نام پژوهشگر: حسن طارمی راد
مهدیه رجایی محمدعلی مهدوی راد
عقیده ی شیعه در مورد حجج الهی بر این است که خداوند هیچ گاه زمین را از عالم معصوم که برگزیده و نماینده ی اوست و به وسیله ی او حجت را بر بندگان تمام می کند، خالی نمی گذارد. این عالمان معصوم، از یک جهت باعث هدایت نیک بختان (سُعَدا) و اتمام حجت خدا بر اشقیا می شوند و از جهتی دیگر امان اهل زمین از عذاب و قهر الهی و باعث بقای نسل بشرند. تداوم سلسله ی حجت های الهی در زمین با وصایت هر حجت به حجت پس از خود، تامین می گردد . از این قاعده ی مهم با عنوان اتصال الوصیه یاد می شود و آیات متعدد قرآن و روایات فراوان اهل بیت که از مرز تواتر معنوی می گذرد، پشتوانه ی آن است. با این حال پیروان عموم مکاتب فکری و دینی، گمان دارند که زمین در برهه هایی از زمان، خالی از حجت حی بوده و هست. بی توجهی به این اصل قرآنی و روایی باعث گشته که دیدگاه هایی نادرست درباره ی تداوم وصایت پیامبر اسلام نیز پدید آید و مسلما در فهم عمومی از حضور همیشگی امام معصوم در زمین اختلال ایجاد شود. این در حالی است که مطابق قرآن و روایات متواتر، زمین هیچ گاه از حجت خالی نبوده است و نخواهد شد. در این پژوهش سعی شده تا دیدگاه قرآن و روایات رسیده از پیامبر و امامان شیعه در باب ضرورت وجود حجت الهی در هر زمان، بررسی گردد و در نهایت نشان داده شده که این اصل اعتقادی در حداقل بیست آیه ی قرآن ریشه دارد و روایات فراوانی نشان دهنده ی تواتر معنوی آن هستند. همچنین نصوص و شواهدی از متون اهل کتاب و اهل سنت جمع آوری شده که موید و هم راستای با عقیده ی شیعه در این باب هستند. در پایان عدم تعارض اصل استمرار حجت های الهی با دوران های فترت نیز نمایانده شده است.
سیده شیما انوشه علی افضلی
این پایان نامه در صدد تبیین آرای محمد بن عبدالوهاب ـ پایه گذار فرق? وهابیت ـ در بار? معیارهای توحید و شرک و سپس نقد آن توسط ادل? عقلی و نقلی (قرآن و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) است. از این رو ابتدا مفاهیم توحید و شرک و اقسام هریک از آن ها از نظر ابن عبدالوهاب معرفی شده، سپس مورد نقد و بررسی و قرار گرفته، پس از آن به طرح معیارها و مصادیق توحید و شرک از نگاه او پرداخته شده است. این معیارها عبارتند از: 1ـ اعتقاد به نافع یا ضار بودن مخلوقات که شامل این مصادیق می شود: استفاده از تمائم، رقْیه و تِوْلَه، به دست کردن انگشتر یا بستن نخ و امثال آن برای دفع یا رفع بلا، تبرک جویی به مخلوقات، ناسزاگویی به روزگار و باد، عقیده به تطیر و تنجیم. 2ـ عبادت غیر خدا که شامل موضوعاتی است مانند خواندن غیر خدا و درخواست از او (شاملِ استغاثه، استعانت، استعاذه، استسقا، التجا، شفاعت و توسل به غیر خدا)، نذر و قربانی کردن برای غیر خدا، اطاعت محض از عالمان و فرمانروایان در معصیت حقتعالی، توکل بر غیر خدا، محبت به غیر خدا و خوف از او، سجده بر غیر خدا، تعظیم و خشوع و انابه نسبت به غیر خدا و ریا و قصد رسیدن به دنیا از انجام اعمال (شرعی). در این قسمت به تبیین نگرش ابن عبدالوهاب نسبت به اموات و طلب حاجت از آنان نیز پرداخته شده است. 3ـ انکار اسما یا صفات الهی 4ـ انکار قضا و قدر الهی در نقد هر یک از این معیارها به فراخور آن، مباحثی پایه و اصلی بدین شرح مطرح گردیده است: بررسی مفهوم علیت از منظر قرآن کریم، بررسی مفهوم عبادت از منظر قرآن کریم، تفاوت معنای عبادت و دعوت (دعا یا خواندن)، بررسی تأثیر موت و حیاتِ اسباب و نیز عجز و قدرت آن ها بر موحّدانه یا مشرکانه بودن اعمال. در مرحل? بعد، هر یک از معیارها و مصادیق آن به طور خاص، با استفاده از آن مطالب پایه و نیز آیات و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ که همگی از منابع اهل سنت استخراج شده ـ مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
مهدی قندی میر مسعود فاطمی
رابطه میان وحی و عقل از مسائل پر پیچ وتاب در میان عالمان ادیان مختلف بوده و هست. برخی از تحلیل گران گمان برده اند که می توان مومنان را در دو گروه نص گرا و عقل گرا دسته بندی کرد. در تقسیم بندی ایشان امور عقلی در برابر امور شرعی و تعبّدی تعریف می شود؛ آنگاه کسانی که در حوزه امور عقلی، انسان عاقل را بی نیاز از وحی می شمرند، عقل گرا و کسانی که در همین حوزه نیز آدمی را محتاج وحی و سمع می دانند، نص گرا و عقل گریز معرفی می گردند. پژوهش حاضر نشان می دهد که در مکتب شیعه میان عقل گرایی و نص گرایی به گونه ای قابل تأمل جمع شده است و محدثان و متکلمان شیعه تحت تاثیر امامانشان در یک بستر مشترک به جریان عقل گرایی پویایی بخشیده اند. در جهان تشیع بر گسترش عقلانیت تاکید می گردد، لیکن برای این هدف از نصوص کناره جویی نمی شود، بلکه مراجعه به نصوص درست به هدف گسترس عقلانیت ترویج می شود. در قاموس شیعه ضمن ارج نهادن به حجیت ذاتی و استقلالی عقل، به یک واقعیت انسانی تحت عنوان نسیان و غفلت عقلی اشاره می شود. شیعیان در سایه تربیت اهل بیت، یکی از شوون مربیان الهی را اثاره دفائن عقول و رفع نسیان و غفلت عقلی مردمان می شناسند. از همین رو بسیاری از احادیث شیعی مشتمل بر تنبیهات و تذکارهای عقلی هستند. محدثان شیعه با سماع، تلقی به قبول و نقل این گونه احادیث، نقش قابل توجهی را در بسترسازی کلام عقلی و بروز دیگر جلوه های عقلگرایی در میان شیعیان ایفا کرده اند. از سوی دیگر بسیاری از متکلمان بزرگ شیعه نیز از بزرگترین محدثان این طایفه اند و برای احیای عقل از مراجعه به نصوص گریزان نیستند. تحقیق حاضر ضمن کاوش در تعالیم و ارشادات امامان شیعه و آثار محدثان و متکلمان امامیه در هفت سده آغازین نشان می دهد که حدیث و کلام شیعی در کنار هم توانسته اند رابطه موزونی میان نص گرایی و عقل گرایی بر قرار و ارائه کنند. کلید واژه ها: عقل، عقل گرایی، نص گرایی، محدثان، اهل حدیث، متکلمان، شیعه، امامیه
سید محمد رضا حسینی لواسانی حسن طارمی راد
مدرسه شیخیه یکی از مدارس کلامی شیعه اثناعشری به شمار می رود که توسط شیخ احمد احسائی در قرن دوازده هجری بنا نهاده شد. تعالیم شیخ احسائی پس از مرگ او و جانشین اصلی اش سید کاظم رشتی در چهار مسیر ادامه یافت. مدرسه کرمان، مدرسه تبریز و مدرسه همدان و جریان بابیه نخستین. یکی از موضوعاتی که با نام مدرسه شیخیه گره خورده است، بحث رکن رابع ایمان است که چهار مدرسه فوق الذکر در مورد اصل و جزئیات آن نظر واحدی ندارند. رساله حاضر با مطالعه آثار مشایخ شیخیه در چهار مدرسه فوق الذکر سیر تطور این نظریه را پی می گیرد و نشان می دهد برای فهم صحیح تطورات این نظریه باید بین بُعد نظری آن با بُعد مصداقی اش تفکیک کرد. در بخش نظری به تفصیل ادله باورمندان و منکران این نظریه در بین شیخیان مطرح شده و نسبت آن با تئوری وحدت ناطق تبیین شده است. در بخش مصداقی نیز با احصاء گزارش های گوناگون مدارس چهارگانه فوق، کوشیده شده در مورد جایگاه و ادّعای مشایخ مدرسه شیخیه (به خصوص: شیخ احسائی و سید رشتی) در نگاه اتباعشان قضاوت شود. نظریه رکن رابع به عنوان اثبات کننده وجود وسائط میان معصومین علیهم السلام با سائر مردم، علاوه بر بُعد کلامی از لحاظ تاریخی نیز می تواند به فهم بهتر برخی وقایع تاریخی دوران قاجار تا دوران معاصر کمک کند. لذا با زاویه دید تاریخی نیز به تحلیل تطورات آن به ویژه ارتباط آن با جریان بابیت پرداخته شده است.
عبد الحمید ابطحی حسن طارمی راد
مسأله اصلی این رساله اینست که باور شیعیان به علم الاهی و گسترده امامان با چه فرایند تاریخی شکل گرفته است و آیا می توان بر اساس شواهد و قرائن تاریخی اصالت آن را نشان داد. روش ما در این رساله اینست که زمینه های تاریخی شکل گیری این باور را از دوران پیامبر دنبال کنیم و روند رشد این باور را پیش از شکل گیری جریانات و مکاتب فکری شیعی در نیمه دوم قرن دوم ترسیم کنیم. برای این کار تلاش شده مطالعه پدیدار شناسانه در تاریخ وسیره و حدیث و رجال صورت پذیرد و با کمک گیری از روش تحلیل گفتمان و رمز گشایی از برخی گزارش های تقیه ای یا تعصب آمیز در حد امکان گره های این تصویر تاریخی گشوده شود. در مجموع یافته های این پژوهش نشان میدهد که در کنار موانع زیادی که برای معرفی مقامات امامان به جامعه مسلمین و جامعه شیعه وجود داشته است به تدریج باور شیعیان به مقام علم الاهی امامان تا میانه قرن دوم خصوصا در میان نخبگان شکل گرفته است. در این پژوهش به کمک شواهد متعددی فرایند این شکل گیری در قالب یک مدل تاریخی تصویر شده است. در این فرایند روشن شده است که باور به علم الاهی پیامبر نیز با مقاومت های زیادی روبرو شد ولی به تدریج و در دوران حیات ایشان در اندیشه مسلمین تثبیت شد. پس از پیامبر نیز علی علیه السلام نقش عمده ای در حفظ و توسعه میراث علمی پیامبر ایفا کرد و در دوران خلافتش به دلیل تجلیات علمی و علنی فراوان که داشت علی رغم مخالفت های فراوان و سرسختانه مخالفان وی، به عنوان میراث دار اصلی علم پیامبر که بهره های فراوان از اخبارات غیبی نیز دارد شناخته شد و همین نکته نقطه عطف قبول انتقال علم الهی از پیامبر به یک غیر نبی شد. نحوه توسعه و تعمیق تلقی وباور به علم الاهی امامان به کمک شواهد فراوان ترسیم شده است و با کمک گیری از متون تذکره و سیره سنی و گزارش¬های ملل و نحل نشان داده شده است که باور به علم گسترده امام در نیمه اول قرن دوم در میان شیعیان تثبیت شده بود و این چنین نیست که غالیان در قرون بعدی این اخبار را ساخته باشند. در این تحقیق نشان داده شده است که ابوالخطاب نیز نمادی از تندروی شیعی در قبال تندوری انکاری زیدیه نسبت به مقامات اهل بیت بوده است.