نام پژوهشگر: محمدحسین جمشیدی
هاشم محمودی گنبدی صدرالدین موسوی
کلیات الف – بیان مسأله موضوع استبداد سیاسی و لگام گسیختگی قدرت از مهمترین موضوعاتی است که از دوران باستان تاکنون نظر اندیشمندان مختلف را به خود معطوف کرده است از سقراط و افلاطون و ارسطو گرفته تا ژان ژاک روسو و جان لاک و منتسکیو نسبت به آثار زیانبار بی قانونی و خودسری حکومتها آگاه بوده و همیشه در پی آن بودند که با ارائه نظریات مختلف همانند تفکیک قوا، نظارت قوا بر همدیگر و ... قدرت را تحت کنترل در آورده و از خودسری حاکمان جلوگیری کنند. در ایران معاصر نیز پس از برخورد جامعه با اندیشه های مدرن جوامع غربی این موضوع اهمیت خاصی پیدا کرد؛ اوج این مباحث در انقلاب مشروطه ایران نمود پیدا کرد که مهمترین خواسته مشروطه خواهان از بین رفتن استبداد و ایجاد حکومت قانون بود. یکی از مهمترین اندیشمندانی که در این دوره به بحث و بررسی پیرامون موضوع استبداد و مفاهیمی مدرنی مانند آزادی، برابری، قانونگذاری و... پرداخت علامه نائینی بود، ایشان با نگارش کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله درصدد دفاع از مشروطیت و موضع گیری بر علیه استبداد قاجار برآمد. علامه نائینی با وجود اعتقاد به حکومت عالمان دینی با در نظر گرفتن مقتضیات زمان در پی ایجاد حکومت آنان نیست بلکه وی در پی نزدیک کردن حکومت سلطنتی به حکومت مورد نظر خویش است بنابراین ایشان حکومت مشروطه را به حکومت اسلامی نزدیکتر می داند زیرا معتقد است که سلطنت استبدادی هم غصب مقام الهی و هم غصب جایگاه امام و هم غصب حقوق مردم بوده در حالیکه سلطنت مشروطه فقط غصب مقام امام معصوم بوده اگر چه آن نیز با اذن عالمان دینی قابل رفع بود. بر اساس همین استدلال وی به دفاع از مشروطیت می پردازد و در پی محدودیت قدرت با استفاده از ابزارهایی مانند قانون و قانونگذاری، مشارکت و نظارت مردم و... است. در پی شکست انقلاب مشروطه و ناکامی رهبران آن در ایجاد نظام حکومتی مبتنی بر آرمانهای مشروطه، استبدادی به مراتب قدرتمندتر از استبداد قاجاریه در دوره پهلوی به وجود آمد. این استبداد سیاسی و خودسری رضاشاه و پسرش محمدرضا نابسامانیها و در پی آن نارضایتیهایی را موجب گردید. با درک و مشاهده ی این امور و به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332 که به سقوط دولت مصدق انجامید و در پی آن محمدرضا شاه در صدد تمرکز هر چه بیشتر قدرت برآمد؛ امام خمینی را به مقابله با استبداد پهلوی واداشت؛ از مطالعه و بررسی آثار امام خمینی می توان به این نکته پی برد که ایشان پس از آنکه پی برد که رژیم پهلوی قابل اصلاح نیست با طرح نظریه حکومت اسلامی مبتنی بر حاکمیت ولی فقیه به مبارزه بر علیه حکومت استبدادی پهلوی برخاست. وی با رد همه حکومتهای سلطنتی، موروثی و پادشاهی تنها حکومت مشروع در دوره غیبت را حکومت ولی فقیه می داند. وی با طرح این نظریه هم در صدد از بین بردن استبداد است و هم با پذیرش ابزارهای نوین محدودیت قدرت همانند مجلس نمایندگان مردم، تفکیک قوا و ... تلاش می کند که به جایگاه مردم در حکومت دینی بها دهد. مقایسه آراء امام خمینی و علامه نائینی و نظریه هر کدام از آنان در جهت مهار استبداد از اهمیت خاصی برخوردار است که در دوران معاصر منشأ تحولات سیاسی – اجتماعی مهمی بوده اند. بنابراین این پژوهش درصدد است به مقایسه آرای این دو اندیشمند بزرگ اسلامی که بر علیه استبداد دارای اندیشه های سیاسی مهمی هستند بپردازد. ب – ضرورت و اهمیت موضوع مشارکت افراد جامعه در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش از موضوعات مهم مورد توجه اندیشمندان سیاسی است. لگام گسیختگی قدرت و استبداد سیاسی از موانع اساسی مشارکت افراد جامعه در تعیین سرنوشت سیاسی خود می باشد از اینرو بحث تحدید و مهار قدرت حکومت از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. همچنین با توجه به اینکه اندیشه های سیاسی امام خمینی و علامه نائینی در دو رویداد سیاسی بزرگ در تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی موثر بوده است بررسی و غور در آراء این دو اندیشمند از اهمیت خاصی برخوردار است و مهمتر اینکه برای جلوگیری از ایجاد استبداد که علامه نائینی آن را در مقام کفر به خداوند می داند و امام خمینی درصدد مقابله با آن آن است نیازمند تعریف، شناسایی و راهکارهای برونرفت از استبداد سیاسی هستیم که برای یک حکومت مردم سالار دینی از اهمیت برخوردار است. ج- سوال اصلی و سوالات فرعی پژوهش 1) سوال اصلی مهمترین وجوه اشتراک و افتراق اندیشه های امام خمینی و علامه نائینی در رابطه با استبداد سیاسی و راهکارهای برونرفت از آن چیست؟ 2) سوالات فرعی 1- امام خمینی چه راهکارهایی را برای برون رفت از استبداد ارائه می دهد؟ 2- علامه نائینی چه راهکارهایی را برای برون رفت از استبداد ارائه می دهد؟ د- پیش فرضها 1- علامه نائینی و امام خمینی هر دو اندیشمند سیاسی هستند و در عرصه سیاست به نظریه پردازی پرداخته اند. 2- با توجه به تخصص فقهی نشأت گرفته از مکتب تشیع، آراء سیاسی این دو اندیشمند متأثر از منابع دینی و اسلامی بوده است. 3- علامه نائینی و امام خمینی هر دو مخالف حکومت استبدادی بودند و در راستای مقابله با آن به نظریه پردازی پرداخته اند. هـ– فرضیه اصلی علیرغم اینکه امام خمینی و علامه نائینی به عنوان دو متفکر اسلامی از منابع دینی متأثر بوده و به مخالفت با استبداد پرداخته اند؛ اما با توجه به مقتضیات سیاسی و اجتماعی دوره خویش هر یک برای مهار استبداد راهکارهای خاصی را ارائه نموده اند، علامه نائینی با توجه به استبداد افسار گسیخته قاجار، تحدید قدرت از طریق وضع قوانین بوسیله نمایندگان منتخب مردم و تبدیل سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه را مطرح نموده و امام نیز با توجه به تجربه ناموفق مشروطه و مبانی اجتهادی خویش به نظریه جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه رسیده اند؛ که در آن شخص فقیه عادل به دلیل صفات و ویژگیهای خاص خود به حکومت استبدادی گرایش پیدا نمی کند و از سوی دیگر نظارتهای چندگانه ساختاری بین قوا و نظارت مردم در قالب امر به معروف و نهی از منکر، محدود کننده قدرت حاکم می باشد.