نام پژوهشگر: حسین نعیمی پور
رحمت ابابکری محمد حسن فتحی نسری
به منظور بررسی تاثیر افزودن نعناع به کنسانتره شروع کننده گوساله های شیرخوار هلشتاین آزمایشی با استفاده از 30 رأس گوساله (15 رأس نر و 15 رأس ماده) با میانگین وزن تولد 3/41 کیلوگرم انجام شد. تیمارها شامل 1) کنسانتره شروع کننده معمولی (تیمار شاهد)، تیمار 2) کنسانتره شروع کننده حاوی 025/0 درصد اسانس نعناع بر اساس ماده خشک و تیمار 3) کنسانتره شروع کننده حاوی 05/0 درصد اسانس نعناع براساس ماده خشک، بودند. اثر جیره های غذایی بر مصرف کنسانتره شروع کننده، کل مصرف خوراک، بازده مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه معنی دار نبود اما بر مصرف علوفه در کل دوره معنی دار (05/0 >p) بود. افزودن اسانس در سطح 05/0 درصد میانگین سن از شیرگیری گوساله ها را بطور معنی داری (05/0 >p) کاهش داد. میانگین سن از شیرگیری گوساله های تغذیه شده با کنسانتره حاوی 05/0 درصد اسانس نعناع، 8 روز کمتر از گوساله های تغذیه شده با جیره شاهد بود و این اختلاف معنی دار بود (05/0 >p). نتایج نشان داد که در دوره قبل از شیرگیری جیره های غذایی بر قوام مدفوع تأثیر معنی دار داشت (0204/0p=) به طوری که میانگین قوام مدفوع گوساله های تغذیه شده با جیره 3 که حاوی سطح 05/0 درصد اسانس نعناع بود بالاتر از گوساله های تغذیه شده با جیره شاهد بود. اثر جیره های مختلف بر غلظت کل اسیدهای چرب فرار در کل دوره آزمایش و نیز در هفته های مختلف معنی دار نبود. همچنین نتایج نشان داد که اثر جیره های غذایی بر ph مایع شکمبه گوساله ها معنی دار نبود. پس از شیر گیری ph مایع شکمبه گوساله های تغذیه شده با هر سه جیره نسبت به هفته سوم و ششم تا حدودی بیشتر شد. اثر جیره های غذایی مختلف بر غلظت گلوکز خون معنی دار نبود. غلظت گلوکز خون گوساله های تغذیه شده با جیره های 2 و 3 در کل دوره آزمایش، تا حدودی بیشتر از غلظت گلوکز خون گوساله های تغذیه شده با جیره 1 بود، هر چند این اختلاف معنی دار نبود. اثر جیره های غذایی بر غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات خون گوساله ها معنی دار نبود. غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات خون گوساله های تغذیه شده با جیره 2 و 3، در کل دوره آزمایش بیشتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 بود هر چند این اختلاف معنی دار نبود. همچنین با افزایش سن، غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات خون گوساله های تغذیه شده با هر سه جیره به لحاظ عددی افزایش یافت. نتایج نشان داد اثر جیره های غذایی مختلف بر غلظت اوره خون معنی دار نبود. در کل دوره آزمایش، غلظت اوره خون گوساله های تغذیه شده با جیره 2 و 3 بیشتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 بود هر چند این اختلاف نیز معنی دار نبود. افزودن اسانس به کنسانتره سبب افزایش غیر معنی دار غلظت اوره خون شد. نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن اسانس نعناع به میزان 05/0 درصد ماده خشک به کنسانتره شروع کننده با بهبود برخی پارامترهای تخمیر شکمبه ای و نیز عملکرد گوساله ها، سن از شیر گیری آنها را کاهش داد.
راضیه ایزد خواه همایون فرهنگ فر
در این پژوهش به منظور تحلیل فنوتیپی و ژنتیکی برخی خصوصیات تولیدی شیر محاسبه شده بر اساس تابع نمائی ویلمینک از تعداد 130668 رکورد شیر روز آزمون متعلق به 15183 رأس گاو نژاد هلشتاین شکم اول گاوداری های خراسان رضوی در 131 گله که در طی سال های 1379 تا 1388 زایش داشتند، استفاده شد. ابتدا تابع نمائی ویلمینک بر رکورد های شیر روز آزمون هر یک از گاو ها بطور جداگانه توسط رویه غیر خطی نرم افزار آماری sas برازش شد. سپس بر اساس پارامتر های برآورد شده تابع مزبور، خصوصیات تولیدی شیر شامل شیر 305 روز، شیر اوج شیردهی، زمان اوج شیردهی و تداوم شیردهی محاسبه گردید. آنالیز اثر سازه های محیطی بر صفات مزبور، توسط مدل های مختلط خطی انجام شد. اثر ثابت گله و سال زایش، بر پارامتر های تابع ویلمینک و خصوصیات تولیدی شیر معنی دار بود. متغیر همراه درصد ژن هلشتاین بر مقدار پارامتر a تابع ویلمینک (0125/0p<)، شیر اوج شیردهی (0009/0p<) و زمان اوج شیردهی (0067/0p<) اثر معنی دار آماری داشت. متغیر همراه سن هنگام اولین زایش بر پارامتر های a ، bو c تابع ویلمینک، شیر 305 روز و شیر اوج شیردهی اثر معنی دار آماری داشت (0001/0 p<). اثر فاصله اولین رکوردگیری از زایش بر پارامتر های a، bو c تابع ویلمینک، شیر 305 روز، تداوم شیردهی و زمان اوج شیردهی معنی دار بود (0001/0 p<). اثر زمان اوج شیردهی بر شیر 305 روز، شیر اوج شیردهی و تداوم شیردهی معنی دار بود (0001/0 p<). متغیر همراه شیر اوج شیردهی بر تداوم شیردهی اثر معنی دار آماری داشت (0001/0 p<). روند فنوتیپی مثبت و معنی دار برای پارامتر aتابع ویلمینک، شیر 305 روز، شیر اوج شیردهی و زمان اوج شیردهی وجود داشت و مقادیر آن برای صفات مزبور به ترتیب 7/0 کیلوگرم، 11/166 کیلوگرم، 63/0 کیلوگرم و 69/0 روز در سال بود. تحلیل ژنتیکی صفات شیر 305 روز، تداوم شیردهی، شیر اوج شیردهی و زمان اوج شیردهی توسط یک مدل حیوانی تک صفته انجام شد و اجزای واریانس ژنتیکی و محیطی صفات با روش حداکثر درستنمایی محدود شده بدون استفاده از مشتق گیری با کمک نرم افزار dmu برآورد شد. وراثت پذیری شیر 305 روز، تداوم شیردهی، زمان اوج شیردهی و شیر اوج شیردهی به ترتیب 184/0، 050/0 ، 051/0 و 170/0 بود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برای شیر اوج شیردهی، روند ژنتیکی منفی و معنی دار آماری (05/0 p<) وجود داشت و مقدار آن 014/0- کیلوگرم در سال بود.
سمیه صیفی نوقابی مسلم باشتنی
چکیده این آزمایش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی و خصوصیات تجزیه پذیری گیاه مرتعی شور بیابانی با استفاده از روش کیسه های نایلونی انجام گرفت. نمونه برداری از منطقه دشت شمالی شهرستان گناباد انجام شد. ابتدا پس از بررسی مراحل رشد فنولوژی گیاه، انجام عملیات میدانی انتخاب محل و برداشت نمونه از گیاه مورد نظر در سه مرحله رشد صورت گرفت. نمونه های برداشت شده پس از خشک شدن در هوای آزاد به ذرات 2 میلیمتری آسیاب شد و ترکیب شیمیایی گیاه بررسی شد. همچنین قسمتی از نمونه گیاه شور بیابانی جمع آوری شده از مرحله بذردهی، با سود و آهک عمل آوری شد و ترکیب شیمیایی آن نیز بررسی شد. جهت تعیین میزان تجزیه پذیری ماده خشک، پروتئین، فیبر نامحلول در شوینده اسیدی، فیبر نامحلول در شوینده خنثی گیاه از 2 رأس گاو فیستوله شده استفاده گردید و میزان تجزیه پذیری نمونه ها در زمان های صفر، 2، 4، 8، 16، 24، 36، 48 ، 72 و 96 ساعت اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در بین مراحل رشد گیاه شور بیابانی حداکثر پروتئین خام و ماده آلی در مرحله رویشی به ترتیب 34/10 و 75/76 درصد بوده و اختلاف بین مراحل رشد از نظر آماری معنی دار بود (05/0p<). حداکثر خاکستر در مرحله بذردهی (9/31درصد) مشاهده شد. با پیشرفت مرحله رشد از میزان پروتئین گیاه کاسته شده و بر مقدار فیبر نامحلول در شوینده اسیدی و فیبر نامحلول در شوینده خنثی آن افزوده شد. قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام، فیبر نامحلول در شوینده اسیدی، فیبر نامحلول در شوینده خنثی در مرحله رویشی از دیگر مراحل رشد بیشتر بود. برای فیبر نامحلول در شوینده اسیدی اختلاف بین مرحله رشد رویشی و گلدهی با رسیدن بذر معنی دار بود، ولی بین مرحله رشد رویشی و گلدهی اختلاف معنی دار وجود نداشت. اختلاف معنی دار بین تیمارها در رابطه با فیبر نامحلول در شوینده خنثی و پروتئین مشاهده شد. در مورد عمل آوری انجام شده نتایج موید این بود که عمل آوری با سود باعث افزایش پروتئین و ماده آلی و همچنین افزایش تجزیه پذیری ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی شد. نتایج حاصل از تولید گاز نیز افزایش تولید گاز را در مرحله رویشی نشان داد. عمل آوری با سود یا آهک نتوانست تولید گاز را تحت تأثیر قرار دهد. بیشترین میانگین گاز تولیدی مربوط به بخش نامحلول در آب ولی قابل تخمیر گیاه عمل آوری شده با سود (تیمار2) بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری با تیمار 3 (عمل آوری با آهک) داشت.
علی قربانی نظر افضلی
در این آزمایش اثرات سطوح مختلف پری بیوتیک و پروبیوتیک بر سیستم آنتی اکسیدانی و برخی ویژگی-های خونی جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 256 جوجه گوشتی راس 308 استفاده شد که بطور تصادفی به 8 گروه با 4 تکرار و در هر تکرار 8 جوجه تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: تیمار 1 بعنوان شاهد در نظر گرفته شد و از جیره پایه تغذیه شدند، تیمار 2،3 و 4 که جیره پایه به همراه 025/0، 050/0 و 075/0 درصد پری بیوتیک به ترتیب استفاده نمودند، تیمار 5 که از 01/0 درصد پروبیوتیک و 6، 7 و 8 به ترتیب حاوی 025/0، 050/0، 075/0 درصد پری بیوتیک + 01/0 درصد پروبیوتیک استفاده نمودند. هر کدام از جیره ها بطور تصادفی به 8 گروه جوجه ها در سن 28-42 روزگی که در معرض استرس گرمایی (1± 33 درجه سانتی گراد) برای مدت زمان 8 ساعت قرار گرفته بودند داده شد. نتایج نشان می دهد که پری بیوتیک (در همه سطوح) و پروبیوتیک بطور معنی داری مقدار گلوکز، پروتئین تام، منیزیم، کلسیم، ast، گلوتاتیون پراکسیداز، عیار پادتن علیه گلبول قرمز و igg را افزایش می دهد (05/0>p) و تفاوت معنی داری در میزان گلوبولین، آلبومین، آهن، فسفر، alt، sod و igm مشاهده نشد. این نتایج نشان می دهد که پروبیوتیک و پری-بیوتیک احتمالاً اثرات منفی تنش حرارتی در طیور را از طریق بهبود پاسخ ایمنی و افزایش فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی کاهش می دهند.
ولی محمد شعبان مسلم باشتنی
چکیده این آزمایش به منظور تعیین ترکیبات ضد تغذیه ای و ارزش غذایی علوفه تازه و سیلو شده ی سورگوم برداشت شده در مراحل مختلف رشد با استفاده از روش کیسه های نایلونی انجام شد. علوفه سورگوم در اواسط اردیبهشت ماه سال 1391 کشت شد و در طی سه مرحله از رشد (رویشی، گلدهی و بذردهی) برداشت شد. بخشی از علوفه های برداشت شده در طی مرحله رویشی وگلدهی در سطل های پلاستیکی در 4 تکرار سیلو شد. پس از 81 روز درب سیلوهای آزمایشی باز شد. نمونه برداری از سیلاژها و علوفه تازه در زمان معین انجام شد. فراسنجه های اندازه گیری شده شامل پروتئین خام، چربی خام، خاکستر، الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی، اسیدیته، نیتروژن آمونیاکی ،کلسیم، فسفر، سدیم و پتاسیم بودند. نتایج نشان داد که ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز علوفه تازه سورگوم با افزایش سن گیاه روند صعودی داشت. مقدار پروتئین خام، چربی خام و تانن کل با رشد گیاه بطور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). درصد خاکستر طی مراحل رشد تغییر داشت بطوری که مقدار آن در مرحله گلدهی کمترین و طی مرحله رویشی بیشترین مقدار بود. مقدار تانن کل سیلاژ نسبت به علوفه تازه سورگوم در طی مرحله گلدهی بطور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). مقدار پروتئین خام سیلاژ با افزایش سن بطور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). همچنین با پیشرفت مرحله رشد مقدار کربوهیدرات های محلول بطور معنی داری کاهش یافت (05/0>p)، در حالی که سایر ترکیبات سیلاژ تحت تأثیر مرحله رشد قرار نگرفت. نتایج حاصل از بررسی خصوصیات تجزیه پذیری ماده خشک، پروتئین خام و دیواره سلولی نشان داد که بین فراسنجه های تجزیه پذیری در دو مرحله از رشد تفاوت معنی داری وجود نداشت. بطور کلی نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که بین مرحله رویشی و گلدهی از لحاظ ترکیبات شیمیایی و برخی خصوصیات هضمی در علوفه تازه و سیلو شده سورگوم تفاوت زیادی وجود
سید حسین شجاعی نظر افضلی
چکیده این تحقیق به منظور بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف گلیسرید اسید بوتیریک (baby c4) به همراه پری بیوتیک میتو (mhf-y) در جیره های غذایی مرغان تخمگذار بر عملکرد و برخی صفات تخم مرغ و فراسنجه های بیوشیمیایی سرم خون و لیپید های زرده تخم مرغ انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 2×4 شامل: چهار سطح گلیسرید اسید بوتیریک (0، 15/0، 30/0 و 45/0 درصد) و دو سطح پری بیوتیک (0 و 15/0 درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی با تعداد 192 قطعه مرغ تخمگذار سویه های-لاین (w36) از سن 33 تا 47 هفتگی در 8 تیمار و 3 تکرار (با 8 قطعه مرغ در هر تکرار) انجام گردید. جیره های آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد، 2– شاهد+ 15/0 درصد گلیسرید اسید بوتیریک+ 0% پری بیوتیک، 3- شاهد+ 30/0% گلیسرید اسید بوتیریک+ 0% پری بیوتیک، 4-شاهد+ 45/0% گلیسرید اسید بوتیریک + 0% پری بیوتیک 5- شاهد+ 15/0% پری بیوتیک + 0% گلیسرید اسید بوتیریک، 6- شاهد+ 15/0 % گلیسرید اسید بوتیریک + 15/0 % پری بیوتیک، 7- شاهد+ 30/0 % گلیسرید اسید بوتیریک + 15/0 % پری بیوتیک، 8- شاهد+ 45/0 % گلیسرید اسید بوتیریک +15/0% پری بیوتیک بودند. مقدار شاخص های درصد تولید تخم مرغ، توده ی تخم مرغ تولیدی و ضریب تبدیل غذایی تحت تأثیر گروه های آزمایشی قرار گرفت (05/0> p). به نحوی که بالاترین درصد تخم مرغ تولیدی، توده تخم مرغ تولیدی در جیره حاوی 15/0 درصد اسید + 15/0 درصد پری بیوتیک و بهترین ضریب تبدیل غذایی و بیشترین افزایش وزن بدن در تیمار حاوی 15/0 درصد پری بیوتیک + 30/0 درصد اسید به دست آمد. وزن تخم مرغ تولیدی و مصرف خوراک روزانه و افزایش وزن تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت،اما از نظر عددی بالاترین وزن تخم مرغ تولیدی ،مصرف خوراک روزانه در تیمار حاوی 15/0 درصد پری بیوتیک و 15/0 درصد گلیسرید اسید بوتیریک مشاهده گردید. شاخص های واحد هاو، مقاوت پوسته، ضخامت پوسته، شاخص شکل تخم مرغ، رنگ زرده، درصد زرده و سفیده تخم مرغ و لیپیدهای سرم خون تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. درصد پوسته تخم مرغ در تیمار تغذیه شده با جیره حاوی 15/0 درصد پری بیوتیک به طور معنی داری نسبت به جیره های بدون پری بیوتیک پایین تر بود(05/0p<). کلمات کلیدی:گلیسرید اسید بوتیریک، پری بیوتیک، خصوصیات کیفی تخم مرغ، عملکرد
سعید علی تنه نظر افضلی
چکیده این آزمایش به منظور بررسی مقایسه دانه زنیان ( carum copticum) و دانه گشنیز (coriandrum sativum) روی فاکتورهای عملکردی، بررسی وزن نسبی اجزای لاشه و متابولیت های خونی در جوجه های گوشتی راس 308 انجام گرفت. آزمایش به روش فاکتوریل (3×3) در قالب طرح کاملاً تصادفی با تعداد 288 قطعه جوجه گوشتی در 9 تیمار، شامل دانه زنیان در سه سطح (صفر، 1درصد و 2درصد) و نیز دانه گشنیز در سه سطح (صفر، 1درصد و 2درصد) با 4 تکرار بمدت 6هفته انجام شد. در پایان دوره آزمایش تیمارهای حاوی سطوح 2درصد از هرکدام و یا مخلوط دانه های زنیان و گشنیز از عملکرد مطلوبی از خود نشان ندادند. و در مقابل سطوح 1درصد عملکرد خوبی نسبت به دیگر تیمارها نشان دادند (05/0>p). در رابطه با تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده از خصوصیات لاشه نیز سطوح 2درصد دانه زنیان و گشنیز بطور معنی داری منجر به کاهش میزان چربی محوطه بطنی، سطح 2درصد دانه زنیان سبب افزایش وزن سنگدان و نیز سطح 1درصد دانه گشنیز باعث کاهش طول ایلئوم گردیدند (05/0>p). در ارتباط با متابولیت های سرم خونی، سطح 1درصد دانه گشنیز بطور معنی داری اثر کاهشی روی گلوکز خون در پی داشت. در مقابل، سطح 2درصد دانه زنیان سبب کاهش کلسترول خون گردید. بعلاوه سطوح 2درصد دانه زنیان و گشنیز کاهش میزان کلسیم سرم را نشان دادند بطوریکه در سطح 2درصد دانه زنیان کاهش معنی داری در فسفر سرم مشاهده گردید (05/0>p).
سهیلا شبخوان مسلم باشتنی
این آزمایش به منظور بررسی اثر ملاس چغندرقند و آبپنیر بر ترکیب شیمیایی، خصوصیات کیفی و همچنین تجزیه پذیری سیلاژ سورگوم به روش کیسه های نایلونی انجام شد. گیاه سورگوم در مرحله گلدهی با میانگین 25 درصد مادهخشک برداشت شد. آزمایش با سه تیمار و چهار تکرار انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل سیلاژ سورگوم بدون افزودنی، سیلاژ سورگوم حاوی 10 درصد ملاس و سیلاژ سورگوم حاوی 10 درصد آبپنیر بود. علوفه های مورد نظر در سطل های پلاستیکی به مدت 81 روز سیلو شدند. نتایج نشان داد، مقدار مادهخشک به طور معنی داری (05/0p<) با افزودن ملاس افزایش یافت. الیاف نامحلول در شویندهخنثی با افزودن ملاس به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. مقدار کلسیم، فسفر و سدیم به طور معنی داری در سیلاژ فرآوری شده با ملاس نسبت به سیلاژ فرآوری شده با آبپنیر افزایش یافت. مقدار ph و نیتروژنآمونیاکی در سیلاژهای عمل آوری شده با ملاس و آبپنیر به طور معنی داری (01/0p<) کاهش یافت. افزودن ملاس منجر به افزایش معنی دار (05/0p<) کربوهیدرات های محلول در آب شد. شاخص کیفی سیلاژهای فرآوری شده با ملاس و آبپنیر به طور معنی داری (01/0p<) بهبود یافت. افزودن ملاس اثر معنی داری (05/0p<) بر افزایش بخش سریعتجزیه مادهخشک داشت. بخش سریعتجزیه پروتئین خام به طور معنی داری (05/0p<) تحت تأثیر ملاس افزایش یافت. همچنین تجزیه-پذیری موثر فیبر در همه سرعت های عبوری به طور معنی داری (05/0p<) در سیلاژهای فرآوری شده با آبپنیر و ملاس افزایش یافت. نتایج تست گاز نشان داد، مقدار تولید گاز به طور معنی داری (05/0p<) در سیلاژ بدون افزودنی بیشتر از سیلاژ حاوی آبپنیر بود ولی تفاوت معنی داری با سیلاژ حاوی ملاس نداشت. نتایج این آزمایش نشان داد ملاس و آب پنیر منجر به بهبود کیفیت سیلاژ سورگوم شد.
حمیده حیدری مسلم باشتنی
این آزمایش بمنظور تعیین ترکیب شیمیایی و خصوصیات تجزیه پذیری گیاه مرتعی و علف هرز سلمه تره با استفاده از روش کیسه های نایلونی انجام گرفت . نمونه برداری از منطقه صالح آباد واقع در بیدخت گناباد انجام شد.نمونه برداری در سه مرحله رویشی ، گلدهی و بذردهی صورت گرفت. نمونه ها پس از خشک شدن در هوای آزاد به ذرات 2 میلیمتری آسیاب شد. تر کیب شیمیایی گیاه بررسی شد.هم چنین قسمتی از نمونه گیاه سلمه تره جمع آوری شده از مرحله گادهی ، با آهک به مدت 4،2 و 8 روز عمل آوری شد و ترکیب شیمیایی آن نیز بررسی شد.جهت تعیین میزان تجزیه پذیری ماده خشک ،پروتئین ،فیبرنامحلول در شوینده ی خنثی و چربی گیاه از یک راس گاو فیستوله استفاده گردید.نتایج نشان داد که در بین مراحل رشد،گیاه سلمه تره حداکثر پروتئین خام را در مرحله ی رویشی دارا بوده و میزان آن 27.12 در صد می باشد. در رابطه با تجزیه پذیری موثر شکمبه ای الیاف نامحلول در شوینده خنثی گیاه سلمه تره عمل آوری شده با آهک ، هیچ کدام از نتایج از نظر آماری معنی دار نبود.(p<0.05) هم چنین تجزیه پذیری موثر الیاف نامحدود در شوینده خنثی با افزایش ساعات نرخ عبور کاهش یافت.
حسن فرزانه نظر افضلی
چکیده در این پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه، اطلاعات کامل مربوط به 138 واحد مرغداری گوشتی شامل اطلاعات عمومی، عملکرد فصل پاییز و عملکرد فصل زمستان درسال 1389 (قبل از بهینهسازی) و در سال 1392 (بعد از بهینهسازی) در شهرستانهای گناباد، بجستان، فردوس و مهولات که در منطقه جنوبی استان خراسان رضوی واقع شدهاند جمعآوری گردید. با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده ضریب تبدیل خوراک، درصد تلفات و شاخص اقتصادی اروپایی برای هر یک از واحدهای مرغداری محاسبه شد، دادهها ابتدا در نرم افزار exel جمعبندی و در نرم افزار spss (نسخهی 19) وارد گردید. با استفاده از تکنیکهای آماری آنالیز واریانس، آزمون t (با نمونههای جفت)، جداول فراونی، اثر متغیرهای مستقل فصل، شهر، وضعیت بهینهسازی، مزرعه، محل خرید جوجه یکروزه، ظرفیت و طول دوره پرورش بر متغیرهای وابسته سوخت و برق مصرفی، ضریب تبدیل خوراک، وزن کل مرغ تولیدی، شاخص اقتصادی اروپایی، طول دوره پرورش مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین متغیرهای وابسته یادشده در دو وضعیت قبل و بعد از بهینهسازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای وابسته طول دوره پرورش، تعداد جوجهریزی، ضریب تبدیل خوراک، وزن کل مرغ تولیدی و شاخص اقتصادی اروپایی در دو وضعیت قبل و بعد از بهینهسازی با یکدیگر تفاوت معنیدار آماری دارد (05/0 >p) و تحت تأثیر بهینهسازی قرار گرفته است. علاوه بر این متغیرهای وابسته میزان سوخت و برق مصرفی، درصد تلفات در دو وضعیت قبل و بعد از بهینهسازی با یکدیگر تفاوت معنیدار آماری ندارد و تحت تأثیر بهینهسازی واقع نگردیدهاند.
عبدالظاهر کمالی سنگانی حسین نعیمی پور
چکیده ندارد.
مریم گلی زاده احمد ریاسی
دراین آزمایش ترکیب شیمیایی، ضرایب تجزیه پذیری و قابلیت هضم شکمبه ای- روده ای دانه خلر خام و عمل آوری شده با استفاده از روش کیسه های نایلونی و روش های برون تنی تعیین شد. ترکیب شیمیایی نمونه ها شامل پروتئین خام، چربی خام، خاکستر، الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی، کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، کلر، منیزیوم، آهن و تانن ها با استفاده از روش های استاندارد تعیین شدند. نمونه ها شامل دانه خلر خام، حرارت داده شده (120 درجه سانتی گراد) به مدت 1، 2 و 3 ساعت و بخار داده شده به مدت 10، 20 و 30 دقیقه بود. ضرایب تجزیه پذیری نمونه ها پس از انکوباسیون به مدت صفر، 2 ،4 ،8 ،16 ،24 و48 ساعت در شکـمبه یک راس گاو ماده بالغ هلشتین مجهز به فیستولای شکمبه ای محاسبه شد. برای محاسبه این ضرایب از معادله p = a + b(1 – e –ct) استفاده شد. قابلیت هضم شکمبه ای و بعد از شکمبه ای نمونه ها نیز با انکوباسیون آنها به مدت 12 ساعت در شکمبه و سپس انکوباسیون در دستگاه شبیه ساز هضم تعیین شد. همچنین پارامترهای تخمیر نمونه ها با روش تولید گاز محاسبه شدند. نتایـج آزمایش نشان داد کـه برخی ترکیبات شیمیایی دانه خلر قابل مقایسه با دانه سویا بود. همچنان مشخص شد که بخش سریع تجزیه ی ماده خشک و پروتئین خام خلر خام اختلافاتی با نمونه های عمل آوری شده داشت. بخش با پتانسیل تجزیه ی ماده خشک و پروتئین خام دانه خلر حرارت داده شده به مدت 2 و 3 ساعت بیشتر از دیگر نمونه ها بود. نسبت ناپدید شدن ماده خشک و پروتئین خام خلر حرارت داده شده به مدت 2 و 3 ساعت در شکمبه بطور معنی داری (05/0>p) از خلر خام کمتر بود و با افزایش نسبت ناپدید شدن روده ای ماده خشک و پروتئین هضم نشده در شکمبه جبران شد. خلر بخار داده شده به مدت 30 دقیقه بیشترین نسبت ناپدید شدن ماده خشک و پروتئین خام در کل دستگاه گوارش (به ترتیب 868 و953 گرم در کیلوگرم) را داشت. نتایج نشان داد که در زمان های قبل از 12 ساعت از انکوباسیون، خلر خام پتانسیل تولید گاز بیشتری در بین سایر نمونه ها داشت. ولی پس از 12 ساعت انکوباسیون، تولید گاز دانه خلر بخار داده شده به مدت 30 دقیقه و حرارت داده شده به مدت 2 ساعت بیشتر از نمونه های دیگر بود (05/0>p). نتایج این آزمایش نشان داد که عمل آوری باعث تغییر در جهت مثبت برای تجزیه پذیری و قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین خام دانه خلر می شود.