نام پژوهشگر: محمد باقر نبوی

مطالعه ساختار اجتماعات مرجان ها در زیستگاه های مصنوعی سواحل خوزستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر 1389
  فریبا حیدری   سیمین دهقان مدیسه

این مطالعه به منظور بررسی ساختار اجتماعات مرجان های متکی بر زیستگاه های مصنوعی 6 و 7 ساله احداث شده در سواحل بحرکان واقع در شمال شرقی خلیج فارس انجام شد. نمونه های مرجانی به صورت فصلی، از بهار تا زمستان 1388، از4 ایستگاه جمع آوری شدند. یک ایستگاه در محل سازه های قدیمی(d) و سه ایستگاه در محل سازه های جدیدتر(a, b, c) انتخاب شد. نمونه برداری به طور تصادفی و با استفاده از کوادرات m 25/0 × 25/0 از طریق غواصی انجام شد. نتایج مشخص کرد که سازه های مصنوعی از لحاظ بیوماس به میزان زیادی توسط مرجان ها غالب بودند. همچنین مرجان های نرم و به ویژه گونه plumarella sp. بیش از 90% پوشش زنده را نیز به خود اختصاص دادند که این به دلیل ویژگی های فیزیکی و بیولوژیکی مربوط به سازه های مصنوعی می باشد. در طول دوره مطالعاتی 9 گونه مرجان نرم و تنها یگ گونه مرجان سخت مشاهده شد. در طول دوره نمونه برداری بیوماس کل و تنوع زیستی مرجان ها اختلاف معنی داری را نشان نداد. همچنین ایستگاه های واقع در محل سازه های جدید و قدیم دارای ترکیب گونه ای متفاوتی از مرجان ها بودند. گونه anthomasthus sp. در ایستگاه d دارای بیشترین بیوماس بود در حالی که در سایر ایستگاه ها مرجان plumarella sp. بیشترین بیوماس را به خود اختصاص داد. تفاوت های بین دو نوع سازه را می توان ناشی از تفاوت در مکان استقرار، اندازه، پروفیل و سن آنها دانست. ولی بین سه ایستگاه واقع در زیستگاه های مصنوعی جدیدتر اختلاف معنی داری در پارامترهای بیولوژیکی و ترکیب گونه ای مشاهده نشد، که می توان علت آن را مربوط به شکل ساختاری و ویژگی های محیطی مشابه دانست. نتایج مشخص می کند که زیستگاه های مصنوعی با افزایش هتروژنی بستر باعث بوجود آمدن زیستگاه های جدیدی می شود که در نهایت منجر به افزایش تنوع گونه ای در محیط می شود. با عملکرد بیولوژیک سالم سازه ها در افزایش اجتماعات سطوح پایین زنجیره غذایی، پیچیدگی و تنوع زیستی می توان گفت سازه هایی با این طراحی می تواند زیستگاهی مناسب مشابه بسترهای سخت طبیعی فراهم سازد. همچنین این بررسی نشان می دهد که بسترهای مصنوعی توانسته اند شرایط مورد نیاز برای تشکیل کلنی این مرجان ها، شامل شکل و نوع بستر، نور کافی و وجود جریانات به میزان لازم را فراهم کنند. علاوه بر نقش مرجان ها در تغذیه و ایجاد پناهگاه برای سایرآبزیان و با توجه به اهمیت آنها دراستفاده های دارویی و تولیدات طبیعی می توان از نتایج مطالعه حاضر در طراحی ریف های مصنوعی با هدف ساختن بستری برای رشد سریع این گونه ها استفاده کرد.

بررسی الگوی جمعیتی ماکروبنتوزهای دریای خزر در مصب رودخانه بابلرود و مقایسه آن با ناحیه ساحلی بابلسر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1388
  محمد برهانی جلودار   ابوالقاسم اسماغیلی

در تحقیق حاضر، تغییرات جمعیتی ماکروبنتوزهای دریای خزر، در نواحی ساحلی (تا عمق 15 متر) و مصبی رودخانه بابلرود مطالعه شد. بدین منظور، 3 ایستگاه در مصب و 9 ایستگاه در دریا بصورت ترانسکت هایی عمود بر ساحل تعیین شد. نمونه برداری ها از بستر و اندازه گیری فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب طی 4 فصل صورت گرفت. بر اساس نتایج، تنوع زیستی در دریا بیشتر از مصب بود در حالی که هم تراکم و هم پراکنش در ایستگاه های مصبی بیشتر از ایستگاه های دریایی بود. نمونه های بنتوز شناسایی شده متعلق به رده های پرتاران، کم تاران، دوکفه ای ها، شکم پایان، سخت پوستان و حشرات بودند. 1 نمونه تا سطح خانواده، 1 نمونه تا سطح جنس و 17 نمونه تا سطح گونه شناسایی شد. از این تعداد 11 مورد منحصرا دریایی و 1 مورد تنها در مصب مشاهده شدند. از نظر زمانی، در ایستگاه های مصبی در فصل تابستان بیشترین و در زمستان کمترین مقدار تراکم و بیومس بنتوزها مشاهده شد. ولی در مورد ایستگاه های دریایی حداکثر تراکم با توجه به نرخ بالای تولید مثل، در فصل بهار و حداکثر بیومس با توجه به رشد بدنی افراد مربوط به فصل زمستان بود. حداقل بیومس در ایستگاه های دریایی مربوط به بهار احتمالا بدلیل وجود فشار صیادی ماهیان بنتوزخوار و حداقل تراکم در فصل پاییز، بدلیل نرخ پایین بقای لاروها بود. حداقل تراکم و بیومس در ایستگاه های مصبی در تمامی فصول متعلق به ایستگاه 3 ( به ترتیب 86.6±1304 در فصل زمستان و0.58±10.7گرم در متر مربع در فصل بهار) و حداکثر آن ها در ایستگاه 1 ( به ترتیب77.7±5845 در فصل تابستان و0.12±43.3 گرم بر متر مربع در فصل پاییز) مشاهده شد. در ایستگاه های دریایی حداقل تراکم و بیومس در عمق 5 متر (به ترتیب 332.7±1599 در فصل پاییز و 1.83±12.2 در تابستان) و حداکثر آنها در عمق 15 متر ( به ترتیب 219±4338 در فصل بهار و 1.33±25.4در فصل زمستان) محاسبه شد. بنابراین در ایستگاه های مورد مطالعه رابطه مستقیم بین فاصله از ساحل و تراکم و بیومس بنتوزها وجود دارد. پس از آنالیز داده ها، مشخص شد که شوری مهمترین فاکتور موثر بر تنوع، تراکم و بیومس بنتوزها در مصب می باشد و مهمترین فاکتور موثر بر این موارد در دریا عمق آب و نوع دانه بندی رسوبات است.

هیستومورفولوژی و رشد ونمو پوست در ماهی هامور معمولی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1392
  شایان نادری   محمد باقر نبوی

چکیده برای انجام این تحقیق از هفته اول تا چهارم پس از هچ تعداد 15 قطعه لارو ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) حاصل از تکثیر مصنوعی در ایستگاه تحقیقات ماهیان دریایی بندر امام خمینی (ره) نمونه برداری شد. بعد از ثبوت نمونه ها براساس روش های متداول بافتی پاساژ و به روش هماتوکسیلین - ائوزین و اسید پریودیک شیف رنگ آمیزی شدند. نتایج میکروسکوپیک نشان از وجود سلول های اپیدرمی یک تا سه لایه حاوی سلول های موکوسی و لایه ی نازک درمی با بافت مزانشیم تمایز نیافته در پوست لاروهای یک هفته ای بود. همچنین افزایش ضخامت لایه اپیدرم، تعداد و اندازه ی سلول های موکوسی در لاروهای دو، سه و چهار هفته ای مشهود بود. همچنین پوست قسمت های مختلف بدن ماهی هامور معمولی بالغ از هر دو جنس شامل سر ، لب بالا و پایین ، تنه بالا و پایین و ساقه دمی مورد مطالعه قرار گرفت و مشاهده شد که ضخامت پوست در ناحیه سر از دیگر نقاط پوست بیشتر بوده است. بافت سنگفرشی مطبق شاخی نشده اپیدرم، در بالای سلول های قاعده ای و بین سلول های پوششی اپیدرمی ،سلول های بزرگ ،کروی شکل و یا متسع شده ای وجود داشتند که در چند ردیف قرار گرفته و با توجه به رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین ،سیتوپلاسمی کاملا روشن و در رنگ آمیزی اختصاصی سیتوپلاسمی به رنگ روشن تا ارغوانی که به عنوان سلول های اصلی ترشح کننده موکوس و بنام سلول های جامی شکل مشخص گردیدند. تعداد و پراکندگی این سلول ها در ناحیه سر به طور قابل توجهی نسبت به دیگر نواحی بیشتر بود. همچنین در لایه های میانی و عمقی تر اپیدرم اکثر نواحی سلول های مشاهده شد که در یک یا چند ردیف در بین سلول های پوششی اپیدرم قرار گرفته بودند که بر خلاف سلول های موکوسی به رنگ آمیزی اختصاصی واکنش منفی نشان دادند. این سلول ها بنام سلول ها ی هشدار دهنده که دارای هسته ای بزرگ و هسته یوکروماتین بودند. همچنین ساختارهایی بنام جوانه چشایی نیز در قسمت پوست لب و سر در لارو ماهی ها و بویژه در بالغین مشاهده گردید. نتایج هیستومتریک نشان از اختلاف در ضخامت و تعداد سلول های موکوسی در پوست نواحی مختلف بدن بوده اما در نواحی لب بالا و پایین، بالایی تنه و ساقه دمی این اختلاف معنی دار نبوده است. واژگان کلیدی: هامور معمولی، پوست، رشد و نمو، بافت شناسی، سلول های موکوسی

تمایز ریخت شناسی و ژنتیکی ماهی شورت sillago sp. در سواحل شمالی خلیج فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1392
  احمد شادی   محمد علی سالاری

ساختار ژنتیکی و ریخت شناختی ماهی شورت sillago sp. در شمال خلیج فارس با بکارگیری آنالیز چند متغیره ویژگی های ریختی و نشانگر ریزماهواره ای و توالی یابی ژن 16sr rna بررسی شد. در بررسی ریختی ، 175 نمونه، از ایستگاه های آبادان، گناوه، دیر، لنگه و میناب گرداوری و 21 ویژگی ریخت سنجی با دقت 1/0 میلی متر و 5 ویژگی شمارشی، سنجیده شد. نتایج نشان داد که بیشتر متغیرهای ریخت سنجی و شمارشی دارای تفاوت های معنی دار، در بین ایستگاه ها بودند. نمونه های میناب دارای بیشترین ضریب تغییرات ریخت سنجی (98/8%) و همچنین شمارشی (61/5% ) و نمونه های گناوه کمترین ضریب تغییرات ریخت سنجی (04/5%) و شمارشی (92/3% ) را داشتند، که در مجموع نشان دهنده اختلافات درون جمعیتی کم بود. آنالیز مولفه های اصلی متغیر های ریخت سنجی نشان داد بیشتر تفاوتهای دیده شده متاثر از ویژگیهای شکل سر ماهیان بود. بر این پایه، نمونه های دیر از گناوه، آبادان از دیر و لنگه از گناوه متمایز شده اند. ویژگی های شمارشی، توان کمی در تفکیک افراد از خود نشان دادند. نمونه برداری ژنتیکی از باله دمی 175 نمونه و استخراج دی ان ای به روش بهبود یافته ctab انجام شد. در بررسی ریزماهواره ای ، 15 آغازگر بکار رفت که 5 جفت از آنها تکثیر مناسبی داشتند. محصولات pcr بر روی ژل پلی اکریلامید 8% الکتروفورز شد و پس از آن نوارها وزن دهی و آنالیز شدند. میانگین آللی 60/10، میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده (ho) 34/0 و میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار (he) 73/0 به دست آمد. نمونه های گناوه دارای بیشترین میزان هتروزیگوسیتی مشاهده شده (41/0) و مورد انتظار (80/0) و نمونه های دیر کمترین میزان هتروزیگوسیتی مشاهده شده (22/0) را دارا بودند. بیشتر جایگاه ها از تراز هاردی-واینبرگ انحراف معنی داری داشتند. بیشترین میزان fst (159/0) بر پایه آزمون واریانس ملکولی ، میان نمونه های آبادان و میناب برآورد شد. کمترین آن بین نمونه های لنگه و گناوه (049/0) برآورد شد. نتایج نشان داد بیشتر تنوع ریزماهواره ای دیده شده در میان افراد درون جمعیت ها وجود دارد. همبستگی معنی داری میان فاصله ژنتیکی و فاصله جغرافیایی مشاهده نشد. بر پایه درخت واره های فرگشتی ترسیم شده، نمونه ها به دو شاخه اصلی تقسیم شدند: نمونه های لنگه در یک شاخه جدا و بقیه نمونه ها در یک شاخه دیگر انشعاب یافته اند که نمونه های آبادان و گناوه در یک زیر شاخه و نمونه های دیر و میناب در زیر شاخه دیگری جای گرفتند. بررسی ژن 16s rrna با بکارگیری آغازگرهای جهانی 16sar و 16sbr و توالی یابی خودکار محصولات pcr انجام شد. نتایج نشان دهنده میانگین تنوع هاپلوتایپی و نوکلئوتیدی به ترتیب 94/0 و 075/0 بود. در مجموع 10 هاپلوتایپ شناسایی شد. نتایج نشان دهنده تمایز بالا میان شورت ماهیان منطقه می باشد . فواصل و واگرایی ژنتیکی نیز در حد جنس بود. نتایج جستجوی برهم نهی های موضعی (blast) و ترسیم درخت واره های فرگشتی نشان داد نمونه های بررسی شده متعلق به گونه sillago sihama نبودند و احتمالاً شورت ماهیان خلیج فارس به صورت همتافت و آمیخته ای از چند آرایه می باشند .