نام پژوهشگر: محمد حسن امیر تیموری
جمشید حیدری محمد حسن امیر تیموری
چکیده با توجه به اهمیت طراحی آموزش در فرایند آموزش ـ یادگیری و با توجه به وجود نظریه ها و الگوهای مختلف طراحی آموزشی، در این پژوهش به مقایسه ی اثر بخشی دو رویکرد طراحی آموزشی شناخت گرایی و ساختن گرایی پرداخته شد تا مشخص گردد که کدام یک از این دو رویکرد در یادگیری، یادداری مفاهیم و اصول و توانایی حل مسئله در درس علوم تجربی در بین پسران نقش موثرتری را داراست. برای اجرای طرح پژوهشی خود به آموزش و پرورش شهرستان اسدآباد مراجعه نموده و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، از بین مدارس موجود به انتخاب دو مدرسه و انتخاب یک کلاس از هر مدرسه و انتخاب 15 نفر از هر کلاس به صورت تصادفی برای جایگزین شدن در دو گروه آزمایشی پرداخته شد. روش پژوهش آزمایش واقعی می باشد. برای گردآوری اطلاعات و داده های لازم از دوآزمون محقق ساخته که در برگیرنده ی سوألات مفاهیم، اصول و حل مسئله بود استفاده گردید. این دو آزمون از نظر محتوای ظاهری و سطح آموزش و یادگیری تقریباً در یک سطح بودند. پایایی آزمون ها به روش آلفای کرانباخ محاسبه گردید و پایایی آزمون اوّل( یادگیری) 553/ و آزمون دوم ( یادداری) 671/ گزارش گردید. روش اجرا به این صورت بود که ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از تجزیه و تحلیل پیش آزمون و اقدامات ترمیمی لازم به اجرای متغیّر مستقل به مدت 5 جلسه پرداخته شد و پس از اجرای آموزش طراحی شده طبق دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش با توجه به یکسان بودن واریانس های دو گروه از آزمون t با سطح معنی داری 05/0 استفاده گردید. نتایج این پژوهش منطبق با فرضیه های پژوهش(هر فرضیه با شماره مشخص شده و نتیجه بیانگر تأیید و رد فرضیه می باشد)به شرح زیر می باشد: 1. یادگیری مفاهیم در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادگیری مفاهیم در رویکرد شناخت گرایی بهتر از رویکرد ساختن گرایی است. 2. یادداری مفاهیم در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادداری مفاهیم در دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی تفاوت معنی داری با هم ندارد. 3. یادگیری اصول در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادگیری اصول در دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی تفاوت معنی داری با هم ندارد. 4. یادداری اصول در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : یادداری اصول در دو رویکرد شناخت گرایی و ساختن گرایی تفاوت معنی داری با هم ندارد. 5. توانایی حل مسئله در طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی از طراحی آموزشی مبتنی بر شناخت گرایی بیشتر است. نتیجه : توانایی حل مسئله در گروهی که بارویکرد ساختن گرایی آموزش دیده بودند، بهتر از گروهی بود که با رویکرد شناخت گرایی آموزش دیده بودند.
زهره سلطان محمدی محمدرضا نیلی احمد آبادی
the aim of this study is investigating the effect of teaching “metacognitive strategies” on the way which scientific information retrieval workes by the using of google scholar searching machine on the students of ms in the psycology & education faculty of allameh tabatabayi university in 2007-2008 academic year. the statistical community was the students of ms in psychology & education faculty. 36 students were selected by using the available sample method as a sample and randomly devided in two groups: experimental group (n=18) and control group (n=18). in this study the pretest - posttest control group design was used. two questionnaires of “metacognitive skills inventory for internet searching” and “scientific information retrieval” were used .the validity of them was confirmed by tenures and the researcher calculate the stability of them by using cronbach alpha coefficient. the process of performance was like this: at the first, the pretest (of “metacognitive skills inventory for internet searching” and “scientific information retrieval”) was given for both groups (experimental and control) and then, after teaching of metacognitive skills to the students of experimental group the posttest was given again from both groups. the statistical analysis was done by analaysis of covarience. findings show that the teaching of metacognitive strategies has a positive effect on the way which scientific information retrieval workes by the using of google scholar searching machine. and among the metacognitive strategies’ components there is a positive relation between regularity and scientific information retrieval.
فواد محبوبی محمد حسن امیر تیموری
چکیده: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه میزان استفاده از بازی های دیجیتالی و سطح تفکر انتقادی انجام گردیده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی شهرستان بانه در سال تحصیلی 88-89می باشد. نمونه پژوهش متشکل از 192 نفر می باشد که به روش سرشماری انتخاب شده اند. برای اجرای این پژوهش از آزمون تفکر انتقادی بعلاوه سئوالات محقق ساخته ای در زمینه زمان استفاده از بازی های دیجیتالی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش از بخش آمار توصیفی و استنبادی استفاده شده است. در میانگین و انحراف استاندارد متغییرهای زمان بازی و تفکر انتقادی، به تفکیک نام بازی در قالب جدول و نمودار ارائه شده است. در بخش استنبادی با توجه به اینکه داده های گردآوری شده در مقیاس فاصله ای قرار دارند از ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه بین مدت زمان استفاده از بازی های مختلف دیجیتالی و تفکر انتقادی استفاده شد؛ همچنین برای بررسی تفاوت تفکر انتقادی در گروه های شش گانه بازی های دیجیتالی از تحلیل واریانس یک راهه anova)) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که در بین شش گروه بازی (اکشن، معمایی، استراتژیکی، آموزشی، ماجراجویی و شبیه سازی) هیچ نوع رابطه با سطح تفکر انتقادی وجود ندارد. واژگان کلیدی: تفکر انتقادی، بازی های دیجیتالی، دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی شهرستان بانه مقدمه پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین انواع بازی های دیجیتالی و سطح تفکر انتقادی در بین دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی شهرستان بانه انجام گرفت. نمونه پژوهش متشکل از 192 نفر می باشد که به روش سرشماری انتخاب شده اند. برای اجرای این پژوهش از آزمون تفکر انتقادی بعلاوه سئوالات محقق ساخته ای در زمینه زمان استفاده از بازی های دیجیتالی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش از بخش آمار توصیفی و استنبادی استفاده شده است. در میانگین و انحراف استاندارد متغییرهای زمان بازی و تفکر انتقادی، به تفکیک نام بازی در قالب جدول و نمودار ارائه شده است. در بخش استنبادی با توجه به اینکه داده های گردآوری شده در مقیاس فاصله ای قرار دارند از ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه بین مدت زمان استفاده از بازی های مختلف دیجیتالی و تفکر انتقادی استفاده شد؛ همچنین برای بررسی تفاوت تفکر انتقادی در گروه های شش گانه بازی های دیجیتالی از تحلیل واریانس یک راهه anova)) استفاده شده است.
مرضیه سعیدپور محمد حسن امیر تیموری
چکیده سیستم آموزش الکترونیکی ترکیبی با استفاده از فناوریهای پیشرفته و متنوع سعی در بهبود کیفیت یادگیری دارد. این پژوهش به "مقایسه مهارتهای خود تنظیمی ، تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان برخوردار از آموزش ترکیبی و سنتی(حضوری) " پرداخته است. فرضیه مورد بررسی این پژوهش این بود که بین میزان مهارتهای خود تنظیمی، تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان برخوردار از آموزش ترکیبی و آموزش سنتی(حضوری) تفاوت معناداری وجود دارد. روش پژوهش از نوع علی – مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر رشته پرستاری بود که در مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بودند(در دو بخش سنتی با54 نفر و ترکیبی با64نفر. در انتخاب افراد نمونه، سعی پژوهشگر بر این بود که ضمن حداکثر مشابهت افراد دو گروه ( از لحاظ جنسیت ، نوع درس و ترم تحصیلی) در گروه ترکیبی افرادی انتخاب شوند که نیمسال های تحصیلی بیشتری را با این روش گذرانده باشند که 56 نفر به عنوان نمونه آموزش ترکیبی و 48 نفر به عنوان نمونه آموزش سنتی(حضوری) انتخاب شدند. سه آزمون شامل 1) پرسشنامه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی پتنریچ و دی گروت، 2) فرم bآزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا و3) فرمa (تصویری ) آزمون خلاقیت تورنس به عنوان ابزارهای تحقیق استفاده شدند. با توجه به تحلیل داده ها در مورد فرضیه ها نتایج زیر بدست آمد: ? بین دو گروه آموزش ترکیبی و سنتی(حضوری) در خرده مقیاسهای خود تنظیمی به استثنای اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود ندارد. ? بین دو گروه آموزش ترکیبی و سنتی (حضوری) در خرده مقیاسهای تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود دارد. ? بین دو گروه آموزش ترکیبی و سنتی(حضوری) در خرده مقیاسهای تفکر خلاق نیز تفاوت معناداری وجود دارد، به عبارتی در هر چهار خرده مقیاس نمرات افراد گروه ترکیبی بالاتر از گروه آموزش سنتی(حضوری) می باشد.
زینب (سمیرا) جعفری لاهیجانی داریوش نوروزی
پژوهش حاضر تحت عنوان" بررسی تأثیر کتابهای الکترونیکی و چاپی بر میزان یادگیری و یاد داری درس زبان انگلیسی" ، در یکی ازمدارس دولتی منطقه 4 شهر تهران، در نیم سال اول تحصیلی 90-89 ، در پایه اول دبیرستان اجراء شده است. فرضیه اصلی تحقیق بر این اندیشه استوار است که میان میزان یادگیری و یادداری از طریق کتابهای الکترونیکی و چاپی تفاوت معنی دار دیده می شود. به منظور بررسی فرضیه فوق وفرضیه های فرعی آن ، تحقیقی به شکل نیمه آزمایشی، با دو گروه آزمایش وکنترل واجرای پیش آزمون وپس آزمون انجام گرفت . نمونه مورد بررسی دراین پژوهش36 نفر بودندکه به این منظوراز روش نمونه گیری غیر احتمالی به شکل نمونه های دردسترس استفاده شد. کارپژوهش با گرفتن یک پیش آزمون یکسان برای دوگروه آزمایشی آغاز شد، سپس تدریس درس مذبور در 3جلسه درسی ادامه یافت . بعداز پایان کارآموزش، ازدو گروه آزمون یکسان دیگری که سوالات آن موازی با پیش آزمون بود ، به عنوان پس آزمون یا آزمون یادگیری گرفته شد . در نهایت بعد از گذشت 21روز از اجرای آزمون دوم ، آزمون دیگری که دقیقاً همان سوالات پیش آزمون بود، اجرا شد که نتیجه آن به عنوان آزمون یادداری ثبت شد. براساس نتایج به دست آمده، فرضیه اصلی پژوهش (میان یادگیری ویادداری از طریق کتابهای الکترونیکی وکتابهای چاپی تفاوت معنادار وجود دارد ) و فرضیه های فرعی آن تأیید شد و تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده گردید.
حمید امینی کل تپه محمد رضا نیلی
هدف از پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی محتوای چند رسانه ای های آموزشی درس شیمی اول دبیرستان از نظر رعایت قواعد ترکیب بندی تصویری می باشد. جامعه آماری این پژوهش، تمام چند رسانه ای های آموزشی شیمی اول دبیرستان در سال90-1389 می باشد. چون تعداد این چند رسانه ای ها بسیار محدود و اندک می باشد بنابراین کل جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. در این پژوهش با توجه به سوالها و اهداف پژوهش، یک چک لیست به عنوان ابزار اندازه گیری طراحی شد که دارای 34 سوال در مورد مولفه های ترکیب بندی تصویری می باشد. در این چک لیست برای کمی سازی داده ها از مقیاس فاصله ای 5 درجه ای لیکرت استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. بدین منظور ابتدا تمامی جامعه آماری تحقیق شامل چند رسانه ای های آموزشی شرکت های ثمین رایانه، نواندیشان شریف، لوح دانش، لوح و قلم وسازه نرم افزار میهن جمع آوری شد. و سپس بر اساس سوالهای طرح شده مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و پارامتر هایی مانند محاسبه فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، واریانس، رسم جدول و نمودارهای آماری استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نتایج به دست آمده نشان داد که چند رسانه ای آموزشی نواندیشان شریف در حیطه مطلوب و دیگر نرم افزارها در حیطه نسبتا مطلوب قرار دارند.
مصطفی کنعانی محمد حسن امیر تیموری
هدف این تحقیق بررسی تأثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی می باشد. به همین منظور سوال اصلی تحقیق به این گونه مطرح گردید که آیا استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر سبب یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی می شود؟ به دنبال این سوال تعداد هشت فرضیه مطرح گردید که در آن تأثیر به کار گیری طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر هشت متغیر شامل: یادگیری مهارت خواندن، یادداری مهارت خواندن، یادگیری مهارت نوشتن، یادداری مهارت نوشتن، یادگیری قواعد دستوری، یادداری قواعد دستوری، یادگیری معنی واژگان، و یادداری معنی واژگان درس زبان انگلیسی بررسی شد. تعداد 50 نفر از دانش آموزان پسر دوم راهنمایی از دانش آموزان ناحیه یک کرج در سال تحصیلی 90 - 1389 به صورت تصادفی در دو گروه(گروه کنترل 27 نفر و گروه آزمایش 23 نفر) قرار گرفتند. در یک گروه الگوی طراحی کلر به کار گرفته شد و در گروه دیگر این الگو به کار گرفته نشد. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و پس آزمون دوم(یادداری) بعد از 21 روز از آخرین جلسه آموزش انجام شد. داده های به دست آمده از این تحقیقات با استفاده از آزمون تفاضل مانوا مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت جهت بررسی میزان تأثیر متغیر مستقل بر وابسته ازاندازه اثر استفاده شد. برای محاسبه اندازه اثر از فرمول کوهن و برای تفسیر آن نیز از جدول کوهن استفاده گردید. هشت فرضیه پژوهشی در قالب دو فرضیه اساسی به صورت زیر قرار گرفت. (فرضیه اول) استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر سبب یادگیری مهارت خواندن، نوشتن، قواعد دستوری ، و واژگان درس زبان انگلیسی می شود. پس از حذف اثر پیش آزمون، تأثیر آموزش الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری مهارت خواندن، نوشتن، قواعد دستوری و واژگان دانش آموزان در درس زبان انگلیسی با احتمال 99 در صد حمایت لازم را دریافت کرد (01/0>p ). اندازه اثر برای متغیر های یادگیری به صورت زیر به دست آمد. یادگیری خواندن(15/1)، یادگیری نوشتن(09/1)، یادگیری قواعد دستوری(33/1)، و یادگیری واژگان(90/1). (فرضیه دوم)استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر سبب یادداری مهارت خواندن، نوشتن، قواعد دستوری ، و واژگان درس زبان انگلیسی می شود. نتایج نشان می دهد از نظر آماری بین دو گروه کنترل و آزمایش در نمرات یادداری خواندن، نوشتن، قواعد دستوری ، و واژگان درس زبان انگلیسی تفاوت معنادار وجود دارد. اندازه اثر برای متغیر های یادداری به صورت زیر به دست آمد. یادداری خواندن(56/0.)، یادداری نوشتن(32/1)، یادداری قواعد دستوری(24/1)، و یادداری واژگان(63/1).
مریم محمد رحیمی محمد حسن امیر تیموری
این پژوهش تحت عنوان"مقایسه رابطه استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دخترسال سوم متوسطه وپیش دانشگاهی مدارس هوشمند و عادی"به مقایسه رابطه استفاده از راهبردهای شناختی و فرا شناختی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دخترسال سوم متوسطه وپیش دانشگاهی مدارس هوشمند و عادی می پردازد.جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه و پیش دانشگاهی مدارس هوشمند وعادی ناحیه یک شهر اصفهان که در سال تحصیلی 89-90 مشغول به تحصیل هستند تشکیل می دادند. در این پژوهش به دلیل این که مدرسه هوشمند دولتی دخترانه در مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی در شهر اصفهان محدود به یک مدرسه است کلیه دانش آموزان سال سوم و پیش دانشگاهی به عنوان نمونه برای دانش آموزان مدارس هوشمند انتخاب شدند.برای مدارس عادی مدرسه فردوس که از لحاظ سطح سواد و اطلاعات معلمان، موقعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دانش آموزان به طور تقریبی با مدرسه هوشمند یکسان است به عنوان نمونه انتخاب شد و کلیه دانش آموزان سال سوم وپیش دانشگاهی این مدرسه مورد آزمون قرار گرفتند.ابزار این پژوهش عبارت از پرسشنامه محقق ساخته راهبردهای مطالعه و یادگیری می باشد که بر اساس نظریه شناختی یادگیری و مطالعاتی جان فلاول، ریچارد مایر، وین ایشتاین انجام داده بودند به وسیله شهرام واحدی در سال 1376 در 5 مولفه ساخته شد. این پرسش نامه در سال 1383 توسط میر عباس موسویان از5 مولفه به 6 مولفه تغییر داده شد.بـه منظور بررسی فرضیه ها و تحلیل داده ها ، آزمون t مستقل تک گروهی و نیز آزمون رگرسیون چند متغیره همزمان به کار رفته است.نتایج پژوهش نشان داده است که بین استفاده از راهبردهای شناختی وفراشناختی و پیشرفت تحصیلی در مدارس هوشمند وعادی همبستگی وجود دارد ولی تفاوت معناداری بین دانش آموزان دومدرسه از لحاظ استفاده از راهبردها بین دو مدرسه وجود ندارد. .فرضیات مطرح شده عبارت بودنداز: 1. بین استفاده از راهبردهای شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند همبستگی وجود دارد. 2. بین استفاده از راهبردهای فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند همبستگی وجود دارد. 3. بین استفاده از راهبردهای شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس عادی همبستگی وجود دارد. 4. بین استفاده از راهبرد های فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس عادی همبستگی وجود دارد. 5. بین استفاده از راهبردهای شناختی در دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معنادار وجود دارد. 6. بین استفاده از راهبردهای فراشناختی در دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معنادار وجود دارد.
سپیده کشمیری محمد حسن امیر تیموری
پژوهش حاضر با توجه به رشد سریع دورههای آموزش الکترونیکی و اهمیت طراحی آموزشی در موفقیت یادگیری الکترونیکی ، با هدف طراحی و تولید محتوای الکترونیکی درس آمار مهندسی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر طوسی بر اساس الگوی طراحی آموزشی گانیه و تعیین میزان اثر بخشی آن، شکل گرفته است. جامعه 09 در درسهای الکترونیکی دانشگاه - آماری تمامی دانشجویانی بودند که در نیمسال تحصیلی اول سال 09 خواجه نصیرالدین طوسی ثبتنام کرده بودند. نمونه مورد استفاده، نمونه در دسترس و تمامی دانشجویان ثبتنام کرده در درس الکترونیکی آمار مهندسی دانشگاه خوجه نصیر الدین طوسی بودند. محقق برای اجرای این پژوهش کلاس درس آمار مهندسی را که متشکل از 84 نفر بودند به صورت کاملا تصادفی به دو گروه مساوی 48 نفره تقسیم کرد. در ادامه برای اجرا و سنجش تأثیر متغیر مستقل)درس طراحی شده بر اساس الگوی طراحی آموزشی گانیه( بر متغیر وابسته )میزان یادگیری( برگروه آزمایشی از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی استفاده شد. اجرای درس طی چهار جلسه به صورت آن لاین بود که به منظور بررسی اثر آموزش گانیه بر یادگیری درس آمار مهندسی و تعدیل اثر پیش آزمون بر پس آزمون از تحلیل 9 با 0 % اطمینان / کوواریانس استفاده شد و مقایسه پس آزمون دو گروه نشان داد که در سطح معناداری 99 یادگیری از طریق طراحی مبتنی بر روش ارائه درس بر اساس الگوی طراحی آموزشی گانیه باعث یادگیری بیشتر شد.
سعید لطیفی محمد حسن امیر تیموری
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی الگوی طراحی آموزشی نمایش اجزاء در مقایسه با آموزش سنتی در میزان دستیابی به اهداف یادآوری و کاربرد در درس برنامه نویسی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان کاردانی رشته نرم افزار دانشگاه جامع علمی و کاربردی شهرستان اسلام آباد غرب تشکیل می داد. به منظور انتخاب نمونه از روش خوشه ای تک مرحله ای، با در نظر گرفتن واحد کلاس به عنوان واحد نمونه گیری استفاده شد. تعداد حجم نمونه 30 نفر بود که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. طرح این پژوهش، پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری در این پژوهش عبارت بود از آزمون محقق ساخته ای که دو سطح اهداف یادآوری و کاربرد مریل را می سنجید. روایی هر دو آزمون به روش روایی محتوایی توسط متخصصان درس مورد نظر سنجیده شد و پایایی آن به روش آلفای کرنباخ برای آزمون یادآوری برابر 71/0 و برای آزمون کاربرد برابر با 75/0 به دست آمد. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار spss و با روش آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که: میزان دستیابی به اهداف سطح یادآوری در گروهی که توسط الگوی مریل آموزش دیده بودند بیشتر از گروه کنترل است(01/0>p)؛ و همچنین، میزان دستیابی به اهداف سطح کاربرد در گروهی که توسط الگوی مریل آموزش دیده بودند بیشتر از گروه کنترل است(001/0>p).
مصطفی سالاری محمد حسن امیر تیموری
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مولفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مساله در درس فیزیک بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی، در زمره پژوهش های نیمه آزمایشی است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 93- 1392 بود. نمونه های پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصافی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 30 نفر بود و در دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به طور تصادفی قرار داده شدند. گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل (طراحی آموزشی درس فیزیک بر اساس الگوی چهار مولفه ای) قرار گرفت و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس اندازه گیری 9 درجه ای پاس، ون مرینبور و آدام (1994) بود که روایی درونی و بیرونی آن به ترتیب 86/0 و 83/0 بدست آمد. ابزار دیگر آزمون محقق ساخته مهارت حل مساله بود که روایی صوری آن توسط متخصصان و اساتید مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 79/0 بدست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل (برای میزان بار شناختی بیرونی) و تحلیل کوواریانس (برای آزمون مهارت حل مساله) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی آموزشی چهار مولفه ای بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تاثیر معنی داری (87/5- :t، 000/0<p) دارد. همچنین یافته ها معنی داری افزایش میزان مهارت حل مساله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل (05/0>p، 34/4=f، 14/0=partial eta squared) نشان داد.
افسانه جمال پور محمد حسن امیر تیموری
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازخورد اصلاحی و انگیزه ای در قالب چند رسانه ای آموزشی بر میزان انگیزه ی یادگیری، خودتنظیمی و بارشناختی بیرونی دانش آموزان دختر بوده است. در این پژوهش، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی دوم دوره ی اول متوسطه شهرستان شوشتر بودند که در سال تحصیلی 94-1393مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش هم شامل دوکلاس بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. تعداد دانش آموزان هر کلاس 15 نفر وکل تعداد نمونه 30 نفر می شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی انگیزه ی یادگیری، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، بارشناختی بیرونی بود. همچنین دو چندرسانه ای محقق ساخته یکی حاوی بازخورد اصلاحی و دیگری حاوی بازخورد انگیزشی که در طول 6جلسه بر روی نمونه ها اجرا شدند. نتایج تحلیل کواریانس و tمستقل با استفاده از نرم افزارspss نشان داد که بین تأثیر بازخورد اصلاحی و انگیزه ای در چند رسانه ای آموزشی برمیزان انگیزه ی یادگیری، خودتنظیمی و بار شناختی بیرونی دانش آموزان دختر تفاوت معنادار وجود دارد. به این معناکه تأثیر بازخورداصلاحی درچند رسانه ای آموزشی بیش از تأثیر بازخورد انگیزه ای بر انگیزه ی یادگیری و یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان دختر بوده است. دیگر یافته این تحقیق حاکی از این است که تأثیر بازخورد اصلاحی درچندرسانه ای آموزشی بر بارشناختی بیرونی بیش از تأثیر بازخورد انگیزه ای بوده است.
قدرت اله خلیفه داریوش نوروزی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های شناختی با خودکارآمدی رایانه ای در دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 1388ـ 1387 می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل دادند. برای نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. تعداد حجم نمونه در این پژوهش ابتدا 500 نفر بود که بعد از اجرای پژوهش و جمع آوری اطلاعات به دلیل حذف پرسشنامه های ناقص، تعداد حجم نمونه به 467 نفر کاهش یافت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و پرسشنامه خودکارآمدی رایانه ای کامپیو و هیگنز بود. داده های این پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف معیار و انحراف استاندارد، تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون t تست مستقل، ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای و خی دو) تحلیل شد و نتایج زیر بدست آمد: 1ـ بین نمرات خودکارآمدی رایانه ای افراد با سبک های شناختی مختلف تفاوت معنی داری در سطح (0001/0) وجود دارد.،1- دانشجویان دارای سبک شناختی همگرا دارای میزان خودکارآمدی رایانه ای بیشتری نسبت به دانشجویان دارای سبک شناختی واگرا در سطح (0001/0) دارند. 2،1ـ دانشجویان دارای سبک شناختی جذب کننده دارای میزان خودکارآمدی رایانه ای بیشتری نسبت به دانشجویان دارای سبک شناختی انطباق یابنده در سطح (001/0) دارند. 2ـ بین سبک های شناختی دختران و پسران تفاوت معناداری در سطح (01/0) وجود دارد. 3ـ بین جنسیت و خودکارآمدی رایانه ای رابطه مثبت و معناداری در سطح (0001/0) وجود دارد.