نام پژوهشگر: سید محسن هاشمی
مهدی بهپور سید محسن هاشمی
این رساله با این پرسشها آغاز می گردد: آیا گفتار روی تصویر، یک تکنیک سینمایی است؟ در صورت پاسخ مثبت، چه کارکردهایی دارد؟ آیا این تکنیک به تحول بیان سینمایی کمک می کند؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها، در فصل اول پس از ارائه تعریفی دقیق، جامع و مانع از این اصطلاح و ارائه تاریخچه ای مختصر از جایگاه گفتار روی تصویر در تاریخ سینما، با بررسی نظرات نظریه پردازان سینما و ذکر شواهد و مثال های مختلف، نتیجه گرفته می شود که گفتار روی تصویر، یک تکنیک سینمایی است. سپس سعی می شود یک دسته بندی کاربردی ومناسب از مهم ترین کارکردهای این تکنیک در فیلمهای داستانی ارائه گردد. برای روشن تر شدن این بحث، چندین فیلم به عنوان نمونه مطرح می گردند و در روایت آنها نقش گفتار روی تصویر مورد مطالعه قرار می گیرد. فصل دوم این رساله به مطالعه موردی فیلمهای ونگ کاروای و یافتن کارکردهای گفتار روی تصویر در بیان سینمایی آنها اختصاص یافته است. پس از معرفی ونگ کاروای و بررسی برخی درون مایه های کارهایش، یک به یک، فیلمهای وی را با تمرکز بر نحوه استفاده از گفتار روی تصویر مورد مطالعه تفصیلی قرار می دهیم. در انتها با مشاهده نمونه های مطرح شده از فیلمهای ونگ کاروای، اینگونه نتیجه می گیریم که صرف نظر از برخی استفاده های نابجا، در مجموع، گفتار روی تصویر در بیان سینمایی او نقش مهمی دارد و بسیاری از کارکردهای مطرح شده این تکنیک که در نیمه نخست این رساله به آنها اشاره شد، در آثار وی مشهود است.
بهاره ابراهیمی فرزان سجودی
در این پژوهش "سینمای معناگرای ایران" از دو منظر متفاوت، و با توجه به دو رویکرد عمده ای که نسبت به این نوع سینما اتخاذ می شود، بررسی و تحلیل شده است. دیدگاه اول که دیدگاهی مثبت و حمایت کننده از این سینماست، در غالب بحث بومی گرایی و دیدگاه دوم که نگاهی انتقادی به این سینما دارد، در غالب گفتمان شرق شناسی بررسی شده است. هم بومی گرایی و هم شرق شناسی مربوط به حوزه ی مطالعات پسااستعماری هستند که به عنوان چارچوب نظری پژوهش از آن استفاده شده است. پرسش اصلی این پژوهش حول این مسأله بوده است که این دو رویکرد متفاوت چگونه به تبیین یک پدیده ی هنریِ واحد - "سینمای معناگرای ایران"- می پردازند. با به کارگیری روش تحلیل گفتمان انتقادی، هر دو گفتمانِ بومی گرایی و شرق شناسی در رابطه با "سینمای معناگرا" مورد بررسی قرار گرفته اند و در نهایت، پاسخ به پرسش پژوهش، به این صورت مطرح شده است که دو رویکرد بومی گرایانه و شرق شناسانه، از دو بافت گفتمانی متفاوت "سینمای معناگرای ایران" را مورد تحلیل قرار می دهند؛ اما نهایتاً هم سو عمل می کنند و به نتایج مشابهی می رسند. در انتها برای تحقیق این امر، چند نمونه از فیلم های حوزه ی "معناگرا"، هم از منظر بومی گرایی (رویکرد مثبت به این نوع سینما) و هم از منظر گفتمان شرق شناسانه (رویکرد انتقادی به این نوع سینما) به طور موردی بررسی شده و نتیجه گیری به این صورت بوده است که این دو رویکرد ظاهراً متضاد، از دو بافت گفتمانی متفاوت، به نوعی هم جهت با یکدیگر حرکت می کنند؛ اما هر دو رویکرد در جایی که بر مسأله ی تمایز بین فرهنگ شرقی و فرهنگ غربی تأکید می ورزند، عملاً کارکردی یکسان دارند.
محمود طالبیان سید محسن هاشمی
این پژوهش تحت عنوان « تاثیر انقلاب اسلامی ایران و انقلاب شوروی بر سینما » به تاثیر انقلاب بر جنبه های گوناگون سینما در دو کشور می پردازد. در مقدمه این پژوهش بیان می شود که این تحقیق قصد مقایسه بین دو سینما را ندارد و تنها در جستجوی این نکته است که با توجه به تاثیر بنیادینی که انقلاب بر تمامی وجوه اجتماعی این دوکشور داشته است، سینما چه تاثیراتی از انقلاب پذیرفته است. آیا این تاثیرات مثبت بوده است و باعث شکوفایی این هنر شده است یا اینکه موانعی در مسیر رشد این هنر بوجود آورده است؟ متن اصلی شامل سه فصل است. فصول اول و دوم ، « انقلاب و سینمای اتحاد جماهیر شوروی» و « انقلاب و سینمای جمهوری اسلامی ایران»، به شرح تاریخچه ی انقلاب هر دو کشور و توصیف تاثیر انقلاب بر سینمای این دو کشور می پردازد. عناوین فرعی این دو فصل در بخش سینما با عنایت به آنچه در سینمای دو کشور رخ داده است ، متناظر نیستند. فصل اول رساله با عناوین تاریخچه ی مختصر انقلاب شوروی، سینمای اتحاد جماهیر شوروی: پیشینه ی سینمایی ، سینما در دهه ی اول انقلاب و سینماگر انقلابی، به تاریخ انقلاب و تاریخ دهه اول سینمای شوروی می پردازد. فصل دوم رساله نیز با عناوین تاریخچه ی انقلاب اسلامی ایران ، سینمای ایران بعد از انقلاب: پیشینه ی سینمایی ، سینمای انقلابی، آغاز تنش ، نفوذ سینمای شوروی ، تولید و سیاستگذاری، فیلمهای شاخص، دهه ی شصت، ثبات و شگفتی ، تقابل دو نهاد، فارابی و حوزه ، محسن مخملباف: شمایل یک انقلابی ، سینمای جنگ، زنان انقلابی روی پرده و یک انقلاب، یک سینما ، تاریخ انقلاب اسلامی ایران و دهه ی آغازین سینمای بعد از انقلاب را مورد نظر قرار می دهد. فصل سوم این پژوهش ، با عنوان « وجوه تشابه و افتراق دو سینمای متاثر از انقلاب»، به به بررسی شباهت ها و تفاوت های این دو سینما در دو زمینه ی هنری و ایدئولوژیک می پردازد. رساله با نتیجه گیری از فصول به پایان می رسد.
سید محسن هاشمی شجاع احمدوند
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی را با ذکر کلیات و امهات تحقیق شروع نمودیم، سوال اصلی پیرامون وجود افتراقات و اشتراکات این دو آیین بوده و در جواب آن فرضیه ای را مطرح کردیم، که بر این اساس اشتراکات بسیار بیشتر از افتراقات می باشد. برای سنجش فرضیه ابتدا سوالات سه گانه فرعی بر اساس سه مبنای هستی، انسان و معرفت شناسی بود را طرح نموده و در جواب آنها سه فرضیه بیان داشتیم: در مبانی هستی شناسی، فقط در استقلال خیر از شر که مورد اعتقاد مزدائیان است، با شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اما در دیگر مبانی اختلافی مشاهده نمی گردد. برای سنجش فرضیه های فرعی آنها را در سه فصل مجزا مورد بررسی قرار داده، اما قبل از اینکار به چارچوب مفهومی پرداخته و شاخصهایی را برای بررسی تطبیقی استخراج نمودیم. ابتدا تعاریفی از مفاهیم بحث بیان شد و سپس قالب اندیشه در معنای عام خود را برای نوع تفکر در آیین مزدایی و اسلام شیعی به علت عام بودن برگزیدیم. هر اندیشه دارای مبانی خاص خویش می باشد، لذا در ادامه فصل چارچوب مفهومی به تعاریف و توضیحاتی پیرامون این مبانی پرداختیم. اولین مبنا، هستی شناسی می باشد که در آن به مبدأ، نوع، کیفیت، اهداف و سرانجام هستی پرداخته می شود. در مبنای انسان شناسی، به آفرینش، خصوصیات و کیفیت وجود آدمی و رابطه او با همنوعانش پرداخته می شود، مسائلی مانند دوگانگی وجود انسان، انسان های شایسته رهبری، برابری میان آنها از این فصل به عنوان شاخص استخراج شده است. در باب معرفت شناسی نیز موضوع، امکان، راههای کسب معرفت توسط انسان و پیروی از انسان کامل مطالبی بصورت نظری آمده است؛ که از این مبانی سه گانه شاخصهایی برای تحقیق در ادامه کار استخراج گردیده است. در فصل دوم 7 شاخص هستی شناسی را مورد بررسی تطبیقی در آیین مزدایی و اسلام شیعی قرار دادیم، این دو آیین در شاخصهای اعتقاد به نبرد خیر وشر که به تقابل دوست و دشمن در سیاست می انجامد، دوگانگی مادی و غیرمادی بودن هستی که به مشروعیت آنجهانی منجر می گردد، نظم که حفظ آن وظیفه حاکم است، سلسله مراتب در هستی که نمودش در نظام طبقاتی می باشد و اعتقاد به سرانجام این و آن جهانی هستی که با ظهور منجیان همراه است، با یکدیگر دارای اشتراک کلی بودند. اما در اعتقاد مزدائیان به وجود دو آفریننده مستقل از یکدیگر در آفرینش خیر و شر، شیعه به راهی دیگر می رود و به یک خدای واحد می رسد که همه اعم از خیر و شر بدست او آفریده شده است و این افتراق باعث تأیید فرضیه فرعی این فصل می شود. در فصل انسان شناسی 8 شاخص مورد بررسی قرار گرفته است که در نزد هر دو آیین انسانها دارای سلسله مراتبی بر اساس عدالت هستند که حاکم در رأس آن قرار دارد، زیرا هر کس با توجه مسئولیتی که در هستی دارد، در جایگاهی مشخص قرار می گیرد و به انجام خویشکاری می پردازد. وجود انسانهایی نخبه و برگزیده از دیگر اشتراکات موجود است، که بر اساس آن عده ای به عنوان راهنمایان در بین مردم زندگی می کنند و به واسطه داشتن مقام دینی به اقتدار سیاسی و اجتماعی می رسند؛ حاکم خود انسانی برگزیده است که خداوند او را برای حکومت بر انسانها معین داشته است، در آیین مزدایی حاکم فقط شاه آرمانی است، اما در اسلام به پیامبر، امام، فقیه و پادشاه عادل به عنوان حاکم اشاره شده است. در آخر اعتقاد مشترکی به وجود یک منجی در آخرالزمان وجود دارد که او پایان دهنده همه شرور است و جامعه را به عدالت و رستگاری می رساند. بر این اساس فقط شاهد اشتراک در کلیات هستیم و فرضیه دوم فرعی هم تأیید می گردد. فصل آخر به معرفت شناسی اختصاص داده شده و در آن ضمن اشاره به سه قالب فلسفه، فقه و کلام؛ بیان گردیده که خداوند موضوع شناخت می باشد، شناختی که باید با عمل توأم و دارای واسطه هایی همچون امام به عنوان حاکم سیاسی در تشیع و ایزد فرمانروا در آیین مزدایی باشد. که وجود همین افراد باعث امکان پذیر بودن معرفت می شود. راههای کسب معرفت خرد، تجربه، ایمان و وحی که قابل گنجانده شدن در قالبهای سه گانه است، می باشد، که هر کس بیشتر از این راهها به معرفت دست یابد، در جامعه دارای قرب و مقام خاصی می گردد. چنانچه امام و علما به واسطه دارا بودن از معرفت به راهنمای جامعه و سرپرستی آن می رسند و در کنار دیگران چون پیامبر الهی که بر او وحی نازل می شود و به صورت متون مقدس در تاریخ ماندگار گردیده، انسان های کاملی محسوب شده که همگان باید از آنها تبعیت نمایند. با تأیید فرضیه این فصل، به تأیید فرضیه اصلی تحقیق می رسیم که طی آن اشتراکات بیش از افتراقات است و عمده عدم توافق هم در دو بن انگاری مزدایی می باشد، چیزی که در شیعه مورد قبول نیست.
سید محسن هاشمی اوستا صدرزاده
بیماری مارک (md) یک بیماری نوروپاتیک و لمفوماتوز ماکیان خانگی به علت هرپس ویروس است. تشخیص آن بر پایه علائم بالینی و ضایعات میکروسکوپی صورت می پذیرد. پرنده ممکن است به طور مداوم با ویروس بیماری مارک بدون بروز علائم بالینی آلوده شود. ویروس بیماری مارک که یکی از عوامل تضعیف کننده ی دستگاه ایمنی ماکیان به حساب می آید، به وسیله جداسازی ویروس و رویت پادگن ویروسی یا پادتن های مربوطی تشخیص داده می شود. این ویروس از طریق واکسیناسیون با استفاده از واکسن های زنده ی مونووالان یا مولتی قابل پیش گیری است. واکسن در دوره هچ و یا در تخم تزریق می-گردد. در مرغ، md در سه یا چهار هفتگی یا بعد از آن خصوصاً 12 تا 30 هفتگی رخ می دهد. فلجی پاها و بال ها، به همراه بزرگی اعصاب پریفرال، علائم اصلی بیماری محسوب می شوند ولی در برخی مواقع درگیری عصبی خصوصاً در کبد، طحال، کلیه ها، تخمدان، ریه ها، قلب، پیش معده و پوست دیده می-شود. اگرچه بروز ضایعات نئوپلاستیک حاصل از عملکرد ویروس بیماری مارک نیازمند سپری شدن مدتی برابر حداقل 6 هفته از زندگی جوجه هاست، اما ضایعات سیتولیتیک ناشی از فعالیت ویروس، در سلول-های b، در همان ابتدای زندگی پرنده رخ می دهد. نگرش سنتی به بیماری مارک و محدود انگاشتن خسارات آن به ضایعات نئوپلاستیک، که عموماً در سنین بالاتری از سنین معمول جوجه های گوشتی وفور بیشتری دارد، ممکن است واکسیناسیون گله های گوشتی در برابر این بیماری را ضروری به حساب نیاورد. اما عنایت به تأثیرات ایمیونوساپرسیو ویروس که در ابتدای عمر گله اتفاق می افتد می تواند بیماری مارک را به عنوان یکی از عوامل اصلیِ عدم پاسخ دهی مناسب گله های گوشتی به واکسیناسیون به حساب آورد. تفاوت فاحش عملکرد واکسیناسیون بر ضد بیماری های مختلف در گله های مادر و تخم گذار تجاری که علیه بیماری مارک واکسینه می شوند و گله های گوشتی که واکسنی برای بیماری مارک دریافت نمی-کنند شاهد قابل اعتنایی بر این مدعاست. مطالعه ی حاضر سعی دارد تا با تثبیت حضور ویروس مارک در گله های گوشتی، از طریق جداسازی ویروس، آشکار نمودن پاسخ پادتن اختصاصی آن و ضایعات هیستوپاتولوژی، در گله های گوشتی منطقه به مطالعاتی که برای تعیین رخداد و اهمیت بیماری مارک در گله های گوشتی کشور انجام می شوند، کمک کند. در این مطالعه نمونه برداری از طحال،ریه و بورس فابرسیوس، به منظور انجام آزمون pcr و برداشت پوست ناحیه گردن جهت تهیه لام هیستوپاتولوژی، در سن 42 روزگی، در دستور کار قرار گرفت. برای این منظور 4 مزرعه مرغ گوشتی در منطقه (شهرستان گرمسار) انتخاب و از هر مزرعه 15 جوجه اخذ گردید. پوست گردن هر 15 جوجه برداشت (جمعاً 60 نمونه) و 10 جوجه به منظور نمونه گیری از عضو های مذکور مورد استفاده قرار گرفت (از هر عضو مجموعاً 40نمونه). با توجه به سن جوجه ها و نحوه ی عملکرد پاتولوژیکی ویروس بیماری مارک، عضو طحال به منظور انجام آزمون pcr مورد استفاده قرار گرفت. پاسخ آزمون pcr در تمامی 40 نمونه عضو طحال، منفی بود. در 60 نمونه ای که از پوست گردن برای تهیه لام هیستوپاتولوژی مورد استفاده قرار گرفت نیز مورد مشکوکی مشاهده نشد و طبیعتاً پاسخ منفی را در بر داشتند. حساسیت بسیار بالای تست انتخاب شده (real time pcr)، این انتظار را در ما ایجاد نموده بود که با نمونه های مثبت مواجه شویم. اما برخی واقعیت ها ممکن است در جلوگیری از آلودگی این گله ها علی رغم فقدان واکسیناسیون کمک کننده باشد. مهم ترین دلیلی که در منابع نیز به نقش فوق العاده ی آن صراحتاً اشاره شده است، وجود ایمنی مادری است. مسئله ی دیگری که نباید آن را نادیده گرفت، خالی بودن منطقه مورد آزمایش ما از مزارع تخم گذار، است. این موضوع می تواند یکی از دلایل مهم نتایج به دست آمده باشد. با این توضیحات آن چه مسلم است یافته ی مطالعه ی حاضر را نمی توان به عموم مزارع گوشتی تعمیم داد. بیش تر شاید بتوان نتایج به دست آمده را یافته ای غیرمنتظره و در عین حال، با اطلاعات فعلی ما، غیر قابل توجیه به حساب آورد. برای اثبات اهمیت بیماری مارک در گله های گوشتی و نقش آن در ایجاد خسارت های اقتصادی در این گله ها لازم است تا مطالعاتی مشابه در وسعتی بیشتر طراحی و اجرا گردند.
هانی صباحی سید محسن هاشمی
این پژوهش در نظر دارد تا با بررسی جنبه های مختلف موسیقی سکانس های افتتاحیه و خواص منحصربه فرد آنها، به دسته بندی آن ها بپردازد. در این میان به تقسیم بندی هایی که تاکنون وجود داشته اشاره میشود و با تحلیل دقیق چند مثال، اهداف پژوهش برآورده می شود. فصل اول به ضرورت موسیقی برای سکانس های افتتاحیه اختصاص دارد. در این قسمت عوامل و خواصی که منجر به لزوم ساختاری موسیقی سکانس افتتاحیه میشوند، ذکر میگردد. در فصل دوم، سبکهای سینمایی و ژانرها و موسیقی مناسب آنها در سکانس افتتاحیه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، در این فصل، چند ژانری که موسیقی های سکانس افتتاحیه آنها قابلیت دسته بندی داشته و دارای عناصر مشترکی بودند، گزینش شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. فصل سوم به موسیقی سکانس های افتتاحیه در قالب تلفیق تیتراژ و سکانس اول و موسیقی آن میپردازد. برای این فصل مثالهایی آورده شده و به مدد هر کدام، بخشی از خواص موسیقی این قسمت بررسی شده است. در فصل چهارم این پژوهش، الگوهای موسیقی برای سکانس افتتاحیه در دوران کلاسیک مورد بحث قرار گرفته و برای تحلیل هر چه دقیقتر، چند نمونه بررسی شده است. فصل پنجم و آخر این پژوهش به تحلیل الگوهای موسیقی برای سکانس افتتاحیه در دوران پست کلاسیک اختصاص دارد؛ در این فصل، به مانند فصل چهارم که هر دو فصل، فصول مورد پژوهی این تحقیق هستند، با استفاده از بررسی چند نمونه به بیان الگوهای موسیقی سکانس های افتتاحیه دوران پست کلاسیک پرداخته شده است.
وحید معماری سید محسن هاشمی
1-1- بیان مساله ادوارد سعید، فیلسوف و نظریه پرداز مسیحی و فلسطینی الاصل که نظریات انتقادی و چالش برانگیز وی پیرامون مقوله ای به نام «شرق شناسی» و رویکردی که غرب در برابر شرق و شناخت آن اتخاذ کرده، بسیار حائز اهمیت می باشد. وی در آثار خود از نگاه "پسا استعماری" غرب سخن به میان آورده و چنین شیوه تلقی تبعیض آمیز را دلیلی بر استمرار و تداوم همان روش استعماری و سلطه جویانه پیشین غرب دانسته و اعتقاد دارد که غرب با نقاب و ظاهری جدید، همان اندیشه و مقاصد استعماری خود را به شیوه ای امروزین و پسااستعمارانه ولی در همان قالب کلیشه وار سابق باز تولید و بازآفرینی کرده و تا به امروز نیز همین نگاه خود نسب به شرق را تداوم و استمرار بخشیده است. به همین جهت وی در سلسله مباحث خود نظام سلطه و تبعیض آمیز غرب را محکوم، همچنین دیدگاه های شرق شناسان را هم به شدت نقد و به چالش می کشد. اما در راستای نظریات بیان شده ی ادوارد سعید، می توان از یکی از بارزترین نمودهای «شرق شناسی نوین» یعنی نگاه تحریف آمیز سینمای هالیوود، نسبت به ایران باستان سخن به میان آورد. چرا که ما در اینجا شاهدیم غرب از طریق هنری نوپا و رسانه ای فراگیر به نام سینما و تمامی عوامل پشت پرده آن، همگی در یک جهت و به شیوه ای کاملاً مغرضانه تلاش در وارونه جلوه دادن حقایق و برداشتی تک سویانه از تاریخ کهن یک تمدن به نام ایران باستان را دنبال می کنند. لذا در اینجا برآنیم که نگاه پسا استعماری امروزین غرب، همچنین تأثیرات و کارکرد آن را از منظر و دیدگاه ادوارد سعید، پیرامون رویکردی که سینمای هالیوود در ساخت فیلم های «سیصد»، «یک شب با پادشاه»، «اسکندر» و «شاهزاده پارس: شن های زمان» دنبال کرده را شرح داده و نمونه هایی از تحریف تاریخ در فیلمهای مورد نظر نسبت به نگاشت های مورخین و شواهد بر جای مانده از ان دوران را برسی کرده و شرحی بر این مدعا بنگاریم که چرا غرب با وجود ادعاهای واهی پیرامون تغییر رویه خود در نگاه به شرق و شناخت آن، همچنان جنبه های استعماری پیشین خود را با نقاب و رویکرد جدید نسبت به ساخت فیلم های چنین تحریف آمیز ادامه می دهد. لذا سوال اصلی این پژوهش را می توان بدین گونه نگاشت که با مد نظر قرار دادن پیشینه ی «شرق شناسی» بر شمرده شده از منظر سعید و بیان نگاه پسا استعماری امروزی غرب، جلوه های مبرهن و آشکار این تحریف تاریخی سینمای هالیوود در ساخت فیلم های «اسکندر ـ شبی با پادشاه ـ 300 و شاهزاده پارسی» چه بوده است، و هالیوود در چه موارد و بخش هایی از فیلم های نام برده شده، در بازآفرینی و نمایش تمدن ایران باستان، همچنان نگاه مبتنی بر کلیشه و ماسبق خود را تداوم بخشیده و به جهانیان عرضه داشته است؟ 1-2- اهمیت موضوع تحقیق و دلایل انتخاب آن بازنمایی تاریخ و تمدن یک ملت و سرزمین، آن هم از طریق رسانه ای فراگیر به نام سینما، یکی از مهمترین ارکان شناساندن آن تمدن در میان اقوام و کشورهای مختلف می باشد. لذا هر گونه تحریف و یا تفسیر مغرضانه ی تاریخی، جفایی بس عظیم به پیشینه ی فرهنگی و ارکان هویت بخشی آن تمدن و سرزمین به شمار می رود. در همین راستا و با عنایت به نظریات ادوارد سعید، پیرامون مقوله ی «شرق شناسی» و با این پیش فرض بیان شده از جانب وی که عنوان می دارد: «شرق شناسی صرفاً یک تخیل پوچ غربی پیرامون شرق نمی باشد، بلکه مجموعه ی خلق شده ای از نظریات و روش های اجرایی است که در خلال سال های متمادی بر روی آن سرمایه گذاری مادی قابل ملاحظه ای به عمل آمده... لذا همواره در طول تاریخ این احساس که قدرت غربی بر شرقی فایق است، به عنوان امری پایدار و واقعیتی علمی و با پشتوانه پذیرفته شده است.» (سعید، 1371،27). در این راستا ما با تفکیک «تاریخ ایران باستان» به عنوان بخشی از مقوله ی عام شرق و همچنین «صنعت فیلمسازی هالیوود» به عنوان جزئی استخراج شده از دل نگاه کلی غرب نسبت به شرق، یا همان شرق شناسی، برآنیم که موارد تحریف شده توسط فیلمسازان هالیوودی و دست اندرکاران تولید این آثار در مورد روایت و نمایش بخش عظیمی از میراث هویت بخش ایرانیان و تمدن کهن اجدادمان را مبرهن و آشکار کرده و اهداف، دلایل و چگونگی چنین امر مهمی را برشماریم. لذا اهمیت پرداختن به این موضوع، آن هم در راستای تفکرات، فیلسوف گرانقدری همچون ادوارد سعید، می تواند گامی کوچک در پرده برداری و شناسایی این حقیقت باشد که این رویه و برداشت مغرضانه و هدفمند سینمای هالیوود به صورت امری با برخورداری از پشتوانه ی تاریخی بس عظیم و به صورت آگاهانه تا به امروز دنبال شده و در حال حاضر هالیوود به عنوان نماینده ای از تمدن غرب، همچنان این رویکرد شرق شناسانه ی نوین را دنبال کرده و تاکنون بدون هیچ گونه تجدیدنظر یا مطالعه ی دقیق تاریخی، همچنان اهداف پسا استعماری خود را استمرار می بخشد. به همین جهت پرداختن به میزان و نحوه تحریف و تک سو نگری تاریخی، همچنین بازتاب این عمل در فیلم های هالیوودی، می تواند ما را با چهره دروغین و جانبدارانه بیش از پیش غرب آشنا کرده چرا که می توان مصادیق متعدد و موارد فراوان از جنبه های تحریف آمیز تاریخی که در آثار فیلمسازان هالیوود به وضوح و وفور یافت می شود را بر همگان آشکار گردانید. 1-3- هدف های تحقیق 1- اهمیت پرداختن به میراثی به نام شرق شناسی در جریانات فکری غرب از منظر ادوارد سعید و بیان تأثیرات آن در نمایش تعیّنات تاریخ ایران باستان از نگاه فردگرایانه و جانبدارانه هالیوود، نسبت به تصویر حقیقی از واقعیت. 2- احاطه و شناخت نسبت به موارد و بخش های تحریف شده تاریخی در هر یک از فیلم های 300، اسکندر، شبی با پادشاه و شاهزاده پارس: شن های زمان و بر شمردن نمونه های فراوان تداوم نگاه تبعیض آمیزی که غرب از طریق سینمای هالیوود، با ساخت چنین آثاری، همچنان در بیان مقاصد پسا استعمارانه ی خود، دنبال می کند. 3- کشف و بیان عوامل نشانه شناسانه و جامعه شناسانه ای که هالیوود در ساخت فیلم های 300، یک شب با پادشاه، اسکندر و شاهزاده پارس:شن های زمان، چه از نظر فرم و صورت روایی داستان و چه از لحاظ محتوا و مضمون به کار رفته شده در بازسازی تاریخ، به عنوان شاخصی برای مفهوم کلیشه ای که غرب همچنان، تا به امروز دنبال می کند. 1-4- سوالات یا فرضیه های تحقیق 1- علل تحریف تاریخ و تمدن ایران باستان در سینمای هالیوود تا چه اندازه بر نظریات «شرق شناسی» ادوارد سعید پیرامون نگاه پسا استعماری غرب به شرق استوار است؟ 2- عناصر نشانه شناسانه و جامعه شناسانه، همچنین موارد فرهنگی ـ هویتی تحریف شده در هر یک از فیلم های اسکندر، شاهزاده پارسی، 300 و شبی با پادشاه از منظر سینمای هالیوود نسبت به تاریخ ایران باستان، با در نظر گرفتن روایت صحیح تاریخی از اسناد و کتب موجود، کدام می باشد؟ 3- با توجه به قدمت تاریخی متن مورد نظر، چرا تا به امروز غرب همچنان همان نگاه کلیشه ای و جانبدارانه را از شرق، با ساخت چنین آثاری از طریق سینمای هالیوود، در نمایش و بازتاب هویت یک تمدن تداوم بخشیده و بیشتر کدامین قسمت از حقایق تاریخی را با نگاه تک سویانه و مغرضانه خود در ساخت فیلم های نام برده شده را برجسته نشان داده است؟ 1-5- چارچوب نظری و پیشینه تحقیق با عنایت به رویکرد مبتنی بر تبعیضی که سینمای هالیوود در قالب تولید فیلم به عنوان یکی از هنرهای فراگیر و تاثیرگذار جهانی در بیان روایت و داستان پردازی پیرامون موضوعات و مقوله های مختلف سیاسی، تاریخی، اجتماعی، تخیلی و... در سال های اخیر دنبال کرده و به خصوص اینکه این هنر در بیان اهداف و مقاصد سیاسی و سلطه جویانه خود، بیشتر با بهره گیری از مقوله تاریخ و کارکرد سیاه نمایی تاریخی، همچنان سبک و سیاق پیشین و تاثیرات استعماری خود را به طور اخص در کشورهای مستعمره پیشین یا جهان سوم دنبال می کند. در نتیجه همواره اندیشمندان این کشورها در صدد مقابله با این امر، از طریق بیان مبتنی بر حقیقت تاریخی خود برآمده و با خلق آثار مکتوب و پرسش جویانه خود سعی در درهم شکستن این قالب و تشخص دروغین داشته تا بتوانند تاریخ خویش را که یکی از مهم ترین ارکان هویت بخشی آنان به شمار می رود، از این سیاه نمایی و نمایش دروغین حفظ کنند. اما یکی از مهم ترین این متفکران که نظریات چالش برانگیز وی در پروژه پیش رو همواره به عنوان مهم ترین مرجع و منبع قابل استناد به شمار می رود، ادوارد سعید فلسطینی می باشد. لذا در این تحقیق سعی بیشتر بر آنست که از طریق بسط و تعمیم نظریات وی پیرامون رویکرد شرق شناسانه غرب، به دلایل ساخت آثاری هالیوودی و با موضوعیتی که به ظاهر در پرداخت به تمدن ایران باستان دارد، بپردازیم. افزون بر این از گریز به آثار سایر متفکران داخلی و خارجی نیز غافل نشده و سعی گردیده که از دیگر نظریه پردازان نیز سخن به میان آوریم. لذا چارچوب نظری ما بیشتر مبتنی بر دیدگاه های ادوارد سعید در بیان جنبه های تحریف آمیز مولفین آثار سینمایی مورد مطالعه، بیان شده است. اما در مورد پیشینه این تفکر، خود ادوارد سعید در کتاب شرق شناسی منشاء و سرآغاز آن را به دوران تمدن یونان باستان و نمایشنامه ایرانیان اثر آیسخولوس مرتبط می داند و عنوان می کند که:«این اثر نه تنها چهره شرق (ایران) را به طور طبیعی ترسیم نمی کند، بلکه حتی هنرمند، تماشاگران را به نحوی می فریبد که اصلاً احساس نکند که این صحنه های مصنوعی را یک غیر شرقی از تمامی سمبل های شرق به وجود آورده است.» (سعید، 1371، 46 ) وی در ادامه با بر شمردن این دودمان و مسیر فکری از یک «رنسانس شرق شناسی» در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 سخن به میان می آورد،و در انتها مبحث خود را با ظهور شرق شناسی نوین امریکا خاتمه می بخشد. در نتیجه می توان گفت تداوم این روند را ما امروزه با شدت بیشتری در ساخت تولیدات سینمایی غرب در بازتاب و انعکاس چهره تاریخی خودمان در جهان امروز شاهدیم. امید است که با بر شمردن این حقایق تحریف شده، دست اندرکاران و مولفین تاریخ ایران زمین نیز با ساخت آثاری فاخر و اصیل، نقاب از چهره حقیقی تمدن و تاریخ کهن خویش برداشته و پیش فرض های مورد قبول کارگردانان هالیودی را درهم شکسته و آنها را به تغییر رویه در نگاه کلیشه ای خویش وادارد. 1-6- استراتژی پژوهش با توجه به موضوع عنوان شده، استراتژی ما در این پژوهش کیفی می باشد که در نتیجه منجر به بهره گیری از روش کتابخانه ای یا اسنادی خواهد شد. 1-7- روش تحقیق در اینجا روش تحقیق به دلیل مراجعه به متون و آثار مکتوب و نگارش یافته، همچنین بهره گیری از منابع سمعی و بصری، از نوع کتابخانه ای ـ دیداری می باشد و رویکرد پژوهش نیز تاریخی و مبتنی بر تغییر متن، ترامتنیت، و از نوع بیش متنیت لحاظ شده و بصورت دگرگونی یا تغییر متن پیشین (تاریخ ایران باستان) بر متن پسین (باز تولید و روایت این تاریخ در سینمای هالیوود) بیان شده است و در انتها با تحلیل و تفسیر این روابط میان متنی در راستای نظریات ادوارد سعید، پیرامون مقوله شرق شناسی، به تبیین و بیان این تراگونگی ایجاد شده خواهیم پرداخت. 1-8- روش پژوهش یا روش گردآوری اطلاعات انجام این پژوهش نیازمند دنبال کردن پیشینه تاریخی شرق شناسی بیان شده در آثار ادوارد سعید و بر شمردن تاثیرات پسااستعماری نوین غرب درآثار فیلم سازان هالیوود، نسبت به نمایش تاریخ کهن ایران می باشد. لذا در این جا می توان از روش اسنادی یا کتابخانه ای به همراه روش دیداری یا مشاهده برای شناخت و بررسی عوامل نشانه شناسانه و جامعه شناسانه تحریف شده در فیلم های 300 ، شبی با پادشاه، شاهزاده پارسی و اسکندر بهره برد. 1-9- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات برای تجزیه و تحلیل اطلاعات می بایست به همان روش های جامعه شناسی و نشانه شناسی تحریف شده در فیلم های موردنظر که بعنوان رکن مهمی از دلایل هویت بخش یا سیاه نمایی تاریخی می باشد، توجه کرد.
سلیم سفیدبخت علی اکبر علیزاد
این رساله را با پیش کشیدن سردرگمی های زیباشناختی هنرجویان جوان آغاز کردیم. که به راستی مسئله ای در خور تاًمل و شایعی است. گفته شد که معیار هایی چون وحدت و هماهنگی از هر فیلمی مورد توقع است، و پیش از آنکه به فکر قصه و ایده باشیم، باید به فکر برپا کردن دنیای فیلمی باشیم. چراکه قصه و ایده خوب ، در صورتی خود را نمایان می سازد که درون یک دنیای فیلمی یکپارچه و هماهنگ رخ دهد. اگر این دنیا بر پا نشود، هر چه قدر هم که قصه یا ایده بدیع و جذابی داشته باشیم، نتیجه جز ضایع شدن آن ایده و قصه جذاب و بدیع نخواهد بود. از آنجا که برپا کردن این دنیای فیلمی چنان ظریف است، که هر اشتباهی در برپا کردن آن منجر به انسداد مکانیسم فیلم و از کار افتادن آن می گردد توجه جدی به آن ضروری است. برپا کردن این دنیای فیلمی حاصل از دینامیک اجزاء به خصوصی است که در نتیجه هر نوع انتخاب و آرایشی نمیتواند داشته باشد، استفاده از قالب های از پیش موجود، مطالعه آنها و کسب مهارت از طریق تحلیل آنها پیشنهاد می شود. اگر هنر جویی نمی خواهد از قالب های از پیش موجود استفاده کند، لازم است آگاه باشد که اولا راهی بسیار دشوار در پیش گرفته ثانیا نیاز مند دستگاه فکریست که خود حاصل طراحی و سیستماتیزه کردن مفاهیم ملزوم تکوین یک قالب است. نظریه های سینمایی ابزار های تحلیلی را فراهم می کنند تا در مسیر طراحی آنها را به خدمت بگیریم. بنابر این به منظور رسیدن به دستگاه فکری نظریه های سینمایی را مطالعه می کنیم.
شادی نیک رفعت سید محسن هاشمی
پایان نامه ی پیش رو با عنوان بررسی تکونی ساختار تولید سینمایی در ایران از ابتدا تا 1357 در ایران با استفاده از تئوریِ میدان پیر بوردیو برآمده از کوششی ست در راستای تبیین وضعیت سینما با ترسیمِ شرایط اجتماعی و فردی مختلفی که در جهت گیری های آن موثر بوده اند. این شرایط موثر و چگونگیِ تاثیرِ آنها در چارچوب نظریِ میدان های اجتماعی پیر بوردیو صورت بندی شده است. مبانیِ این تئوری با توسل به سرچشمه های آن در نظریه میدان های فیزیکی و روانی به دست داده می شود و این بازجستنِ سرمنشا ها زمینه ی نظری، فهم منسجم و تشریح مبسوط آن را در قالب نظریه کنش و رابطه ی دیالکتیکی میان مفاهیم تازه ایی مانند منش و میدان را ممکن می سازد. در سایه ی این تبیینِ مبانی، نگرش راهبردیِ پایان نامه ی حاضر با تدقیق در مفاهیم منش زیبایی شناسانه و میدان تولید فرهنگی شکل گرفته اند و در بخش روش شناسی نیز ساختارگرایی تکوینی شیوه ی کار را فرادید میاورد. این چارچوب ترتیب داده شده، زمینه ی لازم را برای بازبینی شرایط میدان تولید سینمایی در ایران پیش رو می نهد: با پی گرفتنِ فرایند طولانیِ تمایز در ایران و نوسازی ثانویه در دهه سی و چهل می توان شاهد شکل گیریِ نخستین حضورهای میدان تولید سینمایی در ایران بود. نقد سینمایی به منزله شاخص زبان میدان با حضور کسانی مانند طغرل افشار، هوشنگ کاووسی و فرخ غفاری نخستین طلیعه های شکل گیریِ میدان را نشان می دهد. پی آیند مدرنیته در دوران پهلوی نخست، با استقرار دوباره ی تمایز در میدان قدرت در اوائل دهه سی، ساختار تولید سینمایی در ایران، ابتدا با اقبال عمومی به قطب وابسته و بعد از آن با رشد تدریجیِ قطب ناب شکل می گیرد. قطب تولید وابسته را می توان در قامتِ فیلم فارسی های متداول آنزمان دید. از سینماگرانِ قطب وابسته می توان به اسماعیل کوشان، سیامک یاسمی و مسعود کیمیایی اشاره نمود. در مقابل، قطب تولید مستقل نیز با وفاداری به قواعد سینمای ناب متجلی می شود و در آثار کسانی مانند ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی و سهراب شهید ثالث پدیدار است. البته بایست در شروع این حرکت از کسانی مانند فریدون رهنما و فرخ غفاری که در جایی میان این دو قطب قرار گرفتند، نام برد. در این پایان نامه بیشترین تاکید بر مسیر زندگی و منش زیبایی شناسانه ابراهیم گلستان صورت گرفته است. سیرِ تحولاتِ فردی و منش زیبایی شناسانه ی گلستان در میدانِ تولید سینمایی با این طرحِ نظری قابل فهم است. این سیر را می توان در دیالکتیک با میدانِ قدرت و تولید فرهنگی به دو دوره تقسیم کرد، حاصل دوره ی نخست که به سال 1346 ختم می شود خشت و آینه است، سال هایی که شاهد تمایز و استقلال نسبی میدان سینمایی هستیم. و حاصل دوره ی دوم که پس از بازگشت وی به ایران آغاز و به سال 1356 ختم می شود، فیلم اسرار گنج دره جنی است که میدانِ سینمایی تحت سیطره ی میدان قدرت درآمده است. آخرین بخش این پایان نامه، تحلیل تفسیریِ فیلم خشت و آینه در پرتوی این نظریه است. در این بخش مسیر زندگیِ شخصیت تاجی در فیلم خشت و آینه با مسیر زندگی گلستان در میدان تولید سینمایی تطبیق داده می شود تا تطابق ساختاریِ این دو در میدان های محاط بر آنها روشن شود.
مرتضی حسینی گلکار سید محسن هاشمی
پایان نامه ی حاضر، تحت عنوان "مطالعه ی فرآیند طراحی و تحلیل صدای فیلم متناسب با تصویر و داستان (نگره ی شکل گرا-کارکردی)"، در هشت فصل و پنج پیوست با هدف مطالعه ی مبانی و مفاهیم موثر در فرآیند طراحی و تحلیل صدای فیلم، شکل گرفته است. در راستای این هدف، دو نگره ی شکل گرا و کارکردی باهم تلفیق شده اند، تا موضوع با بیشترین عمقِ ممکن بررسی شود. برداشت مورد نظر از نگره ی شکل گرا در این پایان نامه، متشکل از شکل گرایی روس (به ویژه آرای آیزنشتاین و پودفکین ) و مبانی ساده شده ی نوشکل گرایی (آرای دیوید بردول ) در مورد روایت است. با توجه به اینکه کارکردگرایی، یک مفهوم نظری-تاریخیِ دقیق نیست، ذکر توضیحی در مورد نگره ی کارکردی (کارکردگرایان) لازم است که در این پایان نامه، منظور از چنین نگره ای، مجموعه ی تلاش های متفرق و عموماً هم راستایی است که برای مشخص کردن کارکردهای صدای فیلم به انجام رسیده است. مجموع این آرا در یک نگره ی کلی، تحت عنوان کارکردگرایی متمرکز شده است. برای رسیدن به اهداف پایان نامه و ایجاد نگره ای واحد تحت عنوان شکل گرا-کارکردی، مسیری به شرح زیر را خواهیم پیمود: نخست، جایگاه صدا در شکل (فرم) را بررسی خواهیم کرد، برای این منظور، مفاهیمی چون مونتاژ، متر، ریتم، ساخت یا پیوند، برخورد، دیالکتیک، ریتم درونی، مایه و آوا را از منظر شکل گرایان روس بررسی می کنیم. در این میان به اختلاف آرای شکل گرایان در مورد مفاهیم یادشده نیز اشاره خواهد شد. این اختلاف آرا، که اساسا پیرامون ماده ی خام و فرآیند شکل دهی فیلم است؛ ما را از طریق بررسی دو سوال به پیش می برد: تصاویر عنصر فیلم هستند یا سلول آن؟ مونتاژ حاصل از برخورد مواد خام است یا پیوند ایشان؟. این دو پرسش نهایتاً به بررسی ساختار شکلی فیلم و ماهیت شکلی صدا در کلیت فیلم ختم خواهد شد.تناسبات عمودی صدا و تصویر را نیز در فیلم بررسی خواهیم کرد. سپس از طریق مفهوم روایت، پلی میان شکل گرایی و مطالعه ی کارکردی صدا در فیلم خواهیم زد. برای این منظور مفهومی جدید تحت عنوان کنترپوآن روایی-کارکردی تولید می کنیم. سپس لازم است صدا را به دو قسمت مجزا تقسیم کنیم: موسیقی و جلوه های صوتی . این تجزیه به ما امکان می دهد تا مبانی نسبتاً متفاوتی که برای مطالعه ی هر یک از منظر کارکردی لازم است را جداگانه و مشروح بررسی کنیم؛ مفاهیمی نظری چون: پیوند، همگامی، همگرایی و غیره. گام بعدی بررسی کارکردهای موسیقی فیلم و جلوه های صوتی در فصل هایی مجزا خواهد بود که با مثال هایی از روش ها و تکنیک ها همراه شده است. در نهایت زمانی که صدا را در شکل و کارکرد بررسی کردیم، فرصتی فراهم خواهد شد تا دو نگره را در نگره ای واحد ادغام کنیم. این مهم در فصل آخر با عنوان فصل هشتم: صدای فیلم در نگره ی واحد شکل گرا-کارکردی، انجام می پذیر، که شامل بررسی ماده ی خامِ (صدای) فیلم، فرآیند و روش تأثیر صدا، از منظری واحد خواهد بود که در حکم نتیجه گیری از مجموعه ی مباحث پایان نامه است.
سیدمرتضی حسینی اصل سید محسن هاشمی
این پژوهش به ترجمه و شرح اشعار شش تن از شاعران عربی سرای ایرانی ، از کتاب ارزشمند " دمیه القصر و عصره أهل العصر " تألیـف ادیـب نام آور ایرانی در قرن پـنجم هجـری " أبوالحسن باخرزی " ، پرداخته است و جنبه های زیبایی شناختی و محتوایی آن را در حد امکان بررسی کرده و در مواردی ، اشعار فارسی و آیاتی از قرآن مجید و أحادیث أئمه علیهم السلام را به مقتضای حال آورده است . همچنین این پژوهش به ذکر موارد بلاغی و صرفی ونحوی پرداخته و استعداد و مهارت ایرانیان را در آفرینش آثار ارزشمند و برجسته ادبی به زبان عربی به نظاره گذاشته است که برای دیگر پژوهشهایی که موضوعی مرتبط دارند ، سودمند خواهد بود . در این تحقیق به همانندی های محتوایی موجود میان شعرهای شاعران با دیگر شعراپرداخته شده و روش تحقیق در این پژوهش ، کتابخانه ای و بااستفاده از کتب ، منابع و فرهنگ نامه های معتبر گوناگون بوده است .
سید محسن هاشمی محمدکاظم شیخ الاسلامی
در سال های اخیر، با توجه به نیاز روزافزون به انواع حامل های انرژی و لزوم مواردی همچون قابلیت اطمینان بالا در تامین انرژیِ مورد نیاز مصارف مختلف و استفاده ی بهینه و اقتصادی از منابع انرژی، مفهومی تحت عنوان سیستم چندگانه ی انرژی مطرح شده است. از مهمترین مسایل مطرح شده پیرامون این مفهوم، تاثیرات اقتصادی و مسایل بهینه سازی در حوزه های بهره برداری و برنامه ریزی هاب انرژی، به عنوان اصلی ترین بخش سیستم چندگانه ی انرژی، می باشد. در این پایان نامه، به ارزیابی اقتصادی هاب انرژی از دیدگاه بهره بردار هاب و در شرایطی که عدم قطعیت های متعددی وجود دارند، پرداخته شده است. تحقیقات پیشین، عموماً از مدل های کوتاه مدت در ارزیابی اقتصادی بهره برده و همچنین عدم قطعیت های محدودی را مورد بررسی قرار داده اند. این امر، علاوه بر افزایش خطای ارزیابی، پیچیدگی غیرضروری آن را نیز سبب شده است. مزیت تحقیق صورت گرفته نسبت به موارد پیشین عبارتنداز: اتخاذ نگاهی میان مدت به مسئله ی ارزیابی اقتصادی، ارائه ی چارچوبی با قابلیت دربرگیری انواع عدم قطعیت های موجود در پیش بینی داده های ورودی مسئله، لحاظ کردن سازوکارهایی همچون بازار انرژی و قراردادهای بلندمدت خرید و فروش انرژی در تعاملات اقتصادی و لحاظ نمودن میزان ریسک پذیری بهره بردار در اتخاذ تصمیمات. بر این اساس با استفاده از روش برنامه ریزی تصادفی به تعریف تابع هدف که مرکب از سود سالانه ی بهره برداری و ریسک می باشد، پرداخته شده است. در بخش شبیه سازی عددی، با استفاده از اطلاعات مربوط به بازارهای نیویورک و اونتاریو، به اِعمال مدل سازی های صورت گرفته، بر یک هاب انرژی و تحلیل نتایج پرداخته شده است. نهایتاً با اعمال روش ارزیابی بر ساختارهای مختلف هاب، مقایسه و انتخاب بهترین ساختار صورت گرفته است.
محبوبه ثمالی سید محسن هاشمی
مدح اهل بیت(علیهم السلام) در اسلام و مخصوصاً در شعر شاعران، جایگاه ویژه ای دارد. این مدح در دوره های مختلف تاریخی فراز و فرود بسیاری داشته است. در دوره معاصر، عبدالعزیز عندلیب، اهل بیت(علیهم السلام) را مدح کرده و ضمن مدح، از آیات قرآن و روایات بهره گرفته است. او با طرح مفاهیم و مضامین دینی و آیات قرآنی و مدح پیامبر(ص)، باورهای دینی خود را اثبات کرده است. در اشعار او توصیفات، تشبیهات و آهنگ روح نواز اشعار و تقابل دانشین کلمات، به چشم می خورد. ابزارهایی که عندلیب در توصیفات خود بکار می گیرد، محسوس، آشنا و معروف مردم روزگار اوست. احساسات و عواطف او قوی می باشد. با مطالعه این اثر، مدایح اهل بیت(علیهم السلام) در دیوان عندلیب و میزان بهره مندی وی از آیات قرآن کریم و روایات را درمی یابیم.
مونا امیری سید محسن هاشمی
این پایان نامه ترجمه و شرح ادبی موضوعی187 بیت از بخش مدایح دیوان علی بن خلف الحویزی موسوم به (خیر انیس لخیر جلیس) می باشد . علی بن خلف الحویزی از شاعران شیعی معاصر خوزستان و محب اهل بیت عصمت و طهارت است .قصاید وی در بخش مدایح دیوان ( خیر انیس لخیر جلیس )عموماً در مدح پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام می باشد که با توجه به آیات و روایات سروده شده است .ضمناً بیشتر قصایدش با غزل آغاز شده و سپس به مدح می پردازد . این پایان نامه شامل چهار فصل است . در فصل اول به کلیات پرداخته شده است . فصل دوم این رساله به معرفی بخشی از تاریخ سیاسی و ادبی قرن یازدهم در خوزستان ، که همزمان با دوره زندگی شاعر می باشد، می پردازد و هدف از آن ، آشنا نمودن مخاطب با رویداد های ادبی و سیاسی است که در آثار و زندگی شاعر تاثیر به سزایی داشته است . فصل سوم مربوط به شرح حال اجمالی شاعر به جهت معرفی شخصیت وی می باشد . فصل چهارم که بخش اصلی را تشکیل می دهد ، ترجمه و شرح و همچنین بیان نکات صرفی و نحوی و نکات بلاغی ابیات می باشد و پایان آن مربوط به نتیجه گیری و پیشنهاد است .