نام پژوهشگر: مهین منصوری اصفهانی
شیما عبداللهی محمود خلیلی
منطقه ی مورد مطالعه در جوار روستای ملاطالب در طول جغرافیایی ?3/8 34َ °49 تا ?3/? ´35 °49 شرقی و عرض جغرافیایی. ?7/9 ´31 °33 تا ?7/8 ´32 °33 شمالی در شمال الیگودرز در استان لرستان واقع است و از لحاظ زمین شناسی در پهنه ی سنندج-سیرجان قرار دارد. توده ی ملاطالب دارای دو گروه سنگ نفوذی گرانودیوریت پر آلومینه دو میکایی و تونالیت می باشد. کانی های اصلی گرانودیوریت ها شامل کوارتز ، بیوتیت، پلاژیوکلاز، میکروکلین، ارتوکلاز و موسکویت، کانی های فرعی شامل گارنت، تورمالین، زیرکن، آپاتیت، آلانیت بوده و کانی های دگرسانی را کلریت، اپیدوت، کائولینیت و سریزیت تشکیل می دهد. کانی های اصلی تونالیت ها شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، بیوتیت و آمفیبول، کانی های فرعی شامل آپاتیت و زیرکن و کانی های دگرسانی شده اپیدوت و سریزیت می باشد. تونالیت ها دارای انکلاو های میکروگرانولار مافیک می باشند که از لحاظ کانی شناسی شبیه به سنگ در بر گیرنده خود هستند. گرانودیوریت ها نیز دارای انکلاو های میکروگرانولار مافیک با ترکیب کانی شناسی کوارتز، بیوتیت و پلاژیوکلاز می باشند. انکلاو های سورمیکاسه با ترکیب بیوتیت و کوارتز به اشکال برجسته در سطح گرانودیوریت ها قرار دارند. شیمی بیوتیت ها در گرانودیوریت ها این کانی ها را در محدوده ی سیدروفیلیت و در تونالیت ها در محدوده سیدروفیلیت تا آنیت قرار می دهد و موسکویت ها دارای طبیعت ماگمایی می باشند. پلاژیوکلاز ها در تونالیت از نوع آندزین و آمفیبول ها از نوع هورنبلند اکتینولیتی و اکتینولیت بوده و کلسیم دار می باشند. گارنت ها، ویژگی های گارنت دگرگونی را نشان می دهند ودرشت دانه با بافت پوئی کلیتیک و از نوع آلماندین می باشند تورمالین ها از نوع دراویت و منشاع آن ها از متاپلیت ها و متاپسامیت های همزیست با یک فاز اشباع از al و فقیر از کلسیم می باشد. در تونالیت ها و انکلاو آنها نسبت lree/hree بیشتر است تا در سایر سنگ های گرانیتی به طور کلی در سنگ های با کلسیم بالا نسبت lree/hree بالاتر و در سنگ های با کلسیم پایین این نسبت کمتر است. ترکیب تونالیت ها متاآلومینه و طبیعت گرانودیوریت ها پرآلومینه می باشد. ماگمای تونالیت ها نوع i و ماگمای مولد گرانودیوریت ها سرشت s را نشان می دهند. از لحاظ تکتونیکی گرانودیوریت ها ی مورد مطالعه در محدوده یsyn-colg و تونالیت ها در محدوده vag واقع می شوند. به احتمال زیاد ماگمای تونالیت ها، از ذوب بخشی سنگ های آذرین پوسته و گرانودیوریت ها از ذوب بخشی پلیت ها و متا-پسامیت ها حاصل شده اند
سمیه معینی فر هوشنگ اسدی هارونی
اندیس مس- مولیبدن پورفیری زفره در 75 کیلومتری شمال شرق شهرستان اصفهان و 20 کیلومتری شمال روستای زفره واقع شده است. با توجه به موقعیت قرارگیری این اندیس در کمربند مس زایی ارومیه- دختر، پتانسیل خوبی جهت اکتشاف مس می تواند داشته باشد؛ لذا شناسایی زون های کانی سازی احتمالی و تفکیک هاله های دگرسانی مرتبط ضروری است. در پژوهش حاضر، مطالعات انجام شده ابتدا در قالب پردازش تصاویر ماهواره ای استر بوده است. پس از حصول اطمینان در خصوص حضور سیستم آلتراسیون، مطالعات زمین شناسی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی انجام گردید. در مطالعات سنجش از دور، داده های ماهواره ای استر منطقه با بکارگیری روش هایی از قبیل ترکیب کاذب رنگی( rgb)، نسبت باندی (band ratio)، آنالیز مولفه اصلی(pca) و حداقل مربعات رگرسیون شده ls-fit)) مورد پردازش قرار گرفته و آلتراسیون های آرژیلیک، پروپیلیتیک و اکسیدهای آهن شناسایی شدند. در بررسی های زمین شناسی، تعداد 15 نمونه از رخنمون های سنگی برداشت گردید؛ سپس نمونه ها علاوه بر مقیاس ماکروسکوپی، در مقیاس میکروسکوپی نیز مطالعه شدند. در نهایت با توجه به نتایج دورسنجی، زمین شناسی و کنترل صحرایی، نقشه ای با مقیاس 1:5000 از محدوده مورد مطالعه تهیه گردید. بررسی های زمین شناسی، پتروگرافی نشان داد که محدوده اکتشافی، عمدتاً توسط سنگ های داسیت پورفیری، دیوریت، گرانودیوریت پورفیری، گدازه های آندزیتی و توف های برشی هیدروترمال پوشیده شده است. کانی های مشاهده شده در محدوده عمدتاً پیریت، سریسیت، هماتیت، گوتیت، مگنتیت، تورمالین و هورنبلند بوده اند. در مطالعات سنجش از دور، آلتراسیون های نوع فیلیک، پتاسیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی شناسایی شدند. این آلتراسیون ها تحت تأثیر محلولهای هیدروترمالی بر توده های نفوذی، ساب ولکانیک و برش های منطقه به وجود آمده اند. مطالعات ژئوشیمیایی شامل نمونه برداری اولیه و سیستماتیک به تعداد 235 نمونه به روش لبپری با شبکه نمونه برداری 50*50 متر در زون سریسیت و 150*150 در اطراف، آنالیز نمونه ها در آزمایشگاه amdel استرالیا ، مطالعات آماری پایه و چند متغیره و در نهایت جدایش آنومالی از زمینه با استفاده از روش های x ?+2s ، p×n، آماره انفصال و روش ساختاری فرکتال بوده است. مدل به کار گرفته شده در روش فرکتال، مدل عیار – مساحت بوده که نتایج آن تا حد زیادی با بقیه روش های مورد استفاده همخوانی داشته است. در ادامه پس از ترسیم نقشه های آنومالی تک عنصری طی مطالعات چند متغیره، آنالیز خوشه ای و فاکتوری انجام و نقشه مولفه کانی ساز رسم گردید. جهت انجام مطالعات ژئوفیزیکی، با توجه به نتایج دورسنجی، آنومالی های سطحی ژئوشیمیایی و نیز شواهد زمین شناسی، دو پروفیل ip/rs در زون سریسیت با آرایش قطبی – دوقطبی و فواصل الکترودی 20 متری در جهت شمال شرقی – جنوب غربی اجرا و نتایج مورد تفسیر واقع شد. بر روی پروفیل ها با در نظر داشتن میزان مقاومت ویژه، پلاریزاسیون القایی و نیز فاکتور فلزی، آنومالی های ژئوفیزیکی مشخص گردید. در نهایت با توجه به نتایج بررسی های دورسنجی، زمین شناسی، ژئوشیمی و ژئوفیزیک، جهت ادامه عملیات اکتشافی، حفر چهار گمانه بر روی پروفیل 1 و 2 پیشنهاد گردید.
سمیرا حدادیان محمود خلیلی
توده ی گرانیتی شرق لوشاب واقع در 140 کیلومتری شمال غرب اصفهان، در بخش مرکزی پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. این توده به سن پرمین زیرین، به درون دولومیت های تریاس بالایی و نیز شیل های رتو- لیاس با مرز گسله نفوذ کرده است. سنگهای عمده ی این پلوتون را آلکالی فلدسپار گرانیت، سینو گرانیت، آنکلاوها ی میکروگرانولار فلسیک، میکروگرانولار مافیک، غنی از بیوتیت و کوارتزیت فلدسپاری و توده های آپلیتی تشکیل می دهد. این توده ها به محتوای کم آب ماگمای مولد این سنگها اشاره دارد. کانی های اصلی این واحدهای لیتولوژی شامل کوارتز، آلکالی فلدسپار، پلاژیوکلاز، بیوتیت ± هورنبلند و کانی های فرعی آن اسفن، آپاتیت، زیرکن و آلانیت می باشد. بر پایه ی مطالعات شیمی - کانی ترکیب فلدسپارها میکروکلین، پلاژیوکلازها در گرانیت آلبیت، در آنکلاو میکروگرانولار فلسیک آلبیت- الیگوکلاز و در آنکلاوهای غنی از بیوتیت الیگوکلاز است و ترکیب مسکویت ها فنژیت است، میکاها آنیت و آمفیبول ها هاستانگسیت می باشد. سنگهای منطقه مورد مطالعه از محتوای بالایfeo*/(feo*+mgo), sio2 ga/al, na2o+k2o, ta, hf, y, nb, zr, و ree (به جز eu) و میزان پایین p2o5, cao, mgo و srبرخوردارند. الگوی ree در سنگهای گرانیتی منطقه غنی شدگی بیشتر عناصر کمیاب خاکی سبک (lree) نسبت به سنگین (hree) را نشان می دهد که به ویژگی های خاص گرانیت های تیپ a اشاره دارد. گرانیت های مورد مطالعه، به لحاظ طبیعت متاآلومینه تا پرآلومینه ، آهن دار، آلکالی تا آلکالی کلسیک و نیز برخورداری از آنورتیت نورماتیو و کروندوم در شمار گرانیت های ساب سولوس، تیپ a1(غیرکوهزایی) که در یک محیط کششی در طول ریفتینگ تشکیل شده، قرار می گیرند. فراوانی کم ba, sr, p, ti, eu و تطابق مثبت بین آنومالی ba و eu و تطابق منفی بین rb و k/rb و نیز روند متعادل با جهت آلکالی فلدسپار برای گرانیت های این منطقه در نمودار ba/la در مقابل y/nb نشان می دهد که فرآیند تبلور بخشی آلکالی فلدسپار در تشکیل ترکیبات نهایی این توده نقش بارزی داشته است. افزون بر این، نسبت کمy/nb (کمتر از 2/1) و نیز ترکیبات آهن دار این واحدها حاکی است که این سنگها حاصل تفریق بخشی از یک ماگمای گوشته ای مربوط به گرانیت درون صفحه ای (wpg) در پرمین زیرین است و احتمالاً از ذوب بخشی سنگهای پوسته تحتانی به توسط مواد گوشته ای ناشی شده اند. شواهد پتروگرافی و ژئوشیمیایی این توده گرانیتی به شرایط فوگاسیته اکسیژن پایین حاکم بر تبلور این توده اشاره دارد. بارومتری به روش محتوایal در آمفیبول موجود در واحد سینوگرانیتی فشار حدود 68/8 کیلوبار را مشخص می کند که معادل جای گیری این توده گرانیتی در 7/32 کیلومتری اعماق پوسته زیرین می باشد. ترمومتری به روش زوج کانی پلاژیوکلاز – آمفیبول دمای زمان جایگیری توده ی گرانیتی را 739 درجه سانتی گراد نشان می دهد. سن این توده گرانیتی (6/3 ±3/288 میلیون سال) که از لحاظ زمانی معادل با ولکانیک های همزمان با ریفت پرمین زیرین در امتداد کمربند کوهزایی تتیس است، حاکی از وجود کشش اصلی در پالئوزوئیک بالایی در ایران است. این کشش را بسیاری از محققین به شکستگی گندوانا و بازشدگی نئوتتیس بین سنندج – سیرجان و زاگرس در پرمین نسبت می دهند.
افسانه صفری میرقلعه محمود خلیلی
سنگ های آذرین توده نفوذی کلاه قاضی با سن ژوراسیک میانی در جنوب- جنوب شرق اصفهان و در پهنه سنندج – سیرجان رخنمون دارند. بر اساس بررسی های سنگ شناسی این توده ها از مونزو گرانیت، گرانودیوریت، سینوگرانیت تشکیل شده است. مطالعات پتروگرافی و شیمی کانی نشانگر آن است که کانی های سازنده اصلی این سنگ ها شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، بیوتیت و فلدسپار پتاسیک می باشند. کانی های فرعی آن ها را اسفن، آپاتیت، تورمالین ، کردیریت، آندالوزیت، سیلیمانیت، کیانیت، اسپینل، گارنت و مگنتیت تشکیل می دهد. تورمالین های منطقه کلاه قاضی، از نوع دراویت هیدروترمالی و کردیریت های منطقه مورد مطالعه از نوع دگرگونی بوده و اکثر مسکویت ها تجزیه شده می باشند. گارنت های منطقه کلاه قاضی از نوع آلماندن، متداول ترین نوع گارنت در ماگمای پرآلومینه شناسایی شد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که این توده نفوذی از نوع s، کالک آلکالن و پر آلومین است و بر اثر ذوب بخشی متاپلیت های به احتمال زیاد ژوراسیک زیرین و در یک محیط تکتونیکی برخوردی حاصل شده است. وجود لوکوسوم، آشکارا به تشکیل میگماتیت در منطقه مورد بررسی اشاره دارد. توده نفوذی کلاه قاضی، بر اساس زمین دما- فشار سنجی، در دمایی کمتر از 800 درجه سانتی گراد با فشار کمتر از 5 کیلوبار و در عمق پایین تر از 10 کیلومتر تشکیل شده است. این توده به سبب آنکه با یک سیال جوی در شرایط ساب سالیدوس دارای تبادل ایزوتوپ بوده از نظر ایزوتوپ های اکسیژن وهیدروژن تهی است.
صدیقه حیدری ده پیری محمود خلیلی
توده گرانیتوئیدی ملاطالب در شمال الیگودرز (استان لرستان) و از نظر زمین شناسی در پهنه سنندج-سیرجان قرار دارد. بر پایه بازدیدهای صحرایی، مطالعات میکروسکوپی و بررسی نمودارهای مختلف این توده از واحدهای سنگی کوارتزدیوریت، گرانودیوریت و تونالیت تشکیل شده است. گرانودیوریت ها حجم اصلی توده نفوذی را تشکیل داده و واحد کوارتزدیوریت به صورت توده های کوچکی درون این واحد رخنمون دارند. کانی های اصلی این توده شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آلکالی فلدسپار، آمفیبول و مسکویت می باشد. کانی های فرعی غالب نیز شامل آپاتیت، اسفن، زیرکن، تورمالین و گارنت می باشند. در اثر دگرسانی کانی های کلریت، اپیدوت و سرسیت در این توده به وجود آمده است. آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک (mme) نیز در این توده مشاهده می شود. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی، سنگ های این توده در محدوده کالکوآلکالن تا تولئیتی قرار گرفته اند و یک روند تفریق را نشان می دهند. بر اساس مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی این گرانیتوئیدها از نوع iبوده و دارای بیشترین شباهت با گرانیتوئیدهای نوع (acg+kcg) ، هستند. احتمالاً تبلور تفریقی و اختلاط ماگمایی از عوامل تفکیک در آنها بوده است. توده نفوذی ملاطالب با غنی شدگی از عناصر با شعاع یونی بزرگ (lile) همچون th, k, rb و nd و تهی شدگی از عناصر باپتانسیل یونی بالا (hfse) از قبیل ni, sr, nb, zr, ti و v مشخص می شوند. ویژگی های ژئوشیمیایی و ترکیبات کانی شناسی توده نفوذی ملاطالب نشانگر تعلق آن به گرانیتوئیدهای نوع کوهزایی قوس آتشفشانی در یک حاشیه فعال قاره ای است. نتایج ایزوتوپ های پایدار(o & h) بدست آمده از نمونه کانی های جداسازی شده در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد، آب های جوی و هیدروترمال بر این کانی ها تأثیر گذاشته و باعث تهی شدگی غیرعادی در این نمونه ها شده است، به طوری که بر روی دمای تعادل نیز تأثیر گذاشته و باعث دور شدن نمونه ها از خط تعادل شده است.
عبدالحسین رجبی مهین منصوری اصفهانی
امروزه کاهش هزینه ها در انجام پروژه های اجرایی از اهداف تمامی مدیران است. این هدف در اکتشاف کانسار به علت پرهزینه و پرریسک بودن بسیار مهم تر است. یکی از روش های کاهش هزینه، انجام پروژه اکتشافی به صورت پلکانی است که در هر مرحله منطقه پرپتانسیل تر برای بررسی دقیق تر انتخاب می شود. در این پروژه سعی به بررسی برگه 100,000 محلات و معرفی بخشی از منطقه به عنوان ناحیه محتمل تر تشکیل کانسار طلا تیپ کارلین شده است. اطلاعات بکار گرفته شده برای انجام این کار شامل نقشه زمین شناسی 1:100,000 منطقه، تصاویر ماهواره ای استر و همچنین داده های ژئومغناطیس هوایی با فاصله خط پروازی 5/7 کیلومتر می باشند. به منظور رسیدن به نتیجه دقیق تر، از شواهد اکتشافی موجود در معدن طلای اخترچی به عنوان تنها معدن طلا موجود در منطقه موردمطالعه، استفاده شد. با بررسی اطلاعات اکتشافی معدن، مشخص شد کانی سازی طلا در منطقه در ارتباط با گسل های نرمال، توده های نفوذی و آغشتگی اکسیدآهن است. داده ها پس از پردازش، در سامانه اطلاعات مکانی به کمک روش تصمیم گیری تحلیل سلسله مراتبی تلفیق شدند. پس از تلفیق نهایی مساحت حدود 12 درصد منطقه به عنوان مناطق پرپتانسیل معرفی گردید. بعد از بررسی مسیرهای دسترسی و توپوگرافی منطقه معرفی شده نقاطی برای بازدید مشخص گردید. با سرکشی به این نواحی، نقاطی با ویژگیهای کانی سازی کاملاً مشابه با ناحیه کانی سازی شده اخترچی مشخص و به منظور اجرای تلاشهای اکتشافی آتی پیشنهاد گردیدند.
احمدرضا عرفان سید حسن طباطبایی
یکی از غنی ترین ایالت کانسارهای پلی متال در ایران ایالت فلزایی ارومیه – دختر می باشد که تا کنون در آن بیش از چندین نشانه معدنی و کانسار پلی متال رگه ای و پورفیری شناخته شده است. با توجه به ارزش افزوده بالای بهای فلزات مس، طلا، سرب و روی، و نیز افزایش مصرف آنها در بازار، ضرورت پی جویی و اکتشاف این تیپ کانسارها را در این زون مطرح می نماید. محدوده اندیس پلی متال آفتاب رو که در 120 کیلومتری جنوب غرب تهران واقع شده، از جمله نقاطی است که با توجه به کانی شناختی و انواع آلتراسیون ها و شواهد سطحی می تواند یکی از مناطق امید بخش برای تمرکز کانی سازی مس، طلا و روی باشد. در این تحقیق به منظور تعیین کنترل کننده های کانی سازی اندیس احتمالی منطقه آفتاب رو، از نتایج مطالعات زمین شناسی، کانی شناسی، مدل سازی معکوس داده های ژئوفیزیکی، آنالیز آماری داده های لیتوژئوشیمیایی سطحی و تلفیق نتایج آن ها با دیگر اطلاعات اکتشافی استفاده گردید. از دیدگاه زمین شناسی روند عمومی واحد های سنگی و گسترش گسل ها و آلتراسیون های منطقه مورد مطالعه، همان ساختار زون ارومیه - دختر (شمال غربی - جنوب شرقی) می باشد. تلفیق مطالعات زمین شناسی، کانی شناسی و نیز داده های ژئوشیمیایی در منطقه مورد مطالعه، به حضور هاله های آلتراسیون سیلیسی - برشی، اکسیدهای آهن، پروپیلیتیک و سریزیت اشاره دارد. با استفاده از مطالعات کانی شناسی، کانه های مگنتیت، اسپیکولاریت، مالاکیت و طلا به عنوان کانه های فلزی شناسایی شدند و ماده ی معدنی اکثراً در ارتباط با توده های سیلیسی می باشند درقسمت مطالعات ژئوالکتریکی، با استفاده از نتایج حاصل از داده های خام و پردازش شده ژئوفیزیکی (مدل سازی معکوس شارژپذیری و هدایت الکتریکی) پروفیل های p1، p2، p3، p4، p5، p6، p7، p8، p9، d01 و d02، شارژپذیری پروفیل های p1، p2، p3، d01 و p8 با وسعت و شدت آنومالی پروفیل های تک عنصره ترانشه های t3، t4، t18 و t12 مطابقت دارد. تجزیه و تحلیل آماری داده های خام ژئوشیمیایی عناصر مس، طلا و روی، نشان می دهد که توزیع عناصر به لاگ نرمال تمایل داشته و در نمونه برداری های سطحی دامنه تغییرات عیار طلا در نمونه های کانی سازی شده از 7/0 - 003/0ppm ، مس از 7/1 - 006/0 درصد و در مورد آهن از 14 - 3 درصد، و در نمونه برداری های عمقی از ترانشه ها، دامنه تغییرات مس از ppm 14 تا 4/0 درصد، طلا از 520 – 5/2 ppb، آهن از 8/13 - 4/1 درصد، و روی از 657 - 35 ppm در منطقه می باشد. با استفاده از نتایج حاصل از داده های خام و پردازش شده ژئوفیزیکی (مدل سازی معکوس شارژپذیری و هدایت الکتریکی) و ژئوشیمیایی (آنالیز آماری داده ها)، دو زون کانی سازی طلا - مس و مس - روی - آهن در منطقه تشخیص داده شد. همچنین با توجه به وجود توده ماگمایی در منطقه، شرایط اکسیداسیون، آلتراسیون های پروپیلیتیک در تشکیل کلریت، وجود اکسید آهن از نوع اسپیکولاریت، ضریب همبستگی و نحوه ته نشست مواد، محتمل ترین تیپ کانی سازی در منطقه مس - طلای پلی متال از نوع (iocg) را نشان می دهد.
علی اثنی عشری مهین منصوری اصفهانی
فعالیت های اکتشافی، اغلب کارشناس را با حجم زیادی از داده ها با ماهیت متفاوت همچون داده های زمین شناسی، ژئوشیمیایی، ژئوفیزیکی، دورسنجی و ... روبه رو می سازد. در روش های سنتی هر یک از مجموعه اطلاعات یادشده به طور جداگانه تحلیل و تفسیر می شدند؛ اما امروزه با استفاده از روش های تلفیق اطلاعات، می توان بررسیهای اکتشافی را به صورت یکجا و توأماً بر روی تمامی داده های در دسترس از منطقه مورد مطالعه انجام داد. بدیهی است نتایجی که با در نظر گرفتن کلیه داده ها و ارتباط بین آنها به دست می آید، دارای دقت و اطمینان بیشتری است. کاربرد تلفیق اطلاعات اکتشافی عمدتاً در بررسیهای شناسایی و در مقیاس ناحیه ای برای تعیین مناطق امیدبخش کانی سازی هدف به منظور تمرکز فعالیت های اکتشافی بعدی است و اصولاً کمتر از این روشها در مقیاس تفصیلی و تعیین مثلاً نقاط حفاری استفاده میشود. در این پایان نامه، اطلاعات اکتشافی سطحی محدوده برگه 1:100,000 خنداب واقع در غرب استان مرکزی به منظور تعیین مناطق دارای پتانسیل بالای کانی سازی فلزات پایه با استفاده از روش منطق فازی دانش محور تلفیق شده اند. اطلاعات سطحی شامل نقشه های واحدهای سنگی، ژئوفیزیک به شکل داده های مغناطیس سنجی هوابرد با فواصل ایستگاهی 5/7 کیلومتر (پس از اعمال فیلتر کاهش به قطب میدان مغناطیسی)، آلتراسیون های محتمل در ارتباط با کانی سازی هدف و عوارض ساختمانی (گسلها) بوده است. پس از تهیه نقشه های پایه و تعیین لایه های اطلاعاتی مورد نیاز برای مرحله تلفیق، وزن دهی به لایه های اطلاعاتی و تعیین کلاس های موجود در آنها با توجه به میزان اهمیت و ارتباط آنها با مدل مفهومی کانی سازی تیپ می سی سی پی در منطقه انجام شد. سپس شبکه استنتاجی تلفیقی، بر اساس لایه های اطلاعاتی موجود و مدل توصیفی کانسار مورد بررسی، طراحی گردید. با اعمال این شبکه بر روی لایه های اطلاعاتی، مدل تلفیقی سطحی که بیانگر میزان مطلوبیّت مرتبط با کانی سازی است ارائه گردید. در مرحله بعد، صحت نقاط پرپتانسیل معرفی شده در مقیاس صحرایی به کمک نمونه برداری و مطالعات میکروسکوپی کانی های فلزی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت و ضمن مشخص کردن مرز نواحی پرپتانسیل از نظر استعداد کانی سازی، مساحتی در حدود 190 کیلومترمربع به عنوان محدوده پرپتانسیل تأیید شده از دیدگاه صحرایی، به منظور بررسیهای نیمه تفصیلی پیشنهاد گردید.
احسان غضنفری حسن طباطبایی
معدن طلای موته که در 160 کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان واقع شده، یکی از مهمترین معادن طلای کشور می باشد که در زون سنندج – سیرجان قرار گرفته است. در تحقیق پیش رو ورقه یکصد هزار دلیجان از لحاظ وجود کانه زائی طلا مورد ارزیابی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق رسیدن به نقاطی بوده است که از لحاظ ویژگی های سنگ شناسی، ساختاری و آلتراسیون، مشابه معدن طلای موته باشد و به عنوان پتانسیل جدید معرفی گردند. جهت نیل به این هدف ابتدا با تهیه نمودن تصاویر استر منطقه، آلتراسیون های مهم در منطقه بررسی و مشخص گردید. جهت رسیدن به این نتایج از روش هایی همچون نسبت باندی(br)، ترکیبات رنگی(rgb)، آنالیز مولفه اصلی(pca)، کمینه سازی مقید انرژی(cem)، کمترین مربعات رگرسیون شده (ls-fit)، جداسازی طیفی خطی ( lsu)، نقشه برداری زاویه طیفی (sam) و فیلتر انطباق (mf) استفاده شد. روش cem نسبت به بقیه روش ها عملکرد بهتری در شناسایی آلتراسیون ها نشان داد. پس از طی مراحل پردازش تصاویر ماهواره ای، سه نوع آلتراسیون به عنوان عضوهای پایانی انتخاب شدند. کانی مسکویت به عنوان نماینده دگرسانی فیلیک، کانی کائولینیت به عنوان نماینده دگرسانی آرژیلیک و کانی گوئتیت به عنوان نماینده اکسید آهن در منطقه انتخاب شدند. همچنین با اعمال فیلترهای جهت دار در جهات مختلف، گسل های موجود در منطقه شناسایی شدند که گسل های اصلی منطقه دارای راستای شمال شرقی- جنوب غربی می باشند. جهت بررسی منطقه از لحاظ زمین شناسی و سنگ- شناسی، نقشه زمین شناسی 1:250000 گلپایگان تهیه شد و اطلاعات ورقه یکصدهزار دلیجان از آن نقشه استخراج گردید. در ادامه، داده های ژئومغناطیس هوابرد منطقه تهیه گردید. جهت استفاده از داده های ژئومغناطیس، تصحیح برگردان به قطب(rtp) بر روی این داده ها صورت پذیرفت. پس از آماده سازی لایه آلتراسیون، گسل، زمین شناسی و ژئوفیزیک، جهت تلفیق این لایه ها از روش منطق فازی استفاده نمودیم. این کار در محیط gis صورت پذیرفت و در نهایت نقشه پتانسیل کانه زائی طلا در ورقه یکصدهزار دلیجان تهیه گردید. در این نقشه مناطقی در شمال شرق و جنوب غرب ورقه یکصد هزار دلیجان به عنوان مناطق امیدبخش معرفی شده اند که کانسارهای 9 گانه موته نیز در همین راستا واقع گردیده اند. در واقع مناطق شناسایی شده و اندیس های طلای موته یک روند شمال شرقی جنوب غربی دنبال کرده اند که هم راستا با گسل های اصلی منطقه می باشد.