نام پژوهشگر: ناصر ایزدی نیا
حمزه قوچی فرد داریوش فروغی
امروزه رسیدن به اهداف اقتصادی هر کشوری بدون مشارکت عمومی افراد آن کشور امری امکان ناپذیر است. یکی از راه های مشارکت افراد در توسعه اقتصادی، سرمایه گذاری در بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار می باشد، چرا که از این طریق پس اندازهای کوچک و سرگردان به سمت فعالیت های مولد و تولیدی راه پیدا کرده، چرخ تولید و اقتصاد به حرکت در می آید. هدف اصلی از نگارش پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین بازده سبد سهام و نسبت های بازار در بورس اوراق بهادار طی سال های 1387-1378 می باشد. نسبت های بازار مورد نظر این پژوهش شامل؛ نسبت های قیمت به سود سهام، قیمت به ارزش دفتری سهام، قیمت به جریان نقدی سهام و قیمت به فروش سهام می باشند. این پژوهش از نوع توصیفی- رگرسیونی است و روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای بوده و داده های آن از سازمان بورس اوراق بهادار و گزارش های شرکت ها به دست آمده است. در این پژوهش از آزمون های رگرسیون تک متغیره و چندمتغیره به روش مقطعی جهت تعیین معنادار بودن ارتباط بین بازده سبد سهام و نسبت های بازار آن استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش صورت گرفته حاکی از آن است که بین بازده سبد سهام و نسبت های بازار آن ارتباط معنی دار و معکوسی (در تعدادی از دوره ها) وجود دارد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده سیاست گذاران مالی و اقتصادی، تصمیم گیرندگان بازار سرمایه، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و موسسات مالی سرمایه گذاری و سرمایه گذاران فردی واقع شود.
نسرین علنقیان ناصر ایزدی نیا
سود تقسیمی یکی از موضوعاتی است که از دیرباز مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است و با وجود تلاش های بسیار هنوز یکی از مسائل بحث انگیز در حوزه مدیریت مالی باقی مانده است. دلایل زیادی برای پرداخت سود نقدی یا عدم پرداخت آن وجود دارد. کشف و شناسایی دقیق عوامل اثر گذار بر سیاست تقسیم سود می تواند برای مدیران شرکت ها و نیز سهامداران آن ها مفید واقع شود. مدیران دیدی بهتر در مورد موقعیت شرکت خود از لحاظ تقسیم سود دست می یابند و بهتر می توانند تصمیم گیری کنند. سهامداران نیز می توانند تشخیص دهند که شرکت از لحاظ سود تقسیمی در چه موقعیتی قرار دارد. پس از بررسی ادبیات موضوع تعدادی از عوامل مشخص شدند که بر سیاست سود تقسیمی اثر گذار اند. این عوامل شامل نا اطمینانی به جریان نقد، مرحله عمر شرکت، تضاد نمایندگی، فرصت های سرمایه گذاری سودآوری شرکت، اندازه شرکت و موقعیت شرکت از لحاظ جریان های نقد می شود و هر یک از آن ها بر اساس نظریه ای قوی در زمینه سیاست تقسیم سود در نظر گرفته شدند. بر این اساس پنج فرضیه در نظر گرفته شد. برای بررسی این فرضیه ها، ابتدا متغیرهای مورد نظر تعیین و سپس اطلاعات لازم برای نمونه شامل 141 شرکت عضو بورس، طی یک دوره 8 ساله از سال 1380-1387 گردآوری گردید. با توجه به اینکه هدف از پژوهش تعیین عوامل اثر گذار بر پرداخت سود تقسیمی است؛ مدل لاجیت جهت تخمین به کار گرفته شد. پس از چهار مرحله پالایش، یک مدل بهینه به دست آمد. در هر مرحله، علاوه بر اینکه بهبود مدل آزمون شد، نوع داده ها نیز مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نشان داد داده ها از نوع پانل و با اثر ثابت است. مدل نهایی حاصل که به صورت لاجیت با رویکرد پانل و با اثر ثابت تخمین زده شد، نشان داد از بین عوامل مورد نظر، نا اطمینانی به جریان نقد، مرحله عمر شرکت، فرصت های سرمایه گذاری و سودآوری شرکت بر پرداخت سود تقسیمی اثر گذار اند و سایر عوامل در نمونه مورد بررسی اثر گذار نبودند. پس از تخمین مدل، با محاسبه اثر حاشیه ای هر یک عوامل میزان تأثیر آن ها بر پرداخت سود تقسیمی محاسبه گردید. نتایج نشان داد مرحله عمر شرکت و سودآوری شرکت بیشترین تأثیر را در بین عوامل دارند.
جلال پیروتی ناصر ایزدی نیا
چندفراکتالی و رفتار توده وار از جمله موضوعات قابل توجه و با اهمیت می باشد که همواره پژوهش های زیادی در این زمینه به عمل آمده است. در پژوهش های گوناگون وجود رفتار توده وار و چندفراکتالی آزمون شده است، که نتایج متفاوتی را نشان می دهند. در این پژوهش وجود چندفراکتالی و رفتار توده وار در بورس اوراق بهادار تهران مورد آزمون قرار گرفته است و همبستگی های بلند مدت بین وقایع گذشته و حال و توزیع های احتمال دم- کلفت نوسانات قیمت سهام، که ممکن است باعث چندفراکتالی شود بررسی می شود. جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و بازده های شاخص کل قیمت طی قلمرو زمانی 1381 تا 1387 می باشد. در این پژوهش رفتار انحرافات بازده در طول دوره هایی که تغییرات عمده غیرمعمول صعودی و نزولی در شاخص بازار وجود دارد، تحلیل می شود. همچنین وجود چندفراکتالی در بازده های شاخص کل که ممکن است یکی از پیامدهای رفتار توده وار باشد، بررسی می شود. انحراف معیار مقطعی بازده های سهام شرکت ها از بازده بازار متغیر وابسته می باشد و دو متغیر مصنوعی طراحی شده که بازده های مثبت و منفی را به خود می گیرند، متغیرهای مستقل می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از مدل چندفراکتالی تحلیل نوسانات وندزدایی شده، مدل کریستی و هوانگ(1995) و نرم افزاهای ایویوز و فُرترن استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های این پژوهش نشان می دهد که رفتار توده وار در بازار صعودی وجود ندارد، اما یافته ها نشان داد که مشارکت کنندگان در بازار نزولی رفتار توده واری بیشتری از بازار صعودی دارند. نتایج نشان داد که بازده های شاخص کل قیمت ویژگی چندفراکتالی دارد. تحلیل چندفراکتالی نوسانات روندزدایی شده حاکی از آن است که دو نوع مختلف عامل ایجاد چندفراکتالی در بازده ها بودند، توزیع های احتمال دم- کلفت و همبستگی های بلند مدت در بازده شاخص کل قیمت. این پژوهش بیان می کند که رفتار توده وار به تنهایی عامل ایجاد چند فراکتالی در بورس اوراق بهادار تهران نیست بلکه ممکن است، چندفراکتالی در اثر ویژگی های ذاتی معاملات از قبیل اطلاعات ناهمگون و غیرمرتبط بازار، حافظه بلندمدت تغییرات و پویایی های غیر خطی بازار سهام باشد. واژه های کلیدی: رفتار توده وار، انحراف معیار مقطعی بازده سهام، تحلیل نوسانات روندزدایی شده، مدل چندفراکتالی
امیرحسین کربلایی کریم ناصر ایزدی نیا
امروزه بر سود حسابداری به عنوان یک معیار ارزیابی عملکرد جهت تصمیم گیری های اقتصادی از جنبه های متفاوت، انتقاداتی وارد است این موضوع نشان دهنده این است که علاوه بر کمیت سود، کیفیت آن نیز ممکن است تحت تاثیر دستکاری ها و اهداف خاص مدیران قرار گیرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا متغیرهایی که از طریق تعدیل سود حسابداری بدست آمده اند نسبت به سود هر سهم تاثیر بیشتری بر بازده سهام دارند یا خیر؟ برای بررسی این موضوع چهار فرضیه تدوین و نمونه ای از بین شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1381-1387 انتخاب شد و برای آزمون هر فرضیه یک مدل رگرسیونی تک متغیره ارائه گردید. متغیرهای مستقل در این تحقیق جریان نقدی آزاد، بازده نقدی سرمایه گذاری، ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم می باشند همچنین بازده سهام به عنوان متغیر وابسته تحقیق در نظر گرفته شد. در این پژوهش از روش رگرسیون داده های ترکیبی جهت برآورد مدل رگرسیونی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاخص های جدید ارزیابی عملکرد ارتباط معنی داری با بازده سهام ندارند. همچنین نتایج نشان می دهد که اعتبار سود هر سهم به عنوان یک معیار سنتی ارزیابی عملکرد هنوز به قوت خود باقی است. در رابطه با ارزیابی عملکرد شرکت بر اساس سه شاخص فوق، در سطح کل صنایع در دوره زمانی مربوطه برتری این شاخص ها نسبت به معیار سنتی سود هر سهم مبهم می باشد.
سمانه یاریان کوپایی مهدی عرب صالحی
از آنجا که صاحبان سهام، یکی از اصلی ترین ذینفعان در واحدهای تجاری هستند، اندازه گیری میزان ثروت آنان در یک واحد تجاری، یکی از اهداف مهم پژوهشگران مالی به شمار می آید. از گذشته های دور، رایج ترین معیار سنجش ثروت یک واحد تجاری، «سود حسابداری» قلمداد می شد. اما اهمیت ارزش ثروت سهامداران واحدهای تجاری، پژوهشگران را وادار ساخت تا به تحلیل عامل دیگری غیر از سود حسابداری بیندیشند. یکی از این معیارها، «ارزش افزوده خالص» است که بررسی آن می تواند برای عموم استفاده کنندگان از اطلاعات یک واحد تجاری مفید واقع شود. از طرفی مدل های ارزشیابی به عنوان ابزاری مفید برای تعیین ارزش ذاتی اوراق بهادار و به تبع آن کمک به استفاده کنندگان جهت اتخاذ تصمیم های صحیح اقتصادی همواره مورد توجه بوده است. نکته قابل توجه در این مدل ها آن است که در بسیاری از این مدل ها از سود حسابداری به عنوان یکی از پارامتر های تعیین کننده استفاده می شود. با توجه به لزوم بررسی سایر معیارهای تاثیر گذار جدید به جای معیار های سنتی نظیر سود حسابداری، در این پژوهش ضمن بررسی برخی از مدل های ارزشگذاری اوراق بهادار، به مقایسه میزان توانایی ارزش افزوده خالص، با سود حسابداری در توضیح دهندگی ارزش حقوق سهامداران تحت یکی از این مدل ها (مدل اولسون 1995) پرداخته شد. برای این منظور، نمونه ای از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1380 تا 1387 مشتمل بر 207 شرکت انتخاب گردیده اند. نتایج حاصله نشان می دهد که بین سود حسابداری و ارزش شرکت در سطح کل نمونه و در سطح صنایع رابطه معنی داری وجود ندارد. به همین خاطرمی توان گفت در این مدل نمونه ها با تئوری موجود همخوانی ندارند. همچنین ملاحظه گردید که مولفه های غیر سود ارزش افزوده خالص، با ارزش شرکت در سطح کل نمونه رابطه معنی داری ندارد. این نتایج در سطح صنایع نیز صادق است. جهت بررسی اثر نموی یا نهایی جزء اضافه شده و مقایسه دو مدل، از تکنیک آنالیز واریانس استفاده شد. یافته های این آزمون حاکی از این است که ورود مولفه های غیرسود ارزش افزوده خالص در سطح کل نمونه و در سطح صنایع، موجب بهبود تصریح مدل نمی شود. بنابراین می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که فرضیه تحقیق در سطح کل نمونه و در سطح صنایع رد می شود.
اصغر روح اللهی ناصر ایزدی نیا
سرمایه گذاران و پژوهشگران مالی طی دهه های اخیر توجه زیادی به بازارهای سرمایه ی سرتاسر جهان داشته اند و بی شک این توجه روزافزون خواهد بود. سرمایه گذاران در بازارهای سرمایه از مدل های زیادی برای انتخاب سبد سهام خود استفاده می کنند تا بدین طریق ضمن کاهش ریسک سبد خود بازده بیشتری بدست آورند. انتخاب سبد سهام توسط سرمایه-گذاران می تواند بر اساس عوامل مختلفی باشد که در این میان عامل بتا، اندازه، نسبت سود به قیمت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار در بازارهای سرمایه شناخته شده است. هدف اصلی از نگارش پژوهش حاضر، بررسی ارتباط مقطعی بین بازده سبد سهام و متغیرهای اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، بتا و نسبت سود به قیمت سبد های سهام در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387-1378 می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی- رگرسیونی است و روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای بوده و داده های آن از سازمان بورس اوراق بهادار و گزارش های شرکت ها به دست آمده است. در این پژوهش از آزمون های رگرسیون چندمتغیره به روش مقطعی جهت تعیین معنادار بودن ارتباط بین بازده سبد سهام و متغیرهای اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، بتا و نسبت سود به قیمت سبد سهام استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش صورت گرفته حاکی از آن است که بین بازده سبد سهام و نسبت های سود به قیمت آن ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده تصمیم گیرندگان بازار سرمایه، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و موسسات مالی سرمایه گذاری و سرمایه گذاران فردی واقع شود
قاسم سلیمانی ناصر ایزدی نیا
بدهی، سودآوری و ارزش شرکت موضوعاتی هستند که همواره بیشترین توجه را در حوزه مدیریت مالی به خود اختصاص دادهاند. بدهی در ارتباط با سودآوری شرکت همچون یک شمشیر دولبه عمل میکند. از طرفی وجود بدهی در ساختار مالی، منجر به استفاده از تخفیفات مالیاتی میشود زیرا هزینه بهره، هزینه قابل قبول مالیاتی است که این امر منجر به افزایش بازده میشود اما از طرفی دیگر وجود بدهی بیش از حد، منجر به افزایش ریسک شرکت، هزینههای آشفتگی مالی و هزینههای ورشکستگی است که این امر منجر به کاهش بازده میشود. به این علت تصمیم در مورد بدهی و نحوه ترکیب آن در ساختار مالی شرکتها باید در راستای حداکثرسازی ارزش بازار شرکت باشد. از آنجا که بدهی یکی از حیاتی ترین بخش مورد استفاده در ساختار مالی شرکتها است بررسی در این زمینه و یافتن ارتباط آن با دیگر عناوین مالی مخصوصاً شاخصهای عملکردی شرکت مهم مینماید و کمک زیادی را در استفاده از این ابزار مالی خواهد کرد لذا این پژوهش برای رسیدن به برخی از اهداف ذکر شده به دنبال پی بردن به وجود رابطه بین بدهی عملیاتی و برخی شاخصهای عملکردی (سودآوری و نسبتp/b ) خواهد بود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر بدهی عملیاتی بر شاخصهای عملکردی شرکت یعنی سودآوری و نسبت قیمت به ارزش دفتری میباشد. بدین منظور در این پژوهش، اجزاء بدهی عملیاتی، یعنی بدهی عملیاتی قراردادی و برآوردی به عنوان متغیرهای مستقل اصلی به کار گرفته میشوند و تاثیر هر یک از این متغیر ها به طور جداگانه بر سودآوری سهامداران و نسبت قیمت به ارزش دفتری بررسی گردیده است. نمونه پژوهش متشکل از 76 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1379-1387 است. در این پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیره به روش دادههای تابلویی و دادههای تلفیقی جهت تعیین معنادار بودن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده گردیده است. برای تعیین نوع دادههای ترکیبی از آزمون f لیمر و بر حسب مورد آزمون هاسمن استفاده شده است. همچنین برای آزمون فرضیههای پژوهش از آزمونهای f فیشر و t- استیودنت استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بدهی عملیاتی برآوردی با سودآوری آتی و نسبت قیمت به ارزش دفتری رابطه مثبت و معناداری دارد در حالی که بدهی عملیاتی قراردادی با معیارهای عملکردی شرکت (سودآوری آتی و نسبت p/b) رابطه معنیداری ندارد. واژگان کلیدی بدهی عملیاتی قراردادی، بدهی عملیاتی برآوردی، بازده حقوق صاحبان سهام عادی، نسبت قیمت به ارزش دفتری
علی اکبر کاشف ناصر ایزدی نیا
تعیین رابطه سود حسابداری و بازده سهام می تواند محتوای اطلاعاتی رقم سود را برای سرمایه گذاران آشکار سازد. از آن جا که بر اساس مبانی نظری، سود حسابداری جایگزینی برای جریان های نقدی آینده است، با پیش بینی سود عملیاتی می توان جریان های نقدی مربوط به آینده را پیش بینی و بنابراین با تنزیل سود حسابداری بر مبنای نرخ بازده مورد انتظار ارزش واحد تجاری را تعیین نمود. سوال اصلی پژوهش حاضر آن است که آیا سود حسابداری و اجزای آن در پیش بینی سود آتی دارای توان مورد نظر گزارشگری مالی هستند و آیا بر پایه این توان پیش بینی، اجزای سود قادر به توضیح بازده سهام و واکنش بازار می باشند. به همین منظور در این مطالعه توانایی اقلام تعهدی و جریان های نقدی عملیاتی در پیش بینی و تبیین بازده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر پایه توان آن ها در پیش بینی سود آتی ارزیابی شده است. در الگوی مورد استفاده پژوهش ابتدا توان پیش بینی سود عملیاتی و جزء نقدی و تعهدی آن مورد ارزیابی قرار گرفته است تا در صورت پیش بینی پذیری سود سال آینده، توان اقلام تعهدی و جریان های نقدی عملیاتی پس از کنترل شاخص های نرخ تنزیل و ریسک، در تبیین و پیش بینی بازده آزمون گردد. داده ها شامل نمونه ای مرکب از 41 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1375 الی 1387 می باشد. بازده سهام، سود عملیاتی، اقلام تعهدی و جریان های نقدی عملیاتی سبد نمونه از طریق محاسبه نسبت ارزش بازار هر یک از شرکت های عضو نمونه به ارزش بازار کلیه شرکت های عضو نمونه در هر سال تجمیع گردیده و برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون برمبنای داده های سری زمانی استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد که سود عملیاتی سال جاری و اجزای آن در پیش بینی سود عملیاتی سال آینده دارای توانایی مناسبی هستند، اما توان اقلام تعهدی و جریان های نقدی عملیاتی در پیش بینی سود عملیاتی آینده یکسان است. همچنین نتایج نشان می دهد سود عملیاتی سال جاری همراه با متغیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار یک پیش بینی کننده مثبت از بازده سال آینده است. ضمن آن که تغییرات در سود عملیاتی توان مناسبی را در توضیح بازده حول زمان اعلام تغییرات در سود نشان می دهد. واژه های کلیدی: بازده سهام، اقلام تعهدی، جریان های نقدی عملیاتی، سود عملیاتی
سولماز سلامی ناصر ایزدی نیا
رفتار سهامداران نقش تعیین کننده ای در مبادلات سهام در بورس اوراق بهادار دارد و سهامداران بسیار مشتاقند تا عواملی را که بر بازده سرمایه گذاری آنها تاثیرگذار است شناسایی کنند. همچنین عوامل متفاوتی می تواند بر تصمیم گیری سهامداران برای خرید یا فروش سهام در بازار بورس اوراق بهادار تاثیر داشته باشد. هدف اصلی از نگارش پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هوش هیجانی و مولفه های آن ( خودآگاهی، اداره هیجانات، خودانگیزی، ارتباطات مناسب و جهت دهی هیجانات ) بر بازده، ریسک و عملکرد سبد سرمایه گذاری سهامداران در بورس منطقه ای اوراق بهادار اصفهان از 15 بهمن ماه 1389 لغایت 15 اردیبهشت 1390 به مدت سه ماه می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی- رگرسیونی است و روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای بوده است. داده های مربوط به هوش هیجانی سهامداران از پرسشنامه استاندارد در این زمینه جمع آوری شده است .همچنین جهت جمع آوری داده های لازم در زمینه بازده و ریسک هر سهم از نرم افزار تدبیر پرداز استفاده شده است. در این پژوهش از آزمون های رگرسیون تک متغیره و چندمتغیره جهت بررسی تاثیر هوش هیجانی بر متغیرهای وابسته این پژوهش استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش صورت گرفته حاکی از آن است که هوش هیجانی بر ریسک و بازده و همچنین عملکرد پرتفوی سهامداران تاثیر ندارد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده سیاست گذاران مالی و اقتصادی، تصمیم گیرندگان بازار سرمایه، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و موسسات مالی سرمایه گذاری و سرمایه گذاران فردی واقع شود.
فریناز رستمی پور ناصر ایزدی نیا
چکیده یکی از عوامل مهمی که در تصمیم گیری های اقتصادی برای اشخاص فعال در بازار سرمایه تأثیر گذار است، دسترسی به اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است. در فرآیند اتخاذ تصمیمات مالی توسط سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری، نه تنها وجود اطلاعات مهم است بلکه کیفیت اطلاعات ارائه شده نیز تأثیر-گذار بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. حسابداری محافظه کارانه یکی از عوامل مهم تأثیر گذار بر کیفیت اطلاعات ارائه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر محافظهکاری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری است. به منظور پاسخگویی به مسأله مطرح شده، ابتدا شرکتهای انتخاب شده از جامعه آماری، با استفاده از مدل باسو به سه پرتفوی بر اساس سطح محافظهکاریشان طبقهبندی شده است. سپس برای آزمون فرضیه تحقیق، با استفاده از مدل معیار بازده-سود ایستون و هریس میزان ارتباط ارزشی در هر دسته از شرکتها، بررسی شده است. جهت آزمون این فرضیه، نمونهای از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای 1381 تا 1388 انتخاب شده است. در این پژوهش برای آزمون فرضیه از رگرسیون چند متغیره به روش دادههای ترکیبی و برای تعیین نوع داده های ترکیبی از آزمون -fلیمر همچنین برای آزمون فرضیه تحقیق از آزمون -fفیشر و -tاستیودنت استفاده شده است. نتایج رگرسیونی بررسی تأثیر محافظهکاری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری حاکی از آن است که ارتباط ارزشی در شرکتهای با محافظهکاری بالا بیشتر از شرکتهای با محافظهکاری متوسط و همچنین ارتباط ارزشی در شرکتهای با محافظهکاری متوسط بیشتر از شرکتهای با محافظهکاری پایین است. به طور کلی بین محافظهکاری و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. واژگان کلیدی: اطلاعات حسابداری، سود هر سهم، نرخ بازده سهام، محافظه کاری، ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری
اسماعیل مقصودی ناصر ایزدی نیا
مهم ترین وظیفه ای که مدیران مالی شرکت ها بر عهده دارند، حداکثر نمودن ثروت سهامداران می باشد. در این خصوص شناخت ابعاد مختلف مسائل مالی و عوامل اثر گذار بر وضعیت و ساختار مالی شرکت ها از اهمیت بسزائی برخوردار است. هزینه حقوق صاحبان سهام یکی از مهم ترین این عوامل است. هر شرکتی دارای ریسک و بازده مخصوص به خود است و هر یک از گروه های سرمایه گذار، خواهان میزان بازدهی متناسب با ریسک مربوط به آن است. هرچه بازده مورد انتظار سرمایه گذاران بیشتر باشد شرکت زیر بار هزینه حقوق صاحبان سهام بیشتری می باشد و برای افزایش ثروت سرمایه گذاران خود بایستی بیشتر تلاش کند. مدیران به عنوان مسئول تهیه صورت های مالی با آگاهی کامل از وضعیت مالی واحد تجاری و با برخورداری از اطلاعات بیشتر نسبت به سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان به طور بالقوه سعی دارند تصویر واحد تجاری را مطلوب جلوه دهند. این امر موجب افزایش عدم تقارن اطلاعات بین سرمایه گذاران می شود. عدم تقارن اطلاعات بین سرمایه گذاران، موجب افزایش ریسک سرمایه گذاری در شرکت گردیده و باعث می گردد که سرمایه گذاران اقدام به تعدیل بازده مورد انتظار خود (یعنی افزایش آن) نمایند که در نهایت موجب تحمیل هزینه حقوق صاحبان سهام بیشتری به شرکت می گردد. بنابراین انتظار می رود با افزایش محافظه کاری و بهبود کیفیت افشاء، عدم تقارن اطلاعاتی بین گروه-های سرمایه گذار کاهش یافته و در نهایت موجب بهبود ارزشیابی وکاهش هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت گردد.
نیلوفر کریمی ناصر ایزدی نیا
هموارسازی سود یکی از موضوعاتی است که در سال های اخیر مورد توجه محققان حسابداری و مالی قرار گرفته است. تلاش مدیریت در از بین بردن نوسان های دوره ای سود را هموارسازی سود گویند. هموارسازی سود در بلند مدت برای مدیران و شرکت های سهامی عام مطلوب خواهد بود، زیرا سود هموار شاخصی از قدرت و ثبات شرکت خواهد بود. شرکت هایی که سودهای همواری گزارش می کنند نسبت به شرکت هایی که سودهای پر نوسانی را گزارش می کنند دارای ریسک کمتری هستند و سهامداران، اعتباردهندگان، سرمایه گذاران و کارکنان به آن اعتماد بیشتری می کنند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر هموارسازی سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری است. در این راستا نمونه ای از شرکت هایی که بین سال های 1383 الی 1387 در بورس اوراق بهادار تهران حضور داشته اند، انتخاب شد. عوامل مورد بررسی شامل اندازه شرکت، نسبت بدهی، مالیات بر درآمد، ساختار سرمایه و نوسانات سود می باشد. برای بررسی هموارسازی سود از مدل تعدیل شده جونز و برای آزمون مدل اصلی از تحلیل رگرسیون ترکیبی استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که نسبت بدهی بر هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران موثر است و اندازه شرکت، مالیات بر درآمد، ساختار سرمایه و نوسان های سود تاثیری بر هموارسازی سود در نمونه-ی آماری مورد بررسی ندارد. واژه های کلیدی: هموارسازی سود، اقلام تعهدی اختیاری، مدل تعدیل شده جونز، اندازه شرکت، مالیات بر درآمد، ساختار مالکیت، نوسانات سود
پروانه عظیمی دستگردی ناصر ایزدی نیا
چکیده فرصت های رشد سرمایه گذاری بخش مهمی از ارزش شرکت را تشکیل می دهند. به همین دلیل سرمایه گذاران هنگام ارزیابی شرکت بر اساس اطلاعات حسابداری، فرصت های بالفعل و بالقوه رشد سرمایه گذاری را مد نظر قرار می دهند. این پژوهش به بررسی تاثیر رشد سرمایه گذاری بر ارتباط بین سود و ارزش جاری هر سهم در سطوح متفاوت سودآوری پرداخته است. بدین منظور نمونه ای متشکل از 60 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی 1380 الی 1389 مورد بررسی قرار گرفت. رشد سرمایه گذاری بر اساس ارزش دفتری واقعی حقوق صاحبان سهام محاسبه شده است. هم چنین برای آزمون فرضیه ها، از تحلیل رگرسیون تک متغیره و چند گانه، به روش آزمون رگرسیون مقطعی دو مرحله ای فاما و مکبث استفاده شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که در سطوح متفاوت سودآوری بین سود و ارزش جاری هر سهم همواره رابطه ای مثبت و معنادار، البته با یک روند نزولی از سطوح با سودآوری بالا به سمت سطوح با سودآوری پایین، وجود دارد. که این امر موید اهمیت و ارزش اطلاعاتی متغیر حسابداری سود هر سهم می باشد. هم چنین نتایج بیانگر آن است که، در شرکت های با سودآوری بالا رشد سرمایه گذاری بر ارتباط بین سود و ارزش جاری هر سهم تاثیر مثبت و معنادار دارد. در واقع رشد سرمایه گذاری در شرکت های با سودآوری بالا دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی است که منجر به افزایش ارزش جاری سهام می شود. واژه های کلیدی: رشد سرما یه گذاری، سود هر سهم، ارزش جاری هر سهم، سود آوری.
مهدی هادی نژاد ناصر ایزدی نیا
یکی از پدیده های غیر عادی بازار سرمایه که با استفاده از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای قابل توجیه نیست، پدیده صرف ارزش یا مازاد بازده سهام ارزشی نسبت به سهام رشدی است. اگر چه در بسیاری از بازارهای سرمایه دنیا وجود این پدیده به اثبات رسیده است، اما بر سر دلایل آن اختلاف نظرهایی وجود دارد. عده ای از صاحب نظران، این تفاوت بازده را ناشی از خطاهای رفتاری سرمایه گذاران و عده ای دیگر ناشی از تفاوت سطح ریسک این دو دسته از سهام می دانند. این پژوهش به بررسی این موضوع می پردازد که آیا پس از کنترل ریسک سهام ارزشی و رشدی می توان شاهدی مبنی بر واکنش بیش از اندازه سرمایه گذاران نسبت به معیارهای عملکردی سهام ارزشی و رشدی در گذشته یافت یا خیر. معیار های عملکردی مورد نظر در این پژوهش شامل رشد فروش، رشد سود آوری و بازده سهام در گذشته می باشد. به منظور بررسی این موضوع، نمونه ای شامل 121 شرکت طی دوره زمانی 1380 تا 1389 و در قالب دو دوره 5 ساله تشکیل و آزمون پورتفو مورد مطالعه قرار گرفته است. برای بررسی فرضیه های پژوهش از دو روش آزمون پورتفو و روش رگرسیون با استفاده از داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که نمی توان خطاهای رفتاری سرمایه گذاران را علت بروز صرف ارزش در بازار سرمایه ایران دانست، بلکه یک رابطه مستقیم بین ریسک و بازده سهام ارزشی و رشدی وجود دارد که این موضوع موید توجیه عقلایی در خصوص بروز صرف ارزش می باشد.
احمد عابدینی مهسا قندهاری
در این پژوهش سعی شد تا با استفاده از مدیریت بهینه دارایی وبدهی (ترازنامه) بانک تجارت، ثروت سهامداران حداکثر گردد. در ابتدا براساس هدف مدیریت دارایی وبدهی که حداکثر سازی ثروت سهامداران است ، معیارها و زیر معیارهای حداکثرسازی ثروت سهامداران شناسایی شدند. ثروت سهامداران تحت تاثیر دو عامل قرار می گیرد. این دو عامل عبارتند از : ریسک و بازده. هرچه بازده افزایش یابد، ثروت سهامداران افزایش یافته و هرچه ریسک کاهش یابد ، ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت. در نتیجه تمام تصمیمات مالی تحت تاثیر دو عامل ریسک و بازده قرار می گیرد(تهرانی ، 1388). براساس نظر کارشناسان بانک تجارت 4 زیر معیار برای معیار ریسک شناسایی شدند، که عبارتند از : ریسک نقدینگی ، ریسک بازار ، ریسک اعتباری ، ریسک عملیاتی برای بدست آوردن زیرمعیارهای بازده نیز به صورت زیر عمل شد : بازدهی که سهامداران از داشتن سهام بدست می آورند عبارتند از(تهرانی ، 1388) : 1- افزایش قیمت سهام که اصطلاحا سود سرمایه نامیده می شود. 2- دریافت سود سرمایه و سایر مزایا بنابراین بازده شامل دو زیر معیار است اما این دو زیرمعیار به طور مستقیم با ترازنامه ارتباط ندارند. بنابراین در این پژوهش از معیار سود به جای بازده استفاده شد. برای شناسایی زیرمعیارهای سود ، صروت سود و زیان مورد مطالعه قرار گرفت. به طور خلاصه زیرمعیارهای سود عبارتند از : نرخ سود ، تسهیلات اعطایی ، اوراق مشارکت و سرمایه گذاری ها و مشارکت ها بنابراین هدف حداکثرسازی ثروت سهامداران شامل دو معیار ریسک و بازده و هشت زیرمعیار (هشت هدف) می باشد. در مرحله بعد و از آن جایی که این اهداف از درجه اهمیت یکسانی برخوردار نبودند ، اهداف با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه ای فازی وزن دهی و رتبه بندی شدند. به منظور وارد کردن وزن اهداف در مدل ، وزن ها از حالت فازی خارج شدند و طبیعتا مسئله چند هدفه طراحی شده نیز قطعی می گردد. در ادامه اهداف و محدودیت های ساختاری مدل سازی شدند . محدودیت های ساختاری شناسایی شده در این مدل به دو صورت محدودیت های قانونی و محدودیت های مدیریتی می باشند . به منظور بدست آوردن مقادیر ریالی هریک از اقلام ترازنامه ، این مدل با استفاده از روش برنامه ریزی آرمانی حل شد.
سید حسین احسانی ناصر ایزدی نیا
مدیران شرکت ها به منظور جلوگیری از هزینه عدم نقدینگی در کوتاه مدت و نیز حفظ منافع خود اقدام به نگهداری وجه نقد می نمایند. افزایش نقدینگی شرکت ها احتمال سرمایه گذاری در پروژه های کم ارزش را افزایش می دهد که این موضوع به ایجاد تضاد منافع میان مدیران و مالکان منجر می گردد. در چنین شرایطی، محافظه کاری حسابداری به عنوان مکانیزمی جهت کاهش هزینه های نمایندگی میان مدیران و سهامداران مطرح می گردد. از این رو محافظه کاری حسابداری زیان ناشی از سرمایه گذاری در پروژه های کم ارزش را به موقع گزارش می کند که این امر مانع از سرمایه گذاری مدیر در چنین پروژه هایی می گردد. بدین ترتیب اعمال محافظه کاری حسابداری باعث استفاده کاراتر از وجه نقد و به عنوان جایگزینی برای نظارت خارجی و کاهش هزینه های نمایندگی مطرح می گردد. سوالی که در این تحقیق مطرح می گردد اینست که آیا ارزش یک ریال اضافی نگهداشت وجه نقد، در شرایط محافظه کاری حسابداری بر بازده سهام شرکت تأثیر مثبت دارد؟ به منظور پاسخگویی به این سوال، سه فرضیه تدوین شده است. جهت آزمون این فرضیهها، نمونهای از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای 1385 تا 1389 انتخاب گردید. همچنین در این پژوهش به منظور اندازه گیری محافظهکاری از معیار محافظه کاری گیولی و هاین(2000) و برای آزمون فرضیهها از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی و مدل دادههای ترکیبی استفاده شد. نتایج حاصل از برآورد مدل های پژوهش حاکی از آن است که بین تغییر در ارزش بازار سهام با تغییر در نگهداشت وجه نقد رابطه مستقیم وجود دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با افزایش سطح نگهداشت وجه نقد در شرکت، بازده سهام افزایش می یابد. نتایج همچنین نشان می دهد که تحت تأثیر حسابداری محافظه کارانه، رابطه بین بازده سهام و سطح نگهداشت وجه نقد شدیدتر و رابطه بین بازده سهام و سطح نگهداشت خالص وجه نقد ضعیف تر می شود.
مجید جمشیدی علی عطافر
پخش آگهی های بازرگانی از سازمان صدا و سیمای ج .ا.ا. بطور کلی و از صدا و سیمای مرکز اصفهان به طور خاص نکات و مسائل زیادی را در زمینه های مالی ، اقتصادی ، فرهنگی اجتماعی ، سیاسی و ...در بردارد که اکثر موضوعات و مسائل مالی و اقتصادی در زمینه های سود، کارایی ، هزینه های ثابت و متغیرفرصت های مالی ایجاد شده ناشی از پخش اگهی بازرگانی تلویزیونی و... است . هر یک از کارکنان راجع به موارد فوق نظرات مختلفی ابراز می دارند که بیانگر نگرش آنان نسبت به مسائل مالی و اقتصادی پخش آگهی بازرگانی از سیمای مرکز اصفهان است . بدین لحاظ در این تحقیق نگرش کارکنان نسبت به کارائی ، هزینه ها ، حاشیه فروش (فرصت های مالی ایجاد شده ) ناشی از پخش آگهی بازرگانی از سیمای مرکز اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است . همچنین مقایسه آن نگرش با واقعیات و تعیین شکاف موجود بین نگرش کارکنان و واقعیات راجع به کارآئی ،هزینه ها و حاشیه فروش پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی در قالب فرضیات اصلی و فرعی ذیل مورد بررسی قرار گرفته است : 1ـ فرض اصلی : بین کارائی واقعی پخش یک دقیقه اگهی بازرگانی تلویزیونی با نگرش مدیران و کارکنان در این مورداختلاف معنی داری وجود دارد. 2ـ فرضیات فرعی : الف : در مورد هزینه های متغیر پخش یک دقیقه آگهی تلویزیونی اختلاف معنی داری بین نگرش کارکنان و مدیران از یک سو و واقعیات از سوی دیگر وجود دارد. ب : در مورد سود( حاشیه فروش ) پخش یک دقیقه اگهی بازرگانی تلویزیونی اختلاف معنی داری بین نگرش افرادو روشهای حسابداری صنعتی وجود دارد. فرضیات فوق به روش توصیفی و پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند. با استفاده از روشهای حسابداری صنعتی ، زمان سنجی و نظر سنجی دو دسته اطلاعات جمع آوری و با هم مقایسه شده اند.در نتیجه این بررسی و مقایسه شکافهای موجود تعیین گردیده است . جامعه آماری مورد بررسی متشکل از کلیه کارکنان (اعم از مدیران ، سرپرستان و کارکنان گروههای تولیدی ، قسمت های فنی ،پخش صدا و سیمای مرکز اصفهان ) مشتمل بر 215 نفر بوده اند . پس از تجزیه و تحلیل و نگرشها وتطابق آن با واقعیات نتایج زیر حاصل گردیده است : الف ) حیطه مطالعات واقعی پیرامون کارآیی ، هزینه ها و غیره 1ـ محاسبات انجام شده نشان می دهد که از دیدگاه اقتصادی و مالی سازمان صدا و سیما نه تنها از پخش آگهی بازرگانی تلویزیونی سودی کسب نمی کند بلکه متضرر هم می گردد. 2ـ ارقام هزینه های پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی از سیمای مرکز اصفهان ( اعم از ثابت و متغیر) طبق اطلاعات موجود بیشتر از درآمد ثابت 450000 ریالی آن است . 3ـ کارآیی داخلی پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکز اصفهان طبق محاسبات واقعی کمتر از عدد یک است که این امر مبین عدم بهره برداری مطلوب و بهینه از منابع و امکانات رسانه ای پخش سیمای مرکز اصفهان از دیدگاه اقتصادی و مالی می باشد. به عبارت دیگر میزان ستانده بخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیون از سیمای مرکز اصفهان کمتر از میزان داده های آن است . ب ) حیطه مطالعه و بررسی نظرات و نگرش کارکنان پیرامون کارآیی هزینه و غیره 1ـ کارکنان در محاسبات هزینه (داده ) پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکزاصفهان صرفاً هزینه هایی را که ملموس ترند و ارتباط مستقیم با پخش آگهی بازرگانی تلویزیونی دارند مد نظر قرار داده و هزینه های ثابت سرمایه ای پخش سیما را که قبلاً انجام شده در محاسبات به عنوان هزینه پخش اگهی در نظر نگرفته اند. 2ـ لحاظ نکردن تمامی هزینه های ثابت سرمایه ای پخش سیما در داده های نسبت کارایی داخلی پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکز اصفهان موجب شده است که این نسبت بیشتراز عدد یک باشد و نشان دهنده آن است که میزان ستانده بیشتر از داده است . به عبارت دیگر سازمان صدا و سیما با پخش آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکز اصفهان سود کسب می نماید. با توجه به نتایج فوق و اطلاعات و ارقام بدست آمده علت اصلی شکاف بین دو حیطه مورد مطالعه راباید در قسمت هزینه های جستجو کرد. زیرا نگرش افراد جامعه اماری بگونه ای است که فقط هزینه های متغیر و ملموس را مد نظر قرار داده اند و به هزینه های ثابت پخش آگهی توجه نکرده اند.
مهدی جعفری حاجی آبادی ناصر ایزدی نیا
حسابرسی مبتنی بر ریسک بر این فرض زیر بنایی استوار است که بیشتر منابع حسابرس می بایست به حساب هایی که پر ریسک تر می باشند، اختصاص یابد. مدیران گزارشگر مالی ممکن است این تخصیص را پیش بینی کنند و به طور عامدانه حساب های به ظاهر کم ریسک را دست کاری (تقلب) کنند و از این استراتژی حسابرس سوء استفاده نمایند. اگر حسابرس این استراتژی مدیر را پیش بینی نکند، ریسک بیان نادرست در حساب کم ریسک بیشتر از حساب پر ریسک خواهد شد. از طرفی تئوری بازی ها یک تئوری ریاضی در موقعیت های تصمیم گیری متقابل است. در هر بازی، بازیکنانی با استراتژی های مختلف وجود دارند که با توجه به پی آ مدها بازی منجر به یک سری نتایج می گردد هدف از انجام این مطالعه آن است که آیا حسابرس استراتژیک ، انتظارات مدیر را پیش بینی می کند و چگونه به آن پاسخ می دهد و آیا این امر منجر به افزایش حساسیت حسابرس نسبت به ریسک استراتژیک تقلب در میان حساب های مختلف می گردد . در این پژوهش، حسابرس و مدیر به عنوان دو بازیکن که در بازی حسابرسی مبتنی بر ریسک بازی می کنند، فرض شده اند. جهت انجام این پژوهش به کمک اقتصاد تجربی، آزمایشگاهی طراحی گردید و شرایط یک بازی بین حسابرس و مدیر در قالب بازی حدس رنگ تیله شبیه سازی گردید. آزمایشگاه توسط سایت تحت وب به آدرس "accjafari.ir "برای این منظور اداره شد. در این تحقیق 178 نفر از دانشجویان رشته حسابداری و مدیریت در این سایت به تعامل پرداختند. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از تجزیه و تحلیل واریانس چند عاملی و اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در شرایط استراتژیک حسابرسانی که دلیل (نشانه) استراتژیک دریافت می کنند نسبت به حسابرسانی که چنین دلیلی دریافت نمی کنند منابع بیشتری را به حساب به ظاهر کم ریسک تخصیص می دهند. همچنین مشاهده گردید مدیران نیز در شرایط استراتژیک و با پیش بینی مقدماتی استراتژی حسابرس حساب کم ریسک را بیشتر از حساب پرریسک دست کاری کردند. علاوه بر این اگرچه افزایش در سطح منابع در دسترس منجر به کاربرد بیشتر منابع می گردد، اما تأثیر استدلال استراتژیک را قوی تر می کند. واژگان کلیدی: ریسک استراتژیک تقلب ، استدلال استراتژیک ، اقتصاد تجربی، تئوری بازی ها ، مدل حسابرسی مبتنی بر ریسک ، حساسیت حسابرس
مهدی میرزایی ناصر ایزدی نیا
محافظه کاری شرطی از ویژگی های بارز سیستم اندازه گیری حسابداری است. یکی از معیارهای اندازه گیری محافظه کاری شرطی، عدم تقارن زمانی سود است. عدم تقارن زمانی سود با توجه به اجزای سود در مبنای تعهدی حسابداری به دو بخش عدم تقارن زمانی اقلام تعهدی و عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی تفکیک می شود. عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی مرتبط با خصوصیات فرایند بنیادی سودآوری عملیات شرکت است. این خصوصیات، تعیین کننده الگوی منظم بازده و جریان های نقدی عملیاتی در طول مراحل چرخه عمر شرکت هستند. ارتباط بین بازده و جریان های نقدی عملیاتی در محیط های خوش خبر و بد خبر در طول مراحل چرخه عمر شرکت متفاوت است. بنابراین عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی در بین شرکت های در حال رشد و شرکت های بالغ متفاوت است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی در بین شرکت های در حال رشد و شرکت های بالغ است. برای دستیابی به هدف مذکور، یک فرضیه اصلی و شش فرضیه فرعی تدوین و نمونه ای به روش حذف منظم از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1381تا 1389 انتخاب گردید. برای اندازه گیری مرحله ای که شرکت در طی مراحل چرخه عمر خود در آن قرار دارد، از ترکیب معیارهای متداول اندازه گیری مراحل چرخه عمر شرکت در ادبیات حسابداری و مالی استفاده شد. همچنین برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش حداقل مربعات تعمیم یافته و شیوه داده های تلفیقی استفاده گردید. نتایج حاصل از براورد الگوهای پژوهش حاکی از آن است که اثر متغیر مرحله چرخه عمر شرکت بر عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی منفی و معنی دار است. به عبارت دیگر، عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی در شرکت های در حال رشد نسبت به شرکت های بالغ بیشتر نیست. نتایج همچنین نشان می دهد که اثر اندازه شرکت، اهرم مالی شرکت و سن شرکت بر عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی مثبت و معنی دار و نسبت سود تقسیمی هر سهم و رشد فروش شرکت منفی و معنی دار است. علاوه بر این، اثر مخارج سرمایه ای شرکت بر عدم تقارن زمانی جریان نقدی عملیاتی مثبت ولی معنی دار نیست. تمامی این نتایج از یافته فرضیه اصلی پژوهش حمایت می کند. نتایج حاصل مغایر با نتایج مورد انتظار در مبانی نظری و فرضیه های تدوین شده است، زیرا اکثریت شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در مراحل بلوغ یا افول خود قرار دارند. علاوه بر این، برای به دست آوردن نتایج مورد انتظار در مبانی نظری نیاز به این است که شرکت ها در مراحل گوناگون چرخه عمر قرار داشته باشند که این مورد درباره شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مصداق ندارد.
هادی جعفری ناصر ایزدی نیا
هر ساله درصد بسیار بالایی از اعتبار بودجه کل کشور، برای اجرای طرح های تملک دارایی های سرمایه ای اختصاص می یابد. اما سیستم حسابداری و گزارشگری فعلی دارایی های سرمایه ای دارای نارسائی های عمده ای می باشد. بنابراین وجود یک سیستم حسابداری و گزارشگری مطلوب با توجه به شرایط محیطی ایران ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش با استفاده از روش دلفی، اطلاعات مورد نیاز جهت پاسخ به پرسش های پژوهش جمع آوری گردید. توجه به اطلاعات به دست آمده از سوال اول، نارسائی های سیستم حسابداری و گزارشگری دارایی های سرمایه ای در چهار حوزه ؛ الف- عدم استقرار نظام حسابداری و گزارشگری مالی مطلوب ب- کیفیت نامناسب گزارش های ارائه شده در ارتباط با طرح های تملک دارایی های سرمایه ای ج- مشکلات موجود در فرآیند حسابرسی طرح-های تملک دارایی های سرمایه ای و د- مدیریت مالی نامناسب طرح های تملک دارایی سرمایه ای مورد کاوش قرار گرفت. با توجه به نتایج آزمون انجام شده در ارتباط با هریک از عوامل، مشخص گردید که اعضاء گروه دلفی در مورد عدم انطباق سیستم فعلی حسابداری و گزارشگری دارایی های سرمایه ای در واحدهای دولتی ایران با استانداردهای متداول حسابداری دولتی اتفاق نظر داشته و تفاوت معناداری در این خصوص بین دیدگاه آنان وجود ندارد. در ارتباط با سوال دوم تحقیق که بیانگر تعیین ویژگی های مطلوب گزارشگری دارایی های سرمایه ای می باشد، با توجه به نتایج آزمون صورت گرفته، می توان بیان نمود که اعضاء گروه دلفی در خصوص 17 عامل مطروحه به عنوان ویژگی های مطلوب گزارشگری دارایی های سرمایه ای نیز اتفاق نظر داشته و تفاوت معناداری در دیدگاه آنان وجود ندارد.
اعظم فلاحیان مهرجردی ناصر ایزدی نیا
گسترش روز افزون بازار سرمایه، نیاز سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان به شناخت و ارزیابی شرکت ها را در پی خواهد داشت. از جمله معیار هایی که برای ارزیابی شرکت ها مورد توجه سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان می باشد، هزینه سرمایه و نرخ رشد شرکت هاست. در صورتی که بتوان این دو معیار را برآورد نمود تصمیمات سرمایه گذاری با اطمینان بیشتری صورت خواهد پذیرفت. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت برآورد هزینه سرمایه و نرخ رشد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. همجنین از دیگر اهداف این پژوهش، بررسی تاثیر عواملی منتخب بر سود پیش بینی شده در بورس اوراق بهادار تهران است، که این عوامل منتخب شامل سود سال جاری، ارزش بازار سال جاری و سال گذشته سهام، ارزش دفتری سال جاری و سال گذشته سهام می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف در حوزه پژوهش های کاربردی قرار گرفته، و همچنین از آنجا که پژوهش حاضر به توصیف وضعیت متغیر ها پرداخته، از لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی می باشد. در این پژوهش نمونه گیری با استفاده از روش حذف سیستماتیک صورت گرفته، که بر این اساس 79 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب شده، که این شرکت ها در بازه زمانی 1379 الی 1391 مورد بررسی قرار گرفته اند. در پژوهش حاضر، بر اساس برآورد های حاصل از مدل های ساده و توسعه یافته و با استفاده از مدل های ارائه شده برای برآورد هزینه سرمایه و نرخ رشد، هزینه سرمایه و نرخ رشد شرکت ها برآورد و سپس با هزینه سرمایه و نرخ رشد واقعی شرکت ها مقایسه شد، نتیجه آزمون t حاکی از این مطلب بود که با استفاده از مدل های ارائه شده در این پژوهش امکان برآورد هزینه سرمایه وجود ندارد. اما نرخ رشد را می توان بر اساس ضرایب حاصل از مدل توسعه یافته برآورد نمود. همچنین نتایج برآورد مدل های پژوهش نشان می دهد که سود سال جاری و ارزش بازار سال جاری سهام بر سود پیش بینی شده آتی شرکت ها تاثیر گذار است. همچنین نتایج نشان از عدم تاثیر گذاری ارزش دفتری سال جاری و گذشته سهام و ارزش بازار سال گذشته سهام بر سود پیش بینی شده آتی سهام دارد.
ابراهیم علی ثانی ناصر ایزدی نیا
بحث در مورد سرمایه گذاری از مدت ها پیش مورد توجه مردم بوده و قدمت طولانی دارد. امروزه نیز با توجه به پیشرفت سریع بازار های سرمایه توجه بیش از پیش مردم را به خود اختصاص داده است. در حوزه سرمایه گذاری دو متغیر ریسک و بازده نقش تعیین کننده ای در تصمیم گیری سرمایه گذاران دارند. تاکنون پژوهش های مختلفی در مورد شناسایی متغیر های اثر گذار بر این دو متغیر انجام شده است. در حوزه ریسک، پژوهشگران با دو نوع ریسک مواجهند، یکی ریسک سیستماتیک است، که مربوط به تغییرات بازار می شود و دیگری ریسک غیر سیستماتیک می باشد. طی پژوهش های انجام شده در حوزه ریسک سیستماتیک، تاثیر انواع متغیر ها را بر روی این متغیر آزمون شده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر تاثیر برخی از متغیر های حسابداری بر ریسک سیستماتیک مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور با توجه به مبانی نظری موجود، چند متغیر تأثیر گذار بر ریسک سیستماتیک از قبیل فرصت های رشد، اهرم عملیاتی و اهرم مالی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش حذف سیستماتیک، نمونه ای متشکل از 80 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1381 تا 1390 انتخاب گردید. با توجه به متغیر ها و مبانی نظری پژوهش سه فرضیه برای پژوهش مطرح شده و برای آزمون فرضیه ها از روش های اقتصاد سنجی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد فرصت های رشد و اهرم مالی شرکت بر ریسک سیستماتیک شرکت تأثیر می گذارند و اهرم عملیاتی شرکت بر ریسک سیستماتیک شرکت تأثیری ندارد. همچنین نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که شرکت هایی که دارای فرصت های رشد بیشتر و اهرم مالی بالایی هستند ریسک سیستماتیک بیشتری دارند.
سارا نعمتی ناصر ایزدی نیا
طی چند دهه اخیر، موضوع ساختار سرمایه و عوامل مؤثر بر آن بیش از پیش مورد توجه پژوهشگران حوزه ادبیات مالی قرار گرفته است. یکی از مهمترین اجزای هر فعالیت اقتصادی فراهم کردن منابع مالی مورد نیاز است، این منابع را می¬توان از محل حقوق صاحبان سهام یا بدهی تأمین کرد. تصمیم¬های اتخاذ شده در این زمینه در راستای افزایش ارزش شرکت است. موضوع ساختار سرمایه از جمله مسائلی است که تاکنون پژوهش¬های و آزمون-های زیادی در ارتباط با آن انجام شده است و در حال حاضر نیز پژوهش¬های نظری و بررسی های تجربی در مورد آن ادامه دارد. پژوهش¬های بسیاری در زمینه تعدیلات هزینه صورت گرفته است زیرا پژوهش ها بیان می کنند که اکثر شرکت ها اهرم هدف دارند، اما سرعت رسیدن به اهرم هدف، بسیار پایین است. این پژوهش به بررسی تأثیر پروژه های عظیم سرمایه کذاری بر هزینه های تعدیل ساختار سرمایه می پردازد، فرصت¬های سودآور سرمایه¬گذاری سبب می¬شود که شرکت منابع خارجی را افزایش دهد و در این رابطه اهرم می¬تواند با صدور سهام و یا بدهی تعدیل شود.با توجه به مطالب فوق، این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال است که آیا فعالیت¬های عظیم سرمایه¬گذاری فرصتی را برای شرکت¬های ایرانی فراهم می¬کند که اهرم مالی¬شان را با هزینه¬های حاشیه¬ای پایین¬تر تعدیل کنند. در این پژوهش شرکت¬ها در بازه زمانی 1381 تا 1390 از بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شده¬اند، و دو فرضیه اصلی برای آزمون تدوین شده¬اند سرمایه¬گذاری عظیم بر ساختار سرمایه تأثیر دارد و مراحل پروژه بر اهرم هدف تأثیر منفی دارند. مدل¬های خطی مورد استفاده در این پژوهش، مدل¬های رگرسیونی چند متغیره است این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است واز لحاظ ماهیت توصیفی - همبستگی است.یافته¬های پژوهش مؤید آن است که با افزایش انحراف از اهرم هدف، تغییرات اهرم مالی کاهش می¬یابند؛ شرکت، کمتر از بدهی که یکی از روش¬های تأمین مالی است استفاده می¬کند و به منظور تأمین مالی به انتشار سهام رو می¬آورند. تغییرات اهرم هدف بی¬معنی است و بیانگر این است که شرکت¬هایی ایرانی بدون توجه به تغییرات میزان اهرم هدف در طی دوره سرمایه¬گذاری، تأمین مالی می¬کنند. متغیر زمان¬سنجی بازار در شرایطی منفی و معنادار و در شرایط دیگر مثبت و معنادار است. تغییرات اهرم هدف در سال¬های سرمایه¬گذاری و غیر سرمایه¬گذاری یک تأثیر ندارند. فرض انحراف از اهرم هدف در سال¬هایی که سرمایه¬گذاری اتفاق می¬افتد معنادار است. تأثیر مراحل پروژه¬های سرمایه¬گذاری مؤید این است که شرکت¬های سهامی در ایران در مراحل اولیه پروژه به انتشار سهام می¬پردازنند و در مراحل میانی و پایانی از بدهی به منظور تأمین مالی استفاده می¬کنند.
مهسا حق وردی ناصر ایزدی نیا
در این پژوهش رابطه بین اندازه شرکت و تقسیم سود نقدی با خطای پیش بینی جریان وجه نقد عملیاتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار مورد بررسی قرار گرفته است.یکی از اهداف گزارشگری مالی ارائه اطلاعات برای پیش بینی جریانهای نقدی بیان شدهاست.در بسیاری از تصمیمات مالی پیش بینی جریان های نقدی نقش محوری دارد.از این رو پیش بینی جریان های نقدی برای استفاده کنندگان درون و برون سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.این پژوهش برای تعیین نمونه آماری از روش حذفسیستماتیک استفاده شدهو در نهایت 98 شرکت در بازه زمانی 86-91 مورد بررسی قرار گرفته اند.نتایج نشان میدهنداندازه شرکت با خطای پیش بینی جریان وجه نقد عملیاتی تاثیر مثبت و معنادار می گذارد و تقسیم سود نقدی بر خطای پیش بینی جریان وجه نقد عملیاتی تاثیر منفی و معنادار می گذارد.
مژگان تنباکویی ناصر ایزدی نیا
امروزه بر سود حسابداری به عنوان یک معیار ارزیابی عملکرد جهت تصمیم گیری های اقتصادی از جنبه های متفاوت، انتقاداتی وارد است. این موضوع نشان دهنده این است که علاوه بر کمیت سود، کیفیت آن نیز ممکن است تحت تاثیر دستکاری ها و اهداف خاص مدیران قرار گیرد. کیفیت سود یک ویژگی بسیار مهم گزارش های مالی است که بر تخصیص مناسب سرمایه اثر می گذارد. به دلیل اینکه سود یک داده مهم در مدل های ارزیابی سرمایه گذاران و اعتباردهندگان می باشد، شرکت هایی که کیفیت سود ضعیف تری دارند به داشتن هزینه های سرمایه بالاتری تمایل دارند. در پژوهش های قبلی عمدتا بر تاثیر ویژگی های یک شرکت خاص بر کیفیت سود تکیه شده است، اما در این پژوهش سعی شده است برای اولین بار تاثیر توانایی مدیریتی بر کیفیت سود مورد بررسی قرار گیرد. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانایی مدیریتی بر کیفیت سود می باشد. برای بررسی این موضوع دو فرضیه تدوین و نمونه ای از بین شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1381-1387 انتخاب شد. متغیر مستقل در این پژوهش توانایی مدیریتی است که با تعدیل کارایی هر شرکت به وسیله روش تحلیل پوششی داده ها محاسبه شده است. پایداری سود و ارائه مجدد صورت های مالی (سود و زیان) به عنوان متغیرهای وابسته پژوهش در نظر گرفته شد. در این پژوهش از روش رگرسیون داده های ترکیبی جهت برآورد مدل رگرسیونی مربوط به آزمون فرضیه ها استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول نشان می دهد که توانایی مدیریتی بر ارائه مجدد صورت های مالی (سود و زیان) تاثیر منفی دارد. بدین معنی که مدیران تواناتر، ارائه مجدد صورت های مالی را کمتر ارائه می کنند و در نتیجه کیفیت سود بالاتری دارند. نتایج آزمون فرضیه دوم تاثیر توانایی مدیریتی بر پایداری سود را به عنوان معیاری از کیفیت سود تایید نکرد.
مهتاب داورزاده سعید صمدی
چکیده ندارد.
مصطفی دری سده ناصر ایزدی نیا
چکیده ندارد.
زهرا سبزواری ناصر ایزدی نیا
چکیده ندارد.
نوردین اکبری حسین آبادی علی سعیدی
چکیده ندارد.
مجتبی دهقان پور وحید ناصر ایزدی نیا
چکیده ندارد.
محسن رحیمی دستجردی ناصر ایزدی نیا
چکیده ندارد.
امین حاجیان نژاد ناصر ایزدی نیا
چکیده ندارد.