نام پژوهشگر: مرتضی حاج حسینی
مژگان گلزار اصفهانی یوسف شاقول
فریدریک دانیل ارنست شلایرماخر(1834-1768)، یکی از برجسته-ترین فلاسفه و الهی دانانی است که به خاطر تلاش اثر گذارش بر الهیات جدید، بعد از عصر روشنگری، معروف است. وی نه تنها، فیلسوف، بلکه همچنین، یک الهی دان به نام نیز بود. بیشتر آثار فلسفی او راجع به فلسفه دین بود و به خاطر تأثیر ژرفی که بر اندیشه ی مسیحی بعد از دوران خود گذاشت، «پدر الهیات پروتستان جدید» نامیده شد. شلایرماخر، مولفه های اصلی مسیحیت را در کتاب «درباره ی دین»، خطاب به تحقیرکنندگان فرهیخته ی دین، دوباره تفسیر می کند. پروسه ای را که در این کتاب پیش می گیرد، در واقع نجات دین از تحقیر و اهانت روشنگری و مخصوصاً شکاکان رمانتیسیسم که تحقیرکنندگان فرهیخته ی دین می باشند، است. او در این کتاب، منکر آن است که دین را بتوان یکی از صور معرفت دانست یا مبتنی بر متافیزیک و یا علم قرار داد. او نیز در کتاب دیگر خود به نام «ایمان مسیحی»، مهمترین مولفه های دینی را به شیوه ای دقیق تر و جزئی تر توضیح داده است. در این رساله تلاش بر آن است که نگاهی عمیق و در عین حال منصفانه به اندیشه فلسفی و دینی او داشته باشیم؛ ما می خواهیم با تمرکز بر دو اثر مهم شلایرماخر، «درباره ی دین» و «ایمان مسیحی» به تفسیر اندیشه ی دینی او بپردازیم.
کرامت رحمانی قورتانی مرتضی حاج حسینی
رساله ی پیش رو بر اساس دو فضای «رساله فلسفی- منطقی» (به عنوان نماینده آرای اولیه ویتگنشتاین) و «پژوهش های فلسفی» (به عنوان نماینده آثار متأخر ویتگنشتاین) صورت بندی شده است. از اینرو کوشش شده است تا در دو فضای مذکور مبانی فلسفی مرتبط با ارزشهای اخلاقی و دینی در دو فصلِ مجزا بررسی گردد، همچنین در این رساله با توجه به این که مباحث دینی در ملاحظات ویتگنشتاین ذیلِ ارزشهای اخلاقی مطرح گردیده یک فصل را به دیدگاه دینی ویتگنشتاین اختصاص داده ایم. بنابر نظر ویتگنشتاین، کاربر زبانی مجاز نیست در باب ارزش های اخلاقی سخن بگوید، چراکه به باور وی در درون جهان ارزشی وجود ندارد. بنابراین، واژگان و جملات کاربر زبانی در باب امور ارزشی نمی توانند افاده معنا کنند. از این رو مسئله ی محوری این رساله این است که از یک طرف ارزش های اخلاقی معنا دهنده زندگی اند و از طرف دیگر به لحاظ وجودی نمی توان آنها را با استدلال فلسفی توجیه کرد. بنابراین در فصل پایانی این رساله نشان خواهیم داد که نگرش ویتگنشتاین درباره ارزش های اخلاقی با دو رویکرد متفاوت نسبت به زبان در هر دو دوره حیات فکری اش، تلاش مستمری است در جهت پل زدن روش زبانی به تفکر فلسفی اش، در این راستا نگارنده در صدد نیست که اندیشه اخلاقی ویتگنشتاین را یک اندیشه نظام مند جلوه دهد.
سارا عیدی زاده شوشتری مرتضی حاج حسینی
نظر فرگه بر این است که عدد و تعریف آن مربوط به حوزه تحلیل زبانی و منطقی است، و برای پرسش از ماهیت عدد باید اینگونه ذهن را به چالش کشید که « عدد به چه چیزی نسبت داده می شود؟». وی در پاسخ به این پرسش، از «مفهوم» نام می برد، که عدد به یک «مفهوم» نسبت داده می شود، اما نه مفهوم به مثابه واژه ای انتزاعی. وی در خصوص صدق، آن را امری مربوط به قلمرو «عینیت» می داند، یعنی آنجا که صدق نه فیزیکی است و نه روانشناختی و ذهنی، عینیت قلمرو سومی است که جایگاه صدق در آن قلمرو قرار دارد.
مجتبی جلیلی مقدم محمدعلی اژه ای
ویتگنشتاین یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان معاصر است که در دو دوره ی تفکر خویش به زبان پرداخته است. او در تفکر متأخر خویش نگاه بدیعی به زبان داشته و سخن از «بازی های زبانی» به میان می آورد که موضوع این رساله است. چنین دیدگاهی مباحث فراوانی را در پیرامون خود دارد و هم چنین لوازم و نتایج بسیاری را به دنبال می آورد؛ در این رساله در پی آنیم تا با امعان نظر بر اندیشه ی ویتگنشتاین متأخر، به ارائه ی سیری منطقی و تشریح و وضوح بخشیدن به دیدگاه او درباره ی زبان و هم چنین به لوازم و نتایج این دیدگاه در حوزه های مختلف بپردازیم. در این راستا ابتدا به ویتگنشتاین متقدم اشاره ای داشته و سپس به ویتگنشتاین متأخر پرداخته و سعی شده تا دیدگاه وی که آن را می توان در مفهوم موجز «بازی زبانی» خلاصه کرد، به زبانی ساده و روشن ارائه شود؛ در این راه به مفاهیمی چون شباهت خانوادگی، صورت زندگی، قواعد و... پرداخته شده است سپس به گسست ها و پیوندهای دو دوره ی اندیشه ویتگنشتاین می پردازیم تا در این مقایسه درک بهتری از اندیشه ی متأخر وی انجام پذیرد. و سرانجام به لوازم و نتایج دیدگاه ویتگنشتاین متأخر و چگونگیِ حصول آن ها پرداخته شده است؛ به عبارت دیگر سعی بر آن بوده که به لوازم و نتایج دیدگاه ویتگنشتاین متأخر در حوزه های مختلف از قبیل معنا، اخلاق، زیبایی شناسی، دین، جایگاه، وظیفه و کارکرد و نیز روش فلسفه و هم چنین مباحث شورانگیز دیگری همانند بحث زبان آرمانی و ایده آل و امکان یا عدم امکان زبان خصوصی و از سویی نیز به بحث امکان شک مطلق پرداخته شود. واژگان کلیدی: ویتگنشتاین، زبان، بازی زبانی، قواعد، صورت زندگی، شباهت خانوادگی، روش توصیفی
سمیرا محمدی نصیری محمد علی اژه ای
چکیده طرح نقدهای کواین در طول شصت سال اخیر باعث شده که در ضمن تلاش افراد برای پاسخگویی به آنها، بسیاری از مطالب مربوط به این حوزه به صورتی دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد و زوایای تاریک بحث روشن شود. در طول تاریخ تفکر بسیار شاهد بوده ایم که مطالب خام زیر فشار نقدهای قوی بسیارپخته تر و روشن تر شده اند. نقد کواین هم از جمله این موارد است. کواین متن های موجه را از متن های معنایی قلمداد می کند و مدعی است متن های معنایی شفافیت ارجاعی ندارند، به علاوه او از یک سو سنگ بنای مطق محمولات را مصداقی بودن می داند، و از سوی دیگر، مدعی است که زبان منطق موجهات معنایی است. در مقابل کواین افرادی با رویکردی مصداقی به دفاع از منطق موجهات و انتقاد از نظرات کواین و پاسخ به مسائل او در منطق موجهات پرداخته اند. در بین این افراد، کریپکی تقریری مقبول ازدلالت شناسی منطق موجهات براساس مفهوم محوری «جهان های ممکن» و « رابطه ی دسترس پذیری» ارائه داد و با این کار،اساسی ترین اشکال کواین به منطق موجهات یعنی مصداقی بودن زبان منطق موجهات را رفع کرد. کواین با اصلاحاتی که کریپکی در دلالت شناسی منطق موجهات انجام داد، در نهایت پذیرفت که شرط مصداقی بودن زبان منطق موجهات گزاره ای، تأمین شده است؛ اما پذیرش دلالت شناسی کریپکی در منطق موجهات محمولی مستلزم «پذیرش ذات باوری» است. در دفاع از منطق موجهات محمولی، دو گروه مقابل کواین قرار گرفته اند: گروه اول با دلایلی اقامه می کنند که منطق موجهات به ذات باوری نمی انجامد، و یا با تغییراتی که در دلالت شناسی و نظام اصل موضوعی منطق موجهات می دهند، اساساً مسئله ی ذات باوری را منحل می کنند تا منطق موجهات به ذات باوری نینجامد. پارسونز از جمله افرادی است که با ارائه ی دلایل مدعی است منطق موجهات به ذات باوری نمی انجامد.کریپکی در دلالت شناسی دوم خود، با تغییراتی که در دلالت شناسی اول خود داد، مسئله ی ذات باوری را منحل کرد. گروه دوم افرادی مانند فولسدال و پلانتینگا هستند که با دفاع از ذات باوری، از منطق موجهاتی که به ذات باوری می انجامد، دفاع می کنند. به عبارت دیگر، در حوزه ی منطق های مصداقی، مخالفان کواین دو گروه هستند؛ مدافعان منطق موجهات غیر ذات باور و مدافعان منطق موجهات ذات باور. این پزوهش به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع و مقالات موجود به بررسی ذات باوری در منطق موجهات پرداخته و نقد منطقدانی به نام کواین را به این نوع ذات باوری مورد بررسی قرار می دهد. کلید وازه ها: منطق موجهات، شفافیت ارجاعی، مصداقی، معنایی، ذات باوری، جهان ممکن.
آسیه صفاری فتحعلی اکبری
برای روشن شدن این مسئله پایان نامه در قالب 6فصل جمع آوری شده که سعی شده است از خلال بحث های مطرح شده ی فارابی آشکار کنیم که آیا حقیقتا چنانچه که خود معتقد به جب است، در حقیقت و واقع اینگونه است که براساس بررسی انسان شناسانه-هستی شناسانه و مدنی می توان نتیجه گرفت که وی به نوعی معتقد به امربین الامرین است.
مهدی ملکوتی خواه مرتضی حاج حسینی
در این پزوهش اهداف اصلی و فرعی به شرح ذیل می باشد: الف) هدف اصلی: - بررسی دیدگاه کانت در مورد قضایای علم حساب ، منطق و هندسه -بررسی دیدگاه فرگه در مورد قضایای علم حساب ، منطق و هندسه -تحلیل و مقایسه دیدگاه دو فیلسوف با یکدیگر ب) اهداف فرعی: - بررسی نظریات کانت راجع به تعریف انواع قضایا - بررسی نظریات فرگه راجع به تعریف انواع قضایا در این پژوهش روش تحقیق به صورت ذیل است: جستجوی منابع کتابخانه ای و میدانی – مطالعه منابع – یادداشت برداری – طبقه بندی مطالب – تجزیه ، مقایسه و تحلیل – نتیجه گیری در این پژوهش از ترکیبی از شیوه اسنادی – کتابخانه ای از ره آورد فیلسوفان و نویسندگان استفاده شده است. و با تحقیق میدانی از تجربیات برخی از صاحب نظران بهره برده می شود . و سپس به یاری روشی تحلیلی ، منابع یافته شده مورد تجزیه و تحلیل واقع می شوند . کانت معتقد بود که قضایای ریاضی نمونه ای از احکام تالیفی پیشینی هستند .چون علاوه بر معانی نمادهایی که در آنها به کار رفته است ، اطلاعات دیگری نیز عرضه می کنند که مانند حقایق منطقی توخالی نیستند و پیشینی هستند زیرا ازضرورت وکلیتی برخوردارند که احکام پسینی (که عموما تعمیم های تجربی ناشی از حدسی استقرایی هستند)فاقد آنند. به عقیده کانت صحت احکام تالیفی پیشینی به وسیله شهود حاصل میشود . او می گوید حساب بر شهود ما از زمان و هندسه بر شهود ما از فضا (وزمان)مبتنی است . عدد استعداد فکر است برای شمردن مکرر در مکرر و اشیاء هندسی استعداد فکرند در ساختن اشکال فضایی در مخیله . قضایای (اساسی) در حساب و هندسه تالیفی پیشینی هستند و ذهن با وضع آن ها فقط در کار داخلی خود بصیرت می یابد نه در یک حقیقت جزمی خارج از ذهن . فرگه بواسطه برداشتی متفلوت از شهود بر مبنای اینکه او شهود را فقط مرتبط به یکی از منابع شناخت بشری از دیدگاه خود یعنی منبع هندسی می دانست در مورد هندسه با کانت هم نظر بود وآن را از نوع احکام تالیفی پیشینی می دانست اما در مورد حساب با کانت هم نظر نبود و قائل به این نظر بود که حساب قابل تحویل به منطق است و قضایای حساب می توانند از اصول موضوعه ی کاملا منطقی مشتق شوند. چون او منطق را منبع دیگری از شناخت بشری می داند او اصول موضوعه ی پئانو در ریاضیات را به اصول منطقی باز می گرداند. فرگه معتقد بود اصول منطقی بدیهی اند ، به طوری که اگر بتوان نشان داد که قوانین حساب بتوانند از این اصول مشتق شوند ، نشان داده شده است که آن قوانین از نظر معرفت شناختی موثق اند و همراه با[منطق] از نادرستی مصونیت یافته اند .
رضا تقی زاده نایینی مرتضی حاج حسینی
- بررسی وجود محمولی در منطق آزاد و نتایج منطقی و فلسفی آن. - بررسی مبانی منطق آزاد در باب پذیرش محمول وجود؛ - بررسی نظریات جدید درباره وجود و محمول واقع شدن آن؛ - بررسی نظریات فلاسفه اسلامی و غربی در باب وجود محمولی.
اصغر فتحی علی کرباسی زاده
چکیده فلسفه ی معاصر شامل چندین جریان است . رایج ترین تقسیم بندی در فلسفه ی معاصر بدین شرح می باشد ، که در یک سو فلسفه ی تحلیل زبان انگلیسی است و در سوی دیگر فلسفه اروپایی زبان آلمانی و فرانسوی است که به متفکرانی مثل نیچه و هایدگر مربوط می شود . در قرن بیستم فلسفه ی غرب هم در وجه تحلیلی اش و هم در وجه اروپایی اش دچار چرخش شد که تحت عنوان "چرخش زبانی " معروف شده است . و این جریان از متافیزیک و نظام سازی فلسفی فاصله گرفت و به سمت زبان قدم برداشت ، لذا این پژوهش بر آن است که این چرخش از نیچه آغاز شد و روز به روز بر این آگاهی افزوده شد که همه ی پرسش ها چه فلسفی و چه غیر فلسفی در نهایت با نحوه ی بیان در زبان پیوند تنگاتنگی دارند و این فرآیند بعدها در فرگه و فیلسوفان تحلیلی به شکل جدی تر دنبال شد . از اینرو نیچه با فلاسفه ی تحلیلی دغدغه های مشترکی می تواند داشته باشد از جمله : دعوت فیلسوف به فراروی از مسائل فلسفی به شیوه تحلیل زبانی ، مسئله باز ارزش گذاری ارزش ها در نیچه و معانی زندگی در فلاسفه ی تحلیلی و ...... البته همان طور که از عنوان این رساله مشخص است نیچه نقدهای جدی به فلاسفه ی تحلیلی وارد کرده است از جمله : وی معتقد است که فیلسوف نباید به تحلیل زبان صرف در بر خورد با مسائل و مشکلات فلسفی خود را محدود سازد ، در واقع تحلیل زبان برای وی یک مقدمه است برای یورش بردن به مسائل دیگر فلسفی . همچنین وی این دیدگاه فلاسفه ی تحلیلی به خصوص ـ افرادی مثل - ویتگنشتاین را نقد می کند که این فلاسفه مسائل را با یک تحلیل زبانی از قبل به عنوان پیش فرض خود در نظر می گرفتند و با این دید به مسائل توجه می کردند . ازاینرو نیچه با توجه به این دلایل می تواند هم پیشرو فلسفه ی تحلیلی و هم منتقد آن باشد . کلید واژه ها : نیچه ، فلاسفه ی تحلیلی ، زبان ، پیشرو ، منتقد .
معصومه امام وردی مرتضی حاج حسینی
ابتدا با عنوان "مقدمات قضایای ناتمامیت گودل" ، تعاریفی از بیان پذیری ، نمایش پذیری ، محاسبه پذیری ، توابع بازگشتی اولیه ، توابع بازگشتی ، تابع مشخصه و چند تابع مهم دیگر که در اثبات لم نقطه ثابت مورد نیاز است ، ارائه خواهد شد . سپس با بررسی این توابع ، هم ارزی رابطه بین بازگشتی و بیان پذیری مطرح می شود . در فصل اول ،اصول موضوعه دستگاه های نظریه صوری اعداد حساب و نظریه مجموعه ها ، معرفی ؛ وتلاش های گودل در مورد اصل انتخاب و فرض پیوستار ، بیان خواهد شد . در فصل های بعدی ، اثبات قضایای اول و دوم گودل به کمک توابع بازگشتی و تعبیر بین نظریه ها ، نشان داده می شود . این که دستگاه حساب اعداد طبیعی و نظریه مجموعه ها ، تمام نیستند و سازگاری خودشان را در درون دستگاه خودشان نمی توانند اثبات کنند . ناتمامیت دستگاه n نیز به کمک قضیه تعریف ناپذیری تارسکی هم اثبات شده . در پایان ، برخی نتایج فلسفی قضایای ناتمامیت گودل در فلسفه های مضاف ( منطق گرایی ، ریاضی ، ذهن و .. ) ، مادی گری ، پوزیتیویسم ، فیزیک و متافیزیک بیان شده است .
سها شیروانی مرتضی حاج حسینی
زبان ریاضی می تواند رفتار یک سیستم فیزیکی را در قالب نظریه هایی مانند مکانیک نیوتن یا مکانیک کوانتوم توصیف کند، عبارات ریاضی مربوط به نظریه، گزاره هایی حامل اطلاعاتی راجع به ماهیات و سیستمهای مرتبط با آن نظریه هستند. این عبارات ساختاری جبریرا نشان می دهند و متناظر با روابط جبری بین عبارات ریاضی، روابط منطقی بین گزاره ها وجود دارد، یعنی بین گزاره هایی که با توجه به نظریه، سیستمی را توصیف می کنند. حال ساختار ریاضی حاکم بر فیزیک نیوتن، جبری از مجموعه هاست و در واقع جبری بولیستو روابط منطقی آن دقیقاً روابط منطق کلاسیک می باشد. اما در مکانیک کوانتوم ساختار جبری، بولی نیست و منطق سازگار با آن منطقی متفاوت و غیرکلاسیک است که آنرا با نام "منطق کوانتوم" می شناسند. در سال 1936بیرکهوف و فون نویمان در مقال? "منطق مکانیک کوانتوم"، شبکه ای از گزاره ها را در نظر گرفتند.آنها با استفاده از فرمولبندی مکانیک کوانتوم، ساختار جبری حاکم بر منطق کوانتومی را تحت عنوان شبکه های ارتومدولار ارائه کردند، که متفاوت از ساختار جبری منطق کلاسیک می باشد و به تازگی این دیدگاه با رویکردهایی متفاوت راجع به نقش و ویژگیهای منطق کوانتوم، مورد توجه منطق دانان بسیاری قرار گرفته است. در مکانیک کوانتوممتفاوت از مکانیک نیوتن حالت یک سیستم، با یک نقطه در فضای فاز با ابعاد متناهی نشان داده نمی شود، بلکه توسط یک بردار(با ابعاد نامتناهی) در فضای هیلبرت بیان می شود. فضاهای فاز مکانیک نیوتن فضاهای حقیقی هستند، در حالیکه در مکانیک کوانتوم فضاهای فاز، فضاهای مختلطند. جملاتی با فرم x?l (بطوریکه x حالت برداری یک سیستم است و lیک زیرفضا از فضای هیلبرت است) گزاره های کوانتومیهستند، این جملات برای خلاصه کردن اطلاعات ما از نتایج آزمایشهای آن سیستم بکار می روند و منطق کوانتوم روابطی که بین گزاره های کوانتومی یک سیستم فیزیکی معین صادق هستند، را مورد بررسی قرار می دهد. این روابط منطقی با روابط جبری بین زیرفضاهای فضای هیلبرت متناظر هستند. جبراین مجموعه از زیرفضاها، غیر بولی است و مجموع? زیرفضاهای فضای هیلبرت را می توان بعنوان شبکه های ارتومدولار و یا یک جبر بولی جزئی مورد بررسی قرار داد.هر کدام از این ساختارها بعنوان ساختاری مناسب برای جبر گزاره های کوانتومی معرفی شده اند و متناظربا هر یک از این ساختارها، منطقی ارائه شده است. منطق های حاصل از این دو رویکرد، ویژگیهای صوری متفاوتی خواهند داشت، این تحقیق بهمعرفی ساختار نحوی و معنایی منطق کوانتومی و تفاوتهای آن با منطق کلاسیک می پردازد، مباحث معناشناسی این منطق با عنوان تعابیر یک زبان صوری در یک ساختار جبری آمده است؛ یک تعبیر، جملات زبان را بنحو همریخت روی عناصر ساختار جبری می نگارد و با توجه به ساختار معنایی، درستی و تمامیت ضعیف این حسابها اثبات شده است.
ثمینه فولادگر مرتضی حاج حسینی
امامت و صفات آن، همواره از صدر اسلام مورد توجه بوده است و ائمه اطهار به معرفی خود پرداخته اند. اما بعد از غیبت امام زمان سوالاتی جدید در این باره بوجود آمد. یکی از نظراتی که در مورد امامت وجایگاه آن مطرح شده نظریه ی علمای ابرار است. بر مبنای این نظریه ائمه هرگز با پیامبران قابل مقایسه نیستند و معارف دین را صرفاً به شیوه ی اکتسابی از امام قبل دریافت کرده و یا با رأی واجتهاد و استنباط، احکام شرعی را تحصیل کرده اند وهمانند دیگر آدمیان خطا پذیرند. در این مجموعه ضمن بیان نظر علمای شیعه ازقرن سوم تا زمان حاضر وطرح دیدگاه دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی در مورد امامت و جایگاه آن (با تاکید بر دو صفت علم وعصمت امام) به بررسی و نقد نظریه ی علمای ابرار با استفاده ازآیات، روایات و استدلالات عقلی از منظر کلام و فلسفه می پردازیم.
فاطمه قاسم پور مرتضی حاج حسینی
چکیده ندارد.