نام پژوهشگر: ریوف سیدشریفی
فاطمه افلاکی منجیلی عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی اثر هورمون های گیاهی بر روی صفات مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی ارقام مختلف گندم در شرایط شوری، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. عوامل آزمایش شامل سه سطح شوری (شاهد، 5/3 و 7 دسی زیمنس بر متر)، سه سطح هورمون های گیاهی (شاهد، اسید جیبرلیک و اسید آبسیزیک) و سه رقم گندم (گاسکوژن، زاگرس و کوهدشت) بود. نتایج نشان داد که افزایش شدت شوری موجب افزایش میزان خسارت به غشا، درصد پروتئین دانه، میزان پرولین برگ، فلورسانس کلروفیل و فعالیت آنزیم atpase شد. ولی عملکرد تک بوته و هدایت روزنه ای را کاهش داد. محلول پاشی اسید آبسیزیک توانست تا حدودی آثار منفی شوری بر ارقام گندم را بهبود بخشد. با افزایش شوری، محتوای نسبی آب برگ تحت تیمار اسید آبسیزیک، کاهش کمتری را نشان داد و به احتمال زیاد این امر با کاهش هدایت روزنه ای در ارتباط است. درصد خسارت به غشا بر اثر محلول پاشی اسید جیبرلیک کاهش یافت، ولی اسید آبسیزیک با افزایش شوری کاهش خسارت بیشتری را منجر شد. فعالیت آنزیم atpase، با افزایش شوری، افزایش یافت و بیشترین میزان فعالیت این آنزیم در رقم زاگرس با شوری 7 دسی زیمنس بر متر و تیمار اسید آبسیزیک دیده شد. مطالعه همبستگی میان صفات مورد بررسی نشان داد که بیشترین همبستگی مثبت بین پرولین و درصد خسارت به غشا بود.
غلامرضا رحیمی درآباد مرتضی برمکی
به منظور بررسی عملکرد و اجزای عملکرد در کشت مخلوط سیب زمینی و گلرنگ نسبت به کشت خالص بررسی حاضر در سال زراعی 1388 با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی شامل کشت خالص سیب زمینی در تراکم ثابت 6 بوته در مترمربع، کشت خالص گلرنگ با تراکم های 6، 12 و 18 بوته در متر مربع و کشت مخلوط سیب زمینی (در تراکم 6 بوته در مترمربع) با گلرنگ در تراکم های 6، 12، 18 بوته در مترمربع تشکیل می دادند. تجزیه واریانس صفات مربوط به گیاه سیب زمینی در تیمارهای کشت مخلوط و خالص سیب زمینی نشان داد که به جز تعداد ساقه در مترمربع سایر صفات مورد بررسی از جمله: تعداد غده در هر بوته، وزن غده های هر بوته و عملکرد غده ها، تفاوت آماری معنی داری با هم دارند. نتایج تجزیه واریانس صفات مربوط به گلرنگ نیز نشان داد که کلیه صفات مورد بررسی که شامل تعداد طبق دربوته، تعداد دانه در طبق، وزن دانه در طبق و عملکرد دانه از تفاوت آماری معنی داری برخوردارند. به منظور ارزیابی سودمندی کشت مخلوط از شاخص های نسبت برابری زمین (ler) و مجموع ارزش نسبی (rvt) استفاده شد. این شاخص ها نشان دادند که تقریباً در کلیه موارد کشت مخلوط بر کشت های خالص برتری دارد. در این بررسی بالاترین مقادیر ler و rvt به ترتیب با ارزش های 38/1 و 65/1 در کشت مخلوط 12 بوته در متر مربع گلرنگ و تراکم 6 بوته در متر مربع سیب زمینی به دست آمد. نتایج تجزیه واریانس تیمارهای کشت مخلوط و کشت خالص سیب زمینی نشان داد که در هیچ یک از مراحل فنولوژی آن تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مراحل فنولوژی گلرنگ در کشت خالص و مخلوط با سیب زمینی نیز نشان داد که در کلیه مراحل فنولوژی آن به جز مرحله سبزشدن تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. شاخص غالبیت و ضریب ازدحام نسبی در کلیه تیمارهای کشت مخلوط نشان داد که سیب زمینی نسبت به گلرنگ گونه غالب می باشد.
محمدصادق حیدری سیاه خلکی محمد صدقی
به منظور بررسی تأثیر شیوه تقسیط کود نیتروژنه و پرایمینگ بذر با باکتری های محرک رشد pgpr بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی، سرعت و دوره موثر پر شدن دانه گندم، آزمایشی در سال زراعی 1390 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل تقسیط کود نیتروژنه در سه سطح, سطح اول) 3/1 زمان کاشت،3/1پنجه زنی،3/1قبل از گلدهی)؛ سطح دوم (4/1 زمان کاشت، 2/1 پنجه زنی تا ساقه روی، 4/1 زمان گلدهی)؛ سطح سوم (4/1 زمان کاشت، 4/1 زمان سبز شدن، 4/1 ساقه روی، 4/1 زمان گلدهی) به صورت n3, n2, n1و تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد در چهار سطح (عدم پرایمینگ، پرایمینگ بذر با ازتوباکتر کورکوروم استرین 5، سودوموناس استرین 41 و سودوموناس استرین 186) بودند. نتایج نشان داد که تقسیط کود نیتروژنه و باکتری های محرک رشد تأثیر معنی داری بر انتقال مجدد ماده خشک داشت. بیشترین میزان انتقال ماده خشک از کل بوته (2573/0 گرم) در سطح اول تقسیط در حالت عدم تلقیح بذر با باکتری و حداقل آن (0793/0 گرم) در سطح سوم تقسیط کودی و تلقیح با ازتوباکتر برآورد گردید. تمامی پارامترهای پر شدن دانه به طور معنی داری تحت تأثیر سطوح مختلف تقسیط کود نیتروژنه و باکتری های محرک رشد قرار گرفتند. حداکثر وزن دانه و طول دوره موثر پر شدن دانه در سطح اول تقسیط نیتروژن و کاربرد باکتری های محرک رشد ازتوباکتر برآورد گردید. مقایسه میانگین ها نشان داد که با کاربرد سطح اول تقسیط کود نیتروژن و پرایمینگ بذر با باکتری های محرک رشد عملکرد تک بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن صد دانه، ارتفاع بوته، طول سنبله، حجم و وزن خشک ریشه و درصد پروتئین افزایش یافت. بررسی روند تجمع ماده خشک کل در تمامی ترکیب های تیماری نشان داد که تا 40 روز پس از کاشت با سرعت کم و پس از آن تا 70 روز با سرعت زیادی افزایش یافت. از 80 روز پس از کاشت تا مرحله رسیدگی به واسطه افزایش پیری برگ ها کاهش یافت. پرایمینگ بذر با باکتری های محرک رشد سبب افزایش کارایی مصرف نیتروژن نسبت به عدم پرایمینگ بذر گردید. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن (1/1 گرم بر گرم) به سطح اول تقسیط کودی و کمترین آن (95/. گرم بر گرم) به سطح سوم تقسیط کودی تعلق داشت. در بین سطوح مختلف پرایمینگ بذر با باکتری ها، ازتوباکتر بیشترین کارایی را به خود اختصاص داد. بنابراین می توان پیشنهاد نمود که به منظور افزایش عملکرد تک بوته، سرعت و دوره موثر پر شدن باید پرایمینگ بذر گندم با ازتوباکتر در سطح اول تقسیط کودی (3/1 زمان کاشت،3/1پنجه زنی،3/1 قبل از گلدهی) به کار برده شود
سپیده عباس پور ریوف سیدشریفی
به منظور بررسی تاثیر مقادیر کود نیتروژن و پرایمینگ بذر با باکتری های محرک رشد گیاه بر عملکرد و برخی خصوصیات زراعی تریتیکاله، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 انجام گردید. تیمارها شامل مقادیر کود نیتروژنه در چهار سطح (صفر، 80، 160و 240 کیلوگرم در هکتار) از منبع اوره و پرایمینگ بذر با باکتری های محرک رشد در چهار سطح (پرایمینگ بذر با باکتری آزوسپیریلوم لیپوفروم استرین of، باکتری سودوموناس سویه 41، باکتری سودوموناس سویه 9 و عدم پرایمینگ بذر به عنوان شاهد) بود. نتایج نشان داد که پرایمینگ بذر با باکتری های محرک رشد و مقادیر کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر عملکرد تک بوته، تعداد دانه در سنبله، طول سنبله، وزن صددانه، شاخص برداشت، نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی، درصد پروتئین دانه و دیگر صفات مورد بررسی داشت. مقایسه میانگین اثر ترکیب تیماری نشان داد که عملکرد دانه در پرایمینگ بذر با آزوسپیریلوم لیپوفروم در مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیش تر از کاربرد 240 کیلوگرم کود نیتروژنه در حالت عدم تلقیح بذر با باکتری بود. کارایی مصرف کود، در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر مقادیر مختلف کود نیتروژنه، باکتری های محرک رشد و اثر ترکیب تیماری این دو عامل قرار گرفت. بالاترین میزان آن در ترکیب تیماری80n × تلقیح بذر با باکتری آزوسپیریلوم لیپوفروم به دست آمد. سرعت و طول دوره موثر پر شدن دانه نیز به طور معنی داری تحت تأثیر مقادیر کود نیتروژنه و تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد قرار گرفتند. حداکثر وزن دانه و طول دوره موثر پر شدن دانه در سطوح کودی160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد برآورد گردید. بررسی روند انباشت ماده خشک نشان داد که تا 25 روز بعد از کاشت در تمامی ترکیب های تیماری روند انباشت ماده خشک مشابه بود. از 25 روز بعد ازکاشت تا 75 روز با سرعت زیادی افزایش یافت. از 75 روز بعد از کاشت تا زمان رسیدگی کاهش یافت. به نظر می رسد که افزایش رقابت برای نور و دیگر منابع، سایه اندازی و پیری برخی برگ ها دلیل این امر باشد. روند مشابهی نیز در سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی بدست آمد. نتایج نشان داد که سطوح مختلف کود نیتروژنه و باکتری های محرک رشد تأثیر معنی داری بر انتقال مجدد ماده خشک داشت. بیش ترین میزان انتقال ماده خشک در حالت عدم مصرف نیتروژن و عدم تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد و کمترین آن در بالاترین مقدار کود نیتروژنه و تلقیح بذر با ازوسپریلوم مشاهده گردید. افزایش نیتروژن و کاربرد باکتری های محرک رشد منجر به کاهش فیلوکرون ( فاصله زمانی بین ظهور دو برگ متوالی) شد ولی روند عکسی در سرعت ظهور برگ مشاهده شد. بنابراین به نظر می رسد به منظور افزایش عملکرد دانه و دیگر خصوصیات زراعی، پرایمینگ بذر تریتیکاله با باکتری آزوسپریلوم در160 کیلوگرم کود نیتروژنه در هکتار به کار برده شود.
سمانه حسنی درزم ریوف سیدشریفی
به منظور بررسی تاثیر زمان مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد گیاه بر عملکرد و برخی خصوصیات مورفوفیزیولوژیک جو ، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 انجام گردید. تیمار ها شامل زمان های مصرف کود در سه سطح شامل t1 (3/1 در زمان کاشت + 3/1 در مرحله ساقه روی + 3/1 قبل از سنبله دهی)، t2(4/1 به هنگام کاشت + 2/1 زمان پنجه زنی و ساقه روی + 4/1 قبل از سنبله دهی) ، t3 (4/1 به هنگام کاشت + 4/1 پنجه زنی + 4/1 ساقه روی + 4/1 سنبله دهی) و تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد در پنج سطح شامل عدم تلقیح به عنوان شاهد، تلقیح بذر با ازتوباکترکورکوروم سویه 5، آزوسپریلوم لیپوفروم سویه of، سودوموناس پوتیدا سویه های41 و 4 بود. بیشترین انتقال مجدد ماده خشک در ترکیب تیماری زمان دوم مصرف کود نیتروژنه و عدم تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد و کمترین آن در زمان سوم مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با ازتوباکتر بدست آمد. سرعت و طول دوره موثر پرشدن دانه نیز به طور معنی داری تحت تاثیر زمان مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد قرار گرفتند. حداکثر وزن دانه و طول دوره موثر پرشدن دانه در زمان دوم مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با ازتوباکتر بدست آمد. بررسی روند تجمع ماده خشک نشان داد که تا 25 روز پس از کاشت در تمامی ترکیب های تیماری روند انباشت ماده خشک مشابه بود. از 25 تا 85 روز بعد از کاشت با سرعت زیادی افزایش یافت. از 85 روز بعد از کاشت تا زمان برداشت بدلیل سایه اندازی، افزایش رقابت برای نور و پیری برگها کاهش یافت. زمان مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد تاثیر معنی داری بر کارایی مصرف کود نیتروژنه، عملکرد دانه، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن صد دانه و سایرصفات مورد مطالعه داشت. مقایسه میانگین ها نشان داد که حداکثر کارایی مصرف کود، عملکرد و اجزای عملکرد دانه در ترکیب تیماری زمان دوم مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با ازتوباکتر دست آمد. به نظر می رسد به منظور بهبود عملکرد، کارایی مصرف کود، سرعت و دوره موثر پر شدن دانه جو در شرایط اقلیمی اردبیل می توان تلقیح بذر را با ازتوباکتر در زمان مصرف کود به صورت 4/1 به هنگام کاشت + 2/1 زمان پنجه زنی و ساقه روی + 4/1 قبل از سنبله دهی پیشنهاد نمود.
نسیم حسن زاده ریوف سیدشریفی
به منظور بررسی تاثیر تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد و تقسیط کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد، کارآیی مصرف نیتروژن، روند پر شدن دانه، انتقال ماده خشک و شاخص های رشدی تریتیکاله، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی (rcbd) با سه تکرار در سال 1391 در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. فاکتورهای موردبررسی شامل تقسیط کودنیتروژنه در4سطح به صورت(2/1 درزمان کاشت + 2/1 درمرحله ساقه روی)،(3/1درزمان کاشت + 3/1 درمرحله ساقه روی+ 3/1قبل از ظهور سنبله)،(4/1درزمان کاشت + 2/1 درمرحله ساقه روی + 4/1 درمرحله سنبله دهی)و(4/1 درزمان کاشت + 4/1 درمرحله پنجه دهی+ 4/1 درمرحله ساقه روی + 4/1درمرحله سنبله دهی)به صورت t1، t2، t3 و t4 به همراه تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد در چهار سطح (عدم تلقیح بذر، تلقیح بذر با ازتوباکتر کروکوکوم استرین 5 ،آزوسپریلیوم لیپوفروم استرین of و سودوموناس پوتیدا استرین4) به صورت b0، b1، b2 و b3بودند. نتایج نشان داد که اثر تلقیح بذر با باکتری و تقسیط کود نیتروژن بر تمام صفات مورد بررسی معنی دار بدست آمد. بیشترین وزن دانه و سرعت پرشدن دانه در ترکیب تیماری تلقیح بذر با باکتری های محرک رشد در سطح دوم تقسیط کودی بدست آمد. سطح دوم تقسیط در تلقیح بذر با ازتوباکتر بیشترین کارآیی مصرف نیتروژن را به خود اختصاص داد. در حالیکه کمترین میزان انتقال ماده خشک از کل اندام هوایی و ساقه و سهم فرآیند انتقال در عملکرد دانه مربوط به تیمارهای تلقیح بذر با باکتری بود. تلقیح بذر با ازتوباکتر و سطح دوم تقسیط کود نیتروژنه موجب افزایش وزن خشک کل بوته، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و شاخص سطح برگ شد. عملکرد و اجزای عملکرد در تلقیح بذر با ازتوباکتر و سطح دوم تقسیط کودی، تفاوت مثبت و معنی داری را نسبت به سایر ترکیبات تیماری نشان داد. نتایج روند پر شدن دانه نشان می دهد که برای افزایش سرعت پر شدن و وزن دانه تلقیح با باکتری هایی چون ازتوباکتر و آزوسپریلوم و همچنین تقسیط مناسب کودی مناسب می باشد. بعلاوه تلقیح باکتری و تقسیط مناسب کود نیتروژنه با بهبود پارامترهای رشدی تریتیکاله موجب می شود نیاز به انتقال مجدد از ساقه و سایر اندام ها در زمان پر شدن دانه، کاهش یابد. باکتری های محرک رشد با مکانیسم های مختلف از جمله افزایش جذب عناصر غذایی توسط ریشه و همچنین تقسیط کودی با جلوگیری از اتلاف کود و در نتیجه جذب حداکثری آن موجب بهبود شاخص های رشدی تریتیکاله گردیده است.