نام پژوهشگر: عسکر دیرباز
عبدالرحیم سیفی نژاد احمد عابدی
این تحقیق تحت عنوان «آسیب شناسی نظری تربیت دینی جوانان» است. ویژگی های دوره ی جوانی اقتضاء می کند که در تربیت جوان اصول فطری، منطقی و عقلی رعایت شود تا فعالیت های تربیتی در او موثر باشد؛ نادیده گرفتن این اصول موجب شده تا تربیت، در جوان درونی نشود و عامل درونی گرایش به سوی خوبی ها و پرهیز از بدی ها در او تقویت نشود. این ناکامی ها ریشه در آسیب هایی دارد که خواسته یا ناخواسته از جهات مختلفی بر روند جریان تربیت وارد شده و مانع نتایج مطلوبی می شود. اولین آسیب از جهت روش های تربیتی است، روش های ناصوابی مانند شیوه ی نادرست امر به معروف و نهی از منکر، جبر، اکراه و تحمیل، همچنین ناهماهنگی در گفتار و رفتار و نحوه ی معرفی الگوی ها، از روش های آسیب زا در تربیت معرفی شده اند. آسیب دوم از جهت ابزار تربیت است، در این بخش نواقص و کاستی های ابزار تربیتی مانند فعالیت های رسانه ها، مساجد و فضاهای ورزشی تفریحی و نیز فرهنگ و تهاجم فرهنگی مورد بحث قرار گرفته.یکی دیگر از آسیب های تربیتی از جهت آموزش بوجود می آید. در این بخش خانواده به عنوان اولین و مهم ترین کانون تربیتی فرزند معرفی شده و آسیب های رفتاری والدین و محیط خانه و برنامه های حاکم بر خانه به عنوان آسیبی مهم در تربیت صحیح جوان دانسته شده، همچنین متون آموزش درسی و متناسب نبودن محتوای آنها با نیازهای جوانان و پاسخگو نبودن سوالات آنها به عنوان آسیبی دیگر از جهت آموزش معرفی شده و در پایان نقش معلم در تربیت دینی جوانان و کمبود ها و کاستی هایی که این نقش را کم تأثیر کرده بیان شده است.
عبدالحمید نظری پور عسکر دیرباز
درعصر حاضر معرفت شناسی یکی از مهم ترین موضوعات در فلسفه است. در این نوشتار، در مورد نظریه «دکارت و حکمت متعالیه» در باب معرفت شناسی بحث می شود. نظریه شناخت دکارت و حکمت متعالیه از نوع مبناگرائی است. آنان معرفت را دست یافتنی می دانند. و معتقد به مطابقت صورت های ذهنی با واقعیت خارجی هستند. اما اختلافات قابل توجهی میان آن ها وجود دارد، از جمله: دکارت ضامن صحت بداهت را خدا قرار می دهد، و او را دلیلی برای مطابقت می شناسد. اما، حکمت متعالیه علم حضوری را که خطاناپذیر است ضامن صحت بداهت می داند، و مسأله مطابقت را با وجود ذهنی توجیه می نماید. دکارت تصورات را به تصورات فطری، عارضی و جعلی تقسیم می کند. و بر این نظر است که فقط تصورات فطری دارای ارزش است، زیرا معیارهای شناخت درست را داراست، ول.....
محسن فتحی احمد عابدی
کتاب عبقات الانوار تألیف علامه میر حامد حسین هندی، از مهمترین کتب کلامی شیعه در موضوع امامت خاصه می باشد که مع الأسف در عصر حاضر مهجور و متروک مانده است. این کتاب از اهمیت ویژه ای در بین کتب کلامی شیعه در دفاع از حقانیت امامت ائمه علیهم السلام برخوردار است. در این پایان نامه تأثیر این کتاب ارزشمند را بر کلام شیعه امامیه بررسی می نماییم، تا جایگاه کتاب مشخص و از مهجوریت اش کاسته شود. در ابتدا شرح حال مختصر از مولف و کتاب را بیان داشته و بعد از ذکر سبکها و روشهای میر حامد حسین در تدوین عبقات الانوار، تأثیر این روشها را در کلام شیعه بررسی می نماییم. چون ملاک بارز هر مکتب کلامی، کتب آن مکتب است، لذا در بررسی تأثیر عبقات الانوار از چند منبع مهم شیعه استفاده نموده ایم. این منابع شامل: الغدیر علامه امینی، المراجعات سید شرف الدین و آثار علامه عسکری است. علت انتخاب این منابع، شهرت و اهمیت آن، بعد از تألیف عبقات، در بین کتب کلامی شیعه در موضوع امامت خاصه است. نحوه کار بدین صورت است که روشهای عبقات الانوار را در این کتب بررسی و تأثیر عبقات را بر آن استخراج نموده ایم. و از هر کتاب برای این تأثیرات، نمونه ای در جهت اثبات تأثیر، ذکر نموده ایم. نتیجه کار بر این شد که روش جدید مولف عبقات الانوار، تأثیر بسیاری بر کتب کلامی شیعه در موضوع امامت خاصه داشته است. مولفان این سه منبع، بیشتر به روش عبقات الانوار توجه نموده و از آن اثر پذیرفته اند.
مکاییل نوری عسکر دیرباز
چکیده تعدد ادیان در جهان و حتی تعدد مذاهب در یک دین موجب شده سوالات زیادی درباره اینکه کدام یک از ادیان و مذاهب حق می باشد و یا اینکه کدام در آخرت موجب سعادت هستند... یکی از پاسخ های ارائه شده پلورالیسم یا کثرت گرایی می باشد که این عقیده همه ادیان موجود را حق می داند که عمل کنندگان به هر دینی عاقبت بخیر خواهند شد ، انحصار گرایی ، شمول گرایی ، طبیعت گرایی و ... پاسخ های دیگری هستند که به این پرسش بنیادین داده شده است. در این پژوهش وحدت و تعدد ادیان را با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه مورد بررسی قرار می دهیم. از آنجایی که امروزه یکی از مباحث مهم در کلام جدید بحث پلورالیسم دینی است و آرای زیادی درباره آن گفته شده و با توجه به اینکه نوع نگرش نسبت به آن در زندگی تاثیر بسزایی دارد و در تعاملات اجتماعی روزمره ما در برخورد با طرفداران ادیان و مذاهب دیگر کاربرد دارد و همچنین برداشتهای متفاوت از آن می تواند در اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ و ... تاثیر گذار باشد ، بر آن شدیم تا تحقیق خود را در این موضوع انجام دهیم. هدف ما از اجرای این پژوهش ، یافتن نظر یکی از بزرگان شیعه است که می تواند چراغ راه برای علاقمندان بحث وحدت و تعدد ادیان باشد و در برخورد با تعدد و تکثر ادیان راه اعتدال را به ما نشان داده و از افراط و تفریط جلوگیری نماید ، البته در ضمن آن به نظریات متفاوتی که به علامه نسبت داده شده می پردازیم. روش ما در این پژوهش کتابخانه ای است که در چند مورد هم با مراجعه به شاگردان علامه تحقیق میدانی صورت گرفت. آثار علامه عموما و تفسیر گرانقدر المیزان خصوصا منابعی بود که برای یافتن نظر علامه مورد استفاده قرار گرفت. در ابتدا به تعریف دین، پلورالیسم، پیشینه تاریخی و ادله پلورالیسم پرداخته شده و در فصل دوم دیدگاه های مطرح شده درباره علامه بیان ، و یک نظر مورد تایید و دیدگاه های دیگر تخطئه و مورد نقد قرار می گیرد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که علامه در بحث تعدد ادیان نه تنها پلورالیست نیست بلکه در ادیان موجود فقط اسلام را حق می داند و به نظر ایشان تنها دینی است که انسان را به سر منزل مقصود می رساند، البته ادیان دیگر در زمان خودشان حق و منجی بوده اند ولی با آمدن اسلام در طول آنها دیگر قابل توصیه و اختیار نمی باشند لذا در این زمان انسانها فقط باید دین اسلام را برگزینند تا سعادت اخروی را کسب نمایند. کلیدواژه: پلورالیسم، شمول گرایی، طبیعت گرایی، انحصارگرایی، تعدد ادیان
علی نجات رایزن علی اله بداشتی
قرآن انسان را موجودی مکرم معرفی می کند. از نگاه امام خمینی(ره) و استاد مطهری(ره) در توصیف کرامت انسان از دو جهت می توان سخن گفت. یکی از جهت داشته ها و ظرفیت های وجودی انسان که ناظر به کرامت ذاتی اوست و مبانی قرآنی آن، برخورداری از روح الهی، مقام خلیفهاللهی امانتدار بودن خدا، مسجود ملائکه بودن و بهره مندی از قدرت تسخیر موجودات و نیروی اراده و اختیار می باشند و دیگری بایدهایی که آن داشته ها را تقویت می کند (کرامت اکتسابی) و عبارتند از: ایمان به خدا عمل صالح، اخلاص، تقوا، علم و دانش، خودشناسی و خودسازی و استعانت از قرآن. انسان و جایگاه او در نظام هستی در طول تاریخ اندیشه بشری موضوع مورد بحث فیلسوفان نیز بوده است. به عقیده فیلسوفان اسلامی از جمله امام خمینی(ره) و استاد مطهری(ره) انسان به سبب ویژگی های منحصر به فردی که دارد از دیگر موجودات متمایز است و در ترتیب عالم هستی در مرتبه نخست قرار دارد. و به همین جهت از کرامت ویژه برخوردار می باشد. معیارهایی که می توان به لحاظ فلسفی، در لابه لای آثار این دو متفکر اسلامی، برای کرامت انسان عنوان کرد عبارتند از: اصل وجود؛ به عقیده آنها وجود خیر و شریف است و کرامت هر موجودی نیز در گرو رتبه وجودی اوست. در این میان انسان به دلیل جامعیت وجودی، از کرامت بالایی نیز برخوردار است، دارا بودن نیروی عقل و استدلال، به مثابه عالم اصغر بودن، مثال آفریدگار بودن، کمال پذیری نامحدود، بقاء و جاودانگی نفس انسانی که حقیقت اوست از دیگر این مبانی و معیارهاست. احساس کرامت نفس سبب خودسازی و دوری انسان از خواری معصیت و دیگر ناهنجاری های فردی و اجتماعی شده و موجب می شود تا انسان خود را با کسی غیر از خدا معامله نکند. بعلاوه، دفاع از حقوق بشر مبنای اصلی و اساسی خود را بیابد و امید را در جامعه انسانی زنده کند.
عبدالحسین رحیمی ترکی عسکر دیرباز
چکیده در این نوشتار بعد از تعریف، جایگاه و ضرورت معاد از دیدگاه بعضی از دانشمندان و فیلسوفان اسلامی به ادله امکان معاد پرداخته می شود که عبارتند از قدرت خداوند، زنده شدن زمین و نمونه های عینی معاد. از جمله مطالبی که مورد بررسی قرار می گیرد دلائل عقلی ضرورت معاد است که به دلیل عقلی اجمالی و تفصیلی تقسیم می شود در فصل دیگری از این نوشتار دلائل عقلی و نقلی معاد جسمانی مورد بحث قرار می گیرد. کیفیت معاد جسمانی از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و رفیعی قزوینی از مطالب اصلی این نوشتار می باشد که قبل از بررسی دیدگاه این دو حکیم، نظریه سه فیلسوف برجسته عالم اسلام یعنی ابن سینا، شیخ اشراق و صدر المتألهین (ره) مورد بررسی قرار می گیرد که ابن سینا معتقد است در معاد جسمانی نفس به اجرام آسمانی تعلق می گیرد و بدن نفس همان اجرام آسمانی خواهد بود. حکیم سهروردی بر این باور است که نفس به بدنهای مثالی در عالم مثال یا برزخ تعلق می گیرد و ملا صدرا براساس اصولی که در معاد جسمانی مطرح و مبرهن کرده است اعتقادش بر این است که بدن دنیوی با حرکت جوهری به بدن برزخی و یا مثالی که الطف و اشرف از این بدن مادی است، تبدیل می شود در نظر ایشان بدن اخروی همان بدن دنیوی است ولی نه با وصف مادی بلکه با وصف اخروی. حکیم زنوزی براساس اصول سه گانه خود که عبارتند از 1- فرق داشتن مرکب حقیقی و اعتباری 2-ترکیب نفس و بدن ترکیب حقیقی اتحادی است 3- بعد از مفارقت نفس از بدن نفس به استکمال ذاتی و غایت وجودی خود رسیده، با فاعل و منشأ وجودش متحد می شود اما بدن از آن جهت که حامل آثار و ودایع نفس است، با حرکت جوهری به طرف نفس در حرکت خواهد بود و به تبع او حکیم رفیعی قزوینی، معتقدند که بدن با حرکت جوهری با جمیع اجزای بدن به سمت و طرف روح در حرکت است و به سوی نفس مجرد صعود می کند نگارنده پس از بررسی و اشکال به دیدگاه این دو حکیم، بر این باور است که در کیفیت معاد جسمانی راه حل صحیح و قابل تبیین راه حلی است که صدر المتألهین (ره) ارائه داده است و دیدگاه این دو حکیم در صورتی قابل دفاع خواهد بود که به نظریه صدر المتألهین بر گردانده شود در غیر این صورت قابل خدشه بوده و راه به جایی نمی برد. کلمات کلیدی: معاد، معاد جسمانی، چگونگی معاد جسمانی، بدن مثالی، بدن دنیوی، مدرس زنوزی، رفیعی قزوینی
محسن فتاحی اردکانی عسکر دیرباز
چکیده : عدل الهی از جمله مسائلی است که ذهن هر انسان موحّدی را به خود معطوف می کند و نه تنها دینداران بلکه منتقدان افکار دینی را به تکاپو و جنبش وا می دارد. عدل الهی از اصول اعتقادی امامیه به شمار می آید و در اهمیّت این مسأله همین بس که در کنار توحید قرار گرفته است. اگر عدل الهی به درستی تبیین شود می تواند ریشه بسیاری از مشکلاتی که باعث پیدایش علل مادیگری و الحاد شده است را بخشکاند و زمینه بسیاری از انحرافات عقیدتی و عملی را از بین ببرد. عدل الهی با توجه به ارتباط تنگاتنگ آن با حوزه رفتار انسان همواره جزو دل مشغولی او بوده، اگرچه خود به این مسأله توجهی نداشته باشد. چرا که با توجه به حوادث و وقایع ناگواری که در زندگی او رخ می دهد قطعا سوالاتی در ذهن او به وجود می آید. حال، آحاد مردم نسبت به ظهور اینگونه حوادث دو گونه هستند گروهی فریاد اعتراض سر داده و زمان و زمین را مقصر می دانند و گروهی دیگر چون خداوند را عادل علی الاطلاق می دانند و این مسأله برای آنان حلّ شده است اگر به سبب این حوادث و شرور هم پی نبرند فریاد به اعتراض بلند نمی کنند زیرا می دانند که خیرات و شرور این عالم مادی درهم تنیده است و لازمه نظام مادی وجود ویژگی های آن می باشد. پژوهش حاضر که به صورت کتابخانه ای است به تبیین این مسأله و براهین و شبهات آن از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته است که عدل از جمله اوصاف خداوند است و مبتنی بر حسن و قبح عقلی می باشد و علاوه بر آیات و روایات، براهین عقلی متعددی از جمله برهان واجب الوجود، برهان صدیقین و برهان عنایت و علم و غنای مطلق بر آن دلالت می کند. و در پایان این رساله به دیدگاه علامه در رابطه با عدل الهی و شبهات وارده بر آن که عمدتاً شرور و نقایص است پرداخته شده، به اعتقاد ایشان فرض عالم ماده که نظام اسباب و مسببات است بدون ویژگی های آن، مستلزم عدم تحقق عالم مادّه است. جهان مادّی که عالم تغییر، تحوّل، تبدّل و تزاحم است چنین اقتضایی را داشته که شرّ و نقص در آن وجود داشته باشد. اگر نقصی است در قابلیّت قابل است نه در فاعلیّت فاعل، نقص در فیض الهی نیست بلکه فیض خداوند همواره جریان داشته و خواهد داشت. کلیدواژه ها : عدل، عدل الهی، واجب الوجود، عنایت، خیرو شر
غلام محمد حسینی محسن جوادی
چکیده اعتقاد به جاودانگی در میان تمام انسان ها در دورانهای مختلف به عنوان حقیقتی غیر قابل انکار وجود داشته است. میل به جاودانگی یک میل جبلی و ذاتی نوع بشر است. که انسان ها در همه دورانها این میل را در خود به ظهور رسانده اند، ایمان به جاودانگی در همه ادیان ابراهیمی؛ یهودیت، مسیحیت و خصوصاً اسلام از ارکان اساسی باور دینی است.آیات قرآن کریم با وضوح بیشتری به تبیین این موضوع پرداخته است. ادیان و مکاتب صورتهای مختلفی از جاودانگی را ارائه داده اند که عبارتند از: جاودانگی شخصی، غیر شخصی، جاودانگی از طریق اعاده معدوم، از طریق بدن مثالی، تناسخ، بازگشت ارواح به ابدان، بازگشت ارواح به عالم مفارقات و نظریه بدن علوی. برداشتهای فکری و استدلال های علمی و فلسفی، در حوزه فلسفه و کلام اسلامی، راه را برای اثبات هر چه بهتر این عقیده فراهم کرده است، با اینکه از نظر ما جاودانگی یک اصل فطری است، مخالفان و منکرانی در عالم، خصوصاً در غرب دارد. علت عمده انکار جاودانگی از سوی منکران، انکار حقیقتی مجرد و غیر مادی به نام روح است. زیرا پذیرش روح مجرد مساوی یا قریب به پذیرش اصل معاد و جاودانگی است. غزا لی حقیقت انسان را و ملاک اینهمانی شخصیت انسان را روح می داند. و با تمسک به عقل و نقل اصل جاودانگی انسان را اثبات نموده و آن را جاودانگی در پرتو نفس مجرد و بدن جدید می داند.. غزالی بدن سابق را در زندگی پس از مرگ لازم نمی دانند و معتقداند که نفس هر شخص با بدن جدید نیز می تواند به فعالیت خود ادامه دهد. از نظر علامه طباطبایی، اعتقاد به جاودانگی یعنی اعتقاد به ملحق شدن «بدن» به «نفس» است در عالم قیامت. نظر علامه در مورد کیفیت و چگونگی خلق مجدد، همان نظر امام صادق(ع) و نظر صدرا در عالم اسلام دانست. و معاد حقیقتی است موافق با قوانین خلقت و نه یک قانون استثنایی.
مرتضی قربانی سفیدان عسکر دیرباز
مهدویت، آموزه ای است که در حوزه های مختلف دارای نظر و راهکار است.در راستای سیاست، اقتصاد وامورات اجتماعی و فردی. در این پژوهش بر آنیم تا کارکردهای تربیتی آموزه مهدویت را با توجه به وسع و توالن خودمان تبیین کنیم. با توجه به آیات و روایات مربوط به امام زمان علیبه السلام، قبل از هر چیز باید شناخت و معرفت خودمان را نسبت به امام، جایگاهی که در عالم هستی دارند و اینکه گروندگاه به ایشان چه جایگاهی دارند و چه تعریفهایی از آنها شده، نشل منتظر میتواند با توجه به شاخصهای منتظران حقیقی که در قالب تعریف از آنها بیان شده دنبال راهکارهایی می رود تا جزو منتظران حقیقی باشد که در روایاتمان به آن راهکارها اشاره شده است، اموراتی از قبیل ارتباط، توسل ، ذکر، تلاش در راستای رضایتمندی حضرت و تبعیت. در بحث اجتماع نیز ابتدا باید جامعه منتظر رغبت و اشتیاق را برای رسیدن به جامعه آرمانی در خود ایجاد کند و با الگو قرار دادن حکومت مهدوی و برنامه های اماکم در زمان حکومتش و با استفاده از ظرفیتهای نهاد های تاثیر گذار در جامعه به هدف نهایی خود برسند. البته در این بین شبهاتی هم مطرح است که با درایت تمام بایستی به آنها جواب داده شود.
فردین احمدوند عسکر دیرباز
صحیفه سجادیه متنی کهن از مجموعه متون دعایی، اثر امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان است. این کتاب مجموعه ای از معارف الهی می باشد که امام (ع) به علت شرایط سیاسی آن روزگار به زبان دعا بیان فرموده است. پرسش اصلی که در این پایان نامه مطرح می شود این است که، اخلاق اجتماعی چیست؟ اصول اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه کدام است؟ نگارنده کوشیده است با مبنا قرار دادن کلام امام (ع) به شیوه ی کتابخانه ای ـ با تحلیل و تفسیرـ بند بند صحیفه سجادیه را مورد بررسی قرار داده و اصول اخلاق اجتماعی مندرج در آن را استنباط نماید. این پایان نامه در چهار فصل تنظیم گردیده است که در فصل اول به بیان مقدمه، بیان مسئله، روش و هدف تحقیق، فرضیات و ماهیت اخلاق اجتماعی ، زندگی نامه و شرایط اجتماعی امام سجاد(ع) و همچنین ویژگی های صحیفه سجادیه پرداخته شده است. و سپس در فصول بعدی در هفت محور کلی که عبارتند از : اخلاق خانواده، نحوه ی سخن گفتن، آداب معاشرت، اصلاح و افساد، امر به معروف و نهی از منکر، عدالت و ظلم و مباحث مالی و اقتصادی به بررسی و تشریح بیست و سه اصل از اصول اخلاق اجتماعی صحیفه سجادیه می پردازد که از آن جمله : اصل مسئولیت در برابر خانواده، فروخوردن خشم، احترام به انسانیت، حسن خلق، عفو و بخشش، نرمی و مدارا، وفای به عهد، تواضع، عزّت نفس، دوست داشتن مردم، اصلاح فی مابین، خیرخواهی، مقابله سیئه با حسنه، نظارت اجتماعی، مسئولیت پذیری، عدالت و انصاف، مساوات و مواسات، اعانت به مظلوم، تعاون، اهتمام به امور مردم، عدم پذیرش سلطه کافران، ادای امانت و حرکت به نفع دیگران را می توان نام برد. در خاتمه ضمن نتیجه گیری کلی، پیشنهادهایی جهت روی آوری جامعه اسلامی به صحیفه سجادیه ارائه گردیده است.
ابراهیم رستمی محمد ذبیحی
یکی ازبخشهای مهم فلسفه اسلامی بخش الهیات بالمعنی الاخص است.که در واقع مهمترین مسائلی که فیلسوفان بدان می پردازند درخودش جای داده است.مسائلی از قبیل اثبات واجب تعالی وصفات وافعال او که هر کدام آنها از پیچیدگی و از اهمیت زیادی در فلسفه اسلامی بر خوردار می باشند.صدرالمتالهین شیرازی در بین فلاسفه اسلامی در تاسیس قواعد عقلی وتطبیق معارف اسلامی بر مقاصد دینی شهرت بسیاری دارد و علامه طباطبایی یکی از فیلسوفان معاصر است که در فلسفه اسلامی وبالاخص در اغلب مسایل الهات بالمعنی الاخص دیدگاههای خاص و قابل توجهی دارد.این پایان نامه تحت عنوان تحلیل مقایسه ای تفاوت دیدگاههای صدرالمتالهین وعلامه طباطبایی در الهیات بالمعنی الاخص می باشد که سعی شده است با روش مقایسه ای به بررسی تفاوت دیدگاههای آنها پرداخته شود.وچون علامه در مبانی فلسفی تحت تاثیر صدرالمتالهین ودر روش متاثر از ابن سینا می باشد بنابراین مقایسه ی آراء آنها می تواند افقهای جدید ونکات بدیعی برای محقق حوزه مسائل فلسفی در پی داشته باشد.
صدرالله علیزاده عسکر دیرباز
در این پایان نامه که موضوع آن، «بررسی و تحلیل رویکرد اخلاقی مولانا در مثنوی» است. با توجه به اینکه مولانا، انسان را مرکب از دو نیمه (عقل ونفس) دانسته، ابتدا به عقل، کارکردها و تقسیم بندیهای آن در مثنوی و به نفس، (اماره که دشمن و مخالف عقل است) یعنی مراتب، کارکردها و مخالفت های آن با عقل اشاره شده. سپس نقش عقل و نفس در اخلاق مطرح و بررسی شده است. مولانا، عقل را فرمان دهنده عمل اخلاقی و انسانی و برعکس، نفس را فرمان دهنده عمل غیراخلاقی و غیرانسانی دانسته است. تقوا، به عنوان تنها راه نجات عقل از دستان نفس، مورد توجه قرار گرفته، بعد از آن به تعاریف اخلاق از دیدگاه های مختلف پرداخته شده. در نهایت مولانا، اخلاق را مختص انسان دانسته است. انواع فضایل و رذایل اخلاقی در مثنوی، با ذکر ابیات مطرح گردیده. پس از آن، با توجه به اینکه اخلاق، مختص انسان است به انسان شناسی و همچنین قابل تعلیم و تربیت اخلاقی بودن انسان، اشاره شده. شواهدی از دیدگاه مولانا مطرح گردیده، از جمله مختار بودن انسان، دلایل اثبات اختیار انسان از دیدگاه وی بیان گردیده. از نظر مولانا اختیار انسان، مطلق نیست. بلکه خداوند اختیاردار مطلق همه موجودات از جمله بشر است. نقش ایمان و مربی اخلاق، در تربیت انسان و همچنین ویژگی هایی برای معلم اخلاق متقابلا ویژگی هایی برای متعلم اخلاق از دیدگاه مولانا ذکر شده است.
سید ابوالفضل حسینی محمود تقی زاده داوری
بشر از دیرباز تاکنون به فکر یک جامعه آرمانی بوده است که در آن همه ارزشهای والای انسانی به بهترین وجه مراعات شود .همانطور که از کتب فلسفی و بحثهای پیرامون مدینه فاضله پیداست ، بسیاری از مباحث علمی هم به این ناحیه معطوف بوده است .از دیدگاه اسلام و مخصوصا تشیع، این جامعه در دوران ظهور حضرت حجت (علیه السلام) به فعلیت می رسد. جامعه ای که پایه و بنیان آن بر رشد فکری و عقلانی انسانها ریخته شده است. تکامل تربیت و بلوغ روحی انسان از جمله برنامه های مهم قیام امام مهدی (ع) است.باید گفت انسان ، در طول تاریخ در بعد عقلی و رشد فرهنگی ، سیری طولانی داشته است .در میان دست آوردهای علمی انسانها آموزه های انبیاء مقامی بلند و ارزشمند دارد . تعالیم آموزگاران وحی همگی در جهت نشر دانایی و گسترش آگاهی در میان جامعه اسلامی بوده در همه زمینه ها ، از خودشناسی تا خداشناسی ، و از ذره شناسی تا جهان شناسی .اما علم و دانش بشر در رستاخیز امام مهدی (ع) به تکامل نهایی می رسد ،حضرت امام مهدی(علیه السلام) با علم وافر الهی و قدرت خداوندی اش که عین یک اعجاز است،عقل انسانها را در تمامی ابعاد نظری و عملی و در بعد معاش به شکوفایی می رساند و موانع موجود بر سر راه کمال و سعادت انسانی را از میان بر می دارد .
معصومه موحدنیا محسن جوادی
کمال گرایی دیدگاهی است که در قلمرو های متفاوت اخلاق ،سیاست ،روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. کمال گراها در حوزه اخلاق می کوشند، با توجه به خصوصیات و ذات انسانی، ادعائی در اخلاق مطرح سازند ، تا بر اساس آن درستی و نا درستی، افعال ،اشخاص، شرایط و ... را ارزیابی نمایند . «کمال گراهای وسیع» به برخی صفات و « کمال گراهای محدود» به رشد تمام صفات محوری و ذاتی انسان توجه دارند. ابن رساله به بررسی دیدگاه "هرکا" به عنوان یک کمال گرائی محدود می پردازد. هرکا مدعی است که نظریه وی نظریه ای در باب زندگیِ خوب است. ادعای مذکور، دیدگاه او را با دو پرسش مواجه می کند؛ 1.آیا دیدگاه هرکا نظریه ای اخلاقی است؟ 2.آیا دیدگاه هرکا نظریه ای متمایز از سایر نظریه های اخلاقی است. پاسخ این دو پرسش در دو بخش این تحقیق ارائه شده است، برای پاسخ به پرسش نخست در بخش اول اقسام نظریه های اخلاقی، ساختار، نظریه های اخلاقی و چگونگی توجیه را فراهم آوردیم، تا جایگاه دیدگاه هرکا در میان نظریات اخلاقی مشخص شود. بخش دوم رساله به تقریر نظریه هرکا با روشی تحلیلی، اختصاص یافته است. هرکا با اصل قرار دادنِ کمال ذات انسان، دیدگاه خاص خود را در نظریه اخلاقی مطرح می کند، از نظر وی یک تعریف مناسب از ذات انسانی در رسیدن به دیدگاه اخلاقی منسجم و جذاب کمک می کند. ذات انسان مجموعه صفات ذاتی است که انسان به عنوان موجود زنده دارد، این صفات ذاتی بنابر تقریر ارسطو صفات بدنی، عقل نظری و عقل عملی اند. هرکا با این مبنا نظریه خود را در ساختاری حداکثری، نتیجه گرا و بی طرف ارائه می کند. از نظر وی یک زندگی خوب، زندگی ای است که آدمی همواره در اندیشه کمال خود و دیگران باشد. توجه به دیگران زندگی اخلاقی را با خیر اندیشی همراه می کند . در زندگی خوب همه صفات به نحو متعادلانه و در کل زندگی رشد یافته است. در واپسین بخش این تحقیق بار دیگر با توجه به مباحث بخش اول، نظریه هرکا از جهت ساختار و توجیه بررسی و نقد می شود.شاید مهم ترین نقدی که می توان بر نظریه هرکا وارد کرد، تبیین و مقصود وی از جذابیت شهود کمال ذات انسان است. وی تبیین نمی کند که چرا کمال برای همگان جذاب است و اساساً جذابیت و شهود به چه معناست و هم چنین شیوه و نوع استدلال بر دعاوی وی مبهم است، گرچه بر اساس برخی از تصریحات وی، شیوه استدلال وی را به انسجام رالزی تحلیل بردیم؛ اما مشخص نیست که وی بر کدام تقریر و تفسیر از انسجام رالزی تأکید دارد و در آخر به نظر می رسد که در تبیین وی از ماهیت انسان نوعی کاستی از جهت عدم توجه به رابطه صفات با هم و عدم لحاظ قوه تخیل است که از سوی شارحین مسلمان ارسطو بر آن تأکید شده است. شاید بتوان با ترکیب و تطبیق دیدگاه وی با آراء با فیلسوفان مسلمان به دیدگاه منسجم تری دست یافت.
عدنان آشنا سید حسن اسلامی
دین اسلام به عنوان کامل ترین و جامع ترین ادیان، برای تمامی مسائل زندگی آدمی، از جزئی ترین تا کلّی ترین آنها، راهکارهایی ارائه نموده است و یکی از این راهکارها در زمینه مصرف صحیح است که در آیات و روایات بر آن تأکید فراوانی شده است؛ از این رو، با بهره گیری از دستورالعمل های اخلاقی که در این زمینه وارد گردیده است، می توان حرکتی جهت دار به مصرف داده و با جلوگیری از الگوهای ضدارزشی در مصرف همچون «اسراف و تبذیر و اتلاف»، «اقتار و بخل و شحّ»، «حرص و طمع» و... جامعه را از بسیاری از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و معنوی حاصل از آنها نجات داده و در عوض با گسترش ارزش هایی چون «اعتدال»، «جود و سخاوت»، «انفاق و ایثار»، «قناعت و زهد» و... جامعه را به مرتبه بالایی از شکوفایی اقتصادی و معنوی رسانید. لذا با توجه به همین ارزش هاست که «رعایت اعتدال در مصرف»، مهمترین اصل اخلاقی اسلام گردیده است و اعتدال در مصرف به معنای بهره گیری از امکانات زندگی است، به گونه ای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرف کننده باشد. از این روست که در فرمایش های پیشوایان دینی، میانه روی در هزینه کردن، نصف گذران زندگی به شمار آمده است. همچنین علمای مسلمان با بهره گیری از سیره پیامبر(ص) و معصومین(ع)، آدابی را برای مصرف استخراج نموده اند و در کتب اخلاقی خویش ذکر کرده اند که آداب خوردن (مثل زمان، مکان و حالت خوردنِ غذا) و پوشیدن نمونه ای از آنهاست. و نیز مصرف در اسلام تابع اصولی اخلاقی همچون «قناعت و ساده زیستی» و «انفاق مازاد بر درآمد» می باشد که با بهره گیری از این اصول، جامعه اسلامی راه تعادل و صراط مستقیم را در پیش خواهد گرفت. کلمات کلیدی: اخلاق مصرف، قرآن، روایات، ،آداب، اعتدال، اقتصاد.
محمد تقدیسی میرک محسن جوادی
موضوع این پایان نامه تحلیل وبررسی سودگرایی از منظر اخلاق اسلامی میباشد که بر اصل واحد در تعیین روایی وناروایی افعال معتقد است فلسفه اخلاق در تقسیم بندی اوّلی به اخلاق کاربردی و اخلاق هنجاری و فرا اخلاق تقسیم می شود و اخلاق هنجاری در یک تقسیم بندی دیگر به اخلاق نتیجه گرا، وظیفه گرا و فضیلت گرا تقسیم می شود. نتیجه گرایان معتقد هستند که درستی و نادرستی یک فعل وابسته است به نتایج حاصل از آن فعل است که منجر به افزایش لذّت و خیر می شود. ایشان در جواب سئوال »سود و لذات چه کسانی را باید در نظر گرفت؟» جوابهای متفاوات ارائه کرده اند و موجب بوجود آمدن سه مکتب متفاوت در نتیجه گرایی گردیده است. عدّه ای معتقد هستند که سود و زیان فاعل اخلاقی را در نظر گرفت اینها به خود گرایان وعده ای به سود افراد دیگر به غیر از سود فاعل اخلاقی معتقد هستند که به دیگر گرایان، وعده ای به سود و خوشبختی سایر افراد و هم سود فاعل اخلاقی اهمیّت می دهند که به سود گرایان معروف هستند. سود گرایان در تعیین مراد از مفهوم اخلاقی خوب به سودگرایی سعادت محور مرادشان از خوب سعادت است و لذّت محور که مراد از خوب لذّت است تقسیم می شوند اپیکوریان و بنتامیان از پیروان دسته اول و طرفداران ج.ا. میل وا استیون تولمین، ج.ا. مور و ... از طرفداران نظریه دوّم هستند و به سعادت و خوشبختی سر جمع افراد جامعه اهمیت می دهند در این میان نظریه اخلاقی اسلام نظریه ای غایت گرا و سعادت محور است و به تأثیر عمل در رسیدن به سعادت و التذاذ پایدار تأکید دارد و غایت فی نفسه در این نظریه اخلاقی قُرب و رضوان الهی است و هر عملی در این راستا متصف به خوب و بد می شوند و از آنجا که در این نظریه بعضی افعال جدای از نتایج سودمند و زیانبارش به حسن و قبح منسوب اند به وظیفه گرایی شبیه و از لحاظ واجب الطاعه بودن امر خدا بدون توجه به نتایج آن به نظریه امر الهی و از نظر تأثیر فضایل در انجام افعال فضیلت مندانه به فضیلت گرایان شبیه هست در مجموع نظریه اخلاقی اسلام منحصر به فرد و شباهت بیشتری با سود گرایی دارد زیرا احکام شرعی پای در مصلحت و مفسده و واقعیات دارند و دستورات الهی از منبعی حکیمانه سرچشمه می گیرند. واژگان کلیدی : اخلاق ، سودگرایی ، نتیجه گرایی ، اخلاق اسلامی ، وظیفه گرایی
علی یوسف زادگان جهرمی عسکر دیرباز
انسان شناسی ضروری ترین شناخت برای آدمی محسوب می شود، زیرا با شناخت انسان هست که آدمی هم به شناخت خدا راه پیدا می کند و هم به شناخت هستی می رسد، البته این شناخت هم به اندازه ظرفیت وجودی هر انسان و به مقدار علم و عمل او حاصل می شود. در این پایان نامه سعی بر آن شده است که انسان شناسی از دیدگاه استاد شهید مطهری و استاد جوادی آملی بررسی شده و برخی از دیدگاه های مهم و قابل بحث در آن با هم تطبیق داده شود. سیر بحث چنین اقتضا می کرد که بحث از معرفت نفس و فطرت که از جان و نهاد خود آدمی سرچشمه می گیرد شروع شده و هنگامی که انسان خود را شناخت، به دنبال راهنما و راهبری خواهد بود که راه مستقیم را به او نشان دهد و او را در رسیدن به مقصد نهایی و کمال انسانی یاری کند و الگوی کامل انسانیت برای او باشد. بعد از بحث انسان کامل، بحث کمال انسان و اختیار و چگونگی رسیدن به کمال با تکیه بر اهمّیت علم و معرفت و با تکیه بر توشه عمل و اخلاص مطرح گشته است.
صمد رجبی عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
چکیده : انفاق یعنی بخشیدن مال و ... در راه خدا ، این واژه از نظر قرآن دارای معنا و مفهوم گسترده ای است و امور معنوی از جمله انفاق علم ، جان ، جاه و قدرت را نیز در بر می گیرد. واژه ها و تعبیرهای دیگر از قبیل : صدقه ، زکات ، احسان بّر، اعطاء ایتاء ، اطعام ، قرض الحسنه و ... نیز در حوزه معنایی انفاق بکار رفته اند. اهمیت انفاق به اندازه ای است که قرآن مجید، در بیش از هشتاد آیه بدان پرداخته است. قرآن سیمای پرهیزگاران را بیان می کند، یکی از اوصاف نیک آنان را انفاق کردن ذکر کرده؛ تا آنجا که در اولین آیات قرآن، خداوند انفاق را صفت بارز متقین بیان می کند. در روایات اسلامی نیز، بر این مسئله تاکید بسیار شد و ائمه اطهار همواره کلام و در عمل به ترویج آن پرداخته اند. همه افراد در هر قشری اعم از فقیر و غنی موظف به انجام این تکلیف الهی هستند. چنانکه در انجیل حضرت عیسی (ع)، بارها کمک به فقرا و نیازمندان را مورد تاکید قرار می دهد. و موسی (ع) نیز در تورات از پیروان خود می خواهد بخشی از بهترین اموال و دسترنجشان را برای فقرا باقی بگذارند البته در هر سه کتاب آسمانی به پرهیز از افراط و تفریط سفارش و رعایت اعتدال تاکید شده و اصولی همچون انفاق بدون منت، پنهانی، برای رضاء و محبت خداوند مورد تأکید قرار گرفته و بیان شده مالی که به مستمندان داده می شود باید از بهترین اموال انتخاب شود بنابراین این انفاق، مستحق رحمت خداوند بوده و پاداش های فراوانی بدنبال خواهد داشت که مهمترین آنها نجات از دوزخ و سعادت اخروی است. کلمات کلیدی : انفاق ، قرآن ، تورات ، انجیل، انفاق مالی
نجمه خادمی عسکر دیرباز
چکیده وجه مشترک همهمعانی ارائه شده پیرامون وحی در قرآن کریم «تفهیم و القای سریع و پنهانی»است وبیش ترین کاربرد قرآنی آن در معنای پیامبری است که « تفهیم اختصاصی از جانب خداوند به بنده برگزیده که مأمور هدایت مردم می باشد» و وحی بدین معنا شاخصه نبوت است».شیخ الرئیس از نظر عقلانی ضرورت وحی نبوی را از طریق مراتب عقل به ویژه عقل مستفاد و ضرورت قوه حدس و ارتباط عقل بشری با عقل فعال بیان می کند. از نظر ابن سینا وحی عبارت است از القاء معرفت از جانب عقل فعال در نفس پاک و مصفا ومستعد نبی. عقل فعال در نظر او همان روح القدس است ، این القاء از جنس فعل بوده و نفس نبی را منفعل می کند. از سویی دیگر روشنفکران دینی با رویکردی متمایز از نگاه سنتی و با پرسشهایی برآمده از تفکر مدرنیستی، به تحلیل خاصی از وحی و نبوت پرداختند. دکتر سروش از جمله روشنفکرانی است که وحی را گونه ای تجربه دینی می داند که پیامد و لازمه آن بسط و تکامل پذیری دین است. وی قرآن را تولید خود پیامبر(ص) و او را آفریننده قرآن دانسته و بر این باور است آنچه او از خد ا دریافت می کند مضمون وحی است. اما این مضمون را نمی توان به همان شکل به مردم عرضه کرد. بلکه باید به این مضمون بی صورت صورتی ببخشد و آن را در دسترس همگان قرار دهد.مجتهد شبستری نیز مدعای مشابه دارد و بر این باور است که قرآن کلام نبی است نه خداوند.در این نوشتار پس از بررسی وحی از منظرابن سینا و سیری در اندیشه های روشنفکران مذکور تلاش شده بازخوردهای اندیشه آن حکیم الهی در آراء این روشنفکران بررسی گردد.مراد ابن سینا از تخیّل کلمات فرشته، تخیّل رایج در فهم و زبانِ عموم یعنی ادراک غیر مطابق با واقع نیست، بلکه مراد او همان تخیّل مصطلح فن یعنی تمثّل و ادراک صورت مثالی فرشته و کلمات او می باشد امری که به نظر می رسد از دید معاصرین متجدد مغفول مانده است.مضافا اینکه صورت گری کتاب خدا و تألیف آن بوسیله قوه متخیله و خیال پیامبرص-که از مدعیات نامبردگان است، با برهان سازگاری ندارد چرا که فاقد شیئ و کمال، عقلاً نمی تواند معطی آن باشد و بالاترین نقش نبی در فرآیند وحی همانا قابلیت و پذیرندگی اوست نه فاعلیت و تالیف گری .
سیداحمد هاشمی علی آبادی مسعود آذربایجانی
چکیده غریزه جنسی از جمله تمایلات طبیعی و جسمی انسان است که از طرف خداوند و در جهت کمال انسان در وجود او قرار داده شده است و تأثیرات عمیق رفتاری و اجتماعی در پی دارد؛ البته چنان که این نیاز به صورت صحیح کنترل نگردد و از مجرای طبیعی خود خارج گردد خطری بس عظیم در مسیر سعادت انسان و جامعه است. در مورد اصل وجود این غریزه، حد پاسخ گویی به آن و انحرافات و راه های جلوگیری از انحرافات آن بین اندیشمندان علوم انسانی و نگاه اسلام تفاوت های زیادی وجود دارد که ما سعی نمودیم در این پژوهش و با تکیه بر روش کتابخانه ای و مقایسه آراء و اندیشه ها و با نگاه به جنبه کاربردی بودن مباحث و ارائه راه کارهای صحیح تربیتی نگاه دقیق اسلام را به این موضوع بررسی نمائیم. در این پژوهش به نگاه تعدیلی اسلام در مورد غریزه جنسی، شیوه های صحیح کنترل و تربیت این غریزه انحرافات فراروی آن و راه های پیشگیری از این انحرافات به صورت مفصل و دقیق پرداخته شده و به این نتایج مهم دست یافتیم که اصل این غریزه دارای خیر وجودی است ولی مثل سایر غرایز حیوانی امکان طغیان و انحراف در آن وجود دارد و لذا نیاز به کنترل و تعدیل دارد و نیز دریافتیم که نگاه تعدیلی اسلام در تربیت و کنترل این غریزه و نیز پیشگیری از انحرافات آن ـ در مقایسه با نگاه های افراطی و تفریطی ـ نگاهی بس دقیق و متعالی است. کلید واژگان: غریزه ـ جنسی ـ اسلام ـ انحرافات ـ پیشگیری و درمان.
سید محمد مهدی حسینی محمود تقی زاده داوری
مفاهیم ولایت، امامت و خلافت از آن دسته مفاهیمی هستند که استعمال آن در قرآن شایع بوده و همواره زوایای مختلف آن خصوصاً در میان متفکران معاصر مورد بحث و نظر بوده است. بررسی این واژگان می تواند در دو زمینه صورت پذیرد: الف: به لحاظ مفهومی. ب: به لحاظ مصداقی. در مفهوم، ولایت عبارت از قرب و نزدیکی بین دو چیز، امامت پیشوایی و مقتدا بودن، خلافت جانشینی و نیابت خواهد بود. در مصداق امامت سه نمود دارد: رهبری اجتماع، مرجعیت دینی و هدایت باطنی. بالاترین مرتبه امامت، ظهور هدایت باطنی است. صاحب ولایت باطنی در مصداق همان امام و خلیفه است. تفاوت خلیفه و امام از دیدگاه برخی متفکرین اعتبار است، یعنی یک فرد در قیاس با رتبه پیشین، خلیفه و در قیاس با رتبه آینده، امام نامیده می شود.
مرضیه سادات هاشمی راد قاسم کاکایی
این نوشته به بررسی سریان علم در اشیای مادی و لواحقش می پردازد و در این راستا نخست دلالت های قرآنی ،شواهد روایی و نظریه های عرفانی را مورد برررسی قرار می دهد.از مباحث مهم این تحقیق ،اثبات علم جمادات بر اساس اندیشه های ابن سینا است که برای این منظور ،از مبانی ای نظیر عشق ساری و علت غایی سخن به میان آمده و نقاط مشترک دیدگاه صدرا و سینادر اب علم مادیات مورد توجه قرار گرفته است.نح.ه علم و شعور در ماده و لواحق آن ،هم به لحاظ عالِمیت ماده و هم با ملاحظه معلومیت ماده ،با تکیه بر اصول و مبانی حکمت متعالیه صدرایی موضوع اصلی و اساسی این رساله است که در این میان ،مساوقت علم و وجود ،اصالت وجود،تشکیک وجود،بساطت وجود ،و تقسیم علم به بسیط و مرکب از مباحثی است که در فصل آخر این رساله به آن ها پرداخته شده است.
سید جابر موسوی راد عسکر دیرباز
استاد مصباح یزدی از جمله فیلسوفان بزرگ معاصر هستند و دارای آراء و نظرات جدید زیادی می باشند که متاسفانه این آراء در مراکز علمی در حد کافی مورد توجه نمی باشد. بسیاری از این آراء، نظرات جدیدی می باشند که می توانند در مسیر تکامل فلسفه اسلامی بسیار مفید و موثر واقع شوند. به عنوان نمونه رد وجود ماده و هیولی، معقول فلسفی دانستن مفهوم جوهر و عرض، انکار وجود تصورات وهمی، نقد بدیهی بودن بدیهیات شش گانه، نقد امکان اثبات وجود صادر اول با استفاده از قاعده الواحد، نقد قاعده لزوم تقدم ماده بر حوادث مادی، نقد تکاملی بودن مطلق حرکات و نقد دیدگاه ملاصدرا در باب اتحاد عاقل و معقول و در باب نفس، تنها نمونه هایی از آراء و نظریات استاد مصباح می باشد. نویسنده احساس کرد که نوشتن پایان نامه ای راجع به آراء و نظریات این استاد فرزانه، کمک زیادی به تبیین و ترویج نظرات ایشان و در نتیجه رشد و تکامل فلسفه اسلامی دارد و از همین رو آراء معرفت شناسانه و فلسفی ایشان در این پایان نامه مورد تبین و توضیح قرار خواهد گرفت. البته کار این پایان نامه فقط بیان آراء و نظرات ایشان نیست؛ بلکه تا حد زیادی آراء ایشان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است و در این میان به برخی نظرات جدید فلسفی دست یافته شده است. به عنوان مثال نقد علیت عالم عقول نسبت به عوالم دیگر، ارزش یقینی نداشتن کشف و شهود، نقد حرکت جوهری، نقد عدمی بودن شرور، نقد قاعده استحاله اعاده معدوم و ...برخی از نتایجی است که در این پایان نامه به آن ها دست یافته شده است. امید این است که این پایان نامه بتواند گامی در راستای تبین آراء استاد مصباح و رشد و تکامل فلسفه اسلامی بردارد.
سید علی موسوی اصل عسکر دیرباز
جهان اسلام در طول تاریخ حیات خود شاهد نحله ها و مکتب های مختلفی در حوزه های کلامی یا فقهی بوده است. این فرقه های فکری اما، اگرچه به خاطر زاویه گرفتن از مکتب اهل بیت و امامان معصوم"×" تولد یافته و لطماتی را نیز به حوزه باورهای فکری مردم زمان خود وارد ساخته بودند و بعضی از این نحله ها تا عصر حاضر نیز به حیات خود ادامه داده اند ولی دفاع فکری و نظری از موضع «حق» در آغاز پیدایش هر کدام از آن ها به دلیل پیدایش و ظهور آن ها در عصر معصومین"×" و قریب العهد بودن به دوره ی نزول وحی الهی، کار دشواری نبود و ائمه اطهار"×" و شاگردان و صحابه آنان در هر مقام و موقعیت دفاع جانانه و محکمی از معارف ناب اسلامی می نمودند آنچنان که تا قرن ها بعد نیز شفافیت مرزهای عقیدتی شیعه در هجوم باورهای خرافی و غبار به پاخاسته از اندیشه های التقاطی از دست نمی رفت. البته گفتنی است از سویی در عصر تبعید و سکوت تحمیلی ائمه طاهرین علیهم السلام که مفسران اصیل قرآن کریم بوده اند همین ظاهر تفسیر نشده قرآن کریم به همراه تاکید و توسعه فروان قرآن به مسئله تفکر و تعقل در امور اعتقادی، جولانگاهی برای حاکمان اموی و عباسی گشت که تحت تاثیر هواهای نفسانی و انگیزه های ویژه اجتماعی در آن بازار داغ مباحث کلامی، عقائدی التقاطی و ناحق را به میان باورهای اصیل اسلامی وارد کرده تا منشائی مهم برای انحرافات و اختلافات قابل توجه باشند،و از سویی دیگر باز شدن راه ترجمه الهیات مسیحی و یونانی در همین دوره خود عامل مضاعف برای تحت تاثیر قرار گرفتن عامه مسلمانان و ورود عقائد خرافی غیر دینی در فضای اسلامی گشت که به تدریج صورت مسئله ها و نیز پاسخ های غیر اسلامی به آنها با ظاهری اسلامی وارد ذهن و زبان محافل مسلمانان شد و راه را برای تاسیس نحله های فکری متعدد گشود. در چند قرن اخیر اما، الهیات مسیحی با نام «کلام جدید» و با رنگ و لعابی مدرن، به مقابله با آموزه-های اسلامی و حتی الهیات کهن مسیحی شتافته و متأسفانه این تئوری ها به سرعت ترجمه شده و در محافل دانشگاهی بسان متونی مقدس تدریس شد و نتیجه ی، این «وحی منزل انگاری» تئوری های علمی غربی این شد که «مسئله هایی» که در سده های اخیر در بین متفکران غربی «مسئله» شده اند به همراه «پاسخ های تلفیقی» برخی ناآشنایان به مبانی درست شیعی، وارد گفتمان کلامی محافل اسلامی و شیعی گردیدند. از جمله مسائلی که خصوصاً در قرن اخیر در حوزه کلام جدید مطرح شد و طرفدارانی در بین متفکران مسلمان پیدا کرد، بحث تجربه ی دینی و یکی دانستن آن با وحی بود. اعتقادی که به دنبال خود باورهای اصیل دیگری را در بحث نبوت، خاتمیت و امامت تحت تأثیر خویش قرار داد و به نوعی ناظر بر نارسائی آئین اسلام در جهان معاصر با مقتضیات روز است. از جمله متفکران مسلمان معاصر ایرانی که در بحث نبوت و خاتمیت (و البته به اعتقاد ما متأثر از کلام و الهیات جدید دنیای غرب) تفسیر جدیدی از این مباحث ارائه کرد، جناب دکتر عبدالکریم سروش است. این رساله، قرار است دیدگاه های این متفکر مسلمان را در باب خاتمیت فارغ از اینکه نظرات ایشان آبشخور در کجا دارد و با چه هدف و انگیزه ای طرح و بسط می یابد، به عون الهی در کنار آراءِ دو متفکر عظیم الشأن و معتمد و موثق معاصرمان یعنی جناب علامه طباطبائی و استاد شهید مرتضی مطهری، گذارده تا به نوعی صحت و سقم آراءِ دکتر سروش در ترازوی نگاه این دو دانشمند بزرگ، سنجیده و بررسی و تحلیل شود و علت انتخاب این سه متفکر بزرگ نیز، برجسته بودن و قابل احترام و توجه ویژه بودن آراءِ علمی آن ها می باشد. ضرورت طرح این مباحث از آنجا ناشی می شود که نپرداختن و عدم حساسیت به مباحث نظری و شبهاتی که در حوزه تفکرات اسلامی مطرح می شود، بر خلاف دغدغه ی بزرگان دین و امامان معصوم"×" است و هرگونه انحراف و کژی که بابت غفلت اهل نظر در این ساحت متوجه نسل امروزین و نسل های آینده گردد، گناهی نابخشودنی است و این، رسالتِ همگان است که با شبهات و القائاتی که در ظرف دین و به نام «عصری کردن دین» به آموزه های آن وارد می شود، با رعایت ادب و نزاکت کلامی و انصاف علمی برخورد نماید زیرا همچنان که برخورد حذفی و شخصیتی با مخالفان فکری خلاف سیره معصومان"×" است، غفلت از پاسخگویی به شبهات نیز خلاف دغدغه های آن بزرگان در حفظ دین و آموزه های ارزشمند آن خواهد بود. چرا که تمام تکاپو و تلاش بزرگان دینی ما از بدو تشریع اسلام و تأسیس حکومت اسلامی، حفظ تمامی آموزه-های دینی به شکلی جامع الاطراف و کامل می باشد، آن هم دینی که داعیه خاتمیت و جهان شمولی و ابدیّت را به همراه داشته، و مدّعی کافی و لازم بودن برای تمامی افراد بشر در همه زمان ها و مکان هاست، قانونی که پاسخگوی انحاءِ گوناگون و متنوع نیازهای بشری در راه رسیدن به سعادت جاودانه می باشد و دست آلوده ی نقص و کجی از ساحت بلند و قدسی آن دور می باشد. پیش فرض ما در این رساله خاتمیت دین اسلام بعنوان آخرین قانون آسمانی که خداوند برای دستگیری بشر ارسال کرده می باشد. فرضیه ما این است که اسلام، آئینی تام و کامل می باشد و دارای سیستم و نظامی دقیق و مدوّن است که قابلیت انطباق با هر زمان و هر مکان و برای تمامی اقوام و افراد بشری را دارد. سوالاتی که پاسخگوئی به آن ها دغدغه و بهانه ی اصلی این رساله را تشکیل می دهند از این قرارند: سوال اصلی: اسلام با توجه به ثبات و لایتغیر بودنش چگونه قادر به تطبیق با دنیای متجدد و متحول امروزی است به نحوی که نه تنها مانع حرکت این چرخه ی عظیم تکامل نشود، حتی قوانینش نیز عون و یاور محکمی برای تسریع حرکت پیشرفت بشر باشند. و سوالات فرعی مثل: ـ راز خاتمیت از نگاه این سه متفکر چیست؟ ـ راه حلی که هر کدام از این شخصیت برای تطبیق-پذیری اسلام با جهان متغیر امروزی ارائه می دهند چیست؟ ـ نوع نگاه هر کدام از این اندیشمندان به مقولات دینی و اصل دین چگونه است؟ ـ انتظاراتی که این سه از اصل دین اسلام دارند چیست؟ ـ نقاط اشتراک و افتراق این ها در مبانی نظری خود در رابطه با مسأله خاتمیت کجاست؟ و... روش ما در این رساله، «کتاب خانه ای» است به دلیل اینکه محتوا و موضوع بحث، نظری است به کنکاشی نظری حول نظریات کلامی این سه شخصیت راجع به این موضوع می پردازد. نگارنده برای جمع آوری مطالب این رساله به کتاب خانه ها و سایت های اینترنتی و پایگاه های مجازی مراجعه نموده و در خلال این مراجعه ده ها کتاب، مقاله، و سخنرانی اصحاب نظر را بررسی کرده است، که این وجیزه، حاصل بررسی های فوق است و البته با محدودیت های زیادی دست به گریبان بود. ولی بحمد لله با اعانت حضرت حق و با راهنمائی های استادان راهنما و مشاور توانسته تا حدودی موانع را پشت سر نهاده و کار را به سرانجامی نسبتاً رضایتمند برساند. پیشینه ی تحقیق با تحقیق و بررسی در بین پایان-نامه های موجود در سامانه ی: (iran.doc) و دیگر سامانه های مجازی مربوط به دانشگاه ها و موسسات آموزشی سراسر کشور و جستجو در کتاب خانه ها و مراکز دانشگاهی و حوزوی، پایان نامه ای با این موضوع یافت نشد، امّا در اطراف موضوع این رساله با پایان نامه-هائی مواجه شدیم که کمابیش اشاراتی به موضوع بحث ما داشتند، از این دست پایان نامه ها می توان به چند مورد آن اشاره کرد: 1ـ بررسی تطبیقی مسئله ی خاتمیت در دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری، لیاقت علی کشمیری، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384. 2ـ علل تجدید نبوت ها و مسئله ی ختم نبوت از دیدگاه عقل و نظر، علی رضا عظیمی دخت، دانشگاه امام صادق، 1376. 3ـ نقد و بررسی نظریه بسط تجربه نبوی با استناد به آیات و روایات، حمیدرضا یونسی، دانشگاه قم، 1386. این رساله در سه فصل به تحلیل و بررسی خاتمیت و نیازهای متغیّر بشر از دیدگاه جناب علامه طباطبائی، استاد شهید مرتضی مطهری و جناب دکتر عبدالکریم سروش می پردازد که هریک از این فصول دارای بخش های متعددی می باشد: فصل اول به کلیات اختصاص دارد و حاوی مباحثی همچون تاریخچه ی بحث خاتمیت، تعاریف کلیدواژه ها، توجیه عقلانی خاتمیت و تاریخچه بحث خاتمیت و خاتمیت از دیدگاه قرآن و احادیث مورد بحث قرار خواهد گرفت. عنوان فصل دوم عوامل خاتمیت از دیدگاه طباطبائی، مطهری و سروش می باشد که به بیان و بررسی آراءِ اینان در این رابطه می پردازد که در حقیقت نوع نگاهشان به مجموعه اسلام بعنوان دین خاتم می باشد که در این فصل به نوع انتظارات این سه متفکر از دین خاتم نیز توجه می شود. چگونگی تطبیق پذیری اسلام با نیازهای متغیّر نیز عنوان فصل سوم این رساله است که در سه بخش ارائه شده است، در بخش اول و با رعایت تقدّم و تأخّر، دیدگاه علامه طباطبائی در رابطه با چگونگی و نحوه ی این انطباق، و تحلیل مکانیسم اسلام برای ماندگاری در هر عصر و پاسخگوئی به همه ی نیازهای بشر می پردازد، در بخش دوم استاد مطهری و در بخش سوم دکتر سروش نیز به همین شکل آراءِ آن ها و راه حل های آن ها برای مانائی و جهانی بودن اسلام بیان می شود و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و در نهایت در خاتمه بررسی مختصری از نقاط افتراق آراءِ این سه متفکر انجام شد و کلامی نیز به عنوان حسن ختام این رساله ارائه گشت. «تمنّا و آرزوی اینجانب از آستان قدسی ذات اقدس اله، رعایت انصاف و عدالت و خارج نشدن از هرگونه پیش داوری ذهنی و تعصبات فکری و جامع و کامل بودن این وجیزه، برای مفید فایده واقع شدن و مورد توجه قرار گرفتن در جامعه علمی می باشد». آمین ربّ العالمین
داود داداش زاده قاسم جوادی
حمد و سپاس بی کران خدایی را سزاست که آدمی را در حیرت و سرگردانی به خود وانگذاشت و برای راهنمایی او رهبران و راهدانان آگاهی، نصب کرد و با اعطای علوم لدنی به ایشان، راه را از بیراهه نمایاند. هرچه زمان می گذرد و ناکارآمدی مکاتب و ایسم های منقطع از وحی نمایان تر می گردد، نیاز پیروی از آموزه های انبیا و ائمه علیهم السلام بیشتر احساس می شود. تبعیت تام از امام، منوط به شناخت کامل صفات و به ویژه علم ایشان می باشد؛ چراکه سرسپردگی کامل به کسی اتفاق می ا فتد که منشأ دانش های او، الهی و خطاناپذیر باشد و اشتباهات مکاتب صرفاً بشری را تکرار نکند. بنابراین الهی بودن بسیاری از دانش های امام، با مسئل? امامت در هم تنیده و قابل انفکاک نیست؛ اما این که محدود? علم امام تا کجاست و کیفیت آن چگونه است، مورد اختلاف است و در طول تاریخ توجه اندیشمندان و صاحب نظران را به خود جلب کرده است. یکی از عوامل مهم این اختلافات، وجود برخی از روایاتی است که در تبیین قلمرو و کیفیت علم امام –حداقل در نگاه اولیه– با یکدیگر در تعارضند. پرداختن به مجموع? این روایات و بررسی سندی و دلالی آن ها نیازمند پژوهش های عمیق و گسترده ای است، تا با در نظرگرفتن هم? روایات، نظر عالمانه ای در زمین? علم امام ارائه شود ولی این کار از حوصله و گنجایش یک پایان نامه بیرون است و تاکنون کار منسجم و مستقلی در این زمینه در مجامع روایی صورت نگرفته است. نوشتار پیش روی شما تنها به گوشه ای از این کار گسترده پرداخته و قلمرو، منشأ و کیفیت علم امام را تنها در کتاب کافی و با توجه به شرح های آن؛ مورد بررسی قرار داده و امید است که با پیگیری این بحث از طرف دانش پژوهان محترم در دیگر کتب روایی، این بحث تکمیل شده و نتیجه گیری نهایی انجام گیرد. محورشدن کافی، برای این پژوهش از آن روست که این کتاب یکی ازمهم ترین و معتبرترین کتب روایی شیعه محسوب می شود و بهترین نکت? آغازین برای هدف مذکور می باشد.
مهدی قربانی سینی عسکر دیرباز
بحث عقل و مدرکات آن یکی از مسائلی است که در طول تاریخ اسلام علماء و دانشمندان به ان پرداخته اند و گرهی ان را انکار و برخی ان را اثبات نمکوده اند . در طول تاریخ اسلانم در برخورد با عقل دو گروه وجود داشته است : 1- عقل گرایی ، 2 - نص گراییی . مکتب نص گرایی که تنها مرجع دستیابی به احکام اسلام را ظواهر کتاب و نصوص میداند، در قرن یازدهم توسط محمد امین استر آبادی احیاء و بازساز ی شد . ایشان با تالیف کتاب فوائد المدنیه خمله کوبنده خود را به اصولیون و مجتهدین شروع نمود . استرآبادی بر ای عقل و مدرکات عقلی به خاطر وجود خطا و اشتباه در آن ارزش و اعتباری قائل نمی باشد .
علی اسدیان شمس حبیب الله دانش شهرکی
قاعده ی «الواحد» یکی از قواعد مهم فلسفی و دارای فروع فراوانی است. میرداماد و میرزا مهدی آشتیانی در اصل این قاعده، اختلاف نظری با هم ندارند و آن را بدیهی و از امهات اصول عقلی می دانند، با این حال ادله عقلی فراوانی از باب تبیین این قاعده، اقامه می کنند و میرزا مهدی آشتیانی علاوه بر ادله عقلی، ادله نقلی فراوانی نیز بر این قاعده مطرح می کند؛ ولی این دو اندیشمند در صادر اول اختلاف نظر دارند. مرحوم میرداماد با نگرشی مشائی عقل اول را و میرزا مهدی آشتیانی با نگرشی عرفانی، نور محمدی را صادر اول می داند که در این رساله نظر مرحوم میرزا مهدی آشتیانی پذیرفته شد. این دو بزرگوار با اختلاف نظر در صادر اول در نحوه کثرت عرضی نیز اختلاف نظر پیدا می کنند و مرحوم میرداماد نحوه کثرت عرضی را ناشی از جهات متعدّد عقل اول و میرزا مهدی آشتیانی کثرت عرضی را تعیّنات فیض مقدس و نور محمدی می داند. این دو بزرگوار مسائل زیادی را متفرع بر قاعده «الواحد» دانسته و از طریق این قاعده، قاعده ی «امکان اشرف» را به اثبات می رسانند سپس ترتیب نظام هستی را بر پایه ی قاعده ی «الواحد» و «امکان اشرف» می چینند. در مقابل فخررازی و مرحوم میرزا مهدی اصفهانی قاعده «الواحد» را مردود دانسته و اشکالات متعددی بر آن قاعده وارد می سازند و آن را منافی با قدرت مطلق الهی می دانند که از تمام اشکالات آن دو پاسخ داده می شود. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی با این که قاعده «الواحد» را مردود می داند ولی با استفاده از روایات، نور محمدی را به عنوان صادر اول معرفی می کند و با تمسک بر ظواهر مختلف روایات، در بیان اوصاف صادر اول و چگونگی کثرت عرضی گرفتار تناقض گویی می شود.
محمود قاسمی علی اله بداشتی
چکیده موضوع خلقت یکی از مباحث مهم قرآنی است که آیات بسیاری در رابطه با آن نازل شده است. در اولین آیه قرآن از اولین سوره ای که بر پیامبر نازل گردید، بحث خلقت مطرح شده است. «أقرا باسم ربّکِ الذی خلق».(علق / 1) اولوا الالباب یعنی صاحبان خرد و اندیشه عمیق و صحیح، تنها کسانی هستند که از طریق تفکر عمیق در خلقت جهان پی به خالق قادر حکیم متعال می برند، چراکه همه مخلوقات نشانه ها و آیات خدا هستند و حیثیتی جز نشانه بودن ندارند، یعنی از هیچ جهتی استقلال ندارند و تنها وجود رابط هستند ولاغیر. نشانه بودن مخلوقات برای پروردگار تکوینی است نه اعتباری و دائمی و ذاتی است نه مقطعی و عَرَضی. در این نوشته پس از بیان کلیات، ابتدا معنای خلقت و تفاوت آن با الفاظ هم خانواده آن مانند: جعل، إنشاء، ابداع و اختراع، جهت دست یابی به حقیقت معنای خلقت بیان می گردد. در فصل سوم مباحث حدوث و قدم آفرینش از نگاه مادیون، متکلمین فرق اسلامی و توجیه اختلاف نظر فلاسفه با متون روایی مطرح می شود. تبیین چگونگی خلقت با بیان خلقت دفعی در مبدعات و خلقت تدریجی در جسمانیات و حکمت تدریجی بودن خلقت عالم طبیعی در فصل چهارم بیان می گردد. در فصل پنجم بحث عالم خلق و عالم امر و فرق میان آن دو و توضیح عبارت قرآنی (کن فیکون) طرح شده است. فصل ششم به بحث عمومیت خلقت که بحثی جنجالی میان فرق اسلامی از جمله معتزله و اشاعره و امامیه است و طرح آیات مربوطه و بیان نظر نهایی صحیح امامیه با پاسخ به شبهات، اختصاص یافته است. در فصل هفتم اموری که با خلقت تلازم دارند از جمله حُسن، ربوبیت و تدبیر مطرح و مستدل می گردد. در فصل هشتم، هدف خلقت و هدفمندی آفرینش با بیان آیات مربوطه و نظرات متفاوت مفسران (معتزله، اشاعره و امامیه) و نظر نهایی صحیح بیان می شود. کلمات کلیدی: خلقت، حدوث و قدم، عالم خلق و عالم امر، معتزله، اشاعره، امامیه
زینب علی آبادی زهرا خزاعی
یکی از تئوری هایی که در قرن نوزدهم میلادی ظهور نمود و به عنوان یکی از مصادیق بارز تعارض میان علم و دین شناخته شد، نظریه ی تکامل تدریجی انواع بود که توسط چارلز رابرت داروین زیست شناس انگلیسی مطرح شد. این نظریه به واسطه ی عناصری از جمله انتخاب طبیعی، تغییرات تصادفی، تنازع بقاء و بقای اصلح در ابعاد مختلفی با اعتقادات دینی متعارض جلوه نمود. ابعاد این تعارض عبارتند از: تعارض با برهان نظم، تعارض با آموزه ها و ظواهر متون مقدس و تعارض با کرامت نوعی و اشرفیت انسان. پس از طرح این نظریه واکنش-های متعدد و متفاوتی از سوی متکلمین و اندیشمندان صورت گرفت. این پژوهش ضمن ارائه ی گزارشی از پیامدهای کلامی این نظریه در غرب و بررسی راه حل های پیشنهاد شده برای رفع ابعاد مختلف این تعارض، روش علامه طباطبایی و استاد مطهری را نیز به عنوان دو اندیشمند مسلمان مورد بررسی قرار داده و در نهایت این نتیجه به دست می آید که تعارض های ادعا شده واقعی نیستند.
فرزاد امیری عسکر دیرباز
از آنجایی که فعالیت های جمعی انسان بخش وسیعی از حیات زمینی وی را در بر می گیرد از اینرو شناخت صحیح نسبت به حیات اجتماعی و نقش رسالت انسان در آن ساحت، از جمله ضروری ترین معرفتهای بشری است که تنها در صورت اصلاح این روابط و تصحیح مناسبات، فرد و جامعه رشد و تکامل پیدا می کند، لذا این بخش در سعادتمندی انسان نقش مهمی را ایفا می کند و اهمیت و کاربرد کلام اجتماعی را دو چندان می نماید. در این راستا بهره گیری از کلام و مباحث عمیق آیت الله جوادی آملی از اهداف اصلی اجرای پایان نامه بوده و از سوی دیگر بر اساس یافته های صورت گرفته استاد بر این باورند که روح جمعی در همه احکام و حِکَم اسلام منتشر و مفروش است . همانگونه که گلاب در برگ گل مفروش و منتشر گشته است.
اسحاق آبان عسکر دیرباز
فلسفه سیاسی یا حکومت از اهم مسائل فلسفی است و از جمله بحث هایی است که تا حدودی اکثر فیلسوفان اعم از غربی و شرقی آن را مورد نظر قرار داده اند. رساله حاضر با مشخص کردن محورهای فلسفه سیاسی که به هشت قسمت تقسیم شده ابتدا به بیان نظرات فیلسوف انگلیسی جان لاک پرداخته و نظرات وی را در خصوص هشت مورد مشخص برای فلسفه سیاسی بیان می شود و بعد در فصل چهارم نظرات استاد شهید مرتضی مطهری و مقایسه نظرات این دو اندیشمند پرداخته می شود. لاک در بخش اول وضع طبیعی را یک وضعیت ایده ال می داند و آن را به عنوان مدینه فاضله معرفی می کند ودر بخش دوم درمورد وضع سیاسی و قرارداد مجبور می شود به چند مورد از ایراداتی که به وضع طبیعی وارد است اقرار کند ودر پایان بخش دوم وضع سیاسی را به وضع طبیعی ترجیح داده و هدف وضع سیاسی را حفظ مالکیت می داند. در بخش سوم به تعریف مالکیت از دیدگاه لاک پرداخته شده که لاک در بحث مالکیت مسأله مهم را کارو تلاش می داند وبیان می کند تنها چیزی که مالکیت را بوجود می آورد کار و تلاش است. در بخش چهارم مسأله آزادی بیان می شود که از نظر لاک آزاد بودن انسان به خاطر عاقل بودن اوست. در بخش پنجم به عدالت و برابری پرذاخته شده که از دیدگاه لاک انسان ها همه در وضع برابری هستند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد که البته بیان می کند که منظور فقط برتری اخلاقی است. در فصل ششم گریزی به رابطه دین و سیاست زده شده که لاک به شدت مخالف رابطه دین و سیاست است و معتقد است که دین و سیاست باید از هم جدا باشد. در فصل هفتم بحث تساهل مطرح می شود ودر اینجا لاک معتقد است که تساهل نشانه و شاخص مذهب راستین است از نظر او هیچ کس حق ندارد افکار دیگری رارد و کینه توزی کند زیرا معتقد است که ادراک فهم بشر از حقیقت ناقص است و در بخش هشتم موضوع انقلاب یا اصلاح حکومت است
محمد باقری بندروییه سید احمد رضا شاهرخی
1- اندیشه مهدویت از زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اطهار علیهم السلام تا کنون همواره در جامعه اسلامی بوده است. و کسی نمی تواند به سادگی منکر این واقعیت شود متاسفانه این مسئله در طول تاریخ، دچار انحراف هایی از جمله مدعیان مهدویت شده است. آنان روی انگیزه هایی همچون نجات باوری مهدوی، جهل و نادانی مردم، فزون طلبی و زیاده خواهی، مدعی آن شده، عده ای را به انحراف کشانده اند که یا خود مدعی مهدویت شده اند و یا دیگران را به عنوان مهدی موعود مطرح ساخته اند. 2- مدعیان مهدویت، این گونه نیستند که در یک مقطع زمانی ظهور کرده و منقرض شده باشند بلکه در هر دوره ای که امام بر حقّی وجود داشته، مدعی کاذبی نیز ظهور کرده است. اولین دسیسه این انحراف پس از شهادت امام علی(علیه السلام) انحراف فرقه سبائیه بود که بیان شد. 3- این سیره نامشروع در فاصله زمانی هریک از ائمه اطهارعلیهم السلام به جز دوران امام حسن و امام حسین علیهما السلام به ترتیب زمانی دست به انحراف زدند و عده ای را منحرف کردند که منحرفترین آنها عبارتند از سبائیه، کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه و واقفه بودند. 4- از آن جایی که ائمه اطهار(علیه السلام) شرایط و اوضاع زمان را زیرنظر داشتند با تدبیر حکیمانه خود از کیان و حقانیت امامت، به ویژه مهدویت دفاع و مقابله نموده برخوردی عملی و فکری با آنان نموده اند لذا در مقابل موسسین و پیروان آنها ساکت ننشسته و موضع گیری خود را مستقیم و غیر مستقیم در قالب دعا، پرسش و پاسخ، مناظره، لعن و نفرین، دعوت به بهره گیری از علم اهل بیت، معرفی جایگاه اهل بیت، حتی تأویل و تفسیر آیات قرآن را به آنها تطبیق داده اند و با صراحت تمام در مقابل آنها واکنش نشان داده اند. 5- دردوران غیبت صغری، به خاطر خلا رهبری ظاهری در جامعه و نبود مرجعیت علمی خاص، افرادی به خاطر مطامع دنیوی و امراض روحی از این فضا سوء استفاده کرده و امامت را به انحراف بردند که توسط امام زمان(عج) مورد طرد و لعن قرار گرفته اند اگرچه قالب موضع گیریها و مقابل? حضرت، بوسیل? توقیع و نامه نگاری صورت می گرفت. 6- با توجه به موضع گیری و مقابله ائمه اطهار(علیه السلام) اکثر این فرقه ها و منحرفین منقرض شده اند و جز اندکی از آنان باقی نمانده است. امّا تنها گروهی که مدعی امامت اصیل بوده، از آن پیروی کرده، باقی مانده و اصالت خود را حفظ کرده اند، شیعیان دوازده امامی اند، این گروه از شیعیان، بر مبنای سنت رسول خاتم(صلی الله علیه و آله وسلم) و گفتار عترت طاهره(علیه السلام) امامت را امری الهی دانسته، بر اساس نص و دستورات الهی و فرستاده او به آن معتقد بودند و از آن پیروی کرده اند.
عاطفه ملااکبری عسکر دیرباز
در تمام دوران زندگی بشر، و به خصوص در زمان حال، یکی از مسائل با اهمیت و مورد توجه، ظلم و ستم موجود در جوامع می باشد و بشریت شاهد رشد روز افزون این ظلم و ستم می باشد. همچنین یکی از علائم نزدیک شدن زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) نیز فراگیری ظلم و ستم می باشد. در این پایان نامه در نظر داریم پیرامون موضوع نظریه ظلم جهانی به عنوان مقدمه ظهور، بحث و بررسی و تحلیل انجام دهیم تا بتوانیم ادلّه کسانی که قائلند باید به فراگیری ظلم و ستم جهت تسریع در امر ظهور کمک کرد، ابطال، و ضرورت زمینه سازی و حرکت در جهت صلاح و رستگاری، و نقش اراده و اختیار انسان جهت تعجیل در امر ظهور اثبات گردد؛ زیرا با آگاهی از این امر شاید بتوان گامی در جهت فراهم کردن زمینه های ظهور و تعجیل در امر فرج برداشت. همچنین با مطالعه کتب و مقالات نگاشته شده در این زمینه، در پی اثبات این مسئله هستیم که فراگیری ظلم و ستم به معنای ظالم شدن همه افراد جامعه نمی باشد؛بلکه چهره غالب، چهره ظلم و ستم می شود و این فراگیری به صورت خود به خود و توسط افراد ظالم اتفاق میافتد؛ لذا نیاز است افرادی به عنوان یاران حضرت و فراهم کنندگان مقدمات ظهور، در جهت اصلاح خود و جامعه تلاش کنند تا در امر فرج، گشایش حاصل شود؛ زیرا برای تعجیل در ظهور، حتماً باید چهار عنصر زمینه ساز؛ یعنی رهبری، طرح و برنامه کارآمد، آمادگی عمومی جامعه جهت حق پذیری و ظلم ستیزی، یاران مخلص و فداکار فراهم شود؛ دو عنصر رهبری و طرح و برنامه با وجود امام مهدی (علیه السلام) و قرآن و سنت فراهم است لذا نیاز است مردم برای تحقق دو عنصر دیگر تلاش کنند، به علاوه علائم ظهور به جز علائم حتمی ممکن است اصلاً به وقوع نپیوندد.
علی ظفر محبی عسکر دیرباز
تجرد نفس یکی از مباحث مهم در بحث نفس فلسفه می باشد لذا فلاسفه بخش عمده ای از بحث را به آن اختصاص داده اند. یکی از کسانی که در این زمینه بحث قابل قدر و ارزش مندی نموده است و نظراتش همچنان مطرح است صدرالمتالهین معروف به ملاصدرا می باشد. از نظر ایشان نفس موجودی است که بر اساس اصل "تشکیک وجود" دارای مراتب و براساس اصل "حرکت جوهری" دارای حرکت بسوی غایت و کمال خود می باشد و در ابتدای حدوث صورت مادی دارد و در ادامه به تجرد می رسد. تجرد نفس از نظر ایشان سه مرتبه ی مثالی و عقلی و فوق عقلی دارد که نفوس بر اساس آن دارای سه مرتبه می باشند. و رسیدن نفس به آن مراتب به صورت اتفاقی نیست بلکه تابع عواملی چند می باشد که راز جاودانگی نفس رسیدن آن به تجرد می باشد.
محمد زکی علیزاده (دره صوفی) عسکر دیرباز
این پایان نامه به بررسی ادله شیعه و معتزله در مقوله جبر و اختیار از منظر فرقه معتزله و شیعه امامیه می پردازد و میزان استحکام ادله و راهکارهای آنان در اثبات مختار بودن انسان و تفاوت دیدگاه های یشان در این زمینه را تحلیل می کند. نویسنده در قالب چهار فصل تفاسیر مختلف شیعه و معتزله را در مبحث جبر و اختیار و راه میانه ای به نام امر بین الامرین از منظر اهل بیت( را بررسی کرده است. وی در فصل اول به بررسی کلیات تحقیق، مانند بیان مفهوم لغوی و اصطلاحی جبر و اختیار، مکتب های جبر و اختیار و پیشینه تاریخی آن، معانی لغوی اختیار و مترادف آن (حریت و آزادی) و اهمیت این مسأله در آموزه های اسلامی می پردازد. در فصل دوم ضمن معرفی شیعه و معتزله، ظهور و پیدایی هر یک، مهم ترین اصول فکری هر کدام در مورد عدل الهی و روش فکری آنان در علم کلام اسلامی بررسی شده است. نگارنده در فصل سوم با اشاره به دیدگاه های معتزله درباره تفویض یا اختیار مطلق، پیامدهای منفی این دیدگاه را شرح می دهد. او در عین حال ادله عقلی مبتنی بر اراده و اختیار انسان را در انجام و عدم انجام تکالیف شرعی و معیارهای مدح و ذم افعال انسان بر اساس همین اختیار را بررسیده و دلیل های نقلی مبتنی بر مختار بودن آدمی از آیات قرآن و برخی روایات و مخالفت داشتن مسأله جبر با توحید و عدل الهی و پاسخ بعضی اشکال ها در این زمینه را نیز مطرح کرده است. نویسنده در فصل چهارم به تبیین مسأله امر بین الامرین (دیدگاه اهل بیت) پرداخته و ضمن ارائه تفسیرهایی چند از متکلمان شیعه و اهل سنت و فلاسفه مسلمان، به نقد و ارزیابی برخی از آن ها می پردازد.
محمد جان قربانی عسکر دیرباز
امامت و رهبری در مکتب تشیع از اصول دین بوده و از نظر لزوم اعتقاد در ردیف توحید و نبوت و معاد قرار دارد و منصب امامت در این مکتب امتداد وظایف رسالت پیامبر اکرم (ص) می باشد و امام به تمام وظایفی که بر عهده پیامبر بوده قیام می کند. شیعه معتقد است که امامت یک منصب الهی است و امم باید از جانب خدا نصب و معین گردد. در مکتب اهل سنت مقام امامت یک مقام عرفی و اجتماعی است و دست جامعه اسلامی در انتخاب آن باز است. در این مکتب امامت از فروع دین بوده و امام و خلیفه بعد از پیامبر اکرم (ص) ابوبکر است. اما در مکتب تشیع خلیفه امام و جانشین پیامبر (ص) بنا به نصوص قرآنی و روایی علی بن ابیطالب (ع) است. در این نوشتار از میان آن همه دلایل قرآنی و روایی که دلالت بر امامت علی () می کند فقط به ذکر چهار آیه از قرآن کریم بسنده نموده ایم که عبارتند از آیات ولایت تطهیر تبلیغ و اکمال. 1-آیه ولایت بسیاری از مفسران و اهل حدیث گفته اند که این آیه درباره علی (ع) نازل شده است آن زمانی که انگشترش را در حال رکوع نماز به سائل داد.2- آیه تطهیر: یکی از ادله قرآنی شیعه بر ولایت و امامت بلافصل علی (ع) و همچنین عصمت امامان آیه تطهیر است. 3-4- آیات تبلیغ و اکمال: این دو آیه نیز ادله قرآنی شیعه بر ولایت و امامت علی (ع) در کتابهای بسیاری از دانشمندان اهل تسنن و همه کتب معروف شیعه اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ آمده است که این دو آیه در شأن علی در خم غدیر نازل شده است. از این آیات و حدیث غدیر به روشنی بر می آید که علی (ع) نخستین جانشین پیامبر اکرم (ص) بوده است.
ذبیح اله اکبرزاده عسکر دیرباز
وجود امامان برای بقا و تحریف نشدن دین و شریعت ضروری است. و با خاتم نبی بودن حضرت محمد (ص) تناقض ندارد وامامت چیزی جز تداوم واستمرار وظایف وشءون نبوت ورسالت نیست و مقام امامت مقام تحقق وعینیت بخشیدن به اهداف رسالت است.این پایان نامه به بررسی ابعاد خاتمیت و امامت و رابطه این این دو و عدم تعارض آنها با استناد به دلایل عقلی و نقلی پرداخته است و بیان شد که امامت مکمل خاتمیت و اکمال دین است.
نعمت الله خدارحمی علی نفی فقیهی
بررسی مبانی نظری تعلیم و تربیت شامل هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی و تعیین اهداف و روش های تربیتی از نگاه ملاصدرا براساس آموزه ها ی تفسیری و روایی وی تعالیم ارزشمندی جهت تربیت انسان هایی که تحت سلطه ی فرهنک و تمدن غرب هستند ارائه کرده است. صدرا براساس نطریه اصالت وجود و وحدت شخصیه وجود، تنها به یک وجود حقیقی معتقد است و آن واجب تعالی است و سایر وجودات آیه و نشانه ی وی هستند که همه ی آنها براساس حرکت جوهری در جهت قرب به حق تعالی در حرکت اند. انسان شناسی صدرا انسان را موجودی آزاد و مختار معرفی می کند که دارای حرکت جوهری و تحول پذیر است و هویتش به نحوه ی ارتباطی که باحق تعالی دارد تعین می یابد و هدف نهایی از خلقتش و همچنین حرکتش باید نزدیک شدن به خداوند و یا به زبانی دیگر فنای فی الله باشد. معرفت شناسی صدرا علم را وجودی مجرد و ذومراتب، مساوق با وجود و عامل توسعه وجودی انسان می داند. در بخش ارزش شناسی نظرات صدرا پیرامون خیر وشر و رابطه ی آن ها با وچود و عدم ، فضائل و رذائل و سعادت و شقاوت بررسی می شود. در فصل پایانی نیز اهداف و روشهای رسیدن به آنها از جمله تزکیه و تهذیب ، اراده، تنبه و ... ذکر خوادهد شد.
محمد سوری نصرالله پورجوادی
رساله? حاضر با موضوع تصویر امامان شیعه علیهم السلام در متون زهد و تصوفِ نخستین در تلاش است با بررسی متونی که از دوره? زهد و تصوفِ نخستین، یعنی تا حدود سال 400 هجری، باقی مانده است تصویری را که از امامان شیعه علیهم السلام در ذهن و ضمیر زاهدان و صوفیان وجود داشته است استخراج و بازسازی کند. این رساله شامل پنج فصل است. فصل یکم درباره? کتابهای زهد است. در این فصل سیزده «کتاب زهد» معرفی و بررسی شده است. کهن ترینِ این کتابها از عبدالله بن مُبارک مَرْوَزی (ف. 181) است و تازه ترینِ آنها از خطیب بغدادی (ف. 463). از بررسی کتابهای زهد به دست می آید که امامان شیعه علیهم السلام، در مقایسه با دیگر خلفا و اصحاب و تابعان و تَبَعِ تابعان، از جایگاه والایی برخوردار نبوده اند. در فصل دوم آثار حکیم ترمذی (ف. ح 296) بررسی شده است. وی را نه می توان زاهد صرف دانست و نه می توان در جرگه? صوفیان وارد کرد. دیدگاه ترمذی درباره? امامان شیعه علیهم السلام کاملاً منحصربه فرد و به دیدگاه نواصب نزدیک است. هیچیک از زُهّاد و صوفیه با ترمذی هم رأی نیستند. فصل سوم درباره? رساله های کوچک صوفیه است. در این فصل هفتاد رساله? صوفیانه از یازده نویسنده را معرفی و بررسی و تحلیل کرده ایم که کهن ترین این رساله ها از شقیق بلخی (ف. 194) است و نو ترین آنها از ابوعبدالرحمن سُلَمی (ف. 412). فصل پایانی درباره? چهار کتاب جامع صوفیه است: اللمعِ ابونصر سرّاج (ف. 378) و التعرفِ ابوبکر کُلابادی (ف. 385) و قوت القلوب ابوطالب مکی (ف. 386) و تهذیب الأسرارِ ابوسعد خرگوشی (ف. 406/407). از بررسی رساله های صوفیه و کتابهای جامعِ تصوف می توان به این نتیجه رسید که در میان صوفیه به تدریج جریانی شکل گرفته است که برای امامان شیعه جایگاه بلندی قائل است. از نگاه این جریان امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام جانشین باطنی پیامبر صلی الله علیه وآله و تنها دارنده? علم باطن و علم لَدُنّی در میان یاران پیامبر صلی الله علیه وآله به شمار می رود. در فصل پنجم خلاصه? مطالب رساله و نتایج حاصل از آن مطرح شده و دیدگاه های زهاد و صوفیه درباره? امامان شیعه علیهم السلام مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
مهدی دیناروند احمد عابدی ارانی
عارف کامل،حضرت علامه میرزا محمد علی شاه آبادی (سلام الله و رضوانه علیه) که از نوادر دوران و نوابغ زمان است و حقیقتاً ایشان را باید مفسر جدی فطرتِ قرآنی دانست،با نظریه ی فطرت خود،مبنای وثیقی در تبیین ارتباط میان کتاب تکوین(انسان) و کتاب تدوین(قرآن) بنا نهادند؛که هم مبتنی بر آموزه های قرآنی است و هم از پشتوانه ی محکم فلسفی و عقلی برخوردار است،ضمن آن که از صبغه ی عرفانی نیز بی بهره نیست. این که تمام دین با همه ی اصول و فروعش و با فقه و اخلاق و اعتقادیاتش ریشه در فطرت بشری داشته باشد، تنها از نظریه ی فطرت علامه شاه آبادی(ره) قابل اصطیاد است. لذا این رساله به تبیین نظریه فطرت ایشان پرداخته و به دیدگاه سایر متفکران در این راستا نیز اشاره ای داشته است. در ادامه سعی کرده ایم که فطری بودن تمام ارکان و اجزاء دین (توحید، معاد، نبوت و امامت، اخلاق و احکام) را مبتنی بر نظریه فطرت آیت الله شاه آبادی(ره) مورد بحث و بررسی قرار داده و به اثبات برسانیم. همچنین به برخی از نتایج حاصل از این نظریه در حوزه های گوناگون دین و اخلاق،به خصوص عینیت دین و فطرت اشاره شده؛ و نگاه و روش خاص ایشان در سیر و سلوک عرفانی با توجه به داستان حضرت خضر(علیه السلام) و حضرت موسی(علیه السلام) مورد بررسی قرار گرفته است. در انتها می توان گفت، هدف این رساله آشنایی بیشتر محققین با جامعیت علمی این حکیم بزرگوار و نشان دادن گوشه ای از کارکردهای نظریه فطرت ایشان در موضوعات متنوع فلسفه دین و اخلاق بوده است.
هادی موسوی حمیدرضا حسنی
انسان شناسی به عنوان یکی از مبانی پارادایمی، نقش اثرگذاری در ساختارها، هنجارها و روش شناسی علوم انسانی دارد. به نحوی که با تفاوت تعریف انسان در هر رویکرد علوم انسانی شاهد تمایزهای بسیار زیادی در علوم انسانی ترسیم شده توسط آن پارادایم هستیم. آگوست کنت به عنوان موسس پارادایم اثباتی با تعریف انسان به حیوان اجتماعی تر و موجودی با ساختار کاملاً منفعل، ساختارها و ارزش هایی را وارد علوم اجتماعی کرد که به محقق جواز مطالعه غیرکمّی در اجتماع را نمی دهد. به نظر او تنها راه مطالعه پدیده های اجتماعی استفاده از روش های علوم طبیعی است. در مقابل، دیلتای با مبناسازی فلسفی برای «نقد عقل تاریخی» روش علوم انسانی را یکسره متفاوت از علوم طبیعی می داند و روش هرمنوتیکی را بر مبنای «انسان شناسی» بنا می کند. مارکس با تأکید بر ویژگی کار اجتماعی انسان در صدد است وجوه جبری جامعه و حیثیات آزادانه بشر را توأمان در مقابل سرمایه داری به عنوان رویکردی ضد انسانی به ما بنمایاند. از طریق این همراهی با بزرگان پارادایم های رایج علوم انسانی، توانستیم به این برسیم که تصویر علامه طباطبایی از انسان در معارف شیعی و فلسفی، اقتضائات منحصر به فردی می تواند در علوم انسانی داشته باشد. این تأثیرات با حضور نظریه اعتباریات علامه که تبیین مقولات عقل عملی است پر رنگ تر می شود. به نحوی که این نظریه توضیحات راهگشایی در تعریف و تبیین اجتماع، پیدایش اجتماع و تبیین فعل اجتماعی، تبیین هویت مفاهیم اجتماعی، مسأله بسیار مهم ساختار و عامل، و جایگاه ورود ارزش ها و اجتهاد به علوم انسانی دارد. این عنصر اخیر راه تولید علوم انسانی دینی را برای ما روشن می کند. از دیگر تأثیرات انسان شناسی علامه بر روش شناسی علوم انسانی و برخی توصیه های علمی به دانش انسان شناسی است. بدیهی است که برای شکل گیری یک پارادایم عناصر معرفت شناختی و هستی شناختی نیز اقتضائاتی در موارد پیش گفته دارند که در تعامل با هم می توان به یک نظر جامع راجع به پارادایم دانش دینی یا بومی از نگاه علامه طباطبایی (ره) رسید.
عذرا پورسالاری شاهم ابادی عسکر دیرباز
به نظر می رسد در گذشته ادیان ، پیروان دین خود را اهل نجات و رستگاری و پیروان سایر ادیان را محکوم به گمراهی و عذاب می دانستند ؛ اگر چه امروزه هم در گوشه و کنار جهان می بینیم افرادی که با انتساب خود به دین های الهی ، تنها مسیر نجات را از باریکه دین خود می دانند و اقیانوس عظیم سایر انسان ها را یکسره محکوم به تباهی و محروم از بهشت تصوّر می کنند . امّا در دهه های پیش ، بیش از گذشته این بحث (انحصار گرایی در نجات) جای خود را به کثرت گرایی در نجات داده است. اگر چه جان هیک و فیلسوفان دین مسیحیّت ، این نوع از تفکّر را به صورت منسجم مطرح کرده اند امّا نظر فلاسفه اسلامی با دیدگاه تفصیلی ایشان درباره نجات اکثریت مردم متفاوت است.حضرت امام خمینی(ره) ، علّامه طباطبایی و استاد شهید مطهری ،با تکیه برآیات قرآن معتقدند : این گونه نیست که پیروان سایر ادیان یکسره اهل نجات و رستگاری باشند بلکه تنها زمانی اهل نجات محسوب می شوند که اگر با تلا ش به دینی که به نظرشان حق است رسیدند ؛ با آن و اصولش عناد نورزند و آن را بپذیرند و به آن عمل نمایند ؛ در غیر این صورت مصداق جاهل مقصّر و اهل عذاب و شقاوت خواهند بود . این مسأله غیر از این که صفت هدایت گری خداوند را تحقّق می بخشد تأثیر زیادی بر فرد و جامعه خواهد گذاشت . انسان ها وقتی دیگران را نیز مانند خود نجات یافته تصوّر کنند تمام امتیازات انسانی را از آن خود نمی دانند و در نتیجه جامعه ثبات و آرامش بیشتری خواهد یافت . این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نگاشته شده است و سعی شده است دیدگاه سه شخصیت مورد پژوهش( که تأثیر زیادی بر افکار جامعه متخصص دارند) درباره نجات اکثریت مردم نمایان شود.
ابوالفضل نظری عسکر دیرباز
یکی از مهم ترین مباحث فلسفی، مسئله ی حرکت می باشد. وقوع حرکت در پدیده-های مادیِ پیرامون ما، امری بدیهی است، اما آیا حرکت در تمام موجودات مادی عالم رخ می دهد؟ فلاسفه در مقام پاسخ به این پرسش معتقدند که حرکت فقط درموجودات مادیِ عالم رخ می دهد؛ چراکه موجود مجرد، فاقد قوه و استعداد است و به همین سبب، حرکت (که خروج ازقوه به فعل است) در آنها امکان ندارد. اما از طرفی، روایات فراوانی وجود دارد که بر تحقق حرکت در موجودات مجرد دلالت می کند. رسالت این رساله، نقد و بررسی براهین استحاله ی حرکت در مجردات و همچنین یافتن محامل برهانی برای روایات نورانی، وجمع بین عقل و نقل می باشد. یکی از ثمرات اثبات امکان وقوع حرکت در مجردات، تبیین عقلانی مسئله ی تکامل برزخی و جنتی است، که از مسلّمات شریعت حقه می باشد.
محمدعلی محمدپور فخر آبادی عسکر دیرباز
کلام اجتماعی یک رشته از چند رشته ای است که در ذیل دانش الهیات اجتماعی قرار دارد آنچه در این رشته مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد موضوعاتی هستند که به زندگی اجتماعی افراد مربوط می شود و لفظ اجتماعی به این نکته اشاره دارد و ازآنجا که این مسائل با متون اجتماعی آیات قرآن کریم و احادیث اسلامی مطالعه می شوند؛ به آن کلام اجتماعی گفته می شود.
کمیل یزدی محمدی عسکر دیرباز
چکیده ندارد.
خدایار دوستکامیان عسکر دیرباز
چکیده ندارد.
رشید الحمیری حسین کریمی
این پایان نامه به تبیین نظرات آقای محمدباقر صدر در ارتباط با علم اصول می پردازد.