نام پژوهشگر: اکبر حسینی پور

شناسایی وارزیابی کمّی کارایی برخی از میکروارگانیسم های مزوفیل در بیولیچینگ پیریت با استفاده از روش q-pcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده فنی و مهندسی 1389
  زهرا ارس   مهین شفیعی

دامنه کاربرد فرآیند بیولیچینگ برای استخراج فلزات از منابع معدنـی بویژه کـانی های سولفیدی گسترده می باشد. بهینه سازی گونه های میکروبی اکسیدکننده کانی، به تکنیک هایی جهت مشاهده و آشکار سازی سریعِ میزان فراوانی یک نوع باکتری خاص از گونه های میکروبی نیاز دارد. تکنیکهای کشت دشوار هستند و برای به دست آوردن تعداد سلولهای مورد نیاز چنـدین روز لازم اسـت. اما اخیراً در هیدرومتالـورژی از روشـهایی مانند fish و q-pcr برای شناسایی و تعیین کمّی میکروارگانیسم های خاصی در محیط اسیدی معادن استفاده شده است که نتایج را در یک روز فراهم می کنند. هدف اصلی این پژوهش بررسی توانـایی روشهای مولکولی اسیدنـوکلئیکی pcr ، q-pcr و دامنه کاربرد آنها برای ارزیابی کارائی باکتریها در فرآیند بیولیچینگ کانی های سولفیدی می باشد. در این راستا، نخست شناسایی سه میکروارگانیسم مورد بررسی، به روش pcr انجام شد. سپس یک روش شستشوی مناسب برای جداکردن باکتریها از سطح نمونه جامد انتخاب شد که نتایج موفقیت آمیزی درپی داشت. از این روش برای شناسایی باکتری های شسته شده از سطح پیریت استفاده شد. پس از آن ارزیابی کمّی quantitative real-time pcr برروی باکتریهای موجود در محیط کشت انجام گردید. نهایتاً آزمایشهای بیولیچینگ و ارزیابی کمّی باکتری های شسته شده از سطح پیریت با موفقیت انجام شد. نتایج نشان دادند که در محلول های مخلوط، تیوباسیلوس ها گونه غالب بودند. همچنین با مقایسه رقابت تیوباسیلوس ها و گونه لپتوسپریلیوم فرواکسیدانس این نتیجه حاصل شد که تیوباسیلوس فرواکسیدانس نسبت به تیوباسیلوس تیواکسیدانس تمایل بیشتری برای اتصال به سطح کانه پیریت دارد.

تعیین برخی از خصوصیات بیولوژیکی و مولکولی دو جدایه ویروس موزاییک هندوانه(wmv) از ایزان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1394
  فاطمه محمدی پاقلعه   جهانگیر حیدرنژاد

ویروس موزاییک هندوانه (wmv) از جمله ویروس های مهمی است که در کدوئیان منجربه خسارت های زیادی می گردد. این ویروس دارای جدایه های مختلفی است که به لحاظ دامنه میزبانی، علائم و میزان خسارت با هم متفاوت می باشند. در این تحقیق دو جدایه متفاوت wmv به نام های wmv-41و wmv-55 از مزارع استان یزد جمع آوری و به لحاظ مولکولی و بیولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفته اند. این جدایه ها بر خلاف سایر جدایه های این ویروس در آزمون الایزا نسبت به آنتی سرم wmv واکنش مثبت نشان ندادند و تنها با استفاده از روش rt-pcr و استفاده از آغازگرهای اختصاصی جهت تکثیر ژن کد کننده پروتئین پوششی قابل ردیابی بودند. بر خلاف سایر جدایه های wmv، جدایه wmv-55 به لحاظ دامنه میزبانی قادر به آلوده سازی لوبیا چیتی و لوبیا چشم بلبلی بود، در حالی که جدایه wmv-41 تنها لوبیا چشم بلبلی را آلوده ساخت. این در حالی است که این دو جدایه بر خلاف سایر جدایه های wmv قادر به آلوده سازی کدو هیبرید es125 و کدو هیبرید white bush select نبودند. در مطالعات مولکولی به منظور تعیین جایگاه تکاملی جدایه های مذکور، ژن پروتئین پوششی به اندازه 823 جفت باز مربوط به هر دو جدایه و قطعهci به اندازه809 جفت باز مربوط به جدایه wmv-41 با استفاده از آغازگرهای اختصاصی در آزمونrt-pcr تکثیر و سپس همسانه سازی شدند. براساس مطالعات قبلی جدایه های wmv به دو گروه iوii منشعب می شوند که تقریبا تمامی جدایه ها ایرانی به جز یک جدایه در گروه ii واقع می گردند. در این بررسی مشخص گردید که جدایه wmv-41 در گروهi قرار می گیرد. کمترین و بیشترین میزان تشابه ترادف نوکلئوتیدی این جدایه با جدایه های گزارش شده قبلی به ترتیب 6/92 و 2/95 درصد تعیین گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که دو جدایه wmv-55و wmv-41ازلحاظ بیولوژیکی و مولکولی از اکثرجدایه هایwmv متفاوت بوده و دارای گسترش محدودی در ایران هستند. علاوه بر این هر دو جدایه فوق الذکر به لحاظ بیولوژیکی تفاوت هایی را با یکدیگر نشان می دهند

بررسی خصوصیات بیولوژیکی و مولکولی جدایه های مختلف ویروس موزائیک یونجه (amv) و تعیین میزبان های ثانویه این ویروس در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1389
  فاطمه منگلی   حسین معصومی

ویروس موزائیک یونجه alfalfa mosaic virus (amv)یکی از مهمترین ویروسهای گیاهی از نظر دامنه میزبانی و اهمیت اقتصادی در جهان و ایران می باشد. طی سالهای 1386 تا 1388از مزارع یونجه 18 استان کشور، تعداد 1066 نمونه گیاهی، همچنین به منظور بررسی و تعیین پراکنش میزبان های ثانویه amv، تعداد 219 نمونه از مزارع سیب زمینی استانهای(کرمان، همدان و اصفهان)، 273 نمونه از مزارع گوجه فرنگی و فلفل استانهای کرمان و هرمزگان و 127 نمونه از مزارع نخود و لوبیا استان کرمان بر مبنای علائم جمع آوری شد. جهت بررسی آلودگی نمونه ها، آزمون indirect elisa طبق روش موات و داوسون (1987) انجام گرفت. بر این اساس میزان آلودگی مزارع یونجه، سیب زمینی، گوجه فرنگی، فلفل، نخود و لوبیا نسبت به amv در مناطق نمونه برداری شده به ترتیب 77/33، 76/7، 63/1، 11/1، 4 و 0 درصد برآورد گردید. از بین 156 نمونه علف هرز از 13 گونه تنها 21 نمونه از 8 گونه شامل شیرتیغی (sonchus oleraceus) ، سلمه تره (chenopodium amaranticolor c. album )، آفتاب پرست (heliotropium europaeum)، کاهو وحشی (lactuca serriola)، بارهنگ (plantago ovate)، ترشک (rumex crispus)، شنگ (trogopogon pratensis)، شبدر((trifolium repense، پنیرک ((malva parviflora، anethum graveolens و هویج وحشی (dacus carota) که به ترتیب از مناطق حاجی آباد استان هرمزگان، سیرجان، سرآسیاب، شهربابک، کرمان، بردسیر، بافت، ماهان واقع در استان کرمان، منطقه فارسان در استان چهار محال بختیاری جمع آوری شده بودند، نسبت به amv آلوده بودند. پس از نمونه برداری و انجام آزمون الایزا، بر روی نمونه های مثبتی که بیشترین غلظت را نشان دادند، خالص سازی بیولوژیک انجام گرفت. جهت بررسی دامنه میزبانی amv، نمونه های مذکور برروی گیاهان خانواده های solanaceae، leguminosae، chenopodiaceae و cucurbitaceae مایه زنی شدند. براساس نتایج بدست آمده، جدایه های ایرانی amv براساس علائم ایجاد شده بر روی گیاهان آزمون به دو گروه (i و ii) تقسیم شدند به طوری که سه جدایه ایرانی si. ni. a، ke. ke. cp و kh. ah. a در گروه i و سایر جدایه ها در گروه ii قرار گرفتند. سپس براساس مناطق نمونه برداری و گیاهان میزبان، جدایه های که بیشترین اختلاف از نظر علائم با سایر جدایه ها را نشان دادند، جهت مطالعه مولکولی، همسانه سازی و بدنبال آن تعیین موقعیت تاکسونومیکی جدایه های این ویروس در ایران و جهان انتخاب و مورد بررسی بیشتر قرار گرفتند. تجزیه فیلوژنتیک و محاسبه فاصله ژنتیکی(genetic distance) و تنوع(diversity) نشان داد که جدایه های amv موجود در بانک ژن و جدایه های ایرانی بررسی شده در این تحقیق در سه گروه قرار می گیرند، به طوریکه اکثر جدایه ها(35 جدایه) همراه با چهار جدایه ایتالیا و صربستان و یک جدایه از انگلستان در گروه i، دو جدایه si. ni. a و kh. ah. a همراه با شش جدایه از انگلستان و فرانسه در گروه ii، جدایه ke. ba. po همراه با 27 جدایه دنیا در گروه iii و جدایه ke. ma. pl به تنهایی وکاملا مجزا از سایر جدایه های ایرانی و دنیا قرار می گیرند. فاصله ژنتیکی بین و داخل گروه ها نیز نتایج فوق را تائید می نمایند. محاسبه تنوع ژنتیکی(?) نشان داد که به رغم گسترش وسیع این ویروس در دنیا، میزان تنوع آن در یک منطقه مانند اروپا پائین می باشد. همچنین محاسبه تنوع و جمعیت های مختلف دنیا نشان دهنده افزایش میزان این تنوع در آسیا می باشد. بر این اساس شاید بتوان ذکر نمود که پیشگیری از این ویروس در مزارع یونجه به دلیل تنوع جدایه ها کار آسانی نباشد.

بررسی تنوع ژنتیکی شته خالدار یونجه therioaphis trifolii در مناطق مختلفی از ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1388
  مریم تکلوزاده   اکبر حسینی پور

شته خالدار یونجه با نام علمی therioaphis trifolii buckten از جمله آفات مهم یونجه میباشد. بمنظور بررسی تنوع ژنتیکی این شته، نمونه برداری از مزارع یونجه 10 استان کشور صورت گرفت. نمونه ها تا رسیدن به آزمایشگاه درون ازت مایع قرار گرفتند و سپس به فریزر c?80- منتقل شدند. استخراج dna از نمونه های جمع آوری شده به روش دلاپورتا با اندکی تغییرات توسط کوماتسودا انجام و غلظت dnaهای به دست آمده بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه گیری و غلظت همه نمونه ها بمیزان 50 نانوگرم بر میکرولیتر یکسان شد. آزمون pcr بر روی این dnaها صورت گرفت. سپس الکترفورز بر روی ژل آگارز 1% انجام گرفت. در آزمون rapd-pcr از 7 آغازگر تصادفی استفاده شد. در مجموع این آغازگرها در محدودهbp 4000-200، 88باند دیده شد. سپس با استفاده از باندهای بدست آمده از تمامی آغازگرها، بوسیله روش upgma درخت فیلوژنی نمونه ها رسم گردید که شامل سه کلاستر بوده که کلاستر دوم خود شامل دو ساب کلاستر است. در آزمون rep-pcr از آغازگرهای box، eric و rep استفاده شد. در مجموع در محدوده bp 3500-100، 53 باند دیده شد. سپس درخت فیلوژنی مرکب از داده های سه آغازگر با روش ذکر شده رسم گردید که شامل یک کلاستر کلی بود و نمونه های منطقه خبر به صورت یک فرد مشاهده شد. در این پژوهش بین نمونه های جمع آوری شده از مناطق مختلف از نظر ژنتیکی تفاوت وجود داشت اما ارتباطی بین این تفاوت و اختلاف ارتفاع از سطح دریا و طول و عرض جغرافیایی و موقعیت قرار گرفتن اراضی مشاهده نگردید.

بررسی و شناسایی نماتدهای انگل گیاهی خانواده longidoridae در باغ های انگور استان کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1390
  مریم مجیدی   ابراهیم شکوهی

انگور یکی از محصولات تجاری در ایران است. ایران جزء 10 کشور برتر تولید کننده انگور در جهان و در رتبه دهم قرار دارد (f.a.o. 2010). با توجه به اهمیت اقتصادی این محصول و همچنین گزارش هایی مبنی بر انتقال ویروس برگ بادبزنی مو (gflv) توسط بعضی از گونه های خانواده longidoridae، شناسایی این گونه ها در باغ های انگور می تواند در اعمال روش های مدیریتی و افزایش عملکرد مفید باشد. در این تحقیق، تنوع و پراکنش نماتدهای انگل گیاهی خانواده longidoridae در مناطق انگورکاری استان کرمان مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور در سال های 90-1389 حدود 120 نمونه خاک از مناطق مختلف انگورکاری استان جمع آوری شد. نمونه ها به آزمایشگاه منتقل و نماتدها با استفاده از روش سینی استخراج و با روش تکمیل شده دگریس(de-grisse, 1969) تثبیت شدند. با تهیه اسلایدهای دائمی و با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به لوله ترسیم، خصوصیات مورفولوژیکی و مورفومتریکی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. گونه های شناسایی شده بر اساس کلیدهای موجود با شرح اصلی گونه و سایر مقاله های مرتبط مقایسه و مورد بحث قرار گرفتند. در این بررسی پنج گونه از جنس xiphinema و یک گونه از جنس longidorus شناسایی شد که از بین این گونه ها، گونه x. illyricum برای اولین بار از ایران و گونه x. rivesi برای اولین بار از کرمان گزارش می شود. گونه x. index در اکثر مناطق نمونه برداری مشاهده شد و به عنوان گونه غالب منطقه معرفی می شود. سایر گونه ها دارای پراکنش و فراوانی نسبتأ پایین بودند. همچنین ویژگی های مولکولی گونه x. index برای اولین بار در ایران بر اساس ناحیه rdna 18s بررسی شد. مقایسه توالی مورد نظر با توالی های موجود برای این گونه در بانک ژن، 100 درصد تشابه نشان داد. نتایج حاصل از بلاست نشان داد که جدایه ایرانی (jq026520) با جدایه اسپانیا (hm921342) و آلمان (ay687997) صد در صد تشابه دارد و با جدایه هلند (ef207249) در 4 نوکلئوتید تفاوت نشان می دهد. علاوه بر این، درخت فیلوژنی با استفاده از نرم افزار mega5و با روش maximum likelihood (ml) و bootstrap1000 رسم گردید. در این دندروگرام، جدایه x. index توالی یابی شده از ایران به همراه سایر جدایه های همین گونه از دیگر نقاط دنیا در یک گروه با bootstrap برابر 87% قرار گرفت که این امر صحت شناسایی بر اساس خصوصیات مورفولوژیکی و مورفومتریکی را تایید نمود. گونه های شناسایی شده در این تحقیق عبارتند از: xiphinema illyricum barsi and lamberti, 1999 x. index thorn and allen, 1951 x. oxycaudatum lamberti and bleve-zacheo, 1979 x. rivesi dalmasso, 1969 x. vuittenezi luc, lima, weischer, and flegg, 1964 longidorus iranicus sturhan and barooti, 1983 کلمات کلیدی: نماتد، xiphinema، longidorus ،18s rdna ، مورفولوژی، تاکسونومی، انگور، کرمان، ایران

جداسازی باکتریهای اپی فیت از بوته های جو منطقه کرمان و بررسی میزان بازدارندگی آنها از باکتری عامل لکه نواری جو xanthomonas translucens pv. translucens
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1392
  سارا داور   اکبر حسینی پور

بیماری لکه نواری جو که توسط(xtt) xanthomonas translucens pv. translucens ایجاد می شود، یکی از مهمترین بیماری های بذرزاد و مخرب در تولید جو در سراسر دنیا، از جمله بخش هایی از استان کرمان است. تحقیق حاضر به منظور تعیین فعالیت بازدارندگی باکتری های اپی فیت جدا شده از برگ های جو در برابر باکتری xtt انجام شد. فعالیت بازدارندگی 192 باکتری اپی فیت در شرایط آزمایشگاهی به روش عصاره کشت در برابر باکتری xtt مورد بررسی قرار گرفت سویه های زانتوموناس و هر یک جدایه های اپی فیت در محیط کشت مایع کشت داده شدند. پس از 48 ساعت، سوسپانسیون باکتری زانتوموناس بصورت یکنواخت روی محیط کشت ngy پخش گردید. پس از خشک شدن سطح محیط کشت یک دیسک کاغذ صافی استریل در سطح آگار مرکز پتری قرار داده شد. سپس صاف شده کشت باکتری اپی فیت روی دیسک کاغذ صافی قرار داده شد. پتری ها برای مدت 5 روز در دمای 25 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. قطر ناحیه بازدارنده ایجاد شده در اطراف هر دیسک اندازه گیری شد. در تمامی آزمایش ها محیط کشت ngy مایه زنی نشده به عنوان شاهد استفاده شد. ده جدایه بیشترین بازدارندگی را در برابر xtt نشان دادند. بر اساس روش های بیوشیمیایی مرسوم و داده های تعیین توالی بخشی از ناحیه 16s rdna استرین های a4, b6, c8, d7, e2, f11, j7 و g4 به عنوان pseudomonas flourescens و استرین b11 به عنوانpseudomonas putida تشخیص داده شد.

بررسی وقوع بیماری آتشک به در استان کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1392
  حسین معصومی   ابوالفضل سیدقاسمی پور

در بهار سال 1392 در باغ¬های به منطقه شهربابک واقع در 230 کیلومتری غرب استان کرمان، علائمی شبیه به آتشک برروی در ختان به در مرحله گلدهی و میوه نارس مشاهده گردید. نمونه¬ها از شاخه¬های جوان بیمار و میوه¬ها انتخاب گردید. باکتری¬ها با شستشوی بافت¬ها و کشت در محیط نوترینت آگار جداسازی گردید. به وسیله کشت مجدد بر روی محیط کشت پرگنه¬هایی که مورفولوژی شبیه erwinia amylovoraداشتند، خالص سازی گردید. ابتدا تمام جدایه¬ها را بر اساس ویژگی¬های مورفولوژی کلونی و آزمون¬های بیوشیمیایی و فیزیولوژی متمایز گردیدند. اکثر جدایه¬ها، مرفولوژی پرگنه یکسانی با جدایه مرجع e. amylovora نشان دادند. جدایه¬ها در آزمون¬های اکسیداز، اوره آز، ایندول،تولید رنگدانه فلوروسنت در محیط کینگ بی (تحت اشعه یو وی) و رشد در دمای 39 درجه سانتی¬گراد عملکرد منفی و در آزمون¬های لوان ، بی هوازی ، تولید مواد احیاء کننده از سوکروز، استواین و سیترات عملکرد مثبت داشتند. بیش از 95 درصد از جدایه¬ها موجب ذوب ژلاتین واحیا نیترات و موجب تولید اسید از قندهای سلوبیوز، بتا متیل دی گلوکوزید و سالیسیلین گردیدند. به مدت چهار هفته،علائم بر روی برگ¬های مایه زنی شده شامل تغییر رنگ و قهو¬ه¬ای شدن و تولید تراووشات باکتریایی در طول رگبرگ های مایه زنی شده ظاهر گردید. تراووشات باکتریایی سفید شیری رنگ برروی بافت¬های نکروتیک میوه¬ نارس به مایه زنی شده گسترش یافت که در شواهد منفی هیچ گونه علائمی مشاهده نشد. مجددا از بافت¬های علایم دار، باکتری¬های با پرگنه و ویژگی¬های مشابه e. amylovora جداسازی شد. وقوع آتشک در شهر بابک تهدید جدی برای تولید میوه به ، به وجود آورده است. این اولین گزارش از بیماری آتشک بر روی درخت به در استان کرمان توسط بیوار دو e. amylovora می¬باشد

بررسی انتقال و تهیه آنتی سرم ویروس v سیب زمینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد مرتضوی   حسین معصومی

این تحقیق به منظور خالص سازی و تهیه آنتی سرم pvv جهت بررسی سرولوژیکی میزان انتقال این ویروس توسط شته myzus persicae به گیاه سیب زمینی صورت گرفت. در طی نمونه برداری هایی که در سال 1392 از منطقه زرند استان کرمان انجام گرفت، برخلاف گزارش¬های قبلی و به علت عدم کاشت یک رقم محلی حساس (solanum tuberosum cv. zardi) به ویروس، میزان آلودگی مزارع در این منطقه نسبت به pvv بسیار محدود بود. جهت تکثیر pvv، از گیاهان آزمون debneyi nicotiana و n. glotinosa و جهت خالص سازی آن از روش minipurification استفاده شد. پس از خالص سازی نسبی ویروس به منظور تهیه آنتی بادی ویروس خالص شده طی چند مرحله به خرگوش سفید نیوزلندی تزریق گردید و پس از خون گیری آنتی سرم pvv تهیه گردید. جهت تعیین عیار (تیتر) آنتی سرم از آزمون الیزای غیرمستقیم استفاده شد که نتایج حاصل رقت آنتی سرم را 1:500 و آخرین حد نهایی رقت را 1:1000 نشان داد. به منظور بررسی امکان انتقال این ویروس توسط ناقلین شته آن، از گونه شته myzus persicae، استفاده شد. بدین منظور غده¬های سیب زمینی رقم آگریا در شرایط گلخانه¬ای کاشته شدند و پس ازآن شته¬های پرورش داده شده بر روی گیاه توتون آلوده، در مرحله چهار برگی بر روی بوته¬های سیب زمینی رها گردیدند. نتایج حاصل از انتقال ویروس بر روی گیاه سیب زمینی رقم آگریا بیانگر آن است که این ویروس قادر است به میزان 20% توسط شته myzus periscae بر روی سیب زمینی رقم آگریا منتقل گردد، همچنین بر اساس نتایج حاصل در این تحقیق و نتایج قبلی مشخص گردید که گسترش محدود این ویروس به علت مقاومت نسبی طیف گسترده ای از ارقام تجاری و گواهی شده سیب زمینی می¬باشد، به نحوی که تنها وجود یک رقم حساس در منطقه (رقم زردی) میزان آلودگی بسیار بالایی از این ویروس را نشان داد. اما سوال اصلی آن است که با توجه به انتقال ویروس توسط شته myzus periscae در شرایط آزمایشگاهی دلیل درصد پایین آلودگی مزارع سیب زمینی چیست؟ اگرچه بر اساس بررسی ها محرز گردید، که ارقام تجاری سیب زمینی در مقایسه با ارقام محلی نسبت به این ویروس از تحمل بالایی برخوردار هستند بنابراین می¬توان با کاشت ارقام تجاری، ویروس مذکور را در مزارع سیب زمینی تا حدودی کنترل نمود.

بررسی امکان تکثیر و نگهداری برخی فیتوپلاسماها از طریق کشت بافت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1389
  فاطمه شکاری ماهونکی   اکبر حسینی پور

فیتوپلاسماها گروهی از پروکاریوت‎های غیر مارپیچی و بدون دیواره‎ی سلولی‎اند که در آوندهای آبکش گیاهان و همولنف حشرات وجود دارند. این موجودات تا به حال در شرایط in vitro کشت نشده‎اند اما بر اساس توالی‎های حفاظت شده‎ی آنها مشخص شده است که متعلق به رده مالیکوتها هستند و در جنس phytoplasma candidatus قرار گرفتند. برای بررسی‎های عملی و مدیریت بیماری‎های فیتوپلاسمایی لازم است فیتوپلاسماها در میزبان‎های زنده نگه‎داری شوند. گیاه پروانش (catharanthus roseus) گیاهی است که می‎تواند فیتوپلاسماهای زیادی را به همراه داشته باشد و در نتیجه برای نگه‎داری فیتوپلاسماها استفاده می‎شود. نگه‎داری استرین‎های فیتوپلاسمایی از طریق کشت بافت گیاهان آلوده به فیتوپلاسما، روش مفیدی برای حفظ و نگه‎داری یک مجموعه‎ی زنده از استرین‎های فیتوپلاسمایی برای بررسی تعامل بین میزبان و فیتوپلاسما است. در این بررسی نگه‎داری استرین‎های فیتوپلاسمایی در بوته‎های پروانش و نیز فیتوپلاسمای عامل بیماری جاروک در لیموترش (citrus aurantifolia) از طریق کشت بافت مطالعه شد. نمونه‎های گیاهی سالم و آلوده به فیتوپلاسمای پروانش از گلخانه‎ی دانشکده‎ی کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان و نمونه‎های گیاهی سالم و آلوده به فیتوپلاسمای لیموترش از باغات لیموترش اطراف جیرفت جمع‎آوری شدند. نمونه‎ها به قطعاتی با طول 5/0 تا 1 سانتی‎متر با حداقل 2 جوانه‎ی جانبی یا یک جوانه‎ی انتهایی بریده شده و با محلول هیپوکلریت سدیم ضد عفونی سطحی شدند. ریزنمونه‎های گیاهی پروانش به محیط کشت جامد ms و ریزنمونه‎های گیاهی لیموترش به محیط جامد mt منتقل شدند. ریزنمونه‎ها در اتاقک رشد با دمای 1 ± 25 درجه سانتی گراد، دوره‎ی نوری 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی و نور فلورسنت با شدت lux 3000 نگهداری شدند و بسته به نمونه با فواصل زمانی 4 الی 8 هفته یک‎بار واکشت می‎شدند. پس از مدتی در شاخساره‎های حاصل از رویش بافت‎های آلوده‎ی پروانش و لیموترش بر روی محیط کشت‎های مذکور علائم ریزبرگی، زردی، افزولش، کوتولگی و عدم تعادل در فاصله‎ی میانگره‎های نمونه‎های آلوده نسبت به انواع سالم رشد کرده در محیط‎های مشابه، مشاهده شد.جهت تأیید وجود فیتوپلاسماها از واکنش زنجیره ای پلیمراز و جفت آغازگرهای p3/p7 , p1/p7 استفاده شد. به وسیله‎ی این جفت آغازگرها، قطعات dnaای به طول 1830 و 320 جفت باز به ترتیب از ریزنمونه‎های آلوده به فیتوپلاسمای پروانش و لیموترش تکثیر گردید و حضور فیتوپلاسماها در این ریزنمونه‎ها مشخص شد. از این ریزنمونه‎ها می‎توان جهت مطالعات تکمیلی فیتوپلاسما و تبادلات بین آزمایشگاهی استفاده کرد. با اطلاعات موجود این اولین تحقیق از نگه‎داری استرین‎های فیتوپلاسمایی در گیاه پروانش و نیز حفظ فیتوپلاسمای عامل جاروک در شاخه‎های جوان لیموترش از طریق کشت بافت در ایران است.

بررسی اثرات بازدارندگی برخی روغن های گیاهی بر جمعیت نژاد ? / بیوار ? باکتری ralstonia solanacearum، عامل بیماری پژمردگی باکتریایی سیب زمینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده فنی –کشاورزی گیاه پزشکی 1393
  محدثه شفیعی   اکبر حسینی پور

بیماری پژمردگی باکتریایی یا پوسیدگی قهوه ای سیب زمینی یکی از مهم ترین بیماری های خاکزاد سیب زمینی از نظر گسترش و میزان خسارت می باشد. عامل بیماری نژاد3 /بیوار 2 باکتریralstonia solanacearum است. امروزه کنترل بیماری های گیاهی با روش های سازگار با محیط زیست از اهداف مهم متخصصین علم بیماری شناسی گیاهی است. به منظور کنترل بیماری یاد شده، از مناطق سیب زمینی کاری منطقه جیرفت (جنوب استان کرمان) بازدید شد و از بوته های سیب زمینی با علایم پژمردگی، عامل بیماری جدا سازی، خالص سازی و با روش های مرسوم باکتری شناسی، آزمون بیماریزایی و نیز واکنش های زنجیره ای پلیمراز به عنوان r. solanacearum تشخیص داده شد. سپس اثرات بازدارندگی سه روغن گیاهی (essential oils) شامل اکالیپتوس (eucalyptus)، لمون گراس (lemongrass) و پالماروزا (palmarosa)، در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای در قالب یک طرح کاملاً تصادفی بر رشد باکتریr. solanacearum بررسی گردید.

ردیابی spiroplasma citri در زنجرک های circulifer haematoceps جمع آوری شده از مزارع کنجد استان فارس
thesis دانشگاه جیرفت - دانشکده کشاورزی 1393
  زهرا زارعی   محمد صالحی ابرقویی

بیمارگر spiroplasma citri یک مولیکوت مارپیچی، محدود به آوند آبکش و قابل کشت است که عامل بیماری بسیار مهم و اقتصادی استابورن در مرکبات و بیماری¬های مختلفی در بسیاری از گیاهان زراعی و علف¬های هرز می¬باشد. در ایران، زنجرکcirculifer haematoceps ناقل اصلی s. citri گزارش شده است. کنجد یکی از میزبان¬های مهم s. citri و زنجرک c. haematoceps می¬باشد. در پژوهش حاضر، ردیابی s. citri و انتقال آن به گیاه پروانش توسط زنجرک c. haematoceps در مناطقی از استان فارس شامل آباده طشک، جهرم، جویم، قیروکارزین، فیروزآباد، زرقان و مرودشت انجام شد. در هر منطقه شش مزرعه¬ی کنجد انتخاب و جمع¬آوری زنجرک¬های ناقل با کمک تور حشره گیری صورت گرفت. زنجرک¬های جمع¬آوری شده از مزارع کنجد، در دسته های 40 تایی زیر سرپوش پلاستیکی روی دو بوته پروانش سالم برای سه هفته جهت تغذیه قرار داده شدند. از حدود چهار هفته بعد از حذف زنجرک¬ها، به تدریج علائم اختصاصی s. citri در گیاهان پروانش ظاهر شد. نوع علائم در گیاهان پروانش آلوده شده ناشی از تغذیه¬ی زنجرک¬ها، یکسان نبود. دوره کمون بیماری در نمونه¬ها از حدود یک ماه تا دو ماه متغیر بود. استخراج دی ان ای کل از بافت¬ رگبرگ میانی پروانش¬های مایه زنی شده با زنجرک¬های c. haematoceps به روش ctab انجام شد. برای ردیابی s. citri در نمونه¬های دی ان ای تمام پروانش¬های دارای علائم، آزمون پی سی آر با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی p89-f/r و f1/r1 استفاده شد و قطعه¬های مورد انتظار به ترتیب 707 و 817 جفت باز تکثیر شد. جهت بررسی تنوع ژنتیکی جدایه¬های مختلف s. citri مورد مطالعه، آزمون چندشکلی طول قطعات برشی (rflp) با آنزیم¬های drai، rsai و mboi انجام شد. بر اساس نقوش حاصل جدایه¬ها در سه گروه متفاوت قرار گرفتند. جدایه¬های قیروکارزین i، قیروکارزین ii، فیروزآباد i، فیروزآباد ii، زرقان i و جویم i در یک گروه، جدایه آباده طشک i در یک گروه و جدایه مرودشت i نیز در یک گروه قرار گرفتند. آنالیز ترادف نوکلئوتیدی ژن اسپیرالین نشان داد که اکثر جدایه¬های مورد مطالعه متعلق به گروه یک s. citri است. جدایه¬های آباده i و مرودشت i بیشترین تشابه را با جدایه¬های s. citri از گروه شش داشتند و با این گروه در یک شاخه فیلوژنتیکی قرار گرفتند. درصد تشابه نوکلئوتیدی بین جدایه¬های مورد مطالعه از 100-2/91 متغیر بود. آنالیز فیلوژنتیکی ترادف¬های ژن اسپیرالین این جدایه¬ها، نتایج تشابه ترادف نوکلئوتیدی و تا حدودی برش آنزیمی را تأیید می¬کند.تا قبل از این پژوهش اطلاعاتی از پراکنش s. citri در مزارع کنجد این مناطق از استان فارس و تنوع ژنتیکی آن¬ها وجود نداشت. جدایه¬های آباده طشک، مرودشت و زرقان مربوط به مناطق غیر مرکبات کاری می¬باشند. بر اساس این تحقیق وجود s. citri در یک منطقه منوط به وجود مرکبات نیست. ردیابی بیماری در مزارع کنجد نشان می¬دهد که مزارع کنجد از منابع مهم s. citri برای آلودگی درختان مرکبات می¬باشد. این اولین گزارش از ردیابی و بررسی تنوع ژنتیکیs. citri در زنجرک c. haematoceps در مزارع کنجد شهرستان¬های آباده طشک، جهرم، جویم، قیروکارزین، فیروزآباد، زرقان و مرودشت در استان فارس می¬باشد.

تعیین مشخصات بیولوژیکی و مولکولی جدایه های ویروس موزاییک گوجه فرنگی در مناطقی از ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1388
  سلمی السادات علوی   اکبر حسینی پور

چکیده ندارد.