نام پژوهشگر: کیومرث حبیبی
سعدی رحمان زاده حسین یغفوری
چکیده: رشد سریع شهرنشینی و نبود یک نظام مدون برنامه ریزی و چند مدیریتی بودن شهرهای کشور، خدمات شهری را با مشکلات و مسایلی خاصی روبه رو ساخته است. در این میان کاربری های آموزشی به عنوان یکی از کاربری های مهم شهری که سطوح قابل توجهی از فضای شهری را به خود اختصاص می دهد با مشکلاتی چون کمبود، توزیع ناموزون و نامتناسب با نیازهای جمعیتی، عدم رعایت همجواری ها روبه رو می باشند. در این رساله مراکز آموزشی شهر جوانرود مورد مطالعه قرار گرفته تا ارزیابی صحیحی از این مراکز با توجه به شاخص های کاربری اراضی شهری به عمل آید و با استفاده از معیارها و ضوابط موجود و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) به بررسی و ارزیابی این فضاها مطابق با معیارهای کاربری اراضی شهری پرداخته و الگوهای علمی مکان یابی این فضاها ارایه شده است. جهت انجام این مهم، ابتدا اقدام به تشکیل بانک اطلاعاتی، و سپس با ترکیب اطلاعات مکانی و توصیفی، با انجام محاسبات و تحلیل این اطلاعات، به ارایه نمایش خروجی های متنوع در مورد مدارس و لایه های کاربری اراضی با استفاده از این سیستم پرداخته شد. در واقع داده های مکانی با استفاده از نقشه 1:2500 (غیر رقومی)، و همچنین اطلاعات توصیفی با استفاده از اسناد، آمار و پژوهش های میدانی جمع آوری و سپس رقومی گردیده است. آن گاه برای هر یک از لایه های کاربری اراضی شهری موثر در مکان یابی مدارس لایه های جداگانه تهیه گردید. و برای هر کدام حریم هایی تعریف شد و با توجه به وزن گذاری هر یک از لایه ها و طبقه بندی مجدد موقعیت مدارس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که مراکز آموزشی شهر مورد مطالعه از نظر سازگاری با سایر کاربری ها و دسترسی دارای مشکل می باشند که با قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکانی و توصیفی می توان بانک اطلاعاتی جامعی از مراکز آموزشی تهیه نمود. و در نهایت به تحلیل و ارزیابی صحیح و اصولی از فضاهای آموزشی پرداخت. کلمات کلیدی: ساج(gis)، کاربری آموزشی، کاربری اراضی شهری، مکان یابی مدارس، شهرنشینی، جوانرود
هیمن صوفی کریمی مجید زارعی
با گسترش افقی شهرها و پدیدآمدن فولاد و بتن و آسانسور و روشهای نوین محاسبات سازه ای و ازدیاد قیمت زمین و همچنین مشکلات و هزینه های ناشی از تامین تاسیسات زیربنایی بافت-های شهری گسترده کم کم بلندمرتبه ها به عنوان گزینه جایگزین ساختمان های کوتاه مرتبه مطرح شدند. بافت های شهریبسته به اینکه از ابتدا برای این گونه ساختمان ها طراحی شده اند یا خیر. می توانند از بلند مرتبه-ها تاثیر بپذیرند. در این نوشتار آثار و پیامدهای بلندمرتبه سازی طراحی نشده را دربافت شهرک سعدی سنندج مورد مطالعه و تحلیل قرار داده ایم. با توجه به اینکه بلندمرتبه ها یکی از شیوه های اسکان جمعیت در بافت های شهری می باشند لذا استفاده از این نوع ساختمان-ها را در شهرها ناگزیر می نماید. مشروط به این که بلند مرتبه سازی در بافت شهری موجود با توجه به ظرفیت های بافت صورت گیرد در غیر این صورت نتایج و آثار منفی بلند مرتبه-ها را در بافت های شهری شاهد خواهیم یود. همچنین با توجه به صرفه های اقتصادی بلند مرتبه سازی برای مالکین، قانون مند کردن این گونه ساخت و سازها برای تحدید جنبه ها و آثار منفی، لازم و ضروری است.
حسین کریمی غلامرضا حقیقت نایینی
امروزه در ایران طرحهای جامع شهری به عنوان کاملترین نوع طرح شهری شناخته می شود. با این وجود این طرحها هنوز نتوانسته اند به اهدافی که برای آن تعریف شده به طور کامل دست پیدا کند. طرح جامع دارای فصلهای متعددی می باشد که در این میان فصل کاربری اراضی شهری به عنوان مهمترین فصل آن نقشی تعیین کننده در تحقق اهداف طرح جامع را دارد. در میان کاربریهای شهری، کاربری آموزشی به عنوان یکی از کاربریهای عمومی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و می توان ادعا نمود که تا حد بسیار زیادی سایر کاربریها را تحت تاثیر قرار می دهد چه بسا که مکانیابی نادرست این نوع از کاربریها می تواند توسعه نابسامان شهری را تشدید نموده و در صورتی که این امر درست و اصولی انجام گیرد ما را در تحقق اهداف طرح جامع شهری یاری خواهد نمود. در پژوهش حاضر ابتدا کاربریهای آموزشی براساس سطح / سرانه مورد ارزیابی قرار گرفته و در ادامه شش سایت انتخابی را براساس معیارهای مکانیابی نسبت به هم را با ارزیابی نموده و در آخر نیز پس از تهیه لایه ahp استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی اقدام به اولویت بندی سایتهای انتخابی برای استقرار این نوع از gis های اطلاعاتی در واحدهای آموزشی نموده است. واژگان کلیدی طرح جامع شهری، کاربری اراضی شهری، کاربری آموزشی، ارزیابی، شهر بوکان، gis ، مکانیابی ،ahp فرایند تحلیل سلسله مراتبی
سیوان ولدبیگی کیومرث حبیبی
چکیده «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بالْقِسْطِ...» (حدید 25) ما رسولان خود را با نشانه های روشن فرستادیم و با آن ها کتاب آسمانی و میزان]= معیار شناسایی حق و قوانین عادلانه[ نازل کردیم تا مردم به اجرای عدالت بپا خیزند. بر اساس آموزه های دینی، جهان هستی بر پایه ی عدل و حق پایه ریزی شده است و چون انسان خلیفه پروردگار عادل در این جهان هستی است ازین رو عدالت به جهت فطری بودن آن مورد توجه انسان و مکاتب الهی و انسانی بوده است. از طرفی انسان به اقتضای نیاز، موجودی اجتماعی است و یکی از آثار حتمی زندگی اجتماعی، تزاحم در منافع و تجاوز به حقوق دیگران به مقتضای غریزه سودجویی انسان در برآورده کردن نیازهایش می باشد و ادامه چنین روندی جامعه انسانی را به انحطاط و نابودی می کشد. در اینجاست که به حکم فطرت و عقل انسان نیاز به مفهوم عدالت برای بقاء وسعادت انسان و جامعه ضرورت می یابد. امروزه یکی از مشکلات اساسی توسعه فضایی و ناحیه-ای،گسیختگی سازمان فضایی و عدم سلسله مراتب مبتنی بررابطه تعاملی میان سکونتگاهها است.در همین راستا تعیین و تشکیل سلسله مراتبی از سکونتگاهها که بتواند چارچوب موثری برای توزیع جمعیت،فعالیتها،خدمات و کارکردها در سطوح مختلف باشد ضروری است. بنابراین بکارگیری معیارها و روشهای کمی،جهت سطح بندی سکونتگاهها در سیستم فضایی مناطق،نه تنها موجب شناخت تفاوت میان سکونتگاهها می گردد،بلکه این سطح بندی، معیاری برای تعیین مرکزیت،همچنین تعیین انواع خدمات مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین سکونتگاهها است(حکمت نیا،موسوی؛1385،ص 209). درهمین راستا سازمان فضایی شهر که متشکل از مناطق و نواحی شهری است از این قاهده مستثنی نیست به گونه ای که وجود نابرابری در توزیع خدمات و امکانات شهری که امروزه اکثر شهرهای کشور را در برگرفته است موجبات گسیختگی سازمان فضایی شهری و نابرابری اجتماعی را فراهم نموده و شکافی اجتماعی- اقتصادی را در ساختار اجتماعی شهر بوجود آورده است که تبلور عینی چنین ساختار شکنی اجتماعی را می توان در شکل گیری مناطق برخوردار،محروم و کاملا محروم و تقسیم بندی های از این دست مشاهده نمود. بنابراین در این تحقیق با استفاده از روش همبستگی به عنوان روش انجام تحقیق و با استفاده از مدل های سازمان فضایی و مکان یابی خدمات شهری همچون ضریب ویژگی ،ضریب پراکندگی، تاکسونومی عددی ، موریس و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به عنوان روشهای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در طول تحقیق، به منظور بررسی وضعیت عدالت اجتماعی در فضای شهری محدوده مورد مطالعه که متشکل از 21 ناحیه شهری است معیارهای عدالت اجتماعی( نیاز- منفعت عمومی- استحقاق)، را با بهره گیری از مجموعه-ای از شاخصها(شاخص های توسعه انسانی ،شاخص های فقر،شاخص های مسکن،شاخص های مرتبط با کاربری اراضی و ... ) در قالب سه دسته شاخص اقتصادی،اجتماعی و کالبدی بعنوان مهمترین عوامل موثر در تحقق و عدم تحقق عدالت اجتماعی(توزیعی) در ساختار فضای شهری،از طریق محاسبه شاخصها و مقایسه آنها با وضع موجود و همچنین انطباق آن با پیشنهادات طرح های توسعه شهری سنندج مورد بررسی قرار می گیرند تا در نتیجه این تحلیل ها و بررسی معیارها مشکلات،موانع و کمبودها در خصوص تخصیص و توزیع متوازن هر یک از شاخص ها در ساختار فضای شهر، تبین و راهکارهای مناسب جهت متعادل نمودن هرچه بیشتر مسئله تخصیص و توریع شاخصها در راستای معیارهای عدالت اجتماعی، به منظور تحقق هرچه بیشتر عدالت در ساختار فضای شهری(عدالت توزیعی) ارائه گردد. نتایج حاصله بیانگر آنست که از نظر توزیع شاخص ها، فقط شاخص های تراکم خانوار،ضریب فعالیت،درصد باسوادی در وضعیت متعادل وسرانه مسکونی در وضعیت نسبتاً متعادل قرار دارند همچنین ساکنان با سطح اقتصادی-اجتماعی بالاتر از کاربری های خدمات شهری بهتری برخوردارند و الگوی توزیع کاربری های خدماتی شهری به نفع گروه های مرفه تر جامعه عمل نموده است بنابراین با وجود عدم تعادل در توزیع فضایی شاخص ها در بین نواحی و همچنین وجود همبستگی مستقیم و معنادار بین سطح اقتصادی-اجتماعی ساکنان نواحی با میزان برخورداری از کاربری های شهری و شاخص های کالبدی و نیز قرار گیری نواحی مرکزی شهری به عنوان قلب تبنده شهر که مورد توجه واستفاده عموم شهروندان شهر است در سطوح بسیار پایین توسعه کالبدی ، عدالت اجتماعی(معیارهای عدالت اجتماعی)در ساختار فضایی شهر سنندج به چشم نمی خورد.
وحید محکی کیومرث حبیبی
از میان تمام آن نکاتی که در شهرهای دوره مدرن به فراموشی سپرده شد، حرکت پیاده اگر مهمترین نباشد، یکی از مهمترین هاست. با اختراع خودروی شخصی و افزایش روز افزون آن، شهرها وارد چرخه معیوب احداث و تعریض خیابان و به تبع آن، افزایش خودرو و مشکلات تردد و نیاز به احداث خیابان های جدید شدند. این قضیه در مورد مراکز تاریخی و کهن شهرها که روزگاری مملوء از حضور اجتماعی افراد بودند و سازمان یافتن آنها بر اساس اصل پیاده محوری بود، بیشتر نمود پیدا می کرد و زوال زندگی در این مراکز را سبب می شد. افزایش تعداد خودروی شخصی و به دنبال آن آلودگی روز افزون هوا، انحطاط مراکز تاریخی شهرها، افت کیفیت فضاهای شهری و افول ارزش های بصری، مشکلات رفت و آمد ناتوانان و... از یک سو، و پیدایش و گسترش مفاهیم مربوط به شهر پایدار و شهر سالم نیز از سوی دیگر، باعث شد تا در چند دهه اخیر، واکنش-های گسترده ای علیه سلطه حرکت موتوری صورت گیرد تا آنجایی که امروزه کیفیت و جذابیت عرصه های عمومی شهری به ویژه محدوده های پیاده، به یکی از مهمترین خواسته های شهروندان و معیارهای سنجش سرزندگی یک شهر تبدیل شود و تلاش برای باززنده سازی فضاهای کهن شهری به کمک این هنجار، در دستور کار مدیریت شهری جوامع مختلف قرار گیرد. اما به نظر می رسد که با وجود گذشت بیش از چهار دهه از انجام اقدامات عملی مرتبط توسط شهرهای پیشرو، تاکنون در کشور ما آنچنان که باید به فضاهای حرکتی پیاده در سطح شهرها توجه نگردیده و حتی اهمیت این مسأله برای بسیاری از دست اندکاران امور شهری، شناخته شده نیست. از این رو، موضوع پایان نامه حاضر بر اساس همین ضرورت و به منظور تبیین و معرفی بیشتر این مقوله در ایران و در قالب نمونه موردی بافت مرکزی شهر تهران (منطقه 12)، انتخاب گردیده است. اگرچه برنامه ریزی برای ایجاد مسیرهای پیاده از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است، اما هدف اصلی از انجام این پژوهش، ارتقاء کیفیت محیطی خیابان از طریق مکانیابی محورهای مناسب برای ایجاد مسیر پیاده در بافت تاریخی و کهن شهر تهران همراه با تفکری استراتژیک (راهبردی) و در قالب رویکرد برنامه ریزی طراحی محور می باشد. از این رو، پس از بیان کلیات پژوهش، مبانی نظری و جزئیات مرتبط با مسیرهای پیاده و نقش آن در تجدید حیات بافت های کهن تببین گردیده و در این راستا تجربیات مشابه در ایران و جهان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه با مطالعه منطقه 12 از ابعاد مختلف، مهمترین مسائل و توان های آن در قالب جدول swot استخراج شده است. سپس با بکارگیری مدل های مناسب و تدوین شاخص های مورد نظر، پهنه های مداخله پذیر و در ادامه محورهای مناسب برای ایجاد مسیر پیاده مشخص گردیده است. در نهایت نیز به منظور برنامه ریزی و ساماندهی محور انتخابی، راهبردها و اقداماتی پیشنهاد گردیده اند.
محمد خندان کیومرث ایراندوست
چکیده روند فزاینده رشد شهرها در دهه های اخیر به مسئله ای پیچیده و درخور تامل از زوایای مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی بدل شده است. این رشد و گسترش فضایی شهر می-تواند ناشی از افزایش طبیعی جمعیت از سویی و مهاجرت و جابجایی آن از سوی دیگر باشد. اما مسئله دارای اهمیت، چگونگی شکل گیری رشد و توسعه کالبدی، میزان و نحوه گسترش شهرهاست که پیامدهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را به همراه داشته است. شهرها به گونه های مختلفی از جمله در شکل توسعه درونی یا درون زا؛ توسعه شهری متصل یا پیوسته، و توسعه شهری منفصل رشد می کنند. توسعه شهری پراکنده یا به اصطلاح پراکنده رویی شهری، نوعی توسعه شهری منفصل و ناپیوسته است که در بسیاری از موارد به گونه ای خودرو و برنامه ریزی نشده شکل گرفته، و عموما مشکلات و پیامدهایی منفی برای شهرها به دنبال داشته است. لذا بررسی عوامل موثری که منجر به ایجاد پراکنده رویی شهری شده و تاثیرات هریک از آنها از اهمیت زیادی برخوردار است که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده در پژوهش، تحلیلی- توصیفی بوده که به بررسی موضوع پراکندگی در منابع داخلی و خارجی پرداخته، سپس موضوع در شهر رشت مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد که رشت، مانند بسیاری از شهرهای ایران همراه با رشد و تحول درونی، پراکنده رویی شهری را تجربه کرده است. الحاق و توسعه چشگیر روستاهای اطراف رشت، به همراه ایجاد و گسترش سکونت غیررسمی در اطراف شهر در این پدیده بسیار موثر بوده است؛ همچنین گسترش شهر در امتداد مبادی ورودی و احداث شهرک های سازمانی، به همراه مکانیابی صنایع و تعمیرگاه های مختلف در پیرامون شهر، پدیده هایی هستند که بر پراکنده رویی این شهر دامن زده است. کلمات کلیدی: گسترش شهری، پراکنده رویی شهری، شهر رشت
مایده محمدپور کیومرث حبیبی
ساختمان های بلند هر چند توانسته اند به برخی از مسائل امروز مانند افزایش جمعیت شهری و کمبود مسکن پاسخ گویند اما خود پدید آورنده مشکلات و نارسایی هایی نیز بوده اند. چرا که به موازات تأمین نیازهای سکونت ساکنان شهری، بخشی از الزامات کیفی مورد خدشه قرار می گیرد، به این معنا که در فرایند بلندمرتبه سازی، به دلیل غلبه رفع نیاز های اولیه به پاره ای از ملاحظات کیفی توجه نمی شود. این امر باعث می شود که در یک فرایند کوتاه مدت، محیط سکونتی با مشکلات فراوانی مواجه شود. یکی از ابعاد قابل توجه در ارتباط با آثار بلندمرتبه سازی، مسئله ی کیفیت مکان است. زندگی شهری تلویحاً « مکان» هایی است که مردم زندگی روزانه خود را در آن می گذرانند، زمانی که این مکان ها، کیفیت مطلوبی نداشته باشند، ساکنان از زندگی در آن راضی نخواهند بود. این مسئله نتایج نگران کننده ای از قبیل عدم مشارکت، عدم تعلق به مکان و در نهایت مهاجرت و ترک مکان خواهد داشت. محله رودبارتان از قدیمی ترین محلات شهر رشت است که در نزدیکی مرکز شهر و در مجاورت خیابان مطهری، قرار دارد. این محله بافتی ارگانیک و نسبتاً همگون داردکه ساختمان سازی های اخیر چهره آن را دستخوش تغییر کرده و به تبع کیفیت مکان آن را تحت تأثیر قرار داده است. از این رو مطالعه این محدوده به دلیل ویژگی های خاص آن که ترکیبی از ساختمان های قدیمی و جدید است می تواند ما را در دستیابی به هدف پژوهش، بررسی اثرات بلندمرتبه سازی بر کیفیت مکان، یاری رساند. در این پژوهش پس از جمع آوری مبانی نظری در راستای سنجش کالبدی محله، به مقایسه وضعیت موجود با روش های تعیین ارتفاع پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که منظر آشفته محله رودبارتان ناشی از عدم کارایی طرح جامع است. سنجش کالبدی- اجتماعی محله نیز از طریق تدوین مدلی برای سنجش کیفیت مکان صورت گرفت که بر مبنای آن پرسشنامه ای تدوین گردید. سپس به کمک فن تحلیل عاملی، عوامل و شاخص های موثر در سنجش کیفیت مکان شناسایی گردید. تحلیل پرسشنامه در قالب عوامل کلیدی تحلیل عاملی، نیز نشان داد که ساکنان حوزه ی یک، از کیفیت مکان در محله رودبارتان رضایت بیشتری دارند. در نهایت به منظور بهبود کیفیت مکان پیشنهاداتی ارئه گردید.
آرمان رحیمی کاکه جوب کیومرث حبیبی
تفکر توسعه پایدار، گسترش و پیشرفت عظیمی درتحقیق برای ابداع شاخص هایی که بتوانند در زمینه ارزیابی این مفهوم تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان را به طور کلی و دانشمندان محیط زیست را به طور خاص یاری دهندباعث گردید. یکی از این شاخص ها که توجه بیشتری را در سطوح آکادمیک، سیاسی و آموزشی به خود جلب کرده است ارزیابی جاپای بوم شناختی است. از طرفی بررسی و شناخت وضعیت محلات و تنگناهای توسعه آنها به لحاظ پایداری و توسعه پایدار در شهرها، از مسایلی است که اخیراً در فرهنگ برنامه ریزی شهری مطرح شده، اما هنوز در کشور ما جایگاه آن به خوبی طرح نشده است.لذا هدف اصلی این تحقیق سنجش سطح پایداری در مقیاس محلات شهری با استفاده از رویکرد جاپای بوم شناختی می باشد.بدین منظور دو محله قطارچیان و ظفریه در شهر سنندج انتخاب شده و میزان پایداری آنها در سال 1391 مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی-توسعه ای بوده و با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و برداشت های میدانی انجام شده است.بنابراین ابتدا جاپای کاربری های عمده هر محله در بخش های مختلف جاپا(آب، برق، گاز و...) محاسبه شده و سپس با جمع نمودن این مقادیر، جاپای کلی محله محاسبه شده است.به منظور گردآوری اطلاعات مربوط به کاربری های عمده، پرسشنامه ای برای هر کدام از این کاربری ها تدوین شده و در میان آنها توزیع شده است.در مرحله دوم نیز تأثیر عوامل اجتماعی-اقتصادی بر جاپای بوم شناختی محلات قطارچیان و ظفریه، با استفاده از تحلیل های آماری مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج تحقیق نشان داد که محله قطارچیان در سال 1391 جاپایی برابر با 3956.364 هکتار جهانی(سرانه 10464مترمربع) و محله ظفریه نیز جاپایی برابر با 1130.697 هکتار جهانی(سرانه 9376مترمربع) را دارا بوده اند.در میان بخش های مختلف جاپا، مصرف غذا در هر دو محله بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است.مقایسه سرانه جاپای بوم شناختی دو محله با سرانه ظرفیت زیستی کشور نشان داد که هر دو محله در سال 1391 دارای جاپایی بیشتر از سرانه ظرفیت زیستی کشور بوده و در نتیجه ناپایدارند.مقایسه جاپای محلات قطارچیان و ظفریه با استانداردهای ارائه شده توسط کشورهای اسکاندیناوی نیز نشان داد که محله قطارچیان با توجه به این استانداردها ناپایدار، اما محله ظفریه پایدار بوده است.در میان پارامترهای عوامل اجتماعی-اقتصادی نیز(سن، جنس، درآمد، سطح سواد، تأهل و تجرد) پارامتر درآمد بیشترین تأثیر را بر جاپای بوم شناختی دو محله در سال 1391 داشته است.
محمد عارف خیابانی کیومرث حبیبی
کدهای فرم¬مبنا از جمله ابزارهای نوشهرگرایی هستند که جهت مقابله با آثار منفی که منطقه-بندی سنتی داشت در اوایل دهه 1990 توسط پیتر کتز مطرح شدند. این کدها که بر پایه اصول نوشهرگرایی هستند، در واقع استانداردهای ضابطه¬مندی می¬باشند که به صورت جدول، تصویر و دیاگرام بیان می¬شوند که قابل فهم¬تر بوده و سبب افزایش مشارکت مردمی می¬گردند. در مقابل منطقه¬بندی سنتی که متمرکز بر روی کاربری¬ها است، کدهای فرم¬مبنا بر فرم فیزیکی تمرکز دارند که ثبات و پایداری بیشتری نسبت به کاربری دارد و همچنین قابلیت اجرایی و قانونی داشته که جایگزین مناسبی برای اسناد راهنمای طراحی شهری هستند و در مقیاس¬های مختلف از جزئیات معماری تا منطقه متغیر می¬باشند. در پژوهش حاضر محله چهارصد دستگاه کرج به عنوان محله مورد مطالعه انتخاب شده است تا با استفاده از روش کدهای فرم¬مبنا و اصلاح ضوابط طرح تفصیلی، محله را با دیدگاه توسعه پایدار ساماندهی نمود. این محله نسبتاً قدیمی در منطقه 9 شهرداری کرج تقریباً در بخش مرکزی و در محدوده مسیرهای بسیار مهم و ارتباطی شهر کرج قرار دارد محله از طریق برداشت¬های میدانی، مطالعات اسناد فرادست و پرسشنامه¬های مردمی شناسایی شده و اطلاعات بدست آمده به روش جدول سوات، قیاس وضع موجود با نتایج حاصل از ضوابط مصوب و نقشه ذهنی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. با استفاده از تحلیل¬های انجام شده کدهای فرم¬مبنا در قالب نقشه منطقه-بندی و ضوابط و استانداردها ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می¬دهد که کدهای فرم¬مبنا می-توانند سبب توسعه پایدار محلات مسکونی گشته و قابلیت جایگزینی با روش¬های منطقه¬بندی موجود را داشته و می¬توانند با طرح تفصیلی ادغام یافته و ضوابط را اصلاح نمایند.
طالب احمدی کیومرث حبیبی
توسعه افقی شهر به شکل پراکنده رویی شهری پدیده¬ای است که در سال¬های اخیر در بیشتر شهرهای جهان رخ داده است. این پدیده به عنوان یکی از چالش¬ها و مسائل نیمه دوم قرن بیستم موردتوجه بسیاری از کشورها قرارگرفته است. پراکنده رویی شهری ازجمله چالش¬های سیاست گذاری فضایی است که به صورت گسترش پراکنده و کم تراکم، جسته وگریخته و به دوراز مراکز شهری و عموماً با عدم اختلاط کاربری نمایان می¬شود که موجب اتلاف منابع و آسیب رسانی به محیط زیست می¬گردد. پراکنده رویی باعث از بین رفتن مقدار زیادی زمین-های کشاورزی و فضاهای باز می شود. رشد سریع شهرنشینی در طول چند دهه اخیر مساحت شهر کرج را چند برابر کرده است که این شهر با مشکل پراکنده رویی مواجه می¬باشد. این گسترش شهری موجب عرضه بیش ازحد زمین و از سویی دیگر بهره برداری نادرست از آن هکتارها از باغ¬ها و زمین¬های کشاورزی و حاصلخیز را از بین برده است. در طی 50 سال اخیر و با هجوم جمعیت از سراسر ایران به این شهر، رفته رفته باغ های آن تخریب و با مناطق مسکونی و راه¬ها جایگزین گردید. بدین ترتیب حجم قابل توجهی از سرمایه¬های عمومی جامعه به هدر می¬رود و تخریب محیط زیست منطقه از پیامد این عمل می¬باشد. نبود کنترل لازم برای مهار توسعه ناموزون شهر به رشد غول آسای کرج تداوم بخشید. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر در پراکنده رویی شهر کرج و اثرات رشد پراکنده شهر بر سامانه زیست محیطی آن می باشد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی با تکیه بر مطالعات اسنادی-کتابخانه ای از نوع توسعه ای می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل گسترده ای در پراکنده رویی شهر کرج نقش دارند ازجمله: رشد بالای جمعیت شهری، همجواری با تهران، توسعه وسیع صنعتی، قیمت ارزان زمین در حاشیه، تشکیل سکونتگاه های مختلف( روستایی، شهرک ها، غیررسمی و ...)، حمل ونقل و دسترسی و عدم سیستم مدیریت کارآمد و مسئله مسکن. اثراتی که پراکنده رویی کرج به واسطه عوامل مذکور بر محیط زیست شهر و پیرامون آن گذاشته است ازجمله: از بین رفتن اراضی کشاورزی و باغی، آلودگی های محیطی(هوا، آب، خاک و ...)، درخطر افتادن زیستگاه های جانوری و گیاهی، تشکیل جزایر حرارتی و از بین رفتن فضای طبیعی روستاهای پیرامون می¬ باشد. به طورکلی شهر کرج به واسطه عوامل مختلف شهری و فرا شهری دچار پراکنده رویی وسیع شده است که موجب ناپایداری شهر شده است.
مریم اکبری کیومرث حبیبی
درگذشته، توسعه های شهری بدون داشتن یک طرح کالبدی سازمان یافته و فقدان شبکه ای کارآمد از خیابان ها، موفقیت آمیز نبودند. در آن زمان خیابان های شهری به عنوان عاملی ارتباطی، در اتصال فضاها به یکدیگر، برقراری ارتباط میان مردم و جابجایی بین نقاط گوناگون نقش حیاتی ایفا می نمودند. درواقع، خیابان ها به عنوان یک فضای عمومی تعریف می شدند که عملکردهای اجتماعی و اقتصادی جز لاینفک آن ها بود. به مرورزمان، نقش خیابان ها به عنوان یک فضای عمومی کمرنگ شد و تنها به عنوان قسمتی از یک شبکه ارتباطی، دو یا چند بخش را به هم پیوند می داد؛ اما امروزه پیدایش و گسترش مفاهیم مربوط به شهر پایدار و سالم سبب شده تا کیفیت و جذابیت عرصه های عمومی به یکی از مهم ترین خواسته های شهروندان و معیارهای سنجش سرزندگی یک شهر تبدیل شود و تلاش برای احیای نقش اجتماعی خیابان ها در دستور کار مدیریت شهری جوامع گوناگون قرار گیرد. در این راستا پژوهش پیش روی بر آن است تا با روش توصیفی– تحلیلی در قالب یک رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از اصول مکان سازی، ویژگی های گوناگون کمربندی آبیدر در شهر سنندج (به عنوان نمونه مورد بررسی که دارای پتانسیل تفریحی – گردشگری نیز است) را مورد شناسایی و ارزیابی جامع و دقیق قرار دهد و با ارائه راهبردها، سیاست ها و اقدامات اجرایی توسعه به ارتقای کیفیت فضا و سرزندگی آن بپردازد. یافته ها و نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که از میان اصول و راهبردهای کلیدی، ارتقای کیفیت طراحی محور، بهبود وضعیت کالبدی محیط و ساختمان ها و افزایش کارایی ارتباطات محدوده و سیستم حمل و نقلی آن از اهمیت بالایی برای تدوین برنامه های پیشنهادی برخوردار هستند. همچنین برای دستیابی به نتایج موفقیت آمیز در به کارگیری برنامه های پیشنهادی بیان شده، ضمن تأکید بر مشارکت شهروندان پیشنهاد می شود که بستر قانونی لازم برای گسترش خدمات گردشگری در محدوده ی موردبررسی، مهیا شود و زمینه لازم برای سرمایه گذاری بخشی خصوصی و دولتی نیز فراهم گردد.
آرینا نصری هوشمند علیزاده
فضاهای شهری به طور مداوم بازتابی از پیچیدگی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرند. بررسی روند تغییرات فضاهای شهری شهر سنندج در این پژوهش ابتدا با توصیف روایی (narrative) از شهر و پیشینه اش بر مبنای مستندات و روایت های "رسمی" و "غیررسمی" آغاز گشته و سپس با استناد به اصول بدست آمده در مورد اینگونه فضاها و انطباق آن با شرایط واقعی و عینی شهر، فضاهای شهری عمده شهر سنندج شناسایی شده است. چارچوب نظری و مفهومی این مطالعه که روایت فضاهای عمومی نیز بر اساس آن صورت می پذیرد (plot line) بر مبنای ویژگی های فیزیکی و عملکردی فضا است که در قالب دو الگوی فیزیکی و فعالیتی قابل تعریف اند؛ بنابراین تمامی اصول ذکرشده در این چارچوب به روش روایی در مورد فضاهای عمومی شهر سنندج بررسی شده و سپس سیر تغییر و دگرگونی فضاهای شهری سنندج با مقایسه هر یک از این دو الگوی ذکرشده (تغییر در الگوهای فیزیکی و فعالیتی) در فضاهای شهری معاصر و سنتی شهر سنندج، موردبررسی قرار گرفت . نتایج بدست آمده نشان می دهد که عمده فضاهای معاصر شهر سنندج بسیاری از اصول مندرج در الگوهای فیزیکی و فعالیتی فضاهای شهری را ندارند و این در حالی است که فضاهای سنتی شهر درگذشته حائز قریب به اکثر این اصول بوده اند و نیز ماهیت کلی فضاهای شهری سنندج تحولی اساسی داشته است و اکثر فعالیت هایی که در فضاهای سنتی شهر شکل می گرفت در حال حاضر ، به نحوی دیگر و در فضاهایی دیگر ( که در برخی موارد فضاهای عمومی شهری نیستند) اتفاق می افتد.