نام پژوهشگر: حسین سوزنچی

وجودشناسی حیثیت خانواده در نفس از منظر ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  یاسر طاهر رحیمی   حسین سوزنچی

انسان، موجود ذوابعادی است، مجمعی است از ادراکات، توانایی ها، استعدادها و تمایلات مختلف که هر یک حکیمانه و برای نیل به هدف و غایتی معیّن در وجود او تعبیه شده است. حرکت در ذیل هدایت عقل نظری و عملی انسان را به سوی کمال حقیقی او رهنمون خواهد کرد. همان طور که همواره برای یافتن سره از ناسره در مسائل نظری سعی می کنیم امور را با هدایت عقل نظری به بدیهیات ارجاع دهیم در تنظیم گرایشات، نیت ها و تصمیمات عملی نیز باید با هدایت عقل عملی تمایلات متشابه را به گرایشات محکم فطری ارجاع دهیم. شواهد گوناگونی می توان یافت که نشان می دهد نیاز به برقراری «پیوند زوجیت» و تشکیل خانواده در درون انسان، امری ذاتی و فطری است. یافته های روانشناسی، ثمرات مخرّب تجرد از نظر روحی، عمومیت و شمول زوجیت به اشکال مختلف در همه جوامع بشری در طول تاریخ و حتی در میان اکثر جانداران (اعم از حیوانات و گیاهان) و ... نمونه ای از این شواهد است؛ علاوه بر این امور در آیات کریمه قرآن نیز شواهد متعددی بر این امر دلالت می کند؛ اما آنچه این نیاز را به شکل دقیق تری تبیین می کند دو امر است؛ اول، نشان دادن ارتباط مولفه های تشکیل دهنده رابطه زوجیت (عشق و تعهد) و دیگر روابط خانوادگی (مانند پدری و مادری)، با نیازهای اصیل فطری و روحی است و دوم، توجه به تفاوت های غایتمند و مکمل میان زن و مرد است. تفاوت هایی که نشان می دهد پیوند این دو جنس و تکمیل نواقص هر یک توسط دیگری، در نظام خلقت هوشیارانه و هدفمند طراحی شده است؛ لذا اقتضای حرکت در مسیر کمال و نیل به سعادت بَرین آن است که هر یک از این دو جنس نقش مکمل خود را نسبت به یکدیگر به بهترین شکل ایفا کنند. تبیین مقدمات فلسفی این براهین بر اساس حکمت صدرایی در قالب اصول جهان شناسی و انسان شناسی فلسفه او رویکرد جدیدی است که در این رساله مد نظر بوده است. ردپای موضوع رساله را در میان مباحث فلسفی فیلسوفان اسلامی می توان در حکمت عملی و ذیل مبحث تدبیر منزل مشاهده کرد. تفکیک سه گانه حکمت عملی و جدا کردن امور خانوادگی از مناسبات اجتماعی و اخلاق فردی می تواند خود مویدی باشد که ایشان نیز ساختار و نظام خانواده را دارای اقتضائات ویژه و متمایز از ارتباطات اجتماعی و اخلاق فردی می دانسته اند؛ به عبارت دیگر نفس انسان را دارای سه حیثیت حقیقی و متمایز از یکدیگر می دانستند که یکی از آن ها خانواده است لذا تدابیر مربوط به منزل را از تدابیر مربوط به اجتماع و اخلاق فردی جدا کرده اند. واژگان کلیدی: خانواده، اصالت خانواده، حکمت متعالیه، زوجیت، حکمت عملی، تدبیر منزل

بررسی انتقادی مبانی معرفت شناختی مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  حسین حاج محمدی   کریم خان محمدی

یکی از مکاتب مهم علوم اجتماعی، مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام است. مطالعات فرهنگی دربرگیرنده مجموعه ی قابل توجهی از پژوهش‏ها، نظریات، روش ها و فعالیت‏های انتقادی است که به تحلیل اَشکال و فرایندهای فرهنگی می پردازد و امروزه به یکی از رشته‏های مهم در مراکز علمی تبدیل شده است. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی انتقادی مبانی معرفت شناختی مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام است. با توجه به تأثیری که این مکتب بر مطالعات فرهنگی داشته است، هدف از انجام این پژوهش، بازخوانی مبانی معرفتی آن، برای فهم ریشه های بنیادین اندیشمندی و لوازم و دلالت های آن در ساحت های گوناگون مطالعات فرهنگی است. در این پژوهش با بهره وری از روش تحلیلی-عقلی، نخست مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام معرفی گردیده، سپس به شناسایی مبانی معرفت شناختی پرداخته شده و مشخص گردیده است که مطالعات فرهنگی در مبانی معرفتی خود متاثر از رویکرد پساساختارگرا، معتقد به شکل گیری دانش و حقیقت در ارتباط با گفتمان و قدرت و قائل به نفی بازنمایی است. سپس به نقد مبانی معرفت شناختی این مکتب پرداخته شده و این نتیجه حاصل شده است که پایبندی به لوازم معرفتی آن، سبب نفی کاشفیت معرفت و تقلیل آن به ساحت های فرهنگی و اجتماعی است و نسبی گرایی معرفتی را به همراه می آورد.

بررسی انتقادی مبانی انسان شناختی نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت براساس انسان شناسی اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1392
  مهدی یاراحمدیان   نعمت الله کرم اللهی

موسسۀ تحقیقات اجتماعی وابسته به دانشگاه فرانکفورت، یکی¬ از دستاوردهای مهم مارکسیسم غربی پس از لوکاچ بود که در سال 1923 در شهر فرانکفورت آلمان تاسیس شد. میراث فکری و نظری این موسسه، بعدها با نام«مکتب فرانکفورت» یا «نظریه انتقادی» مشهور شد. نقد مدرنیسم، صنعت تکنولوژی، نقد فرهنگ و فرآیند عقلانیت جامعة مدرن از «عصر روشنگری» تاکنون، مهمترین محورهای اندیشه اصحاب مکتب فرانکفورت است. مکتب فرانکفورت با ارائۀ نظریۀ فرهنگ، در واقع به دنبال احیای آرمان¬های اومانیستی¬ای بود که در نظام سرمایه¬داری توسط صنعت فرهنگ مورد غفلت قرار گرفته بود. بر اساس مبانی انسان¬شناختی نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت، انسان به واسطه خرد خودبسنده خویش می¬تواند مسیر خود را بیابد و به سعادت برسد. در انتقاد از مبانی انسان¬شناختی نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت از منظر انسان¬شناسی اسلام باید گفت، به رغم خودبنیادی ذاتی انسان در اندیشه اصحاب فرانکفورت، در انسان¬شناسی اسلامی فردیت، خرد، استقلال ارادۀ انسان و خودمختاری او دارای «منشاء ماوراء طبیعی» است. دین اسلام انسان را در ارتباط با ماورای طبیعت تعریف و شأن و منزلت انسان را با بعد «متعالی» او و در نسبت با نظام هستی و خدا تبیین می¬کند.