نام پژوهشگر: سیمین دهقان مدیسه
عماد کوچک نژاد احمد سواری
جمعیت لارو ماهیان در سواحل شرق و غرب کانال خورموسی در استان خوزستان(خلیج فارس) از اردیبهشت 1386 تا فروردین 1387 بررسی گردید. نمونهبرداری به صورت ماهانه و با استفاده از تور پلانکتون با چشمه تور 300µm و به صورت مایل از نزدیک بستر تا سطح آب با زاویه °45 انجام شد. در مجموع 22 خانواده از لارو ماهیان شناسایی گردید ( bregmacerotidae، callionymidae، carangidae، clupeidae، cepolidae، cynoglossidae، gobiidae، leiognathidae، mugilidae، platycephalidae، scaridae، sciaenidae، scatophagidae scorpaenidae، sillaginidae، soleidae، sparidae، stromateidae، syngnathidae، engraulidae ،trichiuridae، triacanthidae). 25 تیپ ناشناخته که با کلیدها و امکانات در دسترس شناسایی نگردید، نیز معرفی گردیدند. فراوانی و درصد فراوانی هر یک از گونهها طی دوره مطالعه محاسبه شد. بیشترین فراوانی به ترتیب متعلق به خانوادههای gobiidae با %22/26 ، clupeidae با %17/61 و sparidae با %8/77 بوده است. بیشترین تراکم لارو ماهیان در ابتدای فصل بهار بودهاست. 2 پیک واضح جمعیتی در دوره مورد مطالعه دیده شد. اولین پیک جمعیتی مربوط به ابتدای بهار و ماه فروردین است و دومین پیک جمعیتی در اواسط تابستان و ماههای مرداد و شهریور مشاهده گردید. اهمیت فصل بهار برای لارو ماهیان تجاری منطقه بیشتر است زیرا ترکیب جمعیتی لاروهای فراوان در این فصل را خانوادههای تجاری sciaenidae ،sparidae و clupeidae تشکیل میدهند. آنالیز خوشهای بر اساس میانگین سالیانه فراوانی لارو 12 خانواده شناسایی شده، ایستگاهها را در سطح شباهت 70% در سه گروه مجزا نمایش داد. نتایج این آنالیز نشان داد که سه ایستگاه غربی 1، غربی 2 و غربی 3 از سایر ایستگاهها مجزا هستند. تراکم بالای لارو ماهیان در ایستگاههای غربی نشان داد که سواحل غربی کانال خور موسی، مکان مناسبتری برای رشد و نمو لارو ماهیان است. سه شاخص تنوع زیستی غنای گونهای مارگالف، غالبیت سیمپسون و تنوع زیستی شانون در ایستگاههای مختلف سواحل شرقی و غربی کانال خورموسی و ایستگاههای بینسواحل روند تغییرات مشابهی نشان دادند. به این معنی که روند کاهشی مقادیر شاخصهای شانون و مارگالف از فروردین تا اسفند و روند افزایشی شاخص سیمپسون از فروردین تا اسفند در ایستگاههای مختلف، تقریبا یکسان بود. مقایسه شاخصهای تنوع شانون و سیمپسون نشان میدهد که نتایج حاصل از دو آزمون، کاملا عکس یکدیگرند و بنابراین یکدیگر را تایید میکنند.
نسرین اتابک احمد سواری
شاخص های تغذیه ای برای هر گونه به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت . بیشترین درصد معده های خالی مربوط به بچه ماهیان شبه شوریده دهان بزرگ با مقدار 6/30 درصد و کمترین درصد معده های خالی مربوط به شوریده با مقدار2/23 درصد بود. در چهار گونه مورد نظر آیتم های غذایی ماهی ، میگوی کاریده ، خرچنگ براکیورا ، قطعات سخت پوست و صدف دوکفه ای ورنیده به عنوان غذای اصلی بچه ماهیان ، بیشترین ترکیب غذایی ، بیشترین درصد اهمیت نسبی و درگروههای طولی بالاتر مشاهده شدند. جلبک ، دیاتومه ، اسپیکول اسفنج ، بریوزوا به عنوان غذای فرعی ، کمترین ترکیب غذایی و از درصد اهمیت نسبی کمتری برخوردار می باشد و بیشتر در گروههای طولی پایین تر مشاهده شدند. برای بچه ماهیان شوریده ، شبه شوریده دهان بزرگ و شبه شوریده دهان کوچک و با اندکی تغییر در مورد بچه ماهیان کفشک زبان گاوی بیشترین مقدار درصد شدت تغذیه و در نتیجه کمترین درصد معده های خالی در ماههای گرم سال به علت دمای بالا، میزان متابولیسم بالاو در خواست بیشتر مواد غذایی و کمترین درصد شدت تغذیه و در نتیجه بیشترین درصد معده های خالی در ماههای سرد و به علت دمای پایین ، میزان متابولیسم پایین و در خواست کمتر مواد غذایی مشاهده شد. برای بچه ماهیان شوریده ، شبه شوریده دهان بزرگ و شبه شوریده دهان کوچک و با اندکی تغییر در مورد بچه ماهیان کفشک زبان گاوی بیشترین فعالیت تغذیه ای که بر اساس درصدی از وزن بدن می باشد در ماههای گرم سال به علت متابولیسم بالاو در گروههای طولی بالاتر به علت تغییر در اندازه شکار و تغییر در رژیم غذایی مشاهده شد .
احمد شادی پریتا کوچنین
آبهای ساحلی خوزستان ( بخش غربی و شرقی کانال خورموسی) از دی ماه 1385 تا آذر ماه 1386 جهت بررسی ساختار جمعیتی و روند تغییرات زمانی و پراکنش مکانی ماهیان جوان بررسی شد . نمونه برداری این بررسی توسط تور ترال کفی با قطر چشمه 24 میلی متر به صورت ماهانه انجام شد . در طول دوره بررسی جمعآ 28700 قطعه ماهی مورد بررسی قرار گرفتند . در مجموع 64 گونه متعلق به 40 خانواده شناسایی شدند . thryssa vitriostris ، leiognathus bindus ، ilisha compressa ، penahia macrophthalmus، johnius belangerii گونه های غالب منطقه بودند که در مجموع 80 % از فراوانی کل ماهیان جوان را به خود اختصاص می دادند . ترتیب گونه های غالب دو منطقه متفاوت بود و در منطقه شرقی leiognathus bindus ، ilisha compressa و در بخش غربی penahia macrophthalmus ، thryssa vitriostris دارای بشترین در صد فراوانی بودند . بیشترین تعداد گونه ها در تیر ماه با 41 گونه به دست آمد . میانگین تعداد گونه های صید شده در ماه در منطقه شرقی بیشتر بود . 21 گونه از ماهیان در تمام فصول سال در منطقه حضور داشتند و حضور برخی گونه ها مانند leiognathus bindus در منطقه شرقی و برخی گونه ها مانند penahia macrophthalmus در منطقه غربی بیشتر بود . روابط طول و وزن برای برخی گونه های غالب منطقه به دست آمد و با سایر بررسیها مقایسه شد . آنالیز فراوانی های طولی نشان دهنده افزایش در صد افراد با طول بیشتر در فصل تابستان بود . به طور کلی 25% از وزن کل صید از ماهیان جوان تشکیل می شد . میزان صید در واحد مساحت (cpua) به طور میانگین 287 کیلوگرم در کیلومتر مربع به دست آمد . بررسی تغییرات cpua نشان دهنده بیشترین میزان آن در ماههای مهر و آبان بود . نتایج محاسبه توده زنده ماهیان جوان نشان داد که روند تغییرات آن در دو منطقه در بیشتر سال شبیه هم است ، ولی در زمستان میزان توده زنده نسبتاً بیشتری در منطقه شرقی مشاهده شد . شاخصهای تنوع و غالبیت نشان دهنده تنوع نسبتاً بالای جمعیت ماهیان جوان منطقه می باشد . و بیشترین میزان تنوع در تیر ماه مشاهده شد . نتایج آنالیز واریانس بین عوامل محیطی و شاخصهای زیستی نشان داد که عوامل محیطی در ترکیب گونه ای و ساختار جمعیتی ماهیان جوان موثرند و رابطه معنی داری بین تعداد گونه ها با شوری و میزان توده زنده با دما وجود دارد .
نهال قلمی سیمین دهقان مدیسه
بدنبال اثرات مخرب اکولوژیکی و اقتصادی ناشی از افزایش جمعیت مدوزها در آبهای سواحل خوزستان بیولوژی تولیدمثل و تغذیه جمعیت گونه غالب منطقه، catostylus tagi، در سواحل خوزستان از فروردین 1386 تا اسفند 1386 بررسی گردید. نمونه برداری بصورت ماهانه و با استفاده از تور ترال میگو انجام شد و 255 عدد مدوز مورد بررسی قرار گرفت. بیشینه و کمینه قطر چتر در جنس نر به ترتیب 360 و 70 میلیمتر و در جنس ماده 310 و50 میلیمتر بود. بیشینه وزن در جنس نر 2915 و در جنس ماده 2345 ثبت شد. کمینه وزن برای جنس نر 3/28 و در جنس ماده 3/4 گرم بود. در بررسی رابطه قطر چتر با وزن بدن،ضریب تعیین(r2) نمودار رسم شده برای کل افراد جمعیت مورد بررسی 952/0 بدست آمد. مدوزها دارای جنس های جدا از هم هستند و نسبت1:1 بین مدوز نر و ماده وجود دارد و هیچ نشانی از دوشکلی جنسی دیده نشد. در بررسی محتویات حفره گاسترووسکولار نمونه های صید شده 11/54 معده خالی و 89/45 از آن محتوی غذا بود. شاخص تهی بودن معده(cv) 74/37 محاسبه گردید که نشان دهنده پرخور بودن موجود می باشد. همچنین بررسی شاخص فراوانی حضور شکار (fp) نشان داد که میگو، غذای اصلی این گونه و ماهی غذای ثانویه بوده و ایزوپود و خرچنگ بطور اتفاقی خورده می شوند. شاخص اهمیت نسبی براساس وزن آیتم برای میگو و ماهی به ترتیب 77/89% و 22/10% بدست آمد. بررسی مراحل تکامل گنادی و شاخص گنادی نشان داد که گامت زایی بطور پیوسته در سراسر سال رخ می دهد، اگرچه، تخمک ها در ماه های فروردین و اردیبهشت، که همزمان با حضور مدوزهای جوان بی شمار است، یا حضور ندارند یا اندازه کوچکتری دارند. بنابراین مدوز catostylus tagi یک تخمریز متوالی با اوج تخمریزی در خرداد- تیر و دی- بهمن است.
فریبا حیدری سیمین دهقان مدیسه
این مطالعه به منظور بررسی ساختار اجتماعات مرجان های متکی بر زیستگاه های مصنوعی 6 و 7 ساله احداث شده در سواحل بحرکان واقع در شمال شرقی خلیج فارس انجام شد. نمونه های مرجانی به صورت فصلی، از بهار تا زمستان 1388، از4 ایستگاه جمع آوری شدند. یک ایستگاه در محل سازه های قدیمی(d) و سه ایستگاه در محل سازه های جدیدتر(a, b, c) انتخاب شد. نمونه برداری به طور تصادفی و با استفاده از کوادرات m 25/0 × 25/0 از طریق غواصی انجام شد. نتایج مشخص کرد که سازه های مصنوعی از لحاظ بیوماس به میزان زیادی توسط مرجان ها غالب بودند. همچنین مرجان های نرم و به ویژه گونه plumarella sp. بیش از 90% پوشش زنده را نیز به خود اختصاص دادند که این به دلیل ویژگی های فیزیکی و بیولوژیکی مربوط به سازه های مصنوعی می باشد. در طول دوره مطالعاتی 9 گونه مرجان نرم و تنها یگ گونه مرجان سخت مشاهده شد. در طول دوره نمونه برداری بیوماس کل و تنوع زیستی مرجان ها اختلاف معنی داری را نشان نداد. همچنین ایستگاه های واقع در محل سازه های جدید و قدیم دارای ترکیب گونه ای متفاوتی از مرجان ها بودند. گونه anthomasthus sp. در ایستگاه d دارای بیشترین بیوماس بود در حالی که در سایر ایستگاه ها مرجان plumarella sp. بیشترین بیوماس را به خود اختصاص داد. تفاوت های بین دو نوع سازه را می توان ناشی از تفاوت در مکان استقرار، اندازه، پروفیل و سن آنها دانست. ولی بین سه ایستگاه واقع در زیستگاه های مصنوعی جدیدتر اختلاف معنی داری در پارامترهای بیولوژیکی و ترکیب گونه ای مشاهده نشد، که می توان علت آن را مربوط به شکل ساختاری و ویژگی های محیطی مشابه دانست. نتایج مشخص می کند که زیستگاه های مصنوعی با افزایش هتروژنی بستر باعث بوجود آمدن زیستگاه های جدیدی می شود که در نهایت منجر به افزایش تنوع گونه ای در محیط می شود. با عملکرد بیولوژیک سالم سازه ها در افزایش اجتماعات سطوح پایین زنجیره غذایی، پیچیدگی و تنوع زیستی می توان گفت سازه هایی با این طراحی می تواند زیستگاهی مناسب مشابه بسترهای سخت طبیعی فراهم سازد. همچنین این بررسی نشان می دهد که بسترهای مصنوعی توانسته اند شرایط مورد نیاز برای تشکیل کلنی این مرجان ها، شامل شکل و نوع بستر، نور کافی و وجود جریانات به میزان لازم را فراهم کنند. علاوه بر نقش مرجان ها در تغذیه و ایجاد پناهگاه برای سایرآبزیان و با توجه به اهمیت آنها دراستفاده های دارویی و تولیدات طبیعی می توان از نتایج مطالعه حاضر در طراحی ریف های مصنوعی با هدف ساختن بستری برای رشد سریع این گونه ها استفاده کرد.
زینت مهدی پور سیمین دهقان مدیسه
این مطالعه به منظور شناسایی و طبقه بندی خرچنگ های گرد واقعی جمع آوری شده از سازه های مصنوعی مستقر در سواحل بحرکان(موقعیت جغرافیایی: e?20 ? 49 _ ? 17 ? 49، n?54 ? 29 _ ?51 ?29) در خلیج فارس انجام گرفته است. نمونه برداری به وسیله کوادرات با اندازه cm25cm×25 صورت گرفت و نمونه ها در الکل70% به آزمایشگاه منتقل گردید. سپس جداسازی خرچنگ های گرد واقعی صورت گرفته و شناسایی انجام گردید. در بررسی های انجام شده، مجموعاً چهار خانواده، دو زیر خانواده، چهار جنس و چهار گونه شناسایی شدند. گونه ها عبارت بود از: گونه dorripe quadridens متعلق به خانواده dorippidae(بر اساس ساختار اولین گونوپود)، گونه eucrate indicaمتعلق به خانواده euryplacidae(بر اساس ساختار اولین گونوپود)، گونه hyastenus hilgendorfi متعلق به خانوادهmajidae (بر اساس ساختار اولین گونوپود)، و گونه pilumnus longicornis متعلق به خانواده(بر اساس ساختار اولین گونوپود)، pilumnidae. در این مطالعه مشخص شد گونه های hyastenus hilgendorfi وpilumnus longicornis دارای بیشترین درصد فراوانی گونه ای در خانواده های وابسته، در منطقه ساحلی بحرکان بودند.
مهرناز شیرمحمدی سیمین دهقان مدیسه
این مطالعه به منظور بررسی تأثیر ترال بر روی تغییرات خصوصیات بستر، تنوع و پراکنش پرتاران و شکم پایان، دو رده غالب ماکرو بنتوزهای منطقه صیادی بحرکان در سواحل شمال غربی خلیج فارس، انجام شد. نمونه برداری طی سه نوبت به صورت قبل از شروع فصل ترال (25 اردیبهشت) و دو هفته (14 شهریور) و سه ماه (23 آبان) بعد از اتمام فصل ترال در سال 1389 انجام شد. به این منظور 18 ایستگاه در دو محدوده عمق 6 و 10 متر تعیین شد که در هر عمق 9 ایستگاه در نظر گرفته شد. نمونه های رسوب به وسیله گرب van veen با سطح مقطع 025/0 متر مربع بالا آورده شد. نهایتاً 62 گونه شکم پا و 36 گونه پرتار شناسایی شد. در هر دو عمق میزان فراوانی شکم پایان و پرتاران دو هفته و سه ماه بعد از ترال نسبت به قبل از ترال بطور معنی داری کاهش پیدا کرده است (p<0.05) بین میزان فراوانی شکم پایان و پرتاران با میزان درصد مواد آلی و سیلت و رس و کربن آلی در هر دو عمق همبستگی معنی دار و معکوس مشاهده گردید (p<0.05). تغییرات زی توده شکم پایان و پرتاران مشابه با تغییرات فراوانی می باشد. بعد از ترال موجودات با اندازه کوچک غالب شده اند. گونه غالب شکم پایان در هر دو عمق بعد از دو هفته از ترال گونه acteocina involuta و گونه غالب پرتاران گونه cossura longocirrata می باشد. در هر دو عمق شاخص های تنوع شانون و غنای مارگالف و یکنواختی پیلو در شکم پایان بعد از دو هفته از ترال کاهش ولی غالبیت سیمپسون افزایش پیدا کرده است. در حالی که سه ماه بعد نسبت به دو هفته بعد از ترال همه این شاخص ها به جز غالبیت افزایش یافته اند. همچنین در هر دو عمق شاخص غنا و تنوع در پرتاران روندی رو به کاهش و غالبیت روندی رو به افزایش را نشان می دهد. یکنواختی پیلو دو هفته بعد از ترال افزایش یافته درحالی که سه ماه بعد نسبت به دو هفته بعد از ترال کاهش یافته است. همچنین نتایج آنالیز خوشه ای نشان میدهد که بیشترین درصد شباهت در ایستگاه های هر دو عمق، مربوط به ایستگاه های دو هفته بعد از ترال به میزان بالای 70 درصد می باشد. بیشترین اثرات ترال بر روی رده شکم پایان و عمق 6 متر بوده است. در این مطالعه پارامتر های محیطی آب مثل شوری، کدورت، اکسیژن محلول، دما، اسیدیته اندازه گیری شده است. در بررسی بافت بستر، مقدار درصد سیلت و رس در اعماق 6 و 10 متری به ترتیب (48/99- 4/92)% و (76/99- 08/89)% و مقدار درصد مواد آلی در اعماق 6 و 10 متر به ترتیب (41/28- 75/19)% و (97/27-29/19)% و میزان کربن آلی در اعماق 6 و 10 متر به ترتیب (18/12- 9/4) میلی گرم بر لیتر و (68/12- 7/4) میلی گرم بر لیتر ثبت شد که در هر دو عمق میزان آنها بعد از ترال افزایش پیدا کرده است. ولی سه ماه بعد از ترال نسبت به دو هفته بعد از ترال مقدار کربن آلی و مواد آلی کاهش یافته و بین درصد سیلت و رس سه ماه و دو هفته بعد از ترال اختلاف معنی داری مشاهده نشده است (p<0.05).
سرور پیغان نسرین سخایی
چکیده پاروپایان از فراوان ترین زئوپلانکتون ها محسوب می شوند و نقش اساسی را در زنجیره غذایی، در تمام اکوسیستم های آبی ایفا می کنند. برای بررسی ساختار اجتماعات پاروپایان پلانکتونیک در آبهای بحرکان (خلیج فارس) نمونه برداری در ماه های تیر، شهریور، آبان، دی، اسفند 1389 و اردیبهشت 1390 صورت گرفت. برای دست یابی به اهداف پروژه، 6 ایستگاه در منطقه انتخاب گردید. نمونه ها با استفاده از تور پلانکتون با چشمه 100 میکرون برداشت شدند و پارامترهای محیطی مانند شوری، اسیدیته، دما و اکسیژن محلول سنجیده شدند. در نهایت 29 گونه شناسایی شد که فروان ترین گونه ها در طول سال گونه های acartiella faoensis ، paracalanus parvus و coryceaus andrewsi بودند که به ترتیب فراوانی نسبی 18%، 13% و 11% را داشتند. بیشترین تراکم پاروپایان در شهریور ماه و کمترین میزان آن در اسفند ماه گزارش شد. در طول این تحقیق گونه a. faoensis برای اولین بار از آبهای ایرانی خلیج فارس و گونه saphirella- like copepodid برای اولین بار از کل آبهای خلیج فارس گزارش داده شد. محدوده شاخص شانون در طول سال7/2-2/0 بود که بیشترین مقدار درتیر ماه مشاهده شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی مهمترین فاکتورها در تراکم پاروپایان را، دما و شوری نشان داد.
محمد نادری سیمین دهقان مدیسه
ویتلوژنین (vtg) پیش ماده اصلی پروتئین های زرده تخم بوده که به صورت طبیعی به وسیله کبد ماهیان ماده و در پاسخ به استروژن درونی 17بتا-استرادیول (e2) تولید شده، به درون خون آزاد گشته و در اووسیت های در حال رشد ذخیره می گردد. اگرچه در ماهیان نر و نابالغ نیز ژن vtg وجود دارد اما به صورت طبیعی بیان نمی گردد. با این حال زنواستروژن ها می توانند این ژن را فعال نموده و موجب تولید vtg گردند. این ترکیبات متعلق به گروه بزرگی از آلاینده های زیست محیطی می باشند که قادرند عملکردهای سیستم اندوکرینی را در موجودات مختل نموده و سلامتی آن ها را تحت تاثیر قرار دهند. از اینرو این مواد ترکیبات مختل کننده اندوکرینی نامیده می شوند. مطالعه حاضر به منظور بررسی سنتز vtg در جنس نر نابالغ ماهی شانک زرباله (acanthopagrus latus) پس از مواجهه با زنواستروژن 4-نونیل فنل (4-np) و ارزیابی این پروتئین به عنوان نشانگر زیستی ترکیب مذکور جهت مطالعات مختل کننده های اندوکرینی در آب های خور موسی صورت پذیرفت. علاوه بر این، اثر سمی احتمالی 4-np بر روی شانک زردباله به عنوان جنبه اختلال غیر اندوکرینی این ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 104 قطعه ماهی در خلال دو هفته با دوزهای 10، 50، 100، 150 و 200 میکروگرم بر گرم بر هفته از 4-np و به صورت درون صفاقی تزریق شدند. جهت اثبات اثر استروژنیک 4-np نیز به ماهیان یک گروه، 2 میکروگرم بر گرم بر هفته e2 تزریق شد. گروه کنترل حلال، تنها محلول روغن نارگیل- اتانول را دریافت نمودند در حالیکه بر روی ماهیان کنترل هیچگونه تزریقی صورت نگرفت. از ماهیان در روزهای 0، 7 و 14 نمونه برداری به عمل آمد. برای بررسی القاء سنتز vtg در پلاسمای ماهیان تیمار شده با 4-np و e2 از روش الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید با سدیم دودسیل سولفات استفاده شد. غلظت این پروتئین در گروه های مختلف آزمایشی به وسیله روش فسفات باز ناپایدار (alp) اندازه گیری گردید. همچنین سطوح کلسیم، پروتئین توتال پلاسما و شاخص هپاتوسوماتیک (hsi) به عنوان شاخص های غیر-مستقیم سنتز کبدی vtg در شانک زردباله مورد سنجش قرار گرفتند. آنالیز پروفایل پروتئینی ماهی شانک زردباله نشان داد که القاء vtg در پلاسمای این ماهی به صورت یک مولکول هترودیمر و با وزن های مولکولی 210 (باند بالایی) و 191 کیلودالتون (باند پایینی) می باشد. سطوح alp (vtg) پس از گذشت 2 هفته در تمامی گروه های تیمار شده با 4-np نسبت به گروه های کنترل و کنترل حلال بطور معنی داری افزایش یافت (p<0.05). حداقل و حداکثر غلظت alp به ترتیب در پلاسمای ماهیان گروه کنترل (83/0 ± 82/10 میکروگرم بر میلی لیتر) و ماهیان تیمار شده با دوز 200 میکروگرم بر گرم از 4-np (08/5 ± 16/329 میکروگرم بر میلی لیتر) در هفته دوم آزمایش اندازه گیری شد. مقادیر کلسیم و پروتئین توتال پلاسما نیز در روزهای 7 و 14 افزایش معنی داری را نشان داد (p<0.05). بیشترین میزان کلسیم و پروتئین توتال (74/2 ± 15/216 میکروگرم بر میلی لیتر و 77/4 ± 38/130 میلی گرم بر میلی لیتر) در پلاسمای ماهیان تیمار شده با دوز 200 میکروگرم بر گرم 4-np و پس از گذشت 14 روز سنجش گردید. در حالیکه کمترین مقدار این اندیکاتورها (56/1 ± 12/111 میکروگرم بر میلی لیتر و 12/2 ± 83/47 میلی-گرم بر میلی لیتر) به ترتیب در پلاسمای ماهیان گروه کنترل حلال و گروه کنترل ثبت شد. ارتباط مثبت و معنی داری میان این پارامترها (به ترتیب 919/0 = r2 و 891/0 = r2) و سطوح vtg وجود داشت (p<0.05). hsi ماهیان تیمار شده با 4-np پس از گذشت یک هفته و در یک رفتار وابسته به دوز (822/0 = r2) افزایش یافت. این روند در هفته دوم آزمایش بارزتر بود (983/0 = r2). دامنه مقادیر hsi در ماهیان تیمار شده با 4-np از 02/0 ± 57/0 در گروه کنترل هفته اول تا 23/0 ± 94/2 در گروه تیمار شده با دوز 200 میکروگرم بر گرم4-np در هفته دوم متغیر بود. بطور کلی تمامی پارامتر های ذکر شده در بالا بطور معنی داری در ماهیان تیمار شده با e2 نیز افزایش یافتند (p<0.05). غلظت آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (ast) و آلانین آمینوترانسفراز (alt) در پلاسمای ماهیان تزریق شده با 4-np بطور معنی داری افزایش یافت (p<0.05) که نشان دهنده اثر سمی این ترکیب در ماهی شانک زردباله بود. دامنه تغییرات آنزیم های مزبور رنجی از 3/2 ± 71/28 تا 47/7 ± 15/114 واحد بر لیتر برای ast و 05/1 ± 20/10 تا 7/2 ± 1/39 واحد بر لیتر برای alt داشت. حداکثر غلظت این آنزیم ها در ماهیان دریافت کننده دوز 200 میکروگرم بر گرم 4-np و در هفته دوم آزمایش مشاهده شد. همچنین حداقل غلظت astو alt در هفته اول آزمایش و به ترتیب در ماهیان گروه کنترل حلال و گروه کنترل اندازه گیری گردید. در مجموع، نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر نشان داد که 4-np می تواند جنس نر نابالغ ماهی شانک زردباله را به واسطه اثرات استروژنیک و سمی تحت تاثیر قرار داده و موجب سنتز vtg و افزایش آنزیم های آمینوترانسفرازی در پلاسمای آن گردد. از اینرو پیشنهاد می شود که تولید vtg به وسیله ماهی شانک زردباله و افزایش سطوح آنزیم های آمینوترانسفرازی در پلاسمای آن می توانند به عنوان نشانگرهای زیستی مواجهه با 4-np و ترکیبات مشابه مورد استفاده قرار گیرند.
شفا حویزاوی سیمین دهقان مدیسه
وضعیت پراکنش، فراوانی، تنوع و تعیین میزان بیومس و تولید ثانویه ماکروبنتوزها به دلیل اهمیت و نقش این موجودات در زنجیره ی غذایی لایه بنتیک، در 3 ایستگاه از سواحل بحرکان از طریق نمونه برداری به صورت فصلی از پائیز 86 تا تابستان 87 مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز دانه بندی رسوبات نشان داد که رسوبات این منطقه از نوع گلی-ماسه ای است. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که درصد سیلت- رس رسوبات در ایستگاههای مختلف اختلاف معنی دار داشت ولی در فصول مختلف اختلاف معنی داری نشان نداد و میزان مواد آلی رسوبات در فصول مختلف اختلاف معنی داری داشت، این میزان در ایستگاههای مختلف اختلاف معنی داری نداشت و درصد مواد آلی در این رسوبات نسبت به مطالعاتی که در نواحی با بستر گلی صورت گرفته پائین تر است. در این مطالعه از شاخص ambi(azti marin biotic index) ، شاخصbopa(benthic opportunistic polychaet/amphipoda) و همچنین نسبت تولید به میانگین بیومس(p/b) به منظور ارزیابی سلامت اکولوژیکی منطقه ساحلی بحرکان که یکی از مناطق مهم صیادی و میادین مهم نفتی خلیج فارس به شمار می رود، استفاده گردید. نتایج این شاخص ها نشان داد، منطقه مطالعاتی ما دارای وضعیت خوب و متعادل اکولوژیکی است. مقادیر پارامترهای بیولوژیک موجودات بنتیک از جمله فراوانی ماکروبنتوزها، شاخص های تنوع و غنای گونه ای و غالبیت و شاخص bopa در فصول مختلف اختلاف معنی دار نشان ندادند (05/0(p> ولی در ایستگاه ها اختلاف نشان داد (05/0(p<. عدم وجود اختلاف معنی دار در مقادیر شاخص های ذکر شده در فصول می تواند به وضعیت آب و هوایی منطقه مربوط باشد. کلاً مناطق نیمه گرمسیری از لحاظ شرایط آب و هوایی سیستم های غیرقابل پیشگویی هستند و ممکن است از لحاظ دمایی در فصول مختلف تفاوت های چندانی نداشته باشند. میزان توده زنده 3 گروه غالب ophiuridae, nephtys sp, amphipoda براساس (وزن تر، وزن خشک و وزن عاری از خاکستر) محاسبه شد و میزان تولید ثانویه 3 گروه ذکر شده با استفاده از روش تعیین گروه های سنی اندازه گیری و مقدار تولید سالانه آنها در 3 ایستگاه انتخاب شده معادل 96/105 گرم وزن عاری از خاکستر در متر مربع در سال بر آورد گردید که این مقدار فقط 26/62 درصد کل تولید منطقه را دربر می گیرد.
مهدی دژمان سیمین دهقان مدیسه
به طور کلی، فیتوپلانکتون ها موجودات دارای توانایی فتوسنتز هستند که در سطح آب ها شناور می باشند. این موجودات دارای محدوده ای از سیانوباکتریا تا جلبک های یوکاریوتی می باشند. فیتوپلانکتون ها از اجزای اصلی زنجیره غذایی در محیط های آبی بوده و فاکتور های محیطی مختلفی روی فراوانی و تغییرات فصلی آنها تاثیر گذار می باشد. همچنین از آنها به عنوان نشانگر زیستی وضعیت مواد غذایی در محیط های آبی و کیفیت آب نیز استفاده می شود. تالاب هورالعظیم یا هورالهویزه یکی از مهمترین پناهگاه های حیات وحش و اکوسیستم های آبی مشترک بین کشور ایران (جنوب غرب) و کشور عراق و بخشی از تالاب های بزرگ بین النهرین بوده که تغییرات مختلف در دو دهه اخیر تاثیرات مهمی بر ساختار و کارکرد این مجموعه گذاشته است. در این تحقیق به شناسایی و بررسی تغییرات فصلی فیتوپلانکتون ها در تالاب هورالعظیم، در طول یک سال( از فروردین 90 تا اسفند )90 پرداخته شد. نمونه برداری به طور ماهانه در 4 ایستگاه بوسیله بطری نمونه برداری، از عمق 5/ متری انجام شد. سپس نمونه ها در فرمالین 4% فیکس شدند. همچنین در طول تحقیق دما و شوری نیز اندازه گیری شدند. نمونه ها در آزمایشگاه بوسیله میکروسکوپ اینورت مطالعه شده و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر شناسایی و فراوانی آنها نیز محاسبه گردید. در این مطالعه به طور کلی 194 گونه شناسایی شد که دیاتومه ها با 85 گونه، سیانوفیتا با 59 گونه، جلبک های سبز با 31 گونه، اوگلنوفیتا با 18 گونه و داینوفیتا با 1 گونه را شامل می شدند. همچنین فصل تابستان دارای بیشترین تراکم واحد زنده در لیتر بود و شاخه دیاتومه ها دارای غالبیت هم در تراکم و هم در تعداد گونه ها بود.گونه synedra nana، بیشترین فراوانی کل یعنی 53/25 و سپس گونه merismopedia punctata با درصد فراوانی 43/9 و گونه های monoraphidium irregular وgomphosphaeria aponina هر کدام با درصد فراوانی 62/4 را به خود اختصاص داده بودند.
راحله باقری سیمین دهقان مدیسه
این مطالعه با هدف شناسایی و طبقه بندی زئوپلانکتون های تالاب هورالعظیم ( n ´57/?41 –´ 16/?47 و e ´47/?31– ?41) از بهار تا زمستان سال1390 ، انجام گرفت. نمونه برداری به صورت ماهیانه و با استفاده از از تور پلانکتون گیری با چشمه های 100 میکرون از 4 ایستگاه و در عمق5/1 تا2 متری انجام شد. سپس نمونه های جمع آوری شده شمارش و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر، شناسایی گردیدند. طبق این بررسی، 35 گونه از زئوپلانکتون متعلق به دو خانواده از ریزوپودها، چهار خانواده از روتیفرها، سه خانواده از کلادوسرا، یک خانواده از کوپه پودها ، لارو شیرونومیده ، لارو استراکود و نماتود می باشد. اسامی گونه ها به شرح زیر می باشد: arcella vulgaris , arcella dentata ,centropyxis aculata,, brachionus urceolaris, brachionus bidentatus, brachionus quadridentatus, brachionus angularis, brachionus calcyflorus, brachionus bennini, platyias quadricornis , keratella quadrata, macrochaetus subquadrara, euchlanis dilatata, lepadella patella, trichotria tetractis, monostyla bulla, monostyla arcuata, monostyla decipiens, monostyla hamata, lecane luna, lecane aculeate, asplanchna herricki, philodina sp, daphnia sp, scapholebris sp, diaphanosoma sp, chydorus sphericus, alona costata, alona rectangulata, camptocercus rectirostris, cyclops sp1, mesocyclops hyalinus, chironomidae larvae, ostracode larvae, nematoda sp. درصد فراوانی هر یک از گونه ها، در دروه مطالعه محاسبه شد که براساس آن ، گونه brachionus urceolaris با درصد فراوانی 108/17 ، فراوان ترین گونه در تالاب هورالعظیم محسوب می شود. همچنین شاخص های تنوع و غالبیت محاسبه گردید. شاخص شانون-وینر، بیشترین تنوع گونه ای را، در اردیبهشت ماه و کمترین تنوع را، در دی ماه نشان داد. شاخص غالبیت سیمپسون ، بیشترین غالبیت را ، در دی ماه و کمترین را در اردیبهشت ماه نشان داد.
سپیده سلیمانی پی سیمین دهقان مدیسه
این تحقیق بر روی اجتماعات پلانکتونیک میگوشکلان در منطقه زیستگاه های مصنوعی سواحل خوزستان(منطقه بحرکان) به مدت یکسال از اردیبهشت 1390 تا فروردین1391 به صورت ماهانه انجام گردید. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه 300 میکرومتر انجام شد. در مجموع دو فوق خانواده penaeoidea ،sergestoidea ، زیر راسته caridea و چهار خانواده sergestidae، luciferidae، penaeidae، alpheidae شناسایی گردید. از خانواده penaeidae گونه های metapenaeus affinis ، penaeus indicus، parapenaeus stylifera ، از خانواده luciferidae گونه lucifer hanseni ، از خانواده alpheidae گونه alpheus sp و از خانواده sergestidae گونهacetes sp شناسایی و معرفی گردیدند. درصد فراوانی هر یک از سه گروه اصلی و گونه ها طی دوره مطالعاتی محاسبه گردید که درصد فراوانی فوق خانواده penaeoidea برابر با 54 درصد، فوق خانواده sergestidae برابر با 28 درصد و زیر راسته caridea برابر با 18 درصد می باشد. در کل دوره مطالعه، فراوان ترین گونه metapenaeus affinis با فراوانی نسبی 32 درصد از خانواده penaeidae بود. در مجموع دو پیک فراوانی مشاهده شد که پیک اول در شهریور ماه و پیک دوم در آبان ماه بود. آنالیز خوشه ای بر اساس میانگین فراوانی گونه های شناسایی شده برای ایستگاه ها و ماه های مختلف محاسبه شد. نتایج آنالیز خوشه ای ایستگاه ها، تقریبا هیچ گونه اختلافی بین ایستگاه ها نشان نداد و در آنالیز خوشه ای ماه ها،آنها در دو دسته مجزا قرار گرفتند. سه شاخص غنای گونه ای مارگالف ، تنوع زیستی شانون و غالبیت سیمپسون در ایستگاه های مختلف و ماههای مختلف اندازه گیری شدند. روند تغییرات شاخص غالبیت سیمپسون کاملا بر عکس شاخص تنوع شانون است. در واقع مقایسه شاخص های شانون و سیمپسون نشان می دهد که این دو همدیگر را تایید می کنند. در این تحقیق همچنین ارتباط بین فاکتورهای محیطی و تراکم موجودات نیز از طریق آزمون تحلیل مولفه اصلی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام گردید و نتایج حاصل نشان داد که تراکم لاروها با افزایش دما نسبت مستقیم و با شوری هیچ رابطه ای ندارد. کلید واژه ها: منطقه بحرکان، زیستگاه های مصنوعی، میگوشکلان ،penaeoidea، sergestoidea، caridea
سرور عچرشاوی فروغ پاپهن
.این مطالعه با هدف شناسایی و طبقه بندی پلی کیت ها(polychaeta ) سواحل بحرکان در خلیج فارس( e ´55 °49 - ´30 °49 و n ´15 °30 -´50 °29 )،در بهار و تابستان سال 1392، انجام گرفت. نمونه برداری به صورت فصلی و با استفاده از گراب ون ویین( با سطح 0625/0 متر مربع) از 5 ایستگاه در عمق 25-6 متری انجام شد، سپس نمونه های جمع آوری شده شمارش و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر، شناسایی گردیدند. طبق این بررسی، 18 گونه پلی کیت متعلق به 2 راسته، 5 زیر راسته، 14 خانواده و 15 جنس شناسایی شد. اسامی گونه ها به شرح زیر می باشند: syllis gracilis , nereis sp , ceratonereis irritabilis , sigambra parva , nephtys caeca , glycera amricana , glycera tridactyla , glycinde solitaria , goniada teres , polydora cornuta , cossurra sp1 , cossurra sp2 , magelona sp , isolda sp , mellina palmate , capitella jonesi , lumbrinereis impatiens , sabella sp درصد فراوانی هر یک از گونه ها، در سراسر دوره مطالعاتی محاسبه شد که بر اساس آن، گونه goniada teres با 39/19درصد و تراکم 41/0 ±04/23 گونه غالب در بحرکان محسوب می شود. همچنین شاخص های تنوع، غالبیت و ترازی زیستی محاسبه گردید. شاخص شانون- وینر، بیشترین تنوع گونه ای را، درفصل بهار (فروردین ماه) و کمترین را، در تابستان (شهریور ماه) نشان داد. شاخص غالبیت سیمپسون، بیشترین غالبیت را، در فصل فصل بهار( اردیبهشت ماه) و کمترین را، در فصل تابستان(شهریور ماه) نشان داد. همچنین بیشترین میزان ترازی زیستی متعلق به فصل تابستان( اردیبهشت ماه) و کمترین آن متعلق به فصل بهار( فروردین ماه) بود. طبق مطالعات کاریولوژیکی عدد کروموزومی گونه nereis sp ،28 به دست آمد که شامل 3 جفت کروموزوم متاسانتریک، 9 جفت کروموزوم ساب متاسانتریک و 2 جفت کروموزوم تلوسانتریک است.
لیلا محمدی دهچشمه فروغ پاپهن شوشتری
دوجورپایان (amphipoda) متعلق به رده سخت پوستان (crustacea) و فوق راسته percarida می باشند. این موجودات نه تنها نقش مهمی در زنجیره غذایی آبزیان به عهده دارند، بلکه به عنوان شاخص آلودگی های دریایی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. علی رغم کلیه مطالعات انجام شده بر روی بی مهرگان آبزی در خوریات از جمله خور بحرکان، ولیکن تاکنون دوجورپایان ساکن در بسترهای گلی سواحل شرقی آن، مورد مطالعه و شناسایی دقیقی قرار نگرفته اند. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و طبقه بندی دوجورپایان سواحل شرقی خور بحرکان در خلیج فارس، در دو فصل بهار و تابستان در سال 1392 انجام گرفت. نمونه برداری بصورت فصلی و با استفاده از گراب ون ویین (با سطح 0625/0 مترمربع) از 5 ایستگاه در ناحیه بین جزر و مدی و در اعماق 25-6 متر انجام شد، سپس نمونه ها جمع آوری شده، شمارش گردیده و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر شناسایی و طبقه بندی گردیدند. در این بررسی 7 خانواده و 9 جنس شناسایی گردیدند که اسامی علمی خانواده ها شامل: ampithoidae، ampeliscidae، isaeidae، corophiidae، gammaridae، melitidae، ischyroceridae و اسامی علمی جنس های شناسایی شده عبارت از: ampithoe ، ampelisca، byblis، gammaropsis، microphotis، cheiriphotis، gammarus، ceradocus و ericthonius می باشند. درصد فراوانی هر یک از خانواده ها و جنس ها در طول مدت مطالعه محاسبه شد که از میان آنها، دو خانواده ampithoidae و ampeliscidae با 47/39% درصد و جنس های ampithoe با 47/39% درصد و ampelisca با 52/35% درصد، بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داده بودند. همچنین شاخص های تنوع، غالبیت و ترازی زیستی محاسبه گردید. شاخص غالبیت سیمپسون، بیشترین غالبیت را در فروردین ماه و کمترین را، در خرداد ماه نشان داد. شاخص شانون- وینر بیشترین تنوع گونه ای را در فروردین ماه و کمترین را، در خرداد ماه نشان داد. همچنین بیشترین میزان ترازی زیستی متعلق به فروردین ماه و کمترین آن متعلق به خرداد ماه بود.
سارا سبزعلی زاده یداله نیک پور
این مطالعه به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین و آلودگی رسوبات بستر و نیز ارزیابی شاخص ریسک اکولوژیکی در منطقه لیفه و بوسیف انجام شده است. نمونه برداری به صورت فصلی از رسوبات در 4 ایستگاه در سواحل غربی کانال خور موسی بوسیله گراب پترسون از زمستان 1385 تا پاییز1386 انجام شد. اندازه گیری غلظت جیوه بروش پلاروگرافی و سایر فلزات سنگین بروش ولتامتری انجام گردید. میانگین و دامنه غلظت فلزات برحسب mg/kg نمونه خشک برای روی( 2/95 – 6/49 ) 6/68 ، سرب (8/28 - 18) 5/23، مس( 2/30 – 3/17) 8/21، کبالت(1/17 – 10 ) 8/12، کادمیم( 99/2 – 14/1 ) 14/2، نیکل (1/86 – 2/57 ) 6/73 و جیوه ( 35/0 – 11/0 ) 19/0 محاسبه گردید. جهت تعیین میزان آلودگی رسوبات، مقادیر محاسبه شده با مقادیر طبیعی فلزات در منطقه، مقایسه گردید و فاکتور آلودگی هر فلز (cf) و در مجموع درجه آلودگی برای هر ایستگاه (cd) تعیین شد. بر اساس داده های بدست آمده فاکتور آلودگی برای فلزات مختلف از روند زیر برخوردار است : pb > hg > zn > ni ? co > cd > cu همچنین درجه آلودگی (cd) در ایستگاههای مختلف از روند زیر برخوردار است : cd ایستگاه 3 < cd ایستگاه 2 < cd ایستگاه 4 < cd ایستگاه 1 بررسی شاخص خطر اکولوژیک برای ایستگاههای مختلف نشان میدهد که فلز جیوه دارای سطح خطر بسیار بالا و سایر فلزات دارای سطح خطر کم بوده اند. همچنین ایستگاه 3 در سطح خطر اکولوژیک شدید و سایر ایستگاهها در سطح خطر بسیار شدید قرار دارند. بر اساس شاخص ژئوشیمیایی مولر (igeo)، کیفیت رسوبات از نظر میزان فلزات سرب و جیوه در کلاس آلودگی 2 (دارای بار آلودگی متوسط) و سایر فلزات در کلاس آلودگی صفر (غیر آلوده) قرار میگیرند و فاکتور غنی شدن نیز آلودگی رسوبات را برای دو فلز سرب و جیوه نشان میدهد. غلظتهای اندازه گیری شده با استانداردهای جهانی کیفیت رسوب آمریکا و کانادا مقایسه گردیدند. عنصر نیکل در همه ایستگاهها بیش از دامنه اثر متوسط erm (effect range medium) بوده و میزان غلظت عنصر جیوه و کادمیم در همه ایستگاهها بیشتر از دامنه کم اثرات erl (effect range low) و استاندارد کانادا بوده است. سایر فلزات پائین تر از سطوح تعیین شده برای رسوبات بوده اند.
نجمه جهانی محمدباقر نبوی
فعالیت های آبزی پروری امروزه اهمیت فراوانی دارند، لذا به موازات این فعالیت ها مطالعه اثرات آنها، بر اکوسیستم دریا ضروری به نظر می رسد. این مطالعه به منظور بررسی اثرات احتمالی قفس های پرورش ماهیان دریایی خور غزاله، واقع در خور موسی در منطقه خوزستان، بر روی جوامع بنتیک انجام شده است. نمونه برداری ماهیانه به مدت 9 ماه از تیرماه تا اسفند ماه 1386 انجام گرفت و به این منظور در خور غزاله، 4 ایستگاه برحسب فاصله از زیر قفس های پرورشی ) زیر قفس، 50 متری قفس، 150 متری قفس، 400 متری قفس به عنوان شاهد) انتخاب شد. از هر ایستگاه سه نمونه رسوب برای جداسازی و شناسایی ماکروبنتوزها و یک نمونه برای آنالیز دانه بندی رسوبات و سنجش میزان مواد آلی درون رسوبات یاtom ، به وسیله گرب van veen با سطح مقطع 0/0225 متر مربع، برداشت گردید. همچنین توسط بطری نانسن، از آب ایستگاه های مورد نظر، جهت بررسی فاکتورهای فیزیکی شیمیایی آب، نمونه برداری شد. میزان مواد آلی در رسوبات خور غزاله با دامنه(23/26-6/17) درصد سنجش شد، که بیشترین وکمترین میزان به ترتیب مربوط به مرداد ماه و آبان ماه در ایستگاه 400 متری می باشد. میانگین میزان مواد آلی در زیر قفس بیشتر از ایستگاه شاهد(400متری) اندازه گیری شد (زیرقفس 14/47- شاهد11/44).در آنالیز دانه بندی رسوبات، میزان silty-clay بین (97/47-4/76) درصد محاسبه شد که بیشترین مقدار مربوط به مردادماه ایستگاه 150متری و کمترین مقدار مربوط به مهر ماه ایستگاه 50 متری قفس بود. در اغلب ایستگاه ها میزان سیلت – رس بیشتر از 50% تخمین زده شده است که نشان دهنده گلی بودن بافت بستر در منطقه مورد مطالعه می باشد. در بررسی جوامع بنتیک 21 گروه جانوری شناسایی شد که به ترتیب، پرتاران با 60/62%، نرمتنان با 19/67% و سخت پوستان با 16/49%، فراوان ترین گروه های ماکروبنتوزی بودند. در گروه پرتاران گونه هایcossura sp. وcapitella sp. به ترتیب با فراوانی 4836 و 3521 فرد در متر مربع، فراوان ترین گونه ها را شامل شده اند. در میان سخت پوستان گونه های maera sp. و tanaies sp. به ترتیب با فراوانی ، 1415 و 1246فرد در متر مربع گونه های غالب را نشان دادند و از بین نرمتنان دوکفه ای ervilia sp. و paphia sp. به ترتیب با فراوانی ، 2396 و 1261 فرد در متر مربع، فراوان ترین گونه های نرمتن شناخته شده اند. فراوانی و بیومس ماکروبنتوزها به ترتیب با اختلاف ،6860 فرد در متر مربع و 4/46 گرم بر متر مربع، در ایستگاه زیر قفس کمتر از ایستگاه شاهد(400متری قفس) می باشد. نتایج بررسی شاخص های زیستی نیز نشان داد که تنوع در ایستگاه زیر قفس کمتر از ایستگاه 400 متری بود، میزان شاخص تنوع از زیر قفس به سمت ایستگاه شاهد از1/76 به 2/66 و شاخص غالبیت از 0/74 به 0/85 می رسد. در زیر قفس غالبیت با گونه capitella sp. با فراوانی 103فرد در متر مربع بود که به عنوان یک گونه فرصت طلب در دنیا شناسایی شده است. حضور این گونه می تواند یکی از شاخصه های استرس در محیط نمونه برداری شده به شمار رود.نتایج بررسی شاخص abc(abundance biomass curve) نشان می دهد که ایستگاه زیر قفس دارای آشفتگی متوسط محیطی است، در صورتی که ایستگاه شاهد شرایط نامطلوب محیطی را نشان می دهد، علی رغم اینکه فراوانی وتنوع آن شرایط مطلوب تری را نسبت به زیر قفس نشان می دهند. با توجه به اینکه فراوانی سخت پوستان، دوکفه ایها و قلم های دریایی که شاخص آبهای تمیز هستند borja et al., 2000))، در ایستگاه 400 متری بیشتر از ایستگاه زیر قفس است. احتمالاً تغییر ترکیب گونه ای، دلیل کاهش اندک بیومس در ایستگاه شاهد می باشد.نتایج آنالیز واریانس یکطرفه anova عدم معنی داری اختلافات فاکتورهای فیزیکی شیمیایی آب را در بین ایستگاه های مورد مطالعه نشان داده است(p>0.05). مقایسه ماهیانه فاکتورهای فوق تنها اختلافات معنی دار را در بین فاکتورهای حرارت، شوری، bod5 ، 3-po4 نشان می دهد.
سیمین دهقان مدیسه پریتا کوچنین
طی دو سال بررسی در سالهای 1374-1375 و 1376-1377 در منطقه ساحلی ایران، در شمال خلیج فارس . مطالعه ایکتیوپلانکتونها، با هدف شناسایی مراحل مختلف تکامل ماهیانی که این مناطق را برای تخم ریزی و پرورش لارو خود انتخاب نموده اند. انجام گردید. نمونه گیریها بطور ماهانه از 12 خور در منطقه ماهشهر-آبادان و 4 ایستگاه در منطقه ساحلی غرب خوزستان، با استفاده از توردوقلو (بونگو) با اندازه چشمه 500 میکرون و بطریق کشش مورب از نزدیک کف تا سطح انجام گردید. جمعا لارو 21 خانواده در ناحیه ساحلی مورد مطالعه شناسایی شده که از این مجموعه لارو 16 خانواده در منطقه خوربات نیز مشاهده شده اند. خانواده های goleidae, scleidae, scianidae, clupeidae, engraulidae, gobiidae پنج خانواده مشترک و غالب ایکتیوپلانکتونی در کل ایستاگاههای مورد مطالعه بوده اند. خانواده های gobiidae (86 درصد)، engraulidae (9/13 درصد)، clupeidae (2/45 درصد)، در خورهای خوزستان و خانواده های gobiidae (49 درصد)، engraulidae (14/5 درصد) و scianidae (7/8 درصد) در سواحل غرب خوزستان، بترتیب فراوانترین خانواده های لاروی منطقه مورد مطالعه بوده اند. سایر خانواده ها با فراوانی کمتر و در زمان و مکان محدودتری حضور داشته اند. اختلافات مشخص بین فراوانی انواع جمعیتهای لاروی این دو منطقه مشاهده شده، اما از حیث تنوع و ترازی زیستی اختلاف معنی داری وجود نداشته است . حداکثر فراوانی لارو در حداکثر خانواده های مورد شناسایی از اواخر اسفند تا مرداد بوده و در ناحیه ساحلی بیش از 50 درصد نمونه ها در ماه اردیبهشت حضور داشته اند و در منطقه خوریات در ماههای فروردین و خرداد بیشترین حضور لارو مشاهده شده است . با توجه به زمان حضور افراد خانواده های مختلف ، اختلاف معنی داری در فصول مختلف مشاهده شده و گروه بندی انجام شده از حیث تنوع و پراکندگی افراد، توسط آنالیز واریانس یکطرفه دو فصل فعال تخم ریزی را در بهار و پاییز و دو فصل نسبت غیرفعال در تخم ریزی ماهیان منطقه را تابستان و زمستان بیان می کند. اکثر نمونه های شناسایی شده در این مطالعه، خاص منطقه نریتیک و سواحل جزر و مدی است و زیستگاه اکثر آنان بسترهای نرم و گلی است .
کامبیز احمدی انگالی محمدعلی راغبی
این پایان نامه در 5 فصل تدوین شده است : فصل اول آن در زمینه کلیاتی چون تعریف الفاظی نظیر بیع ، ربا ، تجارت ، عقد ، پول و انواع ربا از دیدگاه شیعه و اهل سنت می باشد. فصل دوم : در مورد تاریخچه ربا و آثار آن است . فصل سوم در مورد دلایل حرمت ربا که شامل قرآن ، سنت ، عقل و اجماع است . فصل چهارم در مورد مسائل ربا که شامل بیع نسیه ، ربا در معدودات ، تعیین ربا در شرع و عرف و نیز در بین کسانی که ربا وجود ندارد . فصل پنجم در مورد بانک و بانکداری که شامل انواع معاملات بانکی ، سود یا بهره بانکی ، نتیجه گیری و ارائه راه حل برای حذف ربا از سیستم بانکداری موجود می باشد.