نام پژوهشگر: نعمت الله کرم اللهی

نقش مصلحت در عرفی شدن دین از منظر امام خمینی (ره)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی 1388
  فاطمه مریدی   حمید پارسانیا

عرفی شدن و یا همان سکولاریزاسیون یکی از مسایل اصلی در جامعه شناسی دین استکه بسیاری از اندیشمندان غربی و حتی اسلامی آن را پیامد اجتناب نا چذیر مدرنیته و عقلانی شدن امور می دانند.انقلاب اسلامی ایران که به دست پر توان حضرت امام خمینی (ره)در دهه هفتاد میلادی به پیروزی رسید همواره به عنوان پدیده ی خلاف جهت عرفی شدن تعبیر و تفسر شده است.در این میان برخی از اندیشمندان و روشنفکران داخلی انقلاب اسلامی و مبنای نظری آن ،که بر نظریه ولایت فقیه استوار است را راهی به سوی عرفی شدن قلمداد کردهاند.آنانبا تکیه بر این نکته که دین با ورود به عرصه سیاست و به کارگیری عنصر مصلحت و عقلانیت راه را به سوی سست شدن ارزشها و باورهای دینی و آغاز فرایندعرفی شدن هموار نموده است.

بررسی تطبیقی جایگاه زن در اندیشه امام خمینی و دیدگاههای فمینیستی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی 1388
  انسیه ملکیان   نعمت الله کرم اللهی

موضوع این رساله، بررسی تطبیقی جایگاه زن در اندیشه امام خمینی(ره) و اندیشه های فمینیستی است. روش استفاده شده در این رساله، روش تحلیل متن از نوع تطبیقی است. هر یک از این اندیشه ها در دو قسمت بررسی شده اند. قسمت اول: بررسی مبانی این دو اندیشه است و قسمت دوم: بررسی ابعاد جایگاه زن در هریک از این اندیشه هاست که در سه بعد بررسی شده است. الف) جایگاه زن به عنوان انسان. ب) جایگاه زن در خانواده. ج) جایگاه زن در اجتماع( اقتصاد، سیاست و فرهنگ). همانطور که خواهیم دید امام خمینی به هستی-شناسی توحیدی اعتقاد دارند و در نظر وی انسان خلیفه خدا بر روی زمین است . منابع معرفت شناسی وی، عبارتند از: عقل و وحی و حس و فطرت و شهود. زن در اندیشه امام خمینی(ره) از منزلت و مقام والایی برخوردار است. امام در عین دفاع از تساوی زن و مرد از نظر حقوق انسانی، تأکید می کند که در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد، بلکه مربوط به طبیعت آنان است و به همین خاطر هر کدام احکام و حقوق خاص خود را نیز دارند. امام خمینی(ره) با تأکید بر نقش مادری و جایگاه زن در تربیت صحیح فرزندان، معتقد است که مادران در جامعه بزرگترین مسئولیت و شریف ترین شغل را دارند. امام خمینی(ره) از حضور زنان در تمام عرصه های فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به عظمت یاد کرده و زنان را تشویق به این امر می کنند، البته به شرطی که به نقش زن در خانواده لطمه وارد نشود. اندیشه فمینیست ها بر مبنای اندیشه های سکولاریستی و لیبرالیستی و پوزیتویستی بنیان گذاری شده است. اکثر فمنیست ها تفاوت های طبیعی میان زنان و مردان را نادیده می گیرند و از نظر آنها زن و مرد دارای ویژگی ها و استعداد ها و روحیات یکسانی هستند. آنها نسبت به نقش مادری و جایگاه زن در خانواده دید منفی و بدبینانه ای دارند. فمنیست ها طرفدار آزادی بی حد و حصر زنان بوده و شرکت آنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی را به عنوان یک اصل اساسی پذیرفته و برای نقش آنها در خانواده ارزشی قائل نیستند.

تحلیل جامعه شناختی قرآن کریم نسبت به جنگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1388
  سلیمان اکبری باغخیراتی   حمید پارسانیا

رساله حاضر، با موضوع تحلیل جامعه شناختی قرآن کریم نسبت به جنگ، و در پی پاسخ به این سوال اصلی که دیدگاه قرآن کریم نسبت به جنگ چیست و بر چه مبنای معرفتی هستی شناختی (جهان بینی) استوار است؛ به تحقیق پرداخته است. روش این تحقیق، روش تحلیل متن است که از جمله روش های کیفی به شمار می آید. مهم ترین نتیجه حاصل از تحقیق این است که، تفاوت اصلی و ریشه ای دیدگاه قرآن کریم با سایر دیدگاه ها، تفاوت در مبانی معرفتی هستی شناختی (جهان بینی) آنها می باشد، که این امر در دیدگاه و نظریه آنها درباره دیگر موضوعات و از جمله جنگ، کاملا تأثیرگذار و تعیین کننده است. قرآن کریم با جهان بینی الهی، در مقابل جهان بینی مادی، تنها جنگ و جهاد در راه خدا را که دارای ماهیتی دفاعی است، مجاز شمرده، و از هرگونه تعدی و تجاوز نهی فرموده است. بر پایه دیدگاه قرآن کریم، دفاع از دین و توحید حق فطری و مشروع انسان های مومن است، تا بدین وسیله از فراگیر شدن فساد در زمین، و نابودی معابد، مساجد و مراکز فرهنگی جلوگیری شود.

تحلیل ارتباط شناختی وبلاگ نویسی طلاب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  مجید مبینی مقدس   نعمت الله کرم اللهی

در این پژوهش به وبلاگ نویسی طلاب با رویکردی ارتباط شناختی پرداخته شده است؛ بدین معنا که هر وبلاگ از چهار بعد فرستنده، پیام، رسانه و مخاطب مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. مقوله تاثیر به دلیل گستردگی حوزه آن که نیازمند پژوهشی مستقل است مورد بررسی واقع نشد. وبلاگ های نمونه بر اساس نمونه گیری هدفمند و پس از گونه شناسی وبلاگ های طلاب - که به هفت گونه سیاسی، اجتماعی، ادبی، روزنوشت، اندیشه، معارفی و سایر تقسیم شدند- و لحاظ کردن معیارهایی نظیر سابقه چهارساله وبلاگ و بروزرسانی مستمر، انتخاب شده اند. در ادامه «مدل هنجاری رسانه های سایبر اسلامی» که برای تحلیل سایت های دینی طراحی شده است، مورد ارزیابی قرار گرفت که به دلیل وجود برخی کاستی ها برای تحلیل وبلاگ، با الگوگیری از آن، مدلی برای تحلیل ارتباط شناختی وبلاگ نویسی طلاب طراحی شد که دربردارنده 21 شاخص است. شاخص ها به شیوه ای گزینش شده اند که متناظر با ابعاد چهارگانه فرآیند ارتباط بوده و برای تحلیل ارتباط شناختی وبلاگ ها از جامعیت کافی برخوردار باشند. در مرحله بعد، هر یک از وبلاگ های نمونه بر طبق شاخص های تعریف شده، مورد تحلیل قرار گرفتند که برخی از یافته های تحقیق عبارت است از: ذکر هویت فردی و صنفی در اکثر وبلاگ های طلاب، تفاوت الگوی وبلاگ نویسی طلاب زن نسبت به طلاب مرد و بهره گیری طلاب اصلاح طلب از الگوی جریان دومرحله ای. در پایان نیز پیشنهادهایی برای طراحی الگوی وبلاگ نویسی طلاب، برگرفته از کل پژوهش ارائه شده است که نگارش گروهی، بروزرسانی متوسط، اعتبارسازی و خاص سازی بخشی از آن است.

بررسی انتقادی ارزش های خبری بر اساس مبانی معرفتی اسلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  مجتبی سلطانی   نعمت الله کرم اللهی

پژوهش حاضر به بررسی انتقادی ارزش های خبری بر اساس مبانی معرفتی اسلام می پردازد. این پژوهش به روش اسنادی انجام شده و توصیفی- تحلیلی و داده های آن کیفی است. این تحقیق به فرایند گزینش رویدادها برای تبدیل شدن به خبر و دروازه بانی اخبار در مراحل پیش از انتشار می پردازد. و بیان می دارد که در مراحل یاد شده، گزینش اخبار بر اساس ملاک هایی صورت می گیرد. این ملاک ها «ارزش های خبری» نامیده می شوند که اگر در رویدادی باشند آن رویداد خبر و آن خبر منتشر می شود. در این پژوهش فهرست هفت گانه ارزش های خبری شامل دربرگیری، شهرت، استثناء و شگفتی، بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار، مجاورت، تازگی و برخورد به عنوان فهرست استاندارد مورد استفاده رسانه های دنیا از جمله ایران مبنا قرار گرفته است. بررسی نظریه استفاده و خشنودی و کالبد شکافی مستقیم ارزش های یاد شده این نتیجه را در پژوهش بیان می کند که ارزش های مذکور تحت تأثیر تفکرات غربی نظیر کاپیتالیسم، دموکراسی، قشر بندی، الیناسیون، تجربه گرایی، ناسیونالیسم و مدرنیسم هستند و این ها همه محصول سه نگرش بنیادین غربی یعنی سکولاریسم، اومانیسم و راسیونالیسم هستند. پس انتشار اخبار دارای این ارزش ها یعنی اشاعه این مبانی و اسلام با مبانی فوق مخالف است. در نوشتار حاضر پس از نقد این مبانی و طرح مبانی سه گانه اسلام، اصول خبر رسانی اسلام که برگرفته از این مبانی است مطرح شده و سپس شش ارزش خودباوری، خداباوری، احساس آفرینی، خود سازی، جامعه سازی و اندیشه سازی به عنوان ارزش های خبری اسلامی مطرح می گردد که باید در رسانه های اسلامی ملاک انتخاب اخبار باشند و در مطالعات ارتباطی ـ اسلامی به عنوان موضوعی جدید مطرح شوند.

بررسی تفصیلی روشهای تحقیق در شیعه شناسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  منوچهر ذوالفقاری   محمود تقی زاذه

شیعه شناسی به رشته ای اطلاق می شود که از مجموعه ی مسائل به هم بافته ی یک جمعیت مذهبی به نام شیعه بحث می کند. از نحوه ی پیدایش و شکل گیری آن در تاریخ اسلام، از چگونگی بسط و گسترش آن در میان اقوام مختلف عرب و عجم، از شاخه ها و نحله ها، رهبران و دانشمندان، منابع و متون، معارف و دانش ها، آموزه ها، آیین ها، اصول عقیدتی، نقش تاریخی و تمدنی و نیز وضعیت فعلی شیعیان در جغرافیای مسکون. این رشته معرفتی بین رشته ای بوده و در میان دانش های الاهیات و علوم اجتماعی جای گرفته و این دو را به یکدیگر پیوند می دهد و با توجه به همین موضوع، به لحاظ روش شناسی و تکنیک های مورد استفاده رشته ای بینابین می باشد. یعنی هم از روش های الاهیاتی استفاده می کند و هم از روش های علوم اجتماعی. در یک تقسیم بندی دانش شیعه شناسی به سه رشته ی الاهیات شیعی با گرایش های: تفسیر، حدیث، فقه، اخلاق و کلام، رشته ی تاریخ تشیع با گرایش های: تاریخ پیامبر(ص) و امامان شیعه(ع)، تاریخ دولت ها و حکومت های شیعی، تاریخ اجتماعی شیعیان و نقش شیعیان در تمدن اسلامی و رشته ی مطالعات فرهنگی- اجتماعی شیعیان با گرایش های: جمعیت شناسی، مردم شناسی و جامعه شناسی شیعیان قابل تقسیم است. گرایش-های مربوط به رشته ی الاهیات شیعی مستند به متون بوده و پژوهشگران این علوم در بررسی موضوعات مورد مطالعه ی خود از روش های اسنادی/ کتابخانه ای و تفسیری با رویکردهای نقلی، عقلی و یا ترکیبی استفاده می نمایند. گرایش های مربوط به رشته ی تاریخ تشیع، مستند به گزارش های تاریخی هستند و پژوهشگران این عرصه در بررسی مسائل مورد مطالعه ی خود از روش های اسنادی/ کتابخانه ای با رعایت قواعد تاریخ نگاری اسلامی شیعی بهره می برند. گرایش های مربوط به رشته ی مطالعات فرهنگی اجتماعی شیعیان با پژوهش در واقعیت ها و نمودهای خارجی همراه هستند و پژوهشگران این علوم از روش های کمی و کیفی، میدانی و مشاهده ای، اسنادی و یا از ترکیبی از دو یا چند روش نام برده شده استفاده می نمایند.

بررسی تطبیقی علیت و ضرورت علّی در رئالیسم انتقادی و حکمت متعالیه و تاثیر آن در روش شناسی علوم اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1391
  منصور محمدی   حسن عبدی

این پژوهش در شش فصل به بار نشسته است . در فصل اول بیان شد که از آنجاییکه : 1- زیر بنای استقلال سیاسی و اقتصادی یک جامعه، در گرو استقلال فرهنگی است 2- و بخشی از پروسه دست یابی به استقلال فرهنگی ، در گِرو تکوین علوم مورد نیاز، مخصوصا، علوم اجتماعی بومی است 3- و برای تکوین علوم اجتماعی بومی، بسترسازی معرفتی و نظری، امری لازم و ضروری است 4- و بخشی از این بسترسازی، در حیطه ی توجه، به بنیان های نظری علوم و پرداختن به توان بالقوه ی بنیان های فلسفی، در هرجامعه است 5- و بخشی از بحث توجه به بنیان های نظری علوم و پرداختن به توان بالقوه ی بنیان های فلسفی، در گرو اجرای مطالعات تطبیقی در این خصوص است . 6- و با توجه به این که، اصل علیت و ضرورت علی، از اساسی ترین بنیان های زیربنایی در شکل دهی و تکوین نظریه های علمی در حیطه های طبیعی و اجتماعی و اتخاذ روش، در علوم است، بنابراین، بررسی تطبیقی علیت و ضرورت علی، در جهت تکوین علوم اجتماعی ، لازم وضروری است و یکی از بنیان های نظری شکل گیری علم بومی محسوب می شود . 7- و با توجه به اینکه، دو مکتب رئالیسم انتقادی و حکمت متعالیه، دو جریان فکری در جهان غرب و اسلام هستند که مورد توجه اندیشمندان در دهه های اخیر قرار گرفته اند و هر کدام از این دو ، ادعای توانایی برای ایجاد مکاتب علمی جدیدی را در قبال جریان علمی غالب در مجامع علمی، یعنی پوزیتویسم را دارند . به دلایل فوق این پژوهش ، با انتخاب موضوع " بررسی تطبیقی علیت و ضرورت علّی در رئالیسم انتقادی و حکمت متعالیه و تاثیر آن در روش شناسی علوم اجتماعی " شکل گرفت . روش بکار رفته در این پژوهش نیز استفاده از تحلیل عقلی بوده است در فصل دوم این پژوهش، به صورتی خلاصه تبیین کردیم که : بین منبع معرفت و نوع نگاه به علیت و اتخاذ رویکرد و روش، در علوم اجتماعی ، رابطه ای منطقی وجود دارد و ما برای بررسی دقیق تر نوع نگاه هر کدام از رئالیسم انتقادی و حکمت متعالیه ناچاریم ببینیم که منابع معرفتی هر کدام چه هستند و آن منابع، اقتضای چه نوع نگاهی به علیت را دارند . در فصل های سوم و چهارم به همین ترتیب عمل شد به این معنا که بعد از کسب یک سری اطلاعات اجمالی در رابطه با هر کدام از دو مکتب ، به مقایسه و تحلیل منابع فهم و بدنبال آن، نوع نگاه هر کدام از رئالیسم انتقادی و حکمت متعالیه به علیت وضرورت علی پرداخته شد و بیان شد که رئالیسم انتقادی، اعتقاد به فلسفه علم داشته و اصول هستی شناختی خود را مدیون تحلیل عقلی، فعالیت های صورت گرفته در صحنه علم تجربی است . به عبارت دیگر، علیت در رئالیسم انتقادی، صرفا از تحلیل علم و روابط موجود در آن و به نوعی از پیوستگی ضروری حاصل از مشاهده و تحلیل اقتران و توالی کشف بدست می آید، بنابراین، صرفا ، مربوط به عالم مادی است و کاربردش، صرفا به علیت در پدیده های طبیعی و یا علیت مربوط به جهان ماده و موضوعات و مسائل آن مربوط می شود اما حکمت متعالیه، اصول هستی شناختی خود را مدیون تحلیل عقلی مفاهیم بدیهی از قبیل وجود است و علیت مورد نظر حکمت متعالیه، به عنوان یکی از تقسیمات کلی وجود، مطرح است که با سببیت‏های طبیعی، متفاوت است . و بدین ترتیب، حکمت متعالیه، به تحلیل اصل وجود پرداخته و علیت را اعم از کیفیت ارتباط یک شیء، با عوارض خود، اشیاء دیگر، عالم مجرد و یا ارتباط بین عالم ذهن و عالم واقع می داند و بیان شد که هرکدام از این نوع نگاه ها به علیت، پیامدهای خاص خود را در صحنه علوم دارد . مثلا اگر ما صرفا قائل به این باشیم که تنها منبع معرفت ، حس و تجربه حسی است ، مبتنی بر این منبع معرفتی، واقعیات و اشیاء ، را بصورت واقعیتی عینی و خشک خواهیم دید و در تحلیل متغیرهای اقتصادی یا سیاسی و یا دینی جامعه، این متغیرها را صرفا، بصورت متغیرهای عینی و رابطه بین آنها را به صورت ارتباط دو یا چند شیء عینی و علیت و ارتباط بین آنها را به صورت علیتی انضمامی(علت - نتیجه) خواهیم دید . زیرا آنچه حس وتجربه به ما می دهد صرفا، آن چیزی است که حس وتجربه، توان دست رسی به آن را دارد می باشد که، همان ظواهر امور و بخش سخت اشیاء و واقعیات است ، و این نوع نگاه به علیت، منجر به پذیرش تبیین و پیش بینی، به عنوان یک روش تحقیق، در علوم اجتماعی و علاوه بر آن، تثبیت روش های کمی برای کشف و ارزیابی واقعیات اجتماعی در علوم اقتصادی ، سیاسی ، جامعه شناسی و غیره خواهد شد . اما اگر منبع معرفتی ما، صرفا ، حس و تجربه حسی نباشد بلکه آنگونه باشد که در رئالیسم انتقادی و حکمت متعالیه جاری است نتایج دیگری به بار خواهد آمد . در این رابطه ، بطور کلی نتایج حاصل آمده از این تحقیق را می توان در جدول زیر نشان داد . مکاتب محورهای بررسی و تطبیق رئالیسم انتقادی حکمت متعالیه منابع معرفتی علم تجربی وتحلیل پراتیک های علوم ( فلسفه علم ) علم تجربی، عقل ، شهود، وحی علیت علیت عمقی علیت انضمامی +علیت عمقی ( علیت عام) ضرورت علی ضرورت طبیعی ضرورت طبیعی+ ضرورت منطقی پیامدهای روش شناختی در علوم اجتماعی تبیین عمقی تبیین انضمامی وپیش بینی کننده + تبیین عمقی (کثرت گرایی روش شناختی) ابزار های تحقیق تحقیق ژرفا نگر با استفاده از ابزارهایی از قبیل مشاهدات، شواهد آزمایشی ، تفسیرها ، استدلال نظری ، گفت وگو، و.. استفاده از ابزارهای مورد نیاز در روش های کمی و کیفی و استفاده ازابزارهایی از قبیل مشاهدات، شواهدآزمایشی، تفسیرها ، استدلال نظری ، گفت وگو، و... به اضافه روش های بهره گیری از متون دینی و تهذیب نفس برای بهره گیری از شهود و عقل . همانگونه که ملاحظه می شود ، در رئالیسم انتقادی، منابع معرفت علم تجربی و علاوه بر آن، تحلیل عقلانی محسوسات یا فعالیت های صورت گرفته در علم تجربی است و مبتنی بر این منابع، مخصوصا تحلیل عقلانی فعالیت های علوم، به اصول هستی شناسی خود مانند علیت می رسد و این مسیر را با استفاده از استدلال استعلایی، یعنی حرکت از چیزی که به صورت محسوس موجود است به سمت آن چیزی که امکان وجود این محسوس را فراهم آورده است طی می کند . بدین صورت ، رئالیسم انتقادی ، اعتقاد به علیت عمقی که به معنای کیفیت ارتباط یک شیء با حالات و عوارض خودش است پیدا می کند و نه کیفیت ارتباط بین دوشیء مختلف . به این ترتیب ، رئالیسم انتقادی ، علیت را، ارتباط علی ساختار درونی شیء با عوارض و نمودهای خود می داند و کیفیت این ارتباط را نیز به نحو ضروری می داند پس علیت و ضرورت را قبول دارد اما آنرا محدود به درون یک شیء، و به عبارتی دیگر ساختار یک شیء با نمودهایش می داند نمودهایی که می تواند آشکار شود و یا به سبب موانعی آشکار نشود و به این ترتیب ، موضوع علم را نیز صرفا یک شیء خاص می داند و تبیین را نیز به معنای فهم ساختار و مکانیسم درونی شیء یا همان تببین عمقی می داند . و ابزارهای این تبیین را نیز ابزارهای مورد نیاز برای یک تحقیق ژرفانگر از قبیل مشاهدات ، شواهدآزمایشی ، تفسیرها ، استدلال نظری ، گفت وگو، ومانند آن می داند . در مقابل، حکمت متعالیه، نیز همانند رئالیسم انتقادی، قائل به این است که ، همه ی شناخت و دانش نظری که نیاز داریم یا امکان کسب آن هست، صرفا از راه تجربه حسی و آزمایشگاهی فراهم نمی شود. بلکه فلسفه نیز، کارکرد شناختی دارد ، اما فلسفه ای که ملاصدرا وحکمت متعالیه برای شناخت هستی به آن معتقد است فلسفه علم نیست ، بلکه فلسفه ای است که از نظر موضوع و مبادی مستقل شناخته می‏شود و وابسته به علوم تجربی نیست زیرا موضوعش "موجود بما هو موجود" بوده و مبادی ‏عمده‏اش بدیهیات اولیه است به عبارت دیگر، از نظر رئالیسم انتقادی، کارکرد فلسفه، صرفا تحلیل آن دسته مفاهیمی است که در پراتیک علم، وجود دارد، اما از نظر حکمت متعالیه، کارکرد فلسفه، تنها تحلیل مفاهیم مربوط به پراتیک علم، نیست بلکه تحلیل کل مفاهیمی است که در ذهن انسانی، در رابطه با اصل وجود ، موجود است . و نتیجه این می شود که در حکمت متعالیه، علیت دارای یک معنای عام می داند یعنی : 1- علیت را کیفیت ارتباط یک شیء، با عوارض خود، یعنی علیت عمقی مورد نظر رئالیسم انتقادی ، می داند 2- علیت را کیفیت ارتباط یک با اشیاء دیگر، یعنی علیت انضمامی مورد قبول پوزیتویست ها می داند 3- علیت را کیفیت ارتباط بین عالم مجرد و عالم ماده یعنی اثبات علت العلل و بدنبال آن اثبات نبوت و دین و ارش ها وتفاسیر وتبیین های دینی از واقعیات طبیعی و اجتماعی می داند 4- علیت را کیفیت ارتباط بین عالم ذهن و عالم واقع، یعنی اثبات امکان علم مطابق با واقع، هم می داند و بدین ترتیب در حکمت متعالیه هم تبیین عمقی مورد نظر رئالیسم انتقادی و هم تبیین انضمامی مورد نظر پوزیتویست ها پذیرفته می شود البته این پذیرش طابق نعل به نعل نیست بلکه محدود به بعضی از شرایط است مثلا تبیین انضمامی را مشروط به وجودحکم یقینی عقل، یا منابع دیگری مانند شهود و وحی می پذیرد . و علاوه بر آن، حکمت متعالیه ، با اثبات علت العلل و مسائل حول وحوش آن، زمینه را برای ورود دین وارزش های دینی به عرصه تبیین وارزش گذاری ونقد علم اجتماعی باز می کند و قائل به استفاده از انواع ابزارهای مورد نیاز برای این نوع از تبیین ها هم می شود ابزارهایی از قبیل روش های کمی و کیفی و استفاده ازابزارهایی از قبیل مشاهدات، شواهدآزمایشی، تفسیرها ، استدلال نظری ، گفت وگو، و... به اضافه روش های بهره گیری از متون دینی و تهذیب نفس برای بهره گیری از شهود و عقل ومانند آن وبه عبارتی قائل به کثرت روش شناختی می شود . این نتیجه گیری را می شود بدین عبارات خلاصه کرد : نتیجه اول : پذیرش کثرت گرایی روش شناختی در علوم اجتماعی . نتیجه دوم : امکان رجوع به متون دینی در جهت تبیین بهتر و فهم و سیاست گذاری در علوم اجتماعی نتیجه سوم : استفاده از ابزارهای دیگر، علاوه بر ابزارهای مرسوم، در روش های تحقیق کمی وکیفی مانند ابزارهای مورد نیاز در بررسی و فهم متون دینی و همچنین ابزارهای مربوط به ایجاد زمینه، برای کشف و شهود عقلانی و قلبی ...در علوم اجتماعی .

تحلیل نشانه شناختی نحوه بازنمایی نمادهای مذهبی در سینمای ایران (مورد مطالعه: فیلم های پرفروش دهه 1380)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  محمد علی بهشتی   نعمت الله کرم اللهی

فیلم های سینمایی خواه آشکار، خواه نهان سرشار از نمادهای مذهبی اند. اینکه نمادهای مذهبی چیست و شخصیت های دارای این نمادها چگونه در فضاهای مختلف رفتار می کنند، بخشی از فرهنگ مذهبی است که رسانه هایی چون سینما تولید می کنند؛ بنابراین در عصری که تمایز میان امر واقعی و مجازی توسط رسانه ها خدشه دار شده است و مخاطبان میلیونی سینما به سرعت تحت تأثیر قرار می گیرند، بازنمایی های مذهبی در سینما اهمیت بیشتری می یابد. هدف از بررسی این مطلب که آیا در سینمای ایران، نحوه نمایش نمادهای مذهبی برگرفته از فرهنگ اصیل اسلامی است یا خیر و پژوهش هایی از این دست، تولید دانشی جدید است که می تواند دربرگیرنده ی مفاهیمی مهم برای تغییر سیاست های فرهنگی باشد و روش به کار رفته در آن نیز نشانه شناسی است. یافته ها نشان داد در سینمای ایران، فیلم هایی که حرفه ای و مبتنی بر شگردهای دقیق سینمایی هستند، تصویر نامطلوبی از نمادهای مذهبی و شخصیت های دارای نمادهای مذهبی ارائه می کنند و کارگردانان متعهد نیز یا فیلم هایی از لحاظ ساختار سینمایی ضعیف تولید کرده اند و یا از نحوه بازخورد فیلم ها در بین مردم غافل شده و در نهایت چیزی غیر از آنچه می خواسته اند در جامعه منتشر کرده اند.

آسیب شناسی الگوی تبلیغ دینی و ارائه الگوی مطلوب (مورد مطالعه: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  ابراهیم خان محمدی   نعمت الله کرم اللهی

امروزه الگوی تبلیغی میان فردی و چهره به چهره، به جهت دارا بودن ظرفیت های بی¬بدیل و کارکردهای منحصر به فرد، الگوی غالب تبلیغات دینی در حوزه های علمیه و نظام های تبلیغی وابسته است. این پژوهش، با رویکرد آسیب¬شناختی و حل مسئله و با هدف توسعه و ارتقاء اثربخشی این الگوی ارتباطی انجام شده است. در این پژوهش با اقتباس از نظریه¬ عمومی سیستم ها با رویکرد کل گرایانه به ارکان و عناصر الگوی تبلیغ میان¬فردی، ویژگی هایی همچون میزان ارتباط، هماهنگی، وابستگی متقابل و انسجام میان عناصر و هدفمندی از شاخص های توسعه این الگوی ارتباطی دانسته شده و وجود هر عامل درونی و بیرونی مخل پیوند و انسجام میان آن ها به عنوان یک آسیب و مانع تلقی شده و تمرکز بر این بوده که با ترسیم و ارائه الگوی ارتباطی مطلوب و تبیین مختصات آن، همراه با تحلیل وضع موجود و تبیین آسیب ها، نقش نظام و مدیریت تبلیغی در تحقق و توسعه بخشی به الگوی آرمانی مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. رویکرد محوری در تعریف الگوی تبلیغ دینی، رویکرد درون دینی است. کوشش شده است با نگاهی هنجاری ، با مرجع قرار دادن آموزه های وحیانی و سنت و نیز بهره گیری از نظریه های ارتباطات، ابتدا تصویری از وضعیت ایده آل و مطلوب الگوی تبلیغی میان فردی ترسیم و سپس با شناسائی و احصاء آسیبها به نقش نظام های تبلیغی در مهار آسیب ها و کاهش فاصله بین وضعیت مطلوب و موجود پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با بهره گیری از روش ترکیبی مراجعه به اسناد و مدارک سازمانی و مصاحبه عمیق با متخصصان و مطلعین شامل مدیران و کارشناسان و مبلغان گردآوری شده است. در تحلیل اطلاعات از دو روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون بهره گیری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد آسیب های الگوی تبلیغی میان فردی در چهار حوزه ی آسیب های مدیریت و سیاست گذاری(عدم تمرکز بر فعالیتهای تبلیغی،ضعف مناسبات درون و برون سازمانی، فقدان برنامه¬ریزی راهبردی، ضعف منابع انسانی، ضعف ساختاری)، آسیب های ارتباط گر(ضعف تعامل با مخاطب و جامعه هدف، ضعف بنیه دانشی، مهارتی و هنری، آسیبهاری رفتاری)، آسیب های محتوا و پیام(سهل¬گیری در فرایند تولید، عدم رعایت استانداردها، رویکرد غیر علمی، عدم جامعیت، ضعف تناسب محتوا با مبلغ و مخاطب)، آسیب های مخاطب شناسی(یکسان-نگری، عدم بخش¬بندی مخاطبان، ضعف تناسب ارتباط¬گر و مخاطب، عدم تنوع محتوائی) قرار می گیرند و تاکید گردید جهت آسیب شناسی و درمان و حل مسائل، نظام تبلیغی باید مناسبات تعریف شده و هدفمندی با تک تک عناصر الگوی تبلیغی برقرار نماید.

بررسی جامعه شناختی حجاب در بین دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر قم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی 1390
  اکرم ذبیحی   کریم خانمحمدی

آموزه حجاب دارای ابعاد سه گانه پوششی، رفتاری و گفتاری است. این آموزه دارای آثار گوناگونی است که از جمله آنها می توان به امنیت و آرامش فردی و اجتماعی اشاره کرد. به دلیل ابتناء رفتارهای انسانی بر نگرشها و دیدگاههای آن ها، بررسی نگرش دختران نسبت به حجاب و تحلیل عوامل موثر بر آن، مسئولان فرهنگی کشور را جهت بسترسازیهای مناسب و آگاهی بخشی و نهادینه کردن این آموزه دینی و هنجار اجتماعی یاری می رساند. این پایان نامه ضمن بررسی دیدگاه های مطرح در مورد حجاب و آثار و کارکردهای آن نقش عوامل جامعه پذیری در شکل گیری نگرش نسبت به حجاب را بررسی کرده است. بنابر نظر محققان اجتماعی، خانواده، مدرسه، دوستان و رسانه از عوامل موثر در جامعه پذیری افراد و پذیرش ارزش ها و هنجارهای اجتماعی محسوب می شوند. این تحقیق به روش پیمایش و ابزار پرسش نامه، نگرش دختران دبیرستانی شهر قم را درباره حجاب بررسی نموده است. نمونه آماری شامل 291 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و اطلاعات مورد نیاز تحقیق از آنها گردآوری شده است. داده-های گردآوری شده با استفاده از نسخه 16 نرم افزار spss تحلیل و یافته های ذیل به دست آمده است: الف) بیش از 60 درصد دانش آموزان به حجاب نگرش مثبت دارند و نگرش دانش آموزان به حجاب با نگرش مطلوب دینی تفاوت زیادی ندارد. ب) در بین فرضیات مطرح شده، پوشش مادر، اهتمام والدین به پوشش دختران، تقید دبیران به حجاب، میزان ترغیب محتوای کتب درسی رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد. ج) استفاده از ماهواره رابطه مستقیم و منفی با نگرش مثبت به حجاب دارد. د) دو متغیر پوشش دوستان و استفاده از اینترنت رابطه معنادار با نگرش به حجاب دختران ندارند.

بررسی انسان شناختی مناسک مذهبی در فرهنگ عامه (مورد مطالعه: مراسم چنار خونبار زرآباد الموت قزوین)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1393
  بهرام کلهر   کریم خانمحمدی

دین، عنصر جدایی ناپذیر جوامع انسانی است. دین مجموعه ی پیچیده ای از سه بعد اعتقادات، اخلاق و احکام است. بر این اساس، دین را نمی توان در بعد مناسکی اش خلاصه کرد. با اینحال، گاهی احکامی پدید می آیند که مورد تأیید دین نیستند. بنابراین لازم است این گونه از مناسک که با عنوان مذهبی اعتبار یافته اند شناخته شود. مهم تر آنکه باید معنای این گونه مناسک در باور مردمی که در انجام آن شرکت می کنند آشکار شود تا اگر انحرافی وجود دارد اصلاح گردد. بر اساس چنین ضرورتی بود که نگارنده بر مراسم چنار خونبار الموت قزوین، تمرکز کرد. درواقع مسأله ی اصلی این رساله این است که کنش هایی که در شب و روز دهم ماه محرم در روستای زرآباد الموت قزوین پیرامون درخت چنار خونبار انجام می شود در باور و اعتقاد عموم کنش گرانی که آنها را تجربه کرده اند چه معنایی دارد؟ به منظور دستیابی به این مهم، استراتژی پدیدارشناسی با رویکردی تفسیری انتخاب شد و روش مبتنی بر آن شکل گرفت. با استفاده از این روش، دو دسته از کنش گران در مراسم چنار خونبار به عنوان مشارکت کنندگانِ در تحقیق دعوت شد تا تجارب آنها از این مراسم بررسی و در نهایت با هم مقایسه گردد. درنهایت مشخص شد که سه عامل بافت، عناصر محیطی و بنیادهای نظری، مشارکت کنندگان این تحقیق را تحت تأثیر قرار داده است. مشارکت کنندگان ساکن قزوین تنها از افق مذهب به مراسم چنار خونبار نگریسته اند؛ درحالیکه، مشارکت کنندگان ساکن تهران در کنار مذهب در پرتو افق علم و سیاست نیز به پدیده ی مورد نظر این تحقیق توجه کرده اند. درنتیجه ی این بافت متفاوت، بنیادهای نظری متفاوتی نیز شکل گرفته است. درنتیجه، مشارکت کنندگان به انجام گونه های خاصی از کنش ها می پردازند، این گونه های خاص برای آنها معانی ویژه ای دارد و در نهایت پیامدهای ویژه ای نیز از انجام این کنش ها برایشان حاصل می شود.

بررسی نحوه خوانش مخاطبان از قالب گفتگوهای مذهبی سیمای جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  سمانه قربانی   کریم خان محمدی

در گذشته انتشار معارف و آموزه های دینی تنها از طریق رسانه های سنتی و منابر صورت می گرفته است. پس از انقلاب اسلامی رسانه های جدید مانند رادیو و تلویزیون، نقش مهمی در ترویج و انتشار دین بر عهده گرفتند. یکی از انواع برنامه هایی که در طی این سال ها در رسانه ی تلویزیون تولید شده است؛ گفتگوهای مذهبی است. این گفتگوها با توجه به تعداد مجری و کارشناس، نقش مجری در برنامه(مجری کارشناس، مجری و یا صرفا اعلام کننده سرفصل های گفتگو) و موضوعات برنامه، قالب های متفاوتی به خود می گیرد. در این پژوهش، سه برنامه گفتگوی مذهبی تلویزیونی برای سه قالب گفتگوی دو نفره(مجری و کارشناس)، میزگرد(دو مجری و یک کارشناس) و بحث(یک مجری و استفاده از دو کارشناس) انتخاب شده است و به پرسش چگونگی خوانش مخاطبان از قالب گفتگوهای مذهبی تلویزیون با روش ترکیبی پاسخ داده شده است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق با بهره گیری از تکنیک مصاحبه ی گروه های متمرکز گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شده اند. مضمون اصلی(ویژگی های قالب گفتگوی مذهبی در تلویزیون) این پژوهش، شامل شش مضمون فرعی: تعداد مجری و کارشناس در برنامه های گفتگوی مذهبی، موضوعات برنامه های گفتگویی مذهبی در تلویزیون، توانایی های مجری برنامه های گفتگوی مذهبی، ویژگی های ظاهری مجری برنامه های گفتگوی مذهبی در تلویزیون، ویژگی های میهمانان برنامه های گفتگوی مذهبی و عادات تماشا در مخاطبین برنامه های گفتگوی مذهبی می شود. در نهایت با تحلیل اطلاعات، این نتیجه حاصل شد که در میان برنامه های گفتگومحور مذهبی تلویزیونی قالب گفتگوی دو نفره جذایت بیشتری برای مخاطبان مورد نظر دارد، زیرا در قالب های دیگر(میزگرد و بحث) مخاطب به جمع بندی و نتیجه گیری نمی رسد و به علاوه بحث میان چند کارشناس مناسب برنامه های سیاسی است نه مذهبی. تسلط، توانایی و ظاهر مجری، فن بیان و سخنوری میهمان و موضوع برنامه تاثیر زیادی بر جلب این مخاطبان به برنامه دارد. در نهایت می توان با الگوبرداری از برنامه سمت خدا به عنوان نمونه ای موفق در میان گفتگوهای مذهبی تلویزیون که با استقبال در میان این گروه سنی (دبیرستانی ها) مواجه شده است، در رشد و اعتلای این گونه برنامه ها برای قشر جوان جامعه کوشید.

بررسی انتقادی مبانی انسان شناختی نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت براساس انسان شناسی اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  مهدی یاراحمدیان   نعمت الله کرم اللهی

موسسۀ تحقیقات اجتماعی وابسته به دانشگاه فرانکفورت، یکی¬ از دستاوردهای مهم مارکسیسم غربی پس از لوکاچ بود که در سال 1923 در شهر فرانکفورت آلمان تاسیس شد. میراث فکری و نظری این موسسه، بعدها با نام«مکتب فرانکفورت» یا «نظریه انتقادی» مشهور شد. نقد مدرنیسم، صنعت تکنولوژی، نقد فرهنگ و فرآیند عقلانیت جامعة مدرن از «عصر روشنگری» تاکنون، مهمترین محورهای اندیشه اصحاب مکتب فرانکفورت است. مکتب فرانکفورت با ارائۀ نظریۀ فرهنگ، در واقع به دنبال احیای آرمان¬های اومانیستی¬ای بود که در نظام سرمایه¬داری توسط صنعت فرهنگ مورد غفلت قرار گرفته بود. بر اساس مبانی انسان¬شناختی نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت، انسان به واسطه خرد خودبسنده خویش می¬تواند مسیر خود را بیابد و به سعادت برسد. در انتقاد از مبانی انسان¬شناختی نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت از منظر انسان¬شناسی اسلام باید گفت، به رغم خودبنیادی ذاتی انسان در اندیشه اصحاب فرانکفورت، در انسان¬شناسی اسلامی فردیت، خرد، استقلال ارادۀ انسان و خودمختاری او دارای «منشاء ماوراء طبیعی» است. دین اسلام انسان را در ارتباط با ماورای طبیعت تعریف و شأن و منزلت انسان را با بعد «متعالی» او و در نسبت با نظام هستی و خدا تبیین می¬کند.

بررسی فرصت ها، چالش ها و بایسته های تبلیغ دین در اینترنت
thesis 0 1393
  محمد جواد غفوری   کریم خان محمدی

در این پژوهش نگارنده بامفروض گرفتن عدم محدودیت دین برای استفاده از فن¬آوری¬های نو مانند اینترنت برای تبلیغ دین، و «به مثابه مسیر بودن» و نگاه توسعه¬ای نهاد دین به اینترنت برای تبلیغ دینی، طی مصاحبه ژرف با مبلّغین و مدیران فضاهای دینی اینترنت و بررسی اسنادی، بهبررسیفرصت ها و چالش های تبلیغ دین در اینترنت از سه زاویه مبلّغ، مخاطب و پیام دینی پرداخته است.برای تحلیل اطلاعات مصاحبه¬ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. طبق یافته های تحقیق داشتن مخاطب جهانی، هدف گیری دقیق مخاطب، بازنشر آسان، ایجاد موج تبلیغی، رصد آسان، تبلیغ همه زمانی و همه مکانی، توسعه ابزار تبلیغ، ارائه خدمات دینی آنلاین مهمترین فرصت های اینترنت برای مبلّغین به شمار می رود. همچنین دسترسی همزمان به چند کارشناس دینی، ارتباط چند به چند، دریافت پاسخ به فراخور حال، جمع بندی راحت تر و ارزان بودن اطلاعات مهمترین فرصتهای اینترنت برای مخاطبان به شمار می رود. از سوی دیگر وجود اشکال قالب¬های مختلف پیام، ماندگاری پیام، ظرفیت بالای نگهداری و انتقال پیام دینی و امکان پالایش پیام قبل از ارسال مهمترین فرصتهای موجود برای پیام دینی هستند. علاوه بر این در بعد چالشهای تبلیغ دین در اینترنت ، مبلّغین با چالش ها و مشکلاتی از قبیل عدم ارتباط مستقیم با مخاطب، تاثیر مبلّغ از پیام های غیر دینی، آسیب های اخلاقی، عدم انسجام بین مراکز تبلیغی، مواجهه با سوالات زیاد، گویا نبودن نمونه مخاطبان، مختل شدن تبلیغ با مواردی مانند نقص فنی یا هک، مواجه هستند. با بررسی چالشهای مخاطبان از زاویه تبلیغ دینی در اینترنت می توان گفت مواردی مانند عدم انجام مناسک واقعی، فراوانی شبهات، عرفی شدن، مواجه شدن با محتواهای غیر اخلاقی و پنهان بودن هویت کاربر از مهمترین چالشهای پیش روی مخاطبان است. معنا زدایی از جهان واقعی، غیر دینی بودن ابزار پیام رسانی، هژمونی دولتها، عدم تفکیک سنی، پایین آمدن سطح پیام های دینی هم از جمله چالشهای پیام دینی در تبلیغ دینی اینترنت است. در بخش پایانی هم با بیان بایسته ‏های تبلیغ دینی درفضای مجازی برای مبلّغین،تأسیس شورای تبلیغ دینی مجازی کشور را برای تبلیغ دین در اینترنت پیشنهادشده است.

سیاستگذاری علم در ایران: بررسی نسبت سیاست های علمی با جریان های فکری اجتماعی دوره قاجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  سید علی متولی امامی   محمد حسین هاشمیان

مواجهه ما با غرب مدرن به عنوان مهمترین مسئله هویتی و تاریخی از دوره صفویه تا کنون همواره محل تأمل متفکران بوده است. یکی از عرصه های قابل توجه این مواجهه، ورود علوم مدرن به ایران است که به خصوص به مظاهر تکنولوژیک آن فروکاسته شد. در جریان این مواجهه تاریخی، جریان های فکری ایران نسبت به توصیف و تبیین این علوم و فنون و نسبت آن ها با علوم سنتی، مواضع مختلفی اتخاذ کردند که متناسب با میزان اثر گذاری اجتماعی این جریان های فکری و موضعی که نسبت به علوم مدرن داشتند، سیاستگذاری های رسمی علم سامان یافت. دوره قاجار به جهت اهمیت صورت بندی جریان های فکری و تأثیر مشخص آن در دوره های بعدی در این تحقیق اهمیت ویژه دارد. در این دوره به جهت نزدیکی جریان های روشنفکری به دستگاه سلطنت، به طور عمده سیاست های علمی کشور متأثر از نگاه سکولار این جریان ها سامان یافت. علما نیز به دلیل عدم تمیز علوم مدرن از علوم سنتی و تعیین نسبت عالم متحقق غربی با عالم دینی، به تأیید یا در بهترین حالت سکوت نسبت به سیاست های علمی سکولار پرداختند. از سوی دیگر فهم ناقص جریان های فکری از غرب که متأثر از فقدان فهم فلسفی در این دوره است، موجب گردید مبتنی بر سیاست های اتخاذ شده، اقداماتی صورت گیرد که حتا توسعه علم و تکنولوژی در ایران توفیق نیافته و با شکست مواجه گردد.