نام پژوهشگر: محمود فتوحی رودمعجنی

تاریخنگاری منظوم در دوره ی مغول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1389
  جواد راشکی علی آباد   جواد عباسی

حماسه سرایی با فردوسی توسی به اوج رسید. پس از فردوسی نیز کسانی که در این عرصه قدم گذاشتند سعی داشتند از الگوی موفق او در زمینه ی حماسه سرایی، یعنی شاهنامه تقلید کنند. در آغاز شاهنامه هایی که سروده شد بیشتر به بخش حماسی – اسطوره ای شاهنامه توجه داشتند. از اواخر قرن ششم و به ویژه از عهد مغول به بعد به دنبال رونق تاریخ نگاری، نهضتی در عرصه ی شاهنامه نویسی تاریخی نیز پدید آمد. محتوای این شاهنامه ها همچون بخش آخر شاهنامه ی فردوسی - شاید با تأکیدی بیشتر از آن - به رویدادها و شخصیت های تاریخی صِرف نظر دارند. پژوهش حاضر ابتدا با تبیین جایگاه فردوسی و شاهنامه در عهد مغول، ارتباط شاهنامه ی فردوسی و تاریخ نگاری را روشن ساخته و رویکرد ناظمان یا تاریخنگاران عهد مغول به تاریخ نگاری منظوم را نشان داده است، سپس با معرفی منظومه های تاریخی این دوره، اهمیت آن ها را در زمینه ی منبع شناسی ارزیابی کرده است.

داستان امیرارسلان به منزله متن گذار از قصّه سنتی (رمانس) به عصر رمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1389
  هادی یاوری   محمود فتوحی رودمعجنی

این رساله درباره قصه امیرارسلان است که در اصطلاح رمانس عامیانه خوانده می شود و اساسی ترین موضوعی که در آن جستجو می شود نشانه های ماهیت انتقالی این اثر و متعلق بودن آن به ژانر دوره گذار از قصه سنتی به عصر رمان و عوامل بینامتنی و پیرامتنی آن است. به این منظور پس از تبیین مسئله تحقیق در فصل نخست، در فصل دوم به تعریف و تحدید مبانی نظری و مفاهیم کلیدی آن یعنی ژانر رمانس، دوره گذار و عصر رمان پرداخته شده است. فصل سوم، پیکره اصلی تحقیق را دربر دارد که در طی آن چهار حوزه مختلف، مسائل مربوط به امیرارسلان بررسی می شود: در نخستین قسمت که زمینه های تکوین این اثر بررسی شده است، توصیفی از وضعیت نقالی و ادبیات داستانی در جامعه ایرانی عصر ناصرالدین شاه ارائه شده و پس از آن به ترسیم فضای فرهنگی دربار ناصری پرداخته شده است و پس از آن بعضی نشانه های تناسب متن با روزگار خلق اثر نشان داده شده است و در آخر از این نظر که دربار ناصری، محملی بوده است برای گذر از رمانس به عصر رمان، دفاع شده است. در بخش دوم منابع موثر بر متن بررسی و در پنج گروه دسته بندی شده است: تأثیر سنت نقالی، ادب عامیانه، بعضی نمونه های مشخص از رمانس ها، ادب رسمی کهن و آثار و جریان های پیشروِ هم عصر مولف؛ که در این میان، تأثیر این گروه آخر موجب ظهور بعضی نشانه های رمانی در امیرارسلان شده است. در بخش سوم با عنوان نقش تاریخی- ادبی متن، توصیفی از وضعیت امیرارسلان نسبت به دیگر آثار هم گروهش در میزان جذب مخاطب و علل آن ارائه شده است. بخش چهارم بر خود متن متمرکز است. مسائلی مانند نحوه پیدایش متن و مسأله دوگانگی خالق اثر و نویسنده آن، ماهیت و ویژگی های رمانسی متن، گزاره های قالبی به عنوان نشانه برجسته شفاهی بنیادبودن متن، نشانه های رمان وارگی، مقایسه سبکی نثر امیرارسلان با ملک جمشید، اثر دیگر نقیب الممالک، ساختار مکان زمانمندی متن، بعضی نشانه های انسجام در پیرنگ و نهایتاً نشانه های سرگردانی بین واقع گرایی و تخیل رمانتیک در متن بررسی شده است. در فصل چهارم نیز خلاصه ای از نتایج به دست آمده ارائه شده است.

بررسی تطبیقی دیوان حافظ ومجموعه آثار امرسن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1390
  زهره تایبی نقندری   محمود فتوحی رودمعجنی

در آثار امرسن، گرایش به فرهنگ و ادب شرق بسیار چشمگیر است. امرسن پژوهان، گرایش های شرقی امرسن را برگرفته از سه منبع ذکر کرده اند، فلسفه ودایی هندی، آیین کنفوسیوسی و اشعار عارفانه فارسی. پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی فرانسوی و بررسی درون متنی اشعار، مقالات و ترجمه های امرسن نشان می دهد در بنیاد های شرقی اندیشه و سبک امرسن، سهم شعر و ادب فارسی از زمینه های شرقی دیگر بیشتر بوده و از میان شاعران ایرانی علاقه ویژه او نسبت به حافظ به طور آشکار مشهود است. در این پژوهش، نخست کلیّاتی درباره زندگی امرسن و بنیان های شرقی تفکّر وی ارائه شده است. سپس مسیر آشنایی امرسن و حافظ و از طریق تأثیر حافظ بر گوته و تألیفات و ترجمه های شرق شناس اتریشی، هامرپورگشتال، از دیوان حافظ، مورد واکاوی قرار گرفته است. در ادامه، با تکیه بر شواهد درون متنی در آثار امرسن در دو بخش مقالات و اشعار وی، مشابهت های حافظ و امرسن مطرح گردیده است و در انتها، موضوع تأثیر پذیری امرسن از حافظ در سه مبحث تأثیرپذیری مستقیم، تأثیرپذیری در ترجمه ها و تأثیرپذیری به همراه تأویل بررسی شده است. بررسی تطبیقی دیوان حافظ و مجموعه آثار امرسن نشان می دهد وی در برداشت از شعر فارسی و اشعار حافظ، کوشیده است جهان بینی استعلایی، اندیشه و سبک شعر حافظ را در نوشته های انگلیسی خویش متبلور کند.

مقایسه ی دو تذکره ی عرفات العاشقین اوحدی بلیانی (1024 ق) و ریاض الشعرای واله داغستانی (1161 ق)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1390
  مجتبی عبداللهی   محمدجواد مهدوی

دو تذکره ی عرفات العاشقین تقی اوحدی (نگارش 1024 ق) و ریاض الشعرای واله داغستانی (1161 ق) که در این پژوهش بررسی و مقایسه می شوند، از نوع تذکره های عمومی فارسی هستند و تعداد زیادی شاعر فارسی گوی را معرفی کرده اند. در این پژوهش ابتدا به زندگی نامه و مسافرت های دو تذکره نویس پرداخته شده و سپس معرفی دو تذکره با بررسی ویژگی های زبانی و غیرزبانی دو اثر، جایگاه آن دو در میان تذکره های عمومی فارسی و قلمروهای مورد بررسی دو تذکره انجام شده است و مهم ترین بخش به مقایسه ی دیدگاه های انتقادی دو تذکره نویس اختصاص دارد؛ در این بخش تفاوت نگاه دو مولف به شاعران مقایسه و انتقادات واله داغستانی از تقی الدین اوحدی و اصطلاحات نقدی دو تذکره طرح و بررسی شده است. پس از بررسی های ذکر شده دریافتیم که واله داغستانی در استفاده های خود از عرفات العاشقین به گزینش، اصلاح و تکمیل اطلاعات، مختصرنویسی و حذف سجع پردازی ها و انتحال دست زده و در برخی موارد اشتباهات بلیانی را تکرار کرده است. او در نوشتن تذکره ی خود و ازجمله: نوع نقدها، اصطلاحات نقدی، جریان شناسی ادبی و برخی اظهارنظرها در موارد خاص تحت تأثیر تقی اوحدی قرار داشته است. مولف ریاض الشعراء علی رغم استفاده های فراوان از عرفات العاشقین که در برخی موارد بدون ارجاع هم بوده است، بر مولف آن سخت می تازد. بسیاری از انتقادات او به بلیانی وارد نیست و مشابه همان اشکالات در کار خودش نیز مشاهده می شود. با همه ی این عیوب، واله با معرفی و ثبتِ اسامی بیش از 900 شاعر فارسی گوی که بیشتر آن ها معاصران اویند و در عرفات العاشقین نام آن ها نیامده است، خدمت بسیار بزرگی به تاریخ ادبیات فارسی کرده است. ناگفته نماند که بلیانی نیز چنین کاری درباره ی معاصرین خویش انجام داده است. در پایان می توان گفت که این دو تذکره هرچند صد در صد قابل اعتماد نیستند اما بسیار قابل توجه اند و مورد استفاده ی تذکره نویسان بعدی و نویسندگان تاریخ ادبیات ها قرار گرفته اند.

تحلیل سبک شناختی توصیفی- تاریخی نوروزنامه منسوب به خیام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1390
  محمد بیات مختاری   محمدجواد مهدوی

چکیده ندارد.

التفات و تطور تاریخی آن در آثار بلاغی تا امروز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1390
  هما رحمانی   عبدالله رادمرد

التفات به عنوان یکی از شگرد ها و آرایه های ادبی در بیشتر کتاب های بلاغی عربی و فارسی به صورت انتقال گوینده از خطاب به غیبت و بر عکس تعریف، و انواع محدودی برای آن بر شمرده شده است. هر یک از این انواع، قابل بررسی در یکی از حوزه های علوم بلاغت (معانی و بدیع) و دستور می باشد. بی تردید عرب جاهلی پیش از نزول قرآن، با موازین و معیار های ادبی آشنایی داشته است، اما شناخت این آرایه ی ادبی مدیون پژوهش های بلاغیون مسلمان در اثبات اعجاز کلام الهی است. در تأثیر پذیری بلاغت فارسی از بلاغت عرب تردیدی نیست، اما شواهدی دال بر وجود این آرایه در متون ادبی قبل از اسلام چون گات ها، درخت آسوریک و... دیده می شود که نشان از قدمت این آرایه در ادب فارسی دارد. جدا از بلاغیون و ادبا، زبان شناسان نیز سعی در توصیف شیوه های بیان ادبی با روش ها و مفاهیم خود داشته اند. از این رو، می توان در تبیین کارکرد های بلاغی التفات، از مفاهیم ویژه ی زبان شناسی همچون؛ برجسته سازی، هنجار گریزی، آشنایی زدایی یاری جست و از التفات به عنوان یکی از ابزار هایی که منجر به ساختار شکنی می شود، نام برد. این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی تطوّر تاریخی این آرایش کلامی در ادب فارسی، با نگاهی به ادب عرب و نیم نگاهی به ادب غرب، نارسایی مطالب مربوط به التفات را آشکار ساخته و با در نظر داشتن توسعه معنایی آن، تعریف جامعی از این شگرد ادبی ارائه دهد و انواع چند گانه ی آن را در قالب واگردانی های دستوری، خطابی، بافتی، معنایی و... بر شمارد. در نهایت پژوهش حاضر، التفات را هرگونه تغییر و دگرگونی خلاف عادت در روال عادی کلام می داند که با عملکرد بر محور عمودی شعر، ضمن اقناع حس زیبایی شناسی مخاطب، با درنگ و تأمّلی که ایجاد می کند، همانند زنجیره ای، ابیات را به یکدیگر پیوند داده و بر انسجام کلام می افزاید.

طرز خیال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1391
  آزاده صهبایی احمدی   محمود فتوحی رودمعجنی

با وجود اینکه در تذکره های شعر فارسی نگاشته شده در قرن یازده و به ویژه دوازده هجری، جریان ادبی طرز خیال به عنوان طرز شاعری مطرح و پر طرفدار معرفی شده است در اغلب آثار سبک شناسی جدید نادیده گرفته شده است که شاید بتوان مهم ترین دلیل آن کلی نگری و بی توجهی به طرزهای شاعران متوسط شعر فارسی دانست زیرا در دسته بندی های سبکی مربوط به شعر فارسی در بیشتر موارد خصایص طرزها و سبک های مطرح بر اساس آثار برجسته و شاعران به نام ارزیابی می شود. شعر فارسی در عصر صفوی نیز با عنوان کلی سبک هندی و با بررسی خصایص سبکی شاعران مشهوری مانند صائب تبریزی شناخته شده است حال آنکه مطالعه تذکرههای شعر فارسی به روشنی نمایان می سازد در دوره صفوی به جهت گستردگی اقلیم سیاسی و فرهنگی ایران در شعر فارسی نسبت به دوره های پیش از خود تنوع چشمگیری داشته است. طرز خیال از جمله مهم ترین و پر طرفدارترین شیوه های شاعری در عصر صفوی است که در میان شاعران فارسی گوی هندی بسیار مورد توجه بوده است به گونه ای که منجر به شکل گیری شاخه های فرعی در درون این سبک گردید و شاعران برجسته ای مانند عبداللطیف خان تنها و ناصرعلی سرهندی و عبدالغنی بیک قبول و بیدل دهلوی خود مبدع طرزی نو در دورن این سبک شدند و شاگردان و پیروان بسیاری یافتند.

بررسی تطبیقی فن خطابه در یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1391
  داوود عمارتی مقدم   محمود فتوحی رودمعجنی

این رساله می کوشد شباهت های میان بلاغت دوران هلنیستی (330 ق. م.- 400 م.) و بلاغت اسلامی تا پیش از قرن پنجم را به تفصیل بررسی کند. کوشش های پراکنده ای که تاکنون در این زمینه انجام گرفته، عمدتاً بر آثار بلاغی ارسطو (فن شعر و فن خطابه) متمرکز بوده و محققان، از دیگر بلاغیان یونانی – رومیایی غرب باستان غفلت ورزیده اند. نگارنده کوشیده است با بررسی مهم ترین آثار بلاغی در غرب باستان و جهان اسلام درون مایه های مشترک میان این دو نظام بلاغی را نشان دهد. این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است: فصل نخست، به تفاوت میان بلاغت ارسطویی با بلاغت دوران هلنیستی می پردازد و از رهگذر بررسی این تفاوت ها، نشان می-دهد که آثار بلاغی ارسطو، محمل مناسبی برای تطبیق دو نظام بلاغی فراهم نمی آورند. در فصل دوم، پنج فضیلت سبکی «صحت دستوری کلام»، «وضوح و روشنی»، «ترسیم زنده ی واقعیت»، «تزیین کلام» و «تناسب» معرفی نشان داده شده است که عمده ی اصول بلاغت اسلامی ( که صورت بندی نهایی خود را در قرن هفتم و در سه حوزه ی معانی/ بیان/ بدیع یافته اند) ریشه در همین پنج فضیلت دارند. فصل سوم به مقایسه ی میان الگوهای ایده آل بلاغی در فن خطابه ی دوران هلنیستی و بلاغت اسلامی اختصاص دارد. در فصل چهارم، به یک نوع خاص خطابی، یعنی منافره پرداخته شده و نشان داده شده است که بلاغت اسلامی، نه تنها در زمینه ی فرم که حتی در زمینه ی اصول مربوط به محتوای شعر و اغراض آن نیز تابع یک نوع خطابی خاص (منافرات) است. مجموعه ی این یافته ها، تابعیت اصول بلاغت اسلامی را (تا پیش از قرن پنجم هجری) از فن خطابه ی دوران هلنیستی نشان می دهد.

بررسی ویژگی های زبانی و ادبی منظومه ی تاریخی شهنشاه نامه ی احمد تبریزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1391
  مهشید گوهری   محمود فتوحی رودمعجنی

دوره ی مغول و تیموری، از مهم ترین دوره های شاهنامه سرایی و تاریخ نویسی منظوم در ایران است و منظومه های تاریخی بسیاری در این دو دوره به وجود آمده اند که بیشتر آنها به تقلید از شاهنامه ی فردوسی و بر اساس تاریخ های منثور سروده شده اند. منظومه ی شهنشاه نامه، سروده ی احمد تبریزی، یکی از تاریخ سروده های این دوره در باب تاریخ مغولان و احوال چنگیزخان و جانشینان او تا عهد سلطان ابوسعید بهادرخان است که کار نظم آن در سال 738 هجری به پایان رسیده است و تک نسخه ی خطی آن در کتابخانه ی موزه ی بریتانیا نگهداری می شود. در پژوهش حاضر، پس از معرفی شهنشاه نامه ی احمد تبریزی و نسخه ی خطی آن، ویژگی های ادبی این منظومه در دو لایه ی زبانی و هنری بررسی شده است. در بخش زبانی، منظومه از جهت واژگانی، نحوی و گزینش سبکی، به ویژه سره نویسی، بررسی شده و در بخش هنری به موسیقی، صناعات برونه ی زبان و صورخیال اشعار و میزان ابتکاری یا تقلیدی بودن آن ها پرداخته شده است. سپس منظومه ی شهنشاه نامه از جهات مختلفی مانند ویژگی های زبانی، شخصیت ها و تصویرآفرینی، با شاهنامه ی فردوسی مقایسه شده است تا مشخص شود که شهنشاه نامه تا چه اندازه از الگوهای ادبی و روایی شاهنامه تأثیر پذیرفته است. در انتها هم به برخی ویژگی های تاریخی این منظومه اشاره شده و بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی، دیدگاه شاعر نسبت به مغولان و ایرانیان بررسی شده است.

تصویر زنان در رمان فارسی (1357- 1367)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  زینب صابرپور   امید همدانی

هدف این رساله بررسی نحوه ی تصویر زنان در رمان های فارسی دهه ی اول پس از انقلاب (1357-1367) بوده است. به این منظور، سه گفتمان اصلی حاکم بر ادبیات داستانی این دوره شناسایی و از هر حوزه ی گفتمانی یک رمان به شکل هدفمند انتخاب شده است. رمان های مورد بررسی در این جا عبارت اند از: باغ بلور (1365) متعلق به جریان داستان نویسان انقلابیِ نزدیک به حوزه ی هنری؛ رازهای سرزمین من (1366) که از میان آثار داستان نویسان معترض و چپ، که غالب اعضای کانون نویسندگان را تشکیل می دادند، انتخاب شده؛ و طوبا و معنای شب (1366) که یکی از رمان های شاخص جریان داستان نویسی فمینیستی زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تصویر زنان در رمان فارسی در دهه ی اول انقلاب همراه با دگرگونی های شگرف اجتماعی و سیاسی و تحولاتی نظیر انقلاب و جنگ تغییر کرده است. این تصویر، محل منازعه و معارضه ی ایدئولوژی ها و گفتمان های سیاسی بوده و در هر گفتمان متناظر با هنجارهای ایدئولوژیک غالب آن گفتمان در عرصه ی جنسیت ویژگی های خاص یافته است. نکته ی مهم آن است که در هر سه گفتمان، مسئله ی زنان، هویت و جایگاه آن ها مورد توجه قرار گرفته است؛ مفصل بندی های جدید گفتمانی برای تبیین وضعیت زنان، که در هر سه رمان دیده می شود، گویای مناقشه پذیری و عدم تفوق یک گفتمان در این حوزه، و محصول دگرگونی های اجتماعی و گفتمانی در تصویر تثبیت شده ی پیشین از زن است.

بررسی نظام های استعاری عشق در پنج متن عرفانی براساس نظریه استعاره شناختی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1392
  زهره هاشمی   محمود فتوحی رودمعجنی

از آنجا که عشق مفهومی انتزاعی بوده از این رو عرفا برای توصیفآن، از عناصر حسی و ملموس بهره برده و برای بیان آن از زبان استعاری استفاده کرده اند. اگرچه «عشق» در همه دوره ها مورد توجّه بوده امّا، قرن ششم و هفتم به لحاظ اهمّیّت و اعتبارِ آثاریکه درباره «عشق» نوشته شده، برجستگی بیشتری دارد.این آثار عبارتند از: سوانح احمدغزّالی؛ تمهیدات(تمهید اصل سادس)عین القضات همدانی؛ لوایح حمیدالدّین ناگوری؛ عبهر العاشقینِ روزبهان بقلی و لمعاتِ فخرالدّین عراقی. همه آثار فوق، به لحاظ زبانی، بیشتر شاعرانه و استعاری بوده و از حیث معنا، در مقایسه با درسنامه های روشمند عرفانی، مبهم و پیچیده اند. در هر یک از این آثار نویسندگان، با توجه به فرهنگ و ایدئولوژی های حاکم، دریافتی خاص از عشق داشته اند. همچنین این متون، اگرچه به لحاظ صوری، پراکنده و مشّوش به نظر می رسند امّا در باطن، دارای بنیانی همبسته اند که حاصل شبکه های استعاری شکل گرفته بر پایهیکیا چند استعاره اصلیِ مشترک یا فردی در آنهاست. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دهنده چند نگاشت اصلی عشق انسان است، عشق قدرتمند است و عشق راه است در پنج متن مورد بررسی می باشد. این نگاشت ها در پیوندیا شبکه ای از کلان استعاره های عشق پدیده ای الهی است، عشق یگانه است، عشق بالا است، عشق الهی مقصد است، عشق زیبا است و مانند اینها بوده است. نگارنده در نهایت به این نکته رسیده که استعاره سازی عشق در این آثار در واقع نشان دهنده این همانی میان عشق و خدا و سه نگاشت استعاری عشق خدا است، خدا معشوق است، خدا عشق است، می باشد

تحلیل مقدمه تذکره های چاپی فارسی از 618 ه. ق. تا 1312 (از لباب الألباب عوفی تا سخن و سخنوران بدیع الزمان فروزانفر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم انسانی 1392
  سعید رادفر   محمود فتوحی رودمعجنی

تذکره نویسی در تاریخ ادبیات فارسی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. تذکره ها مهم ترین منبع برای مورخان ادبی هستند. نخستین بخش از هر تذکره ای «مقدمه» آن است که به دلیل اشتمال بر نکات ادبی، تاریخ ادبی و ... اهمیت بسیاری دارد. نگارنده در پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل مقدمه تذکره های فارسی در بازه زمانی مشخصی می پردازد. مقدمه ها ساختاری کمابیش یکسان داشته اند. بررسی ها نشان داد که تذکره نویسان، عموماً، در نگارش مقدمه از الگوی واحدی پیروی می کرده اند. این الگوی واحد، معمولاً، شامل این موارد بوده است: 1- تحمیدیه 2- بیان نسبت اسلام با شعر و شاعری 3- بیان دیدگاه های ادبی و تاریخ ادبی 4- بیان انگیزه تألیف 5- بیان منطق و روش طبقه بندی و دوره بندی تذکره 6- شرح حال تذکره نویس. نگارنده کوشیده است تا با طبقه بندی نکات مندرج در مقدمه ها نمایی کلی از این نظام واحد به دست دهد.

زنانه نویسی در عهد قاجار: سبک شناسی خاطرات منسوب به تاج السلطنه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  فاطمه رضوی   مریم صالحی نیا

هدف این پایان¬نامه بررسی مشخصه¬های سبکی خاطرات تاج¬السلطنه است. در این راستا از بنیاد نظریِ «زبان¬شناسی جنسیت» و روش¬های عملی «تحلیل انتقادی گفتمان»، «سبک¬سنجی» و »زبان¬شناسی نقش¬گرا» در «چهارچوب سبک¬شناسی بیانی» استفاده شده¬ که در فصل اوّل شرح داده شده¬است. فصل دوّم به توصیف وضعیت تاریخی و اجتماعی و نیز وضعیت اجتماعی زنان دوره پرداخته شده¬است و در فصل سوّم سبک اثر در دو بخش تحلیل¬گردیده¬است که شامل سبک عمومی با استفاده از رویکردهای زبان¬شناسی نقش¬گرا و سبک¬سنجی (به¬منظور پاسخ به شبه? انتساب اثر) و سبک زنانه بر اساس زبان¬شناسی جنسیت و تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف است. محقق با تحلیل اثر و مقایس? آن با آثار مردان و زنان دور? قاجار نتیجه می¬گیرد که الف) بر اساس موجود بودن شرح رویدادهای تاریخی، اندیشه¬ها، مفاهیم و اصطلاحات رایجِ تا سال 1332ق. در متن، بازتاب ویژگی¬های دور? گذار بر اثر و تشابه نامه¬های تاج¬السلطنه و خاطرات، تاج-السلطنه می¬تواند نویسند? خاطرات باشد؛ ب) مشخصه¬های زبان زنانه در سطح «نشان¬داری واژگان»، «صورت¬های بیانگر»، «زبان گفتاری»، «ساده¬نویسی»، «جزئی¬نگری»، «از تن¬نویسی» و «بیان احساسات» در اثر وجود دارد، اما وجهیت بالای اثر و ¬پیچیده¬گرایی در راستای شاخصه¬های سبک زنانه نیست. اقتدارگرایی نویسنده، به دلیل جایگاه برتر خانوادگی¬اش، و گرایش به پیچیدگی کلام، به علت برخورداریِ وی از تحصیلات بالا، بازنمودهایی از موقعیت اجتماعی بالای وی در زبان است ؛ ج) نویسنده گفتمانِ در حال قدرت¬گیریِ مشروطه¬خواهی را بازتولید می¬کند و رد پای ایدئولوژی فمینیسم¬لیبرال در اثر دیده می¬شود.

بررسی روند شکل گیری و تطور رمان رئالیستی فارسی از آغاز تا سال 1332
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  هاشم صادقی محسن آباد   محمود فتوحی رودمعجنی

همزمان با انقلاب مشروطه و رشد آگاهی¬های نوین حاصل از آن، زمینه برای ایجاد نگرش و نگارش واقع-گرا فراهم شد. هدف این پژوهش آن است که زمینه¬های شکل¬گیری و روند تکوین رمان رئالیستی فارسی را طی سال¬های 1300 تا 1332 بررسی کند. به این منظور، ابتدا زمینه¬های شکل¬گیری رمان رئالیستی فارسی در تعامل با روزنامه¬نگاری و سفرنامه¬نویسی بررسی شده است. سپس تکوین رمان رئالیستی در دو ساحت محتوا و تکنیک¬های داستانی، بررسی شده و موانع واقع¬گرایی و حرکت تدریجی مولفه¬های داستانی به سمت عینیت نشان داده شده است. پس از بررسی مولفه¬های ساختاری، نسبت درونمایه آثار داستانی با تحولات اجتماعی و سیاسی، به بحث گذاشته¬ شده است. در این پژوهش، نشان داده¬ایم که هرچند رمان رئالیستی به¬عنوان ژانری نوپا از ادبیات غرب نشأت گرفته، اما شرایط شکل¬گیری و تکوین آن در بستر نظام ادبی فارسی فراهم شده است. رمان واقع¬گرا در تلاقی با نظام¬های نوشتاری مختلف، مانند سفرنامه¬نویسی، روزنامه¬نگاری و سنت ادبی کلاسیک، شکل گرفته و با الگوهای روایی آن¬ها درآمیخته است. محتوای رمان واقع¬گرا از همان ابتدای پیدایش، معطوف به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی بوده و علاوه بر بازتاب مسائل اجتماعی، گاه نقشی فعال در تعیین و ترویجِ مناسبات اجتماعی و سیاسی جدید، برعهده داشته است.

تمثیل و نماد؛ دو قلمرو تجربه شاعرانه شفیعی کدکنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1387
  غلامحسین علیپور   محمود فتوحی رودمعجنی

موضوع این پایان نامه بررسی شعرهای شفیعی کدکنی براساس دو نوع تجربه ی تمثیلی و نمادگراست. بدین منظور ابتدا مبانی نظری تحقیق درباره ی دو اصطلاح تمثیل و نماد در قالب دو بخش جداگانه بررسی گردیده و سپس اشعار شاعر مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. این تحقیق ضمن تفکیک دو گونه تجربه ی شعری تمثیلی و نمادین نشان می دهد که رویکرد تمثیلی در تجربه ی شعری شفیعی کدکنی بر رویکرد نمادین غالب است و شعرهای تمثیلی غالباً ساختاری روایی دارند. گرایش ذهنیت شاعرانه ی شفیعی کدکنی از تجربه ی تمثیلی به سوی تجربه ی نمادین نیز دیگر نتیجه ای است که این تحقیق بدان دست یافته است.