نام پژوهشگر: سیدناصر هاشمی
مهدیه دین پناه سیدناصر هاشمی
منطقه ی مورد مطالعه در شمال شهرستان سمنان واقع شده است و از نظر جایگاه زمین شناسی، بخش خاوری پهنه ی البرز مرکزی به حساب می آید. پهنه ی البرز مرکزی به خاطر وجود گسل های جوان از جایگاه ویژه ای در مطالعات زمین ساختی برخوردار است. تراکم گسل ها در این ناحیه زیاد است و اکثر این گسل ها از نوع فشاری هستند و به همین علت خطر زمین لرزه در آن ها به نسبت بالاست. در تحولات زمین شناسی این منطقه، گسل های شمال سمنان و عطاری نقش مهمی داشته اند. روند ساختاری چیره ی گسل ها، شمال شرقی ـ جنوب غربی می باشد. طبق شواهد مورفوتکتونیکی که فعالیت جوان گسل های سمنان و عطاری را مشخص می کنند و هم چنین با توجه به جایگاه زمین ساختی آن ها، این گسل ها از گسل های فعال به حساب می آیند. تشخیص و شناسایی هندسه و سازوکار گسل های اصلی منطقه هدف اولیه ی این پایان نامه بوده است. هدف دیگر این پایان نامه، بررسی زمین ساخت فعال به کمک شاخص های زمین ریخت شناختی و وضعیت آبراهه ها می باشد. در این پایان نامه از شاخص های ریخت زمین ساختی مرتبط با آبراهه ها، یعنی شاخص گرادیان ـ طول آبراهه و شاخص هیپسومتری استفاده شده است. این شاخص ها از طریق نقشه های توپوگرافی رقومی با مقیاس 1:25000 در محیط نرم افزار arcgis 9.3 به دست آمدند. هم چنین به کمک تصاویر ماهواره ای irs-p5 با دقت بالا (4/2 متر) عوارض زمین ساختی مربوط به گسلش فعال شناسایی و معرفی شدند. با توجه به نتایج به دست آمده از شاخص های ریخت زمین ساختی، گسل های سمنان و عطاری از فعالیت زمین ساختی نسبی بالایی برخوردار می باشند و در بین این دو گسل نیز گسل عطاری از فعالیت بیشتری برخوردار است.
عطیه افکانه سیدناصر هاشمی
زلزله یکی از خطرات مهم طبیعی به شمار می آید و بشر همواره در تلاش در جهت یافتن راهی بمنظور مقابله با اثرات مخرب آن می باشد. شاید بتوان یکی از راههای مقابله با این پدیده را، شناخت منابع ایجاد کننده و تعیین کمی توانایی آن ها در این خصوص دانست. در میان منابع متنوع ایجاد زمین لرزه، گسلش مهم ترین عامل بوده، لذا در این مطالعه سعی بر آن است، که بر اساس روش مورد استفاده توسط hauksson et al. (2010)، به بررسی کمی ارتباط بین زمین لرزه ها و گسل های موجود در یکی از لرزه خیزی ترین مناطق ایران، یعنی زاگرس پرداخته شود. کمربند چین خورده- رانده زاگرس یکی از لرزه خیزترین مناطق ایران بوده و زمین لرزه های آن ناشی از همگرایی بین دو صفحه ایران و عربستان است. در این مطالعه، با استفاده از یافته های محققین پیشین و بکارگیری نرم افزارهای آماری و arcgis (version9.3)، با توجه به فاصله هر زمین لرزه تا نزدیکترین گسل اصلی فعال، ابتدا به دسته بندی زمین لرزه های رویداده در بازه زمانی 2009-1902 در ناحیه زاگرس به دو دسته لرزه خیزی اصلی و زمینه ای پرداخته شد و نتایج آن در قالب نمودارها و نقشه هایی ارائه گردید. نتایج اولیه حاصل از این بررسی حاکی از آنست که بیش از نیمی از زمین لرزه ها را نمی توان به فعالیت گسل خاصی ارتباط داد، بنابراین در بررسی عوامل ایجاد زمین لرزه ها در این منطقه، باید به عوامل دیگری همچون گسل های پنهان، چین ها و گنبدهای نمکی نیز توجه نمود. پس از آن میزان لرزه خیزی بدست آمده برای هر گسل، در مقایسه با سایر گسل ها و همچنین نسبت به طول آنها بررسی شد. به این ترتیب بیشترین میزان لرزه خیزی مربوط به قطعه جنوب شرقی گسل معکوس اصلی زاگرس بوده و گسل مرواید کمترین لرزه خیزی را دارد. در نهایت، تقارن لرزه خیزی در دو سمت گسل مشخص و میزان آن تعیین شد. با انجام این مطالعه می توان بیان نمود که تنها عامل ایجاد لرزه خیزی در زاگرس، گسل ها نمی باشند. بعلاوه عدم تقارن در دو سمت گسل ها نیز می تواند حاکی از شیب غالب گسل ها به سمت شرق و شمال شرق باشد.
علیرضا یدالهی عباس کنگی
چکیده: سد مخزنی چاشم بر روی زون البرز مرکزی قرار گرفته است .در محدوده مورد مطالعه بیش از 7000 متر نهشته های ژوراسیک تحتانی تا نهشته های عهد حاضر رخنمون دارند و روند عمومی سازندها در این منطقه تقریباً روند کلی کوههای البرز شمال خاوری - جنوب باختری می باشد. به دلیل قرار گرفتن این سد در مجاور گسل بشم با پتانسیل لرزه خیزی ، علاوه بر خرد شدگی شدید سنگها پتانسیل لغزش های گوه ای، صفحه ای و دایره ای در تکیه گاههای سد ایجاد شده است. بدون شک چنین لغزشهایی در شرایط آبگیری سد و رویداد زمین لرزه و بارگذاری لرزه ای افزایش خواهد یافت. در این پایان نامه بر اساس روش آماری کیجکو، و عمر مفید 50 ساله با احتمال رویداد 64% (زمین لرزه مبنای طرح dbl ) شتاب گرانش افقی برابر 0.35g.. محاسبه گردیده است. آنالیزهای انجام شده در شرایط بارگذاری لرزه ای، بیانگر آن است که در موقعیت های مختلف ساختگاه سد، دو دسته بلوک سنگی دارای پتانسیل لغزش گوه ای می باشند. این بلوکهای سنگی به اسامی 1rb3, 2rb1 نامیده شده اند. بطور کلی این بلوکهای سنگی در شرایط بارگذاری لرزه ای و شیب رویه سنگی بیش از 60 درجه ناپایدار می با شند. پتانسیل لغزشهای صفحه ای در محدوده ایستگاه 1 تکیه گاه های چپ و راست وجود دارد. در این محل در شرایط بارگذاری لرزه ای، بر روی دامنه های با شیب بیش از 55 درجه و65 درجه، لغزش های صفحه ای به موازات دسته شکستگی با مختصات dr.293/42 و dr.165/57 رخ خواهد داد. پتانسیل لغزش دایره ای بر روی واریزه ها مجاور گسل کانی ابراهیم و درشرایط رویداد زمین لرزه ای با شتاب افقی 0.35g.... بر روی دامنه های با شیب 35 درجه وجود دارد.
سیما خدام عباسی عباس کنگی
چکیده : امروزه با توسعه مناطق شهری و ساخت سازه های مهم از جمله، برجهای مسکونی، تجاری و .... تحلیل دینامیکی سازه ها و مقاوم سازی آنها در برابر زمین لرزه امری ضروری است. یکی از پارامترهای مهم و مورد نیاز در تحلیل دینامیکی چنین سازه هایی، تعیین مدول برشی خاک می باشد. در چند دهه اخیر با استاندارد شدن آزمایش spt و تحقیقات گسترده ای که بر روی نتایج آن توسط محققین برجسته از جمله seed انجام شده، آزمایش نفوذ استاندارد ، از مقبولیت بیشتری برخوردار شده است. بدین ترتیب می توان با آزمایش های کم هزینه نفوذ استاندارد پارامترهای مورد نیاز جهت آنالیز دینامیکی خاک را به دست آورد. شهرساری درساحل دریای خزر برروی نهشته های ماسه ای قرارگرفته است . بالا بودن سطح آب زیرزمینی در محدوده شهر، این احتمال را بوجود می آورد که درصورت رویداد زمین لرزه های نیرومند ، بخشهایی از آبرفتهای شهر روانگرا شده و بصورت جوشش ماسه، نشست سطح زمین را به همراه داشته باشد. بدون شک نشست زمین تخریب ساختمانها و سازه های مهندسی را به همراه خواهد داشت. ارزیابی پتانسیل روانگرایی نهشته های ماسه ای شهر ساری در ساحل دریای خزر با استفاده از روش صحرایی آزمایش مقاومت نفوذ استاندارد (spt) ، هدف عمده این تحقیق بوده است. بدین منظور از نرم افزار liquify4 که بر اساس مدل سید – ادریس ( 1 و 2 ) طراحی شده، استفاده گردیده است . در این راستا ، پهنه بندی مقدماتی استعـداد روانگرایی نهشته های کواترنری شهر ساری با استفاده از 20 گمانه و بیش از 200 تست spt انجام شده است. بر این اساس با فرض حداکثر شتاب افقی زلزله 0.31 g در سطح زمین و اشباع بودن خاک، استعداد روانگرایی رسوبات شهر ساری در اعماق مختلف تعیین گردید. بررسی نقشه های تهیه شده در شرایط محافظه کارانه نشان می دهند بیشترین پتانسیل روانگرایی در محدوده بزرگراه کنارگذرشمالی ساری می باشد. در این محدوده لایه های دارای بیشترین پتانسیل روانگرایی از سطح آب زیرزمینی تا عمق 0.9 متر قرار گرفته اند. با افزایش عمق به تدریج پهنه های دارای پتانسیل روانگرایی کاهش می یابد. بیشترین نشست قابل پیش بینی در اثر روانگرایی 95 تا 100 سانتیمتر ارزیابی گردیده است. این میزان نشست می تواند خسارات بسیار زیادی به ساختمانها وارد کند.
ساناز سیدی صاحباری محسن خادمی
تحلیل ساختاری ناودیس چمنساور، شمالغرب دامغان، البرز شرقی به وسیلهی: ساناز سیدی صاحباری رشته کوه البرز در شمال ایران جزئی از کمربند کوهزائی برخوردی آلپی- هیمالیائی میباشد که مجموعه ارتفاعاتی به فرم خمیده با طول تقریبی 2000 کیلومتر را شامل میشود که از غرب به قفقاز کوچک در جمهوری ارمنستان و آذربایجان و از شرق به کوههای پاراپامیسوس در شمال افغانستان متصل است. در این پژوهش با انتخاب بخشی از نوار کوهزائی البرز میان طولهای جغرافیائی 0 ,° 54 تا 15 ,°54 شرقی و عرضهای جغرافیائی 30 ,°36 تا 38 ,°36 شمالی، سعی شده است تا با مطالعه و بررسی دقیق ساختمان چینخوردگی، تحولات تکتونیکی در این نوار در قالب یک الگو مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. جهت دستیابی به این هدف، در گستره مورد مطالعه از 113 ایستگاه در مجموع417 بار موقعیت سطح لایهبندی(شیب و امتداد) برداشت شدهاست که 302 برداشت مربوط به ناودیس چمنساور و 115 برداشت مربوط به ناودیس تنگشمشیربر میباشد. بر اساس استریوگرامهای ترسیم شده، موقعیت میانگین محور ناودیس چمنساور 253°/05° و موقعیت میانگین سطح محوری به صورت 071/89nw به دست آمده است. همچنین موقعیت میانگین محور ناودیس تنگشمشیربر /04°°241 و موقعیت میانگین سطح محوری به صورت 065/87se میباشد. موقعیت محورها و سطوح محوری مزبور نشانگر چینهای باز و ایستاده میباشد. البرز در منطقه مورد مطالعه، ساختاری مشابه نوارهای چینخورده- رورانده را دارا میباشد. مطالعه ساختمان چینخوردگی در این منطقه بیانگر آن است که شکلگیری چینها در این نوار چینخورده- گسلیده در سه مرحله: 1) کوتاهشدگی به موازات لایهبندی، 2) چینخوردگی، 3) تشکیل گسل راندگی انجام شده است. موقعیت ساختمانها در این بخش از البرز حاکی از آن است که راستای بیشترین کوتاهشدگی در این بخش از البرز nnw- sse بوده است.
مهدی تات سیدناصر هاشمی
منطقه مورد مطالعه با مختصات جغرافیایی´30 ,?52 – ´15,?52 طول خاوری و´30 , ?35 – ´15 ,?35 عرض شمالی در شمال شهرستان گرمسار (استان های سمنان و تهران) قرار دارد. بر اساس تقسیمات زمین شناسی این منطقه بخشی از حاشیه جنوبی البرز مرکزی می باشد. به دلیل همگرایی صفحه عربستان – اوراسیا، این منطقه نیز مانند بسیاری از نقاط دیگر ایران زمین، در حال فشردگی و کوتاه شدگی است. این فرایند با حضور گسترده سیماهای ساختاری چین خورده و رانده قابل تایید است. روند عمومی ساختارهای منطقه شمال باختری – جنوب خاوری است. روند ساختارها به طرف شرق بعد از دیاپیرها و گنبد های نمکی الیگوسن به خاوری – باختری تغییر می کند. در این تحقیق با بررسی دقیق تصاویر ماهواره ای landsat و irs و به کمک مشاهدات صحرایی گسلهای منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور نقشه گسلش منطقه تهیه گردیده و بر اساس اطلاعات به دست آمده گسلش ناحیه تحلیل شده است. نتایج حاصل از این تحقیق به شرح زیر خلاصه می گردد: گسل های با راستاهای خاوری- باختری قدیمی بوده و اکثراً از نوع گسل های فشارشی هستند که در مراحل بعدی با تاثیر گسل های با راستاهای شمالی – جنوبی و شمال خاوری – جنوب باختری شکل پلکانی پیدا کرده اند. گسل های با راستاهای خاوری – باختری حاصل تنش فشارشی شمالی – جنوبی(میوپلیوسن) بوده است. در نتیجه این جهت فشارش، گسل های امتداد لغزی با راستاهای شمال باختری – جنوب خاوری و شمال خاوری- جنوب باختری به وجود آمده اند. در مراحل بعدی فشارش (پلیوسن فوقانی – کواترنری) و با تاثیر حرکت خزر جنوبی و خرد قاره شرق ایران مرکزی گسل های تراستی با راستاهای شمال باختری – جنوب خاوری و شمال خاوری – جنوب باختری بوجود آمده اند. گسل های هم راستا با بخش خاوری البرز دارای مولف? چپ گرد و گسل های هم راستا با بخش باختری البرز مانند گسل کیلان مولف? راست گرد دارند.