نام پژوهشگر: محمد ذره بینی
جابر طایفی محمد مرشد
با افزایش درصد نانولوله های کربنی و در نتیجه افزایش شدید هدایت الکتریکی همراه با ویسکوزیته محلول، میانگین قطری نانو الیاف تولیدی از 148 نانومتر به123 نانومتر کاهش نشان می دهد. این امر نشانگر تاثیر بیشتر افزایش هدایت محلول نسبت به افزایش ویسکوزیته آن می باشد . نتایج تست کشش نشان می دهد که مدول نانوالیاف در غلظت بهینه(15%) بیش از 127% و استحکام نانو وب 139% نسبت به نمونه بدون نانو لوله کربنی افزایش یافته اند. نتایج dsc نشان می دهد که مقدار تبلور نانو الیاف تولیدی از %67/33 برای نانو الیاف نایلون 66 به3/46% برای نانو الیاف حاوی 15% نانولوله کربنی و دمای کریستالیزاسیون سرد نیز از54/232 به 27/244 افزایش یافته است.نتایج xrd نیز با نتایج dsc تطابق خوبی داشته و بطور کلی روند افزایشی میزان تبلور نانو الیاف بر اثر حضور نانو لوله های کربنی نشان می دهد.تنها در نمونه ی حاوی 20% نانو لوله کربنی خواص مکانیکی و تبلور نانوالیاف نسبت به نمونه 15% کاهش نشان می دهد .که علت آن حضور بیش از حد نانولوله های کربنی و تجمع آنهاست. با افزایش مقدار نانولوله های کربنی در وب نایلون 66 ssp، هدایت الکتریکی آنها نیز افزایش یافته است بطوریکه زمان دشارژ برای وب نایلونی از 27 ثانیه به 63/11 ثانیه برای نانو وب دارای 20% نانولوله کربنی کاهش یافته است.
مهرنوش رهنما محمد ذره بینی
حفظ تعادل حرارتی بدن انسان در شرایط متعارف و یا تغییرات جوی محیط و فعالیتهای فیزیکی در زمره اهداف استفاده از لباس می باشد. تعریق بازتاب طبیعی متابولیسم بدن هنگام انجام فعالیتهای فیزیکی و مواجه شدن با شرایط غیر متعارف جوی و مکانیزم انتقال گرمای اضافی بدن به محیط خارج آن می باشد. انتقال گرما به خارج بدن بواسطه تبخیر رطوبت بوجود آمده بر روی پوست بدن است. خیس شدن البسه مورد مصرف به هنگام تبخیر رطوبت، راحتی البسه را تحت تاثیر سوء قرار می دهد. هدف از انجام این تحقیق تعیین خصوصیات منسوج ایده آل از نقطه نظر انتقال همزمان گرما و رطوبت به هنگام تعریق شدید در درجه حرارت بالا جهت تامین راحتی شخص مصرف کننده می باشد. لایه های بی بافت با استفاده از الیاف آب دوست طبیعی و آبگریز بشر ساخته جهت انجام آزمایشات تهیه گردیدند. جهت شبیه سازی چگونگی انتقال همزمان گرما و رطوبت بوسیله پوست انسان وسیله مورد نیاز که دارای دستگاه خانگی تبدیل آب به بخار می باشد، طراحی و ساخته گردید. نتایج بصورت نمودارهایی جهت تعیین روند انتقال، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. خصوصیات انتقال گرما و رطوبت در لایه های آزمایشی با تلفیق معادلات دیفرانسیل انتشار و حل عددی معادله، مدلسازی و با استفاده از آن ضرائب پخش رطوبت و گرما تعیین گردید. عوامل موثر بر قابلیت انتقال گرما و رطوبت و میزان مشارکت آنها به روشهای آماری با هدف بدست آوردن درجه بالایی از راحتی، معین گردیدند. نتایج نشان می دهد پنبه و ویسکوز بالاترین ضریب پخش رطوبت و حرارت را دارا می باشند. ضریب پخش حرارت?µm?^2?s 11231400 و رطوبت ?µm?^2?s 4-10× 53415600 برای پنبه و ضریب پخش حرارت ?µm?^2?s 6195380 و رطوبت ?µm?^2?s 4-10×804200 16 برای ویسکوز به دست آمد.
صمد جعفری نصرابادی محمد ذره بینی
الیاف پروتئینی طبیعی مانند پشم و ابریشم دارای خصوصیّات فیزیکی مطلوبی می باشند. اما این الیاف به دلیل هزینه های تولید، دارای قیمت بالایی هستند. علاوه بر نقطه نظر اقتصادی این الیاف از جنبه های دیگری نظیر نایکنواختی در ابعاد و ریخت شناسی نیز محدودیت دارند. به عنوان مثال وجود فلس بر روی سطح پشم سبب ایجاد محدودیت در فرآیندهای مختلف می گردد. در مقایسه با ابریشم و پشم، الیاف سویا محدودیت ابعادی ندارد. در چند سال اخیر با توجه به بالا رفتن قیمت نفت از یک سو و فراوانی و قیمت مناسب الیاف سویا از سوی دیگر، استفاده آن مورد توجه قرار گرفته است. این الیاف دارای خصوصیاتی مانند درخشندگی و نرمی طبیعی، خصوصیات فیزیکی و رنگ پذیری خوب، راحتی، لطافت و آویزش مناسب می باشد. این خصوصیات سبب گردیده است که در بعضی از مقالات از این الیاف به عنوان کشمیر مصنوعی یاد کنند. الیاف سویا علی رغم خصوصیات بسیار خوب دارای ضعف هایی نظیر رنگ کرم، کاهش استحکام در حالت تر و تخریب الیاف در شرایط سخت سفیدگری است. وجود ته رنگ کرم در این الیاف موجب عدم دستیابی به فام های روشن می گردد. این موضوع می-تواند سبب محدودیت در گسترش تجاری این الیاف شود. تاکنون روشی که برای رفع این مشکل ارائه شده، سفیدگری با استفاده از هیدروژن پروکساید است. در روش های سنتی میزان مصرف آب و آلایندگی آن بسیار زیاد است، همچنین هزینه های مربوط به تصفیه و جمع آوری پساب ناشی از این فرآیندها نیز بالا می باشد. هزینه های خشک کردن نیز باید به این هزینه ها افزود. لذا در این تحقیق روش های معمول سفیدگری مانند روش رمق کشی و پد- بخار با روش های استفاده از هیدروژن پروکساید تحت تابش امواج uv و امواج مایکروویو و نیز استفاده از گاز ازون در شرایط مختلف مقایسه گردید. در صنعت پوشاک علاوه بر عواملی نظیر زیبایی، راحتی و سلیقه، خواص ویژه ی دیگری نیز از قبیل خود تمیزشوندگی، ضدآتش بودن، خوشبو بودن و ضدمیکروب بودن از اهمیت خاصی برخوردار است. تاکنون تحقیقات گسترده ای در زمینه ی ضدمیکروب نمودن منسوجات صورت گرفته است. یکی از مواد ضدمیکروب که مورد توجه قرار گرفته است، نانو ذرات نقره می باشد. این ماده از جمله ضدمیکروب های قوی با کاربردی آسان جهت تکمیل ضدمیکروب منسوجات است. امّا اخیراً مقالاتی انتشار یافته که بی خطر بودن نانوذرات نقره برای انسان مورد تردید قرار گرفته است. از طرف دیگر در سال های اخیر دانشمندان تحقیقات گسترده ای بر روی خصوصیات ضدمیکروبی ترکیبات طبیعی که مهمترین آن رنگزاهای طبیعی می باشد، انجام داده اند. تاکنون تحقیقی مبنی بر کاربرد رنگزاهای طبیعی جهت رنگرزی و به عنوان یک ماده ی ضدمیکروب بر روی الیاف سویا صورت نگرفته است. در این تحقیق سعی شده است تا با استفاده از رنگزاهای طبیعی بر روی الیاف سویا با منشاء طبیعی، یک منسوج ضدمیکروب 100% طبیعی و دوست دار محیط زیست تولید گردد. رنگزاهای انتخابی جهت استفاده بر روی الیاف سویا، روناس، پوست گردو، اسپرک، هلیله ی زرد و هلیله ی سیاه بود. همچنین فعالیت ضدمیکروبی این رنگزاها با نانوذرات نقره مقایسه گردید.
مریم غلام زاده محمد ذره بینی
چکیده عمده ترین کاربرد منسوجات، پوشاک می باشد. علاوه بر اهداف کلی که باید به وسیله منسوجات پس از تبدیل شدن به پوشاک تامین شود، منسوجات اهداف خاص دیگری را نیز بایستی تامین نمایند. این اهداف خاص در زمره خواص راحتی منسوجات شناخته می-شود. از جمله عوامل راحتی منسوج، صدای پارچه است که به هنگام پوشش توسط مصرف کننده به وسیله پارچه ایجاد می شود. پارچه ها صفحات انعطاف پذیر دارای صدای منحصربفرد که می تواند به عنوان یک شاخص مستقل بیانگر خصوصیات پارچه باشد، می باشند. برای مثال، تفاوت در زیر دست پارچه می تواند با صدای پارچه در ارتباط باشد. صدای منحصربفرد پارچه می تواند معرف پاره ای از خصوصیات پنهان پارچه باشد. بنابراین صدا جهت تولید پارچه با خصوصیات خاص مورد استفاده قرار می گیرد. صدای پارچه ممکن است تاثیر روانی زیادی بر پوشنده لباس و دیگر افراد در زندگی روزمره و یا در شرایط خاص داشته باشد. صدای پارچه ممکن است خوشایند باشد و یا احساس ناراحتی برای افراد ایجاد نماید. بر حسب نوع پوشاک صدای پارچه می تواند منبع ایجاد عدم راحتی باشد. بنابراین میزان صدای ایجاد شده به وسیله پارچه می تواند یکی از شاخص های راحتی پوشاک در نظر گرفته شود. این شاخص می تواند تعیین کننده نوع کاربرد در نظر گرفته شود. در این تحقیق، صدای ایجاد شده به وسیله نمونه پارچه های بافته شده توسط نخ های پلی استر و پنبه-پلی استر بررسی گردید. مشخصات نمونه های مقایسه شده با یکدیگر در جهت تار یکسان می باشد. جهت شبیه سازی صدای ایجاد شده به وسیله نمونه ها، دستگاه القا کننده صدای پارچه طراحی و ساخته شد. سیگنال صدای ضبط شده با استفاده از تبدیل فوریه گسسته و تبدیل موجک گسسته تجزیه و تحلیل گردید. انرژی در زیر باندهای فرکانسی طیف fft و انرژی ضرایب زیر باند تبدیل موجک محاسبه گردید. به علاوه روش رگرسیون چند متغیره گام به گام به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که صدای ایجاد شده به وسیله پارچه تحت تاثیر تراکم نخ پود و ظرافت نخ پود می باشد. صدای پارچه های پنبه-پلی استر با افزایش تراکم پودی افزایش می یابد. در حالیکه پارچه های پلی استر در اکثر زیر باندهای فرکانسی با افزایش تراکم پودی کاهش میزان انرژی را نشان می دهند. در رابطه با ظرافت نخ پود با توجه به نمونه های پنبه-پلی استر نشان داده شد که افزایش در ظرافت نخ پود، صدای ایجاد شده توسط پارچه را به صورت معکوس تحت تاثیر قرار می دهد. این پدیده با افزایش مشاهده شده در انرژی زیر باندهای فرکانسی صدا تائید گردید. مشخص شد که، صدای القا شده به وسیله پارچه تحت تاثیر خصوصیات فیزیکی-مکانیکی پارچه می باشد. در این رابطه، خصوصیات کششی، برشی، خمشی، سطحی و همچنین پوشش جزئی پارچه بر میزان صدای القا شده تاثیر گذار می باشند. تاثیر عوامل ذکر شده بر روی ویژگی های صدای نمونه ها با استفاده از شبکه عصبی چندلایه پیشخور با الگوریتم آموزشی پس انتشار خطا پیش بینی گردید. نتایج حاصل از شبکه نشان داد که، زبری سطح بیشترین تاثیر و ضریب آویزش کمترین تاثیر را بر میزان انرژی صدا دارند. نمونه ها براساس ویژگی های صدا در پنج گروه با استفاده از شبکه عصبی کوهونن طبقه بندی شدند. بنابراین نشان داده شد که پارچه ها می توانند مطابق با ویژگی های صدا شامل انرژی صدا طبقه بندی شوند، این ویزگی ها در ارتباط با برخی خصوصیات فیزیکی-مکانیکی همانند خصوصیات کششی، برشی و پوشش جزئی پود بودند. کلمات کلیدی: راحتی، صدا، فرکانس، تبدیل موجک، تبدیل فوریه، تراکم پودی، کشش، خمش، برش، زبری سطح، شبکه عصبی مصنوعی
حسن آقا مشروطه محمد ذره بینی
پارچه های منسوج نبافته مخمل با استفاده از فن آوری خاص سوزن زنی، متفاوت با فن آوری بکار گرفته شده در ماشین آلات سوزن زنی مورد استفاده جهت تولید نمد های معمول، تولید می شوند. تفاوت در ماشین آلات سوزن زنی مخمل به سوزن های مورد استفاده و صفحه استراحت دهنده لایه متراکم اولیه مربوط می شود . در ماشین آلات سوزن زنی مخمل، سوزنهای چنگالی جایگزین سوزن های خار دار متداول در تولید نمد های معمول شده اند. از طرف دیگر جایگزین شدن صفحه استراحت دهنده زیرین با یک نوار متحرک دارای سطح پوشیده شده از برس های فیلامنتی، ماهیت فرآیند سوزن زنی را دگرگون ساخته است. دراین تحقیق، نیروهای وارد شده به سوزن های چنگالی بکار گرفته شده و تغییرات آن در فرآیند تولید پارچه های منسوج نبافته مخمل مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام آزمایشات، ماشین آزمایشگاهی سوزن زنی مخمل مورد نیاز طراحی و ساخته شد. سیستم اندازه گیری نیروی خالص وارد شده به سوزن چنگالی شامل قسمت های سخت افزاری و نرم افزاری نیز طراحی و ساخته شد. عملکرد سیستم اندازه گیری نیرو، براساس حذف مولفه های موثر بر نیروی کل وارد شده به سوزن چنگالی می باشد. جهت نیل به این هدف سیستم به دو نیروسنج مجهزگردیده است. استفاده هم زمان از دو نیروسنج و روش حذف سخت افزاری، امکان تعیین تأثیرمولفه های ناشی از ارتعاش، اینرسی و مقاومت های لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک را فراهم آورده است. سیستم اندازه گیری نیروی خالص، قادر به اعلام تغییرات نیروهای وارد شده به سوزن چنگالی ناشی از عوامل فوق، در خلال یک سیکل سوزن زنی بر حسب میزان گردش محور اصلی ماشین به صورت لحظه ای می باشد. یک سیکل سوزنی شامل دو دامنه نفوذ و خروج سوزن از لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک می باشد. نتایج نشان می دهدکه مولفه های موثر بر نیروی کل وارد شده به سوزن چنگالی را می توان بر حسب دامنه های نفوذ و خروج سوزن در دوگروه نیرو های تماسی و بدون تماس مورد مطالعه قرار داد. در واقع سوزن چنگالی در هر یک از این دو دامنه، تحت تأثیر مولفه های مختلف نیرو ناشی از ارتعاش و اینرسی سوزن تحت عنوان نیروهای غیرتماسی و مقاومت های ناشی از نفوذ سوزن در لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک تحت عنوان نیروهای تماسی می باشد. سوزن مسافت قابل توجهی از هردامنه حرکت خود در یک سیکل سوزن زنی، در تماس با لایه متراکم اولیه و یا برس های نوار متحرک نمی باشد. درمقایسه با قسمت هایی از دو دامنه حرکت که سوزن در تماس با لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک به سر می برد و نیروی های وارد شده به سوزن ناشی از مقاومت لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک می باشند، در قسمت های دیگر که سوزن در تماس با این دو جزء نمی باشد، نیرو های غالب، ناشی از عوامل ارتعاش و اینرسی سوزن می باشند. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود، در حالیکه متوسط نیروهای وارد شده به سوزن صرف نظر از جهت آنها ناشی از عوامل موثر ارتعاش و اینرسی سوزن می باشند، متوسط قدرمطلق نیروهای بیشینه ای که در خلال سیکل های متوالی سوزن زنی به سوزن وارد می شود به میزان بسیار زیاد وابسته به مقاومت لایه متراکم اولیه و برس های نوار متحرک می باشد. نتایج همچنین حاکی از موثر بودن تنظیمات فرآیند های سوزن زنی خاردار اولیه و سوزن زنی مخمل و خصوصیات الیاف مورد استفاده بر قدر مطلق نیروی وارد شده به سوزن چنگالی در فرآیند سوزن زنی مخمل می باشد. جهت تعیین مشارکت این عوامل بر نیرو وارد شده به سوزن چنگالی مدل های رگرسیونی ساخته شده و نمودارهای رگرسیونی جزئی حاصل گردیدند. نتایج نشان می دهد، در حالیکه افزایش در ظرافت الیاف، جرم سطحی لایه متراکم اولیه، عمق نفوذ سوزن چنگالی، سرعت سوزن زنی مخمل و تراکم سوزن زنی مخمل سبب افزایش مقدارکل جابجایی الیاف،که به صورت مستقیم بر نیروی تحمیل شده به سوزن چنگالی موثر است می شوند، افزایش عمق نفوذ سوزن در مرحله سوزن زنی خاردار اولیه باعث کاهش نیروی وارد شد ه به سوزن می شود. نتایج حاکی از تاثیر ناچیز عواملی ازقبیل طول الیاف و تراکم سوزن زنی لایه متراکم اولیه بر نیروی واردشده به سوزن چنگالی دارد. جهت تعیین دقیق میزان تاثیر فروموج الیاف، مطالعات بیشتر مورد نیاز می باشد. با استفاده از فرآیند شبکه عصبی، مدل پیشگویی که بیانگر چگونگی تغییرات متوسط مقدار توان (قدرت) سیگنال نیروی وارد شده به سوزن (vrms ) می باشد نیز توسعه یافته است. این مدل با توجه به مولفه های مورد مطالعه، قادر به پیش بینی دقیق میزان مشارکت هر مولفه در مقدار متوسط نیروی وارد شده به سوزن چنگالی می باشد.
ریحانه خسروی محمد ذره بینی
مواد دارای حافظه شکلی در زمره مواد بسیار هوشمند می باشند. این مواد در واکنش به محرکهای محیطی همچون دما، میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی، نور فرا بنفش،رطوبت و ph می توانند به یک شکل موقت تغییر شکل داده و دوباره به شکل اولیه خود باز گردند.مواد دارای حافظه شکلی در چهار گروه آلیاژها، پلیمرها، سرامیکها و ژل ها وجود دارند. آلیاژها و پلیمرهای دارای حافظه شکلی در مقایسه با سرامیک ها و ژل ها به واسطه خصوصیات بسیار متنوع، به طور جداگانه و یا به حالت ترکیب با یکدیگر به صورت بسیار وسیع به کار گرفته می شوند. کاربرد پلیمرهای دارای حافظه شکلی در صنعت نساجی به دلایل فرآیند پذیری آسـان، برگشـت پذیری بالا، قابلیت تنظـیم دمای برگشت پذیری و دیگر مزایا نسبت به آلیـاژهای دارای حافظه شکلی متــداول تر می باشد. یک پلیمر حساس به دما، پس از گرم شدن تا دمای بالاتر از دمای تحریک که دمای انتقال شیشه ای نامیده می شود، می تواند از شکل موقت تغییر یافته به شکل دائمی از پیش تعیین شده خود دست یابد. در این پروژه تاثیرکاربرد پلیمر های دارای حافظه شکلی بر روی پارچه های پنبه ای تاری- پودی با بافت ساده مورد بررسی قرار گرفته است. جهت نیل به این هدف در ابتدا تکمیل ضد چروک بر روی نمونه ها انجام گرفت و پارچه مناسب برای پوشش کاری با پلیمر دارای حافظه شکلی و تکمیل اتوی دائم تعیین شد. پس از انجام عمل پخت، حافظه شکلی پلیمر مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور ایجاد مقاومت در مقابل شکست و چروک شدن و همچنین ایجاد اتوی دائم در پارچه، نمونه ها با پلیمر دارای حافظه شکلی پوشش داده شدند. خصوصیات پارچه دارای حافظه شکلی از قبیل زاویه بازیابی چروک، نفوذ پذیری هوا، نفوذ پذیری آب، آزمایش آبخور شوندگی و خمش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که پوشش دادن پلیمردارای حافظه شکلی بر روی پارچه نه تنها نسبت به تکمیل های ضد چروک و اتوی دائم بسیار موثرتر است بلکه حافظه شکلی پارچه علیرغم تکرار تغییرات شکلی، پایدار می باشد. در حالیکه نفوذ پذیری هوای پارچه دارای حافظه شکلی و پارچه عمل نشده مشابه است، نفوذپذیری هوای نمونه های ضد چروک شده نسبت به این نمونه ها کمتر است. سختی خمشی پارچه دارای حافظه شکلی در دمای محیط نسبت به پارچه عمل نشده و ضد چروک بیشتر بوده ولی با افزایش دما تا بالاتر از دمای انتقال شیشه ای، اختلاف در سختی خمشی پارچه دارای حافظه شکلی و نمونه عمل نشده ناچیز می باشد. به عبارت دیگر خصوصیات خمشی پارچه دارای حافظه شکلی وابسته به رفتار پلیمر مصرفی در دماهای مختلف می باشد. علیرغم اینکه پارچه دارای حافظه شکلی ضد آب نیست، نفوذ پذیری آب در این پارچه نسبت به نمونه های دیگرکمتر است. کلمات کلیدی : پلیمر دارایحافظه شکلی، پارچه هوشمند، ضد چروک، اتوی دائم، نفوذ پذیری، سختی خمشی، آبخورشوندگی.
حسن شکرالهی محمد ذره بینی
ژئوتکستایل ها عضو مهمی از گروه ژئوسنتتیک ها می باشند که در مقادیر بسیار زیاد در پروژه های مهندسی عمران مورد استفاده قرار گرفته اند. ژئوتکستایل ها بدلیل داشتن خصوصیات متنوع، می توانند اهداف مورد نیاز در مهندسی عمران را برآورده سازند. خصوصیات هیدرولیکی ژئوتکستایل ها، یکی از مهمترین خصوصیات مورد توجه در مهندسی عمران می باشد. در این تحقیق نفوذپذیری ژئوتکستایل های سوزن زنی شده مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های ژئوتکستایل با استفاده از الیاف پلی پروپیلن ذوب ریسی شده تولید گردیدند. دستگاه اندازه گیری میزان نفوذپذیری در شرایط عدم اعمال نیرو عمودی بر ژئوتکستایل مطابق با استاندارد4491astm d طراحی و ساخته گردید. نمونه های آزمایشی ژئوتکستایل با متغیر نمودن عوامل تولیدی از قبیل گرم بر مترمربع، تراکم ضربه و ضخامت تحت دو مرحله فرآیند سوزن زنی تولید شدند. آزمایشات هیدرولیکی بر اساس هر دو روش بار آبی ثابت و افتان تحت شرایط جریان آرام انجام شد. قابلیت نفوذپذیری ژئوتکستایل ها بر اساس قانون دارسی و به صورت ضریبی از نفوذپذیری تعیین شدند. مقادیر نفوذپذیری بدست آمده از نمونه ژئوتکستایل های آزمایش شده با مقادیر نفوذپذیری مصالح دانه ای مورد استفاده در مهندسی عمران مقایسه شد. نتیجه گیری گردید که ژئوتکستایل های نازک و سبک وزن می تواند بطور موفقیت آمیز جایگزین مصالح ساختمانی متداول در پروژه های مهندسی عمران گردد. همچنین در این تحقیق تاثیر عواملی همانند ضخامت، تراکم ضربه، تخلخل و وزن واحد سطح ژئوتکستایل ها بر نفوذپذیری آب از ژئوتکستایل ها و رابطه بین ضریب افت موضعی و ضریب افت اصطکاکی با عدد رینولدز مورد بررسی قرار گرفت. عمق نفوذ سوزن در تولید نمونه های مورد استفاده، ثابت باقی ماند. فهمیده شد که با کاهش تراکم ضربه، ضخامت ژئوتکستایل افزایش می یابد. تاثیر ضخامت ژئوتکستایل بر نفوذپذیری با درنظر گرفتن عامل تراکم ضربه مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه گرفته شد که به طور متناظر با افزایش ضخامت ژئوتکستایل ها، اندازه منافذ افزایش می یابد که خود باعث افزایش نفوذپذیری می شوند. همچنین تراکم ضربه بر نفوذپذیری تاثیر می گذارد. نتایج نشان می دهد در مواقعی که تراکم ضربه افزایش می یابد، نفوذپذیری کاهش می یابد. دلیل این امر را می توان وجود رابطه ای عکس بین تراکم ضربه و تخلخل منسوج بیان نمود. همچنین مشخص شد که با افزایش تراکم ضربه، میزان فشردگی منسوج افزایش می یابد. افزایش فشردگی منسوج باعث کاهش تخلخل منسوج می شود. بنابراین کاهش نفوذپذیری منسوج مشاهده شد. نتایج نشان می دهد که میزان نفوذپذیری با افزایش وزن واحد سطح ژئوتکستایل کاهش می یابد. افزایش وزن واحد سطح ژئوتکستایل بعلت افزایش تعداد الیاف موجود در ساختار منسوج می باشد. مطابق با رابطه کزونی، این امر باعث افزایش طول مسیر جریان، مقاومت و کاهش نفوذپذیری منسوج می شود. ترسیم نمودار لگاریتم- لگاریتم رابطه ای خطی و منفی بین ضریب اصطکاکی و عدد رینولدز را نشان می دهد. همچنین در این تحقیق، رابطه نموداری بین ضریب افت موضعی و عدد رینولدز ارائه شد. نمودار ضریب افت موضعی در مقابل عدد رینولدز نشان می دهد که ژئوتکستایل های با نفوذپذیری بالاتر، ضریب افت موضعی کوچکتری را نشان می دهد. مقایسه نتایج بدست آمده در این تحقیق در رابطه با تاثیر عوامل ضخامت، تخلخل، وزن واحد سطح و تراکم ضربه بر نفوذپذیری با تحقیقات پیشین، دارای هماهنگی خوبی با مطالعات پیشین دارد.
ساناز حسن زاده حسین حسنی
آلودگی صوتی یکی از مهم ترین مسائلی است که جمعیت جهانی با آن روبرو است. است. توسعه و پیشرفت صنایع، نیاز به کنترل صوت در حوزه های مختلف از جمله ساختمان سازی و حمل و نقل را ملزم میسازد. پیشرفت روشهایی به منظور کنترل صدا، دغدغه ای است که مهندسان و طراحان رشته های مختلف با آن مواجهند. تنوعی از مواد با ساختارهای متفاوت که به عنوان جاذب صوت مورد استفاده قرار میگیرند، در دسترس میباشند. هدف از این تحقیق، معرفی ساختار لیفی جدیدی است که متشکل از الیاف استبرق با خواص منحصر به فرد میباشد. استبرق نوعی لیف طبیعی توخالی است که به طور وسیع در ایران رشد میکند. ساختار توخالی منحصر به فرد استبرق، این لیف را برای کاربردهای مرتبط با جذب صوت، مناسب میسازد. به واسطه ی عدم فرخوردگی الیاف استبرق، تولید لایه های لیفی کارد شده حاصل از این الیاف کاری غیرممکن است. بنابراین به منظور ساده تر کردن شرایط تولید لایه های بی بافت حاصل از الیاف استبرق، از مخلوط این الیاف با الیاف پلی پروپیلن استفاده می شود. در این تحقیق، پنج مخلوط الیافی متفاوت تهیه شدند که شامل 100%، 75%، 50%، 25% الیاف استبرق و 100% الیاف پلی پروپیلن بودند. لایه های بی بافت، توسط ماشین کاردینگ آزمایشگاهی و در سه وزن مختلف تهیه گردیدند. لایه-های کارد شده بر روی یک ماشین سوزن زنی آزمایشگاهی و با پنج تراکم سوزن زنی مختلف، تحت عملیات سوزن زنی قرار گرفتند. در مجموع، 75 نمونه آزمایش سوزن زنی شده آماده شد. خاصیت جذب صوت نمونه ها با استفاده از دستگاه اندازه گیری ضریب صوت و در پنج فرکانس متفاوت ارزیابی شد. در این تحقیق از روش لوله امپدانس مجهز به یک میکروفون متحرک استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب جذب صوت نمونه ها به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله درصد الیاف استبرق در مخلوط، جرم واحد سطح نمونه ها، فرکانس و مقدار تراکم سوزن زنی که در حین عملیات کاردینگ به نمونه ها اعمال شد. با استفاده از نتایج می توان دریافت که قابلیت جذب صوت، با افزایش درصد الیاف استبرق در مخلوط افزایش می یابد. این امر ناشی از این حقیقت می باشد که با افزایش سهم الیاف استبرق در مخلوط، حفره های موجود در ساختار لایه افزایش می یابد. علی رغم آسیبهای بیش از حد وارد شده بر الیاف، افزایش مقادیر تراکم سوزن زنی بر لایه های بی بافت موجب بهبود خواص جذب صوت نمونه ها خواهد شد. افزایش تراکم سوزن زنی موجب درگیری بیش تر در الیاف می شود. این پدیده موجب کاهش ابعاد حفره ها و هم چنین افزایش مقاومت اصطکاکی لایه میشود. هر چند باید به این نکته اشاره کرد که به دلیل ظرافت الیاف استبرق ، نمی توان مقادیر تراکم سوزن زنی را بیش از حد افزایش داد. نتایج همچنین نشان دادند که ضریب جذب صوت نمونه ها با افزایش جرم واحد سطح لایه، افزایش می یابد. همچنین می توان نتیجه گرفت که نمونه ها در فرکانس 1000 هرتز رفتار آکوستیک بهتری را از خود نشان می دهند. یک مدل رگرسیون خطی برای پیش بینی رفتار جذب صوت لایه های بی بافت سوزن زنی شده حاصل از الیاف استبرق بکار گرفته شد. ضریب انطباق 758/0 مابین مقادیر پیش بینی شده و مشاهده شده برای جذب صوت نشان دهنده قابلیت نسبتاً خوب این مدل رگرسیونی در پیش بینی رفتار جذب صوت لایه بی بافت سوزن زنی شده است.
سارا شفیعی داریوش سمنانی
استفاده از محیط های فیلتری ضد باکتری، یکی از روش های ضد عفونی و حذف نمودن باکتری های موجود در مایعات می باشد. در دسترس بودن فن آوری نانوتکنولوژی، استفاده از محیط های غشایی نوین جهت فرآیند فیلتر نمودن را مهیا نموده است. الیاف تولید شده به روش الکترو ذوب ریسی به واسطه قطر بسیار کم و ظرافت بالا در این گونه محیط های فیلتری مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از این الیاف بواسطه خواص بی نظیر آنها از قبیل سطح مخصوص بالا و فعالیت های شیمیایی در مقیاس نانو می باشد که سبب شده تا غشاهای نانوالیاف به یکی از اقلام مهم فن آوری جداسازی در فرآیند جذب- جدا سازی مبدل بشوند. در این تحقیق، محیط های فیلتری ضد باکتری با استفاده از الیاف نانو پلی پروپیلن تهیه شده از روش الکترو ریسی مذاب حاوی نانو ذرات رس و دی اکسید تیتانیوم اضافه شده به مذاب بصورت رنگدانه با حداکثر قطر nm200- 150 تولید شدند. مقایسه ی عملکرد فیلتر های ضد باکتری تهیه شده از الیاف نانو ومعمولی انجام پذیرفت. جهت تعیین کارایی فیلتر های تهیه شده از الیاف نانو عواملی از قبیل قطر الیاف، تخلخل محیط فیلتری و پراکندگی ذرات اضافه شده با استفاده از روش پردازش تصویر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهند که شرایط موجود در حین تولید که از نظر تجربی بهترین حالت بود، نمونه های قابل قبولی را ارائه داده است. همچنین قطر غالب وتخلخل به دست آمده، مقادیر مطلوبی از نظر کاربرد در محیط فیلتری مورد نظر داشتند. الیاف با قطر غالب بیشترین تعداد الیاف را به خود اختصاص می دهند . اندازه قطر الیاف پایین بود و الیاف تولید شده ظریف بودند و نیز تخلخل الیاف نانو در مقایسه با نمونه الیاف معمولی خیلی کمتر بود. آزمایشاتی نیز جهت مقایسه نمونه ها به منظور استفاده در فیلتر نمودن ذرات گرد و غبار انجام شد. مقادیر به دست آمده از این آزمایش نشان دهنده کارآیی بالای نمونه های نانوی تولید شده در محیط های فیلتری می باشد. نمونه های نانو قادر به حذف ذرات بسیار ریزتر در مقایسه با نمونه معمولی بودند. نمونه نانو الیاف پلی پروپیلن با رنگدانه رس کارایی بالاتری در فیلتر کردن ذرات ریزتر نشان داد. آزمایشات ضد باکتری نشان دهنده توان بالای حذف باکتری توسط نمونه های نانوی تولیدی می باشد. نتایج نشان می دهند که نمونه نانو الیاف پلی پروپیلن با رنگدانه رس از توان حذف باکتری بیشتری نسبت به نمونه دی اکسید تیتانیوم بر خوردار است.
رامین کلانی محمد ذره بینی
پدیده آکوستیک و آلودگی های صوتی دارای اهمیت زیادی بوده بگونه ای که توجه محققان بسیاری را بخود جلب نموده است. حذف و یا کاهش صداهای غیر موزون در ساختمان ها و وسایل نقلیه به یکی از چالش های جدی مهندسین طراح این ساختار ها مبدل شده است. منسوجات جاذب صوت متنوع با توجه به استانداردهای حاکم بر مکان های مورد استفاده باعث گردیده که اینگونه منسوجات به عنوان جزء لاینفک از عوامل کاهش دهنده آلودگی های صوتی و در بعضی موارد علاوه بر کاهش آلودگی صوتی به عنوان اجزاء تزئینی بکار گرفته شوند. در منسوجات مختلف، بی بافت ها به میزان زیادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند. با توجه به مطالعات ناچیز در این زمینه بروی منسوجات حلقوی باف و به دلیل مزایای فنی و خواص فیزیکی و مکانیکی اینگونه بافت ها در این تحقیق سعی گردیده است قابلیت های جذب صوت، عبور نور و عبور هوا در اینگونه ساختارها مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق جهت انجام آزمایش های لازم از پنج ساختار بافت حلقوی تاری از قبیل: تریکو، لاکنیت، لاکنیت معکوس، ساتین و شارک اسکین در سه تراکم متفاوت استفاده گردیده است. به این منظور از نخ پلی استر فیلامنتی با نمره 75 دنیر وتعداد فیلامنت های 36 عدد استفاده گردید. آزمایشات قابلیت عبور هوا و نور براساس استاندارد های شماره 07-e1554 astm و astm d6567 -00(2006)با استفاده از دستگاهای شرلی و نور سنج انجام گردید. خصوصیات جذب صوت نمونه ها با استفاده از دستگاه تک سونیک متر مورد بررسی قرار گرفت و مدل پیشنهادی هندسی تخلخل نمونه ها جهت بررسی خواص آکوستیک نیز استفاده گردید. ملاحظه شد که با افزایش تراکم در ساختارهای مختلف میزان تخلخل، عبور نور و هوا کاهش می یابد. که در این رابطه تفاوت قابل توجهی مابین نتایج رو و پشت فنی نمونه ها مشاهده نگردید. همچنین نتیجه گیری گردید که ضریب جذب صوت نمونه ها تحت تاثیر عواملی از قبیل: تراکم ساختار، تخلخل، آندر لپ و جهت رج و ردیف قرار دارد. نتایج نشان دهنده این نکته می باشند که ضریب جذب صوت پارچه زمانی که امواج صدا بروی فنی پارچه ارسال می گردند نسبت به زمانی که امواج صدا بروی پشت فنی پارچه ارسال می شوند بیشتر است. ساختار های تریکو، لاکنیت معکوس و شارک اسکین در مقایسه با ساختار های ساتین و لاکنیت دارای بیشترین قابلیت جذب صوت می باشند. بررسی فرکانس های 250، 500 و 1000 هرتز روی نمونه ساختار های تولید شده، مقادیر بیشینه و کمینه جذب صوت را در فرکانس های 250 و 1000 هرتز به ترتیب حاصل گردیدند. به عبارت دیگر با افزایش فرکانس ، امواج برگشت داده شده از منسوج بسیار پراکنده تر منعکس می شوند و بنابراین ضریب جذب صوت منسوج کاهش می یابد. ساختارهای تریکو، شارک اسکین و لاکنیت معکوس بواسطه دارا بودن آندرلپ های کوتاه در شانه جلو دارای قابلیت جذب صوت بیشتر می باشند. بهبود خواص آکوستیکی این ساختارها بواسطه پراکنده شدن کمتر امواج منعکس شده از پارچه می باشد. در مقایسه امواج صوتی منعکس شده از ساختارهای دارای آندر لپ بلند مانند ساتین دارای پراکندگی بسیار بوده و بنابراین ضریب جذب صدا بوسیله این ساختار ها پایین خواهد بود. نتایج نشان می دهند که روی فنی نمونه های مورد آزمایش میزان زیادتر از انرژی صدا را نسبت به پشت فنی جذب می نماید. این پدیده می توانند در رابطه با پراکندگی بیشتر نخ ها در پشت فنی منسوج نسبت به روی فنی آن توجیه گردد که سبب پراکندگی بیشتر امواج منعکس شده در پشت فنی پارچه و بنابراین کاهش قابلیت جذب صوت پارچه در سمت پشت فنی می گردد
بهروز ساریجه کور داریوش سمنانی
امروزه مواد الیاف محور در بسیاری از کاربردها مورد استفاده قرار می گیرند. کامپوزیت های تقویت شده با الیاف به عنوان یک ماده مستحکم و سبک در بسیاری از کاربردهای مهندسی عمران و سازه ها به کار می روند. داربست های متخلخل الیافی برای رشد بافت های زنده در مهندسی بافت نقش حمایتی خود را بعهده دارند. لایه های الیافی به عنوان جاذب در بسیاری از کاربردهای فنی و پزشکی به کار گرفته می-شوند. علاوه بر این محدوده وسیعی از مواد الیافی وجود دارند که بطور روزمره در زندگی استفاده می گردند. ساختار این مواد الیافی برگرفته از آرایش الیاف است که بطور عمومی با جهت قرارگیری آنها و آرایش انباشتگی آنها توصیف می گردد. اصولاً آرایش یافتگی الیاف خصوصیات مکانیکی سازه های الیافی را تعیین می کند. آرایش یافتگی الیاف ناهمگنی در خصوصیات وب های مورد استفاده در تهیه یک نوع معین بی بافت یا ساختارهای کامپوزیتی را نیز تعیین می کند. خصوصیات مکانیکی پارچه های بی بافت با استفاده از خصوصیات اجزاء پارچه و آرایش ساختاری این اجزا تعیین میشود. در میان جنبه های مهم مورفولوژی لیف، آرایش الیاف، فر الیاف و ضخامت می باشد. تغییرات آن ها می تواند روی رفتار مکانیکی و مکانیسم های شکست موثر باشد، این پارامترها به راحتی قابل تغییر هستند و به آسانی طی تولید به منظور بهبود عملکرد و طراحی پارچه قابل کنترل می باشند. آرایش الیاف همچنین رفتارهای نفوذپذیری سیال و جذب سیال را نیز تعیین می کنند. نفوذپذیری سازه های الیافی غیرهمگن بسیار مرتبط با آرایش یافتگی الیاف که تأثیرگذار بر ناهمگنی ساختاری پارچه های بی بافت است می-باشد. الیاف در پارچه بی بافت به ندرت به طور تصادفی کامل آرایش یافته هستند و الیاف اکثراً در جهات مختلف به صورت صفحه ای قرار گرفته اند. خواص مکانیکی مانند استحکام، نفوذپذیری، سختی خمشی و پیچشی و ... و همچنین خواص فیزیکی مانند شکل تخلخل و توزیع آنها با آرایش یافتگی لایه کنترل می شوند. تخلخل بی بافت نقش عمده ای در خواص انتقالی مانند انتقال حرارت و رطوبت دارد. آرایش این الیاف ناشی از فرایندهای پیوند و تشکیل وب می باشد. آرایش های قطعات الیاف در پارچه بی بافت در دو و سه بعد هستند. بنابراین تعیین خصوصیات آرایش یافتگی الیاف در سطح مقطع پارچه های بی بافت و تأثیر آن بر خصوصیات مکانیکی و انتقال حرارتی نمونه ها موضوعی بود که در این پروژه به آن پرداخته شد. برای این منظور بعد از تهیه نمونه های مورد نیاز سطح مقطع نمونه ها برش داده شده و از آنها عکس هایی تهیه گردید. جهت استخراج خصوصیات هندسه سطح مقطع نمونه ها از روش پردازش تصویر که امروزه به روشی مدرن و پرکاربرد در تعیین خصوصیات ظاهری منسوجات و دیگر مواد تبدیل گشته است استفاده شد. با استفاده از این روش خصوصیات اندازه میانگین منافذ و توزیع آنها در سطح مقطع به دست آمد و تأثیر آن بر خصوصیات مکانیکی پارچه بررسی شد. همچنین در این تحقیق مدل شبکه عصبی مصنوعی به منظور پیش بینی خصوصیات مکانیکی پارچه ها با استفاده از هندسه سطح مقطع طراحی گردید. نتایج آزمایشات و بررسی ها نشان داد که خصوصیات اندازه منافذ و توزیع آنها در سطح مقطع رابطه مستقیمی با خصوصیات مکانیکی و انتقال حرارت نمونه ها دارد. همچنین مدل شبکه عصبی طراحی شده نیز نشان داد که مدل هایی موفق در پیش بینی خصوصیات مکانیکی نمونه ها با استفاده از خصوصیات هندسه سطح مقطع آنها می باشند.
محبوبه پاشایی محمد قانع
در این بررسی دو عامل تراکم سوزن زنی و عمق نفوذ سوزن در لایه را تغییر داده تا نمونه هایی با ضخامت، چگالی و تخلخل متفاوت تولید شود. بدین منظور پنج تراکم سوزن زنی 90، 110، 120، 135 و 150 پانچ بر سانتیمتر مربع و پنج عمق نفوذ سوزن 10، 13، 15، 17 و 19 میلیمتر استفاده شده است. جنس بی بافت ها از الیاف پلی پروپیلن با ظرافت 15 دنیر و طول 90 میلیمتر می باشد. مقاومت حرارتی بی بافت ها با استفاده از دستگاه صفحه داغ اندازه گیری شده است. جهت افزایش میزان عایق بندی گرمایی نمونه ها از سه نوع پودر سرامیکی سیلیکا، کربید سیلیس و آلومینا و از واکس و لاتکس نیز جهت اتصال مواد سرامیکی به سطح بی بافت استفاده شده است. در این تحقیق، ابتدا یک طرف از سطح بی بافت و سپس دوطرف آن با مواد سرامیکی پوشیده شد. همچنین با دولایه کردن نمونه های پوشیده شده سعی در کاهش هرچه بیشتر انتقال حرارت نمونه ها شد. تمام نتایج حاصل از آزمایشات با نرم افزار spss مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که ضریب انتقال حرارت بی بافت ها با افزایش ضخامت و تخلخل کاهش و با افزایش چگالی بی بافت و عمق نفوذ سوزن در لایه افزایش می یابد. همچنین ضریب انتقال حرارت نمونه ها با مدل فراهم شده محاسبه شد و با نتایج تجربی مقایسه شده است. نتایج حاصل همبستگی خوبی را بین نتایج تئوری و مشاهدات تجربی نشان داد. نتایج حاصل از بررسی تاثیر مواد سرامیکی بر کاهش انتقال حرارت بی بافت، نشان داد که نمونه دوطرف پوشیده شده با کربید سیلیس و لاتکس بهترین نتیجه را در کاهش انتقال حرارت داشته است. از میان نمونه های دولایه شده، نمونه ای که از بی بافت دوطرف پوشیده شده با کربید سیلیس و لاتکس و بی بافت یک طرف پوشیده شده با کربید سیلیس و لاتکس تشکیل شده است، بهترین نتیجه را در کاهش انتقال حرارت نشان داد. این نمونه توانست دمای طرف داغ را از 60 درجه سانتیگراد به 35 درجه سانتیگراد در طرف سرد کاهش دهد.
مرضیه شهریاری محمد ذره بینی
علیرغم تمام پیشرفت های تکنولوژیکی مدرن، ایجاد یک محیط آرام بخش دارای سطح سروصدای قابل قبول و مناسب به یکی از چالش های مهم زندگی امروز بشر مبدل شده است. امروزه کاهش سروصدای نامطلوب و مزاحم به وسیله جذب صوت در محیط کار و سکونت از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. جهت کاهش صدا مواد بسیار متنوعی از تولیدات صنایع نساجی از قبیل پرده های ضخیم، کفپوش ها و مبلمان استفاده می شوند. اغلب این مواد جاذب صوت متخلخل می باشند. منسوجات علاوه بر کاربرد رایج پوشاک، نقش مهمی در ایجاد یک محیط آکوستیکی مطلوب دارا شده بگونه ایکه امروزه به طور عام و وسیع از پارچه های بی بافت و حلقوی و در موارد خاص از پارچه های مستقیم بافت تاری- پودی به عنوان جاذب های صوتی استفاده می شود. در این تحقیق خصوصیات آکوستیکی پارچه های پرده ای پلی استری تاری- پودی با اندازه گیری ضریب جذب صوت با استفاده از روش لوله امپدانس تحت فرکانس های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین با هدف بررسی تأثیر فرآیند لایه گذاری بر خصوصیات جذب صوت نمونه های مورد آزمایش، ضریب جذب صوت منسوج در شرایط سه لایه ای نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از روش های متداول آماری جهت آشکار ساختن تأثیر عوامل ساختاری پارچه شامل نمره، نوع و تاب نخ تاروپود، تراکم تاری وپودی، طرح بافت،جرم و ضخامت و ضریب پوشش پارچه بر میزان جذب صوت تجزیه – تحلیل گردید. نتایج نشان داد که تراکم تاری، نمره نخ تار، تاب و نوع نخ تارو پود و ضریب پوشش پارچه بر ضریب جذب صوت در فرکانس 2000هرتز تأثیرگذار می باشد. همچنین تاب و نوع نخ پود بر ضریب جذب صوت در فرکانس 250 هرتز موثر بوده و جرم پارچه نیز بر ضریب جذب صوت در فرکانس 1000هرتز تأثیرگذار می باشد. همچنین نتایج آماری نشان داد که فرآیند لایه گذاری و فرکانس بر ضریب جذب صوت تأثیرگذار می باشند. عواملی از قبیل ضخامت منسوج، ضریب پوشش پارچه، تعداد لایه و فرکانس صدای مورد استفاده جهت توسعه یک شبکه عصبی چند لایه پیش رونده دارای الگوریتم انتشار خطا به عقب باهدف پیش بینی نمودن ضریب جذب صوت این نوع منسوجات مورد استفاده قرار گرفتند. شبیه سازی بهینه نهایی با روش تصدیق متقاطع 8 تایی و270 الگو(ورودی-خروجی)و داشتن 17 ساختار مختلف حاصل گردید. در نهایت با استفاده از روش آزمون و خطا مدلی با دو لایه مخفی شامل 19 و 10 واحد پردازش گر به ترتیب در لایه های اول و دوم مخفی با کمترین میانگین مربعات خطا دسته آموزش دهنده و آزمایش کننده برای پیش بینی ضریب جذب صوت پارچه های پرده ای انتخاب گردید. میانگین مربعات خطا دسته آزمایش کننده در این مدل 0.0028 و ضریب همبستگی مابین ضریب جذب صوت مقادیر پیش بینی و اندازه گیری شده برابر0.84 بدست آمد. عملکرد مدل با انتخاب 20 داده تصادفی و محاسبه درصد خطای ضریب جذب صوت اندازه گیری و پیش بینی شده توسط مدل مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. میانگین درصد خطا 5.50 و بیشینه و کمینه درصد خطا به ترتیب 16.66و0.00 به دست آمد.
محسن پناهی محمد ذره بینی
اصطلاح تجعد که ازگذشته برای پشم مطرح بوده است ساختار موجی شکل این الیاف را نشان می دهد .با توجه به بعضی خصوصیات الیاف مصنوعی مثل جذب رطوبت ناچیز وعایق بندی گرمایی کم، شکل دادن تجعد درطول این الیاف می تواند با محبوس کردن هوا، آن ها را برای تولید پوشاک، منسوجات خانگی وکفپوش ها مناسب تر سازد. توا تر تجعد از ویژگی های عمده الیاف به شمار می آید که خصوصیات لایه متشکل از آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. ایجاد تجعد در طول الیاف جزء عملیات تکسچرایزینگ به حساب می آید. به منظور مجعد ساختن اکثر فیلامنت های بشرساخته که نهایتاً به صورت الیاف کوتاه مورداستفاده قرار می گیرند ، از جعبه تراکمی استفاده می شود. تولید لایه توسط الیاف کوتاه، با استفاده ازعملیات کاردینگ انجام شده ولایه تولید شده جهت مورد مصرف نهایی آماده می گردد. هدف ازانجام این پروژه، بررسی تاثیرتوا ترتجعدالیاف پلی پروپیلن برروی خواص جذب صوت و عایق بندی گرمایی لایه های بی بافت متشکل از الیاف پلی پروپیلن است. به این منظور، 9نوارپلی پروپیلن با3 ظرافت (14،9و18 دنیر) و هریک با سه سطح تجعد (کم، متوسط و زیاد در محدوده ممکن) تولید شده و لایه بی بافت پس از بریدن نوارها توسط برنده، باعملیات کاردینگ تهیه گردید. به منظور بررسی تاثیر تواتر تجعد بر جذب صوت لایه بی بافت، ضریب جذب صوت نمونه ها به روش لوله ی امپدانس مجهزبه یک میکروفون متحرک اندازه گیری شد. همچنین برای اندازه گیری عایق بندی گرمایی لایه های بی بافت از دستگاه صفحه ی داغ استفاده شد. نتایج حاصل از اندازه گیری جذب صوت لایه ها نشان دادکه ضریب جذب صوت علاوه بر توا تر تجعد، به عوامل مختلفی از جمله ظرافت، ضخامت و فشردگی لایه های بی بافت پلی پروپیلن بستگی دارد. به طور کلی می توان نتیجه گیری کردکه قابلیت جذب صوت، با افزایش توا تر تجعد در لایه افزایش می یابد . به عبارت دیگراتلاف اصطکاکی امواج صوتی عبوری ازلایه افزایش می یابد. نتایج همچنین نشان داد که بیش ترین ضریب جذب صوت در فرکانس های مختلف، مربوط به نمونه با کمترین نمره ( 9دنیر) و بیش ترین تجعد (9/1تجعد بر سانتی متر) به دست می آید. نتایج حاصل از اندازه گیری میزان عایق بندی گرمایی لایه ها نشان داد که میزان عایق بندی هم علاوه بر میزان تجعد، به عوامل مختلفی از جمله ظرافت الیاف و تخلخل لایه بستگی دارد. مشخص شد که با افزایش میزان تجعد، قابلیت عایق بندی گرمایی افزایش می یابد . این امر به این دلیل است که تجعد الیاف باعث افزایش میزان تخلخل در لایه می گردد که در نهایت منجر به محبوس شدن بیش تر هوا در بین الیاف ، کاهش هدایت گرمایی وبهبودخاصیت عایق بندی گرمایی لایه ی بی بافت می شوند .بالاترین عایق بندی گرمایی برای کمترین نمره و بیش ترین توا تر تجعد الیاف حاصل گردید. در این حالت نمره الیاف 9 دنیر و توا ترتجعد آن ها 9/1 تجعد بر سانتی متر بود. مقدار هدایت گرمایی برای این لایه w/m.k 035/0 اندازه گیری شد.
فرشته شاهانی محمد ذره بینی
در جهان امروز منسوجات بی بافت بخش مهمی از تولیدات نساجی با کاربرد های گسترده را تشکیل داده است.از طرف دیگر آلودگی صوتی و تلاش برای مهاربیشتر آن اذهان محققان را به خود مشغول کرده است.شواهد و آمار بیانگر تمایل به استفاده روز افزون از منسوجات بی بافت به عنوان عایق های آکوستیکی می باشد .لذا آشنایی و استفاده از این محصولات در کشور ما ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق ابتدا کاربرد های منسوجات بی بافت وانواع آنها و روشهای تولید آن ها بیان شده است.سپس موارد لازم جهت معرفی صوت و چگونگی جلوگیری از عبور صدا و انواع روشهای اندازه گیری ضریب جذب صدا توضیح داده شده است . الیاف پلی پروپیلن مورد نیاز با ظرافت های مختلف با استفاده از یک خط تولید الیاف به روش ذوب ریسی تولید گردیده و تعداد 164 نمونه منسوج بی بافت تحت شرایط متنوع سوزن زنی با استفاده از یک خط کاردینگ و کراس لپر افقی با استفاده از ماشین آلات سوزن متنوع تولید گردیدند . آزمایشات لازم برای تعیین خصوصیات فیزیکی چون جرم و ضخامت انجام شد.جهت تعیین خصوصیات آکوستیکی نمونه ها یک دستگاه آزمایشگاهی طراحی و ساخته گردید . تاثیر پارامترهای مربوط به الیاف و خصوصیات سطحی نمونه ها بر ضریب جذب آکوستیکی آنها با استفاده از این دستگاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که ضریب جذب صدا با افزایش عواملی همچون ظرافت الیاف مصرفی و وزن نمونه ها و تراکم پانچ مصرفی افزایش می یابد. تاثیر اثر سطحی ایجاد شده بر روی نمونه ها نشان می دهد که در شرایط یکسان از نقطه نظر میزان تراکم پانچ مورد استفاده ضریب جذب صدا برای اثر سطحی cord-3-velour-2-plain-1 به ترتیب کمترین و بیشترین مقدار را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد که نمونه های مورد آزمایش در فرکانس های 4000و500 هرتز بالاترین ضریب جذب صدا و فرکانس های 1000و 2000 هرتز پایین ترین ضریب جذب صدا رادارا می با شند.
رضا زاغیان سعید آجلی
پارچه های چند محوری به بافت هایی گفته می شوندکه نخ ها به صورت صاف در جهات مختلف در ساختمان بافت قرارگرفته و به کمک یک عامل دیگر مانند حلقه بافت درموقعیت خود ثابت می شوند. نسبت استحکام به وزن در این ساختارها نسبت به فلزات بسیار بالا است از این رو می تواند جایگزین بسیار خوبی برای آنها باشند. این پارچه ها بیشترکاربرد صنعتی داشته ودرصنایع نظامی، هوا فضا، خودرو، انرژی های نو(توربین های بادی)، پزشکی، راه وساختمان، وسایل ورزشی و غیره استفاده می شوند. در این منسوجات از نخ های ویژه با کارایی بالا، مانندکربن، شیشه وکولار در زوایای بین0 تا 90 درجه در یک یا چند لایه استفاده می گردد که لایه ها به کمک یکی از روش های دوخت به یکدیگر متصل می گردند. تعداد لایه های بکاررفته می تواند بین 2 تا 7 لایه تغییرکند. از ویژگی های بسیار مهم این پارچه ها، داشتن خواص مکانیکی مناسب نسبت به پارچه های تاری وپودی است. تحقیقات انجام شده برروی استحکام و انتشار پارگی درپارچه های چند محوری نشان می دهدکه میزان استحکام پارچه تحت تاثیر جنس، نمره نخ، چگالی پارچه، زاویه نخ ها در هر لایه ها، الگو و تراکم دوخت و میزان تنش وارده به نخ درطول بافت، قرار دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی رفتاراستحکام کششی درجهات مختلف ساختارهای چند محوری تولید شده با الیاف شیشه به روش سوزن زنی است. در این روش ابتدا با استفاده از یک قاب مناسب، عمل نخ کشی و لایه گذاری تحت چهار زاویه 0، 45، 45- ، 90 درجه انجام می شود. دراین مرحله باید میزان تنش وارده به الیاف شیشه درحین نخ کشی ثابت باقی بماند تا لایه ها بعد از تولید دچار تغییر شکل نگردند. درمرحله بعدی با قراردادن یک لایه بی بافت در دو طرف لایه ها عمل سوزن زنی بر رو و پشت نمونه ها انجام می شود. با توجه به آزمایش استحکام کششی تک محوری و نتایج آماری بیشینه میانگین استحکام کششی، مدول الاستیک و درصد ازدیاد طول نمونه ها در جهات مختلف، برحسب عوامل مختلفی مانند، تراکم سوزن زنی، عمق نفوذ سوزن، زاویه نخ های هرلایه و روش سوزن زنی بر پشت و روی پارچه، مورد بررسی قرارگرفت. نتایج حاصل شده نشان داد، میانگین استحکام کششی درهریک از ساختارهای چند محوری سوزن زنی شده در زوایای مختلف یکسان نیست واختلاف معنی داری بین میانگین استحکام کششی در هرچهار جهت وجود دارد. همچنین با بررسی نتایج آماری اثر پارامترهای موثر بر منسوج چند محوری سوزن زنی شده مانند عمق نفوذسوزن، و روش سوزن زنی اختلاف معنی داری در میزان استحکام کششی بین هریک از ساختارها مشاهده می شود اما در پارامتر تراکم سوزن زنی این اختلاف در بین ساختارهایی با تراکم سوزن زنی 40 و 120 مشاهده شد و در سایر تراکم ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. علت این اختلاف را می توان چنین توجیه نمودکه با افزایش عمق نفوذ سوزن و تراکم سوزن زنی شکستگی الیاف شیشه بیشتر شده که منجر به کاهش استحکام منسوج چند محوری می گردد. میانگین نتایج بدست آمده از مدول الاستیک ودرصد ازدیاد طول نمونه ها، نتایجی تقریبا مشابه با میانگین استحکام کششی دارد.
صهبا روح الهی محمد قانع
چکیده استفاده از زره های سبک وزن در مقایسه با انواع سنتی آن جهت متوقف ساختن گلوله ی شلیک شده از جنگ افزار های سبک دستی از دهه ی1940 میلادی افزایش یافته است. کاهش وزن زره با به کار گیری مواد مرکب لیفی امکان پذیر می باشد. تحقیقات در زمینه ی توسعه و تولید این مواد که امروزه کامپوزیت نامیده می شود بسیار گسترده می باشد به گونه ای که خود به یک شاخه از علوم مهندسی با کاربرد های بسیار متنوع نظامی و غیر نظامی مبدل شده است. بواسطه ی انرژی زیاد پرتابه، زره مصرفی بایستی قادر به جذب مقدار زیاد از انرژی با کمترین تغییرات پلاستیکی باشد. بنابراین در شرایط خاص که زره دچار تغییرات پلاستیک می شود امکان مهار پرتابه توسط زره وجود نخواهد داشت وپارگی و یا شکست زره رخ می دهد. تغییرات به وجود آمده بیانگر رفتار محافظت کنندگی توسط زره بوده و می تواند جهت تعیین شرایط حد شکست ویا پارگی زره به کار گرفته شوند. در این تحقیق نمونه های زره کامپوزیتی با استفاده از پارچه ی بافته شده از نخ کولار و رزین پلی یورتان دو جزئی تولید و تحت شلیک گلوله با هندسه ی مخروط ناقص و سر صاف توسط دستگاه شلیک گلوله قرار گرفتند و حد بالستیک کامپوزیت های 8 و 12 لایه به ترتیب 118 و 144 متر بر ثانیه به دست آمد. نرم افزار آباکوس جهت مدل سازی سرعت پرتابه در لحظه ی اصابت و خروج پرتابه از پانل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج با داده های حاصل از آزمایشات شلیک پرتابه با هندسه ی مخروط ناقص مقایسه شد. تأثیر تعداد لایه ی کامپوزیت و سطح مقطع نوک پرتابه در رابطه با قابلیت جذب انرژی توسط زره مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت همبستگی نتایج تئوریک و آزمایشی تأیید گردید.
لیلا پوریامهر محمد ذره بینی
امروزه منسوجات بی بافت بخش عظیمی از تولیدات نساجی را به خود اختصاص داده است. از جمله کاربردهای منسوجات بی بافت، استفاده از آن به عنوان عایق گرمایی می باشد. همچنین کاربرد لایی بی بافت در لحاف های روانداز و سایر کالاهایی که جهت پوشش خواب استفاده می شود. بررسی این کالای نساجی را از لحاظ خواص گرمایی ضروری می سازد. در این تحقیق ابتدا کاربرد منسوجات بی بافت، انواع آن و روش های تولید آن بیان شده است. سپس گرما، موارد لازم جهت تعریف خواص گرمایی، مقاومت گرمایی و انواع روش های اندازه گیری آن توضیح داده شده است. الیاف پلی استر، پلی ایتر توخالی و پلی پروپلین در ظرافت و طولهای مختلف فراهم گردید و لایی بی بافت به صورت بلشچه ماشین کاردینگ تولید کردید. در مجموع 23 نمونه بلشچه با تنوع الیاف، تنوع در مخلوط الیاف و همچنین تنوع در وزن خطی یلشچه تهیه گردید. جهت تعیین خواص گرمایی نمونه ها یک دستگاه آزمایشگاهی طراحی و ساخته شد. آزمایشات جانبی دیگری برای تعیین خواص فیزیکی چون جرم و ضخامت انجام گردید. در نهایت تاثیر پارامترهای مربوط به نوع الیاف و خواص فیزیکی نمونه ها بر مقاومت گرمایی آن ها با استفاده از دستگاه طراحی شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که مقاومت گرمایی با افزایش طول و ظرافت الیاف مصرفی افزایش می یابد. همچنین کاربرد الیاف پلی استر توخالی در مخلوط پلی استر تا 65% مقاومت گرمایی را افزایش می دهد. نتایج آزمایشات همچنین نشان می دهد که با افزایش وزن خطی منسوج نمودار مقاومت گرمایی ابتدا روند صعودی و سپس نزولی دارد. در مورد نمونه های تولیدی در این تحقیق ماکزیمم مقاومت گرمایی به نمونه های با وزن خطی gr/m 450 تعلق داشت.
کاظم قربانی بین کلایه حسین حسنی
صدا و ارتعاش از علائم بارز دنیای صنعتی امروز می باشند و سبب آزار افراد چه در محیط کار یا محل سکونت می شوند. زندگی ماشینی سبب شده است که انسان در محیطی پرتنش با منابع صدا و ارتعاش همزیستی توام با ناراحتی را تحمل نماید. یکی از روش های کنترل صدا استفاده از عایق های صوتی با ساختار لیفی از قبیل منسوجات بی بافت و به ویژه منسوجات بی بافت سوزن زنی شده می باشد.هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر تغییرات برخی از عوامل از قبیل جرم بر واحد سطح لایه و تنظیمات فرآیند سوزن زنی بر میزان عبور صوت از منسوج بی بافت سوزن زنی شده تولید شده با استفاده از الیاف بریده شده پلی پروپیلن است. همچنین در این تحقیق تاثیر جرم لایه و تنظیمات سوزن زنی بر زوایای قرارگیری الیاف و مشخصات مکانیکی منسوج بررسی شده و ارتباط آن با انتقال صوت از منسوج بی بافت سوزنی نیز تعیین شد تا بتوان بدون نیاز به اطلاعاتی چون جرم لایه و تنظیمات سوزن زنی و استفاده دستگاه آزمایش انتقال صدا میزان انتقال صوت از منسوج بی بافت سوزنی را پیش بینی نمود.لایه های موردنیاز با استفاده از الیاف پلی پروپیلن با ظرافت 15دنیر و ماشین کاردینگ آزمایشگاهی در وزن های200، 300 و 400 گرم بر مترمربع تولید شدند. سپس از ماشین سوزن زنی آزمایشگاهی جهت تولید 27 نمونه منسوج سوزنی شده در سه تراکم سوزن زنی 30، 60و90 سوزن بر سانتی متر مربع و سه عمق نفوذ سوزن 5، 10و15 میلی متر سوزن استفاده شد. مقادیر صدای جذب شده و عبور داده شده توسط منسوج با استفاده از دستگاه لوله امپدانس اندازه گیری شد. سپس آرایش یافتگی الیاف در نمونه ها با استفاده از روش پردازش تصویر دیجیتالی تعیین شد. تاثیر تغییر عوامل ماشین سوزن زنی (میزان سوزن زنی و عمق نفوذ سوزن) و جرم لایه بر میزان کاهش و جذب صدا و ارتباط آن ها با مشخصات ساختاری و مکانیکی به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت. مشخص گردید در میان سه مولفه جرم بر واحد سطح، تراکم سوزن زنی و عمق نفوذ سوزن، جرم بر واحد سطح لایه بیشترین تاثیر را بر میزان کاهش و جذب صدا دارد و تاثیر دو متغیر دیگر با تغییر جرم بر واحد سطح لایه معنی پیدا می کند. همچنین تغییرات ساختاری و مکانیکی به وجود آمده حاصل از تغییرات سه متغیر فوق نیز با میزان کاهش و جذب صدا همبستگی داشته و بالاترین میزان همبستگی مربوط به میزان مقاومت در مقابل جریان هوا و ترتیب همبستگی عوامل دیگر به صورت جرم لایه، سختی خمشی، زوایای قرارگیری الیاف و استحکام کششی بوده است.
نوشین بهاری حسین حسنی
بی بافتهای تولید شده به روش پیوند حرارتی در زندگی روزمره کاربردهای فراوانی نظیر آستر و پر کننده در لباس های زمستانی، لایه های پوشک بچه، تودوزی داخلی اتومبیل، ماسک صورت و کامپوزیت های کفش دارند و از این منظر حائز اهمیت می باشند. استفاده از الیاف طبیعی در منسوجات بی بافت دارای پیوند حرارتی، به علت مسئله ایجاد آلودگی الیاف مصنوعی و خواص ذاتی الیاف سلولزی از جمله قابلیت بازیافت،زیست تخریب پذیری و نیز عدم نیاز به صرف انرژی زیاد در تولید آنها، در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. خواص جذب، راحتی پوشش، راحتی تماس با پوست، خواص مویینگی الیاف پنبه باعث شده که در بسیاری از منسوجات بی بافت برای موارد حفاظت شخصی و مواد جراحی ترجیح داده شوند. در همین راستا، در این تحقیق از الیاف استبرق به عنوان یک لیف گیاهی بومی برای تولید بی بافت های دارای پیوند حرارتی استفاده شده است. الیاف استبرق، الیاف گیاهی هستند که به صورت وحشی در نواحی مختلفی از جنوب ایران رشد می کنند و براق و سوزنی شکل هستند. ویژگی منحصر به فرد توخالی بودن این الیاف و نیزچگالی کم آنها موجب مشارکت و حضور بیشتر این الیاف در کامپوزیت های سبک وزن می شود. با توجه به طبیعی و توخالی بودن این لیف، کاربرد این الیاف در منسوجات بی بافت ویژگی های مطلوبی نظیر راحتی پوشش، راحتی تماس با پوست و خواص مویینگی بهتر را به همراه دارد.لازم به ذکر است که تاکنون تحقیقات مدونی در مورد استفاده از این الیاف در زمینه بی بافت های با پیوند حرارتی گزارش نشده است.هدف از این تحقیق، تولید بی بافت های از الیاف استبرق به عنوان الیاف پایه است که لایه های آن با استفاده از الیاف پلی پروپیلن به عنوان پیوند دهنده به هم متصل شده اند. ابتدا 18 نمونه وب بی بافت از مخلوط الیاف استبرق و پلی پروپیلن طبق روش تاگوچی، با درصدهای الیافی 90-10 ، 75-25، 60-40، 45-55، 30-70 و 15-85 و نیز وزن مترمربع 100،50 و 150 بر روی ماشین کاردینگ آزمایشگاهی تهیه شد و سپس نمونه های مورد نظر از طریق فرآیند سوزن زنی با تراکم های 3/20، 4/25، 5/30و پیوند حرارتی با استفاده از غلتک با سرعت دورانی 5/3، 4 و 5/4 دور بر دقیقه و تحت دماهای 150،175 و 180 درجه سانتی گراد به دست آمدند. به دلیل درگیری سطحی ضعیف الیاف استبرق با یکدیگر، عملیات سوزن زنی به تولید لایه یکنواخت تر و محکم تر کمک می کند. عوامل متغیر در این حالت تراکم سوزن زنی و نیز سرعت و حرارت غلتک هادر حین فرایند پیوند حرارتی است.سه سطح مختلف از تراکم سوزن زنی اعمال گردید. فرایند پیوند حرارتی نیز با استفاده از یک جفت غلتک در سه سطح مختلف از دما و سرعت سطحی غلتک انجام شد. در نهایت اثر عوامل مختلف نظیر درصد الیاف استبرق، وزن لایه تغذیه شده به ماشین کاردینگ، اثر عملیات سوزن زنی و نیز سرعت و حرارت در حین عملیات پیوند حرارتی توسط نرم افزارهای آماری به روش تاگوچی کامل مورد تحلیل قرار گرفته و خواص مکانیکی بی بافتهای تهیه شده بررسی گردید.خواص مورد بررسی سختی خمشی، نیروی پارگی، طول پارگی و کار پارگی بی بافت ها در جهت ماشین هستند. نتایج نشان می دهد که درصد مخلوط، وزن لایه و دمای فرایند پیوند حرارتی روی نیرو تا سرحد پارگی تاثیرگذار است. در مقابل متغیرهای تراکم سوزن زنی و سرعت غلتک کالندر تاثیر مهمی بر آن ندارد. از سوی دیگر تمامی خواص مورد بررسی با تغییر درصد الیاف استبرق و نیز وزن لایه تغییرات معنی داری در خواص لایه ها ایجاد کرده است. تغییر دمای پیوند بر روی سختی خمشی، نیروی کششی، طول و کار پارگی نیز تاثیر گذار است. این در حالی است که سایر متغیرهای تولید به جز در موارد خاص تاثیر معنیداری بر خواص نداشته اند. تغییرات در تراکم سوزن زنی تنها بر سختی خمشی و طول پارگی تاثیرگذار بوده و تغییرات سرعت غلتک کالندر در فرایند پیوند حرارتی نیز تنها بر طول پارگی تاثیری معنی دار می گذارد. در این میان طول پارگی تنها خاصیتی است که تحت تاثیر تمامی متغیر های مورد نظر قرار دارد.
اکرم السادات موسوی محمدی محمد قانع
نفوذپذیری هوا مهم¬ترین مشخصه برای منسوجات بی¬بافت مورد استفاده در تولید فیلترها است. نفوذپذیری هوا در حقیقت با اندازه¬گیری نرخ عبور هوا از نمونه تحت اختلاف فشار معینی بین دو سطح پارچه، تعیین می¬شود. در این پروژه منسوجات بی¬بافت سوزن¬زنی شده با انتخاب چهار سطح از چگالی ضربه و تعداد لایه تولید شدند. پس از تهیه¬ی نمونه¬ها دبی هوا با کمک دستگاه نفوذپذیری آزمایشگاهی در اختلاف فشار معین اندازه¬گیری شد. خصوصیات نمونه¬ها همچون ضخامت و وزن واحد سطح اندازه¬گیری شد. همچنین با تهیه تصاویری از سطح منسوجات تولیدی، اندازه و توزیع منافذ اندازه¬گیری شد. اثرات دو متغیر تعداد لایه و تعداد ضربه بر نفوذپذیری هوای منسوجات بررسی شد. نتایج نشان داد که افزایش تعداد ضربه و تعداد لایه منجر به کاهش نفوذپذیری هوای نمونه¬ها می¬شود اما پارامتر تعداد ضربه اثر معناداری بر میانگین مقادیر نفوذپذیری ندارد. منسوجات بی¬بافت جز توده¬های متخلخل هستند و تئوری¬های توده¬های متخلخل برای آنها استفاده می¬شود. از مهم¬ترین معادلاتی که برای پیش-بینی نفوذپذیری هوای پارچه¬های بی¬بافت استفاده شده است ، می¬توان به قانون دارسی (darcy) اشاره کرد .بنابراین با کمک نتایج حاصل از آزمایش مطابقت معادلات اصلاح شده¬ی دارسی با نتایج حاصل از آزمایش بررسی شد. نتایج نشان داد که مقادیر بدست آمده از رابطه¬ی اصلاح شده تطابق خوبی با نتایج حاصل از آزمایش دارد. با کمک تکنیک پردازش تصویری محیط و مساحت هر منفذ تعیین شد. سپس قطر هیدرولیکی منافذ که عبارت است چهار برابر نسبت مساحت به محیط محاسبه شد. سپس توریع فراوانی منافذ بدست آمد. اثرات متغیرها بر توزیع منافذ و اندازه¬ی آنها تحلیل و بررسی شد. نتایج بیانگر آن بود که توزیع منافذ روند مشخصی با تغییرات تعداد ضربه نشان نمی¬دهد، اما تعداد ضربه اثر معناداری بر میانگین منافذ سطح نمونه¬ها دارد.علاوه بر این تخلخل منسوجات با کمک پردازش تصویر در حالت سه بعدی محاسبه شد و بررسی¬ها نشان داد این داده¬ها با مقادیر نفوذپذیری واقعی منسوجات همبستگی خوبی دارد و نشان داد که روش انتخابی می¬تواند روش مناسبی برای تخمین تخلخل منسوجات بی¬بافت باشد.
محمد تحویلیان محمد ذره بینی
هدف این تحقیق مطالعه رفتار خزشی منسوجات تاری- پودی سه بعدی با استفاده از ترکیب نخ های ویسکوز- پلی استر دارای ضخامت های 2 و 5 میلیمتر و پلی استر- اکریلیک دارای ضخامت 10میلیمتر بافته شده بر روی یک ماشین بافندگی راپیری زاور s500 می باشد. با استفاده از روش طرح آزمایشات سیزده حالت کلی تعریف گردید. عوامل متغییر مستقل عبارتند از: جنس پارچه، تعداد لایه های پارچه و نحوه اتصال لایه های پارچه به یکدیگر (چسب یا نخ دوخت). دو نوع نخ دوخت پلی استر و نایلون 6،6 و چند ردیف نخ دوخت لحاظ گردید. روش آزمون بارگذاری خزشی ثابت استفاده گردید. نمونه ها در راستاهای تار و پود بصورت جداگانه مورد آزمایش قرار گرفتند و ضریب سختی خزشی محاسبه گردید.
فاطمه خیراندیش محسن شنبه
منسوجات هوشمند، ساختارهای الیافی با قابلیت احساس نمودن عوامل محرک موجود در محیط و بروز واکنش به این محرک ها می باشند. امروزه استفاده از این منسوجات درکاربردهای پزشکی، نظامی، زیست محیطی و ورزشی بسیار متداول می باشد. استفاده از منسوجات هوشمند به عنوان حسگر نیز رایج شده است. هدف از این مطالعه، معرفی و توسعه یک روش جدید و آسان به منظور کنترل نمودن جریان سیال و تعیین میزان تغییر شکل مدار هیدرولیک با استفاده از حسگرهای کششی مبتنی بر منسوج می باشد. براین اساس لوله های منعطف مورد استفاده در ساختار مدار هیدرولیک با استفاده از یک سازه برید لوله ای پوشش داده شدند. در بافت برید های مورد استفاده از نخ های رسانا استفاده گردید. با متغیر نمودن فشار جریان در مدار هیدرولیک، رفتار ساختار منسوج هوشمند طراحی شده مورد بررسی قرار گرفت و تغییرات قطر لوله منعطف به واسطه وجود نخ های رسانای بکار گرفته شده در ساختار برید بافته شده تحلیل گردید. تغییرات در قطر مدار هیدرولیک بر حسب تغییرات مقاومت الکتریکی نخ های رسانای استفاده شده در ساختار برید مورد بررسی قرار گرفت.