نام پژوهشگر: عبدالمحمد مهدوی
رسول غلام زاده بهمن حاجی پور
این مطالعه به دنبال تحلیل روابط بین استراتژی سبک و مقیاس ورود به بازار و عملکرد شرکت است. بررسی روابط داخلی بین ابعاد ورود و اثرات آنها بر روی متغیرهای مختلف عملکرد ما را در تعیین اثرات میانی موقعیت رقابتی شرکت و موقعیت یابی کالا که تا به حال در ادبیات خیلی کم بررسی شده اند، کمک می کند. ما مدل خود را بر روی 118 نمونه از شرکت های تولیدی با استفاده از مدل یابی معادله ساختاری بر اساس روش شناسی کمترین مربعات بخشی (pls) آزمون کردیم. تحلیل ها نشان داد تصمیم سبک ورود که انتخاب شرکت برای ورود به بازار قبل یا بعد از رقبایش می باشد، یک تصمیم استراتژیک است. شرکت های پیشگام مزایایی را بر حسب مزیت رقابتی و موقعیت یابی کالا به دست می آورند. که این متغیرها در روابط بین سبک و مقیاس ورود با عملکرد شرکت مداخله می کنند. آنها فرصت های بزرگی برای تنظیم استانداردهای کالا در بازار، خلق شهرت به عنوان رهبر بازار، شناسایی انواع مشتریانی که بازار به آنها خدمت می کند، ایجاد هزینه های تغییر و بهره بردن از هزینه های پایین از طریق صرفه جویی های ناشی از مقیاس تولید و مزایای منحنی یادگیری خود را دارند.
محمد طالاری بهمن حاجی پور
ادعای محوری در این پژوهش اینست که دیدگاههای مبتنی بر منابع و سازمان صنعتی بطور کامل توصیفاتی رقیب هم نبوده بلکه در حقیقت برای درک بهتر دستیابی به سطح بالاتری از عملکرد شرکت مکمل یکدیگر نیز هستند؛ بنابراین مدل مفهومی این تحقیق بر این اساس ارئه گردید. بررسی روابط ساختار صنعت و قابلیت های درون سازمانی و عملکرد ما را تبیین نقش دو دیدگاه مبتنی بر منابع و ساختار صنعت که در ادبیات تحقیق به آن پرداخته شده است، کمک می کند. مدل این تحقیق در 124 نمونه از شرکت های تولیدی با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. در آزمون فرضیات از 10 فرضیه ارائه شده 8 فرضیه تایید و 2 فرضیه رد شد. از آنجاییکه دو مسیر مدل مورد تایید قرار نگرفت، مدل اولیه تحقیق از برازش مناسبی بر خوردار نبود، بنابراین بنیان نظری، نیروی راهنمای اصلی در اصلاح مدل قرار گرفت. مدل اصلاحی ارائه شده از برازش بسیار مناسبی برخوردار است و نشان دهنده آن می باشد که شاختار صنعت نه به طور مستقیم بلکه به صورت غیر مستقیم و از طریق قابلیت های درون سازمانی بر عملکرد اثر می گذارد.
بهروز موسی زاده عبدالمحمد مهدوی
هدف از این مطالعه بررسی رابطه عوامل آسیب شناختی منابع انسانی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب با استفاده از مدل efqmاست. به علاوه یافتن شکاف میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب نیروی انسانی در شرکت و ارائه راههکار موثر نیز مورد نظر بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در سال 1388-1389 تشکیل می دهد، از میان 1850 نفر جامعه آماری180 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. داده ها با استفاده از نرم افزار spss، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تمامی فرضیات تحقیق با استفاده از آزمون t استیودنت مورد بررسی قرار گرفتند و تمامی آنان تایید شدند. یافته های تحقیق نشان داد که امتیاز هر کدام از معیارها بدین صورت می باشد، رهبری 8/62%، خط مشیواستراتژی 62%، کارکنان 6/58%، منابعوشرکاء 61%، فرآیند 63%، نتایجمشتری 6/60%، نتایجکارکنان 5/56%، نتایججامعه 60% و نتایجکلیدیعملکرد 9/60%. در پایان پیاده سازی و رعایت استانداردهای مدل efqmدر جهت بهبود معیارهای توانمند ساز و نتایج پیشنهاد می شود.
روح اله نعمتی بهمن حاجی پور
در این تحقیق تاثیر بازارگرایی و مسئولیت اجتماعی برعملکرد سازمانی مورد بررسی قرارگرفت. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه شرکت های صادرکننده و واردکننده از گمرکات جمهوری اسلامی ایران بود. برای آزمون فرضیه های این پژوهش و جمع آوری داده های لازم، از پرسش نامه استفاده شد. پرسش نامه ها در بین 396 نماینده شرکت صادرکننده و واردکننده، از چهار حوزه نظارتی گمرکات کشور شامل استا ن های هرمزگان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و بوشهر، توزیع و پس از تکمیل، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای lisrel و spss مورد تجزیه قرارگرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تاثیر بازارگرایی بر مسئولیت اجتماعی ، مثبت و معنادار است. همچنین، هم بازارگرایی و هم مسئولیت اجتماعی با عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معناداری داشت. بعلاوه، نتایج آزمون مدل نیز نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار است.
لیلا حبیبی حسنعلی سینایی
هدف این پژوهش، بررسی عوامل مرتبط با سیاست پرداخت سود سهام می باشد. بدین منظور، اطلاعات لازم از 126 شرکت واجد الشرایط در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1378 تا 1387 جمع آوری گردید. در این پژوهش، ابتدا با توجه به مدل هفت فرضیه مطرح و سپس برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روش داده های ترکیبی و نرم افزار eveiws بکارگرفته شده است. نتایج حاکی از آن است نسبت سود پرداختی سهام با سود تقسیمی رابطه معنادار و مثبت و با هزینه سرمایه و نسبت ارزش بازاری به دفتری رابطه معنادار و منفی دارد که نتایج این فرضیات با مبانی نظری همسو می باشد. از طرفی، رابطه بین نسبت سود پرداختی با پاداش و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (اهرم مالی) معنادار و مثبت می باشد که این نتایج مغایر با مبانی نظری است. بعلاوه طبق نتایج پژوهش رابطه بین نسبت سود پرداختی و ریسک سیستماتیک و درآمد معنادار نمی باشد.
حسام الدین توان بخش عبدالمحمد مهدوی
این پژوهش در شرکت آب و فاضلاب اهواز تحت عنوان بررسی اثربخشی دوره های آموزشی بر ارتقاء سطح عملکرد شغلی کارکنان در ارتباط با مشتریان با توجه به نظریه سازمان یادگیرنده انجام گردید. هدف از انجام این پژوهش ارزشیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت شرکت آب و فاضلاب اهواز با توجه به یادگیری سازمانی می باشد. با استفاده از نتیجه ی این ارزشیابی می توان نقاط ضعف و قوت برنامه های آموزشی را تعیین کرده و از این نقاط برای طراحی و تدوین دقیق دوره های آتی آموزش کمک گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان در ارتباط با مشتری شرکت آب و فاضلاب اهواز را تشکیل می دهد، که مجموعا 291 نفر می باشند. روش نمونه گیری این تحقیق تصادفی ساده است. ابزارهای جمع آوری اطلاعات فرم مصاحبه و پرسشنامه است، که در سه حیطه اثربخشی آموزشی، یادگیری سازمانی و عملکرد کاکنان توسط پژوهشگر تهیه گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و amos استفاده گردید. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد که از بین هرسه اثربخشی آموزشی، یادگیری سازمانی و عملکرد کارنان رابطه معنی داری وجود دارد و این نشان می دهد که برای بهبود عملکرد کارکنان باید به اثربخشی دوره های آموزشی توجه بسیاری شود زیرا بر عملکرد کاکنان هم اثر مستقیم و هم غیرمستقیم با میانجی گری یادگیری سازمانی تاثیر گذار است. و برای اثربخش تر بودن دوره های آموزشی باید به نگرش و مهارت بیشتر توجه شود.
قباد چمنی عبدالمحمد مهدوی
صادرات امروزه به عنوان یک عامل رشد و توسعه شرکتها به شمار می رود به همین خاطر آنها به دنبال شناسایی فاکتورهای تاثیرگذار در جهت بهبود عملکرد صادراتی شرکت خود هستند .این تحقیق با هدف بررسی رابطه تحقیقات بازاریابی با عملکرد صادراتی شرکتها به دنبال شناسایی نقش اطلاعات در رابطه با عملکرد صادراتی می باشد تا به شرکتها در جهت بهبود عملکرد صادراتی شان که می توانند از طریق جمع آوری و استفاده مناسب از اطلاعات انجام دهند، کمک کند. جامعه آماری این تحقیق 53 شرکت تولیدی استان خوزستان بودند که اقدام به سرشماری این شرکتها کردیم و نهایتا 51 پرسشنامه وارد تحلیلهای آماری شدند. متغیرهای مستقل این پژوهش میزان استفاده از اطلاعات، انواع منابع اطلاعاتی، انواع اطلاعات و روشهای تحقیقات می باشد؛ همچنین متغیر وابسته این پژوهش عملکرد صادراتی می باشد.نتایج حاصل از بررسی ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در سطح اطمینان 95/. نشان دهنده رابطه مثبت بین متغیرها بود و چهار فرضیه تایید شدند. بنابراین شرکتها برای بهبود عملکرد صادراتی خود باید توجه قابل ملاحظه ای به استفاده از اطلاعات بازارهای صادراتی داشته باشند و به تبع آن منابع و روشهای مختلفی را با توجه به شرایط استفاده کنند.
ارسلان جوانبخت عبدالمحمد مهدوی
این پژوهش در شعب بانک سپه استان خوزستان تحت عنوان بررسی رابطه میان تسهیم دانش و مشتری مداری انجام گردید. هدف از انجام این پژوهش این است که بدانیم آیا می توان از طریق تسهیم دانش ضمنی و صریح در شعب بانک، مشتری مداری شعب و کارکنان را افزایش داد؟ با استفاده از نتیجه ی این تحقیق می توان به تسهیم بیشتر و بهتر دانش در میان کارکنان و شعب بانک سپه در استان خوزستان کمک کرد و از این طریق می توان مشتری مداری را در میان کارکنان و شعب افزایش داد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان شعب بانک سپه استان خوزستان را تشکیل می دهد، که مجموعا 258 نفر می باشند. روش نمونه گیری این تحقیق خوشه ای چندمرحله ای است. ابزارهای جمع آوری اطلاعات فرم مصاحبه و پرسشنامه است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و amos استفاده گردید. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد که تسهیم دانش صریح و تسهیم دانش ضمنی (تجربه، مرجع و تخصص) رابطه معناداری با مشتری مداری دارند و رابطه معناداری نیز میان تسهیم دانش صریح و تسهیم دانش ضمنی برقرار است؛از آنجایی که تسهیم دانش صریح اثر ناچیزی بر مشتری مداری داشت اما تسهیم دانش ضمنی اثر قابل ملاحظهای بر مشتری مداری و تسهیم دانش صریح داشت، توصیه می شود که در جهت تسهیم هرچه بیشتر دانش ضمنی تلاش شود، به ویژه دانش ضمنی مبتنی بر تخصص.
راضیه احمدی عبدالمحمد مهدوی
هدف این پژوهش، آزمون رفتار توده وار سرمایه گذاران با استفاده از انحراف بازده روزانه سهام از بازده میانگین پرتفو در پنج صنعت با بالاترین حجم و تعداد روز های معاملاتی در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1383 تا 1388 است. به منظور درک بهتر این رفتار از دو مدل مختلف استفاده شده است. بر اساس مدل خطی انحراف معیار مقطعی که توسط کریستی و هوانگ (1995) ارائه شده است و توزیع بازده سهام را در دوران افول و صعود غیر معمول بازده بازار بررسی می کند، یافته ها حاکی از وجود رفتار توده وار تنها در شرایط افول بازار در پنج صنعت مورد بررسی است. در حالی که بر اساس مدل غیر خطی انحراف مطلق، ارائه شده توسط چانگ (2000)، نتایج نشان دهنده وجود رفتار توده وار در شرایط افول و صعود بازار در پنج صنعت مورد بررسی است و در توزیع کل بازار در همه صنایع غیر از صنعت سرمایه گذاری ها است. همچنین یافته ها بیان کننده افزایش پراکندگی بازده سهام از بازده بازار در شرایط صعود بازار نسبت به زمان افول است که اشاره به افزایش رفتار مشابه سهام در زمان افول بازار دارد.
سارا بابااحمدی نسترن حاجی حیدری
لازمه بقا در اقتصاد رقابتی و محیط پویای امروز، عملکردی هوشمندانه و سریع نسبت رقبا می باشد. اینترنت علاوه بر اینکه یک کانال ارتباطی برای دسترسی سریع و آسان است، به عنوان فناوری برای کسب مزیت رقابتی تلقی می شود. اینترنت با از میان بردن محدودیت های زمانی و مکانی در روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم جهان، هزینه های ناشی از ارتباطات را به شدت کاهش داده است. یکی از مهم ترین فرایندهای اقتصادی که در حوزه تجارت بین الملل با ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بین کشورها میسر می شود، جریان صادرات کالاها و خدمات است که اینترنت توانسته است در قالب فرایند نوین کسب و کار الکترونیکی به طور قابل ملاحظه ای آن را رونق بخشد. شرکت هایی که قصد حرکت به سمت کسب و کار الکترونیکی را دارند بایستی جهت استفاده کارا و موثر از فناوری های اطلاعاتی از مدل های کسب و کار الکترونیکی استفاده نمایند، اما نحوه انتخاب مدل کسب و کار الکترونیکی مناسب، باید با توجه به ویژگی های سازمانی و محیطی صورت گیرد. پژوهش حاضر به دنبال تعیین مدل کسب و کار الکترونیکی مناسب شرکت های صادرکننده خرما صورت گرفته است. این پژوهش یک پژوهش کاربردی است که با رویکرد قیاسی- استقرایی و از نوع پیمایشی و موردی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی شرکت های صادرکننده خرما در ایران است. با استفاده از مرور ادبیات صورت گرفته برای مدل مبنای پژوهش (مدل هایس) 18 مولفه در نظر گرفته شد. سپس به صورت پیمایشی به بررسی این مولفه ها در شرکت های صادرکننده خرما پرداخته شد. از بین 18 عامل مطرح شده، عامل تهدید خدمات یا محصولات جایگزین در صنعت از مولفه های مهم در تعیین مدل کسب و کار الکترونیکی مناسب شرکت های صادرکننده خرما شناخته نشد. سپس مولفه های مورد تأیید در شرکت های صادرکننده خرما اندازه گیری شد. براساس نتیجه اندازه گیری شده الکترونیکی مناسب صادرات خرما، مدل فروشگاه الکترونیکی شناخته شد.
مهدی سواری عبدالمحمد مهدوی
چکیده: بانک ها نقش مهمی در اقتصاد هر کشور دارند و شالوده نظام اقتصادی هر کشوری هستند که برای بقا درمحیط رقابتی ، نیاز به تمرکز بر روی ایجاد و حفظ ارتباط با مشتری دارندو به عبارت دیگر،بانک ها برای بقا در محیط رقابتی نیازمبرم به مدیریت ارتباط با مشتری(crm )دارند. این تحقیق با هدف شناسایی عوامل تاثیر گذار بر استقرار موفق مدیریت ارتباط با مشتری در بانک سپه استان خوزستان تا به بانک اهمیت روز افزون مدیریت ارتباط بامشتری را نمایش داده و بدنبال شناسایی نقش مهم دانایی و مدیریت دانش، نگرش و ارتباطات دو سویه در فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در بانک می باشد.جامعه اماری این تحقیق تمام مشتریان بانک سپه استان خوزستان (اهواز) می باشدو از انجا که امکان سرشماری مقدور نیست و جامعه نامحدود است یک نمونه 196 تایی تعریف و230 پرسشنامه بین آنها پرسشنامه توزیع شدو 200 پرسشنامه قابلیت ورودبه تحلیل های آماری داشتند. نهایتا این 200 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند.متغیرهای مستقل این پژوهش عبارتند از دانایی و مدیریت دانش، نگرش و ارتباطات دو سویه . همچنین متغیر وابسته این پژوهش مدیریت ارتباط با مشتری(crm)می باشد.نتایج حاصل ازبررسی ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در سطح اطمینان 95%نشان دهنده رابطه مثبت بین متغیرها بود وسه فرضیه تایید شدند.
ساره موحدنژاد نسترن حاجی حیدری
فضای متحول کسب و کار امروز، سازمان ها را با این چالش مواجه می کند که برای رسیدن به اهداف استراتژیک سازمانی از تحویل بهنگام و موفق پروژه های سفارش مشتریان خود اطمینان حاصل کنند. سازمان ها برای بقاء در محیط رقابتی نیاز دارند تا خروجی هایشان را ارزیابی کنند و بهبود ببخشند و راهکارهای برتر را نیز در سطح سازمان گسترش دهند. در این راستا مدل های ارزیابی مقایسه ای وجود دارند که از استانداردسازی و به روز رسانی و انطباق فرآیندهای کاری در سراسر سازمان پشتیبانی می کنند و سازمان را به ایجاد بهبود بیشتر در فرآیندها سوق می کنند. به منظور اجرای بهبود مستمر، لازم است روش هایی برای نگهداری و گسترش دانش و تخصص ها در سازمان ها پیاده سازی شوند. در تحقیق حاضر سعی شد تا با مطالعه معیارهای موفقیت پروژه در پروژه های فناوری اطلاعات سازمان های itگستر کشور، وجود و نوع رابطه بین بلوغ سازمانی مدیریت پروژه و موفقیت پروژه بررسی شود. به نظر می رسد موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات از طریق توسعه راهکارها، ابزار و تکنیک های استاندارد سازمانی مدیریت پروژه و به کارگیری نواحی دانش مدیریت پروژه (pmbok) محقق می شود؛ به عبارت دیگر با افزایش بلوغ سازمانی مدیریت پروژه این امر امکان پذیر است.
فاطمه عباسی محمد سلطانی دلگشا
در محیط های متلاطم که سازمانها با تهدیداتی برای بقاء و عملکرد موفق مواجهند، رویکرد های مبتنی بر مدیریت ریسک می تواند در بسیاری موارد اثربخش باشد. در آمریکا بسیاری از پروژه ها و طرح های فناوری اطلاعات به دلایل تغییر در اهداف، انحراف از هزینه های پیش بینی شده (بالا بودن هزینه های مستقیم و غیر مستقیم پروژه های فناوری اطلاعات)، تاخیر در زمان تحویل و پیچیدگی این پروژه ها و طرح ها مجددا برنامه ریزی شده اند و یا با شکست مواجه شده اند. در بودجه سال 2009 ایالت متحده 66 % از کل پروژه های فناوری اطلاعات با ریسک مواجه بوده اند که از این میان 31% با موفقیت به پاین نرسیده اند. هزینه شکست پروژه های فناوری اطلاعات در کل دنیا, ایالت متحده, نیوزیلند و انگلیس به ترتیب 6180 , 1222 , 3.9 و 200 بیلیون دلار بوده است. جهت بهبود در تکمیل پروژه ها و طرح های فناوری اطلاعات به دستور رئیس جمهورایالت متحده، مدیر ارشد تکنولوژی برای پروژه های فناوری اطلاعات فدرال منصوب گردید که از اولین اولویتهای وی مقابله با پیچیدگی پروژه های فناوری اطلاعات و طبقه بندی طرح های فناوری اطلاعات در سطوح دولت، نهادهای محلی و بخش خصوصی می باشد . در ایران نیزچندین طرح کلان فناوری اطلاعات در حال پیاده سازی می باشد، از جمله این طرح ها می توان به طرح سامانه نظارت الکترونیک (سنا)، طرح جامع امور مالیاتی کشور، طرح توسعه گمرک نوین و طرح کارت هوشمند ملی اشاره نمود. برای هر یک از این طرح ها میلیاردها تومان هزینه شده است که هنوز غالب این طرح ها در حال تکمیل می باشند. با اینکه تاکنون مباحث متعدد و متنوعی در خصوص مدیریت پروژه و همینطور مدیریت ریسک مطرح گردیده است اما هیچکدام به بررسی مدیریت ریسک به عنوان یکی از عوامل حیاتی دخیل در نتایج و عملکرد طرحهای کلان فناوری اطلاعات نپرداخته است. مدیریت ریسک طرح کلان فناوری اطلاعات، هماهنگی فعالیت های مدیریت ریسک را برای پروژه های فناوری اطلاعات که در یک طرح کلان هستند و به یکدیگر وابسته هستند را تسهیل می کند و از برنامه ریزی بهینه برای طرح کلان فناوری اطلاعات پشتیبانی می کند. با توجه به اهمیت اینگونه طرح ها و نبود پژوهش پیرامون ریسک ها و مخاطراتی که منجر به شکست این طرح ها می شود، تحقیق پیش رو تلاش دارد تا با گام نهادن در این مسیر بستری را برای تحقیقات بیشتر علاقمندان و خبرگان این حوزه فراهم نماید. در پژوهش حاضر با استفاده از روش متاسنتز به پایش و استخراج ریسک های طرح های کلان فناوری اطلاعات پرداخته شد که چهل و هشت شاخص با استفاده از تکنیک فوق استخراج گردید که مورد تائید خبرگان این حوزه قرار گرفت و ریسک های شناسایی شده با استفاده از روشهای فریدمن و تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی گردید و گروهبندی نیز جهت طبقه بندی این ریسک ها پیشنهاد گردید که مورد تائید قرار گرفت. در ادامه روشی جهت سنجش ریسک های طرح های کلان فناوری اطلاعات با توجه به وجود وابستگی میان این ریسک ها پیشنهاد گردید و روش فوق در طرح سامانه نظارت الکترونیک (سنا) پیاده سازی گردید . با توجه به شاخص های شناسایی شده , چک لیست ارائه شده می تواند در سازمان هایی که در حوزه طرح های کلان فناوری اطلاعات فعال هستند به عنوان مبنایی برای شناسایی ریسک ها مورد استفاده قرار گیرند و روش پیشنهادی نیز می تواند برای اندازه گیری ریسک های طرح های کلان فناوری مورد استفاده قرار گیرد که مبنایی برای پیشگیری و کنترل این ریسک ها می باشد.
محمد فروغی نسب عبدالمحمد مهدوی
هدف این تحقیق بدست آوردن رابطه میان رضایت و وفاداری مشتری و نقش هزینه های تعویض (switching costs) بر رابطه میان رضایت و وفاداری مشتری است. هزینه های تعویض به ادراک شخص از کلیه هزینه های مالی و غیر مالی گفته می شود که در فرایند تعویض تامین کننده مورد نیاز خود با آن مواجه می شود. و یا به عبارت دیگر "ادراک مشتری از زمان، پول، تلاش و درگیری ذهنی معطوف به تغییر یک تامین کننده با تامین کننده دیگری" می باشد. این هزینه های شامل سه نوع هزینه های مالی، فرآیندی و روانی می باشد. هزینه های تعویض در رابطه میان رضایت و وفاداری در سه نقش متفاوت مورد بررسی قرار گرفته اند. تاثیر مستقیم(direct) بر وفاداری، تاثیر واسطه ای(mediating) میان رضایت و وفاداری مشتری و تاثیر تعدیل کننده (moderating) رابطه رضایت و وفاداری. هدف این مطالعه آزمودن و مقایسه نقش های متفاوت هزینه های تعویض میان رابطه رضایت و وفاداری می باشد. فرضیه های این تحقیق برگرفته از مطالعات قبلی که در زمینه رابطه رضایت و وفاداری و هزینه های تعویض انجام شده است، می باشد. تحقیق میدانی با استفاده از روش پرسشنامه در بین مشتریان بانکهای تهران و شامل چهار بانک بزرگ دولتی و سه بانک بزرگ خصوصی انجام شد که تعداد 499 پرسشنامه مفید بدست آمد. با استفاده از نرم افزار spss و amos داده ها مورد تحلیل قرار گرفتند. آزمون های همبستگی پیرسون، آزمون t و آزمون z فیشر برای تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که رضایت همبستگی بالایی با وفاداری دارد و با افزایش هزینه های تعویض شاهد افزایش وفاداری خواهیم بود. بنابراین تاثیر مستقیم برای هر دو عامل رضایت و هزینه ها مورد تایید قرار گرفت. تاثیر واسطه ای نیز میان رضایت و وفاداری برای هر دو نوع وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری مورد تایید قرار گرفت. اما برای وفاداری نگرشی قویتر بود. نتایج بدست آمده از تست فرضیه ها، تاثیر تعدیل کننده هزینه های تعویض در رابطه میان رضایت و وفاداری را مورد تایید قرار نداد. بنابراین نتیجه مهم این مطالعه، شناسایی هزینه های تعویض به عنوان عامل واسطه ای میان رضایت و وفاداری می باشد. نکاتی که این تحقیق برآنها تاکید می کند، اول شناسایی هزینه های تعویض به عنوان یک عامل مهم و تاثیر گزار بر وفاداری است. زیرا عامل رضایت تنها کافی نیست و مشتریان با وجود داشتن رضایت، ممکن است وفادار نمانند. بنابراین مدیران بایست با استفاده از راهکارهایی به ایجاد روابط بلند مدت با مشتریان دست یازند. دوم آنکه بانکها بایستی استراتژی خود را برای بدست آوردن مشتری بر رضایت مشتری و هزینه هایی که از رضایت در ذهن مشتری ایجاد می شود، قرار دهند و با افزایش کیفیت خدمات، سرویس های شخصی سازی و سایر برنامه ریزی ها، باعث افزایش هزینه های تعویض شده، وفاداری مشتریان را افزایش دهند. زیرا مراجعه مجدد مشتری ناشی از هزینه های تعویض بالا و بدون رضایت از خدمات بانک، موجب پراکندن تبلیغات شفاهی منفی و وجهه نامناسب برای بانک می گردد. محدودیت هایی این تحقیق از جمله اینکه در شهر تهران انجام شده و همچنین وجود صندوق های قرض الحسنه و موسسات مالی و اعتباری می باشند که بخشی از سپره های مردم را تشکیل می دهند ولی خارج از سیستم بانکی می باشند
زینب شریف روحانی عبدالمحمد مهدوی
سازمان های زیادی به سمت پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان (erp) رفته اند. در این میان لزوم ارزیابی تأثیراتی که عوامل موفقیت این سیستم ها بر شاخص های عملکرد دارند، حائز اهمیت می باشد. از طرف دیگر، فرآیندهای بهبود مستمر از جمله مدیریت دانش می تواند در پیشبرد موفقیت سازمان ها نقش مهمی را ایفا کند. لزوم پژوهش در مورد یکپارچگی مفهوم فرآیند مدیریت دانش با سیستم های erp، امری ضروری است. تحقیق توصیفی- مقطعی حاضر با هدف بررسی تأثیر عوامل کلیدی موفقیت erp و مدیریت دانش این سیستم بر عملکرد انجام شد. شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان که تجربه نسبتا موفقی از پیاده سازی erp را داشته است به عنوان مورد پژوهشی انتخاب گردید. با بررسی در ادبیات موضوع، پرسش نامه ای با هدف اعتبارسنجی عوامل موفقیت erp و ابعاد مدیریت دانش این سیستم، میان 15 خبره دانشگاهی و صنعت توزیع شد که با انجام آزمون t یک طرفه، تمام عوامل مدل پژوهش تأیید گردید. پرسش نامه ای نیز به منظور مطالعات میدانی طراحی و روایی آن توسط خبرگان و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ با ضریب 96/0تأیید و میان 65 نفر توزیع شد و به منظور آزمون فرض های پژوهشی از تحلیل همبستگی و رگرسیون در نرم افزار spss19 استفاده گردید. طبق یافته ها در سازمان مربوطه، مدیریت دانش سیستم erp و مدیریت دانش بومی سازی در پروژه erp و مدیریت دانش آموزش کارکنان در پروژهerp ، دارای بیشترین رابطه مثبت و معنی دار با عملکرد بودند و از میان عوامل موفقیت، وجود ارتباطات مناسب، باز مهندسی فرآیندهای کسب و کار و آموزش فرآیندها و نرم افزار جدید به کارکنان دارای این ویژگی بودند. نتایج نشان داد که برخلاف آن چه مورد انتظار است، مدیریت دانش erp نمی تواند نقش متغیر میانجی را در تقویت رابطه عوامل موفقیت erp با عملکرد، ایفا کند و شاید مدیریت دانش erp یکی از عوامل موفقیت باشد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، تغییرات عملکرد می تواند توسط عوامل موفقیت و مدیریت دانش erp بیان شود که تأثیر مدیریت دانش erp بیش از دیگر عامل است.
پریسا بیگلربگیان عبدالمحمد مهدوی
امنیت در سازمان ابعاد وسیعی دارد:امنیت مشتریان، امنیت محیطی، امنیت اطلاعات و غیره. اطلاعات یکی از با ارزش ترین دارائی های هر سازمان محسوب می شود اما همواره در معرض تهدیدهای بسیاری قرار دارد. بنابراین بحث امنیت اطلاعات برای هر سازمان از اهمیت چشمگیری برخوردار است. به منظور ارتقا سطح امنیت اطلاعات در سازمان بایستی تدابیری اندیشیده شود. هدف از این پژوهش، ارائه مهمترین شاخص های موثر در ارزیابی امنیت اطلاعات سازمان است، شاخص هایی که بتوانند سازمان را در امر ارزیابی وضعیت کنونی امنیت اطلاعات خود و آگاهی از نقاط قوت و ضعف آن یاری رسانند و زمینه ای برای ارتقاء نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف ایجاد نمایند. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، در زمره تحقیقات میدانی به شمار می رود. محقق در سه مرحله (مطالعه کتابخانه ای، نظرسنجی خبرگان، و مطالعه میدانی) به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، در مرحله نظرسنجی خبرگان، متخصصانی است که در موضوع امنیت اطلاعات دارای تجربه کار نظری یا عملی هستند، همچنین در مرحله مطالعه میدانی، کارکنان بخش فناوری اطلاعات سازمان بورس و اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش به ترتیب از روش های نمونه گیری گلوله برفی و در دسترس استفاده شده است و حجم نمونه در مرحله نظرسنجی خبرگان، 28 و در مطالعه میدانی، 13 بود. پس از انجام مراحل پژوهش و انجام تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار spss، تمامی شاخص های ارائه شده برای ارزیابی امنیت اطلاعات سازمان، مورد تائید قرار گرفتند. همچنین از نظر کارکنان بخش فناوری اطلاعات سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، شاخص های فنی، سازمانی، انسانی به ترتیب از اهمیت برخوردار بودند. بنابراین نتایج این پژوهش، لزوم توجه بیشتر مدیران سازمان ها را به موضوع امنیت اطلاعات و ارزیابی آن آشکار می سازد تا سازمان بتواند علاوه بر آگاهی از وضعیت کنونی خود در زمینه امنیت اطلاعات، برای بهبود آن و حرکت به سوی وضعیت مطلوب برنامه ریزی نماید. واژگان کلیدی: امنیت اطلاعات، شاخص، ارزیابی امنیت اطلاعات.
منیره نادری آمنه خدیور
حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات همراستایی بین فناوری اطلاعات و کسب و کار را جهت حداکثرسازی منافع، کسب اهداف سازمانی و استفاده بهینه از منابع فناوری اطلاعات را تضمین می کند. با این تفاسیر در صنایعی همچون صنعت بانکداری که به دلیل ماهیت فعالیت های خود وابستگی بسیاری به فناوری اطلاعات دارند، حاکمیت فناوری اطلاعات خوب، یک باید و نه یک شاید به شمار می رود. از آنجا که برای داشتن حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات، بکارگیری مکانیزم هایی مناسب ضروری است در این پژوهش با استفاده از مرور ادبیات موضوعی و رویکرد کیفی فراترکیب، فهرست جامعی از 30 مکانیزم در سه گروه تدوین گردید که عبارتند از: ساختارهای تصمیم گیری، فرایندهای همراستایی و مکانیزم های ارتباطی. در گام بعدی به منظور مشخص نمودن آنکه از نظر خبرگان کدامیک از 30 مکانیزم شناسایی شده بر حاکیمت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران موثر می باشند، پرسشنامه ای در اختیار گروهی از خبرگان این حوزه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های دوجمله ای و فریدمن مورد تحلیل قرار گرفتند و در نهایت فهرستی از 26 مکانیزم موثر بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران شناسایی و اولویت بندی گردید که در بین آنها سه مکانیزم تعهد و مشارکت مدیریت ارشد، تشکیل کمیته استراتژی فناوری اطلاعات و تشکیل کمیته راهبری فناوری اطلاعات دارای بیشترین تاثیر در اثربخشی حاکمیت فناوری اطلاعات می باشند. در گام آخر پرسشنامه ای نیز به منظور مطالعات میدانی طراحی و میان مدیران فناوری اطلاعات 25 بانک توزیع گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های t تک نمونه ای، همبستگی و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. با استفاده از آزمون t تک نمونه ای مشخص گردید، 12 مکانیزم به صورت قوی در صنعت بانکداری ایران وجود دارد. بر طبق یافته های حاصل از تحلیل همبستگی مشخص گردید میان مکانیزم های تشکیل کمیته استراتژی فناوری اطلاعات، تشکیل کمیته راهبری فناوری اطلاعات، تشکیل کمیته راهبری پروژه فناوری اطلاعات، چگونگی مدیریت/حاکمیت پروژه، پی گیری روند پیشرفت پروژه های فناوری اطلاعات (کنترل بودجه و زمانی)، تعهد و مشارکت مدیریت ارشد و رهبری فناوری اطلاعات با حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران، رابطه مثبت معنادار وجود دارد و همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مکانیزم های تشکیل کمیته استراتژی فناوری اطلاعات، تشکیل کمیته راهبری پروژه فناوری اطلاعات، پی گیری روند پیشرفت پروژه های فناوری اطلاعات (کنترل بودجه و زمانی) و ایجاد انگیزه و محرک هایی برای پیروی از اصول حاکمیت فناوری اطلاعات دارای تاثیر مثبت بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران می باشند.
پروشات حامدی آمنه خدیور
در بیشتر شرکت های تولیدی و یا شرکت های پخش، مسئله ترفیعات فروش از جمله مباحث مهم در بازاریابی و فروش است. در این میان مهمترین دغدغه بازاریاب ها این است که مناسب ترین سیاست ها را برای پیشبرد فروش شرکت ها انتخاب کنند. از جمله استراتژی های پیشبرد، سیاست تخفیف دهی به مشتریان است. استفاده از یک سیاست تخفیف دهی یکسان برای همه مشتریان و برای همه کالاها میزان موفقیت تخفیف را کاهش می دهد، سیاست گذاری برای تخفیف دهی نیازمند استفاده از مدلی است که قادر باشد مناسب ترین نوع تخفیف را به انواع مشتریان در خریدهای متفاوت آنها پیشنهاد دهد. لذا رویکرد داده کاوی می تواند به عنوان ابزاری برای ایجاد یک مدل هوشمند سیاست گذاری تخفیف استفاده شود. این پژوهش از جهت هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی است. در این پژوهش از تکنیک های داده کاوی برای تدوین مدل سیاست های تخفیف دهی مناسب به مشتریان گروه های مختلف پرداخته شد. موردکاوی این پژوهش مشتریان شرکت کدبانو می باشد که برای خوشه بندی آنها از معیار rfm بهره گرفته شد و یک رویکرد دو مرحله ای اتخاذ گردید. ابتدا الگوریتم k-means، تعداد بهینه خوشه را مشخص و اقدام به بخش بندی مشتریان نمود و سپس با استفاده از الگوریتم apriori قواعد انجمنی به استخراج قواعد موجود در هر خوشه پرداخته شد. در نهایت استراتژی های مناسب تخفیف برای هر گروه در نظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بهترین تعداد خوشه برای بخش بندی مشتریان شرکت کدبانو هشت عدد می باشد. همچنین تأثیر شاخص تأخر خرید در تدوین استراتژی تخفیف مشتریان ضعیف و ناچیز است. بنابراین مشتریان به چهار گروه مشتریان برتر، مشتریان تکرار شونده، مشتریان خرج کننده و نامطمئن تقسیم شدند که مشتریان شرکت کدبانو در دو گروه مشتریان برتر و نامطمئن قرار گرفتند. استراتژی های تخفیف دهی برای هر گروه بر اساس تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از قواعد انجمنی و مصاحبه با خبرگان این شرکت استخراج شده و در نهایت برای خریدهای مختلف هر گروه سیاست تخفیف دهی خاصی تدوین گردیده است.
نفیسه کاکاوند عبدالمحمد مهدوی
مدیریت دانش افراد درون و برون سازمان و نگهداری دانش متعلق به هرسازمان درون آن و ممانعت از خروج دانش و تجربیات کاری قبل از ثبت و بکارگیری آن عاملی است که موقعیت آن سازمان را در محیط صنعت مربوطه تعیین می کند. برهمین اساس در این پژوهش سعی شده ابتدا با بررسی ادبیات پژوهش در زمینه ی شناسایی عوامل موثر بر موفقیت مدیریت دانش در سازمان ها و کشورهای مختلف، این عوامل بر اساس یک دسته بندی تعیین گردند. در گام بعدی این پژوهش، به مطالعه ی مدل های ارائه شده توسط سایر پژوهشگران پرداخته می شود؛ سپس بر اساس مطالعات انجام شده مدل مفهومی مدیریت دانش در بانک های ایرانی ارائه می گردد. به منظور تعیین تناسب مدل مفهومی ارائه شده پرسشنامه ای تهیه شد و به 250 نفر از کارکنان و مدیران بانک ملت ارسال گردید؛ از این تعداد 198 پرسشنامه ی قابل تحلیل بازگردانده شد. با استفاده از تحلیل آزمون میانگین یک جامعه با استفاده از نرم افزار spss نتیجه گرفتیم که یک رابطه ی مثبت و معناداری بین ابعاد درون سازمانی و افراد درون سازمان با فرایند مدیریت دانش در وزارت علوم و تحقیقات وجود دارد؛ متغیر وابسته در این پژوهش فرایند مدیریت دانش در سازمان می باشد که در این راستا چهار فرایند ایجاد دانش، تسهیم دانش، ذخیره سازی دانش وکاربرد دانش مورد بررسی قرار می گیرد. متغیرهای مستقل به دو دسته ی اصلی با سه زیر گروه تقسیم می گردند که هر یک از آن ها نیز سنجه هایی برای بررسی در سازمان را دارا می باشند: • سازمان ? ساختار سازمانی ? فرهنگ و جو سازمانی ? فناوری اطلاعات • منابع انسانی ? افراد در سازمان ? پژوهش حاضر از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی محسوب می شود و چون برای جمع آوری داده های آن از پرسشنامه استفاده شده ، لذا پژوهش از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های میدانی به شمار می رود و روش آن پیمایشی است. ? کلیه ی کارکنان، مدیران، معاونین و کارشناسان که در وزارت علوم مشغول به فعالیت می باشند جامعه ی آماری برای پاسخ به پرسشنامه ی پژوهش حاضر را تشکیل می دهند. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای می باشد و تعداد نمونه های نهایی 198 نفر می باشد. ?
اکرم شفیعی نسترن حاجی حیدری
با اتخاذ مدیریت فرایند کسبوکار، سازمان ها به دنبال ایجاد منافع با ارزش کسبوکاری به واسطه افزایش کارایی و چابکی هستند. در سال های اخیر، شاهد مطالعات زیادی در مورد مدیریت فرآیند بوده ایم که اهمیت آن را به عنوان رویکردی غالب برای موفقیت سازمان ها در محیط کسب وکار امروزی بیان کرده اند. در کنار این تعاریف، مطالعات زیادی نیز مزایای مدیریت فرآیند را برمی شمرند. از طرفی در ادبیات مدیریت فرآیند، مطالعات و گزارش هایی به عدم کارایی و نرخ بالای شکست این اقدامات و عدم اثربخشی آن ها در سازمان های مختلف اشاره کرده اند. نکته مهم در مطالعات مدیریت فرآیند کمبود شواهد تجربی است که از مزایا و قابلیت های آن حمایت و واقعیت ارتباط مدیریت فرآیند و عملکرد سازمانی را بیان کنند. به منظور پوشاندن این شکاف، بر آن شدیم با رجوع به ادبیات و مطالع? نظام مند آن، مدل بلوغی برای مدیریت فرآیند ارائه دهیم و از طریق آن ابزاری را برای سنجش سطح بلوغ مدیریت فرآیند توسعه دهیم و سپس به بررسی ارتباط بین سطح بلوغ مدیریت فرآیند و عملکرد شرکت ها بپردازیم تا در نهایت هدف اصلی تحقیق که ارائه مستندی تجربی در رابطه با تاثیر مدیریت فرآیند کسب و کار در عملکرد یک سازمان بود را محقق سازیم.به منظور انجام این پژوهش از روش کیفی فراترکیب، آزمون قضاوت خبرگان و روش تحلیل سلسله مراتبی- فازی استفاده شد. سپس با کمک ابزار توسعه داده شده داده های مورد نظر هر یک از سازمان های مورد مطالعه جمع آوری شد. در این مطالعه 7 نفر از خبرگان مدیریت فرایند و 144 شرکت از بین 300 شرکت برتر ایران در سال 1391 مشارکت داشتند. مدل بلوغ توسعه داده شده شامل پنج سطح و ده بُعد است که این ابعاد در چهار دسته فرایندی، ابزاری، اجرایی و سازمانی طبقه بندی شدند. براساس نظرسنجی خبرگان دسته های "فرایندی و ابزاری" و ابعاد "معماری فرایند و روش ها" بالاترین اهمیت را در بلوغ مدیریت فرآیند دارند. نتایج داده های میدانی بیانگر وجود رابطه مثبت معنادار بین سطح بلوغ مدیریت فرایند و عملکرد سازمان های مورد مطالعه از لحاظ جایگاه آنها بین سازمان های برتر بود. همچنین نتایج نشان داد که میانگین سطح بلوغ سازمان ها در سطح پایین تر از متوسط قرار دارد.
هاله عنصری عبدالمحمد مهدوی
با توجه به حرکت کسب و کارها به سوی اجتماعی شدن، استفاده از جمع سپاری به بکارگیری خرد جمعی کمک خواهد کرد. جمع سپاری به معنای برون سپاری کار، فعالیت یا وظیفه ای به یک جمعیت انبوه (شبکه گسترده ای از افراد غیرمعین) از طریق یک «فراخوان عمومی » می باشد. در پژوهش حاضر تلاش می گردد تا با ادغام مفهوم جمع سپاری و مدیریت دانش مشتری به ارائه مدلی جدید بپردازیم. برای این منظور پس از ارائ? مدل اولیه، پرسشنامه ای جهت تایید گام ها و اجزای آن طراحی شد و بین 50 خبره توزیع گردید که 21 پاسخ جمع آوری گردید. با توجه به نتایج جمع آوری شده مدل ارائه شده معتبر بوده و کلیه فرضیات مربوط به آن تایید شدند. در این مدل، «جمع» شامل کلیه مشتریان سازمان (بالقوه و بالفعل) همکاران و شرکا و افراد درون سازمان می باشد. مراحل مدل مورد نظر شامل تعریف نیازمندی های دانشی، اکتساب دانش، ارزیابی و پالایش دانش، تسهیم و استفاده از دانش و مالکیت و بهره گیری از دانش می باشد که «جمع» می تواند در کلیه مراحل به جز مرحل? آخر مشارکت کند. پس از تایید مدل، به طراحی سیستمی بر اساس مدل تایید شده، پرداخته شده است.
فاطمه محمدی امیری آمنه خدیور
سیستمهای خبره با هدف در دسترس قرار دادن مهارت¬های افراد متخصص، برای افراد غیر متخصص طراحی شده¬اند. این برنامه¬ها الگوی تفکر و شیوه عملکرد انسان را شبیه¬سازی می¬کنند. هدف از این پژوهش طراحی سیستم خبره فازی جهت تشخیص و درمان اختلالات عضلانی-اسکلتی می¬باشد. ابتدا مرور مبانی نظری از پژوهش¬های انجام شده در زمینه سیستم¬های خبره پزشکی انجام شد. سپس مدلی برای طراحی سیستم خبره پیشنهادی ارائه گردید. در این پژوهش، برای اخذ دانش از تیمی متشکل از 15 فرد خبره در زمینه اختلالات عضلانی-اسکلتی بهره گرفته شد. جهت جمع¬آوری اطلاعات مربوط به علائم اختلالات از روش دلفی فازی و برای اطلاعات مربوط به روش¬های درمانی از روش دلفی استفاده شد. پس از اخذ دانش اقدام به طراحی سیستم خبره مورد نظر صورت گرفت. اجزای سیستم پیشنهادی عبارت است از پایگاه دانش (مبتنی بر قواعد فازی)، موتور استنتاج (شامل استنتاج فازی و رابطه استنتاج ممدانی)، حافظه کاری، واسط کاربری (شامل واسط کاربری گرافیکی طراحی شده در نرم¬افزار متلب) و امکانات کسب دانش(شامل حذف، اضافه و یا ویرایش پایگاه دانش). سیستم طراحی شده قادر به تشخیص 25 اختلال مربوط به اندام فوقانی بدن شامل مچ دست، آرنج و شانه می¬باشد. ورودی-های سیستم میزان اندازه هر علامت در بیمار می¬باشد و خروجی سیستم امتیازی است که به اختلالات می¬دهد و در نهایت اختلالی که بیشترین امتیاز را دارا می¬باشد، به عنوان تشخیص سیستم ارائه می¬شود و روش¬های درمانی آن نمایش داده می¬شود. جهت اعتبارسنجی سیستم، با استفاده از تحلیل¬های آماری نرم¬افزار spss مقایسه بین تشخیص سیستم و تشخیص فرد خبره صورت گرفت. با توجه به این¬که در 30 نمونه بیمار بررسی شده، 26 مورد تشخیص سیستم با تشخیص فرد خبره یکی بود، می¬توان نتیجه گرفت که در 7/86% موارد تشخیص سیستم مانند تشخیص فرد خبره می¬باشد.
زهره موسوی عبدالمحمد مهدوی
هدف این رساله ارائه الگویی جامع برای محاسبه ارزش بلند مدت مشتری است . مدیریت ارتباط با مشتری (crm) ابزاری کارآمد برای به دست آوردن، نگهداری و افزایش رضایت مندی مشتریان در صنایع رقابتی می باشد . یکی از مهمترین ابزارها در جهت رسیدن به مدیریت ارتباط به مشتری سود آور ، محاسبه ارزش بلند مدت مشتری است که باعث می شود سازمان بیشترین تلاش خود را برای حفظ مشتریان با سود آوری بیشتر متمرکز کند. ارزش بلند مدت مشتری مقدار ارزشی است که انتظار میرود یک مشتر در یک افق زمانی معین برای سازمان به همراه داشته باشد که بدون شک این ارزش با میزان منفعتی که از این دسته مشتریان عاید شرکت می شود ارتباط مستقیم دارد.در این مقاله مدلی برای محاسبه ارزش بلند مدت مشتری ارئه شده است که می توان به وسیله آن مشتریان را به ترتیب سود آور و غیر سود آور بخش بندی کرد و عوامل موثر در محاسبه ارزش بلند مدت مشتری را بیان کنیم که مهمترین عناوین عبارتست از : نرخ ریزش مشتریان ، ذخایر قانونی ، حاشیه سود ، نرخ تنزیل ، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم حساب ها که این عوامل به صورت متغیرهای ریاضی در الگو ارائه شده است و در پایان این مقاله سعی شده است با استفاده از اطلاعات به دست آمده از صورت های مالی بانک مسکن ایران و استفاده از اطلاعات مدیران ضرورت محاسبه ارزش بلند مدت مشتری را در ارتباط با مدیریت ارتباط با مشتری در عرصه بانکداری بیان کنیم .
عبدالله داودی حسنعلی سینایی
این پژوهش به سنجش رابطه شفاف سازی اطلاعات مالی با رفتار سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران به منظور فراهم نمودن شرایط مناسب برای بهبود عملکرد و سلامت معاملات در بازارهای مالی کشور انجام شده است. در دهه گذشته تقریباً شفافیت بازارهای مالی به عنوان یکی از موثرترین متغیرها بر تعیین استراتژی سرمایه گذاری سرمایه گذاران در بازارهای مالی بوده است و پژوهش حاضر به بررسی ادراکات از شفافیت در بین سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. جامعه آماری در این تحقیق شامل تمامی سهامداران و سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران می باشند. البته در این تحقیق افراد زیر 18 سال جزء جامعه به شمار نمی آیند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 273 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. تحقیق با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است و برای آزمون فرضیات از نرم افزار spss و آزمون های همبستگی، مقایسه زوج ها و تحلیل عاملی یکطرفه استفاده شده است. تحقیق حاضر دارای سه فرضیه است و تمامی این فرضیات در سطح 95 درصد مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که هر سه بُعد شفافیت یعنی افشای اطلاعات مالی و شفافیت ساختار مالکیت و شفافیت ساختار هیئت مدیره بر رفتار سرمایه گذاران در بورس تاثیرگذار است در حالیکه سرمایه گذاران بیش از هر چیز به افشای اطلاعات مالی اهمیت می دهند. همچنین نتیجه گیری شد که ادراک سرمایه گذاران از ابعاد شفافیت با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی آنها متفاوت است.