نام پژوهشگر: ناصر صبحی قراملکی
فاطمه امامی نادر حاجلو
چکیده : پیش زمینه و هدف:سازمانها به عنوان یکی از ارکان حیاتی هر کشور به حساب می آیند و کار در آنها مستلزم شرایط و نظم و ترتیب خاص است،داشتن تعهد سازمانی به تعالی سازمان کمک خواهد کرد.هدف این تحقیق بررسی رابطه ی تعهد سازمانی با متغیرهایی چون استرس شغلی،خلاقیت سازمانی و انگیزش پیشرفت در کارکنان غیر پزشکی بیمارستانهای شهر تبریز است. مواد و روش ها : روش انجام پژوهش ، توصیفی-همبستگی است.جامعه ی آماری نیز کارکنان غیر پزشکی بیمارستانهای تبریز بود.که از این جامعه بطور تصادفی دو بیمارستان امام رضا و شهید قاضی طباطبایی انتخاب و 300 نفر از کارکنان بیمارستانهای مذکور برای مطالعه انتخاب شدند.برای ارزیابی متغیر ها از پرسشنامه های تعهد سازمانی مودای و پورتر،استرس شغلی وندردوف،خلاقیت تورنس و انگیزش پیشرفت استیرز و برون استین استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روشهای آمار توصیفی مثل فراوانی،درصد،میانگین و نیز از روشهای آمار استنباطی مثل آزمونهای معنی دار ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که بین تعهد سازمانی با خلاقیت سازمانی و انگیز پیشرفت رابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد.بین خلاقیت سازمانی و انگیزش پیشرفت نیزرابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد..همبستگی بین استرس شغلی با تعهد سازمانی،خلاقیت سازمانی وانگیزش پیشرفت منفی و معنی دار است. بین تعهد سازمانی و نوع استخدام نیز رابطه ی مثبت و معنی دار بدست آمد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه افزایش تعهد سازمانی باعث ارتقای کیفیت کار در سازمانهای کشور مخصوصا بیمارستانها است و از آنجاییکه افزایش خلاقیت سازمانی و انگیزش و پیشرفت و کاهش استرس شغلی با افزایش تعهد سازمانی کارکنان همراه است، تقویت انگیزه پیشرفت، اجازه ظهور خلاقیت، و برنامه های کاهش استرس، باید یطور جدی مدنظر مسئولان بیمارستانها قرار گیرد.
مرجان حقیقت گو نادر حاجلو
کمال گرایی به عنوان سبک شخصیتی ای در نظر گرفته می شود که در آن افراد برای انجام اعمال بدون نقص تلاش زیادی کرده و معیارهای بالایی را برای ارزیابی رفتار در نظر می گیرند این ویژگی دارای جنبه های مثبت و منفی است.پرسشنامه کمال گرایی چندگانه ی فراست ابعاد مثبت و منفی کمالگرایی را در شش بعد می سنجد. با توجه به شیوع فرسودگی شغلی در میان پرستاران به دلیل ویژگی های خاص این حرفه و رابطه ی خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت با ابعاد کمالگرایی و تاثیر آنها بر فرسودگی شغلی، در این پژوهش به بررسی ابعاد کمالگرایی ، فرسودگی شغلی ،خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت در 344 پرستار شهرستان رشت پرداختیم. روش نمونه گیری افراد مورد مطالعه تصادفی خوشه ای بود.برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کمالگرایی با انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد ولی بین کمالگرایی وفرسودگی شغلی رابطه ی معنی داری مشاهده نشد، همچنین انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی با فرسودگی شغلی رابطه ای منفی و معنی دار دارندو انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی رابطه ی مثبت و معناداری با هم دارند. نتایج تحلیل رگرسیون هم نشان داد که انگیزش پیشرفت و فرسودگی شغلی کمالگرایی را پیش بینی می کنندبنابراین در این پژوهش انگیزش پیشرفت وخودکارآمدی متغیرهایی هستند که با کمالگرایی در جهاتی همسو و با فرسودگی در جهت خلاف آن حرکت می کنند پس افزایش آنها(انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی )می تواند در کاهش فرسودگی شغلی نقش داشته باشد.
علی صادقیان ناصر صبحی قراملکی
چکیده : هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روانی و نقش آنها در تبیین استرس شغلی معلمان بوده است . روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد . جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان شهرستان ملکان می باشد . نمونه پژوهش 200 نفر شامل 116 نفر مرد و 84 نفر زن می باشد که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . ابزارهای اندازه گیری پژوهش عبارت بودند از : پرسشنامه استرس شغلی کریاکو و ساتکلیف ، هوش هیجانی سیبر یا شرینگ و پرسشنامه سلامت عمومی (ghq) . داده ها توسط روش های آماری توصیفی(توزیع فراوانی ، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (همبستگی پیرسون ، tمستقل ، آزمون آنالیز واریانس یک راهه , و تحلیل رگرسیون گام به گام ) تحلیل شد . نتایج نشان داد بین هوش هیجانی و سلامت روانی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد . بین هوش هیجانی و مولفه های آن با استرش شغلی رابطه منفی معنی دار وجود دارد . بین سلامت روانی و استرس شغلی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد . بین زیر مقیاس های سلامت روانی با استرس شغلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد . نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هوش هیجانی و سلامت روانی به طور معنی داری استرس شغلی معلمان را پیش بینی می کنند . این دو متغیر با هم 82 درصد از تغییرات استرس شغلی معلمان را پیش بینی می کنند . همچنین نتایج تحلیل نشان داد که مولفه های سلامت روانی و هوش هیجانی در پیش بینی استرس شغلی نقش معنی داری دارند . از بین این مولفه ها ، اضطراب بیشترین نقش را در پیش بینی استرس شغلی دارد و به تنهایی حدود 61 درصد از تغییرات استرس شغلی را تبیین می کند . بعد از این مولفه ، مولفه های خود کنترلی ، اختلال در کارکرد اجتماعی ، جسمانی کردن ، مهارت اجتماعی ، افسردگی و خودآگاهی به ترتیب نقش بیشتری در پیش بینی استرس شغلی معلمان دارند و اثرشان معنی دار است .پس برای کاهش دادن استرس شغلی ما باید اضطراب ، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی و جسمانی کردن را کاهش داده و خود کنترلی ، مهارت اجتماعی و خودآگاهی را افزایش دهیم.
معصومه شهسوار کله سر ناصر صبحی قراملکی
اگرچه تدریس به دلیل توسعه منابع انسانی امری پاداش دهنده است ،اما فشارهای روانی ویژه ای را ایجاد می کند که منجر به فرسودگی شغلی می شود. فرسودگی شغلی عبارت است از خستگی عاطفی،مسخ شخصیت و فقدان کارایی شخصی در کار. هدف این پرهش تعیین میزان فرسودگی شغلی در میان اساتید دانشگاه و معلمان مدارس و بررسی رابطه فرسودگی شغلی با هوش هیجانی و پنج عامل بزرگ شخصیتی در بین آنها می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است . جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه اعضاء هیأت علمی دانشگاه های استان اردبیل و دبیران مقطع متوسطه این استان که در سال تحصیلی 89-88 اشتغال دارند. نمونه پژوهش250 نفر شامل 121 نفر مرد و129 نفر زن می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند .ابزار پژوهش عبارت بودند از :پرسشنامه ی فرسودگی شغلی مسلش ،پرسشنامه ی هوش هیجانی برادبری و پرسشنامه ی نئو فرم کوتاه مک کرا و کاستا . داده ها توسط روش های آماری توصیفی(توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (همبستگی پیرسون، tمستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه ) تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرسودگی شغلی اساتید و معلمان در سطح خفیف بوده وهیچ تفاوت معنی داری بین موقعیت شغلی و فرسودگی شغلی وجود ندارد .نتایج همچنین نشان داد که بین هوش هیجانی و مولفه های آن (خودآگاهی ،خودمدیریتی،مدیریت روابط) با فرسودگی شغلی رابطه منفی معنی دار وجود دارد و بین آگاهی اجتماعی وفرسودگی شغلی رابطه معنی دار به دست نیامد.در رابطه با پنج عامل بزرگ شخصیتی نتایج نشان داد که روان رنجوری با فرسودگی شغلی رابطه مثبت داشته و برون گرایی،مقبولیت و وظیفه شناسی رابطه ی منفی معنی داری با فرسودگی شغلی دارد .در مورد مولفه گشودگی و فرسودگی شغلی رابطه معنی دار به دست نیامد.تجزیه و تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که روان رنجوری نقش معنی داری در پیش بینی فرسودگی شغلی برعهده دارد .تفاوت جنسیتی معنی داری بین دو جنس از نظر فرسودگی شغلی وجود نداشت. اصطلاحات کلیدی : فرسودگی شغلی ،هوش هیجانی ،پنج عامل بزرگ شخصیتی
رحیم انور ناصر صبحی قراملکی
در روزگار حاضر، سقوط معنویت و ارزش های دینی، جایگزینی ضدارزش ها به جای ارزش ها و بی هویتی و خودباختگی به جای بیگانه ستیزی از جمله دردهای مزمن و خطرناکی است که بر اثر استیلای فرهنگ بیگانه از خدا، دیانت و معنویت، انسانیت انسان را تهدید میکنند. بدین لحاظ طرح مبحث هویت و بحران هویت دینی، در ابعاد مختلف از جمله نیازهای ضروری جامعه کنونی می باشد. در این راستا،نگارنده،با روش توصیفی ـ تبیینی از نوع تحلیل محتوا ابتدا با گذری اجمالی بر مفهوم شناسی و تعاریف واژگان هویت و بحران هویت به چگونگی پیدایش هویت دینی و بحران آن از منظر امام علی × پرداخته است. و با استفاده از بیانات بلند امیر بیان علی × و مطالب جدید از کتاب های روز و تطبیق آن ها با هم به هدف اصلی خود که همان نایل شدن به این مدعا که «خود آگاهی فرد نسبت به خویشتن» عامل اساسی هویت یابی دینی است؛ دست یافته است. و نیز این نکته را اثبات کرده است که بشر امروز که از غیبت گوهر تابناک دین و دین مداری در حیات خود در عالم بحران زدگی دینی رنج های بی شماری را متحمل می شود زایید? «بحران معرفتی و جهل به خود» است. بر این اساس، ابتدا مطلب را با کلام آسمانی علی × «هر که خود را شناخت به نتیجه و غایت هر شناخت و دانشی دست یافته است» و «خود فراموشی و غفلت از فطرت عالمه» انسان را به بحران زدگی دینی گرفتار و در نتیجه او را به حیوانی به صورت، انسان که جز خور و خواب و شهوت فکری در سر نمی پروراند؛ به اثبات مدعا پرداخته است. اما هرگز هویت دینی و در کسوت دین بودن به معنای نفی تجددگرایی و مدرنیته نیست بلکه می توان با نظر تفکیک، میان عنصر ثبات و تغییر دین در یک هم کنشی و هم نشینی میان هویت دینی و تجددگرایی آشتی بر قرار نمود به نحوی که هستی یکی مستلزم نا بودی دیگری نشود. در نهایت با استناد به کلمات گهر بار امام علی × احساس پوچی و هیچ انگاری، وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه و تردید یا انکار دین را از جمله پی آمدهای بحران هویت دینی دانسته و برای برون رفت از این بحران، راه کارهایی هم چون؛ برداشت صحیح از مفاهیم دینی، ایجاد انسجام میان عقیده، گفتار و کردار، دین باوری معنا گرایانه با توانمندی عقلانی، و بالاخره درونی کردن دین را ارائه کرده است.
سعیده نوری نادر حاجلو
چکیده: هدف این مطالعه بررسی رابطه بین خلاقیت، وظیفه شناسی، نگرش ها و جنبه های انگیزشی زمان با مدیریت زمان بود. روش انجام پژوهش، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که در این پژوهش به طور تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 304 (154 دختر، 150 پسر) نفر از دانشجویان برای مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه مدیریت زمان بارلینگ، کلوی و چونگ، مقیاس شخصیت خلاق گوگ، خرده مقیاس وظیفه شناسی پرسش نامه پنج عاملی نئو، مقیاس کنترل ادراک شده از زمان کلاسنز و همکاران، خرده مقیاس سرسختی مقیاس سبک های زمان یوسونیر و والت- فلورنس، خرده مقیاس ترجیح سازماندهی مقیاس رفتار مدیریت زمان ماکان و همکاران، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی مانند (میانگین و انحراف معیار) و روش مدل یابی علّی از نوع تحلیل مسیر، استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیریت بهتر زمان از طریق نمرات بالاتر خلاقیت، وظیفه شناسی، سرسختی، کنترل ادراک شده از زمان و ترجیح سازماندهی پیش بینی می شود. همچنین، خلاقیت از طریق سرسختی، کنترل ادراک شده از زمان و ترجیح سازماندهی بر مدیریت زمان اثر می گذارد و وظیفه شناسی نیز از طریق سرسختی و ترجیح سازماندهی در مدیریت زمان نفوذ دارد. از آنجا که مدیریت بهتر زمان باعث ارتقای کیفیت زندگی در تمام جنبه ها می شود، لذا شناسایی و کنترل متغیرهای موثر در مدیریت زمان، می تواند مدیریت زمان را بهبود بخشیده و در بالا بردن کیفیت زندگی در تمامی زمینه ها به افراد کمک کند.
خدیجه عظیمی نیا نادر حاجلو
چکیده: هدف این مطالعه بررسی رابطه صفات شخصیتی وخلاقیت با استفاده از موسیقی در زندگی روزمره بود. روش انجام پژوهش، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بود که در این پژوهش به طور تصادفی خوشه ای 300 (252 دختر، 48 پسر) نفر از دانشجویان برای مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه موسیقی چاموره- پرمیوزیک و فورنهم(2007)، خرده مقیاس نوروتیسم، برون گرایی و گشودگی به تجربه پرسشنامه پنج عاملی نئو( neoff،کاستا و مک کری، 1992) ، مقیاس شخصیت خلاق گوگ(1979)استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی مانند (میانگین و انحراف معیار) و روش مدل یابی علّی از نوع تحلیل مسیر، استفاده شد. نتایج نشان داد که افرادی که در نوروتیسم بالاتر بودند از موسیقی بیشتر استفاده احساسی می کردند، افرادی که در برون گرایی بالاتر بودند، استفاده زمینه ای بیشتری از موسیقی می کردند، وافرادی که در گشودگی به تجربه بالاتر بودند، ازموسیقی استفاده شناختی می کردند.طبق پیش بینی خلاقیت با استفاده شناختی از موسیقی ارتباط داشت.همچنین خلاقیت از طریق گشودگی به تجربه بر استفاده شناختی از موسیقی تاثیر دارد.در پایان نتیجه می گیریم که ویژگی های شخصیتی وخلاقیت بر نوع استفاده از موسیقی در زندگی روزمره افراد تاثیر دارد.
سمیه باقری نادر حاجلو
چکیده:دانشگاه ها یکی از ارکان حیاتی هر کشور به حساب می آیند و دانشجویان مهمترین سرمایه انسانی کشورها می باشند که باید عوامل ایجاد کننده رکود در آن ها شناسایی و رفع گردد. هدف این تحقیق بررسی رابطه به تعویق انداختن با متغیرهایی چون کمال گرایی ، خودکارآمدی، استرس و وظیفه شناسی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی است.روش انجام پژوهش، توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 90- 89 است. از این جامعه آماری تعداد 204 دانشجوی دختر و پسر(که برای مطالعات مدل یابی علی حجم مطلوبی می باشد) بطور تصادفی خوشه ای انتخاب شد. برای ارزیابی متغیر ها از پرسشنامه های به تعویق انداختن لای- کمال گرایی هویت و فلت- خودکارآمدی اسکوارتز و جروسالم- بعد وظیفه شناسی پرسشنامه نئو فرم کوتاه، مک کری و کاستا مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده،از روش مدل یابی علی (از نوع تحلیل مسیر)، استفاده شد.تحلیل داده ها نشان داد که بین به تعویق انداختن با کمال گرایی جامعه مدار رابطه مثبت، اما معنی دار نیست، بین به تعویق انداختن و استرس رابطه مثبت و معنی دار است. بین به تعویق انداختن با خودکارآمدی و وظیفه شناسی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین بین کمال گرایی و استرس رابطه مثبت و معنی دار است. بین استرس با خودکارآمدی و وظیفه شناسی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد.با توجه به اینکه کاهش استرس و تعدیل کمال گرایی و همچنین افزایش خودکارآمدی و وظیفه شناسی موجب کاهش به تعویق انداختن می شود. پس باید برنامه هایی جهت کاهش به تعویق انداختن در سطح دانشگاه ها تهیه و اجرا شود و متغیر های مغایر با به تعویق انداختن در دانشجویان تقویت شود.
ژیلا نیازی میرک ناصر صبحی قراملکی
چکیده : هدف این مطالعه بررسی رابطه ی بین سبک های هویت، شادکامی و کیفیت زندگی دانش آموزان دبیرستان های شهر مشگین شهر بوده است. روش انجام پژوهش، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دبیرستانی مدارس مشگین شهر بود که در این پژوهش به طور نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای،350 نفر (169پسر، 181 دختر) از دانش آموزان برای مطالعه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه سبک های هویت (isi ,6g؛ برزونسکی)، شادکامی آکسفورد (ohi؛ آرگایل و لو) و کیفیت زندگی (sf36؛ مک هورنی و وار) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار ،آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک هویت هنجاری و اطلاعاتی با کیفیت زندگی رابطه معناداری دارد ولی تنها سبک هویت هنجاری توانست کیفیت زندگی را پیش بینی کند، همچنین دو سبک اطلاعاتی و هنجاری با شادکامی رابطه معنا دار داشته، و می توانند آن را پیش بینی کنند در نهایت سبک های هویت 11درصد از شادکامی و تنها 6 درصد از کیفیت زندگی را پیش بینی کرد. در کل یافته ها نشان می دهد که سبک های هویت، تا حدودی می تواند میزان شادکامی یا کیفیت زندگی را پیش بینی کند ولی سهم سایر متغیرهای تاثیر گذار، بیشتر می باشد بنابراین با شناسایی سایر عوامل تاثیر گذار، می توان شادکامی یا ابعاد کیفیت زندگی را در راستای ارتقای سلامت روان تغییر داد.
صیاد زادیونسی ناصر صبحی قراملکی
هدف این تحقیق بررسی ارتباط اشتیاق شغلی با پنج عامل بزرگ شخصیتی و سلامت روانی دبیران شهرستان نیر بود. برای این منظور تعداد 116 نفر(53مرد، 63 زن) از دبیران شهرستان نیر (کل دبیران) انتخاب شدند. برای بررسی ویژگی¬های شخصیتی از پرشسنامه فرم کوتاه و 60 سوالی neo، سلامت روانی از پرسشنامه 28سوالی سلامت عمومی گلدبرگ (ghq) و اشتیاق شغلی از پرسشنامه 17 سوالی مقیاس اشتیاق شغلی دانشگاه اوترخت (uwes) استفاده شد. برای تحلیل داده¬ها از روشهای آماری فراوانی، توزیع، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معنی داری بین ویژگی¬¬های شخصیتی وجدانی بودن، نوروتیسیسم، برونگرایی، دلپذیری با اشتیاق شغلی وجود دارد، همچنین سلامت روانی با اشتیاق شغلی، سلامت روانی با قدرت، تعهد، جذب، رابطه معنی دار نشان داد.
قادر حاتمی قره خانبیگلو ناصر صبحی قراملکی
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس،ابراز وجود و روابط بین فردی در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد.روش تحقیق: این مطالعه تجربی، به صورت پیش آزمون- پس آزمون همرا با گروه کنترل در سال تحصیلی 91-1390 انجام شد.تعداد 80 دانشجو به شیوه تصادفی ساده از بین دانشجویان شرکت کننده در گارگاه آزمایشی در دو گروه آزمایش و کنترل(40 دانشجو برای هر گروه)انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند.به منظور ارزیابی متغیر ها، قبل و بعد از آموزش از آزمون عزت نفس روزنبرگ،ابراز وجود شیرینگ و زیر مقیاس روابط بین فردی برادبری و گریوز استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss و آزمون مانکوا در سطح معنی داری 05/0> pتجزیه و تحلیل شدند.یافته ها:آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش عزت نفس،ابراز وجود و روابط بین فردی در بین دانشجویان گردید،اما این تاثیر در گروه کنترل مشاهده نشد.نتیجه گیری: می توان از آموزش مهارت های زندگی به عنوان روشی در جهت افزایش عزت نفس،ابراز وجو و روابط بین فردی در بین دانشجویان استفاده کرد.
حامد رستمی ثمرین ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه انگیزه پیشرفت با شوخ طبعی و خوش بینی در میان دانشجویان می باشد. به این منظور، 300 نفر(165 نفر دختر و 135 نفر پسر) از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده، و به پرسشنامه های انگیزه پیشرفت هرمنس (amq)، سبک های شوخ طبعی رف (hsq) و سبک های اسنادی پیترسون (asq) پاسخ دادند. سپس، داده های پژوهش، با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که: (1) بین انگیزه پیشرفت با شوخ طبعی دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد، (2) بین انگیزه پیشرفت با خوش بینی دانشجویان، رابطه مثبت و معناداری به دست آمد، (3) بین میزان انگیزه پیشرفت دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری وجود دارد؛ انگیزه پیشرفت پسران دانشجو بیشتر از دختران دانشجوست، (4) بین میزان شوخ طبعی دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری دیده نشد، (5) بین میزان خوش بینی دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری به دست نیامد و (6) تنها، متغیر خوش بینی است که انگیزه پیشرفت را تبیین می کند، و متغیر شوخ طبعی، قابلیت تبیین انگیزه پیشرفت را ندارد.
خدیجه عیوضی نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مدیریت استرس، مدیریت زمان و خودکارآمدی در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان هیر بود. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل هستند. نمونه شامل40 دانش آموز دختر می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است. ابزار پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه مهارت های مقابله با استرس بیلگینز و موس ، پرسشنامه مقیاس باورهای خودکارآمدی عمومی شوارترز وجروسلم ، پرسشنامه مدیریت زمان بارلینگ و همکارانش و پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز. داده ها با استفاده از روش مانکوا و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد افرادی که در دوره آموزشی هوش هیجانی شرکت می کنند بیشتر از افرادی که در این دوره شرکت نمی کنند، زمان و استرس خود را مدیریت می کنند و خودکارآمدی بیشتری دارند. همچنین مدیریت زمان با مدیریت استرس؛ مدیریت استرس با خودکارآمدی و مدیریت زمان با خودکارآمدی رابطه مثبت و معناداری داشتند. نتایج رگرسیون نشان داد که مدیریت استرس و خودکارآمدی از روی مولفه های هوش هیجانی قابل پیش بینی است. ولی مدیریت زمان را نمی توان از روی مولفه های هوش هیجانی پیش بینی کرد. یافته ها نشان دادند که 26درصد تغییر در خودکارآمدی و 36 درصد تغییر در مدیریت استرس توسط مولفه های هوش هیجانی تبیین می شود.
سکینه محمدی اردی ناصر صبحی قراملکی
با توجه به اینکه سازگاری یکی ازارکان سلامت روان بوده و مورد توجه بسیاری از پژوهشگران است،پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش مهارتهای زندگی برمیزان سازگاری اجتماعی کودکان پیش دبستانی انجام پذیرفت. به این منظور پس ازانتخاب تصادفی یکی از مراکز پیش دبستانی،تعداد60 نفر از نوآموزان نیز به روش تصادفی انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتندو قبل از مداخله از هر دو گروه آزمون های مهارتهای اجتماعی ماتسون و طردهمسالان طهماسیان به عمل آمد،پس از آن برای گروه آزمایش 13 هفته مهارتهای مربوط به مهارتهای زندگی سازمان بهزیستی انجام شدوپس ازانجام مداخله پس آزمون طرد همسالان طهماسیان و مهارتهای اجتماعی ماتسون مجددا اعمال شد. نتایج به دست آمده با استفاده از روش های آماری مانکوا تبیین شد، یافته ها حاکی از آن بود که آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش مهارتهای اجتماعی و رابطه با همسالان و کاهش طرد همسالان، رفتارهای غیر اجتماعی، رفتارهای تکانشی و برتری طلبی می گردد. در نهایت می توان عنوان داشت که نتایج تحقیق هدف اصلی پژوهش را تایید نموده و مشخص می نماید که آموزش مهارتهای زندگی بر میزان سازگاری اجتماعی کودکان پیش دبستانی موثر است.
آذر مرادی ناصر صبحی قراملکی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین بلوغ عاطفی و خود شناسی در دانش آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی می باشد. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 92- 91 است. از این جامعه آماری تعداد 200 دانش آموز دختر و پسر (که برای مطالعات همبستگی حجم مطلوبی می باشد) به طور تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای ارزیابی متغیرها از پرسشنامه بلوغ عاطفی سینک و بهار گاوا و پرسشنامه خود شناسی رضا خانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss- 16 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین بلوغ عاطفی و خود شناسی دانش-آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که بین بلوغ عاطفی و خود شناسی دانش آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین بلوغ عاطفی دانش آموزان از نظر جنسیت و پایه ی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که هر چه سطح بلوغ عاطفی افراد بالاتر باشد میزان خود شناسی آن ها نیز بالاتر خواهد بود و نیز با کاهش سطح بلوغ عاطفی میزان خود شناسی آن ها نیز کاهش می یابد.
حمیدرضا دهقان ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبک های یادگیری و تسلط ربع های مغزی دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری بود. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر عادی و ناتوان یادگیری دوره راهنمایی شهر اردبیل بود. نمونه پژوهش 80 نفر (شامل 40 دانش آموز عادی و 40 دانش آموز ناتوان یادگیری) بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، پرسشنامه سبک های یادگیری و پرسشنامه تسلط ربع های مغزی هرمن استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری درسبک های یادگیری و همچنین تسلط ربع-های مغزی تفاوت معنی داری وجود دارد. در ادبیات آموزشی این مطلب اثبات شده، یادگیری زمانی موثر است که کل مغز در فرایند یادگیری درگیر باشد به همین دلیل فعالیت های آموزشی باید به نحوی تنظیم شوند که از قابلیت های هر چهار سبک تفکر استفاده کنند.
حانیه غلام زاده ناصر صبحی قراملکی
هدف این پژوهش مقایسه ی سبک های یادگیری، ویژگی های شخصیتی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با و بدون ناتوان یادگیری بود. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بوده جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر عادی و ناتوان یادگیری دوره راهنمایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 91-1390 بودند. نمونه پژوهش 80 نفر (شامل 40 دانش آموزان عادی و 40 دانش آموزان ناتوان یادگیری) بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و پرسشنامه ابعاد شخصیتی neo-ffi)) استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در سه مولفه از مولفه های ابعاد شخصیت یعنی درون گرایی- برون گرایی، تجربه پذیری و وظیفه شناسی و همچنین از لحاظ سبک های یادگیری در تمامی زیر مقیاس ها بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود دارد. یافته های این تحقیق نشان داد که دانش آموزان ناتوان یادگیری از لحاظ ویژگی های شخصیتی و همچنین نحوه ی یادگیری با دانش آموزان عادی متفاوتند. توجه به این تفاوت ها و نحوه ی تدریسی که با سبک یادگیری دانش اموزان و همچنین شخصیتی آنان هماهنگ باشد باعث می شود که این گروه از دانش آموزان مطالب درسی را بهتر بیاموزند و از خود و یادگیریشان احساس رضایت کنند که این خود موجب تشکیل یک خودپنداره مثبت در دانش-آموزان ناتوان یادگیری و به تبع آن عملکرد مثبت آنان خواهد شد.
رعنا عبادی میان بازور ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر مقایسه عادات مطالعه و افسردگی تحصیلی دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی است. روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی دخترو پسر، ساکن تبریز در سال تحصیلی 92-91 در مقطع تحصیلی سوم نظری می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر نیز شامل 200دانش آموز دولتی و غیرانتفاعی از هر دو جنس است. نمونه آماری به صورت روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار بکار گرفته شده در پژوهش حاضرشامل پرسشنامه عادات مطالعه و پرسشنامه افسردگی تحصیلی بود برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، t مستقل و کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادکه افسردگی دانش آموزان مدارس دولتی بیشتر از دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی است. همچنین افسردگی تحصیلی دانش آموزان دختر بیشتر از دانش آموزان پسر هست. اما از نظر عادات مطالعه بین دانش آموزان مدارس تفاوت معناداری وجود نداشت. از سوی دیگر بین مولفه های عادات مطالعه بین داش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت نوع مدرسه در افسردگی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. و افسردگی تحصیلی در مدارس غیرانتفاعی کمتر از مدارس دولتی است.
جواد دریادل ناصر صبحی قراملکی
چکیده: هدف این مطالعه مقایسه پردازش شناختی- هیجانی و رفتارهای پر خطر در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و عادی بود. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه¬ای و جامعه آماری نیز کلیه¬ی دانش¬آموزان پسر سال سوم راهنمایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 93-92 بود. از این جامعه، 60 نفر ( 20نفر مبتلا به نارسا خوانی، 20 نفر مبتلا نارسا نویسی و 20 نفر مبتلا به اختلال ریاضی) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، و سپس با 20 نفر گروه عادی مقایسه شدند. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه نارسایی شناختی، مقیاس پردازش هیجانی، آزمون رنگ-کلمه استروپ، آزمون حافظه¬ی بازشناسی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد که دانش¬آموزان دارای ناتوانی یادگیری در پردازش شناختی ( حواس¬پرتی، عدم یادآوری اسامی، اشتباهات سهوی، مشکلات حافظه، هوش کلامی، هوش عملی و توجه انتخابی) نارسایی بیشتری نسبت به دانش¬آموزان عادی دارند. همچنین دانش آموزان مبتلا به نارسایی خواندن، نارسایی نوشتن و اختلال ریاضی در پردازش هیجانی در مقایسه با دانش¬آموزان عادی به طور معناداری ضعیف هستند. نتایج همچنین نشان داد میزان بروز رفتارهای پرخطر در دانش-آموزان دارای ناتوانی یادگیری در مقایسه با دانش¬آموزان عادی به طور معناداری بیشتر می¬باشد. می¬توان نتیجه گرفت که دانش¬آموزان ناتوان یادگیری، کندتر از همسالان خود محرک¬های محیطی را جذب می¬کنند و شبیه کودکان کوچکتر عمل می¬کنند و همواره مشکلاتی را در زمینه نارسایی¬های شناختی و پردازش هیجانی دارند. و به دلیل جبران کمبودهای ناشی از ضعف عملکرد، بیشتر از دانش¬آموزان عادی به سمت رفتارهای پرخطر کشیده می-شوند
ایمان نجارکاخکی ناصر صبحی قراملکی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر مقایسه عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی و ناگویی خلقی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی، افسرده¬خویی و افراد عادی است. مطالعه حاضر، علی- مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است که به صورت گذشته¬نگر انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلالات افسرده¬خویی و اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان مشهد تابستان و پائیز سال 92 بودند. از بین این مراجعان 24 نفر مبتلا به افسرده¬خویی و 24نفر اضطراب اجتماعی و 23 نفر افراد بهنجار به عنوان گروه شاهد به صورت نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شدند. برای انتخاب و جمع¬آوری داده ها از مصاحبه¬ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده¬ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. پژوهش حاضر نشان داد که افراد گروه بالینی(اضطراب اجتماعی و افسرده¬خو) در مقایسه با افراد عادی با توجه به 51/7f= و سصح معناداری 001/0 از عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی بالاتر و با توجه به 28/14f= و سطح معناداری 000/0 از ناگویی خلقی بالاتر برخوردار است. همچنین در زیرمقیاس¬های عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی به¬جز بلاتکلیفی در مورد آینده و در زیر مقیاس¬های ناگویی خلقی بجز تفکر عینی نمرات گروه بالینی بالاتر بوده است. بین گروه افسرده¬خو و اضطراب اجتماعی در هیچ یک از متغیرها تفاوتی یافت نشد. نتایج فوق را می¬توان به عنوان یافته¬ای در این راستا که عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی و ناگویی خلقی را سازه¬ای مشترک در بین اختلالات خلقی و اضطرابی از جمله اضطراب اجتماعی و افسردگی در نظر گرفت. این نتایج با رویکرد فراتشخیص هماهنگی دارد. بر اساس این رویکرد پیشنهاد می¬شود که اختلالات اضطراب اجتماعی و افسرده¬خویی بوسیله آسیب¬پذیری¬های اساسا مشترکی تداوم می¬یابند که باید در مدل¬های تشخیصی نمود یابد کلید واژه¬ها: عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی ، ناگویی خلقی، اضطراب اجتماعی، افسرده¬خویی
محمدجواد رنجبر ناصر صبحی قراملکی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه بین حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است. با توجه به این که روابط بین متغیرهای نامبرده تعاملی و به هم پیوسته می باشد، به نظر می رسد روش های همبستگی و رگرسیون خطی به تنهایی نوع روابط بین این عوامل را نشان نمی دهد. لذا برای فهم بهتر و همه جانبه عوامل زیستی-روانی-اجتماعی مربوط به بیماران مبتلا به سرطان از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جالب توجهی به دست آمد که در مورد آن بحث شد و کاربرد آن در پژوهش های حیطه بیماری سرطان و همچنین کاربرد عملی آن در طب تسکینی مربوط به بیماران مبتلا به سرطان اشاره شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان تحت درمان مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی بابلسر در بهار سال 1393 بود. از این میان 206 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان اروپایی تحقیقات و درمان سرطان، بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون، شاخص امید هرث، افسردگی بک و شاخص حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی، تحلیل رگرسیون، مدل بارون و کنی جهت آزمون روابط واسطه ای و شاخص های برازش برای الگوی کلی تحلیل مسیر در نرم افزار spss-21 و amos-21 تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای منفرد مستقیم و واسطه ای معنی دار هستند. همچنین در مدل پژوهش نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بیماران سرطانی معنادار بود تنها مسیر غیر معنی دار مدل، اثر مستقیم بهزیستی معنوی به کیفیت زندگی بود که از مدل حذف شد. شاخص های برازش مدل قابل قبول و مطلوب بودند. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش روابط چندوجهی، تعاملی و درهم تنیده متغیرهای نامبرده را مورد بررسی قرار داده است. حمایت اجتماعی علاوه بر تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی به طور غیر مستقیم نیز بر آن اثر می گذارد اما بهزیستی معنوی صرفاً اثر غیر مستقیم بر کیفیت زندگی دارد. اثرات غیر مستقیم این دو متغیر از طریق افسردگی و امیدواری بر روی کیفیت زندگی اعمال می شود. پیشنهاد می شود در پژوهش ها و همچنین در مداخلات مربوط به طب تسکینی بیماران مبتلا به سرطان به نوع روابط تعاملی و درهم تنیده ی این عوامل زیستی-روانی-اجتماعی توجه شود.
رباب جعفری ناصر صبحی قراملکی
هدف این مطالعه تعیین رابطه وابستگی به موبایل با سرمایه روانشناختی، سرمایه اجتماعی و راهبردهای مقابله در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را نیز کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول تحصیل بودند تشکیل داد. از این جامعه، تعداد 378 نفر ( 234 دختر و 144پسر) با روش نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده¬ها از مقیاس وابستگی به موبایل یانگ، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز، مقیاس سرمایه اجتماعی دلاویز و پرسشنامه راهبرد مقابله موس و بیلینگز استفاده شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از شاخص¬ها و روش¬های آماری شامل فراوانی، انحراف معیار، ضرایب همستگی و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد بین وابستگی به موبایل با مولفه¬های سرمایه روانشناختی رابطه منفی وجود دارد. بین وابستگی به موبایل و راهبرد مساله-مدار و راهبرد شناختی رابطه منفی وجود دارد، بین وابستگی به موبایل و راهبرد هیجان¬مدار و راهبرد اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. بین وابستگی به موبایل و راهبرد رفتاری و سرمایه اجتماعی رابطه وجود ندارد. مولفه¬های سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله با ویژگی¬های تعیین¬کننده از جمله مقابله کارامد و سازگار با موانع و تجارب ناخوشایند، میزان تلاش و پافشاری برای رفع موانع، باور و اطمینان به خود به استفاده بهنجار افراد از تلفن همراه کمک می¬کند.
فائزه غلامی ناصر صبحی قراملکی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تاب اوری و سرشت ومنش در پیش بینی شاخص واکنش پذیری بین فردی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد صورت گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه معتادان شهر امل در بهار سال 1393 بود. از این میان 100 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرشت و منش کلونینجر، تاب آوری کانر و دیویدسون و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی، تحلیل رگرسیون، در نرم افزار spss-21 تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که از بین ابعاد سرشت، بعد نوجویی با درک چشم انداز و خیالپردازی رابطه منفی و معنادار و نوجویی با پریشانی شخصی رابطه مثبت معنادار ، و بعد پاداش وابستگی با توجه همدلانه رابطه مثبت وجود دارد. از بین ابعاد منش نیز بعد همکاری با درک چشم انداز و توجه همدلانه رابطه مثبت معنادار و بعد خودراهبری با خیالپردازی رابطه مثبت و معنادار و پریشانی شخصی رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین تاب آوری با درک چشم انداز و توجه همدلانه رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: ابعاد سرشت و منش و تاب آوری به عنوان صفات شخصیتی بر واکنش بین فردی افراد وابسته به سوءمصرف مواد تاثیر گذارند. رشد این صفات شخصیتی می تواند نقش موثری در بهبود روابط بین فردی این افراد داشته باشد. پیشنهاد می شود در پژوهش ها و همچنین در مداخلات مربوط به افراد وابسته به مواد به ویژگی های سرشتی و اکتسابی شخصیت، تاب آوری و همچنین عوامل مربوط به روابط بین فردی مثل واکنش بین فردی توجه ویژه شود.
زینب ساویز ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ازخود بیگانگی، جهت¬گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده در نوجوانان فاقد و واجد سرپرست می¬باشد. در این پژوهش از روش علی¬ - مقایسه¬ای استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را کلیه نوجوانان 18-12 فاقد سرپرست مراکز نگهداری بهزیستی شهرستان اردبیل (شامل30 نفر) در سال تحصیلی 93-1392 و کلیه نوجوانان دانش آموز مشغول به تحصیل شهرستان اردبیل (شامل24856 نفر) تشکیل می¬دهند. از میان این جامعه 30 نفر نوجوان فاقد سرپرست ساکن در مراکز نگهداری بهزیستی به روش نمونه¬گیری در دسترس و30 نوجوان دارای سرپرست بر حسب سن، جنس، تحصیلات با نوجوانان فاقد سرپرست همتا سازی شده و انتخاب شدند. داده¬های پژوهش با روش¬های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیری مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج دادها حاکی از آن است که بین نوجوانان فاقد و واجد سرپرست از نظر ازخود بیگانگی تفاوت معناداری وجود دارد. یعنی نوجوانان فاقد سرپرست احساس انزوا و احساس ناتوانی و بی-هنجاری بیشتری نسبت به گروه دارای سرپرست دارند. همچنین جهت¬گیری مذهبی در بین دو گروه از نوجوانان تفاوت وجود دارد یعنی جهت¬گیری بیرونی در نوجوانان فاقد سرپرست بیشتر از نوجوانان دارای سرپرست است و جهت¬گیری مذهبی درونی در گروه نوجوانان فاقد سرپرست کمتر از گروه نوجوانان دارای سرپرست می¬باشد. از نظر حمایت اجتماعی ادراک شده فقط مولفه¬ی حمایت اجتماعی ادراک شده از دوستان در بین دوگروه تفاوت وجود دارد. به این صورت که نوجوانان دارای سرپرست به غیر از متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده از دوستان در بقیه مولفه¬ها کمتر از میانگین گروه نوجوانان فاقد سرپرست می¬باشد.
آذر مرادی ناصر صبحی قراملکی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین بلوغ عاطفی و خود شناسی در دانش آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی می باشد. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 92- 91 است. از این جامعه آماری تعداد 200 دانش آموز دختر و پسر (که برای مطالعات همبستگی حجم مطلوبی می باشد) به طور تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای ارزیابی متغیرها از پرسشنامه بلوغ عاطفی سینک و بهار گاوا و پرسشنامه خود شناسی رضا خانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss- 16 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین بلوغ عاطفی و خود شناسی دانش-آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که بین بلوغ عاطفی و خود شناسی دانش آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین بلوغ عاطفی دانش آموزان از نظر جنسیت و پایه ی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که هر چه سطح بلوغ عاطفی افراد بالاتر باشد میزان خود شناسی آن ها نیز بالاتر خواهد بود و نیز با کاهش سطح بلوغ عاطفی میزان خود شناسی آن ها نیز کاهش می یابد.
سیده سمیرا ساداتی گرجی ناصر صبحی قراملکی
این تحقیق بررسی اثربخشی مداخلات مثبت رفتاری و حمایتی( pbis) بر کاهش مشکلات رفتاری و یادگیری دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری می باشد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات یادگیری کلواردو (cldq) و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر (فرم معلم) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که مداخله رفتاری به صورت معناداری مشکلات یادگیری و رفتاری گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون کاهش داده است. با توجه به اینکه مداخله رفتاری با تاکید کردن به انواع مهارت های ارتباطی و بهره گیری از انواع تکنیک های شناختی رفتاری موجب کاهش مشکلات یادگیری و رفتاری این دانش آموزان می شود؛ بنابراین ضروری است برای افزایش یادگیری، این مداخلات در برنامه درسی دانش آموزان گنجانده شود.
زینب فتاحی ناصر صبحی قراملکی
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر مهارت شناختی رفتاری بر کاهش مشکلات رفتاری بزرگسالان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی پرداخته است. این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد.برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، پرسشنامه خودگزارشی علائم بزرگسالان و نقش اختلال استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد . ازیافته های پژوهش فوق می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی برمهارت شناختی – رفتاری بر مشکلات رفتاری بزرگسالان مبتلا به نقص توجه /بیش فعالی موثر بوده است، به این صورت که منجر به کاهش مشکلات رفتاری بزرگسالان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی می شود.
کامل سعادت محمود آباد ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دلسوزی به خود و باورهای شخصی در پیش بینی نشخوار ذهنی افراد مبتلابه اختلال افسردگی بود، جامعه آماری این مطالعه را کلیه بیماران افسرده ای که در شش ماهه دوم سال 94-93 به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند را شامل می شد. جهت انجام تحقیق 60 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به ابزارهای تحقیق که شامل پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هوکسما، مقیاس دلسوزی نف، مقیاس باورهای شخصی کازینو برگر بود، پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده روش های تجزیه وتحلیل آماری ضریب همبستگی و رگرسیون همزمان مورداستفاده قرار گرفت.
الهام بنی صدر نادر حاجیلو
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش روانی گروهی خانواده ها بر پیروی از دستورات دارویی،سلامت روانی و استرس ادراک شده مراقبین بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی انجام شده است.طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهشی در این تحقیق را مراقبین کلیه بیماران بستری در بیمارستان قدس شهر سنندج در سال 1393 با تشخیص اختلال دو قطبی تشکیل داده اند. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بوده که در مجموع 40 نفر از بیمارانی که تشخیص دوقطبی و حاضر به همکاری باشند انتخاب و بر حسب تشخیص درج در پرونده و نیز مصاحبه ی بالینی و مصاحبه کلینکی نیمه ساختار یافته ی اسکید به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه 20 نفر). سپس پرسشنامه های سلامت روانی گلدبرگ و استرس ادراک شده ی کوهن توسط مراقبین بیماران تکمیل گردید. همچنین بیماران در دو گروه کنترل و آزمایش از حیث پیروی از دستورات دارویی توسط فرم سافرن که توسط مراقب تکمیل شد، ارزیابی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت روش آموزش روانی خانواده قرار گرفت. پس از اتمام دوره درمانی هر دو گروه مجدد ا ً مورد آزمون فوق قرار گرفتند. نتایج، به کمک نرم افزار spssنسخه 21 تجزیه و تحلیل شد. روش آماری شامل آمار توصیفی (شامل میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره ها) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) بود.نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات پس آزمون سلامت روان و استرس ادراک شده دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد(05/0p<). همچنین بین نمرات پس آزمون پیروی از دستورات دارویی بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. (05/0p<).نتایج نشان داد که آموزش روانی خانواده می تواند به عنوان درمان موثری در افزایش سلامت روان و نیز پیروی از دستورات دارویی به کار برده شود. همچنین این درمان در کاهش استرس ادراک شده سودمند است.