاف مرتبط با آن بیشتر شرکت ها در حال روی آوردن به رویکردهایی هستند که ممکن است منجر به بهبود نحوه مدیریت پروژه هایشان شود. اولین گام در چرخه ی بهبود مستمر سازمان از نظر مدیریت پروژه، ممیزی سازمان براساس یک مدل از پیش تعریف شده می باشد. براساس نتایج حاصل از این ممیزی، اقدامات بهبود صورت می گیرد تا شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب پر شود. طی دهه گذشته، مدل های بلوغ به عنوان یکی از مهمترین راه های محسوس و قابل لمس ارزیابی وضعیت بلوغ مدیریت پروژه در یک شرکت مطرح و معرفی شده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش ارائه روشی برای سنجش سطح بلوغ مدیریت پروژه شرکت ها در صنعت برق و با توجه به شرایط خاص این صنعت می باشد. روششناسی: ابتدا سطوح بلوغ پنجگانه ای با توجه به مفهوم بهبود مستمر و با استفاده از مدل های مختلف بلوغ در نظر گرفته شده است. سپس 51 فرآیند در 12 حوزه فرآیندی و 4 مرحله تکمیل پروژه قرار داده شدند. هریک از این حوزه های فرآیندی با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن دهی شدند. با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه در شرکت برق منطقه ای یزد سطح بلوغ مدیریت پروژه در هریک از فرآیندها، حوزه های فرآیندی و مراحل تکمیل پروژه بطور جداگانه و نیز سطح بلوغ کلی سازمان با توجه به اوزان بدست آمده تعیین شد. یافتهها: پس از انجام مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در شرکت برق منطقه ای یزد سطح بلوغ هریک از فرآیندها، حوزه های فرآیندی و مراحل تکمیل پروژه بدست آمد. سطح بلوغ کلی شرکت که از طریق میانگین وزنی سطح بلوغ حوزه های فرآیندی بدست آمد، 89/1 بود. نتیجهگیری: در بعد حوزه های فرآیندی مدیریت پروژه نتایج نشان داد که حوزه مدیریت تدارکات پروژه با 75/2 بیشترین و حوزه مدیریت ریسک پروژه با 81/0 کمترین سطح بلوغ را در شرکت بدست آورده است. در بعد مراحل تکمیل پروژه نیز گام برنامه ریزی با 7/1 کمترین و گام خاتمه با 64/2 بیشترین سطح بلوغ را داشتند. سطح بلوغ کلی شرکت نیز 89/1 تعیین شد که نشان می دهد شرکت سطح اول بلوغ را کسب کرده و در آستانه دستیابی به سطح دوم بلوغ است.
امین قائمی رحیم قاسمیه
زمینه:آنچه سازمان ها را مجبور به بازنگری در فرایندهای خود کرده صرفاً تغییر هدف نیست، بلکه تغییر پارادایم و توجه به محیط زیست است. آنها برای واکنش نسبت به این تغییر پارادایم بایستی در فرایندهای کسب و کار خود تغییراتی بنیادین و شگرف دهند برای این تغییر ابزاری لازم است و ابزار این تحول بازمهندسی سبز فرایند کسب و کار است. بازمهندسی فرایندهای کسب و کار با استفاده از شاخص های سبز می تواند فرایندهایی را به سازمان و جامعه ارائه دهد که پیامدهای زیست محیطی کمی داشته باشند. هدف:هدف اصلی این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عامل های بازمهندسی سبز فرایندهای کسب و کار است؛ همچنین، این پژوهش در پس یافتن مدلی برای سنجش بازمهندسی سبز فرایند های کسب و کار و نیز محاسبه سنجه هایی برای ارزیابی پروژه های بازمهندسی سبز است. روش شناسی:در این پژوهش با مطالعه پیشینه پژوهش شاخص های بازمهندسی سبز فرایندهای کسب و کار شناسایی و با نظرسنجی از خبرگان اعتبارسنجی شد. سپس با سازماندهی شاخص ها، مدل مفهومی پژوهش ارائه گردید و پرسشنامه پژوهش به دو زبان انگلیسی و پارسی آماده سازی و به جامعه هدف مورد نظر در داخل و خارج از ایران ارسال شد. مدل مفهومی پژوهش بااستفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزارsmart plsاعتبارسنجی شد. همچنین از دو روش آزمون فریدمن و ضریب مسیر مدل برای اولویت بندی عامل ها استفاده شده است. برای دستیابی به سنجه های ارزیابی از روش شبیه سازی مونت کارلو استفاده گردید. یافتهها:در این پژوهش 29 شاخص بازمهندسی در چهار عامل دسته بندی شد و تأیید گردید این عامل ها بر بازمهندسی سبز فرایندهای کسب و کارتأثیر مثبت معنادار دارند. بر اساس نتایج اولویت بندی مشخص شد عامل ها اولویت بندی معنادار دارند. مدل سنجش بازمندسی فرایندهای کسب و کار و روابط ریاضی سنجش بازمهندسی استخراج شد و در نهایت با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو میانگین بازمهندسی فرایند کسب و کار و درصد بهبود قابل انتظار ارائه گردید. نتیجه گیری:چهار عامل کنترل ها، خروجی ها ورودی ها و فناوری های پیشنهادی و تجهیزات سبز فرایند بر بازمهندسی فرایند کسب و کارتأثیر دارند و با به کارگیری شاخص های بازمندسی سبز و تمرکز بر این شاخص ها می توان بازمهندسی ارائه نمود که حدود76/41 درصد نمره فرایند را ارتقا دهدو پیامدهای زیست محیطی فرایندرا کاهش دهد. خروجی های سبز نسبت به عامل های دیگر اولویت بالاتری دارند و تمرکز بر آن سبب کاهش بیشتر پیامدهای زیست محیطی خواهد شد.
لیلا مصلی نژاد رحیم قاسمیه
افزایش اهمیت دانش در سازمان ها و تأثیر آن بر جنبه های مختلف آن از جمله عملکرد موجب ایجاد انبوهی از اطلاعات در سازمان شده که برای افزایش کارایی استفاده از آن ها لازم است یکپارچه شوند. استفاده از سیستم های اطلاعاتی به نظم دادن و یکپارچه کردن اطلاعات کمک می کند. بنابراین بکارگیری همزمان سیستم های اطلاعاتی و مدیریت دانش، می تواند عملکرد سازمان را بهبود بخشد. در این پژوهش با استفاده از مفاهیم معادلات ساختاریافته، و بکارگیری روش پیمایشی، تأثیرات ناشی از پیاده سازی یک مدل erp-km بر عملکرد عملیاتی سازمان مورد سنجش قرار گرفت. ابتدا با مرور ادبیات نظری به شناسایی مهمترین شاخص های سنجش میزان پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان، مدیریت دانش و عملکرد پرداخته شد. با توجه به ابهام در معرفی معیارهای مناسب در سنجش میزان برنامه ریزی منابع سازمان در ادبیات موجود، ابتدا شاخص های استخراج شده از پژوهش های پیشین با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی عامل بندی شدند. سپس پرسشنامه ای تهیه و پس از اطمینان از روایی و پایای آن بین اساتید و کارمندان دانشگاه شیراز (مطالعه موردی) به طور تصادفی توزیع و پس از گردآوری پرسشنامه ها اقدام به آزمون مدل مفهومی پژوهش با استفاده از نرم افزار amos گردید. از جمله یافته های این پژوهش، شناسایی پنج دسته از شاخص های سنجش برنامه ریزی منابع سازمانی است که عبارتند از: عامل تغییر و مدیریت پروژه، عامل استقرار erp، عامل منابع انسانی، عامل مدیریتی و عامل نیازمندی های غیرکارکردی. همچنین شاخص های سنجش مدیریت دانش را می توان 5 عامل کسب، خلق، انتشار، ذخیره و بکارگیری دانش در نظر گرفت. نتایج بررسی و آزمون مدل مفهومی پژوهش نیز نشان داد که تأثیر ترکیب مدیریت دانش و برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاه شیراز معنادار می باشد. همچنین مشخص شد که عامل تغییر و مدیریت پروژه با ضریب 88/0، عامل استقرار erp با ضریب 87/0، عامل منابع انسانی با ضریب 85/0، عامل نیازمندی های غیرکارکردی با ضریب 76/0 و عامل مدیریتی با ضریب 66/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را در سنجش میزان پیاده سازی این سیستم دارند. به طور کلی نتیجه این پژوهش نشان داد که 24 درصد از تغییرات عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاه تحت تأثیر ترکیب مدیریت دانش و برنامه ریزی منابع سازمان می باشد. و در ساخت مفهوم erp-km برنامه ریزی منابع سازمان نقش بیشتری نسبت به مدیریت دانش دارد.
علی رقیب زاده خداکرم سلیمی فرد
حمل و نقل یکی از بهش های مهم اقتصادی می باشد که بر روی توسعه و رفاه عمومی کشورها تاثیرگذار است. این در حالی است که این بخش یکی از بزرگترین مصرف کننده های فرآورده های نفتی و در نتیجه عامل بزرگ پخش گازهای گلخانه ای به ویژه گاز می¬باشد. در این سال ها ، افزایش شمار خودروها مشکلات فزاینده ای همچون ترافیک سنگین و آلودگی در حمل و نقل را باعث شده است. آشکار است که همراه با افزایش در حجم ترافیک، تولید گاز نیز افزایش می یابد. انتشار می تواند با بهبود در عملیات ترافیک بهبود یابد. یکی از مهمترین مسئله¬ها در بهبود حمل و نقل، مسئله ی مسیردهی خودرو می باشد. با توجه به افزایش روز افزون ترافیک در جاده های درون شهری، لزوم توجه به مسئله ی مسیردهی خودرو با در نظرگیری عامل ترافیک برای یک مسیردهی موفق اجتناب ناپذیر شده است. مناسب ترین رویکرد برای مواجه با ترافیک در مسیردهی خودرو، مسیردهی زمان مند می باشد. هدف این پژوهش ارائه ی یک مدل بهینه سازی بر اساس ترافیک برای مسئله مسیردهی زمانمند خودرو می باشد که در آن شاخص های اقتصادی و زیست محیطی بهبود یابد. برای دستیابی به این هدف از یک رویکرد جدید در مسیردهی زمان مند خودرو استفاده شده است. این رویکرد جدید شامل استفاده از استراتژی های گزینه ی سرعت، مدت زمان توقف در گره و زمان حرکت از دپو برای بهبود در مسیردهی خودرو می باشد. رویکرد مدل¬سازی این پژوهش، برنامه ریزی عدد صحیح مختلط می باشد همچنین برای حل مدل ارائه شده از یک روش ابتکاری دو مرحله ای استفاده شده است. برای نشان دادن بهبودهای مسیردهی زمان مند، یک نمونه واقعی از مسیردهی در یک شرکت پخش موادغذایی در شهر بوشهر انتخاب شده است. یافتهها نشان میدهد که با توجه به معیارهای مدت زمان هر سفر، مدت زمان کل، سرعت در شبکه توزیع و میزان آلایندگی، مدل پیشنهادی میتواند به حل بهینه دست یابد.
لیلا کشتکار خداکرم سلیمی فرد
بخش اورژانس بیمارستان، یک واحد مراقبت¬های بهداشتی اولیه و معمولا یکی از ورودی¬های اصلی به سیستم بیمارستان و بخشی کلیدی از کل سیستم مراقبت¬های بهداشتی است. افزایش تقاضا برای مراقبت¬های فوری، ازدحام بیش از حد در بخش اورژانس و منابع محدود، پدیده¬هایی هستند که باعث تاخیر زیادی در اولین حضور بیماران در بخش اورژانس می¬شود. از سوی دیگر به دلیل فلسفه وجودی اورژانس، بیماران نباید در بخش اورژانس به مدت طولانی باقی بمانند زیرا اورژانس بخشی است که بیمار باید به¬طور موقت بستری شود تا تعیین تکلیف شود و اگر نیاز به ادامه درمان باشد باید در سایر بخش¬های تخصصی تحت درمان قرار گیرد. مدت اقامت طولانی بیماران علاوه بر ازدحام باعث اختلال در کارکرد بخش¬های اورژانس می¬شود. این پژوهش با توجه به منابع و بودجه موجود بخش اورژانس بیمارستان خلیج فارس بوشهر در پی ارائه¬ی الگوی بهتری از تخصیص منابع بمنظور کاهش مدت زمان انتظار و مدت زمان اقامت بیماران در این بخش است.با توجه به نتایج شبیه¬سازی، سناریوی افزایش سه تخت و یک پزشک که باعث بهبود 4/17% در بهره¬گیری از تخت و 1/35% در بهره¬گیری از پزشک می¬شود و میانگین مدت انتظار جهت ملاقات پزشک و میانگین مدت انتظار در صورت نیاز به بستری شدن را به ترتیب 82% و 86% بهبود می¬بخشد و 8% مدت اقامت بیماران را کاهش می¬دهد به عنوان سناریوی برتر شبیه¬سازی انتخاب می¬شود. با در نظر گرفتن محدودیت بودجه¬ی کنونی سیستم، پیکر¬بندی جدید20تخت، 3پرستار و 1پزشک با مدت زمان اقامت 4/554 دقیقه پیکربندی بهینه خواهد بود در حالیکه با بودجه¬ی حداکثری 5/35 واحد تخصیص 20تخت، 4پرستار و 3 پزشک و کمترین میزان مدت اقامت 9/545 دقیقه پیشنهاد می¬گردد.
سارا بی غرض خداکرم سلیمی فرد
تخصیص دانش آموزان به مدرسه از موضوعات پر اهمیتی است که همواره دغدغه هایی را برای والدین و دولتمردان ایجاد کرده است. این موضوع می تواند در عدالت اجتماعی و دسترسی عادلانه دانش آموزان به امکانات آموزشی نیز نقش داشته باشد. این پژوهش به دنبال آن است که دانش آموزان هر یک از محله های شهر را به مدارس تخصیص دهد. هدف های اصلی تخصیص دانش آموزان به مدرسه این است که مجموع مسافت طی شده توسط دانش آموزان به مدرسه کمینه شود همچنین یک تعادل درآمدی در مدارس فراهم آورد. بدین معنی که دانش آموزان از گروه های درآمدی گوناگون بتوانند درون مدارس در کنار یکدیگر قرار بگیرند. روش شناسی: در این پژوهش از شبکه حمل و نقل چند کالایی برای تخصیص دانشآموزان به مدرسه استفاده شده است. آنگاه مسئله به صورت یک مدل برنامهریزی خطی عدد صحیح مدل شد و با بکارگیری الگوریتم شاخه و کران حل گردید. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش در مطالعه موردی، نشان داد که مسافت کل طی شده توسط دانش آموزان کمینه شده است و توزیع عادلانه ای در مدارس بدست آمده است. بنابراین هدف پژوهش برآورده شده است. این پژوهش نشان داد که شبکه جریان چندکالایی ابزاری شایسته برای مدل سازی و حل مسئله تخصیص دانش آموزان به مدرسه است. روش پیشنهادی این پژوهش میتواند افزون بر کمینه سازی مجموع مسافت پیموده شده دانش آموزان، تعادل درآمدی در هر مدرسه و نیز عدالت در دسترسی به مدرسه را برای گروه های درآمدی گوناگون در نظر بگیرد.
فهیمه شمسی خداکرم سلیمی فرد
زمینه: گسترش به کارگیری حمل ونقل عمومی و به ویژه به کارگیری اتوبوس رانی شهری نیازمند برنامهریزی و سیاست گذاری شایسته است. تخصیص شمار بسنده اتوبوس و نیز تعیین مسیرهای اتوبوس به گونه ای که افزون بر کمینه سازی هزینههای عملیاتی، بهرهگیری از اتوبوسها را بیشینه نماید، مسئلهای مهم در مدیریت ناوگان اتوبوسهای شهری است. هدف: با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش در پی دستیابی حل دو مسئله مهم، تخصیص شمار بهینه صندلیها و اتوبوس¬ها، و نیز مسیریابی اتوبوسهای شهری در یک شبکه اتوبوس رانی میباشد. روششناسی: برای مدل سازی مسئله پژوهش از برنامهریزی عدد صحیح استفاده شده است. آنگاه با گردآوری دادههای اتوبوس رانی شهر بوشهر، مسائل تخصیص صندلی و تخصیص اتوبوس با روش شاخه و کران حل شد. بر پایه حل مدل تخصیص، مسئله مسیردهی اتوبوسها با روش الگوریتم ژنتیک مدل سازی و با برنامهنویسی در نرمافزار متلب حل شد. یافتهها: یافته¬های مدل بیانگر شمار بهینه صندلی (اتوبوس) برای برآوردن تقاضای سفر در 10 خط اتوبوس رانی شهری بوشهر است. همچنین، مسیر بهینه برای هر یک از ده خط نیز به دست آمد. در حل بهینه، مجموع صندلیهای موردنیاز 16557 صندلی است. همچنین، تابع هدف مسئله مسیریابی نیز 5590 هزینه سوخت و استهلاک محاسبه گردید. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از مدل، بهبود شگرفی در کاهش زمان سفر و هزینه سفر برای بهبود عملکرد سازمان نشان می¬دهد. همچنین، مسیرهای اتوبوس در روش پیشنهادی این پژوهش توانسته است افزون بر کمینه سازی زمان، پوشش تقاضا برای هر مسیر را بیشینه نماید.
سنا مگاطیف خداکرم سلیمی فرد
برنامه ریزی و زمانبندی در هر جنبه ای یک انقلاب در صرفه جویی در زمان به حساب می آید. از حیاتی ترین مراکز موجود در بیمارستان ها می توان اتاق عمل جراحی را نام برد. یکی از وظایف چالش برانگیز در حوزه بهداشت و درمان و به ویژه در بیمارستان ها زمانبندی اتاق های عمل جراحی می باشد که پیامدهای شگرفی بر بیماران و همچنین کارکنان اتاق عمل دارد. از آنجایی که اتاق های عمل جراحی یکی از مراکز هسته ای در بیمارستان ها بشمار می آیند نمی توان عدم وجود زمانبندی و برنامه ریزی بهینه و رضایت پرسنل را در آن ها نادیده گرفت زیرا که در صورت نبود هر کدام از این دو مورد یاد شده بیمارستان در معرض بحران جدی قرار خواهد گرفت. به همین دلیل است که مدیریت بیمارستان بایستی به ایجاد برنامه زمانبندی که بهره گیری اتاق عمل را نیز در بر داشته باشد توجه فراوان نماید. بنابراین مدیران بیمارستان ها در پی رویکردهای نواورانه ای هستند که بیشتر این مشکلات را حل کند. از اینرو زمانبندی و برنامه ریزی راه حل های حیاتی در جهت افزایش بهره گیری و بالا بردن سطح خدمات بشمار می رود به دیگر سخن، این دو روش مطلوب ترین راه حل برای مشکلات موجود است. این راه حل ها با ارائه ی بموقع خدمات در زمان مناسب بطور چشمگیری در زمان بیماران و جراحان صرفه جویی می کنند و نگرانی های بیمارستان ها را در این راستا کاهش می دهند زیرا که با افزایش زمان انتظار بیماران، میزان نارضایتی آن ها بالا می رود. هدف اصلی این پژوهش بهبود زمانبندی اتاق های عمل جراحی در یک بیمارستان نمونه می باشد. این پژوهش یک پژوهش کاربردی- توسعه ای می باشد که در بخش اتاق عمل جراحی در یکی از بیمارستان های شیراز با استفاده از بهینه سازی شبیه سازی شده انجام گرفته است.این پژوهش نشان می دهد که روش بسته بندی آوند روشی مناسب برای ارائه ی یک زمانبندی بهینه سازی شده می باشد. سه معیار عملکرد تعریف و در مدل واقعی و مدل بهینه شده مقایسه شدند. بهبود آن ها در مدل بهینه سازی شده مشاهده گردید. 15 سناریو اجرا شد که در آن سناریوی 14 بالاترین درصد بیماران زمانبندی شده و سناریوی 5 پایین ترین درصد را داشتند. زمانبندی بهینه سازی شده علاوه بر در نظر گرفتن ترجیحات جراح و بیمار باعث افزایش رضایتمندی آن ها، افزایش بهره گیری از اتاق عمل، افزایش تعداد عمل های جراحی و کوتاه شدن زمان انتظار بیماران می گردد.
محمد سعیدی کوشا رحیم قاسمیه
زمینه: زمان بندی، تخصیص منابع برای انجام مجموعه ای از فعالیت ها در طول زمان می باشد. این یک فرآیند تصمیم گیری به منظور بهینه سازی یک یا چند تابع هدف تحت محدودیت های گوناگون می باشد. در این مطالعه به زمان بندی تولید کارگاهی انعطاف پذیر در حالت چند هدفه پرداخته شده است. کلیه اطلاعات مورد استفاده مربوط به یک شرکت تولیدی بوده و اهداف چندگانه ای که دغدغه مدیران این مجموعه می باشد، به منظور بهینه سازی مورد توجه قرار گرفته است. هدف: زمان بندی یکی از فاکتورهای مهمی است که بر بهره وری تولید، کیفیت و هزینه تأثیر گذار می باشد. اهمیت زمان بندی کارها برروی ماشین ها، با هدف تمرکز بر هزینه، کیفیت و مصرف انرژی از آن جهت مورد توجه است که در محیط کسب و کار امروز، رقابت شرکت های تولیدی از طریق قابلیت آنها برای پاسخ گویی سریع به تغییـرات لـحظـه ای در زمینه تجارت و تـولـید محصولات با کیـفیت بالاتـر و هـزینـه هـای کمتـر تـعیین مـی شود. علاوه بر این تفاوت در زمان بندی بر مصرف منابع و تولید گازهای گلخانه ای اثر گذار می باشد. بنابراین اهداف کلی در این مطالعه زمان بندی کمینه سازی بیشترین زمان تکمیل کل، هزینه پردازش، مصرف انرژی و تأخیر کل و بیشینه سازی کیفیت پردازش می باشد. روششناسی: پس از مـدل سـازی ریـاضی توابع هدف و محـدودیت ها، با استفاده از الگوریتم فراابتکاری رقابت استعماری به بهینه سازی اهداف چندگانه مورد نظر پرداخته شده است. یافتهها: ارائه الگوریتم رقابت استعماری به منظور حل مسئله زمان بندی چندهدفه که بر اساس نتایج توانایی بسیار بالای این الگوریتم از نظر صحت، سرعت همگرایی و دستیابی بهتر به نقط? بهینه مشخص گردید. نتیجهگیری: پس از حل مسئله با الگوریتم رقابت استعماری، تابع هدف زمان تولید کل 13% ، مصرف انرژی 16% ، هزینه پردازش 6/11%و کیفیت پردازش 10% بهبود یافته اند. همچنین نتایج حاصل از الگوریتم رقابت استعماری در مقایسه با الگوریتم ژنتیک 1/7% مناسب تر می باشند.