نام پژوهشگر: فریده عامری
مهدیه سیف الهی فریده عامری
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای هوش هیجانی و نگرش مذهبی در دختران محروم از والدین( دختران تحت سرپرستی مراکز شبانه روزی ) و دختران معمولی( دختران تحت سرپرستی خانواده) انجام گرفته است. این پژوهش از نوع علی مقایسه ای می باشد که در آن ازآزمون هوش هیجانی شات و آزمون نگرش مذهبی خدایاری فرد استفاده شده است.نمونه مورد پژوهش شامل 60 دختر محروم از والدین ساکن مراکز شبانه روزی و 180 دختر معمولی می باشد.نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که: 1- بین هوش هیجانی دختران شبانه روزی بادختران معمولی در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معناداروجود دارد. 2- بین نگرش مذهبی دختران شبانه روزی بادختران معمولی در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معناداروجود ندارد. 3- دختران شبانه روزی و دختران معمولی در تنظیم هیجان در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنادار دارند. 4- دختران شبانه روزی و دختران معمولی در بهره برداری از هیجان( تسهیل تفکر به وسیله هیجان) در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنادار دارند. 5- دختران شبانه روزی و دختران معمولی در درک و ابراز هیجان در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معنادار ندارند.
نزهت نصیری فریده عامری
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بخشش با بهزیستی روانشناختی و عزت نفس دانشجویان بود. 201 دانشجو از دانشگاه های تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ی بخشش انرایت، پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی زنجانی طبسی، پرسشنامه ی عزت نفس آیزنک بودند. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tمستقل و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج، همبستگی مثبت معناداری بین بخشش و مولفه های آن با بهزیستی روانشناختی نشان دادند. همچنین همبستگی مثبت معناداری بین بخشش و مولفه هایش با مولفه های بهزیستی روانشناختی وجود داشت به جز مولفه ی خودپیروی که همبستگی مثبت غیرمعناداری با بخشش داشت. همچنین همبستگی مثبت غیرمعناداری بین مولفه ی عاطفی بخشش و مولفه ی رشد و بالندگی فردی بهزیستی روانشناختی وجود داشت. به علاوه، همبستگی مثبت معناداری بین بخشش و مولفه های آن با عزت نفش وجود داشت. همچنین عزت نفس با بهزیستی روانشناختی و مولفه هایش همبستگی مثبت معناداری داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین مولفه های بهزیستی روانشناختی، مولفه ی معنویت 5% از واریانس بخشش را تبیین می کند، سایر مولفه های بهزیستی روانشناختی نقش مهمی در پیش بینی بخشش نداشتند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام همچنین نشان داد که مولفه ی معنویت و عزت نفس در مجموع 7% از واریانس بخشش راتبیین می کنند.
سمیه عباسپور قهرمانلونژاد فریده عامری
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی شادکامی با ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش های بنیادی انسانی و همچنین تفاوت های جنسیتی در ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش ها و شادکامی در میان دانشجویان بود. بدین منظور در قالب طرح همبستگی، 204 دانشجو (98 دختر و 106 پسر) از چهار دانشکده ی فنی- مهندسی، علوم انسانی، هنر و علوم پایه ی دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها به فهرست شادکامی آکسفورد (ohi) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (svs) پاسخ دادند. به منظور بررسی رابطه ی ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش ها با شادکامی و همچنین تفاوت های جنسیتی در شادکامی، سازه ها و ساختار ارزشی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد سازه های ارزشی تحریک طلبی، جهانشمول نگری، سنت و همنوایی و بعد ساختاری محافظه کاری با شادکامی بالاتر رابطه دارند. علاوه بر این نتایج نشان داد زنان در سازه های سنت، جهانشمول نگری و پیشرفت و بعد ساختاری ارزشی محافظه کاری و تعالی خود نمرات بالاتری داشتند در حالی که مردان تنها در سازه ی قدرت نمرات بالاتری کسب کردند. تفاوت معناداری میان دو جنس در شادکامی به دست نیامد.
لیلا ترابیان فریده عامری
بی وفایی و بی تعهدی نسبت به همسر عامل از همگسیختگی ساختار خانواده و نیز زایلکننده کارکرد مثبت این ساختار است، اما اطلاعات کمی از ویژگیهای افراد مستعد و عوامل زمینه ساز خیانت وجود دارد . طرح پژوهش علی مقایسه ای می باشد ، هدف از این پژوهش مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیت و سبک دلبستگی زنان خیانت دیده ، مردان بی وفا در مقایسه با همسران عادی (بدون چنین تجاربی) می باشد . بدین منظور 397 ( زن و مرد ) برای مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های (شخصیت neo ،60 سوالی و سبک دلبستگی بزرگسالان raas ) استفاده شده است. داده های بدست آمده از طریق روش تحلیل واریانس یک راهه ، آزمون تی مستقل مورد بررسی قرار گرفته است . نتایج پژوهش نشان داده است که زنان خیانت دیده (دادگاه ) میزان نوروتیک بالاتر ، زنان خیانت دیده ( مراکز مشاوره )وجدان گرایی بالاتری نسبت به زنان عادی داشته اند . میزان اضطراب و اجتناب دلبستگی در زنان مراکز مشاوره و زنان دادگاه تفاوت معناداری نشان می دهد . مردان بی وفا میزان نوروتیک بالاتر ، وجدان گرایی پائین تر ، میزان اضطراب کمتر و اجتناب دلبستگی بیشتر نسبت به مردان عادی داشته اند .
فاطمه لعلی ثانی فریده عامری
ناباروری یکی از مهم ترین بحران های دوران زندگی است که منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس زای هیجانی شده و بر روابط متقابل زوجین تأثیر گذار است. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر استفاده شد. داده های به دست آمده با تحلیل واریانس دو عاملی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمونtمورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادکه میزان صمیمیت زناشویی و هر هشت بعد آن در بین دو گروه زنان بارور و نابارور دارای تفاوت معناداری نیستند ولی بین دو گروه زنان بارور و نابارور از نظر رضایت از زندگی تفاوت معناداری وجود دارد، به عبارت بهتر زنان بارور از رضایت از زندگی بیشتری نسبت به زنان نابارور برخوردارند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در زنان نابارور متغیر طول مدت ازدواج بر روی هیچ یک از ابعاد صمیمیت زناشویی دارای تأثیر معناداری نیست ولی در زنان بارور متغیر طول مدت بر روی صمیمیت زناشویی و هشت بعد آن دارای تأثیر معنادار است. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که طول مدت ازدواج تأثیر معناداری بر روی رضایت از زندگی گروه نابارور دارد. همچنین براساس نتایج به دست آمده میزان تحصیلات و اشتغال زنان بارور و نابارور تأثیر معناداری بر روی ابعاد صمیمیت زناشویی و رضایت از زندگی آنها ندارد.
زیبا شهابی ابوالقاسم مهری نوای
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی در دانش آموزان و تعیین رابطه کارکردها با اختلالات افسردگی،کم توجهی-بیش فعالی،وسواس - بی اختیاری،یادگیری و سلوک بوده است.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس ابتدایی دولتی و غیر دولتی شهر تهران بوده است. نمونه مورد مقایسه متشکل از 1200 دانش آموز (600 دختر، 600 پسر) بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کل دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران انتخاب شدند . داده ها پس از جمع آوری از طریق آزمون رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی ، آزمون علائم مرضی کودکان و آزمون تشخیص دانش آموز با اختلال یادگیری با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که دختران در کلیه کارکردها به استثناء کنترل هیجانی بر پسران برتری دارند و همچنین میان اغلب کارکردهای اجرایی با اختلالات مورد نظر رابطه منفی معنادار وجود دارد. اینگونه بنظر می رسد که به لحاظ فعالیت مشارکتی بخش پیش پیشانی با مناطق قشری و زیر قشری مغز ، و همچنین وجود زیرساخت های آناتومیکی و روندهای رشدی ناهمسان مغز در دوجنس کارکردهای اجرایی عملکرد متفاوتی در دختران و پسران داشته و همچنین به لحاظ حوزه اثرگذاری گسترده کارکردها در ابعادشناختی،هیجانی و رفتاری با برخی اختلالات مرتبط باشند.
زهرا همتی فاخر فریده عامری
چکیده این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های هوش هیجانی بر خودکارآمدی، افسردگی و ارتقاء هوش هیجانی دانش آموزان محروم از پدر انجام شده است که از روش شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دختران مقطع دوم و سوم راهنمایی محروم از پدر کمیته امداد شهر قرچک در سال تحصیلی 92 - 1391 می باشد که با روش تصادفی ساده 60 نفر از آنها انتخاب شدند و به پرسشنامه های هوش هیجانی شات(1998)، افسردگی کودکان و نوجوانان جان بزرگی(1388)، خودکارآمدی کودکان و نوجوانان موریس(2001) و پرسشنام? مشخصات پاسخ گفتند.سپس، به منظور اجرای طرح آزمایشی، 30 نفر به عنوان گروه کنترل و 30 نفر به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. ابتدا از تمام افراد پیش آزمون گرفته شد سپس گروه آزمایش، به مدت 12 جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. پس از اتمام دوره آموزشی از تمام افراد پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها (با توجه به اینکه مفروضه های تحلیل کوواریانس تأیید نشد) از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت نمره ها در مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که آموزش مهارتهای هوش هیجانی باعث ارتقاء هوش هیجانی (افزایش مهارت ارزیابی و ابراز هیجان، مهارت تنظیم هیجان، مهارت بهره برداری از هیجان) (001/0p<) و افزایش خودکارآمدی (افزایش خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی اجتماعی و خودکارآمدی هیجانی) در گروه آزمایش شده است(001/0p<).همچنین آموزش مهارتهای هوش هیجانی باعث کاهش افسردگی در گروه آزمایش شده است(001/0p<).
مرضیه شاهرخی ازاد فریده عامری
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین سبک های عشق ورزی(اروس،لودوس،استورگ،پراگما،مانیا و آگاپه) با دلزدگی زناشویی وسلامت روان و همچنین تعیین تفاوت این متغیرها در دانشجویان متأهل زن و مرد دانشگاه تهران می پردازد. این پژوهش یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل زن و مرد در خوابگاه متأهلین دانشگاه تهران می باشد. بدین منظور ??0 نفر از دانشجویان زن و مرد متأهل (??0 زن و ?00 مرد) خوابگاه متأهلین با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های ‹‹نگرش های عشق هندریک و هندریک›› (????)، دلزدگی زناشویی (پاینز،????) و پرسشنامه سلامت عمومی ghq- 28را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون وآزمون t مستقل استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد که به طورکلی ارتباط منفی و معناداری بین سبک های عشق ورزی( اروس ، استورگ و آگاپه) و دلزدگی زناشویی وجود دارد اما بین سبک های عشق ورزی( لودوس ، پراگما و مانیا) و دلزدگی زناشویی رابطه ی معناداری نشان داده نشد. همچنین ارتباط منفی و معناداری بین سبک عشق ورزی (اروس ، استورگ و آگاپه ) با سلامت روان وجود دارد و بین سبک عشق ورزی(لودوس، پراگما و مانیا) با سلامت روان رابطه ی معناداری نشان داده نشد. به علاوه بین میانگین سبک عشق ورزی( اروس، لودوس، استورگ، پراگما، مانیا) در دانشجویان متأهل زن و مرد دانشگاه تهران تفاوت معناداری دیده نشد اما بین میانگین سبک عشق ورزی آگاپه در دانشجویان متأهل زن و مرد تفاوت معناداری نشان داده شد. به این صورت که میانگین سبک عشق ورزی آگاپه مردان بیشتر از میانگین زنان بود. بین میانگین دلزدگی زناشویی و هم چنین میانگین سلامت روان در دانشجویان متأهل زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر از اهمیت نقش برخی سبک های عشق ورزی بر دلزدگی زناشویی و سلامت روان حمایت می کند. واژه های کلیدی: سبک های عشق ورزی، دلزدگی زناشویی،سلامت روان، دانشجویان متأهل
بنفشه بیات فریده عامری
اختلالات روان تنی یکی از تشخیص های نسبتاً رایج روانپزشکی در میان بیماران بستری و سرپایی عصب شناختی است. با این حال، علی رغم پیامدهای بالینی و اقتصادی این اختلال، ساز و کارهای زیستی-روانی-اجتماعی آن به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین بررسی متغیرهای مرتبط با این اختلال و مقایسه آن با افراد عادی می تواند کمک شایانی به شناخت این اختلال نماید. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی ویژگی ها و کنش وری های ناگویی هیجانی، سبک های دفاعی و طرح واره های ناسازگار اوّلیه در بین بیماران مبتلا به آسم (نوعی از اختلالات روان تنی) و افراد عادی بود. برای دستیابی به این هدف، 216 نفر به پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو (tas-20)، سبک های دفاعی (dsq) و پرسشنامه طرح واره یانگ (ysq-sf) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش حاضر، از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی (t) مستقل و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده رابطه معنادار میان ناگویی هیجانی و مولفه های آن با تمام سبک های دفاعی، به جز سبک دفاعی رشدیافته، در گروه های مورد بررسی بودند. همچنین میان ناگویی هیجانی و مولفه های آن با پنج حوزه طرح واره های ناسازگار اولیه رابطه مثبت معنادار به دست آمد. در پایان نتایج نشان دادند که طرح واره های حوزه بریدگی و طرد و گوش بزنگی بیش ازحد و بازداری و همچنین سبک دفاعی رشدنایافته پیش بینی کننده های مناسبی برای ناگویی هیجانی هستند. این نتایج نشان می دهند که ناگویی هیجانی، سبک های دفاعی و طرح واره های ناسازگار اوّلیه باید به عنوان کانون توجه بالینی در درمان اختلالات روان تنی به خصوص آسم مد نظر قرار گیرند.
مونا عباسقلی زاده قانع زهره خسروی
این تحقیق با هدف بررسی مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های مقابله ای و شیوه های فرزندپروری در مبتلایان به بیماری های خودایمنی و بهبودیافتگان از سرطان و افراد سالم انجام شد. پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی( علی- مقایسه ای) است که نمونه 85 نفره شامل 30 نفر مبتلا به بیماری خودایمنی (10 نفر مبتلا به پسوریازیس، 10 نفر مبتلا به ام اس و 10 نفر مبتلا به دیابت)، 25 نفر بهبودیافتگان از سرطان و 30 نفر گروه کنترل) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه فرزندپروری یانگ و پرسشنامه سبک های مقابله ای لازاروس-فولکمن مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به دیابت نوع i بیشتر از گروه کنترل دارای طرحواره بی اعتمادی /بدرفتاری هستند. و گروه بهبودیافته از سرطان بیشتر از گروه کنترل دارای طرحواره ایثار و خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی هستند. گروه خودایمنی بیشتر از گروه کنترل دارای طرحواره ایثار هستند. در طرحواره پذیرش جویی/ جلب توجه در سبک فرزندپروری پدران و مادران بین دو گروه سرطانی های بهبود یافته و گروه افراد سالم تفاوت معنا دار دیده شد و والدین گروه بهبود یافته بیشتر از گروه کنترل دارای این طرحواره هستند. راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن در گروه بهبود یافتگان از سرطان بیشتر از گروه بیماران خودایمنی مورد استفاده قرار می گیرد و این راهبرد در بیماران خودایمنی بیشتر از افراد سالم مورد استفاده قرار می گیرد. راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن در گروه بهبود یافتگان از سرطان بیشتر از افراد مبتلا به پسوریازیس مورد استفاده قرار می گیرد و این راهبرد در افراد مبتلا به پسوریازیس بیشتر از افراد سالم و افراد مبتلا به دیابت مورد استفاده قرار می گیرد. و راهبرد مقابله ای ارزیابی مجدد مثبت در گروه بهبود یافتگان از سرطان بیشتر از گروه افراد سالم مورد استفاده قرار می گیرد.
مژگان پریشان فریده عامری
پژوهش حاضر با هدف بررسی بین طرحواره های ناسازگار اولیه زنان زندانی با سابقه سوءمصرف مواد و زنان زندانی با سابقه رابطه نامشروع جنسی انجام گردیده است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی، از نظر موقعیت میدانی، از نظر روش علی-مقایسه ای و از نظر زمانی، گذشته نگرمی باشد، دراین پژوهش نمونه آماری 66 نفر بوده ؛ زنان باسابقه سوءمصرف مواد (40 نفر) و زنان با سابقه رابطه جنسی نامشروع (26 نفر). روش گردآوری این پژوهش از طریق بررسی پرونده، مصاحبه سازمان یافته و پرسشنامه طرحواره یانگ - فرم کوتاه((ysq-sfبوده است.اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه توسط نرم افزارspss،و با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری برای آزمون معناداری تفاوت نیمرخ طرحواره های ناسازگار اولیه دوگروه،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که مجرمان زن باسابقه سوءمصرف مواد، بطور کلی و در همه پروفایل طرحواره های ناسازگار اولیه، نمرات بالاتری نسبت به مجرمان زن باسابقه روابط جنسی نامشروع دارند. درگروه زنان زندانی سوءمصرف مواد، بالاترین میانگین ها به ترتیب در طرحواره های ناسازگاری، بی اعتمادی/بدرفتاری، رهاشدگی، انزوای اجتماعی و استحقاق مشاهده شد.
فاطمه فتحی فریده عامری
پدر ومادر دو رکن اساسی خانواده هستند که با بوجود آوردن محیط امن وسالم رشد روانی فرزندان خود را میسر می سازند لذا عدم حضور هر یک از والدین در خانواده تعادل آن را بر هم زده وآثار سوئیبر رشد طبیعی فرزندان می گذارد.(شین ،1989).طی چند دهه اخیر عنوان فقدان پدر توجه بسیاری از محققان علوم تربیتی وروان شناسی را به خود جلب کرده است ونتایج تحقیقات اجرا شده در این زمینه موجب تغییر واصلاح دیدگاههای سنتی شده است(بیلر،1971) بیشتر مطالعات وپژوهشهایی که ساخت خانواده ومسائل خانواده های تک والدی را مورد بررسی قرار داده اندبه مسئله ازدواج مادر نیز پرداخته است.یافته های تحقیقاتی مختلف دراین زمینه حاکی ازآن است که جانشین پدر (پدر خوانده) می تواند هم تاثیرات مثبت وهم آثار سوء بر شخصیت فرزندان داشته باشد. امروز جامعه ما با تعداد قابل توجه ای از خانواده ها فرزندانی مواجه است که پدر خود را از دست داده اند.پژوهش حاضر به بررسی مقایسه سازگاری ورضایت زناشویی وکیفیت ارتباط زوجین در فرزندان شاهد تک والدی وازدواج مجدد پرداخته است.نمونه مورد مطالعه که به روش نمونه گیری تصادفی ،شامل (50) فرزندی که مادرانشان ازدواج مجدد داشته اند و(49) فرزندی که مادرانشان ازدواج مجدد نداشته اندکه از خانواده های شاهد شهر کرمانشاه انتخاب شدند.روش تحقیق در این پژوهش علی مقایسه ای است وابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ،آزمون سازگاری زناشویلاک والاس وپرسشنامهکیفیت ارتباط زوجین می باشد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش از روشهای آماری ،آمار توصیفی آزمون t برای دو گروه ،مستقل استفاده شده است. برسی فرضیه تحقیق نشان داد که بین سازگاری زناشویی فرزندان شاهد در خانواده های تک والدی و ازدواج مجدد تفاوت معناداری وجود دارد.بین رضایت زناشویی فرزندان شاهد در خانواده های تک والدی و ازدواج مجدد تفاوت معناداری وجود ندارد .بین کیفیت ارتباط زوجین در فرزندان شاهد در خانواده های تک والدی و ازدواج مجدد تفاوت معناداری وجود ندارد. البته با توجه به تحقیقات ضد ونقیض داخل وخارج از کشور نتایج این پژوهش فقط قابل تعمیم به جامعه مورد مطالعه است.
ریحانه فیاض فریده عامری
یکی از متغیر های مهم سلامت روان، استحکام من افراد است. پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیل کننده برنگرایی-درونگرایی در رابطه بین سبک های فرزند پروری والدین و استحکام من فرزندان پرداخته است. بدین منظور 190 دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان پرسشنامه های استحکام من(ess)؛ (بشارت،1386) و پرسشنامه اصلاح شده شخصیت آیسنک (epq-rs)؛ (1969) را تکمیل نمودند. علاوه بر آن یکی از والدین آنها نیز پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (psq)؛ (1991) را تکمیل نمود. نتایج پژوهش نشان داد که هر چقدر سبک فرزند پروری والدین مقتدرانه تر باشد، استحکام من بیشتری (01/0p < ، 29/0r = ) در فرزندان آنها مشاهده می شود، همچنین برونگرایی و استحکام من فرزندان با یکدیگر رابطه مثبت معنادار (01/0p < ، 21/0r = ) داشتند. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که سبک های فرزند پروری مقتدرانه و مستبدانه با یکدیگر رابطه معکوس (01/0p < ، 40/0-r = ) داشتند. با توجه به معنادار بودن میزان تغییر در ²r در هر سه مرتبه رگرسیون و نیز معنادار و مثبت بودن ضریب استاندارد رگرسیونی تعامل سبک مقتدارنه با برون گرایی (45/0p = ، 93/0-? = ) ، می توان گفت که برون گرایی قادر به تعدیل ارتباط بین سبک مقتدرانه والدین با استحکام من فرزندان است. به عبارت دیگر، رابطه سبک مقتدرانه والدین با استحکام من فرزندان به میزان برون گرایی بستگی دارد. از این یافته نتیجه گرفته می شود که سبک فرزند پروری مقتدرانه والدین استحکام من فرزندان را پیش بینی می کند و همچنین برونگرایی فرزندان این رابطه را قوی تر می کند.
مینا عظیم لو فریده عامری
چکیده ندارد.
سحر صدیقی فریده عامری
چکیده ندارد.
سمیه ریماز فریده عامری
ارتباط و مهارت های ارتباطی در نظام خانواده به عنوان چهارچوبی برای ثبات آن و تحکیم روابط زن و شوهر است، زن و مردی که از داشتن یک ارتباط صحیح با یکدیگر محروم هستــند از رضایت زناشویی و سلامت روان پائینی برخوردارند که سر انجام ســـلامت خانواده را تهدید می کند بنا براین هدف کلی از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر تغییر الگو های ارتباطی زو جین شهرستان نقده است، پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی پیش آزمون- پس آزمــون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل: کلیه زوجین مراجــعه کننده به مرکز مشاوره و راهنمایی کمـــیته امداد امام خمینی (ره) نقده در طول سال 87-86 می باشد نمونه آماری شامل 20 زوج بود که از نمونه های در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند زوجین گروه آزمایـش به مدت 8 جلسه(دو ساعته) تحـــت آموزش مهارت های ارتباطی با رویکرد شناختی – رفتاری قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد . ابزار پژوهش پرسشنامه الگو های ارتباطی زوجـــین است که از سه خرده مقـــیاس ارتباط سازنده متقابل ، ارتباط اجتناب متقابل و ارتباط توقع/کناره گیری تشکیل شده است داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوار یانس حاکی از تأثیر مثبت آموزش بر تغییر الگو های ارتباطی زوجین می باشد. بطوریکه به افزایش ارتباط سازنده متقابل و کاهش ارتباط اجتناب متقابل و ارتباط توقع / کناره گیری منجر گردیده است.
مریم حسینی آباد شاپوری ابوالقاسم مهری نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی و میزان استرس و همچنین رابطه تعاملی استرس و صفات شخصیتی بیماران دارای اختلال مولتیپل اسکروز با افراد عادی است . با توجه به هدف و متغیرها، این پژوهش در زمره تحقیقات علی- مقایسه ای است . بدین منظور ، تعداد 76 نفر بیمارm.s مراجعه کننده به انجمن m.s ایران که دارای تشخیص کمتر از دو سال بیماری بوده اند با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به لحاظ ویژگیهای سن, میزان تحصیلات, نوع منزل (استیجاری و شخصی) و شغل از گروه سالم نمونه ای همتا گرفته شد. گروه کنترل صرفاً از شهر تهران و به صورت تصادفی با توجه به موارد اشاره شده انتخاب گردیدند.به منظور بررسی صفات شخصیتی از فرم کوتاه پرسشنامه neo و جهت بررسی میزان استرس تجربه شده از پرسشنامه رویداهای زندگی پیکل استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از آزمون t- تست و آزمون anova استفاده گردید. به نظر می رسد بیماران مبتلا به اختلال m.s به طور معناداری استرس بیشتری نسبت به افراد عادی تجربه می کنند. در بعدهای شخصیتی با توجه به آزمون انجام شده بین بیماران m.s و عادی از لحاظ صفات عصبیت و توافق پذیری تفاوت معناداری وجود دارد. به گونه ای که به طور معناداری افراد دارای بیماری m.s از لحاظ میزان عصبیت نمره بالاتری کسب نموده اند . همچنین افراد دارای بیماری m.s نمره پائین تری در بعد توافق پذ یری نسبت به افراد عادی کسب کردند.
فریده عامری احمدعلی نوربالا
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی دراختلافات زناشویی می پردازد به این منظور 39 زوج از زوجینی که برای حل اختلافات زناشویی طی 6ماه اول سال 81 به مراکز مشاوره بهزیستی مراجعه کرده بودند ، بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند.