نام پژوهشگر: امیر مسعود عرب لو
محمد رضا گلپور لاسکی نورالدین کریمی
امروزه کمردرد بیماری بسیار شایعی است که سالیانه هزینه های درمانی هنگفتی را برای جوامع به بار می آورد و یکی از مهم ترین علل کمردرد، بی ثباتی ستون مهره ها می باشد. اخیراً در توانبخشی بیماران مبتلا به مزمن به تمرین های ویژه عضلات اطراف ستون مهره ها توجه می شود که نقش آنها ثبات داینامیک و کنترل سگمنتال مهره هاست. هدف تمرینات فعال ثبات دهنده ستون فقرات ایجاد ظرفیت فیزیکی برای حفظ وضعیت خنثی در ستون مهره ها در طول فعالیتهای روزمزه زندگی می باشد که این کار را با افزایش تحمل و هماهنگی عضلات ثبات دهنده ستون مهره ها انجام می دهد. این کارآزمایی بالینی تصادفی جهت تعیین تاثیر تمرینات فعال ثیات دهنده تحت نظر ستون فقرات بر عملکرد عضلات کمر وتنه و تستهای تحمل بالینی و شاخصهای تعادلی در 2 گروه انجام شد. 32 مرد جوان شرکت کنده در این تحقیق به صورت تصادفی در 2 گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله دوره 4 هفته ای تمرینات ثبات دهنده ستون مهره ها را انجام دادند . گروه مداخله هیچ تمرین درمانی انجام ندادند و اندازه گیری قبل و بعد از این دوره در هر 2 گروه صورت گرفت. پس از انجام مداخله در گروه آزمایش ، نتایج نشان داد که میانگین متغیرهای تحمل فلکسوری تنه (داینامومتری) (00/0p=)، تحمل اکستنسوری تنه (داینامومتری) (005/0p=)،تحمل اکستنسوری تنه (بالینی) (01/0p=) و درصد عملکرد آزمون محدوده ثباتی پویا (00/0p=) در جهت بهبود، افزایش معنی دار و متغیرهای شاخص تعادلی کلی (01/0p=)، قدامی– خلفی(03/0p=) و طرفی (01/0p=) در وضعیت ایستاده روی دو پا با چشمان باز و زمان انجام آزمون محدوده ثباتی پویا (00/0p=)، نمره پرسشنامه های ناتوانی عملکردی(05/0p<) و میزان درد بیماران (01/0p=) در جهت بهبود، کاهش معنی داری داشته اند. بهبود تحمل عضلات تنه و تعادل فرد و کاهش درد و میزان ناتوانی عملکردی بیماران پس از به کارگیری تمرینات فعال ثبات دهنده تحت نظر حاکی از آن است که این تمرینات می توانند یکی از انتخاب های مناسب برای درمان کمردردمزمن غیراختصاصی باشند.
یاسمن السادات اعتمادی امیر مسعود عرب لو
هدف: بررسی و مقایسة اثر دشواری شناختی بر اجرای واکنش تعادلی در برابر اغتشاش بین بیماران مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی تکرار شونده و افراد سالم پیشینه تحقیق: مطالعات متعددی به بررسی ویژگی های کنترل پوسچر در بیماران مبتلا به کمردرد پرداخته اند. اما نقش بالقوة فرآیند پردازش اطلاعات (توجه) در کنترل پوسچر این بیماران هنوز ناشناخته است. روش انجام کار: در پژوهش حاضر از روش تکلیف دوگانه جهت بررسی تأثیر تکلیف شناختی از نوع استروپ شنیداری بر پاسخ پوسچرال بیماران با سابقة کمردرد غیراختصاصی تکرار شونده در مقایسه با افراد سالم استفاده شد. از افراد خواسته می شد روی صفحة نیروی متحرکی که امکان جابه جایی خطی سطح اتکا را فراهم می کرد قرار بگیرند. صفحة نیرو تحت شرایط مختلف از دشواری شناختی جا به جا می شد. سطوح دشواری شناختی شامل (1) بدون تکلیف شناختی و (2) انجام استروپ شنیداری بود. سطوح دشواری تکلیف پوسچرال نیز از طریق تغییر اندازة اغتشاش وارده دستکاری شد. از اطلاعات جا به جایی مرکز فشار جهت محاسبه پارامترهای تعادلی استفاده شد. یافته ها: آنالیز واریانس نشان داد به دنبال افزایش دشواری شناختی، گروه افراد مبتلا به کمردرد رفتار متفاوتی نسبت به گروه سالم داشت. هم چنین تأثیر افزوده شدن بار شناختی بر پارامترهای واکنش تعادلی (سرعت و دامنه) بر حسب شدت اغتشاش در افراد مبتلا به کمردرد متفاوت بود. اعمال بار شناختی در شدت متوسط، منجر به افزایش دامنه و سرعت واکنش تعادلی در گروه افراد مبتلا به کمردرد شد ولی در شدت اغتشاش بزرگ باعث کاهش سرعت شد. نتیجه: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد کمردرد از جمله عوامل تأثیر گذار بر ارتباط متقابل کنترل پوسچر و شناخت باشد.