نام پژوهشگر: محمود زنجیرچی
محمد اصفهانی زنجانی لعیا الفت
در این تحقیق به بررسی رابطه ی بین تواناسازهای چابکی و توانایی چابکی در شرکت های تولید کننده ی قطعات ایران خودرو پرداخته شده است. ابتدا اقدام به طراحی و تهیه ی پرسشنامه هایی جهت سنجش تواناسازها و توانایی های چابکی در شرکت ها گردید. در ادامه با استفاده از روش های مختلف این پرسشنامه ها در میان شرکت های جامعه آماری تحقیق توزیع و پس از مدتی پاسخ های آن ها جمع آوری شدند. بعد از جمع آوری پاسخ پرسشنامه ها، از تحلیل عاملی برای بررسی و تایید روایی سازه و همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی سازه استفاده گردیده است. سپس با استفاده از تحلیل آماری رگرسیون چند متغیره رابطه ی میان متغیرهای مستقل و متغیر وابسته ی تحقیق مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. این بررسی رابطه ی معنی داری را میان برخی از ابعاد تواناسازهای چابکی و چابکی سازمان آشکار می سازد. در این مطالعه از نرم افزار spss جهت انجام محاسبات آماری استفاده شده است.
ایوب بهرامیان پرچکوهی حبیب زارع احمد آبادی
این تحقیق تلاش نموده است که میزان آمادگی صنعت خودرو را برای پیاده سازی موفق مدیریت دانش مورد بررسی قرار دهد. برمبنای مدل ارائه شده توسط استانکوسکی و همکاران، که مبنای اصلی مدل پژوهش حاضر است، چهار زیرساخت اصلی برای مدیریت دانش وجود دارد که عبارتند از: زیرساخت آموزش، زیرساخت فناوری، زیرساخت سازمانی و زیرساخت رهبری. این زیرساخت ها در این پژوهش در پنج شرکت اصلی خودروساز شامل سایپا، ایران-خودرو، پارس خودرو، زامیاد و بهمن، مورد سنجش قرار گرفته اند. محقق با استفاده از ابزار پرسشنامه، وضعیت شاخص های هریک از زیرساخت ها را از دیدگاه مدیران شرکت های فوق مورد پرسش قرار داده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهند که همه شرکت ها در زمینه دو زیرساخت سازمانی و رهبری نیروی انسانی وضعیت نامطلوبی دارند. سه شرکت سایپا، ایران-خودرو و پارس خودرو، به لحاظ زیرساخت فناوری دارای شرایط مطلوبی هستند اما بهمن و زامیاد وضعیت مناسبی ندارند. از لحاظ زیرساخت آموزش نیز تمامی شرکت ها از نظر عامل یادگیری سازمانی مطلوب اما از نظر عامل آموزش اصول و مفاهیم مدیریت دانش ضعیف بودند. فرهنگ سازمانی مهمترین عامل در اثربخشی مدیریت دانش شناخته شد.
محمد جوانمردی محمود زنجیرچی
محیط کسب و کار کنونی، محیط تغییر و دگرگونیهای سریع و پویا است. بنابراین تغییر، یکی از بزرگترین خصوصیات سازمانها و موسسات در حوزه رقابتی امروز است . این تغییر و تحولات باعث شده است که صاحبنظران در دهه های اخیر، بحثهای گسترده ای را در زمینه ضرورت توجه به عوامل محیطی موثر در سازمانها مطرح کنند. به عبارتی می توان گفت رویکردها و راه حلهای گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود را برای رویارویی با چالشهای سازمانی و محیط بیرونی از دست داده اند. چابکی توانایی سازمان برای تغییر است تا فرصتهایی را که براساس این تغییر ایجاد می شود مورد بهره برداری قرار دهد. سازمان چابک سازمانی است که می تواند تغییر کند و خود را با تغییرات محیطی همچون یک استراتژی پیروز مندانه وفق دهد؛ در حالی که تحقیقات زیادی در مورد شناسایی شاخص های تواناساز و توانمندی و بررسی ارتباط بین آنها به طور دقیق انجام نشده است در این پژوهش برآن شدیم تا شاخص های چابکی سازمان و عامل های تواناساز سازمان ها در راستای دستیابی به چابکی را در صنعت مواد غذایی و لبنیاتی شناسایی و مورد تحلیل قرار دهیم. در این پژوهش چابکی سازمانی و تواناسازها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که در صنعت مورد بررسی هشت شاخص وجود دارند که می توانند مستقیما بر سطح چابکی سازمان و مدت زمان دستیابی سازمان به چابکی تاثیر چشمگیری داشته باشند. جهت بررسی ارتباط بین تواناسازها و چابکی و پیش بینی سطح چابکی از روشهای رگرسیون چند متغیره و رگرسیون غیر خطی و glm و شبکه عصبی استفاده گردید . همچنین میزان تاثیر هر یک از این شاخص ها مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس رتبه بندی مدل شبکه عصبی و رگرسیون اتوماسیون بیشترین تاثیر را بر سطح چابکی سازمانی دارا می باشد. در این پژوهش با توجه به شاخص هایی که جهت سنجش مدل های بکار رفته مورد استفاده قرار گرفته است مدل شبکه عصبی از کارایی مناسبی برخوردار بوده است.
علی حسامی حقیقی محمود زنجیرچی
از آنجا که امروزه بسیاری از فرآیند ها و کسب و کارها با فضای الکترونیک عجین شده است و در حال حاضر بسیاری از خدمات در فضای مجازی ارائه می شوند (عملیات های بانکی، خدمات سیستم های اطلاعاتی، ارسال نامه های الکترونیک، پیگیری روند مرسوله های پستی، و ...). پژوهشگر با استفاده از روش فضای تلورانسی (سنجش حداقل و حداکثر توقعات)، مدلی بر پایه سروکوال، به ارزیابی کیفیت خدمات سیستم گلستان پرداخته و با دخالت دادن فاکتورهای تأثیرگذار، روش هایی را برای رتبه بندی ابعاد کیفیت خدمات ارائه نموده است. در این پژوهش دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز به عنوان نمونه برگزیده شده است. پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری داده انتخاب شده است. در نتیجه این پژوهش، پس از انجام آزمون تحلیل عاملی به طور کل چهار پرسش شامل سه پرسش از بعد پاسخگویی و یک سوال از بعد همدلی غیر مرتبط شناخته شدند. در ادامه حداکثرو حداقل توقعات، فضای تلورانسی و میزان همبستگی هر بعد با ادراک کیفیت خدمات کلی محاسبه شد و از آن ها در روش های رتبه بندی ابعاد از جمله تکنیک topsis و بهره گرفته شد. محقق در نهایت با توجه به اهداف سازمان در خدمات، روش های متفاوتی را برای رتبه بندی ارائه می نماید.
لیلا شیخ پور داریوش دموری
عرضه سهام اولیه و قیمت گذاری آن از اهمیت بسزایی در بازار سرمایه و اقتصاد کشور برخوردار است. این مسئله در کشورهای در حال توسعه به دلیل خصوصی سازی عمده شرکت های عرضه اولیه از اهمیت بیشتری برخوردار است. تحقیقات نشان می دهد که در بیشتر کشورها عرضه سهام اولیه کم تر از قیمت ذاتی ارزش گذاری می شود. یعنی سهام عرضه اولیه در کوتاه مدت بازدهی غیرعادی مثبتی دارد. یکی از فرضیات مطرح شده در پیشینه تحقیقات مالی برای توضیح این مسئله، که به عنوان "معمای عرضه اولیه" از آن یاد می شود، فرضیه علامت دهی است. این فرضیه عرضه زیر قیمت سهام را علامتی می داند که شرکت ناشر به بازار سهام می فرستد تا با این عمل نشان دهند که شرکت از کیفیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر به منظور تجزیه و تحلیل رابطه بین عرضه زیر قیمت سهام شرکت های تازه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و عرضه های ثانویه و عوامل موثر بر عرضه زیر قیمت سهام انجام شده است. دوره زمانی تحقیق از سال 1378 تا 1387 شامل کلیه شرکت های تازه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. تجزیه و تحلیل نتایج از طریق رگرسیون خطی چندگانه، رگرسیون لوجیت و رگرسیون توبیت در محیط excel(2007) ، spss(16.0) و (eviews(7 صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که فرضیه علامت دهی در بورس اوراق بهادار تهران از حمایت تجربی برخوردار نیست و فرضیه بازخور بازار به طور قوی رد می شود. هم چنین در آزمون تئوری گزینش نامطلوب این نتیجه حاصل شد که تنها عامل موثر بر عرضه زیر قیمت سهام، انحراف معیار بازده هفتگی دوره کوتاه مدت می باشد.
لیلا خوانچه مهر محمود زنجیرچی
در عصر کنونی سازمان هایی موفق ترند که ضمن کاهش هزینه های خود، توانایی واکنش سریع به تغییرات را نیز داشته باشند. در دهه های اخیر دو مفهوم نابی و چابکی مطرح شده است که به عنوان الگوهایی برای عرضه محصولات و خدمات با کیفیت، کاهش هزینه ها ، توانایی پاسخگویی موثر به مشتری، افزایش بهره وری و ... توسط سازمان ها به کار گرفته می شوند. مفهوم نابچابک رویکرد جدیدی است که در آن دو مفهوم نابی و چابکی برای یک زنجیره ی تأمین به کار می روند بدین ترتیب که با استفاده از نقطه ی تفکیک ، زنجیره ی تامین به دو قسمت تقسیم می شود، در بخش بالادست زنجیره از الگوی ناب و در بخش پایین دست از الگوی چابک استفاده می شود. علیرغم مزایایی که این روش دارد ولی دو الگوی ناب و چابک برای بخش های مختلف یک زنجیره به کار می روند و امکان اجرای آن برای یک سازمان منفک از زنجیره تامین وجود ندارد. در این تحقیق رویکرد جدیدی از نابچابکی به کار می رود که در آن سطح مناسبی از هر دو الگوی ناب و چابک در یک سازمان به کار گرفته می شود که این سطح ممکن است در فرآیندهای مختلف سازمان متفاوت باشد. در واقع با توجه به نوع فعالیتهای هر فرآیند سطح مناسب نابچابکی تعیین می شود که در این پژوهش سطح تعادل نامیده می شود. در این پژوهش ابتدا مولفه ها ی نابی و چابکی استخراج شده و به دو دسته عوامل الزام آور و عوامل درونی تقسیم شدند. سپس وزن تمامی این مولفه ها در الگوی ناب یا چابک با استفاده از نظر خبرگان به دست آمد. مطالعه موردی بر روی شرکت ملی پخش فرآورده ها ی نفتی ایران انجام شد و با سنجش تأثیر عوامل الزام آور، میزان جهت گیری مناسب به سمت هر یک از الگوهای نابی و چابکی برای هر فرآیند تعیین شد. پس از آن شکاف عملکرد عوامل درونی نابی و چابکی در وزن آن ها ضرب شد و عدد به دست آمده در میزان الزام آور بودن هر الگو ضرب شد و با رتبه بندی این اعداد مهمترین عوامل بحرانی دستیابی به نابچابکی شناسایی و پروژه ها ی بهبود با استفاده از نظر خبرگان سازمان تعریف شد. در نهایت پروژه ها ی بهبود نیز با استفاده از تکنیکqfd رتبه بندی شد. بر اساس نتایج این تحقیق، در اکثر فرآیندهای سازمان مربوطه سطح مورد نیاز به کارگیری الگوهای ناب و چابک بسیار به هم نزدیک است که لزوم استفاده همزمان این الگوها یا به عبارتی الگوی نابچابک را نشان می دهد. همچنین با بررسی شکاف عملکرد عوامل درونی و انتخاب اعداد بزرگتر مشخص شد عوامل بحرانی عبارتند از : به کارگیری فن آوری اطلاعات، حداکثر سازی استفاده از ظرفیت ها (منابع انسانی، تاسیسات و ...)، به کارگیری ابزار ها ی بهبود مستمر، حذف فعالیت های فاقد ارزش و استفاده از پرسنل چندمهارته و منعطف. اولویت بندی پروژه های بهبود نیز انجام شد و نشان داد "انجام مطالعات مقدماتی و تهیه نیازمندی ها و اجرای سیستم erp" ، "تدوین برنامه جامع عرضه و تقاضای سوخت (جمع آوری و تحلیل اطلاعات مربوط به تقاضا، ظرفیت انبارهای نفت،جایگاه ها، اسکله ها و سایر امکانات شرکت)" و "تدوین و به کارگیری سیستم جامع اطلاعاتی منابع انسانی (شامل اطلاعات کاملی در خصوص تحصیلات، تجارب، مهارتها، دوره های آموزشی و ...)" از اهمیت و تاثیر بیشتری برخوردارند.
علی ابراهیمی محمود زنجیرچی
در بازار رقابتی، نیاز مبرمی به توسعه و بهبود انعطاف پذیری و نیز پاسخگویی سازمان وجود دارد. امروزه بسیاری از سازمان ها و شرکت ها با رقابت فزاینده پایدار و نامطمئنی روبه رو هستند که به واسطه نوآوری های فناوری، تغییر محیط های بازاری و نیاز های در حال تغییر مشتریان، شدت یافته است. این وضعیت بحرانی موجب اصلاحات عمده ای در چشم انداز راهبردی سازمان، اولویت های کسب و کاری و بازبینی مدل های سنتی و حتی مدل های نسبتاً معاصر شده است. به عبارتی می توان گفت که رویکردها و راه حل های گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود برای رویارویی با چالش های سازمانی و محیط بیرونی را از دست داده اند؛ یا بهتر است با رویکردها و دیدگاه های جدیدی جایگزین شوند. از این رو، یکی از راه های پاسخگویی به این عوامل تغییر و تحول سازمانی، چابکی است. در واقع، چابکی، به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمان ها و بنگاه های رقابتی است؛ بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از مدل سازی علی معلولی و با رویکرد شبکه های بیز سعی در شناخت تأثیرات توانمندی های چابکی بر مزیت رقابتی و ارتباطات آن دارد. داده های این پژوهش با همکاری شرکت های موجود در پارک علم و فناوری، نمونه ای از شرکت های نرم افزاری و فناوری اطلاعات، گردآوری شده است. پرسشنامه ی این مطالعه، با بررسی های کتابخانه ای و با توجه به شاخص های مورد بررسی توسعه یافته و در ادامه با استفاده از تحلیل خوشه ای k میانگین به دو دسته مجزا تبدیل شده و سپس سنجه ها برای مدل سازی علّی و آزمون فرضیه ها با کمک شبکه های بیز مورد استفاده قرار گرفت. سپس بهترین مدل با معیار اطلاعات بیز شناسایی شد. این مدل روابط علّی میان توانمندی های چابکی و سنجه های مزیت رقابتی سازمان را نشان می دهد که از آن می توان در توسعه ی تئوری تولید چابک و پیاده سازی تولید چابک در سازمان ها بهره برد.
صالح اشرفی حبیب آبادی محمود زنجیرچی
مدیریت پروژه در ایران به دلایل زیاد، ضعف های فراوانی دارد و نداشتن مدیریتی علمی یکی از علل اصلی این ضعف قلمداد می شود. با کمک سیستم هایی مثل سیستم اطلاعات مدیریت پروژه (pmis) می توان جریان اطلاعات در پروژه را تسهیل نموده و تصمیم گیری های مدیریتی با دقت بیشتری انجام پذیرد. سیستم مذکور اخیرا در پروژه های نفتی ایران مورد اقبال فراوانی قرار گرفته است و کم کم در دیگر پروژه ها و سازمان ها پیاده سازی می گردد. با توجه به فقدان پژوهش در حوزه سیستم فوق و همچنین اهمیت عواملی که در پیاده سازی این سیستم تاثیرگذار می باشند، در این پژوهش، عوامل موثر بر پیاده سازی سیستم فوق شناسایی و سپس میزان تاثیر هرکدام از عوامل بر موفقیت سیستم و نیز عوامل بر یکدیگر براساس پرسشنامه های توزیع شده مشخص گردید. پرسشنامه ها با کمک شرکت درسا که تنها تولید کننده نرم افزار سیستم اطلاعات مدیریت پروژه در ایران می باشد، توزیع گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که کیفیت خدماتی که شرکت سازنده سیستم اطلاعات مدیریت پروژه ارائه می دهد و همچنین میزان کیفیت فرایندهای موجود در سازمان تاثیر مستقیم زیادی بر پیاده سازی موفق این سیستم می گذارند. در پایان راهکارهای مناسبی برای پیاده سازی موفق این سیستم پیشنهاد شده است.
مجید بیک محمود زنجیرچی
بسیاری از کشورهای در حال توسعه با کمبود سرمایه و منابع مالی مواجه هستند. این کشورها از جمله ایران، برای جبران کمبود سرمایه و منابع مالی مورد نیاز خود نیازمند جلب سرمایه های خارجی هستند. هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر فرصتهای سرمایه گذاری خارجی با رویکرد شناسایی qfd می باشد.جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارتست از اساتید دانشگاه و مسئولین و کارشناسان سرمایه گذاری و اقتصادی دستگاه های اجرایی استانداری، صنعت معدن و تجارت، امور اقتصادی و دارایی، اتاق بازرگانی استان یزد که به تعداد 12 نفر می باشند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و در مورد تجزیه و تحلیل داده ها برای رتبه بندی از تکنیکqfd استفاده شده است. نتایج حاصل از رتبه بندی عوامل شناسایی شده، به ترتیب اولویت، توسعه زیرساختها، ایجاد تعامل سازنده در روابط بین الملل، ارائه مشوقهای ویژه سرمایه گذاری، ایجاد بانکهای اطلاعاتی مرتبط، پیگیری سیاستهای خصوصی سازی کشور، اصلاح قوانین مربوطه، بازار یابی برای فرصتهای سرمایه گذاری موجود در سطح بین المللی، آموزش دستگاههای مرتبط با سرمایه گذاری خارجی، ایجاد هماهنگی در سیاستهای پولی و مالی و ایجاد مراکز تخصصی در استان یزد می باشند.
زهره محمدی محمود زنجیرچی
استقرار بانکداری الکترونیک از موارد مهمی است که امروزه از ضروریات صنعت نوین بانکداری به شمار می آید. گسترش این روند هم تهدید است و هم فرصت. بانک هایی که در ارائه ی همگانی این گونه خدمات شکست بخورند در معرض خطر از دست دادن تعداد زیادی از مشتریان خود قرار خواهند گرفت و بانک هایی که با سرعت به سوی ارائه و ارتقای خدمات برخط (online) می روند فرصت آن را خواهند داشت که مشتریان بیش تری جذب کنند. در دنیای امروز تاکید بر مشتریان موجود و وفادار ساختن آنها، به جای تمرکز بر دست یابی به مشتریان جدید، در حال رشد است. با نگاهی به بازارهای کنونی این موضوع مشخص می شود که وفاداری مشتری یکی از مهم ترین شاخص های مورد استفاده برای ارزیابی کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمان ها و به ویژه بانک ها می باشد. بنابراین، به دست آوردن وفاداری مشتری یک هدف کلیدی برای سازمان های است که، تصمیم به داشتن یک چشم انداز خوب در آینده بازاریابی خود دارند. با توجه به ماهیت ابهام آلود حاکم بر موضوع وفاداری مشتریان و ماهیت روش های فازی و هوش مصنوعی که غیرخطی، پویا و آزاد از مدل هستند رویکرد فازی، ابزاری مناسب برای طراحی الگوی وفاداری مشتریان بانکداری الکترونیک را فراهم می آورد. در این پژوهش بررسی پارامترهای موثر بر وفاداری مشتریان در بانکداری الکترونیک مدنظر قرار داده شده است. در مرحله بعد از بین عوامل موثر بر وفاداری مشتریان، تاثیر پنج عامل "اعتماد"، "کیفیت خدمات"، "امنیت"، "طراحی وب سایت" و "زیرساخت ها" به عنوان مهم ترین شاخص ها بعد از صحبت و نظرسنجی از خبرگان بانکی مشخص گردید. سپس مدل تلخیص شده از بررسی ادبیات موضوع با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه فازی به وسیله مدل سیستم استنتاج فازی و شبکه عصبی- فازی به کمک نرم افزار متلب، مورد آزمون و آموزش قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر عملکرد بهتر شبکه عصبی- فازی در مقایسه با پایگاه داده های فازی در این پژوهش بود.
مریم آبیار محمود زنجیرچی
تاکنون عوامل کلیدی موفقیت توسط محققین در سازمان ها و در شرایط متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است، اما در پایان نامه حاضر سعی شده از بین عوامل متعدد موفقیت سازمان های مختلف؛ عواملی که موجب موفقیت شرکت های نساجی شهرستان یزد می شود، تعیین گردد. بر اساس بررسی عوامل کلیدی موفقیت، هشت عامل به عنوان عوامل کلیدی موفقیت خوشه نساجی انتخاب گردید. این هشت عامل شامل: عوامل انسانی، عوامل تکنولوژی، عوامل حمایتی، عوامل مالی، عوامل ارتباطی، عوامل محیطی، عوامل مدیریتی و استراتژی های کسب و کار بوده است. پس از تعیین و تایید شاخص های مرتبط توسط خبرگان، پرسشنامه ای تهیه شده و در نمونه آماری که شامل 100 نمونه بود، توزیع گردید. با انجام تحلیل آماری بر روی داده های جمع آوری شده، مشخص شد که تمامی 8 عامل انتخاب شده موجب موفقیت شرکت های نساجی می شوند و به درستی تعیین شده اند. در این میان اهمیت هریک از عوامل مورد بررسی قرار گرفت که نتایج به دست آمده، بیشترین اهمیت به استراتژی های شرکت جهت دستیابی به موفقیت داده شده است. جایگاه دوم از نظر اهمیت به عوامل مدیریتی و جایگاه سوم به عوامل مالی شرکت اختصاص داده شده است. پس از شناسایی عوامل کلیدی موفقیت شرکت های نساجی شهرستان یزد، مسیرهایی نیز برای دستیابی به موفقیت شرکت ها طراحی شد که این مسیرها هرکدام شامل هریک از هشت عامل انتخاب شده هستند.
نغمه اکبری محمود زنجیرچی
صنعت بانک داری در جهان در حال تغییرات مداوم و توسعه می باشد، با گسترش بانک داری الکترونیکی ثبت اطلاعات تراکنشی راحت تر شده است و حجم داده ها به طور قابل ملاحظه ای در حال رشد می باشد با تحلیل اطلاعات بانک های اطلاعاتی، می توان در تشخیص بهتر مشتریان و تخصیص بهینه منابع به مشتریان سودآور، بهره وری بانک ها را افزایش داد. یکی از مهم ترین خدمات بانکی اعطای وام و تسهیلات است. از آنجا که فرایند تأمین وجوه برای اعطای تسهیلات، برای بانک هزینه تأمین مالی را به همراه دارد، بنابراین شرایط اعطای وام بایستی هم برای بانک و هم برای سپرده گذاران، صرفه اقتصادی داشته باشد. در حال حاضر به دلیل حجم بالای تسهیلات بانکی ریسک بازپرداخت آن ها یک چالش بزرگ برای بانک ها می باشد. در این تحقیق به رفتار مشتری در بانک توجه می شود و این که هر کدام از مشتریان در کدام خوشه قرار می گیرند و با چه ویژگی هایی دسته بندی می شوند. تکنیک های خوشه بندی به کار گرفته در این پژوهش الگوریتم دو مرحله ای، k میانگین و جستجوی ممنوعه می باشد که به کمک شبکه عصبی نیز ویژگی های مشتریان دسته بندی می شوند. مقایسه ای که بین تکنیک ها صورت گرفته نشان می دهد که خوشه بندی توسط الگوریتم جستجوی ممنوعه نتایج بهتری را در بردارد؛ و این نشان از برتری نسبی این الگوریتم است.
فاطمه مطلبی ابرقویی داریوش فرید
یکی از لازمه های ایجاد تحول در صنعت بیمه کشور در راستای خدمات مطلوب، طراحی و اجرای سیستم ارزیابی عملکرد است، ارئه یک سیستم ارزیابی جامع و شفاف با دو رویکرد کنترل و نظارت بر عملکرد شرکت های بیمه و همچنین ارزیابی و رتبه بندی شرکت های بیمه است. موضوع ارزیابی عملکرد با رویکرد های کنترل (نظارت) و رتبه بندی شرکت های بیمه در راستای ارتقای کیفیت کارآمدی و اثربخشی کارکردهای بیمه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. هدف از این تحقیق ارزیابی و رتبه بندی 23 شرکت بیمه با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها از مهم ترین روش هایی است که به دلیل استفاده از فنون ریاضی، اجتناب از شیوه های ذهنی و سلیقه ای و داشتن صحت بالا در نتیجه گیری، در دهه های اخیر جایگاه علمی ویژه ای داشته است.در این راستا با استفاده از اطلاعات شرکت های بیمه به وسیله مدل bcc خروجی محور در سال های 1388و1389و1390 کارایی این شرکت ها در ابعاد مختلف بررسی گردیده است. نتایج حاصل ازاین پژوهش نه تنها به مدیران این شرکت ها، بلکه مسئولین اقتصادی کشور و همچنین بیمه گذاران، در شناسایی شرکت های کارا و ناکارا کمک خواهد کرد. همچنین با توجه به تجزیه و تحلیل های انجام شده در زمینه ارزیابی عملکرد شرکت ها، چگونگی دستیابی شرکت های ناکارا به سطح کارایی مشخص شده است.
سیما بهروزی مقدم محمود زنجیرچی
در سال¬های اخیر با جهانی شدن رقابت و تمرکز شرکت¬ها بر توسعه¬ی زنجیره¬های تأمین، تصمیمات مربوط به یافتن منابع مناسب بیش از پیش اهمیت یافته¬اند چرا که به طور متوسط در یک شرکت تولیدی حدود 60 درصد از حجم معاملات به خرید مواد، کالاها و خدمات از تأمین کنندگان اختصاص دارد. با توجه به نقش کلیدی تأمین¬کننده در زنجیره¬ی تأمین و تأثیر عملکرد آن¬ بر کالا و خدمت نهایی، تصمیمات مربوط به ارزیابی و انتخاب این عضو از زنجیره¬ی تأمین در زمره¬ی تصمیمات سرنوشت¬ساز برای سازمان قرارگرفته است. صنایع بزرگ به طور معمول با گروه¬های مختلفی از تأمین¬کنندگان در ارتباط¬اند. از این رو گروه¬بندی این تأمین-کنندگان در گروه¬هایی همگن، فرآیند ارزیابی و انتخاب را تسهیل می¬کند. پژوهش حاضر با به کارگیری تکنیک خوشه¬بندی فازی و روش تاگوچی، مدلی مناسب به منظور انتخاب بهترین تأمین کننده در شرکت فولاد آلیاژی ایران ارائه می¬دهد. در این مدل با مطالعه¬ی پیشینه¬ی پژوهش و مصاحبه با خبرگان شرکت، 10 معیار به عنوان معیارهای ارزیابی تأمین کننده در نظر گرفته شده¬اند که عبارت اند از کیفیت، قیمت، موقعیت مکانی، خدمات پس از فروش، شهرت، اعتبار مالی، انعطاف¬پذیری در تأمین تقاضا، سهولت عودت محصول معیوب و سرعت در تحویل. خوشه¬بندی تأمین¬کنندگان با استفاده از الگوریتم تبرید تدریجی انجام شده است که تعداد خوشه¬های به دست آمده برابر سه است. در مرحله¬ی ¬بعد با استفاده از تابع زیان تاگوچی، زیانی را که هر خوشه به دلیل ضعف در معیارهای ارزیابی برای شرکت ایجاد کرده، محاسبه شده است که نتایج بیانگر میزان زیان کم¬تر برای خوشه¬ی یک است. پس از تعیین خوشه¬ی برتر، به منظور برگزیدن تأمین¬کننده¬ی مناسب از این خوشه، زیان هر کدام از اعضای آن محاسبه شد و تأمین-کننده¬ی کد 12000511 که دارای کم¬ترین زیان نسبت به بقیه بود برگزیده شد.
محبوبه زارعی داریوش دموری
حد نوسان قیمت سهام و توقف نماد معاملاتی دو نوع از متوقف کننده¬های خودکار هستند. دلیل اصلی به¬کارگیری حد نوسان قیمت سهام در بورس اوراق بهادار، جلوگیری از نوسانات بیش از اندازه قیمت سهام و ممانعت از بروز بحران¬های مالی عنوان می¬شود. و دلیل اصلی به¬کارگیری توقف نماد معاملاتی آگاه کردن سرمایه¬گذاران و کمک به آن¬ها در تصمیم¬گیری منطقی می¬باشد. اما هنوز محققان به نظریه واحدی در زمینه¬ی موثر بودن آن¬ها نرسیده¬اند. در این تحقیق به آثار مثبت و منفی توقف نماد معاملاتی و حد نوسان قیمت سهام اشاره گردیده و با آزمون آماری کولموگروف اسمیرنف و ویلکاکسون تاثیر آن¬ها بر کیفیت بازار سنجیده شده است. که در این راستا سه متغیر فعالیت معامله، نقدینگی و نوسان جهت سنجش کیفیت در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که: توقف نماد معاملاتی موجب کاهش فعالیت معامله، افزایش نقدینگی و همچنین کاهش ریسک معامله می¬گردد. حد نوسان قیمت سهام موجب افزایش فعالیت معامله و افزایش نوسان می¬گردد و بر نقدینگی تاثیر ندارد. در مقایسه عملکرد توقف نماد معاملاتی و حد نوسان نمی¬توان نظر قطعی داد اما به طور نسبی می¬توان گفت که عملکرد توقف نماد معاملاتی بهتر است. لازم به ذکر است که در این تحقیق تنها توقف¬های مربوط به مجمع عادی سالیانه مورد بررسی قرار گرفته است.
محمدعلی دهدست حبیب زارع احمدآبادی
بسیاری از صنایع کشور از جمله صنعت کاشی و سرامیک در شناخت نیازهای فناورانه خود دچار مشکلات عدیده هستند. این مساله باعث شده است که هرگونه تهدیدی مانند تحریم، تولید را در این صنایع به خطر اندازد. با این اوصاف، شناسایی و اولویت بندی این نیازها، مدیران و صاحبان این صنایع را در پیشبرد اهداف استراتژیک خود کمک خواهد کرد و آنها را در برنامه ریزی بلند مدت برای کاهش خطر پذیری از این نواحی یاری خواهد داد. هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی نیازهای فناورانه و استراتژیک صنعت کاشی و سرامیک اعم از قطعات و تجهیزات و ارائه راهکارهای مختلف برای مقابله با تهدیداتی است که این صنعت را تهدید می کند. از آنجا که تاکنون لیست مدونی از قطعات و تجهیزات مورد نیاز صنعت کاشی و سرامیک وجود نداشته است، این تحقیق می تواند مجموعه ای از نیازهای فناورانه استراتژیک این صنعت را ارائه دهد. این تحقیق در زمره تحقیقات ترکیبی (کمی-کیفی) است که در آن از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. در این تحقیق، بعد از شناخت نیازهای فناورانه، میزان تقاضای این نیازها به وسیله نرم افزار itsm برای 4 سال آینده پیش بینی شده است. در مرحله بعد بر اساس معیارهای مختلف مانند پیچیدگی تولید، میزان مصرف و قیمت، این نیازها اولویت بندی شده اند. در گام بعدی طی مصاحبه های هدفمند، مشکلات و راهکارهای تامین داخلی نیازهای فناورانه از نگاه تولیدکنندگان کاشی و سرامیک بررسی شده است. در نهایت نتایج توزیع پرسشنامه بین تولیدکنندگان کاشی و سرامیک آورده شده و برای اولویت بندی موانع و مشکلات از تکنیک های mcdm و madm استفاده شده است. در مرحله بعدی، با اطلاحاتی در پرسشنامه اول، پرسشنامه جدیدی به صورت ماتریس qfd طراحی و بین تولیدکنندگان قطعات و تجهیزات توزیع شد و در نهایت با استفاده از تحلیل رابطه ای خاکستری (gra)، نتایج آن تحلیل شد. نتیجه اصلی این تحقیق، به دست آوردن لیستی از نیازهای فناورانه صنعت کاشی و سرامیک بوده است. ازدیگر نتایج این تحقیق می توان به موارد ذیل اشاره نمود: بسته بودن صنعت کاشی و سرامیک و عدم درز اطلاعات به بیرون از صنعت. نبود فرهنگ استفاده از تولیدات داخلی. دلال بازی و مشارکت تولید کنندگان کاشی و سرامیک در واردات قطعات و تجهیزات. نبود نظارت کافی از جانب دولت بر صنعت کاشی و سرامیک. عدم اطلاع بسیاری از تولید کنندگان قطعات و تجهیزات از نیازهای فناورانه این صنعت.
خالد آراسته محمود زنجیرچی
برای اینکه ما بتواتیم در دنیای پر متلاطم و متغیر کنونی، شرکت خود را با بهترین کار آیی و اثربخشی مدیریت کنیم. ناگزیر هستیم از آخرین روش های مدیریتی استفاده کنیم. از طرف دیگر براثر تولید، آلاینده های مضری در محیط آزاد می شود که باعث کاهش عمر زمین و انسان می شود . برای همین در این پژوهش به دنبال چارچوبی هستیم که بتوانیم تولید شرکت را در حد رضایت بخش نگه داریم و هم تولید آلاینده ها را کم و به روش استاندارد دفن کنیم. جامعه آماری این پژوهش صنعت کاشی استان یزد است. مدیران و کارشناسان کارخانه های کاشی یزد از اهمیت خاصی در این پژوهش برخوردار می باشند. این پژوهش بر اساس پردازش داده های جمع آوری شده از نمونه متشکل از 102 نفر از مدیران و کارشناسان کارخانه های کاشی یزد در نیمه دوم سال 1392 و نیمه اول سال 1393 است. نتایج تحقیق نشان داد با توجه به ارتباط معناداری که بین شاخص های تولید چابک و شاخص های توسعه پایدار وجود داشت چارچوب نهای تولید چابک پایدار ساخته شد.
امین میرزایی محمود زنجیرچی
راهبرد مدیریت استعداد ازجمله پارادایم های جدید در حوزه ی مدیریت منابع انسانی است، که بر شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد بااستعداد در سازمان تمرکز داشته و به طور نظام یافته، شکاف بین سرمایه ی انسانی موجود در سازمان و استعدادهای رهبری که سازمان برای پاسخگویی به چالش های آینده به آن نیاز دارد را از بین می برد. هدف از این پژوهش، ارائه ی مدلی جهت بررسی تأثیر مدیریت استعداد بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه یزد می باشد. مدیریت استعداد مشتمل بر چهار مولفه ی جذب، ارزیابی، توسعه و حفظ استعدادها است که تأثیر هرکدام از مولفه ها به صورت مجزا بر متغیر رضایت شغلی کارکنان بررسی شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه ی پژوهش، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری مورد مطالعه در این پژوهش تمامی کارمندان غیر هیئت علمی دانشگاه یزد در سال 1393 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، تعداد 155 نفر از آنان به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شد. برای جمع آوری نظرات پاسخ دهندگان از پرسشنامه ی محقق ساخته ی مدیریت استعداد و پرسشنامه ی استاندارد مینه سوتا که روایی آن ها از طریق تحلیل عاملی تأییدی و روایی صوری مورد تأیید قرار گرفت و آلفای کرونباخ آن برای متغیر مدیریت استعداد، 867/0 و برای سوال های رضایت شغلی کارکنان، 813/0 به دست آمد. در این پژوهش با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مدیریت استعداد، تأثیر مثبت و معناداری بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه یزد داشته و مولفه های "جذب استعدادها" و "حفظ استعدادها" از بین مولفه های مدیریت استعداد بیشترین تأثیر را بر رضایت شغلی کارکنان داشته اند، اما تأثیر معناداری بین مولفه های "ارزیابی استعدادها" و "توسعه ی استعدادها" با رضایت شغلی کارکنان مشاهده نشده است
رضا ابراهیم زاده پزشکی حیدر میرفخرالدینی
نظام آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان هر جامعه به منظور توسعه و پیشرفت شناخته می شود. دانشجویان به عنوان مهم ترین ورودی این نظام، نقش ویژه ای را در دگرگون ساختن سرنوشت کشور ایفا می کنند. امروزه با افزایش تعداد دانشگاه ها و وضعیت خاص کشور در مواجهه با بحران های داخلی و خارجی، توجه به رضایت دانشجویان و جذب و نگهداشت آن ها بیش از پیش مورد توجه محققان و مدیران سطوح عالی قرار گرفته است. با وجود تلاش های انجام شده، تا کنون به طور جدی به این موضوع نگریسته نشده است، به طوری که کشور ایران سالانه هزینه ی هنگفتی را به علت خروج دانشجویان نخبه ی خود متحمل می شود. بنابراین، نیاز به نقشه ای جامع، که بتواند مدیران و استراتژیست های سازمان را در این راستا راهنمایی کند احساس می شود. هدف از این تحقیق ارائه مدلی جامع از نحوه ی ارتباط میان شاخص ها تشکیل دهنده ی رضایت دانشجو و در نهایت ایجاد وفاداری است. به این منظور در این پژوهش با ترکیب روش های کیفی و کمی ضمن ارائه ی روشی نو در ساخت مدل، مدل شاخص رضایت دانشجویان ایرانی تدوین شد. به این منظور 384 پرسشنامه در میان دانشجویان پنج دانشگاه مادر منطقه هفت وزارت علوم توزیع شد. بر اساس نتایج تحقیق "کیفیت درک شده" و سپس "تصویر سازمان" و "مدیریت ارتباط با مشتری" بیشترین تأثیر مسقیم را بر رضایت دانشجو دارا می باشند. همچنین "تصویر سازمان"، "رضایت دانشجویان" و "اعتماد" به عنوان تأثیرگذارترین عوامل در ایجاد وفاداری در دانشجویان شناخته شدند.
مانا حسینی زاده محمدرضا احمدزاده
یکی از چالشهای بزرگ صنعت نساجی کشور عدم انطباق برخی تولیدات با نیاز بازار است و برای این موضوع باید برنامه ریزی و تدبیری اساسی شود متاسفانه شرکت ها و سازمان ها فعال در صنعت نساجی در کشورما براساس نیاز و خواسته مشتری و اصول مشتری مداری مدیریت نمی شوند و این یکی از بزرگترین ضعفهای این صنعت در کشور محسوب می شود. در این پژوهش سعی می شود روشها و تکنیک¬های جدیدی برای بهبود و رقابتی ساختن این صنعت در عرصه ملی و فرامنطقه ای مطرح شود بدین منظور ما ابعاد این روش و تکنیک را برای درک عمیق تر و بهتر مدیران در این صنعت می شکافیم. سپس به صورت مطالعه موردی در شرکت فرش کبیر یزد، این تکنیک جهت بهبود بهره وری در این شرکت اجرا شده است.
زهرا تاجی غلامرضا بردبار
امروزه تغییرات فناوری و کسب و کار بقای سازمان¬ها را با تهدید مواجه کرده است. با این-که در گذشته اکثر سازمان¬ها به اهمیت واکنش سریع به شرایط ناپایدار بازار آگاه بودند، اما هرگز نتوانستند واکنش سریع نسبت به تغییرات داشته باشند. بنابراین با توجه به نقش برجسته صنایع کاشی و سرامیک استان یزد، این صنعت، نیازمند راهکارهایی جهت رسیدن به چابکی جهت افزایش توان رقابتی خود هستند. لذا این صنعت، نیاز به پژوهش در این زمینه دارد ونتایج این پژوهش، اطلاعات مفیدی را در اختیار تصمیم گیرندگان درخصوص سرمایه¬گذاری در حوزه-ی فناوری اطلاعات برای شرکت¬های کاشی و سرامیک استان یزد فراهم می آورد، همچنین هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر به کارگیری فناوری اطلاعات بر چابکی شرکت¬های کاشی وسرامیک استان می¬باشد. این تحقیق از نوع هدف کاربردی، از حیث کنترل متغیرها توصیفی و از نظر نحوه گردآوری داده¬ها میدانی (پیمایشی) است. بنابراین، در این پژوهش برای تحقق هدف مورد نظر، در ابتدا معیارهای فناوری اطلاعات و چابکی سازمانی مورد شناسایی قرار گرفته و سپس این عوامل در کارخانجات کاشی و سرامیک استان یزد با استفاده از نرم افزار(smart pls) ارزیابی شده است. همچنین در آخر پیشنهاد¬هایی در جهت توجه به متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
محمد حسین دهقانی زاده محمود زنجیرچی
موفقیت شرکت های امروزی در گرو بهبود مستمر فرآیند ها و رفع عارضه های سیستم تولید آنهاست. امروزه شرکت ها با استفاده از مدل های عملکرد عارضه یابی به دنبال کشف، رتبه بندی و رفع عارضه ای وارد بر فرآیند تولید خود هستند تا ضمن باقی ماندن در عرصه رقابت بتوانند به اهداف عالیه خود دست پیدا کنند. در همین راستا این تحقیق به دنبال عارضه یابی فرآیند تولید پارچه می باشد. بدین منظور چارچوب تحلیل شکست و آثار آن بکار رفته شد.در ابتدا عارضه های این سیستم با استفاده از ادبیات تحقیق و مصاحبه با کارشناسان شناسایی شدند. پس از آن با کمک شاخص های 3 گانه آن چارچوب مورد اولویت گذاری قرار گرفتند. امتیازات هر عارضه در هر کدام از شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن با کمک تکنیک تاپسیس عارضه ای رتبه بندی شدند. نتایج نشان داد عارضه یک پودی، طراحی اشتباه و اشتباه نخ کشی از مهمترین عارضه های رایج سیستم تولید نخ در شرکت مورد ارزیابی می باشند. این نتایج می توانند هدایت کننده فعالیت بهبود شرکت در کوتاه مدت و میان مدت باشند.
محمد عرب محمود زنجیرچی
امروزه صنایع خدماتی بخش عمده ای از بازارها در بسیاری از کشورهای جهان به خود اختصاص داده اند. موفقیت این بخش را می توان در توجه به کیفیت خدمات و بهبود آن جستجو کرد. چون که کیفیت خدمات در تمامی صنایع خدماتی به عنوان یک موضوع اساسی برای رقابت پذیری در بازار موردتوجه قرارگرفته است. یکی از این صنایع خدماتی، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور می باشند. دانشگاه¬ها، به منزله ی کانون اصلی انجام فعالیت¬های علمی و تولید دانش در جامعه شناخته می¬شوند و نقش مهمی در راستای کمک به رشد علمی- اقتصادی کشور ایفا می¬کنند. تولید علم و دانش در دانشگاه¬ها با نگارش پایان¬نامه¬های باکیفیت و کاربردی حاصل می¬آید. اما امروزه بنا بر دلایل معین و نامعینی این رساله¬ها و پایان¬نامه¬های مقطع تحصیلات تکمیلی بدون استفاده در کتابخانه¬ها و دفاتر اساتید، خاک می¬خورند. این عاملی شد تا محقق در پی کشف ویژگی های نامطلوب، ریشه¬ها و مشکلات اساسی و همچنین گلوگاه¬های موجود بر سر راه این فرآیند کلیشه¬ای برآید و پی رفع آن¬ها قدم بردارد. ازاین رو محقق با الگو گرفتن فرآیند تفکر از تئوری محدودیت¬ها؛ با موضوع چالشی نام¬برده، در حل این معضل اجتماعی کنکاش نمود. به منظور گردآوری داده¬ها، مصاحبه با 3 پنل خبرگان دستور کار قرار گرفت و با شناخت جامع ومانع موردمطالعه، نتایج را استنتاج کرد. مهم¬ترین ویژگی نامطلوب، انتخاب نامناسب موضوع حاصل آمد و با اتفاق آرا، مشکل اساسی، اسناد بالادستی انتخاب شد. عدم ارتباط صنعت و دانشگاه نیز از مشکل اساسی اولویت دار، معرفی گردید. همچنین ورودی نامرغوب از دانشجویان در این مقطع از یک طرف و پروسه انتخاب موضوع از طرفی دیگر، مهم-ترین گلوگاه¬ها بر سر راه فرآیند انجام پایان¬نامه¬های کارشناسی ارشد دانشگاه یزد قلمداد شد.
یاس زین العابدینی حسین صیادی تورانلو
تاکنون عوامل کلیدی موثر در یادگیری الکترونیکی توسط محققین در مدارس و سازمان ها و در شرایط متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته، اما در این پایان نامه سعی شده است از بین عوامل متعدد یادگیری الکترونیکی، عواملی تعیین گردد که با تأثیر بر فناوری اطلاعات باعث افزایش یادگیری الکترونیکی در بین معلمان و دانش آموزان شود. با توجه به موضوع تحقیق، بررسی تأثیر تمامی عوامل کلیدی بر روی فناوری اطلاعات بس دشوار و زمان بر می باشد که با مطالعه و بررسی تحقیقات مختلف، از بین تعداد زیادی از عوامل، پنج عامل مربوط به معلمان و چهار عامل مربوط به دانش آموزان و دو عامل مشترک را به عنوان متغیر تحقیق انتخاب و تأثیر آن ها را بر به کارگیری یادگیری الکترونیکی بررسی شد. بدین منظور با مطالعه ادبیات تحقیق دو پرسشنامه ای طراحی شد و بین معلمان و دانش آموزان شهر یزد توزیع گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا پایایی و روایی هر یک از سازه های مدل تحقیق مورد بررسی قرار گرفت، سپس با استفاده از تحلیل مسیر به وسیله معادلات ساختاری، مدل مفهومی تحقیق برازش گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که کلیه متغیرهای تحقیق در دو گروه دانش آموزان و معلمان بر یادگیری الکترونیکی تأثیر دارند. در ادامه کار به منظور تعیین اهمیت هر کدام از متغیرها پرسشنامه ای طراحی شد و با توزیع آن در بین خبرگان به این نتیجه رسیدم که، دانش آموزان و ادراک از آسان بودن و مفید بودن فناوری اطلاعات و گرایش معلمان و تجربه معلمان در استفاده از کامپیوتر از درجه اهمیت بیشتری نسبت به دیگر متغیرهای تحقیق برخوردار هستند.
زینب دشتی رحمت آبادی جمال برزگری خانقاه
امروزه با توسعه مفهوم بازاریابی و رقابت، سازمان های تجاری از جمله شرکت های بیمه به این مطلب پی برده اند که برای رسیدن به اهداف خود و یا فرا رفتن از آن، باید رضایت مشتریان خود را جلب کنند. زیرا موتور تجارت نه محصول و بازار، بلکه مشتری است. از آنجا که شرکت های بیمه نیز در زمره سازمان های انتفاعی هستند، ناچارند به مشتری خاص خود یعنی "بیمه گذار" توجه کنند. زیرا بی توجهی به رضایت وی که نتیجه بی توجهی به خواسته ها و نیازهای اوست با موفقیت و شکست آن ها قرین است[1]. از این رو، این پژوهش با بررسی فاصله انتظاراتی بین بیمه گر و بیمه گذار به عنوان دو مؤلفه اصلی روابط بیمه ای، و نیز اولویت بندی عوامل موثر بر رضایت بیمه گذاران با استفاده از مدل کانو، سعی در ارائه راهکارها و پیشنهاداتی در جهت افزایش رضایت بیمه گذار و به تبع آن افزایش نفوذ بیمه و درآمدهای سازمان های بیمه ای دارد. داده های این پژوهش با همکاری نمونه آماری مورد نظر که شامل: بخشی از افراد فعال در شبکه فروش صنعت بیمه که با عنوان بیمه گر در نظر گرفته می شوند و نیز عده ای از استفاده کنندگان از خدمات بیمه ای این بیمه گران که به عنوان بیمه گذار تلقی می شوند، جمع آوری شده است. پرسشنامه این مطالعه، با بررسی های کتابخانه ای و با توجه به شاخص های مورد بررسی توسعه یافته است. نمونه گیری به روش نمونه گیری تصادفی بوده و حجم نمونه، متناسب با هر جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران و فرمول جامعه نامحدود محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که بین انتظارات بیمه گر و بیمه گذار (تفسیر قوانین، آشنایی نسبت به وظایف و حقوق خود) فاصله معناداری وجود دارد. در بین عوامل موثر بر رضایت بیمه گذاران، در گروه الزامات اساسی، رفتار مؤدبانه و آراستگی کارکنان و در گروه الزامات عملکردی، امکان تغییر پوشش بیمه ای یا شرایط بیمه نامه و در گروه الزامات انگیزشی تبلیغات واضح و مناسب دارای اهمیت زیادی می باشند.
مرتضی حسینی سعید سعیدا اردکانی
در دهه های اخیر مدیریت زنجیره تامین از حالت نامحسوس و دفاعی خارج و به یک عنصر استراتژیک تبدیل شده است. با افزایش پیچیدگی، سطح عدم اطمینان و ریسک نیز در زنجیره تامین افزایش پیدا می کند که در صورت عدم مدیریت، به عملکرد زنجیره تامین آسیب می رساند. ریسک نتیجه ی عدم قطعیت است. سطح عدم قطعیت نیز وابسته به مقدار و نوع اطلاعات در دسترس برای شناسایی رخدادهای ممکن و تخمین احتمال آنهاست. با افزایش پیچیدگی، زنجیره ی تامین به یک سیلوی اطلاعاتی عظیم تبدیل گردیده که تجمیع و تحلیل آن بسیار مشکل است. برای مواجهه با این پیچیدگی و کاهش عدم اطمینان در تصمیم گیری، بکارگیری سیستم های هوش تجاری یک الزام است. با این حال، علیرغم تحقیقاتی که در خصوص مدیریت ریسک زنجیره ی تامین و روش های عملیاتی آن و همچنین قابلیت ها و مزایای بکارگیری هوش تجاری شده است اما هنوز مدلی جهت تعیین توانمندسازهای سیستم های هوش تجاری در مدیریت ریسک ارائه نشده است. لذا این تحقیق در صدد است الگویی جهت تعیین توانمندسازهای هوش تجاری در مدیریت ریسک زنجیره ی تامین ارائه نماید. طراحی، برنامه ریزی و سازماندهی مناسب این توانمندسازها، موجب بهبود مدیریت ریسک زنجیره تامین می باشد که بر عملکرد زنجیره تاثیر خواهد گذاشت. با توجه به توسعه روزافزون استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و قدرت این تکنیک در آزمون نظریه ها، مدل طراحی شده با استفاده از رویکرد حداقل مربعات مورد آزمون قرار گرفت. ورودی های مدل طراحی شده عبارتند از راهبرد توسعه هوش تجاری، فرهنگ سازمانی، دانش و مهارت توسعه استفاده از هوش تجاری، داده های مورد استفاده و معماری هوش تجاری می باشند. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که بین توانمندسازهای هوش تجاری و مدیریت ریسک زنجیره تامین ارتباط مثبت غیرمستقیم وجود دارد که در صورت لحاظ شدن این تاثیر برمدیریت ریسک زنجیره تامین و نیز بر عملکرد زنجیره تامین تاثیر خواهد گذاشت.
ایمان بزرگ حسین آبادی محمود زنجیرچی
صنعت کاشی و سرامیک جایگاه ویژه¬ای در صادرات و تولید ناخالص داخلی ایران دارد. افزایش حجم تولید و تعداد تولیدکنندگان موجب افزایش رقابت در این صنعت شده است. بهبود کیفیت کاشی از استراتژی¬های گوناگونی است که برای کسب سهم بیشتر بازار استفاده می¬¬شود. بدین منظور شناسایی عواملی که بر کیفیت کاشی¬ تأثیرگذارند اهمیت ویژه¬ای دارد. این تحقیق سعی دارد با شناسایی خطاهایی که موجب بروز عیوب در کاشی می¬شوند، پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت کاشی ارائه دهد. در این پژوهش، برای شناسایی خطاهای بحرانی، خط تولید شرکت کاشی کوروش مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعه سیستم پیوسته تولید کاشی، نوعی ارتباط بین خطاهای مراحل مختلف تولید مشاهده شد. برای شناسایی روابط بین خطاها از مبانی روش qfd، که از طریق ماتریس¬های خانه کیفیت، نظر مشتریان را به حساب می¬-آورد، استفاده شده است. ارتباط بین خطاها به گونه ای است که هر خطا موجب ایجاد عارضه¬هایی در همان مرحله از تولید می¬شود و در مراحل بعد، آن عارضه در محصول ثابت بوده یا تشدید شده و موجب ایجاد عارضه¬های جدی¬تری می¬شود. با توجه به تأثیر عیوب مرحله پایانی بر کیفیت محصول تولیدی و روابط بین خطاهای مراحل مختلف، درجه اهمیت هر یک از خطاها محاسبه ¬گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که خطاهای فشار نامناسب دوغاب در داخل اسپری و مقدار خروج نامناسب گرانول از اسپری ازجمله بحرانی¬ترین خطاهای تأثیرگذار بر کیفیت محصول هستند. در انتها راهکارهایی برای جلوگیری از بروز این خطاها پیشنهاد می گردد.
فهیمه قانع حبیب الله میرغفوری
چکیده ندارد.
محمود زنجیرچی مجتبی عطاردی
چکیده ندارد.
یاشار سلام زاده سعید سعیدا اردکانی
امروزه جهانی شدن پدیده ای غیرقابل اجتناب است که تمامی صنایع و شاغلین آنها را در سرتاسر جهان تحت تاثیر قرار داده است. این روزها نیز نشانه هایی از این پدیده در صنایع ما مشاهده شده اند و در این تحقیق نیز بر آن بودیم که به تحلیل چالشهای شرکتهای کوچک ومتوسط کشورمان در مواجهه با جهانی شدن بپردازیم. در این راستا نیز دو صنعت مواد غذایی و آشامیدنی و کانی های غیرفلزی در استان همدان را بعنوان نمونه مورد مطالعه این تحقیق مورد مطالعه قرار دادیم. بمنظور انجام این تحقیق ابتدا مروری داشتیم بر ادبیات تحقیق جهانی شدن و در ادامه نیز با انجام تعدادی مصاحبه با خبرگان صنعت و اساتید دانشگاه چالشهای موجود را ادغام، حذف یا اضافه نمودیم و در نهایت به ترکیب نهایی چالشها دست پیدا کردیم. در ادامه نیز پرسشنامه بدست آمده را بین مدیران صنایع مورد مطالعه توزیع نمودیم و خواستیم که میزان اهمیت هر چالش را برای شرکت خودشان اعلام نمایند. سپس چالشها را با استفاده از تکنیک آماری تحلیل عاملی که به مادر روشهای آماری معروف است، به هشت دسته تقسیم نمودیم و سپس با استفاده از روش تاپسیس فازی این چالشها را رتبه بندی نمودیم. در نهایت نیز تعداد نود راهکار برای مقابله با مهمترین چالشها برای دو صنعت ارائه نمودیم، در نهایت نیز با استفاده از نظرات خبرگان میزان عملی بودن این راهکارها را بصورت فازی سنجیدیم و راهکارهای مناسب و متناسب با شرایط فرهنگی موجود کشورمان را برای استفاده متخصصان و مدیران ادارات صنایع، سیاستگذاران و مدیران شرکتهای کوچک و متوسط معرفی نمودیم. به یاد داشته باشیم که اگر سوار بر موج جهانی شدن نشویم، خودمان را یکباره زیر این موج خواهیم یافت.