نام پژوهشگر: محسن احد نژاد
شکرالله زارعی عیسی ابراهیم زاده
چکیده: مراکز خدمات بهداشتی و درمانی که به طور مستقیم در تأمین سلامت فرد و جامعه دخیل می باشند. دسترسی سریع، به موقع و ارزان به این مراکز در هر جامعه، بخصوص در جوامع شهری بسیار ضروری است. در این تحقیق چگونگی توزیع خدمات مراکز درمانی و بیمارستانی شهر فیروزآباد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و استانداردهای شهری و شاخص های تأثیر گذار، تحلیل و ارزیابی شده و ضمن ترسیم وضع موجود چگونگی وضع مطلوب آن با مکانیابی مراکز بهداشتی و بیمارستانی جدید ارائه گردیده است. به منظور انجام این مهم داده های مکانی اولیه، از نقشه (1:5000) شهرداری فیروزآباد اخذ شد و مشخص گردید که این شهر از توزیع مناسب مراکز بهداشتی درمانی برخوردار نیست؛ به طوری که در شرایط موجود کل سرانه اختصاص یافته به خدمات بهداشتی- درمانی برای هر نفر حدود 1 متر مربع می باشد در حالی که این رقم با استاندارد کشوری 7/1 متر اختلاف داشته و از این نظر تفاوت نسبتاً آشکاری را نشان می دهد. این پژوهش با ارائه الگوی مناسب به دنبال استقرار و توزیع بهینه کاربری خدمات درمانی در شهر فیروزآباد می باشد. بدین منظور با در نظر گرفتن معیارهایی چون واقع شدن در همجواری کاربری مناسب، فاصله از کارگاههای صنعتی، نزدیکی به راههای اصلی، نزدیکی به فضاهای سبز شهری، نزدیکی به مراکزشهری، فاصله از سایر مراکز بهداشتی و واقع شدن در شیب مناسب، مکانیابی بهینه این کاربری ها تعیین و تبیین شد. جهت تحقق این مهم ابتدا داده های مکانی جمع آوری شده، سپس پایگاه اطلاعاتی gis تشکیل شد و نقشه های مورد نیاز تهیه و هر یک از معیارها به یک لایه اطلاعاتی در gis تبدیل گردید. آنگاه به منظور الگوسازی، به هر کدام از لایه های اطلاعاتی بر اساس میزان اهمیتی که در مکان یابی مراکز بهداشتی دارند، با استفاده از مدل ahpوزن مناسبی اختصاص داده شده و نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، زمین های شهر فیروزآباد برای انتخاب مکان مناسب جهت کاربری بهداشتی- درمانی در 9 دسته از بسیار خوب تا بسیار ضعیف تقسیم بندی گردید؛ سرانجام از میان زمین های دسته بسیار خوب نسبت به تعیین مراکز جدید جهت احداث مراکز بهداشتی- درمانی مناسب آتی مبادرت گردید. واژگان کلیدی: مراکز خدمات بهداشتی- درمانی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، شهر فیروزآباد، مکان یابی بهینه، توزیع فضایی- مکانی.
علیرضا زنگنه اکبر اصغری زمانی
از ویژگی های شهرهای جهان سوم عدم تعادل و تمرکز شدید در شهرنشینی است. از این رو در این شهرها همواره تعداد محدودی از محلات در رفاه و آسایش بوده و در نقطه مقابل بعضی از ساکنین در مناطق شهری از رفاه و آسایش قابل قبولی برخوردار نیستند. بنابراین برای ایجاد تعادل و به منظور دستیابی به الگوی مناسب بحث برنامه ریزی منطقی مطرح می گردد که هدف آن شناخت نابرابری های اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی و ایجاد توازن در سطح نواحی شهری مکان های مختلف می باشد، که در این خصوص لازم است به منظور شناخت نارسایی ها و کمبودها در سطح شهرها اقدامات مصرانه ای جهت رفع نابرابری ها انجام شود. با توجه به اهمیت تحلیل توزیع فضایی فقر در مناطق مختلف شهری، هدف این پژوهش تحلیل توزیع فضایی فقر شهری و نشان دادن نابرابری در سطح شهر کرمانشاه می باشد. روش پژوهش کاربردی از نوع توصیفی-تحلیلی- تطبیقی است، که از مدل ها و نرم افزارهای کامپیوتری spss, arc/gis, arc/view استفاده شده است. برای شناخت شهر کرمانشاه از منظر تحلیل سازمان فضایی فقر شهری از اطلاعات بلوک-های آماری سال 85-1375 و از 33 شاخص که به 4 عامل ترکیبی تبدیل شده و نتایج با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده، استفاده گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شهر کرمانشاه در سال 85-1375 است. نتایج به دست آمده از تحلیل تطبیقی گویای این مهم است که شهر کرمانشاه در سال 1375 دارای 461 بلوک معادل 10% درصد خیلی فقیر، 64 بلوک معادل 1% درصد فقیر، 3854 بلوک معادل 80% درصد متوسط، 266 بلوک معادل 6% درصد مرفه، 121 بلوک معادل 3% درصد خیلی مرفه بوده اند. نتایج برای سال 1385 از این قرار بوده که 1687 بلوک معادل 21% درصدخیلی فقیر، 1744بلوک معادل 22% درصد فقیر، 2392 بلوک معادل 29% درصد متوسط، 1653 بلوک معادل 20% درصد مرفه، 612 بلوک معادل 8% درصد خیلی مرفه می باشند. آمارها حاکی از آن است که شهر به سوی دو قطبی شدن پیش می رود. ذکر این نکته لازم است که نتایج حاصله صرفاً با تکیه بر شاخص های مورد استفاده در پژوهش می باشد و در صورت عدم مشکلات آماری و به کار گیری شاخص های بیشتر از قبیل شاخص های درآمدی این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تأثیر قرار گیرد.
مینا زمانی اسماعیل علی اکبری
در سال های اخیر به علت رشد سریع شهرنشینی از یک طرف ونبود نظام مدون برنامه ریزی و مدیریت در شهر های کشور، خدمات شهری با مسائل و مشکلات بیشماری روبه رو شده اند. خدمات آموزشی از مهم ترین خدمات وتسهیلات شهری محسوب می شود که توزیع فضایی آن به لحاظ تاثیر مستقیم در آسایش خانواده ها، کاهش هزینه سفرهای درون شهری تناسب وانسجام فضاها ، زیبایی شهر و ... از حساسیت زیادی برخوردار است. در این راستا فضاهای آموزشی متوسطه در شهر زنجان مورد مطالعه قرار گرفته تا یک آسیب شناسی از وضع موجود مدارس وهمچنین ارزیابی وتحلیل ها صورت پذیرد. برای روشن کردن نارسایی های مختلف فضاهای آموزشی لازم بود این فضاها با توجه به شاخص های کاربری اراضی بررسی شوند. که حجم واطلاعات این چنین کاری با ابزار های ساده دشوار وغیر قابل بررسی ، و مستلزم صرف هزینه های زیاد می شد. لذا با استفاده از سیستم تحلیل گر gis و آنالیز تحلیل شبکه به بررسی سرانه های آموزشی در مدارس متوسطه و تعیین شعاع عملکردی مدارس در شهر زنجان و تعیین همجواری مدارس نسبت به سایر کاربری ها پرداخته شد. برای این کار لایه های مورد نظر تلفیق و نقشه ماتریس ظرفیت، سازگاری و نقشه کیفیت تهیه گردید و همچنین با استفاده از شاخص های تراکم جمعیت، تراکم خانوار، شبکه معابر، شعاع عملکردی مدارس متوسطه و نقشه ی کوتاه ترین مسیر دسترسی به مدارس متوسطه در شهر زنجان تهیه گردید . نتایج حاصله از آسیب شناسی و تحلیل نظام توزیع فضایی در مدارس متوسطه شهر زنجان نشان داد که این فضاها از توزیع فضایی موزونی برخوردار نبوده و تعدادی از دانش آموزان مناطق بافت جدید از شعاع دسترسی مناسب بی بهره اند . همچنین همجواری مدارس نیز مسئله ی اساسی می باشد چرا که بیش از 25 درصد مدارس به ویژه در منطقه ی مرکزی شهر در حریم کاربری های ناسازگار مکان گزینی شده اند. در رابطه با سرانه های آموزشی نیز 30 درصد مدارس حداقل سرانه ها ی تعیین شده را رعایت نکرده اند واین در ارتباط با سرانه ی کلاس درس بیشتر نمایان است.
فرهاد اسلامی زهره هادیانی
نحوه استفاده منطقی و علمی از زمین های شهری مطابق با قوانین کاربری اراضی شهری با شکل گیری و رواج الگوهای طرح های جامع شهری در دهه های 1930 و 1940 و تکامل بعدی آن شکل گرفت و با گسترش الگو های غربی در سایر کشورهای جهان این مباحث، روش ها و اصول به کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز راه پیدا کرد. این طرح های شهری ضوابط ثابت و غیر قابل تغییری نیستند و یکی از این تغییراتی که امکان وقوع آن وجود دارد تغییر کاربری یعنی؛ اخذ جواز استفاده از زمین به گونه ای متفاوت از آنچه که در طرح های مصوب شهری پیش بینی شده اند. به منظور اصلاحات و تغییرات طرح تفصیلی در هر استان کمسیون ماده5 قانون تاًسیس شورای عالی شهرسازی و معماری پیش بینی شده است که تغییرات کاربری اراضی شهری را پس از انجام امور کارشناسی در راستای تعادل بخشی کاربری ها و تحقق سرانه ها انجام دهد. پایان نامه حاضر به ارزیابی مصوباتی که از جانب کمسیون مزبور در مورد تغییر کاربری اراضی شهری سقز بوده است می پردازد. به این منظور پایان نامه اهداف ذیل را در خود تبیین می کند. بررسی تصمیمات کمسیون ماده 5 در زمینه توافق این کمسیون مبنی بر تغییر کاربری اراضی در سطح شهر سقز، مقایسه بین تصمیمات کمسیون ماده5 و طرح جامع شهر سقز، بررسی کلی سرانه های شهری سقز و آثار تصمیمات کمسیون ماده5 بر جنبه کمی سرانه های شهری سقز. جهت تحقق اهداف تحقیق و با توجه به حجم و نوع داده ها درباره موضوع پایان نامه از نقطه نظر ارزیابی کیفی به ارزیابی سازگاری کاربری های تغییر داده شده از جانب کمسیون ماده5 و از نقطه نظر ارزیابی کمی به ارزیابی سرانه های شهری قبل و بعد از تغییرات اعمال شده توسط کمسیون مزبور در محیط gis پرداختیم و نتایج به دست آمده دال بر مغایرت تصمیمات کمسیون ماده5 با طرح جامع شهری و تخریب سازگاری های کاربری ها و سرانه های شهری را دارد.
لیلا صبور میاندوآب سید حسین میر موسوی
مطالعه و اندازه گیری تغییرات سطوح برف به عنوان یکی از منابع تامین آب بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی امکان اندازه گیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از تصاویر ماهواره ای شناسایی مناطق برفگیر و استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت مدلسازی تغییرات ابزارهای قدرتمندی به شمار می روند. در تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر ماهواره ای مودیس در سالهای 2000 تا 2009 میلادی، به پایش تغییرات سطوح برف پرداخته شد. روش کار بدین صورت بود که ابتدا 3 روش شاخص ndsi، طبقه بندی نظارت نشده و طبقه بندی نظارت شده بر روی تصاویر مورد نظر در منطقه شمال غرب کشور اعمال شده و مساحت پوشش برف در هر تصویر با استفاده از هر 3 روش محاسبه شد. روش طبقه بندی نظارت شده به دلیل دقت بیشتر، به عنوان بهترین روش در محاسبه پوشش برف در منطقه در نظر گرفته شد و نقشه های حاصل از این روش به تفکیک سال ترسیم شد. مساحت پوشش برف در این 10 سال از روند افزایشی یا کاهشی برخوردار نبوده و شاهد تغییرات زیادی در سالهای مختلف بودیم. در دهه های اخیر همزمان با افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و مواد آلاینده، تغییراتی در اقلیم جهان بوجود آمده که افزایش میانیگن دمای کره زمین از جمله ملموسترین این تغییرات است که خود پیامدهای خاص دیگری مانند تغییر رژیم بارش، تشدید پدیده های حدی و ... را در پی دارد. یکی از روش های مورد علاقه اقلیم شناسان برای مطالعه این تغییرات، روشهای سری زمانی است که در این پژوهش به بررسی این روشها می پردازیم. ابتدا با استفاده از روش زنجیره مارکوف و بکارگیری آمار بارش روزانه ایستگاههای منطقه در 5 ماه مورد نظر ( نوامبر، دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس) مرتبه های مورد نظر بر روی داده های برف منطقه اعمال شد، دوره های بازگشت روزهای برفی و روزهای فاقد برف و دوره های خشکی 5 ، 10 ، 15 ، 20 و 25 روزه، برای ایستگاههای مورد نظر محاسبه شده و نمودارهای احتمالاتی، دوره های خشکی و وقوع و عدم وقوع برف ترسیم شد. با مقایسه دوره های خشکی و دوره های بازگشت روزهای فاقد برف در طول دوره مورد نظر و دوره فرضی 9 سال اخیر، به این نتیجه رسیدیم که این مقادیر در اکثر ایستگاههای منطقه طی 9 سال اخیر افزایش یافته است، که خود میتواند گواهی بر کاهش ریزش برف طی سالهای اخیر باشد.همچنین با بررسی همبستگی، روند نسبی و معادله های خط برازش یافته بر داده های مجموع برف سالانه، مجموع کل بارش و میانگین دمای سالانه، نمودهایی از تغییر اقلیم در منطقه مشاهده شد.
مسلم کرمی محسن احد نژاد
مناطق مرکزی شهرهای تاریخی مانند شهر زنجان از مراکز فرهنگی، مذهبی، تجاری، بازرگانی و اداری تشکیل شده است که این مراکز با توجه به تنوع و تراکم بالای کاربریهای جای گرفته در آن، به عنوان کانون های اصلی مراجعات، مبادلات، معاملات و مراودات روزانه مطرح بوده و تعداد سفرها، جابجاییها و نقلو انتقالات در آنها نسبت به سایر قسمتهای شهر در سطح بالاتری قرار دارد و باعث افزایش تراکم در شبکه معابر مراکز شهری و بروز مشکلات ترافیکی در آنها گردیده که عموماً برای عبور و مرور این نوع و حجم از ترافیک طراحی نگردیده اند. در این تحقیق با توجه به قرار گرفتن حدود نیمی از کاربریهای تجاری خدماتی شهر زنجان در بافت مرکزی شهر، این بافت بعنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آمارگیری، تنظیم پرسشنامه و بکارگیری اطلاعات طرح تفصیلی به تخمین حجم سفر جذب شده به بافت پرداخته شد و توان ظرفیت شبکه معابر، تأسیسات و زیرساخت های حمل و نقل در پاسخگویی به این حجم از ترافیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه اینکه اولاً بازار تاریخی شهر مهمترین عامل در جذب سفر به بافت مرکزی می باشد. ثانیاً شبکه معابر موجود که حدود 50 سال پیش ایجاد گردیده در ساعات اوج ترافیک پاسخگوی این حجم از ترافیک موجود نمیباشد و تأسیسات و زیر ساختهای حمل و نقل بخصوص سیستم حملونقل عمومی و پارکینگ تناسب قابل قبولی با نیازهای روزانه ندارد.
فاطمه وفایی محسن احد نژاد
شهر سیستمی فضایی ست که عناصر آن نسبت به همدیگر در ارتباط متقابلی می باشند. به دلیل همین ماهیت سیستمی روابط متقابل و پیچیده ای بین سیستم حمل ونقل شهری وکاربری اراضی وجود دارد. کاربری اراضی شهری به دلیل ماهیت سیستمی شهر، از طریق شبکه های ارتباطی و جریان های ترافیکی آن در ارتباط مستمر و متقابل می باشند. نحوه چیدمان کاربری ها و توزیع فعالیت ها در سطح شهر از عوامل تأثیر گذار بر الگوهای حمل ونقل شهری است. ترکیب و تنوع عمده کاربری ها سبب رشد روز افزون حجم تقاضای سفر می شود. در واقع تقاضای سفر از پراکنش کاربری های عمده از جمله مراکز تجاری، مراکز کار، مراکز تفریح و یا مراکز خدماتی مشتق می شود و بدونه شک توزیع نامناسب کاربری ها و تمرکز و تراکم بالای آن بویژه در بخش مرکزی شهرها سبب شکل گیری جریان های ترافیکی سنگین می شود. هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیر توزیع کاربری اراضی و حمل ونقل بر ترافیک شهری در محدوده بخش مرکزی شهر سنندج می باشد. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است. این پژوهش با در نظرگرفتن اهمیت و جایگاه کاربری های شهری و چگونگی توزیع فضایی آنها در شهر نهایتاً به روش توصیفی تحلیلی می باشد. در این راستا جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از روش اسنادی و کتابخانه ای و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از داده های آماری جمعیت، نقشه های کاربری اراضی، شبکه معابر و همچنین از نرم افزار gis جهت تهیه نقشه های مورد نیاز استفاده شده است. آنچه نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد این است که ناحیه 6 در تکنیک ویکور و ناحیه 3 در مدل تودیم بعنوان نواحی اول در تولید سفر معرفی شدند و همچنین در هر دو مدل ویکور و تودیم ناحیه 4 بعنوان ناحیه اول در جذب روزانه سفرهای شهری، که همان بخش مرکزی شهر سنندج می باشد معرفی شدند
ندا اسماعیلی مهدی موسوی کاظمی
در پژوهش حاضر موقعیت مکانی مدارس ابتدایی منطقه یک شهر زنجان دردو مقیاس شهری شامل منطقه و محله تحلیل وسپس مکان های مناسب جهت احداث مدارس جدید مشخص شده است.نتایج به دست آمده از پژوهش حاکی از این است که توزیع مدارس ابتدایی منطقه یک شهرزنجان بر اساس قابلیت دسترسی و کارایی متعادل نبوده و از لحاظ سازگاری نیزبا کاربریهای همجوارسازگاری ندارند.از لحاظ ظرفیت وتوزیع فضایی جمعیت نیز خدمات آموزشی ارایه شده در محلات این منطقه نامناسب می باشد. کلید واژه:تحلیل موقعیت مکانی ، مدارس ابتدایی، محله ،مکان یابی،ahp .
لیلا وثوقی راد سید حسین میر موسوی
در این پژوهش ابتدا با استفاده از شاخص های متوسط نظر پیش بینی شده(pmv)، دمای معادل فیزیولوژیک (pet)، شاخص اقلیم گردشگری(tci) و دمای موثر استاندارد(set) به ارزیابی اقلیم گردشگری منطقه آزاد ارس پرداخته شده است. به این منظور داده های 8 ایستگاه سینوپتیکی در بازه زمانی 2008 تا 1999 به روش توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با انجام مطالعات محلی و با استفاده از نظر کارشناسان شاخص pet به عنوان مناسب ترین شاخص انتخاب گردید. نتایج این شاخص بیان گر این است که در ماه های ژانویه، فوریه، مارس و همین طور نوامبر و دسامبر در تمام پهنه تنش سرمایی حاکم است در حالی که در ماه های جولای و آگوست تنش گرمایی وجود دارد. ماه های آوریل، می و اکتبر مناسب ترین ماه از نظر شرایط اقلیمی برای گردشگری است. در بخش دیگر این تحقیق برای ارزیابی و پهنه بندی اکوتوریسمی منطقه، انواع فعالیت های اکوتوریسمی و توابع مربوط به آن ها با در نظر گرفتن پتانسیل های منطقه مشخص گردید. سپس به کمک توابع موجود در arcgis پهنه های مناسب جهت توسعه کوهنوردی، دامنه نوردی، ورزش های آبی و ماهی گیری و بازدید از طبیعت مشخص شد. در مرحله ی بعد فعالیت های اکوتوریسمی با استفاده از مدل anp مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص گردید که ورزش های آبی و ماهی گیری با وزن 362/0 دارای بیشترین اولویت برای ایجاد و توسعه در منطقه می باشد. در نهایت به منظور تعیین مطلوبیت دسترسی به امکانات و زیرساخت های گردشگری نقشه ای تحت عنوان فاصله از امکانات و جاذبه ها تهیه گردید و با نقشه حاصله از ترکیب تمام فعالیت های اکوتوریسمی تلفیق شد. نتایج نشان داد که 42 درصد از کل منطقه دارای شرایط مساعد و 26 درصد فاقد شرایط مناسب برای گسترش فعالیت های اکوتوریسمی می باشد. در این میان بخش مرکزی منطقه آزاد به همراه دیگر قسمت های منطقه(نوردوز، خدا آفرین و قلی بیگ لو) بیشترین پتانسیل را در زمینه گردشگری طبیعی(اکوتوریسم) برای ایجاد و گسترش در سطح دو شهرستان دارا می باشند.
ناهیده محمدی کورش کمالی
در این پایان نامه تاثیر پارامترهای هوا واقلیم بر بیماری تب مالت مورد بررسی قرار می گیرد.