نام پژوهشگر: ایرج داداشی
آرشین آگشته ایرج داداشی
با توجه به کلیدواژه هایی که در عنوان این تحقیق وجود دارد (زیبایی شناسی، رنگ طلایی، معراج، معراجنامه میرحیدر) و به منظور دستیابی به نگاهی متناسب با این نگاره ها، سوالاتی را مطرح نموده ام که بدین ترتیب است: 1) زیبایی شناسی نزد فلاسفه ی غرب به چه معناست؟ 2) زیبایی شناسی از منظر فلاسفه ی ایرانی چه مفهومی دارد؟ 3) واژه ی معراج به چه معناست؟ و معراجنامه ی میرحیدر دارای چه مشخصاتی است؟ 4) رنگ طلایی در این آثار به چه مفهومی به کار گرفته شده است؟ به عبارت دیگر، معنا و مفهوم این رنگ چیست؟ 5) آیا معیارهایی مرتبط، به منظور نقد این آثار موجود است؟ 6) آیا می توان با معیارهای زیباشناسانه ی غربی به تفسیر و تبیین این آثار پرداخت؟ سه سوال نخست، تنها از طریق مطالعه حاصل می شد. اما در پاسخ به سوال چهارم، فرض بر این گرفته شد که رنگ طلایی، دارای مفاهیمی مقدس است. فرضیه ای که درپاسخ به سوال پنجم داده شد این بود که باید چنین نقدهایی موجود باشند، و فرض نهایی این بود که نمی توان با معیارهای زیباشناسی غربی به تفسیر و تبیین این آثار پرداخت. بدیهی است که پرسش نخست، آغازگر فصل نخست با عنوان زیبایی شناسی از دیدگاه فلاسفه غرب است. در این فصل ابتدا نگاهی گذرا به فضای حاکم بر اروپا در قرن 18 میلادی داشته ام و سپس نظریات کلی برخی از این فلاسفه را در مورد زیبایی و زیبایی شناسی مطرح نموده ام. سپس این مسیر را درمورد قرن 19 میلادی نیزطی کرده ام. براساس سوال دوم، فصل دوم با عنوان زیبایی شناسی از دیدگاه فلاسفه ایرانی مطرح می شود. در این بخش نگاهی اجمالی به نظریات فلاسفه ای همچون بوعلی سینا، ملاصدرا و سهروردی داشته ام. با بررسی نظریات این حکیمان، مبحث نور مطرح می شود که در ادامه ی این بخش به مفهوم این واژه نزد این اندیشمندان پرداخته ام. این واژه در کنار خود واژه های دیگری را مانند تاریکی، فرشته ی سروش، نورسیاه و... دارد که آنها نیز به اختصار بیان شده اند. از آن جایی که هنر نزد این فلاسفه دارای مفهومی مقدس می باشد در انتهای این فصل نگاهی اجمالی به مفهوم هنر قدسی داشته ام. با در نظر گرفتن کلید واژه ها و فرضی که درمورد واژه ی معراج و معراج نامه داشتیم، در فصل سوم به واقعه ی معراج و همچنین کتاب معراج نامه ی میرحیدر توجه داشته ام و تفسیر برخی از منتقدین را در خصوص این تصاویر ذکر کرده ام. در انتهای این فصل، بخش کوچکی را نیز به استفاده ی تکنیکی رنگ طلایی اختصاص داده ام. فصل چهارم بر اساس فرضهایی که درمورد نقد بیان شده شکل گرفته است. در این بخش به ذکر چند مورد از نقدهایی که در رابطه با هنر سنتی رایج است پرداخته ام ودر انتها مسئله ی نقد هنر ایرانی منطبق با حکمت متعالیه اشراق مطرح می شود. در فصل نهایی که نتیجه گیری این پژوهش است با توجه به تفاوت نگاه زیباشناسانه نزد فلاسفه ی شرق و غرب، مجدداً سوال فرض خود را که مسئله چگونگی نقد این آثار است، مطرح می نماییم. آیا می توان با نگاه زیباشناسانه غربی به رمزگشایی این آثار پرداخت؟ از چه طریق و به وسیله چه نوع نقدی می توانیم این آثار را بررسی نماییم؟ در انتها با توجه به مباحث فصلهای پیشین و همچنین بر اساس نظریات موجود، استنباط خود را تبیین نموده و به این پرسشها پاسخ داده ام.
سمیرا دزیانیان غلامعلی حاتم
مجموعه تاریخی بسطام شامل بناهای سردر ورودی و دالان اولجایتو، ایوان مقابل ورودی به صحن (ایوان غازان خان)، گنبد غازان خان، حرم امامزاده محمد (ع) و گنبد قرینه آن، مسجد جنب حرم، آرامگاه بایزید، توحید خانه خانقاه (صومعه بایزید)، مسجد بایزید، منار سلجوقی (منارجنبان)، مسجد جامع، برج کاشانه، و مدرسه شاهرخیه می باشد. این مجموعه تاریخی، حاوی میراث گرانبهایی از چند دوره هنر ایرانی- اسلامی است که تا کنون به طور دقیق و ژرف مورد بررسی قرار نگرفته است. اگر چه این مجموعه حاوی عناصر تصویری غنی از دوران سلجوقی، ایلخانی، تیموری، صفوی و قاجار می باشد، به دلیل محدودیت منابع موجود در باره این مجموعه، نمی توان آثار این مجموعه را از منظر زیبایی شناسی بررسی کرد. کتاب ها و مقالات موجود در این باره تنها به معرفی گوشه هایی از آثار آن هم صرفاً از حیث تاریخی پرداخته اند. در این پژوهش هدف بررسی زیبایی شناسانه این مجموعه است و روش تحقیق به صورت توصیفی، تحلیلی می باشد. ابتدا عکس ها و اطلاعات لازم به منظور معرفی مجموعه آثار تاریخی بسطام با تأکید بر جلوه های زیبایی در کتیبه نگاری، کاشیکاری و گچبری با دو روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. سپس اطلاعات به دست آمده جهت نیل به اهداف پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.مجموعه بسطام شامل تزئیناتی به شیوه کاشیکاری (کاشی معقلی و کاشی معرق)، گچبری و آجرکاری و نیز نقاشی روی گچ می باشد. در تمامی این تزئینات صرف نظر از شیوه کار، از نقوش انتزاعی گیاهی شامل گل ها، ختایی ها و اسلیمی ها، نیز نقوش هندسی و خوشنویسی جهت تزئین استفاده شده است. انتزاعی بودن نقوش سبب می گردد که انسان با دیدن این آثار بیش از آنکه دنبال تطبیق نقش با موجود عینی آن باشد، به فضایی برای تعمق و تأمل دست یابد. تنها در دوشیوه کاشیکاری و نقاشی روی گچ، رنگ وارد تزئینات مجموعه شده است که البته این رنگ ها براساس جنبه نمادینشان حضور دارند و به گونه ای استفاده شده اند که برمعنویت فضا می افزایند.باوجود اینکه در این مجموعه آثاری از تزئینات و تعمیر در دوره های گوناگون وجود دارد، اما بنا یکپارچگی خود را از دست نداده و در تمام این آثار اصول حاکم بر هنر اسلامی حفظ شده است و در حقیقت این آثار به تداوم سنت هنر اسلامی کمک کرده اند.
سمیه صمدی کوچکسرایی ایرج داداشی
سنت گرایان در مورد هنر و بالخصوص هنر مقدس و جایگاه رمز اندیشی در هنر سنتی و مقدس نظریات قابل تأملی را عرضه داشته اند. در آثار سنت گرایان خاصه سیدحسین نصر اشارات صریحی به نظریات شیخ اشراق به عنوان یکی از مظاهر حکمت خالده شده است. بررسی آثار شیخ و تأکیدی که وی بر خمیره ازلی و خرد جاویدان دارد و اساساً ساختار نگرش وی شباهاتی با آراء سنت گرایان را ظاهر می سازد. در میان مباحث شیخ اشراق نظریه رمز و رمزپردازی و همچنین قصه های رمزی وی چه شباهتی با رای سنت گرایان درباره رمز و رمزپردازی وجود دارد. سنت گرایان در مباحث مربوط به هنر سنتی به رمز و رمزپردازی اهمیتی خاص می دهند و اصولاً هنر سنتی را هنری نمادین می دانند. آراء شیخ اشراق بنا به گفته خود وی میراث بزرگانی چون افلاطون الهی، خسروانیون ایران باستان و حکمت هرمسی است که هر یک از آنها، وفق نظر سنت گرایان، مظهری از مظاهر حکمت خالده اند. با در نظر داشتن آراء سنت گرایان در نحوه رمزگشایی و تعاریف ارائه شده در مورد رمز و هنر مقدس و متون رمزی، تحلیل رسالات عرفانی شیخ و شناسایی عناصر رمزی در این آثار همانند رساله الطیر، آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، روزی با جماعت صوفیان، فی حاله الطفولیه، فی حقیقه العشق یا مونس العشاق، لغت موران، صفیر سیمرغ، بستان القلوب، یزدان شناخت لازم می آید. بررسی کوتاه درباره پیشینه این رمزها، تأثیرات ابن سینا و رسائل اخوان الصفا را هویدا می سازد. شیخ اشراق از حیث روش شناسی نیز روشی قابل تأمل را برای فهم معنای رمزها و وصول به مبدأ آنها یا تأویل به دست می دهد و آن هم طریق ریاضت، خلوت و ذکر مدام است. از این جنبه سنت گرایان با شیخ اشراق هم نوا هستند.
راضیه سمواتی اسماعیل بنی اردلان
هنگامی که به نگرشهای آن دوره نیز نگاهی می افکنیم همچنان حیرت افزوده می گردد. زیرا هم عنصر زمان و هم عنصر مکان در سلسله مراتب وجوداز خاک تا افلاک تلطیف می گردند و گونه دیگری یعنی عدم کوشش نگارگر برای ایجاد وهم بعد سوم، حضور نور در همه جای تصویر، نبود سایه روشن، همارایی بر اساس هندسه کیفی، و دیگر عناصر توجه می شود، این پرسش در اندیشه شکل درنگی ژرف نگرانه بر نگاره های ایرانی پدید آمده در مکتب هرات کافی است تا بیننده را با ویژگیهایی روبه رو سازد که در یک پرده تصویر رویکردی عکس گونه یا طبیعت گرا یافت نمی شود. هنگامی که بدین ویژگیها می گیرد: به راستی هنرمند زمان و مکان را چگونه می اندیشیده و چگونه در نگاره می نشانده است؟ می شوند. آیا این نگرش در اندیشه هنرمند تافته است؟ پاسخ باید آری باشد زیرا به هر حال هنرمند زاده زمانه و زمینه خویش است
نسرین هاشمی رشیدآباد احمد صالحی کاخکی
فن شناسی و بررسی فرم و نقش در عود سوزهای فلزّی دوره سلجوقی ناحیه خراسان به دلیل عدم وجود یک تاریخ جامع یا اثری دایره المعارفی درباره هنر اسلامی در بیشتر پژوهش ها مغفول مانده است. زیبایی خیره کننده این اشیاء، فنون ساخت، چیستی مواد و مصالح، تنوّع فرم ها، نقش مایه ها و لزوم طبقه بندی اطلاعات حاصله، این انگیزه را ایجاد کرد تا بتوان با شناخت بهتر و معرّفی و تحلیل آنها، امکان احیای این اشیاء را در عصر حاضر فراهم نمود. این پایان نامه پژوهشی است توصیفی- تحلیلی که اطّلاعات ارائه شده از طریق مطالعات تطبیقی و استفاده از اطّلاعات صاحب نظران به دست آمده است. با بررسی های انجام شده بر روی نمونه های موجود که از موزه هایی مانند لوور، ارمیتاژ، ایران باستان و .... برخی سایت ها به دست آمده است، می توان گفت مواد و مصالح مورد استفاده در ساخت و تزیین بخورسوزها غالباً مس، آلیاژهای مس، نقره و به ندرت طلاست. مشبّک کاری از تکنیک های اصلی و ضروری تزیین است و قلمزنی و کنده کاری، بعضاً ترصیع کاری و به ندرت کوفت گری از سایر تکنیک های تزیین بخورسوزها هستند. این اشیاء غالباً به روش ریخته گری ساخته شده اند. بخورسوزها در این پژوهش از لحاظ فرم به شش دسته تقسیم می شوند و عناصر جانوری نظیر گربه سانان و پرنده سانان حضوری چشمگیر در فرم بخورسوزها دارند و جالب اینکه پس از پایان دوره سلجوقی برخی از این فرم ها نظیر گربه سانان و پرندگان به ندرت یا اصلاً در شکل گیری فرم اشیاء در هنر ایران تکر ار نشد تا اینکه در دوره صفوی با شکل و کاربردی متفاوت در ساخت اشیایی نظیر علم ها به کار گر فته شد. نقوش به کار رفته بر روی این بخورسوزها به شش دسته اصلی و دو دسته غیر اصلی تقسیم می شوند که نقوش هندسی ، انسانی، پرندگان و حیواناتی نظیر خرگوش و استفاده از خط که در تزیین سایر اشیای این دوره نیز دیده می شود، بخش عمده ای از نقوش بخورسوزها را به خود اختصاص داده اند.
احمد بهمنی ایرج داداشی
چکیده : خاوران نامه یکی از کتاب های شعر حماسی است به سبک شاهنامه فردوسی، که قرن نهم ه.ق و بر اساس زندگی و جنگ های حضرت علی(ع) توسط ابن حسام خوسفی بیرجندی سروده شده است. این کتاب در مدت کوتاهی پس از سروده شدن به دست نگارگری به نام فرهاد تصویر نگاری گردیده که از بررسی نگاره ها و تصاویر آن سادگی و خلوص ویژگی های سبک نگارگری شیراز مشهود می باشد. این پژوهش که اساس آن بررسی دوازده نگاره از خاوران نامه می باشد ابتدا به پیشینه نگارگری ایران از ابتدا تا دوران خلق اثر پرداخته شده و سپس اوضاع سیاسی، اجتماعی و هنری در دوران تیموریان، ترکمانان و همچنین مکتب شیراز و ویژگی های آن مورد کنکاش قرار گرفته است. در ادامه پایه نظری تجزیه وتحلیل بر اساس مدل جنسن که همانا فرمالیسم است صورت گرفته و در نهایت دوازره نگاره از خاوران نامه منطبق با مدل جنسن مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. امید است حلقه ای از حلقه های گم شده این هنر را بتوان باز سازی کرد. قابل ذکر است که تحقیقات انجام شده به روش تاریخی و توصیفی و بر اساس تحقیقات کتابخانه ای بوده و در نهایت عمده کار پژوهش به روش تحلیلی صورت گرفته است. واژگان کلیدی : خاوران نامه، نگارگری، هنراسلامی، مکتب شیراز، فرمالیسم
آمنه مافی تبار سعید زاویه
«داوری ایزدی»، نوعی آزمون است که در نتیجه آن بی گناه از گناهکار، بازشناخته می شود. در زمان های باستان که محاکم قانونی از ابزار دقیق امروزی بهرمند نبودند، در مواردی که عقل بشر را در آن راهی نبود، به این آزمون ها التجاء می جستند و به کمک آن سره را از ناسره باز می شناختند. به جهت انتصاب قدرت تمییزبخش این داوری ها به نیروهای فرازمینی، این آزمون ها، جزء آیین های اساطیری محسوب می شوند و «داوری ایزدی» نام می یابند که در گذر زمان و با پیشرفت فکر بشر، جای خود را به آیین «سوگند» سپردند. این رسوم اساطیری، با توجه به شرایط اعتقادی، منطقه ای و اقلیمی سرزمین های متفاوت در صور گوناگونی جلوه گر می شدند و از ابزارهای متنوع برای دستیابی به نتیجه بهره می بردند. البته این اعتقادات، هنوز هم در شکل کهن و اساطیری خود، در باور عامه و به تبع آن ادبیات و هنر نقش بازی می کنند و در این مورد خاص به کرّات مورد اقتباس نگارگران ایرانی و هندی قرار گرفته اند. لذا نگارنده این پایان نامه بر آن شد تا با روش توصیفی- تحلیلی و بهرگیری از مطالعات کتابخانه ای، این آیین ها را در سرزمین های کهن ایران و هند بررسی نماید. به واقع این پژوهش، در پی شناسایی اندیشه های بنیادی این آیین ها در فرهنگ ایرانی بود که بر تنها مصداق بصری آن یعنی «گذر سیاوش از آتش» تکیه داشت. اما از آن جا که پیشینه این آیین ها به اعصار کهن و پیش از جدایی اقوام «هند و ایرانی» باز می گشت، مطالعه تطبیقی در تمدن های کهن ایران و هند و مقایسه با مصادیق مشابه آن چون «گذر سیتا از آتش» راهگشا می نمود. لذا اهداف این پژوهش با کشف اندیشه های بنیادی نهفته در این شکل از آیین ها و تأمل بر سیر طریق های متفاوت آن ها در سرزمین های ایران و هند تقویت و قوام یافت.
سمیه فلاح کاظمی محمد کاظم حسنوند
امروزه اندیشمندان بسیاری بر روی موضوع خلاقیت مطالعه کرده اند و عواملی را در بروز خلاقیت و رسیدن آن به حداکثر میزان ممکن موثر می دانند. نگارگری ایران از شاهکارهای تصویرگری بشر در طول تاریخ بوده که نهایت خلاقیت در آن به کاررفته است. هدف از تدوین این پایان نامه بررسی عوامل موثر بر بروز خلاقیت درنگارگری ایران و تعیین خاستگاههای آن با تکیه بر مکتب تبریز دوره ی صفوی است. امروزه خلاقیت امری اکتسابی و قابل آموزش دادن تلقی می شود و دانشمندان علم خلاقیت تکنیک هایی را برای آموزش خلاقیت به همگان تدوین نموده اند. در این پایان نامه تعدادی از این تکنیک ها بر نگارگری ایران انطباق داده شده است. این پایان نامه دو فصل دارد. فصل اول شامل معانی و مفاهیم خلاقیت است که درآن به تعریف و چیستی خلاقیت از دیدگاه دانشمندان علم خلاقیت، مکاتب خلاقیت و تکنیک های خلاقیت پرداخته شده است، سپس خلاقیت در قرآن، اسلام و فلسفه ی اسلامی و تفاوت های خلاقیت انسان و خداوند مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم شامل خاستگاهها ی خلاقیت در نگارگری ایران با تکیه بر مکتب تبریز دوره ی صفوی میباشد. در تبیین خاستگاههای خلاقیت عواملی همچون: موقعیت جغرافیایی ایران، نحوه- ی برخورد با فرهنگ بیگانه، سنت، ذهن گرایی، ایجادوحدت درکثرت، زیبایی پرستی، تنوع گرایی، فرهنگ تسامح و تساهل، حمایت های درباری، نبوغ فردی نگارگر ایرانی و نقش کتب ادبی و مذهبی در پدید آوردن آثار خلاقه مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. واژگان کلیدی: خلاقیت، مکتب تبریز، صفوی، نگارگری، ایران
سارا صاحب الزمانی ایرج داداشی
نظامهای مدیریت کیفیت از ابتدای پیدایش، به طور مستمر توسعه و بهبود یافتند و اگر در آغاز تنها با اهداف مادی و برمبنای شاخصهای کمی تدوین میشدند؛ امروزه ثابت شده که بدون اتکاء به ارزشهای اخلاقی و بسترسازی فرهنگی، از حداکثر کارایی برخوردار نخواهند بود. تحلیل اصول و روشهای مختلفی که امروزه در قالب پیشرفته ترین نظامهای مدیریت کیفیت در سراسر جهان شناخته شده و مورد استفاده اند، درکنار ارزشها و تعالیم معنوی هنروران و صنعتگران ایرانی تا قبل از انقلاب صنعتی، هماهنگی غیرقابل انکاری را میان این دو حوزه تفکری آشکار میسازد. به طور خلاصه از این تحلیلها چنین بر میآید که: 1-از اصلیترین عوامل اوج و شکوفایی دوره های مشخصی از تاریخ هنر و صنعت ایران (بعنوان مثال صنایع-دستی عصر صفوی) پایبندی به اصولی بوده است که امروزه تحت عنوان مدیریت کیفیت شناخته میشوند. 2-این اصول و مفاهیم به دو دلیل در ساز و کار اصناف و عملکرد پیشه وران و هنرمندان سنتی جاری میگشت: نخست، جایگاه قدسی صناعت نزد حکمت و فلسفه اسلامی، ارتباط اصناف با آیینهای فتوت و تغذیه معنوی تمامی سطوح سلسله مراتبی اصناف و پیشه وران از سرچشمه های حکمی و عرفانی اسلامی- ایرانی و دوّم، نقش حاکمیت، سازوکار داخلی و خارجی اصناف و وجود ضمانتهای قوی اجرایی جهت حفظ کیفیت تولیدات در عمل. 3- نقش و تاثیر عامل دوم (یعنی انگیزه های ناشی از رویه ها، قوانین حاکم و سایر انگیزه های غیراعتقادی) در عمل کمتر از عامل اول نبوده، چه بسا در دوره کنونی کشورهای توسعه یافته غربی با تکیه بر همین جنبه، به بالاترین رتبه های جهانی از حیث کیفیت در تولید کالا و خدمات دست یافته اند. 4-همانگونه که گفته شد، ارتباط بین دو حوزه مذکور، یعنی مفاهیم نوین مدیریت کیفیت، با تعالیم معنوی و ارزشهای بنیادین حاکم بر صناعت در حکمت و فلسفه اسلامی، ارتباطی دوسویه است. لذا در شرایط امروز کسب و کار، بااینکه دسترسی به سرچشمه های عرفانی، مبانی حکمی، تعالیم معنوی و رازآموزی به شکل قبل وجود نداشته و یا اهمیت و جایگاه خود را در جامعه از دست داده اند؛ ولی بازخوانی مفاهیم سنتی و بهره برداری عملی از آموزه های اصیل صناعت ایرانی و اسلامی و ترکیب آنها با روشهای نوین مدیریت کیفیت، امری قابل اجرا و ضروری است و اهتمام به پیاده سازی اصول کیفیت در کاملترین شکل آن نه تنها منجر به بهبود وضعیت کنونی صنایع دستی و به طورکلی صنایع کوچک و به تبع آن تسریع توسعه اقتصادی کشور خواهدشد؛ در سطحی عالیتر، منجر به احیای مبانی اخلاقی و ارزشهای سنتی کمرنگ گشته در حوزه هنر و صنعت، بازسازی ارتباط صحیح این دو حوزه و به طورکلی منجر به تعالی کسب و کار خواهدگردید.
آیسان شیوا ایرج داداشی
داستان آدم و حوا در تورات، انجیل و قرآن آمده و در بسیاری از کتب دینی و تاریخی و به زندگی آنها در بهشت، هبوط و مصائبشان بر زمین اشاره شده است. پژوهشگران و مفسران بسیاری در زمینه این داستان صاحب نظر بوده و آرایی داشته اند. محتوای این داستان در منابع مسیحیت و اسلام تا حد زیادی به هم شباهت دارد و از عناصر نمادینی تشکیل شده که به داستان، معنای ویژه ای بخشیده است. برخی هنرمندان نیز به تصویر کردن داستان پرداخته اند. در این پایان نامه، کیفیت محتوایی برخی از نگاره های موجود، شیوه روایت عناصر داستان به مدد تصویر و نحوه استفاده از عناصر نمادین در تصویرسازی داستان آدم وحوا مورد بررسی قرار می گیرد. پرسش اصلی این پژوهش شباهتها و تفاوتهایی است که از منظر نمادین در نگاره های مذکور دیده می شود. انتخاب تصاویر مناسب و مرتبط با موضوع این پایان نامه، با توجه به محدودیت نگارنده برای دسترسی به نگاره های موجود در قرنهای 11-8 هجری قمری در جهان اسلام و صدر مسیحی (زمان پیدایش اولین نمونه های تصویری داستان هبوط آدمو حوا) تا دوران رنسانس متاخر(اوایل قرن 16میلادی) می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و شیوه دستیابی به اطلاعات و گردآوری داده ها و تصاویر بر اساس مطالعه منابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده و شیوه نمونه گیری به صورت نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس می باشد. با مطالعه در این مورد مشخص می شود که عناصر تصویری داستان با گذشت زمان، دچار تغییر و تمایز می گردند.این تغییر و تفاوت با رجوع به تحولات مفهومی و سنتهای قراردادی تصویرگری در جامعه هنرمندان مسیحی قرون وسطی و هنرمندان مسلمان جهان اسلام، مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرند. واژگان کلیدی: هبوط، آدم وحوا، بهشت، درخت و میوه ممنوعه، ابلیس، مار، طاووس
سجاد عبداللهی آرپناهی ایرج داداشی
این پژوهش با هدف بررسی مبحث زیبایی در آثار روزبهان بقلی شیرازی، عارف ایرانی قرن ششم هجری صورت گرفته است. شیوه پردازش این اثر، توصیفی تحلیلی، به صورت اکتشافی با روش مطالعه و گردآوری کتابخانه ای است که در سه فصل انجام شد. فصل نخست، پیرامون زندگی و چگونگی بالیدن روزبهان، با معرفی موقعیت وی در زمانه اش، اساتید و شاگردانش و تاثیر او بر پسینیان خود و دیگر آثار وی و توضیحاتی درباره سبک نگارش او می باشد. در فصل دوم به تبیین جنبه های متافیزیکی حکمت او، کیفیت مباحث عشق، نحوه نگریستن و دیگر کلیات دیدگاه وی می پردازد. جمال غیر انسانی (زیبایی خداوند، فرشتگان و سایر پدیده ها) و مفاهیم محوری رمز، شطح، التباس و تجلی نیز در فصل آخر مورد بررسی قرار گرفته اند و در خلال آن، زیبایی انسانی، از همه لحاظ، آنگونه که منظور روزبهان است تشریح می شود.
غزال فخر سعید زاویه
یکی از کهن ترین هنرهای ایرانی که همگام با موسیقی نواحی مختلف ایران و تحت تأثیر آداب، سنن، مناسک، اعتقادات، باورها و آیین های این سرزمین رشد نموده است، حرکات موزون آیینی است. تأثیرپذیری این حرکات از موسیقی، فرهنگ، تحولات اجتماعی و ادیان، در گذر زمان، ماهیتی در خور تأمل و چهره ای بدیع از آنها به وجود آورده است که به جرأت می توان گفت، مفهومی فراتر از آنچه عبارت «رقص» به ذهن متبادر می سازد، در خود جای داده اند. به عبارت دیگر، رقص های آیینی چیزی فراتر از حرکات موزون و هماهنگ رقصنده با ریتم و ملودی است؛ این رقص ها ریشه ای عمیق و کهن در فرهنگ و تاریخ نواحی مختلف ایران دارند و حاوی مضامین اجتماعی، عرفانی و حماسی می باشند. رقص های آیینی، یکی از منابع ناب و اصیل، جهت بررسی و تحلیل فرهنگ عامه و هنر هر منطقه است. در شرق ایران، یکی از مهمترین مناطقی که در آن موسیقی مقامی، میان مردم رواج چشمگیری دارد، شهرستان تربت جام است که دارای فرهنگ موسیقایی بسیار غنی ای می باشد و این امر به دو صورت نمود پیدا می کند؛ نخست موسیقی مقامی تربت جام که شامل مقام های آوازی و سازی است و دوم رقص های آیینی، محلی و فولکلوریک. رقص آیینی«آفَر» که از مهمترین و معروف ترین رقص های منطق? تربت جام می باشد، به عنوان موضوع اصلی تحقیق حاضر ،انتخاب شده است. در این پژوهش، سعی شده تا برخی از تعاریف هنر رقص و جایگاه آن در تمدن های مهم جهان بیان گردد و پیشینه و روند شکل گیری این هنر در ادوار تاریخی ایران بررسی شود. همچنین برخی از تعاریف آیین و رقص های آیینی مطرح شده و رقص های آیینی در گذر دوره های تاریخی در ایران بررسی گردیده است .سپس مختصات تاریخی و جغرافیایی شهرستان تربت جام (به عنوان محل تحقیق) و نیز ویژگی های فرهنگی و آداب و رسوم منطقه مورد مطالعه قرارگرفته و سرانجام با استفاده از تصویر، به شرح و تحلیل و معنا یابی حرکت های رقص آیینی «آفر» که در دو موضوع کشاورزی و قالیبافی اجرا می گردد، پرداخته شده است
فواد جراح باشی مسعود علیا
متفاوت یافت: نظریه حس پذیری و امر محسوس ، نظریه حکم زیبایی شناختی و امر زیبا.این رساله به چرایی و چگونگی رویارویی ژیل دولوز، فیلسوف معاصر فرانسوی، با این دوگانگی معنایی، یا به عبارتی شکاف خوردگی مفهومی ، خواهد پرداخت؛ مواجهه ای که از بطن کلیت اندیشه کانتی، نوآوری هاو پیوستگی ها،موانع درونذات و گسستگی های منطقی، و اساسا قابلیت های آن برای پیشبرد رادیکال تفکر مدرن و فلسفه بماهو فلسفه بر آفریده می شود؛از نقدعقل محض تا منطق حسگری. در نهایت هدف رساله حاضر این است که نشان دهد دولوز چرا و چگونه در نظام برگشوده هستی شناختی خویش، با اندیشیدن آثار نقاش معاصر ایرلندی، فرانسیس بیکن، محدودی تهای تفکر کانتی را پشت سرگذاشته و با طرح و بسط منطق حسگری، شکاف مذکور را بخیه می زند؛ لیکن نه از رهگذر انحلال یکی از حدین یا با پر کردن حفره از حدی ثالث،بل با یگانه سازی منطقی-تجربی- هستی شناختی آن
ساره قمی غلامعلی حاتم
در این پژوهش به بررسی ابعاد مختلف الماس دریای نور به عنوان یک اثر هنری و تاریخی شاخص پرداخته شده است. در ابتدا ویژگی های علمی کانی الماس نظیر خواص شیمیایی، خواص فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است . در ادامه این مباحث ، به آشنایی با الماس دریای نور و الماس های شاخص ایران و جهان وجداولی برای مقایسه ای بین الماس دریای نور با الماس های شاخص ارائه شده است . بررسی تاریخی الماس دریای نور که ارتباط مستقیم با چگونگی وقایع زندگی صاحبان آن دارد ،از ابتدای ورود به ایران در زمان نادرشاه تا دوران معاصر در بستر تاریخ مورد مطالعه قرار گرفته است . و در انتها به ویژگی های هنری ، تاریخی این الماس پرداخته شده است که عبارتند ازتحلیل مطالعات دانشمندان کانادایی در رابطه با الماس دریای نور، چگونگی نام گذاری این الماس ، شباهت میان الماس کوه نور و تاج ماه که در نتیجه آشنایی با دریای نور حاصل می شود . تغییر نوع پوشش در دوره های تاریخی و تغییر در کاربرد این الماس ، بررسی دریای نور با کاربرد بازوبند و جواهرات به کاربرده شده در آن ، بررسی خصوصیات الماس دریای نور به عنوان جقه کلاه و مقایسه آن با نمونه مشابه ، توجه به مزایای آشنایی با این اثر و کاربرد آن در جوابگویی به چند سوال در حیطه ی نقاشی دوره قاجار، حضور دریای نور در تصاویر تمبر های پستی و آشنایی با موزه جواهرات ملی و بررسی نمادشناسی الماس دریای نور . در نتیجه ، این پژوهش علاوه بر تولید اطلاعات جدید درباره ی الماس دریای نور ، ارزش آن را به عنوان یک اثر هنری ، تاریخی شاخص در تاریخ هنر ایران به اثبات می رساند .
فریبا فتوت ایرج داداشی
مفاتیح الارزاق، دانش نامه ای مصور در رابطه با علم کشاورزی نوشته محمد یوسف نوری است و پرداختن متن و تصاویر آن به حرفه ی کشاورزی و زندگی کشاورزان در دوره ی قاجار، سندی ارزشمند از این مقطع تاریخی است. هدف از این مطالعه بررسی تصاویر این کتاب با تمرکز بر مضامین تصاویر و بر اساس تقسیم بندی آنها به تصاویر مربوط به کار کشاورزی، تصاویر گیاهان و تصاویر روایی براساس باورها، شرایط اجتماعی و داستان هایی از دوره ی معاصر نویسنده می باشد. بر این اساس گروه اول و دوم تصاویر با رویکردی توصیفی و تحلیلی و گروه سوم با رویکردی توصیفی، تحلیلی و تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته اند و شیوه ی دستیابی به اطلاعات و گردآوری داده ها بر اساس مشاهده ی مستقیم تصاویر و متن کتاب و مطالعه ی منابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده است. تصاویر عملیات کشاورزی، با توجه به ویژگی های علمی و هنری زمانه ی خود تصاویری علمی ارزیابی می شوند. تصاویر گیاهان در کتاب بیان گر نگرش مردمان به گیاهان در دوره هم عصر ترسیم این تصاویر هستند. سبک تصاویر نمایانگر ویژگی های کلی تصویرسازی عامیانه قاجار است و محتوای تصاویر روایی، بازتابی روشن از شرایط اجتماعی و فرهنگی دوره ی قاجار می باشد. به نظر می رسد ترسیم این تصاویر موجب ارتقاء ارزش های علمی و فرهنگی کتاب گردیده است.
معصومه مرزبان صمد سامانیان
ساخت سلاح در ایران و استفاده از آن در جنگ ها سابقه دیرینه ای دارد و کاربرد آن در ایران از قبل از اسلام تا دوره قاجار آشکار است. اما در این میان ، پیشرفت صنعت اسلحه سازی در دوره صفوی بسیار آشکار است و بعد ازاین دوره ساخت جنگ افزارهای سرد نسبت به دوره های قبل کاهش یافته و به هر حال روند ساخت سلاح های سرد تا دوره قاجار ادامه داشته است. ارزش جنگ افزارها به حدی بود که ساخت و رواج سلاح گرم نیز، نتوانست به یکباره از ارزش آن ها بکاهد. آن چه در دوره صفوی درصنعت اسلحه سازی ایران رخ می دهد، نتیجه تغییر و تحولاتی است که طی سالیان دراز برصنعت اسلحه سازی گذشته است و اوج این تحولات در دوره صفوی منجر به ساخت سلاح هایی می شود که امروزه زینت بخش بسیاری از موزه ها است. با توجه به اهمیت سلاح های دوره صفوی و تحولات آن در دوره قاجار، این پژوهش با هدف بررسی و شناخت ویژگی های فنی و هنری جنگ افزارهای سرد ایران در دوره صفوی و قاجار و مقایسه آن ها در سه موزه نظامی تهران، موزه نظامی شیراز و خزانه سلاح بنیاد مستضعفان انقلاب انجام می شود. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که سلاح های سرد در دوره صفوی کاملا کاربردی بوده و کیفیت و تزیینات سلاح در راستای کاربردی بودن آن شکل گرفته است. با توجه به رواج سلاح های گرم در دوره قاجار، سلاح های سرد تغییر کاربری داده و تا حدودی جنبه تشریفاتی یافته اند، تغییر فرم و افراط در تزیینات در سلاح های این دوره نشان از کمرنگ شدن نقش آن و تشریفاتی بودن سلاح ها دارد. روش تحقیق توصیفی است. روش گردآوری اطلاعات شامل شیوه کتابخانه ای و میدانی است، و در شیوه میدانی از مصاحبه، بررسی و مشاهده مستقیم اشیا در موزه های مورد مطالعه استفاده شده است.
مرضیه پیروزی سید سعید زاویه
آیا با مطالعه نقوش پارچه در دوره ساسانی، به عنوان نمونه ای از حیات هنری این دوره، می-توان رابطه ای منطقی بین هنر نساجی این دوره و باورها و عقاید موجود و غالب آن زمان ملاحظه کرد؟ چگونگی این رابطه پرسشی است که در این پایان نامه سعی شده به آن پاسخ داده شود. با مطالعه بر روی اوضاع اجتماعی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی و هنری دوره ساسانی اوضاع کلی فرهنگی آن دوره تا حدودی روشن می گردد و تا حدی این امکان فراهم می آید که فضای حاکم و روحیه هنری آن زمان را که در آثارش انعکاس یافته بازسازی نمود. با تکیه بر روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و با بکار گیری فنون مطالعات کتابخانه ای و با مشاهده آثار باقی مانده از آن دوره و نیز بهره گیری از طیفی از منابع حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی، وجود رابطه معنادار میان باورها و طرح پارچه دوره ساسانی به شرح ذیل مشخص گردید. نقوش پارچه این دوره در سه محور متجلی شده اند: الف) نقوش جانوری که برگرفته از آئین های آن دوره به خصوص آئین زرتشت و مهر و حتی آئین های شاهنشاهی باستان هستند. ب) نقوش هندسی که برگرفته از فلسفه تقارن و توازن و نظم هستند. ج) نقوش گیاهی نیز مبتنی بر آئینهای مرتبط با فردوس و مینوی زرتشت و آئین مهر و آناهیتا می باشند.
یاسر باقری ایرج داداشی
شرایط جدید حاکم بر تولید فرش که از اواخر دوره قاجار با حضور شرکت های چند ملیتی در ایران پدید آمد، و آمارهای متعدد مبنی بر صادرات چشمگیر فرش ایران در سده اخیر به دنیا و نیز تقویت رویکرد تجاری نسبت به فرش، حاکی از دگرگونی در هویت فرش ایرانی است. اطلاعات حاصل از یک نظرسنجی که در شهر تهران به وسیله 40 فرم نظرسنجی و در میان متولیان بخش خصوصیِ فرش و خریداران آن پیرامون نوآوری در هنر فرش نشان می دهد که بهترین روش در فرآیند نوآوری در طرح و نقش قالی به ترتیب، نیاز سنجی از مشتریان داخلی و خارجی، برگزاری مسابقه در بین طراحان نقشه قالی و بهره مندی از طرح های موفق قدیمی است. تدقیق در مباحث نظری هنر از نگرش سنتی و مدرن و همچنین تحلیل کیفیِ اطلاعات حاصل از مباحث نظری و نظرسنجی مذکور، همگی ما را به سوی یک راهبرد مهم هدایت می کند: باید رویکرد کلی نسبت به فرش از یک کالای تجاری به یک اثر هنریِ سنتیِ دارای ضرورت در حیات اجتماعی انسانِ ایرانی تغییر کند.
مصطفی زراوندیان ایرج داداشی
موزه ها حاوی گنجینه هایی نیستند که ما به دست آورده ایم، بلکه نگهدار گنجینه هایی اند که ما از دست داده ایم. اشیای فلزی گنجینه موزه ملی ایران، که متعلق به قرنهای ششم تا هشتم میلادی است و بخش عمده ای از آن در انبارهای موزه نگهداری می شوند و از دید هنرپژوهان به دور مانده است، حامل میراث تصویری گرانبهایی است از دورانی که هنوز هنروران از اندیشه و زندگی ای متجانس برخوردار بودند. علی رغم تاثیراتی که به طور واضح از هنر سایر ملل و تمدنها در هنر این دوره مشاهده می شود، اما تجانس روحی هنرمند و پایبندی وی به هنر ایرانی - اسلامی موجب شده است که آثار هنری از نوعی یکپارچگی و روح واحد برخوردار باشد. با وجود مشکلاتی که در روند انجام این پژوهش با آن مواجه شدیم، مانند عدم دسترسی مستقیم به آثار مورد بررسی، با اتکای به تصاویری که به دست آمد و با استفاده از دسته بندی و تحلیل آثار و ضمن انجام مطالعه نظری در حوزه مفاهیم نقوش به بررسی و تبیین معانی رمزی نقشها پرداخته شد. شاکله کلی این تحقیق بر گردآوری و دسته بندی نقوش آثار فلزی و انتخاب روش استدلال قیاسی با مفاهیم رمزی نقوش قرار گرفته است.
صدیقه یاوری ایرج داداشی
یکی از هنرهای گذشته ایران، با عمر کوتاه صد ساله، هنر نقاشی کتاب های چاپ سنگی است که در اوایل قرن بیستم میلادی در دوره قاجار، شکل گرفت. صنعت چاپ سنگی مدت 70 سال، تنها روش چاپ در ایران، به شمار می رفت و تا اواخر دوره ی قاجار تقریباً هر چه در ایران به چاپ می رسید؛ به این شیوه بود. کتب چاپ سنگی بخشی مهم از فرهنگ ایران بوده است؛ که می بایست؛ به عنوان بخشی از هنر ایران زمین مورد توجه قرار گیرند. اغلب تصاویر در شاهنامه چاپ سنگی ساختاری واحد را دنبال می کند و این ساختار ریشه هایش گاه به دوران گذشته باز می گردد؛ از این رو باید نسخه های خطی گذشته را برای یافتن الگوهای آغازین تصاویر چاپ سنگی جستجو کرد؛ شاهنامه چاپ سنگی امیر بهادر از نسخه هایی است که در تصویرسازی تا حدی متأثر از نسخه های ماقبل خود بوده است. در این پایان نامه، سعی بر آن است که ضمن بررسی ویژگی های تصویرسازی شاهنامه ی چاپ سنگی امیر بهادر و شاهنامه های چاپ سنگی ایران، وجوه تفارق و تشابه فی ما بین آن ها و میزان تأثیرپذیری شاهنامه امیر بهادر (آخرین شاهنامه چاپ سنگی ایران)، از شاهنامه های چاپ سنگی قبل از خود، مورد بررسی قرار گیرد.
نرگس اسعدی نژاد پرویز اسکندرپور خرمی
چکیده فلاسفه مسلمان قائل به وجود سه عالم عقل، خیال و ماده هستند و برای هر یک، احکامی برمی شمرند. نگارگران ایرانی نیز در آثار خود به عالمی غیر از عالم مادی نظر دارند. بررسی احکام مربوط به هر عالم و تبیین احکامی که نگارگر ایرانی در ساخت اثرش منعکس می کند، به شناخت بیشتر در مورد جایگاه نگارگری ایرانی و سهم دنیای مورد نظر نگارگر در آثارش کمک می کند. در این پژوهش جایگاه خیال به عنوان یک عالم و قوه ای از قوای باطنی در مقایسه با عوالم ماده و عقل و سپس بررسی احکام این عالم در نگاره های شاهنامه تهماسبی تبیین شده است. بنابراین در انتخاب نگاره ها اولویتی وجود ندارد و نتایج بحث قابل تعمیم به همه ی تصاویرِ آن می باشد. با توجه به بررسی های انجام شده در پایان این پژوهش به روش تحلیل کیفی و با تحلیل ?? تصویر، تصادفاً گزیده شده از میان ??? نگاره، می توان گفت، نگارگر ایرانی در مسیر یادگیری هنر خود توسط استاد علاوه بر یادگیری فنون هنرش، به تدریج با عالمی ورای این عالم محسوس خو گرفته و به طور آگاهانه احکام این عالم را در هنرش منعکس می سازد. واژگان کلیدی: احکام خیال، شاهنامه تهماسبی، عالم عقل، عالم ماده، عالم خیال، نگارگری ایرانی
زینب بهبودی ایرج اسکندری تربقان
استفاده از پرده های منقوش در تکایا، از دوران قاجار رایج می شود. تکیه سادات اخوی از جمله تکایای باقی مانده از دوران قاجار است که دارای پرده های منقوش می باشد. این نقوش که حاصل ذوق و احساس مردمان آن روزگار بوده است به مثابه شاخصی از هویت شهر تهران محسوب می شود. و علاوه بر مضامین مذهبی و حالات معنوی، یادآور آیین های کهن پیش از اسلام و باورهای اساطیری و اعتقادات آیینی است. هدف از این پژوهش درک مفاهیم اسطوره ای و آیینی نهفته در این نقوش، از طریق بررسی یکایک آن ها است. این نقوش به شیوه ی نمادین نقاشی شده اند و هدف از ارائه ی آن ها صرفا تزیین نبوده است.
مهران افشارنیا مهدی حسینی
چکیده ندارد.
دلبر شهباز مهدی حسینی
چکیده ندارد.
فائزه الذماری ایرج داداشی
چکیده ندارد.
پریسا فریدونی ایرج داداشی
چکیده ندارد.
عباس نوبخت ایرج داداشی
فلوتین فیلسوف قرن سوم میلادی به گونه ای هستی شناسی باور دارد که از رده های زنجیروار تشکیل یافته است. در بالای این هستی یکتا است که همه چیز است و هرچه هست در اوست ولی او خود فراتر از هستی است و تمامی هستی تصویری از یکتا است. یکتا سرچشمه گوهر دوم است گوهری که در هستی است و هستی با او آغاز می شود. هستی حقیقی در خرد است و خرد از راه دیدن و نگریستن آن را به دست می آورد. پرسشی که این پژوهش در پی پاسخ گفتن بدان است این است که هستی چگونه تصویر یکتا است و خرد چگونه از راه نگریستن به هستی می رسد و آن را دارا می شود. یعنی تصویر در اندیشه فلوتین چه جایگاهی دارد و دیدنی که فلوتین از آن سخن می گوید چگونه دیدنی است؟ و به چه روشی حقیقت را به دست می دهد؟ هدف از انجام این پژوهش بررسی جایگاه تصویر در شناخت شناسی فلوتین است و اینکه آیا می توان این شناخت را در اثر هنری دید و با آن پیوند داد؟ یعنی به وسیله ی بررسی شناختی که از تصویر و با نگریستن به دست می آید به بررسی کارکرد اثر هنری به عنوان یک زمینه شناختی که در پیوند با اندیشه و هستی هنرمند به عنوان آفریننده است بپردازیم. برای انجام این کار ترجمه انگلیسی آرمسترانگ از انئادها پایه بررسی ما بود ولی در ترجمه به فارسی جهت یک دستی متن عبارت ها ترجمه محمدحسن لطفی را به کار می بریم و از تفسیر امیلسون در کتاب «خرد در فلوتین» برای شرح متن انئاد ها بهره می گیریم. ولی بن مایه اصلی باز سخن خود فلوتین است از این رو ناگزیر پی در پی به بیان متن او پرداختیم و سخن او را با متن خود او شرح کردیم، چرا که رویکرد ما تحلیلی است و برای فهم هرگزاره، باید آن را به اجزای ساده همان گزاره تجزیه کنیم. آنچه بدان رسیدیم این بود که تصویر برای فلوتین جایگاهی هستی شناسانه و شناخت شناسانه دارد چرا که هستی خود تصویر است و با نگریستن می توان آن را به تمامی دریافت.
احمد وریجی ایرج داداشی
رساله پیش رو با این هدف گرد آمده است، تا پس از بررسی یکی از گرایشات برجست?ِ هنرِ نقاشیِ در قرن بیستم- نقاشی متافیزیکی- و همچنین برشمردن خصایل ویژه آن؛ بطور مشخص مبانی و خاستگاه های فلسفی– فلسفه متافیزیکی شوپنهاور- که این گرایش هنری از آن متأثر واقع شده را مورد واکاوی و جستجو قرار دهد. در این رساله سعی فراوانی صورت گرفت تا با بررسی مبادیِ هنر متافیزیکیِ در طول فعالیتِ این هنرمند ایتالیایی و بطور مشخص، تأثیرپذیری او از انگاره های فلسفی شوپنهاور، حتی الامکان تلازمات و تناظرات موجود، میان آنها بازشکافته و آشکار گردد. روشن است که بن مایه رسال? پیش روی، کاویدن ردپاهای فلسفی و بویژه انگاشت های متافیزیکی ای است که به شکلِ قابل توجهی شاکله هنر متافیزیکی برآن استوار شده است. بنابراین پژوهنده در پی شکافتنِ موازنه ها و بدست دادن مناسباتی است که میان طرح واره های بیانگرانه هنرمند ایتالیایی و ایده های روشنگرانه فیلسوف آلمانی وجود دارد. بطور خلاصه می توان گفت که متن پیش رو، با استناد به آرای دکریکو و همچنین برشمردن هدف اصلی هنر متافیزیکی که همانا رسیدن و یگانه شدن با آن امر ناشناخته و اسرارآمیز مستور در نهان اشیاء است؛ در نهایت نشان خواهد داد که تا چه حد ابهام گونگی و رازوارگی در هنر متافیزیکیِ جرجیو دکریکو در پیوند با انگاره های رازآمیز و متافیزیکی شوپنهاور قرار داشته و متأثر از آن بوده است. در پایان امید است تا در روند آشکارسازیِ مناسبت های میان زبان بصری هنر متافیزیکی و آرایِ فلسفیِ فیلسوف آلمانی، توضیحات و یافته های درخوری را به اندوخته های مخاطبین این رساله افزوده گردد و هم در این راستا و در جهت ارتقایِ دانش تجسمیِ کشور، حرکتی هر چند اندک به انجام رسیده باشد.