نام پژوهشگر: محمد جواد مهدوی
طیبه پوریحیی ایوری سید حسین فاطمی
صور بیانی از جمله عناصری هستند که شاعران و نویسندگان برای زیباتر ساختن سخن خود از آن ها استفاده می کنند. در ادوار مختلف شعر فارسی همواره، با تصویرهای بیانی مختلف روبه رو می شویم که هر یک به نوبه? خود حایز اهمیت است و محققان می توانند با بررسی آن ها به شیوه? تفکر شاعران و چگونگی کاربرد تصویرهای گوناگون در شعر آنان پی ببرند. سنایی به عنوان یکی از شاعران دوره? گذار از سبک خراسانی به سبک عراقی، صاحب آثار متعددی چون حدیقه الحقیقه، دیوان اشعار، مثنوی های متعدد و ... است. تحقیق حاضر سعی دارد با استخراج صور مختلف بیانی (تشبیه، استعاره، کنایه) دیوان سنایی و تنظیم داده ها به ترتیب الفبا مشخص کند که چه ذهنیتی بر شاعر غالب بوده و هر کدام از صورت های بیانی چگونه و با چه بسامدی در دیوان سنایی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که شاعر برای تصویر آفرینی و ایراد پیام خود اغلب از تشبیه مدد جسته است و کاربرد استعاره (مصرحه و مکنیه) و کنایه در رده های بعدی قرار دارد. در شعر سنایی، موضوع مشبه به ها، هم در تشبیه و هم در استعاره، اغلب مظاهر جهان طبیعت و پدیده-های عینی است و شاعر از این طریق تمام تلاش خود را به کار می برد تا مفاهیم عقلی و نقلی، عرفانی و اخلاقی را برای مخاطب خود محسوس تر جلوه دهد. همچنین نتایج حاصل حاکی از آن است که شاعر به شدت عینیت گراست و مخاطب برای او بسیار اهمیت دارد و از این رو اغلب از مشبه به حسی در تصاویر خود استفاده می کند.
سمانه اکبرزاده محمد جواد مهدوی
در این پژوهش بر آنیم تا کهن الگوهای آنیما و آنیموس را در داستان اصلی و برخی داستان های فرعی هزار و یک شب مورد بررسی قرار دهیم. در داستان اصلی هزار و یک شب آنیما در قالب فرافکنی بر زنانی که شهریار با آنان روبه رو می شود، در سطحی غریزی و بدوی رخ می نماید و در مقابل، شهرزاد با الهام از روان مردانه ی خود (آنیموس)، چاره جویی می کند و به قصد خودآگاه نمودن محتویات ناخودآگاه روان شهریار به قصّه گویی می پردازد. سطح شهوانی آنیما در داستان های فرعی نیز قابل پی گیری است. هم چنین آنیما در داستان های فرعی در قالب فرافکنی ها و ویژگی هایی نظیر ایجاد ارتباط میان خودآگاه و ناخودآگاه، برخورداری از دانش سرّی و خرد و حکمت نمود پیدا می کند. از سوی دیگر، نقش حیاتی آنیموس و بهره مندی آن از ابزار کلام، امّا در نمودی جمعی، در داستان های فرعی دیده می شود. آنیموس هم چنین به صورت میانجی میان خودآگاه و ناخودآگاه، روح خلّاق و قهرمان نیز جلوه می کند.
عبدالحمید یوسفی احمدآباد محمد جواد مهدوی
چکیده رساله/پایان نامه : کیومرث صابری فومنی (گل آقا) یکی از چهره های برجسته ی طنز نویسی ایران در دوره ی معاصر است. وی در ستون «دو کلمه حرف حساب» روز نامه ی اطّلاعات سبکی را در طنز نویسی بنا نهاد که به عنوان «مکتب گل آقایی» معروف گشت. این نوشتار به بررسی شگردها و تحلیل محتوایی نوشته های طنز وی در این ستون اختصاص یافته است. در تحلیل شگردهای طنز روش کار ما این گونه است که ابتدا درباره ی هر شگرد توضیحی می دهیم و سپس مثالی برای آن می-آوریم. در تحلیل محتوایی به علّت گستردگی حجم طنزها و موضوعات گوناگون طنز وی، فقط به مضامینی که بیشتر تکرار شده یا از اهمیت خاصّی برخوردار بوده پرداخته ایم. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که صابری از شگردهایی مانند: شخصیت آفرینی، نقیضه پردازی، نفی بدیهیات (وارونه گویی)، بازی با واژگان، جانب داری از کاستی ها، دلیل عکس، تعریض یا کنایه ی طنز آمیز، استعاره ی تهکّمیه، کلمه سازی و ترکیب سازی، به کار بردن امثال و ابیات خارج از مضمون اصلی آن ها، تغییر در ضرب المثل ها و استفاده از نام شخصیت های مشهور گذشته در داستان های با موقعیت کنونی استفاده کرده است. همچنین طنزهای وی بر خلاف آنچه همه می پندارند، محدود به مسایل سیاسی نیست بلکه مضامین اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز در طنز وی چشم گیر است.
راحله آزادی فر مریم صالحی نیا
خالد حسینی رمان نویس معاصر افغانستانی در اثرش، هزار خورشید درخشان، به وضعیت اجتماعی دوران جنگ در افغانستان پرداخته است. این رمان در جامعه کتاب?خوان ایران چنان مورد توجه واقع شد که در مدتی اندک چندین مترجم آن را به فارسی برگرداندند. به نظر می?رسد یکی از رموز موفقیت این اثر وجوه رئالیستی آن است این رساله ضمن پرداختن به رئالیسم و اصول آن، و معرفی نویسنده و آثارش، عناصر رئالیستی رمان هزار خورشید درخشان را با تکیه بر شخصیت های رمان و عوامل موثر بر زندگی آن ها بررسی می کند. حسینی شخصیت های رمانش را از میان مردم عادی و معمولی جامعه ی معاصر افغانستان برگزیده است. آن ها افرادی عادی هستند که با آداب و رسوم، باورها و عقایدشان زندگی می کنند و نمادی از انسان های زجرکشیده ای هستند که در موقعیتی خاص و در یک برهه ی معین از تاریخ افغانستان زندگی می کنند. نویسنده شیوه ی زندگی طبقات و اقوام مختلف را در کنار یکدیگر مطرح می کند. هزار خورشید درخشان تصویری است روشن و تا اندازه ی زیادی واقعی از افغانستان سال های 1352- 1380، با این همه نویسنده نتوانسته است به تمامی خود را از سیطره نظام امپریالیستی که در آن زیسته و آن را پذیرفته برهاند.
فرزانه کمیلی محمد تقوی
داستان های عامیانه بازگوکننده ی آرزوها ، اعتقادات و پیشینه فرهنگی مردم هستند. در این پژوهش داستان های عامیانه کردستان بر مبنای مجموعه های چاپ شده شامل (افسانه ها و متل های کردی. افسانه ها، نمایش نامه ها و بازی های کردی. افسانه های کردی) و داستان های عامیانه خراسان جنوبی(روزی بود، روزگاری بود. کلاغ و سیب. افسانه های خراسان جنوبی) از حیث عناصر داستانی بررسی می شود و الگوهای افسانه پردازی و ارتباط میان عناصر داستانی به کار رفته در افسانه ها با شرایط محیطی و فرهنگی این مناطق تعیین می گردد. در این پژوهش پس از طبقه بندی داستان های عامیانه کردستان و خراسان جنوبی به تفاوت های دو گروه داستانی از حیث شخصیت ها، حوادث، درونمایه ها و ... اشاره می شود و نسبت این تفاوت ها با عناصر قومی و محیطی سنجیده و بیان می شود.
عادله همت سید مهدی زرقانی
بسمه تعالی مشخصات رساله/پایان نامه تحصیلی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد عنوان رساله/پایان نامه: بررسی انسجام متنی غزلیات سنایی در سطح واژگانی نام نویسنده: عادله همت نام استاد(ان) راهنما: جناب آقای دکتر زرقانی نام استاد(ان) مشاور: جناب آقای دکتر مهدوی دانشکده?: ادبیات وعلوم انسانی گروه:زبان وادبیات فارسی رشته تحصیلی: زبان وادبیات فارسی تاریخ تصویب: ?? تاریخ دفاع:? ? مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ????????????????دکتری تعداد صفحات: ? چکیده رساله/پایان نامه : برخی از نظریه های زبان شناسی امکانات مفیدی برای تحلیل متون ادبی پیش می نهند. یکی از این نظریه ها نظری? هلیدی و حسن است. در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی و نحوی یا منطقی جمله های یک متن انسجام نامیده شده است. نگارنده در پژوهش حاضر با الهام از الگوی هلیدی و حسن به تحلیل و بررسی انسجام غزلیات سنائی در محور عمودی و در سطح واژگانی پرداخته است. البته، بنا به ضرورت برخی از عوامل مطرح شده در نظریه هلیدی حذف و برخی دیگر که مناسب طرح تحقیقی ما بود، از بلاغت سنتی اتخاذ شد. در هر فصل عوامل انسجام بخش تبیین و غزلیات? مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. در پایان هر بخش نیز بسامد داده های زبانی در قالب نمودار نشان داده شده است. در انتها نگارنده نتیجه می گیرد که غزلیات سنائی از انسجام بالایی برخوردار هستند. عواملی چون «جایگزینی»، «تکرار» و «مراعات نظیر» بیشترین نقش را در انسجام این اشعار دارند. کلید وازه: 1. انسجام 2. غزل 3. سنایی 4. محور عمودی امضای استاد راهنما: تاریخ:
مژگان زرین فکر مریم صالحی نیا
معارف بهاء ولد در زمره متون عرفانی قرار میگیرد که در آنها شخص عارف طی تجارب عرفانی با دستهای از مفاهیم انتزاعی رو به رو میشود. او برای تبیین این مفاهیم برای مخاطبان خود زبان عادی را قاصر می بیند در نتیجه در کلامش به صورت ناخود آگاه استعارهها و تمثیلهایی بروز میکنند که آن مفاهیم ذهنی را ملموس میکنند. این استعارهها اگرچه ممکن است به زیبایی متن و جنبه خیالانگیزی آن کمک کنند؛ امّا کارکرد اساسی آن ها شناساندن و فهماندن حقایق ذهنی است. با خوانشی که در متن معارف و شش متن عرفانی دیگر به عمل آمد روشن شد که در این متون استعارههایی مشترک بروز میکنند که میتوان گفت صورتی ثابت در متون عرفانی یافتهاند. البته ریشه شکلگیری این استعارهها را باید در تفکّر ویژه عرفانی که نشأت گرفته از قرآن است جست وجو کرد. به این ترتیب در این متون همواره یک دسته از استعارهها بروز میکنند که در خدمت شناخت قرار میگیرند. در اواخر قرن بیستم، نظریه معاصر استعاره با نوشته شدن کتابی به نام استعارههایی که بر اساس آنها زندگی میکنیم (metaphors we live by ) مجال طرح یافت. این نظریه، دیدگاه های کلاسیک استعاره را به چالش کشید و مدعی شد که جایگاه استعاره تنها در کلام ادبی و برای زیبایی سخن نیست؛ بلکه در زبان روزمره و نظام مفهومی انسانها جای دارد و در خدمت شناخت قرار میگیرد. به عبارت دیگر دستگاه فکری انسان ساختاری استعاری دارد که بدون استفاده از استعاره قادر به شناساندن منظور خود به دیگران و حتی زندگی کردن نیست. به این ترتیب پس از طرح این دیدگاه استعاره فضایی باز مییابد و حالتی رایج و همگانی در زندگی انسانها پیدا میکند و از محدوده متون ادبی و بلاغی خارج میشود. از آن جا که در دیدگاه جدید، استعاره با شناخت و فهم سرو کار دارد به آن، عنوان «استعاره مفهومی» (conceptual metaphor ) میدهند. در این نظریه همواره یک حوزه ذهنی توسط یک حوزه عینی ملموس می شود و از اصطلاحات یک حوزه برای تبیین یک حوزه دیگر استفاده میشود. آنها به حوزه عینی، عنوان «حوزه مبدأ» ((source domain و به حوزه ذهنی، عنوان «حوزه مقصد» (target domain) دادهاند و به ارتباطی که میان این دو حوزه به صورت یک گزاره، برقرار می شود «نگاشت» (mapping) میگویند. هدف ما در این پژوهش این است تا یکی از استعارههای مفهومی معارف بهاء ولد را تحلیل و بررسی کنیم تا از خلال آن به مفاهیم نهفته در ماورای آن استعاره ها پی ببریم. استعاره ای که ما به بررسی آن پرداختهایم مربوط به حوزه روییدنی ها می باشد. دلیل انتخاب این استعاره برای تحلیل و بررسی این بود که استعاره مذکور در کلام بهاء نمود و برجستگی ویژهای دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی توسط این حوزه عینی می شود.
مصطفی غریب سید مهدی زرقانی
در طول تاریخ شعر فارسی، قصیده همچون دیگر قالب های ادبی تحولات بسیاری یافته، مضمون و محتوا تغییر کرده و شکل و ساختار آن نیز متأثر از تحول محتوایی، دچار تغییراتی شده است. نقش سنائی غزنوی، به عنوان یک شاعر دوران ساز، در تحول قصیده فارسی چندان هست که می توان تاریخ قصیده را به دو دوره پیش و پس از سنائی تقسیم کرد. در این پایان نامه ساختار و محتوای قصاید سنائی مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به سنت قصیده پردازی و قصاید شاعران پیش از سنائی، نوآوری های این شاعر در قصیده پردازی معرفی گردیده است. به موازات این بررسی ها قصاید سنائی را به سه گروهِ «قصاید تابع سنت قصیده پردازی»، «قصاید بینابین» و «قصاید جدید» تقسیم کرده ایم. در بررسی های محتوایی قصاید، سعی کرده ایم ضمن شناسایی گفتمان های موجود در قصاید، نسبت گفتمان های قصاید سنائی را نیز شناسایی کنیم.