نام پژوهشگر: عباس ابولقاسمی

مقایسه اختلالات شخصیت و هوش معنوی در زنان نابارور و بارور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  سرور مشوق   محمد نریمانی

زمینه و هدف: ناباروری یک عامل استرس زای مهم در زندگی بوده و قبول شکست باروری مشکل می باشد. بسیاری از زوج ها با یک دوره درمانهای تکرارشونده و دردناک، با روند بدون پیشرفت مواجه می شود و در نهایت در زوج نابارور احساس ضعف در مقابل رسیدن به هدف پدیدار می شود که منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس زای هیجانی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اختلالات شخصیت و هوش معنوی در زنان نابارور و بارور مراجعه کننده به کلینیک های درمان ناباروری و زنان و زایمان شهر اهواز است. روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی مقایسه ای است. 30 زن نابارور در کلینیکهای درمان ناباروری و زنان و 30 زن بارور در کلینیکهای زنان و زایمان با روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند اطلاعات بوسیله آزمون چند محوری میلون3، آزمون هوش معنوی ویک پرسشنامه دموگرافیک گردآوری شد، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج : میانگین نمرات با زنان بارور در الگوهای بالینی شخصیت(اجتنابی، افسرده، وابسته، خودآزار، پارانوئید و در نشانگان بالینی اضطراب، شبه جسمی ، افسرده خویی، استرس پس از ضربه و افسردگی اساسی در زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور تفاوت معنی داری دارند(05/0p‹). در هوش معنوی نیز زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور در هوش معنوی و مولفه های آن تفاوت معنی داری با زنان بارور دارند و میانگین زنان نابارور در تمام این مولفه ها پایین تر از زنان بارور بود (01/0p‹). نتیجه گیری: استفاده از درمانهای روانشناسی خصوصا رواندرمانی حمایتی باید در چارچوب درمانهای ناباروری مورد توجه قرار گیرد از طرفی با توجه به معنی دار بودن تفاوت هوش معنوی زنان نابارور و بارور، توجه به معنویت در این گروه از بیماران احساس می شود و تقویت این مولفه می تواند گامی در پیشبرد موفقیتهای درمانی آنها باشد.

نقش قضاوت اجتماعی و پردازش هیجانی درپیش بینی واکنش پذیری زنان دارای فوبی اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  صدیقه لطفی   عباس ابولقاسمی

هدف پژوهش حاضر تعیین سهم قضاوت اجتماعی و پردازش هیجانی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی زنان دارای فوبی اجتماعی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زنان دارای فوبی اجتماعی و زنان بهنجار ساکن شهر گرگان در سال 1389 می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی است. نمونه گیری لین پژوهش به روش خوشه ای چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی جامع بین المللی، مقیاس فوبی اجتماعی، پرسشنامه قضاوت اجتماعی، مقیاس پردازش هیجانی، شاخص واکنش پذیری بین فردی و پرسشنامه ترس از ارزیابی(مثبت و منفی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چند متغیره و گام به گام استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین قضاوت اجتماعی و واکنش پذیری در زنان دارای فوبی اجتماعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بین مولفه سرکوبی در پردازش هیجانی و واکنش پذیری رابطه منفی معنی داری بدست آمد.همچنین پردازش هیجانی با نشانه-های فوبی اجتماعی در زنان دارای فوبی اجتماعی رابطه مثبت معنی دار داشت. همچنین مشخص شد که 19 درصد از واریانس واکنش پذیری فردی توسط متغیر پردازش هیجانی، قضاوت اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و مثبت تبیین می شود. همچنین 26 درصد از واریانس نشانه های فوبی اجتماعی توسط متغیر پردازش هیجانی، قضاوت اجتماعی، ترس از ارزیابی های منفی و مثبت تبیین می شود. این نتایج سهم قضاوت اجتماعی و پردازش هیجانی را در پیش بینی واکنش پذیری زنان دارای فوبی اجتماعی نشان می دهد.

بررسی تاثیر درمان شناختی – رفتاری بر نشانه های مثبت اختلال اسکیزوفرنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  جواد محمدی   محمد نریمانی

با توجه به اینکه اختلال اسکیزوفرنی از اختلالات نسبتا شایع روانی در جامعه است، و نظر به اینکه درمان های دارویی- حمایتی تا کنون نتوانسته اند، پاسخ درمانی قابل اعتماد و بالایی را در مبتلایان به این اختلال ایجاد کنند، هدف از این تحقیق بررسی اثر درمان شناختی- رفتاری به عنوان یک درمان مکمل برای کاهش نشانه های مثبت در اختلال اسکیزوفرنی بود. روش تحقیق مطالعه ی حاضر آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی بیماران با تشخیص اسکیزوفرنی بستری شده در بیمارستان فارابی کرمانشاه تشکیل دادند. که با توجه به آمار ارائه شده توسط وزارت بهداشت شهرستان کرمانشاه تقریباً 135 نفر بودند. نمونه ی مورد مطالعه شامل 30 نفر از مبتلایان به اختلال اسکیزوفرنی بودند که همگی علایم مثبت این اختلال را نشان می دادند و به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایشی در معرض روش درمانی- شناختی- رفتاری قرار گرفت. شیوه ی مداخله شامل 12 جلسه ی 45 دقیقه ای بود و پیش آزمون، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس با تکرار گروه ها استفاده شد (anova). نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری (214/9f=) در رابطه با متغیر پژوهشی یعنی نشانه های مثبت وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی – رفتاری باعث کاهش نشانه های مثبت در اختلال اسکیزوفرنی می شود.

مقایسه رفتارهای اجتنابی، تنظیم شناختی هیجان و ادراک از خود در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی و بهنجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  محمد بهرامی   عباس ابولقاسمی

چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه رفتارهای اجتنابی، تنظیم شناختی هیجان و ادراک از خود در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی و بهنجار می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 1786 نفر دانش آموز پسر و دختر دوره متوسطه در شهر پاوه است که در سال تحصیلی 90-1389 مشغول به تحصیل بودند. نمونه گیری این پژوهش خوشه ای چند مرحله ای می باشد. روش این پژوهش علی- مقایسه ای می باشد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه جامع بین المللی، مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان و کودکان لیبوویتز، مقیاس رفتارهای ایمنی فوبی اجتماعی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان نسخه کوتاه، مقیاس اداک از خود، مقیاس ترس از ارزیابی منفی فرم کوتاه و مقیاس ترس از ارزیابی مثبت استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمغیری و تحلیل رگرسیون چندمتغیری به روش ورود و گام به گام استفاده شده است. یافته ها نشان داد که ین دو گروه در رفتارهای اجتنابی (ایمنی) تفاوت معنی دار وجود دارد و افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی از رفتارهای ایمنی بیشتری استفاده می کنند. همچنین بین دو گروه در تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنادار وجود دارد و افراد دارای اختلال بیشتر از راهبردهای منفی تنظیم هیجان و کمتر از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان استفاده می کنند. افراد دارای اختلال، ادراک از خود تحریف شده تری دارند و بین دو گروه در مولفه های پذیرش اجتماعی، سلوک رفتاری، ظاهر جسمانی و ادراک از خود تفاوت معنادار وجود داشت. بین دو گروه از نظر ترس از ترس از ارزیابی مثبت و منفی نیز تفاوت معناداری وجود داشت و افراد دارای اختلال ترس از ارزیابی مثبت و منفی بیشتری نشان دادند. تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که متغیرهای ترس از ارزیابی منفی، ترس از ارزیابی مثبت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، می توانند 58 درصد از واریانس نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی را به صورت معناداری تبیین کنند. این نتایج تلویحات درمانی مهمی برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارند.

برسی اثربخشی دو روش تحلیل رفتار کاربردی و درمانی -آموزشی در کودکان مبتلا به اختلال اتیسم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  رضا نسودی   حسین قمری گیوی

این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی دوروش تحلیل رفتار کاربردی (aba)و درمانی – آموزشی (teacch) بر روی رفتار های کلیشه ای، ارتباط و تعامل کودکان اتیستیک انجام شده است. روش پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون چند گروهی با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان اتیسمی بود که در نیمه دوم سال 1388 در مدرسه اتیسم تبریز ثبت نام کرده بودند که از میان این کودکان 29 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده عبارتند از : مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام (gars) و چک لیست بازبینی اصلاح شده (m- chat) . داده ها با استفاده از آزمون واریانس چند متغیره (manova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه میزان اثربخشی دو روش abaوteacch بر رفتار های کلیشه ای تفاوت معنی داروجود ندارد؛در مقایسه میزان اثربخشی دو روش abaو teacch بر ارتباط تفاوت معنی دار وجود دارد؛ در مقایسه میزان اثربخشی دو روش abaو teacch برتعامل تفاوت معنی دار وجود ندارد؛بر اساس یافته ها به نظر می رسد که دو روش aba وteacch تقریباً به یک اندازه برکاهش علایم اتیستیک (حداقل در ویژگیهای مذکور به غیر از ارتباط اجتماعی) تأثیر دارند.

مقایسه اثر بخشی درمان شناختی و درمان حمایتی– بیانگر بر سازگاری روان شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سارا فرهنگ   عباس ابولقاسمی

بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) یک بیماری عصبی مزمن و پیشرونده است که در نتیجه عوامل محیطی، ژنتیکی و خود ایمنی بروز می کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش درمان شناختی و درمان حمایتی– بیانگر بر سازگاری روانشناختی در بیماران ام اس می باشد. این پژوهش بصورت آزمایشی است که از طرح گروهی گسترش یافته پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با سه گروه استفاده شد. در این پژوهش درمان به عنوان متغیر مستقل محسوب می شود که سطوح آن سه روش درمان شناختی و درمان حمایتی –بیانگر و عدم مداخله است. متغیرهای امیدواری، حمایت اجتماعی، شدت خستگی، خودکارآمدی، استرس، افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی، راهبردهای مقابله با استرس به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده اند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بوده که در سال 1389 عضو انجمن ام اس ایران شهر تهران بودند. نمونه این پژوهش شامل 45بیمار مبتلا به ام اس است که به صورت داوطلبانه از میان جامعه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه گمارده شدند. برای گروه های آزمایشی12 جلسه ی90 دقیقه ای درمان شناختی و درمان حمایتی بیانگر تشکیل داده شد و پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (سه ماه بعد) برای هر سه گروه اجرا شد. داده های پژوهش به روشهای تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه های مکرر و آزمون بنفرونی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات کیفیت زندگی، مقابله مساله مدار و هیجان مدار، اضطراب و افسردگی در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در گروه های آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد و متغیرهای اضطراب و افسردگی در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری داشتند. متغیرهای کیفیت زندگی و مقابله مساله مدار در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری داشتند و متغیر مقابله هیجان مدار فقط در پس آزمون نسبت به پیگیری کاهش معنی داری داشت. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات خستگی، امیدواری و خودکارآمدی در گروه های آزمایش و کنترل بین پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات استرس و حمایت اجتماعی در گروه های آزمایش و در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تفاوت معنی داری به دست آمد. بطوریکه میانگین نمرات استرس در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری پیدا کرده است و میانگین نمرات حمایت اجتماعی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری پیدا کرده است، اما این کاهش و افزایش در پیگیری حفظ نشده است. و بین میانگین نمرات متغیرهای مذکور در گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در متغیر های کیفیت زندگی، مقابله مساله مدار و هیجان مدار و استرس بین میانگین گروه های آزمایش تفاوت معنی داری دیده نشد، یعنی هر دو گروه موثر بوده و اثر یکسان داشته اند. اما در متغیر های افسردگی، اضطراب و حمایت اجتماعی بین میانگین گروه حمایتی- بیانگر و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده از گروه درمانی های شناختی و حمایتی-بیانگر می توان سازگاری روان شناختی بیماران ام اس را فزایش داد و گامی در جهت سلامت روانی آنان برداشت.

مقایسه اثر بخشی روشهای درمان پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیک در کاهش علائم پس آسیبی دانش آموزان پسر دبیرستانی مواجه شده با تروما
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  سجاد بشرپور   حسین قمری گیوی

پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع حوادث تروماتیک، تعیین نیمرخ آسیب شناختی دانش آموزان مواجه شده با تروما و مقایسه اثر بخشی روشهای درمان پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیک در کاهش علائم پس آسیبی آنها انجام گرفت. در یک زمینه یابی مقطعی 946 دانش آموز پسر دبیرستانی انتخاب شده به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، در محل تحصیل و به صورت گروهی به پرسشنامه های محقق ساخته، سرند کردن حوادث تروماتیک و فهرست علائم 90 سوالی (scl-90-r) پاسخ دادند. از بین آنها تعداد 129 نفر دارای تجربه تروما و نمره بالاتر از 90 در آزمون scl-90-r شناسایی شدند. از میان آنها تعداد 60 نفر به تصادف انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در دو گروه درمان پردازش شناختی(20=n) و پردازش مجدد هولوگرافیک(20 =n) و یک گروه کنترل (20 =n) به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به آزمون های scl-90-r، چک لیست علائم ترومای کودکان و شناخت های پس از تروما پاسخ داده و تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون آنها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج نشان داد که 2/72 درصد شرکت کنندگان در طول زندگی خود حداقل با یک رویداد تروماتیک مواجه شده بودند. در ارتباط با اثر بخشی روشهای درمان نتایج نشان داد که در نمره کلی آزمون scl 90 r و به ویژه در ابعاد وسواس- اجبار، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، حساسیت در روابط بین فردی، و روان پریشی بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. در مولفه های وسواس- اجبار، حساسیت در روابط بین فردی و روان پریشی فقط درمان پردازش مجدد هولوگرافیک اثر گذاشته بود ولی بر مولفه های افسردگی، اضطراب و هراس هر دو روش تأثیر گذاشته بودند، به این صورت که درمان پردازش شناختی بر کاهش افسردگی و درمان پردازش مجدد هولوگرافیک نیز بر کاهش اضطراب و هراس تأثیر بیشتری گذاشته بود. در نمره کلی آزمون چک لیست علائم آسیب کودکان و به ویژه در ابعاد اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، تجزیه نیز بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. در کاهش اضطراب و تجزیه، درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، ولی در کاهش افسردگی باز درمان پردازش شناختی تأثیر بیشتری گذاشته بود، در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه نیز هر دو روش درمان به یک اندازه تأثیر گذاشته بودند. در نمره کلی پرسش نامه شناخت های پس از تروما به ویژه در ابعاد شناخت های منفی درباره خود و خود سرزنشی بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. بطوریکه هر دو روش درمان به یک اندازه در کاهش شناخت های منفی درباره خود اثر گذاشته بودند. ولی بر کاهش خود سرزنشی فقط درمان پردازش مجدد هولوگرافیک اثر بخش بود. بر اساس نتایج این پژوهش می توان برای درمان علائم افسردگی ناشی از تروما درمان پردازش شناختی و برای درمان علائم اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، هراس، وسواس اجبار، حساسیت در روابط بین فردی و روان پریشی ناشی از تروما درمان پردازش مجدد هولوگرافیک را توصیه کرد.

بررسی نظریه شبیه سازی تهدید و اثر بخشی تحلیل رویا در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و افراد مبتلا به افسردگی اساسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مینا عظیمی   حسین قمری

هدف پژوهش حاضر بررسی نظریه شبیه سازی تهدید و اثر بخشی تحلیل رویا در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و افراد مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع شبه آزمایشی(طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه) و همبستگی است. در این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی تحلیل رویا در آزمودنی های مبتلا به اختلال های اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی از آزمودنی ها با بر چسب اسکیزوفرنی و بیماران با برچسب افسردگی اساسی که در بیمارستان شهید بهشتی زنجان بستری بودند، به عنوان جامعه آماری و برای مقایسه نظریه شبیه سازی تهدید در این آزمودنی ها و افراد عادی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی به عنوان جامعه آماری افراد بهنجار استفاده شد. از میان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی 15نفر به عنوان گروه نمونه و برای افراد عادی 15 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت تصادفی از بین دانشجویان انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبات بودند از: پرسش نامه علایم مثبت ومنفی، پرسش نامه افسردگی بک، پرسش نامه شبیه سازی تهدید و روش تحلیل رویا. برای تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند عاملی و آزمون تی وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که تحلیل رویا در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی اثر بخش است(001/0>p). نتایج به دست آمده از آزمون? وابسته نشان دادکه تحلیل رویا در کاهش نشانه های مثبت و منفی در آزمودنی های مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و کاهش علایم افسردگی در آزمودنی های مبتلا به افسردگی اساسی موثر است. همچنین بررسی عناصر شبیه سازی تهدید در تغییرات مربوط به نشانه های مثبت و نشانه های منفی در آزمودنی های مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و تغییرات مربوط به پرسش نامه افسردگی بک در آزمودنی های مبتلا به افسردگی اساسی، با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغییره معنی دار نبود. یعنی عناصر شبیه سازی تهدید در پیش بینی علایم آزمودنی های مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی تاثیر ندارد.