نام پژوهشگر: مهرداد بهمنش
الهام نوریان مجید صادقی زاده
نقش کروموزوم 22 از دیرباز درپاره ای از اختلالات ژنتیکی مشهود بوده است . اخیرا سندروم میکرودوپلیکاسیون کروموزوم 22 به جمع باز آرائی ها ی کروموزومی ناشی از تغییر در دوز ژن های این منطقه پیوسته است. این سندروم همانند سندروم ریز حذف کروموزوم 22q11.2 با فراوانی یک در 4000 تولد زنده ، در تتیجه ی نوترکیبی همولوگ غیرآللی در اثر ناجور جفت شدن تکرارهای کم تعداد کروموزوم های 22 در مرحله ی میوز ایجاد می شود. از آنجائی که معمول ترین ویژگی بیماران دارای میکرودوپلیکاسیون های 22q11.2، مشکلات مادرزادی و رفتاری می باشد، بنابراین در این طرح تحقیقی ، یک گروه46 نفره از بیماران fragile-x منفی، به عنوان یک زیرگروه منطقی برای غربال گری ریز تکرار ها و ریز حذف های 22q11.2 انتخاب شده است.همچنین به علت وابستگی بین سندروم ریز حذف 22q11 و اختلالات روانی، این بیماری، توجه دانشمندان را به عنوان مدلی برای بررسی اساس ژنتیکی و نورو- بیولوژیکی بیماری های روانی، خصوصا بیماری اسکیزوفرنیا به خود جلب کرده است. بنابراین از یک گروه 100 نفره ی بیماران مبتلا تکرارها استفاده به اسکیزوفرنیا هم برای بررسی وجود یا عدم وجود این ریز حذف ها و ریز شد.سپس، برای بررسی دوز افزایش یافته ی ژنومی منطقه ی مورد نظر، تکنیک نیمه کمی بر پایه ی pcr، تحت عنوان sqmpcr راه اندازی شد. بعد از انجام تکنیک ،به منظور تایید ریزحذف ها و ریز تکرار های شناسایی شده و تعیین اندازه ی دقیق تر آنها، تکنیک mlpa انجام شد.mlpa ، تکنیکی است برای شناسایی تغییر در تعداد کپی های اسید نوکلئیک در یک واکنش pcr چندگانه که در آن تا 45 توالی مختلف ،به صورت هم زمان تکثیر می شود. در نهایت، توسط آنالیزکمی نتایج حاصل از sqmpcr و تایید آن توسط تکنیک mlpa در گروه بیماران مبتلا به عقب افتادگی ذهنی ، یک مورد مثبت مبتلا به میکرو دوپلیکاسیون22q11.2 و دو مورد مبتلا به سندروم ریز حذف 22q11.2 شناسایی شد ودر گروه بیماران اسکیزوفرنیا یک مورد مبتلا به ریز تکرار و یک مورد هم مبتلا به ریز حذف 22q11.2 گزارش شد. نتایج به دست آمده از دو تکنیک ،کارآرائی تکنیک را درغربال گری ریز تکرارهای کروموزومی 22q11.2 اثبات کرده ،هم چنین نقش ریزحذف ها و ریز تکرار های ناحیه 22q11.2 به عنوان یک کاندیدای جدید کروموزومی در جمعیت بیماران ایرانی مبتلا به عقب افتادگی ذهنی با دلایل ناشناخته را تایید می کند.علاوه بر این ،بررسی ها نشان داد که mlpa ،یک تکنیک سریع ،حساس و قابل اعتماد برای شناسائی بیماری های ناشی از دوز ژنی تغییر یافته می باشد.
فاطمه رضایی فائزه قناتی
گیاه لیسیانتوس علاوه بر اهمیت اقتصادی- تجاری، به دلیل مقاومت به گرما و پاتوژن نیز مورد توجه است. اما بهبود رشد این گیاه در حضور فلز سمی آلومینیوم، موضوعی است که به تازگی به آن پرداخته شده و در عین حال اهمیت این گیاه زینتی را دو چندان نموده است. آلومینیوم (al) فراوانترین فلز پوسته زمین و سومین عنصر فراوان موجود در آن است که با حل شدن در خاک-هایی با ph اسیدی (5ph < )، درگیاه ایجاد تنش یا سمیت می کند. این درحالی است که در مطالعه قبلی بر خلاف گیاهان حساس به آلومینیوم، با کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز در ریشه لیسیانتوس و کاهش میزان چوبی شدن و بدنبال آن تاخیر در غیر قابل انعطاف شدن دیواره و پیری سلول ها در ریشه و برگ، بر رشد لیسیانتوس اثر تحریکی نشان داد. بورون (b) تنها عنصر غیر فلزی در میان عناصر کمیاب یا ریزمغذی های گیاهی است و شناخته شده ترین نقش آن درگیاهان، تثبیت شبکه پکتینی دیواره سلولی و حفظ تمامیت و عملکرد غشا است. از سوی دیگر بیشترین جذب آلومینیوم نیز در آپوپلاسم و دیواره پکتینی رخ می دهد. لذا این پژوهش با بررسی تاثیر ریز مغذی بورون (0، 5/0 و ppm 1) و آلومینیوم (µm 880) بمدت 24 ساعت، بر فاکتورهای رشد و سیستم آنتی اکسیدان قلمه های ریشه دار شده گیاه لیسیانتوس، بعنوان گیاهی که در حضور آلومینیوم بهتر رشد می کند، صورت پذیرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آنست که تحمل گیاه لیسیانتوس به آلومینیوم و مقادیر اضافی و نیز کمبود عنصر کم مصرف بورون، احتمالا در ارتباط با فعال شدن سیستم آنتی اکسیدان، افزایش محتوای قند، فلاونوئید کل و آنتوسیانین به منظور از بین بردن رادیکال های آزاد است. همچنین میزان بیان ژن کاتالاز بعنوان عامل کلیدی و تنظیم کننده در این سیستم به صورت نیمه کمی انجام شد و نشان داد فعالیت کاتالاز در حضور آلومینیوم و غلظت های بورون نه تنها در سطح پروتئین و فعالیت آنزیمی بلکه در سطح سلولی نیز تغییر می کند و این تغییر بر فعالیت سایر آنزیم های سیستم تاثیرگذار است. از دیگر موارد انجام شده در این تحقیق کشت موفق درون شیشه این گیاه است که به نوبه خود دستمایه ای مطمئن برای مطالعه مسیرهای علامت رسانی و مکانیسم های مقاومت را فراهم می کند.
ژاله تحصیلی مظفر شریفی
ریحان (ocimum basilicum)، گیاهی علفی و یکساله از تیره نعناع است که به عنوان یک گیاه دارویی مهم برای بیماری هایی چون سردرد، سرفه، زگیل، کرم روده و نارسایی های کلیوی در ایران مورد استفاده است. اسانس ریحان به طور عمده شامل ترکیبات فنیل پروپانوئیدی است که مسیر بیوسنتز این ترکیبات از مسیر شیکمات می گذرد و مهمترین ترکیبات آنها شامل چاویکول، متیل چاویکول، اوژنول، متیل اوژنول، سینامات و المیسین می باشند. بیوسنتز این ترکیبات توسط یک گروه زیمایه ای هدایت می شوند، که زیمایه های سینامات 4 – هیدروکسیلاز (c4h)، 4- کومارات کوآلیگاز (4cl) و اوژنول متیل ترانسفراز (eomt) از زیمایه های کلیدی این مسیر بیوسنتز می باشند. c4h در مسیر تولید این ترکیبات سبب تبدیل سینامیک اسید به 4 هیدروکسی سینامات یا همان کوماریک اسید می شود. 4cl در ادامه مسیر، p- کوماریک اسید را به p - کوماریل کوآ تبدیل می کند.eomt نیز در مراحل آخر بیوسنتز فنیل پروپانوئیدها، با متیله کردن اوژنول، ترکیب مهم متیل اوژنول را ایجاد می کند. در این تحقیق اثر سن گیاه بر روی میزان بیان ژن این سه زیمایه و فعالیت زیمایه 4cl در مراحل مختلف رشد ریحان سبز و بنفش مورد بررسی قرار گرفت و همچنین ارتباط این زیمایه ها با مقدار اسانس در این دو کولتیوار بررسی شد. در این آزمایش گیاهان در 5 مرحله از رشد شامل گیاهچه، 10 برگی، 50 برگی، قبل از گلدهی و گلدهی برداشت شدند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان بیان ژن هر سه زیمایه در مرحله پیش گلدهی است. فعالیت زیمایه4cl نیز همین روند را در دو کولتیوار داشت و میزان بیان سه زیمایه و فعالیت 4cl، با بازده اسانس و مقدار متیل چاویکول به طور نسبی مطابقت داشت.
مرتضی یوسف زادی مظفر شریفی
لیگنان ها گروه بزرگی از متابولیت های ثانوی گیاهان را تشکیل می دهند که دارای خواص زیستی متنوعی هستند. پودوفیلوتوکسین و مشتقات آن که جزیی از لیگنان ها می باشند، دارای خصوصیات سمیت یاخته ای و ضد ویروسی هستند. مشتقات پودوفیلوتوکسین مانند اتوپوزید، تنوپوزید و اتوفوز در درمان سرطان استفاده می شوند. سنتز پودوفیلوتوکسین هنوز اقتصادی نیست و این ترکیب از گونه های مختلف پودوفیلوم که از رویشگاه های آنها جمع آوری می گردند، استخراج می شود. با توجه به اینکه این گیاهان در معرض انقراض هستند، یکی از منابع جایگزین برای بدست آوردن این ترکیب کشت یاخته گونه های دارای این ماده مانند گونه های مختلف سرده linum می باشد. گونه l.album که جز گونه های انحصاری فلور ایران است، دارای پودوفیلوتوکسین و دیگر ترکیبات لیگنانی می باشد. اگرچه استفاده از محرک ها در کشت یاخته به منظور افزایش ترکیبات مفید به طور گسترده استفاده می گردد، ولی مطالعات کمی از این دست روی پودوفیلوتوکسین صورت گرفته است. در این تحقیق به بررسی اثر سالیسیلیک اسید، نور (قرمز، آبی و سفید)، تیروزین و تریپتوفان بر تولید پودوفیلوتوکسین، فعالیت زیمایه ای و بیان ژن های مسیر زیست آمایشی آن پرداخته شد. علاوه بر این مسیرهای فرعی انشعاب یافته از فنیل پروپانوئیدها نیز مطالعه شده است. اثر سه غلظت سالیسیلیک اسید بر زنده مانی یاخته و تولید پودوفیلوتوکسین مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که غلظت 01/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید بر زنده مانی اثر منفی نداشت و در عین حال سبب افزایش میزان پودوفیلوتوکسین گردید. نتایج نشان می دهد این غلظت سالیسیلیک اسید با تغییر در بیان و فعالیت ژن های کلیدی مسیر زیست آمایشی پودوفیلوتوکسین مانند فنیل آلانین آمونیالیاز، سینامیل الکل دهیدروژناز و سینامویل کوآ ردوکتاز باعث افزایش میزان پودوفیلوتوکسین شده است. به نظر می رسد که سالیسیلیک اسید روی مسیر زیست آمایشی فنیل پروپانوئیدی تاثیر می گذارد اما بر مسیر لیگنانی تاثیری نداشته است. به منظور بررسی تاثیر نور بر میزان پودوفیلوتوکسین و فعالیت آنزیمی و بیان ژن، یاخته ها تحت تاثیر پیوسته سه نور قرمز، آبی و سفید قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان پودوفیلوتوکسین تحت نور قرمز و آبی افزایش یافته و نور سفید باعث کاهش آن شده است. فعالیت زیمایه ای و بیان ژن های مورد مطالعه تحت تاثیر این تیمارهای نور تغییر می کنند که نشان دهنده کنترل شدن و تنظیم فعالیت و بیان این ژنها توسط فیتوکروم و کریپتوکروم ها می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بین ژن های مورد مطالعه فقط فنیل آلانین آمونیا لیاز به میزان کم تحت تاثیر تیمارهای تیروزین و تریپتوفان قرار گرفته است. این در حالیست که تریپتوفان باعث افزایش و تیروزین باعث کاهش میزان پدوفیلوتوکسین شده است.
صفیه فخاری مظفر شریفی
گیاه linum album متعلق به خانواد? linaceae و انحصاری ایران می باشد. این گیاه به دلیل داشتن ترکیبات لیگنانی بویژه پودوفیلوتوکسین، که دارای ارزش دارویی در درمان سرطان است در زمر? گیاهان دارویی قرار می گیرد. پودوفیلوتوکسین در میان لیگنانها به این علت که برای تولید سه مادّ? ضدّ سرطان مهم etoposide ، teniposide و etophose به کار می رود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در زیست فناوری بر روشهای تولیدی جایگزین برای افزایش محصولات طبیعی تمرکز زیادی وجود دارد. یکی از روشهایی که امروزه بیش از هر موضوع دیگر در زمینه بررسی متابولیت های گیاهی مورد توجه قرار دارد روش کشت اندام، بافت و سلول گیاهی است. با توجه به اینکه سنتز شیمیایی پودوفیلوتوکسین پیچیده و گران است بدست آوردن این ترکیب از کشت آزمایشگاهی منبع مناسبی برای تولید پودوفیلوتوکسین و سایر لیگنانها می باشد. در این راستا، تحقیق حاضر بر اساس کشت کالوس، کشت سلول و کشت اندام هوایی طرح شد و تیمارهای مورد بررسی شامل تیمارهای هورمونی در کشت جامد، کشت تعلیقی و اندام هوایی و همچنین جاسمونیک اسید در کشت تعلیقی و اندام هوایی بود. همچنین فعالیت آنزیم pal (phenylalanine ammonia-lyase) و بیان ژن plr (pinoresinol–lariciresinol reductase) در تیمار متیل جاسمونات بررسی شد. با استفاده از کشت سلول محیط کشت بهینه برای افزایش تولید پودوفیلوتوکسین بررسی شد. بیشترین میزان تولید پودوفیلوتوکسین 16/7 میکروگرم بر گرم وزن خشک پس از 12 روز در محیط کشت شامل 1 میلی گرم بر لیتر نفتالن استیک اسید بعلاوه 4/0 میلی گرم بر لیتر کینتین بدست آمد. در کشت سلول، متیل جاسمونات در غلظت 0 و 100 میکرومولار استفاده شد و سلولها در زمانهای مختلف ( 1، 6، 12، 24، 48 ، 72 و 120 ساعت) پس از تیمار برداشت شدند و بیشترین مقدار پودوفیلوتوکسین 64/0 میلی گرم بر گرم وزن خشک 120 ساعت پس از تیمار بدست آمد. آنزیم pal بیشترین فعالیت خود را اولین بار 6 ساعت پس از افزودن متیل جاسمونات به کشت سلول نشان داد. بیشترین بیان ژن plr در کشت سلولی تحت تأثیر متیل جاسمونات پس از 48 ساعت مشاهده شد. میزان پودوفیلوتوکسین اندام هوایی در حضور کینتین 2/0 میلی گرم در لیتر بیشتر از سایر تیمارهای هورمونی بود به گونه ای که مقدار آن به (2/1 میلی گرم بر گرم وزن خشک) رسید. تیمار متیل جاسمونات نیز در غلظت 2/0 میلی مولار باعث افزایش معنادار تولید پودوفیلوتوکسین در اندام هوایی گردید و مقدار آن 96/1 میلی گرم بر گرم وزن خشک بود.
زهرا بهادری مهرداد بهمنش
مالتیپل اسکلروزیس (ms)، شایع ترین بیماری خودایمنی و التهابی سیستم عصبی مرکزی است و به عنوان یک بیماری پیچیده با سبب شناسی چندگانه و پاتولوژی هتروژن در نظر گرفته می شود. مطالعات اپیدمیولوژیکی به روشنی نشان می-دهد که عوامل محیطی و ژنتیکی در استعداد ابتلا و بیماریزایی ms تأثیر می گذارند. تغییرات عمومی پاتولوژیک شامل درجات متنوع التهاب، تخریب میلین، فعال سازی کمپلمان، مرگ الیگودندروسسیت، آسیب آکسونی و تشکیل پلاک می-شود. به دنبال حذف پاتولوژیکی میلین در بیماری هایی نظیر ms، فرآیند بازسازی میلین انجام می شود. این پدیده در بسیاری از آسیب های ms رخ می دهد ولی کافی و کامل نیست و در نهایت در اکثر آسیب ها با شکست مواجه می شود. افزایش بازسازی میلین یک استراتژی درمانی بالقوه است و قدم اول آن، درک علل شکست در این فرآیند ترمیمی می باشد. به نظر می رسد مسیر پیام رسانی nrg1-erbb نقش مهمی در تمایز سلول های نیایی الیگودندروسیت (opc) و در نتیجه فرآیند بازسازی میلین داشته باشد. نروگلین1 (nrg1) یک پروتئین پیام رسان است که با برقراری میانکنش های بین سلولی نقش مهمی در رشد سیستم عصبی ایفا می کند. یکی از اعضای دیگر این مسیر ptprz1 است که احتمالاً به عنوان تعدیل کننده مسیر پیام رسانی nrg1-erbb عمل می کند. محصولات ژن ptprz1 می توانند در نوسازی سلول های بالغ، ترمیم سیستم عصبی، تکوین الیگودندروسیت و بازسازی میلین درگیر باشند. ازآنجایی که مطالعات همبستگی روش موثری برای درک سهم ژنتیکی سبب شناسی بیماری های پیچیده است، ما تصمیم گرفتیم ارتباط 4 snp از این ژن ها را با بیماری مالتیپل اسکلروزیس در جمعیت ایرانی بررسی کنیم. در مطالعات گذشته rs6994992 و rs7014762 به عنوان پلی مورفیسم های دارای عملکرد در ناحیه 5َ پروموتر ژن nrg1 گزارش شده اند که به ترتیب بر بیان ایزوفرم نوع 4و3 این ژن تأثیر می گذارند. پلی مورفیسم های rs13241278 و rs2693657 نیز به ترتیب در اینترون 6 و 9 ژن ptprz1 قرار گرفته اند. برای تعیین ژنوتیپ از تکنیک pcr-rlfp و miss-match pcr-rlfp استفاده شد. در این مطالعه در صورت صرف نظر از انواع ms، تفاوت معنی داری بین افراد سالم و بیمار برای snpهای مذکور یافت نشد ولی ارتباط معنی داری بین گروه مبتلا به spms و نیز ppms با افراد سالم برای rs6994992 و rs2693657 و نیز بین گروه مبتلا به ppms و افراد سالم برای rs7014762 مشاهده شد. این مسأله نشان می دهد که فنوتیپ های بالینی می توانند اتیولوژی های متفاوتی داشته باشند و در نتیجه به استراتژی های درمانی مختلفی احتیاج دارند.
مریم قلندری مهرداد بهمنش
تغییرات اپی ژنتیکی بیان ژنها در کنار تغییرات ژنتیکی نقش مهمی را در ایجاد و پیشرفت تومور ایفا می کنند.پروتئینهای گروه پلی کمب از جمله مهار کننده های بیان ژنها هستند که سرنوشت سلول ها را در جریان تکامل و تمایز تعیین می کنند. این پروتئینها را براساس عملکرد و بیوشیمی به دودسته ی prc1 و prc2 تقسیم می کنند که هریک از چندین زیرواحد پروتئینی تشکیل شده اند. برهم خوردن فعالیت پروتئین های گروه پلی کمب در بسیاری سرطان ها نشان داده شده است. suz12، cbx7 و cbx8 سه زیر واحد از پروتئین های گروه پلی کمب هستند که در صورت برهم خوردن الگوی بیان آنها می توانند با ایجاد سرطان ارتباط داشته باشند. ما بیان این ژنها را در نمونه های توموری معده در مقایسه با بافت غیر سرطانی مجاور بررسی کردیم. 30 نمونه توموری بهمراه بافت حاشیه تومور از بانک تومور ایران جمع آوری شد.rnaی بدست آمده از هر نمونه به cdna تبدیل شد و برای ژن cbx7 با تکنیک rt-pcr نیمه کمی و برای ژنهای cbx8و suz12 با تکنیک real-time pcr تکثیر صورت گرفت.ژن gapdh بعنوان کنترل داخلی در نظر گرفته شد. در مطالعه ما بطور کلی تفاوتی در بیان ژن های suz12، cbx7و cbx8 بین نمونه های توموری و حاشیه تومور مشاهده نشد هرچند در هریک از نمونه ها تفاوت در بیان بین نمونه توموری و حاشیه تومور قابل مشاهده بود از آنجاییکه پروتئین های گروه پلی کمب تنظیم کننده های کلیدی تغییرات اپی ژنتیکی هستند برهم خوردن الگوی بیان این پروتئین ها نمایانگر برهم خوردن ساختار اپی ژنتیکی سلول در سلول سرطانی است. ما در مطالعه ی خود واریانت جدیدی با طول 627 جفت باز را برای ژن cbx7 شناسائی کردیم بررسی توالی این واریانت با نرم افزار runner gene نشان داد که جهش ایجاد شده باعث افزایش طول این واریانت شده و طول پروتئین حاصل از ترجمه این واریانت از 521 به 821 اسید آمینه افزایش می یابد. بررسی توالی پروتئینی درپایگاه داده موتیف جدیدی را در این پروتئین نشان نداد.
محبوبه سیفی ابوالحسن منوچهر میرشاهی
امروزه آنتی بادی های منوکلونال از پر مصرف ترین داروهای بیولوژیک هستند. اولین گام در این راستا ساخت قطعات آنتی بادی (scfv) است که مزیت آن در داشتن اندازه کوچک، پاکسازی (کلیرانس) سریع از خون و نفوذپذیری بهتر به بافت ها است. آنتی بادی منوکلونال a1d12 که سبب افزایش هضم لخته به مقدار 50-3 برابر در حضور فعال کنندگان پلاسمینوژن می شود، کاندید خوبی به عنوان دارو در بیماران مبتلا به انسداد رگی است. بنابراین هدف اصلی در این بررسی برداشتن اولین گام های لازم در راستای انسانی کردن این آنتی بادی یعنی تهیه scfv است. با طراحی پرایمرهایی، جداسازی ژن های دو زنجیره متغیر سبک و سنگین (vh , vl) انجام شد سپس به کمک soe-pcr این دو قطعه متغیر به هم متصل شدند. پس از بیان این قطعه در سیستم e.coli، elisa و آزمایش تعیین فعالیت روی آن انجام شد. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که این scfv می تواند آنتی ژن خود را بشناسد و اثرات آنتی بادی مادر را مانند افزایش تبدیل پلاسمینوژن به پلاسمین در حضور فعال کنندگان پلاسمینوژن نشان دهد.
ابراهیم حسینی بهرام محمد سلطانی
چکیده پروتئین های ترشحی و خلال غشایی در بسیاری از فرایندهای زیستی نقش کلیدی دارند. نرم افزار های بیو انفورماتیکی متعددی جهت یش بینی این پروتئین ها طراحی و ساخته شده است. همچنین چندین روش تجربی نیز جهت به دام انداختن این پروتئین ها معرفی شده است. سیستم ترشح مخمر یا به اختصار yst، یکی از روش های تجربی است که در این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است. این سیستم شامل حامل های بیانی و یک سویه مخمر جهش یافته است. این سویه فاقد اینورتاز است. اینورتاز آنزیمی است که ترشح آن باعث رشد مخمر بر روی محیط انتخابی سوکرز می شود. سه وکتور بیانی این سیستم، اینورتاز فاقد متیونین آغازی و توالی نشانه را در سه قالب مختلف کد می کنند. عرضه cdna های حاوی توالی نشانه در ابتدای اینورتاز ترشح آن و در نتیجه رشد مخمر بر روی محیط انتخابی سوکرز را فراهم می آورد. هدف از این تحقیق راه اندازی سیستم yst جهت شناسایی پروتئین های ترشحی و خلال غشایی بود. به این منظور عملکرد دو توالی نشانه پیش بینی شده توسط نرم افزار های بیو انفورماتیکی، در انتهای آمین دو پروتئین انسانی ppic و trmt1 و توالی نشانه شناخته شدهpi16 به عنوان کنترل مثبت وتوالی نشانه میتوکندری tfam، به عنوان کنترل منفی با این روش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از کنترل مثبت و منفی حاکی از کارکرد صحیح سیستم بود و در مورد توالی مورد نظر در trmt1، همانطور که انتظار می رفت در این سیتم فاقد عملکرد بود اما توالی مورد نظر در ppic، بر خلاف انتظار قادر به عملکرد به عنوان توالی نشانه در این سیستم نبود.
فاطمه قایمی منش حجت اله ربانی
مقدمه: به دلیل تشخیص دیر هنگام سرطان تخمدان و عدم شیوه های درمانی موثر، این بیماری از نظر تلفات در بین سرطان های زنان بیشترین مرگ و میر را داراست. مطالعات نشان می دهد که برای دستیابی به روش های موثر برای تشخیص زود هنگام بیماری، جلوگیری از متاستاز و نیز درمان غیر تهاجمی این نوع سرطان، نیاز به شناخت وقایع مولکولی درون و برون سلولی است. مطالعه قبلی ما نشان داد که ژن sort1 در هر دو سطح ژن و پروتئین، به صورت نابجا در نمونه های توموری سرطان تخمدان، بیان شده در حالیکه در بافت سالم تخمدان بیان نمی شود. از آنجا که پروتئین حاصل از این ژن دارای عملکرد های مختلف و لیگاند های متنوعی در سلول می باشد به نظر می رسد که احتمالاً در ایجاد تومور نقش داشته باشد. مواد و روش ها: ابتدا با بهره گیری از استراتژی rnai بیان ژن sort1 در رده سلولی سرطان تخمدان با نام caov-4 کاهش داده شد. knockdown بیان ژن sort1 توسط تکنیک های real-time qpcr و وسترن بلات بررسی شد. سپس به بررسی تأثیر این کاهش در میزان آپوپتوز و تقسیم سلولی توسط تکنیک های apoptosis assay و [3h]-thymidine proliferation assay پرداخته شد. از سوی دیگر قسمت خارج سلولی پروتئین sortilin (پروتئین حاصل از ترجمه رونوشت ژن sort1) توسط آنتی بادی های منوکلونال تولید شده بر ضد دمین خارج سلولی آن هدف قرار گرفت. میزان توانایی اتصال آنتی بادی ها به پروتئین sortilin سطح سلولی، توسط تکنیک facs و نیز میزان توانایی آنها در القاء آپوپتوز سلولی توسط apoptosis assay بررسی شد. همچنین پروفایل بیان گیرنده های کمکی sortilinدر رده های سلولی سرطان تخمدان توسط روش های rt-pcr و وسترن بلات مطالعه و با نمونه تخمدان سالم مقایسه شد. نتایج: پس از اطمینان از کاهش بیان حدوداً 80-70 درصدی ژن sort1 در سلولهای مورد آزمایش، به اندازه گیری تأثیر کاهش بیان ژن در آپوپتوز و تقسیم سلولی پرداخته شد. بررسی آپوپتوز سلولی حاکی از القای حدوداً 27 درصد آپوپتوز سلولی در زمان 48 ساعت پس از ترانسفکشن در سلول های caov-4 و عدم آپوپتوز در رده سلولی کنترل بود. این نتیجه توسط بررسی تقسیمات سلولی با استفاده از روش[3h]-thymidine proliferation assay تأیید شد. نتایج به دست آمده از بررسی توانایی آنتی بادی های تولید شده در شناسایی sortilin خارج سلولی نشان داد که mab3 بیش از دو آنتی بادی دیگر (در حدود 69-20 درصد) پروتئین هدف خود را می شناسد. در حالیکه mab2 در القاء آپوپتوز سلولی، از دو آنتی بادی دیگر توانمند تر است و در رده های سرطان تخمدان سبب القاء آپوپتوزی در حدود 27-11 درصد می شود. از سوی دیگر بررسی بیان گیرنده های کمکی sortilin، نشانگر بیان نابجای گیرنده ntr1 در رده های سلولی سرطان تخمدان و عدم بیان آن در بافت سالم تخمدان بود. بحث: نتایج به دست آمده نشان می دهد که احتمالاً sortilin در بقای سلول های رده سرطان تخمدان نقش ایفا می کند. این فرضیه مطرح شد که احتمالاً هترودایمر بین sortilin و ntr1 به عنوان گیرنده های پپتید نوروتنسین در رشد سلول های سرطان تخمدان نقش داشته باشد. بررسی میزان آپوپتوز سلولی توسط هدف گیری دمین خارج سلولی sortilin با استفاده از آنتی بادی های منوکلونال تولید شده بر علیه آن، حاکی از امکان القای آپوپتوز در سلول های سرطان تخمدان با استفاده از این شیوه بود. در مجموع با توجه به بیان نابجای ژن sort1 در تومور تخمدان و امکان ایجاد آپوپتوز در این سلول ها توسط کاهش بیان این ژن، sort1 می تواند در آینده در درمان بیماری سرطان تخمدان مورد توجه باشد. کلمات کلیدی: سرطان تخمدان sort1, sortilin, sirna,، آپوپتوز مقدمه: به دلیل تشخیص دیر هنگام سرطان تخمدان و عدم شیوه های درمانی موثر، این بیماری از نظر تلفات در بین سرطان های زنان بیشترین مرگ و میر را داراست. مطالعات نشان می دهد که برای دستیابی به روش های موثر برای تشخیص زود هنگام بیماری، جلوگیری از متاستاز و نیز درمان غیر تهاجمی این نوع سرطان، نیاز به شناخت وقایع مولکولی درون و برون سلولی است. مطالعه قبلی ما نشان داد که ژن sort1 در هر دو سطح ژن و پروتئین، به صورت نابجا در نمونه های توموری سرطان تخمدان، بیان شده در حالیکه در بافت سالم تخمدان بیان نمی شود. از آنجا که پروتئین حاصل از این ژن دارای عملکرد های مختلف و لیگاند های متنوعی در سلول می باشد به نظر می رسد که احتمالاً در ایجاد تومور نقش داشته باشد. مواد و روش ها: ابتدا با بهره گیری از استراتژی rnai بیان ژن sort1 در رده سلولی سرطان تخمدان با نام caov-4 کاهش داده شد. knockdown بیان ژن sort1 توسط تکنیک های real-time qpcr و وسترن بلات بررسی شد. سپس به بررسی تأثیر این کاهش در میزان آپوپتوز و تقسیم سلولی توسط تکنیک های apoptosis assay و [3h]-thymidine proliferation assay پرداخته شد. از سوی دیگر قسمت خارج سلولی پروتئین sortilin (پروتئین حاصل از ترجمه رونوشت ژن sort1) توسط آنتی بادی های منوکلونال تولید شده بر ضد دمین خارج سلولی آن هدف قرار گرفت. میزان توانایی اتصال آنتی بادی ها به پروتئین sortilin سطح سلولی، توسط تکنیک facs و نیز میزان توانایی آنها در القاء آپوپتوز سلولی توسط apoptosis assay بررسی شد. همچنین پروفایل بیان گیرنده های کمکی sortilinدر رده های سلولی سرطان تخمدان توسط روش های rt-pcr و وسترن بلات مطالعه و با نمونه تخمدان سالم مقایسه شد. نتایج: پس از اطمینان از کاهش بیان حدوداً 80-70 درصدی ژن sort1 در سلولهای مورد آزمایش، به اندازه گیری تأثیر کاهش بیان ژن در آپوپتوز و تقسیم سلولی پرداخته شد. بررسی آپوپتوز سلولی حاکی از القای حدوداً 27 درصد آپوپتوز سلولی در زمان 48 ساعت پس از ترانسفکشن در سلول های caov-4 و عدم آپوپتوز در رده سلولی کنترل بود. این نتیجه توسط بررسی تقسیمات سلولی با استفاده از روش[3h]-thymidine proliferation assay تأیید شد. نتایج به دست آمده از بررسی توانایی آنتی بادی های تولید شده در شناسایی sortilin خارج سلولی نشان داد که mab3 بیش از دو آنتی بادی دیگر (در حدود 69-20 درصد) پروتئین هدف خود را می شناسد. در حالیکه mab2 در القاء آپوپتوز سلولی، از دو آنتی بادی دیگر توانمند تر است و در رده های سرطان تخمدان سبب القاء آپوپتوزی در حدود 27-11 درصد می شود. از سوی دیگر بررسی بیان گیرنده های کمکی sortilin، نشانگر بیان نابجای گیرنده ntr1 در رده های سلولی سرطان تخمدان و عدم بیان آن در بافت سالم تخمدان بود. بحث: نتایج به دست آمده نشان می دهد که احتمالاً sortilin در بقای سلول های رده سرطان تخمدان نقش ایفا می کند. این فرضیه مطرح شد که احتمالاً هترودایمر بین sortilin و ntr1 به عنوان گیرنده های پپتید نوروتنسین در رشد سلول های سرطان تخمدان نقش داشته باشد. بررسی میزان آپوپتوز سلولی توسط هدف گیری دمین خارج سلولی sortilin با استفاده از آنتی بادی های منوکلونال تولید شده بر علیه آن، حاکی از امکان القای آپوپتوز در سلول های سرطان تخمدان با استفاده از این شیوه بود. در مجموع با توجه به بیان نابجای ژن sort1 در تومور تخمدان و امکان ایجاد آپوپتوز در این سلول ها توسط کاهش بیان این ژن، sort1 می تواند در آینده در درمان بیماری سرطان تخمدان مورد توجه باشد.
محمدرضا قرایتی حجت اله ربانی
رگزایی فرایند ایجاد رگهای جدید از رگهای موجود است. رگهای جدید نیازهای متابولیک سلولها را تامین مینمایند. رگزایی در بسیاری از پدیدههای فیزیولوژیک و پاتولوژیک اهمیت دارد. طی فرایند رگزایی پروتئینازها به ویژه پلاسمین، ماتریکس خارج سلولی را تخریب میکند و سبب فعال شدن و آزاد سازی فاکتورهای رشد موجود در آن میشود. این فرایندها با فعال شدن موضعی پلاسمینوژن در سطح سلولها آغاز میشوند. بررسیهای پیشین ما نشانگر توانایی یک آنتیبادی مونوکلونال ضد پلاسمینوژن در مهار فرایند رگزایی در یک مدل رگزایی است. به دلیل اهمیت این آنتیبادی ساخت scfv از آن در دستور کار قرار گرفت. ابتدا mrna از سلول های هیبریدومای تولیدکننده آنتی بادی جدا شد و از آن cdna تهیه شد. پس از اطمینان از صحت cdna، قطعات ژنی مربوط به زنجیرهای سبک و سنگین آنتی بادی موردنظر به وسیله پرایمرهای ویژهای از cdna تکثیر گردید. این قطعات به طور جداگانه در محل مناسب وارد وکتوری دارای ترادف لینکر در بین قطعات بیان کننده زنجیره سبک و سنگین گردید. ساختار ایجاد شده شامل زنجیره سبک -لینکر- زنجیره سنگین به وکتور بیانی منتقل شد و این وکتور به باکتری escherichia coli منتقل گردید و تحت شرایط مناسب scfv موردنظر تولید شد که پس از بازسرشتگی، توانایی شناسایی پلاسمینوژن به وسیله این scfv توسط روش elisa رقابتی بررسی شد. نتایج حاصل از sds-page و ایمونوبلات نشانگر بیان scfv می باشد. این scfv به صورت انباشت پروتئینی تولید می شود، اما طی مراحل بازسرشتگی محلول می گردد. آزمایش elisa نشان می دهد که این scfv می تواند با آنتی بادی اصلی در اتصال به پلاسمینوژن به صورت وابسته به غلظت رقابت کند و آن را شناسایی نمایند. یافته ها نشانگر صحت تولید scfv، قابلیت اتصال آن به پلاسمینوژن و توانایی آن در مهار پلاسمینوژن است. با تولید این scfv میزان ایمنیزایی آنتی بادی کاهش می یابد و امکان بررسی خاصیت ضد رگزایی آن به منظور کاربرد درمانی به وجودآمده است.
آیت اله رضایی نودهی فائزه قناتی
گیاه فندق اخیراً گزارش شده است که دارای پتانسیل تولید داروی ضد سرطان تاکسول در میان گیاهان گلدار میباشد. دست ورزی محیطهای کشت سلولی با الیسیتورها یکی از استراتژیهای مهم جهت القای متابولیسم ثانویه و تولید متابولیتهای ارزشمند میباشد. بدین منظور با بهینه سازی شرایط، کشت سلولی فندق راه اندازی شد و اثر الیسیتورهای متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک و همچنین محرکهای امواج فراصوت و میدان مغناطیسی ایستا به صورت انفرادی و توأم در محیط کشت ساده و دو فازی روی رشد، برخی از پارامترهای فیزیولوژیک و تولید تاکسول و همچنین اثر برخی از آنها روی بیان ژنهای dxr، hmgr و pal بررسی گردید. بر اساس منحنی رشد روز هشتم پس از واکشت زمان مناسب برای تیمارها انتخاب گردید. نتایج نشان داد که الیسیتورهای متیل جاسمونات و اسیدسالیسیلیک با افزایش غلظت و با گذشت زمان، ضمن کاهش رشد و درصد زنده بودن، پاسخهای دفاعی سلولها را القا نموده و منجر به تولید بیشتر ترکیبات فنلی و تاکسول گردیدند. امواج فراصوت (3 دقیقه، 2 بار)، میدان مغناطیسی (30 میلی تسلا) و دی بوتیل فتالات (10% (v/v)) نیز اثراتی شبیه الیسیتورها داشته و ضمن القای استرس اکسیداتیو و افزایش فعالیت سیستم آنتی اکسیدانی، تولید تاکسول را تحریک کردند. متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک به ترتیب با غلظتهای µm 100 و 50 میلی گرم در لیتر، بیشترین تاثیر را در تولید تاکسول داشتند، بنابراین در تیمارهای ترکیبی از آنها همراه با دیگر عوامل استفاده گردید. در مقایسه بین تیمارهای انفرادی، بیشترین عملکرد تاکسول تحت تاثیر دی بوتیل فتالات با مقدار 5/2 میلیگرم در لیتر یا 1/220 میکروگرم در گرم وزن خشک بدست آمد. در حالت تیمار ترکیبی دو تایی الیسیتورها با عوامل دیگر، برهم کنش متیل جاسمونات با میدان مغناطیسی و فراصوت بر تولید تاکسول قویتر بود. در محیط دو فازی، فراصوت و اسید سالیسیلیک اثر دی بوتیل فتالات را در خصوص تولید تاکسول افزایش دادند و در مقایسه با کشتهای شاهد به ترتیب 46، 8/41 برابر تولید تاکسول را افزایش دادند. بیشترین تولید تاکسول، درصد آزادسازی و عملکرد ویژه تحت اثر کاربرد توام دی بوتیل فتالات و مافوق صوت به ترتیب به مقدار 3/3 میلیگرم در لیتر، 4/98 درصد و 31/264 میکروگرم بر گرم وزن خشک مشاهده گردید. تیمارهای ترکیبی 3 تایی هم تفاوت قابل توجهی در خصوص تولید تاکسول نشان دادند و تیمار dbp+sa+us بیشترین تاثیر را با مقدار 5/319 میکروگرم در گرم وزن خشک داشت. کاربرد توام dbp با الیسیتورها و us، اثر آنها را بسته به ماهیت آنها به صورت متفاوتی افزایش داد. dbp در حالت ترکیبی، ضمن تحت تاثیر قرار دادن اثر دیگر عوامل، تاثیر بسزایی مخصوصاً در افزایش آزاد سازی تاکسول داشت. بیان ژنdxr در آزمایشات وابسته به زمان به صورت معنی داری تحت اثر متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک افزایش یافت. بیان dxr تحت تاثیر اسید سالیسیلیک نسبت به متیل جاسمونات قویتر القا گردید و الگوی تغییرات آن نیز متفاوت بود. میدان مغناطیسی و تیمار ترکیبی آن با الیسیتورها هم با عث افزایش معنی دار بیان dxr نسبت به شاهد گردید. بیان ژن hmgr در سلولهای تیمار شده با الیسیتورها و میدان مغناطیسی تحت تاثیر قرار نگرفت و کلاً القاء نگردید. بیان palبه شدت تحت اثر متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک القا گردید. اما الگوی بیان این ژن تحت تاثیر اسید سالیسیلیک کاملاً در مقایسه با متیل جاسمونات متفاوت بود. میدان مغناطیسی نیز به همراه متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک در تیمار ترکیبی بیشترین بیان pal را سبب شد اما میدان به تنهایی اثر معنی داری روی آن در مقایسه با شاهد نداشت. بین زمان بیشینه بیان dxr و تجمع تاکسول با توجه به روند تغییرات صورت گرفته هماهنگی مشاهده گردید. افزایش تولید تاکسول توسط الیسیتورها و بکارگیری تلفیقی آنها احتمالاً در اثر القای پارامترهای مختلف پاسخهای دفاعی نظیر انفجار اکسیداتیو (تولیدh2o2 )، پراکسیداسیون لیپیدها و افزایش فعالیت و بیان pal و همچنین تغییر الگوی بیان ژنهای کلیدی dxr و hmgr مربوط به بیوسنتز مسیرهای ترپنوییدی و فنیل پروپانوییدی میباشد. با توجه به مقایسه بیان ژنهای کلیدی dxr و hmgr که به ترتیب در مسیرهای پلاستی (mep) و سیتوسلی (موالونات) بیوسنتز پیش سازهای ترپنوییدها ایفای نقش میکنند و برای اولین بار در این تحقیق گزارش میگردد، بنظر میرسد در سلولهای فندق، مسیر mep نقش اصلی را در بیوسنتز تاکسول بعهده دارد.
راضیه ابراهیمی عسکری مهرداد بهمنش
چکیده micro rna ها rna های کوچک تک رشته ای هستند که بیان ژن هدف را از طریق اتصال به mrna آن و مهار ترجمه ویا تجزیه آن موجب می شوند. mir-9 از روی سه جایگاه کروموزومی شامل (1q22 ) has-mir-9-1 ? has-mir-9-2 (5q14.3 ) و (15q26.1 ) hsa-mir-9-3 نسخه برداری می شود. هایپرمتیلاسیون جزایر cpg واقع در جایگاه های کروموزومی اعضای خانواده mir-9 در موارد متعدد با متاستاز بعضی تومور ها ارتباط داشته است.کاهش بیان mir-9 در سرطان معده گزارش شده است. فعال شدن مسیر پیام رسانی nf-?b با چندین جنبه از سرطان زایی مرتبط می باشد. (nf?b1-) p50-rela فرم غالب فاکتور های نسخه برداری این خانواده بوده و در موارد مختلف mrna نسخه برداری شده از ژنnf-?b1 به عنوان هدف mir-9 تعیین شده است. در تحقیق حاضر الگوی متیلاسیون جزایر cpg واقع در جایگاه کروموزومی اعضای خانواده mir-9 در 30 نمونه آدنوکارسینومای معده و غیرتوموری آن و رده سلولی ags با تکنیک metylation-specific pcr(msp) و بیان ژن nf-?b1 در نمونه های توموری و غیر توموری با تکنیک real-time pcr بررسی شد. در رده سلولی agsجزایر cpg جایگاه کروموزومی mir-9-2 و mir9-1 متیله بوده و جزیره cpg mir9-3 در یک آلل متیله و آلل دیگر غیرمتیله می باشد. جزیره cpg واقع در جایگاه کروموزومی mir-9-2 درنمونه های توموری وغیر توموری غیرمتیله می باشد .جزیره cpg واقع در جایگاه کروموزومی mir9-3 در نمونه های توموری و غیرتوموری در یک آلل متیله و در آلل دیگر غیرمتیله می باشد. گرچه جزیره cpg واقع در جایگاه کروموزومی mir-9-1 در نمونه های توموری و غیر توموری در متیلاسیون به هم ریختگی نشان می دهد اما این الگوی متیلاسیون میان نمونه های توموری و غیر توموری به طور کلی تفاوت ندارد(p=0.85).متوسط بیان ژن nf-?b1 به طور کل در نمونه های توموری نسبت به نمونه های غیر توموری تغییر بیان ندارد(p=0.19) اما در یک گروه16تایی از نمونه ها? نمونه توموری نسبت به نمونه غیرتوموری کاهش بیان معنی داری با(p=0.001) و در یک گروه 11تایی افزایش بیان معنی داری با (p=0.024) وجود دارد. افزایش بیان nf-?b1مطابق با نتایج تحقیقات دیگر بوده اما کاهش بیان آن جز تحقیق حاضر تنهادر سرطان پروستات متاستاتیک گزارش شده است. تغییرات مشاهده شده در بیان nf-?b1 نشان دهنده نقش این ژن در ایجاد سرطان معده می باشد.
معصومه متجلی مهرداد بهمنش
شاهدانه حاوی کانابینوئیدها، کاروتنوئیدها و فیتواسترول ها بوده که به دلیل فعالیت ضد توموری به طور عمده در پزشکی استفاده می شوند. کاروتنوئیدها، ایزوپرنوئیدهایی هستند که از طریق مسیر mep در پلاستید سنتز می شوند. مرحله آغازین مسیر mep شامل ترکیب پیروات و گلیسر آلدئید 3 فسفات و تشکیل 1-داکسی–d–گزیلولوز-5-فسفات (dxp) به عنوان اولین حد واسط است، که این واکنش بوسیله 1-داکسی–d–گزیلولوز-5-فسفات سنتاز dxs)) کاتالیز می شود. از آنجایی که این مسیر پیش سازهای ضروری برای بیوسنتز ترکیبات دارویی ارزشمند کانابینوئیدی را نیز فراهم می آورد، درک کامل مکانیسم های مولکولی تنظیم کننده این مسیر دارای اهمیت زیادی است. آنزیم تتراهیدروکانابینولیک اسید سنتاز (thcaسنتاز) یک آنزیم کلیدی در مسیر بیوسنتز کانابینوئیدها است که با انجام واکنش حلقوی سازی اکسیداتیو، کانابیژرولیک اسید را به تتراهیدروکانابینولیک اسید که پیش ساز دلتا -9-تتراهیدروکانابینول می باشد، تبدیل می کند. بتاسیتواسترول که به عنوان فیتواسترول اصلی در گیاه شاهدانه گزارش شده است از طریق مسیر استات/ موالونات mva)) سنتز می شود. hmgr که آنزیمی به شدت حفاظت شده در یوکاریوت ها است، در سنتز حد واسط های ترپنوئیدی برای بیوسنتز فیتواسترول ها دارای اهمیت است. در مسیر کلاسیک ac-mva)) 3 واحد استیل کوآنزیم آ به منظور تشکیل 3- هیدروکسی 3- متیل – گلوتاریل کوآنزیم آ hmg-coa)) ترکیب می شوند که ماده ی اخیر سپس به موالونات احیا می گردد. احیای hmg-coa به موالونات بوسیله hmg-coa ردوکتاز hmgr)) کاتالیز می شود. مولکول های علامت رسان مانند سالیسیلیک اسید ((sa، جاسمونیک اسید(ja) و متیل جاسمونات وقتی به عنوان محرک به کار می روند، منجر به القای فعالیت آنزیم های ویژه ای می شوند که واکنش های بیوسنتزی مربوط به تولید ترکیبات دفاعی مانند پلی فنل ها، آلکالوئیدها، و پروتئین های وابسته به میکروب های بیماری زا (pr) را کاتالیز می کنند. لذا در این پژوهش، اثر افشانه سازی متیل جاسمونات و سالیسیلیک-اسید، بر روی برگ گیاهچه های دو هفته ای شاهدانه، در شرایط درون شیشه ای بر سطوح بیان ژن آنزیم-های thcaسنتاز، hmgr و dxs مورد بررسی قرار گرفت. متیل جاسمونات با غلظت های 0، 25، 50 و 100 میکرومولار و سالیسیلیک اسید با غلظت های 0، 1/0، 5/0 و 1 میلی مولار بر روی برگ های گیاهچه ها افشانه سازی شدند. در این پژوهش همچنین بیان ایزوفرم های hmgr1 و hmgr2، و بیان ژن dxsو ایزوفرم dxs2 نیز در گیاهچه های شاهد بررسی شد. برداشت نمونه ها در چهار دوره زمانی شامل 2، 4، 8 و 24 ساعت پس از اعمال تیمار انجام شد. در نمونه های شاهد ژن های thcaسنتاز،dxs1 ،hmgr ، hmgr1 و hmgr2 بیان شدند و به این ترتیب می توان گفت برای نخستین بار 2 عضو از خانواده کوچک ژنی رمزکننده آنزیم hmgr در اندام هوایی گیاهچه شاهدانه شناسایی شدند. همچنین مشخص شد ایزوفرم dxs2 در اندام هوایی شاهدانه بیان نمی شود. هر دو تیمار مورد مطالعه به عنوان مولکول های علامت رسان قادر به ایفای نقش در بیان ژن های فوق می باشند، و این طور به نظر می رسد که بیان تمامی ژن های مذکور با مسیر پیام رسانی جاسمونات-سالیسیلیک مرتبط است.
هانیه آقابابا اشرف محبتی مبارز
سل هنوز یک بحران سلامتی بزرگ و عامل اصلی آن مایکوباکتریوم توبرکولوزیس، در کل جهان پراکنده می باشد. bcg برای پیشگیری ازاین بیماری کارآیی خود را به شدت از دست داده است. طراحی و تأیید جایگزینی مطمئن برای bcg که در برگیرنده واکسن های زیرواحدی، bcgهای نوترکیب و نیز یادآورهای هتروژن پروتئینی می شود، نیازمند شناسایی دقیق آنتی ژن های باسیل سل است. اعضای کمپلکس ag85 از فاکتور های بیماری زایی مهم و آنتی ژن های ترشحی ایمنی زای سلول هستند. ag85b و ag85c از این کمپلکس قادر به برانگیختن پاسخ های ایمنی سلولی می باشند. به نظر می رسد پروتئینی که شامل همه اپی توپ های این دو آنتی ژن باشد قدرت تحریک چشمگیر ایمنی سلولی را داشته باشد. برای این منظور فیوژن پروتئین rfag85bc شامل کل پروتئین های ag85b و ag85c ساخته و الگوی پاسخ سایتوکاینی آن در مدل موشی بررسی شد. ag85b، ag85c و فیوژن پروتئین نوترکیب جدید rfag85bc، طراحی، کلون، بیان و تخلیص شدند. این پروتئین های نوترکیب برای ایمن سازی موش های balb/c همراه با کنترل های مناسب بکار رفتند. پس از ایمن سازی، لمفوسیت های طحالی کشت داده شدند. پاسخ سایتوکاینی به آنتی ژن های نوترکیب ارزیابی و با یکدیگر و گرو ه های کنترل مقایسه شدند. ارزیابی سایتوکاین ها نشان دهنده پاسخ سلولی چشمگیر نسبت به آنتی ژن های نوترکیب و به خصوص فیوژن پروتئین جدید rfag85bc می باشد. در مورد rfag85bc، سطح ifn-? و tnf-? بسیار بالاتر از گروه های دریافت کننده ag85b، ag85c و مخلوط آنها بود. همچنین پاسخ سلولی نسبت به rfag85bc قوی تر از پاسخ نسبت به bcg بوده است. برپایه این نتایج، فیوژن پروتئین جدید rfag85bc که در بر دارنده ag85b و ag85c به طور کامل می باشد، قادر است به طرز چشمگیری پاسخ های سایتوکاینی ایمنی سلولی را در مدل موشی برانگیزد. این فیوژن پروتئین دارای خواص پایه ایمونولوژیکی جهت استفاده به عنوان عامل ایمن سازی و نیز کاربری به عنوان یادآور هتروژن برای bcg را دارد که می بایستی مورد ارزیابی قرار گیرند.
لاله یوسف زاده بروجنی مهرداد بهمنش
آلومینیوم (al) فراوانترین فلز پوسته زمین و سومین عنصر فراوان موجود در آن است که با حل شدن در خاک هایی با ph اسیدی (5ph< )، درگیاه ایجاد تنش یا سمیت کرده و با تشکیل گونه های فعال اکسیژن اثرات ممانعتی بر رشد گیاه اعمال می کند. آپوپلاست یا دیواره سلولی، اولین سد در برابر ورود هریون به داخل سلول است که آلومینیوم نیز از این قاعده مستسثنی نیست. لیسیانتوس، گیاهی زینتی با گل های بسیار زیبا است که علاوه بر اهمیت اقتصادی، به دلیل مقاومت به گرما و پاتوژن نیز مورد توجه است. بهبود رشد این گیاه در حضور فلز سمی آلومینیوم، موضوعی است که به تازگی به آن پرداخته شده و در عین حال اهمیت این گیاه را دو چندان نموده است. در پژوهش حاضر تاثیر غلظت های مختلف آلومینیوم (200، 400 و 800 میکرومولار) در دوره زمانی 1، 6، 12 و 24 ساعت پس از تیمار بر پراکسیداسیون لیپید های غشا، فعالیت آنزیم کاتالاز و بیان ژن آن و سینتیک جذب این عنصر در سلول های جداکشت لیسیانتوس بررسی گردید. همچنین کلونینگ ژن کاتالاز در این گیاه نیز انجام شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تحمل گیاه لیسیانتوس به آلومینیوم، احتمالا در ارتباط با فعال شدن آنزیم کاتالاز به منظور از بین بردن پراکسید هیدروژن و در نتیجه کاهش میزان پراکسیداسیون لیپید های غشا و حفظ تمامیت غشای سلولی است. همچنین میزان بیان ژن کاتالاز به عنوان عامل کلیدی و تنظیم کننده در این سیستم به صورت نیمه کمی انجام شد و نشان داد فعالیت کاتالاز در حضور غلظت های مختلف آلومینیوم در سطح سلولی نیز افزایش می یابد.با اندازه گیری سینتیک جذب این عنصر مشخص شد کهبیشترین مقدار جذب آلومینیوم در آپوپلاست و تا 12 ساعت پس از تیمار اتفاق می افتد. از دیگر موارد انجام شده در این تحقیق، کشت موفق این گیاه در محیط هیدروپونیک و در نتیجه گلدهی و تولید بذرهایی با درصد جوانه زنی بالا (تقریباً 98%) از گیاهانی کلون با منشا ژنتیکی یکسان است که علاوه بر اهمیت آن در مطالعات فیزیولوژی، می توان ازاین ویژگی در اهداف ریزازدیادی (micro propagation) بهره برد.
عشرت بیرانوند مهرداد بهمنش
هیپرتروفی قلبی (hcm) یکی از شایع ترین بیماری های قلبی-عروقی است و علامت بارز آن افزایش ضخامت دیواره بطن چپ در غیاب بار افزایش یافته خارجی است. hcm وdcm عمدتا" به واسطه جهش در ژن های کد کننده پروتئین های سارکومری رخ می دهند. اما اخیرا" مشخص شده است که موش هایی که ژن itpa در آن ها ناک اوت شده است علائمی شبیه hcm در انسان نشان می دهند. ژن itpa کد کننده ی آنزیم سیتوزولیitpase می باشد که نقش مهمی را در حذف نوکلئوتید های سه فسفاته دآمینه از مخزن نوکلئوتیدهای آزاد داخل سلول ایفا می کند. به نظر می-رسد نقص در عملکرد ژن itpa سبب اختلال در ثبات و حفظ مخزن atp مورد نیاز برای عملکرد سارکومرها می شود. itp تجمع یافته در سلول در غیاب itpase ممکن است به عنوان یک مهار کننده رقابتی atp که برای عملکرد اکتومیوزین موجود در سارکومر ضروری است، عمل کند. اخیرا" نیز ژنی تحت عنوان nudt16 به عنوان ژن حمایت کننده itpa شناخته شده است زیرا افزایش بیان آن در فیبروبلاست های جنینی موشی که ژن itpa در آن ها ناک اوت شده بود سبب از بین رفتن فنوتیپ های ظاهر شده در این سلول ها میگردد. در مرحله اول این تحقیق بیان ژن های itpa و nudt16 با استفاده از تکنیک real time rt-pcr بررسی شد. نتایج تفاوت معنی داری میان دو گروه بیمار و کنترل نشان نداد. در بخش دوم، فعالیت آنزیمitpase در گلبول های قرمز افراد بیمار و نرمال با استفاده از تکنیک لومینساس ارزیابی شد. میزان فعالیت آنزیم در گروه بیماران بیشتر از گروه کنترل بود. بررسی توالی orf رونوشت اول ژن itpa در 30 نمونه بیمار، حاکی از وجود پلی مورفیسم p32t در تعدادی از افراد بیمار بود. بررسی دو پلی مورفیسم شایع در ژن actc1 در بیماران ، حاکی از عدم وجود این دو پلی مورفیسم در جمعیت مورد مطالعه بود.
شقایق انوری شهین نجار پیرایه
ابتدا ژن های کد کننده پروتئین های ace و zot از ویبریو کلره سم زا به روش pcr جدا شده و با هضم آنزیمی به وکتور pet-28(a) وارد شدند، سپس به میزبان های کلونینگ و بیانی ترانسفورم شده و سپس بیان شدند. وکتورهای نوترکیب با pcr، هضم دو آنزیمی و تعیین توالی، تائید شدند خالص سازی به روش کروماتوگرافی تمایلی با استفاده از رزین نیکل صورت گرفت و ایمونو ژنیسیته آن با وسترن بلاتینگ و فعالیت بیولوژیک آنها با تست لوپ ایلئال خرگوش مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی ایمنی ، پروتئین های نوترکیب به صورت خوراکی به موش های balb/c داده شد. از واکسن دوکورال به عنوان کنترل مثبت استفاده شد. آخرین رقت igg سرمی و آخرین رقت iga مدفوعی که با پروتئین های نوترکیب تولید شده واکنش مثبت داشتند، برای هر موش تعیین شد. اختلاف سطح igg سرمی و iga مدفوعی ضد zot و ace در گروههای دریافت کننده پروتئین های نوترکیب در ترکیب با هم در مقایسه با گروههای دریافت کننده همان پروتئین ها به تنهایی به طور معنی داری بالاتر بود (p<0.05) . موش های ایمن شده با سویه توکسین زای ویبریو کلره به صورت خوراکی دچار چالش شدند. بررسی درصد کلیرانس گروههای مختلف نشان داد که گروهی که مخلوط دو پروتئین را دریافت کرده بودند نسبت به سایر گروهها به جزء گروه واکسن درصد کلیرانس بالاتری داشتند (41%). نتایج این تحقیق نشان داد که پروتئین ace نوترکیب ، ایمونوژن موثر تری می باشد و پروتئین zot سبب افزایش پاسخ های ایمنی علیه پروتئینی که با آن استفاده می شود می گردد.
فاطمه روف فرد مظفر شریفی
آگاستاکه (agastache foeniculim [pursh] kuntze) گیاهی علفی، چندساله و متعلق به خانواده نعناعیان (lamiaceae) می باشد. ماده موثره آن از نوع اسانس است که در برگ ها و گل ها ساخته می شود. متیل چاویکول، به عنوان جزء اصلی اسانس است که در صنایع عطرسازی و طعم دهندگی دارای اهمیت است. این ترکیب از طریق مسیر فنیل پروپانوئیدی که مسیر بیوسنتزی اغلب ترکیبات فنلی است ساخته می شود. در این مسیر سه واکنش اصلی وجود دارد 1) آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (pal)، برای تولید ترانس سینامیک اسید، آمین زدایی فنیل آلانین را کاتالیز می کند 2) آنزیم سینامات 4-هیدروکسیلاز (c4h)، ترانس سینامیک اسید را به p-کوماریک اسید تبدیل می کند 3) آنزیم 4-کومارات کوآلیگاز (4cl)، p-کوماریک اسید را برای ساختن p-کوماریل coa مصرف می کند. واکنش های متوالی کاتالیز شده توسط این سه آنزیم مسیر فنیل پروپانوئیدی عمومی را تشکیل می دهند. جاسمونیک اسید و متیل استر آن، متیل جاسمونات، ترکیباتی سیکلوپنتانونی از مشتقات اسید لینولنیک می باشند که از طریق مسیر اکتادکانوئید ساخته می شوند. شواهدی وجود دارد که جاسمونیک اسید و متیل جاسمونات به عنوان یک گروه از انتقال دهندگان مهم پیام در دفاع از گیاه در برابر زخم، حشره، حمله پاتوژن و غیره می باشند. این مولکول های سیگنال در برخی از مسیر های انتقال پیام که القا کننده آنزیم های خاص کاتالیز کننده واکنش های بیوسنتزی برای تشکیل ترکیبات دفاعی هستند، دخالت می کنند و منجر به القای واکنش های دفاعی می گردند. در این پژوهش، تاثیر متیل جاسمونات بر مقدار و محتوای اسانس آگاستاکه و بر فعالیت آنزیم های pal و 4cl، مقدار فنل کل و مقدار پروتئین کل بررسی شد و تاثیر آن بر بیان ژن های pal، c4h و 4cl مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش ها در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و در شرایط هیدروپونیک انجام شد و گیاهان در معرض غلظت های مختلف متیل جاسمونات ( 0، 1/0و mm1) قرار گرفتند. همچنین در این پژوهش، قسمتی از cdna ی مربوط به هر یک از ژن های pal، c4h و 4cl برای اولین بار از این گیاه جداسازی و تعیین توالی شد. نتایج نشان داد که بعد از گذشت 24 ساعت از شروع تیمار، متیل جاسمونات با غلظت mm1/0 در مقایسه با غلظت mm1 و شاهد، درصد اسانس را به طور معنی داری افزایش داد با این وجود، غلظت های مختلف متیل جاسمونات پس از گذشت 24 ساعت از تیمار، تاثیر معنی داری بر مقدار متیل چاویکول نداشتند. ادامه آزمایش با غلظت mm1/0 متیل جاسمونات نشان داد که بعد از گذشت 48 ساعت از شروع تیمار، گیاهان دریافت کننده متیل جاسمونات در مقایسه با گیاهان شاهد همین زمان، دارای مقادیر بیشتری متیل چاویکول بودند اما بعد از سپری شدن 72 ساعت از تیمار، با گیاهان شاهد همین زمان از نظر مقدار متیل چاویکول اختلافی نداشتند. همچنین بعد از گذشت 24 ساعت از شروع تیمار، فعالیت آنزیم pal در گیاهان تیمار شده با mm1 متیل جاسمونات، در مقایسه با گیاهان شاهد و تیمار شده با mm1/0 متیل جاسمونات به طور معنی داری افزایش یافت. به طور مشابه، فعالیت آنزیم 4cl نیز بعد از گذشت 24 ساعت از تیمار با mm1متیل جاسمونات، در مقایسه با شاهد و تیمار mm1/0، به طور معنی داری افزایش یافت. با این وجود تیمارهای متیل جاسمونات هیچ اثر معنی داری بر مقدار فنل کل بعد از گذشت 8 ، 12 و 24 ساعت از تیمار در مقایسه با تیمارهای شاهد هر یک از زمان های یاد شده نداشتند. مقدار پروتئین کل با تیمارهای 1 یا mm1/0 متیل جاسمونات بعد از گذشت 24 ساعت از تیمار در مقایسه با شاهد، به طور معنی داری افزایش یافت. متیل جاسمونات با هر دو غلظت 1 و mm1/0، باعث افزایش بیان ژن های pal، c4h و 4cl در محدوده زمانی 8 و 12 ساعت پس از کاربرد آن در مقایسه با تیمار شاهد مربوط به همان زمان شد. نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که متیل جاسمونات با تاثیر بر بیان ژن ها (pal، c4h و 4cl) و فعالیت آنزیم های (pal و 4cl) مسیر بیوسنتز فنیل پروپانوئیدی احتمالا موجب افزایش متیل چاویکول در گیاهان آگاستاکه در سیستم کشت هیدروپونیک گردید.
اسمعیل رحیمی مهرداد بهمنش
atp سولفوریلاز اولین آنزیم در مسیر احیاء سولفات، تولید آدنوزین فسفوسولفات را از atp و سولفات کاتالیز می کند. فعالیت atp سولفوریلاز در مسیر احیاء سولفات، که در بیوسنتز اسیدهای آمینه و دیگر متابولیت های دارای سولفات شرکت می کند به صورت گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است. atp سولفوریلاز دارای کاربردهای زیادی می باشد از جمله می توان به تشخیص بیولومینومتریک adp در غلظت های بالای از atp، آشکارسازی مداوم فعالیت dna پلیمراز، توالی یابی dna و آشکارسازی باکتری ها اشاره کرد. در این تحقیق ژن atp سولفوریلاز از یک باکتری ایرانی سوش ژئوباسیلوس جدا و سپس در پلاسمید کلونینگ ptz57r/t و در باکتری e. coli dh5? کلون شد. پس از تعیین توالی در پلاسمید بیانی pet28a ساب کلون گردید و در باکتری بیانی e. coli bl21 بیان شد. ژن atp سولفوریلاز کلون شده دارای یک orf با طول 1161 جفت باز می باشد که یک پروتئین با 386 باقیمانده اسید آمینه ای کد می کند. توالی نوکلئوتیدی ژن و آمینو اسیدی پروتئین atp سولفوریلاز کلون شده به ترتیب 99% و 100% با توالی ژن atp سولفوریلاز geobacillus kaustophilus hta426 مشابهت داشت. پروتئین بیان شده با استفاده از ستون کروماتوگرافی تخلیص گردید. داشتن فعالیت آنزیمی برای پروتئین نوترکیب تولید شده با روش لومینسانس ارزیابی شد.
اسیه جبلی مهرداد بهمنش
بیماری های قلبی- عروقی (cvd) یکی از مهم ترین دلایل مرگ و میر در سراسر دنیا می باشد و منجر به مرگ تقریباً 7/16 میلیون فرد طی یکسال می گردد. یکی از انواع بیماری های قلبی-عروقی کادریومیوپاتی ها می باشند. کاردیومیوپاتی عبارت از اختلال در عملکرد الکتریکی و یا ماهیچه قلب می باشد. چهار گروه اصلی کاردیومیوپاتی ها شامل کاردیومیوپاتی گشاد شده، کاردیومیوپاتی هایپرتروفی، کاردیومیوپاتی محدود سازنده و کاردیومیوپاتی آریتمی زای بطن راست می باشد. کاردیومیوپاتی گشاد شده (dcm) ، رایج ترین شکل کاردیومیوپاتی می باشد و همراه با بزرگ شدن بطن چپ و کاهش قدرت انقباض میوکاردیوم (نقص در عملکرد سیستولی) می باشد. یکی از انواع dcm کاردیومیوپاتی ایسکمیک (icm) می باشد. icm با کاهش خون رسانی به ماهیچه قلب به علت بیماری عروق کرونر قلب بر اثر آترواسکلروز و ترومبوز مشخص می شود و درمان آن با هر دو روش های متداول قدیمی و روش های جدید ممکن می باشد. یکی از عوامل و ترکیبات شیمیایی مهم در انقباض قلب و عملکرد صحیح میوزین atp می باشد. به طوری که در دسترس نبودن atp عمل انقباض قلب را مختل و یا متوقف می کند.itp نوکلئوتید سه فسفاته ای می باشد که در شرایط طبیعی بدن با عمل آنزیم اینوزین تری فسفاتاز (itpa) به imp هیدرولیز می شود. itps تجمع یافته، به علت نقص در عملکرد آنزیم itpa ، جایگزین atp شده و باعث اختلال در عملکرد عضله قلب می شوند. ظهور نارسایی قلبی در موش های نول برای این ژن شاهدی بر این ادعا می باشد. عدم فعالیت itpa در این موش ها باعث اختلال در ساختمان و عملکرد عضله قلبی می شود. پلی مورفیسم rs1127354 و rs7270101دو تغییر ژنتیکی مهم در ژن itpa می باشند که باعث کاهش فعالیت آنزیم می شوند. این پلی مورفیسم ها از جنبه های فارماکوژنتیکی مطالعه و اهمیت آن ها در ایجاد اختلال در عملکرد آنزیم تایید شده است. با در نظر گرفتن اهمیت itpa در انقباض قلب و با توجه به اهمیت این دو پلی مورفیسم در فعالیت itpa، هدف از این تحقیق بررسی اهمیت نقش این دو پلیمورفیسم در کاردیومیوپاتی ایسکمی و مقایسه فراوانی اللی این دو پلی مورفیسم در دو جمعیت از بیماران قلبی بود. انتخاب نمونه ها براساس پارامتر) ef مقدار خونی که در هر ضربان توسط قلب پمپ می شود) انجام شد. ef نشان دهنده عملکرد عضله قلب می باشد، بر این اساس افراد با ef پایین مشکل بیش تری در انقباض قلب دارند. نمونه های حاضر در این مطالعه در دو گروه یک (ef برابر 40 و پایین تر از 40) و دو ( efبیش از 40) انتخاب شد. تعیین ژنوتیپ نمونه های بیماران، 43/17 و 78/14 درصد ژنوتیپ هتروزیگوت به ترتیب برای گروه یک و دو در مورد پلی مورفیسم rs7270101و 22/14 و 47/13 درصد ژنوتیپ هتروزیگوت در مورد rs1127354 پلی مورفیسم نشان داد. علاوه بر این، در مجموع 6 نمونه با ژنوتیپ هموزیگوت موتانت (3 نمونه برای پلی مورفیسم rs1127354 و3 نمونه برای پلی مورفیسم rs7270101 ) و 7 نمونه با ژنوتیپ هتروزیگوت مرکب (5 نمونه برای گروه یک و دو نمونه برای گروه دو ) در میان نمونه ها مشاهده شد که با توجه به پایین بودن فراوانی این دو نوع ژنوتیپ درجمعیت دنیا، این تعداد نمونه قابل توجه می باشد. نتیجه گیری نهایی نشان داد که 33 درصد نمونه ها در گروه یک و 5/29 درصد نمونه ها در گروه دو حامل حداقل یک الل موتانت از یکی از پلی مورفیسم ها می باشند. با توجه به اینکه این دو پلی مورفیسم باعث کاهش شدید فعالیت آنزیم می شود و فعالیت این آنزیم برای انقباض قلب ضروری می باشد، به نظر می رسد بتوان این ژن را یکی از ژن های کاندیدا در افزایش استعداد ابتلا به بیماری های قلبی در نظر گرفت.
مجید پهلوان کاخکی مهرداد بهمنش
بیماری ام اس یک بیماری التهابی با منشا خودایمنی در سیستم اعصاب مرکزی بدن است. با وجود تلاش های محققان مختلف در حوزه های متفاوت علوم پزشکی هنوز علت بروز این بیماری پیچیده ناشناخته باقی مانده است. اکثر مطالعات انجام شده در این حوزه بر نقش توام ژنتیک و محیط در کنار هم در بروز این بیماری دلالت دارند. میزان شیوع این بیماری در قسمت های مختلف دنیا متفاوت است و کشور ایران با بررسی های انجام شده در ناحیه با شیوع کم این بیماری قرار دارد. اما متاسفانه در طی سال های اخیر نرخ ابتلا به این بیماری در ایران و نیز سایر نقاط جهان بشدت در حال افزایش است به گونه ای که پیش بینی می شود تا چند سال آینده ایران به کشوری با نرخ متوسط ابتلا به بیماری ام اس تبدیل شود. پژوهش های انجام شده در حوزه ژنتیک بیماری ام اس نشان دهند این موضوع است که ژن های مختلفی در ژنوم انسان باعث افزایش استعداد ابتلا افراد، به این بیماری می شوند. یکی از ژن هایی که اخیرا ارتباط آن با بیماری ام اس تایید شده است، ژن socs1 می باشد. نقش این ژن در سلول، سرکوب کنندگی سیگنال دهی سیتوکین ها می باشد. سیتوکین ها از عوامل اصلی ایجاد التهاب در پلاک های مغزی بیماران ام اس می باشند که نقش خود را ازطریق سلول های مختلف سیستم ایمنی بازی می کنند. با توجه به اهمیت و ضرورت مطالعه بیماران ام اس، در این پژوهش به بررسی میزان بیان و پلی مورفیسم ژن socs1 در بیماران مبتلا به ام اس در جمعیت استان سیستان و بلوچستان پرداخته شد. جمعیت استان سیستان و بلوچستان با پشتوانه قومیتی خاص خود و همچنین با توجه به محیط ویژه آب و هوایی خود الگوی مناسبی برای مطالعات علت شناسی بیماری ام اس است. در این پژوهش، ابتدا با انجام مطالعات اپیدمیولوژیک در منطقه، بیماران ام اس مورد شناسایی قرار گرفتند. سپس با اخذ رضایت نامه کتبی از بیماران، به میزان 5 میلی لیتر خونگیری صورت گرفت. در ادامه، برای بررسی پلی مورفیسم ژن socs1، dna از خون استخراج و با روش pcr-rflp مورد آنالیز قرار داده شد. علاوه بر این به منظور بررسی میزان بیان ژن socs1 از خون گرفته شده rna نیز استخراج گردید و با روش real time pcr مورد بررسی واقع شد. نتایج نشان داد که بین آلل خطر در پلی مورفیسمrs243324 این ژن با استعداد ابتلا به بیماری ام اس در جمعیت مورد مطالعه ما ارتباط معنی داری وجود ندارد. درحالیکه، بیان ژن socs1 در بیماران مبتلا به ام اس در مقایسه با گروه کنترل سالم به میزان چند برابر بالاتر است که تایید کننده نقش حفاظتی این ژن در برابر سیگنال دهی سیتوکن ها در بیماری ام اس می باشد.
سپیده مشایخی منیر حسین زاده نمین
برای بررسی بیان ژن های cslyc و csbch دخیل در سنتز کروسین در کالوسهای حاصل از جداکشت خامه و گلپوش زعفران crocus sativus از تکنیک واکنش زنجیره پلی مرازی نسخه برداری معکوس (rt-pcr) استفاده شد. این روش بر روی کالوس های حاصل از جداکشت خامه و گلپوش غنچه گلی زعفران سه مزرعه شاهرود، مردآباد کرج و تربت حیدریه انجام شد و در نهایت نتایج حاصل به لحاظ شدت بیان ژن ها از تکنیک synchronize با یکدیگر مقایسه شدند، در کالوس حاصل از جداکشت خامه و گلپوش گلی مزرعه شاهرود بیشترین شدت بیان و در مزرعه مردآباد کمترین شدت بیان دیده شد. جهت تفسیر علت بیان تفاوت در بیان این ژن ها چندین عامل را مورد بررسی قرار دادیم. در ابتدا نوع بافت خاک، یون های سدیم و پتاسیم موجود در خاک و هدایت الکتریکی خاک (ec) مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که خاک مزرعه شاهرود با داشتن میزان یون های سدیم بیشتر و پتاسیم کمتر و همپنین میزان ec بیشتر نسبت به خاک مزارع تربت حیدریه و سپس مردآباد کرج دارای تنش شوری بیشتری بود. بافت خاک هر سه مزرعه از نوع رس-شنی بود. با توجه به مطالعات بالا برخی از شاخص های تنش نیز در کالوس خامه و گلپوش ها، خامه و گلپوش های in vivo و بنه های مربوط به گل زعفران هر مزرعه مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان پراکسیداسیون لیپیدها و محتوای پرولینی و همچنین آنزیم ها ای آنتی اکسیدانی در بافت ها و اندام های مورد استفاده گل زعفران مزرعه شاهرود نسبت به تربت حیدریه و سپس مردآباد بیشتر بود. جهت بررسی بیشتر، میزان قندهای محلول و پلی ساکاریدی نیز در بنه و خامه و گلپوش های in vivo غنچه گلی هر منطقه نیز با یکدیگر مقایسه شدند. طبق آنچه که پیش بینی شد اندام های مربوط به غنچه گلی شاهرود بیشترین میزان قندهای احیایی و در مردآباد بیشترین میزان قندهای پلی ساکاریدی دیده شد. بر اساس مطالعات bouvier و همکاران در سال که 2003، به نظر می رسد علت بیان بیشتر دو ژنbch و lyc در کالوس حاصل از جدا کشت خامه و گلپوش شاهرود، اثر تنش شوری بر روی آن باشد. از سویی دیگر احتمال دارد با توجه به نمو کلاله زعفران in vivo که در طی آن قندهای پلی ساکاریدی مثل نشاسته به قندهای کوچکترتجزیه می شوند (grilli and canini, 2004)، می توان چنین استنباط نمود که علت بالاتر بودن شدت بیان ژن به ترتیب در منطقه شاهرود، تربت حیدریه و مردآباد کرج، احتمالاً قندهای احیایی حاصل از تجزیه پلی ساکارید نشاسته از سویی جهت کاهش اثرات نامطلوب تنش عمل کرده و تعادل اسمزی را در گیاه برقرار کرده، از طرفی دیگر به سمت مسیر تبدیل آمیلوپلاست به کروموپلاست رفته است.
زهرا زاهد منیر حسین زاده نمین
زعفران مزروعی crocus sativus l. گیاهی علفی، پایا و تریپلوئید از خانواده بزرگ زنبقیان (iridaceae) است که از طریق رویشی بنه ها (corm) تکثیر می شوند. سه ترکیب اصلی از مشتقات کاروتنوئیدی زعفران، کروسین (رنگ)، گلیکوزید پیکروکروسین (طعم) و ماده معطر سافرانال (عطر) می باشند. تکنیک کشت بافت در شیشه، روش با ارزش برای تولید ساختار های کلاله مانند (slss) می باشد. در کلاله کامل زعفران (in vivo) کروسین از طریق مسیر موالونات و غیرموالونات بیوسنتز می گردد، بررسی مولکولی مسیر بیوسنتز رنگدانه درکلاله های (slss) بدست آمده از کشت جداکشت های مختلف گل نارس زعفران موجب تأیید وجود این مسیر در شیشه بود. در این پژوهش بنه ها با جوانه های ناقص گلی و خاک اطراف آن ها از مزارع سه منطقه (شاهرود، تربت حیدریه و مردآباد کرج) جمع آوری شدند. کشت بافت تخمدان و گلپوش در محیط ms حاوی هورمون های naa و bap (mg. l-1 10) صورت گرفت. بعد از چندین واکشت به مرحله تولید ساختار کلاله مانند قرمز رنگ رسیدند. بیان دو ژن اصلی مسیر موالونات یعنی lycopene ?-cyclase (lcy) که تشکیل بتا کاروتن دو حلقه ای را از لیکوپن کاتالیز می کند و ژن ?-carotene hydroxylase (bch) که باعث هیدروکسیلی شدن بتاکاروتن و تبدیل آن به زآگزانتین می شود، در کالوس های حاوی slss به روش نیمه کمی rt-pcr با هم مقایسه شدند. بیشترین بیان در کالوس تخمدان و کالوس گلپوش شاهرود و کمترین آن در مردآباد مشاهده گردید. به علاوه خاک هر سه منطقه از لحاظ عناصر سدیم و پتاسیم تبادلی و محلول، نوع بافت خاک و هدایت الکتریکی آن ها نیز مورد آزمایش قرار گرفت. خاک شاهرود با بیشترین میزان سدیم محلول و تبادلی نسبت به دو منطقه دیگر شورترین خاک (ec= 4.1 ds/m) و خاک تربت حیدریه و مردآباد نیز به ترتیب با ds/m2/3 و 6/2 ec= در محدوده خاک با شوری ناچیز قرار گرفتند. بنابراین به نظر می رسید بنه ها و جوانه های گلی منطقه شاهرود با بیشترین تنش شوری مواجه بودند و این تنش در شدت بیان ژن های مسیر بیوسنتز کروسین نقش القا کننده داشته است. برای تأیید شدت تنش، میزان پرولین آزاد، محتوای مالون د آلدئید، قند های احیا کننده و پلی ساکارید ها درنمونه های بنه، تخمدان و کالوس حاصل از کشت تخمدان، گلپوش و کالوس حاصل از کشت سه منطقه با هم مقایسه شدند. نتایج نشان دهنده بیشترین مقدار پرولین، مالون دی آلدئید، و قند احیا کننده در نمونه های شاهرود بود. به علاوه فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی sod, pod, cat به روش الکتروفورز نیز افزایش فعالیت این آنزیم ها را در نمونه های تحت تنش شوری شاهرود تأیید کرد.
پروین رامک حسن ابراهیم زاده
گیاه دارویی مرزه خوزستانی (satureja khuzistanica jamzad) یک گیاه بومی می باشد که در مناطقی از جنوب ایران پراکنش دارد. این گیاه به عنوان ضد درد و ضدعفونی کننده در جنوب ایران استفاده می شده است. مونوترپن کارواکرول عمده ترین ترکیب اسانس گیاه مرزه خوزستانی را تشکیل می دهد (90%?). کارواکرول دارای خواصی همچون: آنتی اکسیدانت، ضد میکروبی، ضد التهاب، ضد درد و کاهنده قند خون می باشد. مونوترپن ها مثل همه ترپن های دیگر از ایزوپنتنیل دی فسفات (ipp) و ایزومر آن دی متیل آلیل دی فسفات (dmapp) منشاء می گیرند. تولید ipp در گیاهان عموما" به وسیله مسیرهای متیل اریتریتول فسفات کلروپلاستی (mep) و استات موالونات سیتوسلی (mva) صورت می گیرد. زیمایه 1-دئوکسی گزیلولوز 5-فسفات ردوکتاز ایزومراز (dxr) زیمایه کلیدی مسیر mep و زیمایه 3-هیدروکسی متیل 3-متیل گلوتاریل کوآنزیم a ردوکتاز (hmgr) زیمایه کلیدی مسیر mva می باشند. مسیر mva به وسیله موینولین که یک متابولیت ساخته شده بوسیله قارچ های خاکزی است و مسیر mep به وسیله علف کش و آنتی بیوتیکی به نام فوسمیدومیسین مهار می شوند. فوسمیدومیسین و موینولین به عنوان بازدارنده های اختصاصی زیمایه های dxr و hmgr شناخته شده اند. در این پژوهش، به منظور درک بهتر نقش مسیرهای mep و mev در بیوسنتز ترکیبات ترپنی مهم در گیاه مرزه خوزستانی، از بازدارنده های فوسمیدومیسین و موینولین استفاده شد. به همین منظور ریز شاخه های مرزه خوزستانی در محیط ls به مدت 21 روز تحت اثر غلظت های مختلف (0، 10، 25، 50، 75 و 100 میکرومولار) بازدارنده های فوسمیدومیسین و موینولین قرار گرفتند و تغییرات صورت گرفته در رشد، کرک ها، استرول های گیاهی مهم، کلروفیل ها و کاروتنوئیدها و میزان کارواکرول مقایسه و ارزیابی شدند. همچنین تأثیر بازدارنده های فوسمیدومیسین و موینولین بر بیان ژن های hmgr، dxs و dxr و فعالیت زیمایه dxr در ریز شاخه های مرزه خوزستانی سنجش شد. نتایج نشان دادند که فوسمیدومیسین و موینولین تغییراتی را در میزان کارواکرول، رشد، تراکم کرک ها، استرول های گیاهی مهم، کلروفیل ها و کاروتنوئیدها، بیان سه زیمایه hmgr، dxs، dxr و فعالیت زیمایه dxr ایجاد کردند. فوسمیدومیسین در همه غلظت ها سبب کاهش شدید میزان کارواکرول در ریز شاخه های مرزه خوزستانی شد و بیان ژن dxr در غلظت های 50، 75 و 100 میکرو مولار فوسمیدومیسین افزایش نشان دادند. بازدارنده موینولین در غلظت های 10، 25 و 50 میکرومولار بر میزان کارواکرول و بیان ژن dxr بی تأثیر بود اما غلظت های 75 و 100 میکرومولار از این بازدارنده سبب افزایش میزان کارواکرول و بیان ژن زیمایه dxr شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که بیوسنتز مونوترپن کارواکرول در گیاه مرزه خوزستانی عمدتا" از مسیر mep صورت می گیرد و بیان ژن و فعالیت زیمایه dxr در بیوسنتز این مونوترپن نقش کلیدی دارد. شناخت بیشتر مکانیسم های کنترل کننده بیوسنتز کارواکرول و نیز مسیرهای پیام رسانی تهیج بیوسنتز این مونوترپن در گیاه مرزه خوزستانی می تواند در به کارگیری ابزارهای مهندسی متابولیت جهت افزایش عملکرد اسانس در این گیاه موثر باشد.
عاطفه پایز مهرداد بهمنش
تاثیر میدان مغناطیسی ایستا و متناوب بر گیاهان بیش از سه دهه است که مورد بررسی قرار می گیرد. با این وجود مکانیسم دقیق این اثرات هنوز نامشخص است و مقالات کافی در مورد استفاده از این میدان ها در بهبود ویژگی های نموی گیاهان به ویژه گیاهان راهبردی گزارشی در دست نیست. یک توصیف ممکن برای اثرات متعدد میدان مغناطیسی روی موجودات زنده، تنش اکسیداتیو ناشی از افزایش تولید گونه های فعال اکسیژن است که با میانجیگری آهن انجام می گیرد. فریتین یک پروتئین بزرگ می باشد که در بسیاری از گیاهان و جانوران آهن ذخیره می نماید. دلیل انتخاب فریتین در این تحقیق، نقش آن در جلوگیری از ایجاد گونه های فعال اکسیژن از طریق ذخیره آهن به نمودارfe3+ است. همچنین تحقیقات متعدد نشان داده که فریتین گیاهی (فیتوفریتین) در غذای انسان می تواند به خوبی قابل جذب برای بدن انسان بوده و در رفع کم خونی موثر باشد. در این مطالعه تاثیر میدان های مغناطیسی ایستا (30 میلی تسلا) و متناوب (10 کیلو هرتز) به مدت 4 روز متوالی روزانه 5 ساعت بر میزان آهن، کلسیم، نانوذرات فریتین و خواص آن و فعالیت سیستم آنتی اکسیدان در مراحل مختلف نموی گیاهان زراعی گندم(triticum aestivum l.) به عنوان نماینده غلات و سویا (glycine max l. merrill) به عنوان نماینده حبوبات پرمصرف در رژیم غذایی انسان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین بدلیل زیاد بودن تعداد نمونه ها و محدودیت امکانات، تاثیر این دو تیمار بر بیان ژن های کاتالاز، فریتین وmapk (mitogen activated protein kinase) در دانه های گیاه سویا در مرحله زایشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در مقایسه با گیاهان شاهد میدان مغنایسی ایستا و متناوب در گیاه گندم و سویا باعث تغییر پارامترهای جوانه زنی و میزان رشد، محتوای آهن و کلسیم کل، تغییر مقدار، اندازه و در برخی موارد ساختار ثانویه نانوذرات فریتین و فعال شدن سیستم آنتی اکسیدان گردید. همچنین میدان مغناطیسی ایستا باعث افزایش بیان این سه ژن در دانه های سویا شده ولی میدان مغناطیسی متناوب بیان ژن فریتین را افزایش داده، باعث کاهش بیان ژن mapk شده و بر بیان ژن کاتالاز تاثیری نداشت. از این نتایج چنین برداشت می شود که مکانیسم درک میدان مغناطیسی در گیاهان در قالب هر سه مدل رایج جفت رادیکال، فری مگنتیسم و یون سیکلوترون رزونانس قابل توجیه است. همچنین تاثیر این میدان های مغناطیسی بر گیاهان بسته به نوع میدان، نوع گیاه، مرحله نموی و اندام مورد مطالعه متفاوت می باشد.
ریحانه لحمی محمدحسین صنعتی
پیوند islet های پانکراسی به عنوان یکی از بهترین روشهای درمان دیابت نوع 1 به شمار می رود. سلولهای بنیادی پرتوان القا شده انسانی (hipscs) که به سلولهای بنیادی رویانی شباهت دارند، امکان تولید سلولهای شبه islet مولد انسولین اختصاصی بیمار را از سلولهای سوماتیک طی برنامه ریزی مجدد سرنوشت سلولی فراهم می کنند. اما روشهای کنونی اغلب بر پایه استفاده از چندین سایتوکاین و بازدازنده مختلف برای هدایت تمایز به سمت رده پانکراسی تکیه دارند. از آنجاکه تولید این القاکننده های تمایز مستلزم صرف هزینه های بالاست، کاربرد روشهای مذکور برای اهداف کلینیکی محدود می گردد. با توجه به نقش میکرو rna ها به عنوان عوامل کلیدی در مراحل مختلف نمو پانکراس، در این مطالعه از یک روش جدید و مقرون به صرفه برای پیشبرد تمایز پانکراسی در سلولهای hips از طریق بیش بیان mir-375 در غیاب فاکتورهای رشد استفاده گردید. پس از تایید خاصیت پرتوانگی سلولهای hips، بررسی تمایز پانکراسی در سلولهای تیمار شده با وکتورهای لنتی ویروسی واجد mir-375 و الیگونوکلئوتیدهای antimir-375 صورت گرفت و میزان بیان این میکرو rna با انجام mirna quantitative rt-pcr در طول دوره تمایز ارزیابی شد. نتایج حاصل از بررسیهای مورفولوژیکی، آنالیز ایمنوسیتوشیمی و تعیین پروفایل بیانی مارکرهای اختصاصی اندوکرینی با qrt-pcr در روزهای 7، 14 و 21 نشان داد که سلولهای شبه islet از تمایز سلولهای بیش بیان کننده mir-375 به دست آمده است. کلاسترهای حاصل با ترشح انسولین به افزایش غلظت گلوکز پاسخ دادند که توانایی عملکردی آنها را in vitro نشان می دهد. طبق دانسته های ما، این مطالعه برای اولین بار روشی را ارائه می دهد که بر اساس آن میکرو rna ها می توانند جایگزینی مناسب برای سایتوکاینها و بازدارنده ها در القای تمایز پانکراسی در سلولهای hips باشند. این روش می تواند بررسی نقش میکرو rna ها در تخصص یافتگی پانکراس را تسهیل کند و امکان استفاده از سلولهای ips اختصاصی بیمار برای سلول درمانی دیابت نوع 1 را افزایش دهد.
سعید فردی مهرداد بهمنش
ms یک بیماری خودایمنی مزمن است که در آن میلین نورون های دستگاه عصبی مرکزی (cns) آسیب دیده و آکسون ها تخریب می شوند. تخمین زده می شود که حدود 5/2 میلیون نفر در سراسر جهان به ms مبتلا باشند. ایران در ناحیه ای با شیوع متوسط قرار دارد و آمار ابتلا به آن در کشور رو به افزایش می باشد. ms یک بیماری پیچیده است و تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی متفاوتی می باشد. یکی از داروهایی که برای بیماران ms تجویز می شود آزاتیوپورین است. آزاتیوپورین (aza)، 6-مرکاپتوپورین (6-mp) و 6-تیوگوانین (6-tg) داروهای تیوپورینی هستند که به عنوان عوامل سرکوب کننده ی ایمنی و ضدالتهابی به کار می روند. پلی مورفیسم های ژنتیکی در ژن های کدکننده ی آنزیم های متابولیزه کننده ی این داروها از نظر ایجاد واکنش های نابه جای دارویی اهمیت دارند. یکی از این ژن ها، itpa است. ژن itpa کد کننده ی آنزیم سیتوزولیitpase می باشد که نقش مهمی را در حذف نوکلئوتید-های سه فسفاته دآمینه (itp, ditp. xtp, dxtp) از مخزن نوکلئوتیدهای آزاد داخل سلول ایفا می کند. بررسی ها نشان داده که دو جهش 94c>a (rs1127354) و ivs2+21a>c (rs7270101) باعث نقص در فعالیت این آنزیم می شوند. مشخص شده که ژن itpa دو نوع ترانسکریپت تولید می کند که ایزوفرم ii آن در افراد مبتلا به بیماران قلبی وcml افزایش نشان داده است. در این راستا، فراوانی دو snp ژن itpa و نیز بیان این ژن در بیماران ms بررسی شد. دو اسنیپ در ژن itpa تعیین ژنوتیپ شدند و فراوانی های اللی و ژنوتیپی در دو جمعیت بیمار و سالم مقایسه شد. نتایج این مطالعه حاکی از این است که بین اسنیپ های ژن itpa و ms در نمونه های جمعیت مورد مطالعه ی ما همبستگی وجود ندارد. سپس بیان دو واریانت ژن itpa در گروه بیمار و سالم تعیین و با هم مقایسه شدند که حاکی از این است که بیان واریانت 1 به طور معنی داری در بیماران ms نسبت به افراد سالم افزایش یافته است (p = 0.008). در مورد واریانت 2، اختلاف بیان بین دو گروه سالم و نرمال معنی دار نبود (p = 0.093). واژگان کلیدی: ms، itpase ،snp ، itpa، آزاتیوپورین
مینا زمانی مجید صادقی زاده
سرطان یکی از مهمترین عوامل مرگ و میر در جهان است؛ لذا توجه به پیشگیری و درمان آن از اهمیت زیادی برخوردار است. تغییرات ناهنجار اپی ژنتیک شامل متیلاسیون dna و تغییرات هیستونی نقش مهمی در سرطان زایی دارند. از آن جایی که این تغییرات نسبت به تغییرات ژنتیکی برگشت پذیرند، بالقوه درمان اپی ژنتیکی در برگرداندن برخی از این تغییرات ناهنجار کارا می باشد. آنالیز ترانسکریپتوم حاکی از رونویسی 90% ژنوم در یوکاریوت می باشد. این در حالی است که تنها 1-2% رونوشت ها کدکننده ی پروتئین هستند.meg3 یک rna غیر کد کننده (long non coding rna) سرکوب گر تومور می باشد که در اغلب بافت های نرمال بیان می شود و در بسیاری از سرطان ها بیان آن با هیپرمتیلاسیون پروموتر کاهش می یابد. درمان های اپی ژنتیکی حال حاضر شامل مواد هیپومتیله کننده dna و مهارکننده ی هیستون داستیلازها هستند. ترکیبات غذایی زیست فعال از جمله کورکومین توانایی ایجاد تغییرات در متیلاسیون dna را دارند. متیلاسیون dna توسط dnmt1, 3a, 3b کاتالیز می-شود و نقش قابل توجه تغییرات اپی ژنتیک در سرطان زایی نشان می دهد تنظیم کننده های اپی ژنتیک اهداف درمانی مهمی برای سرطان هستند. در این مطالعه با هدف بررسی اثرات اپی ژنتیکی نانوکورکومین روی فاکتورهای کلیدی در سرطان ، ارتباط بیانی meg3 با mirnaهای تنظیم کننده ی dnmtها شاملmir-29a با هدف گیری dnmt3a,3b و mir-185 با هدف گیری dnmt1 تحت اثر تیمار با نانوکورکومین مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت مناسب برای تیمار رده های سلولی مورد نظر با استفاده از تست mtt تعیین شد، سپس بررسی بیان meg3 با q-pcr انجام شد که نشان دهنده ی افزایش بیان (0.05>p) آن تحت تیمار با نانوکورکومین بود. به دنبال بررسی های بیوانفورماتیک و تعیین جزایر cpg با استفاده از توالی یابی بیسولفیت و msp، مشخص شد نانوکورکومین توانایی ایجاد هیپومتیلاسیون در ناحیه ی پروموتری این ژن را دارد. در ادامه بررسی تغییرات بیان dnmtها و mirnaهای مورد نظر با q-pcr انجام شد که نتایج نشان دهنده ی افزایش بیان mirnaها (0.01>p) و کاهش بیان dnmtها (0.05>p) تحت اثر تیمار با نانوکورکومین بود. بنابراین می توان گفت نانوکورکومین توانایی القای هیپومتیلاسیون dna و متعاقبا احیای بیان ژن های سرکوب گر تومور کلیدی که حین سرطان زایی خاموش شده اند را دارا است.
نجمه احمدیان چاشمی مظفر شریفی
کتان سفید (linum album) گیاهی علفی از تیره کتان می باشد که دارای ترکیبات لیگنانی مهمی از جمله لاریسی رسینول، پینورسینول، پودوفیلوتوکسین و مشتقات آن است. در این تحقیق، دو لاین ریشه موئین از کتان سفید با استفاده از آگروباکتریوم ریزوژنز سویهlba9402 و آگروباکتریوم تومفاسینس سویه c58c1 (دارای پلاسمید ri) بدست آمد. بررسی های اولیه نشان داد که 6-متوکسی پودوفیلوتوکسین در این ریشه های موئین به میزان قابل توجه ای نسبت به سایر لیگنان ها بیشتر می باشد. حضور و ساختار این ترکیب توسط کروماتوگرافی مایع به همراه طیف سنجی جرمی، طیف سنجی مغناطیس هسته ای و طیف سنجی مادون قرمز تائید شد. میزان پودوفیلوتوکسین نیز در ریشه های موئین لاین lba9402 بیشتر از ریشه های موئین لاین c58c1 بود. در ادامه، تاثیر تیمارهای کونیفرالدهید، متیلن دی اکسی سینامیک اسید (mdca) و متیل ژاسمونات بر میزان لیگنان ها، بیان برخی از ژن ها و فعالیت آنزیم های دخیل در مسیر بیوسنتزی لیگنان ها در ریشه های موئین لاینlba9402 بررسی شد. اضافه کردن کونیفرالدهید برون زاد (2 میلی مولار) به محیط کشت ریشه های موئین، موجب افزایش 27 برابری لاریسی رسینول (6/156 میکروگرم بر گرم وزن تر) نسبت به ریشه های موئین شاهد شد. همچنین تحت تاثیر این تیمار، انباشت پینورسینول در ریشه های موئین به میزان 31 میکروگرم بر گرم وزن تر مشاهده شد. میزان تولید پودوفیلوتوکسین به نسبت کمتری از دو لیگنان قبلی تحت تاثیر تیمار کونیفرالدهید قرار گرفت و افزایش 5/1 برابری این لیگنان در مقایسه با ریشه های موئین شاهد به دست آمد. بررسی های مولکولی و آنزیمی مرتبط با این نتایج نشان داد که افزایش تولید لیگنان ها در ریشه های موئین تحت تاثیر کونیفرالدهید با افزایش فعالیت آنزیم سینامیل الکل دهیدروژناز (cad) و بیان ژن پینورسینول/لاریسی رسینول ردوکتاز (plr) همراه است. افزودن پیش ماده mdca تاثیری بر میزان لیگنان ها نشان نداد، اما میزان لیگنین کل در ریشه های موئین تیمار شده افزایش یافت. به علاوه، این پیش ماده بیان ژن های فنیل آلانین آمونیا-لیاز (pal)، سینامول کوآ ردوکتاز (ccr) و cad را افزایش داد. ترکیب mdca یک بازدارنده آنزیم کومارات کوآ-لیگاز (4cl) است و احتمالاً مهار فعالیت آنزیم 4cl باعث انباشته شدن فرولیک اسید و کوماریک اسید، هدایت آن ها به مسیر بیوسنتزی لیگنین و در نهایت افزایش محتوای لیگنین در ریشه های موئین شده است. اضافه کردن متیل ژاسمونات (0.01 میلی مولار) به محیط کشت، پس از گذشت 24 ساعت، باعث انباشت بیشتر لیگنان های پینورسینول، پودوفیلوتوکسین و لاریسی رسینول در ریشه های موئین نسبت به شاهد شد. مطالعات مولکولی نشان داد که این مولکول علامت رسان با افزایش فعالیت آنزیم های pal و cad و همچنین بیان ژن های pal، cad، ccr و plr بر مسیر بیوسنتزی لیگنان ها تاثیر می گذارد. تیمار همزمان متیل ژاسمونات و کونیفرالدهید میزان پودوفیلوتوکسین، لاریسی رسینول و پینورسینول را در ریشه های موئین به طور معنی داری نسبت به ریشه های موئین شاهد افزایش داد (به ترتیب 47.5، 116و 21 میکروگرم بر گرم وزن تر). ازطرفی دیگر، در تمام گروه های بررسی شده (ریشه های موئین شاهد و تیمارشده) میزان 6-متوکسی پودوفیلوتوکسین تقریباً مشابه و نسبت به سایر لیگنان ها به طور چشمگیری بیشتر بود. در بررسی خاموش سازی ژن betv1 در ریشه های موئین، کاهش 6-متوکسی پودوفیلوتوکسین و به دنبال آن افزایش پودوفیلوتوکسین مشاهده شد. این نتایج نشان می دهد که احتمالاً این ژن در مسیر بیوسنتز لیگنان ها بر بخش لیگنانی، نه بخش فنیل پروپانوئیدی، نقش دارد.
سهیلا افکار مختار جلالی جواران
بالا بودن هزینه درمان باعث شده سازمان بهداشت جهانی به دنبال سیستم هایی باشد که از گیاهان دارویی برای تهیه دارو استفاده شود. نعناع فلفلی (mentha piperita) یک گیاه دارویی چند ساله است که مواد موثره آن برای درمان سرطان پروستات و کبد، عفونت حاد دستگاه تنفسی و آلرژی، مشکلات گوارشی، درد های عصبی، میگرن و ... بکار می رود. در این تحقیق با هدف افزایش منتول، بیان ژن های مهم (pr, mfs, ls) مسیر بیوسنتز منتول، تغییر در خصوصیات فیزیولوژیکی-بیوشیمیایی، ترکیبات اسانس در پاسخ به متیل جاسمونات meja)) و همچنین بیان این ژن ها در اندام های مختلف گیاه بررسی شد. در زمان شروع مرحله گلدهی، بوته ها با غلظت های مختلف meja (mm 5/0, 1/0, 0) محلول پاشی شده و نمونه برداری در زمان های مختلف انجام شد. تغییرات تشخیص داده شده در صفات فیزیولوژیکی - بیوشیمیایی از جمله افزایش فعالیت دو آنزیم آنتی اکسیدان پراکسیداز (pox) و سوپراکسید دیسموتاز (sod) نشان داد که بعد از تیمار با meja مسیر های سیگنالی تولید رادیکال های آزاد (ros) و اسید جاسمونیک (ja) فعال شده و این مسیر های سیگنالی بیان ژن های مسیر تولید منتول و شاخه انشعابی این مسیر یعنی تولید منتوفوران را تحت تأثیر قرار داده اند. احتمالاً این مسیر های سیگنالی با فعال کردن فاکتورهای نسخه برداری (tfs) مشترک باعث تغییر بیان ژن های مورد مطالعه مسیر تولید منتول می شوند. استنتاج می شود که دو ژن pr و mfs ژن های مهمی در پاسخ به meja بوده و کاندیدای مناسبی برای مهندسی متابولیت هستند. همچنین بیان ژن های mfs و pr در اندام های مختلف در سطح نسخه برداری کنترل می شوند. بهترین ترکیب اسانس با منتول بالا درh 96 پس از محلول پاشی meja با غلظت mm 1/0 بدست آمد و مشخص شد که این تیمار علاوه بر افزایش منتول، ترکیبات مفید دیگری مثل لینالول و 1، 8-سینئول که ارزش دارویی بالایی دارند، را نیز افزایش می دهد.
ریحانه رمضانی تمیجانی مجید صادقی زاده
امروزه بخش عظیمی از تحقیقات پزشکی، زیست شناسی و شیمیایی به تولید یک ساختار غیر ویروسی کارآمد برای انتقال ژن اختصاص یافته است. در میان ساختارهای موجود، لیپوزوم های خنثی به دلیل داشتن ساختاری ساده و خودسامانده و در ضمن غیر سمی بودن آنها از ارزش بسزایی برخوردارند. با این وجود به دلیل کارایی پایین این ساختارها در محصورسازی dna، تا کنون در حیطه انتقال ژن توجه کمی به آنها شده است. در این رساله با استفاده از تکنیک آبگیری- آبدهی دو مرحله ای و دقت در آبدهی کنترل شده و تدریجی، برای اولین بار درصد بسیار بالایی از مولکول dna (98%) داخل یک غشاء دولایه لیپیدی خنثی، متشکل از dmpc و کلسترول محصورسازی شد. ساختار فسفولیپیدی حاصل از پایداری بسیار بالایی برخودار بود؛ به طوری که بعد از گذشت 6 ماه همچنان مولکول dna را داخل ساختار خود حفظ کرده و از آن در مقابل آنزیم-های تخریب کننده محافظت نمود. این وزیکول های دولایه فسفولیپیدی که اندازه ای بین 150-100 نانومتر داشتند؛ با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفتند. در تصاویر میکروسکوپی مشخص شد که این لیپوزوم ها همانند ویروس ها توانایی بالایی در ادغام غشائی از خود نشان می دهند. این سامانه لیپوزومی خنثی با انتقال dna و rna به سلول های یوکارتی cho تولید کننده پایدار gfp، توانست درصدی از ژن gfp را خاموش سازد. هر چند که کارایی انتقال پایین تر از لیپوزوم کاتیونی تجاری (لیپوفکتامین) بود ولی با توجه به مزایای منحصر به فرد این حامل ها می توان امید داشت که با بهینه سازی شرایط، در آینده ای نه چندان دور جایگاه ویژه ای در سیستم های انتقالی بیابند.
محمدرضا حجاری مهرداد بهمنش
سرطان معده یکی از رایج ترین انواع سرطان در دنیاست و تقریبا هرساله حدود یک میلیون بیمار در سرتاسر دنیا تشخیص داده می شوند. بر این اساس بررسی مسیرهای محتمل مولکولی به منظور درک هرچه بیشتر مکانیسم های مولکولی درگیر در آن و در نهایت یافت بیومارکرها و روش های درمان مولکولی ضروری به نظر می رسد. در مطالعه ی حاضر به بررسی و مقایسه ی بیان ژن suz12، کدگذار عضوی از کمپلکس polycomb repressive complex2 بین نمونه های تومور آدنوکارسینومای معده و بافت نرمال معده پرداخته ایم. این کمپلکس وظیفه ی ایجاد تری متیلاسیون هیستونh3k27 را برعهده دارد و بدین طریق باعث مهار بیان ژن هدف می گردد. بررسی میزان بیان ژن hotair به عنوان مولکول همکار بالقوه suz12 نیز در مطالعه ی حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. به علاوه، بیان ژن های jam2, jam3 و afap (کدگذار پروتئین های اتصالات محکم سلولی و سیتواسکلت) و همچنین ژن فاکتور رونویسی foxc1 به عنوان ژن هایی که احتمالا بتوانند در مسیرهای پایین دست prc2 عمل کنند، در مطالعه ی پیش رو صورت گرفت. نتایج حاکی از وجود تفاوت بیان ژن hotair به میزان 285/5 برابر(p-value=0.016) ، ژن jam2 به میزان 9/1 برابر (p-value= 0.04) ، ژن jam3 به میزان 73/0 (p-value= 0.035) ، ژن afap به میزان 89/3برابر (p-value= 0.048) و همچنین ژن foxc1 به میزان 81/3 برابر (p-value= 0.015) در بافت های توموری نسبت به بافت های نرمال می باشد. در نهایت به منظور بررسی بیشتر عملکرد ژن suz12 در سلول های معده، آنالیز اثر کاهش بیان ژن مذکور نیز در رده های سلولی معده صورت پذیرفت. نتایج حاکی از نقش این ژن در حیات سلول های معده می باشد. مطالعه ی حاضر پیشنهاد کننده ی نقش های احتمالی ژن های یاد شده در روند ایجاد و پیش روی سرطان معده می باشد. نتایج مطالعه ی پیش رو خواهد توانست دیدگاه های مناسبی برای مطالعات آینده روی ژن های مذکور در سرطان معده فراهم کند.
کامران مرادی پینوندی مظفر شریفی
گلیکوزیدها شکلی از متابولیت های ثانویه هستند که دارای تنوع ساختاری وسیعی می باشند و در مواردی در متابولیسم اولیه گیاهان نیز ایفای نقش می کنند. گلیکوزیدهای استویول که تنها در گیاه استویا (stevia rebaudiana) تولید می شود، به عنوان شیرین کننده طبیعی در صنایع غذایی و دارویی اهمیت ویژه ای دارند. سنتز انحصاری استویول از مسیر ترپنوئیدی کلروپلاست شروع شده و با تولید آن از کائورنوئیک اسید توسط کائورنوئیک اسید هیدروکسیلاز (ka13h) منجر به سنتز گلیکوزیدهایی چون استویوزید و ربادیوزید a می شود که گروهی از دی ترپن ها به حساب می آیند. تحقیق حاضر به منظور بررسی دقیق تر مسیر سنتز گلیکوزیدها، میزان بیان ژن ka13h تحت تیمارهای متیل ژاسمونات، کلومازون، پراواستاتین و کلرومکوئات کلراید و بررسی نقش مسیر موالونات در تولید گلیکوزیدها s.rebaudiana در گیاهچه های استویا طراحی شد. در تیمار متیل ژاسمونات نتایج نشان دهنده ی افزایش گلیکوزیدها در غلظت 20 میکرومولار بود و بیشترین میزان این ترکیبات 3 روز پس از تیمار مشاهده شد. در حضور کلومازون بعنوان بازدارنده میزان تولید گلیکوزیدهای استویا کاهش یافت و نشان داد که مسیر اصلی تولید آن ها مسیر متیل اریتریتول کلروپلاستی می باشد. جلوگیری از ورود واحدهای ایزوپنتنیل پیروفسفات به کلروپلاست توسط بازدارنده ی سدیم پیروفسفات سبب کاهش شدید گلیکوزیدهای سنتز شده در کلروپلاست شد. پراواستاتین که بعنوان بازدارنده آنزیم هیدروکسی متیل گلوتاریل کوا ردوکتاز(hmgr) عمل می کند سبب کاهش میزان استویوزید و ربادیوزید a شد و نشان داد که مسیر موالونات در تولید گلیکوزیدهای استویا نقش دارد ولی سهم کمتری از مسیر متیل اریتریتول دارد. تیمار سیکوسل که بازدارنده کائورن اکسیداز است نیز سبب کاهش معنی دار گلیکوزیدهای استویا شد. کشت گیاه در محیط طبیعی نشان داد غالب گلیکوزیدهای سنتز شده استویوزید و ربادیوزید a می باشد. تیمار متیل ژاسمونات سبب افزایش بیان ژن ka13hپس از 6 ساعت تا 24 ساعت می شود. تیمارهای کلومازون و پراواستاتین به طور مشابه سبب افزایش بیان در 6 ساعت پس از تیمار شدند و در ساعات 12، 24 و 48 ساعت پس از تیمار میزان بیان کمتر از 6 ساعت پس از تیمار بود. اثر سیکوسل بر بیان ژن مذکور در 6 ساعت پس از تیمار به طور معنی-داری بیشتر از کنترل بود و در 12 و 24 پس از تیمار ثابت ماند. در 48 ساعت پس از تیمار بیان ژن نسبت به زمان های قبل و شرایط کنترل بطور معنی داری افزایش یافت.
ایمان صادقی مظفر شریفی
شیمی درمانی رایج ترین و قدیمی ترین روش درمان سرطان بوده، که در آن درمان با استفاده از داروهای مختلفی از جمله ترکیبات گیاهی صورت می گیرد. پودوفیلوتوکسین یکی از ترکیبات گیاهی است که دارای خواص بیولوژیکی مختلفی از جمله خاصیت ضد توموری است. این ترکیب در آب نامحلول بوده و دارای سمیت زیادی است، به همین دلیل مشتقات زیادی از آن ساخته شده، که در آب محلول هستند. 6متوکسی پودوفیلوتوکسین یکی از مشتقات پودوفیلوتوکسین بوده که از linum album استخراج شده، ولی تاکنون تاثیر بیولوژیکی آن روی سلول های سرطانی گزارش نشده است. علاوه بر ساخت مشتقات، با استفاده از ناقل های لیپیدی نیز حلالیت پودوفیلوتوکسین افزایش یافته و باعث جذب بیشتر توسط سلول می شود. ناقل های لیپوزومی دسته ای از این ترکیبات بوده که در رسانش دارو مورد استفاده قرار می گیرند. در این تحقیق ما به مطالعه تاثیر پودوفیلوتوکسین و 6متوکسی-پودوفیلوتوکسین انکپسوله در ناقل لیپیدی لیپوفکتامین، روی بقا و آپوپتوز رده های سلولی ags، k562 و 5637 و بیان ژن های xiap، p53، p21، rb1، tubb3 و topiia پرداختیم. بر اساس نتایج بدست آمده، فرمولاسیون انکپسوله پودوفیلوتوکسین و 6متوکسی پودوفیلوتوکسین نسبت به حالت آزاد آن ها باعث افزایش مرگ سلولی و افزایش آپوپتوز شده، که به دلیل انکپسوله شدن این ترکیبات و افزایش حلالیت و نفوذپذیری آن ها به سلول می باشد. همچنین 6متوکسی پودوفیلوتوکسین نسبت به خود پودوفیلوتوکسین سمیت بیشتری نشان داده و باعث القای بیشتر آپوپتوز می شود. تیمار سلول ها با فرم انکپسوله باعث کاهش بیشتر بیان ژن های xiap، tubb3 و topiia و افزایش بیشتر بیان p53، p21 و rb1 نشان می دهد. در کل آنالیز بیان ژن ها نشان دهنده تاثیر هردو ترکیب پودوفیلوتوکسین و 6متوکسی پودوفیلوتوکسین روی فعال سازی مسیر p53 و نیز مهار توبولین و توپوایزومراز ii است.
مهرنوش فتحی رودسری خسرو خواجه
ترکیبات فنلی که به طور مرتب در نتیجه فعالیت های شهری و صنعتی تولید می شوند می توانند در اثر فعالیت آنزیمهایی مانند لاکازها به طور کامل سمزدایی شده یا به ترکیباتی با سمیت کمتر زیست پالایی شوند. هدف از تحقیق حاضر بیان القایی آنزیم لاکاز تنها در صورت مواجهه با ترکیبات آلاینده و سپس نمایش سطحی این آنزیم بر سطح سلولهای e. coli است تا دسترسی مناسبی میان آنزیم و سوبسترا به وجود آید. فاکتور فعال کننده رونویسی capr قادر است پروموتر القا شونده po را در حضور آلودگیها راه اندازی کند. در این مطالعه ژن لاکاز مقاوم به حرارت به سیستم نمایش سطحی aida-i متصل شده و پایین دست پروموتر po قرار داده شده است. نتایج نشان می دهد که در حضور غلظتهای مختلف فنل بیان لاکاز انجام می شود. همچنین وسترن بلات حضور آنزیم لاکاز تنها در غشای خارجی را تایید نمود. فعالیت آنزیم بر روی سطح سلولها نیز مورد سنجش قرار گرفت تا تاخوردگی صحیح آنزیم پس از عبور از خلال غشا بررسی شود. لاکاز نمایش داده شده بر روی سطح قادر به اکسیداسیون سوبسترای syringaldazin (sgz) و فنل موجود در محیط کشت می باشد. نتایج آزمون hplc نشان دهنده کاهش چشمگیر میزان فنل موجود در محیط کشت سلولهایی است که لاکاز را بر سطح خود نمایش داده اند.
نجمه برکچی فرد فائزه قناتی
سمیت آلومینیوم یکی از عوامل محدود کننده رشد و نمو گیاهان در خاک های اسیدی می باشد، هرچند بعضی از گیاهان به عنوان انباشت کننده آلومینیوم شناخته می شوند. گیاه چای یک گیاه مقاوم و بیش انباشت کننده آلومینیوم است که بر خلاف سایر گیاهان، تیمار با آلومینیوم سبب افزایش رشد آن می گردد. در تحقیق حاضر، سلول های جدا کشت چای در روز پنجم واکشت ( در فاز لگاریتمی رشد) با آلومینیوم درغلظت نهایی 400 میکرومولار به مدت 6، 24، 48 و 96 ساعت تیمار داده شدند. در مقایسه با گروه شاهد تیمار آلومینیوم باعث افزایش کاتکین در 48 و 96 ساعت بعد از تیمار شد. همچنین افزایش سایر پلی فنول های آنتی اکسیدانی با افزایش زمان مشاهده گردید. سایر پارامتر های فیزیولوژیکی مانند رشد و فعالیت آنتی اکسیدان های آنزیمی و تمامیت غشا به صورت وابسته به زمان افزایش یافت. نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می کند که افزایش وابسته به زمان در میزان آنتی اکسیدان های پلی فنلی و همچنین افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان باعث سمیت زدایی آلومینیوم و تحریک رشد و متابولیسم در سلول های جدا کشت چای می شود.
سارا سبحان نژاد فائزه قناتی
اخیرا توجهات بسیاری به اثرات سودمند و کاربردهای باالقوه امواج فراصوت با انرژی پایین در سیستمهای زیستی و فرآیندهای زیست فن آورانه معطوف شده است. مقدار سنجی پتاسیم یداید فروریختگی حبابهای گازی را تحت تاثیر امواج فراصوت نشان داد. همچنین آشکارسازی رادیکال هیدروکسیل تولید شده در اثر تیمار با امواج فراصوت با استفاده از لومینول انجام شد. تحقیق حاضر به منظور درک بهتر تاثیرات امواج فراصوت بر فیزیولوژی سلول های گیاه جعفری (petroselinum crispum l.) در کشت تعلیقی و تولید متابولیت های ثانویه به وسیله آنها صورت پذیرفت. بدین منظور سلولهای جداکشت جعفری توسط امواج فراصوت با قدرت mw/cm2 2/455 و فرکانس ثابت khz 29، به مدت 10، 20 و 40 دقیقه تیمار شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، امواج فراصوت در زمان های کوتاهتر، نه تنها اثر منفی بر میزان رشد، زنده مانی و تمامیت غشای سلولها ندارند بلکه منجر به افزایش زیتوده، افزایش میزان پروتئین، افزایش فعالیت آنتی اکسیدانهای آنزیمی از قبیل کاتالاز و پراکسیداز، افزایش فعالیت آنزیم pal (آنزیم کلیدی در بیوسنتز ترکیبات فنلی)، افزایش فنلهای محلول و افزایش 8 برابری فلاونوئیدهای آپیژنین و کوئرستین به عنوان دو ترکیب مهم دارویی شد. بر بنای نتایج حاصل می توان استفاده از امواج فراصوت را برای تحریک بیوسنتز برخی متابولیتهای ثانویه در سلولهای جداکشت جعفری پیشنهاد کرد.
مهدی محمدی مهرداد بهمنش
بیماری ms یک بیماری خودایمنی مزمن است؛ که در آن غشاء میلین نورون¬های دستگاه عصبی مرکزی (cns) آسیب دیده و آکسون¬ها تخریب می¬شوند. تخریب این آکسون¬ها باعث ایجاد پلاک¬های ms در مغز می¬شود؛ که با اختلال در سیستم عصبی، ناتوانی¬های حرکتی، بینایی و شناختی همراه است. تخمین زده می¬شود؛ که حدود 5/2 میلیون نفر در سرتاسر جهان به ms مبتلا باشند. ایران در ناحیه با شیوع متوسط قرار دارد و آمار ابتلا به آن در کشور رو به افزایش است. این بیماری یک بیماری پیچیده است؛ و تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی متفاوتی می¬باشد. از عوامل ژنتیکی موثر در بروز بیماری¬های خودایمنی ناحیه hla و ژن¬های دیگر در خارج از این ناحیه هستند. از ژن¬های خارج از این ناحیه می¬توان به ژن npy اشاره کرد؛ که در ارتباط با بیماری¬های خودایمنی و ms مطالعات فراوانی بر روی این ژن انجام شده است. این ژن یکی از رابطه¬های بین سیستم عصبی و ایمنی است؛ و در عملکرد صحیح سیستم ایمنی حائز اهمیت است. در این مطالعه فراوانی ژنوتیپی و آللی پلی¬مورفیسم¬های تک نوکلئوتیدی rs16147 و rs16139 از این ژن و پلی¬مورفیسم¬های rs77529119 و rs9764 از ژن npy y1 (گیرنده npy) در دو گروه بیمار مبتلا به بیماری ms و افراد سالم بررسی شد. در این میان آلل جهش یافته پلی¬مورفیسم rs16147 ارتباطی (p-value: 0.030) را با انواع بیماری ms نشان داد.
مرتضی محمودی صابر مهرداد بهمنش
در جوامع پزشکی مهار موثر لخته شدن پلاکت به نقطه عطفی در درمان بیماران مبتلا به بیماری های قلبی مبدل گشته است. تجویز همزمان پلاویکس و آسپیرین کاهش چشمگیری را در بروز مجدد وقایع قلبی-عروقی در بیماران مبتلا به بیماری قلبی از خود نشان داده است. با این وجود مطالعات بیانگر این حقیقت است که پاسخ درمانی به پلاویکس در میان بیماران متفاوت می باشد و مهار کنندگی کم یا ناقص در بیماران، رابطه مستقیمی با افزایش ریسک بروز مجدد وقایع قلبی دارد .آخرین تحقیقات نشانگر آن می باشد که پلی مورفیسم های موجود در ژن cyp2c19 - فعال کننده اصلی پیش داروی پلاویکس درون بدن -فاکتور اصلی تعیین کننده پاسخ افراد می باشد. مطالات مختلف همچنین نشان داده است که هشت پلی مورفیسم شناخته شده در ژن cyp2c19 شامل آلل های *4,*5,*6,*7,*8*2,*3, و*17 بیش از 98? تمامی پلی مورفیسم های تاثیر گذار در این ژن را تشکیل می دهند. در این مطالعه روش های مختلف تعیین ژنوتیپ در دسترس از لحاظ کیفیفت و هزینه مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه آن روش (taqman real time genotyping )5nuclease genotyping assay به عنوان روشی بسیار دقیق و درعین حال مقتصدانه شناسایی گردید وسپس با استفاده از این روش شیوع آلل *2 و*3 از ژن cyp2c19 مورد بررسی قرار گرفت و و دقت آن محاسبه شد. صحت عملکرد بدست آمده همچنین باروش هایtaqman endpoint genotyping assay، pcr-rflp و همچنین sequencing تایید گردید. براساس نتایج حاصل شده از مطالعه فراوانی آلل ها، فراوانی افراد متابولیزه کننده ضعفیف (1.9%) و فراوانی افراد متابولیزه کننده حد واسط((21.3%در جامعه به طرز معنی داری بالا می باشد که ریسک خطر بالای مواجه شدن بیماران با عوارض سوء ناشی از عدم عملکرد دارو را در پی خواهد داشت. متاسفانه درایران تست تشخیصی افراد متابولیزه کننده ضعیف داروی کلوپیدوگرل در دسترس بیماران نمی باشد وبسیاری از بیماران بعد از مصرف پلاویکس از پیامدهای ناشی از عدم عملکرد دارو رنج می برند که این امر اجرای این تست ژنتیک را به یک امر لازم و ضروری مبدل ساخته است.
ژاله تحصیلی مظفر شریفی
کتان سفید (linum album kotschy ex boiss.) گیاهی علفی از تیره کتان و یکی از گونه های بومی ایران است که دارای پودوفیلوتوکسین و دیگر ترکیبات لیگنانی می باشد. پودوفیلوتوکسین، لیگنانی است که در گونه های گیاهی معدودی حضور دارد و به دلیل خواص ضد سرطانی اهمیت دارویی زیادی پیدا کرده است. دست ورزی محیط های کشت سلولی با محرک های زیستی به ویژه استفاده از محرک های قارچی، یکی از راهکارهای مهم جهت القای متابولیسم ثانوی و تولید متابولیت های ارزشمند می باشد. همچنین در مطالعات گذشته تاثیر قابل توجه برخی از عصاره های قارچی بر تولید ترکیبات لیگنانی در کشت تعلیقی کتان سفید بررسی شده است. در این پژوهش ابتدا قارچ fusarium graminearum که در مطالعات پیشین بیشترین تاثیر را روی میزان ترکیبات لیگنانی به ویژه پودوفیلوتوکسین داشت، انتخاب گردید. سپس اثر اجزای جدا شده آن از جمله دیواره بر میزان ترکیبات لیگنانی، فنلی (فنل کل - فلاونوئیدها، فلاوونول و لیگنین) و فعالیت و بیان ژن برخی از آنزیم های مهم مسیر فنیل پروپانوئیدی در کشت تعلیقی گیاه l. album مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا سلول های کتان سفید با محیط کشت فیلتر شده و اتوکلاو شده قارچ فوزاریوم (fscf-ascf)، دیواره جدا شده قارچ (acw-fcw) ، الیگومرهای دیواره ای حاصل از فعالیت آنزیم های کیتیناز و گلوکاناز و پلی ساکاریدهای دیواره ای محلول در آب با غلظت های 5/0%، 1% و 2% (v/v) تیمار و با گذشت 5 روز از زمان تیماردهی، سلول ها جهت تعیین بهترین محرک ها و همچنین موثرترین غلظت (غلظت بهینه) آنها برداشت شدند. نتایج نشان داد که به طور کلی محرک ها در اغلب غلظت ها، وزن تر سلول ها را نسبت به سلول های شاهد کاهش دادند و در تیمار acw با غلظت 2 % (v/v) بیشترین کاهش رشد اندازه گیری شد. علاوه بر رشد سلول ها، محرک ها سبب کاهش درصد زنده مانی سلول ها نسبت به شاهد شدند. بیشترین میزان پودوفیلوتوکسین در سلول هایی اندازه گیری شد که با غلظت 1 درصد fcw تیمار شدند (6 برابر میزان پودوفیلوتوکسین در سلول های شاهد). همچنین بررسی لاریسی رزینول و پینورزینول از دیگر لیگنان های مهم کتان سفید نشان داد که تحت تاثیر غلظت 1 درصد (v/v) محرک های fscf و fcw بیشترین افزایش را دارند. بنابراین محرک های fscf و fcw به عنوان محرک های منتخب برگزیده شدند و همچنین غلظت 1 % (v/v) این محرک ها به عنوان غلظت بهینه برای ادامه کار انتخاب شد. در غلظت 1 % (v/v) fscf و fcw میزان لیگنان ها، ترکیبات فنلی و فعالیت و بیان ژن برخی از آنزیم های مهم مسیر بیوسنتزی لیگنان ها در زمان های 3، 5 و 7 روز بعد از افزودن به محیط مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بررسی لیگنان ها در زمان های مختلف بعد از اعمال تیمارها نشان داد، بیشترین میزان ترکیبات لیگنانی در اواسط بازه زمانی و در روز 5 بعد از تیمار مشاهده می شود. همچنین با بررسی سایر ترکیبات به نظر می رسد این محرک ها با گذشت زمان، ضمن کاهش رشد سلول ها و درصد زنده مانی، پاسخ های دفاعی سلول ها را القا نموده و منجر به تولید بیشتر فنل کل، فلاونول کل، فلاونوئیدها و لیگنین شدند. فعالیت آنزیم های فنیل آلانین آمونیالیاز(pal) و سینامیل الکل دهیدروژناز (cad) که در مراحل ابتدایی مسیر بیوسنتزی پودوفیلوتوکسین قرار دارند، بعد از افزودن محرک های قارچی به محیط کشت افزایش یافت که اوج فعالیت آنزیم pal در ابتدای بازه زمانی (روز سوم) مشاهده گردید. همچنین مطالعه بیان ژن ها با روش real-time rt-pcr نشان داد که بیان ژن هایpal ، cad، پینورزینول لاریسی رزینول ردوکتاز (plr) و سینامیل کوآ ردوکتاز (ccr) تحت تاثیر این محرک ها قرار می گیرد.
فرزاد سلیمانی مهرداد بهمنش
در انسان، خانواده ژنی fox بیش از 40 عضو دارد که در بیش از دوازده زیر خانواده مجزا دسته بندی می شوند. همه اعضای خانواده fox دارای یک دومین اتصال به dna بسیار محافظت شده به نام forkhead هستند و در فرآیندهای بیولوژیکی بسیار متنوعی اعم از کنترل چرخه سلولی (به عنوان مثال اعضا خانواده foxo) تا قابلیت های ادراکی ( به عنوان مثال اعضا خانواده foxp) دخیل هستند. معلوم شده است که برخی از فاکتورهای fox به ویژه اعضا خانواده foxo با تاثیر بر تکثیر سلولی و آپوپتوز در پیشرفت سرطان دخیل هستند و هدف های جذابی برای تعدادی از داروهای ضد سرطانی هستند. از جمله ژن های اعضا خانواده fox که می توانند به واسطه عملکرد شان در سرطان دارای نقش باشند، ژن های foxa2، foxc2 و foxq1 می باشند. در واقع هر سه به نوعی با بیان e-cadherin همراه هستند. در مطالعات معلوم شده است که، بیان foxa2 با افزایش بیان e-cadherin و بیان ژن های foxc2 و foxq1 با کاهش بیان این ژن همراه هستند. در این مطالعه 30 نمونه توموری به همراه بافت حاشیه تومور از بانک تومور ایران جمع آوری شد. rna از نمونه ها استخراج شدند. به منظور حذف هر گونه آلودگی به dna ژنومیک rna تحت تیمار dnase i قرار گرفتند سپس به cdna تبدیل شد و سپس بررسی بیان ژن ها با تکنیک real time pcr انجام شد. در این مطالعه ما کاهش بیان قابل توجهی را برای ژن foxa2 مشاهده کردیم و هم چنین برای ژن های foxc2 و foxq1 افزایش بیان را مشاهده کردیم.
مینا ظفرپیران مهرداد بهمنش
بیماری های قلبی عروقی(cvd) گروهی از بیماری های آسیب رسان در افراد هستند که در قلب و رگ های خونی مشکل ایجاد می کنند. براساس آمار ارائه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، 41.3 درصد کل مرگ های سال 2005 در کشور ایران ناشی از cvd بوده است و متأسفانه پیش بینی می شود تا سال2030 این میزان به 44.8 درصد برسد. از آن جا که روز به روز سن ابتلا برای این بیماری ها کاهش می یابد، لذا یکی از نگرانی های اصلی برای سلامت عمومی محسوب می شوند. cvd در گروه بیماری های پیچیده قرار دارد که حاصل برهم کنش عوامل محیطی و ژنتیکی است. مطالعات همبستگی ژنتیکی که در آن فراوانی آللی و ژنوتیپی پلی مورفیسم های ویژه در بین افراد سالم و بیمار مقایسه می شود، از جمله مهم ترین مطالعات ژنتیکی در cvd است. بهره گیری از مطالعات ژنتیکی منجر به ایجاد لیستی از ژن های دخیل در این بیماری ها شد که ژن npy به عنوان یکی از ژن های ایجاد کننده استعداد ابتلا به بیماری های قلبی عروقی معرفی شده است. همبستگی npy با cvd در جمعیت های مختلف بررسی و نتایج متفاوتی گزارش شده است. تا به حال هیچ مطالعه ای در این رابطه در جمعیت ایرانی صورت نگرفته است. در تحقیق حاضر همبستگی بین ژن npy و گرفتگی سرخرگ کرونری یا آترواسکلروزیس در جمعیت ایرانی بین 250بیمار و 250 کنترل مورد بررسی قرار گرفت. سه اسنیپ به ترتیب در پروموتر، اگزون 3 و اینترون 3 ژن npy از طریق روش های hrm و mismatch-rflp تعیین ژنوتیپ شدند و فراوانی آللی و ژنوتیپی در دو جمعیت مقایسه شد. نتایج در این مطالعه به گونه ای ارتباط بین اسنیپ های این ژن و گرفتگی های سرخرگ کرونری را نشان می دهد. سپس مقدار پروتئین npy در دو گروه بیمار و سالم و هم چنین گروه های مختلفی از ژنوتیپ های این سه اسنیپ با استفاده از الایزا سنجیده و با هم مقایسه شدند. نتایج ارتباط معناداری بین دو گروه نشان نداد. واژگان کلیدی: cvd، npy، اسنیپ، همبستگی، بیماری های سرخرگ کرونری
نیما خرم آبادی بهمن تبرایی
بروسلا یک انگل داخل سلولی اختیاری که قابلیت بقا داخل سلولهای فاگوسیتیک میزبان را دارا می باشد. پاکسازی بروسلا ها با فعال شدن ماکروفاژها به واسطه ایمنی سلولی وابسته به لمفوسیت های نوع th-1 انجام می شود. lps بروسلا مهمترین فاکتور بیماریزایی آن محسوب می شود و ساختار ops از مولکول lps بیشترین نقش را در بیماریزایی و بقای داخل سلولی باکتری دارد. برای ایجاد ایمنی علیه lps بروسلاهای صاف، بخش core نیز به صورت کامل می بایستی وجود داشته باشد. بنابراین در آنتی ژن هایی که به عنوان کاندیدای واکسن استفاده می شوند می بایستی از lps دتوکسیفای شده (d-lps) استفاده شود که هم بخش زنجیره ops و هم بخش core در آن موجود می باشد. با کانجوگه کردن d-lps بروسلاهای صاف و پروتئین هایی که قدرت تحریک سیستم ایمنی را داشته باشند می توانیم پاسخ های حفـاظتی قــابل ملاحظه ای علیه پلی ساکارید در میزبان ایجاد نماییم. کانجوگه d-lps باکتری با یک پروتئین سطحی موضوع این پروژه می باشد. پروتئین سطحی 31 کیلودالتونی بروسلا به صورت نوترکیب در وکتور pet28a(+) تهیه و به شکل کانجوگه به عنوان حامل لیپوپلی ساکارید دتوکسیفیه استفاده شد. استفاده از پلیمر های قابل تجزیه طبیعی به صورت ذراتی در مقیاس نانو و میکرو به عنوان حامل دارو و واکسن در افزایش کارایی درمان دارویی بیماری های مختلف و واکسیناسیون رو به افزایش است. برای حمل آنتی ژن های موضوع این پروژه از plga استفاده شد. همراهی به صورت مخلوط و یا کانجوگه d-lps به صورت تنها یا به شکل ذرات نانو ایمنی قابل توجهی علیه پلی ساکارید در سطح سایتوکاین، ایمونوگلوبین و مواجهه با باکتری بیماریزا ایجاد نمود.
ابوالفضل قلایی بهرام محمد سلطانی
سرطان سینه شایعترین نوع سرطان در زنان سراسر دنیا است و علت عمده مرگ ناشی از سرطان در زنان محسوب می شود. مطالعات دو ده? اخیر نشان دادند که مکانیسم های مختلفی در شروع و پیشرفت سرطان پستان در سطح بافتی نقش دارند. از جمله این مکانیسم ها، بررسی تغییر بیان و نقش ژن ها در سرطان است. در این حیطه اهمیت روزافزون بررسی تغییرات بیان ژن ها در ایجاد انواع مختلف سرطان ها و ظهور روشهای بیوتکنولوژی جدید باعث شده است که در سالهای اخیر در مطالعات مربوط به سبب شناسی این بیماری، چنین مطالعات مولکولی از اهمیت ویژه ای برخوردار شوند. در سال ???? غربالگری تمایزی بین رده ی سلولی مربوط به کارسینومای کولون و سلولهای مخاط کولون نرمال انجام گرفت. در این بررسی ناحیه ی جدیدی از ژنوم شناسایی شد که دو رونوشت حاصل از آن در کارسینومای کولون افزایش بیان نشان می دهد و به همین علت به آن occ-1 می گویند. شواهدی موجود است که این ژن در مسیر پیام دهیwnt نقش دارد. مطالعات در دهه های اخیر مشخص کرده است که مسیر پیام دهی wnt/?-catenin نقش حیاتی در گسترش سرطان سینه دارد. به گونه ای که انحراف از مسیر پیام دهیwnt در شصت درصد بیماران مبتلا به سرطان سینه گزارش شده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین فراوانی ظهور رونوشت های ژن occ-1 در سرطان سینه انجام شد. از آنجاییکه تا کنون در ارتباط با بیان ژن occ-1 و سرطان سینه تحقیقی صورت نگرفته،این تحقیق دارای نتایج جدیدی در ارتباط با سرطان سینه است. مقایسه سهم مشارکت بیان ژنی رونوشت های ژن occ-1 بین افراد سالم و مبتلا به این نوع سرطان نشان داد که سهم مشارکت بیان ژن ها در افراد بیمار، حالتی متفاوت از افراد سالم داشته و این دال بر بروز تغییرات در بیان ژنی و نقش آن در رشد و پیشروی بیماری سرطان سینه است. نتایج این تحقیق افزایش بیان رونوشت های d و a/b را نشان می دهد در حالیکه رونوشت c تغییر معنی داری از نظر آماری نداشت. ارتباط میان سطح بیان این سه رو نوشت بیانگر مسیری است که شاید بتواند در زمینه پیش آگاهی و تشخیص سرطان سینه مورد توجه قرار بگیرد.
مرتضی محمودی صابر مهرداد بهمنش
در جوامع پزشکی مهار موثر لخته شدن پلاکت به نقطه عطفی در درمان بیماران مبتلا به بیماری های قلبی مبدل گشته است. تجویز همزمان پلاویکس و آسپیرین کاهش چشمگیری را در بروز مجدد وقایع قلبی-عروقی در بیماران مبتلا به بیماری قلبی از خود نشان داده است. با این وجود مطالعات بیانگر این حقیقت است که پاسخ درمانی به پلاویکس در میان بیماران متفاوت می باشد و مهار کنندگی کم یا ناقص در بیماران، رابطه مستقیمی با افزایش ریسک بروز مجدد وقایع قلبی دارد .آخرین تحقیقات نشانگر آن می باشد که پلی مورفیسم های موجود در ژن cyp2c19 - فعال کننده اصلی پیش داروی پلاویکس درون بدن -فاکتور اصلی تعیین کننده پاسخ افراد می باشد. مطالات مختلف همچنین نشان داده است که هشت پلی مورفیسم شناخته شده در ژن cyp2c19 شامل آلل های *4,*5,*6,*7,*8*2,*3, و*17 بیش از 98? تمامی پلی مورفیسم های تاثیر گذار در این ژن را تشکیل می دهند. در این مطالعه روش های مختلف تعیین ژنوتیپ در دسترس از لحاظ کیفیفت و هزینه مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه آن روش (taqman real time genotyping )5nuclease genotyping assay به عنوان روشی بسیار دقیق و درعین حال مقتصدانه شناسایی گردید وسپس با استفاده از این روش شیوع آلل *2 و*3 از ژن cyp2c19 مورد بررسی قرار گرفت و و دقت آن محاسبه شد. صحت عملکرد بدست آمده همچنین باروش هایtaqman endpoint genotyping assay، pcr-rflp و همچنین sequencing تایید گردید. براساس نتایج حاصل شده از مطالعه فراوانی آلل ها، فراوانی افراد متابولیزه کننده ضعفیف (1.9%) و فراوانی افراد متابولیزه کننده حد واسط((21.3%در جامعه به طرز معنی داری بالا می باشد که ریسک خطر بالای مواجه شدن بیماران با عوارض سوء ناشی از عدم عملکرد دارو را در پی خواهد داشت. متاسفانه درایران تست تشخیصی افراد متابولیزه کننده ضعیف داروی کلوپیدوگرل در دسترس بیماران نمی باشد وبسیاری از بیماران بعد از مصرف پلاویکس از پیامدهای ناشی از عدم عملکرد دارو رنج می برند که این امر اجرای این تست ژنتیک را به یک امر لازم و ضروری مبدل ساخته است.
نرگس خان پور اردستانی مظفر شریفی
گل میمونی سازویی، .scrophularia striata boiss از گیاهان دارویی بومی ایران است که حاوی فنیل اتانوئید گلیکوزید اکتئوزید می باشد. فنیل اتانوئید گلیکوزیدها دسته بزرگی از متابولیت های ثانوی با طیف گسترده ای از فعالیت های زیستی مانند آنتی اکسیدان، ضد التهاب، ضد درد و ضد تومور هستند. به دلیل پراکنش محدود این گیاه در دنیا، جوانه زنی اندک بذرهای آن، خطر انقراض به واسطه برداشت بی رویه و پیچیده و گران بودن ساخت شیمیایی اکتئوزید، کشت بافت یک روش جایگزین مناسب برای کاهش مشکلات تولید این ماده است. هم چنین دست ورزی محیط های کشت سلولی با محرک ها یکی از راهکارهای مهم جهت القای متابولیسم ثانوی و تولید متابولیت های ارزشمند می باشد. در این پژوهش، ابتدا محیط کشت بهینه جهت القای کالوس انتخاب و کشت سلول راه اندازی شد. سپس به بررسی اثر فنیل آلانین و متیل جاسمونات بر تولید اکتئوزید، فعالیت آنزیم و بیان ژن فنیل آلانین آمونیا لیاز (pal) پرداخته شد. علاوه بر این، مسیرهای فرعی انشعاب یافته از فنیل پروپانوئیدها نیز مطالعه گردید. کالوس با منشا ساقه، در محیط کشت ms حاوی 5/0 میلی گرم بر لیتر naa همراه با 2 میلی گرم بر لیتر ba به عنوان محیط بهینه برای کشت سلولی تعلیقی انتخاب شد. اثر سه غلظت فنیل آلانین بر رشد، زنده مانی و میزان اکتئوزید سلولی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که غلظت 1 میلی مولار فنیل آلانین بر رشد و زنده مانی اثر منفی ندارد و در عین حال سبب بیش ترین افزایش در میزان اکتئوزید می شود (13/26 میکروگرم بر گرم وزن تر). اگرچه در این مطالعه، در فعالیت و بیان ژن آنزیم pal در سلول های تحت تیمار نسبت به نمونه های شاهد تغییر معنی داری مشاهده نگردید. به منظور بررسی تاثیر متیل جاسمونات، سلول ها با سه غلظت متیل جاسمونات در روز هفتم تیمار و پس از 24 ساعت برداشت شدند. نتایج نشان داد غلظت 0/1 میلی مولار متیل جاسمونات بدون تاثیر منفی بر رشد و زنده مانی سلول ها، بیش ترین تاثیر را بر تولید اکتئوزید دارد. بالاترین مقدار تولید اکتئوزید در سلول های تیمار شده با غلظت 0/1 میلی مولار متیل جاسمونات 48 ساعت پس از تیمار مشاهده شد (34/63 میکروگرم بر گرم وزن تر). نتایج نشان داد این غلظت متیل جاسمونات با تغییر در بیان ژن و فعالیت آنزیم pal باعث افزایش میزان اکتئوزید شده است. در حضور متیل جاسمونات افزایش اکتئوزید، ترکیبات فنولی و توان آنتی اکسیدانی با کاهش شاخص های تنش اکسیداتیو هماهنگ می باشد. لذا احتمال داده می شود که متیل جاسمونات اثر قابل توجهی بر بیوسنتز این ترکیبات داشته و با القای پارامترهای مختلف پاسخ های دفاعی نظیر مسیر بیوسنتزی فنیل پروپانوئیدی و فنیل اتانوئید گلیکوزیدی باعث افزایش ساخت این ترکیبات در سلول ها شده است و افزایش فعالیت و میزان بیان ژن pal می تواند موید این فرض باشد.
بهنام حاجی پور وردوم پرویز عبدالمالکی
یکی از مکانیسم های شناخته شده برای ارتباط اثر میدان مغناطیسی ایستا با سیستم های زیستی رادیکال های آزاد می باشد. اعمال میدان های مغناطیسی می تواند سبب افزایش فعالیت، محتوا و طول عمر رادیکال های پارامغناطیس آزاد گردند که باعث استرس های اکسیداتیو، جهش ژنتیکی و یا آپاپتوزیس می شوند. رادیکال های آزاد با آسیب های اکسیداتیوی dna می توانند محرک پاسخ های سلولی برای ترمیم ضایعات dna را به دنبال داشته باشند. در این مطالعه، تأثیر میدان مغناطیسی ایستا (smf) و داروی ضد سرطان دوکسوروبیسین (dox) روی محتوای رادیکال های آزاد اکسیژن (ros) و بیان ژن ترمیمی dna، ogg1 را در رده سلولی mcf-7 از سرطان پستان موردبررسی قراردادیم. رده سلولی mcf-7 در شدت 10 میلی تسلا میدان مغناطیسی ایستا، غلظت 100 نانومولار دوکسوروبیسین و همچنین ترکیبی از آن دو برای دو زمان مختلف (24 و 48 ساعت) موردبررسی قرار گرفت. آنالیزهای فلوسایتومتری برای سنجش میزان ros به وسیله تیمار با کیت 2 و 7 دی کلروفلوروسین دی استات (dcfda) صورت گرفت. میزان mrna با اندازه گیری بیان ژن ogg1 به کمک روش real-timepcr اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که میدان های مغناطیسی ایستا احتمالاً اثر خود را از طریق افزایش حضور ros در سلول ها نشان می دهند و دوکسوروبیسین در افزایش میزان تولید ros داخل سلولی نقش موثری دارد.
سعیده ابراهیمی محمد رضا آقاصادقی
دارو رسانی یکی از مهمترین کاربردهای فناوری نانو محسوب می شود. امروزه محققان با کمک نانوتکنولوژی حامل های دارویی را ابداع کرده اند که به صنعت داروسازی در جهت رفع مشکلاتی چون حلالیت و جذب پایین سلولی داروها کمک می کنند. کورکومین، یک داروی پلی فنلی طبیعی است که از گیاه زردچوبه بدست می آید. مطالعات مختلف اثرات آنتی اکسیدان، ضد ویروسی، ضد سرطان و ... کورکومین را نشان داده است. حلالیت آبی کم و دسترسی زیستی پایین کورکومین مشکلات عمده در استفاده از پتانسیل بالای دارویی آن می باشد. در این تحقیق برای غلبه بر مشکلات کورکومین روش های تحویل دارو مبتنی بر دندریمرها، در نظر گرفته شد و تلاش گردید با سنتز دندریمر زیست سازگار پلی اتیلن گلیکول-سیترات نسل دو و کانژوگه کردن کورکومین به آن حلالیت و دسترسی زیستی آن افزایش یابد و تاثیر آن در بروز بهتر خواص ضد ویروسی کورکومین مورد بررسی قرار گیرد. در بخش اول این تحقیق، ابتدا چند روش جدید و استفاده از شیمی سبز در سنتز دندریمر زیست سازگار و زیست تخریب پذیر پلی اتیلن گلیکول-سیترات نسل دو (g2)، بکار رفت و در نهایت روشی نوین و یک مرحله ای برای سنتز آن ابداع گردید. سپس چند روش مختلف برای اتصال مستقیم کورکومین به دندریمرg2 بررسی شد و در نهایت برای اولین بار در دنیا کورکومین بصورت مستقیم و بدون استفاده از لینکر به دندریمر g2 پلی اتیلن گلیکول-سیترات کانژوگه گردید. ساختمان و سنتز دندریمرهای نسل اول (g1) و دوم (g2) و همچنین کانژوگاسیون کورکومین به دندریمر با روش های ftir, hnmr و lcms تایید گردید. همچنین با آنالیز دینامیک نوری (dls) و مطالعات میکروسکوپ الکترونی نیروی اتمی (afm) اندازه، بار سطحی ذرات و مورفولوژی آنها مشخص گردید. با توجه به نتایج میانگین اندازه ذرات دندریمر g1، g2 و کانژوگه کورکومین-دندریمر g2 به ترتیب 15±75، 4±91 و 7±101 نانومتر بدست آمد، بار سطحی ذرات منفی بود و ذرات حالت تقریبا کروی داشتند. میزان کورکومین کانژوگه شده به دندریمر g2 با توجه به مقدار جذب محلول آن در 429 نانومتر و به کمک منحنی استاندارد حلالیت کورکومین در dmso، بدست آمد و مشخص شد که تقریبا یک دهم وزن کانژوگه کورکومین-دندریمر g2 را کورکومین تشکیل می دهد. در بخش دوم تحقیق مطالعات افزایش حلالیت و جذب سلولی کورکومین با توجه به جذب اختصاصی کورکومین در 400-450 نانومتر و با توجه به خصوصیت فلورسنس ذاتی آن با استفاده از اسپکترومتری، فلوسایتومتری و میکروسکوپ فلورسانس تعیین گردید. نتایج بیانگر تاثیر فوق العاده مطلوب و مناسب کانژوگه کردن کورکومین به دندریمر g2 در افزایش حلالیت آبی آن بود و همچنین نفوذپذیری سلولی از 20 % برای کورکومین به 80% در کانژوگه کورکومین-دندریمر افزایش یافت. بنابراین به نظر می رسد که کانژوگه کردن کورکومین به دندریمر تاثیر فوق العاده زیادی در افزایش حلالیت و جذب سلولی آن داشته و می تواند گزینه مناسبی جهت بهینه کردن کاربردهای درمانی کورکومین باشد. سپس آزمون xtt و تست آپوپتوز برای بدست آوردن سمیت ترکیبات و cc50 انجام شد و نتایج غیر سمی بودن حامل دندریمری پلی اتیلن گلیکول-سیترات g2 را تا غلظت های 400 و 600 میکرومولار برای سلول های hela و vero نشان داد و cc50 کانژوگه کورکومین-دندریمر 300 و 550 میکرومولار به ترتیب برای سلول های hela و vero بدست آمد. در نهایت سیستم ایمن ویریون های scr hiv، با قابلیت یک سیکل همانند سازی، امکان بررسی میزان مهار ویروس hiv-1 توسط کانژوگه کورکومین-دندریمر را فراهم ساخت. با سنجش میزان تولید پروتئین p24 توسط کیت الایزای p24 hiv، مشخص شد که کانژوگه کورکومین-دندریمر در غلظت 12 میکرومولار 50% تکثیر ویروس hiv-1 را مهار می کند (ic50: 12µm) و در غلظت 60 میکرومولار بیش از 90 درصد مهار ویروسی مشاهده گردید. مهار ویروس hiv-1 در غلظت های بسیار پایین تر از cc50 بیانگر پتانسیل بالای کانژوگه کورکومین-دندریمر را در مقابله با این ویروس می باشد و احتمالا عملکرد اختصاصی کورکومین در مهار عفونت ویروس hiv-1 را نشان می دهد. توان کانژوگه کورکومین-دندریمر برای بازداری ویروس hsv-1 نیز به وسیله روش tcid 50 و میزان cpe ایجاد شده بررسی و ic50 محاسبه شد. کانژوگه کورکومین-دندریمر در غلظت 285 میکرومولار 50% تکثیر ویروس hsv-1 را مهار کرد (ic50: 285µm). گرچه کانژوگه کورکومین-دندریمر توان مهار ویروس hsv-1 را نیز داشت ولی قدرت مهار کنندگی آن در ویروس hiv-1 بسیار بالاتر بود که این مسئله می تواند به دلیل مقاوم تر بودن، تولید تعداد پروتئین های بیشتر و dna دار بودن این ویروس باشد.
محسن میرزائی شهین نجار پیرایه
عفونت های ناشی از استافیلوکوکوس اورئوس مرتبط با بیوفیلم همچنان به عنوان یک نگرانی بالینی جدی در بیماران استفاده کننده از ابزارهای پزشکی مطرح می باشد. از روش real-time pcr می توان به منظور بررسی نقش عوامل دخیل در بیماریزایی از جمله بیوفیلم استفاده نمود. rna های کوچک (srnas) در تنظیم بعد از رونویسی مسیرهای متابولیکی و پاسخ به استرس ها و ویرولانس باکتری نقش دارند. در این مطالعه به بررسی میزان بیان ژنهای مرتبط با بیوفیلم و srnasو بررسی توانایی اتصال و پتانسیل تولید بیوفیلم در جدایه های بالینی mrsa و visa پرداخته شده است. ابتدا همه جدایه های استافیلوکوکوس اورئوس با روش های بیوشیمیایی معمول تعیین هویت شدند. سپس جدایه های visa و mrsa با روش های توصیه شده توسط clsi شناسایی شدند. در این مطالعه با استفاده از روش میکروتیتر (mpa) توانایی تشکیل بیوفیلم بررسی شد. سپس با استفاده از روش pcrسیزده ژن مرتبط با بیوفیلم مورد ارزیابی قرار گرفتند. جدایه هایی که واجد بیشترین ژنها بودند، از نظر تغییرات رونویسی این ژنها و srna های منتخب مورد بررسی قرار گرفتند. فراوانی ژنهای mscrammsو ژنهای لوکوس ica بسیار متغیر بوده و در جدایه های مورد بررسی به یک میزان انتشار نیافته بود. ژن های کد کننده پنج srna مورد بررسی در تمامی جدایه های بالینی بیان شدند. ژنهای دخیل در تشکیل بیوفیلم و srnas در جدایه های mrsa به صورت بسیار متغیر و در جدایه های visa تقریبا به صورت یکسان بیان شدند. علاوه براین، نتایج تغییر در بیان ژنهای دخیل در تشکیل بیوفیلم و srna ها در جدایه های mrsa و visa نشان داد که عوامل متعددی در تنظیم بیان ژنهای دخیل در تشکیل بیوفیلم دخالت دارند. اگرچه در این مطالعه بیشتر به بررسی بیان ژنهای دخیل در تشکیل بیوفیلم و srna ها پرداخته شد، بررسی های توالی ها با استفاده از میکرواری ژنهای بیشتر دخیل در تشکیل بیوفیلم می تواند اطلاعات بیشتر و دقیق تری در خصوص مکانیسم های مولکولی دخیل در شکل گیری بیوفیلم و تنظیم بیان عوامل ویرولانس در استافیلوکوکوس اورئوس را فراهم نماید.
سهیلا طالش ساسانی بهرام محمد سلطانی
سوختگی غلاف برنج، ناشی از حمله پاتوژن ag1-ia rhizoctonia solani ، از بیماری های مخرب در نواحی برنج خیز جهان و ایران می باشد. آشنایی با مکانیسم های مولکولی بیماری می تواند گامی در جهت دستیابی به روشهای جدید مقابله با آن باشد. نقش موثر پروتئینهای ترشحی pita در بیماریزایی برخی از پاتوژنها مشخص شده است. در تحقیق حاضر بر آن شدیم تا وجود یک ژن کد کننده پروتئین ترشحی pita را برای اولین بار در بیمارگر ag1-ia rhizoctonia solani نشان دهیم. همچنین، امروزه نقش mirna ها در بیماریزایی و دفاع گیاهان مشخص شده است. بنابراین، تغییرات بیانی چندین mirna ی کاندیدا در برنج آلوده به این بیمارگر مورد بررسی قرار گرفت. یک توالی est گزارش شده از r. solani، با توالی پایین دست ژن pita ی magnaporthe oryzae شباهت زیادی نشان می داد. پس، با انجام روش rage تغییر یافته، توالی بالادست این ژن در r. solani بدست آمد. سپس یک signal peptide ترشحی در بالادست این توالی پیش بینی و با استفاده از سیستم مخمری pystکار آمدی آن در ترشح پروتئین مربوطه نشان داده شد. همچنین، وجود و تکامل سریع همین ژن در ایزوله های جغرافیایی ایران از طریق تکثیر و تعیین توالی نشان داده شد. الگوی بیانی این ژن در سنین مختلف قارچ نشان داد که از روز چهارم رشد، بیان این ژن در میسلیوم ها قابل تشخیص بوده و با افزایش سن تغییری نمی کند. در مجموع با توجه به تشابه توالی بسیار زیاد این ژن با mg. avr-pita و نیز خاصیت ترشحی بودن و تکامل سریع آن، این ژن rhiz-pita نامیده شد و در ebi ثبت گردید َ(acc# lk999997) در این تحقیق با هدف کسب اطلاعات بیشتر در مورد مکانیسم بیماری زایی این پاتوژن و میانکنش آن با میزبان، تغییرات بیان تعدادی mirna ی منتخب با استفاده از real-time pcr انجام شد. با توجه به نتایج حاصل، osa-mir156 در برنج بعنوان یک مارکر زود پاسخگو (early responsive) ، وosa- mir 171, osa-mir 167, osa- mir 159, osa- mir 408 وmir 444 osa- دربرنج بعنوان مارکرهای دیر پاسخگو (late responsive) به این بیمارگر پیشنهاد میشوند. روی هم رفته، تحقیق حاضر ضمن معرفی یک ژن pita ی جدید برای بیمارگر r. solani ، مجموعه ای از mirna های گیاه را بعنوان نشانگر مراحل پیشرفت بیماری پیشنهاد می نماید.
بهار نقوی گرگری مهرداد بهمنش
بیماری مولتیپل اسکلروزیس،بیماری کمپلکس سیستم عصب مرکزی است که با التهاب ،تخریب میلین و تحلیل آکسون مشخص می گردد. مولتیپل اسکلروزیس را به دلیل وجود پاسخ های ایمنی که بر علیه سلول های عصبی پدید می آیند ، جزء بیماری های خودایمنی قرار می دهند. تخمین زده می شود که نزدیک به 2.5 میلیون نفر در دنیا وحدود 60000 نفر در ایران به ms مبتلا باشند. مطالعه این بیماری، به خاطر شیوع بالای جهانی و فقدان اطلاعات کافی در مورد پاتوژنز بیماری ،از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . مطالعات متعدد بیانگرتعامل عوامل ژنتیکی و محیطی در بروز بیماری هستند.امروزه، ویتامین d به عنوان یک فاکتور خطر مهم در افراد دارای استعداد ژنتیکی ابتلاء به ms مطرح می باشد. اثر حفاظتی ویتامین d، روی سیستم عصبی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس تا حدودی مشخص شده است زیرا توزیع جغرافیائی این بیماری نشان می دهد که ریسک ابتلاء به بیماری در مناطق نزدیک استوا تقریبا صفر می باشد و با دور شدن از استوا در هردو نیمکره افزایش می یابد. ویتامین d ، با گیرنده هسته ای vdr تاثیرات خود را اعمال می نماید. vdr با rxr هترودایمر تشکیل داده وبه توالی vdre در نواحی تنظیمی ژن های هدف متصل گردیده و سبب تغییر بیان آن ها می شود. پژوهش های انجام یافته روی ویتامین d ، نشان می دهند که ویتامین d، احتمالا بربیان ژن های دخیل در التهاب موثر است و شواهد بیانگر آن است که احتمالا فرایند های التهابی در بروزاین بیماری نقش دارند. با این حال ، پاتوژنز و مکانیسم مولکولی تاثیر ویتامین d بر ژن های احتمالی دخیل در بیماری شناخته نشده است . بر این اساس ، بررسی تاثیر ویتامین d، بر ژن های مسیر متابولیسمی ویتامین d و ژن های پیشنهادی مسیر التهابی جزء اهداف این پژوهش می باشد. همچنین ، مطالعه تاثیر این داروی احتمالی بروضعیت بالینی بیماران از اهداف دیگر این تحقیق می باشد. به همین منظور دو مورد از ژن های کلیدی مسیر متابولیسمی ویتامین d، یعنی ژن های cyp27a1,cyp27b1 از آنزیم های مهم این فرایند و چهار مورد از ژن های مسیر التهابی نظیر ژن های il2,il4,il6,il17a مورد سنجش بیان ، پیش و پس از تیمار با ویتامین d در بیماران به روش qrt-pcr قرارگرفتند. نتایج حاکی از وجود تفاوت بیان ژن il6 (p=0.004) ، ژن il 17a(p=0.014) , ژن cyp27b1(p=0.01) بعد از تیمار با ویتامین d نسبت به قبل از تیمار می باشد. اما ، تفاوت معنی داری در بیان ژن il2 (p=0.67) ، ژن il4 (p=0.8) و ژن cyp27a1 (p=0.3) پس از تیمار با ویتامین d نسبت به پیش از تیمار مشاهده نگردید. وضعیت بالینی بیماران ، پس از تیمار با این دارو ، بهبود یافت. مطالعه حاضر پیشنهاد دهنده تاثیر این دارو روی برخی ژن های احتمالی و مهم در روند پاتوژنز این بیماری می باشد. دستاوردهای این پژوهش خواهند توانست دیدگاه های مناسبی را برای مطالعات آینده و اپی ژنتیکی روی ژن های مذکور در بیماری ms فراهم نمایند.
کتایون برهانی علیرضا خبیری
هلیکوباکتر پیلوری مهم ترین عامل ایجاد کننده التهاب و زخم های معده بوده و در پیشرفت این بیماری به سمت سرطان معده نقش اساسی را ایفا می کند. تاکنون جهت ارزیابی راه های درمانی که منجر به ریشه کن شدن عفونت های هلیکوباکتر پیلوری می شود، تلاش زیادی انجام پذیرفته است. با این حال به علت گسترش مقاومت آنتی بیوتیکی، درمان آنتی بیوتیکی دراکثر موارد با شکست مواجه می گردد. بروز رو به افزایش مقاومت آنتی بیوتیکی، درمان عفونت های هلیکوباکتر پیلوری را پیچیده تر کرده است. در نتیجه یافتن راه های درمانی جدید، توقف یا ممانعت از عفونت های ایجاد شده با این باکتری ضروری می باشد. استفاده از آنتی بادی های غیر فعال(پاسیو)، برای محافظت از میزبان جدید نیست. استفاده از ایمونوگلوبولین های ضد ویروسی و ضد باکتریایی از راه دهانی، در ممانعت از عفونت های روده ای سابقه طولانی دارد. با این حال در زمانی که مقدار زیادی آنتی بادی مورد نیاز باشد، این شیوه درمانی به اندازه ای گران است که نمی توان از آن استفاده نمود. اخیرا" زرده تخم مرغ به عنوان منبعی از آنتی بادی جایگزین وارزان قیمت مشخص شده و موثر بودن ایمونوگلوبولین زرده تخم مرغ (igy) جهت کاربرد درمانی با روش ایمونیزاسیون غیرفعال(پاسیو) مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این پژوهش، ما پروتئین نوترکیبoipa و hp-nap نمودیم. مرغ ها با این پروتئین های نوترکیب و لیزات هلیکوباکتر پیلوری ایمونیزه شدند.سپس igy از زرده تخم مرغ خالص گردید. در نهایت اثرات ممانعتی igy اختصاصی در رده سلولی ags آلوده با هلیکوباکتر پیلوری مورد ارزیابی قرار گرفت.
زینب شیروانی فار سانی مهرداد بهمنش
مالتیپل اسکلروزیس ) ms ( یک بیماری خودایمنی موثر بر سیستم عصبی مرکزی است که تخریب میلین، آسیب وتحلیل اکسونی را به دنبال دارد. تخمین زده می شود که نزدیک به 2.0 میلیون نفر در دنیا و حدود 65555 نفر در ایران به ms مبتلا باشند. مطالعات گذشته نشان می دهد که عوامل محیطی و ژنتیکی در بیماری زایی ms دخیل می باشند. یکی از این عوامل محیطی ویتامین d می باشد. بررسی های اپیدمیولوژی این بیماری نشان می دهد که میزان نور خورشید با شیوع ms در ارتباط است. افرادی که مدت زمان بیشتری در معرض نور خورشید بوده اند ریسک ابتلا به ms در آنها کمتر می باشد. از طرف دیگر نور خورشید منبع اصلی تأمین ویتامین d است. بر همین اساس چندی ست که نقش احتمالی ویتامین d در بهبود علائم بالینی بیماران مبتلا مطرح شده است. ویتامین d احتمالا با تعدیل در پاسخ های سیستم ایمنی سرعت پیشروی بیماری را کاهش می دهد. در مطالعه حاضر به بررسی اثر ویتامین d بر بیان ژن پیش التهابی nf-kb ، ژن های il-10 ، tgf-?1 ، tgf-?2 ، tgf-? ri و tgf-? rii به عنوان فاکتورهای های ضد التهابی و ژن vdr نیز به عنوان رسپتور ویتامین d در بیماران ms پرداخته ایم. همچنین بیان این ژن ها را در افراد ms و افراد کنترل سالم اندازه گیری و با هم مقایسه کردیه ایم.
مجید اکبری بی تا بخشی
این پژوهش به بررسی تعیین کلونال کمپلکس، ژنوتایپینگ و ارزیابی میزان بیان ژنهای دخیل در بیوژنز فیمبریه curli (csgd & csga) در ایزوله های ادراری انتروباکتر کلوآکه می پردازد.جدایه ها در طول یک سال، از شش بیمارستان در شهر تهران از ادرار بیماران جدا شدند که با استفاده از کیت api20e به عنوان انتروباکتر کلوآکه تایید شدند . با استفاده از الگوی ژن hsp60 8 خوشه ژنی از کمپلکس انتروباکتر کلوآکه در نمونه های ادراری در این مطالعه جدا شدند که بیشترین سویه های جدا شده به ترتیب مربوط به خوشه های 6، 3 و 8 بود . همچنین با استفاده از تکنیک pfge کلونالیتی جدایه ها بررسی شد، در کل 37 پالس تایپ یافت شد که الگوی غالبی مشاهده نشد و تایپ های مشترک دارای خوشه مشترک نیز بودند. در بررسی بیان ژن های csgd وcsga با تکنیک real time pcr میزان بیان دو ژن در خوشه های مختلف ونیز نسبت به هم معنی دار نبود.
ساغر پهلوان نشان مهرداد بهمنش
بیماریهای عروق کرونری که اغلب آنها را با عنوان آترواسکلرزیس می شناسیم به عنوان شایع ترین عامل مرگ و میر در دنیا شناخته می شوند. انسداد عروق کرونری با روش های متعددی از جمله قرار دادن استنت دررگ مسدود, درمان می گردد. با وجود موفقیت آمیز بودن این روش, وقوع مجدد انسداد (in-stent restenosis) در گروهی از بیماران پس از 3تا12 ماه, چالش های پیش رو را دو چندان می کند. اگرچه مطالعات فراوانی در زمینه شناخت ماهیت مولکولی ریستنوزیس صورت پذیرفته, اما همچنان پاسخ قانع کننده ای برای آن وجود ندارد. گونه های فعال اکسیژن (ros) و نقش آنها در آسیب به ژنوم در بیماریهای مختلف ازجمله آترواسکلرزیس شناخته شده است. آسیب به ماده ژنتیکی با برهم زدن نظم سلولی, سبب رخدادهای متفاوتی از جمله تکثیر سلولی, اپوپتوز و تغییر بیان فاکتورهای رونویسی و ژن های مختلف دیگر می گردد. با توجه به روند تکثیر سلولی, مهاجرت سلولی و التهاب در ریستنوزیس پیش بینی می گردد افزایش آسیب به ماده ژنتیکی و نیز اجزای سیستم ترمیمی بتوانند خود را به عنوان عاملی در ایجاد و پیشرفت ریستنوزیس معرفی کنند. در این پژوهش با بررسی بیان 5 عضو از سیستم ترمیم ماده ژنتیکی (xrcc1, ogg1, msh2, mth1 و itpa) و نیز انتخاب actb به عنوان کنترل داخلی, به بررسی نقش این سیستم به عنوان پیش زمینه ی بروز ریستنوزیس پرداخته شده است. پس از استخراج rna و ساخت cdna از سلولهای تک هسته ای خون بیماران )دو گروه 30 و 35 نفره به ترتیب از افراد درمان شده با استنت و گروه مبتلا به isr) به آنالیز بیان ژنها با روش real-time rt-pcr پرداخته شد و سپس مقایسه میانگین اختلاف بیان ژنها و کنترل داخلی (اکتین بتا) در بین دو گروه شاهد و مورد انجام گرفت. اگرچه آنالیزهای آماری, با وجود تفاوت در بیان ژنها اختلاف معناداری در بین گروه درمان شده و گروه ریستنوز شده نشان نمی دهند اما نمی توان این فرضیه را به طور کامل منتفی دانست و نیاز به مطالعات تکمیلی در سطح پروتئین پابرجاست.
فهیمه ملااحمدی مهرداد بهمنش
ناباروری به عنوان عدم موفقیت در بارداری بعد از یک سال رابطه جنسی بدون استفاده از روش های جلوگیری از بارداری تعریف می شود. حدود 8 الی 10 درصد زوجین با نوعی مشکل ناباروری مواجه هستند و حدود نیمی از موارد آن با عوامل مردانه است. در حین اسپرماتوژنز در پستانداران از جمله انسان ، سلولهای پیش ساز جنسی مردان دچار تکثیر میتوزی ، تقسیم میتوز و تمایز می شوند تا اسپرم های بالغ و هاپلویید را جهت تولید مثل جنسی ایجاد نمایند. یک مرحله کلیدی در اسپرماتوژنزیس در انسان وقایع کراسینگ اور در حین نوترکیبی همولوگ در حین میوز است. اختلال در میوز در حین اسپرماتوژنز علتی شناخته شده برای آزواسپرمی یا الیگواسپرمی شدید است. با این حال مکانیسم هایی که باعث ایجاد اختلال در میوز می شوند هنوز بخوبی شناخته نشده اند. آسیب dna در اسپرماتوزوآی بالغ می تواند بدلیل نقایصی در بسته بندی کروماتین باشد که از شکستگی های آندروژنی در dna ناشی می شود یا ناشی از روند آپوپتوز قبل از انزال اسپرم می باشد. افزون بر اینها ، فاکتورهای محیطی مانند سن ، مصرف دارو و سیگار ، فاکتورهای هورمونی و افزایش دمای بیضه ها و بیماریهایی مانند واریکوسل نیز از دیگر دلایل ایجاد آسیب در dna اسپرم به شمار می روند. بر اساس تحقیقات مشخص شده است که توانایی ترمیم تخمک وابسته به سن مادر بوده و تخمک های افراد جوان از قدرت ترمیم بالایی برخوردارند. بعلاوه تحقیقات متعدد در زمینه آسیب dna بیانگر آن هستند که ارتباط معنی داری بین آسیب dna و میزان لقاح وجود ندارد اما بین آسیب dna اسپرم و تشکیل جنین ، بلاستوسیست ، رشد جنین و بارداری ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد. هنوز دلایل و ژنهای کلیدی درگیر در ایجاد ناباروری مشخص نیستند. با توجه به اطلاعات حاصل از مدل حیوانی ژن itpa موجود ماده هتروزیگوت برای این ژن با کاهش باروری و جنین های نول از نظر این ژن در اکثر موارد با تاخیر در رشد و سقط مواجه بودند.
میثم جعفرزاده بهرام محمد سلطانی
سلول های مشتق شده از قلب (cardiosphere derived cells) سلولهای چندتوان هتروژنی هستند که از توانایی تمایزی خوبی برای تبدیل شدن به سلول های اندوتلیال و کاردیومیوسیت قلبی برخورداند و در طی دهه اخیر نتایج نوید بخشی از تمایز این سلول ها به سلول های قلبی حاصل شده است. مطالعه اولیه بیوانفورماتیکی نشان از هدف قرار گرفتن چندین ژن مسیر پیام رسانی tgf? توسط mir-497-5p داشت، بنابراین در این مطالعه سعی شد نقش mir-497-5p در تمایز cdcها به سلول های قلبی بررسی شود. صحت تمایز صورت گرفته با بررسی موروفولوژیکی، بررسی بیان مارکرهای قلبی توسط qpcr و ایمنوسیتوشیمی به اثبات رسید. الگوی بیانی mir-497-5p و مسیر پیام رسانی tgf? در طول فرایند تمایز بررسی شد. به منظور مطالعه نقش mir-497-5p در تمایز cdcها، تاثیر بیش بیانی این microrna بر روی cdcها بررسی شد. بررسی الگوی بیانی mir-497-5p، کاهش معنی دار بیان این microrna و افزایش معنی دار بیان ژنهای tgf?r1 و tgf?r2 را بعد از تیمار tgf? نشان داد. همچنین نشان داده شد که ترانسفکشن سلول های cdc با وکتور plenti-iii-mir-497-5p-gfp قبل از تیمار با tgf? باعث کاهش بیان ژن های پائین دست tgf?(tgf?r1، tgf?r2 و smad3) می شود. بعلاوه بررسی کمی بیان مارکرهای تاخیری در روز 21 تمایزی نشان دهنده ی کاهش تمایز در سلول های cdc بیش بیان کننده ی mir-497-5p بود. همچنین آزمون لوسیفراز دوگانه میانکنش مستقیم mir-497-5p و smad3-3’utr را تایید کرد. در مجموع نتایج بدست امده نشان می دهد که mir-497-5p با هدف قرار دادن مسیر پیام رسانی tgf?نقش مهاری در تمایز cdcها به سلول های قلبی ایفا می کنند.
شهره خورشیدی علیرضا زمردی پور
فاکتور 9 انسانی، نقش محوری در مسیر انعقاد خون ایفا می کند و متحمل چندین نوع تغییر پس از ترجمه می گردد، که در میان آنها گاماکربوکسیلاسیون برای فعالیت فاکتور 9 ضروری است. گزارشات قبلی نشان دادند که تعویض پروپپتید در پروتئین های وابسته به ویتامین k با پروپپتید پروترومبین انسانی که گرایش کمی به آنزیم گاماکربوکسیلاز دارد سبب افزایش گاماکربوکسیلاسیون در رده سلولی hek293 شد. این احتمال وجود دارد که پروپپتید که بلافاصله پس از پپتید نشانه است، تاثیر زیادی در ترشح پروتئین نیز داشته باشد. در این مطالعه، با هدف بهبود کارایی گاماکربوکسیلاسیون و ترشح فاکتور 9 نوترکیب، جایگزینی توالی پری پروی فاکتور 9 انسانی با توالی های پری پروی دو پروترومبین پستاندار در نظر گرفته شد. مقایسه اولیه پروترومبین های چندین پستاندار نشاندهنده شباهت زیاد بین پروترومبین انسانی و خوکی بود. همچنین، مطالعات رایانه ای کارایی ترشح بالاتری را برای پپتیدهای نشانه مشتق از پروترومبین در مقایسه با پپتید نشانه بومی فاکتور 9 پیشگویی کرد. بنابراین، پس از جایگزینی پری پروپپتید فاکتور 9 با پری پروپپتید پروترومبین های انسانی و خوکی، عملکرد آنها بر بیان فاکتور 9 در حالت های گذرا و پایدار در رده سلولی hek293 بررسی شد. ارزیابی بیان پروتئین در حالت گذرا نشان داد که بیشترین و کمترین میزان کارایی ترشح بترتیب متعلق به پپتیدهای نشانه پروترومبین خوکی(91%) و بومی فاکتور 9(86%) است. نتایج حاصل از فعالیت انعقادی فاکتور 9 بیان شده توسط دو سازه مجهز به پروترومبین های خوکی(mu/ml180) و انسانی(mu/ml160) افزایش 10 و 9 برابری را بترتیب نسبت به سازه بومی فاکتور 9(mu/ml 18) نشان دادند. بررسی های کمی در سطح رونویسی نیز نشان دهنده افزایش معنی دار دو سازه هترولوگ بود که نتایج حاصل از بررسی ساختار ثانویه mrna با محاسبه کمترین مقدار انرژی آزاد موید آن بود. پس از انجام ترانسفکشن در حالت پایدار، مقدار فاکتور 9 بیان شده توسط کلون pprot-hfix افزایش معنی داری نسبت به دو سازه دیگر نشان داد(ng/ml/106 cell2000). علاوه بر افزایش بیان، سازه pprot-hfix کارایی ترشح بالاتری(98%) نیز نشان داد که با نتایج حاصل از بیان گذرا مطابقت داشت. پس از آن، محیط های جمع آوری شده از کشت های پایدار سه گانه برای جداسازی پروتئین فاکتور 9 با روش کروماتوگرافی تبادل یونی تخلیص شدند.
فهیمه چربگو مهرداد بهمنش
با وجود تلاش های بسیاری که در زمینه کشف مکانیسم های مولکولی و سلولی دخیل در سرطان صورت گرفته است، همچنان برخی از موارد حل نشده باقی مانده است. از جمله این مسایل تولید نسل جدیدی از عوامل درمانی موثر و ایمن است که به طور اختصاصی تغییرات ایجاد شده در سلول های سرطانی را هدف قرار دهد. در این رساله، سنتز نوعی نانوحامل دارویی برای درمان سرطان سینه از طریق ژن درمانی به صورت هدفمند، پیشنهاد شده است. برای دست یابی به این هدف، sirna مهار کننده بیان ژن itpa که پیشتر شواهدی از نقش آن در کاهش سرعت تکثیر و ایجاد اختلال در ماده ژنتیکی سلول ها گزارش شده بود، توسط نانولوله های کربنی زیست سازگار شده به عنوان حاملی کارامد، به سلول های سرطانی انتقال یافت. برای زیست سازگار نمودن نانولوله های کربنی، سطح این پلیمرها با اسیدآمینه ی آرژنین پوشانده شد و میزان زیست-سازگاری آن با تست های بررسی سمیت مورد آزمایش قرار گرفت. پس از آن نانوحامل سنتز شده به فولات که بیان گیرنده آن در سلول های سرطانی به شدت افزایش می یابد، اتصال یافت. در گام بعدی عامل درمانی که همان sirna اختصاصی برای ژن itpa بود به نانوحامل متصل گردید. پس از بررسی صحت ساخت نانوسامانه ی مورد نظر توسط روش های متعددی از جمله ft-ir، رامان، میکروسکوپ الکترونی، uv اسپکتروسکوپی و تکنیک های رنگ سنجی، itpa sirna به سلول های سرطانی ترانسفکت گردید. در نهایت با بررسی میزان بیان ژنitpa توسط real-time pcr و میزان آپپتوز سلول های سرطانی که در معرض نانوسامانه ی سنتز شده قرار گرفته بودند با فلوسایتومتری، میزان اثرگذاری نانوسامانه ی مورد نظر در کاهش سرعت تکثیر سلول های سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل از بررسی ترانسفکشن با میکروسکوپ فلورسنت، کارآیی بالای نانولوله های کربنی در انتقال ژن به داخل سیتوپلاسم را اثبات نمود و نتایج بررسی عملکرد sirna طراحی شده، نشان دهنده ی کاهش بیان ژن itpa در سلول های سرطان سینه بود که منجر به رخداد آپپتوز در این سلول ها گردید.
یاسمین دانایی مهرداد بهمنش
چکیده ندارد.
عارف ارزن زرین مهرداد بهمنش
چکیده ندارد.
سعیده رنجبری بگلو بیژن رنجبر
چکیده ندارد.
لیلا دردایی القلندیس حمیداله غفاری
چکیده ندارد.
عباس نیک روش مهرداد بهمنش
چکیده ندارد.
علی محمد شریعتی مهرداد بهمنش
چکیده ندارد.
هاله وثقی مهرداد بهمنش
چکیده: انکوپروتئین e1a آدنوویروس تیپ 5 یک فاکتور تنظیمی می باشد که موجب کنترل فرایند رونویسی ژن های آدنوویروس می گردد. همچنین این پروتئین با تغییر در عملکرد پروتئین های مهم سلولی از جمله p21 و rb مسبب ایجاد شرایط مساعد برای همانندسازی ژنوم ویروس و ترانسفورم کردن سلول های میزبان می گردد. هدف از تحقیق حاضر مهار پایدار بیان ژن e1a در سلول های رده hek 293 با استفاده از تکنیک rnai بوده، تا اثرات این مهار بر روی سلول های فوق بررسی شود. برای رسیدن به این هدف ناحیه پروموتر u6 و shrna از پلاسمید کد کننده sirna اختصاصی علیه ژن e1a و پلاسمید کنترل آن که اهدائی دکتر hacker بودند به پلاسمید pcdna3.1 منتقل گردیدند. سپس سازه های ساخته شده با روش لیپوفکشن به سلول های سرطانی hek 293 ترانسفکت.....
بهروز حسن نیا مهرداد بهمنش
آنزیم اینوزین تری فسفات پیروفسفاتاز (itpase) که توسط ژن itpa کد می شود عهده دار حفاظت سلول ها از طریق حذف نوکلئوتید های پورینی دآمینه سه فسفاته از مخزن نوکلئوتیدی می باشد. این نوکلئوتید های غیر طبیعی (itp، ditp، xtp) طی فرایند دآمیناسیون بازهای پورینی بوجود می آیند و به نظر می رسد افزایش غلظت و تجمع آن ها در شرایط خاصی مانند استرس برای سلول مضر می باشد و منجر به افزایش جهش ها و ناپایداری ژنتیکی و استعداد به ناهنجاری های ژنتیکی می شود. گزارش های بسیاری در مورد وجود و نقش اختلالات ساختمانی و عملکردی در ژنوم بسیاری از سرطان ها وجود دارد. لوسمی میلوئیدی مزمن (cml) یکی از انواع سرطان خون می باشد که ناپایداری ژنومی از مشخصه های اصلی در افراد مبتلا به آن است. با توجه به عملکرد حفاظتی آنزیم itpase در مقابله با جهش ها، تصور می شود که نقص در عملکرد ژن itpa می تواند به عنوان عاملی مهم در زمینه ژنتیکی افراد مبتلا به بدخیمی ها مانند cml نقش داشته باشد. در مرحله اول این تحقیق بیان ژن itpa به روش نیمه کمی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این مرحله نشان از کاهش بیان قابل توجه ژن itpa ( p<0.05 ) در بیماران cml در مقایسه با افراد کنترل بود. همچنین در بررسی های این مرحله دو واریانت از ژن itpa نیز علاوه بر رونوشت مورد نظر شناسایی شد که یکی دارای حذف 123 نوکلئوتیدی و دیگری حذف 77 نوکلئوتیدی در منطقه کد کننده ژن بود. در بخش دیگری از این تحقیق فعالیت آنزیمی itpase در گلبول های قرمز برای اولین بار با استفاده از روشی جدید، سریع و حساس مبتنی برلومینسانس نشان داده و ارزیابی شد. نتایج این مرحله نشان داد که این روش می تواند جایگزین روش مرسوم hplc مورد استفاده برای سنجش فعالیت این آنزیم باشد. همچنین بررسی فعالیت آنزیمی itpase نشان داد که فعالیت این آنزیم در نمونه های دارای واریانت واجد حذف در اگزون های ژن itpa در مقایسه با نمونه های فاقد حذف، به طور قابل توجهی پایین می باشد. با توجه به نقش ژن itpa در مقابله با آسیب های ژنتیکی، به نظر می رسد کاهش بیان این ژن در بیماران cml و اختلال در عملکرد آن می تواند عاملی در جهت افزایش ناپایداری و ناهنجاری های ژنتیکی در این سرطان در نظر گرفته شود.
آویسا عباسی مسعود هوشمند
نوروپاتی های محیطی از شایع ترین اختلالات نورولوژیکی محسوب می شوند که پیش زمینه ارثی در بیش از 20 درصد آنها به اثبات رسیده است. نوروپاتی های ارثی از حیث کلینیکی و ژنتیکی بسیار هتروژن می باشند. شارکوت ماری توث (cmt) یک بیماری هتروژن در دستگاه عصبی محیطی انسان با شیوع 1:2500 می باشد. اگرچه امروزه پیشرفت های بسیاری در زمینه شناخت ژنتیکی این بیماری حاصل گشته است ولی همچنان طبقه بندی بر اساس خصوصیات نوروفیزیولوژیکی که cmt را به دو نوع کلی دمیلینه شونده و آکسونال تقسیم می کند، بهترین طبقه بندی برای نزدیک تر شدن به تشخیص صحیح می باشد. علائم cmt در اندام های دیستال به دلیل درگیری بلندترین فیبرهای عصبی همراه با pes cavus وclub foot و سپس با بدشکلی هایی در دست ها به صورت clawhand بروز می یابد. از خون 32 خانواده ایرانی و در مجموع بیش از 150 نفر از اعضای خانواده آنها با تشخیص کلینیکی cmt چه از نوع آکسونوپاتی و چه میلینوپاتی استخراج dna صورت گرفت، سپس با بررسی آنالیز پیوستگی توسط مارکرهای ژنتیکی انتخابی با lod score بالا، احتمال درگیر بودن ژن های pmp22 و mpz به ترتیب توسط مارکرهای d17s921، d17s261،d17s122 و d1s2705، d1s2675، d1s2771 در افراد بیمار بررسی گردید. سپس با مارکرهای dxs6789، dxs981 و dxs7132 پیوسته به ژن gjb1 به بررسی انواع وابسته به x این بیماری پرداخته شد. با رد احتمال درگیر بودن ژنهای مذکور در خانواده های بررسی شده، با استفاده از مارکرهای d8s286،d8s551 و d8s164 نوع اتوزومال مغلوب این بیماری و شایع ترین ژن مرتبط با آن یعنی ژن gdap1 مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام pcr، محصولات بر روی ژل پلی آکریلامید %8 و %12 برده شدند و پس از رنگ آمیزی نقره باندها بررسی گردید. در 6 خانواده مضاعف شدگی (cmt1a) و در یک خانواده حذف در ژن pmp22 مشاهده شد. همچنین یک خانواده وابسته به x تشخیص داده شد. برای اطمینان از نتایج حاصل شده هر شش اگزون ژن های mpz و gdap1 و ناحیه پروموتر و اگزون کد شونده ژن gjb1 تعیین توالی مستقیم شد. نتایج حاصل از بررسی آنالیز پیوستگی با مارکرهای x مورد تأیید قرار گرفت و در تعیین توالی ژن مربوطه وقوع یک جهش نقطه ای جدید ( m194i (c.582g>c و پلی مورفیسم جدید( s225s (c.675c>a در اگزون دوم ژنgjb1 که ایجاد کننده بیماری cmtx1 می باشد، برای اولین بار در این خانواده ایرانی دیده شد. بررسی پدر بزرگ مادری بیمار فرد مبتلا و هتروزیگوت بودن مادر وی برای جهش فوق و نظر به اینکه این تغییر اسیدآمینه ای در هیچ یک از گروه های کنترل مشاهده نشد، تأییدی بر صحت یافته های حاصل شده می باشد. در ژن gdap1 نیز یک اضافه شدن نوکلئوتیدی جدیدinst) 99-98(c. در کدون 33 اگزون اول این ژن مشاهده شد. این یافته نیز توسط تعیین توالی پدر و مادر فرد بیمار تأیید گشت. پلی مورفیسم ( s196s (c.507t>g در 4 خانواده در اگزون 4 ژن gdap1 دیده شد. همچنین پلی مورفیسم های ( g200g (c.600g>a و ( s228s (c.684c>a به ترتیب در 2 و 1 خانواده در اگزون های 5 و 6 ژن mpz مشاهده گردید. این تحقیق مؤثر بودن استفاده از مارکرهای ژنتیکی وابسته به x را در تشخیص x-linked بودن بیماری شارکوت ماری توث و استفاده از مارکرهای pmp22 در تشخیص مضاعف شدگی یا حذف این ژن را نشان می دهد. برای ژن mpz که در ایجاد cmt1b، cmt2i و cmt2j نقش دارد و همچنین ژن gdap1 که ایجاد کننده انواع cmt2h، cmt2k و cmt4a می باشد، تعیین توالی مستقیم تمامی اگزون های ژن های مذکور بهترین روش برای تشخیص بیماری شارکوت ماری توث خواهد بود. از نتایج این مطالعه می توان در تشخیص پیش از تولد و تعیین افراد ناقل بهره جست.
مونس حیدری مهرداد بهمنش
مالتیپل اسکلروزیس (ms) یک بیماری خودایمنی موثر بر سیستم عصبی مرکزی است که تخریب میلین، آسیب وتحلیل اکسونی به دنبال دارد. تخمین زده می شود که نزدیک به 2.5 میلیون نفر در دنیا وحدود 35000 نفر در ایران به ms مبتلا باشند. از آنجا که گروه هدف در این بیماری بالغین جوان هستند لذا یکی از نگرانی های اصلی برای سلامت عمومی محسوب می شود. ms یک بیماری پیچیده حاصل تداخل عوامل محیطی و ژنتیکی است. مطالعات خانوادگی، دوقلوها و فرزند خواندگی همگی حکایت از نقش مهم عوامل ژنتیکی در این بیماری دارد. مطالعات همبستگی ژنتیکی که در آن فراوانی آللی و ژنوتیپی پلی مورفیسم های ویژه در بین افراد سالم و بیمار مقایسه می شود از جمله مهمترین مطالعات ژنتیکی در ms است. بهره گیری از این مطالعات منجر به ایجاد لیستی از ژن های دخیل در ms شده که در این لیست ژن گیرنده الفااینترلوکین 7 به لحاظ موقعیت کروموزومی و عملکرد زیستی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. همبستگی il7ra با ms در جمعیت های مختلف بررسی و نتایج متفاوتی گزارش شده است. با این حال هیچ مطالعه ای در جمعیت های آسیایی صورت نگرفته است. در تحقیق حاضر همبستگی بین ژن il7ra و ms در جمعیت بیماران ایرانی مورد بررسی قرار گرفت. سه اسنیپ در پروموتر و یک اسنیپ در اگزون 6 ژن il7ra تعیین ژنوتیپ شدند و فراوانی آللی، ژنوتیپی و هاپلوتایپی در دو جمعیت بیمار و سالم مقایسه شد. نتایج این مطالعه حاکی ازاین است که بین اسنیپ های ژن il7ra و ms در نمونه های جمعیت مورد مطالعه ما همبستگی وجود ندارد. سپس بیان دو ایزوفرم غشایی و محلول این گیرنده در گروه بیمار و سالم بصورت نیمه کمی تعیین و با هم مقایسه شدند که حاکی از کاهش بیان هر دو ایزوفرم ژن il7ra در بیماران نسبت به گروه سالم است.