نام پژوهشگر: یدالله جلالی پندری
فاطمه حاجی حسینی بافقی یدالله جلالی پندری
از میان داستان نویسان معاصر ، محمود دولت آبادی و غزالۀ علیزاده به واسطۀ شکل زبان روایت در آثار خود از دیگر داستان نویسان متمایز شده اند . قسمت بزرگی از این شکل زبانی مدیون خاستگاه اقلیمی و همچنین پشتوانۀ فرهنگی و ادبی این دو نویسنده است . سرزمین مادری دو نویسندۀ مزبور یعنی خراسان صاحب گویشی است که پایه و بنای زبان متون کهن نثر فارسی یعنی زبان دری را تشکیل داده و به نظر می رسد که این دو نویسنده به ویژه محمود دولت آبادی به واسطۀ واقع گرایی آثارشان علاوه بر اینکه در محتوای داستان های خود نشانه هایی به جا گذاشته اند که معرّف سرزمین مادری آنها ست ، در زبان روایت داستان های خود عناصری از متون کهن نثر فارسی را به کار گرفته اند که علاوه بر شاخص کردن متن به آن جنبۀ باستانگرایانه داده است . بنابراین برای بررسی زبان روایت در آثار دولت آبادی و علیزاده لازم بود که ابتدا بررسی مختصری از ویژگی های متونی که با عنوان نثر خراسانی از آنها یاد شده به عمل بیاید که مشخص شد از پنج کتاب مورد بررسی سه کتاب از نثر مرسل تبعیت کرده و کتاب تاریخ بیهقی نیز از ویژگی های نثر بینابین برخوردار است اما کتاب انوار سهیلی نمونه ای از نثر فنی به شمار می رود که شباهت بسیار کمی بین ویژگی های نثر این کتاب با سایر کتاب های نثر خراسانی وجود دارد . همچنین در این پژوهش تلاش شده تا بهره گیری از ویژگی های اقلیمی و همچنین تأثیر پذیری زبان داستان های این دو نفر از متون کهن نثر فارسی و زمینه های باستان گرایانۀ آثار دو نویسندۀ مزبور شناخته شده و برای خواننده توضیح داده شود . که در زمینۀ تأثیرات اقلیمی دولت آبادی بیشتر از علیزاده از ویژگی های زبان محلی تأثیر گرفته است و در زمینۀ نثر فارسی هم تأثیر پذیری دولت آبادی بیشتر است و علیزاده در زبان روایت داستان هایش این بهره گیری را نشان داده است .
یوسف صولتی کوپکن محمد کاظم کهدویی
محمد کاظم صبوری، ملقب به ملک الشعراء صبوری، در اواخر دوره محمد شاه در یک خانواده صنعتگر کاشانی، در مشهد متولد شد. در سال 1284ق به عنوان رئیس الشعرا به مجلس جلال الدوله، حاکم خراسان راه یافت. و بعد از گذشت چند سال در سال 1294ق از سوی ناصر الدین شاه به عنوان ملک الشعرای آستان قدس انتخاب شد. ملک الشعراء صبوری ، از جمله شاعران موج دوم مکتب بازگشت به شمار می رفت و بیشتر به شیو? امیر معزی نظر داشت هر چند قصایدی هم در جواب و اقتفای دیگر قدما سروده است. ممدوحان صبوری در درج? اول پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) می باشند. وی ازجمله شاعرانی بوده که بین شعر مذهبی و درباری ارتباط بر قرار کرد و در کنار مدح ائمه اطهار(ع) قصایدی هم در مدح رجال و شخصیت های سیاسی دوران خود، سروده و درآن قصاید به مدح آنها پرداخته است. از مهمترین این اشخاص می توان به ناصر الدین شاه، مظفر الدین شاه، رکن الدوله قاجار و... اشاره کرد. همچنین صبوری با بیشتر بزرگان و ادیبان معاصر خود رابطه دوستی و شعری داشت. از جمل? این افراد می توان به میرزا حبیب خراسانی، ادیب نیشابوری، ادیب پیشاوری، و خجست? ندیم باشی اشاره کرد. دیوان او مشتمل 11062 بیت می گردد. که بخش اعظم دیوان را قصاید وی در بر می گیرد. در قصاید صبوری در بخش موسیقی بیرونی، بسامد بالا با اوزان جویباری و به خصوص بحر مجتث مثمن مخبون محذوف می باشد. در بخش موسیقی کناری، بخشی از قصاید او دارای ردیف و تعداد دیگری بدون ردیف است که بیشترین بسامد به کارگیری ردیف از نوع، فعلی است. در بخش موسیقی معنوی صبوری همه تناسب های معنویی را که در زیبایی شعر موثر است به کار گرفته است از مهمترین نمونه های آن، می توان به تناسب، تضاد، تکرار و جز آن اشاره کرد. در بخش واژگانی، ملک الشعرا صبوری از جمله شاعران دور? بازگشت است که در اشعار خود لغات و اصطلاحات عربی فراوانی به کار گرفته است. باستانگرایی واژگانی و تلمیحات و مضامین کهن نیز در قصاید صبوری به چشم می خورد که حاصل توجه او به شاعران سبک خراسانی است. از لحاظ فکری مهمترین مضمون در قصاید صبوری مدح است که این مدایح خود درچندین دسته قابل بررسی است؛ مدایح دینی، مدایح درباری، مدایح دینی-درباری و مدایح ادبی. در بخش ادبی نیز صبوری صنایع لفظی و معنوی فراوانی را به کار برده است اما در مجموع، در کاربرد این صنایع ابداع و نوآوری چندانی به چشم نمی خورد. در بخش صور خیال، صبوری از انواع تشبیه واستعاره های ساده و روان بهره برده است. در بخش صنایع لفظی بسامد بالا با آرایه های موازنه و ردالقافیه و تکرار است و در صنایع معنوی بسامد بالا در مراعات نظیر، تضاد، تلمیح، واج آرایی به چشم می خورد. سرودن شعر منقبتی تاریخ طولانی ای دارد. این جریان در طول تاریخ همواره دچار فراز و فرودهایی بوده اما در عصر صفویان با رسمی شدن تشیع در ایران، جریان منقبت سرایی به اوج شکوه و اعتبار خود رسید. ملک الشعراء صبوری از جمله شاعرانی است که در سرودن قصاید منقبتی توانایی داشته و در مناسبت های مختلف که بخشی از آن به اعیاد مذهبی اختصاص داشته، اشعار زیبایی سروده است.
رقیه حسینی مرتضی فلاح
حاج میرزا حبیب خراسانی، یکی از بزرگترین شاعران دوره قاجار است که اشعارعرفانی او حاصل تجربه های عرفانی اوست . وی علاوه بر اشعار عرفانی، اشعاری در وعظ، و مدح نیز دارد. اشعار مدحی او بیشتر در مدح امام علی (ع) است. دراین پایان نامه، سعی بر آن بوده است که در ابتدا، شناخت کاملی از میرزا حبیب داده شود. سپس به بررسی سطح زبانی که شامل بررسی آوایی و موسیقایی، لغوی و نحوی اشعار است، پرداخته شود. دیوان وی عاری از لغات سنگین و ثقیل عربی است، اما لغات مهجور فارسی در دیوان او یافت می-شود، لغاتی که برخی اشعار او را به شعر سبک خراسانی، نزدیک ساخته است. اشعار وی به ویژه غزلهایش، یادآور غزل های شاعران بزرگ سبک عراقی از جمله سعدی و حافظ است که در اقتفای آنان سروده است. در فصل های بعد، سطح ادبی(بدیع و بیان و معانی)، بررسی می شود. تشبیه، کنایه، استعاره و مجاز از متدوال ترین صنایع به کار رفته در دیوان اوست که چندان نو و نادر نیستند. عیوب فصاحت، تنافر حروف و کراهت در سمع، غرابت استعمال ، مخالفت با قیاس، ضعف تألیف تعقید لفظی، تعقید معنوی، نیز، در دیوان او دیده می شود اما بسیار اندک و انگشت شمار است. در آخرین فصل، سطح فکری میرزاحبیب، شامل عرفان معتدل او، ستایش های دینی و غیردینی، حدیث نفس و انتقادات و درونمایه های اجتماعی، بررسی شده است. انتقادات موجود در دیوان میرزا حبیب نیز، به زیرشاخه هایی تقسیم می شودکه انتقاد از شیخ و زاهد ریاکار، بیشترین بسامد را داراست واز این حیث، انتقادات او یادآور انتقادات حافظ از زاهدان ریاکار دوران است.
سعید عابدینی علی اصغر پهلوان حسینی
ناصرخسرو (481-394 ه . ق.)، شاعر پرآوازه ای که نام او با دره یمگان و اسماعیلیان گره خورده است، علاوه بر مهارت در شعر و شاعری، آثار منثوری نیز در مسائل کلامی و فلسفی دارد. وی کتاب جامع الحکمتین را در جواب قصیده ابوالهیثم به تحریر رساند و زادالمسافرین را نیز در ردّ شبهات و توضیح مسائل فلسفی و کلامی مورد نظر خود به نگارش درآورد. در این پایان نامه، بعد از پرداختن به شرح حال ناصرخسرو و مختصری درباره آثار وی، مباحث مربوط به دستور تاریخی در دو کتاب جامع الحکمتین و زادالمسافرین را در 7 فصل (فعل، اسم، صفت، ضمیر، قید، حروف و وندها) مورد بررسی قرار داده ایم. هر چند عناصر دستور تاریخی در هر دو اثر دیده می شود، امّا وجود این عناصر در جامع الحکمتین، برجسته تر و پررنگ تر است. ناصرخسرو از لحاظ ویژگی های سبکی و دستوری، تابع و همراه با دوره و عصر خود است به گونه ای که تنها چند ویژگی سبکی شخصی می توان برای آثار منثور او در نظر گرفت. در مجموع، ویژگی های دستور تاریخی در جامع الحکمتین و زادالمسافرین، پربسامد و نزدیک به نثر دوره اوّل است. بعضی از این ویژگی ها، در تمام کتاب و صفحات مشاهده می شود و بعضی دیگر، کاربردی انگشت شمار و اندک دارند، که از مهمترین آنها به موارد ذیل می توان اشاره کرد: 1- کاربرد ماضی بعید از فعل «بودن»؛ 2- مجهول ساختن افعال معلوم با معین فعل های «آمدن» و «شدن»؛ 3- کاربرد فعل های آغازی؛ 4- نکره آوردن اسم با استعمال لفظی «یکی»؛ 5- کاربرد افعال کهن چون «آهنجیدن» و «الفنجیدن»؛ 6- جمع کلمات مختوم به الف بدون الحاق «ی»؛ 7- جمع بستن برخی اسامی جمع، چون: مردمان، خلقان، گروهان. کلید واژه ها ناصرخسرو، زادالمسافرین، جامع الحکمتین، دستور تاریخی، نثر دوره اوّل.
سعید عابدینی علی اصغر پهلوان حسینی
چکیده ناصرخسرو (481-394 ه . ق.)، شاعر پرآوازه ای که نام او با دره یمگان و اسماعیلیان گره خورده است، علاوه بر مهارت در شعر و شاعری، آثار منثوری نیز در مسائل کلامی و فلسفی دارد. وی کتاب جامع الحکمتین را در جواب قصیده ابوالهیثم به تحریر رساند و زادالمسافرین را نیز در ردّ شبهات و توضیح مسائل فلسفی و کلامی مورد نظر خود به نگارش درآورد. در این پایان نامه، بعد از پرداختن به شرح حال ناصرخسرو و مختصری درباره آثار وی، مباحث مربوط به دستور تاریخی در دو کتاب جامع الحکمتین و زادالمسافرین را در 7 فصل (فعل، اسم، صفت، ضمیر، قید، حروف و وندها) مورد بررسی قرار داده ایم. هر چند عناصر دستور تاریخی در هر دو اثر دیده می شود، امّا وجود این عناصر در جامع الحکمتین، برجسته تر و پررنگ تر است. ناصرخسرو از لحاظ ویژگی های سبکی و دستوری، تابع و همراه با دوره و عصر خود است به گونه ای که تنها چند ویژگی سبکی شخصی می توان برای آثار منثور او در نظر گرفت. در مجموع، ویژگی های دستور تاریخی در جامع الحکمتین و زادالمسافرین، پربسامد و نزدیک به نثر دوره اوّل است. بعضی از این ویژگی ها، در تمام کتاب و صفحات مشاهده می شود و بعضی دیگر، کاربردی انگشت شمار و اندک دارند، که از مهمترین آنها به موارد ذیل می توان اشاره کرد: 1- کاربرد ماضی بعید از فعل «بودن»؛ 2- مجهول ساختن افعال معلوم با معین فعل های «آمدن» و «شدن»؛ 3- کاربرد فعل های آغازی؛ 4- نکره آوردن اسم با استعمال لفظی «یکی»؛ 5- کاربرد افعال کهن چون «آهنجیدن» و «الفنجیدن»؛ 6- جمع کلمات مختوم به الف بدون الحاق «ی»؛ 7- جمع بستن برخی اسامی جمع، چون: مردمان، خلقان، گروهان. کلید واژه ها ناصرخسرو، زادالمسافرین، جامع الحکمتین، دستور تاریخی، نثر دوره اوّل.
رقیه جمالی مرتضی فلاح
چکیده: ادبیات اقلیمی، نوعی از ادبیات را معرفی می کند که متعلق به منطقه جغرافیایی خاصی است و ویژگی های جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن ناحیه را نشان می دهد، به گونه ای که این شاخصه ها نشانه ویژگی های متفاوت این منطقه در مقابل سایر مناطق محسوب شود. اوج رشد و گسترش ادبیات اقلیمی در ایران سال های 1340 و1370 ش. است. سبک رئالیسم به عنوان سبکی که واقعیت های اجتماع به طور آشکار در آن جلوه گر است، مورد علاقه نویسندگان اقلیم گراست. نویسندگان جنوبی و شمالی، به نحو بارزی از عناصر اقلیمی در آثار خویش استفاده کرده اند. ادبیات اقلیمی گیلان به سه دوره تقسیم می شود: از اولین تلاش ها تا سال 1340، دهه های 40 تا 60شمسی و سال های 60 تا زمان حاضر. بزرگ علوی و به آذین متعلق به نسل اول نویسندگان اقلیم نویس، اکبر رادی و محمود طیاری متعلق به نسل دوم و بیژن نجدی نیز از نویسندگان نسل سوم ادبیات اقلیمی گیلان هستند که از عناصر اقلیمی در آثار خود استفاده کرده اند. طبیعت گیلان، آب و هوای شرجی، فرهنگ و آداب و رسوم، نحوه معیشت مردم و ... از موضوعاتی است که بستر مناسبی برای داستان نویسی نویسندگان شمالی ایجاد کرده است. این پایان نامه سه شاخصه نام برده را در آثار این نویسندگان بررسی کرده است.
مهدی کمالی سیدمحمود الهام بخش
سبک شعر فارسی که در قرون ده تا دوازده رایج بوده و به هندی مشهور است، با وجود تنوع شیوه ها، کم وبیش دارای ویژگیهایی است که اغلب آنها در شعر بیدل نیز با شدت بیشتری وجود دارد، از جمله تازگی. از لحاظ موسیقایی نیز هرچند شاعران این شیوه در مقایسه با دور? پیش از آن (شعر سبک عراقی) کمتر به ظرافتهای موسیقایی و لوازم فصاحت توجه دارند، اما شاعران بزرگ این سبک از این قاعده مستثنا هستند. بیدل که بزرگترین شاعر شاخه هندی این سبک است و در ایران تا حدود دو دهه پیش عمدتاً ناشناخته بود، در عرصه اندیشه و جهان بینی، متأثر از فلسفه و هستی شناسی هندی است. شیو? بیان غریب و پیچیده بیدل، با نگاه و دریافتهای تازه و نامأنوس او که حاصل دیدگاه خاص این شاعر است، سازگاری کامل دارد و موسیقی شعرش نیز جزئی از این شیوه است. در تاریخ نقد ادبی، «کیفیت موسیقایی» را، همواره جزء جدایی ناپذیر شعر شمرده و برخورداری از آن را برای شعر لازم دانسته اند. در شعر فارسی، عناصر متشکله این موسیقی عبارت است از: وزن عروضی، قافیه و ردیف، و هم آوایی کلمات شعر که نتیجه تکرار هنری واحدهای آوایی متنوع زبان است. هماهنگی بین هر یک از این عناصر و محتوای شعر را نیز می توان تبصره ای بر این پدیده های آوایی و مکمل کیفیت موسیقایی شعر تلقی کرد. در قالب «غزل»، با توجه به ویژگیهای ساختاری آن، عناصر موسیقایی یادشده را می توان به دو گروه عناصر مربوط به ساختمان غزل (که در یک غزل ثابت است) و عناصر مربوط به بیت (که در ابیات مختلف غزل، در صورت وجود، ممکن است تغییر کند)، تقسیم کرد. عناصر موسیقایی اصلی در ساختمان غزل، عبارت از وزن، قافیه و ردیف است که «زمین» غزل را تشکیل می دهد؛ اصطلاحی که در متون ادبی دوره سبک هندی، به این معنی به کار رفته است. کیفیات موسیقایی غزل بیدل را در دو نکته می توان خلاصه کرد: 1- تازگی و غرابت، 2- تأثر از عناصر فرهنگی محیط هند. تازگی و غرابت، بستگی به مخاطب دارد و برای مخاطب ایرانیِ شعرِ بیدل، عناصر فرهنگی هند، خود، واجد این صفت نیز هست. بدین ترتیب بخشی از تازگی شعر بیدل، نتیجه انعکاس اجزایی از همین فرهنگِ ناآشنا برای ما ست. غرابت موسیقایی شعر بیدل، گاه توجه خواننده را از هر چیز دیگر، از جمله «آنچه گفته می شود» باز می گرداند و خود موسیقی در مرکز توجه قرار می گیرد. همچنین در ارزیابی شعر از نظر میزان تناسب عناصر موسیقایی آن با محتوا، باید گفت اگر قصد شاعر انتقال احساسات و ادراکاتی پیچیده و نامأنوس و غریب و بی سابقه باشد، یقیناً بهره گیری از کیفیات آوایی با همین صفات، به معنی رعایت تناسب صورت و محتوا و سازگاری عناصر و اجزا با هدف اصلی است. بخشی از تأثر شعر بیدل از فرهنگ هندی، در دایره موسیقی و کیفیات آوایی شعر می-گنجد و از مسیر تدقیق در برخی عناصر موسیقایی غزلهای او از منظر عروض هندی و برخی ویژگیهای آوایی زبان هندی، می توان آن را توضیح داد. برای مثال برخی اوزان نادر شعر فارسی که بیدل به کار گرفته و همچنین ویژگیهای اغلب این وزنها، در عروض هندی موجود و با آن سازگار است و الگوی قافیه ای که بسامد نسبی آن در غزلهای بیدل در حد بسیار چشمگیری زیاد است، با کیفیات آوایی زبان هندی تناسب دارد. کلیدواژه ها: بیدل دهلوی، غزل، سبک هندی، عناصر موسیقایی شعر، وزن، قافیه، ردیف، زمین غزل.
زهره احمدی پور اناری یدالله جلالی پندری
دوره بازگشت یکی از ادوار تاریخ ادبیات ایران است که از نیمه دوم قرن دوازدهم هـ.ق. تا اوایل قرن چهاردهم هـ.ق. را دربرمی گیرد. در این دروه که صد و پنجاه سال به طول انجامید شاعران از سبک هندی روی برتافتند و به شیوه شاعران سبک خراسانی و عراقی روی آوردند. شعر بازگشت را از دیدگاه تاریخی به دو دوره تقسیم کرده اند. در دوره اول شاعران بیشتر به سبک سخنوران قرنهای 6 تا 8 و در دوره دوم به سبک سخنوران قرنهای 4 تا 6 توجه داشتند. در دوره اول، بازگشت غزلسرایی و در دوره دوم، قصیده سرایی غلبه داشت. غزلسرایان به تتبع شیوه غزلسرایی سعدی و حافظ می پرداختند. در دوره بازگشت نظیره سرایی یعنی سرودن شعر بر وزن و قافیه شعر شاعران گذشته رونق بسیار داشت و غزلسرایان نظیره های خود را به پیروی از غزلهای سعدی و حافظ می سرودند. در این پژوهش غزلهای نظیره وار ده تن از شاعران دوره بازگشت بررسی شده است. بررسی غزلهای نظیره وار نشان می دهد که قافیه مشترک با غزل سرمشق، در غزلهای نظیره سرایان خلاّق تر کمتر دیده می شود. نظیره سرایان اغلب در وزن های ضربی، شاد و آهنگین نظیره سرایی کرده اند. مطلع غزلهای نظیره وار جلوه چندانی ندارد؛ زیرا شاعران دوره بازگشت از شگردهای غزلسرایی سعدی و حافظ بهره نگرفته اند. محور عمودی غزلهای آنها پیوستگی دارد و تنوّع مضمون در آن دیده نمی شود. مضمون غالب در مقطع غزلهای نظیره وار، اظهار ناتوانی و بیچارگی است. در زبان غزلهای نظیره وار، واژه ها و ترکیبات عامیانه بسیار دیده می شود. از میان صور خیال تشیبه در غزلهای نظیره وار بسیار به کار رفته است؛ اما استعاره مکنیّه در غزلهای، نظیره وار نسبت به غزلهای سعدی و حافظ بسیار کمتر است. واژه های کلیدی: غزل فارسی، دوره بازگشت ادبی، نظیره سرایی، سعدی، حافظ.
فاطمه جنتی راد مجید پویان
چکیده جامعه شناسی ادبیات یکی از شاخه های علوم اجتماعی محسوب می شود. در میان انواع نگرش به متن ادبی، دیدگاه جامعه شناختی از اهمیتی ویژه برخوردار است. اساساً در نقد ادبی دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول صورت محور است و انواع نقد لغوی، زیبایی شناختی و فنی را شامل می شود و در مقابل رویکرد دوم محتوا محور و نقدهای اخلاقی، تاریخی و روانشناسی و..... را در برمی گیرد. نقد اجتماعی که از نتایج علم جامعه شناسی ادبیات محسوب می شود، رویکردی معنایی و محتوا محور دارد. این نوع نقد به تبیین رابطه اثر ادبی با جامعه پدیدآورند? آن می پردازد و عوامل محیطی و اجتماعی را که در اثر ادبی تأثیر گذاشته است، بررسی می کند. در بررسی آثار ادبی از دیدگاه نقد اجتماعی مولفه ها و پدیده های اجتماعی و نیز اندیشه های اجتماعی که به نوعی در اثر بازتاب یافته روشن می شود. این نوع نقد به پژوهشگر دیدی فراگیر و کلیت نگر می دهد تا در کنار سایر عوامل تبیین کنند? اثر ادبی با این روش اثر را جامع تر و کامل تر بررسی کند و زوایای مختلف آن را روشن کند. نادر ابراهیمی(1325-1387) صاحب آثار متعددی در زمینه های مختلف داستان، فیلم نامه، نمایش نامه، آثار تحقیقی و پژوهشی و حتی آثاری در حوز? کودک و نوجوان است. یکی از مهم ترین جنبه های فعالیت وی حوز? ادبیات داستانی است. وی در این عرصه گرایش به مکتب واقع گرایی دارد به همین سبب آثار وی ظرفیت تطبیق نقد اجتماعی را به خوبی دارا است. این پایان نامه ضمن رویکردی جامعه شناختی به آثار داستانی نادر ابراهیمی، مباحثی مربوط به کلیات علم جامعه شناسی ادبیات، سیر تکامل این علم، نظریه ها و نظریه پردازان را شامل می شود و نیز زندگی نام? نادر ابراهیمی را به عنوان مقدمه و پیش زمین? بحث اصلی که همان نقد اجتماعی آثار داستانی نادر ابراهیمی است در بردارد. فصل چهارم که بخش اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد، آثار ابراهیمی از چهار دیدگاه جامعه شناختی یعنی بازتاب واقعیت های اجتماعی، حوادث سیاسی اجتماعی عصر حاضر، پایگاه و طبق? اجتماعی نویسنده و در نهایت بازتاب عقاید و باورهای مردم جامعه بررسی شده است. در پایان در بخشی کوتاه به مبحث تعهد و رسالت نویسنده اشاره شده است. در این فصل ثابت می شود نادر ابراهیمی همراه و همدل مردم روزگار خود است و همواره به دغدغه ها، مشکلات و در کنار آن حوادث و پیامد های عصر حاضر توجه داشته و آن ها را دست مایه ای در آفرینش آثارش قرار داده و این ثابت می کند که ابراهیمی نویسنده ای متعهد و ملتزم و آگاه به مسائل اجتماعی و انسانی عصر خویش است.
مهری مساعد یدالله جلالی پندری
چکیده نثر موزون نوعی ساختار و ویژگی سبکی است که از دیرباز در ادب فارسی مورد توجه واقع شده است. در این سبک نویسنده با کاربرد عناصر موسیقایی همچون وزن عروضی، وزن هجایی، جناس، سجع، اشتقاق و انواع تکرار کلام خود را آهنگین می سازد. نثر آهنگین در مسیر تحول و تطور خود به ادبیات معاصر نیز راه یافت و در آثار داستانی نویسندگان این دوره نمایان شد. در این پایان نامه به بررسی نثر موزون در آثار داستانی هوشنگ گلشیری، ابراهیم گلستان، تقی مدرسی و به آذین پرداخته شده است. این نویسندگان جهت آهنگین ساختن کلام خود از تمامی عناصر موسیقایی، البته با بسامدهای گوناگون بهره گرفته اند. در این داستان ها عنصر وزن در مقایسه با دیگر عناصر کاربرد بیشتری داشته است و ابراهیم گلستان در داستان های خود این عنصر بیش از دیگران سود جسته است. پس از وزن بیشترین آرایه ای که داستان نویسان جهت موسیقایی کردن کلام از آن استفاده نموده اند، آرای? تکرار کلمه است. هوشنگ گلشیری بیش از دیگران و تقریباً در تمامی داستان های آهنگین خود، با بسامد بالایی از این صنعت بهره گرفته است. پس از وی ابراهیم گلستان و به آذین تقریباً بطور برابر از این صنعت استفاده کرده اند. تکرار واج ، سجع و جناس پس از دو عنصر، با بسامد بالایی در آثار داستان نویسان قابل مشاهده است، اما آرایه های اشتقاق و تضمین بیت تأثیر بسزایی در ایجاد نثر آهنگین داستان ها ندارند. در این پایان نامه همچنین به تأثیر عناصر موسیقایی برجنبه های روایت داستان نیز پرداخته شده است و اینکه نویسندگان در زاویه های دید مختلف، در توصیف شخصیت، مکان و زمان و همچنین در گفتگوهای داستانی خود چگونه و تا چه اندازه از نثری موزون سود جسته اند. با بررسی این آثار مشاهده می شود که نویسندگان در شیوه های روایت خود و همچنین در توصیفاتی که در داستان ارائه می دهند، با بسامد بسیار بالایی از عناصر موسیقی ساز همچون تکرار، وزن، سجع و ... سود جسته اند.
محمد خدادادی یدالله جلالی پندری
کتاب «مقالات شمس تبریزی» مجموعه ای از اقوال و سخنان پراکنده شمس الدین محمّد تبریزی، عارف نامدار قرن هفتم هجری است که به صورت شفاهی در مجالس مختلف، و در کنار مولانا جلال الدین محمّد مولوی، بر زبان او جاری شده و مریدان و شاگردان مولانا آنها را به کتابت درآورده اند. متأسفانه، این اقوال و نوشته ها به همان صورت پراکنده و بدون طبقه بندی مشخص باقی مانده است. در این پژوهش، ابتدا به طبقه بندی مفاهیم مختلف موجود در مقالات شمس پرداخته و آنها را به صورت ساختارمند در کنار هم قرار خواهیم داد. به این ترتیب، بخش اعظم دشواری های مقالات شمس که همان پراکندگی مفاهیم موجود در آن است، برطرف خواهد شد و نظریّات و اندیشه های عرفانی، فلسفی، کلامی و ... شمس به خوبی روشن خواهند شد. در بخش دیگری از این پژوهش، به بررسی میزان بازتاب مفاهیم مختلفِ مقالاتِ شمس در مثنوی مولوی می پردازیم. هدف ما این است که به دور از افسانه پردازی هایی که در مورد تأثیرات شمس بر مولوی بیان می شود، به گونه ای علمی تأثیرِ سخنان شمس در مثنوی مولوی را مورد بررسی قرار دهیم. به همین منظور در هر بخش به بیان دیدگاه های سایر عرفا، حکما و فلاسفه پرداخته ، سپس ضمن بیان ساختارمند عقاید شمس به بررسی انعکاس آنها در مثنوی خواهیم پرداخت. به همین منظور، در این پژوهش به بررسی بازتاب حکایتها، تأویلهای قرآنی، تأویلهایِ حدیثی، مفاهیم عرفانی (اعم از هفت وادی سلوک و سایر مفاهیم عرفانی) و اندیشه های فلسفی و کلامی مقالات شمس تبریزی در مثنوی مولوی پرداخته شده و در فصول جداگانه به طور مفصّل و کامل در هر باب توضیحات و شواهد لازم عرضه خواهد شد. این پژوهش نشان می دهد که برخلاف تصوّر برخی از تذکره نویسان و محقّقان، شمس به اکثر علوم متداول روزگار خودآشنایی کامل داشته و نظریات قابل توجّهی در زمینه های مختلف علوم اسلامی بیان داشته است. علاوه بر این، مشخص می گردد که سرچشمه و آبشخور بسیاری از اندیشه ها و تفکرات مولانا جلال الدین محمّد مولوی، که آنها را در مثنوی خود بیان داشته، مقالاتِ شمس الدین محمّد تبریزی بوده است.
آرزو ایمانی مهدی ملک ثابت
چکیده ادبیات مجموعه آثار مکتوبی است که بهترین افکار را در عالی ترین صورتها تعبیر می کند. توجّه به شباهت بین آثار شاعران و نویسندگان در تاریخ ادبیات ملل گوناگون سابقه ای طولانی دارد. گاه وجود تشابه میان دو متن ادبی بیانگر توارد خاطر یا وجود زمینه های فکری و فرهنگی مشابه است که برای هر یک از نویسندگان سر چشمه الهام بوده است. بجز این، محیط تربیتی یکسان و اعتقاد به یک مذهب می تواند زمینه تأثیر پذیری را فراهم کند. ابوحامد امام محمّد غزّالی(505-450 هـ. ق) و شیخ اجل سعدی شیرازی (691-606 هـ. ق) از متفکّرانی هستند که اندیشه های اخلاقی، تربیتی، کلامی و ... را در آثار ارزشمند خود بیان کرده اند. نا گفته نماند که اغلب این مضامین مشترک، از اندیشه های جاودانه بشری است که پیامبران به مردم آموخته اند، بنابراین در بعضی از موارد هر دو نویسنده از اندیشه ای سخن گفته اند که در متون گذشته نیز وجود داشته است. بی گمان، سعدی با آثار امام محمّد غزّالی آشنایی داشته است و مضامین مشترک در دو اثر منظوم و منثور او یعنی بوستان وگلستان با آثار غزّالی( احیاء علوم الدّین، کیمیای سعادت و نصیحه الملوک) می تواند مبیّن تأثیر غزّالی بر سعدی شیرازی باشد. غزّالی و سعدی که هر دو، در دامان فرهنگ اسلامی رشد کرده اند با قرآن و حدیث سر و کار داشته اند، به همین دلیل، خواه ناخواه جلوه هایی از این آشنایی در آثارشان انعکاس یافته است، به همین منظور در این پژوهش پس از بحث و بر شمردن افکار مشترک ( اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی، عرفانی، کلامی، پزشکی و...) ابوحامد امام محمّد غزّالی در سه اثر احیاء علوم الدّین، کیمیای سعادت، نصیحه الملوک با سعدی شیرازی در دو اثر گلستان و بوستان انواع تأثیر پذیری سعدی از آثار غزّالی بررسی شده است. سعدی در بیان بخشی از اندیشه های مطرح شده در آثارش وامدار اندیشه های غزّالی است. با آنکه او در بیان اندیشه ها لحن خاصّ خود را به کار برده است؛ امّا باز، باورهای غزّالی به صورتی کاملاً محسوس در گلستان و بوستان سعدی بازتاب یافته است. تأثیر پذیری سعدی از غزّالی تنها شامل اندیشه های او نمی شود بلکه بخش دیگری از این تأثیر پذیری مربوط به حکایاتی است که در آثار هر دو مشترک است و گاهی این حکایات پیش از غزّالی و سعدی در آثار قبل از آنان نیز وجود دارد. بجز اینها میان آثار غزّالی و سعدی مشترکات زبانی و تا حدودی ادبی هم مشاهده می شود که نه به طور قطع و یقین بلکه با حدس و گمان می تواند نوع دیگری از تأثیرپذیری سعدی از آثار غزّالی باشد؛ البتّه با قبول این حقیقت که اکثر ویژگی های زبانی دوره غزّالی( سبک سامانی) در دوره سعدی( سبک عراقی) با بسامد کمتری حضور دارد. همچنین باید بدین نکته اشاره نمود که بین اندیشه های مشترک غزّالی و سعدی از نظر بیان ادبی در نثر گلستان و کیمیای سعادت و استفاده از صنایع لفظی و معنوی شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد و سعدی از این آرایه ها بیشتر بهره برده است. واژگان کلیدی: غزّالی، سعدی، کیمیای سعادت، احیاء علوم الدّین، نصیحه الملوک، بوستان، گلستان، ادبیات تطبیقی.
محمد ملمعی یدالله جلالی پندری
میرزا نصر الله شهاب اصفهانی (1236-1291ق) از شاعران سبک بازگشت ادبی به شمار می آید. آبا و اجداد او همه از فاضلان و صاحب منصبان روزگار خویش بوده اند، از این رو، شهاب نیز پس از گذراندن مراحل مختلف وکمالات آن روزگاردر سال 1254 هـ.ق به دربار محمد شاه راه یافت، سپس به مجلس حاجی میرزا آقاسی وارد شد و از وی لقب "تاج الشعرایی" دریافت کرد. پس از روی کار آمدن ناصرالدین شاه، به دربار او گرایید و او را مدح ها گفت.شعر شهاب به دلیل آشنایی اوبا علوم مختلف از فخامت خاصی برخوردار است. وی طبع خود را در سرودن قالب های مختلفی مانند قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و مسمط آزموده است. در این پژوهش ابتدا به شرح زندگانی، آثار و سبک شعری شاعر پرداخته شده است، سپس قصاید وی بر اساس نسخه های خطی کتابخانه های مدرسه عالی شهید مطهری ( سپهسالار) و کتابخانه ملک تصحیح انتقادی شده است. در پایان نیز از آنجا که برخی از ابیات نیاز به توضیحاتی داشت، تعلیقاتی به فراخور ابیات نگاشته شده است.
سید حمید فرقانی دهنوی علی اصغر پهلوان حسیبنی
چکیده: میرزا حبیب اصفهانی شاعر، نویسنده و ادیب دوره قاجار است که آثار متعدّد و متنوّعی از خود به یادگار گذاشته است، اما این آثار با وجود اهمیت فراوان هنوز ناشناخته مانده است. یکی از مشهور ترین آثار او ترجم? کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، اثر جیمز موریه است. این رمان از نوع ادبی پیکارسک است که نویسنده در خلال آن به توصیف و انتقاد از اخلاق ایرانیان می پردازد. ترجم? میرزا حبیب به این اثر حال و هوای کاملا ایرانی داده است. سبک میرزا حبیب در این کتاب به تحولاتی در زمین? نثر فارسی و داستان نویسی انجامید. از این رو بررسی ویژگی-های سبکی این کتاب و تحلیل آن در پی بردن به روند تحول نثر فارسی دارای اهمیت است. در این پایان نامه ابتدا به بررسی شرح حال موریه و سپس میرزا حبیب پرداخته ایم. در ادامه ویژگی های ادبی نثر میرزا حبیب را مورد مطالعه قرار داده ایم و به تحلیل مباحثی چون تشبیه، استعاره، توصیف، اقتباس و تضمین، کنایه و ضرب المثل پرداخته ایم. طنز نیز به عنوان مهمترین عنصر ادبی در این کتاب بررسی شده است و تکنیکهایی که نویسنده و مترجم برای ایجاد طنز به کار برده اند تحلیل شده است. در فصل بعدی ویژگیهای زبانی این کتاب مورد مطالعه قرار گرفت. در سطح آوایی موسیقی نثر و عوامل ایجاد موسیقی نثر بررسی شد. ویژگی های دستوری و لغوی این کتاب نیز در مرحل? بعدی مورد بررسی قرار گرفت. در فصل بعدی ویژگیهای فکری این اثر مورد مطالعه قرار گرفت. انتقاد از اخلاق ایرانیان و نمودهای آن مهمترین ویژگی است که در این سطح به چشم می خورد، و نهایتا در فصل پایانی نتایج این پژوهش برای استفاد? علاقه مندان ذکر شده است.
امیر حسین مدنی محمد کاظم کهدویی
چکیده شیخ احمد جام نامقی ملقّب به ژنده پیل (440- 536) یکی از مشایخ بزرگ و در عین حال بحث انگیز تاریخ عرفان و تصوّف است. از دوران کودکی و نوجوانی او اطّلاعی در دست نیست، بجز اینکه وی دوران جوانی خود را به باده نوشی و عشرت طلبی گذراند؛ امّا در بیست و دو سالگی بر اثر بارقه ای الهی توبه کرد و پس از توبه نصوح خویش، هجده سال در کوههای اطراف جام به زهد و ریاضت پرداخت. او پس از این دوره طولانیِ عزلت و ریاضت به میان خلق آمد و در «مجالس» خود به هدایت و ارشاد مریدان و سایر مردم پرداخت و در نهایت در سال 536 و در 96 سالگی، درگذشت و آرامگاه او به «تربت شیخ جام» معروف شد که هنوز هم برجاست. آثار منثوری که از مجالس و تقریرات احمدجام، در دست است عبارتند از: الف) انس التّائبین ب)بحارالحقیقه ج)روضه المذنبین د) رساله سمرقندیه هـ) سراج السائرین و)کنوز الحکمه ز) مفتاح النجات. بجز این آثار، دیوان اشعاری نیز به شیخ جام منتسب است که بسیاری از ابیات این دیوان با نوع تفکّر و نگرش عرفانی وی، در تناقض است. سخنان احمد جام در مجالس و آثار او بیش از هر چیز، بر پایه قرآن و سنّت استوار است. بعلاوه موضوعاتی چون: تأکید به توبه، پاسداشت شریعت، ستیز با مشایخ و زاهدان ریاکار و طمّاع، اهمیّت نیّت نیک، توجّه به عقل و خرد، خدمت به خلق و دوری از ریا، توحید و معرفت، اولیا و عارفان و توصیف «مقامات» و «احوال» عارفان، در آثار شیخ بکرّات به چشم می خورد. مقایسه و تحلیل بسیاری از مفاهیم و موضوعات عرفانی آثار شیخ جام با آثار عرفانی پیش از او، بیانگر این حقیقت است که وی در بسیاری از موارد، از گفته های بزرگان و مشایخ پیش از خود متأثّر بوده است؛ اگرچه گاه تفاوت هایی نیز در نگرش عرفانی وی با مشایخ متقدّم به چشم می خورد. احمد جام در میان مشایخ صوفیه، بیش از دیگران، زندگی و شخصیّت اش با افسانه ها و حکایت های شگفت گره خورده است. حجم زیاد افسانه ها و داستان های خیالی سبب شده است که شخصیّت و اندیشه های عرفانی وی در هاله ای از ابهام و ناشناختگی باقی بماند. کمبود پژوهش در خصوص اندیشه ها و شخصیّت اصیل احمد جام، ورای مقامات نوشته شده برای وی از یک طرف و قضاوت های شتاب زده برخی از عرفان پژوهان معاصر- بدون توجّه به مضامین آثار شیخ- ازسوی دیگر، حاصلی جز بدنامی و تصوّر خودخواهی و انتقام جویی برای وی نداشته است. در این پژوهش، کوشیده ایم، ضمن اشاره به ضرورت و اهمیّت موضوعِ شیخ جام پژوهی و دیدگاههای پیشینیان و معاصران و مستشرقان درباره وی، به موضوعاتی همچون: زندگی و آثار احمد جام، فرزندان و خاندان او، مشایخ وبزرگان محبوب احمد جام، معاصران احمد جام، اوضاع تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خراسان در زمان شیخ جام، ویژگی های نگرش و اندیشه های عرفانی احمد جام و اشاره به سه نگرش غیر متعصّبانه، مشفقانه و روشن بینانه، احمد جام و مسأله کرامات، شیخ جام و کرّامیّه، نگرش تفسیری و تأویلی شیخ جام، عمدهترین مقامات، احوال و مفاهیم عرفانی مندرج در آثار احمد جام و ویژگی های سبک شناسانه آثار وی اشاره کنیم.
زهرا دهقان دهنوی یدالله جلالی پندری
ساده نویسی فنی است که بر پای? نوشتن به زبانی قابل فهم و به دور از دشواری های لفظ و معنی بنا شده و لوازم آن سادگی واژگان، عبارات، ترکیبات، جملات و همچنین سادگی علایم دیداری است و این فن را بازنویسان برای تبدیل متون دشوار به متون قابل فهم به کار گرفته اند. با بررسی آثار آذریزدی، مشاهد می شود که زبان آثار بازنویسی شد? او، در حدّ میانه ای از سادگی و دشواری زبان هم عصران خویش قرار دارد؛ در آثار وی، به تعدادی واژ? دشوار و تازه برمی خوریم که از متن اصلی، آثار کهن ادبیات فارسی، زبان محاوره ای و یا زبان عامیانه و در موارد اندک نیز از لهج? محلی نویسنده وارد متن شده با متن پیوند یافته و هماهنگ شده اند. در داستان هایی که آذریزدی بازنویسی کرده، اغلب روایت ها، مطابق با متن اصلی، ملایم و کم هیجان اند و گاه داستان بر اساس متن اصلی و با کمترین تغییر در روایت بازنویسی شده، گاه نیز روایت داستان بیشتر دستخوش دگرگونی شده است. وی در برخی موارد، تغییراتی در داستان ها صورت داده تا داستان را برای مخاطبان خود مناسب تر نماید و در آثار خود همواره مفاهیم آموزشی را در نظر داشته و سراسر داستان را از پندها و آموزش های گوناگون انباشته است. آذریزدی اشعار خود را نیز با استفاده از ساده نویسی و به زبان معیار سروده و واژگان و جملات اشعار وی سالم و به دور از اشکالات زبانی است. مضامین مورد نظر نظریه پردازان شعر کودک، کمتر در اشعار او به چشم می خورد. هدف او روایت داستان از طریق شعر است و شاعرانگی و تخیلات شاعرانه، در آثار او دیده نمی شود. در اشعار آذر، به نمونه های چندانی از صنایع ادبی و زبان هنری برنمی خوریم و وزن و قالب بیشتر اشعار او نیز از پرکاربردترین اوزان و قالب های شعر کودک است.
الهام صفایی مهدی ملک ثابت
چکیده کودک به عنوان عضو کوچک سال جامعه، در آثار ادبی، حضوری نسبتاً اندک و غیر فعال دارد. دوران کودکی که در روزگاران گذشته، دوران نوزادی و نوجوانی را نیز در بر می گرفته، چندان مورد توجه اندیش? بزرگسال نبوده است. در این پایان نامه، نمونه های موجود از کودک و نحو? حضور او در منظومه های انتخابی از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و با دسته بندی آن ها نتایج در خور توجّهی به دست آمده است. اهمیت تعلیم و تربیت کودک، میزان اعتبار آیند? او و ارزشمندی شخصیت او فراتر از مرزهای سنی، مسئولیت والدین در قبال فرزندان، باقی ماندن نام با داشتن پسری شایسته، تحقق آرمان های بزرگسالان در وجود کودکان و همچنین صفات برجست? کودکان از جمله عواملی هستند که موجب توجّه به کودک و اهمیت یافتن وی در منظومه ها شده اند. همین عوامل از آن روی که گاه نمودی از خویشتن دوستی بزرگسالان اند و گاه در آن ها روزگار بزرگسالی کودکان مد نظر قرار گرفته است و نه خود کودکی، می توانند نشانه هایی از بی اهمیتی کودک باشند. شواهد موجود را می توان از دو دیدگاه نسبتاً کلّی و متفاوت در دو دسته جای داد که البته تعیین مرزبندی قطعی برای آن دو امکان پذیر نمی باشد: اول شواهد موجود در منظومه های تاریخی چون شاهنامه و برخی از منظومه های نظامی که بیشتر کودکی از جنس بزرگسال و شبیه بزرگسال را به تصویر کشیده اند. این شواهد روایت تاریخیِ کودکیِ مردگون? شخصیت های شهیر تاریخی است که شرح تولد، نامگذاری، ستاره شماری، پدر، مادر، پیرامونیان و پرورندگانِ این کودکان را شامل می شود. دست? دوم نمونه هایی است که در ضمنِ آن ها بیشتر و بهتر می-توان دنیای کودک و ویژگی های کودکانه را مورد بررسی قرار داد و اغلب در منظومه های تعلیمی یافت می شوند. این ویژگی ها و خصوصیات کودکانه عبارتند از ناآگاهی، ناتوانی، ترس و دلهره های کودکانه، ساده اندیشی و استدلال کودکانه، زودفریبی، تأثیرپذیری، کنجکاوی، هشیاری و زیرکی، شیطنت ها، بازی ها و سرگرمی های کودکانه و گریه و بهانه جویی که از این میان، موارد قابل انطباق با مباحث روانشناسی امروزی نیز فراوان است. تعلیم و آموزش کودک به ویژه در قالب رسمی آن بسیار حائز اهمیت بوده است. پیشین? آموزش رسمی و چگونگی آن در دوران باستان و دور? اسلامی تفاوت های بسیاری داشته و با اینکه نکات قابل انطباقشان نیز اندک نبوده است، در عناوین جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند. در دوران باستان به تبع نظام طبقاتی حاکم، آموزشگاه ها و شیوه های آموزشی در دو دست? درباری و غیر درباری جای دارد که نوع درباری آن مطمع نظر منظومه های تاریخی ماست و در قالبی بسیار شاهانه و به صورت خصوصی صورت می پذیرفته است. در دور? اسلامی با برچیده شدن نظام طبقاتی، آموزش ها عمومی شده اند و دانش آموزان از هر طبقه ای، در مکتب ها حضور یافته اند. شیوه های آموزشی اغلب خشک و خشن است و توجهی به علایق کودکان در اعمال آن ها وجود ندارد.عناوین درسی در دوران باستان، تعلیمات دینی، خواندن و نوشتن و حساب و آموزش های عملی را شامل می شده است که همین روند در دور? اسلامی، با تغییراتی کلی در دین و زبان آموزشی وجود داشته است. از وضعیت اجتماعی این عنصر کوچک سال اجتماع، اطلاعات قابل ملاحظه ای به دست نیامد؛ جز اینکه آثار فقر به عنوان یک معضل اجتماعی در زندگی کودکان به ویژه کودکان یتیم، مشهود است و گاه حتّی ایشان را به کار و کسب درآمد واداشته است. در منظومه ها، کودک اگر چه به ظاهر بسیار مجال سخن گفتن یافته است، اما اغلب لحنی بزرگسالانه و یکدست با لحن منظومه ها دارد و جلو? کودکانه در سخنان کودکان به-ندرتدیده می شود.
رضا دهقانی نیری کاظم مهتدیانی
عشاق نامه یا ده نامه منظومه ای است در ده نامه یا فصل و باب که شاعر نامه هایی را که بین عاشق و معشوق ردّ و بدل می شود یا مطالب عاشقانه و عرفانی و مدحی و تعلیمی خود را در ده نامه و فصل و باب به صورت منظوم می آورد. کار عشاق نامه سرایی با الهام گرفتن از ده نامه های موجود در منظومه ویس و رامین آغاز گردید و ابتدا فخرالدین عرافی عشاق نامه ای مستقل سرود و سپس اوحدی مراغه ای، عبید زاکانی و شاعران دیگر کار او را دنبال کردند. در این پایان نامه سیر عشاق نامه سرایی بررسی شده و مهمترین ویژگی های سبکی چهار عشاق نامه بیان گردیده است.
الهه بزرگ پور یدالله جلالی پندری
محمد زهری (1373- 1305) شاعر نوپرداز، پژوهشگر، کتابدار و کتابشناس در مرداد 1305 در روستای عباس آباد از توابع تنکابن به دنیا آمد؛ تحصیلات مقدماتی را به دلیل شغل پدر در ملایر و شیراز گذارند و پس از آن به تهران آمد؛ وی درسال 1332 موفق به اخذ درج? لیسانس زبان و ادبیات فارسی شد و در سال 1344 دوره دکتری خود را در دانشگاه تهران به پایان رسانید آثار او را می توان به دو بخش فعالیت های پژوهشی و شعر تقسیم نمود؛ اشعار او شامل دو بخش کلاسیک و نیمایی است وی در میان قوالب سنتی، شاعر چهار پاره سراست و باید گفت بیشترین شهرت و محبوبیت خود را نیز مدیون اشعار کوتاه و نیمایی است. زهری از منظر صور خیال، شاعری نوآور و ترکیب ساز است؛ شعرهایش عاطفی، بی پیرایه، ساده و مهربانانه است؛ زبان شعرش نیز صمیمی و ساده اما نه بازاری و درعین سادگی، فاخر و متعالی است. مضامینی که برای اشعارش برگزیده حاوی درونمایه های عاطفی و اجتماعی است که در به کارگیری درونمایه های عاطفی بسیار نجیب و محجوب است و درکمتر جایی شخصیت معشوق را افشا می کند و درمقابل به دلیل حضور در فضای ناامن اجتماعی و پشت سر نهادن کودتا و شرایط نابسامان اجتماعی، سعی در به کارگیری مضامین اجتماعی دارد بنابراین با فریاد اعتراضی خود به کمک کلمات، گلای? خویش را به گوش مخاطب می رساند. به طور کلی زهری در میان شعرای معاصر جایگاه قابل قبولی دارد و همچنان که از شاعران پیشین و معاصر تأثیر پذیرفته، بر شاعران پس از خود نیز تأثیر گذاشته که این خود بیانگر قدرت طبع وی است. اما هیچ گاه نمی توان او را شاعری مقلّد محسوب کرد.
نجمه السادات سادات اخوی سید محمود الهام بخش
یکی از شاعران بزرگ قرن هفتم هجری که در عین سکونت در شبه قاره هند، بر زبان و ادب فارسی تا حد رسیدن به شأن یک شاعر توانای کلاسیک احاطه یافته و آثار پر باری بر جای گذاشته امیر خسرو دهلوی(هـ ق 725 -651 هـ ق) است. آشنایی این شاعر با میراث کهن شعر فارسی و مثنویات بزرگا نی همچون نظامی او را بر آن داشته تا به داستان سرایی منظوم روی آورد؛ و خمسه و منظومه هایی بسراید که همگی از شهرت ومقبولیت نسبتاٌ خوبی بر خوردارند. یکی از منظومه های امیر خسرو مجنون و لیلی اوست که آن را در سال 698هـ ق به سفارش سلطان علاء الدین محمّد سروده و شامل 2660 بیت در بحر هزج مسدس مقبوض محذوف/مقصور است. اساس روایت داستان او در بعضی موارد با منابع عربی همخوانی دارد و در بعضی جنبه ها به ساختار لیلی و مجنون نظامی نزدیک است؛ و در عین حال در بخش هایی با هر دو مأخذ متفاوت است و افزوده هایی در فرعیات دارد. در این پژوهش که به بررسی عناصر داستانی در مجنون و لیلی امیر خسرو اختصاص دارد پس از معرفی زندگی، آثار و روزگار، شیوه شاعری امیرخسرو و جمع بندی مطالب مربوط به سرگذشت لیلی و مجنون و جایگاه منظومه مجنون و لیلی امیر خسرو، عناصر داستانی مختلف معرفی شده اند و در ادامه بحث، به جلوه های هر عنصر داستانی در مجنون و لیلی پرداخته شده است. این بررسی در برگیرنده عناصری همچون درون مایه، زاویه دید، توصیف، شخصیّت پردازی،گفتگو، لحن و تکنیک است و از مجموعه مباحث آن چنین بر می آید که امیرخسرو در کاربرد عنصر توصیف و گفتگو موفقیت چشمگیری داشته است.
عاطفه نیکخو یدالله جلالی پندری
چکیده هفت لشکر از جمله نمونه های "طومارجامع نقالان" در عهد قاجار است که توسط نقالی گمنام در سال 1292 هجری قمری کتابت شده است. هفت لشکر در اصل نام یکی از نبرد-روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج بر یکی ازطومارهای جامع نقالان نیز اطلاق شده است. طومارها از جمله نمونه مذکور، نسخه های منثور و مدونی به عنوان مأخذ نقالان برای داستان سرایی بوده است که نقل های حماسی غالباً از آغاز کار کیومرث تا پایان شهریاری بهمن و همای یا داراب را دربردارد. بررسی جنبه ها و عناصر نمایشی در ادب فارسی، بهره مندی این پهنه گسترده از مایه های دراماتیک را آشکار می سازد. هرچند ادبیات نمایشی به مثابه "نوع" ادبی در ادب کهن فارسی وجود نداشته است اما جنبه های نمایشی در انواع گوناگون شعر و نثر آن به چشم می خورد. جنبه روایی متن، عامل پیوستگی و ارتباط ادبیات و نمایش است. روایت داستان با حرکات نمایشی و قرار گرفتن راوی به جای اشخاص مختلف و تقلید حالات و حرکات آنان، روایت داستانی را به سمت روایت نمایشی هدایت می کندکه به آن" داستان گویی نمایشی" گفته می شود. گرچه نقال، در روایت خود به الگوپذیری از نقل های کهن نظر داشته است امّا دخل و تصرف های ذهنی او، زمینه جهت دهی نمایشی متن را فراهم ساخته است. بهره گیری از این شیوه و کاربرد روایت و حوادث تودرتو به عنوان "اپیزود"، ساختمان نمایش بخشرویدادی "روایت در روایت" و متفاوت با درام اوجگاهی را در طومار جامع نقالان تأیید کرده است. عناصر مختلفی همچون حضور "شخصیت های حادثه محور و کنش زا" به شکل قراردادی و افسانه ای و انواع گوناگون "توصیف های روایی- نمایشی"، از الگوی روایی- بخشرویدادی این تئاتر عامیانه بهره گرفته و ساختمان نمایشی طومار جامع نقالان را تثبیت کرده است. همچنین "گفتگوهای پیش برنده" با ساختاری دراماتیک و بخشرویدادی، "صحنه پردازی"، "تعلیق" و کاربرد دراماتیکی زبان حماسی نیز به کارکرد نمایشی اثر انجامیده است. افزون بر این، ارتباط دوسویه و تنگاتنگ قصه و نمایش درکنار وجود عناصر نمایشی در بطن قصه ها، عامل مهمی در بسط و گسترش داستان ها و ورود عناصر جدید در ساختمان نقل های شفاهی بوده است که کوشش شده تا این عناصر برای خواننده تحلیل شود. واژگان کلیدی: طومار جامع نقالان ، هفت لشکر، ادبیات نمایشی، نقالی، داستان های حماسی
مژگان میر حسینی محمدکاظم کهدویی
چکیده در میان معانی و مضامین شعر فارسی آنچه از زیربنای عاطفی استواری برخوردار است و در عین حال از مهمترین عنصر شعر، یعنی تخیّل نیز بهره کامل دارد، اندوهیاد (مرثیه) است. مرثیه به اشعاری گفته می شود که در ماتم گذشتگان و تعزیت بازماندگان، اظهار تأسّف و تألّم از مرگ سلاطین و بزرگان درباری، بستگان و دوستان، شخصیت داستان و قهرمان منظومه، ذکر مصائب پیشوایان دین و ائمّه اطهار(ع)، بلایای طبیعی و قتل عام های فجیع و احساسات تاثّرانگیز نسبت به مسأله مرگ و حیات سروده شده است. از میان انواع مرثیه، مراثی شخصی و خانوادگی در مقایسه با دیگر انواع مرثیه به علّت اصالت احساس سراینده، واجد ارزش ادبی بیشتری هستند. از جمله این اشعار، مرثیه های سروده شده برای دیگر شاعران، موضوع بحث رساله حاضر است. در این رساله به « بررسی اندوهیادهای شاعران معاصر برای شاعران دیگر » پرداخته می-شود. امّا به علّت گستردگی موضوع و حجم عظیم اشعار سروده شده در این زمینه، محدوده زمانی بین سال های 1300 تا 1357 و توسّعاً 1360 برای پژوهش در نظر گرفته شده، اندوهیادهای این دوره با توجّه به اعتبار و اهمیت شاعران، در دو بخش شعر سنّتی و شعر نیمایی و سپید جمع آوری می شود. ادای حقّ دوستی، روابط ادبی، سرودن مادّه تاریخ، هنرنمایی و نشان دادن قدرت شاعری، انعکاس عقاید و اندیشه های سیاسی و اجتماعی یا انتقاد، احساس وظیفه در همدردی با جامعه ادبی و دیگر شاعران را می توان از مهم ترین انگیزه های اندوهیادسرایان به شمار آورد که بسیاری از کلاسیک سرایان و برخی از نوپردازان و سپیدسرایان را به سرودن اشعاری در این زمینه واداشته است. مرگ اندیشی، تقابل هنر و مرگ، تقابل عشق و مرگ، تکیه بر باورهای قدیمی چون سرنوشت، قضا و قدر، فلک و چرخ ، زمانه و روزگار و جهان در پرداختن به علّت های مرگ معاصران شاعر، در اندوهیادهای کلاسیک این دوره جایگاه ویژه ای دارد؛ امّا در سوگ سروده های نو و سپید، نوع نگاه و دید سراینده در این باره متفاوت است. نوپردازان و سپیدسرایان این دوره در سرودههای خود یا اصلاً به دنبال مقصّر و عامل مرگ نیستند و یا بصراحت از آن نام برده اند. گاه نیز برخی از اندوهیادسرایان به دلیل اکراه از ذکر علّت اصلی، به خلق دلایل شاعرانه و ذوقی دست زده اند. به علّت وجود جریان های مختلف شعری در دوره مورد بحث و گرایش و تمایل شاعران این دوره به این جریان ها، انواع قالب های سنّتی چون قطعه، قصیده، غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، ترکیب بند و مسمّط و قالب نیمه سنّتی چهارپاره و نیز قالب های نیمایی و سپید، توسّط سرایندگان اندوهیادها به کار گرفته شده است که از آن میان، قطعه درصدر قرار دارد. دایره لغوی زبان اندوهیادها، به دلیل آشنایی اندوهیادسرایان این دوره با ادبیات پربار کلاسیک و نیز استفاده آنها از زبان و کلمات عامیانه، بسیار وسیع است. باستانگرایی یا آرکائیسم در اندوهیادهای این دوره نمودی گسترده دارد و بسیاری از نشانه ها و مختصات زبان فارسی نظم و نثر کهن در آنها قابل مشاهده است. رویکرد آنها به زبان مردم و شیوه های بیان محاوره نیز قابل توجّه است. در مجموع، می توان زبان بسیاری از اندوهیادهای این دوره را ساده و روان دانست که در آنها عاطفه شعری قربانی پیچیدگی بیش از حدّ زبان نشده است. اندوهیادهای این دوره از نظر تشبیه و استعاره نیز بسیار غنی هستند و از میان صنایع ادبی، مبالغه یا اغراق، ایهام، تضمین، تناسب و تلمیح مورد توجّه بیشتری قرار گرفته است. کلمات کلیدی: مرثیه(اندوهیاد)، شعر سنّتی، شعر نو و سپید، شاعران معاصر.
مرضیه سادات رضوی سید محمود الهام بخش
زبان حماسی، زبانی ست فاخر، دارای سبکی عالی و الفاظ و عبارات سنگین و مطنطن هستند؛ به گونه ای که از زبان عادی فاصله می گیرد و برجستگی خاصی پیدا می کند. این زبان، نه تنها در شعر کهن، بلکه در شعر نو نیز وارد شده و شاعران، متناسب با مقتضای زمانی خود، از آن استفاده کرده اند. از جمل? این شاعران، سیّد علی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده، محقّق ادبی و خالق آثار برجسته در حوز? شعر آیینی و پایداری است که در فروردین 1320ش. در قم به دنیا آمد. موسوی گرمارودی که از پیشگامان شعر انقلاب اسلامی است، در دو عرص? شعر سنتی و همچنین نیمایی وسپید فعالیّت چشمگیری دارد. از جمله ویژگی های آثار منظوم موسوی گرمارودی جنب? حماسی آنهاست که شامل حماس? محض و حماس? دینی، هر دو می-شود. زبان شعر وی از دو منبع زبان سبک خراسانی و زبان شعر نیما سرچشمه می گیرد و نتیج? این امر، آفرینش زبانی با صلابت و حماسی است که ویژگی های شعر حماسی را در بر دارد. موسوی گرمارودی با همنشین کردن اجزای زبان گذشته با عناصر زبان معاصر، به خلق زبانی اقدام کرده که رنگی حماسی به خود دارد. همچنین از زبان رمزی اسطوره برای بیان عقاید خود بهره گرفته که زبان شعر خود را به سمت حماسی بودن سوق داده است زیرا می دانسته حماسه را در سرشت و ساختار از اسطوره جدایی نیست. وی برای قرار دادن اشعار روایی خود در فضایی حماسی و همچنین برجسته نمودن شخصیّت های روایت، شیوه های داستان پردازی حماسی را بر کلام خود حاکم ساخته است. موسوی گرمارودی، استادانه برخی از عناصر علم معانی را در اشعار خود به کار گرفته، بویژه تقدّم و تأخّر ارکان، تأکید، ایجاز و تنوّع جملات خبری و انشایی. او همچنین با بهره گیری از صورخیال بویژه اغراق که جزو ذات حماسه است و توجّه به موسیقی و آهنگ برخی جملات که در ایجاد کلامی حماسی موثّرند، تصاویری با فضای حماسی خلق کرده که زیر بنای آن همان لحن پرصلابت است. در این پژوهش، که به بررسی زبان حماسی در آثار موسوی گرمارودی اختصاص دارد، پس از فصل اوّل که در بردارند? مبادی تحقیق است، به شرح احوال، آثار، فعّالیّت های ادبی، سیاسی و فرهنگی شاعر پرداخته ایم و از آنجا که موضوع ما بررسی زبان حماسی است، پس از معرفی شاعر، فصلی را به تعریف حماسه، تاریخچه، انواع، ویژگی ها و سبک و زبان آن اختصاص داده ایم. فصل های چهارم، پنجم و ششم این پژوهش، بحث و بررسی عناصر برجست? حماسی اعم از باستانگرایی، اسطوره، روایت گزینی، داستان پردازی و شخصیّت پردازی در آثار موسوی گرمارودی را شامل می شوند. همچنین، برای برشمردن ویژگی های بلاغی اشعار موسوی گرمارودی در حوز? حماسی، در فصل هفتم و هشتم، به بررسی مباحث معانی و بیان(صور خیال) در آثار وی پرداخته ایم.
شیما نمک شناس محمدرضا نجاریان
فرهنگ مجموعه ای است از میراث های معنوی یک قوم که یا محصول عقل و ادراک ایشان است و یا زاده ذوق و عاطفه آنها؛ همچون هنر که ادبیات از نمودهای آن محسوب می شود و کارکردش نمایان کردن خاصیت زیبا پسندی و زیباپرستی ذهن بشر است.در برابر هر یک از رشته های دانش یا هنر رسمی یک رشته علم یا هنر عوامانه نیز وجود دارد که در میان مردم پدید آمده و در آغوش ایشان پرورش یافته است که سبب پیدایش آن را باید نیاز بشر به برقراری ارتباط با دنیای پیرامون خود دانست؛ از جمله می توان به داستان های عامیانه اشاره کرد که با موضوعات گوناگون از زندگی توده مردم سرچشمه می گیرند و منبعی مهم برای کسب اطّلاع در باب زندگی اجتماعی مردم و آداب و رسوم و سنن ایشان هستند. همچنین بسیاری از گره ها و ابهامها در درک و فهم اشعار و مطالب ادبی بوسیله این منابع رفع می شود. داستان سرا همواره اولین منظورش سرگرم کردن و به هیجان آوردن خواننده و شنونده است و مقاصد فلسفی و تربیتی و تاریخی و اجتماعی در درجه دوم و سوم اهمیّت قرار دارند. داراب نامه بیغمی و داراب نامه طرسوسی نیز از جمله داستان های عامیانه ای هستند که مضمون داستان آنها به روایات پیش از اسلام بازمی گردد. این دو کتاب هرچند از نظر موضوع داستان با یکدیگر متفاوتند؛ اما از نظر سبکی بسیار به یکدیگر شبیه هستند. زبان هر دو کتاب روان و ساده و نزدیک به زبان گفت و گو است. توصیفات بسیار دقیق هستند، صحنه های جنگ، روابط انسانی، وضعیت زندگی مردم و آداب و رسوم، کیفیّت لشکرآرایی و سلاح های جنگ آوران با جزئیات دقیق آورده شده است که می تواند در بررسی های تاریخی و جامعه شناسی و مردم شناسی بسیار حائز اهمیّت باشد. فیروزشاه نامه یکی از داستان های عامیانه فارسی است که در سال 887ه.ق در تبریز توسط داستان گزاری به نام محمّد بیغمی نوشته شده است. موضوع این کتاب شرح زندگی فیروزشاه پسر ملک داراب و دیگر پهلوانان ایرانی است که در واقع مجلّد سوّم و ادامه کتاب داراب نامه از همین نویسنده است. مشخّصه های برجسته کتاب فیروزشاه نامه درلایه واژگانی و نحوی (سبک زبانی) نسبت به سبک قرن نهم هجری بسیار روان و ساده است: در تحلیل واژگانی واحدهای معنادار زبان ، ساختمان واژه و شیوه ساخت واژه ها ، معنای آنها ، ائتلاف معنایی واژه ها با هم ، دال ها و نشانه ها بررسی می شود که به کمک دانش تکواژشناسی (علم صرف) امکان پذیر است. نویسنده داستان فیروزشاه نامه در به کار بردن اصطلاحات و لغات ترکی و مغولی افراط نمی شود؛ اما از واژگان فارسی بیشتر بهره برده است.این کتاب حاوی اعلام انسانی و جغرافیایی فارسی و ترکی و مغولی و نهایتاً هندی است که نشانه و اثری از فرهنگ اسلامی در آنها دیده نمی شود. بلکه نفوذ دین و فرهنگ اسلامی را می-توان در عبارات عربی و احادیث مذهبی و همچنین در برخی اعمال و رفتار قهرمانان آن دید. همچنین بسامد کلمات مرکب بیشتر از کلمات ساده است.در بین صفات نیز بسامد صفات مرکب بیشتر از صفات ساده است. در تحلیل نحوی ساختمان جمله ها، روابط واژه ها با هم ، شیوه های ترکیب واژه ها در عبارت ها و جمله ها، نظم و دستورمندی واژگان ، تحلیل نقش معنی شناسیک واژه در جمله بررسی می شود که این موضوع در قلمرو علم نحو است. در فیروز شاه نامه ، "حروف اضافه در معنای دیگر" فراوان به کار رفته است. انواع مفعول با چهار نشانه ذکر شده اند که از مفعول با نشانه "را" بیشتر استفاده شده است. کاربرد کهن ضمیر به صورت جا به جایی ضمیر است که در سه نقش اضافی، متممی و مفعولی بررسی شده اند. انواع "ی"، انواع "را" و انواع "که" نیز در بررسی ویژگی های سبکی مورد تحلیل قرار گرفته اند. در متن کتاب از فعل های پیشوندی بسیار استفاده شده که می توان گفت از ویژگی های سبکی کتاب است. همچنین وجوه فعل بندرت به صورت کهن استعمال شده اند و بیشتر به صورت امروزی هستند. کاربرد انواع قید در فیروزشاه نامه گسترده است. در سراسر داستان تکرار در کاربرد اسم، حرف، فعل و جمله دیده می شود.
اصغر شهبازی مهدی ملک ثابت
چکیده: در پژوهش های ادبی سال های اخیر در حوزه زبان شناسی ادبیّات، بررسی زبان در ژانرهای ادبی(genres literary) کمتر مورد توجّه قرار گرفته است. از انواع ادبی مانند حماسه، غنا و درام(drama) و ویژگی های آنها بسیار سخن به میان آمده است، امّا از اینکه بین این انواع و زبان چه رابطه ای وجود دارد و این انواع چگونه در زبان متجلّی می شوند، کمتر سخن گفته اند. برای مثال اغلب پژوهشگران در مورد زبان در حماسه، گفته اند زبان حماسی، زبانی فاخر و جزیل است، امّا اینکه چه عواملی موجب فخامت و جزالت در زبان می شود و زبان حماسی چه ویژگی هایی دارد و آنگاه این زبان در گذر زمان و با توجه به گسترش دامنه حماسه سرایی در شاخه های مختلف (ملی، تاریخی و دینی) چه تغییراتی کرده است؛ موضوعاتی هستند که به صورت جامع و اخص بدان ها پرداخته نشده است. به همین دلیل در این پایان نامه، ابتدا با تکیه بر زبان حماسی معیار؛ یعنی شاهنامه فردوسی، الگو و طرحی برای بررسی زبان حماسی در آثار حماسی منظوم تنظیم شده است، الگویی که در آن عوامل آفریننده زبان حماسی در پنج سطح آوایی و موسیقایی، واژگانی و نحوی، بلاغی و ادبی، محتوایی و نگرشی، ساختاری معرفی شده اند و برای هر کدام از آن عوامل، شواهدی از شاهنامه فردوسی ارائه شده است. آنگاه، بر اساس همین الگو، زبان حماسی در دو منظومه حمله حیدری باذل مشهدی(سروده قبل از 1123ه.ق) و خاوران نامه ابن حسام خوسفی(سروده 830ه.ق) مورد بررسی قرار گرفته است، به این منظور که هم مشخص شود که زبان حماسی چه ویژگی هایی دارد و هم اینکه این زبان در حماسه های پس از فردوسی، از جمله در حماسه های دینی، چه تغییراتی کرده است. چنانکه در این پایان نامه و به طور کلّی مشخص شده است که زبان حماسی در این دو منظومه حماسی، متأثّر از عوامل مربوط به سبک دوره، سبک شخصی و نوع حماسه ها با نوسان همراه است. زبان حماسی در حمله حیدری بنا به دلایلی همچون عدم تسلط شاعر بر زبان و دقایق آن، نداشتن ذهن خلاق و فرهیخته، وفاداری کامل به متن مأخذ، عامیانگی و ابتذالِ ناشی از سبک دوره، از سلامت کامل برخوردار نیست و در بسیاری از مواضع، زبان شاعر به آمیزه ای از زبان حماسی و غنائی یا زبان ادبی و عامیانه تبدیل شده است و این آشفتگی در برخی از سطوح زبان ادبی مانند موسیقی کناری، واژگان، ترکیبات، نحو کلام و صور خیال محسوس تر است. در خاوران نامه نیز با وجود استعداد والای ابن حسام در شاعری، مسائل مربوط به سبک دوره، محتوای غیرواقعی و توصیفات طولانی و بعضاً غنایی سبب شده است که زبان حماسی در این منظومه نیز با افت وخیز همراه باشد و این نوسان در بخش های آغازین داستان ها( توصیفات مقدماتی) و صور خیال ملموس تر است. البته، محتوای غیرواقعی نیز بر کار ابن حسام اثر گذاشته است و این اثر را با وجود زبان حماسی قوی، از چشم مخاطب افکنده است. شایان ذکر است که در این پژوهش علاوه بر موارد یادشده، مطالبی نیز درباره حماسه، ویژگی های آن، انواع حماسه، سیر حماسه سرایی ملی و دینی در ادب فارسی آمده است و فهرستی از یکصد اثر حماسی دینی با معرفی منابع لازم برای تحقیق و پژوهش ارائه گردیده است.
معصومه یادگاری نایینی علی اصغر پهلوان حسینی
میرزا محمّد علی مصاحبی متخلّص به «عبرت» از شاعران قرن سیزدهم درسال1283ه.ق در اصفهان به دنیا آمد و در سال 1321ه.ش در تهران درگذشت. از حاصل تحصیلات او می توان گفت که با صرف و نحو عربی کاملاً آشنایی داشته است. وی معانی، بدیع، منطق و فلسفه را نزد علامه محمد کاشانی فرا گرفت و به متن و فهم قرآن احاط? کامل داشت. او همچنین، خطّی نیک داشته است و از آن برای بازنویسی دیوان شعرای بزرگ استفاده کرده است. عبرت دیوان اشعاری مشتمل بر5000 بیت دارد که مشتمل بر: 49 قصیده، 22مسمّط، 1 ترجیع بند، 5 مثنوی، 587 غزل، 2 مادّه تاریخ، 2 قطعه و10 رباعی است. از دیگر آثار او: «نام? فرهنگیان»، «تذکر? مدینه الادب» را می توان نام برد. غالب غزلیّات عبرت عرفانی است و حضور ساقی ، شاهد ، میخانه ، منظور ، می و سایر نمادها و اصطلاحات عرفانی در دیوان وی، می تواند نشانه بیانگر اعتقادات عمیق عرفانی او باشد؛ از سوی دیگر در مثنوی و مسمّط هایش طرح موضوعات مربوط به اهل بیت و حکایت از روح مذهب گرای او دارد. همچنین اشعار او کمتر، رنگ و بوی سیاست دارد . با تعمّق در دیوان عبرت به این نتیجه می رسیم که صاحب لحن و سبکی ویژه است و پیروی وی از شعرای بزرگ پیشین، دلیل بر مقلّد محض بودن او نیست. اوزان اشعار، ردیف های آسان و قافیه های متداول در دیوان عبرت نائینی حکایت از سادگی روح و روان او دارد. اشعار عموماً ساده و قابل فهم است؛ خصوصاً در غزل، زبانی ساده و شیرین دارد؛ صور خیال در دیوان او حضور گسترده ای دارد؛ اما باعث دشواری اشعار وی نشده است. کلمات کلیدی فارسی : عبرت نائینی، شعر معاصر فارسی، دوره بازگشت، نقد و تحلیل، بلاغت ، مفاهیم عرفانی.
ملیحه قاسمی یدالله جلالی پندری
چکیده رمان شوهر آهو خانم اثر برجسته علی محمد افغانی است که با خلق شخصیت هایی پویا و توصیف اعمال و رفتار ظاهری و باطنی آن ها، بستر مناسبی برای بررسی این شخصیت ها از منظر عناصر روان شناسی اجتماعی ایجاد می کند. روان شناسی اجتماعی یکی ازشاخه های نو وپرکاربرد علم روان شناسی است که با تمرکز بر رفتار اجتماعی افراد، علل رفتار و اندیشه اجتماعی آن ها را بررسی می کند. در این پژوهش ابتدا درباره زندگی نامه افغانی، شخصیت ها و انواع آن اطلاعاتی داده شده است، سپس با تکیه بر عناصر روان شناسی اجتماعی چون «همرنگی با محیط»، «ناهماهنگی شناختی»، «پرخاشگری» و «عشق و وابستگی» به تحلیل شخصیت های اصلی این رمان پرداخته شده است.بر اساس این عناصر، شخصیت سیدمیران که در آغاز همرنگ با محیط و عقاید سابق خویش است، با حضور هما و تأثیرگذاری وی شیوه ای ناهمرنگ در پیش می گیرد.هما شخصیت متجدد رمان نیز، به جز در آغاز و به منظور مصلحت هایی چند، ناهمرنگ و تأثیرگذار بر دیگر شخصیت های رمان است. آهو تنها در چند مورد که در تلاش برای حفظ زندگی از دست رفته و بازگشت شوهر است، مجبور به ناهمرنگی می گردد.سید میران در آغاز آشنایی با هما تحت تأثیر نگرش تعهد به همسرش آهو از یک سو و ازدواج با هما از سوی دیگر، دچار ناهماهنگی شناختی می گردد؛ اما پس از ازدواج به شخصیتی بی توجه تبدیل می شود که تمام اوقات خود را صرف همراهی با هما می کند. ازدواج سیدمیران با هما و ایجاد ناهماهنگی شناختی در شخصیت های داستان، گاهی منجر به پرخاشگری نیز می شود.ناکامی عامل دیگری است که پس از ازدواج سیدمیران با هما، باعث ایجاد پرخاشگری در آهو می گردد.در این پژوهش، بحران میانسالی علت اصلی پیدایش دلبستگی شدید سید میران به هما شناخته شد. زندگی هما در کنار سید میران نیز ناشی ازفرصت طلبی وی به منظور رهایی از فشار اجتماع بر زنانی مطلقه چون اوست.هم چنین رمان شوهر آهو خانم با توصیف جزیی از اعمال و رفتار شخصیت ها می-تواند گزینه مناسبی برای شناخت تیپ شخصیتی شخصیت های اصلی آن (سیدمیران، آهو و هما) باشد؛ که بر اساس آن تیپ شخصیتی سـیدمیران برون گرا، حسی، فکـری، باسـاختار، تیپ شخصیتی آهو برون گرا، حسـی، فکری/احساسی، باساختار و تیپ شخصیتی هما برون گرا، حسی، فکری، منعطف به دست آمد. در پایان با توجه به شخصیت های اصلی رمان «شوهر آهو خانم» که زنان بودند و داستان حول محور آن ها می چرخید به زن و مسائل آن پرداخته شد.
آمنه جوادی نیک مهدی ملک ثابت
چکیده تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی است که موضوع بخش هایی از آن تاریخ پادشاهی سلطان مسعود غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، اطلاعاتی درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی سلطان محمود غزنوی را نیز به دست می دهد. حکومت های ایرانی از قرن چهارم هجری به بعد به تقلید از حکومت بغداد به تشکیل نظام های اداری پیچیده روی آوردند. این تشکیلات اداری پیچیده در دستگاه حکومتی غزنویان نیز ادامه یافت. نظام حکومتی پیچیده نیاز به انتصاب افراد بیشتری برای اداره امور دارد و این افراد مدتی پس از انتصاب به دلایل گوناگون عزل شده، افراد دیگری به جای آنها نصب می شوند. ابوالفضل بیهقی در کتاب تاریخ خود، به تشریح و روایت این عزل و نصب ها پرداخته است. او به سبب تصدی شغل دیوانی، شاهد بسیاری از عزل ونصب ها بوده است و در صحنه هایی که حضور نداشته با نقل قولهای مستقیم از افراد مورد اعتماد، ماجرا را ردیابی می کند و شرح می-دهد. در دوره غزنوی بخصوص دولت سلطان مسعود، افراد از مقامهای پست به مناصب رفیع ارتقاء می یافتند. خودکامگی و حب و بغض امیرمسعود در عزل و نصب افراد، زمینه ساز رقابتهای سیاسی بین افراد می شد. در این دوره افرادی که به مقام های کشوری و لشکری منصوب شده اند، اغلب از پسریان و افراد معزول عمدتا از گروه پدریان هستند. منفعت طلبی، انتقام جویی، عصیان و سرکشی از قوانین دربار در این برهه از تاریخ به وفور مشاهده می شود. می توان گفت از میان همه فروگرفتنها، عزل «خوارزمشاه آلتونتاش»غیرمنصفانه ترین بود. او با آن همه راستی و وفاداری به حکومت غزنوی، جان خود را بر سر بی تدبیری سلطان مسعود از دست داد. بیهقی در بیان عزل و نصب ها، از عناصر داستانی ای چون توصیف، گفتگو، لحن، شخصیت پردازی و دیگر امکانات زبانی برای برجسته کردن و تأثیر و تأکید کلام خود سود جسته است. او با کاربرد عناصر داستانی و امکانات زبانی توانسته است از ملال انگیزی روایتها بکاهد و روایت تاریخی را در بیانی گیرا و جذاب به خواننده عرضه کند.
معصومه شفیعی حصاری سید محمود الهام بخش
ترجمه از جمله فنون ادبی است که مبنای آن مهارت در دو زبان مختلف و آشنایی با اثری است که برای برگرداندن انتخاب می شود. یکی از انواع ترجمه ها که بویژه در دوره های اخیر رواج یافته ترجم? داستان ها از زبان های بیگانه است. ابراهیم یونسی مترجم و نویسند? معاصر در سال 1305 ش متولد شد و در سال 1390 بدرود حیات گفت. وی 67 ترجمه، 12 داستان و 5 تألیف را به چاپ رسانده است. یونسی در میان آثار چارلز دیکنز سه داستان را برای ترجمه برگزیده است: آرزوهای بزرگ خان? قانون زده و داستان دو شهر که به ترتیب در سال های 1337، 1341 و 1347 ش ترجمه شده اند. می توان گفت که گرایش یونسی به مکتب رئالیسم او را به سمت ترجم? آثار دیکنز سوق داد، هر چند اندیشه های سیاسی او نیز که مدافع طبق? محروم جامعه است می تواند موجب جذب شدن در جهت محتوای آثار دیکنز باشد. بررسی نثر ترجمه های یونسی از دیکنز نشان می دهد که او با کاربرد نظریات مربوط به فن ترجمه و رعایت امانت و تکیه بر مهارت خود در داستان نویسی کوشیده است تا واژگان، ترکیبات، اصطلاحات، کنایات، امثال و نیز فضای روایت و لحن گفتگوهای داستان ها را برای مخاطب فارسی زبان بازسازی کند. در متن ترجم? یونسی ورود واژگان بیگانه از بسامد پایینی برخوردار است؛ یونسی اغلب واژگانی را که برای مخاطب ایرانی ناآشناست را با توضیح کوتاه در متن یا با توضیح مفصل در پاورقی، قابل درک کرده است. یونسی واژگان عربی را در خدمت نزدیک کردن زبان ترجمه به زبان متن مبدأ گرفته است. ترکیبات عربی و ترکیبات عربی- فارسی که اغلب ترکیبات متداول در زبان عامه است، برای رساندن زبان محاوره ای به کار رفته شده اند. در نثر ترجمه های یونسی اصطلاحات عامیانه و جملات محاوره ای و شکسته، تنها در گفتگوها و متناسب با شخصیّت داستان استفاده شده است. بسامد استفاده از ضرب المثل و کنایه در داستان ها متفاوت است. این دو عنصر متناسب با شخصیّت به کاربرند? آن، بخوبی به زبان فارسی برگردانده شده است. در این پژوهش انواع توصیف بررسی شده است. در تمام موارد توصیف، یونسی با کمک هنر داستان نویسی خویش بشایستگی توانسته است، اهداف نویسنده، فضا و احساس غالب بر داستان را در ترجمه منعکس کند. در گفتگو نیز یونسی هماهنگ با شخصیّت های داستان از زبان محاوره ای و شکسته استفاده کرده است. زبان روایت در داستان های دیکنز، نوشتاری است و مترجم در تمام داستان یکنواختی زبان ترجمه را حفظ کرده است. طنز دیگر عنصر بررسی شده، است. طنز در ترجمه های یونسی به دلیل تفاوت فرهنگ در زبان مبدأ و مقصد، برای مخاطب خوشایند نیست، مگر در مواردی که قرابت فرهنگی وجود دارد. این نویسنده و مترجم معاصر با توجه به قلم توانایی که در نویسندگی صرف داشته به خصوص در قالب داستان، از نظر نحوی توانسته است جمل? فارسی را طبیعی و به هنجار و بر کنار از شائب? گرته-برداری در ترجم? خود وارد کند.
مریم رحمانیان کوشککی یدالله جلالی پندری
قصه¬های عامیانه شاخه¬ای از ادبیات داستانی است که در اصل روایت حیات اجتماعی هر ملت و نمودار شیوه تفکر و چگونگی نگرش آن جامعه به جهان هستی است که به انعکاس ویژگی های فرهنگی، جامعه شناختی و روان¬شناسی آن جامعه می¬پردازد. از میانه قرن سیزدهم هجری، به سبب برخی از اقدامات، تغییرات و تحولات در ساختار و اصول ادبیات و نثر فارسی و داستان¬نویسی، بسیاری از آثار و داستان¬ها به سبک عامیانه و تحت تأثیر سنت نقالی و بر پایه ادبیات شفاهی، ایجاد گردید. از جمله مهم¬ترین و بارزترین این آثار، داستان «امیرارسلان» و تحریر تازه «حسین کرد شبستری» است که هر دو بر سنت قصه¬نویسی قدیم ایران تکیه داشتند. داستان امیرارسلان به گزارش نقیب الممالک و نویسندگی فخرالدوله در سال 1298ه.ق و حسین کرد شبستری توسط نویسنده¬ای نامعلوم در سال 1255ه.ق آفریده و کتابت شده¬اند. این-دو داستان محصول سنت نقالی و ادبیات شفاهی بوده که با حضور مستقیم مولف و مخاطب و هم چنین براساس اصول ذکر شده، شکل گرفته¬اند. زبان روایت در این¬دو اثر برگرفته شده از زبان عامیانه است که در پی آن شاهد بسیاری از اصطلاحات و مفاهیم عامیانه، اغراق¬ها، گزاره¬های قالبی، اشعار، کنایه¬ها و ضرب¬المثل¬های موجود در روزگار پیدایش این¬دو روایت هستیم. ساختار اصلی روایت¬ دراین¬دو داستان بر پایه حضور و وجود «راوی سوم شخص» و از جایگاه «دانای کل» که «راوی نقال» نیز نامیده می¬شود شکل گرفته است. این موضوع همراه با دخالت در عرصه روایات و موضع¬گیری نسبت به شخصیت ها و بیان نظرات، بر دیگر موارد و عناصر روایی مانند توصیف، شخصیت پردازی، خطاب و هم¬چنین در ایجاد تعلیق و هیجان و وقفه و شتاب در این¬دو روایت، تأثیر بسیاری گذاشته است. این موارد همراه با حضور و اجرای مستقیم و بدون واسطه نقال یا راوی با ارائه حرکات و حالاتی خاص در هنگام نقل و روایت، همراه با به کارگیری دیگر عناصر روایی، به آن¬ها حالت و شیوه¬ای نمایش¬گری و دراماتیک بخشیده است. از آن¬جا که مطالعه دقیق عناصر سازنده یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر روابط درونی عناصر روایی یاری می¬دهد، در این تحقیق نشان داده¬ایم که چگونه این دو نویسنده از امکانات و ظرفیت¬های روایی- ادبی در اثر خود بهره برده¬اند. توصیف در این¬دو روایت با استفاده از شیوه تلخیص در خدمت مضمون و محتوای عاشقانه- عیارانه شکل گرفته است. گفتگوهای زنده و مستقیم از جایگاه راوی و قهرمانان، در نمایشی شدن این¬دو روایت نقش عمده¬ای داشته است. عنصر صحنه زمان و مکان نیمه¬واقعی، نامشخص قراردادی هستند و نویسندگان به شخصیت پردازی توجه چندانی نشان نداده¬اند. خطاب، انتظارآفرینی و هیجان-آفرینی هر کدام در جریان تألیف و نحوه پیشبرد روایت در این¬دو داستان، از جایگاه خاصی برخوردار هستند. کاربرد آرایه¬ها و صنایع لفظی و معنوی در این دو اثر، هنرمندانه و در خدمت متن و متناسب با ساختار روایت¬ها، باعث ایجاد تصویرسازی و القای بهتر مفاهیم به ذهن خوانندگان گشته است.
سمانه قرایی تفتی مجید پویان
علی حاتمی از کارگردانان و فیلمنامه نویسان برجسته معاصر است . یکی از مهمترین و قابل توجه ترین جنبه های آثار وی ، جنبه ادبی آن هاست . زبان و شیوه نگارش وی ، آثار او را از قالب فیلمنامه صرف خارج کرده و به منزله یک متن ادبی درخشان جلوه گر ساخته است . سینما و ادبیات پیوندی غیرقابل انکار دارند . فیلمنامه نوعی متن روایی است با عناصری خاص که میتوان مشترکات فراوانی از جنبه کاربرد این عناصر میان فیلمنامه و متون روایی مانند داستان یافت و از این جهت میتوان فیلمنامه را حلق? واسطی میان سینما و ادبیات محسوب کرد . حاتمی در نگارش فیلمنامه های خود مانند یک نویسنده حاذق عمل کرده است و بسیاری از عناصر و ظرایف یک اثر داستانی را در متن فیلمنامه های خود بروز داده است ، اعم از شخصیت پردازی ، توصیف ، کشمکش و سایر عناصر داستانی . وی در فیلمنامه های خود به سبب آنکه بعداً در ساخت فیلم از ابزاری مانند دوربین بهره می جوید ، از عنصر توصیف کمترین بهره را برده است اما در عوض ، عنصر دیالوگ و فن دیالوگ نویسی را در فیلمنامه های خود به اوج رسانده است . در شخصیت پردازی ؛ حاتمی به سبب سرشت اجتماعی آثارش ، آدم هایی واقعی را در فیلمنامه های خود تصویر کرده است ؛ آدم هایی برآمده از بطن و متن جامعه . مولفه رئالیستی آثار حاتمی یعنی بازتاب واقعیت ها و اتفاقات تاریخی در آثار حاتمی را باید در علاقه شخصی وی در روایتگری تاریخ جستجو نمود . او تاریخ را بنحوی روایت می کند که خودش می پسندد و دوست دارد . حاتمی در آثار خود تقریباً همه انواع شگردهای زبانی را به کار می گیرد . از نقالی گرفته تا استفاده از زبان مردم تهران و بیان ادبی و فاخر شخصیت های فیلم های تاریخی نظیر دلشدگان و کمال الملک .
عیسی مرادی محمدکاظم کهدویی
امروزه به منظور شناخت هر چه بیشتر و بهتر آثار ادبی و پی بردن به جزئیات آن، تک¬تک عناصر آن را در ارتباط با مجموع? پدیده¬ها بررسی می¬کنند. یکی از عناصر اصلی داستانی، گفتگو و کاربردهای زبانی است. گفتگو ابزاری است برای ترسیم چهره ها و شخصیت ها؛ درعین حال نباید این عامل، از حیات و سرزندگی و دقت در گفتگوها کم کند؛ یعنی بتواند به گفتگویی اعتبار ببخشد که بر سر مسائل پیش پاافتاده ادامه می یابد. سیدمحمود قادری گلابدره¬ای (????شمیران-????تهران) از نویسندگان معاصر داستان¬نویسی است. حجم زیادی از داستان های گلابدره ای را عنصر گفتگو در بر می¬گیرد؛ وی همچنین به ارائ? دیگر عناصر داستانی از راه توصیف پرداخته است. گفتگو در داستان تا حدود زیادی از یکنواخت بودن نثر داستان می کاهد و با گفتگوی شخصیت ها، داستان حالت واقعی و زنده تری به خود می گیرد. در بیشتر آثار داستانی گلابدره ای، گفتگو همراه توصیف عملی و با کمترین استفاده از وصف مستقیم پیش می رود. گفتگوها عامل اصلی موجودیت شخصیت¬های داستان است که محمود گلابدره¬ای با آگاهی از نقش این عنصر، آن را از طریق هماهنگی لحن شخصیت ها با پایگاه اجتماعی آن ها به¬کار برده، که باعث منسجم شدن فضا و متن داستان شده است. زبان رمان¬های محمود گلابدره¬ای، زبانی متنوع و رنگارنگ است. همچنین، در داستان های وی، لحن بر اساس موضوع و درون مای? داستان ها انتخاب شده است. گلابدره ای، در معرفی شخصیت های داستانی علاوه بر توصیف¬ها، از گفتگوها به عنوان عامل موثری جهت نشان دادن خصوصیات قهرمانان و آگاهی خواننده استفاده کرده است. می¬توان گفت گفتگوها به عنوان بهترین وسیله روانکاوی اشخاص داستانی هستند و هر جمله ای که شخصیت بر زبان می آورد از وجود حقیقی او نشأت می گیرد. در این رساله مفاهیم کلی پیرامون گفتگو، ویژگی، انواع و نقش آن ها در آگاه کردن خواننده بیان کرده ایم؛ که برای نشان دادن به کارگیری آن ها در داستان های گلابدره ای، شواهدی را نیز ذیل آن ها آورده¬ایم. سپس در ادامه به رابط? گفتگو با شخصیت و دیگر عناصر داستانی پرداخته ایم؛ و در آخر بحث کارکرد زبان داستان از طریق گفتگوها را در این پژوهش بررسی کرده ایم. در این پایان¬نامه به بررسی رمان های «پر کاه»، «منیر»، «دال»، «بادیه» و «سگ کوره¬پز» از این نویسنده پرداخته¬ایم.
احمد دهقان محمد علی صادقیان
یکی از مهم ترین آرزوهای دیرینه انسان آگاهی یافتن از اسرار زیر و زبر جهان آفرینش است. از این رو سفر به آن عوالم جزءِ دغدغه های مهم اندیشگی او قرار گرفته و به روش های گوناگون به چنین سیرهایی مبادرت کرده است. مسافران این گونه سیرها حاصل مشاهدات خود را به صورت گزاره ها یا متون نظم و نثر ادبی بیان کرده اند. در این پژوهش کهن ترین و نوترین این سفرنامه ها از جهات گوناگون در هفت فصل بررسی شده است. در این پایان نامه سفرنامه هایی از دوره های گوناگون تمدنی بررسی شده است که به مواردی از آن ها اشاره می شود. سفر «انکیدو» همدم «گیلگمش» و« اینانا » به جهان زیرین در اساطیر بین النهرین مربوط به دنیای کهن و سیر« اِر»در جمهوری افلاطون و« ویراف » زرتشتی مربوط به دوره میانه است. سیرالعباد سنایی و کمدی الهی دانته مربوط به تمدن نو و سیاحت شرق ِآقا نجفی و سیر لبسانگ رامپایِ تبتی و پال توئیچیل آمریکایی مربوط به دوره معاصر است. در بررسی این سفرنامه ها معلوم می شود که تخیّل و گاه مکاشفه در پیدایش سفرنامه های ادبی نقش عمده ای دارد و عموماً با بهره گیری از محتویات ناخودآگاه شکل می گیرند. اهداف سفرهای ابتدایی ساده تر است اما سفرهای نوتر اهداف متعالی تری دارندکه مهم ترین آن ها تبلیغ باورهای دینی است. سفرهای اولیّه عمدتاٌ زیر زمینی و سفرهای متأخرتر بیش تر آسمانی و ماورایی است. راویان سفرنامه های کهن مانند روایتگران اسطوره ها عمدتاَ ناشناخته اند. راویان از طیف های گوناگونی هستند که بزرگان دینی، شاعران و نویسندگان عارف و فیلسوف از آن جمله اند. عوامل محیطی و برهه های زمانی در شکل گیری عناصر سیرها و طیف راویان تأثیر زیادی دارد. این سفرنامه ها مشترکات زیادی دارند که داشتن راهنما، مشاهده بهشت و دوزخ و دیدارخداوند و فوت شدگان، مواردی از آن هاست. این نوع سفرها در صورت باور به عناصر سنتی در دوره معاصر نیز روی می دهد که سیر پال توئیچیل از نمونه های بارز آن است.
الهام اکبرزاده آفرین توکلی
چکیده انقلاب مشروطیت از دیدگاه فکری و اجتماعی جنبشی بزرگ را در جامعه ایران و به خصوص در میان نویسندگان و شاعران فارسی زبان به وجود آورد. تأثیر این جریان تا حدی بود که ادبیاتی تازه و متفاوت از گذشته به وجود آمد و موضوعات و مفاهیم سیاسی و اجتماعی در شعر این دوره رسوخ پیدا کرد. بنابراین ادبیات این عصر را می توان آیینه ای برای انعکاس وضعیت جامعه آن عصر دانست زیرا انقلاب مشروطه ادبیات این دوره را به شدت تحت تأثیر خود قرار داده بود. شاعران این دوره سعی داشتند با آثار خود، افکار جامعه را تحت تأثیر قرار دهند، از این رو از موضوعات و مفاهیم جدیدی بهره جستند که یکی از این موضوعات باستانگرایی بود. البته باید توجه داشت که شاعران عصر مشروطه به زعم اینکه در کاربرد مفاهیم تاریخ باستانی ایران شباهت دارند اما به لحاظ دیدگاه فکری وسیاسی با یکدیگر تفاوت هایی دارند. در نوشتار حاضر نگرش شش تن از شاعران معاصر از 1285 تا 1320، (میرزاده عشقی، عارف قزوینی، ادیب الممالک فراهانی، بهار، نسیم شمال و فرخی یزدی) را نسبت به تاریخ ایران باستان بررسی و عوامل و انگیزه هایی که این شاعران را به سمت و سوی این مضامین سوق داده بیان کرده ایم. با مقایسه کمی و کیفی از میزان بهره گیری این شاعران از عناصر تاریخ باستانی ایران به نتیجه می رسیم که شاعرانی همچون ملک الشعراء بهار و ادیب الممالک فراهانی اگر چه از نظر بسامد بیش از دیگر شاعران از این مضامین استفاده کرده اند اما در بیان اینگونه مضامین نگاهی افراط گونه ندارند، در حالیکه اشعار دیگر شاعران مذکور، در بیان اینگونه مضامین، با احساسات داغ و افراطی توأم است.
کیومرث کریمی مهدی ملک ثابت
در این رساله شیوه های حضور نویسنده در داستان با توجه به تحول تاریخی آن در ادبیات جهانی و ادبیات داستانی معاصر فارسی بررسی شده است. در این پژوهش تکیه بر چهار داستان نویس پیشگام معاصر یعنی صادق هدایت، جلال آل احمد، بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری بوده و از منظر انتقادی به شیوههای حضور نویسنده در داستان نگریسته شده است.
معصومه وطن پرست محمّدرضا نجاریان
شرف الدین حسن حکیم شفائی اصفهانی(956-1037هـ) حکیم و شاعر دربار شاه عباس صفوی، یکی از بنیانگذاران سبک هندی، اصفهانی یا سبک دوره صفویه است. وی درغزلسرایی به شیو? مطلوب دست یافت. دیوان او دربردارنده 12000بیت در قالب قصیده، غزل، قطعه، ترکیب بند و رباعی است که تعداد غزلهای او به 1060 غزل می رسد. غزل های وی یکی از زیباترین و هنری ترین تابلوهای جلو? صورخیال در میان اشعار عاشقان? فارسی است. مضمون سازی، باریک اندیشی، نکته پردازی و نیز تازه گویی و طبیعت گرا بودن، به کاربردن صنایع و محسنات شعری را می توان از مشخصات سبکی حکیم شفائی دانست. منابع الهام شفائی درتشبیه: موجودات زنده،گلها و گیاهان، مظاهر طبیعت، اصطلاحات نجوم، موسیقی، طب و نام ادویه و گیاهان دارویی است که بیشترین بسامد مربوط به اصطلاحات طبی و مظاهر طبیعت و کمترین بسامد مربوط به نجوم است. اساس تشبیه درغزلهای وی بر اغراق و مبالغه است و به ساخت تشبیهات موکد، بلیغ فشرده، مفرد، جمع، تفضیل که اغلب هم رابطه عقلی به حسی در آن حاکم است علاقه بیشتری نشان می دهد. تشبیه مجمل کمترین بسامد را در اشعار شفائی به خود اختصاص می دهد.
سمیه زارعی یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
سمیه شکری زاده مرتضی فلاح
چکیده ندارد.
مهری زینی یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
محمدحسین حسن زاده یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
مریم السادات سیدحسنی یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
شیرین بوشهری یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
محمود ندیمی هرندی مهدی ملک ثابت
چکیده ندارد.
امید کارگری یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
مجید پویان یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
محمد خدادادی یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
آرزو ابراهیمی دینانی یدالله جلالی پندری
چکیده ندارد.
فاطمه محسن زاده هدشی یدالله جلالی پندری
موضوع این رساله مقایسه زبان داستان در آثار دولت آبادی و احمد محموداست . زبان داستان پهنه وسیعی است که نویسنده خلاقیت خود را در آن به نمایش می گذارد. به طور کلی گفتگو و توصیف دو عنصر اصلی این زبان هستند که با استفاده از واژه ها داستان را زنده و پویا نشان می دهند . اگر زبان به دقت به کار گرفته شود، وسیله صعود سایر عناصر داستان یه قله آفرینش یک اثر ادبی می گردد. همچنین شناخت زبان داستان خواننده را درک بهتر زیبائی های هنری داستان و لذت بردن از آن یاری خواهد کرد. بنابراین ، جهان داستان مخلوق ذهن نویسنده است که با زبان خاص خود با مخاطب ارتباط برقرار می کند. دولت آبادی و احمد محمود نویسندگانی هستند که با آگاهی از توانمندیهای زبان داستان ، آثار خویش را نگاشته اند . توجه به آثار این دو نویسنده هم برای کسانی که تازه قدم در راه نوشتن داستان گذاشته اند مفید است و هم زوایای تاریک زبان داستان را برای علاقمندان روشن می سازد. در این رساله کوشیدیم از دریچه زیبائی شناسی به آثار دو نویسنده معاصر بنگریم و مباحث مربوط به زبان داستان را با رعایت نظم و ترتیب بیان کنیم.