نام پژوهشگر: غلامرضا امینیان
فرهود سعید ارشادی غلامرضا امینیان
هدف از پژوهش حا ضر، تعیین تأثیر طول لبه خارجی بر درد و عملکرد مبتلایان به استئوآرتریت سمت داخل زانو می باشد .در این مطالعه شبه تجربی ، 32 نفر از مبتلایان به استئوآرتریت سمت داخل زانو- 29 نفر زن و3 نفر مرد – بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند .برای یک گروه کفی با لبه خارجی در پاشنه و برای گروه دیگر کفی با لبه سراسری از جنس چوب پنبه بصورت جفت و با شیب 5 درجه حدود 6 میلیمتر ساخته و درون کفش ورزشی آنها جایگذاری شد و از افراد خواسته شد بطور متوسط حداقل روزی 2 ساعت از این وسیله استفاده کنند برای سنجش تأثیر کفی ها، پرسشنامه koos در ابتدا و سپس 6 هفته بعد از استفاده توسط بیماران تکمیل شده و پس ازآنکه از همگن بودن دو گروه از نظر متغیرهای زمینه ای – سن، جنس و bmi و نیز متغیرهای وابسته – درد و فعالیت های روزانه- قبل از درمان،اطمینان حاصل شد.مجموع امتیازات خرده مقیاس های درد و فعالیت های روزانه در هر گروه قبل و بعد درمان،سپس مقایسه بین دو گروه – باآزمون های تی و تی زوج شده-مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. مقایسه مجموع امتیازات خرده مقیاس درد، قبل و بعد از درمان، مبین کاهش درد در هر دو گروه استفاده کننده از کفی با لبه خارجی در پاشنه p: 0.000 و نیز گروه استفاده کننده از کفی با لبه خارجی سراسری p:0.000 بود. اما میزان بهبودی در استفاده کنندگان از کفی با لبه خارجی سراسری به طرز معنی-داری بیشتر بود p:0.03. بررسی خرده مقیاس فعالیت های روزانه نیز هم گروه استفاده کننده از کفی با لبه خارجی در پاشنه p:0.03 و هم گروه استفاده کننده از کفی با لبه خارجی سراسری p:0.005 نشان دهنده بهبودی در این شاخص بود اما مقایسه دو گروه، اختلاف معنی داری را نشان نداد. نتیجه اینکه استفاده از کفی های دارای لبه خارجی با کاهش گشتاور ادداکتوری در زانو و در نتیجه کاهش فشار بروی قسمت داخلی زانو، می توانند باعث کاهش درد و احتمالاً بهبود فعالیت های روزانه در بیماران مبتلا به استئوآرتریت سمت داخل زانو شوند. اما به نظر می رسد کفی دارای لبه خارجی سراسری به دلیل بازوی اهرمی بلندتر و بیشتر بودن زمان تأثیر در چرخه راه رفتن، می تواند تأثیر بیشتری بر کاهش درد بیماران داشته باشد. بنابراین استفاده از لبه خارجی سراسری که از پاشنه تا سر متاتارس پنجم ادامه می یابد برای تجویز در استئوآرتریت سمت داخل زانو پیشنهاد می گردد.
فرشاد صفدری غلامرضا امینیان
مقدمه: یکی از درمان های کانسرواتیو مهم که در استئوآرتریت کمپارتمان داخلی زانو، بریس اعمال کننده نیروی والگوس است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی کارایی این بریس ها با استفاده از بررسی برخی پارامترهای راه رفتن بیماران بوده است. مواد و روش ها: در این مطالعه که به صورت قبل و بعد انجام شد، مقدار مولفه داخلی-خارجی نیروی واکنش زمین و مقدار جابه جایی داخلی-خارجی مرکز فشار کف پا در 10 بیمار دچار آرتروز کمپارتمان داخلی زانو قبل و بعد از پوشیدن بریس ، با استفاده از دستگاه force plate اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون paired t test مورد قضاوت آماری قرار گرفتند. یافته ها: پس از انجام آزمایش مشاهده شد که متوسط میزان جابه جایی قبل از بستن بریس 25 میلی متر و پس از بستن بریس 5 میلی متر می باشد. آزمون t زوج نشان داد که این اختلاف از نظر آماری معنادار نیست (188/0=p). همچنین مقدار نیرو قبل از بستن بریس 17/28 و پس از بستن بریس 45/22 نیوتن به دست آمد. در این مورد آزمون t زوج نشان داد که اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنادار می باشد (00/0=p). نتیجه گیری: بریس اعمال کننده نیروی والگوس می تواند مقدار مولفه داخلی-خارجی نیروی واکنش زمین را که گشتاور ادداکتوری از آن ناشی می شود و نیز میزان جابه جایی داخلی-خارجی cop را کاهش دهد و احتمالا بدین ترتیب در کاهش درد، ناتوانی و بی ثباتی ناشی از بیماری موثر می باشد.
حمیدرضا تاجیک غلامرضا امینیان
مقدمه: بیماران ضایعه نخاعی قادر به انجام فعالیتهای مرتبط با راه رفتن همچون جدا شدن پا از زمین و انجام حرکات مچ نمی باشند. تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر دو نوع ارتز متداول بر پارامترهای راه رفتن در این افراد انجام شده است. روش بررسی: در این تحقیق تعداد 5 بیمار با ضایعه ناکامل نخاعی با سن 68/8±28 سال، وزن 40/7±68 کیلوگرم و قد 07/0± 69/1 متر وارد مطالعه شده اند. در ابتدا برای هر یک از بیماران یک جفت ارتز afo از نوع مفصلدار و یک جفت ارتز afo از نوع بدون مفصل با استفاده از روش قالبگیری تهیه شد. هر یک از بیماران در سه وضعیت با ارتز مفصلدار، بدون مفصل و بدون ارتز مورد ارزیابی آنالیز راه رفتن قرار گرفته و نتایج ( نحوه آنالیز داده های وایکن و تبدیل آن) آنها برای تحلیل آماری وارد نرم افزار spss 16 شد. تحلیلهای آماری شامل اسمیرنوف-کولموگروف، repeated measured anova بودند. نتایج: ارتزهای بدون مفصل می توانند به طور معناداری میزان طول گام ، طول قدم و دامنه حرکتی مچ پا را برای این بیماران نسبت به حالت بدون ارتز افزایش دهند(p<0.05). ارتز afo مفصلدار نتوانسته است میزان پارامترهای مذکور را از نظر آماری بهبود دهد(p<0.05). ارتز های afo از هر دو نوع مفصلدار و بدون مفصل نتوانستند در بهبودی تعداد گام در دقیقه در این بیماران موثر باشند. نتیجه گیری: ارتزهای afo بدون مفصل می توانند در بهبودی پارامترهای راه رفتن در بیماران ضایعه نخاعی غیر کامل موثر باشند. کلمات کلیدی: قطع نخاع، ارتز afo مفصلدار، ارتز afo بدون مفصل و پارامترهای راه رفتن.
محبوبه فرهودی غلامرضا امینیان
عارض? صافی کف پا که با عناوین flat foot یا pronated foot نیز شناخته می شود شرایطی است که در آن قوس طولی کف پا کاهش یافته و یا از بین می رود و در اثر ایستادن طولانی مدت منجر به بروز درد و خستگی در کف پا، ساق، زانوها، مفاصل هیپ و کمر می شود(1). وظیف? اصلی قوس طولی کف پا جذب و توزیع فشارهای اعمالی از ناحی? کف پا به بدن می باشد. عارض? صافی کف پا بر جذب نیروها توسط پا اثر گذاشته و منجر به اختلال در توزیع طبیعی فشار کف پامی گردد(2-3). افزایش فشارها در برخی نواحی کف پا در اثر صافی کف پا می تواند یک علت عمده در تشدید صدمات ناشی از فعالیت های مکرر در اندام تحتانی باشد. بررسی ها نشان می دهند که افزایش سطح تماس کف پا در این عارضه منجر به افزایش صدماتی مانند دررفتگی مچ پا و یا سندروم درد پتلوفمورال در زانو می شود(4-5). یکی از روش های درمانی جهت کاهش عوارض ناشی از این ناهنجاری استفاده از ارتز های طبی می باشد. ارتز با بهبود قوس طولی کف پا منجر به کاهش حداکثر فشارها درکف پا می شود(6). نتایج مطالعات اخیر نشان داده است که ارتز ها علاوه بر تأثیرات بیومکانیکی بر ساختار پا مانند کمک به برقراری قوس طولی داخلی و حمایت از این قوس دارای تأثیر فیزیولوژیکی از طریق افزایش حس عمقی در ناحی? کف پا می باشند(7-10). ارتز های طبی از جمله درمان های رایج در کاهش عوارض ناشی از صافی کف پا می باشند به گونه ای که باعث بهبود ارتفاع قوس طولی کف پا، تغییر توزیع فشارها و کاهش فشارهای موضعی در کف پا می شوند(11). یک نوع از این ارتز ها، ارتز دارای حمایت قوس طولی است که با حمایت قوس طولی کف پا و ناحی? عقب پا سبب کاهش پرونیشن می شود(7). مطالعات نشان می دهد که کاربرد طولانی مدت این ارتز عضلات نگهدارند? قوس را تضعیف کرده و سبب تشدید صافی کف پا در این افراد می شود(12-14). هنگام جدا شدن پاشنه از زمین، به دلیل اینکه وزن روی ارتز اعمال نمی شود بنابراین ارتز نمی تواند تأثیر خود را به خوبی اعمال کند(15). حس عمقی شامل حس تشخیص موقعیت، حرکت و نیرو در بدن می باشد که توسط گیرنده های مکانیکی موجود در تاندون ها، لیگامان، عضلات، مفاصل و سطح پوست ایجاد شده و سبب هماهنگی، بهبود و تنظیم راستای مفاصل بدن می شود(16). با توجه به نظریه ها و اصول مربوط به حس عمقی ارتز پروپریوسپتیو جهت بهبود حس عمقی ابداع و مورد مطالعه قرار گرفته است. پروفسورbrian rothbart (2002) طراح و مخترع این ارتز معتقد است که ارتز پروپریوسپتیو حس عمقی را در سطح کف پا خصوصاً انگشت شست و متاتارس اول افزایش می دهد. این ارتز با ایجاد فعالیت طبیعی در عضلات پا و بدون حمایت قوس از کاهش ارتفاع آن حین راه رفتن جلوگیری کرده و سبب تقویت عضلات نگهدارند? قوس می شود. در نتیجه این ارتز با بهبود ساختار و بیومکانیک پا بر الگوی توزیع فشار در افراد دچار صافی کف پا موثر است(12, 17-18). با توجه به مطالبی که بیان شد این مطالعه عملکرد دو نوع ارتز ذکر شده را از طریق مقایس? میانگین حداکثر فشار در مناطق 9 گان? کف پا ، بدون استفاده از ارتز، هنگام استفاده از ارتز دارای حمایت قوس طولی، و ارتز پروپریوسپتیو در حین راه رفتن مورد مقایسه قرار داده است. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع شبه تجربی می باشد. جامعه در دسترس دانشجویان داوطلب پسر مبتلا به صافی قابل انعطاف کف پا در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می باشند. میانگین سنی افراد5/22 سال، میانگین وزنی 7/71 کیلوگرم و میانگین قدی افراد در این مطالعه 178سانتی متر می باشد. هدف کلی و روش انجام مطالعه برای افراد شرح داده شد. در صورت تمایل فرد مورد نظر به شرکت در مطالعه، معاینات لازم انجام پذیرفت. سپس اطلاعات مورد نیاز از طریق سوالات حضوری و پرسش نامه جمع آوری شد. معیارهای انتخاب افراد در این مطالعه صافی کف پای انعطاف پذیر در هر دو پا(19). محدود? سنی بین 18 تا 28 سال(20)، دامن? حرکتی و قدرت عضلات طبیعی(19)، عدم وجود صدم? تروماتیک و یا صدمات ناشی از استرس های مکرر طی حداقل 6 ماه گذشته(19, 21)، عدم سابق? جراحی استخوان در اندام تحتانی(19, 22)، عدم وجود اختلالات عصبی یا هرگونه پاتولوژی در پا که باعث تغییر الگوی راه رفتن شود(18) و عدم وجود اختلاف طول در اندام تحتانی و پا(23) می باشد. ). پس از اینکه صافی کف پای قابل انعطاف دو طرفه در افراد از طریق گرفتن تست تشخیصی مربوطه تعیین گردید در صورتی که با اندازه های تعیین شده مطابقت داشت، مرحل? بعد از وی خواسته می شد که بر روی انگشتان پاها بایستد. اگر در این حالت قوس طولی داخلی کف پا تشکیل می شد نمایانگر این بود که صافی کف پا از نوع انعطاف پذیر می باشد. در این مطالعه برای تعیین افراد دچار صافی کف پا از تست تشخیصی ناویکولار دراپ و همچنین زاوی? ایورژن پاشنه توسط گونیامتر استفاده شد (2, 24-25). سپس هر آزمودنی، پس از احراز شرایط شرکت در مطالعه، فرم رضایت نامه را امضا می کرد. پرسشنام? مربوط به اطلاعات فردی و معیارهای ورود به مطالعه توسط آزمونگر ثبت گردید. جهت انجام آزمون از دستگاه اندازه گیری فشار با نام تجاری پدار استفاده شد. پس از توضیح روش انجام آزمون بخش متحرک دستگاه توسط آزمونگر بر روی آزمودنی نصب گردید. به این ترتیب که ارتز های دستگاه توسط آزمونگر درون کفش فرد قرار گرفت و بخش دیگر این سیستم یعنی پدار باکس و باطری نیز از طریق کمربند روی کمر فرد نصب شد و سپس دستگاه روشن گردید. جهت آشنایی آزمودنی با آزمون یک مرحله تست به صورت تمرینی به مدت 3 دقیقه به همراه مجموعه پدار در یک مسیر 9 متری از فرد گرفته شد. و از فرد خواسته شد با سرعت معمول و همیشگی خود راه برود. پس از اتمام تمرین مربوطه توسط آزمودنی 5 دقیقه استراحت در نظر گرفته شد. برای اجتناب از اختلاف در کفش شرکت کنندگان، از کفش های بند دار با سایز مناسب، سبک و با پاشنه سرتاسری در طی آزمون استفاده شد(22, 26). آزمون در سه مرحله راه رفتن با کفش، راه رفتن با کفش و ارتز دارای حمایت قوس طولی و راه رفتن با کفش و ارتز پروپریوسپتیو انجام پذیرفت. قبل از انجام هر تست ارتز های سیستم پدار کالیبره می شوند . تست اول یعنی راه رفتن با کفش و بدون ارتز با 3 دور پیمودن مسیر مستقیم 9 متری و با سرعت معمولی، از فرد گرفته شد. اطلاعات مربوط به فشار کف پایی از طریق دستگاه پدار و با فرکانس 50 هرتز ثبت شد(19-20). تست دوم و تست سوم نیز به همین ترتیب در فواصل 10 دقیقه ای جهت استراحت فرد انجام پذیرفت. برای آنالیز داده ها، قدم های ابتدایی و انتهایی و قدم های مربوط به دور زدن مسیر توسط آزمودنی حذف گردید و پارامترهای مربوط به فشار کف پا از 3 قدم میانی (11, 27) هر نیم دور آزمودنی با استفاده از نرم افزار متلب محاسبه گردیدکه در مجموع برای هر فرد 15 قدم میانی در کل تست ثبت و محاسبه گردید(19). جمع آوری داده ها در حدود یک ماه به طول انجامید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات سطح کف پا از طریق نرم افزار متلب پا به 8 منطقه آناتومیکی( شکل 3-5) شامل داخل پاشنه ، خارج پاشنه ، داخل ناحی? میانی پا ، خارج ناحی? میانی پا ، داخل جلوی پا ( اولین مفصل متاتارسوفالنجیال)، ناحی? میانی جلوی پا (دومین و سومین مفصل متاتارسوفالنجیال)، خارج جلوی پا ( چهارمین و پنجمین مفصل متاتارسوفالنجیال)، انگشت شست تقسیم شد(28-29). پارامترهای مربوط به میانگین حداکثر فشار کف پا توسط نرم افزار دستگاه پدار نمایش داده شد. در پایان این دوره، داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار متلب نسخ?2010 و برنامه نویسی در آن برای هر ناحیه به طور جداگانه و برای سطح کلی پا محاسبه گردید وسپس با استفاده از نرم افزار spss نسخ? 16 ، کلی? آمارهای توصیفی و در صورت لزوم نمودار یا دیاگرام های مورد نظر محاسبه و رسم و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روش های آماری به کار گرفته شده عبارت بودند از: آمار توصیفی( محاسب? شاخص های تمایل مرکزی و شاخص های پراکندگی)، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف جهت بررسی میزان انطباق توزیع متغیرهای عددی با توزیع نظری نرمال، آنالیز واریانس سنجش مکرر جهت مقایس? میانگین حداکثر فشار در سه حالت مورد بررسی ،آزمون بونفرونی جهت تعیین زوج میانگین های عامل که تفاوت بین آن ها معنادار شده است. لازم به ذکر است که در تمامی آزمون های مورد نظر، سطح معناداری کمتر از 05/0 معنی دار محسوب شد. یافته ها: یافته های حاصل از این مطالعه در جداول زیر بیان شده اند. سطح معناداری کفش ارتز پروپریوسپتیو ارتز دارای حمایت قوس طولی مناطق 0.000 227.3 218.2 166.9 داخل پاشنه 0.001 232.2 220.1 187.2 خارج پاشنه 0.001 63.2 78.5 101.8 داخل میان? پا 0.738 189.5 177 187.2 خارج میان? پا 0.064 267 299.2 285.8 داخل جلوی پا 0.000 252.3 216 219.3 میان? جلوی پا 0.000 154.9 155.3 189.3 خارج جلوی پا 0.219 479 463.6 489.1 انگشت شست 0.41 497.4 486.4 508.3 سطح کلی پا ? ? بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ارتز دارای حمایت قوس طولی توانسته است به طور معناداری فشار را در ناحی? پاشنه کاهش دهد. این نتیجه با نتیج? حاصل از مطالعات tsung(2004)، sicco(2004) و redmond(2009) همخوانی دارد . با توجه به اینکه ارتز دارای حمایت قوس طولی دارای کاپ پاشنه می باشد بنابراین با قرار گیری بر روی بافت نرم زیر پاشنه به خوبی نواحی استخوانی پاشنه را پوشش داده وهمچنین استخوان کالکانئوس را در موقعیت بهتری نسبت به قبل قرار داده باعث توزیع و جذب بهتر فشارها در این ناحیه می شود. همچنین وجود قوس طولی داخلی در این ارتز باعث انتقال فشارها از ناحی? پاشنه به سمت ناحیه میانی پا می شود(11, 19, 30). اگرچه به نظر می رسد ایورژن پاشنه پا باعث ایجاد فشار بیشتر در لبه داخلی پاشنه می شود اما بین فشارهای لبه داخلی و خارجی پاشنه در حالت بدون ارتز (با کفش) نیز تفاوت چندانی مشاهده نمی شود و فقط در مورد ارتز با قوس طولی فشار در لبه داخلی کمتر از لبه خارجی گردیده است، که می توان ارتباط کاپ پاشنه با آن را مد نظر داشت. این در حالی است که بین نتایج این مطالعه و نتایج حاصل از مطالع? novick(1993) و ashry(1997) مغایرت وجود داشت بطوریکه آن ها متوجه تفاوت معناداری در کاهش فشارها در این ناحیه نشدند. دلیل این اختلاف را می توان تفاوت در میزان انحنای قوس ارتز، میزان کاپ پاشنه در دو مطالعه ذکر کرد(31-32). در مطالع? حاضر هرچند ارتز پروپریوسپتیو فشار را در این دو ناحیه کاهش داده است اما این کاهش معنادار نبوده است علت این امر این است که ارتز در این ناحیه هیچگونه کاپ پاشنه ای ندارد و کاملا مسطح بوده و بر خلاف ارتز دارای حمایت قوس طولی که در این ناحیه ضخیم می باشد، این ارتز فقط دارای ضخامت 2 میلیمتر است بنابراین توانایی توزیع موثر فشار را در این نواحی ندارد. با توجه به نتایج در می یابیم که شاخص میانگین حداکثر فشاردر داخل ناحی? میانی پای آزمودنی ها به طور معناداری در ارتز دارای حمایت قوس طولی بیش از ارتز پروپریوسپتیو و نیز این شاخص با استفاده از ارتز پروپریوسپتیو به طور معناداری بیش از حالت کفش است. این نتیجه مشابه با نتیج? حاصل از مطالعات tsung(2004)، sicco(2004) می باشد. علت افزایش فشار در داخل ناحی? میانی پا انتقال فشار از نواحی مجاور به این ناحیه می باشد. sicco این چنین اظهار داشت که با استفاده از این نوع ارتز بیشترین انتقال بارها به سمت داخل ناحیه میانی پا می باشد(11, 33). اما redmond(2009) و kogler(2004) بر خلاف یافت? این مطالعه بیان کردند که حتی با افزایش نیرو در این ناحیه، به دلیل افزایش سطح تماس بین ارتز و کف پا ، فشار در این ناحیه به میزان 44 درصد کاهش می یابد(19, 28). همچنین ارتز پروپریوسپتیو نیز نسبت به کفش به طور معناداری فشار را در داخل ناحی? میانی پا افزایش داده است.این در حالی است که با توجه به نظری? موجود در ارتباط با این ارتز، انتظار می رفت که ارتز بتواند با بهبود ارتفاع قوس طولی حین راه رفتن فشار را در این ناحیه کاهش دهد. علت را می توان چنین جستجو کرد که وجود بار داخلی این ارتز در زیر استخوان ناویکولار و متاتارس اول باعث فشرده شدن این ناحیه هنگام راه رفتن ودر نتیجه باعث افزایش فشار در ناحیه میانی پا شده است. این احتمال وجود دارد که چنانچه حین تقسیم بندی پا به چند ناحیه سنسورهای مربوط به بار داخلی این ارتز از ناحی? میانی پا مجزا می گردید، شاید در این ناحیه کاهش بیشترفشار مشاهده می گردید. نتایج نشان می دهدکه شاخص میانگین حداکثر فشار خارج ناحی? میانی پای آزمودنی ها در سه حالت فوق تقریباً یکسان است. هر چند ارتز پروپریوسپتیو فشار را بیشتر از ارتز دارای حمایت قوس طولی از این ناحیه کاهش داده است که علت آن می تواند الاستیسیتی و انعطاف پذیری این ارتز نسبت به ارتز دیگر باشد که باعث جذب ضربه می شود و یا اینکه علت، افزایش فشار بیشتردر سمت داخلی ناحیه میانی پا نسبت به حالت بدون ارتز می تواند باشد که طبعاً باعث کاهش فشار در سمت خارج گردیده است. این نتایج با نتایج مطالعات sicco(2004) و kogler(2004) همخوانی دارد. در بیشتر مطالعات صورت گرفته ناحی? میانی پا به صورت کلی ارزیابی شده و به دو ناحیه تقسیم نشده است. با این حال نتایج مطالعات نشان می دهد که با توجه به افزایش فشار با استفاده از ارتز ها در ناحی? داخلی پا می توان گفت هدف اصلی از استفاده از ارتزها در این ناحیه اصلاح الگوی فشار نبوده بلکه اصلاح دفرمیتی موجود بوده است(28, 30). مطالع? hodge(1999) و chen(1993) بر خلاف یافت? مطالع? حاضر، نشان داد که ارتز دارای حمایت قوس طولی باعث افزایش معنادار فشار در خارج ناحی? میانی پا شده است. البته در مطالع? chen این ارتز با ارتزی مشابه اما دارای جنس متفاوت مقایسه شده بود. در مطالع? hodge نیز علت افزایش فشار، جلوگیری از پرونیشن و انتقال بار به سمت خارج پا توسط ارتز ذکر شده است(34-35) نتایج نشان می دهد شاخص میانگین حداکثر فشار ناحی? داخل جلوی پای آزمودنی ها در سه حالت فوق تقریباً یکسان است. هر چند هر دو ارتز باعث افزایش فشار نسبت به حالت بدون ارتز در این ناحیه شده اند. نتایج به دست آمده در این پژوهش با نتایج حاصل از مطالع? redmond (2009) هنگام استفاده از ارتز دارای حمایت قوس طولی مغایرت دارد. او بیان کرد که حین استفاده از این نوع ارتز فشار از ناحی? داخل جلوی پا به سمت میانی پا انتقال می یابد. او بیان کرده است که با افزایش مدت زمان بارگذاری در ناحی? میانی پا از طریق ارتز، زمان بارگذاری در ناحی? جلوی پا کاهش یافته و نیرو حین راه رفتن با این ارتز بیشتر در ناحی? میانی پا اعمال می شود(19). این اختلاف می تواند به دلیل استفاده از ارتز سفارشی ساز در مطالع? redmond و استفاده از ارتز پیش ساخته در مطالع? حاضر باشد. tsung (2004) بیان کرده است که اگر ارتز به صورت سفارشی ساز ساخته شود و دارای یک قوس طولی متناسب با پای فرد باشد، فشار را از ناحی? پاشنه و جلوی پا به ناحی? میانی پا انتقال می دهد(11). lee(2005) نیز علت کاهش فشار در ناحی? داخلی جلوی پا را وجود قوس طولی داخلی ارتز و در بر گرفتن پاشنه و قرار دادن مفصل ساب تالار در موقعیت مناسب ذکر کرد. او بیان کرد که اگر مفصل ساب تالار در موقعیت نزدیک به حالت طبیعی حفظ شود از پرونیشن جلوی پا جلوگیری می کند. او میزان کاهش فشار در این ناحیه را 24 درصد عنوان کرد(36). علت این اختلاف همانطور که ذکر شد می تواند به دلیل استفاد? ارتز پیش ساخته در مطالع? حاضر و استفاده از ارتز های سفارشی ساز در مطالعات انجام شده باشد. این احتمال وجود دارد که انداز? قوس داخلی ارتز به حدی نبوده است که باعث انتقال فشار از ناحی? داخل جلوی پا به سمت ناحی? میانی پا شود. در مورد افزایش فشار در این ناحیه با استفاده از ارتز پروپریوسپتیو اگرچه باعث افزایش فشار در این ناحیه شده است که به دلیل وجود بار داخلی و فشرده شدن آن زیر پا می باشد، اما طبق نظریه ای که در مورد آن وجود دارد انتظار می رود که با استفاده از ارتز به مرور زمان از پرونیشن جلوگیری شده و فشار در این ناحیه کاهش یابد. نتایج نشان داد هر دو نوع ارتز باعث کاهش فشار در ناحیه میانی جلوی پا شده اند، این در حالی است که مطالعاتی که در زمین? توزیع فشار کف پا در افراد مبتلا به صافی کف پا صورت گرفته است نشان داده است که در این افراد به دلیل اختلال در مزیت مکانیکی عضل? پرونئوس لانگوس، استخوان متاتارس اول بی ثبات شده و فشار از سر این استخوان به سر متاتارس های دوم و سوم انتقال یافته و بنابراین در این افراد سر استخوان های متاتارس دوم و سوم فشار بیشتری را تحمل می کند. بی ثباتی در استخوان متاتارس اول فرد را به میزان زیادی مستعد ابتلا به عارض? هالوکس والگوس می کند(27, 37). نتایج بدست آمده با نتایج مطالع? guldemond(2008) و hinz(2008) و tsung(2004) همخوانی دارد. علت کاهش فشار در این ناحیه وجود پد متاتارسال و قوس طولی داخلی در ارتز دارای حمایت قوس طولی بیان شد(38). همچنین در ارتز پروپریوسپتیو احتمالاً علت کاهش فشار در این ناحیه الاستیسیته و انعطاف پذیری این ارتز و وجود بار داخلی و انتقال فشار به سمت استخوان متاتارس اول می باشد. نتایج مطالع? حاضر با نتایج مطالع? redmond(2009) و lee(2005) مغایرت دارد. آن ها کاهش معناداری در ناحی? میانی جلوی پا مشاهده نکردند(19-20). علت را می توان این گونه بیان کرد که در این دو مطالعه ناحی? جلوی پا به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم شده بود. بنابراین به دلیل محاسب? فشار زیر سر استخوان های متاتارس سوم ،چهارم و پنجم با ناحی? ذکر شده کاهش معناداری در میزان فشار مشاهده نشده بود. نتایج نشان داد ارتز دارای حمایت قوس طولی فشار را در ناحی? خارج جلوی پا افزایش داده است اما با استفاده از ارتز پروپریوسپتیو تغییری مشاهده نشده است. علت افزایش فشار را اینورژن مچ پا توسط ارتز دارای حمایت قوس طولی و انتقال فشار به سمت خارج جلوی پا عنوان کرد. نتایج این مطالعه با نتایج مطالع? bing(2007) و stacoff(2001) همخوانی دارد(39). bing ذکر کرد که میزان فشار در ناحی? خارج جلوی پا به عواملی همچون ارتفاع قوس طولی داخلی، موقعیت اینورژن کالکانئوس در حالت ایستاده و ویژگی های ارتز بستگی دارد. در مورد ارتز پروپریوسپتیو به نظر می رسد به دلیل مسطح بودن ارتز در ناحی? مورد نظر عملاً هیچ تأثیری نداشته است. نتایج نشان می دهد که میانگین نمرات آزمودنی ها در شاخص میانگین حداکثر فشار انگشت شست در سه حالت کفش ، ارتز دارای حمایت قوس طولی و ارتز پروپریوسپتیو تفاوت معنادار وجود ندارد . بدین معنا که میزان این شاخص در سه حالت فوق تقریباً یکسان است. مشاهده می شود که ارتز دارای حمایت قوس طولی باعث افزایش فشار و ارتز پروپریوسپتیو باعث کاهش فشار از ناحی? زیر انگشت شست شده اند که البته معنادار نبوده است. علت کاهش فشار با استفاده از ارتز پروپریوسپتیو می تواند به دلیل افزایش سطح زیر انگشت شست به دلیل گسترش بار داخلی این ارتز در این ناحیه باشد. علت افزایش فشار جزئی با استفاده از ارتز دارای حمایت قوس طولی احتمالاً سفتی و کاهش ضخامت این ارتز در ناحی? انگشتان و در نتیجه عدم جذب فشارها می باشد، redmond(2009) نیز در مطالع? خود افزایش فشار را در ناحی? شست مشاهده کرد که این افزایش فشار نیز معنی دار نبود. نتایج نشان می دهد میزان شاخص فشار در سطح کلی پای آزمودنی ها در سه حالت فوق تقریباً یکسان است. علت را می توان این گونه بیان کرد که استفاده از ارتزها باعث کاهش فشارهای موضعی شده و باعث توزیع یکنواخت تر فشار می شوند(11). یافت? حاصل از این مطالعه با نتایج مطالع? tsung(2004) همخوانی دارد(11).
ناهید تفتی محمدرضا صفری
مقدمه: ازدید افراد قطع عضو اندام تحتانی مهمترین مشخصه یک پروتز راحتی سوکت و نحوه ی فیت آن با استمپ است. حجم استمپ به صورت مداوم در حال نوسان است؛ بنابراین فیت و فشارواسطه ای دستخوش تغییر می شوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر وضعیت فیت نامناسب و مناسب سوکت پی تی بی بر میزان و نحوه ی توزیع فشارواسطه ای, عملکرد، راحتی و رضایتمندی در افراد قطع عضو زیرزانو یکطرفه بود. روش: در پنج فرد قطع عضو زیرزانو یکطرفه فشارواسطه ای در پنج ناحیه از استمپ در حالت ایستادن و راه رفتن، عملکرد، رضایتمندی و معیار راحتی سوکت در شرایط فیت نامناسب و مناسب مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفاوت ضخامت لایه های جورابی که فرد جهت بهبود فیت روی استمپ خود می پوشید نیز به وسیله کولیس اندازه گیری شد. یافته ها: بین شرایط فیت نامناسب و مناسب تنها تفاوت فشارواسطه ای در ناحیه ی پوپلیته آل و در ابتدای استانس در هنگام راه رفتن و معیار راحتی سوکت از نظر آماری معنادار بود. میانگین ضخامت لایه های جوراب برابر 836/3 میلیمتر بود. بحث و نتیجه گیری: در شرایط فیت نامناسب، هنگام اعمال نیمه وزن با افزایش ضخامت لایه های جوراب فشار به ترتیب در محل تاندون پتلا و سرفیبولا افزایش و در محل فلیرداخلی و ناحیه ی پوپلیته آل به ترتیب کاهش یافت. با افزایش وزن اعمالی به استمپ و سوکت (آزمون اعمال تمام وزن) افزایش لایه های جوراب با افزایش فشارواسطه ای اعمالی به فلیرداخلی و به میزان کمتر ناحیه پوپلیته آل همراه بود؛ از طرفی فشار اعمالی به تاندون پتلا و سرفیبولا کاهش یافت. هنگام راه رفتن داوطلبان با افزایش قطر لایه های جوراب، میزان فشارواسطه ای گزارش شده توسط همه ی حسگرها بجز سرفیبولا کاهش یافت. به نظر می رسد در شرایط فیت نامناسب استمپ یا به عبارتی استخوان تیبیا در مقایسه با شرایط فیت مناسب در محل دیستال تری نسبت به سوکت قرار می گیرد. با این تغییرات، در شرایط اعمال نیمه وزن فشارواسطه ای اعمالی بر نواحی استخوانی (فلیرداخلی تیبیا، سرفیبولا و قدام دیستال تیبیا) افزایش می یابد. با افزایش وزن اعمالی به استمپ و سوکت (شرایط اعمال تمام وزن) استمپ بیشتر به سمت دیستال حرکت می کند پس فشارواسطه ای اعمالی به قدام دیستال تیبیا (حساس به فشارواسطه ای) افزایش می یابد. همبستگی تفاوت فشارواسطه ای در شرایط فیت نامناسب و مناسب با تغییر معیار راحتی سوکت نشان می دهد در شرایط فیت مناسب با تغییر از حالت نیمه وزن به تمام وزن و راه رفتن به تدریج نقش فلیرداخلی تیبیا در توزیع فشارواسطه ای افزایش می یابد، در حالی که نقش تاندون پتلا کاهش می یابد. بنابراین به نظر می رسد با تقسیم یکنواخت تر فشارواسطه ای بین ناحیه ی پوپلیته آل، فلیرداخلی و تاندون پتلا و کاهش فشارواسطه ای اعمالی به قدام دیستال تیبیا (خصوصا در مرحله میانی استانس) احساس راحتی فرد قطع عضو افزایش می یابد. گرچه با بهبود فیت محدودیت انجام فعالیت های ورزشی بیش از محدودیت در انجام فعالیت های اجتماعی و عملکردی بهبود یافت، ولی حتی در شرایط فیت مناسب میزان محدودیت انجام فعالیت های ورزشی از دو برابر محدودیت فعالیت های اجتماعی و یا عملکردی بیشتر بود.
محمد علی مردانی مسعود مظاهری
صورت یکی از مشخصه های خاص بدن انسان می باشد و ظاهر صورت برای هر شخصی از اهمیت به سزایی برخوردار است . نقایص صورت که در نتیجه درمان بدخیمی ها ، بدشکلی های مادرزادی و تروما بوجود می آید موجب چندین مشکل عملکردی و روان شناختی هم خواهند شد ، در نتیجه توانبخشی پروتزی برای بازسازی نقص های صورت موجب بهبود سطح عملکرد و اعتماد به نفس بیماران می شود. نقایص صورت را می توان هم با جراحی وهم با استفاده از پروتز بازسازی کرد . البته انتخاب بین جراحی و پروتز برای آن دسته از افراد که سطح ضایعه شان خیلی وسیع می باشد ، کار سخت و پیچیده ایی است و بستگی به اتیولوژی ضایعه و به همان نسبت بستگی به خواسته بیمار دارد. زمانیکه جراحی بازسازی نتواند زیبایی ظاهری مطلوب و مورد نظر بیمار را مهیا نماید، پروتزهای صورت می تواند یکی از بهترین راه حل ها برای برطرف کردن این مشکل باشد . بنابراین با تجویز پروتز زیبائی می توان مشکلات این افراد را از لحاظ زیبایی مرتفع نموده و به رفع مسائل روحی و روانی انها نیز کمک نمود.
حسن سعیدی سید محمد ابراهیم موسوی
چکیده مقدمه وهدف: صافی کف پای انعطاف پذیر علامت دار یکی از بیماریهای شایع اندام تحتانی می باشد که در آن قوس طولی داخلی پا در هنگام تحمل وزن کاهش پیدا کرده یا از بین می رود. تجویز ارتز یکی از روشهای درمانی صافی کف پاست. هدف این مطالعه طراحی یک ارتز ucbl تغییر یافته پا با انعطاف پذیری بیشتر در قسمت میدفوت و ارزیابی الکترومایوگرافی و سینتیک بیماران در حین راه رفتن با ارتز جدید و ارتز مرسوم ucblبود. موادوروش ها: سه نوع ارتز شامل ارتز ucbl مرسوم و ارتز ucbl تغییر یافته قالبگیری شده به همراه یک کفی فانکشنال نیمه سخت پیش ساخته و یک کفش ورزشی به بیماران دچار صافی کف پا برای پوشیدن نوبتی 3 ارتز بمدت دو هفته داده شد. اندازه گیری فعالیت الکترومایوگرافی عضلات ساق بوسیله دستگاه بیومتریک و نیروهای عکس العمل زمین با صفحه سنجش نیروکیستلر حین راه رفتن بر روی پا غالب آنها صورت پذیرفت. راحتی بیماران در استفاده از ارتز ها توسط مقیاس بصری مورد پرسش واقع شد.حالت های آزمون شامل پابرهنه،کفش به تنهایی و 3 نوع ارتز به همراه کفش بود که با آنالیز واریانس در تکرار مشاهدات برای ارزیابی اثر ارتز بر مولفه های سینتیک و فعالیت الکتریکی عضلات ساق مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: 34 فرد مبتلا به صافی کف پای انعطاف پذیر ( 15 مرد و 19 زن) در محدوده سنی 19-37 با جثه 5/18 –25 و ایندکس پاسچر پا 7-11 دارای علامت درد و ناراحتی پا در این مطالعه شرکت کردند. ارتز ucbl تغییر یافته با انعطاف پذیری بیشتر ناحیه مید فوت و ارتفاع بلندتر قوس باعث بروز تغییر در مولفه های عکس العمل زمین شامل افزایش معنی دار نیروی ضربه ای ، زمان نیروی ضربه ای و کاهش نرخ بارگذاری نسبت به حالت پابرهنه(005/0p< ) ، افزایش معنی دار نیروهای fz1 , fz3 ، زمان وقوع نیروهای fz1 , fz3 نسبت به حالت پابرهنه و کفش به تنهایی(005/0p< ) ،کاهش حداقل نیروی عمودی عکس العمل زمین fz2 نسبت به حالت پابرهنه(005/0p< )، کاهش نیروهای و قدامی ،خلفی نسبت به پابرهنه (001/0p< ) ، افزایش نیروی خارجی نسبت به ارتز مرسوم ucbl، افزایش اولین قله نیروی داخلی و کاهش دومین قله نیروی داخلی نسبت به حالت پابرهنه (05/0p< ) ، کاهش جابجایی داخلی خارجی مرکز نیرو در مقایسه با حالت پابرهنه و سایر ارتزها (05/0p< ) افزایش معنی دار زمان فاز ایستایی نسبت به حالت پا برهنه و یا کفش به تنهایی(05/0p<) گردید. ارتز تغییر یافته ucbl همچنین باعث افزایش فعالیت عضله پرونئوس لانگوس نسبت به سایر ارتزها (005/0p< )، کاهش معنی دار فعالیت عضله تیبیالیس قدامی نسبت به وضعیت پا برهنه در فاز ایستایی راه رفتن گردید. (05/0p< ) از نظر راحتی ارتز فانکشنال راحتی بیشتری نسبت به سایر ارتز ها داشت. (05/0p< ) نتیجه گیری: نتایج حاصل ازاین مطالعه نشان میدهدکه ارتز ها با کاهش نرخ بارگذاری و ایجاد تغییر در نیروهای عکس العمل زمین اعمال شده بر کف پا و تغییر در فعالیت عضلات باعث کاهش درد ، خستگی و جابجایی کمتر مرکز نیرو و افزایش زمان فاز ایستایی نسبت به وضعیت بدون ارتز در حین راه رفتن می شوند. ارتز ucbl تغییر یافته ساخته شده در این مطالعه با ارتفاع بیشتر قوس داخلی و انعطاف بیشتر آن باعث افزایش فعالیت عضله پرونئوس لانگوس و متعاقبا کاهش جابجایی مرکز نیرو کف پا وافزایش نیروی خارجی و داخلی عکس العمل زمین نسبت به سایر ارتز ها گردید. در مجموع این ارتز برای بیماران دچار صافی کف در موارد عدم تحمل ارتز اصلی ucbl می تواند جانشین مناسبی باشد
مریم پورپونه محمود بهرامی زاده
زمینه و هدف: بر طبق مطالعات انجام شده ارتز walking boot وسیله مناسبی جهت کاهش فشار کف پا می باشد. بر این اساس، قرارگرفتن مچ پا در زوایای مختلف بر نحوه توزیع فشار ناحیه پلانتار پا تاثیر می گذارد. با توجه به انجام این مطالعات بر روی افراد سالم، انجام آزمون مجدد روی افراد دیابتی جهت تایید نتایج به دست آمده ضروری است. هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر تغییر زاویه مچ پا بر توزیع فشار کف پا در بیماران دیابتی نوع 2 به هنگام استفاده از ارتز walking boot می باشد. مواد و روش ها: مطالعه بر روی 10 بیمار دیابتی انجام شد که بریس walking boot را در سه حالت 10 درجه دورسی فلکشن، نوترال و 10 درجه پلانتارفلکشن پوشیدند. آزمون توسط سیستم پدار گرفته شد و آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفت. یافته ها: میانگین فشار نواحی جلوی پا (24.378?111.862) و پشت پا (32.130?126.197) در زاویه 10 درجه دورسی فلکشن نسبت به حالات نوترال و 10 درجه پلانتار فلکشن کاهش یافته است. همچنین در زاویه 10 درجه دورسی فلکشن فشار ناحیه سرپنجه پا نسبت به ناحیه پاشنه(041/0p=) کمتر است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد زمانیکه فرد بریس walking boot را پوشیده است کوچکترین تغییری در زاویه مچ پا به سمت دورسی یا پلانتارفلکشن فشار را در نواحی مختلف کف پا به میزان قابل توجهی تغییر می دهد. به نظر می رسد میانگین فشار در حالت دورسی فلکشن نسبت به حالات دیگر کمتر باشد.
مژگان نجفی فریدون لایقی
هدف از این مطالعه ساخت و بررسی اثر اسپیلنت مچ دست_ ساعدی بر روی متغیرهای درد، عملکرد و قدرت گریپ در بیماران مبتلا به تنیس البو می باشد. پس از طراحی و ساخت اسپیلنت مورد نظر و بررسی ان به منظور کنترل و محدود کردن مناسب حرکات چرخشی ساعد و نیز حرکت مچ دست بر روی افراد سالم، آن را به مدت چهار هفته برروی افراد بیمار مورد آزمون قراد دادیم. نتایج به دست آمده بیانگر بهبودی هر سه متغیر نامبرده در بیاران پس از گذشت چهار هفته بود.
فرزاد فرمانی محمود بهرامی زاده
سکته مغزی یکی از شایع ترین بیماری های مغز و اعصاب می باشد که در بسیاری موارد منجر به همی پلژی می شود. همی پلژی موجب کاهش حرکت و بروز اختلالات عملکردی در الگوی راه رفتن فرد بیمار میگردد و در نهایت محدودیت های فراوانی را در فعالیت های روزمره زندگی بیمار ایجاد می نماید. درمان های متفاوتی شامل برنامه های توانبخشی و استفاده از ارتوز برای بهبود عملکرد و راه رفتن این بیماران تجویز می گردد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ارتوز مچ-کف پایی بر فشار ها و نیروهای کف پایی، شاخصه های زمانی، عملکرد و سرعت راه رفتن در بیماران مبتلا به همی پلژی می باشد. مواد و روش ها مطالعه حاضر یک مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی می باشد.تعداد 40بیمار مبتلا به همی پلژی مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران در دامنه سنی بین 40 تا 65 سال (مرد و زن) در این مطالعه شرکت کردند. کلیه بیماران توانایی راه رفتن برای حداقل 10 متر بدون وسیله کمکی را دارا بوده و میزان اسپاستیسیتی آنها بر اساس معیار اصلاح شده اشوورد حداکثر 2 بود. از بیماران بعد از تکمیل فرم رضایت نامه در خصوص شرکت در مطالعه، ارزیابی اولیه صورت گرفت.. متغیر ها شامل آزمون (timed up and go (tug ، آزمون سرعت راه رفتن انتخابی فرد،زمان ، مدت زمان تحمل وزن روی یک اندام به تنهایی روی اندام سالم و مبتلا، ایمپالس و میانگین نیروی وارده به پاشنه در هنگام برخورد پاشنه با سطح زمین و ایمپالس و میانگین نیروی وارده به انگشتان در هنگام جدا شدن پا از زمین بود. بیماران به صورت تصادفی با استفاده از بلوک طرح تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه یک (solid ankle foot orthosis (safoو گروه دو (rocker bar ankle foot orthosis (rafo دریافت نمودند بعد از اعمال مداخله و همچنین پس از گذشت 3 هفته کلیه متغیر ها مجددا بررسی و ثبت گردید. یافته ها نتایج مطالعه نشان داد که safo و rafo سرعت راه رفتن را افزایش داده و نیز مدت زمان انجام آزمون tug را به طور معنی داری کاهش میدهند (p=0.001). همچنین بر اساس نتایج مطالعه، هر دو نوع ارتوز موجب کاهش معنی دار مدت زمان ایستادن روی اندام سالم به تنهایی و افزایش معنی دار مدت زمان ایستادن روی اندام مبتلا به تنهایی و ایمپالس و میانگین نیروهای وارده به پاشنه در حین برخورد پا با زمین شدند (p=0.001). در هنگام جدا شدن پا از سطح زمین، ایمپالس و میانگین نیروی وارد شده به انگشتان با استفاده از safo از نظر آماری تغییر معنی داری نکرد (به ترتیب p=0.765 و p= 0.181). در حالیکه با استفاده از rafo مقدار ایمپالس و میانگین نیروی وارده به انگشتان از نظر آماری افزایش معنی داری یافت (p=0.001). در مقایسه بین دو گروه، سرعت راه رفتن بلافاصله پس از استفاده از rafo بیشتر از safo بود (p=0.001). مدت زمان انجام ازمون tug بلافاصله پس از استفاده از rafo بیشتر از safo بود (p=0.001). در مدت زمان ایستادن روی اندام سالم یا مبتلا به تنهایی، تفاوت معنی داری بین دو نوع ارتوز دیده نشد (به ترتیب p=0.177 و p=0.080). همچنین، در مقدار ایمپالس و میانگین نیروی وارده به پاشنه در هنگام برخورد پاشنه با زمین نیز تفاوت معنی داری وجود نداشت (p=0.618 و p=0.637). ایمپالس و میانگین وارده به انگشتان در حین جدا شدن کف پا از زمین با استفاده از rafo به مقدار معنی داری بیشتر از safo بود (p=0.001). بعد از سه هفته استفاده از safo و rafo سرعت راه رفتن بیماران به طور معنی داری افزایش یافته و مقدار زمان انجام آزمون tug به مقدار معنی داری کاهش یافت (p=0.001). بعد از گذشت سه هفته تغییر معنی داری از نظر آماری در مدت زمان ایستادن روی یک اندام به تنهایی و نیز مقدار ایمپالس و میانگین نیروهای وارد شده به پاشنه و انگشتان مشاهده نگردید (به ترتیبp=0.321، p=0.484، p=0.089، p=1، p=0.1، p=1، p=1). نتیجه گیری با بهره گیری از نتایج مطالعه حاضر میتوان گفت که اگرچه هردو ارتوز safo و rafo تاثیر مثبتی بر راه رفتن بیماران مبتلا به همی پلژی ناشی از سکته مغزی دارند، rafo در مقایسه با safo می تواند سرعت راه رفتن این بیماران را به مقدار بیشتری افزایش داده و عملکرد آنها را بهبود ببخشد. با بررسی مکانیزم این افزایش سرعت، می توان آن را نتیجه بهبود در انجام عمل جدا شدن کف پا از سطح زمین با بهره مندی از بار گهواره ای اضافه شده به قسمت کف پایی ارتوز دانست. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، شاید بتوان استفاده از rafo را برای آنها توصیه کرد. به هر حال، انجام مطالعات بیشتر با نمونه های بزرگتر انجام مطالعات بیشتر بر روی این ارتوز به منظور اطمینان یافتن از تاثیرات آن بر ویژگی های مختلف راه رفتن ضروری به نظر می رسد.
علی مجاور مختار عراضپور
پولیومیلیت یک بیماری پیشرونده است که از طریق دستگاه گوارش وارد بدن می شود و باعث آسیب به اعصاب حرکتی شاخ قدامی نخاع و ساقه ی مغز می شود.). با توجه به میزان و محل آسیب به سیستم عصبی نوع عضلاتِ درگیر شده متفاوت بوده و ممکن است جدا از فلج غیرقرینه عضلات اندام ها باعث فلج عضلات تنفسی شود. مهمترین عوارض در افراد پولیو درد، خستگی، ضعف عضلات و کاهش آستانه تحمل می باشد. نزدیک به نیمی از این افراد برای حرکت به استفاده از ارتز بلند اندام تحتانی مرسوم که دارای مفاصل زانو ی قفل شده هستند، نیاز دارند. در مطالعاتی که بر روی پارامتر ها و ویژگی های راه رفتن این افراد با ارتز مرسوم صورت پذیرفته مشاهده شده بازدهی راه رفتن، مصرف انرژی و سایر پارامتر ها از حالت نرمال راه رفتن تفاوت محسوسی دارند. تاکنون تحقیقات مختلفی در مورد اصلاح این پارامتر های راه رفتن در ارتز های بلند اندام تحتانی صورت گرفته که تمامی آنها عموما تغییرات در نوع مواد کاربردی و یا سایر مفاصل را در ساخت این ارتز ها بررسی کرده اند. اما درباره سایر موارد مثل اصلاحات در ناحیه فوت-مچ پا در این ارتزها بررسی دقیقی انجام نگرفته است. یکی از اصلاحات ممکن می تواند افزودن نوع خاصی از راکر به ارتزمرسوم باشد. راکر ها می توانند باعث تسهیل راه رفتن و حرکت روبه جلو ی بدن شوند و نیروهای خم کننده بر روی پا را کاهش دهند و همچنین می توانند جایگزین حرکات از دست رفته پا در اثر آسیب یا دفورمیتی شوند. راکر پاشنه تا پنجه یکی از انواع راکرها می باشد که زاویه آن در ناحیه پاشنه و انگشتان نسبت به بقیه راکرها بیشتر می باشد و به طور مشخصی از راکر با انحنای ملایم ضخیم تر است. این راکر در کلینیک به منظور کاهش نیاز به حرکات مچ در هنگام راه رفتن و کمک به جدا شدن انگشتان از زمین به کار می رود.
محمد حدادی سید محمد ابراهیم موسوی
یکی از معمول ترین مشکلات موجود بعد از پیچ خوردگی مچ پا، بی ثباتی مزمن مچ پا می باشد. متناسب با نوع و شدت آسیب اولیه ممکن است ترکیب های متفاوتی از آسیب در بخش های مختلف مچ پا حاصل گردد. از این رو روش های درمانی مختلفی که برای بهبود و درمان این آسیب به کار می روند باید بر جنبه های مختلف ایجاد آن توجه داشته باشند و با تکیه بر اثر گذاری بر مکانیزم های مختلف و ممکن ایجاد آسیب طرح ریزی گردند. بررسی های انجام شده حاکی از عدم وجود ارتوزی است . مطالعه حاضر طراحی و ساخت ارتوزی است که بتواند مکانیزم های مختلف اثر را اعمال نماید.
غلامرضا امینیان عادل آذر
مدیریت تولید و کنترل عملیات از مسائل پیچیده و مهم دنیای صنعتی امروزه می باشد. در تحقیق حاضر یک مدل سلسله مراتبی تولید در 2 سطح جهت برنامه ریزی میان مدت و زمانبندی کوتاه مدت ارائه شده است . این مدل برای یک شرکت تولیدکننده قطعات خودرو فراهم گشته است ولی می توان از آن برای موقعیت های دیگر استفاده نمود. در تهیه مدل حاضر از مدلهای موجود در ادبیات تحقیق، بویژه مدل anshu mehra (1995 ) استفاده شده است ، ولی بهبودهایی نیز در پاره ای از قسمتهای آن داده شده است . تابع هدف مدلهای پیشنهادی در تحقیق حاضر در جهت حداقل نمودن ارزش کالای در جریان ساخت و ارزش موجودی قطعات نهایی می باشد. در سطح اول این مدل، برنامه ریزی در افق زمانی 3 ماه و پریود زمانی 2 هفته انجام می پذیرد. سپس در سطح دوم زمانبندی تولید با افق زمانی 2 هفته و پریود زمانی 2 روز انجام می شود. بنحوی که به اهاف تعیین شده توسط سطح اول نایل گردیم. در نهایت مدل پیشنهادی در شرکت ایپاکو مورد آزمون قرار گرفته و نتایج حاصل نشاندهنده بهبود قابل توجه در کم کردن کالای در جریان ساخت و موجودی نهایی قطعات تکمیل شده می باشد.