نام پژوهشگر: مجتبی رفیعیان
وحید تاجدار مجتبی رفیعیان
با گسترش روند شهر نشینی نهایتاً کره زمین به سمت تبدیل شدن به یک جهان شهری می رود و شهرها به مراکزی تبدیل خواهند شد که نه تنها سرنوشت بشریت بلکه آینده زیست را در کره خاکی رقم خواهند زد. درکنار مزایای اقتصادی و اجتماعی شهرها _ بویژه کلانشهر ها_ آثار سوء حاصل از رشد روزافزون جمعیت، شیوه های زندگی شهرنشینی، منابع طبیعی محدود، گسترده تر شدن ابعاد تخریب ها و آلودگی های زیست محیطی، ناکافی بودن خدمات و زیر ساخت ها، بیکاری و فقر، بافت های فرسوده شهری، سکونت غیر رسمی و ... زمینه وسیعی از عوامل تهدیدکننده سلامت انسان و کیفیات زندگی شهروندان را در شهرها - عمدتا در کشورهای در حال توسعه - فراهم کرده است. دراین شرایط سیاست های برنامه ریزی شهری برخواسته از مفاهیم سلامت، به صورت غیر مستقیم و درحد بالایی تامین سلامتی شهروندان را به همراه خواهد داشت. به طوریکه سلامت و رفاه مردم یک شهر شاخص مهمی برای نشان دادن میزان موفقیت سیاستهای توسعه پایدارآن شهر است. از طرفی دیگر فلسفه نوین سلامت، مفهوم سلامت را دارای ابعادی گسترده که بسیاری از شئونات زندگی انسان با محیط پیرامون ( نظیر مسائل زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی ) آن را در بر می گیرد، می داند و سلامت را به عنوان یک هدف مرکزی در حوزه های مختلف برنامه ریزی مرتبط با توسعه، مورد تاکید قرار داده است. مورد غفلت قرار گرفتن ارتباط تنگاتنگ سلامت و برنامه ریزی شهری، جهت نیل به هدف ارتقاء سلامت شهروندان بررسی سلامت از رویکرد برنامه ریزی شهری را از ضرورتی دوچندان برخوردار کرده است. دراین رساله با هدف بررسی چگونگی تحلیل و سنجش وضعیت سلامت با رویکرد برنامه ریزی شهری، سعی بر آن بوده است که با بررسی و مطالعه ادبیات مرتبط و تجربیات جهانی و در نظرگرفتن شرایط بومی، شاخص های تاثیرگذار بر سلامت شناسایی و استخراج گردد و با بکارگیری مدل تحلیل متناسب با هدف پژوهش، تحلیل و سنجش وضعیت سلامت در محدوده مورد مطالعه صورت گیرد. رویکرد"کلی نگری"سلامتی که بر تاثیرگذاری تمامی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی برسلامت تاکید دارد، انتخاب شد.و مدل تحلیل تحقیق بر پایه مدلی تلفیقی مبتنی بر روش تحلیل سلسله مراتبی a.h.p در تحلیل های غیر فضایی جهت تعیین وزن اهمیت شاخص ها، و روش روی هم گذاری لایه ها به همراه بکارگیری ابزارهای تحلیل فضایی سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) در تحلیل های فضایی جهت ارزیابی تلفیقی شاخص ها و پهنه بندی تهدید سلامت، بنا شد. در نهایت پس از انجام تحلیل های فضایی و آماری مربوطه، نتایج نشان داد بیش از 12.5درصد محدوده کلانشهر مشهد در حالت بیشینه تهدید و تهدید نسبتا بالا، 16.5درصد پهنه های با حالت تهدید متوسط، بیش از 29 درصد حالت تهدید نسبتا کم و حدود 41 درصد حالت کمینه تهدید را شامل می شود. و بیشترین شدت نسبی تهدید سلامت نیز در پهنه شمال شرقی شهر است و وجود رابطه معنادار بین شاخص های محیطی، کالبدی و اجتماعی- اقتصادی و وضعیت سلامت شهر تائید شد.
علی قسمی شاه گلدی مجتبی رفیعیان
یکی از ملزومات بنیادین جامعه انسانی امنیت است و دارای دو بعد عینی و ذهنی می باشد که در فرآیند ارتقاء آن هر دو بعد باید در نظر گرفته شوند. در فرایند مناسب¬سازی محیط¬های شهری نیز، لازم است فضاهایی خلق شود که ضمن تطابق با نیازهای امروز واجد عناصر لازم برای تحقق امنیت باشد. در کشور ما اخیراً توجهات ارزشمندی به امنیت معطوف شده است که آثار عملی آ¬ن¬ را به¬تدریج می¬توان مشاهده نمود، اما راهکارهایی که بتواند تمامی ابعاد امنیت را پاسخ گوید هنوز اتخاذ نشده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه سازوکارهای بهبود امنیت محلات شهری در محدوده محله جنت آباد شمالی شهر تهران بوده است. هدف اصلیِ در این تحقیق شناسایی عواملی است که بر میزان امنیت ساکنین در محله جنت آباد شمالی اثر می¬گذراند. بدین منظور، پس از مطالعه و بررسی نظریات، رویکردها و تجربیات جهانی خصوصاً رویکرد شهر امن به تعریف مفاهیم و شاخص¬های سنجش میزان امنیت و تعیین متغیرهای تاثیرگذار بر امنیت پرداخته شد. بر این مبنا میزان امنیت ساکنین با ایجاد مدل تجربی سنجش امنیت در سه جنبه کارکردی ،کالبدی و اجتماعی ارزیابی شد. سپس با استفاده از تکنیک پرسشنامه به گردآوری اطلاعات نمونه آماری مورد نظر پرداخته شد. با استفاده از نرم افزار spss اطلاعات، استخراج و مورد تجزیه و تحلیل آماری (آزمون فی کرامر و تحلیل همبستگی رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر) قرار گرفت. روائی و پایائی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ آزمون شد. بر مبنای یافته¬های پژوهش هر سه متغیر اصلی تحقیق یعنی: "بعد کارکردی"، "بعد اجتماعی"، "بعد کالبدی" با متغیر وابسته "میزان امنیت ساکنین در محله جنت آباد شمالی" رابطه معنی داری داشته¬اند(0/01 >p ) و قابلیت تعمیم به 99 درصد ساکنین در محله را دارا می¬باشد. نهایتاً میزان امنیت در محله جنت آباد شمالی، در آستانه متوسط (۱>3.18 >۵ با میانه نظری ۳) برآورد شد. هم¬چنین متغیرهای جذابیت محله و دسترسی به خدمات بیشترین تاثیر را در افزایش احساس امنیت دارا بودند.
احسان لگزیان مجتبی رفیعیان
توجه به مدیریت توسعه ی زمین در تدوین اسناد توسعه شهری، موضوعی بسیار مهم و شایان توجه است. عدم توجه به این ضرورت، همگام با جریان توسعه کالبدی پیش بینی شده برای پهنه های شهری، سبب می گردد تا هدف اصلی طرح توسعه، که ارتقا کیفیت سکونت در پهنه های شهری است، محقق نگردد. در این مطالعه، هدف، معرفی الگویی کاربردی در زمینه مدیریت توسعه ی زمین، به منظور هدایت و مدیریت جریان توسعه شهری است. بدین منظور، برنامه ی اصلاح مجدد زمین ((lr به عنوان روش منتخب مدیریت توسعه ی زمین در پهنه های شهری، معرفی می گردد. اصلاح مجدد زمین یک ابزار توسعه برای هدایت نظام مند جریان توسعه شهری است. هدف این فرآیند توسعه اراضی روستایی و یا اراضی برنامه ریزی نشده شهری که به طور معمول خارج از جریان رسمی تفکیک و تقسیم شده اند، و توزیع مجدد آنها در تناسب با نیازهای شهر و مطابق با برنامه های توسعه شهری است. این ابزار مزیت های فراوانی در حل مشکلات استفاده از زمین در پهنه های شهری دارد. در این مطالعه، زمینه های مختلف کاربرد آن با توجه به تجارب گسترده جهانی در دهه های اخیر بیان گردیده و الگوی پیشنهادی متناسب با شرایط ایران ارائه می گردد. در ادامه الگوی پیشنهادی برای شهر گناباد به عنوان نمونه موردی، مورد آزمون قرار می گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که با بکارگیری برنامه ی اصلاح مجدد اراضی، به عنوان یک ابزار اقتصادی و طراحی، می توان اقدام به برنامه ریزی و طراحی مجدد اراضی توسعه نیافته مطابق با نیازهای شهری، شامل اصلاح چیدمان قطعات، اصلاح شبکه معابر، تأمین خدمات و زیر ساخت های تأسیساتی نمود و بدین ترتیب زمینه تحقق طرح های توسعه شهری در این پهنه ها را فراهم کرد. همچنین از طریق ایجاد جاذبه های لازم برای گروه های موثر بر جریان اجرای طرح، زمینه جلب مشارکت تمامی گروه های ذی نفع و ذی نفوذ را فراهم نمود.
زاهد یوسفی مجتبی رفیعیان
ایستگاههای مخابراتی آنتن تلفن همراه (bts) یکی از اجزای شبکه خدمات مخابراتی تلفن همراه هستند. بیش از یک دهه است که این ایستگاهها میهمان شهرهای کشور می باشند. استقرار این ایستگاهها به عنوان عناصری که دارای ابعاد فیزیکی بوده و ویژگیهای مختص به خود را دارند، پیامدهای ناگواری را بر محدوده های شهری تحمیل کرده است. بررسی وضعیت موجود شبکه استقرار ایستگاههای bts سه اپراتور همراه اول، ایرانسل و تالیا در شهر تهران نشان داد که شدت اثرات ناگوار استقرار این ایستگاهها در محدودههای شهری، به واسطه رعایت نکردن اصول و قواعد شهرسازی و عدم توجه به ملاحظات آن، بسیار بیشتر از میزان مورد انتظار بوده است. مطالعه و بررسی تجربیات و پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با موضوع نشان از آن دارد که دو راه کار برای بهینه سازی استقرار این ایستگاهها و هماهنگی آنها با اهداف شهرسازی وجود دارد؛ استتار و استفاده از ایستگاههای مشترک. استفاده از ایستگاههای مشترک در محدوده ای که اپراتورهای مختلف در آن مشغول به فعالیت هستند سبب کاهش تعداد ایستگاهها به حداقل تعداد ممکن است و استتار ایستگاهها به پنهان ماندن ایستگاه از دید عموم کمک می کند. تحلیل وضعیت کنونی استقرار شبکه ایستگاههای سه اپراتور فعال در شهر تهران نسب به همدیگر در نرم افزار arcgis نشان داد که در شبکه استقرار ایستگاههای bts این اپراتورها برای تعداد قابل توجهی از ایستگاههای موجود استفاده از ایستگاههای مشترک میان دو یا سه اپراتور و در نتیجه حذف تعداد زیادی از ایستگاههای موجود امکانپذیر است.
بصیره بصیرنیا محمود نصیری انصاری
محیطهای کالبدی و به تبع آن فرهنگی و اقتصادی روستا در اثر بکر بودن و معرفی نشدن به مرور دچار زوال عملکردی می شوند. برای جلوگیری از این روند فرسایشی پیشنهاد اساسی استفاده از پتانسیلهای موجود در روستاها برای شناسانده شدن به جوامع دیگر است . همچنین گردشگری انبوه در سالهای اخیر به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح باعث بوجود آمدن خسارات عمده و جبران ناپذیری به سیمای بومی و روستایی این مناطق آرام و بی هیاهو زده است. مطالعات این پایان نامه با دیدگاه طراحی دهکده گردشگری، روستای زیارت، واقع در استان گلستان شهرستان گرگان به عنوان نمونه مطالعاتی می پردازد. این رساله در نهایت به طراحی یک مجموعه گردشگری برای روستا به جهت ارتقا کیفیت های عملکردی و اجتماعی و اقتصادی روستا و آشنا ساختن گردشگران با رویه زندگی روستاییان به جهت تداوم فرهنگ غنی روستایی و همچنین پر کردن اوقات فراغت گردشگران می انجامد در نتیجه به ارائه یک طراحی نهایی سایت گردشگری و همچنین سلسله خطوط راهنمایی برای بومی ساختن و جلب گردشگری و رپایتمندی ساکنین روستا می انجامد. این طرح جهت مشخص کردن عملکردها و فعالیت ها و برنامه هایی است که برای گردشگران درنظر گرفته شده است و بادخالت محدود در محیط روستا برای افزایش کیفیت خدمات ارائه می گردد. توجه به پایداری در توسعه ها ،انعطاف پذیری ، فراهم آوردن بستری مناسب برای مشارکت مردم و توجه به محیط بومی و بکر روستا در اینجا مدنظر است. لذا طراحی دقیق فضاهای گردشگری و جزئیات فعالیتها در برنامه این رساله نیست.
شیده شکوری اصل ناصر براتی
با توجه به پیچیدگی روزافزون فرایند برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سال های اخیر که ناشی از لزوم توجه بیش از پیش به ابعاد اقتصادی و اجتماعی موثر در موضوع برنامه ریزی شهری و منطقه-ای و نیز لزوم دخالت و مشارکت گسترده گروه های سیاست گذار و سیاست پذیر می باشد، ابزار و فنون پیشرفته ای ابداع شده اند تا در خدمت تحلیل کاراتر برنامه ریزی شهری و منطقه ای قرار گیرند. سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری فضایی(sdss)از جمله این ابزارها است. این سیستم ها به دنبال آشکار شدن ضعف های مدل ها به خصوص به لحاظ عدم انعطاف پذیری کافی آنها قوت گرفته-اند. آن ها ابزاری هستند که با دخالت نظرات برنامه ریزان و مردم از طریق ارزیابی و تصمیم گیری در فرایند برنامه ریزی آن را منعطف تر و کاراتر می کنند. موضوع بافت های فرسوده شهری نیز همچون بسیاری از مسائل شهری از پیچیدگی های خاصی برخوردار بوده و حل مسائل این بافت ها میسر نخواهد بود مگر از طریق تحلیل پویای روابط فضایی میان عناصر و مولفه های مختلف این بافت ها و دخیل نمودن نظرات، خواسته ها و پیشنهادات ساکنین این بافت ها در امر برنامه ریزی و تصمیم سازی. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا به کمک یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری به شناسایی و تعیین نحوه مداخله در بافت های فرسوده در منطقه 4 شهر تهران پرداخته شود. این سیستم، ضمن فراهم آوردن امکان تلفیق نظرات مردم و کارشناسان و مسئولان، با استفاده از تکنیک هایی چون تکنیک دلفی، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی و استفاده از انواع تحلیل های فضایی و مدل های ریاضی و آماری و نیز ابزارهایی چون بسته نرم افزاری arcgis، mceامکان شناخت و تجزیه و تحلیل بهتر عوامل زمینه ساز فرسودگی را فراهم ساخته و از طریق گونه بندی بافت های فرسوده شهری برنامه ریزان و تصمیم گیران را در امر تصمیم سازی یاری می کند. به عبارت دیگر سیستم پشتیبان تصمیم گیری تنها از طریق تسهیل فرایند تحلیل، اتخاذ تصمیمات بهینه توسط برنامه ریزان و مدیران را آسان نموده و تنها به عنوان ابزاری کمکی جهت برنامه ریزی در اختیار برنامه ریزان می-باشد و نه تصمیم گیرنده نهایی. در راستای طراحی و معرفی سیستم مورد نظر پژوهش حاضر،پس از بررسی مفاهیم پایه در خصوص بافت های فرسوده شهری ،انواع و دلایل زمینه ساز فرسودگی ، انواع روش های مداخله در این بافت ها و نیز بررسی ادبیات جهانی در خصوص سیستم های پشتیبان تصمیم گیری به شناخت ویژگی های وضع موجود منطقه 4 شهر تهران پرداخته شده است.نهایتا" با تکیه بر مبانی نظری و مطالعات پایه تلاش شده است تا یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری فضایی جهت شناسایی و تعیین نحوه مداخله در این بافت ها طراحی گردد.این سیستم پس از شناسایی محدوده های بافت فرسوده به گونه بندی این بافت ها برحسب شدت و زمینه فرسودگی پرداخته و نهایتا" سطح مداخله مورد نیاز در بافت،نوع کلی مداخله و اولویت بندی اقدامات مرمتی پیشنهاد شده است.
رها پولادی مجتبی رفیعیان
شهر پدیدهای پویا و قابل تغییر است که براساس میزان تحولات وارده و انطباق فرآیندهای درونی خود با آن، جریان توسعه را طیمیکند. این امر می طلبد الگوی تصمیمگیری منعطف وموثری نیز برای هدایت نیروهای شکل دهنده آن مورد استفاده قرار گیرد. در طراحی این الگوها نه تنها مولفههای عام اقتصادی و ملاحظات اجتماعی بلکه میزان تمایل و مشارکت های مردمی به همکاری و پشتیبانی از این الگوها نیز بسیار موثر می باشد. یکی از زمینههای قابل اشاره در این خصوص فرآیند نوسازی و بازسازی شهر است که بیانگر تمایل ساکنین از یک سو به احیاء محیط های سکونتی خود و از سویی دیگر تمایلات سرمایه گذاری آنها را نشان می دهد. در این زمینه علاوه بر انتخاب شیوه مناسب مداخله در فرآیند بهبود و ارتقاء بافت فرسوده شهری، تعیین میزان تمایل ساکنین این بافتها به مشارکت در وهله نخست، و برآورد کمی میزان مشارکت اقتصادی ساکنین در انجام این گونه طرحها نیز بسیار حائز اهمیت است. در تفکرات اقتصادی برای سنجش بر cvm چنین تمایلات اجتماعی، از روشهای متفاوتی بهره برده می شود که معروف ترین آنها روش میباشد. (wtp) اساس مفهوم تمایل به پرداخت در این پژوهش با هدف سنجش میزان توان اقتصادی ساکنین در بافت فرسوده شهر شیراز در فرآیند نوسازی و به کارگیری ابزارهای مدیریت شهری برای ارتقاء میزان مشارکت در فرآیند نوسازی در 8 محله هدف (به مساحت 350 هکتار از میان 1693 هکتار بافت فرسوده مصوب شیراز ) تلاش شد ضمن بومی- کردن مدل اقتصادی مورد اشاره در راستای فهم ساز و کارهای موثر بر مشارکت اقتصادی و تمایل به نوسازی خانوارها سنجیده شود. نتایج حاصل از این مدل نشان داد میانگین تمایل به پرداخت تمام محلات برابر 63850 تومان بصورت ماهانه بود و عواملی چون میانگین سن خانوار، سن سرپرست خانوار، درآمد، تعداد افراد شاغل در خانوار و مدت زمان اقامت در منزل فعلی، با ضرایب متفاوت در کنار میزان برخورداری محلات به طور نسبی در تمایل به پرداخت کل وهمچنین به تفکیک محلات تاثیرگذار هستند. از یافتههای این پژوهش چنین برآمد که 48 % ساکنان بافت فرسوده شیراز متمایل به مشارکت اقتصادی بودند و میانگین تمایل به مشارکت افراد متمایل به مشارکت، عبارت بود از 133000 هزار تومان. همچنین برای هر هشت محله هدف این پژوهش مدل اقتصاد سنجی برای تخمین میزان تمایل به پرداخت اقتصادی بدست آمد و عوامل موثر بر تمایل به پرداخت هر محله استخراج شد. که در نهایت و با تحلیل نتایج بدستآمده به شیوهای نوین و مشارکتی برای مداخله در بافت فرسوده شهری بر پایه مشارکت اقتصادی ساکنان رسیدیم.
فاطمه حیدری مجتبی رفیعیان
رشد روزافزون زندگی شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها سبب تغییرات شگرفی در ساختار شهرهای بزرگ گردیده و آن ها را با مشکلات فراوان دست به گریبان نموده است. شاید بتوان عمومی ترین مساله ایجاد شده در شهرهای بزرگ را گسست اجتماعی ناشی از فقدان الگوهای زندگی محله ای دانست که موجب بروز اثرات دیگری بر حیات شهروندی شده است. در جهت برخورد با این مساله و تقویت ظرفیت های محله ای راه حل های متفاوتی ارایه گردیده است، که یکی از آن ها نقش سازمان های غیردولتی در باز زنده سازی مفهوم محله و ظرفیت سازی اجتماعات محلی می باشد. سازمان های غیردولتی به عنوان پلی میان شهروندان و مدیران شهری می توانند بسیاری از مشکلات و معضلات محلات شهری حل نمایند.
سعید رفیع پور گاوگانی هاشم داداش پور
رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی و شکل گیری مقیاس های جدیدی از رشد شهری در طی چند دهه اخیر موجب شده است، که شهر و شهرسازی معاصر با چالشهای نوینی مواجه گردد؛ بطوریکه در ادبیات شهری دهه های اخیر از مهمترین رویکردهای توسعه شهری در مواجهه با رشد مشکل آفرین شهرها، توجه به خردترین واحد یعنی محلّه در چارچوب برنامه ریزی محلّه ای است. بررسی نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط با توسعه محلّه ای در طول صد سال اخیر به نحو کاملی حکایت از تفوق فرهنگ اجتماعی محلّه بر دیگر جنبه های آن دارد، بطوریکه بررسی مشخصه ها و مفهوم برنامه ریزی محلّه- مبنا نشان می دهد که رویکرد مذکور با ظرفیت سازی، سرمایه اجتماعی و مشارکت مردمی به عنوان مولفه های کلیدی و موثر در جستجوی تعامل اجتماعی است، لذا تسهیل کننده و هماهنگ کننده بوده و کمتر به مداخله کالبدی فضائی پرداخته و با نگاه فرایندگرا به پایداری تصمیم ها در سطوح مختلف خواهد انجامید. بر این اساس، در این پژوهش پس از بررسی ادبیات نظری پیرامون موضوع تحقیق، به بررسی ظرفیت های سرمایه اجتماعی در محلّه فیروزسالار شهر گوگان در استان آذربایجان شرقی در چهارچوب رویکرد دارایی-مبنا پرداخته شده است و تمایل به مشارکت که پیش نیاز ضروری برنامه ریزی محلّه- مبنا است به عنوان متغیّر وابسته و سایر ظرفیتهای سرمایه اجتماعی بعنوان متغیّرهای مستقل با روش پیمایش مورد سنجش قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که بین شاخصهای سرمایه اجتماعی، همبستگی بالا و مثبتی با تمایل به مشارکت وجود دارد. مهمترین عامل در تمایل به مشارکت، بعد از امنیت (با تاثیر علّی 819/0 )، انسجام اجتماعی با تاثیر علّی 669/0 است و کمترین عامل تاثیرگذار نیز، هنجارهای اجتماعی با تاثیر علّی 0239/0 است. اعتماد اجتماعی با تاثیر علّی 665/0، سومین عامل و مشکلات محلّه چهارمین متغیّر اثرگذار بر تمایل به مشارکت است، که با ضریب تاثیر 191/0- بر تمایل به مشارکت در جهت معکوس عمل می کند، یعنی با کاهش مشکلات تمایل به مشارکت افزایش می یابد. میانگین بی قدرتی (09/3 )، متوسط به بالا بوده و پنجمین متغیر اثرگذار بر مشارکت با تاثیر علّی 0551/0، بعد از مشکلات محلّه است. بین احساس بی-قدرتی و تمایل به مشارکت رابطه مثبت وجود دارد و افرادی که احساس بی قدرتی بیشتری می نمایند، تمایل به مشارکت نزد آنان بیش از سایرین است. در بین متغیّرهای مستقل نیز بیشترین تاثیر علّی با مقدار 573/0 – میان انسجام اجتماعی و اعتماد اجتماعی وجود دارد.
مریم فرخی مجتبی رفیعیان
شهر یک سیستم پیچیده و پویاست که مرکب از بخشها و زیرسیستمهای بیشماری بوده، که به نحوی خاص و برای هدفی معین که توسعه شهری است، ترکیب شده اند. تعاملات و ارتباطات بین زیرسیستمها بر روی توسعه موثر است و نمی توان توسعه شهر را به صورت جداگانه در هر یک از بخشها جستجو کرد، بلکه رفتار کلی و تأثیرات زیرسیستمها بر روی یکدیگر در طی زمان باعث توسعه یا عدم توسعه شهر میشوند. برنامه ریزی کاربری زمین با هدف پیش بینی الگوی توسعه شهری و اجرای آن، به دلیل وجود عواملی چون نداشتن شناخت صحیح و عمیق از عوامل موثر بر توسعه زمین و تعامل و تقابل آنها با یکدیگر و عدم آگاهی از نتایج سیاستهای اتخاذی در درازمدت موفق نبوده است. رویکرد پویایی سیستم، فرصتی برای بررسی اثرات متقابل زیرسیستمهای شهری بر روی یکدیگر، در طول زمان، جهت اتخاذ سیاستها و تصمیمات بهینه برای توسعه شهری بوجود می آورد. هدف اصلی تحقیق حاضر طراحی یک مدل کلی برای پیش بینی روند توسعه منطقه 18 تهران بوده است. بدین منظور پس از شناسایی عوامل تأثیرگذار در فرایند توسعه، مهمترین زیرسیستمها انتخاب شده - انتخاب زیرسیستمها، با توجه به شرایط خاص محدوده مورد مطالعه صورت گرفته است.- و طی مراحل توسعه مدل، دینامیکهای مربوط به هر یک از آنها ترسیم گردید. زیرسیستمهای بکار رفته در مدل منطقه 18 شامل جمعیت، اقتصاد و زمین در قالب کاربریهای مسکونی، کاربریهای غیرمسکونی و اراضی ذخیره شهری بوده است. سپس با تلفیق دینامیکهای زیرسیستم ها و تبیین روابط بین آنها، مدل کلی توسعه منطقه طراحی، و با استفاده از آزمونهای مربوطه، معتبرسازی گردید. در نهایت سناریوهای محتمل در منطقه با استفاده از سیاستهای مختلف در مدل اجرا شدند. با اجرای سناریوها در مدل، مشخص شد که عامل جمعیت، نقش موثری در میزان استفاده از زمین منطقه و در نتیجه توسعه ایفا میکند. بنابراین با اتخاذ سیاستهای مناسب، می توان با ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای زمین در یک منطقه، به توسعه ای پایدار دست یافت.
ژاله بهلولی مجتبی رفیعیان
یکی از مسائلی که امروزه توجه برنامه ریزان شهری را به خود جلب کرده است ، فرسودگی و از رونق افتادن هسته اولیه و بخش قدیمی شهرها می باشد که در این پژوهش هم به بررسی محدودیت ها ، مشکلات و ظرفیت های قطب قدیمی و قلب مرکزی شهر دورود برای ارتقای کیفیت سکونت پرداخته شده است. شکل گیری هسته اولیه شهر دورود بر اثر ایجاد صنایع سیمان، ایستگاه راه آهن و همچنین مجاورت با رودخانه تیره بوده است که دارای قدمتی بیش از 50 سال می باشد و کل محدوده بافت فرسوده شهر دورود 120 هکتار اند. در این پژوهش ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و سکونتی پهنه مرکزی شهر برای شناخت بهتر در قالب پرسشنامه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته که بر اساس اطلاعات به دست آمده با وجود قدیمی بودن منطقه غلبه با ساکنینی است که در سنین فعال جامعه هستند که خود بیان کننده پویایی محلات علی رغم فرسودگی آن می باشد، در واقع عمر بالای 20 سال بیش از 80 درصد واحدهای مسکونی هنوز به طور جدی منجر به تخلیه آن از سوی اقشار جوان نشده است، کاهش میزان بعد خانوار نشان دهنده آن است که سبک نوین شهری به بافت فرسوده نیز نفوذ پیدا کرده است، همچنین اکثریت ساکنان از سلامت رفتاری و اخلاقی برخوردارند، در زمینه سواد و تحصیلات؛ ساکنان محلات قابل قبولی برخوردارند برخلاف اکثر محلات قدیمی فرسوده شهری، از لحاظ اقتصادی و درآمد نیز جزو طبقات متوسط رو به بالا قرار دارند، اکثریت خانوارهای ساکن در منطقه نیز از ساکنان قدیمی آن هستند و متولد همین محلات، سابقه و تداوم سکونت یکی از مهمترین عوامل ایجاد همبستگی و دلبستگی به محله و هم محله ای و به طور یکی سرمایه اجتماعی در میان ساکنان است و در نهایت می توان گفت برخی ویژگی های اجتماعی و اقتصادی محلات خود می تواند به عنوان یک فرصت و ظرفیت توسعه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین بررسی عمیق زندگی ساکنان، وجود ظرفیت ایی که می تواند زمینه ساز توسعه محلات باشد در پهنه مرکزی شهر به اثبات رسید، وجود حس تعلق به حمله و انگیزه های جمعی، ظرفیت های ساکنان، نهادهای محلی و مهم تر از همه سرمایه های اجتماعی فرسوده شهری با مسائل و مشکلات فراوانی رو به رو هستند و مانند سایر بافت های فرسوده از نابسامانی های زیادی رنج می برند. از نظر ارتباط و همبستگی بین متغیرهای مختلف می توان اقتصادی، سابقه سکونت، گرایش به نوسازی، همبستگی اجتماعی و فرهنگی و ویژگی های کالبدی در سطح پهنه مرکزی مشخص گردید که بیشترین مقدار همبستگی با متغیرهای می توان اقتصادی و گرایش به نوسازی و کمترین آن مربوط به همبستگی اجتماعی و فرهنگی می باشد. در پایان می توان چنین گفت که مهمترین مسئله در زمینه نوسازی و سازماندهی بافت های فرسوده شهری که نقش موثری در موفقیت این گونه طرح ها دارد چگونگی توجیه مردم و جلب همکاری و مشارکت آنهاست. و همچنین توجه بیشتر مسئولین شهری به خصوص شرداری ها در زمینه سرمایه گذاری در بافت های فرسوده برای احیاء و رونق دوباره آن ها که باید تدابیری برای این مشکلات اندیشید از جمله: ارتقای کیفیت سکونتی در محلات بافت فرسوده برای جلوگیری از مهاجرت افراد بومی از طریق ترغیب مردم به مشارکت در بهسازی و نوسازی، ارتقای کیفیت محیط مسکونی و ارئه مسکن متناسب با توان مانی ساکنان بافت فرسوده ، اطلاع رسانی و افزایش آگاهی ساکنان بافت فرسوده برای نیل به این اهداف توجه به ظرفیت های طبیعی، اقتصادی و اجتماعی شهر دورود قابل توجه می باشد که می توان با شناخت این ظرفیت ها شرایط را برای جذب این فعالیت ها در بافت فرسوده ایجاد نمود و بدین ترتیب چرخه اقتصادی در بافت را با توجه با اینکه هسته اولیه تجاری شهر نیز بوده و رونقی دوباره بخشید.
بهاره بختیاری مجتبی رفیعیان
در این پژوهش به تبیین و تشریح فرآیند منطقه بندی فرم محور پرداخته و به طور همزمان موارد تئوری گفته شده در نمونه موردی مورد نظر مورد آزمایش قرار گرفت. نتیجه حاصل کالبد شکافی و شناسایی همه جانبه محدوده مورد نظر است که می تواند زیربنای هر طرح شهری و منطقه ای را در هر مقیاس تشکیل می دهد و به بهترین نحو سردرگمی نظام برنامه ریزی در برخورد با شهر و منطقه بر طرف می کند. برای نیل به این هدف منطقه مورد نظر از لحاظ استعداد توسعه و هویت شهری مورد بررسی و منطقه بندی قرار گرفت و بانک اطلاعاتی رستری حاصل به خوبی نحوه برخورد با هر ناحیه را مشخص می سازد. به طوری که رویکرد نظام برنامه ریزی در برابر محدوده ای دارای استعداد توسعه مجدد و هویت هسته شهری و دارای قابلیت بالای پیاده روی را با محدوده دیگر دارای استعداد رشد محدود واقع در منطقه حومه شهر و فاقد قابلیت پیاده روی متفاوت می سازد. به عنوان دو مثال از کاربرد transectmap در طرح های شهری عبارت است از: • طرح ساماندهی محدوده ای از شهر: که اکثر طرح های شهری از این دسته اند اراضی واقع در محدوده را بر اساس قابلیت رشد، هویت شهری و قابلیت پیاده روی طبقه بندی کرد و سپس رویکرد مناسب هر طبقه را دست آورد. • طرح های موضوعی برای بخش های خاصی از شهر: از قبیل طرح های از قبیل ساماندهی بافت های فرسوده، برنامه ریزی حومه شهر، طرح حفاظت از فضای باز و ... که می تواند بوسیله این رویکرد بدست آمده و طرح جامعی برای منظور خاص تهیه گردد. به علاوه لازم به ذکر است فرآیند به کار رفته در این تحقیق گام نخست در نگاه جامع به شهر بر اساس ویژگی کالبدی، استعداد توسعه و هویت شهری است که می تواند قدم اول تحقیقات آتی قرار گیرد در این تحقیق تلاش شد در طی چهار فصل پس از شناخت مسئله، ضرورت تحقیق و تبیین اهداف مورد نظر آن و انتخاب روش انجام پژوهش به جمع آوری مبانی نظری مورد نظر و نیاز پژوهش پرداخته و به کمک اطلاعات جمع آوری شده در طی سه فصل اول در فصل چهارم به تبیین و تشریح این روش به عنوان هدف اصلی پژوهش و پیاده سازی آن در شهرستان تراویس ایالت تگزاس به عنوان نمونه موردی تحقیق پرداخته شد
مرضیه آرام مجتبی رفیعیان
مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها بویژه در کشورهای در حال توسعه، روند رو به گسترش شهرنشینی را سبب شده است. این روند به مرور زمان موجب رشد بی رویه شهرها به سمت پیرامون و رشد پراکنده شهرها گردیده است. این حالیست که به موازات رشد افقی شهر به سمت حومه و پیرامون و از بین رفتن اراضی و محیط زیست طبیعی اطراف شهر، برخی فضاها در درون شهر رها شده و از روند توسعه باز مانده اند. این فضاهای رها شده که در ادبیات نوشهرگرایی سطوح میان افزا خوانده می شوند از آن حیث دارای اهمیت اند که، به سبب استقرار در درون شهرها از تاسیسات، تجهیزات زیرزمینی و رو زمینی و دسترسی مناسب به مراکز خدماتی شهرها و... بهره منداند. با این حال هنوز هم بسیاری از مالکان و سرمایه گذاران تمایل زیادی به سرمایه گذاری و مشارکت در توسعه مجدد این فضاها نشان نمی دهند. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال شناسایی علل گرایش به توسعه پیرامونی و عدم استفاده از فضاهای درونی شهرها و تبیین ضرورت استفاده از این فضاها و دستیابی به راهکارها و برنامه-هایی جهت استفاده کارآمد از پتانسیل های بالقوه ظرفیت های میان افزای موجود می باشد. به همین منظور در این رساله با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و براساس معیارها و شاخص های مورد توجه توسعه میان افزا - رویکرد مورد نظر پژوهش- که براساس روش شناسی بدست آمده از بررسی تجارب جهانی به ترتیب میزان اثر- براساس نظر سنجی از کارشناسان- شامل: میزان آمادگی زمین جهت توسعه، ضوابط منطقه بندی، عوامل اقتصادی، دسترسی به خدمات پشتیبان، دسترسی به شبکه های ارتباطی و شرایط فیزیکی هستند، به ارزیابی پتانسیل توسعه پلاک های دارای ظرفیت توسعه (فضاهای رهاشده، فاقد کاربری و یا دارای کاربری ناسازگار با بافت) در محدوده مطالعاتی (خیابان امام خمینی شهر قزوین) پرداخته شد، و نهایتاً پلاک های 23 گانه در 5 دسته براساس قابلیت توسعه طبقه بندی شدند و مشخص گردید که، عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، مدیریتی و زیست محیطی همچون رکود اقتصادی، فقدان تمایلات اجتماعی در جهت توسعه پلاک ها از سوی مالکان و سرمایه گذاران، مشکلات مدیریتی، نبود ضوابط و قوانین منطقه بندی، ویژگی خاص برخی پلاک ها به سبب مالکیت میراثی - به عنوان میراث خانوادگی- و ... سبب شکل گیری چنین فضاهایی در بخش مرکزی شهر شده است. در ادامه به منظور ارائه راهبرد و طرح نهایی از روش تحلیل موقعیتی (swot) بهره گرفته شد و مشخص گردید که از طریق تدوین مقررات شهرسازی مشوق توسعه، کاهش مشکلات مدیریتی همچون تداخل کاری سازمان های مسئول، بکارگیری راهکار هایی در جهت تقویت توان اقتصادی ساکنان و جذب سرمایه، بالا بردن سطح فرهنگ و بهبود شرایط اجتماعی از طریق آگاه کردن مردم از فرآیند توسعه و اثرات منفی ناشی از ادامه روند موجود و در نتیجه جلب مشارکت مالکان و سرمایه گذاران در روند توسعه پلاک های رها شده می-توان می توان زمینه استفاده موثر از این فضاها را به منظور ارتقا هرچه بیشتر پویایی و سرزندگی محدوده و توسعه پایدار آن فراهم کرد
پیام مرادی مجتبی رفیعیان
فرسودگی و ناکارآمدی در بافتهای شهری، به ویژه آنگاه که این ناکارآمدی به عنوان مشخصه ی بارز یک محله به مثابه یک سلول زنده ی حیات شهری به حساب آید، واقعیتی است پیش رونده که مرزهای تاثیرش از محدودهی محله فراتر رفته و کل سیستم شهری را متاثر خواهد ساخت. فرسودگی در شکلهای کالبدی و غیر کالبدی (عملکردی و اجتماعی) قابل ردیابی است و به فراخور، رویکردها و راهکارهای مختلفی را برای مداخله در محل و برخورد با مسئله طلب می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان تحقق پذیری طرح های نوسازی شهری می باشد و محله خوب بخت که اولین نمونه تهیه و اجرای طرح های منظر شهری می باشد به عنوان نمونه موردی این پژوهش انتخاب شده است. در این راستا میزان تمایل به مشارکت در نوسازی محله در گذشته و حال به عنوان شاخص مهم و بارز از موفقیت یا عدم موفقیت طرح منظر در نظر گرفته شد و مورد سنجش قرار گرفت. به همین منظور پس از بررسی مفاهیم مرتبط با بافت فرسوده، نوسازی بافت فرسوده، مشارکت و ارزیابی، به تدوین شاخص ها پرداخته شد تا با بهره گیری از آنها بتوان میزان رضایت مندی ساکنین را سنجید. پس از مشخص شدن شاخص ها و زیرشاخص ها و تدوین پرسشنامه اطلاعات به دست آمده از برداشت میدانی مورد تحلیل قرار گرفت و روابط بین متغیرها مشخص شد. همچنین میزان تأثیر هر متغیر نیز بر متغیرهای وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اکثریت پاسخگویان (2/74%) معتقدند که پس از اجرای طرح از امنیت محله کاسته شده است، در مورد خدمات محله نیز داده ها نمایانگر آن است (3/76%) اعضای محله بر این باورند که خدمات محله پس از اجرای طرح کمتر شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که درصد قابل توجهی از شهروندان (4/79%) با این موضوع مخالفند که از زمان آغاز اجرای طرح نوسازی ساکنین محله احساس رضایت بیشتری از زندگی در محله دارند و درصد بالاتری (7/89%) معقتدند که آسایش و آرامش در محله کاهش یافته است. همچنین بین متغیرهای تمایل به همکاری و شاخص های اقتصادی ، ضریب همبستگی 447/0 با سطح معناداری 000/0 در سطح اطمینان 95% می باشد. به علاوه ضریب رگرسیون (?) نشان داد که بین مدت سکونت و تمایل به همکاری در اجرای طرح نوسازی رابطه وجود دارد. یعنی به ازای تغییر یک واحد انحراف معیار در شاخص مدت سکونت به شرط ثابت نگه داشتن سایر عوامل، 143/0 واحد انحراف -معیار در میزان تمایل به همکاری در طرح نوسازی محله در همان جهت تغییر ایجاد خواهد شد.
مرضیه بورمحمدی ماهونکی مجتبی رفیعیان
پیاده راهها" یا " مسیرهای پیاده" به منظور تبدیل جوامع ما به مکان های امن و لذت بخش برای پیاده روی اختصاص داده شده اند.امروزه ،ما در سیاست های برنامه ریزی شهری به دنبال تقویت محیط های پیاده و از بین بردن موانعی هستیم که توانایی ما را برای پیاده روی آسان و ایمن محدود می کند. ایجاد محور پیاده گرایشی نوین در شهرسازی معاصر ، تحت عنوان" جنبش پیاده گستری"، "برنامه ریزی پیاده " یا " گسترش فضاهای پیاده" را به همراه داشته است . در طول قرن های هجدهم و نوزدهم میلادی،"پیاده روی" مانند سوارکاری که هنوز در انگلیس و آمریکا متداول است یک ورزش تماشایی عمومی به حساب می آمد.پس از قرن نوزدهم علاقه به پیاده روی در میان مردم کاهش یافته است.در حال حاضر،بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ در جهان وجود دارند که اجازه استفاده از وسایل نقلیه عمومی به خصوص در فضاهای عمومی شان را ندارند. به طور کلی در ایران به این مناطق محورهای پیاده یا خیابان های پیاده گفته می شود.برخی از شهرها مانند تبریز،مشهد و نیز تهران خیابان های مخصوص پیاده(پیاده راه) را طراحی کرده اند. در این رساله ما تلاش خواهیم کرد تا ظرفیت خیابان ارم جهت تبدیل به مسیر پیاده را ارزیابی کنیم.این خیابان در محدوده تجاری مرکزی شهر قم و هم چنین در جوار بارگاه حضرت معصومه(س) قرار دارد.محدوده پیرامون حرم حضرت معصومه(س) از تداخل ترافیک سواره و پیاده و همچنین تراکم بالای وسایط نقلیه موتوری رنج می برد و کیفیت محیطی این محدوده نیز به دلایل مختلف از جمله رفت و آمد زیاد خودرو،عدم پوشش گیاهی مناسب و کافی نسبت به دوران های قبل به شدت کاهش یافته است. هدف از انجام این تحقیق ارتقاء کیفیت محیط پیرامون حرم با استفاده از نظر کاربران این محیط با تاکید بر ارتقاء امنیت اجتماعی از طریق ایجاد پیاده راه می باشد.این رساله به سنجش کیفیت محیط از سه بعد کالبدی،کارکردی و ادراک محیطی به طور عام و در محیط پیرامون حرم به طور خاص پرداخته است.کیفیت محیط با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیت(درخت ارزش)توسط روش کل به جزء و بررسی 13 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد. . تحلیل های آماری(رگرسیون چند متغیره ، تحلیل مسیر،آزمون پیرسون وtb کندال و....)نشان می دهد که بین متغیر وابسته با متغیرهای مستقل(معیارها و جزءمعیارها) با اطمینان 99 ? رابطه معنی داری وجود دارد، بنابراین بین متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر کیفیت محیط پیرامون حرم حضرت معصومه(س) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد
لیلا چهاردولی مجتبی رفیعیان
نگاه کالبدی- کارکردی برنامه ریزیها به ابعاد و جنبه های مختلف زندگی در گذشته سبب شد که از اواخر دهه 1960 تحت تاثیر نیازها و آگاهیهای جدید مفاهیم اجتماعی نوینی مثل رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی و کیفیت محیط در قلمرو برنامه ریزی و توسعه عمومی مطرح شود. همچنین اهمیت و نقش کیفیت محیط در سایر جنبه های زندگی، ماهیت ویژه محیط های شهری، نقش فزاینده محیط سکونتی شهری به عنوان مهمترین سکونتگاه انسانی و وجود تعداد افراد زیادی که به شدت تحت تاثیر شرایط غالب محیط شان هستند بررسی چگونگی کیفیت محیط های شهری را تبیین می نماید. این پایان نامه با هدف سنجش کیفیت محیط شهری در شهر جدید اندیشه از منظر زنان و با انگیزه ارائه یک الگو به منظور ارزیابی کیفیت محیط و شناخت مولفه های موثر بر آن طراحی شده است و سعی بر آن دارد که با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت محیط شاخص های تاثیر گذار، نحوه ارتباط این شاخص ها و نحوه سنجش آنها را در محیط های شهری بررسی نماید. مبنای سنجش کیفیت محیط در شهر جدید اندیشه معیار رضایتمندی از کیفیت محیط شهری از دیدگاه زنان است. روش شناسی کار بر مبنای روش تحلیل عاملی تاییدی قرار گرفته و مدل مورد استفاده نیز بر مبنای تجربیات و مطالعه موردی شهر جدید اندیشه فراهم شده است. این مدل دارای ساختار سلسله مراتبی بوده (با توجه به رویکرد بالا به پایین و پایین به بالا) و متشکل از شاخص ها و زیر شاخص هایی است که در پنج سطح طراحی شده است بر مبنای زیر شاخص ها سطح آخر گویه هایی در قالب پرسش نامه تدوین شده و براساس میزان رضایتمندی و میزان ناراحتی و آزردگی خاطر از عوامل محیطی، کیفیت محیط شهر توسط زنان مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر، میزان رضایت ساکنین از کیفیت محیط شهری شهر جدید در سطح پایینتر ازمیانگین است. در ادامه تاثیر هر یک از شاخص های سطح پایین مدل در شاخص سطح بالاتر نشان داده می شود و وضعیت کیفی هر یک از شاخص ها از دیدگاه ساکنین مشخص می گردد. در نهایت براساس آزمون تحلیل های تاییدی و تحلیل عامل اکتشافی مدل موردنظر و پرسش نامه طرح شده تایید می شود.
مهناز فرزاد محمود نصیری انصاری
شهر و فضاهای شهری آن بستر تعاملات اجتماعی ، رویدادهای گوناگون و فعالیتهای روزمره مردم یک شهر هستند. در این میان،خیابانها عمده ترین، مهم ترین و ابتدایی ترین فضاهای شهریند. محورهای اصلی شهرها، مهمترین خیابانهای شهری هستند که عمده مراکز خرید و حجم رفت و آمد مردم را در خود جای داده اند.لذا کیفیت این فضاها، عاملی تأثیرگذار بر کیفیت کل شهر است. کیفیت از مباحث مهم و زیربنایی دانش طراحی شهری است. بطوریکه امروزه طراحی شهری را چنان تعریف می نمایند که به نوعی ارتقاء کیفیت محیط در معنای عام بیانجامد. کیفیت فضاهای شهری و معیارهای دستیابی به آن در طراحی شهری، موضوعی است که نظریه پردازان زیادی بدان پرداخته و هریک با رویکردی متفاوت آن را بررسی کرده اند. با ورود مفهوم پایداری در طراحی شهری و شکل گیری رویکرد جدیدی با عنوان طراحی شهری پایدار، لزوم بررسی ارتباط میان این دو مفهوم، یعنی پایداری و کیفیت طراحی شهری، مشخص می شود. اینکه تا چه حد این دو مقوله به یکدیگر وابسته اند و اصولا چگونه بر هم تأثیر می گذارند و اصول و معیارهای آنها در طراحی محورهای اصلی شهرها کدامند، موضوع این پایان نامه است. ارتقاء کیفیت طراحی شهری در تمام ابعاد آن می تواند موجب پایداری فضاهای شهری و از جمله محورهای اصلی شهرها شود. در واقع بدون لحاظ کیفیت در طراحی شهری امکان دستیابی به پایداری در شهرها وجود ندارد. ارتقاء کیفیت بعد ریخت شناسانه، ادراکی، اجتماعی، بصری، عملکردی، زمانی، اجرایی و زیست محیطی طراحی شهری می تواند اهداف پایداری را در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و محیطی برآورده سازد و برعکس پایدار کردن فضاهای شهری به ارتقاء کیفیت ابعاد طراحی شهری می انجامد . مقایسه معیارهای پایداری و کیفیت در طراحی شهری نشاندهنده همین امر است. خیابان 22بهمن،مهمترین محور اصلی شهر شاهرود است که در بافت تاریخی آن نیز قرار گرفته است.طراحی این محور بر اساس اصول و معیارهای ارتقاءکیفیت ابعاد طراحی شهری نشان می دهد که این امر می تواند باعث پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی آن نیز شود.
هاله حسین پور هاشم داداش پور
چکیده: تردیدی نیست که رشد و توسعه مراکز شهری کیفیت زندگی شهرنشینی را در شهرهای جهان در طول تاریخ تحت تاثیر قرار داده است. وجه مشترک تمام مراکز شهری را می توان در مقیاس سرزندگی و کیفیت محیطی آنها دانست که هر یک از آنها را به مکانی خاص مبدل ساخته است. در ایران نیز مراکز شهری بسیاری وجود دارد که در حال حاضر با افول کارکردی مواجه هستند. به همین دلیل برای گذار از این وضعیت ضروری است تا راه حلی اندیشیده شود. یکی از استراتژیهای موثر دراحیاء bid ، بنابراین نوسازی و بهسازی در مراکز شهری امری ضروری است. دراین میان از طریق ایجاد امکان رشد اقتصادی در یک منطقه و bid مراکز شهری با رویکرد اقتصادی به شمار می رود. در واقع محاسبه مالیات بر آن، با اتکا بر ابزارهای اقتصادی، نسبت به خدمات دهی به نواحی مسکونی و تجاری اطراف خود، اقدام می نماید. بنابراین، این روش، اصولا یک مفهوم کالبدی و فیزیکی صرف نیست. بلکه مفهومی است در جهت توانمند ساختن اقتصادی و احیاء محلات یا مناطق شهری و به ویژه منطقه مرکزی شهر. از این رو به فراخور شرایط خاص فیزیکی، برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی شهر ها و محلات مختلف، ویژگی ها و گاه کارکردهای مختلفی می یابد. با توجه به موفقیتهای این روش در کشورهای دارای تجربه، این پژوهش بر آن است تا امکان اجرای این روش را برای نخستین بار در ایران از طریق بررسی نمونه موردی مرکز شهر ارومیه مورد سنجش قرار دهد. به همین دلیل ابتدا به در bid در محدوده پرداخته شد. سپس مراحل سنجش ایجاد bid سنجش مولفه های اصلی برای پاسخگویی محدوده تبیین شد. پس از آن به بررسی روابط بین مولفه های موثر بر ارتقاء کارکردی با یکدیگر پرداخته شد تا با شناسایی این روابط امکان تسریع در فرآیند تجدید حیات مرکز موردبررسی انجام شود. در پایان هم در راستای کمک به سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه ای این مراکز با تاکید بر ابعاد توسعه اقتصادی و در جهت ارتقاء شرایط سکونتی، اهم اقدامات و اولویتهای اجرایی در زمینه های مختلف معرفی شده است. روش تحقیق در این پایان نامه در بخش مبانی نظری، توصیفی-تطبیقی-تحلیلی بوده، در بررسی عرصه پژوهش روش توصیفی و در یافته ها و نتایج از روش پیمایشی – تحلیلی استفاده شده است. نتایج نشان داد که استفاده از این روش در باززنده سازی مرکز شهر ارومیه دارای همخوانی و سازگاری با شرایط و و ارتقاء شرایط کسب و کار از طریق بهبود کالبد و افزایش bid ویژگیهای این مرکز است. تک بعدی نبودن روش کیفیت زندگی در محدوده از دلایل اصلی سازگاری مرکز شهر ارومیه با این روش است. زیرا بررسی ها نشان داد که مشکلات رکود اقتصادی در مرکز شهر ارومیه بیش از آنکه متاثر از عوامل صرف اقتصادی مانند نوع فعالیتها، خرده فروشی ها، تبلیغات و بازاریابی باشد، متاثر از مولفه های کالبدی و اجتماعی محدوده است. در همین راستا ابتدا برای باشد از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. سپس با bid هر یک از مولفه ها، گویه هایی که بتواند مبین ویژگی های و همبستگی پیرسون سطح معنی داری مولفه های فوق سنجیده شد و از طریق t استفاده از تحلیل های آماری رگرسیون چند متغیره میزان تاثیرگذاری هر یک از مولفه ها بدست آمد در این میان مولفه های کالبدی با بیشترین تاثیر را در تحولات کارکردی به عهده داشته اند و بعد از آن مولفه های اجتماعی با beta=0.24 قرار گرفته اند و بر اساس تعریف چند رگرسیون ساده بین مولفه beta= و مولفه های اقتصادی با 0.16 beta=0.20 ها این نتیجه حاصل شد که مولفه های اجتماعی و اقتصادی دارای رابطه مستقیمی با همدیگر هستند. در مجموع می قوی و موفق که بتواند رونق اقتصادی و کیفیت زندگی را به bid توان چنین ارزیابی نمود که زمینه های ایجاد یک مرکز شهر ارومیه برگرداند، در آن وجود دارد.
محسن رفیعیان نجف آبادی محمدرضا بمانیان
چکیده ظهور نظریات توسعه درون زا از اوایل قرن بیستم تاکنون نیاز به مرمت بافت های فرسوده درونی شهرها را الزامی می کند. بافت های فرسوده به دو دسته کلی واجد ارزش و فاقد ارزش تقسیم می شوند. بافت های واجد ارزش، با وجود ارزش های محتوایی(تاریخی/فرهنگی واجتماعی) از نظر ریخت شناسی بافت و الگوی نوسازی دچار آشفتگی های بصری و عملکردی هستند. برای حل مساله این بافت ها تاکنون رویکردهای متفاوتی تحت عنوان موزه ای، توانمند سازی و ارگانسیتی اتخاذ گردیده است، رویکرد ارگانیستی که با جامع نگری سعی در تکیه بر میراث موجود در بافت های فرسوده واجد ارزش و تلفیق اقتصاد و فرهنگ و احیای پایدار بافت های تاریخی از طریق تعیین نقش آن ها در سازمان فضایی شهر دارد، با تئوری های جدید سامان دهی شهری از جمله توسعه خلاق همخوان است. این مطالعه با بررسی نظریات نوین توسعه بویژه توسعه خلاق با رویکرد گردشگری و تدوین مدل (szcd )، به شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلاق بافت فرسوده با رویکرد گردشگری در برنامه ریزی شهری با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی(ahp ) عوامل، معیارها و شاخص های مدل در محدوده امامزاده یحیی پرداخته و نتیجه را در قالب چهار پهنه زمینه ساز که می تواند با کاربری های مسکونی، تجاری، خدماتی و مختلط و فعالیت های فرهنگی، جهانگردی و پذیرایی، تجاری و سکونتی معاصرسازی گردد، پیشنهاد کرده است. کلید واژه ها: توسعه خلاق، پهنه های زمینه ساز، گردشگری، مدل شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلاق(szcdm )، تحلیل سلسله مراتبی(ahp)، تهران؛ چکیده ظهور نظریات توسعه درون زا از اوایل قرن بیستم تاکنون نیاز به مرمت بافت های فرسوده درونی شهرها را الزامی می کند. بافت های فرسوده به دو دسته کلی واجد ارزش و فاقد ارزش تقسیم می شوند. بافت های واجد ارزش، با وجود ارزش های محتوایی(تاریخی/فرهنگی واجتماعی) از نظر ریخت شناسی بافت و الگوی نوسازی دچار آشفتگی های بصری و عملکردی هستند. برای حل مساله این بافت ها تاکنون رویکردهای متفاوتی تحت عنوان موزه ای، توانمند سازی و ارگانسیتی اتخاذ گردیده است، رویکرد ارگانیستی که با جامع نگری سعی در تکیه بر میراث موجود در بافت های فرسوده واجد ارزش و تلفیق اقتصاد و فرهنگ و احیای پایدار بافت های تاریخی از طریق تعیین نقش آن ها در سازمان فضایی شهر دارد، با تئوری های جدید سامان دهی شهری از جمله توسعه خلاق همخوان است. این مطالعه با بررسی نظریات نوین توسعه بویژه توسعه خلاق با رویکرد گردشگری و تدوین مدل (szcd )، به شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلاق بافت فرسوده با رویکرد گردشگری در برنامه ریزی شهری با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی(ahp ) عوامل، معیارها و شاخص های مدل در محدوده امامزاده یحیی پرداخته و نتیجه را در قالب چهار پهنه زمینه ساز که می تواند با کاربری های مسکونی، تجاری، خدماتی و مختلط و فعالیت های فرهنگی، جهانگردی و پذیرایی، تجاری و سکونتی معاصرسازی گردد، پیشنهاد کرده است. کلید واژه ها: توسعه خلاق، پهنه های زمینه ساز، گردشگری، مدل شناسایی پهنه های زمینه ساز توسعه خلاق(szcdm )، تحلیل سلسله مراتبی(ahp)، تهران؛
رویا میرزاقوام سید یعقوب موسوی
مطالعات نشان می دادند که شکل گیری بافت های فرسوده، به طور کل حاصل ضعف های مدیریت شهری، سیاست های اقتصادی در سطوح خرد و کلان، و ویژگی های فیزیکی و کالبدی این بافت ها است که گاه به شکل موانع نوسازی قد علم می کنند. اما تقریبا در هیچ یک از منابع موجود، سخنی روشن از پدیده های اجتماعی به میان نیامده بود؟ لذا این سوال در ذهن محقق شکل گرفت که آیا به راستی علل اجتماعی در این زمینه نقشی نداشته و یا ندارند؟ آیا صرفا عوامل مذکور بر این امر اثرگذارند؟ پس چرا طی حداقل دو سال گذشته، با وجود تغییر سیاست ها در این زمینه و حتی ارائه مشوق های متعدد از سوی دولت در راستای نوسازی، باز هم شاهد عدم موفقیت لازم طرح های نوسازی در بافت های فرسوده و استقبال اندک ساکنین این بافت ها از آن ها هستیم؟ آیا می توان علت این امر را گرایش پایین ساکنان بافت های فرسوده به نوسازی دانست؟ و اگر چنین است، صرف نظر از عوامل یادشده، چه عوامل اجتماعی می توانند در این امر دخیل باشند بدین ترتیب در راستای رسیدن به پاسخ این سوال فرضیه های تحقیق شکل گرفته و در نهایت نیز به واسطه پشتوانه تئوریکی موجود تدقیق شدند. این فرضیه ها به صورت کلی عبارت بودند از اینکه به نظر می رسید در بافت های فرسوده، گرایش ساکنان به نوسازی در سطح پایینی باشد (فرض اصلی). همچنین به نظر می رسید بین مطلوبیت مکانی (مطلوبیت محله)، شبکه ارتباطات محله ای، مکان دوستی (تعلق عاطفی به محله)، ادراک فردی (میزان شناخت ساکنان از نوسازی) و متغیرهای زمینه ای (ویژگی های عمومی جامعه آماری) با میزان گرایش ساکنان بافت های فرسوده به نوسازی رابطه معناداری وجود داشته باشد. بدین ترتیب فرضیه های تحقیق آغازگر مطالعات منسجم این پژوهش شدند که به روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه و به صورت موردی در بافت فرسوده بخش جنوبی محله خزانه بخارایی در منطقه 16 تهران انجام شد. کلیه خانوارهای ساکن و مالک در این بخش، به عنوان جامعه آماری مدنظر قرار گرفته و تعداد 308 مورد آن ها نیز به عنوان نمونه، مخاطبان اصلی تحقیق را تشکیل دادند. بر اساس یافته ها 59.1 درصد جامعه نمونه، زن، 40.9 درصد مرد، 85.9 درصد متاهل، 55 درصد خانه دار، 30.3 درصد شاغل و 14.7 درصد بازنشسته بودند. بررسی ویژگی های عمومی جامعه مورد مطالعه نشان داد که اکثر پاسخگویان (74.3 درصد) متولدین خارج از تهران و عمدتا از شهرستان ها و روستاها می باشند که در طی دهه های گذشته به تهران مهاجرت کرده و حداقل 10 سال گذشته را در این محل سکنی گزیده اند (67.9 درصد خانوارها بیش از 10 سال است که در این محله ساکن هستند). این امر در کنار ویژگی هایی همچون سطح تحصیلات پایین (80.1 درصد در سطح راهنکایی و کمتر هستند)، میانگین درآمدی 330.74 هزار تومان در ماه برای هر خانوار و همچنین اشتغال به فعالیت های خدماتی ساده، موید بخشی از تئوری عرضه و تقاضا است که در آن بیان شده بود بخش های قدیمی شهرها به تدریج مرکز تجمع گروه های مهاجری با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین می گردند. اما در ادامه و اگرچه طبق باور این تئوری، پایین بودن توان پرداخت خانوارهای کم درآمد که از عهده مخارج نگهداری و تعمیرات مسکن برنمی آیند، یکی از دلایل کاهش کیفیت بنا در این بافت ها است، در پژوهش حاضر رابطه معناداری میان سطح درآمد و میزان گرایش به نوسازی حاصل نشد. بررسی شرایط سکونتی خانوارها نشان داد 93.4 درصد واحدهای مسکونی در اختیار آن ها، خانه و با میانگین زیربنای 80.86 متر مربع هستند. این در حالی است که میانگین تعداد خانوارها و نفرات ساکن در واحد مسکونی، 1.87 خانوار و 6.73 نفر حاصل شده است که نمایانگر تحت فشار بودن خانواده ها به دلیل تراکم نفر در قطعات ریزدانه می باشد. با این وجود میان تعداد خانوارها و نفرات ساکن در واحد مسکونی با میزان گرایش به نوسازی نیز رابطه معناداری مشاهده نگردید. در ادامه برررسی وضعیت ارتباطی پاسخ گویان با سایر ساکنان محله در قالب متغیر شبکه ارتباطات محله ای بیانگر ضعف نسبی این شبکه بود (میانگین معادل 30.98). میانگین تعداد اعضا شبکه ارتباطات محله ای پاسخگویان، 12.97 خانوار متشکل از اقوام، دوستان و همسایگان بدست آمد که در این بین اگرچه میانگین تعداد همسایگانی که فرد با آن ها رفت و آمد دارد، بیش از تعداد اقوام و دوستان گزارش شده بود(4خانوار از اقوام، 4.15 خانوار از دوستان و 9.47 خانوار از همسایگان)، اما نتایج نشان می داد میزان رفت و آمد با اقوام بطور متوسط بیش از دوستان و با دوستان نیز بیش از همسایگان است. مجموع این شرایط، فراوانی تماس با اعضا شبکه محله ای را بطور متوسط، در سطح پایینی نشان می داد (میانگین معادل 31.93). اما این ضعف محدود به میزان تماس ها نبوده و در میزان حمایت های اجتماعی دریافتی از شبکه نیز نمایان بود. میانگین 40.06 نشان می داد که بطور متوسط، میزان دریافت حمایت های اجتماعی پاسخگویان نسبتا کم است. ضمن آنکه نتایج بیانگر این بود که این حداقل حمایت ها نیز، بیشتر در سطح خدمات بوده و کمتر به سطوح بالاتری همچون سطوح عاطفی(رفتن به گردش و تفریح) یا سطوح اعتمادی(ضمانت مالی یا حقوقی) ارتقا یافته است. در کنار تمام شرایط حاکم یاد شده بر روابط افراد در سطح محله، پاسخ ها همچنین حاکی از سطح نسبتا کم مشارکت در فعالیت های داوطلبانه در محله است. بررسی رابطه میان شبکه ارتباطات محله ای پاسخگویان با میزان گرایش آن ها به نوسازی نشان داد که بین این دو متغیر رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد که این نتیجه موید بیانات رویکرد محله گرایی در توسعه شهری است. در این رویکرد اشاره شده بود که روابط غیر رسمی در محله ها، مهمترین منبع اجتماعی و تضمین کننده موفقیت های بسیاری از برنامه ها در این نوع اجتماعات شهری است و اصولا از نظر ویلسون، محله ای که از نظر اجتماعی توسعه نیافته باشد، فاقد ظرفیت های لازم برای هرنوع توسعه درونی است. همچنین در نظریه های میلز و همیلتون اشاره شده بود که مردم بدلیل اینکه ارزش زیادی برای آشنایی ها و دلبستگی های خود به محله قائل هستند، آماده اند تا زیان های سرمایه ای زیادی را تحمل کرده و از محله نقل مکان نکنند. بر این اساس از آنجا که نوسازی، می تواند بواسطه ارتقا شرایط محیطی، سبب ماندگاری بیشتر فرد و حفظ شبکه روابط وی گردد، لذا منطقی است افرادی که از شبکه روابط قوی تری برخوردارند، گرایش بیشتری به نوسازی نیز نشان دهند. با توجه به نتایج فوق بنظر می رسد یکی از راه های بسترسازی مشارکت های مردمی در طرح های نوسازی نیز، می تواند تقویت شبکه ارتباطات در سطح محله های فرسوده باشد. بطور مثال در همین پژوهش، بررسی رابطه شبکه روابط محله ای با تمایل به تجمیع، به عنوان یک طرح مشارکتی، در قالب یک بررسی حاشیه ای که نتایج آن در پیوست آمده است، نشان داد که بین تمایل به تجمیع و متغیر شبکه ارتباطات محله ای رابطه مستقیم معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. در ادامه بررسی ها، رابطه میان مطلوبیت مکانی محله، مکان دوستی افراد و ادراک آنان از نوسازی با میزان گرایش به نوسازی نیز مورد توجه قرار گرفت. نتایج بیانگر این بود که مطلوبیت کلی محله از نظر پاسخگویان بطور میانگین در سطح متوسطی است(میانگین معادل 43.90)، اما تنها بعد کالبدی آن که نشان دهنده سطح تامین نیازهای ساکنان از سوی محله می باشد، با میزان گرایش به نوسازی رابطه معناداری دارد. این نتیجه با مدل مکان گزینی سکونتی هربرت همخوانی دارد. در این مدل، هربرت نشان داده بود که هرگاه مطلوبیت محل سکونت فعلی از نیازهای بلافصلش جدا شود، افراد مکان جدیدی را مدنظر قرار خواهند داد که چنانچه پیشتر نیز بدان اشاره شده بود این امر با مفهوم نوسازی( ماندگاری در محل و ارتقا شرایط سکونتی) در تناقض است. بنابراین هرچقدر مطلوبیت محله به لحاظ تامین نیازها، افزایش یابد، تمایل فرد به ماندگاری و لذا نوسازی نیز بیشتر می گردد. براین اساس میتوان گفت، یکی دیگر از روش های بسترسازی نوسازی در محلات، ارتقا سطح خدمات محله ای در راستای تشویق ساکنان به ماندگاری بیشتر و پذیرش نوسازی است. همچنین میانگین سطح مکان دوستی پاسخگویان معادل 54.41، نمایانگر این بود که میزان علاقه ساکنان به محله، بطور میانگین در حد متوسطی می باشد. این در حالیست که بررسی رابطه متغیر مذکور با گرایش به نوسازی، ارتباطی معنادار و مستقیم را به نمایش می گذارد(r=0.246). سطح شناخت پاسخگویان نسبت به نوسازی با عنوان ادراک فردی نیز، نشان داد که بطور میانگین شناخت پاسخگویان از نوسازی در سطح کمی می باشد(میانگین معادل 31.32) و از آنجا که این متغیر نیز دارای رابطه ای معنادار و مستقیم با گرایش به نوسازی است(r=0.142)، بنابراین می توان یکی از گزینه های افزایش گرایش به نوسازی را اطلاع رسانی در خصوص ضرورت نوسازی، شرایط آن و تسهیلات موجود دانست. تا بدین جا اشاره کوتاهی به متغیرهای مستقل اصلی و رابطه آن ها با متغیر وابسته شد، اما بطور اخص در زمینه متغیر وابسته، یافته ها بیانگر این بودند که بطور میانگین، گرایش به نوسازی در میان ساکنان در سطح متوسطی است(میانگین معادل 59.09) و در این میان، میانگین گرایش به نوسازی در مردان بیش از زنان می باشد که می توان علت آن را گسترده تر بودن شبکه ارتباطات محله ای مردان نسبت به زنان دانست. در راستای اثبات این تحلیل، محقق، شبکه روابط محله ای و همچنین میزان مکان دوستی را به تفکیک جنس مورد مطالعه قرار داد که نتایج آن در جداول پیوست آمده است. این مطالعه نشان داد که با فرض همگن بودن واریانس ها، بین میانگین مکان دوستی و شبکه روابط محله ای به تفکیک جنس، تفاوت معناداری وجود دارد. به نحوی که میانگین مکان دوستی و همچنین وابستگی فرد به شبکه روابط محله، در مردان بیش از زنان است در نهایت، معادله رگرسیون و تحلیل مسیر، نتایج روشن تری از وضعیت ارتباط متغیرها با یکدیگر نشان داد. معادله رگرسیونی با در نظر گرفتن اثر متغیرهای زمینه ای در کنار متغیر مستقل نشان داد که حدود 40 درصد تغییرات متغیر گرایش به نوسازی را شبکه روابط محله ای تبیین می کند. با حذف اثر متغیرهای زمینه ای از معادله، اگرچه ضریب تبیین کاهش یافت، اما معادله حاصل شده بیانگر این بود که دو متغیر مکان دوستی و شبکه ارتباطات محله ای، 16 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند و تحلیل مسیر این معادله باز هم نشان داد که در این بین، سهم متغیر شبکه روابط محله ای به مراتب بیش از متغیر مکان دوستی است. همچنین معادله رگرسیونی متغیرهای زمینه ای با حذف اثر متغیرهای مستقل، بیانگر این بود که سه متغیر جنس، مدت سکونت و محل کار در تبیین تغییرات گرایش به نوسازی نقش دارند و در این بین سهم متغیر مدت سکونت در محله، بیشتر است. به بیان دیگر، مردان، افرادی که محل کار آنان در محل و یا نزدیک به آن می باشد و افرادی که از طول مدت سکونت بیشتری در محله برخوردارند، به نوسازی نیز گرایش بیشتری دارند. مجموع مطالب فوق حاکی از اهمیت شبکه روابط محله ای در نوسازی بافت های فرسوده است و لذا تقویت آن یکی از شروط بسترسازی مشارکت در طرح های نوسازی نیز می باشد.
علی کاظمی صومعه مصطفی طالشی
یکی از پدیده های بارز ناپایداری نظام شهری بویژه در کشورهای در حال توسعه، گونه ای از شهرنشینی با مشکلات کالبدی فضایی موسوم به اسکان غیررسمی است.پیدایش و گسترش این گونه سکونتگاههای غیررسمی در مجاورت سکونتگاههای شهری بزرگ، بازتاب کاستی ها و نارسایی های سیاست های نادرست در مدیریت شهری است. ناتوانی نظامهای مدیریت شهری در گسترش زیرساختها و تامین خدمات باعث رشد و گسترش این گونه سکونتگاهها شده است. در همین ارتباط این فرایند از یک طرف باعث گسست کالبدی پاره ای از نواحی مسکونی از پیکره کل شهر شده و همچنین باعث کاهش برخورداری از خدمات شهری، کیفیت سکونت و از طرف دیگر باعث به حاشیه رانده شدن و انزوای اجتماعی پاره ای از گروههای اسکان یافته در این گونه سکونتگاهها شده است. هدف این پژوهش بررسی علل اصلی شکل گیری اسکان غیررسمی در منطقه دو اسلامشهر است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از روش ،توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روشهای اسنادی و میدانی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که کمبود امکانات و خدمات درسکونتگاههای روستایی سبب مهاجرت روستاییان به شهر منطقه شده است. این گروه به دلیل ارزانی هزینه های خانه و زمین ، ضعف بنیه مالی و همچنین بهره مندی از امکانات و خدمات در شهر ، سکونتگاههای غیررسمی را برگزیده اند. حقایق حکایت از آن دارند که این محله بدون برنامهریزی و بدون نظارت مدیران شهری گسترش یافته است که به علت ضعف نظارت مدیران شهری و ناهماهنگی میان سازمانهای ارائه دهنده خدمات شهری، هسته اولیه آن که شکل گرفته در چند سال اخیر گسترش زیادی یافته است. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، راهکارها و پیشنهاداتی در جهت بهبود شرایط زندگی در این محله و توانمندسازی و ارتقاء محیطی آن ارائه شده است. که مهمترین آنها عبارت از: ایجاد تعادل بین میزان برخورداری از امکانات وخدمات میان شهر و روستا، بهسازی کالبدی و فیزیکی در رونق کاربری های آموزشی، بهداشتی و دلبستگی اهالی به محیط و محله خود، تقویت میزان ارتباط بین دستگاههای مدیریت شهری و تشکلهای مردمی
الناز سرخیلی مجتبی رفیعیان
کنترل ساخت و ساز های شهری جهت توسعه متوازن و بهینه شهر و به طور عمده از طریق ضوابط و مقررات ساخت و ساز شهری صورت می گیرد. عدم اجرای بسیاری از ضوابط و احکام مذکور، مدیریت شهری را به اقدامات گوناگون نظیر کنترل مستمر ساخت و سازها، تعیین ضمانت های اجرایی قانونی برای رعایت ضوابط و مقررات و اخذ جریمه واداشته است. اما با وجود اقدامات کنترلی مدیریت شهری و خصوصا شهرداری تهران که مرجع قانونی اجرای ضوابط و مقررات ساختمانی و نظارت بر ساخت و سازهای شهری است، سالانه موارد قابل توجهی از تخلفات ساختمانی در شهر تهران گزارش می گردد. علیرغم اینکه بر مبنای تحقیقات و تجربیات جدید، رعایت ضوابط و مقررات ساخت و ساز شهری نتوانسته است در برقراری کیفیت مناسب زندگی در شهر مفید باشد، تبعات جدی تخلفات ساختمانی و آسیبی که عدم رعایت ضوابط ساخت و ساز شهری به شهر ، شهروندان و کیفیت زندگی در شهر وارد می سازد، آشکار و غیر قابل چشم پوشی است. علاوه بر آن دشوار بودن برخورد با تخلف ساختمانی اتفاق افتاده خصوصا در جوامعی با خصوصیات اجتماعی-فرهنگی نظیر شهر تهران، اتخاذ راهکارهای مناسب در پیشگیری از وقوع تخلفات ساختمانی را ضروری می سازد. مهم ترین گامی که برای پیشگیری از وقوع تخلفات ساختمانی می توان برداشت، شناخت علل وقوع تخلف ساختمانی و تلاش برای کاهش زمینه های ارتکاب تخلف ساختمان است. این پژوهش هدف خود را در شناخت علت های اجتماعی-اقتصادی تخلف و نقش الگوهای فضایی-مکانی حاکم بر شهر تهران (مناطق 1 تا 20) در بروز تخلفات ساختمانی قرار داده است. با استفاده از روش های تحلیل فضایی و تحلیل های آماری همبستگی و تحلیل مسیر، وابستگی بین الگوهای فضایی-مکانی شهر تهران شامل خصیصه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مناطق مختلف شهر و تخلفات ساختمانی، ثابت شده و نقش هر یک از عوامل و نحوه تاثیر آنها بر تخلفات تغییر کاربری و تخلف احداث بنای مازاد بر تراکم مجاز ، کاهنده یا فزاینده بودن آنها بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان داد که مهم ترین عوامل فضایی موثر بر تخلف تغییر کاربری، مساحت کاربری اداری (نظام کاربری زمین) و قیمت اجاره زمین( عامل اقتصادی) و بر تخلف مازاد تراکم مساحت کاربری مسکونی(نظام کاربری زمین) و زیر بنای مسکونی( مورفولوژی) هستند. هم چنین مهم ترین انگیزه های تخلف تغییر کاربری براساس تحلیل کیفی انجام شده، سطح درآمد و در مورد تخلف مازاد تراکم، سطح تحصیلات مسئول ساختمان بوده است.
مسعود خادمی محمدرضا پورجعفر
نگاهی بر نظریات و تفکرات جهانی گویای این امر است که امروزه بسیاری از شهرهای جهان محدودیت هایی برای رشد و توسعه پراکنده در پیرامون شهرها اعمال می کنند. این مرزها می تواند توسعه را به سمت مراکز شهری و مناطق فرسوده تشویق کند که در این حالت شکل توسعه مجدد یا " میان افزا" به خود می گیرد. توسعه میان افزای موفق، بادقت مضاعف، ساختارهای جدید را به زمینه شهر پیوند می دهد. ساختمانهای میان افزا همچون کاربری های ارزش افزا مطلوبیت مورد نیاز را به بافت های فرسوده شهری اضافه می کند و تلاش می کند تا امکانات موجود و آنچه قادر است ساخته شود را با هم در نظر بگیرد. در این راستا شناسایی الگوی مناسب طراحی برای پروژه های میان افزا میزان اثرگذاری آن را تضمین می کند. در این تحقیق برای تهیه الگوی مناسب طراحی به روش توصیفی- تحلیلی، انواع توسعه و طراحی میان افزا در تقسیم بندی رویه ای و محصولی مورد بررسی قرار گرفت. به این ترتیب که چهار رویه طراحی شهری کامل، طراحی شهری هماهنگ، طراحی شهری قطعه قطعه و طراحی شهری محرک و زیرساختی به عنوان رویه طراحی میان افزا معرفی گردید. در این راستا محصولات نهایی آن بر اساس مقیاس و مکان مداخله، به میدان ها، خیابان ها، پارک ها، مسیرهای پیاده و عناصر و المان های منفرد شهری تقسیم بندی می گردد. در نهایت در قالب الگوی مداخله بازسازی و باززنده سازی و یا نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده و تحلیل ویژگی های موجود، رویه، محصول، مقیاس و روش میان افزای مورد انتظار پیشنهاد می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که می توان با این الگو، رویه، محصول، مقیاس، مکان و روش میان افزایی را درجهت اهداف نوسازی و اهداف تحریک توسعه یک بافت فرسوده مورد استفاده قرار داد. به این ترتیب که با استفاده از راهنمای عمل ارائه شده و ویژگی های محدوده مورد نظر، علاوه بر ارانه راهبردهای کلان میان افزایی می توان پروژه های هدف یا محرک توسعه را به طور دقیق تر و اجرائی تر شناسایی و مورد طراحی قرار داد. در نهایت با استفاده از الگو و راهنمای عمل ارائه شده، ابتدا با توجه به ویژگی های خاص محدوده بافت های فرسوده منطقه یک – که پتانسیل بالای نوسازی یکی از آن هاست- راهبردهایی به منظور میان افزایی موفق و تحریک توسعه کنترل شده در آن ها ارائه شد. سپس از این راهنما به طور تفصیلی برای طراحی محله باغ شاطر و مرکز محله آن به عنوان یکی از پروژهای میان افزا استفاده گردید. نتایج استفاده از این الگو نشان می دهد که استفاده از آن به مراتب، اسناد طراحی و محصول نهایی را به درستی و راحتی در اختیار مجریان طرح قرار می دهد.
فرناز هاشم نیا محمود نصیری انصاری
محله های تاریخی شهری دربردارنده ی حس چشمگیری از مکان و حالتی خاص اند که از تاریخچه ،معماری و دور نمای شهری آنها ناشی می شود. در طی دهه های اخیر اقدامات شهرسازی مدرن منجر به از هم گسیختن سازمان فضایی گذشته بویژه در محلات تهران و پیدایش پهنه های مجزا از هم شده است. این در حالی است که در طی دو یا سه دهه ی گذشته تغییر دیدگاه نسبت به این محله ها ، آنها را به پتانسیل های خوبی جهت ایجاد مکان های مطلوب تبدیل نموده است و بسیاری از شهرها کوشیده اند که مشخصه ی تاریخی را به منظور جذب مردم وسرمایه ، به صورت مصنوعی به وجود آورند. در پژوهش حاضر باتوجه به مفهوم ساختار محله در بافت تاریخی ، سعی شده است در محله ی مورد مطالعه ( محله ی چیذر واقع در منطقه 1 شهرداری تهران ) فرآیند ارتقاء ساختار محله ی تاریخی مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و استنتاج مشکلات و محدودیت ها و پتانسیل ها به تجزیه وتحلیل و ارائه ی معیارهای طراحی با هدف بهبود ساختار فضایی وارتقاء زندگی اجتماعی مردم محله پرداخت. نتایج حاصله نشان می دهد گسست در ساختار فضایی محله و از بین رفتن هویت کالبدی محدوده سبب از بین رفتن ساختار اجتماعی پیوسته میان ساکنین و کاهش ارتباطات وتعاملات میان آنها گردیده . همچنین نتایج حاصله نشان می دهد که بهبود ساختار کالبدی محدوده موجب بروز تعاملات اجتماعی و ارتقاء کیفیت زندگی مردم محله در ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی وزیست محیطی خواهد شد.
فرزین محمودی راضیه رضازاده
با توجه به لزوم افزایش تراکم های جمعیتی و جلوگیری از گسترشهای بی رویه شهری -مطابق با تأکیدات رویکردهای نوین در حوزه برنامه ریزی شهری- این تحقیق با هدف اساسی تدوین چارچوب مفهومی برای پاسخ به مسأله میزان تراکم جمعیتی مناسب ، با در نظر داشتن تأثیرات ذهنی میزان تراکم ها بر زندگی ساکنین صورت پذیرفت. بر این اساس ، سئوال محوری این تحقیق – که سئوال مطرح شده توسط منتقدین بر رویکردهای طرفدار متراکم سازی نیز می باشد- این مسأله است که افزایش در میزان تراکم های جمعیتی چه تأثیری بر میزان مطلوبیت محیطی بعنوان هدف پایه ای در برنامه ریزی شهری خواهد داشت ؟ . با توجه به این مسأله مطرح شده، پاسخ مفهومی(فرضیه) تبیین شده این است که اساساً ارتباط معنی داری بین میزان تراکم جمعیتی و میزان مطلوبیت محیطی در محیطهای پرتراکم وجود ندارد. جهت بررسی رابطه بین تراکم جمعیتی و مطلوبیت محیطی در محیطهای پرتراکم، ازآنجاکه میزان تراکم، زمانی نامناسب خواهد بود که اثرات منفی آن بر زندگی ساکنین ظهور یابد، از مفهوم ازدحام و شاخصهای معرف آن استفاده گردید. مفهوم ازدحام با توجه به تعریف عملیاتی پذیرفته شده از آن در این تحقیق ، عبارت است از: مفهومی نسبی، حاصل فرآیند ادراکی ساکنین-مطابق با خواسته های ذهنی آنها- از میزان پاسخگویی محیط سکونتی به نیازهایشان، که ممکن است در محلات پرتراکم ، بواسطه عدم دستیابی به منابع و رفع نیازها رخ دهد. انتخاب متغیرها در این تحقیق، متناسب با دو مدل محدودیت اکولوژیک و مدل کنترل-تراکم ، که از مدلهای تئوریک در جهت شناخت شرایطی که در تراکمهای بالا باعث بوجود آمدن تأثیرات منفی شده و در طی آن ازدحام حادث می شود می باشند، صورت پذیرفت. بدین ترتیب با محاسبه میزان ازدحام در هر یک از محلات مورد مطالعه در شهر آمل و تطبیق نتایج آن با بررسی صورت پذیرفته در شهر بابل، اینچنین نتیجه گیری شد که ؛ اساساً ارتباط معنی داری بین میزان تراکم جمعیتی و میزان مطلوبیت محیطی در محیطهای پرتراکم وجود ندارد و افزایش در میزان تراکم جمعیتی ضرورتاً منجر به کاهش مطلوبیت محیطی نخواهد گردید. بلکه آنچه که می تواند تراکمهای بالا را نامطلوب سازد حاصل حضور یکسری متغیرهای دخیل دیگر در یک محیط پرتراکم است که همراه با وجود تراکم بالا در محیط می تواند باعث ظهور اثرات منفی گردد. در واقع تأثیر منفی که عمدتاً تصور می شود تراکم های بالا بر میزان مطلوبیت محیطی دارد تابع عدم در نظر گرفته شدن یکسری متغیرهایی که معرف نیازهای فضایی ساکنین است می باشد و نه میزان تراکم جمعیتی.
پونه فامیلی مجتبی رفیعیان
امروزه عدم رعایت قوانین و ضوابط شهری در کشورهای در حال توسعه به معضلی تبدیل شده است که کیفیت زندگی در شهرها را مورد تهدید قرار می دهد و باعث ایجاد بحران در محیط زیست شهری، زیبایی بصری شهری،مصرف انرژی و غیره می گردد. یکی از این مشکلات تخلف در ساخت و ساز های شهری می باشد،که باعث رخداد بسیاری از مشکلات از قبیل کیفیت پایین ساختمان (که نتیجه آن ناپایداری ساختمان خواهد بود)،بالا بردن حجم ترافیک شهری، از بین بردن زیبایی بصری شهر است. بهمین دلیل نظارت بر ساخت و ساز از وظایف بسیار مهم شهرداری ها محسوب می گردد، در تهران این وظیفه بر دوش شهربان و مهندسین ناظر ساختمان می باشد که زیر نظر شهرداری تهران فعالیت می کنند و گزارش نظارت های خود را به این نهاد منعکس می کنند. این روش نظارتی علاوه بر اینکه بعلت وجود خطاهای انسانی، به صورت صد در صد اطمینان بخش نیستند بلکه منجر به صرف هزینه زیاد می گردد، همچنین زمان مورد نیاز برای ارسال گزارش وقوع تخلف مدت خیلی زیادی طول می کشد که ساماندهی و مواجهه با تخلف را مشکل می کند به همین دلیل پرکاربردترین شیوه جهت مقابله با تخلف در تهران به اعمال جریمه نقدی توسط کمیسیون ماده 100 تبدیل شده است،که تنها روشی تنبیهی است و مانع بروزتخلفات نمی شود. در این تحقیق سعی شده است تا با معرفی یکی از تکنولوژی های هوشمند به نام rfid(شناساگر رادیویی)، به توصیف روشی جهت استفاده از این تکنولوژی برای نظارت بر فرایند ساخت وساز پرداخته شود، و شبیه سازی مدل به منظور کنترل دو نمونه از تخلفات ساختمانی (ارتفاع اضافی و کیفیت بتون ریزی) مورد مطالعه قرار گرفت، همچنین در نهایت به استفاده از روش مقایسه ای جهت مقایسه زمان اطلاع وقوع تخلف توسط روش موجود(سنتی) و روش جدید پرداخته شد که تفاوت چشمگیری بین دو روش در این خصوص به نظر نرسید ولی در مورد هزینه مصرف شده، تحلیل انجام شده وجود هزینه 8 برابری روش سنتی نسبت به مدرن را نشان داد.
داود فرهادی محمدرضا بمانیان
در این ابتداتحقیق چهره های گوناگون بافت فرسوده شهری و شاخص های آنها معرفی میشودو سپس راههای مداخله جهت مرمت اینگونه بافتها با توجه به نمونه موردی محله آبک تهران مورد ارزیابی قرار میگیردو در انتها زگینه بهینه پیشنهاد میگردد.روش مطالعه و بررسی دراین تحقیق بصورت مطالعات میدانی و استفاده از مطالعات قبلی صورت گرفته در این محله میباشد .از این تحقیق میتوان روند مطالعه و بررسی مشکلات و محدودیتهاو قابلیتهای محله های مشابه با محله آبک را سرعت بخشیده و گزینه مناسب را جهت مداخله انتخاب نمود.
نسرین محمدپورقمری مجتبی رفیعیان
چکیده نیازهای روز افزون انسان های شهرنشین به محیط های تفریحی و استراحتگاهی و مهم تر از همه، جابجایی میلیون ها گردشگر در طول سال، لزوم و اهمیت پژوهش در جوانب صنعت گردشگری و امکانات آن را بیشتر می نماید.از طرفی به عقیده سازمان جهانی گردشگری در حال حاضر«گردشگری درجهان بزرگترین صعنت محسوب می شود». به همین خاطر برنامه ریزی و گردشگری پایدار بویژه گردشگری شهری اهمیت و ضرورت پیدا می کند. پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر توریسم پایدار شهریِ در شهر اردبیل است. این پژوهش درقالب سه پیش فرض با روش شناختی توصیفی و تحلیلی و از طریق مطالعات پیمایشی و پرسشنامه به وسیله گردشگران و مسئولان صورت گرفته است. در این پرسشنامه علاوه بر ویژگی های کلی گردشگران مانند جنس، سن، محل اقامت و... میزان رضایت گردشگران از امکانات و زیر بناهای موجود در محل از قبیل امکانات خرید، راه ارتباطی، پارکینگ و... مورد پرسش قرار گرفته است و پس از تکمیل پرسشنامه برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای psss , excel استفاده گردید. نتایج تحلیل در swot نشان می دهدکه درشهر مورد مطالعه تعداد 11 نقطه قوت داخلی در برابر 9 نقطه ضعف داخلی و تعداد 9 فرصت خارجی در برابر 7 تهدید خارجی مورد شناسایی و بررسی قرارگرفته است. بدین ترتیب در مجموع 20 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت ها و 16 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت ها پیش روی این شهر جهت رشد و توسعه توریسم شهری قابل شناسایی است و این نشان می دهد که آستانه آسیب پذیری این شهر بالا نبوده و ماتریس نهایی swot در شهر اردبیل رشد و توسعه توریسم را نشان می دهد. کلید واژه: توریسم، توریسم پایدار، توریسم پایدارشهری، مدل swot، شهر اردبیل.
سروناز حسین رضوی علی خاکساری
آینده پژوهی و پیش بینی شرایط بر اساس امکانات و تسهیلات موجود برای آینده هر جامعه ای اثر گذار است. فنآوری پیشرفته و مدرن، مبنای پیشرفت اقتصاد ملی است. تاثیر فنآوری های پیشرفته به صورت عملی، در همه وجوه زندگی از مدت ها پیش با برنامه ریزی ها و گام های دقیق تعیین شده است؛ نتیجه این برنامه ریزی ها، نیاز به ایجاد مراکز رشد، پارک های فنآوری و شهرک های فناوری در مناطق مختلف است. هدف اصلی از تاسیس پارک های فناوری، ارتقای علمی و فناوری منطقه با استفاده بهینه از ظرفیت دانشگاه ها، صنایع و واحد های فناوری مجتمع شده در محدوده پارک است که پارک علم و فناوری استان همدان نیز از این قاعده مستثنی نیست، علاوه بر اینکه استان همدان دارای یک شهرک فناوری نیز می باشد که دستیابی به اهداف اقتصاد دانش بنیان برای توسعه هرچه بیشتر را تسهیل می کند. استان همدان در سال های اخیر با تدوین سیاست های صحیح صنعتی نظیر طرح آمایش صنعتی استان، تاسیس پارک علم و فناوری و شهرک فناوری و...در راستای برنامه های عمرانی دانش محور ملی مانند سند چشم انداز بیست ساله و برنامه های عمرانی پنج ساله کشور گام به سوی صنعتی شدن برداشته و از مرز استان های محروم به سوی استان های کمتر توسعه یافته صنعتی پیش رفته است؛ وجود شهرک ها و نواحی صنعتی، مراکز دانشگاهی و مراکز فناوری نظیر پارک علم و فناوری و شهرک های فناوری حلقه های زنجیر توسعه صنعتی استان را تشکیل داده و موجب پیشبرد آن از اقتصاد کشاورزی به سوی اقتصاد صنعتی با بنیان های نوین و فناورانه می شود. این پایان نامه با عنوان" امکان سنجی استفاده از رویکرد پارک علم و فناوری در توسعه منطقه ای؛ نمونه موردی: استان همدان" تلاش نموده است که به بررسی اهمیت و نقش مراکز فناوری در توسعه مناطق بپردازد.
مریم فراهانی محمد رضا پورجعفر
استفاده از ظرفیت های بصری و عملکردی موجود در محیط های شهری در جهت ارتقاء فرآیند اثربخشی محیط، ازجمله راهکارهای شناخته شده در طرح ها و برنامه های طراحی شهری می باشد. این ظرفیت های مکانی، بویژه هنگامی که بر محدوده های تاریخی - هویتی شهر منطبق می باشند، می توانند به عنوان یک جریان مستمر و ماندگار توسعه محیط شهری نیز بشمار آیند. بهره گیری از ظرفیت های «طراحی محور» سایت های باستانی درون شهری از طریق شناخت دقیق مولفه ها و تدوین الگوی مناسب طراحی در پیرامون آن ها، برپایه رویکردهای مناسب سازی کیفیت محیط شهری، نه تنها می تواند سبب ارتقاء و بهره وری بیشتر این سایت ها [بویژه در جهت جذب سرمایه های توسعه ای بومی] گردد بلکه همچنین قادر خواهد بود، به عنوان یک ابزار موثر درجهت کاهش ناکار آمدی و زوال تدریجی بافت-های شهری مجاور خود نیز عمل نماید. متاسفانه علی رغم جریان مورد انتظار در شهرهای تاریخی دنیا، در کشور ما مشاهده می شود که نه تنها از توان مناسب این سایت ها در جهت ارتقاء محیط درونی آن ها کمتر بهره برده می شود، بلکه بافت های مجاور آن ها نیز دریک تعامل منفی و تعارض عملکردی به عنوان یک مانع توسعه ای برای ایجاد تغییرات مطلوب مورد انتظار عمل می کنند. ریشه یابی این مساله همچنین نشانگر این مطلب است که تعیین ضوابط ضد توسعه ای در بافت های پیرامون سایت های باستانی از یک سو و عدم اعمال سیاست های مناسب طراحی شهری در استفاده از پتانسیل های خاص این گونه سایت ها در راستای ارتقاء کیفی و کمی کالبدی/ اجتماعی بافت های پیرامون از سوی دیگر، از مهم ترین عوامل ناکار آمدی این بافت های شهری و ایجاد تعارض های موجود می باشد. آنچه دراین رساله مدنظر است ارائه الگو و معیارهای طراحی شهری در لحظه برخورد سایت باستانی - تاریخی و بافت شهری پیرامونی می باشد. الگوی مداخله ای که سبب ارتقاء و احیاء کالبدی - اجتماعی- ذهنی هردو بافت جانبی خود شود. از آنجا که الگو، ساختاری کلان است و با توجه به بستر، زمان و مکان قابل تبعیت و تغییر است می تواند به عنوان راهنمای عملکردی اکثر سایت های تاریخی- باستانی مورد استفاده قرار گیرد. در این راستا تپه باستانی هگمتانه به عنوان نمونه موردی این پژوهش با هدف اجرایی و عملیاتی کردن الگوی طراحی شهری، انتخاب شده است که در آن ضمن بازشناسی تعاملات و تعارضات متقابل تپه باستانی هگمتانه و بافت شهری پیرامون، با تأکید بر رویکرد بهبود و ارتقاء محیط شهری، معیارها و ضوابط طراحی شهری در جهت ارتقاء کیفی و کمی ارزش های کالبدی/ اجتماعی تدوین شده است که ضمن تولید ارزش های نوین فضایی در جهت کاهش تعارضات نیز عمل کند.
آرزو قربانی نیا مجتبی رفیعیان
با توجه به تغییراتی که پس از جنگ جهانی دوم در بافت روزمره بسیاری از کشورها اتفاق افتاد، مفهوم زندگی شبانه و اقتصاد شبانه شکل گرفت. این مفاهیم به عنوان راهکار جدیدی برای باز زنده سازی و خلق مراکز شهری ایمن تر مطرح شدند.زندگی شبانه یک نمود برجسته از ارتباط پیچیده،پویا و فزاینده ای است که بین اجزاء اقتصاد،جامعه و فرهنگ وجود دارد. در حال حاضر بیشتر مراکز شهری موفق نه فقط طیفی از مسکونی، تجاری ( ازجمله تفریحی ) و خرده فروشی را فراهم می کنند بلکه فرهنگ های محلی و هنرهای پر بار را پرورش می دهند . بعلاوه مکان هایی برای فعالیت در 24 ساعت شبانه روز ، 7 روز هفته و 12 ماه سال هستند. از طرفی از آنجایی که در کشورهایی ازجمله کشور ما بخش قابل توجهی از روز صرف کارکردن جهت حل مشکلات اقتصادی میشود ودر برخی موارد این زمان تقریباً تمامی روز را دربرمیگیرد، به ناچار ساعات شب جزءلاینفک اوقات آزاد شهروندان میشود. وقتی در طول روز اغلب شهروندان به دلیل دشواریهای اقتصادی مجال ورزش و تفریح و... را پیدا نمیکنند شب ها بهترین فرصت برای شهروندانی است که دوست دارند کمتر استراحت کنند و به گشت وگذار در شهر بپردازند،به همین جهت لزوم احیاء فضاهای شهری در شب بیش از پیش بر ما آشکار گشته واهمیت وجود فضایی پویا وزنده درشب جهت ایجاد بستری مناسب برای فعالیت شهروندان درک میشود. در پژوهش حاضر، بنا بر ماهیت موضوع، از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توامان استفاده شده است.در بخش دیدگاه های نظری و مروری بر مطالعات پیشین، روش توصیفی بکار گرفته شده است. در مرحله بعد،جهت دستیابی به روابط علی و شناخت همبستگی و روابط بین متغیرها و شاخص ها، از روش تحلیلی استفاده شده است .در این مرحله، ابتدا داده های مورد نیاز با استفاده از روش مطالعاتی پیمایشی و از طریق تکنیک پرسشنامه، از جامعه آماری منتخب جمع آوری شده، پس از دسته بندی و استخراج، با استفاده از روش های معمول آماری ، مورد سنجش و تحلیل دقیق علمی قرار گرفتند. در نهایت پس از انجام تحلیل های آماری نتایج نشان داد که بین شاخص های تعریف شده برای زندگی شبانه از جمله احساس امنیت، دسترسی به وسایل حمل و نقل عمومی، نظافت و پاکیزگی، تنوع فعالیت ها و جذاب و هیجان انگیز بودن آنها، کاربری های وضع موجود، زیبایی و جذابیت یک فضای شهری، داشتن حق انتخاب، افزایش ساعت عملکرد فعالیت ها، امکان تجمع گروهی، باورهاو اعتقادات فرهنگی و مذهبی جامعه، سطح آگاهی و سواد مردم ،امکان قابلیت پیاده روی در یک فضای شهری و میزان تمایل مردم برای استفاده از فعالیت های شبانه، رابطه ای مثبت و خطی وجود دارد و دو فرضیه تحقیق با احتمال 0.99 اثبات شدند.
آرمان فتح جلالی مجتبی رفیعیان
رشد شتابان و فزاینده شهرنشینی و در پی آن، افزایش جمعیت شهرها، پیامدهای مختلفی را در زمینه های گوناگون به دنبال داشته است. از جمله مهمترین این پیامدها می توان به افزایش مصرف و تقاضا برای منابع انرژی اشاره نمود که خود از دو جنبه قابل تامل است: نخست، محدود بودن منابع انرژی مورد مصرف، و دوم، آلودگی های زیست محیطی ناشی از مصرف سوختهای فسیلی. در همین راستا، فراگیر شدن آگاهی های عمومی نسبت به جنبه های یادشده و سایر جنبه های شهرنشینی، سبب گردید تا رویکردهای نوینی نظیر توسعه پایدار، رشد هوشمند و غیره در شهرسازی ظهور یافته و اهمیت و توجه به بحث کارایی انرژی را در شهرسازی بیش از پیش آشکار نماید. کارایی انرژی، در حقیقت، مصرف بهینه و کارآمد انرژی بوده که با هدف کاهش رشد تقاضای انرژی، به دنبال افزایش عرضه انرژی سالم است. این مفهوم در شهر، با مولفه های برنامه ریزی شهری در دو سطح کلان و خرد ارتباط مستقیم داشته و با تغییر آن ها، میزان مصرف انرژی نیز تغییر خواهد کرد. از سوی دیگر، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، به سبب تعیین نحوه استفاده از اراضی شهر، تعیین تراکم های مختلف و فراهم آوردن دسترسی مناسب به انواع کاربری ها، موجب انتظام بخشی به سیستم شهری و هدایت توسعه ی آن در سه بُعد مکان(کالبد)، فعالیت(عملکرد)، انسان می شود. ابعاد مذکور، با میزان مصرف انرژی در ارتباط مستقیم بوده و تاثیر به سزایی بر بحث کارآیی انرژی در شهرها خواهد داشت لذا با تدوین معیارهایی جهت بکارگیری در فرآیند برنامه ریزی کاربری زمین، می توان به این مهم دست یافت. در این پژوهش، ابتدا با بررسی اجمالی مفاهیم مطرح در موضوع پژوهش، معیارها و اصول برنامه ریزی کاربری اراضی شهری با رویکرد کارایی انرژی تعیین گردید. پس از آن، با ارائه شناخت تحلیلی از واحد همسایگی انتخابی مورد مطالعه در شهر جدید هشتگرد، امکانات و محدودیت های عرصه پژوهش مشخص شد. در مرحله بعد، سه سناریوی برنامه ریزی کاربری زمین برای محدوده مورد مطالعه با توجه به معیارهای بدست آمده، تهیه شده و در انتها نیز با اندازه گیری شاخص های انرژی در دو بخش ساختمان و حمل و نقل توسط نرم افزارهای communityviz و ecotect، میزان مصرف انرژی سناریوهای مختلط ارزیابی شدند. یافته های تحقیق، نشان دهنده ی وجود ارتباط مستقیم بین برنامه ریزی کاربری زمین و میزان مصرف انرژی بوده و این امر در سطح واحد همسایگی نیز قابل تعمیم می باشد. همچنین، بکارگیری معیارهای تبیین شده در این تحقیق در فرآیند برنامه ریزی کاربری زمین، موجب کاهش 45 درصدی در میزان مصرف انرژی در سطح واحد همسایگی خواهد شد.
بهاره صحاف نیا مجتبی رفیعیان
چکیده : « مسیرهای پیاده » یا « پیاده راهها »جزئی از فضاهای عمومی شهری است که امروزه بدلیل تأکید بیش از حد بر حرکت سواره و حل مسائل مختلف آن وغفلت از ساماندهی وبرنامه ریزی برای حرکت پیاده ونیز به لحاظ برقراری ارتباط فضایی بین عملکردهای شهری و تقویت روابط اجتماعی ،در بین برنامه ریزان ، طراحان شهری و نیز شهروندان حائزاهمیت می باشد وایجاد گرایشی نوین درشهرسازی معاصر،تحت عنوان « جنبش پیاده گستری » ، «گسترش فضاهای پیاده » یا « برنامه ریزی پیاده » را به همراه داشته است. به هر حال واقعیت این است که تاکنون معابر پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضای شهری بلکه به منزله تابعی از حرکت سواره به شمار رفته و برنامه ریزی برای ماشین همواره بر برنامه ریزی برای انسان مقدم بوده است. در نتیجه ، هجوم انبوه خودرو به مرور زمان، پیاده ها را وادار به عقب نشینی کرده و آنان را به خانه ها یا فضاهای بسته تبعید نموده است. اگر قبول کنیم که بهبود کیفیت فضاهای عمومی شهری بر فعالیت روز مره اجتماعی شهروندان تأثیر می گذارد ، این تأثیر را بیش از هر جای دیگری میتوان در معابر ویژه یا مکانهای بسته بر ترافیک موتوری مشاهده کرد. احداث مسیر ویژه پیاده علاوه بر اینکه در تجدید حیات مراکز شهری نقشی انکار ناپذیر را ایفاء می کند، با فراهم آوردن تعاملات اجتماعی به شهروندان اجازه می دهد در محیطی آرام ، بدون اینکه هر لحظه خطر برخورد یا تصادف با خودرو را احساس کند،حواس خود را کاملاً معطوف انتخاب جنس، حظ بصر و یا پیاده روی بی دغدغه نمایند. در نظام شهری ایران نیز با توجه به اینکه قسمتی از سفرهای درون شهری به صورت پیاده انجام میگیرد و اکثر شهرها در بطن شبکه های شهری امکانات قوی بسیاری برای اصلاح الگو های ناصواب ترافیکی دارند ، ولی نیازهای اساسی عابرین پیاده در اکثر مواقع نادیده گرفته می شود و به طراحی صحیح و نگهداری درست مسیرهای پیاده و ایجاد راهها بسیار کم توجه می شود . همین عامل باعث گردیده که برنامه ارزشها و جاذبه های اجتماعی و فرهنگی فضاهای شهری کاسته شود . مطالعه حاضر به منظور بررسی ایده ای مبنی بر ایجاد شرایطی به منظور ارتقاء کمی وکیفی محیط شهری ، افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی افراد با یکدیگر در محیطی امن و سالم ، رفع آلودگیهای زیست محیطی و مهمتر از همه احترام به هویت عابر پیاده به عنوان جزئی مهم از سیستم حمل ونقل شهری در قالب بستر کالبدی مناسب می باشد .« فضای پیاده » ، پیشنهاد ایجاد مسیرهای خاص حرکت پیاده و فضای مکث در شبکه معابر شهرهای بزرگ است که با توجه به پیامدهای رشد و توسعه شهرها و افزایش تراکم وسایل نقلیه موتوری از طریق جداسازی ترافیک سواره و پیاده ، در جهت بهبود کیفیت فضاهای شهری مطرح می گردد .
محسن فروزنده مجتبی رفیعیان
محلات شهری یکی از عناصر مهم و موثر تشکیل دهنده حیات اجتماعی شهری هستند. در گذشته، نقش و کارکرد محلات ، موجب می شد که افراد ساکن، پیوندهای اجتماعی بیشتری نسبت به امروز داشته باشند. در نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت اهالی محله ، در قالب الگو های برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور، هم چنان مورد تاکید قرار گرفته است. در این میان برنامه ریزی اجتماعات محلی با بهره گیری از دیدگاه پایین به بالا، بر توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات تاکید دارد. برنامه ریزی محله محور در برنامه ریزی شهری، با هدف گردهم آوردن گروههای مختلف درگیر یا ذی نفع و توجه به نیازها و خواسته های همگانی ایشان در تهیه طرح ها و برنامه ها مطرح شده است. این رویکرد امروزه خود را در اندیشه های نوشهرگرایی، هم چنان دنبال می کند. رویکرد نوشهرگرایی بر ارزش های سنتی شهرها تکیه دارد. اصولش بر بازگشت به ساختار سنتی محلات تاکید می کند و به نظر می رسد قادر است با توجه به ظرفیت های نوین اجتماعی، راهکارهای موثری را در راستای احیای بافت های کهن و رو به افول شهری ارایه دهد. در این راستا پژوهش تلاش دارد با استفاده از رویکرد نوشهرگرایی و تاکید بر حفظ و احیای ارزش های محله محوری، ارتقا عملکرد و افزایش کارایی محله سنگلج را دنبال نماید. با توجه به سوالات و فرضیه تحقیق و مطالعات صورت گرفته در مولفه های مختلف کالبدی ، اقتصادی و اجتماعی و ارزش های محله سنگلج و تحلیل های کمی وکیفی، مشخص گردید که رابطه مستقیم و معنا داری بین مولفه های سرمایه اجتماعی و نظام زیست محله ای وجود دارد. به عبارت مشخص با افزایش سرمایه اجتماعی در محله، تمایل ساکنین در مشارکت های محله ای بیشتر می شود. با اثبات متغیرهای تاثیر گذار بر نظام مشارکت، در نهایت با استفاده از جدول .s.w.o.t، راهبردهای متناظر با بهبود نظام اجتماعی و نوسازی شهری، نیز ارائه گردید. از جمله راهبردهای شاخص منتج از نتایج مطالعات این است که با تقویت شبکه های اجتماعی (در قالب گروهها و اجتماعات محلی) و ایجاد زمینه ها و بسترهای لازم برای برقراری ارتباط میان ساکنین محله جهت مشارکت در جریان مداخلات در بافت ، می توان به بهبود و ارتقای سطح عملکردی محله و افزایش نظارت های اجتماعی و تعاملات و روابط مناسب اجتماعی میان ساکنین محله سنگلج نائل آمد.
سیمین ساعدی خامنه سید بهشید حسینی
بلایای طبیعی و انسان ساخت در ترکیب با آسیب پذیری انسان ها منجر به بحران ها می گردند. مسئله جنسیت در بحران یکی از این جنبه های مهم و اساسی آسیب پذیری های انسانی است. یکی از مواردی آسیب پذیری های افراد و به خصوص زنان را در بحران ها را افزایش می دهد مسئله اسکان آنان پس از بحران است. در متون مربوط به اسکان، پس از بحران افراد بر اساس نیازها، نگرش ها و توقعات خود جهت انتخاب محل سکونت خود دست به انتخاب های متفاوتی خواهند زد که برنامه ریزان باید به منظور برنامه ریزی کارآمدتر، این انتخاب ها و اولویت ها را شناسایی کنند. با توجه به قرارگیری شهر تهران در یک پهنه لرزه خیز و اهمیت این شهر در ابعاد گوناگون، توجه به مسئله اسکان شهروندان تهرانی و به خصوص گروه های آسیب پذیر پس از زلزله احتمالی باید به یکی از اولویت های برنامه ریزان شهری و مدیران بحران تبدیل شود. در این پژوهش سعی شده با بهره گیری از مطالعات میدانی، مسئله اسکان انتقالی (موقت) با رویکرد جنسیتی مورد مطالعه قرار گیرد. روند کار شامل بررسی تئوری ها و حداقل های اسکان موقت، شناسایی آسیب پذیری های زنان و مفهوم سازی و استخراج ابعاد، شاخص ها و متغیرهای تاثیر گذار در برنامه ریزی اسکان انتقالی می باشد. داده های مورد نیاز برپایه 380 پرسشنامه در منطقه 9 گردآوری شده است. محدوده مطالعاتی از مناطق آسیب پذیر بوده که پتانسیل تعریف گونه های اسکان انتقالی را داشته است. هدف اصلی این پژوهش وارد کردن عنصر جنسیت در فرایند برنامه ریزی اسکان های انتقالی در منطقه 9 شهر تهران است. نتیجه نهایی بر اساس ارائه راهکارهای جنسیتی جهت کارایی بیشتر گونه های اسکان انتقالی می باشد که از منظر زنان از مطلوبیت بیشتری برخودارند.
هدا کبیری زادگان مجتبی رفیعیان
چکیده بافت های تاریخی کانون و هسته شهرها هستند. حیات این بافت ها طی سده های گذشته پایه بسیاری از آداب و رسوم و حتی فرهنگ موجود و نیز رونق اقتصادی شهر و منطقه بوده است. این یادمان های تاریخی اعم از سبک الگوی ساخت و سازها و افکار و ایده های حاکم بر آنها همچنین مناسبات اجتماعی گذشته و شناخت آنها به عنوان میراث فرهنگی گذشتگان، می تواند حاصل بار معنوی عظیمی برای انتقال به آیندگان باشد. بافت های تاریخی همچنین می توانند به عنوان یکی از مهمترین منابع گردشگری و محل تمرکز فعالیت های گردشگری محسوب شوند. محدوده مطالعاتی بخش تاریخی شهر کاشان است که با دارا بودن بناهای تاریخی متعدد، در دوران های مختلف دارای عظمت و شکوه خاص خود بوده که بتدریج و با بوجود آمدن نیازهای جدید و عدم تطابق کالبد بافت قدیم در پاسخگویی به این نیازها و همچنین عدم آگاهی نزد تصمیم گیران نسبت به ارزش های پیدا و ناپیدا و پتانسیل های موجود در بافت تاریخی، به انقطاع تاریخی و در برخی موارد تخریب این بافت روبرو هستیم. بافت تاریخی مذکور به سبب داشتن عناصر و فضاهای باارزش معماری و شهرسازی از گذشته شهر، جذابیت خاصی برای جلب گردشگر دارد. با نظر به پیشینه تاریخی هفت هزار ساله شهر و وجود بناهای تاریخی و متعدد در آن، تلاش در جهت احیاء ،حفظ و نگهداری این یادمان ها ضروری به نظر می رسد. با احیا و باز زنده سازی این فضاها به طرق مختلف از جمله ایجاد کاربری های فرهنگی، اجتماعی، گردشگری و... در آنها ، علاوه بر معرفی و زنده نگه داشتن آیین ها و هویت تاریخی خود، میزان جذب گردشگر داخلی و خارجی نیز افزایش پیدا می کند؛ همچنین از آنجا که توریست درآمدزا می باشد، می توانیم با سرمایه به دست آمده از این راه علاوه بر آبادی و دگرگونی بافت فرسوده محلات تاریخی به سایر اهداف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... نیز دست یابیم. در این پژوهش 2 فرضیه زیر مطرح و مورد بررسی قرار گرفته است: فرضیه اول: به نظر می رسد بین ارتقاء ظرفیت های گردشگری و افزایش وارتقاء وضعیت سکونت پایدارشهری در بافت واجد ارزش تاریخی شهر کاشان رابطه معنی داری وجود دارد. فرضیه دوم: به نظر می رسد بین احیا مراکز تاریخی موجود در شهر کاشان از بعد گردشگری شهری و توسعه فرهنگی و اجتماعی ساکنان محدوده بافت تاریخی شهر رابطه معنی داری وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و روش های میدانی مانند مشاهده، پرسشنامه و در تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش های مختلفی مانند روش های آمار استنباطی شامل مجذور اتا، گاما و ... استفاده شده است. نرم افزار مورد استفاده نیز، نرم افزار آماری spss 11.5 می باشد. ارائه راهبرد و الگوی مطلوب جهت احیا بافت های تاریخی شهری با تأکید بر گردشگری، ارتقاء الگوی سکونت و توسعه پایدار شهری در بافت تاریخی، واجد ارزش و فرسوده شهر کاشان از جمله اهدافی است که در چارچوب انجام این پژوهش مد نظر قرار گرفته است.
بهرام علیزاده هاشم داداش پور
امنیت تصرف به عنوان یکی از حقوق اولیه خانوارها می باشد که نبود آن منجر به ایجاد آشفتگی های اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی در خانوارها می شود. توجه به امنیت تصرف منجر به ایجاد رویکردهای متنوعی در جهان شده است که این رویکردها را می توان در دو دسته سنتی و جدید طبقه بندی کرد. در رویکردهای سنتی بیشتر بر شاخص های قانونی و ارایه سند مالکیت تاکید می شد؛ در حالی که در رویکردهای جدید علاوه بر شاخص های قانونی به شاخص های فراقانونی همانند مدت زمان سکونت، اندازه سکونتگاه، حمایت های سیاسی و غیره توجه می شود. هدف تحقیق حاضر، بررسی و تحلیل نقش امنیت تصرف زمین در ساماندهی طرح های ساماندهی اسکان غیررسمی اسلام آّباد می باشد و از آنجایی که طرح های ساماندهی جدا از مسایل اقتصادی، کالبدی و اجتماعی نیستند، لذا در این تحقیق ارتباط بین امنیت تصرف با متغیرهای کیفیت مسکن، انگیزه خانوار برای مشارکت در طرح های بهسازی، انگیزه سرمایه گذاری خانوار در بهبود مسکن بررسی و میزان درآمد خانوارها به عنوان یک متغیر کنترل کننده، وارد معادلات تحلیل داده ها شد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و از ابزارهای پیمایش، اسنادی و پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و از تکنیک های تحلیل عاملی، آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و جزئی و رگرسیون چند متغیره برای تحلیل داده ها در بسته نرم افزاری spss استفاده شده نتایج زیر را به همراه داشت: 1- بین کیفیت مسکن و امنیت تصرف زمین در محله اسلام آباد رابطه مستقیم وجود دارد و متغیر کیفیت مسکن، بیشتر متأثر از ابعاد ادراکی امنیت تصرف (ترس از تخلیه اجباری و احتمال تخلیه اجباری) می باشد؛ 2- بین متغیر انگیزه سرمایه گذاری خانوار در مسکن و امنیت تصرف در محله اسلام آباد رابطه مستقیم وجود دارد و متغیر انگیزه سرمایه گذاری در مسکن به شدت متأثر از بعد قانونی امنیت تصرف می باشد؛ 3- متغیر انگیزه مشارکت خانوارها در طرح های بهسازی به شدت متأثر از امنیت تصرف می باشد؛ و از میان ابعاد سه گانه امنیت تصرف، بعد ادراکی امنیت تصرف (بیشتر عامل ترس از تخلیه اجباری) بیشتر از ابعاد دیگر امنیت تصرف بر متغیر انگیزه مشارکت در طرح های بهسازی تأثیر می گذارد؛ 4- فقدان درآمد کافی یکی از چالش های اساسی در محله اسلام آباد می باشد؛ بطوری که نتایج تحقیق نشان داد که این عامل تأثیرات منفی بر روی متغیرهای امنیت تصرف، کیفیت مسکن و انگیزه سرمایه گذاری در مسکن داشته و از مقدار این متغیرها تا حد زیادی کاسته است. کلید واژه ها: اسکان غیررسمی اسلام آباد، امنیت تصرف، انگیزه سرمایه گذاری خانوار در مسکن، انگیزه مشارکت خانوار در طرح های بهسازی، کیفیت مسکن.
آذر قره بگلو مجتبی رفیعیان
از مهمترین رویکردهای توسعه شهری در مواجهه با رشد مشکل آفرین شهرها، توجه به خرد ترین واحد یعنی محله در چارچوب برنامه ریزی محله ای است. محله یکی از مهمترین و اساسی ترین تقسیمات کالبدی شهری و از کهن ترین میراثهای شهرنشینی بشمار می رود که در گذشته در ساختار فضایی- کالبدی شهرها، کارکردها و نقشهای مهمی برعهده داشته است، اما رشد سریع شهرنشینی بعنوان واقعیتی فراشمول و اجتناب ناپذیر که از اساسی ترین ویژگیهای تحولات ساختاری در حیات جوامع مختلف در تاریخ معاصر محسوب میشود از یک سو و فقدان ساز و کار مطلوب به منظور سازماندهی شرایط جدید از سوی دیگر سبب شده است تا فضای مورد نیاز حیات و بالندگی در شهرها، پیوسته با تهدیدات پی در پی مواجه گردد. تغییر در فضای کالبدی و ساختمانی شهرها، نابودی بافت محله ای به مقاصد اقتصادی، عدم نهادینه شدن ساختار جدید، قدمت بافت و در پی آن فرسودگی کالبدی و کارکردی آن از جمله علتهای عمده در ایجاد شرایط کنونی است که در شهرها مشاهده می شود. بدین منظور توجه به محله های شهری بعنوان یک واحد پایه برنامه ریزی شهری و مطالعه ظرفیتهای موجود در آن و ارتقای سطح کیفی سکونت در آنها، بمنظور شناسایی و احصاء قابلیتها، تواناییها و ظرفیتهای محلات و جوامع محلی در اولویتهای سیاستهای شهری بسیاری از کشورها قرار گرفته است. امروزه دیگر برخوردهای رادیکالی و یک سویه جایگاه خود را در نظام برنامه ریزی از دست داده اند.از این روست که تعریف مفاهیمی چون نوسازی و بهسازی بافتهای ناکارآمد شهری از طریق مشارکت همه جانبه ساکنین و حضور آنان در عرصه برنامه ریزی به واقعیتی انکارناپذیر مبدل شده است. واقعیتی که تنها در صورت عبور از نیازها و بکارگیری داشته ها محقق می شود. در سالهای اخیر، رویکرد دارایی مبنا در برابر رویکرد مرسوم نیاز مبنا مطرح شده است. این رویکرد مبتنی بر سه ویژگی است: بر ظرفیت سازی تأکید دارد، فرآیندگراست و جامع نگر؛ به سبب بسیج همه جانبه تنواع داراییهای اجتماعی و کالبدی اجتماع محلی و در نهایت اهمیت ابزاری دارد، زیرا به سرمایه اجتماعی و کالبدی بعنوان ابزاری برای سایر اهداف می نگرد. میتوان گفت، "سرمایه اجتماعی بعنوان بخش نرم افزاری در کنار سرمایه کالبدی، از جمله عوامل شتاب دهنده برای ظرفیت سازی هستند و از این رو ابزاری برای دیگر اهداف بشمار می آیند"(عارفی، 23:1380). بر این اساس، میزان رضایت ساکنین از محل سکونتشان و در حقیقت کیفیت محیط سکونتی در نظر ساکنین، مفاهیمی هستند، متناسب با تخمین ساکنین از داشته هایشان و بعبارتی میزان برتری سرمایه ها بر نیازهایشان. بطوریکه وجود چنین شرایطی زمینه بروز تعلقات مکانی ساکنین، اعتماد، تعامل، مشارکت، امنیت، سرمایه گذاری و ... را در محله ایجاد می کند. محصولاتی که در صورت بکارگیری، خود ضامن ارتقای کیفیت محیط سکونت، رفع کلیه نارساییها و مشکلات محلی و زمینه ای برای توسعه اقتصادی- اجتماعی محلات خواهند بود.
امیررضا فرشچین مجتبی رفیعیان
ضرورت طرح یک راه حل مناسب، جهت مقابله با پدیده گسترش بیرویه شهرها از یک طرف، و تغییر نگرش نحوه مداخله در بافت های درونی قدیمی و ناکارآمد از طرف دیگر، سبب تکامل یافتن چارچوب های نظری این نحوه مداخله در بافت های شهری، با هدف استفاده هر چه بهتر از زمین های زیر توسعه شهری و حفظ هرچه بیشتر زمین های واجد ارزش غیر شهری گردیده است. از دهه هفتاد به بعد همزمان با مطرح شدن و قوت گرفتن مفاهیمی تازه ای چون توانمندسازی، باززنده سازی، تکامل مفهموم نوسازی بافت های ناکارآمد، ظهور رویکرد توسعه مجدد(بازتوسعه) نواحی شهری فرسوده و ناکارآمد مطرح شده است. شهرسازی نوین، توسعه پایدار، مدیریت رشد، رشد هوشمند و توسعه میان افزا، همگی مفاهیم و رویکردهای یک فلسفه فکری و نظری است که در تقابل با گسترش بی رویه شهری، در پی یافتن اصولی جهت بازتوسعه نواحی شهری، پا به عرصه گذاشته، به طوری که هریک تکمیل کننده رویکرد پیشنین و وام دار از تجربیات و دستاوردهای آن می باشد. در واقع باید اذعان نمود که در این روند، توسعه میان افزا، یک جمع بندی کامل از اصول در نظرگرفته شده رویکردهای اشاره شده در جهت بازتوسعه نواحی شهری با هدف ارتقای هر چه بیشتر توسعه درونی، می باشد. توسعه میان افزا، نوعی از بازتوسعه درون شهری است که توجه ویژه به شرایط و پتانسیل های درونی محدوده هدف دارد. ظرفیت های تعریف شده بازتوسعه، از دیدگاه میان افزا، در درون محدوده تعریف می گردد. این ظرفیت ها می تواند در قالب ساده و سطحی خود، به استفاده از زمین های خالی و رهاشده موجود در محدوده، و در قالبی پیچیده تر به در نظرگرفتن پتانسیل ها و ظرفیت های بازتوسعه، به صورت موشکافانه تر، ختم گردد. به طور کلی، سیر این پژوهش، بر استفاده از ظرفیت ها و مبانی توسعه میان افزا در جهت بازتوسعه محدوده های شهری، بنا گردیده است. در این ارتباط، جهت شناخت پتانسیل های شناخته شده، به شناخت پتانسیل های محدوده، با تحلیل ظرفیت توسعه، پرداخته شده است. تحلیل ظرفیت یک توانایی است برای توسعه بهتر و بیشتر استفاده از زمین و فلسفه وجودی آن بر استفاده از زمین های خالی و زمین های دارای ظرفیت بازتوسعه می باشد که امکان و دسترسی به خدمات شهری را دارا هستند. استفاده از اولویت های بازتوسعه، محصول تحلیل فوق و طرح ریزی کلی برای محدوده باتوجه به شاخص های طراحی توسعه میان افزا، کوشش نهایی پژوهش می باشد.
سید علیرضا نوفل محمدرضا پورجعفر
تقویت و گسترش فضای شهری مناسب، فعال، پویا و سرزنده به عنوان یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط های مصنوع شهری همواره در صدر کار طراحان شهری قرار دارد، چراکه خاستگاه اصلی این حرفه، ایجاد مکان و ارتقای کیفیت این فضاها در سطح شهر است. یکی از مهم ترین قلمروهای فضای شهری، محورها و خیابان ها می باشد. این فضای شهری نقش مهمی را در ایجاد شبکه ای هم پیوند از فضاهای باز و عمومی شهری و در نتیجه شکل گیری هویت کلان شهری ایفا می نماید. حرکت، عامل اصلی هویت بخش خیابان ها است ولی حوزه عملکردی وسیع و متنوعی که خیابان ها دارند در سایه حرکت سریع درون شهری ناشی از نگرش مدرن و غلبه اتومبیل بر انسان به فراموشی سپرده شده است. امروزه اغلب محورهای شهری، دچار معضلات کالبدی و عملکردی می باشند، از اینرو لزوم توجه به مناسب سازی محورهای شهری همواره مورد تأکید قرار می گیرد. در این پایان نامه با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با تاکید بر اصول و معیارهای طراحی فضاهای شهری در راستای ارتقای کیفیت محورهای شهری گام برداشته شده است. در ابتدا مبانی نظری طرح، عوامل موثر بر ارتقای کیفیت فضاهای شهری به ویژه محورهای شهری مورد بررسی قرار گرفته است. در گام بعدی به مطالعه نمونه موردی در منطقه دوازده شهر تهران در محدوده محور سی تیر پرداخته شده و شناخت و تحلیل های جامعی از سایت به عمل آمده است. در انتها در راستای اهداف طرح، راهنمای طراحی شهری در قالب راهبردها و راهکارهای طراحی، ارائه شده است چراکه یکی از سازنده ترین راه های تدوین طرح های توسعه شهری تدوین راهنمای شهری است. راهنمای ارائه شده پیش زمینه ای در راستای ارائه طرح پیشنهادی است. در ادامه تمامی نتایج به دست آمده، در بخش طراحی محدوده محور سی تیر، به آزمون گزارده شده و نتایج حاصله از طریق عملی نمودن راهکارهای مطروحه در راهنمای طراحی، نمود عینی پیدا خواهد کرد.
محمد مهدی خالصی محمد رضا بمانیان
برنامه ریزی و مدیریت کاربری زمین بعنوان یکی از مهم ترین ابزارها و در عین حال اهداف برنامه ریزی شهری جایگاهی حیاتی در تحقق مخاطره نگری در فرایند توسعه شهری داشته و مطالعه و تجربه برای بهبود روش ها و فرایندهای تحقق آن، مساله مهم و اولویت مندی برای کاهش خطرپذیری جوامع شهری است. پژوهش حاضر با این رویکرد و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بازشناسی معیارها و روش های ارزیابی و کاهش خطرپذیری شهرها در برابر زلزله از طریق راهکارهای مطرح در حیطه ی برنامه ریزی کاربری زمین، با مطالعه موردی ناحیه 5 از منطقه 3 شهر تهران، که زلزله شناسان احتمال وقوع زلزله ای شدید را در آینده نزدیک در آن می دهند، به بررسی و تحلیل این امر پرداخته و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی عوامل موثر در خطرپذیری از زلزله در قالب رابطه ی خطرپذیری ( آسیب پذیری × مخاطره × در معرض قرار داشتن) به ارزیابی و تولید نقشه های خطرپذیری و بر اساس آن به ارائه ی راهکارهای کاهش خطرپذیری در برابر زلزله در قالب راهبردها، سیاست ها و اقدامات برنامه ریزی کاربری زمین در محدوده مورد مطالعه می پردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده سودمندی و کارایی استفاده از روش های ارزیابی خطرپذیری بویژه روش های کمی و مقایسه ای در ارائه چارچوبی کمی و قابل درک برای سنجش میزان خطرپذیری و بر اساس آن هدایت تصمیمات برنامه ریزی کاربری زمین و نشان دادن اولویت ها و کمبودهای تشدید کننده در خطرپذیری شهرها از رویدادهای طبیعی بویژه زلزله می باشد.
حمید رضا خدابخش هاشم دادش پور
اسکان موقت به عنوان یکی از متداول ترین شیوه های تأمین مسکن افراد بی خانمان به حساب می آید که در چرخه تأمین سرپناه پس از سانحه، بلافاصله پس از تأمین سرپناه اضطراری و پیش از عملیات بازسازی مطرح می گردد. این شیوه از سکونت گرچه در یک برهه زمانی خاص مطرح شده و با گذر زمان کارکرد اصلی خود را از دست می دهد، اما فرآیند مکان گزینی آن با توجه به مفهوم عام مسکن (پاسخگویی به مهم ترین نیازهای انسان نظیر تأمین سرپناه، خلوت، امنیت، آرامش روحی و روانی و ...) بسیار حایز اهمیت می باشد. این پایان نامه که با هدف برنامه ریزی و مکان یابی سایت های اسکان موقت در منطقه 16 تهران تدوین گردیده است در ابتدا با بررسی و مطالعه ادبیات مسکن و سکونتگاه موقت، دیدگاه ها، اصول، الگوها و استانداردهای برنامه ریزی مسکن و سکونتگاه های موقت را شناسایی نموده و بدین طریق 42 شاخص تأثیرگذار بر مکان یابی اسکان را معرفی نموده است. در مرحله بعد به منظور سنجش شاخص ها از میان شاخص های شناسایی شده، 24 شاخص انتخاب و ضرایب اهمیت هر یک از 24 شاخص با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای(anp)؛ به عنوان یکی از جدیدترین روش های تصمیم گیری در حوزه تصمیم گیری چند معیاره(mcdm) مورد سنجش قرار گرفته است. و در نهایت از طریق همپوشانی لایه های اطلاعاتی (overlay) و اعمال این ضرایب در محیط نرم افزار arc gis، مرجح ترین مکان ها را متناسب با هدف، شناسایی نموده است. در ضمن لازم به ذکر است که روش گردآوری اطلاعات در این پایان نامه متکی بر سه روش اسنادی، مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه استوار می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که از میان شاخص های مطالعه شده؛ 3 شاخص میزان سرانه خدماتی، هزینه تملک و کاربری وضع موجود بیشترین و سه شاخص میزان مجاورت با حریم معابر و محورهای ارتباطی، صنایع آلاینده و حریم خطوط فشار قوی کم ترین میزان اهمیت را در فرآیند گزینش مکان برای سکونت دهی افراد بی خانمان در حوزه تصمیم گیری از منظر برنامه-ریزان به خود اختصاص می دهند، در ضمن با توجه به روش و شاخص های گزینش شده، دو بوستان بعثت و بهمن مناسب ترین مکان برای استقرار سایت های اسکان موقت شناسایی گردیده اند. واژگان کلیدی: مسکن موقت، درجاسازی، جابجاسازی، فرآیند تحلیل شبکه ای(anp)، مکان یابی، منطقه 16 تهران.
عادل محمودی مجتبی رفیعیان
یکی از اهداف اولیه و اصلی فرآیند برنامه ریزی شهری، حفظ و بهبود کیفیت محیط شهری و به تبع آن ارتقای کیفیت زندگی است. مفاهیم کیفیت محیط و کیفیت زندگی که در واقع کنشی علیه توسعه ی یک بعدی اقتصادی در سطح ملی و توسعه ی صرفاً کالبدی در مقیاس شهری است، تلاشی در جهت دستیابی به معیارهای کیفی در عرصه ی برنامه ریزی شهری است. بنابر این ضرورت شناخت وضعیت موجود کیفیت زندگی شهری و سنجش و ارزیابی آن به یکی از مهم ترین جنبه های مطالعاتی در مباحث برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. کیفیت زندگی شهری، از واژه هایی است که تعریف مشخص و یکسانی ندارد؛ اگرچه مردم به صورت غریزی معنای آن را به راحتی درک می کنند، اما این مفهوم برای آن ها یکسان نیست. به همین دلیل اندازه گیری آن مستلزم تعریفی جامع و مشخص است تا بتوان ابعاد مختلف آن را به صورت شفاف مورد بررسی قرار داد. بنابراین باید شاخص ها و معیارهای سنجش کیفیت زندگی افراد تعیین گردند. لذا در این تحقیق، شاخص ها و معیارهای اصلی تعریف کیفیت زندگی از متون مختلف استخراج گردید و در قالب پرسش نامه، کیفیت زندگی ساکنین دو محله خانی آباد و شوش (منطقه 12 تهران) که هر دو شامل بخش گسترده ای بافت فرسوده هستند، با استفاده از مدل تحلیل عاملی تاییدی (cfa) سنجش و با یکدیگر مقایسه و سهم تاثیرگذاری هر شاخص بر روی کیفیت زندگی ساکنین این محلات مشخص گردید. در این تحقیق مشخص گردید تنها ابعاد و ویژگی های فیزیکی و کالبدی محیط بر روی کیفیت زندگی تاثیرگذار نیستند بلکه ابعاد ذهنی و شاخص های اجتماعی و فرهنگی نیز نقش عمده ای بر روی کیفیت زندگی ساکنین محلات به ویژه محلات فرسوده دارند.
سید علیرضا ارباب زادگان هاشمی محمد رضا پور جعفر
طراحی شهری علم و هنری است چند وجهی و توجه همزمان به تمامی وجوه است که طرحی را موفق یا ناموفق می نماید. افول فضاهای شهری در دهه 80 میلادی به دلیل توجه صرف به کالبد طراحان شهری را بر آن داشت تا به دیگر وجوه طراحی شهری نیز توجه ویژه نمایند . در طی این سالهای مباحث مختلفی جهت دستیابی به فضاهای شهری موفق ارائه شده است. وجه اشتراک تمامی این مباحث توجه ویژه اشان به انسان به عنوان مصرف کننده فضای شهری است.توجه به انسان در حقیقت بیانگر توجه به وجوه غیر کالبدی فضا است چیزی که فضای شهری را تبدیل به مکان می کند . یعنی کالبد فضای شهری به علاوه معناو عملکرد(جنبه های غیر کالبدی مرتبط با انسان) و تجربه فضا توسط انسان آن را تبدیل به مکانی موفق و پویا جهت استفاده انسان خواهد کرد. توجه به انسان در گرو شناخت ویژگی های اوست و شناخت ویژگی ها انسان ها نیز در گرو شناخت فرهنگی است که او در آن شکل گرفته است. در این میان باید توجه داشت که توجه طراحان به تفاوت ها و سلیقه ها انسان ها در فرهنگ های مختلف(خرده فرهنگ های مختلف) از آن جهت درطراحی شهری مهم است که سنگ بنای ساخت جامعه انسانی و محیطی فرهنگی است. فرهنگ، به عنوان نحوه پاسخگویی جامعه به نیازهای خود، یکی از مواردی است که بی شک دربالاترین مرتبه از دستیابی به طراحی شهری خوب قرار دارد و حذف آن از نگاه طراح، طرحی بی روح و خشک را به جامعه انسانی تحمیل می نماید. از این رو در این تحقیق ابتدا با مرور توصیفی – تحلیلی ادبیات موضوع اصول کلی حاکم بر طراحی فضای شهری مبتنی بر خرده فرهنگ های قومیتی به روش میدانی و مشاهده ای شناسایی شده است. جهت دستیابی به اصول خاص طراحی نیز انگاره های فرهنگی قابل تبدیل به کالبد شهری در شش خرده فرهنگ های قومیتی ایران (کرد،لر بختیاری، قشقایی، بلوچ، گیلک، آذری) ، شناسایی شده است. انگاره های بررسی شده در این تحقیق شامل چهار دسته ، نقوش و ترکیبات شکلی دو بعدی، ریتم و تناسبات و رنگ میباشد.که با مطالعه این انگاره های اصول نظم دهنده به طراحی از آن ها استخراج شده و در طراحی بکار گرفته شده است.
محمد حسین نوری کنده مجتبی رفیعیان
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : هدف کلی این پژوهش، تشریح نقش گردشگری بر کیفیت زندگی ساکنین در شهر سرعین بر اساس طراحی یک مدل پیشنهادی می باشد که نشان دهنده ارتباطات مستقیم بین تاثیرات گردشگری، قلمرو زندگی خاص و کیفیت زندگی ساکنین می باشد. برای انجام این پژوهش در بین ساکنین15 – 64 شهرستان سرعین طی سال 1390، از روش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه به شکل مصاحبه ای و به طریق نمونه گیری تصادفی ساده برای 400 نفر از مردم شهرستان سرعین اقدام به نظرسنجی شده است. یافته های تحقیق براساس طراحی مدل ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل، براساس برآورد ضرایب استاندارد شده و سطح معنی داری (05/0??) به دست آمده، نشان از وجود رابطه معنادار و تایید فرضیه های تاثیرات اقتصادی گردشگری روی قلمرو رفاه مادی با ضریب مستقیم و مثبت 54/0، تاثیرات اجتماعی گردشگری روی قلمرو اجتماع محلی با ضریب مستقیم و مثبت 43/0، تاثیرات فرهنگی گردشگری روی قلمرو رفاه هیجانی با ضریب مستقیم و مثبت 16/0، تاثیر اقتصادی گردشگری روی کیفیت کلی زندگی به طور مستقیم و مثبت 35/0، و همچنین تاثیر محیطی گردشگری روی کیفیت کلی زندگی به طور مستقیم و مثبت 17/0 ، در مدل ارزیابی شده است. برآورد به عمل آمده روی تاثیرات قلمرو رفاه مادی روی کیفیت کلی زندگی 49/0، و به طور مستقیم و مثبت تاثیرات قلمرو رفاه سلامت و امنیت روی کیفیت کلی زندگی 19/0 برآورد شده است که در مجموع 12 فرضیه مطرح شده، به غیر از روابط تاثیرات فرهنگی و محیطی، قلمرو رفاه اجتماع محلی و قلمرو رفاه هیجانی(مستقیماً) روی رضایت از زندگی و رضایت ساکنین شهر از قلمرو رفاه امنیت و سلامت متاثر از تاثیرات محیطی گردشگری بقیه فرضیه ها برای مدل ساختاری مورد تایید قرار گرفته است. همچنین مدل کلی ساختار نظری فرضیه های اصلی تحقیق با ضریب مسیر مستقیم تاثیرات گردشگری روی کیفیت کلی زندگی و با ضریب غیرمستقیم از طریق قلمروهای زندگی 16/0 می باشد. ضریب مستقیم قلمرو زندگی خاص با 68/0 روی کیفیت کلی زندگی دارای سطح بالایی از تبیین کنندگی این شاخص دارد. با این حال فرضیه های اصلی تحقیق در مجموع معنی دار بوده و مدل نظری تحقیق براساس شاخص های کلی مورد تایید است. کلید واژه ها: گردشگری، قلمروهای زندگی خاص، تاثیرات گردشگری، رضایت از زندگی، سرعین.
مهدی حسن نایبی مجتبی رفیعیان
به نظر می رسد که رشد روز افزون شهر گرایی و شهرنشینی مشکلات عدیده ای برای شهرنشینان به دنبال داشته است، اما باید در نظر داشت که همین شهرها پیش از گسترش انفجاری خود محیط های مطلوبی محسوب می گشته اند. سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که در کدام بخش از اقدام علمی، شهر سازان ما راه اشتباهی را برگزیده اند. بررسی این معضل خود طرح مطالعاتی دیگری است اما رویکردی که می توان در پیش گرفت بررسی اقدامات از کلی ترین سطح می باشد، با اندکی تأمل می توان دریافت که یکی از سطوح اولیه برنامه ریزی (در این تحقیق پهنه بندی) معضلات عدیده ای را پدید آورده است. نقص عمومی که به وضوح در رویکردهای پهنه بندی دیده می شود به آنچه جامعه می خواهد و در حال حاضر وجود ندارد باز می گردد. در این راستا با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و بینشی نسبت به نواقص آن، نظریه پردازان شهری رویکردی جدید را ارائه نموده اند که با نام کدهای هوشمند شناخته می شوند. به نظر می رسد این رویکرد می تواند در زمینه ی جبران اشتباهات گذشته، خلق فضاهای مطلوب جدید و پر نمودن شکاف بین برنامه ریزی و طراحی باشد. در این راستا ساختار و شاکله ی اصلی کدهای هوشمند تعریف می گردد. این کدها فرم را در اولویت نسبت با عملکرد مورد توجه قرار می دهند و از این طریق سعی در خلق فضاهای مطلوب انسانی دارند. در این تحقیق منطقه 12 تهران در سه سطح منطقه ای، جامعه و بلوک مورد تجزیه و تحلیل و در نهایت طراحی قرار می گیرد. در سطح منطقه ای برنامه ریزی سه سطحی از معیارهای معابر مجاور، میزان شهری بودن و بناهای تاریخی استفاده شد. در سطح جامعه برای تحلیل سایت از مشاهدات میدانی، داده های موجود و خیابان های تجاری و به طور کلی مقاصد عام استفاده گردید. در سطح بلوک نیز با استفاده از مدل ارائه شده در رابطه با کدهای هوشمند جداول مربوطه تهیه شد و بخشی از محدوده مورد مطالعه نیز به عنوان پایلوت طراحی گردید. به نظر می رسد که با بومی سازی کامل این رویکرد با شرایط فعلی ایران، این رویکرد می تواند ملاک عمل مشاورین برای پروژه های اجرایی در سطوح مختلف قرار گیرد. علاوه بر آن با کاربست این رویکرد می توان به دستیابی به فضاهایی انسانی تر و مطلوب تر امید داشت.
سید علی حسین پور محمد رضا بمانیان
نظام مدیریت شهری ایران به سبب تمرکز در ساختار سیاسی- مدیریتی کشور نسبت به سیستم های فرادست و نظام های ملی و منطقه ای دارای رابطه ای خطی - عمودی و یک سویه ای است که آن را به سوی مدیریتی منفعل سوق داده است. به دنبال آن عدم فقدان انسجام کافی در تعاملات سیستمی با سطوح فرودست و داخلی آن را تبدیل به مدیریتی نامنسجم نموده است و در نهایت از نظر ابعاد محیطی نیز مدیریت شهری ایران به دلیل عدم برخورداری از بسترهای مناسب سیاسی، اجتماعی، مالی، حقوقی و مشارکت ناکافی کنشگران اجتماعی در محیطی نامساعد درحال فعالیت است. در شهر تهران نیز با توجه به تعریفی که از کلانشهربه عنوان کل عملکردی همبسته ای شامل چندین قلمرو مستقل حکومتی و مدیریت شهری ارائه می گردد و به عقیده بسیاری از صاحب نظران حکومت و حکمروایی کلان شهری ( (metropolitan governanceبزرگ ترین چالش در اداره و حکمروایی شهر- منطقه ، تفرق سیاسی political fragmentation)) یا فقدان انطباق قلمرو عملکردی (منطقه کلان شهری) با قلمرو سازمانی (ساختار حکومت محلی یا مدیریت شهری) و تفرق عملکردی معرفی گردیده است. مطالعات ذیل در سه مرحله کلی پیش بینی شده است. مرحله اول با عنوان «شناخت و تحلیل» شامل بررسی نظریه ها و اصول مدیریت کلان شهری در جهان و شناخت ابعاد مختلف مدیریت منطقه کلان شهری تهران در وضعیت موجود است. در مرحله بعد براساس چارچوب های نظری و تحلیل وضعیت موجود، تدوین چشم انداز مطلوب و ممکن از مدیریت منطقه کلان شهری تهران صورت گرفته است. در تدوین این چشم انداز علاوه بر مطالعات اسنادی و موردی، دیدگاه کنشگران و عناصر موثر در مدیریت منطقه کلان شهری تهران نقش مهمی ایفا کرده است. در نهایت براساس چشم انداز تدوین شده و به منظور تحقق آن، راهبردهای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مدیریت منطقه کلان شهری تهران ارائه شده است.
بنفشه خسروی محمدرضا پورجعفر
حضور اتومبیل در فضاهای شهری روز به روز افزایش پیدا می کند به طوری که فضاهای شهری دیگر جوابگوی حجم ترافیک نمی باشند. از طرفی عدم توجه به مصرف صحیح سوخت و برنامه ریزی و طراحی برای اتومبیل نسبت به عابر پیاده و به تبع آن تغییر فرهنگ مردم، سبب شد تا فضاهای شهری، خصوصا کانون ها و میادین مهم شهر، از کربن و سایر آلاینده های دیگر انباشته شوند که این آلودگی ها بر روح و روان شهروندان تاثیرات بسیار سویی بگذارد. پیاده ها در خیابان ها نه تنها ایمنی جانی ندارند بلکه از ابعاد روحی و روانی نیز ایمن نیستند. به این ترتیب شهروندان فضاهای شهری را نه تنها محلی برای استراحت، تفکر و استفاده از اوقات فراغت خود نمی بینند بلکه در جهت فرار از آن گام می نهند. میدان تجریش (سرِ پل) که در گذشته یکی از مکان های تفریحی و خوش آب و هوای تهران محسوب می شده، در حال حاضر به کلی از شکل گذشته اش خارج شده و از منطقه ای ییلاقی در حومه تهران به منطقه ای پر رفت وآمد شامل: مبدا خطوط تاکسی واتوبوس، مراکز خرید، محل عبور کوه نوردان و... تبدیل شده است وبه دلیل قرار داشتن در انتهای جاده ای که از شهر به کوهپایه می رسد اکنون گذر گاه پر رفت و آمدی است که شباهت چندانی به مکان های ییلاقی ندارد. به همین دلیل طبق آمار میدان تجریش یکی از آلوده ترین نقاط شهر تهران می باشد در نتیجه نه تنها مردمی که زمانی برای لذت بردن از هوای کوهپایه به این مناطق می آمدند دیگر رغبتی به حضور در این فضا ندارند بلکه افرادی که مجبور به حضور و استفاده از این فضاها هستند نیز با شرایط نا مطلوب آلودگی محیطی مواجه می شوند. در این پایان نامه تلاش شده است با محدود کردن حرکت سواره، که از عوامل موثر در تولید آلودگی های فضاهای شهری شهر تهران به شمار می آید، و با ایجاد فضاهای سبز گامی در جهت ارتقای کیفیت محیطی با رویکرد توسعه پایدار بنهیم.
سحر اسمعیلیان محمد رضا پورجعفر
چکیده: هماهنگی و پیوستگی میان اجزا ، عناصر و فضاها و فعالیت ها در بافت های تاریخی ایران سبب می شوند که این شهرها به صورت یک کل منسجم از اجزا در ذهن ناظر به نظر برسند لذا هرگونه دخالت ، تغییر در ساختار کالبدی این شهرها تحت عناوینی چون مرمت ، احیا و باززنده سازی نیاز به شناخت درست و رعایت اصول ساخت و سازمان فضایی آنها را ایجاب می نماید. درایران به علت شهرنشینی شتاب زده ، مدرنیزه شدن زندگی ، ورود ماشین و نیازهای جدید از یک سو و عدم شناخت کافی و ارزش گذاری درست از شهرهای تاریخی از دیگر سو تفکر بهسازی و احیا آنها ، اکثراً نوسازی های منحصر به احداث چند خیابان جدید از میان بافت ها تاریخی و یا تخریب واحد های ساختمانی و ایجاد ساختمان های جدید با ویژگی های کاملاً متفاوت مغایر با خصوصیات و اصول شهرسازی و معماری سنتی صورت پذیرفته و نتیجه از بین رفتن و اغتشاش در عرصه های اجتماعی ، نظم سلسله مراتبی شبکه راه ها و تخریب سازمان های منسجم فضایی و کالبدی مجموعه های شهری و همچنین لطمه زدن به کیفیت های بصری و کالبدی بوده است. لذا آنچه درخصوص سازمان فضایی این شهرها باید مد نظر داشت این است که سازمان فضایی بافت ها تاریخی ایران از ترکیب فضاهای شهری به شکل شبکه ای انسجام یافته و هماهنگ از فضاهای پویا و ایستا که هریک درقالب فضاهای ارتباطی و گره های شهری در حین توجه به کیفیت های بصری و کالبدی مانند وحدت ، یکپارچگی ، هماهنگی و پیوستگی ، تداوم ، توالی ، ریتم وضوح و خوانایی ارتباط و انتظام یافته است و از آنجا که راه های ارتباطی و فضاهای عموم مانند خیابان ها ، کوچه ها و میادین به عنوان مکان های مهم فعالیت و زندگی روزمره ساکنین شهرها محسوب می شوند در نتیجه این شبکه از فضاهای شهری تنها صورتی کالبدی در بافت نداشته و به شکل عرصه های اجتماعی و مکان های تعاملات و زندگی شهری نیز عملکرد دارند لذا سازماندهی فضایی ، طراحی و ساخت درست آنها از وجوه با اهمیت در طراحی و بهسازی بافت های تاریخی به شمار می رود. پایان نامه حاضر جستاری است در پی بیان جایگاه فضاهای ارتباطی و گره های شهری دربهسازی و احیا ساختار فضایی بافتهای تاریخی و با توجه به معیارهای کالبدی ، کارکردی و هویتی آن جهت خلق مکان های ماندگار در روند احیا و درادامه انچه را که حاصل شده در بافت تاریخی محله دردشت اصفهان به عنوان مورد پژوهی با رویکرد خلق مکان به بررسی و آزمون می گذارد. واژگان کلیدی: فضاهای ارتباطی ، گره های شهری ، شبکه فضاهای شهری ، احیا و بهسازی بافت تاریخی ، خلق مکان
مهسا ترابی محمدرضا پورجعفر
چکیده: فضاهای شهری و بخصوص محیط هایی که کودکان بیش از سایر فضاهای عمومی با آن در تماس اند محلات شهریست که می باید پاسخگوی نیازها و مطالبات کودکان به عنوان یکی از عمده ترین و به دلیل آسیب پذیری بالا، قابل توجه ترین گروه ها باشند. مطلوب سازی محلات شهر و یا به عبارتی طراحی محلات دوستدار کودک با توجه به عوامل فیزیکی و غیر فیزیکی کودکان، از جمله گام هایی است که می تواند در راستای تحقق عدالت سنی برداشته شود. هرچند در سالهای اخیر توجه به کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است اما به لحاظ رویکرد های محیطی و کالبدی و اثرات آن بر کودکان، می توان گفت راهکارهای عملی اتخاذ نشده است. هدف پژوهش حاضر، تدوین معیارهایی در راستای تحقق محلات دوستدار کودک است که محله شهرآرا به عنوان نمونه موردی در آن، مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا به بررسی عوامل موثر بر حضور رضایتمند کودکان 6 تا 15 سال در محله و فضای شهری پیرامون پرداخته شد. ابتدا به مطالعه و بررسی نظریات، رویکردها و تجربیات، تعریف مفاهیم و سنجش میزان کودک دوستی پرداخته شد.در ادامه عوامل فیزیکی و غیر فیزیکی موثر بر کودک دوستی آورده شد. چک لیست و پرسش نامه ای با توجه به استاندارد های جهانی دوستدار کودک و محلات تدوین و بومی سازی شد. سپس بدین وسیله به تحلیل نتایج حاصله، محله شهرآرا از دیدگاه کودکان و والدین آنها مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با توجه به مطالعات و بررسی های محلی صورت گرفته، معیارها و راهبرد های طراحی محله دوستدار کودک تدوین و طراحی محله مورد پژوهش با توجه به معیارها و راهبرد های آورده شده، صورت گرفت.
احسان پارس نیا سید عبدالهادی دانشپور
کیفیت محیط شهری به عنوان یک متغیر پنهان به طور مستقیم قابل سنجش نیست و در پیوند با متغیرهای مشاهده شده قابل استنباط است. شناخت و لحاظ نمودن تمامی عوامل موثر در برنامه ریزی کیفیت در محیط شهری نیازمند تصویر جامع و اطلاعاتی دقیق از عملکرد اجزای مختلف آن می باشد. این شناخت می تواند در انتزاع کامل، عینیت کامل و یا ترکیبی از این دو باشد. نگاشت به عنوان یک ابزار شناختی و تحلیلی موثرتر از محیط شهری از طریق شناسائی مراکز فعالیت، منابع و فعالیت های شهری، می تواند توسعه تصویر بصری ساده و نقشه از مفهوم کیفیت در محیط شهری را فراهم نماید و ادراک واقعیت محیط شهری را مبتنی بر پدیده شناسی پست مدرن در برنامه ریزی شهری فراهم کند. پژوهش حاضر به تشریح بدنه تئوری چیستی کیفیت در محیط شهری و نگاشت آن در برنامه ریزی شهری با استفاده از ظرفیت های برنامه ریزی منبعث از ارزش های محیطی و ذهنی ساکنان از محیط شهری است. نگاه برنامه ریزی در این پژوهش بیشتر نزدیک به پارادایم انسان محوری و محیط شهری برای انسان در در عرض و طول زمان است. از این رو به شناسائی مکان های ویژه و مولفه های موثر در کیفیت محیط شهری ارگ مشهد و لحاظ داشتن تصویری اختلاطی از چشم اندازهای ساکنان در برنامه ریزی شهری برآمده است. سنجش مکانی ارزش های ذهنی و کیفی شهروندان از محیط با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی با ابزار پرسشنامه و مصاحبه انجام شده است. داده های جمع آوری شده در نمونه ها از طریق روش درون یابی با تعریف خطوط شکست در هریک از مولفه های اصلی به محدوده مطالعاتی تعمیم داده شده و لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از معیارهای اصلی سازنده کیفیت در محیط شهری ارگ در سیستم اطلاعات مکانی از طریق تحلیل های فضائی تولید و به روش فازی با یکدیگر ترکیب شده است. مولفه های فازی از طریق رگرسیون خطی از ضریب اهمیت اختصاص یافته توسط هر فرد و استفاده از اطلاعات حاصل از آنها تعیین گردیده است. نتایج این واکاوی در سه سطح واحد مسکونی، واحد همسایگی و محله در محدوده ارگ ارائه شده است. در ادامه یک مدل مفهومی از نگاشت کیفیت در محیط شهری ارگ و مدل تحلیلی این فرآیند ارائه شده است و به منظور ارتقای کیفیت محیطی راهکارهای ارتقاء کیفیت محیطی و برنامه ریزی موضوعی در هر یک از جزء معیارهای سازنده کیفیت در محیط شهری ارگ بر اساس میزان اهمیت معیارها از منظر ساکنین تدوین شده است.
بهاره کیایی محمود نصیری انصاری
فرهنگ یکی از مهم ترین عناصر هویت دهنده و از نمودهای اجتماعی باارزش زندگی شهری است. بنابراین بازشناسی مفهوم فرهنگ شهری، سرمایه ها و منابع فرهنگی و عناصر کالبدی تولیدکننده آن در فضاهای شهری و ارزیابی کیفیت آن ها، همچنین استفاده از راهکارهای مداخله متناسب با این ویژگی ها به منظور حل مشکلات اجتماعی- کالبدی شهرهای امروز و تولید و احیا فرهنگ در فضاهای شهری از اهمیت بالایی برخوردار است. با این مقدمه در پژوهش حاضر به تدوین چهارچوب طراحی فضاهای شهری فرهنگی، با محوریت پتانسیل های فرهنگی- هنری موجود و هدف ارتقا کیفیت فعالیت های فرهنگی و بهبود امکانات فرهنگی پرداخته شده است. با توجه به اهمیت مفهوم فرهنگ و شناخت نمودهای آن در فضاهای شهری، در این پژوهش سعی شده-است تعریفی از مفهوم فرهنگ شهری ارائه شود. همچنین رویکردهای گوناگون طراحی و برنامه ای و روش های مداخلات فرهنگی مورد بررسی قرارگرفته اند. در نهایت با مرور نمونه های موردی موفق، فرآیندی برای برنامه-ریزی و طراحی در فضاهای شهری محدوده طراحی، تدوین شده است. مراحل طراحی در پژوهش حاضر مطابق با فرآیند طراحی شهری با تکیه بر طبقه بندی کارمونا از ابعاد طراحی است. شناخت در فرآیند طراحی و برنامه ریزی شامل بررسی این ابعاد و همچنین بازشناسی منابع فرهنگی محدوده است که با استفاده از معیارها و شاخص های تدوین شده مورد ارزیابی قرار می گیرند. روش مورداستفاده در پژوهش حاضر روش توصیفی– تحلیلی است. علاوه برآن در فرآیند پژوهش و بخش مطالعات پیمایشی، از انواع ابزارهای گردآوری و تحلیل اطلاعات همچنین بررسی های میدانی و روش های کیفی استفاده شده است. با توجه به ماهیت اجتماعی-فرهنگی رویکرد طراحی، ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل قوم نگاری، مشاهده، مصاحبه عمیق، همچنین نگاشت فرهنگی هستند.
بهاره بختیاری مجتبی رفیعیان
در این پژوهش به تبیین و تشریح فرآیند منطقه بندی فرم محور پرداخته و به طور همزمان موارد تئوری گفته شده در نمونه موردی مورد نظر مورد آزمایش قرار گرفت. نتیجه حاصل کالبد شکافی و شناسایی همه جانبه محدوده مورد نظر است که می تواند زیربنای هر طرح شهری و منطقه ای را در هر مقیاس تشکیل می دهد و به بهترین نحو سردرگمی نظام برنامه ریزی در برخورد با شهر و منطقه بر طرف می کند. برای نیل به این هدف منطقه مورد نظر از لحاظ استعداد توسعه و هویت شهری مورد بررسی و منطقه بندی قرار گرفت و بانک اطلاعاتی رستری حاصل به خوبی نحوه برخورد با هر ناحیه را مشخص می سازد. به طوری که رویکرد نظام برنامه ریزی در برابر محدوده ای دارای استعداد توسعه مجدد و هویت هسته شهری و دارای قابلیت بالای پیادهروی را با محدوده دیگر دارای استعداد رشد محدود واقع در منطقه حومه شهر و فاقد قابلیت پیاده روی متفاوت می سازد. به عنوان دو مثال از کاربرد transectmap در طرح های شهری عبارت است از: • طرح ساماندهی محدوده ای از شهر: که اکثر طرح های شهری از این دسته اند اراضی واقع در محدوده را بر اساس قابلیت رشد، هویت شهری و قابلیت پیاده روی طبقه بندی کرد و سپس رویکرد مناسب هر طبقه را دست آورد. • طرح های موضوعی برای بخش های خاصی از شهر: از قبیل طرح های از قبیل ساماندهی بافت های فرسوده، برنامه ریزی حومه شهر، طرح حفاظت از فضای باز و ... که می تواند بوسیله این رویکرد بدست آمده و طرح جامعی برای منظور خاص تهیه گردد. به علاوه لازم به ذکر است فرآیند به کار رفته در این تحقیق گام نخست در نگاه جامع به شهر بر اساس ویژگی کالبدی، استعداد توسعه و هویت شهری است که می تواند قدم اول تحقیقات آتی قرار گیرد در این تحقیق تلاش شد در طی چهار فصل پس از شناخت مسئله، ضرورت تحقیق و تبیین اهداف مورد نظر آن و انتخاب روش انجام پژوهش به جمع آوری مبانی نظری مورد نظر و نیاز پژوهش پرداخته و به کمک اطلاعات جمع آوری شده در طی سه فصل اول در فصل چهارم به تبیین و تشریح این روش به عنوان هدف اصلی پژوهش و پیاده سازی آن در شهرستان تراویس ایالت تگزاس به عنوان نمونه موردی تحقیق پرداخته شد و در نهایت با نیل به یکایک اهداف تحقیق، هدف اصلی آن که ایجاد زیرساختی برای تحقیقات آتی در این زمینه بود تامین گردید. فرض اول تحقیق این بود که منطقه بندی فرم محور بهتر از منطقه بندی عملکرد محور میتواند نیازهای رو به رشد جوامع شهری را برطرف کند.همانطور که در طول فصل دوم به طور مفصل به آن پرداخته شد کد های فرم محور با رویکرد جدیدی که در قوانین مربوط به توسعه مطرح کرده اند برگی جدید در تاریخ منطقه بندی را رقم زده اند. تفاوت آن با منطقه بندی های متداول در فرآیندی است که تهیه میکنند و مفهوم استانداردهایی که هر کدام شامل میشوند و مکانیزمی که هر کدام برای اجرایی شدن در پیش میگیرند و همچنین در نوع ساختمانهایی که خروجی هر کدام میباشد. فرض دوم تحقیق بیان کننده این مساله بود که تفکیک مناطق شهری از مناطق غیر شهری در برنامه ریزی و نگریستن به این دو مقوله به صورت منفک امری نادرست میباشد و بهتر است کل منطقه به صورت طیف در نظر گر فته شود. همانطور که طی مبانی نظری به آن پرداخته شد این محل قرار گیری منطقه است که تمامی ویژگی های کالبدی و فیزیکی قطعات و بلوک های موجود در آن منطقه را مشخص می کند و سبب وحدت در فرم می گردد. از این رو با نگرش طیفی از شهر تا روستا ویژگی های کالبدی و فیزیکی قطعات مشخص تر برای برنامه ریزی های آتی تهیه میگردد. از این رو نتایج حاصل از تحقیق حاضر می تواند در آینده پایه مطالعاتی بر روی پیاده سازی مفاهیم smartcodes جهت نیل به کد بندی کالبدی بر اساس پهنه های عرضی می.باشد که حاصل آن ساماندهی سیمای کالبدی شهرها و هدفمند کردن رشد شهر در برابر رشد پراکند شهرهای کنونی است.
تورج ثنایی مقدم مجتبی رفیعیان
شهر به عنوان موجودی زنده و پویا همواره درحال دگرگونی و تغییر است. این تغیرات کالبدی،جمعیتی ،اجتماعی- فرهنگی ، اقتصادی و ... به صورت شتابان با کنش بر یکدیگر باعث بروز ناپایداری در شهر شده و به تبع آن مدیریت شهری را همواره در برابر چالش های متنوع و سریع و پیش بینی نشده ای قرارداده و می دهد. پهنه های شهری غیررسمی که پیوندی ناگسستنی با شهر دارند و پاره ای از اندام شهرها را تشکیل می دهند به علت معضلات و مشکلات فروانی که در خود و بر شهردارند از موضوعات چالش برانگیزحاکمیت های کلان و محلی بوده و می باشد. پدیده اسکان غیررسمی، جلوه گر نارسایی های کلان، میانی و خرد در نظام برنامه ریزی و عرصه کالبدی، فرهنگی، اجتماعی و... می باشدکه به دلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامه ریزی و یا لحاظ نکردن آنها به صورت رسمی در گروه های هدف سیاستگذاری است. از طرفی به دلیل نگرش های سنتی حاکم بر نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری هنوز راه حل مناسبی برای برخورد با این پدیده اتخاذ نشده است و توجه برنامه ریزی استراتژیک در حوزه برنامه ریزی و مدیریت شهری ایران ناشناخته مانده یا نادیده گرفته شده است. بر این اساس استفاده از رهیافت استراتژیک برای تهیه سند توسعه و ساماندهی اسکان غیر رسمی هدف اصلی این پژوهش بوده است تا از این طریق فقرا و ساکنین این قبیل سکونتگاه ها را با استفاده از یک سند توسعه راهبردی در جریان توسعه شهری قرار داد. دراین راستا ؛ با اتخاذ روش تحقیق تحلیلی-کاربردی ، ابتدا مفاهیم مرتبط با اسکان های غیررسمی و مدیریت استراتژیک مرور شد و سپس اقدامات انجام شده در برخورد با سکونتگاه های غیررسمی در بستر تاریخ که متأثر از مکاتب مختلف فکری همچون لیبرال، رادیکال و... بوده اند؛ در ایران و جهان مورد بررسی و نقد قرارگرفت و مراحل مدل تحلیل عرصه های تصمیم گیری مرتبط(aida) به همراه یک تجربه عملی صورت گرفته تشریح شد.و ازاین رهگذر رهیافت استراتژیک به عنوان چارچوب نظری و تکنیک تحلیل عرصه های تصمیم گیری مرتبط برای تدوین برنامه استراتژیک توسعه مورد تاکید قرارگرفت. و سپس شاخص های استخراج شده از مطالعات، بر روی سکونتگاه غیررسمی نه دره در شهرمشهد به عنوان نمونه موردی بررسی ، و نتایج بررسی ها منجر به تدوین ماتریس امکانات و محدودیت ها که نتیجه مستقیم آن تعیین اهداف رهنمودهای برنامه ریزی برای تولید سند توسعه شد. در نهایت با طی فرآیند برنامه ریزی استراتژیک در چارچوب مراحل شش گانه تکنیک تحلیل عرصه های تصمیم گیری مرتبط(aida)، سند راهبردی توسعه اسکان غیررسمی نه دره (استراتژی ها، سیاست ها و پروژه های راهبردی) با توجه به هم افزا بودن اثرات برنامه های پیشنهادی تدوین شد. در نتیجه مشخص شد رویکرد برنامه ریزی استراتژیک در قالب تکنیک تحلیل عرصه های تصمیم گیری مرتبط به دلیل همه جانبه نگری و پیوستگی هم افزا در عناصر سند توسعه ، رهیافت مناسبی برای ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی است.
محمد جوادی هاشم داداشپور
تحولات شتابان شهرنشینی در ایران موجب بروز مشکلاتی در ابعاد گوناگونی گردیده است و عدم توان پاسخگویی محیط های شهری به مسائل ایجاد شده، موجب گردید تا حریم شهرها در معرض رشد ناموزون شهرها و هجوم کاربری های شهری قرار گیرند. کلان شهر تهران در رابطه با مسائل مذکور در نواحی پیرامونی (محدوده حریم) با چالش های متعددی روبروست که علاوه بر منطقه کلان شهری تهران، قلمرو ملی را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. تحولات گذشته و چالش های موجود موجب گردیده که نوعی ناپایداری در ابعاد مختلف زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی، سیاسی-امنیتی، اقتصادی، کالبدی و فضایی و ... در این محدوده حاکم گردد که محدوده حریم تهران را به مسئله ای محلی و ملی بدل می سازد. از این منظر ضرورت برنامه ریزی برای محدوده حریم تهران مطرح می گردد. بنابراین امکان سنجی ایجاد کمربند سبز به عنوان یکی از سیاست های محدود سازی رشد شهری در محدوده حریم شهر تهران، در این پژوهش مورد بحث قرار می گیرد. هدف اصلی در این پژوهش هدایت و کنترل رشد شهر تهران و سایر شهرهای واقع در محدوده حریم تهران از طریق بررسی نحوه ایجاد کمربند سبز و تعریف عملکردهای مجاز در این محدوده است. در این راستا، بررسی مفاهیم مرتبط با حریم نشان می دهد که مفهوم کمربند سبز نوعی برنامه ریزی برای حریم است. این مفهوم برای اولین بار به عنوان یکی از سیاست های تحدید رشد شهری در برابر رشد سریع و بی رویه حومه ها و مقابله با چالش هایی نظیر پراکنده رویی و اتصال شهرهای حومه ای به شهر مرکزی) برای اولین بار در انگلستان، پایه ریزی شد. تا پیش از دهه 1990 صرفاً جنبه حفاظتی کمربند سبز مورد توجه بود اما از دهه 1990 ابعاد مختلفی نظیر ویژگی های تفریحی و زیست محیطی کمربند سبز نیز مورد توجه قرار گرفت. در این ارتباط پس از بررسی رویکردهای نظری مرتبط با این مفهوم، نگرش یکپارچه به دلیل نگاه چندبعدی به موضوع در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس چهار پهنه حفاظتی، کشاورزی، شهری و تأسیساتی در محدوده حریم شهر تهران در قالب کمربند سبز پیش بینی شده است. به منظور شناسایی محدوده پهنه های مذکور، شاخص های مربوط به تعیین هر پهنه تدوین شده و با استفاده از روش دلفی و مصاحبه با کارشناسان ذی ربط، طبقه بندی شاخص ها و ضریب اهمیت آن ها نسبت به یکدیگر تعیین می گردد. سپس شاخص ها مکانی شده و با استفاده از روش همپوشانی لایه های مکانی فرآیند روی هم گذاری لایه ها انجام می شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که در محدوده حریم شهر تهران، با نگرش یکپارچه، کمربند سبز در قالب چهار پهنه حفاظتی، کشاورزی، توسعه شهری و تأسیسات و زیرساخت ها می تواند تعریف شود. به این صورت که پهنه های شمالی و شرقی شهر تهران به دلیل اینکه واجد ارزش های طبیعی و زیست محیطی هستند در اولویت حفاظت قرار دارند، اگر چه فعالیت های کشاورزی و باغداری به صورت پراکنده در این مناطق انجام می پذیرد. اما شرایط در جنوب شهر تهران (نیمه جنوبی محدوده حریم) به گونه دیگری است، به این صورت که علاوه بر محوریت کشاورزی در این حوزه، شرایط برای توسعه پهنه های شهری و تأسیسات و زیرساخت ها در این منطقه فراهم می باشد و به این ترتیب، ترکیبی از هر چهار پهنه را در نیمه جنوبی حریم می توان مشاهده نمود.
ملاحت حقیقی خمامی مجتبی رفیعیان
امروزه سواحل به یکی از مهم ترین و جاذب ترین نقاط جمعیتی در تمامی جهان بدل شده اند. محیط زیست انعطاف پذیر، پیچیده و خاص مناطق ساحلی نه تنها نقش مهمی را در ارتقای اکولوژی بر عهده دارند، بلکه همچنین یک منطقه حائل میان دریا و خشکی محسوب می شوند. این مناطق حائل، محل تمرکز فعالیت های اقتصادی، صنعتی، تفریحی، اجتماعی و ... محسوب می شوند. بنابراین می توان بیان داشت که زمین های ساحلی مناطق با اهمیت برای فعالیت های انسانی محسوب می شوند. علت را می توان در خدمات و منابع متعددی که این نواحی ارائه می دهند، دانست. این امرسبب بهره برداری و توسعه بی رویه این مناطق با ارزش زیست محیطی شده است و به تبع آن فشار زیاد ناشی از طیف های مختلف فعالیت در این مناطق، پایداری آن-ها را تهدید می نماید. از این رو ارزیابی نحوه استفاده از اراضی و هدایت و کنترل آن در راستای دست یابی به توسعه پایدار امری ضروری به نظر می رسد. هدف اصلی این پژوهش، دست یابی به پایداری در بهره برداری و توسعه فضاهای ساحلی است. این امر نیازمند ارائه رویکردی است که بتواند مناسبت زمین را جهت تخصیص انواع مختلف فعالیت ها فراهم آورد. بررسی رویکردهای متعدد بهینه یابی کاربری زمین و همچنین تجارب جهانی مرتبط، منجر به انتخاب رویکرد آنالیز تحلیل تناسب زمین در بهینه یابی کاربری زمین ساحلی شده است. در این راستا ناحیه ساحلی شهر بندر انزلی، به عنوان محدوده مورد مطالعه این پژوهش انتخاب شده است. این شهر با در برداشتن دو عارضه مهم طبیعی، وجود دریا در شمال شهر و تالاب در جنوب شهر، دربردارنده موقعیتی خاص و استراتژیک بوده، که امروزه به دلیل رشد سریع شهرنشینی شاهد تخریب و تغییر اکوسیستم های طبیعی شهر و تغییر کاربری بارورترین اراضی شهرهستیم. از اینرو لزوم توجه به چونگی بهره برداری و توسعه اراضی شهری امری ضروری محسوب می شود. بدین منظور دو گام جهت عملی نمودن هدف طرح اتخاذ شده است: در گام اول، با تمرکز بر رویکرد توسعه پایدار، اهم مولفه ها و شاخص های مرتبط با موضوع و متناسب با شرایط محیطی انتخاب و ارزش نسبی آن ها با استفاده از روش های دلفی و روش تحلیل سلسله مراتبی تعیین شده است؛ در گام دوم، با توجه به خروجی های مرحله قبل، با بهره گیری از روش های تحلیلی سیستم های اطلاعات جغرافیایی، پتانسیل های بهینه توسعه در محدوده مورد مطالعه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در محدوده مورد مطالعه، با تاکید بر رویکرد پایداری، پنج پهنه اصلی فعالیتی شناسایی خواهد شد که عبارتند از: پهنه حفاظتی، گردشگری، مسکونی، کشاورزی و صنعتی. نتایج حاصل از بهینه یابی کاربری زمین مبتنی بر آن است که پهنه های شمالی و جنوبی شهر به دلیل دربرداشتن اکوسیستم های دریا و تالاب و لزوم رعایت حریم حفاظتی آن ها به فعالیت های حفاظتی و گردشگری اختصاص خواهند یافت. پهنه جنوبی همچنین به دلیل ویژگی های مکانی، به فعالیت های مرتبط با کشاورزی نیز اختصاص خواهد یافت. بخشی از شمال شهر هم به فعالیت های صنعتی مرتبط با شیلات و گمرکات اختصاص می یابد، به گونه ای که توسعه این فعالیت ها باید از طریق صنعت ساخت و ساز پاک باشد. بخش میانی شهر هم با توجه به ویژگی های آن به فعالیت های مسکونی اختصاص می یابد، هرچند در قسمتی از بافت غربی شهر به دلیل قرارگیری آرامستان لزوم رعایت حریم حفاظتی الزامی خواهد بود.
زینب السادات مطهری مجتبی رفیعیان
بحران ها رویدادهایی هستند که موجب بروز اختلال در کارکرد طبیعی جامعه ودورشدن افراد وگروه ها از نظام برنامه ریزی شان می شوند. این وقایع با توجه به ماهیتشان،می توانند به دوطیف طبیعی و انسان ساخت تفکیک شوند.اغلب حوادث غیرمترقبه(بحران ها)اثرات منفی وناگواری بر جوامع انسانی،محیط طبیعی واقتصاد می گذارند.اثرات مستقیم حوادث می توانددر مواردی مانند از بین رفتن حیات انسانی، مجروحین، نابودی وآسیب به ساختمان ها، شبکه های ارتباطی وسایر زیرساخت ها، اثر بر دارایی های شخصی وعمومی و اجتماعی مطرح شود. در این پژوهش بعد اجتماعی تاب آوری در چهار لایه فردی، گروهی ، سازمانی و شبکه ای در اجتماع محلی تحت عنوان سرمایه اجتماعی مرتبط با بحران مفهوم سازی شد و در هر سطح به صورت مجزا دو مفهوم ادراک ریسک و مهارت های مقابله با آن مورد بررسی قرار گرفت. در سطح فردی نوع دوستی، مشارکت و تعاون، اعتماد، باورها و ارزش های دینی و تعلق به محله مورد ارزیابی قرار گرفت. در سطح گروهی فرآیندهای شکل گیری و مدیریت گروه های داوطلب واکنش اضطراری محله و در سطح سازمانی عملکرد نهادهای محلی با محوریت مساجد بررسی شد. سطح چهارم به مفهوم شبکه های اجتماعی محله توجه داردومواردی مانند شبکه همسایگان، دوستان، خویشاوندان، بسیج، مساجد و هیات های مذهبی را در تحلیل خود مد نظر قرار می دهد. نتایج مطالعات نظری نشان می دهد برای افزایش تاب آوری توجه به مولفه های ذکر شده در هر سطح ضروری است. در نهایت با طراحی چهار پرسشنامه، متناسب با سطوح چهارگانه، در یکی از محلات منطقه 20 شهر تهران داده های مورد نیاز برای تحلیل کمی فراهم گردید. نتایج نشان می دهد که بین میزان سرمایه اجتماعی مرتبط با بحران در اجتماع محلی و مولفه های مدیریت ریسک بحران در سطوح مختلف رابطه معناداری وجود دارد.
مریم عظیمی مجتبی رفیعیان
فضاهای عمومی شهری، بستر روابط اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره ساکنان شهرها هستند. چنانچه این فضاها، از کیفیت مناسبی برخوردار باشند، کیفیت زندگی شهروندان را ارتقاء می بخشند. این پایان نامه با هدف ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهرقدیم لار، سعی بر شناخت و دسته بندی نقاط ضعف و قوت، و ارائه راهکارهای مناسب، جهت بهسازی آنها دارد؛ زیرا در این شهر با وجود فضاهای عمومی شهری واجد ارزش، روابط اجتماعی ساکنان آن رو به تنزل می باشد. ماهیت پژوهش،کاربردی، روش آن توصیفی-تحلیلی و گردآوری مطالب اسنادی، کتابخانه ای، پرسشنامه استاندارد pps و مشاهده مستقیم می باشد. به منظور ارزیابی موضوع کیفیت فضاهای عمومی شهری و کمی نمودن اطلاعات کیفی از فرایند ارزیابی چند متغیره استفاده شد. بدین منظور تعداد 4 مولفه (آسایش و منظر، دسترسی پذیری، استفاده ها و فعالیتها و اجتماعی بودن) سازنده کیفیت فضاهای عمومیِ شناسایی شده توسط موسسه pps ، بر اساس مطالعه 1000 فضای عمومی در سرتاسر دنیا، و تعداد 13 زیرمولفه (رضایت و جذابیت، حس تعلق، خوانایی، سلسله مراتب دسترسی، ارتباط و اتصال فضا به همجوار، زمان انجام فعالیت، تعداد و تراکم فعالیت، وابستگی فعالیتها به یکدیگر، برنامه ریزی برای فعالیت، مشارکتی بودن، دیدارگاه بودن، فعالیت گروهها در فضا و همگانی بودن و جامعیت) متناسب با شرایط بومی و فرهنگی شهرقدیم لار بر اساس روش تفکیکی (کل به جزء) شناسایی شدند. همچنین در روند تحلیل و ارزیابی از روش های آماری توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که کیفیت فضاهای عمومی شهرقدیم لار، 83/0 و بالاتر از میانگین نظری بوده و استفاده کنندگان، از آن راضی هستند. همچنین مولفه های آسایش و منظر، دسترسی پذیری، فعالیت و اجتماعی بودن، به ترتیب واجد کیفیت 95/0 و 75/0 9/0 و 7/0 می باشند؛ که مولفه اجتماعی بودن پایین تر از میانگین نظری و سه مولفه دیگر بالاتر از میانگین نظری هستند. نتایج بررسی ضرایب همبستگی پیرسون میان مولفه های فوق و زیرمولفه های شناسایی شده، نشانگر وجود معناداری رابطه میان آنها با متغیر کیفیت فضاهای عمومی شهرقدیم لار است. همچنین، فضاهای 34 گانه مورد مطالعه، به 7 دسته کارکردی تقسیم شده و میزان بهره مندی آنها از مولفه ها و زیرمولفه های سازنده کیفیت بررسی شد، که نتایج نشان می دهد میزان بهره مندی فضاهای عمومی شهرقدیم لار بر اساس نوع کارکرد آنها از مولفه ها و زیرمولفه های کیفی متفاوت است. همچنین کلیه مولفه ها و زیرمولفه های تحقیق از سطح کیفی یکسانی در فضاهای عمومی نمونه مورد مطالعه برخوردار نبوده و مولفه آسایش و منظر بالاترین رتبه و مولفه اجتماعی بودن پایین ترین رتبه را در میان مولفه ها، و رضایت و جذابیت بالاترین و ارتباط و اتصال فضا به همجوار و دیدارگاه بودن پایین ترین رتبه را در میان زیرمولفه های سازنده کیفیت فضاهای عمومی شهرقدیم لار به خود اختصاص داده اند. در نهایت این پایان نامه پس از بررسی و شناسایی نقاط آسیب فضاهای عمومی شهرقدیم لار، به تناسب کیفیت مولفه ها و زیر مولفه ها، بر اساس 7 دسته کارکردی آنها، با رویکرد رفع نقاط ضعف، راهبردهای ارتقاء کیفیت فضاها را تدوین و اولویت بندی اقدامات نموده است.
سمانه علیزاده هاشم داداش پور
آن چه که در این رساله مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت بررسی نابرابری های فضایی در قالب برنامه ریزی منطقه ای به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه متعادل منطقه ای می باشد. موضوع توجه به نابرابری فضایی و منطقه ای و شناسایی عوامل موثر در ایجاد آن به عنوان یکی از پایه های برنامه ریزی منطقه ای جهت ایجاد تعادل در مناطق و کاهش نابرابری میان آنها در اولویت سیاست های بسیاری از کشورها قرار گرفته است. در کشور ما نیز که در بسیاری موارد از نابرابری های فضایی درون و بین منطقه ای نیز رنج می برد توجه به موضوع نابرابری فضایی در ابعاد و شاخص های مختلف دارای ملزومات اساسی است.در این تحقیق به منظور شناسایی و سنجش مولفه های موثر بر نابرابری فضایی ، شهرستان های استان خراسان شمالی مورد مطالعه قرار گرفته است.این استان پس از تقسیم استان خراسان بزرگ در سال 1383 تاسیس شد. در این رساله در فصل اول تحقیق پس از توضیح کلی در مورد ضرورت تحقیق، سوال ها، اهداف و فرضیه های تحقیق در فصل دوم مفاهیم پایه و رویکردهای نظری موثر بر موضوع قرارگرفته است و ضمن بررسی تحولات نابرابری فضایی در بستر برنامه ریزی منطقه ای، ارتباط آن با توسعه و توسعه یافتگی و تجارب جهانی و داخلی در این زمینه جمع بندی و رویکرد نظری تحقیق ارائه می گردد.از آن جا که تشخیص نابرابری فضایی مناطق در قالب سنجه های توسعه مشخص می شود ( به عبارت دیگر هر چه توسعه یافتگی درون و بین منطقه ای بیشتر باشد نابرابری های فضایی کمتر می باشد)، در فصل روش شناسی از طریق مطالعه اسنادی و در قالب کار پژوهشی به معرفی شاخص های توسعه در شهرستان های استان خراسان شمالی و روش کمی تحقیق جهت پردازش داده ها پرداخته شده است و مدل نظری تحقیق ارائه شده است در فصل چهارم محدوده مورد مطالعه معرفی شده است.در فصل پنجم و ششم نیز به ترتیب نتایج و تجزیه و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده ، نتایج ، آزمون فرضیه ها و پیشنهادها ارائه شده است. همان گونه که ذکر شد در این فصل به کلیات تحقیق پرداخته خواهد شد. به طور کلی کلیات طرح تحقیق را می توان هسته اصلی تحقیق و نمایی از فرایند انجام تحقیق معرفی نمود. در این فصل در ابتدا مسئله تحقیق، مفهوم، ابعاد و مبانی آن تببین شده و در منطقه مورد مطالعه پیاده می شود. در ادامه با طرح اهداف، سوال ها و براساس آن فرضیه های تحقیق مدنظر قرار گرفته است. در ادامه روش انجام تحقیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها بیان شده است.و در نهایت با بیان پیشینه تحقیق و ضرورت انجام آن، مشکلات تحقیق بیان می شود.
زینب اکبری مجتبی رفیعیان
چنان چه به حمل ونقل عمومی تنها به عنوان ابزاری برای کاهش سهم اتومبیل درسفرهای درون شهری و جلوگیری ازتوسعه گسترده شهر نگریسته شود، پتانسیل های توسعه ای و فرصت های ایجاد شده توسط ایستگاه های حمل و نقل عمومی بر محیط پیرامون نادیده گرفته می شود. درنتیجه به دلیل عدم برنامه ریزی فضایی وکاربری اراضی و پیش بینی های لازم در پیرامون ایستگاه های مترو شاهد آشفتگی محیطی و عدم کارآیی بهینه محیط و حتی معضلات اجتماعی و اقتصادی پیرامون ایستگاه های مترو خواهیم بود. این تحقیق برآن است که پارامترهای کاربری زمین که از استقرار ایستگاه مترو متاثر می شوند را معرفی کرده و سپس درمحدوده موردمطالعه میزان تاثیرپذیری هریک از این پارامترها راارزیابی کند. بدین منظور براساس اطلاعات بدست آمده از شهرداری، عکس های هوایی مربوط به دوره های زمانی مختلف و با مراجعه به محدوده مورد مطالعه وانجام مصاحبه عمیق باساکنان وشاغلان درمحدوده نسبت به ایجادلایه های اطلاعاتی اقدام گردید. درمرحله بعد پس ازتعیین میزان اهمیت هریک ازمعیارها و بااستفاده از روش هم پوشانی وزندارلایه ها در محیط gisنسبت به شناسایی مناطق متاثراقدام می گردد. هم چنین دلایل شکل گیری هر یک ازپهنه بندی ها بررسی شده و شدت اثر گذاری درهر یک از حوزه ها معین می گردد ودر نهایت با تاکید بر لزوم تغییر در نظام کاربری وضع موجود ، توصیه ها و پیشنهاداتی برای آینده پیشنهاد می شود. واژگان کلیدی : ایستگاه مترو شوش ، برنامه ریزی کاربری اراضی ، سیستم اطلاعات جغرافیایی و هم پوشانی لایه ها.....
سید پرهام میردامادی مجتبی رفیعیان
رشد شتابان شهر ها ، افزایش تصاعدی جمعیت شهری و در پی آن رشد نامناسب و ناهمساز کالبدی به علاوه نگاه کمی-گرایانه به برنامه ریزی شهری و محلات، پی آمدهایی نظیر تغییر فرهنگ محلات، مهاجرت های بین محله ای و نارضایتی از کیفیت محیط های شهری در پی دارد، که با از دست دادن هویت و احساس تعلق ساکنان همراه است. برای مواجه با چنین روندی رویکردی تحت عنوان "کیفیت مکان" با هدف ایجاد حیات مطلوب شهری مطرح شده است. این رویکرد که توجه به ذهنیات شهروندان از مهمترین ارکانش می باشد، بر این باور است که مکان های شهری نه تنها سازنده بخشی از هویت انسان هستند، بلکه نوعی پیوند عاطفی میان افراد و محیط پیرامونشان را شکل می دهد. بنابراین کیفیت مکانی مطلوب شهری سبب بوجود آمدن حس تعلق و هویت در شهروندان می شود. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان کیفیت مکانی و بنا به ضرورت، اتخاذ سیاست ها و تدوین راهکار ها، برای ارتقاء کیفیت محیط با تأکید بر کیفیت مکانی در محدوده مطالعاتی، که محله ولنجک واقع در منطقه یک تهران می باشد، انجام شده است. سنجش رضایتمندی شهروندان از کیفیت ادراکی محله اشان از روش های سنجش کیفیت مکانی است. در این راستا سنجش رضایتمندی کیفیت محیط محله ولنجک با بررسی 6 معیار و 22 زیر معیار ارزیابی گردیده است. این معیارها به ترتیب عبارتند از: آسایش، دسترسی، تجسم، محیط اجتماعی، فعالیت ها و تسهیلات کالبدی. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی استفاده شد. روائی و پایائی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مدل تجربی کیفیت مکانی مدل مناسبی برای سنجش کیفیت بوده است و تمامی معیارهای بررسی شده چه ارزیابی میزان کیفیت معنادار بوده اند. از نتایج این پژوهش آن که میزان کیفیت در محله ولنجک در آستانه متوسط (5> 02/3>1 با میانه نظری 3) برآورده شد و این کیفیت به طور مستقیم با سنجش رضایتمندی قابل سنجش می باشد( 273/ 0 =r). رضایت مندی بر روی تعلق اهالی به طور مستقیم و هویتی اهالی محله تأثیر گذار می باشد. همچنین بررسی تأثیر خصوصیات شخصی مخاطبان پژوهش نشان دهنده این مطلب بود که"مدت سکونت"،"وضعیت مالکیت"و "شکل سکونت" از مهمترین خصوصیات تأثیر گذار، بر کیفیت مکانی می باشد.
شیوا خرمگاه علی اکبر تقوایی
پارک های شهری یکی از مهمترین فضاهای عمومی شهر هستند که بستر تعاملات و مراودات اجتماعی شهروندان می باشند. این فضاهای شهری می بایست به نیازهای گروه های سنی، جنسی و اقشار مختلف، پاسخگو باشند. امروزه کیفیت محیطی فضاهای عمومی از اهمیت بالایی برخوردار است. عدم توجه به معیارهای کیفیت محیطی در پارک های شهری، منجر به کاهش سرزندگی آنها و عدم استفاده ی شهروندان می گردد. بنابراین ارزیابی کیفیت محیطی پارک های شهری با توجه به معیار رضایتمندی شهروندان امری ضروری می نماید. پارک گفتگو از جمله پارک های شهری تهران می باشد که تعداد زیادی از شهروندان را به خود جلب می نماید، لذا نظر به استقبال گسترده ی مردم از این پارک و همچنین در راستای ارتقای کیفیت محیطی آن، تحقیق حاضر با هدف سنجش کیفیت محیطی پارک گفتگو با توجه به رضایتمندی شهروندان شکل گرفت. پس از مطالعه ی متون نظری و شناخت عرصه ی پژوهش، شاخص های موثر بر کیفیت محیطی پارک گفتگو انتخاب گردیده و مدل نظری سنجش کیفیت که مدلی سلسله مراتبی می باشد تشکیل گردید. برای هرکدام از شاخص ها، چندین سوال در قالب پرسشنامه طراحی شده و در نهایت کیفیت محیطی پارک گفتگو در چهار سطح و یازده شاخص مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری مانند آزمونt تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس یکطرفه و نرم افزار آماری spss استفاده گردید. نتایج به دست آمده از آزمونt تک نمونه ای نشان می دهد که کیفیت محیطی پارک گفتگو در حد متوسطی می-باشد. تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که از بین شاخص های سازنده ی کیفیت محیط، شاخص فرهنگی – اجتماعی رتبه ی اول، شاخص زیست محیطی رتبه ی دوم و شاخص کالبدی – عملکردی رتبه ی سوم را در تأثیرگذاری بر کیفیت محیطی پارک گفتگو به خود اختصاص داده اند. تحلیل واریانس یک طرفه نیز نشان می دهد که از بین ویژگی های فردی، تنها سطح تحصیلات و محل سکونت بر رضایتمندی شهروندان موثر می باشد
مریم محفوظیان میترا حبیبی
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت و شهرنشینی و به دنبال آن زوال محیط های شهری در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه فشارهای زیادی به محیط های شهری وارد شده و این امر باعث افت کیفیت زندگی در محیط مسکونی گردیده است. از آن جا که افزایش رضایتمندی یکی از جنبه های ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان است، ایجاد یک محیط با کیفیت، به منظور تأمین حس رفاه و رضایتمندی در ساکنان، امری ضروری می باشد. از طرف دیگر، کیفیت زندگی در محیط های سکونتی شهری و از جمله شهرهای ایران، با انواع مخاطراتی که باعث کاهش رضایت ساکنان می شوند، مواجه می باشد. بنابراین با توجه به وجود برخی چالش ها و لزوم توجه به مقوله رضایتمندی ساکنان شهرها به منظور بهبود کیفیت زندگی آن ها، این موضوع اهمیت دوچندان می یابد و در صورت عدم توجه به این مسأله کاهش تدریجی کیفیت زندگی در محلات و نیز کاهش رضایتمندی مردم را به دنبال خواهد داشت. این پژوهش با شناسایی عوامل ارتقاء کیفیت زندگی در محلات شهری سعی دارد مشخص کند که آیا با اعمال این عوامل می توان به میزان رضایتمندی سکونتی مطلوب دست یافت. همچنین پیشنهاد شده که در محله ده ونک به عنوان مورد پژوهی، برای دستیابی به کیفیت زندگی برتر، باید در زمینه های مسکن، حمل و نقل عمومی، فضاهای باز و سبز و... مداخلاتی صورت گرفته و راهکارهایی برای بهبود آن ها ارائه گردد. از این رو هدف کلی از پژوهش حاضر سنجش و بومی سازی شاخص های کیفیت زندگی در محله ده ونک و ارائه راهکارهایی برای ارتقای کیفیت زندگی بیان شده است. مبانی نظری تحقیق و عوامل موثر بر رضایتمندی سکونتی از نظریات محققان مختلف نظیر آمریگو و آراگونس، بیکر، بونایتو، آدریانس و... استخراج گردیده است. مدل رضایتمندی به عنوان پایه هایی برای ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی در قالب 4 بعد کالبدی- فضایی، اجتماعی- اقتصادی، عملکردی- خدماتی و ادراکی طراحی شده است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی بوده و جهت ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و روش های آماری نظیر میانگین، ضریب همبستگی اسپیرمن و برای ارائه راهکارها از تکنیک سوات استفاده می شود. شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی از طریق برداشت عینی محقق و مصاحبه با مسئولین و پر کردن پرسشنامه می باشد. ارزیابی ها و نتایج تحلیل نشان می دهد که رضایتمندی کلی ساکنان از محله ده ونک در حد متوسط است. بیشترین رضایتمندی از معیارهای روابط همسایگی بالا در بین ساکنان، متراژ واحد مسکونی، حس تعلق خاطر به محله و... بیان شده است. همچنین براساس تحقیق مشخص شد که از بین ویژگی های فردی، متغیرهای جنسیت، شغل، تحصیلات و تعداد خانوار بر روی رضایتمندی سکونتی تأثیرگذار هستند.
هادی رضایی راد مجتبی رفیعیان
تراکم ساختمانی و بلندمرتبه سازی همواره هم از عوامل مختلف تاثیر گرفته و هم بر ابعاد مختلف از جمله ابعاد کالبدی- فضایی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ترافیک تاثیر می گذارد. با توجه به تلاشهای صورت گرفته در پژوهشهای مختلف اما هنوز طرحهای توسعه ی شهری در سیاست های تراکمی و بلندمرتبه سازی خود هزینه های زیان بار محیطی- کالبدی افزایش تراکم و بارگذاری کالبدی را مورد ارزیابی و سنجش قرار نمی دهند و باعث برهم خوردن آسایش اقلیم منطقه می شوند. از آنجایی که بارگذاری تراکم در پهنه های m و s غالباَ در عناصر اصلی سازمان فضایی- عملکردی یک شهر یا در مقیاس کوچکتر در یک منطقه و محله صورت می گیرد، با توجه به تراکم واحدهای فعالیتی و ازدیاد مراجعات شهروندان که موجب سنگینی بار ترافیکی در آن قسمت از شهر می شود لازم است سیاستهای تراکمی با در نظر گرفتن عواقب بارگذاری بر ابعاد مختلف انجام گیرد. بلند مرتبه سازی اگر درست انتخاب نشود باعث بوجود آمدن جزایر حرارتی در محلات شهری شده، که به لحاظ بصری و محیطی موجب تخریب محیطهای شهری می گردد. در پژوهش حاضر هدف بر آن بوده تا ارزیابی از سیاستهای تراکمی و بلند مرتبه سازی شهر تهران در پیشنهادات طرح تفصیلی مورد سنجش قرار گیرد. از آنجایی که بارگذاری تراکم ساختمانی بر ابعاد مختلف تاثیر می گذارد و نیازمند بررسی و سنجشهای وسیع است در این پژوهش ابعاد کالبدی- فضایی، اقتصادی، زیست محیطی و اکولوژی شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. این ارزیابی برای محله ی نارمک به عنوان نمونه ای از مناطق شهری تهران انجام گرفته است. در محله ی نارمک با توجه به عناصر مهم سازمان فضایی- عملکردی و تحلیلهای فضایی صورت گرفته محور آیت و میدان نبوت به عنوان اصلی ترین عناصر سازمان فضایی- عملکردی محله نارمک شناسایی گردید. در ادامه با کمک نرم افزارهای ecotect و envi-met و sky veiw factor در محدوده ی اشاره شده شبیه سازی از وضع موجود و وضعیت پیشنهادی طرح تفصیلی صورت گرفته است. نتایج تحلیلها و شبیه سازی ها نشان می دهد سیاست های تراکمی و بلند مرتبه سازی طرح تفصیلی به آسایش اقلیم محدوده آسیب می رساند و باعث افزایش آلودگی هوا و افزایش احتمال شکل گیری جزیره حرارتی می شود. همچنین به لحاظ کالبدی- فضایی با شرایط موجود و گرایشات حال حاضر در تناقض می باشد و تنها به لحاظ اقتصادی از آورده ی مالی چشم گیری برخوردار می گردد. به نظر می رسد تراکم پیشنهادی طرح تفصیلی برای محدوده مطالعه بالا می باشد.
احسان شریفیان مجتبی انصاری
در ادبیات طراحی شهری مفهوم «وحدت» جایگاه ویژه ای دارد. این مفهوم به دلیل وسعت معنایی از ابعاد متنوعی بکار گرفته شده است. علی رغم این وسعت استعمال، به نظر می آید جایگاه مفهوم «وحدت» در طراحی شهری آنگونه که شایسته است مورد بررسی قرار نگرفته و ابعاد متعدد آن هریک در جایگاه خویش تبیین نشده اند. نکته دیگر آن که در پژوهش های موجود عمده تأکید بر منابع غربی بوده است در حالی که به نظر می آید تبیین موضوع وحدت و دستیابی به حقیقت آن نیازمند رجوع به وحی الهی و استنتاج و اخذ دیدگاه این ساحت گرانقدر پیرامون وحدت است. براین اساس این پژوهش کنکاشی اولیه در مورد جایگاه این مفهوم در طراحی شهری با تکیه بر نظریات موجود داشته، سپس با محوریت رهنمودهای قرآن کریم حول بحث وحدت، مفهوم و ماهیت وحدت حقیقی را تبیین نموده است. از نگاه قرآن، مجموعه دارای وحدت است که نه فقط نظام ظاهری صوری آن دارای هماهنگی انسجام باشد، بلکه در سطحی عمیق تر از سویی نظام فاعلی و مولفه های پدیدآورنده مجموعه دارای وحدت بوده و از طرف دیگر، نظام غایی و عوامل تأثیرپذیرنده آن هماهنگ باشد. وحدت در عرصه نظام فاعلی و غایی شرط اساسی برای وحدت در حوزه نظام داخلی است. این تبیین از وحدت حقیقی(و نه صوری و خیالی) در ادامه پژوهش با آراء بشری در قالب جزئی تر نمودار گشته و نهایتاً سعی گردیده نگرشی جامع پیرامون «وحدت» تبیین شود. مطابق نتیجه نهایی این پژوهش، محصول طراحی شهری(فضای شهری) دارای 13 مولفه فاعلی و 8 مولفه غایی است که برای نیل به وحدت حقیقی، ضروری است بین این موله ها هماهنگی وجود داشته باشد. در راستای مباحث نظری، برای نشان دادن اثرات عملی این رویکرد، مفهوم وحدت در میدان بهارستان تهران مورد تحلیل قرار گرفته و طرحی برای دستیابی به وحدت حقیقی، برای این فضای شهری (در بعد کالبد و عملکرد) ارائه شده است. وجود عناصر مختلف و به ظاهر ناهماهنگ چه به لحاظ کالبدی و چه به لحاظ عملکردی در بدنه و اطراف میدان بهارستان (چون: مجلس شورای اسلامی، مجلس شورای ملی، مدرسه عالی شهید مطهری، فعالیتهای تجاری-خدماتی بدنه) زمینه را برای بروز مفهوم وحدت و بکارگیری آن در فعالیتهای بدنه میدان و طراحی مرتبط با آن فراهم می کند. ابزار گردآوری اطلاعات عمدتاً بصورت کتابخانه ای و یا در بخش نمونه موردی بصورت برداشت میدانی و انجام مصاحبه عمیق؛ و روش تحقیق در مواجهه با منابع بشری عمدتاً بصورت تحلیلی-تطبیقی و در مواجهه با وحی الهی براساس روش تدبر موضوعی است.
محمد شریفی محمد حسین رامشت
چکیده سیستمهای ژئومورفیک دارای ویژگیهای منحصر به فرد به لحاظ ساختار-عملکرد و بنابراین ماهیتی اند. بدین روی، با وجود یکسانی در ورودی، سیستمهایمختلفواکنشهایکاملاًمتفاوتیبراساسساختارداخلیشاننشانمیدهند. ادراک هویت مکان، که در رابطه با تجربه های پدیدارشناختی و تاریخمند موجود انسانی در این سیستمها و مبتنی بر عوارض و عناصر موجود در آنها شکل می گیرد؛ الگوهایی را در رابطه با زیست-مکان انسان متبلور نموده و پایداری و کیفیت بالای زیست محیطی کانون های سکونت گاهی را بدین ترتیب سبب می شوند. بر این اساس، شهر به مثابه یک سیستم زمانی پایدار تلقی می گردد که فرم، محدوده، حریم، استخوانبندی، منطقه بندی و به طور کلی هویت خود را از سیستم ژئومورفیک زمینه یا زیر بنای خود به دست آورده باشد. قبل از مدرنیته و هژمونی استانداردهای فراروایی، الگوهای سکونت گاهی تحت تأثیر الگوهای سیستمهای ژئومورفیک قرار داشته و این دو دارای اینهمانی نسبتاً کاملی با هم بودند. اما در دوران جدید رویکرد ذهنیت گرایانه غلبه نموده و محیط زیست تنها ماده خامی برای ساخت ایده آلها و مدینه فاضله تلقی می گردد. سیستمژئومورفیکزمینهکلانشهرتهران،سیستمگلاسیو-فلوویالیاستکهدرکواترنرتحتتأثیرآبویخشکلنهاییبهخودگرفتهاست. در این سیستم عناصر و عوارض ژئومورفیک در ارتباط با هم و به مثابه یک کلیت وجود دارند که عناصر و فضاههای مختلف شهری را مانند مناطق مسکونی و فضاههای باز به شکل یک یک سیستم با کلیت و وحدانیت منسجم آشکار می سازند. با این وجود، درساخت و توسعه شهر تهران به این سیستم و ویژگیهای مکانی و همچنین الگوهای آن اهمیتی داده نشده و میزان سازگاری سیستم شهر و سیستم ژئومورفیک زمینه، پایین و بنابراین کیفیت محیط زیست شهری نازل و همچنین ریسک مخاطرات محیطی به شکل روزافزونی در حال افزایش است. ساختار سیستم ژئومورفیک بر اثر توسعه شهری گسیخته شده و عملکرد آن نیز با افزایش پسخوراند مثبت در حالت ناتعادلی قرار گرفته است. ساخت شهر تهران بیشتر از مسائل اقتصادی و سیاسی متأثر بوده و طرحهای توسعه شهری، در قالب طرحهای جامع و تفصیلی، بیشتر از مدلهای استاندارد شهرسازی بدون توجه به ویژگیهای محیطی تبعیت نموده است. بی هویتی، بی کیفیتی و ناپایداری محیط زیست شهر تهران پیامد چنین توسعه شهری است. واژگان کلیدی: محیط زیست، ژئومورفولوژی شهری، سیستم ژئومورفیک، شهر تهران، هویت مکان
سارا عامری محمدرضا پورجعفر
محلات تاریخی شهرهای ایران واجد کلیتی منسجم با ویژگی های برجسته معماری-شهرسازی بوده اند که در طی اجرای طرح های اوایل سده حاضر شمسی، دستخوش از هم گسیختگی های کالبدی شده اند. به دنبال ورود تکنولوژی به تمامی عرصه های زندگی و تحولات ارزشی صورت گرفته، ساکنین اصلی این محلات تاریخی، این بستر را برای ادامه زندگی نامناسب یافته و در نتیجه مهاجرت آنان گسست های اجتماعی-اقتصادی را نیز در این مکان ها دامن زد. به منظور حفظ حیات در این محلات و نیز به دلیل ارزش های مورد توافق صاحب نظران و متخصصین که در این محلات وجود دارد، طرح های مرمت شهری برای این محلات از دهه 50 شمسی در ایران تهیه شد. اما با وجود اجرای بخشی از این طرح ها، با بررسی نتایج آن ها چنین به نظر می رسد که حیات و زندگی در آن ها چون گذشته رونق نیافته است. جستجو در علت این مسئله ما را به جزءنگرانه بودن طرح های مرمت شهری تهیه شده برای محلات تاریخی رهنمون می سازد. نکته ای که این پایان نامه تلاش دارد بر آن تأکید گذاشته و به لزوم تغییر این دیدگاه به رویکردی کل نگرانه که محلات تاریخی را چون کل واحد و یکپارچه ای می شناسد بپردازد. روند پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی از مطالعات پیرامون دیدگاه های صاحب نظران رشته های گوناگون در مورد مفهوم کلیت آغاز شده و به ویژه دیدگاه کریستوفر الکساندر به عنوان ایده پرداز اصلی کلیت در معماری و شهرسازی معرفی شده است. سپس به عنوان نتیجه این مطالعات مولفه های نظم ساختاری و سازماندهی، هم پیوندی و انسجام، سلسله مراتب، خوانایی، پویایی و بی همتایی به عنوان مولفه های ایجاد کننده کلیت در محلات تاریخی معرفی شده اند. در ادامه و بر پایه این مولفه ها به شناخت نمونه موردی یعنی محله جویباره اصفهان پرداخته شده و پس از تحلیل یکپارچه، چشم انداز طرح باززنده سازی محله تهیه شده است. اهداف اصلی طرح بر مبنای این چشم انداز و بر پایه مولفه های ایجاد کننده کلیت مشخص شده و سپس راهبردها و سیاست های متناظر با ارتقاء این اهداف تدوین شده اند. در نهایت نیز طرح باززنده سازی محله جویباره در دو سطح کلان و خرد همراه با جزئیات طرح سه بعدی محور فرهنگی-گردشگری محله ارائه شده است.
طوفان جعفری مجتبی رفیعیان
نوسازی بافتهای فرسوده شهر امروزه یکی از چالش های اساسی پیش روی مدیریت شهری محسوب می شود که اکنون پرداختن به آن یک وظیفه قانونی مدیریت شهری در ایرن تلقی می-گردد. مسائل بسیار گسترده و عمیق پیش روی نوسازی شهری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و و تبعات گسترده آنها برای محیط شهری و شهروندان، نیازمند عمل بر اساس الگو هایی است که بتوانند ضمن بهره مندی از دانش و تجربیات گسترده در مقیاس جهانی، منطقه ای، و ملی، اقتضائات، شرایط، و محدودیت ها، و فرصت های ویژه بستر نوسازی را در نظر بگیرد. پایان نامه حاضر در جستجوی ارائه و آزمون الگوی نوینی در نوسازی بافتهای فرسوده با عنوان "نوسازی خودانگیخته" می باشد که در آن شرایطی فرآهم آید که نوسازی نه با فشار آمرانه و از بالا به پائین - ناشی از تعهدات قانونی و یا پاسخگویی به تهدید های فرسودگی بالاخص زلزله- مدیریت شهری، بلکه از طریق انتخاب و تعامل اگاهانه نقش آفرینان اصلی آن شامل: مدیریت شهری، ساکنین، و سرمایه گذاران بخش خصوصی در بستر نظام بازار صورت می گیرد و در نتیجه کسب منفعت اقتصادی و ارتقای کیفیت محیط شهری تواما بدست می آید. پس از تعیین مشخصات مفهومی و عملیاتی نوسازی خودانگیخته، شاخص های آن در منطقه 11 شهرداری تهران سنجیده و این نتیجه بدست آمد که الگوی مدیریت نوسازی خودانگیخته قابلیت اجرا در بافتهای فرسوده شهر تهران را دارا می باشد.
مونس نظری مجتبی رفیعیان
مسکن عنصری چند معیاری است که برآورنده نیازها و خواست های گوناگون است. اولین نیاز، نیاز به سکونت است، ولی علاوه بر این، مسکن متشکل از فضایی اجتماعی و ارتباطات میان ساکنان است که آنها را به سمت آرزوها و خواستهایی از خدمات سکونتی سوق میدهد. در واقع از دیدگاه اجتماعی، مسکن چیزی بیشتر از صرفا یک واحد زیستی میباشد که انتظار میرود نیازهای دیگری را از قبیل امنیت، خلوت و محرمیت، خدمات، همسایگی و ارتباطات اجتماعی، جایگاه افراد، دسترسی به محل کار و تا حدودی قدرت و اختیار برای ساکنان خود را مرتفع گرداند. مطالعات متعددی که در 50 سال اخیر در این زمینه صوت گرفته است، تاکید میکند که اغلب ساکنان امریکای شمالی، مکانهای سکونتی پیرامون شهرها که تراکم پایین داشته و اتومبیل محور میباشند، با ویژگی هایی از قبیل آزادی، پرستیژ، پاکیزگی، آرامش و سکونت، خلوت و ... همراه میدانند. در واقع برای بسیاری از مردم، زندگی در خانه های تک خانواری، مجموعه ای از محسنات از قبیل مالکیت، زمین ومسکن بزرگتر، دوری از مسائل مشکل زای موجود در مناطق شهری نظیر آلودگی هوا را در بردارد. بنابراین دور از انتظار نیست که اغلب مردم این نوع از محیط های سکونتی را علی رغم معایب آن از قبیل جدایی گزینی اجتماعی و هزینه های بالای حمل و نقل، ترجیح میدهند. ولی این مسئله با خصوصیات فردی اشخاص نیز ارتباط پیدا میکند. در واقع منتقدان ادعا میکنند که زندگی در محل های شهری پرتراکم و آپارتمانهای بلند مرتبه، مورد پسند افراد نبوده و افراد به شدت توسط سیاست هایی که این سبک از سکونت را تشویق میکنند، آسیب میبینند. این پژوهش در صدد است دو الگوی متفاوت شهری را با یکدیگر مقایسه کند. (یک مجموعه آپارتمانی که در ناحیه غربی تهران جانمایی گردیده است با منطقه ای متشکل از مساکن تک خانواری مستقر در یکی ازبهترین مناطق شهرستان کرج). بر مبنای ادبیات موجود در این زمینه در مورد ترجیحات سکونتی، در اینجا برآنیم بررسی کنیم چه فاکتورهایی در ارتباط با میزان رضایتمندی سکونتی افراد هستند و آیا گرایش به سکونت در مساکن کوتاه مرتبه همیشه به رضایتمندی سکونتی بیشتر منجر میگردد و یا علاوه بر ساختار مسکن، شاخص های دیگری نیز وجود دارند که سطح رضایتمندی سکونتی را تعیین می کنند.
بهاره مدنی مجتبی رفیعیان
تحولات قرن اخیر، تغییراتی در مفاهیم شهری، گسترش فیزیکی شهرها، رشد جمعیت و افزایش مسائل و مشکلات شهری در پی داشته است. این تحولات منجر به شکل گیری و رشد مقوله برنامه ریزی شهری بوده و این رشته در سیری تکاملی سعی داشته با بهره گیری از ابزارهایی از جمله برنامه ریزی توسعه شهر در قالب محلات از پیش طراحی شده به بهبود کیفی محیط زندگی شهروندان بپردازد. در این مسیر، نگرش های حاکم از روش های کالبدی به مسائل اجتماعی نظیر برنامه ریزی اجتماعات محلی معطوف شده اند که به معنای تفکر سیستماتیک در زمینه محلات و استفاده از ظرفیت های موجود محلات در توسعه آن ها بوده و بر بهره گیری از ظرفیت های موجود محلات در توسعه آن ها تاکید می ورزد. پژوهش حاضر به اهداف ارزیابی توسعه اجتماع محلی در محلات از پیش اندیشیده، شناخت ارزش-های موجود در نظام توسعه محله ای ایران جهت سیاست گذاری های آتی و ارائه راهکارهایی در جهت ارتقاء مطلوبیت این محلات پرداخته است. در این مسیر پس از بررسی ادبیات نظری موضوع و انتخاب معیارهایی متناسب، با استفاده از روش های آماری (رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر)، هر یک از معیارهای موثر بر توسعه اجتماع محلی نارمک سنجش و به علاوه معیارهای کالبدی در آن ارزیابی گشته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که معیارهای دموکراسی قوی و فرهنگ و همزیستی بیشترین تاثیر را بر توسعه اجتماع محلی در نارمک داشته و در مراحل بعدی به ترتیب اطلاعات و ارتباطات، آموزش و بهزیستی و سلامت قرار می گیرند. 37 درصد از تغییرات متغیر توسعه اجتماع محلی در این تحقیق تبیین شده و ضریب عدم تعیین برابر با0.628 نشان دهنده تبیین متغیر توسعه اجتماع محلی نارمک متوسط رو به پایین است. همچنین بررسی معیارهای کالبدی شامل خیابان های اصلی، شبکه سبز، درجات تراکم، اختلاط کاربری ها و تسهیم فضا و انرژی نشان می دهد که به غیر از مورد آخر، سایر موارد در نارمک محقق شده اند.
دانیال صمدی محمد رضا پورجعفر
از مهمترین تحولات دوره ما مسائلی مثل انقلاب اطلاعات و ارتباطات ، جهانی شدن و شهرهای چند فرهنگی است، صحبت از بین المللی شدن و تکثر هویت ها است. و مجموعه همه اینها یعنی دگرگون شدن ساختارهای اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و تحول بنیادین معنای مکان و جستجوی پایگاههایی متفاوت از قبل . آنچه به ذهن متبادر می شود آنکه این دگرگونی ها چگونه ساختار شهرها و اجتماعات ما را تغییر می دهند و آینده شهر چه خواهد شد و این دگرگونی ها چه تغییراتی را در فضاهای شهری بوجود می آورند. جهت گیری که در شهرهای امروز در حال رخ دادن است حرکت به سمت انواع جدید واقعیت های شهری است. به سمت به شمار آوردن تفاوت های بین شهرها است و احیا بحث ”وابستگی به مکان“. در واقع علائم بسیاری وجود دارد که به ما می گوید دانش و فرهنگ و خلاقیت به کلمات کلیدی در مفاهیم شهری جدید تبدیل شده اند. اکنون به طور گسترده بر این باورند که آینده شهرها به این مفاهیم پیوند خواهد خورد. شهرهای متعددی نیز در سراسر دنیا تلاش خود را به منظور جذب و حفظ افراد خلاق به کمک طراحی شهری از مدتها پیش آغاز نموده اند؛ لذا ضرورت توجه به این امر در حیطه طراحی شهری در ایران کاملا آشکار می گردد. لذا، هدف اصلی نوشتار حاضر ارتقاء فرآیندهای طراحی شهری مکان محور در فضاهای شهری است که در راستای بهبود شرایط برای طبقه خلاق ساکن در آن- از طریق ایجاد مراکز فرهنگی خلاق- و ارتقاء وضعیت آن برای جذب گروه خلاق در آینده می باشد. در این پایان نامه با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با تاکید بر اصول و معیارهای طراحی فضاهای شهری مکان محور در راستای ارتقای کیفیت فضاهای خلاق شهری گام برداشته شده است. در بخش اول، پیشینه نظری و پیشینه تجربی بررسی گردیده و از آنها اهداف و معیارهای جذب گروه خلاق و اهمیت نسبی معیارهای مکانی نسبت به معیارهای غیرمکانی به دست می آید. در پیشینه نظری؛ ابتدا از زاویه ای تعاریف و مفاهیم مکان و رابطه آن با طراحی شهری مورد کنکاش قرار گرفته است، پس از آن از زاویه ای دیگر مفاهیم مرتبط با تئوریهای خلاقیت مطرح شده در حیطه شهرسازی، شامل تئوریهای فلوریدا و لندری و مونتگومری بررسی گردیده است و در این پایان نامه تئوری فلوریدا به دلیل محور قرار دادن بحث کیفیت مکان و تحقیق مونتگومری که به تشریح نقش مکان در توسعه محیط خلاق با استفاده از مدل مکان کانتر میپردازد، مبنای کار قرار گرفته است. و در نهایت سعی شده مولفه های ارتقاء کیفیت مکان با رویکرد ایجاد مراکز فرهنگی خلاق ارائه شود. در پیشینه تجربی؛ ابتدا تجربه هایی که با هدف جذب و حفظ گروه خلاق انجام شده اند، بررسی شده است و چند نمونه ی موفق از طراحی شهری خلاق مبتنی بر فرهنگ و ایجاد مراکز فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. در مرحله بعد با استفاده از پیشینه نظری و تجربی، معیارها و اهداف عام جذب گروه خلاق نتیجه گیری شده و اهمیت نسبی معیارهای مکانی نسبت به معیارهای غیرمکانی بررسی شده است. با استفاده از نتایج تحقیق مشخص شد برای حفظ و جذب گروه خلاق، اقدام برای تامین فعالیتهای فضای باز، همه شمول و مشارکتی با کیفیت مطلوب امری ضروری است. تامین امکانات فعالیتهای فرهنگی نیز در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند. در گام بعدی به مطالعه نمونه موردی در محدوده یادمانی- فرهنگی ارگ مشهد پرداخته شده و شناخت و تحلیل های جامعی از سایت به عمل آمده است. در انتها در راستای اهداف طرح، راهنمای طراحی فضاهای شهری مکان محور در راستای ارتقای کیفیت فضاهای خلاق شهری ارائه شده است. راهنمای طراحی در قالب 5 لایه فرم شهری و در دو سطح کلان و خرد (سطح فضاهای شهری) ارائه شده است. چرا که یکی از سازنده ترین راههای تدوین طرح های توسعه شهری تدوین راهنمای طراحی شهری است. راهنمای ارائه شده، پیش زمینه ای در راستای ارائه طرح پیشنهادی است. در ادامه تمام نتایج به دست آمده، در بخش طراحی محدوده ارگ، به آزمون گزارده شده و نتایج حاصله از طریق عملی نمودن راهکارهای مطروحه در راهنمای طراحی، نمود عینی پیدا کرده است.
فریکا فاروقی محمود نصیری انصاری
چکیده: درروند جهانی شدن، گرایش به هم شکلی و یک نواختی در شیوه های زندگی و سیمای شهری پدیده ای مرسوم شده است. نتیجه این گرایش افول کیفیت فضاهای شهری است که منعکس کننده ارزش های فرهنگی جامعه باشد. جهانی شدن به دلیل ابعاد فراملی خود، مکان ها و فرهنگ ها را هدف گرفته و آنها را به سوی ساختارهای یکسان سوق می-دهد. محیط های شهری هویت خود را به واسطه توسعه های جدید و یا مداخلات غیر معطوف به مکان و فرهنگ از دست داده اند. امروزه تولد مفاهیمی همچون توریسم فرهنگی بیانگر شکل گیری تقاضای جدیدی از سوی گردشگران است که برای غنی تر کردن فرهنگ فردی خود پای در راه سفر و مکاشفه در سایر فرهنگ ها می گذارند. این امر واقعیت" فرهنگ" به عنوان مولفه ای اصلی و مهم در برنامه ریزی شهری را بیان می کند. میل شناخت دیگر مردمان و فرهنگشان امروزه به انگیزه ای اساسی برای سفر تبدیل شده است از سوی دیگر بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ رویکردی نوین به بازآفرینی شهری است که سعی دارد با بهره گیری از ویژگی ها و برتری های خاص اجتماعی- فرهنگی هر منطقه، به بازساخت محیط شهر یا محله پرداخته و فضای اجتماعی- کالبدی متمایزی بر اساس فرهنگ محلی ساکنین و ویژگی های خاص آن محل ایجاد کند. بنابراین در باز آفرینی مبتنی بر فرهنگ تلاش می گردد تا ویژگی های خاص کالبدی و فرهنگی مکان تقویت شود. بررسی تجارب جهانی بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ نشان می دهد که این رویکرد تأثیر مثبتی در اقتصاد و ایجاد اشتغال در شهرها دارد و می تواند پیوستگی اجتماعی در شهر را افزایش داده و موجب کاهش میزان جرم و جنایت گردد. همچنین بهره گیری از این رویکرد در بازآفرینی مناطق شهری باعث بهبود سیما و منظر شهری شده وکیفیت محیطی و زندگی ساکنین را ارتقاء می بخشد و صنعت گردشگری رانیز از طریق ارتقاء کیفیت های محلات فرهنگی حمایت می کند روش انجام این پژوهش تحلیلی و توصیفی بوده که اطلاعات آن از طریق برداشت های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مصاحبه های عمیق گردآوری شده است. و در بخش تحلیل، اطلاعات با استفاده از تکنیک تحلیل سوات مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش سعی دارد با مطالعه و شناخت جنبه های مثبت و موفق در حوزه بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ اصول، محورها و راهکارهای این رویکرد را شناسایی کرده وامکان بکارگیری آن جهت ارتقاء گردشگری فرهنگی و کیفیت های محیطی و جنبه های فرهنگی- اجتماعی بافت های تاریخی یا واجد ارزش شهری را بررسی نماید. در پایان با تاکید بر این معیار ها، پیشنهادها و راهکارهایی برای بهبود گردشگری فرهنگی را در بافت قدیم سنندج ارائه می نماید. این پژوهش نشان می دهد توجه به پنج معیار اصلی تمایز و هویت، تنوع و سرزندگی فرهنگی، خلاقیت، تسهیلات و تجهیزات رفاهی و نهایتاً همپیوندی کالبدی و عملکردی با استفاده از رویکرد بازآفرینی مبتنی بر فرهنگ می تواند به ارتقاء مولفه های محلات فرهنگی کمک نموده و از این طریق رشد و توسعه گردشگری فرهنگی را موجب گردد.
فائزه قاضی مجتبی رفیعیان
افزایش توجه به نیازهای انسانی و ارتقاء ادراک رفتاری آن در محیط های شهری در تئوری های شهرسازی ، امروزه یکی از جهت گیری های اساسی در رویکردهای نوین به بهبود فضاهای شهری به شمار می رود . در این نگرش ها فرض اساسی بر این است که اصلی ترین بهره بردار فضاهای عمومی شهری انسان است و جدای از ارزش های بصری و زیبایی شناختی ، محیط های عمومی شهری باید به گونه ای برنامه ریزی و طراحی شوند که امکان استفاده و بهره برداری بیشتر برای آحاد افراد جامعه را فراهم سازند . با افزایش روند روز افزون فضاهای کالبدی فاقد روحیه ی اجتماع پذیری ، این نگرانی بیش از پیش بوجود آمدکه چگونه می توان اثرات نامطلوب ناشی از فقدان یا بی کیفیتی فضاهای عمومی شهری را کاهش داد و شرایطی را مهیا ساخت که امکان تعامل بیشتر افراد جامعه فراهم شود . از این رو سبب گردید تا اقدام به تعریف مفهوم "کشش پذیری" در فضاها به معنای میزان تمایل اجتماعی افراد (در گروه های مختلف سنی) جهت حضور و استفاده مستمر و پایدار از فضاهای عمومی شهری است . کشش پذیری تمایلی از دو مولفه ی محیط و فرد و ارتباط موثر بین این دو حوزه است که بیانگر مطلوبیت و رضایت اجتماعی افراد از محیط عمومی پیرامون شان نیز می باشد . در این تحقیق تلاش شده است تا با شناخت مفهومی رویکرد کشش پذیری فضا و شناسایی مولفه ها و شاخص های موثر بر این خصیصه درفضاهای عمومی شهری ، عوامل و شاخص های تأثیرگذار بر کشش پذیری اجتماعی فضاها ، به ویژه در محدوده فرهنگی تالار وحدت ( و به صورت دقیق تر محدوده پارک دانشجو) معرفی گردد . سپس جهت شناخت محتوای رفتاری- عملکردی محدوده ی مورد مطالعه ، اقدام به تکمیل پرسشنامه (به صورت مصاحبه با استفاده کنندگان از فضا) و درنهایت تحلیل داده ها و نتایج حاصل از آن هاگردید . نتیجه حاصل ، دلالت بر وجود رابطه قوی میان مولفه تنوع کارکردهای فضای شهری و افزایش کشش پذیری و رد رابطه ی میان ترکیب گروه های مصرف کننده از فضا با کشش پذیری اجتماعی داشت.
عبدالله زارعی هاشم داداش پور
برنامه ریزی کاربری زمین به عنوان محصول نهایی فرایند برنامه ریزی فضایی به دنبال ارائه ی الگوی مطلوب کاربری زمین با توجه به ظرفیت ها است. این فرایند در غالب مطالعات صورت گرفته بر اساس تحلیل روند گذشته و تعمیم آن به آینده است که به دلیل عدم قطعیت شرایط و ویژگی های منطقه ای، با تعارضات ذاتی همراه است. از سوی دیگر رویکردهای موجود به دلیل عدم وجود نگاهی یکپارچه و در نظر نگرفتن شرایط اقتصادی-اجتماعی و سیاسی-فرهنگی نمی توانند الگوی کاربری زمین مناسب را ارائه کنند بر این مبنا هدف این پژوهش شناسایی متغیرهای موثر در فرایند کاربری زمین و ارائه ی مدلی جهت تعیین کاربری مطلوب با توجه به شرایط منطقه است. در راستای تحقق این هدف، مدل پیشنهادی یکپارچه ای به منظور بهینه یابی تخصیص کاربری زمین با به کارگیری تابع و تحلیل مکانی ارائه شده است. این مدل ویژگی های منطقه ای را در فرآیند زیست محیطی و محیط انسانی با فرایند تحلیل سلسله مراتبی ارزیابی شده است و در نهایت و با استفاده از منطق گفتاری و قوانین شرطی توسط مدل های ریاضی و نرم افزار arcgis کاربری مطلوب به هر مکان اختصاص یافته است. به منظور آزمون مدل پیشنهادی اطلاعات و شرایط منطقه ای شهرستان نوشهر، به عنوان نمونه ی مورد مطالعه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. این مدل با توجه به شرایط اقتصادی، جمعیتی و زیست محیطی، دو گونه اولویت بندی درون و برون پهنه ای در سطح شهرستان ارائه می کند که اولاً اولویت پهنه ها نسبت به یکدیگر را مشخص می سازد و ثانیاً در هر پهنه مطلوب ترین مکان را به منظور استقرار کاربری مشخص می سازد. تحلیل نتایج نشان می دهد که مدل در اولویت اول در حدود 75 درصد از سطح شهرستان را به توسعه ی طبیعی، 8 درصد به توسعه ی کشاورزی، 15 درصد به توسعه ی شهری و 2 درصد را به توسعه ی صنعتی اختصاص داده است. تحلیل مکانی نتایج نشان می دهد که نوار ساحلی شمال شهرستان به دلیل برخورداری از زیرساخت های خدماتی و حمل و نقلی بیشتر به توسعه ی شهری و صنعتی اختصاص یافته و مناطق پست مرکزی به دلیل شرایط محیطی مناسب و برخورداری برخی زیر ساخت ها به توسعه ی کشاورزی تخصیص داده شده است. این در حالی است که دیگر مناطق شهرستان به دلیل شرایط خاص زیست محیطی و پوشش متراکم جنگلی با توسعه ی طبیعی پیشنهاد شده است.
مرجان اشراقی سید عبدالهادی دانشپور
از جمله معضلات شهری که بیشتر شهرها با آن درگیر هستند، از رونق افتادگی و فرسودگی هسته اولیه بخش های قدیمی شهرها است. با توجه به آسیب پذیری بالای این بافت ها؛ مداخله در آن در قالب طرح های توسعه شهری، نیازمند دقت و ظرافت های خاصی است که حفظ کیفیت های محیطی را در طول پروسه طولانی اجرای پروژه های شهری مد نظر قرار گیرد. از آن جا که ویژگی های کالبدی – فضایی محیط مصنوع نقش مهمی در وقوع و بروز رفتارهای نابهنجار و جرایم دارد؛ لذا امنیت یکی از اصلی ترین شاخص های کیفیت محیطی محسوب می شود . محله چهار باغ واقع در بافت مرکزی شهر مشهد, به عنوان بافتی انتقالی و در حال گذار از شکل فرسوده به بافتی نوساز، از جمله مناطقی است که با اجرای گسترده طرح های نوسازی ، بهسازی روبرو و در عین حال به شدت مورد استفاده شهروندان و زائران امام رضا(ع) قرار دارد. از این رو با چالش های خاصی رو به رو است. در این رساله به بررسی "مولفه احساس امنیت با تاکید بر ویژگی های کالبدی و فضایی" در این محدوده، به منظور پاسخگویی به نیاز های مخاطبین در عین اجرای طرح پرداخته شده است. با توجه به کاربردی بودن نتایج این پژوهش جهت استفاده در حوزه ای شهری مشابه، روش تحقیق استفاده شده، توصیفی و از نوع مطالعه موردی با روش پیمایشی است که از طریق جمع آوری داده های مورد نیاز با استفاده از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه از تحلیل های کمی بهره گیری شده است و در نهایت ارزیابی این داده ها با استفاده از آزمون نسبت z ، t- استودنت یک نمونه ای، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (anova ) و همچنین آزمون مقایسه جفت میانگین های تیماری دانکن به منظور پاسخ و تصمیم گیری در رابطه با فرضیات تحقیق و تعمیم آن ها به جامعه مورد مطالعه استفاده شده است. در نهایت مطابق با یافته های این پژوهش بین مولفه های مختلف مکانی مورد بررسی این تحقیق در ایجاد احساس امنیت فضایی رابطه ای معنا دار به شرح بررسی های فوق وجود داشته است.
وحید مشفقی مجتبی رفیعیان
تغییرات منطقه ای در شرایط کنونی به منطق جدیدی از توسعه وابسته است. منطقی که در آن تصویر جدید مناطق عمدتا آمیزه ای از پیوندها و گره ها می باشد و تاکید هرچه بیشتر به نگاه یکپارچه به کانون ها و مناطق در قالب شبکه ای از سکونتگاهها دارد. بنابراین درک نظام های شهری بدون در نظر داشتن توام رهیافت اندازه مبنا و شبکه مبنا، ناقص بوده و تصویر ناتمامی از ساختارهای مکانی- فضایی در اختیار می گذارد. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار تحلیل شبکه _از نوع رو شهای رابطه ای_ ضمن تبیین مولفه ها و شاخص های تحلیل تعاملات فضایی، الگوی فضایی-عملکردی شبکه شهری استان مازندران، ناشی از چهار مد جریان مردم، کالا، سرمایه و اطلاعات در سال ???? شناسائی و تحلیل می کند. جهت بازشناسی الگوی سازمان یابی فضا هر دو رهیافت بطور همزمان مد نظر قرار گرفته شده است. از این روی سعی شده است شدت و چگونگی جریانات میان شهرها به عنوان تحلیل های عملکردی نقاط در نظر گرفته شود و ویژگی های مکانی-کارکردی شهرها در زمره تحلیل های صفت-نقطه ای را پوشش می دهند. نتایج تحلیل ها نشان می دهد الگوی فضائی-عملکردی شبکه شهری استان مازندران الگویی چند مرکزی می باشد. خاستگاه جغرافیائی استان و نزدیکی مراکز شهری و همچنین سطوح مختلف کارکردی- خدماتی در شهرهای استان از عوامل موثر بر شکل گیری الگوی چند مرکزی در استان است. بر این اساس نظام چند مرکزی استان بیشتر متاثر از جریان مردم و همجواریهای فضائی شکل گرفته است. چراکه ساختار اقتصادی استان و اثرات بیرونی اقتصادی شهرها روابط مکمل قوی میان شهرها را تایید نمی کند.
فروغ کریم زاده مجتبی رفیعیان
توسعه نا اندیشیده شهری قرن 20 ام که یکی از پایه های آن افزایش جمعیتِ مبتنی بر مهاجرت است، با شکل دهی به مسئله تمایز یافتگی در جامعه سبب افزایش شکاف بین طبقات اجتماعی شده و تغییر چرخه های اقتصادی و فضایی را سبب می شود که علل و موجبات بی سازمانی اجتماعی ناشی از تقلیل و ضعف پیوند بین عوامل اجتماعی و ظرف های فضایی در شهرها را شکل می دهد و عاملی می شود تا در شهرهای امروزی، زندگی شهری همچون فعلی منزوی کننده، نا آشنا و خوار کننده پیوندهای اجتماعی و در تخاصم با اجتماع وصف شود، که به تبع آن ضرورت توجه به فضاهای همگانی منسجم، در ابعاد اجتماعی به مثابه ساختن اجتماع در شهر، با خلق دوباره شرایط آشنای زندگی اجتماعی و فرهنگی در مکانی جدید مطرح میگردد. بدین سان توجه به فضاهای همگانی شهری به عنوان عرصه های سازنده هویت جمعی برای شکل دادن به انسجامی اجتماعی که بتواند در مقابل جریان های تلاشی و جداکنندگی زندگی شهری، از طریق تقویت فضاها، هویت و تعلقات مکانمند، تاب آورد، ضروری می نماید. در پژوهش حاضر بر اساس مطالعات انجام شده، مدل برآورد انسجام اجتماعی در یک مکان خاص با دو سازه اصلی "پتانسیل های مکانی" و "خواست ها و گرایشات انسجامی اجتماع" و سه متغیر در هر سازه و شاخص ها و معیارها، در پنج سطح تدوین و در محدوده مورد مطالعه مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از این واقعیت است که در تکوین یک عرصه منسجم همگانی، مطالبات و گرایشات انسجامی اجتماع با b برابر با 0.97 در برابر پتانسیل های قوی مکانی با b برابر 0.93 قرار می گیرد. بدان معنا که پیش نیاز شکل گیری عرصه ای منسجم وجود تفکرات و مطالبات وحدت طلبانه است و عرصه مکانی مناسب بعد از شکل گیری این خواست در افراد و گروه های اجتماع، جایگاه می یابد. در مجموع نتایج پژوهش حاکی از این مطلب است که مولفه هایی چون ضعف در اعتماد اجتماعی خصوصا در سنین (30-+65 ) سال، کم بودن قدرت تمایزی مکان، سطح حداقلی برای امنیت در مکان خصوصا در محدوده ساعتی (11-16)، عدم وجود کاربری های مکمل که قدرت کاربردی مکان را بیفزاید و تنوع پایین انتخاب نوع گذران اوقات برای افراد در مکان در پایین آوردن سطح شاخص های انسجامی مکان و ضعف در شکل گیری استخوانبندی انسجامی محکم در مکان مورد پژوهش (پارک دولت) موثر بوده اند و بنا بر نتایج مطالعات تغییر در مولفه هایی چون دسترسی، امنیت، رفاه ، تمایز، کاربری های مکمل و متنوع و پاسخ گویی مکان، ماکزیمم اثرات همسو با انسجام مکانی را در یک عرصه همگانی دارند
ریحانه عمویی مجتبی رفیعیان
بررسی رویکردها و نظریات مربوط به مداخله در بافتهای شهری نشاندهنده ی وجود تحولات در انها در طی سالهای اخیر می باشد. این دیدگاهها به بافتهای شهری و فضاهای موجود در آن به عنوان پتانسیل های بالقوه ای می نگرند که از توان و ظرفیتهای محیطی- کالبدی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار بوده به طوریکه می توان با اقدامات و راهکارهایی دوباره آنها را برای توسعه و ادامه ی چرخه ی حیات در محدوده های شهری آماده ساخت. یکی از این قبیل فضاها که در این رابطه از اهمیت فراوانی برخوردار است، فضاهای رها شده ای است که با وجود برخورداری از توانهای اکولوژیکی، کالبدی،اجتماعی و اقتصادی به دلیل عدم توجه به انها از توسعه بازمانده و با انواع آسیب ها و معضلات شهری مواجه اند که نه تنها خود به عنوان فضایی نامطلوب بروز می نمایند بلکه اثرات منفی آنها نیز بر بافتهای پیرامونی و جریان های توسعه در آنها قابل توجه است. در این پژوهش در ابتدا به مرور اجمالی بر رویکرد توسعه ی مجدد و اصول و فرآیند آن پرداخته شده است و سپس با بررسی مولفه ها و شاخص های ارزیابی و مدل تحلیل پژوهش، ارزیابی اثرات احیاء فضاهای رها شده بر جریان های توسعه و نوسازی پهنه های همجوار در محدوده پارک نهج البلاغه و محلات اطراف آن مد نظر قرار گفت.که در این زمینه تحلیل ها متکی بر مشاهدات، پرسشگری از ساکنین و بررسی های آماری می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که نمی توان اثرات احیاء رود دره پونک و تبدیل آن به یک پارک فرامنطقه ای همچون پارک نهج البلاغه را بر ساز و کارهای توسعه ای در محلات اطراف آن ، به طور قطعی مثبت و یا منفی دانست بلکه در این رابطه تاثیر بینابینی را می توان ملاحظه نمودبه عنوان مثال در زمینه های اجتماعی اقدامات صورت گرفته،سبب افول کیفیت پاره ای از شاخص ها نظیر امنیت ،روابط اجتماعی و حس تعلق به مکان گردیده است که نتایج مربوطه همگی بر اساس تحلیل های آماری بدست آمده است.اما جمع بندی که می توان از تاثیر پارک بر محدوده های پیرامونی داشت منوط به میزان رضایتمندی ساکنین از سکونت در محله های اطراف پس از احداث پارک است که با توجه به نظر سنجی که از ساکنین در این خصوص صورت گرفته و با استفاده از نتایج حاصل از آزمون تی استیودنت تک نمونه ای که p-value ( 0.15- ) کمتر از 0.05 می باشد و فاصله اطمینان منفی این نتیجه حاصل شده که پارک نهج البلاغه اگرچه در مواردی باعث ارتقاء کیفیت سکونت گردیده ولی اثرات منفی آن بر محله های اطراف بیشتر از اثرات مثبت نمود پیدا کرده و زندگی ساکنین را تحت تاثیر قرار داده است به طوریکه آنان معتقدند پارک نهج البلاغه نه تنها باعث بهبود کیفیت محله های پیرامونی نشده بلکه زمینه های افول ارزش های زیستی را نیز فراهم اورده است.
سینا بلندین مجتبی رفیعیان
چکیده: خیابان با تعریف بستری جهت حضور انسان، باید پاسخگوی رابطه متقابل انسان با خیابان به عنوان یک فضای عمومی باشد؛ که در این امر، شناخت نیازها، فعالیتهای انسان و بیان درستی ازالگوهای رفتاری آن ضرورت دارد. ارتباط انسان با محیط پیرامون خود، در مقیاس خیابان با بیان یک فضای عمومی، با بروز فعالیت های اجتماعی،مشارکت و حضور، ناشی از گفتمان دموکراتیک انسان با خیابان در محیطی آزاد می باشد. شایان توجه است این گفتمان، علاوه بر تاثیر بر حضور انسان و فعالیت های آن، در کالبد خیابان نیز موثر است. با حضور انسان در خیابان، بازی میان فرد با فرد و فرد با محیط آغاز می گردد. این بازی به بیان گادامری و یا کنش ارتباطی به بیان هابرماسی، با ارتباط دو نفر آغاز و در مقیاس بزرگتر در قالب بیان دیدگاه ها و خواسته ها عمومی شکل می گیرد. میزان مشارکت شهروندان در این روند، نشان از آزادی عمل و ظرفیت فضا در درگیر شدن هرچه بیشتر آنها دارد. اگر فضای شهری در جهت کارکرد معین و تعریف شده شان (کارکردهای خواسته)، مصرف نشوند کاربران فضایی فراتراز فضای خواسته شده را باز تولید می نمایند. بازتولید فضا از تغییر هدف کاربران خیابان ناشی می شود. خیابان انقلاب از جمله محورهای واجد ارزش اجتماعی تهران است که روزانه طیف گسترده ای از مخاطبین را به خود جذب می نماید.مخاطبانی که برای انجام فعالیت های ضروری مراجعه می کردند و علاوه بر رفع نیازهای پایه خود، نیاز به بیان شدن و دیده شدن دارند. خرید تفریحی کتاب های، رفتن به سینما و کافه ها و شرکت در فعالیت مدنی در خیابان انقلاب، حرکت انسان زیرزمینی داستایوفسکی برای حضور در جهان مشترک آرنت، نوعی بیان اجتماعی و دموکراتیک از مفهوم خیابان انقلاب است. این حضور و بیان شدن در مقابل دیگران از فعالیت های اجتماعی ساده شروع تا فعالیت های مدنی ادامه پیدا می کند.در چارچوب مدنیت میزان عمومیت، براساس میزان حضور تمامی گروه ها، یک فضیلت محسوب می شود.در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و بر پایه مطالعات میدانی(گفتگوهای عمیق با مخاطبان خیابان انقلاب)، مطالعه در محور انقلاب حد فاصل میدان انقلاب تا میدان فردوسی صورت پذیرفته است. نتایج نشان می دهد برتری فعالیت های ضروری در ساعات کاری،عامل جذب کاربران این محور می باشد و نقش روشنتری در تصویر ذهنی شهروندان داراست.فعالیت های مرده در ساعت های پایانی روز خود را نشان می دهد که سرعت تردد بالای سواره در خیابان میزان تعاملات اجتماعی را کاهش و عدم امنیت اجتماعی را افزایش داده است. نتیجه اینکه تمایل شهروندان به حضور اجتماعی در این فضای عمومی شهری که نشان از نمودهای دموکراسی فضا، یعنی آزادی عمل همه ی شهروندان، برای بیان شدن، بدون قید و شرط های نظارت مستقیم، بخشی از مطالبات شهروندی آنها میباشد. واژگان کلیدی : حوزه عمومی، دموکراسی، فضای عمومی، خیابان انقلاب.
سولماز عزیزپور مجتبی رفیعیان
فضای شهری خوب و با کیفیت چنان است که هر چه بیشتر بتواند به نیازهای مادی و معنوی شهروندان پاسخ گوید. از دیدگاه نظریه انسانی ونقش آن در تامین رضایت و سعادت شهروندان دو متغیر اساسی وجود دارد که عبارت است از سن و جنس. اگر چه نیازهای اساسی همه انسان ها مشترک است ولی در واقع شیوه بروز و ارضای آن ها کاملا یکسان نیست. نیازهای زنان و مردان در مکان ها و فضاهای شهری یکی نیست و به همین دلیل نمی توان به شیوه یکسان به نیازهای آنان در هنگام کار، رفت وآمد، حمل ونقل، ورزش،تفریح و استراحت پاسخ گفت. باغ خانواده از جمله فضاهای شهری در شهر کرج است که به منظور ایجاد فضایی برای گذران اوقات فراغت و تفریحی به اجرا درآمده است.این در حالی است که مطالعات مقدماتی نشان می دهد که در برنامه ریزی وطراحی انجام شده با وجود حضور وسیع زنان در این عرصه عمومی خیلی کم به تفاوت و تنوع نیازهای جنسیتی توجه شده است و گاها در پاره ای موارد تبعیض آشکاری در دستیابی به فرصت ها و امکانات موجود در باغ خانواده بین گروه های جنسیتی مشاهده می شود. بدین منظور هدف از این پایان نامه سنجش میزان کیفیت محیط با توجه به ادراک زنان از کیفیت ، تعیین متغیرهای دارای تفاوت معنی دار میان مردان و زنان و نحوه رتبه بندی متغیرهای سنجش شده در محیط توسط بانوان است تا زمینه مناسبی در جهت ارتقا کیفیت محیط فضای باغ خانواده از دید زنان فراهم آورد. پرسش اصلی در این تحقیق آن است که آیا میان کیفیت فضای شهری و ملاحظات جنسیتی ارتباط معناداری وجود دارد؟ کیفیت محیط باغ خانواده با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیت (درخت ارزش) توسط روش کل به جزء و بررسی 8 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد. این معیارها به ترتیب عبارتند از: عملکرد، مشارکت،آسایش فیزیکی، آسایش روانی و لذت در معیار فضای شهری و قلمرو، حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امنیت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی استفاده شد . روائی و پایائی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مدل تجربی کیفیت در محدوده باغ خانواده مدل مناسبی برای سنجش کیفیت بوده است وتمامی معیارهای بررسی شده جه ارزیابی میزان کیفیت معنادار بوده اند. نکته نهایی آن که میزان کیفیت در باغ خانواده در آستانه متوسط (5>3.06>1 با میانه نظری 3) برآورده شد در حالی که میان کیفیت باغ از دید زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشته (p<0/05) و میزان کیفیت از دید زنان در آستانه پائین (5> 2.69>1 با میانه نظری 3 ) برآورده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که کیفیت در زنان و مردان در زیرمعیارهای عملکرد، آسایش روانی و لذت در معیار فضای شهری و زیرمعیارهای حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امینت با هم تفاوت معنادار دارند(p<0/05).
مصطفی صیدی مجتبی رفیعیان
نظام عملکردی شهرها ماهیت پویا دارد. تنها تعادلی که برای شهر می توان متصور شد تعادلی پویاست، به این معنی که اجزاء تشکیل دهنده این سیستم تعادلی دائما در حال تغییرند. افزایش سطح شهرها و رشد شهرنشینی که نشان دهنده تغییرات عمده در زیستگاه های انسانی است، منجر به بروز بحران های زیست محیطی و اجتماعی فراوانی شده و لزوم نگرش های خاص و برنامه ریزی های کارآمد و متناسب با پیچیدگی شهر را در خصوص توسعه شهری مطرح ساخته است. در این میان یکی از مسائلی که در حیطه ی مباحث شهرسازی و بخصوص مسائل کلانشهری اهمیت زیادی دارد مساله ی تعیین تراکم مطلوب شهری است. تراکم شهری بعنوان یکی از پدیده-های شهر، بعنوان سیستمی پیچیده است که با مولفه هایی مانند جمعیت، کاربری زمین، حمل و نقل، اقتصاد شهر، مسکن و محیط زیست ارتباط پیدا می نماید. رویکرد پویایی سیستم ها وجهی از تئوری سیستم ها به عنوان روشی برای درک رفتار پویای سیستم های پیچیده است. این روش شناسی مدیریت سنتی را با سایبرنتیک و مدل سازی کامپیوتری در هم می آمیزد تا بتوان به تحلیل سیاستها پرداخت. اساس این سیستم شناسایی ساختار سیستم – چرخه ها، گره ها و تاخیرات زمانی روابط بین عناصر است که اغلب در تعیین رفتار فردی عناصر مهم است. پایان نامه پیش رو در پی مدل سازی پویای تراکم شهری با استفاده از رویکرد پویایی سیستمها در منطقه 3 شهرداری تهران است، تا با اجرای مدل در افق زمانی میان مدت برنامه ریزی تحت سناریوهای متفاوت، بتوان به ارزیابی تراکم شهری در پایان دوره برنامه ریزی با توجه به زیرساختهای موجود پرداخت و سیاستهای متناسب را اتخاذ نمود. در نهایت نتیجه ای که پس از اجرای مدل حاصل شد، این بود که ادامه روند سالهای اخیر با توجه به زیرساخت های موجود منطقه، فراتر از توان ظرفیتی منطقه از منظر تراکم جمعیتی و ساختمانی خواهد بود. در سناریو مطلوب توان تراکمی منطقه در بخش جمعیتی 108 نفر در هکتار می باشد که با ادامه این روند به 127نفر در هکتار خواهد رسید.
نیر فارابی اصل واراز مرادی مسیحی
فرآیندی که "جهانی شدن" نام گرفته، شتابان مسیر خود را طی نموده و آثار گوناگون آن در عرصه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و کالبد و فضای شهرها قابل مشاهده می باشند. در جریان تحولات جهانی شدن، تعدادی از کلان شهرها توانستند خود را با سرعت جاری هماهنگ ساخته و از فرصت های آن حداکثر بهره را برده و نتیجتا از کیفیت زندگی و رفاه شهری بیشتری برخوردار گردند. شهر تهران به رغم جایگاه و موقعیت مناسبی که کشور ایران به لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی در منطقه کسب نموده است، در جایگاهی به همان سطح کشور در منطقه قرار ندارد. یکی از زیرساخت های اساسی شهر که در فرایند جهانی شدن آن، نقش مهم و اساسی ایفا می کند، زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. اهداف مدنظر این پژوهش، تبیین شاخص های زیرساخت مذکور، بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و روند جهانی شدن برهم و نیز بررسی تاثیر آن بر ساختار و فضا در شهر و همچنین بررسی وضعیت شاخص های این زیرساخت در شهر تهران می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد و از نوع توسعه ای است. در این پژوهش در مورد ارزیابی وضعیت فناوری اطلاعات و ارتباطات در شهرهای جهانی، انواع چهارچوب های ارائه شده برای سنجش وضعیت ict که مورد پذیرش در سطح بین الملل واقع شده-اند از منابع مختلف گردآوری و طبقه بندی گردیده است. از نتایج پژوهش ها و داده ها و یافته های تحقیقات انجام شده در سطح بین المللی در حوزه زیرساخت ict شهرهای جهانی به نوعی تحلیل ثانوی انجام شده و از مجموع داده ها و نیز با بررسی تجارب شهرهای جهانی در این حوزه راهکارهایی برای ارتقا وضعیت تهران در حوزه زیرساخت ict ارائه شده است. این نتیجه بدست آمده که تهران از لحاظ این زیرساخت، در شبکه شهرهای جهانی جایگاه مناسبی ندارد و برای خروج از این حالت سیاه چاله، باید راهکارهای اساسی در برنامه و طرح های فرادست اندیشیده شود. در مورد قسمت تاثیر ict بر فضا و ساختار شهر، این قسمت نیز از نوع توسعه ای می باشد. در این مبحث نیز با استفاده از انواع منابع موجود و بررسی اسنادی و کتابخانه ای و نیز مصاحبه آزاد با افراد آگاه در این زمینه، یک طبقه بندی از حوزه های تاثیرict بر ساختار و فضا در شهر ارائه گردیده است. یافته ها یا به عبارتی مدل مفهومی این قسمت در مورد خود شهر تهران هم به صورت سطحی بررسی شده است. استراتژی این پژوهش، استقرایی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای بوده است. که از طریق مطالعه و جستجوی انواع منابع کتابخانه ای، اسناد فرادست، انواع پژوهش ها و گزارش های سازمان ها و موسسات بین المللی و جمع آوری داده از سازمان های زیرربط داخل در این حوزه انجام شده است.
لیلا رحیمی محمد باقری
با توجه به مسئله افزایش نقل و انتقال در مکان های سکونتی و تضعیف ارتباط ساکنین با این مکان ها، تحقیق حاضر با هدف ارتقاء دلبستگی ساکنین به سه مقیاس مکانی (خانه، محله و شهر) و تقویت تصویر ذهنی آنها از محله و شهر، در تلاش است در فرایند تحقیق، به یافتن ارتباط میزان دلبستگی ساکنین با سه مقیاس مکانی و نیز ارتباط بین عوامل فردی و دلبستگی، و دریافت تصویر ذهنی ساکنین از محله و شهر بر اساس تحلیل ترسیمات نقشه های شناختی ساکنین بپردازد. بنابراین تحقیق با فرض دلبستگی کمتر ساکنین به محله تاریخی سرخاب، به دو روش کیفی و بیشتر کمی (با رویکرد اثباتی) شامل ترسیم نقشه شناختی، پرسشنامه و مصاحبه به شیوه تطبیقی- مقایسه ای در میان ساکنین محله تاریخی سرخاب و شهرک رشدیه (دو بخش ویلایی و آپارتمانی) در شهر تبریز انجام گرفت. تحلیل یافته های نقشه های شناختی نشان می دهد که در محله تاریخی سرخاب، نشانه (نظم نقطه ای) و در شهرک رشدیه، مسیر (نظم خطی) نقش موثرتری در تصویر ذهنی ساکنین از محله دارد، در مقیاس شهر نیز گره در تصویر ذهنی ساکنین محله سرخاب و حوزه (نظم فضایی یا سطحی) در تصویر ذهنی ساکنین شهرک رشدیه، نقش قویتری دارد. یافته ها در بررسی میزان دلبستگی ساکنین و ارتباط با مقیاس مکانی نشان می دهد که در محله سرخاب (واقع در بافت تاریخی و فرسوده ارگانیک نوع ویلایی) با ویژگی های انسانی (سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) پایین، ارتباط منحنی (u) شکل (دلبستگی حداقل به محله در مقایسه با خانه و شهر) برقرار است (این یافته ها در تضاد با یافته های برخی محققان همچون لویکا، ناسار، رایت و لیونز، لوو و لاوجوی و نیز در تأیید بخشی از یافته های محققانی مانند هرناندز و هیدالگو، و یافته های کیم و کاپلان می باشد). اما در شهرک رشدیه (واقع در بافت جدید و طراحی شده) نوع ویلایی با ویژگی های انسانی بالا، ارتباط (l) شکل (دلبستگی به محله کمتر از خانه و برابر با شهر) و در شهرک رشدیه نوع آپارتمانی با ویژگی های انسانی بالا، ارتباط خطی نزولی برقرار است (دلبستگی به محله کمتر از خانه و بیشتر از شهر). بنابراین نوع مسکن در محلاتی با ویژگی های مکانی و انسانی مثبت، بر بعد عاطفی دلبستگی تأثیرگذارتر است، از میان سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری، بعد عاطفی بر میزان دلبستگی ساکنین به سه مقیاس مکانی، نقش غیرثابت و قویتری دارد، اما ابعاد دیگر ثابت می باشد، بدین معنی که ارتباط بین مقیاس مکان و بعد شناختی دلبستگی به شکل ثابت، منحنی (u) و بعد رفتاری به شکل ثابت، خطی نزولی (مطابق با یافته های استفن و لیبرمن) می باشد، بنابراین نتایج یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان دلبستگی ساکنین بسته به سطح تحلیل یا مقیاس های مکانی (خانه، محله و شهر) متفاوت است و ارتباط بین مقیاس مکان و میزان دلبستگی ساکنین، به نوع مسکن و ویژگی های انسانی و مکانی محلات وابسته می باشد.
فهیمه مرزبان مجتبی رفیعیان
تراکم از موضوعات مهم و پایه ای در شهرسازی و ابزار هدایت و کنترل توسعه شهری است که آینده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی شهر را رقم می زند. تراکم ساختمانی می تواند به عنوان ابزاری در جهت نیل به اهداف، اصول و معیارهای توسعه شهری مطلوب و پایدار نظیر حفظ محیط زیست، رفاه، سیمای مطلوب شهری، کارایی اقتصادی، پاسخگویی به نیازهای اجتماعی فرهنگی و تحقق عدالت اجتماعی بکار گرفته شود. جهت دستیابی به اهداف، اصول و معیارهای توسعه شهری مطلوب و پایدار، توزیع تراکم ساختمانی می باید در راستای اصول و معیارهای فوق الذکر صورت پذیرد . لذا ضروریست تمام عوامل موثر بر آن، با در نظر گرفتن ابعاد زمان، مکان و مقیاس، همراه با پیش بینی تبعات حاصل از تصمیمات در مقیاس ملی و محلی مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق با عنوان "مدلسازی توزیع تراکم ساختمانی با استفاده از gis در مناطق 9 و 11 شهر مشهد " بر آن بوده است که علاوه بر پی جویی شاخص های موثر بر توزیع تراکم ساختمانی، نوع و نحوه ارتباط بین این شاخص ها و در نهایت نحوه توزیع تراکم ساختمانی را دنبال کند و برنامه ریزان را در کشف چرایی و چگونگی روند توزیع تراکم یاری رساند. لذا این تحقیق پس از شناسایی متغیر های موثر بر توزیع تراکم ساختمانی مبتنی بر مبانی نظری و شرایط حوزه مورد مطالعه و اطلاعات در دسترس کوشیده است با بهره گیری از روش ها و مدل های کاربردی و نرم افزارهایی که قابلیت تلفیق متغیرهای تاثیرگذار بر روند توزیع تراکم ساختمانی را دارا باشند، پراکنش تراکم ساختمانی در سطح حوزه مورد مطالعه(مناطق 9 و 11 مشهد) به انجام برساند. مدل تحقیق حاضر مبتنی بر روش تحلیل تلفیقی متناسب با اهداف تحقیق تدوین شده است که در تحلیل های آماری (غیر فضایی) از رگرسیون چندگانه جهت آزمون همبستگی میان متغیرهای مستقل و وابسته و روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) جهت تعیین وزن معیارها و زیرمعیارها استفاده شده و در تحلیل های فضایی،بکارگیری روش روی هم گذاری شاخص ها(index overlay) و ابزارهای تحلیل فضایی سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) مبنا قرار گرفت و مدل تحلیل تحقیق در فرآیندی یکپارچه از شاخص سازی تا حصول نتایج تحقیق تدوین گردید. در نهایت پس از انجام تحلیل های فضایی و آماری مذکور، نتایج، وجود رابطه معنادار بین شاخص های اقتصادی، اجتماعی جمعیتی، کالبدی فضایی ، عملکردی ، محیطی به عنوان متغیرهای مستقل و تراکم ساختمانی به عنوان متغیر وابسته(تعداد طبقات) را تایید می کند. نتایج حاصل از مدل پیشنهادی نشان می دهد که بیش از 45.12 درصد محدوده مورد مطالعه بیشینه تراکم ساختمانی(تراکم ساختمانی زیاد و خیلی زیاد) ، 35.21 درصد با حالت تراکم ساختمانی متوسط و 19.68 درصد تراکم ساختمانی کمینه (کم و بسیار کم) را شامل می شوند. بیشینه تراکم ساختمانی در مرکز حوزه و کمینه آن در جنوب و جنوب غربی حوزه متمرکز شده است.
شیرین ذبیحیان محمدرضا پورجعفر
ارتقا کیفیت فضاهای عمومی شهرها به ویژه در بخش های مسکونی شهر،به عنوان مهمترین رسالت طراحی شهری موجب تقویت برقراری ارتباط شهروندان با محیط و انگیزه حضور آنان در فضا خواهد بود. در میان انواع کیفیت های مطرح شده،تنوع از اهمیت پایه ای برخوردار است.هدف از این پایان نامه، تدوین معیارهای طراحی فضاهای شهری برای ارتقا تنوع در محلات مسکونی و تعیین حدود ومرز تنوع و در نهایت طراحی مطلوب محله مسکونی با کیفیت تنوع بالا در محدوده محله داود قلی زنجان است.به همین منظور، با بررسی ادبیات موضوع،چهار مولفه همه شمولی،انعطاف پذیری،غنای حسی و بصری و اختلاط کاربری و فعالیت به عنوان مولفه های مرتبط با تنوع و همچنین دو مولفه دسترسی و امنیت به عنوان مولفه های پشتیبان فضاهای متنوع شناخته شدند. برای تدوین معیارهای طراحی،این مولفه ها در شش بعد تنوع(برگرفته از ابعاد مختلف طراحی شهری مطرح شده توسط کرمونا)با عناوین تنوع مورفولوژیکی،تنوع بصری،تنوع عملکردی،تنوع ادراکی،تنوع اجتماعی و تنوع در بعد زمان تدقیق شدند. روش تحقیق در این پایان نامه،تحلیلی- توصیفی بر اساس گردآوری اطلاعات میدانی ،کتابخانه ای و تهیه چک لیست است که در چک لیست تهیه شده، سنجه ها،مولفه های کیفی تنوع و معیارها شامل ابعاد مختلف تنوع هستند. محدوده داودقلی،به عنوان نمونه طراحی، در 5 لایه شناخت شهر با توجه به ابعاد مختلف تنوع مورد شناخت و تحلیل قرار گرفته و راهکارهایی نیز با توجه به معیارها در هر یک از ابعاد تنوع ارائه شده است. محدوده رختشویخانه و محور دلجویی به عنوان نمونه فضاهای متنوع طراحی شدند.باید توجه داشت که تنها توجه به فرم در قالب ابعاد مورفولوژیکی و بصری قادر نخواهد بود فضاهایی متنوع خلق کند بلکه ایجاد تنوع در کاربری ها و فعالیت ها(بعد عملکردی) و توجه به حضور گروه های مختلف مردم در زمان های مختلف از ضروریات ایجاد فضاهای متنوع است.
محبوبه بخشایشی سیمین حناچی
فضاها و عرصه های عمومی یکی از عناصر ضروری و اساسی زندگی روزمره شهری و مهم ترین بخش شهرها به شمار می روند، در این میان پارک های شهری به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری، محیط هایی برای لذت، تفریح، گذران اوقات فراغت، زندگی اجتماعی و تبادل فرهنگ، افکار، دیدگاه ها، عقاید و نظرات هستند. در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، عملکرد اجتماعی بسیاری از فضاهای عمومی از جمله پارک های شهری ازبین رفته است، لذا توجه به محیط کالبدی پارک ها به عنوان محملی برای بازیابی همجواری از دست رفته انسان ها، در جهت نزدیکتر کردن آنان به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته اهمیت بیشتری یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد کالبدی موثر بر اجتماع پذیری پارک های شهری، قصد دارد با سازگاری هرچه بیشتر شرایط کالبدی و معنایی محیط پارک های شهری منطبق بر نیازها و خواسته های کاربران فضا، پارک ها را تبدیل به فضایی جامعه پذیر سازد. لذا پس از بررسی سوابق موضوع در بخش مبانی نظری، با استخراج شاخص های موثر با آزمون فرضیه محدوده مورد مطالعه از طریق نظرسنجی ارزیابی گردید. در بخش نظرسنجی پاسخ دهندگان به صورت تصادفی ساده، به تعداد 384 نفر انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss و بوسیله ضرایب همبستگی تک متغیره و چندمتغیره تحلیل گردیدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردیدند. براساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، بین شاخص های کالبدی که معیارهای نفوذپذیری و دسترسی، بدنه ها و جوانب، منظر و عناصر گیاهی، خدمات و مبلمان، مدیریت، کاربری های همجوار را شامل می شود و مطلوبیت اجتماع پذیری در فضای پارک های شهری ارتباط معناداری وجود دارد. به معنای این که با ارتقای ویژگی های کالبدی پارک های شهری، اجتماع پذیری نیز بهبود خواهد یافت. بین شاخص های معنایی محیط نیز که معیارهای سرزندگی، خاطره، آسایش و راحتی، زیبایی، ایمنی و امنیت را دربرمی گیرد و اجتماع پذیری پارک های شهری همبستگی ارتباط معنادار وجود دارد.
ام البنین اولادزاده اسدالله دیوسالار
بافت های ناکارآمد و مسیله دار شهری بخش اعظمی از سطح شهرهای کشور را تشکیل می دهند. این بافت ها از یک سو از طیف گسترده ای از مشکلات کالبدی، عملکردی، ترافیکی و زیست محیطی رنج می برند و از سوی دیگر مهمترین پتانسیل درونی شهرها برای استفاده از زمین جهت اسکان جمعیت، تامین فضاهای باز و خدماتی در جهت توجه به توسعه درون زای شهرها محسوب می گردند. سابقه تاریخی نوسازی در کشور ما نشان می دهد که در بهسازی و نوسازی بافت های مسیله دار عموما از یک رویکرد استفاده شده است. بدین معنا که اغلب نمونه های انجام گرفته در کشور به صورت پروژه های محصول محور با رویکردی غالب با ماهیت از بالا به پایین یک جانبه و غیر مشارکتی بوده که موجب عدم مشارکت هماهنگی و همراهی شهروندان به عنوان استفاده کنندگان اصلی بوده و نهایتا در موارد بسیاری با جابجایی اجباری ساکنین فعلی و خروجی سازمان مسیول پس از اجرای پروژه خاتمه یافته است. این در حالی که در ادبیات نوین برنامه ریزی شهری توجه و تمرکز به بهره گیری از ظرفیت های مشارکتی اجتماع محلی امروزه جزیی از ماهیت فرایندهای برنامه ریزی شناخته می شود که در این بین الگوهای متفاوتی نظیر برنامه ریزی اجتماع محور و یا دارایی محور نیز مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهشی با درک اهمیت موضوع مشارکت مردمی در برنامه ریزی و اجرای طرح های شهری، به معرفی رویکرد محله محور با نوسازی مشارکتی به عنوان نگرش نوین در بهسازی و نوسازی بافت های مسیله دار شهری در جهت تبیین رهیافت توسعه پایدار پرداخته است. پایه های اصلی این رویکرد مشارکت مردمی عدالت اجتماعی و توسعه همه جانبه می باشد. چنین رویکردی می تواند با تعیین جایگاه مردم و مشارکت دادن آنها در سرنوشت شهر و استفاده از خرد جمعی حس تعلق خاطر و سرزندگی به محل زندگی را در آنها تقویت نموده و آنها را در قبال اداره شهر مسیول نماید تا با حفظ هویت محلی مسایل و مشکلات را از ابعاد مختلف نظیر مقتضیات اقتصادی ( با استفاده از سرمایه های شهر)، اجتماعی (جلوگیری از نسری ناهنجاری به کل شهر)، فرهنگی (حفظ هویت محله)، اجرایی(اجرای نیمه متمرکز و از پایین به بالا)، مدیریتی (مدیریت مشارکتی با مشارکت دادن مالکین، سرمایه گذاران و نهادهای مسیول دولتی و عمومی با تشکیل سازمان و ایجاد دفتر محلی) کاهش دهد. همچنین روش مشارکتی سهامدار پروژه با رویکرد مشارکت و اتکا به منابع مردمی با مشارکت دادن مالکین و هدایت سرمایه های خرد، یکی از روش های مناسب جلب مشارکت مردمی است که در فرایند تحقیق بدان پرداخته شده است. شهر ساری دارای بافت و ساختار کالبدی، اجتماعی واقتصادی متفاوتی است که سیمای کالبدی و محتوایی شهر را تشکیل داده است بطوریکه در حوزه الگوی اسکان، چندین محله عرفی را شکل می دهند و محله امامزاده عباس نیز که محدوده این پژوهش را شامل می شود از جمله این محلات است که دارای ارزش مذهبی بالایی بوده و از سطحی معادل 139 هکتار و جمعیتی حدود 13997 نفر بر خوردار است. محله مزبور در حال حاضر دارای مشکلاتی نظیر فرسودگی کالبدی بافت، ریزدانگی و تفکیک غیر مجاز کمبود فضاها و خدمات شهری ، وجود فعالیت های ناسازگار آلودگی های بسیار محیطی و زیست محیطی و وجود ناهنجارهای اجتماعی می باشد. در این راستا در جهت ساماندهی به چنین بافت با ارزش مذهبی با توجه به انگیزه بالای سازمان های مربوطه محله امامزاده عباس به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب و تلاش شد تا با استفاده از داده های میدانی و بررسی های نظری ظرفیت های مشارکتی این محله جهت تحقیق فرایند نوسازی بررسی شود.
سارا خانه شناس سید عبدالهادی دانشپور
فضاهای شهری به عنوان عنصری از ساخت فضایی شهر و دربرگیرنده روابط اجتماعی _ فرهنگی شهرهاست که مکان ایجاد روابط فرهنگی بر مبنای ارزشها و هنجارهای مشترک را مهیا می سازد. «حفظ حیات اجتماعی» در حیاط شهرهای امروزی وابسته و مرتبط با حضور فعالانه انسانها در محیط شهری و برقراری سطوح مختلف و متنوعی از تعاملات اجتماعی است بنابراین لزوم پرداختن به فضاهای شهری جهت کاهش تنش های اجتماعی از طریق افزایش تعاملات "چهره به چهره " بیش از پیش احساس می شود. یکی از فضاهای جمعی که می تواند نقش حائز اهمیتی در ارتقاء فعالیت های اجتماعی- فرهنگی جامعه ایفا کند، پیاده راه است. حرکت عابر پیاده در پیاده راه ها، به واسطه طراحی مناسب، موجب افزایش ادراک محیط شهری، ارتقاء هویت و احساس تعلق به محیط می شود. از آنجایی که محور های گردشگری- فرهنگی جاذب عابر پیاده اند و رونق آنها به تجمع عابر پیاده بستگی دارد لذا فرضیه چنین مطرح می شود که با ایجا دیک پیاده راه گردشگری- فرهنگی و ارتقاء ابعاد کالبدی، بصری، عملکردی، اداراک محیطی ان به احیای ارزش های اجتماعی و ایجاد سرزندگی و جذب گردشگر در محور خیابان دارائی نائل آمد. لذا با بررسی مفاهیم و مبانی مرتبط ، بررسی آرا و نظریات اندیشمندان و بررسی تجارب مشابه در ایران و جهان ، نکات ویژه جهت طراحی به عنوان چهارچوب نظری حاصل شد. در مرحله شناخت ، بررسی وضعیت موجود محور دارائی در قالب هفت بعد کالبدی و ریخت شناختی، عملکری، اداراک محیطی، اجتماعی و فرهنگی، بصری، زمانی و اقتصادی و جمع بندی آن در قالب جدول سوات مورد توجه قرار گرفت و نهایتا با تعیین اهداف ، راهبردها و سیاست ها ، طراحی تا مرحله ضوابط طراحی پیگیری شد. طراحی این محور با رویکرد گردشگری - فرهنگی با ایجاد مجموعه ای از فضاهای باز شهری در ارتباط با پتانسیل های تاریخی، گردشگری و فرهنگی موجود می تواند ضمن ارتقا کیفیت گردشگری محور ، نقش اساسی در افزایش فعالیت های فرهنگی داشته باشد. در طراحی محور سعی شده است که ضمن تاکید بر نیازهای پیاده در سایت ،کلیه پیش بینی های لازم جهت تسهیل دسترسی با اختصاص محور میانی به تردد پیاده شده باشد ، ضمن اینکه دسترسی وسایل نقلیه اضطراری در نقاطی از سایت پیش بینی شده است. از اصول کلی طراحی در محور دارائی می توان به ممنوعیت ورود سواره ها به محور بجز اتومبیل های اضطراری، تقویت فضاهای فرهنگی و گردشگری، محدود کردن فعالیت تجاری های عمده و جلوگیری از گسترش آنها و تقویت تجاری های خرده، تقویت حضور گروه های سنی و جنسی مختلف، پیش بینی و طراحی فضاهای شهری مرکب و چند عملکردی و با کاربری های مختلط و ... اشاره کرد.
مهسا میرزاخلیلی مجتبی رفیعیان
در نتیجه ی رشد روز افزون شهرها ، مدیریت شهری ، به علت فقدان منابع و زمان لازم برای پاسخگویی به نیازهای فزاینده ی شهروندان ، دچار معضلی گردیده است که رهایی از آن را تنها در چارچوب راه حل های نوین برنامه ریزی می توان جست و جو کرد . راهبرد توسعه شهرcds به عنوان یکی از جدیدترین رویکردهای برنامه ریزی ، به منظور رهایی از این چالش هادر سال 1999 مطرح گردید. اسلامشهر از شهرهای استان تهران ، از جمله شهرهای نوپایی است که به علت نزدیکی به شهر تهران و مکان های کار و وجود زمین ارزان درآن ، محل سکونت گروه های جمعیتی مهاجر بسیاری گردیده است . رشد جمعیت بالا ناشی از مهاجرت ، وابستگی اقتصادی ، اجتماعی و مدیریتی به شهر تهران ، فقر شهری و بسیاری مشکلات دیگر از جمله چالش هایی هستند که اسلامشهر با آنها رو به رو است . هدف از این تحقیق بررسی امکان بهره گیری از رویکرد cds در شهر اسلامشهر است . با طرح این سوال که آیا اسلامشهر ظرفیت های لازم جهت بهره مندی از cds را داراست و یا خیر ؟ در این راستا از روش توصیفی –تحلیلی استفاده گردیده و برگزیده ای از منابع مکتوب مورد عمل و استناد است . هم چنین از تکنیک های ahp ، روش دلفی به منظور وزن دهی و تعیین اولویت معیارهای انتخابی و ماتریس های تحلیلی تعیین و ارزیابی موقعیت در برنامه ریزی راهبردی بهره گرفته شده است .فراهم نبودن و ضعف در زیرساخت های مدیریتی بخصوص در ارتباط با جذب مشارکت ذی نفعان از جمله شهروندان و هم چنین ضعف درزیرساخت های اجتماعی و فرهنگی در شهر اسلامشهر و ضرورت فراهم سازی آن به منظور وارد شدن اسلامشهر به-چرخه ی بهره مندی از cds ،ازنتایج تحقیق حاضربوده است.
رضیه توکلی مجتبی رفیعیان
تجربه فضاهای شهری فعالیتی است که حرکت وزمان رادربرمی گیرد،بخش عمده ای ازبعد بصری طراحی شهری راتجربه حرکت درفضاتشکیل می دهد. محیطهای شهری به شکل توالی ازفضاهای دینامیک کشف نشده اند. تجربه زمانی فردحین حرکت درمنظربه اواین امکان رامیدهدکه نگاهی هرچندگذرابه مناظری غیرازمحیطهای همیشگی ویکنواخت بیاندازد. درحقیقت باحرکت فرد ازیک نقطه به نقطه ی دیگر، درک فرد ازفضا به صورت مشاهدات فضایی پی درپی درمی آید. به واقع شهرمجموعه ای ازسلسله فضاهای متوالی باکیفیات بصری متمایز است. فضاها وسطوحی که درچنین ترکیب بی پایانی شرکت دارند وتناسباتی که اینها راشکل می دهد، به طورهم زمان قابل دیده شدن نیستند ودریک توالی مشاهدات است که به ذهن سپرده می شوند. این مشاهدات پیاپی وجالب و پرمعنا،احساسی قوی درتجربه انسان ازمنظربه وجود می آورد. پژوهش حاضر در بدو امر به کندوکاو در تعاریف ومفاهیم منظرشهری ، حرکت عابرپیاده و ادراک آن با هدف استخراج معیارها وشاخص های مرتبط با مفهوم دیدهای متوالی می پردازد. و هدف آن بررسی نقش حرکت و رابطه میان ویژگیهاوعوامل عینی و ذهنی درتعامل بین محیط کالبدی و رفتارانسان برای دستیابی به دیدهای مطلوب ازفضاو مناظراطراف می باشد. دراین میان نمونه ی مورد مطالعه یعنی خیابان دربند به دلیل دارابودن پتانسیل های طبیعی وهویت ویژه آن در میان خیابان های شاخص تهران ووضعیت نامطلوب فعلی منظرآن دربخشهایی از مسیر، زمینه بررسی،توجه و ارائه راهکارهای عملیاتی برپایه و با تاکید برمفاهیم اکتشاف، رازآلودگی، تنوع وپیچیدگی،تداوم تجربه فضا، یکبارگی، شگفتی می باشد. روش گردآوری اطلاعات دراین پژوهش،ترکیبی ازروشهای مشاهده رفتاروالگوهای رفتاری وثبت مستقیم آن،مصاحبه عمیق بامردم برای شناسایی رفتاروترسیم کروکیهای مختلف برای ثبت تصویرذهنی مردم ازخیابان دربندمی باشد. نتیجه حاصل ازاین پژوهش نشان می دهد، فاکتورهای محیطی( درختان،رودخانه وکوه) واماکن شاخص تاریخی وواجدهویت،نقشی حیاتی درتجربه حرکتی فردپیاده ایفا می کنند،وعابرین رابه حرکت درطول مسیربا فاکتورهای مذکورونشستن درکنارآن تشویق می کند. وجودچشم اندازهای متنوع درطول مسیرواختلاف سطح های پی درپی بررمزآلودگی آن می افزاید،این ویژگی به همراه یکپارچگی وانسجام،پیچیدگی وخوانایی،کشف محیط رابرای آنها رقم می زندوعابرین رابه جستجودرمحیط تشویق می کند. درنتیجه خیابان به صورت سناریوی ازفرصتهای دیدو مناظردرحال ظهورآشکارمی شود.
سمیه پهلوان مجتبی رفیعیان
در دهه اخیر در شهرها و کشورهای سطح جهان، شاهد سیاست های سرمایه گذاری بزرگ مقیاس در فضای شهری هستیم. این سیاست ها ابتدا با نوسازی های دهه 1970 شکل گرفت که هدف آن نوسازی شهرها در سطح وسیع با تخریب مناطق فرسوده و آسیب دیده پس از جنگ جهانی، ایجاد فضاهای شهری خاطره انگیز و بزرگ و ساخت شهرهای صنعتی بود. چندی بعد این اقدامات توسط شهرسازان مورد نکوهش قرار گرفت و اجرای این فعالیت های تا حدی متوقف شد. در قرن 20 موج جدیدی از سیاست های ایجاد ابرپروژه های شهری با هدف جهانی شدن شهرها و جذب سرمایه های جهانی آغاز شده است. در سال های اخیر این جریان سرمایه گذاری در ایران نیز آغاز شده است. مجموعه مگامال تهران، موج های آبی مشهد، مجموعه میدان شهدای مشهد به عنوان دومین پلازای دوطبقه جهان و ... از جمله این نوع پروژه ها می باشند. به طور قطع این نوع اقدامات تأثیرات بسزایی در بازارهای جهانی، اقتصاد کشورها، سرمایه های مالی و ... دارد. اما آنچه که مهم است تأثیراتی است که ابر پروژه های شهری بر سطوح متفاوت شهری از جمله تغییرات ارزش افزوده زمین و نوسانات قیمت زمین و مسکن، جذب جمعیت و یا جابجایی جمعیت و ... دارند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیرات ایجاد ابرپروژه شهری الماس شرق در توسعه اجتماعات محلی پیرامون آن می باشد. ابعاد مورد بررسی در این تحقیق ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و محلات مورد بررسی سه محله شهرک توس، کاریزک و اسماعیل آباد می باشد. به منظور جمع آوری اطلاعات از 276 پرسشنامه استفاده گردید. روایی و پایایی سوالات با آلفای کرونباخ بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل از آزمون های آماری t تک نمونه ای و تحلیل واریانس استفاده شد. با استفاده از تحلیل مسیر میزان تأثیرپذیری هر یک از ابعاد با اجرای ابرپروژه الماس شرق محاسبه و نقشه پهنه بندی تأثیرات با نرم افزار gis تهیه گردید. نتایج نشان داد که بعد کالبدی با اجرای پروژه رشد و توسعه یافته اما در ابعاد اجتماعی و اقتصادی نه تنها بهبودی حاصل نشده بلکه در برخی موارد موجب بروز مشکلاتی از جمله کاهش امنیت و جابجایی ساکنین و ... شده است. نتایج تحلیل مسیر و آزمون واریانس نشان دادند که ابعاد اجتماعی و اقتصادی با اجرای ابرپروژه بیشتر از کالبدی و زیت محیطی متأثر شده اند. روی هم گذاری لایه ها در gis نیز نشان داد که محله کاریزک بیشترین تأثیر منفی و محله اسماعیل آباد بیشترین تأثیر مثبت را با اجرای ابرپروژه الماس شرق داشته است.
سحر قاسم شاهی مجتبی رفیعیان
امروزه ماهیت شهرها براساس وجود کیفیت فضاهای پویای عمومی¬شان تعریف می¬شود. از جمله مهم¬ترین این فضاها در ایران از دیرباز بازار بوده است که شامل فضاهای ارزشمندی درحوزه¬ی تولید سرمایه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی محسوب می¬شده¬اند. ظهور مدرنیسم و تجلی آن در شهر منجر به تغییراتی شد که در نتیجه¬ی آن بازار، به عنوان ساخت اصلی و محور شکل¬دهنده¬ی شهر، در مقابله با خیابان تسلیم شد و هر روز بیش از پیش انسجام و ارزش خود را به دست فراموشی سپرد. در این پایان¬نامه با هدف شناسایی ارزش¬های فراموش شده¬ی بازار به شناسایی ارزش¬های مکانی و اجتماعی بازار پرداخته می¬شود. شناسایی ارزش¬ها با تأکید بر بررسی¬های تاریخی و درک ماهیت و ارزش¬های هویت¬بخش فضاهای شهری و با توجه به نیازهای زندگی معاصر صورت گرفت. لذا احیاء فضایی پویا که نیاز به رشد و توسعه اقتصادی را با استفاده از امکانات و موجودیت¬های تاریخی و فرهنگی برآورده می¬سازد و به کمبود فضاهای شهری برای تعاملات اجتماعی پاسخ می¬دهد و در حفظ هویت و خاطره¬ شهروندان و سرزندگی شهر می¬کوشد، اساس مبانی نظری این پژوهش می¬باشد. در ادامه، پس از مروری برادبیات نظری جهانی و مطالعات تجربی تلاش گردید که با اتخاذ نگرشی سیستمی تعریف دقیقی از فضای شهری، هویت، فرهنگ و خاطره¬انگیزی فضاهاو انطباق آن با بازار سنتی به عمل آید. پس از انجام مطالعات و بررسی معیارها و شاخص¬های مناسب به کمک تکنیک شاخص¬سازی و انجام تحلیل¬های آماری مناسب (آزمون tتست و فریدمن) به بررسی اثر متغیرها و معیارها بر بازار پرداخته شد. تحلیل فریدمن نشان داد که به ترتیب پاسخ¬دهندگی محیطی بازار با متوسط رتبه 3/56، مطلوبیت محیطی آن با متوسط رتبه 2/58، امنیت محیطی بازار با رتبه 2/09 و در نهایت نیز دسترسی با متوسط رتبه 1/77 به ترتیب از عوامل مهم تأثیرگذار بر ماندگاری و ارزشمندی بازار بشمار می¬روند. بنا بر بررسی¬های میدانی، معماری آشفته دهه¬های اخیر و پیروی از سبک¬های نامأنوس ،بر عدم حس تعلق به مکان تأثیرگذار بوده است. در نهایت نیز بر اساس نتایج بدست آمده، توصیه¬هایی با شرایط روز برای بهبود شرایط اجتماعی-عملکردی بازار، پیشنهاد گردد.
ازاده علیزاده مجتبی رفیعیان
یکی از مباحث مهم شهری که اخیراً مورد توجه متخصصان شهری قرار گرفته است و همچنین یکی از اصول مهم توسعه پایدار نیز به شمار می رود، بحث عدالت در شهر و به طور کلی شهر عدالت محور می باشد. یکی از جنبه های عدالت در شهرها، عدالت فضایی آن ها می باشد که همراه با گسترش روزافزون و ناموزون شهرها و ایجاد پهنه های نابرابر به لحاظ فضایی اهمیت ویژه ای یافته است. از سوی دیگر سازمان فضایی شهرها نیز بر توزیع عادلانه عناصر شهری که همان کاربری ها و خدمات شهری می باشند تاثیرگذار می باشد به طوریکه اگر این ساختارها فاقد ایدئولوژی متکی بر عدالت باشند به بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی خواهد انجامید. بر این اساس هدف از این پژوهش، تحلیل سازمان فضایی و عدالت فضایی در نمونه موردی شهر یزد و چگونگی ارتباط و تاثیرگذاری آن ها بر هم می باشد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی می باشد. عدالت فضایی از دیدگاه "برابری فرصت ها" با چهار معیار "برابری"، "تنوع کالبدی"، "تنوع انسانی" و "فضاهای شهری"، با استفاده از تکنیک fdahp و نرم افزار gis و سازمان فضایی بر اساس تکنیک "تحلیل چیدمان فضا" با پارامترهای "همپیوندی"، "کنترل"، "اتصال" و "وضوح" بررسی و تحلیل شدند. در تحلیل عدالت فضایی محلات مرکزی شهر وضعیت برخورداری را دارند و همراه با افزایش فاصله از مرکز شهر به محلات محروم افزوده می شود. تحلیل سازمان فضایی نشان داد که منسجم ترین بخش های شهر در امتداد خطوط محوری شمال به جنوب شهر با عمق کمی واقع هستند و محلات جداافتاده و یا ایزوله شهری در چهارگوشه حاشیه شهر قرار دارند. نتایج نهایی حاصل از انطباق لایه های تحلیل های سازمان و عدالت فضایی نشان می دهد که سازمان فضایی شهر یزد به جز در بافت مرکزی و تاریخی شهر، با الگوی توزیع عدالت فضایی در شهر رابطه سازگاری را نشان می دهد. کلید واژه ها: سازمان فضایی، عدالت فضایی، جدایی گزینی های فضایی، شهر یزد
ریحانه نادی آتوسا مدیری
سرعت تحولات و شتاب توسعه در شهرها از یکسو و تنزل کیفیت سکونت و کارامدی بافت های شهری در گذر زمان از سوی دیگر، بعنوان یکی از چالش های جدی است که بسیاری از شهرهای جهان به ویژه کلانشهرها را با آن مواجه ساخته است. در این میان، آنچه در حوزه سیاست گذاری های مدیریت شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است، شناخت تجربیات انسانی، روابط اجتماعی و نوع پیوند میان ساکنین و محیط سکونت آن ها است. بنابراین، هدف از انجام این تحقیق، شناسایی عوامل موثر در ارتقاء حس مکان ساکنین قلعه آبکوه بر پایه رویکرد اثباتی(ادراک مکان) است. بر این اساس، مدل مفهومی حس مکان با تاکید بر دو عامل فرد و فرایندهای تعاملی(شامل هویت مکانی، دلبستگی مکانی و وابستگی مکانی) تبیین گردیده است. روش اصلی تحقیق برای گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده و روایی و پایایی آن با توجه به حجم نمونه مورد نظر (200 نفر از ساکنین)، مورد تایید قرار گرفته است. سپس تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار spss انجام شده است. یافته های تحقیق بیانگر این است که در قلعه آبکوه، نوع تعامل ساکنین با محیط سکونت آن ها به ترتیب شامل دلبستگی مکانی، هویت مکانی و وابستگی مکانی است. به این ترتیب، تجربه ساکنین از مکان بیش از آن که شناختی و رفتاری باشد در سطح تاکیدی(عرصه های همدلانه) قرار دارد. علاوه بر این، عوامل موثر در ارتقاء حس مکان ساکنین قلعه آبکوه، با توجه به مقدار ویژه آن ها پس از دوران به ترتیب اهمیت شامل 1.هویت و دلبستگی مکانی، 2.ریشه داری در مکان، 3.مطبوعیت فیزیکی، 4.آشنایی با مکان و 5.دسترسی پذیری و تامین نیازها است. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص های مدت سکونت در پیوند با محیط و اجتماع(ریشه داری)، صمیمیت و روابط خویشاوندی، تعلق پذیری اجتماعی و ارزش های مشترک فرهنگی در ایجاد دلبستگی مکانی دارای اهمیت بیشتری بوده و در مقابل، نارضایتی از شاخص های منزلت اجتماعی-فرهنگی مکان و کمبود کیفیت های محیطی موجب کاهش میل به ماندن و حس شادمانی ساکنین در مکان گردیده است. در این راستا، به منظور پیش بینی، اصلاح و مدیریت نتایج حاصل از اقدام های توسعه ای در اجتماع های انسانی(به خصوص بافت های فرسوده شهری) پیشنهاد می گردد که شناخت باورها، ارزش ها و تجربه های استفاده کنندگان و درک همکنش های ارتباطی میان آن ها و محیط در اولویت اقدام قرار گیرد تا دست اندرکاران و متخصصین برنامه ریزی و طراحی شهری به نحو موثرتری عمل نمایند.
ستاره قدسی مجتبی رفیعیان
با اهمیت یافتن نظریه های اجتماعی و توسعه انسانی و پایدار در نیمه دوم قرن 20 و فراتر رفتن نظریه ها و رویکردهای توسعه و برنامه ریزی شهری از توسعه صرف اقتصادی و کالبدی؛ مفاهیم متعددی از جمله تمرکززدایی، مشارکت محوری، یاریگری و مقتدرسازی در چارچوب رویکردهای مشارکتی و ارتباطی مطرح شدند. در پیوند با این مفاهیم بر نقش «اجتماعات محلی» در مداخلات و اقدامات حرفه ای به عنوان سوژه و کنشگر، تأکید شد و نیاز به وارد کردن آن ها در فرآیند برنامه ریزی اهمیت یافت. ازاین رو همگام با این جریان نظری و در چارچوب نیاز برنامه ریزی شهری به جهت گیری سیاسی، اجتماعی و اجتماع محوری، نگرش «توسعه اجتماع محور» از دهه 1980 با اتکا به کاربرد روش های مشارکت-جویانه شکل گرفت و زمینه مناسبی را برای بهبود وضعیت اجتماع محلی و افزایش توان و ظرفیت آن ها فراهم آورد. از میان عوامل بسترساز و تقویت کننده الزامات توسعه و برنامه ریزی اجتماع محور، «نهادهای اجتماعی و مدنی» به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه در ابعاد «نهادینه سازی مشارکت محوری»، «اعتمادسازی و تقویت و انباشت سرمایه اجتماعی»، «مقتدرسازی» و «تأثیر بر اقدام شهروندان» از اهمیت بسزایی برخوردارند و استفاده از ظرفیت آن ها بر تهیه و تحقق موفق برنامه های جماعت محور در محلات اثرگذار است و توانمندی و ظرفیت های جامعه محلی را افزایش می دهد. ازاین رو به-منظور ارتقاء و بهبود کیفیت زندگی در سطح محلات شهری در پیوند با مسائل و نیازهای جامعه محلی، باید به ارتباط میان عملکرد نهادهای اجتماعی و فرآیندهای برنامه ریزی اجتماع محور و استفاده از ظرفیت های آن ها در واقعی نمودن اهداف و راهبردهای برنامه ریزی توسعه محلات توجه نمود. در این تحقیق ارتباط میان ظرفیت نهادهای اجتماعی و میزان مشارکت جامعه محلی در فرآیند توسعه اجتماع محور، در محله زهتابی واقع در جنوب منطقه 17 شهر تهران با درنظرگرفتن برنامه های «نوسازی بافت فرسوده شهری» در قالب برنامه ریزی اجتماع محور مورد بررسی قرارگرفته است. روش تحقیق مورد استفاده روش توصیفی و پیمایشی بوده و آزمون فرضیات تحقیق با بکارگیری روش های مناسب تحلیل آماری شامل آزمون های رگرسیون خطی ساده و ناپارامتریک آماری انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در جامعه آماری نمونه، میان ظرفیت نهادی موثر بر «ایجاد روحیه مشارکت محوری» و «تقویت و انباشت سرمایه اجتماعی» با نوسازی شهری ارتباط معناداری با ضرایب همبستگی 0.22 و 0.33 وجود دارد. همچنین سنجش ارتباط میان عوامل مذکور با نوسازی شهری به تفکیک دو رویکرد «اجتماع محور» و «کمک فنی ـ تکنیکی» نشان می دهد میزان همبستگی ظرفیت های نهادی مذکور با میزان تمایل به مشارکت ساکنان در فرآیند نوسازی اجتماع محور به اندازه 1.6 و 1.5 برابر بیشتر از تمایل آن ها به مشارکت در نوسازی کمک فنی ـ تکنیکی با راهکارهای صرفاً کالبدی است.
شبنم حقیقی موحد عبدالهادی دانشپور
شهرها چیزی فراتر از مجموعه ای از ساختمان ها و اقتصاد هستند که برای فرهنگ، تاریخ و مردم خود ارزش قایل اند. عرصه های عمومی شهری بعنوان مکان زندگی اجتماعی می تواند زمینه مشترک برای تعاملات، اختلاط و ارتباطات اجتماعی را فراهم آورد و با تاثیر در تفکر و نگرش جمعی زمینه شکل گیری فرهنگ شهری را به وجود آورد. کین مایر در برنامه ریزی عرصه های عمومی شهری، از هماهنگ کردن هنر با سایر اجزاء فرهنگ بومی و زندگی روزمره شهری در دستیابی آزادانه به پهنه گسترده ای از تجارب فرهنگی برای شهروندان و پدید آمدن فضاهای اسفنجی یاد می کند. هدف از پژوهش حاضر ادراک فرهنگ و توسعه فرهنگی با تمرکز بر منابع فرهنگی در عرصه های عمومی شهری در بافت با ارزش شهری ارگ مشهد است. از این رو با تعریف مفهوم فرهنگ و تاثیرات آن در عرصه های عمومی شهری به بررسی رویکردهای برنامه ریزی فرهنگی و تدوین چارچوب مفهومی آن پرداخته است. شناخت در فرآیند برنامه ریزی شامل شناسائی جامع و تحلیل منابع فرهنگی به عنوان دارائی های محلی و درک نیازها و خواسته های فرهنگی کاربران فضایی در عرصه های عمومی از طریق نگاشت عناصر و منابع فرهنگی و فعالیت های وابسته به آنها انجام شده است. سنجش شاخص های عینی با استفاده از چک لیست در مشاهده کارشناسی و سنجش شاخص های ذهنی مشارکت کنندگان در فعالیت های فرهنگی با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه عمیق در حجم نمونه 125 نفری از مطلوبیت عرصه های عمومی شهری و دسترسی پذیری به این عرصه ها انجام شده است. در ادامه با تاکید بر ویژگی ها و اجزاء برنامه ریزی فرهنگی، به تدوین اصول برنامه ریزی و سیاستگذاری به صورت پیش بینی اقلام فرهنگی و توزیع فضائی آنها و ارائه طرح های الگوئی به صورت موضوعی، موضعی و رهنمودهای طراحی در این عرصه ها پرداخته است.
مهناز اتحادی محمدرضا پورجعفر
امروزه مبادی ورودی از جمله فضاهای فراموش شده شهرها تلقی می شوند که از مشکلات و نابسامانی های مختلفی رنج می برند. رسالت اصلی مطالعه حاضر آن است که با بهره جویی از مفاهیم ورودی های شهری و نیز ویژگی های مکانی نمونه ی مورد مطالعه، به تدوین چارچوب بصری برای قسمت های مختلف عرصه ی ورودی بپردازد به گونه ای که در عین اصلاح نابسامانی های محیطی، حس ورود به شهر را در ذهن کاربران مختلف محور که شامل مسافرین متحرک، مسافرین استقرار یافته در عرصه های جمعی مجاور محور، شاغلین و ساکنین منطقه و ساکنین شهر می باشد، ایجاد نماید.
عاطفه پارسائیان مجتبی رفیعیان
همواره انواع خطرات ناشی از فناوری یا خطرات حوادث طبیعی برای اشخاص، گروه ها، جامعه و یا تمام بشر وجود داشته و دارد. ازاین رو، دیدگاه ها و نظریات مختلفی در جهت کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر مخاطرات شکل گرفته اند. یکی از مهم ترین ایده هایی که در دهه های اخیر در برنامه ریزی مطرح شده است موضوع بررسی و سنجش ادراک خطر شهروندان می باشد. ادراک خطر تنها به واسطه متغیرهای فنی- تکنیکی و اعداد آماری به دست نمی آید بلکه زمینه فرهنگی، اجتماعی و روان شناختی ما نیز بر آن تأثیرگذار است. لیکن لازم است شاخصه های موثر بر ادراک خطر را که بر الگوهای رفتاری و نحوه عملکرد افراد در مقابل خطرات ناشی از حوادث طبیعی و حتی فعالیت های پر مخاطره انسان ها (حوادث ناشی از فناوری)، تأثیر می گذارند مورد توجه و بررسی قرار گیرند. با نگاهی به شهرهای ایران و حوادثی که در سال های اخیر در آنها اتفاق افتاده و نحوه و میزان خسارات و آسیب های واردشده بر آنها، در می بابیم که لازم است مطالعاتی در خصوص تأثیر ادراک خطر بر الگوهای سکونت گزینی شهروندان در بافت های مختلف شهری جهت افزایش تاب آوری در شهرهای ایران صورت گیرد. جهت تحقق این هدف، پژوهش پیش رو شهر یزد را به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب کرده است. شهر یزد شهری کویری ست و میزان بارندگی آن بسیار کم است حال آنکه بارندگی های شدید در شهر یزد به دفعات ولو به تعداد کم در هر سال در این شهر اتفاق می افتد و موجب خسارات زیادی به برخی واحدهای مسکونی و معابر شهری می شود. با توجه به تکرار هر ساله این گونه حوادث در شهر یزد، پژوهش حاضر بر آن شد تا به هدف سنجش تأثیر ادراک خطر بر الگوی سکونت گزینی در بافت های مختلف شهر یزد و با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی، علی و پیمایشی بر پایه داده های استخراج شده از پرسشنامه به بررسی میزان ادراک خطر ساکنین شهر یزد پرداخته و تأثیر هر یک از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را بر آن بسنجد. در این تحقیق جهت مدل سازی و ارزیابی از نرم افزار spss و روش های آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی lsd، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر در این نرم افزار استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که به طور کلی میزان ادراک خطر در شهر یزد پایین است. بین محلات بیست گانه مورد مطالعه در میزان ادراک خطر حوادث ناشی از بارندگی شدید و آب گرفتگی معابر اختلاف معنادار یا تفاوت وجود دارد. اما بین بافت های مختلف شهر یزد در میزان ادراک خطر تفاوتی وجود ندارد. یعنی ساکنین بافت های مختلف در میزان ادراک خطر یکسان هستند. بنابراین ادراک خطر حوادث ناشی از بارندگی شدید و آب گرفتگی معابر بر الگوی سکونت گزینی در بافت های مختلف تاثیری نداشته است. همچنین از بین عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تنها درآمد است که بر ادراک خطر اثر مستقیم دارد و دیگر ویژگی های زمینه ای اثرات غیرمستقیمی بر ادراک خطردارند.
محبوبه قورچیانی حمیدرضا صارمی
انگاره باز توسعه اراضی قهوه ای که در چارچوب نظریه رشد هوشمند مطرح شد، درصدد است تا با توسعه مجدد اراضی بلااستفاده در مناطق شهری و بازگرداندن این اراضی به چرخه توسعه شهری، در راستای رهنمون کردن شهرها به سمت توسعه فشرده گام بردارد. آنچه در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است، برنامه ریزی باز توسعه اراضی بلااستفاده (قهوه ای) در مناطق شهری می باشد. منطقه سه شهر کرج، نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر است. در این منطقه، اراضی بلااستفاده در حدود 37 درصد از کل مساحت منطقه را به خود اختصاص داده اند. سطح بالای اراضی بلااستفاده در این منطقه و پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن، ضرورت برنامه ریزی باز توسعه اراضی بلااستفاده در این منطقه شهری را نمایان می سازد. به این ترتیب، تبیین فرایند باز توسعه اراضی بلااستفاده، شناسایی شاخص های تأثیرگذار و ارائه الگویی مناسب برای سنجش ظرفیت توسعه مجدد با توجه به ویژگی های قلمرو پژوهش، از اهداف این پژوهش هستند. به منظور دستیابی به این اهداف، با انجام مطالعات کتابخانه ای، فرایند شش مرحله ای باز توسعه اراضی بلااستفاده معرفی و تشریح گردید. هم¬چنین، 16 شاخص در قالب چهار معیار کالبدی-فضایی، پیشنهادات و ضوابط طرح فرادست، اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی تدوین گردید. در نهایت، الگوی سنجش ظرفیت باز توسعه اراضی بلااستفاده در قالب یک فرایند دو مرحله ای تبیین شد. با به کارگیری این الگو، 53 قطعه زمین که به نظر می رسد، از حداقل شرایط لازم برای توسعه برخوردار بودند، از نظر میزان ظرفیت و پتانسیل برای برنامه ریزی باز توسعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این منظور از تلفیق روش تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. این مهم از طریق به کارگیری برنامه الحاقی مارینونی در نرم افزار arcmap 9.3 میسر گشت. نتایج حاصل از محاسبه وزن اهمیت معیارها، حاکی از آن است که معیار اجتماعی-اقتصادی با ضریب اهمیت (51/0)، معیار کالبدی-فضایی با ضریب اهمیت (22/0)، معیار زیست¬محیطی با ضریب اهمیت (14/0) و معیار پیشنهادات و ضوابط طرح فرادست با ضریب اهمیت (13/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را در سنجش ظرفیت اراضی بلااستفاده منطقه سه شهر کرج داشته اند. با اعمال ضرایب اهمیت شاخص ها، اراضی بلااستفاده در نسبت با هر یک از معیارها اولویت بندی شدند و با تلفیق معیارها، نقشه نهایی سنجش ظرفیت بلااستفاده حاصل گردید.
علیرضا توکلی محمدرضا بمانیان
بطور کلی گردشگری بعنوان صنعت پایه ای بالقوه در نظر گرفته می شود که عناصری را تامین می کند که می توانند شاخصهای کیفیت زندگی را بهبود بخشند.طراحی شهری نیز به عنوان نگرشی جدید به علم توسعه شهرها با تاکید بر مفاهیم کیفی محیط، ابزاری است که می تواند توسعه فضاهای شهری را با مشی پایداری تضمین نماید و سطح کیفیت محیط را برای حداکثر استفاده ساکنان شهر ارتقا بخشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد طراحی شهری با رویکرد توریسم شهری با توجه به ارتباط تنگاتنگ میان شاخص های کیفی محیط شهری و کیفیت زندگی شهروندان و از طریق ایجاد و ارتقای امکانات و تسهیلات محیطی وخدمات ، ایجاد تعامل و همگرایی در فضاهای عمومی و بالا بردن مطلوبیت ادراکی شهر می تواند به بالابردن کیفیت زندگی در محیطهای شهری کمک کند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش و فرآیند طراحی با محوریت توریسم شهری در محدوده مورد مطالعه می توان گفت طراحی شهری میتواند با رویکرد طراحانه ضمن فضاپردازی و ارتقاء کیفیت محیط به طراحی قلمروهای عمومی به عنوان عامل تقویت کننده تعاملات اجتماعی، رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی ، در حوزه توریسم شهری در محدوده ارگ تاریخی تهران مداخله کند. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و بر مبنای تحلیل محتواست که اطلاعات در آن از طریق مطالعات کتابخانه ای از منابع مکتوب و مصور، مطالعه منابع مجازی و پیمایش میدانی به دست آمده است.یافته های این تحقیق نشان می دهد با توجه به بررسی تجارب موفق جهانی، ارتباط تنگاتنگ میان شاخص های کیفی محیط شهری و کیفیت زندگی شهروندان و از طریق ایجاد و ارتقای امکانات و تسهیلات محیطی وخدمات ، ایجاد تعامل و همگرایی در فضاهای عمومی(مردم آمیزی) و بالا بردن مطلوبیت ادراکی شهر(سیمای شهری) می تواند به بالابردن کیفیت زندگی در محیطهای شهری کمک کند. از اینرو با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش در محدوده مورد مطالعه می توان با رویکرد طراحانه ضمن فضاپردازی و ارتقاء کیفیت محیطی در مجموعه ی میدان ارگ تهران و محدوده ی بلافصل آن به طراحی قلمروهای عمومی به عنوان عامل تقویت کننده تعاملات اجتماعی، رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی در مقیاس مکانی پرداخت. همچنین تقویت ارتباطات میان مکانی و ایجاد فعالیتهای پایدار و هم سنخ با هویت کارکردی مجموعه در کنار ارتقاء کیفیات فضایی می تواند به ایجاد مجموعه ای هم پیوند با پشتوانه ی هویت کالبدی- فرهنگی تهران قدیم و تقویت توریسم شهری در این محدوده کمک کند.
مهدیه رحیمی رضا احمدیان
در طول دهه گذشته تغییرات اساسی در ناحیه شرقی شهر تهران رخ داده است . این تغییرات به صورت رشد چشمگیر جمعیت ، ایجاد و گسترش مراکز تحقیقاتی – دانشگاهی ، شبکه های ارتباطی و دسترسی ها در این ناحیه به خصوص شهرستان پردیس بروز کرده است .این مطالعه با تأکید بر اهمیت برنامه ریزی برپایه سناریو و شناخت آینده های محتمل و ممکن این منطقه سعی دارد با پرهیز از تصمیم گیریهای شتابزده واحیانا نادرست و اصلاح وبهبود نظام مند تصمیم های مربوط به آینده، نگرش مدیران و مسئولین منطقه را نسبت به" واقعیتهای پنداری" ونزدیک کردن هر چه بیشتر دیدگاه آنها به "واقعیتهای موجود"ویا "واقعیتهای در حال ظهور" تغییر دهد . پژوهش حاضر طی چند مرحله صورت گرفته است : در مرحله ی اول با مطالعه اسناد فرادست ، به بررسی جایگاه منطقه ی مطالعاتی در این اسناد پرداخته در مرحله ی بعد با بررسی های دقیق تر منطقه از نزدیک ،شرایط موجود را مورد ارزیابی قرار داده و با توجه به اهداف ذکر شده در اسناد فرادست و شرایط حال منطقه با استفاده از روش تحلیل تأثیرات متقابل عوامل کلیدی در محدوده ی مورد نظر را انتخاب کرده و رویداد هایی که ممکن است تا افق طرح تأثیرات مهمی در آینده های ممکن منطقه بگذارد را شناسایی نمودیم . در این مرحله جهت تدوین سناریو ها ابتدا با فرض تداوم جهت گیری های موجود، تحلیل های جمعیت شناختی، اقتصادی ،زیست محیطی و ...را با استفاده از جدول s w o t باز شناسی کرده و سناریوی محتمل با فرض ادامه ی روندهای موجود نوشته شد. در ادامه برای تدوین سناریو های ممکن ،از ماتریس تأثیر عوامل کلیدی و رویدادهای ممکن بر یکدیگر استفاده و 3 سناریوی مختلف تحت عنوان سناریوی اول ؛پردیس قطب توسعه ناحیه شرق تهران ؛سناریوی دوم پردیس منطفه ای با خدمات فرا منطقه ای وسناریوی سوم با عنوان پردیس منطقه ای با خدمات برتر گردشگری تدوین شد. .به این ترتیب سناریوهای حاصله چارچوب توسعه منطقه را در افق مطالعه فراهم آورده اند . واژهای کلیدی : آینده نگاری- عوامل کلیدی- نیروهای پیشران – رویداد – سناریو
رسول فرجام مجتبی رفیعیان
چکیده از گذشته¬های دور تا کنون، جمعیت و فعالیت¬ در بخش مرکزی شهرها در الگویی مشخص، متمرکز بوده است. این الگو در قالب یک ساختار فضایی – کارکردی معین، ترکیب متنوع و گوناگونی از کاربری¬های شهری را به گونه-ای در خود جای داده بود که جمعیت ساکن، علاوه بر اقامت در آن، به کار و گذران اوقات فراغت و تعاملات مدنی نیز می¬پرداخت. جریان تاریخی ترک فعالیت¬ها به سمت پیرامون و متعاقب آن جابجایی و اسکان جمعیت در قالب توسعه¬های پیرامونی و تغییر در ترکیب کاربری¬های بخش مرکزی شهرها، پویش آنها را تحت تاثیر قرار داد و در بسیاری از موارد زوال اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را برای آنها در پی داشت. از منظر نظام¬ها و سیاست¬های برنامه¬ریزی شهری، دلایل گوناگونی در افول اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بخش مرکزی شهرها موثر می¬باشند، از جمله: منطقه¬بندی و جدایی¬گزینی کاربری¬ها و گونه شناسی هندسه¬مند و پراکنده توسعه¬های شهری متکی بر فلسفه خردگرایانه برنامه¬ریزی مدرنیستی. این امر موجب شده است تا ویژگی¬های اجتماعی - اقتصادی و کالبدی ساخت¬یافتة مبتنی بر ترکیب کاربری¬ها نظیر پیاده¬روی، تنوع کاربری¬ها و وجود فضاهای مدنی، از بخش مرکزی شهرها ستانده شود. از اینرو، این رساله بر بخش مرکزی شهر تمرکز دارد و در پی شناخت رویکردهای مناسب و استراتژیک و جامع برای بخشی از شهر با مطالعه پیوندهای اصیل آن با سایر بخش¬های شهر است و بر همین اساس، تبیین رابطه بین توسعه شهری مبتنی بر ترکیب کاربری¬ها و زوال یا کارآیی بخش مرکزی شهر شیراز را موضوع تحقیق قرار داده است. روش شناسی پژوهش، بر مبنای تحلیل فضایی- کارکردی بخش مرکزی کلانشهر شیراز با استفاده از " انگاره¬های پارادایم نوشهرگرایی و مهمترین اصل آن یعنی توسعه ترکیبی کاربری¬ها" و نظامات آن در برنامه¬ریزی کاربری اراضی شهری, شکل گرفته است. علاوه بر بررسی بسیار گسترده و دقیق ادبیات پژوهش برای تهیه چارچوب نظری و مدل مفهومی پژوهش، داده¬هایی که برای انجام تحقیق در محدوده مورد پژوهش به کار گرفته شده¬اند، مجموعه¬ای از داده¬های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بخش مرکزی کلانشهر شیراز را شامل می¬شود که به ترتیب زیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته¬اند: "بررسی الگوی ترکیب کاربری¬های شهری؛ منطقه¬بندی شدت کارآیی کاربری اراضی؛ تحلیل فضایی رابطه بین منطقه¬بندی شدت کارآیی کاربری اراضی با ترکیب کاربری¬ها در محدوده مورد پژوهش". نتایج تجربی و آماری منتج از آزمون فرضیه¬های رساله، در سه محور اساسی دسته¬بندی شده¬اند که عبارتند از: 1. وجود رابطه خطیِ منفیِ بین تغییر در ابعاد ترکیب کاربری¬های بخش مرکزی کلانشهر شیراز و شدت زوال در این بخش؛ 2. پیروی رفتار فضایی پدیده زوال بخش مرکزی کلانشهر شیراز از یک الگوی واحد و مشخص، هم در کلیت بخش و هم در محلات آن؛ 3. شناسایی و معرفی مولفه¬ها و شاخص¬های "تحلیل فضایی زوال" یا "چرخه زوال تا کارآیی" بخش مرکزی کلانشهر شیراز. واژه¬های کلیدی: ترکیب کاربری¬های شهری، نوشهرگرایی، زوال و کارآیی بخش مرکزی، تحلیل فضایی، رفتار فضایی زوال شهری، نظریه¬های برنامه¬ریزی، بخش مرکزی شیراز، کلانشهر شیراز.
فرزانه عابدیان مجتبی رفیعیان
چکیده با توسعه و رشد شهرها و افزایش جمعیت دیگر مراکز قدیمی شهری جوابگوی نیازهای اکثریت همچنین نیازهای جدید نمی باشد. در نتیجه ایجاد مراکز مکمل از جمله الزامات اجتناب ناپذیر می باشد. مرکز فعلی مشهد با توجه به ظرفیت کالبدی و عملکردی و حجم بالای گردشگر و زائر توانایی پذیرش عملکردهای جدید شهری را ندارد. به منظور توسعه موزون شهر و پیوند کار و سکونت در تمام منطقه شهری و ایجاد یک نظام چند هسته ای در شهر مشهد نیاز به ایجاد هسته های جدید می باشد. محدوده مورد مطالعه یکی از مراکز مکانیابی شده اسناد فرادست نیاز به تدوین راهبردهای مورد نیاز برای کاهش مشکلات و تعریف نقش مجموعه به عنوان کانون نوین شهری و تدوین برنامه های اقدام مناسب، با توجه به عوامل درون زا و برون زای موجود و ایجاد هویت و تشخص کالبدی در مجموعه با تکیه بر ارزش های بستر طبیعی می باشد. از آنجایی که ناحیه مورد بررسی در رساله دارای نامعلومیهای بسیاری می باشد و عوامل درونی و بیرونی بسیاری در برنامه ریزی دخیل اند، برنامه ریزی راهبردی برای رفع مشکلات فوری و مسائل غیرقابل پیش بینی آن در نظر گرفته شده است. در نتیجه پس از دستیابی به سه شاخص اصلی کاربری، کالبدی و دسترسی، این شاخص ها در محدوده به تفصیل بررسی شد و پس از شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید، بیانیه نهایی مشکلات تبیین گردید. سپس با استفاده از تکنیک aida و راهبردهای منتج از بیانیه مشکلات، عناصر و عرصه ها و اختیارهای سناریو مشخص گردید و با توجه به اهداف، سناریو بهینه تعیین گردید و به منظور دستیابی به سناریو بهینه پروژه ها و برنامه های اقدام مناسب برای محدوده مداخله مشخص گردید. سناریو بهینه در واقع در سه شاخص تعیین شده معیارهای مطلوب را تبیین می نماید. کلمات کلیدی: مرکز جدید شهری، تکنیک aida، شهر چندهسته ای، برنامه ریزی استراتژیک، مشهد
لیلا تاجی آتوسا مدیری
محور انقلاب از یک سو به مثابه یک محور پرازدحام و از سوی دیگر به مثابه یک سایت صنایع فرهنگی هنری در نظرگرفته می شود. این محور به عنوان عرصه شاخص های فرهنگی و کنشهای گروه های اجتماعی ، همواره شاهد برش های مختلف زمانی و مکانی بوده و در عین حال تولید و مصرف فرهنگی در یک چرخه در کنار هم اتفاق می افتند . هدف این پایان نامه تفکیک انواع صنایع فرهنگی در محدوده و بررسی تاثیر این صنایع در بازتولید فضای شهری است . بدین منظور ، ضمن بررسی پیشینه فعالیتی وبا تکیه بر نقشه ها و طرح های قدیمی، سیر تحولات فعالیتی صنایع فرهنگی از طریق کار میدانی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با تکیه بر لایه های سه گانه لوفور دربازتولید فضای شهری ، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به شناسایی ،دسته بندی صنایع فرهنگی هنری (در لایه فضای ذهنی ) ، شناسایی فضاهای شهری بازتولید شده (در لایه فضای فیزیکی )و ویژگیهای اجتماعی ، سبک زندگی ساکنان و مخاطبان (در لایه زیستی ) در با زه های زمانی مختلف پرداخته می شود. در مقایسه تغییرات صنایع فرهنگی بیشترین روند رشد در کتاب فروشی ها وصنایع وابسته همچون انتشارات و دفاتر چاپ دیده می شود که آنها نیز خود در اثر بازتولید فضاهای آموزشی شکل گرفته اند وموجب بازتولید فضاهای دیگری چون دکه های روزنامه فروشی ، کافه ها ، دست فروشها ،کافه کتابها می شوند. دربررسی فضاهای فیزیکی براساس دسته بندی ترانکیس از فضاهای عمومی ، اولویت پراکنش صنایع فرهنگی در فضاهای تعلق و براساس دسته بندی کرمونا ، فضای نیمه خصوصی و نیمه عمومی بوده است . بیشترین لایه اجتماعی و سبک زندگی موثر در لایه زیستی ، افرادی مجرد و دانشجو و نیز افرادی هستند که به منظور کار در آن محدوده بدون خانواده خود در آن محدوده نیز سکنی گزید ه اند، این طبقه متوسط خلاق با تولید و مصرف فرهنگی عجین شده است
بهمن علی پور احسان رنجبر
در عصر جدید که شاید بتوان آن را عصر شهرنشینی دانست، چالش های جدیدی فراروی انسان قرارگرفته است که تامین امنیت ساکنان یکی از مهم ترین این چالش ها است. در دوران معاصر همگام با توسعه علوم، ابعاد مختلف مقوله امنیت و به طور اخص بعد روانی آن و تاثیری که وجود یا عدم وجود امنیت بر ساختارهای ذهنی و رفتاری یکایک افراد جامعه دارد، در قالب رویکردهایی همچون جامعه شناختی و بوم شناختی مورد بررسی و کاوش قرارگرفته است. در این پژوهش که هدف غایی آن تدوین راهنمای طراحی در جهت ارتقای امنیت است، سعی شده وجوه تاثیرگذار بر امنیت فردی و اجتماعی از ابعاد مختلف به ویژه بعد محیطی و روانی بررسی شود تا با استخراج این عوامل، وزن تاثیرگذاری هر یک از فاکتورهای تاثیرگذار بر امنیت شناسایی و راهکارهای مقتضی در جهت ارتقای امنیت محیط ارائه شود. لذا به منظور رسش به اهداف پژوهش،با توجه با انتخاب بافت فرسوده پیرامون حرم رضوی به عنوان نمونه موردی تحقیق، پیامدهای اجرای طرح نوسازی و بهسازی پیرامون حرم رضوی بر امنیت محیط از نگاه ساکنان (که ذی نفعان اصلی آن هستند)و نیز کارشناسان خبره این حوزه،مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بستر مورد پژوهش، محله نوغان واقع در بافت پیرامون حرم رضوی است. محله نوغان که از هسته های اولیه شکل گیری شهر مشهد است به واسطه اجرای طرح بهسازی و نوسازی پیرامون حرم رضوی از مشکلات و مصائب عدیده ای ازجمله چالش های امنیتی رنج می برد. لذا پس از شناسایی عوامل دخیل و موثر بر مقوله امنیت، در تلفیقی از روش های کمی(روش پرسش نامه) ، کیفی(مصاحبه شخصی) و مشاهده مستقیم(عکس برداری)،تصویری واقع گرایانه از شرایط حوزه مورد مطالعه از منظر امنیت تهیه شد؛ و در ادامه از روش های توصیفی –تحلیلی برای تحلیل شرایط بافت استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد به ترتیب، مولفه های ذهنی-رفتاری، مولفه های کالبدی و سپس مولفه های عملکردی بیشترین تاثیر و همبستگی را با مقوله امنیت دارا است. لذا با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، سیاست ها و راهکارهای مقتضی در جهت ارتقای وضعیت امنیتی موجود بافت، متناسب با وزن و اهمیت عوامل دخیل و تاثیرگذار بر امنیت، در قالب سند راهنمای طراحی ارائه شده است.
نعیمه گلزاری اوسگوئی مجتبی رفیعیان
دوران اخیر همراه با تغییر در مفاهیم مدرنیسم، رویکردهای جدیدی را نسبت به دانش تخصصی به همراه داشته و برای خرد کارکرد ابزاری قائل شده و قدرت را نه در ساختارهای سیاسی که در سطوح خرد توزیع می کند. دانش برنامه ریزی نیز از این مفهوم مستثنی نبوده و با درهم شکستن مرزهای یقین، دیگر نه به عنوان نجات بخش جوامع انسانی که به چشم عملی «سیاسی و خدعه آمیز» دیده و مرتباً از سوی صاحبان جدید قدرت زیر سوال رفته و سیاست های محیطی و کالبدی وضع شده مجال تحقق نمی یابند. پس این بار نه محدودیت منابع مالی که صف آرایی صاحبان قدرت در مقابل یکدیگر مانع از دستیابی عموم، که برنامه ریز (سیاست گذار عمومی) به طور سنتی نماینده آن ها است، به منافع خود می شود؛ این پژوهش به دنبال پی گیری آثار موارد ذکرشده بر اجرایی شدن سیاست های توسعه شهری است که در مقیاس خرد –پروژه ها- واردشده و با فرض تأثیرگذاری دو مولفه قدرت و منفعت ذینفعان بر اجرایی شدن طرح ها، دوره زمانی بعد از تصویب تا اجرا (شکست در اجرا) را مورد بررسی قرار می دهد. برای همین منظور دو نمونه از برنامه های توسعه محیطی که زمینه یکسانی داشته و علی رغم وجود اراده سیاسی و منابع مالی لازم برای تحقق آن ها، نتایج متفاوتی در اجرا داشته اند در عرصه دهونک تهران انتخاب و با یکدیگر مقایسه شدند؛ این پژوهش در دسته تحقیق های کیفی قرارگرفته و دستیابی به اطلاعات کلیدی مورد نیاز از طریق مطالعه اسناد مرتبط با توسعه محله و نیز نمونه گیری متواتر و انجام مصاحبه با نمونه ها بوده است؛ اطلاعات به دست آمده در رابطه با زمینه تحقیق و ویژگی های عمومی کنشگران شامل علائق و دغدغه ها، همچنین جایگاه ایشان در شبکه قدرت اجتماعی با میزان آگاهی و موضع گیری نهایی ایشان نسبت به پروژه سنجیده شده است. نتایج تحقیق، نه تنها تأثیر عوامل اشاره شده را بر اجرای طرح نشان می دهد بلکه برخی سازوکارهای اتخاذشده توسط کنشگران را همراه با راهکارهای آن ها نسبت به تقابل های درون/بین گروهی را تبیین می دارد.
عبدالله اسدیان آتوسا مدیری
خرید به عنوان فعالیتی فراغتی و محرکی برای زندگی عمومی در شهر، منجر به شکل گیری مراکز خریدی از جمله مال و مگامال شد. اما مگامال ها در شهرهای امروزی فضاهایی منفعل و درونگرا به وجود آورده اند که عمده فعالیت های آنها بدون درنظر گرفتن فضای شهری اطراف، محدود به فضای بسته مگامال می شود. ما در این تحقیق به دنبال شناخت راهکارهایی برای رسیدن به یک الگوی مگامال موفق هستیم که در ارتباطی متعامل با فضای شهری پیرامون خود عمل کند. در این پژوهش ابتدا در مبانی نظری ضمن شناخت مفهوم بازارهای ایرانی – اسلامی به سیر تحول فضاهای شهری و فضاهای تجاری اشاره می کنیم. سپس به تعاریف و تاریخچه انواع مراکز خرید، مال و مگامال می پردازیم و در مرحله بعد از دیدگاه اندیشمندان در باره حرکت سخن می گوییم. در تجارب جهانی با بررسی مال ها و مگامال های شاخص جهان به معیارهایی برای ایجاد ارتباط بین مگامال و فضای شهری دست می یابیم. شناخت و تحلیل نمونه موردی را در فصل چهارم در سه سطح الگوی کاربری، الگوی حرکت و دسترسی و شکل شهری انجام می دهیم. هدف از این پژوهش رسیدن به الگویی برای مگامال اکباتان به عنوان قطب مدنی و اجتماعیِ حضورپذیر و دستیابی به یک سازمان فضایی و بصری منسجم و خوانا حاصل ارتباط متعامل توده و فضا می باشد. در فصل آخر پژوهش، به منظور تبدیل محدوده مداخله به مرکزی مطلوب با ویژگی هایی که در اهداف بیان شد، به ارائه راهکارهای طراحی در قالب چارچوب طراحی شهری در سه سطح یاد شده پرداختیم که انتظار می رود با عملی شدن آن ها به اهداف مورد نظر نائل شویم.
پرستو الهی مجتبی رفیعیان
مناطق مرکزی شهرها، فضایی است برای وجود حیات مدنی که در عرصه های ناهم سان تاریخ شکل گرفته و در هم تنیده شده اند. این مراکز دارای اهمیتی استراتژیک هستند چرا که به علت تنوع گسترده فعالیت های شهری در یک مکان، موتور محرکه هر شهری محسوب می شوند. با این وجود ارزش کیفی این مراکز به درستی درک نشده و بسیاری از این مراکز با افول کارکردی مواجه هستند. از طرفی با توجه به روح زمانه و شکل گیری روابط میان کشورها و همچنین نقش تازه شهرها در عرصه مناسبات جهانی، شهرها را ملزم به بکارگیری و بازتعریف رویکرد برآیندی متکامل تری نموده که هم از نقاط قوت رویکردهای پیشین وام گرفته باشد و هم بتواند توسط ابزارهای خویش، از ظرفیت ها و پتانسیل شهرها در جهت افزایش قابلیت های اقتصادی و اجتماعی زندگی شهروندانشان بهره مند گردد. برنامه ریزی و باززنده سازی بخش مرکزی شهرها با توجه به رویکرد رقابت پذیری شهری، این امکان را فراهم می آورد تا با به خدمت گرفتن ظرفیت بافت های تاریخی مراکز شهرها به بازآفرینی این مراکز و تحکیم موجودیت اقتصادی آن ها و مشتری پسند نمودن شرایط کالبدی و کارکردی شان پرداخته شود. لذا این پژوهش بر آن است تا امکان اجرای این رویکرد را برای نخستین بار در ایران و از طریق بررسی نمونه موردی مرکز شهر تاریخی کرمان مورد سنجش قرار دهد. به همین دلیل ابتدا به سنجش ظرفیت های رقابتی محدوده پرداخته شد تا مشخص شود اساسا محدوده مورد مطالعه مناسبت های لازم برای ایجاد ارزش رقابتی برای شهر را داراست یا خیر و پس از آن به بررسی روابط میان مولفه های موثر بر رقابت پذیری شهری بافت، بر یکدیگر و بر میزان رقابت کل، پرداخته شد. روش تحقیق در این پایان نامه در بخش مبانی نظری، توصیفی- تحلیلی بوده، در بررسی عرصه پژوهش روش توصیفی و در یافته ها و نتایج از روش پیمایشی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بافت تاریخی کرمان، پتانسیل و ارزش رقابتی نمودن شهر را داراست. در این راستا ابتدا برای هر یک از مولفه ها، گویه هایی که بتواند مبین موضوع باشند از طریق پرسشنامه از دو گروه ساکنین و گردشگران جمع آوری گردید. سپس با استفاده از تحلیل های آماری t و همبستگی پیرسون سطح معنی داری مولفه های فوق سنجیده شد و از طریق تحلیل عاملی میزان تاثیرگذاری هر یک از آن ها بر رقابت پذیری کل محاسبه گردید که در این میان سه شاخص برندینگ شهری و ظرفیت فرهنگی و امنیت اجتماعی محدوده، دارای بالاترین میزان تاثیر بر رقابت پذیری شهری بافت را دارد.
نریمان جهانزاد هاشم داداش پور
زمین مکانِ بر هم کنش ها، تبادلات و گره گاهِ تداخلِ منافعِ گروه های مختلفِ اجتماعی است. از طریقِ زمین، نحوه ی استفاده از آن و عینیت یافتنِ برخورد نسبت های نیروها بر آن، یعنی ساختِ محیط مصنوع است که سازمانِ فضایی شکل می یابد. عوامل متعددی در تغییر کاربری اراضی نقش دارند، لیکن این فعالیت های انسانی هستند که عموماً تغییر کاربریِ زمین و از آن ره، پیکره بندیِ فضایی منطقه را شکل میدهند. تبلورِ عینی این فعالیت های افسار گسیخته، انباشتِ نابرابرِ سرمایه در منطقه یِ کلانشهری و دامن زدنِ هرچه بیشتر به عدم تعادل هایِ منطقه ای است. پس بدین منظور است که با مطالعه ی نیروهای محرکِ تغییر کاربری اراضی و عوامل فضایی مرتبط، میبایست از فرایندهای محتمل آتی پرسش نموده، و با عطفِ توجه به شاخص ها و اهدافِ برنامه ریزی کاربری اراضی پایدار، در باب تحولاتِ آتی آن به داوری نشست. بر این اساس، هدفِ تحقیق حاضر این است که در وهله ی نخست با شناسایی عواملِ محرکِ توسعه در مجموعه ی شهری مشهد، تغییراتِ کاربری اراضی بر اساس سناریوی وضع موجود برای سالهای آتی ترسیم شود. سپس بر اساس رویکرد اکولوژیک، الگوی بهینه ی کاربری اراضی در این منطقه تهیه شده و در آخر نتایج این دو با یکدیگر مقایسه شود. لذا، برای این منظور ابتدا با استفاده از نقشه های کاربری اراضی در سال های 1372 و 1390، و بر اساس محرک ها و عواملِ فضایی توسعه، تغییراتِ کاربری اراضی برای سالِ 1408، 1426، 1444 و 1462 ، در محیط qgis2.4 شبیه سازی میشود. در قسمت دوم بر اساس رویکرد اکولوژیک به کاربری اراضی، دوازده معیارِ طبیعی شناسایی شده و با استفاده از مدلِ ahp ، در محیط arcgis9.3 الگوی بهینه ی کاربری اراضی تعیین میشود. نتایج تحقیق حاکی از آن است اولا تغییرات کاربری اراضی در سالهای آتی منجر به تبدیلِ هر چه بیشترِ اراضی کشاورزی، مراتع و خشک شدنِ سکونتگاه های روستایی خواهد شد. ثانیاً بر اساس الگوی بهینه ی تهیه شده روشن شد که ظرفیت چندانی برای توسعه در مجموعه شهری وجود ندارد. و ثالثاً ادامه ی روند فعلیِ تغییراتِ کاربری اراضی می تواند نتایج زیست محیطی و به تبعِ آن اقتصادی-اجتماعی جبران ناپذیری بر جای بگذارد. بر این اساس، لازم است تا دستگاهِ برنامه ریزی و مدیریت منطقه، رویکردی جامع برای جلوگیری از مشکلاتِ زیست محیطی آتی و کنترل توسعه ی افقی سکونتگاه ها در این منطقه اتخاذ نماید.
میثم دایی نائینی مجتبی رفیعیان
کودکان عضوی از اجتماع بزرگ انسانی در شهرها هستند،شهروندانی خاموش که به دلیل عدم شناخت موقعیت وجایگاه خود،به شهروندانی منفعل وبی پناه تبدیل شده اند که نیاز به حمایت خواهند داشت.کودکان عامل پیوند نسل های گذشته،آینده ونیز عامل انتقال سنت ها،فرهنگ ها،اعتقادات،باورها وپیشینه های هویت بخش هستند واز طرفی دیگر انسان در کودکی بهترین شرایط پذیرش برای تکامل شخصیتی،تربیتی وتمایل بیشتر به زندگی اجتماعی دارد. کودکان سرمایه هایی هستند که با برنامه ریزی دقیق و ایجاد محیطی مناسب می توان برای رشد کودک وآشنایی با نیازها وسرشت فطری او که زمینه ساز رشد درست شخصیتی وتربیتی او به عنوان نسل سالم و بالنده فردای شهرهایمان امید داشت. هدف پژوهش حاضر طراحی فضایی است که علاوه بر ایجاد حس تعلق ونزدیکی در کودکان مقدمات رشد وپرورش کودک از جمله خلاقیت وی را فراهم آورد که این امر نیاز به درک صحیح ، همه جانبه وآگاهانه عوامل وشرایط موثر بر موضوع مطرح شده دارد تا ضمن جمع آوری،سازماندهی وتجزیه تحلیل اطلاعات مربوط به موضوع بتوان به تعامل سازنده ومطلوب کودک وفضای شهری دوستدار کودک پی برد و از این تعامل مناسب به صورت ابزاری در جهت کودک دوست کردن فضاهای شهریمان استفاده کرد. در پژوهش حاضر روش تحقیق بکار رفته روش تحلیل محتوا می باشد که متشکل از مطالعات توصیفی،مطالعات میدانی-پیمایشی می باشند که این مطالعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، تحلیل عکس های گرفته شده از محل،جمع آوری پرسشنامه،جمع آوری نقاشی کودکان،مصاحبه عمیق با آنها صورت گرفته است.از رویکردهای مهم این پژوهش که با توجه به انواع روش های مطرح در این پژوهش ذکر گردید رویکرد کیفی است که طی آن به فهم مکان ها و پدیده ها از دیدگاهی کل نگر و همه جانبه می پردازد که همانا مشاهده رفتار کودکان و ثبت این رفتارها و در نهایت تحلیل آن ها جز این روش قرار می گیرد . ساختار کلی پژوهش ابتدا در فصل دوم به ادبیات موضوع وسپس در فصل سوم به روش شناسی و نحوه استخراج داده ها وطراحی موضوع نقاشی وپرسشنامه وفصل چهارم به تبیین شناخت محدوده و تحلیل اطلاعات گردآوری شده پرداخته شده و سپس در فصل پنجم به اصول طراحی و طرح نهایی پژوهش به پایان رسیده است. واژگان کلیدی: ایجاد فضای شهری دوستدار کودک، پرورش خلاقیت کودک،فضای شهری کودکان تهران
فرزانه داداشی نودونقی مجتبی رفیعیان
توجه به ظرفیت های توسعه ای در درون مناطق شهری، امروزه به عنوان یک سیاست پذیرفته شده در حوزه برنامه ریزی شهری مورد قبول واقع شده است.این توجه به ویژه با گسترش مفهوم توسعه پایدار شهری که در آن بهره گیری موثر و پایدار از ظرفیت های توسعه ای رها شده دردرون مناطق شهری راتوصیه می کند، اهمیت مضاعف پیداکرده است. با توجه به اینکه توسعه فیزیکی شهرهای کشورمان و از جمله شهر تهران، عموما بصورت افقی و در جهت تخریب و دست اندازی به اراضی کشاورزی اطراف شهرها بوده است، لاجرم ارائه الگوی خاصی از توسعه که هدف آن استفاده از ظرفیت های توسعه ای مانند اراضی ذخیره توسعه و نوسازی شهری در درون مناطق و محلات شهری می باشد، ضرورت مضاعف پیدا می کند، که بدین ترتیب هم مانع دست اندازی به اراضی کشاورزی اطراف شهرها بشود و هم هزینه های گزاف ایجاد محلات و شهرکهای جدید را بر ساختار اقتصادی کشور تا حد امکان کاهش دهد. این رویکرد توسعه ای، رویکرد توسعه میان افزای شهری می باشد که محلات را دارای قابلیت ها و پتانسیل هایی همچون سطوح بایر و متروکه و کم استفاده ای می داند که از امکاناتی همچون شبکه های ارتباطی و همچنین تاسیسات زیر بنایی در محل برخوردارمی باشند. با توجه به این مساله و از سوی دیگر توجه به مسائل توسعه ای شهرهای کشور، رویکرد توسعه اراضی ذخیره توسعه و نوسازی شهری از پتانسیل مناسبی برای ورود به رویکردهای برنامه ریزی کشور برخوردار می باشد. به ویژه در داخل مناطق شهری بزرگ همچون تهران، استفاده از این رویکرددر سطح یکی از مناطق آن مورد توجه این تحقیق قرار گرفته است. منطقه 18 شهرداری تهران یکی از مناطق حاشیه ای شهر تهران است که در اثر سیاست های توسعه و گسترش شهر تهران در دوران ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، موجودیت یافت. اما پس از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی و آغاز سیل مهاجرت گسترده از شهرستانها به سمت تهران، محلات منطقه 18 در داخل زمین های زراعی و بصورت شتابزده و البته بصورت گسترده و پراکنده از یکدیگر گسترش یافتند.عدم توجه به پیشنهاد راهبردهای مناسب جهت ارتقای زمینه توسعه اراضی ذخیره در سطح محلات شهری در قالب طرح های جامع و تفصیلی، سبب گردیده است که اکنون پس از گذشت چندین دهه از شکل گیری محلات این منطقه، همچنان از عمده ظرفیت های کالبدی میان افزای موجود در محله استفاده نشود. به طور کلی به نظر می رسد یکی از مهمترین طرح های موضعی- موضوعی در طرح های مصوب جامع و تفصیلی شهر تهران، اراضی ذخیره توسعه و نوسازی شهری باشد که در مقیاس های مختلف، از فراشهری و شهری، فرامنطقه ای، منطقه ای و بالاخره ناحیه ای و محلی بهره برداری می شوند. لذا در این تحقیق تلاش می شود، راهکارهای موثری برای مدیریت و ساماندهی اراضی ذخیره توسعه و نوسازی شهری (با کاربری نامتجانس شهری) معرفی شود. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل سنجش ظرفیت و قابلیت توسعه هر یک از اراضی ذخیره در منطقه مورد مطالعه می باشد که برای این منظور منطقه 18 شهرداری تهران به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره فضایی، ظرفیت توسعه هر سایت بررسی و در نهایت بر اساس قابلیت توسعه هر یک از سطوح، عملکردها، راهبردها و پیشنهاداتی ارائه می شود.
طوبی سلطان آبادی مجتبی رفیعیان
فضاها و مکان های عمومی شهری همواره یکی از اجزای مهم شهرها محسوب می شوند که مردم در آن جهت تعاملات اجتماعی گرد هم می آیند. خلق چنین فضاهایی از گذشته تابه حال موردتوجه برنامه ریزان و سرمایه گذاران بوده است. حداکثر کردن ارزش های یک فضای مشترک توجیه مناسبی برای شکل دادن به مکان های شهری هست. اما در این میان مدیریت و نگهداری چنین فضاهایی به عنوان یک چالش مهم تلقی می گردد. عدم توجه برخی مدیران شهری به این مسأله گاه موجب زوال یک مکان شهری می گردد که برای خلق آن طرح های مناسب و هزینه های هنگفتی صرف شده است. امروزه در کشورهای توسعه یافته بحث مدیریت و نگهداری مکان های شهری به گونه ای که بتوانند پاسخگوی مناسبی به نیازهای گروه های مختلف مردم باشند و همه اقشار جامعه بتوانند از حضور در آن ها منتفع گردند بسیار ضروری می باشد. بنابراین اهمیت توجه به مدیریت مکان های عمومی پس از خلق یک فضا بر کسی پوشیده نیست و در بسیاری از کشورهای جهان در دستور کار قرار می گیرد. با نگاهی به مکان های عمومی شهری در ایران درمی یابیم که نیاز به انجام مطالعاتی در خصوص مدیریت این مکان ها ضروری می باشد. جهت تحقق این هدف در تحقیق پیش روی خیابان ستارخان- حدفاصل فلکه اول و دوم صادقیه- به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. سنجش مولفه های مدیریت مکانی و میزان تحقق مکان داری از اهداف کلیدی این تحقیق می باشد. بدین منظور مطالعاتی در خصوص ادبیات این موضوع انجام شده و پس ازآن شاخص ها و معیارهای اصلی مکان داری با توجه به نمونه مطالعاتی تدوین گردیده است. با توجه به این شاخص ها پرسشنامه ای تهیه شده و پس ازآن با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی، این پرسشنامه ها مورد ارزیابی قرارگرفته و نتایج آن در فصل پنجم تحقیق به تفصیل بیان گردیده است. در انتها با توجه به تحلیل های صورت گرفته، راهکارها و پیشنهاد هایی در خصوص ارتقا مکان داری در محور ستارخان ارائه خواهد شد.
مریم مروت نیا مجتبی رفیعیان
امروزه از مسائل اساسی شهرها و فضاهای شهری عدم کارایی و افول کیفی آنهاست. تا پیش از صنعتی شدن و رشد فزاینده جمعیت شهرها، اصول برنامه ریزی شهرهای سنتی برپایه ارزش های ساکنان شهر و در پی هویت بخشی به بافت شهر بود. به تدریج با تغییر رو ش های معیشتی و پیامدهای ناشی از آن، همچنین عدم حفظ تعادل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، نوعی گسست کالبدی و فرهنگی و اجتماعی در سطح محلات شهری ایجاد گردید، که منجر به ناکارآمدی آنها و کاهش رضایتمندی و مطلوبیت برای ساکنان شد. این پایان نامه با هدف مقایسه تطبیقی کیفیت مکانی برمبنای رضایتمندی سکونتی شهر های سنتی و جدید به منظور ارتقاء میزان رضایتمندی سکونتی شهروندان طراحی شده و سعی بر آن دارد که با ارائه مفاهیم رضایتمندی سکونتی و همچنین رویکردهای ناظر بر آن به تدوین شاخص های سنجش رضایتمندی سکونتی پرداخته و با ارائه مدل مفهومی به سنجش این مفهوم و مقایسه تطبیقی نتایج آن در دو شهر هشتگرد و شهر جدید هشتگرد بپردازد. روش شناسی کار مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و ترکیبی از دو رویکرد تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر می باشد. براساس نتایج بدست آمده، میانگین امتیاز مطلوبیت از نظر شهروندان در شهر هشتگرد با میانه نظری اختلاف معنی داری ندارد. در حالی که در شهر جدید هشتگرد این اختلاف معنی دار بوده است. میانگین مطلوبیت سکونتی در شهر هشتگرد 2.98 و در شهر جدید 2.73 می باشد. همچنین نتایج نشان از تفاوت معنی دار در مطلوبیت سکونتی دو شهر و برتری شهر هشتگرد در این مورد دارد. مولفه های اجتماعی فرهنگی و همچنین سابقه و مدت سکونت در شهر ارتباط مستقیم معنی داری با میزان مطلویت سکونتی شهروندان دارد. با توجه به نتایج معادلات ساختاری مطلوبیت سکونتی با دو عامل تسهیلات کالبدی و ویژگی های اجتماعی ارتباط قوی داشته است.
سارا دست مردی مجتبی رفیعیان
سبز راه یک جریان پویا، با گرایش تفرجی در درون یک بستر خطی و طبیعی در شهر، خارج از شهر و یا میان محیط طبیعی و شهر میباشد و شامل عناصر برنامه ریزی ، طراحی و مدیریت شده و با اهداف چند گانه ی بوم شناختی، تفریحی، فرهنگی و زیبایی شناختی تعریف میگردد. دغدغه ی اصلی این پایان نامه شناسایی عوامل زمینه ساز تعامل انسانی با ماهیت عملکردی رودخانه های درون شهری است که به سازگارسازی عرصه های طبیعی درون شهری با نظام فعالیت شهری در محور مورد مطالعه منجر گردد. هدف کلان این تحقیق ؛ارتقاء ارزش های طبیعی، زیستی و اجتماعی رودخانه ی قره سو با تاکید بر اصول اکولوژیکی حفاظت و تفرج در قالب برنامه ریزی استراتژیک یک کریدور سبز یکپارچه و نظام یافته است. پیش فرض اصلی تحقیق این است که محورهای سبز درون شهری می توانند پتانسیل لازم برای ارتقاء کیفیت محیط های شهری را ایجاد کنند وبرنامه ریزی در آن ها باید منطبق با احترام به الگوی زیست محیطی آنها باشد.چهارچوب نظری این تحقیق بر پایه ی اصول حفاظت محیطی وتوسعه پایدار شهری بنا شده است. روش شناسی تحقیق از نوع روش های تحلیلی خواهد بود و تلاش بر آن است که با مطالعه ی اصول و ضوابط برنامه ریزی نواحی رود کناری و با استفاده از تجربیات کسب شده در داخل و خارج کشور و سپس با شناخت مستقیم منطقه و انجام مطالعات میدانی و بررسی مدارک بر اساس امکانات، فرصت ها، محدودیت ها و تهدید ها، راهبردهایی به منظور ایجاد یک کریدور سبز تفرجی ارایه شود. به منظور انجام تحلیل های مورد نیاز از برنامه ریزی استراتژیک و روش آنالیز(iea) و مدل برنامه ریزی راهبردی (qspm) برای ارزیابی و وزن دهی به عوامل مختلف به دست آمده از مرحله ی شناخت استفاده شده است. تحلیل درونی و بیرونی حوزه رشد ( تهاجمی) را مناسب ترین حوزه برای نیل به هدف تعیین نمود.این حوزه روی قوتها و فرصتها تاکید دارد.پس از آن با استفاده از تحلیل سوات کمی راهکارهای بهینه تعیین گردید که این استراتژی ها به ترتیب اولویت در ذیل آمده اند: 1.توسعه صنعت گردشگری 2.استراتژی توسعه غیرصنعتی به تاکیدبرکشاورزی
زهرا نوری محمود نصیری انصاری
فضاهای عمومی شهری معاصر در تطابق با رویدادهای جهانی شدن و پیشرفت فناورانه، همچنین رقابت برای جذب سرمایه¬ها و افراد تبدیل به فضاهایی پویا و نیمه مجازی شده¬اند که برای ارتقاء کیفیت¬های کالبدی و غیر کالبدی در آن¬ها گستره¬ای از فناوری¬های نوین به کار گرفته می¬شود. استفاده از فناوری¬های نوین در ارتقاء کیفیت ابعاد سازنده فضای عمومی شهری، موجب می شود این فضاها در تطابق با نیازهای کاربران خود شکل بگیرند و در رقابت جهانی برای جذب سرمایه¬های انسانی و مالی موفق بوده و با مدیریت نیروها و رویدادهای تاثیرگذار برآن از میزان پیچیدگی آن¬ها کاسته شود. در این پایان نامه با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره¬گیری از مفاهیم فضای عمومی و فناوری¬های نو، در راستای ارتقاء کیفیت کالبدی و غیرکالبدی فضاهای عمومی محدوده بافت تاریخی تهران گام برداشته شده است. به این منظور در فصل دوم با عنوان مبانی نظری پژوهش به فضای عمومی شهری، انواع آن و چالش¬های آن در زمان معاصر پرداخته است، سپس مفهوم و انواع فناوری¬های نوین مورد استفاده در فضای عمومی شهری را مطرح کرده و در گام بعدی با رویکردی تحلیلی، کاربرد فناوری¬های نوین در ارتقاء کیفیت ابعاد سازنده فضای عمومی شهری بیان شده است. در فصل سوم با ارائه نمونه¬های موردی، انواع و روش¬های استفاده از فناوری¬های نوین برای کاربست در فضاهای عمومی استخراج شده و در فصل چهارم با مطالعه نمونه موردی بافت تاریخی تهران و با شناخت و تحلیلی جامع از آن رویکردهای کاربست فناوری¬های نوین در ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری آن شناسایی شده است. در نهایت در فصل پنجم با ارائه چارچوب طراحی شهری بر مبنای فناوری¬های نوین، طراحی محدوده پژوهش انجام شده، یافته های پژوهش بیان شده و به سوالات پژوهش پاسخ داده شده است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که هریک از فناوری¬های نوین ارائه شده در ارتقاء کیفیت یک یا چند مولفه از ابعاد سازنده کیفیت فضای عمومی شهری تاثیر گذار بوده و می¬توان از آن¬ها در طراحی فضاهای عمومی شهری استفاده کرد.
محمدرضا برهانی علی اکبر تقوایی
هدف این مطالعه بررسی تأثیرات تغییرات شهری بعنوان متغیر مستقل بر کیفیت زندگی ساکنین حوزه اجرای پروژه¬ها بعنوان متغیر وابسته است. پروژه زیرگذر توحید بعنوان نمونه موردی تحقیق انتخاب شده و با استفاده از 153 پرسشنامه میزان تغییرات کیفیت زندگی با استفاده از طیف لیکرت مورد پرسش قرار گرفت. وزن شاخص¬ها نیز به کمک روش تمایل به پرداخت سنجیده شد و در تحلیل از روش¬های تحلیل عاملی و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج بررسی پرسشنامه¬های جمع آوری شده از ساکنین محدوده موردمطالعه نشان از آن داشت که شاخص کلی کیفیت زندگی ازنظر ساکنین پس از اجرای پروژه تونل توحید بهبودیافته است. نتایج مذکور به خوبی نشان می¬دهد که اجرای پروژه تونل توحید اگرچه به لحاظ کالبدی اثرات مطلوبی بر محدوده موردمطالعه داشته است اما از جنبه عوامل غیر کالبدی و به ویژه عوامل اجتماعی تأثیر مطلوبی نداشته است. تشخیص این مهم بدون انجام تحلیل عاملی اکتشافی و شناسایی عوامل تجربی میسر نبود. با توجه به ضریب تأثیر بالای عوامل اجتماعی بر کیفیت زندگی می¬توان کاهش کیفیت عوامل اجتماعی را مهم ترین عامل در عدم افزایش قابل توجه کیفیت زندگی باوجود تغییرات کالبدی قابل توجه دانست. تکنیک تحلیل مسیر نیز در شناسایی نقطه اتکا و مدل تغییرات در کیفیت زندگی موثر بود. مصاحبه¬های انجام پذیرفته با حدود 20 نفر از ساکنین محدوده موردمطالعه سازوکار مدل به دست آمده را آشکارتر ساخت. محدوده موردمطالعه از دیرباز به عنوان یکی از مراکز شهری با خدمات عمومی در دسترس شناخته شده بود. این امر با اجرای پروژه تونل توحید و تقویت زیرساخت ها بهبود یافت. بااین وجود بهبود وضعیت خدماتی با بهبود وضعیت اجتماعی همراه نبود که علت را باید در به هم ریختن بافت اجتماعی محله با حضور ساکنین جدید جستجو کرد. ساکنین حال حاضر محدوده موردمطالعه در بسیاری از موارد تعامل فرهنگی با همسایه ها را مثبت ارزیابی نکرده و از موضوع دخالت به عنوان عامل اصلی این مخالفت خود نام می¬بردند. همبستگی منفی بین عامل بهبود خدمات و مطلوبیت اجتماعی از همین مسئله نشأت می¬گیرد. بااین وجود ساخت وسازهای به وجود آمده در اثر تغییرات قیمت زمین موجب بهبود وضعیت بصری شده و عامل کالبدی را بیش ازپیش تقویت نموده است. یکی دیگر از عواملی که ازنظر ساکنین تضعیف شده است عامل امنیت است. این عامل که به گفته ساکنین در اثر ناهمگنی اجتماعی ایجادشده و تغییرات بافت اجتماعی تنش¬های بیشتری را به وجود آورده است، با تأثیر معکوس بر عامل آسایش عوامل بالادستی را تحت تأثیر قرار داده است. عوامل بهداشتی نیز با بهبود نسبی خود عامل آسایش را تقویت نموده¬اند. روش¬های آماری سنجش کیفیت نشان داد که پروژه¬های توسعه شهری در صورت عدم هدف¬گذاری اجتماعی و در نظر نگرفتن مقیاس تأثیرات، ممکن است به کاهش کیفیت زندگی ساکنین پیرامون به¬ویژه در زمینه¬های غیر کالبدی بینجامد.
وجیهه کاظم پور مجتبی رفیعیان
تصمیم گیری برای تعیین نوع کاربری زمین همواره یکی از نگرانی های اصلی برنامه ریزان منطقه ای بوده است. اکثر مواقع در تخصیص کاربری زمین نسبت به قابلیتها و پتانسیل های اراضی و همچنین مخاطرات طبیعی که اراضی را تهدید می نمایند بی توجهی می گردد که هزینه و خسارات بالایی را در پی خواهد داشت. با توجه به اینکه ایران یکی از زلزله خیز ترین کشورهای جهان است و از آنجاکه نمی توان مانع وقوع سوانح طبیعی شد، لازم است که برنامه ها، به منظور کاهش هرگونه خسارت، بر مدیریت سوانح طبیعی متمرکز باشند. در این پژوهش تلاش کردیم تا براساس میزان تناسب اراضی با توجه به شاخصهای کالبدی و اکولوژیکی، برای کاربری های کشاورزی و توسعه شهری و صنعتی، و با تمرکز بر میزان آسیب پذیری منطقه در برابر خطر زلزله، برنامه کاربری اراضی مناسب را برای استان قزوین ارائه دهیم که در این راستا به کمک تلفیق فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و منطق ارزش¬گذاری لایه¬ها (index overlay)و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) به تعیین اولویت کاربری ها در هر واحد اراضی می پردازیم. نتایج تحلیلها نشان می دهد که قسمت شمال و جنوب استان از نظر زلزله پرمخاطره محسوب می شوند و با توجه به فاکتورهای کالبدی، اکولوژیکی و پهنه های خطر زلزله محدوده ای در مرکز استان مناسب توسعه شهری و صنعتی می باشد که ضمن بهرمندی از پتانسیلهای کالبدی از خطر زلزله نیز مصون بماند شایان ذکر است که احداث شهرکهای صنعتی و مسکونی و شهرهای جدید در نهایت باید بر اساس مطالعات مکانیابی دقیقتر و در مقیاس پایین تر، صورت پذیرد.
حسنا پارسایی مقدم علی اکبر تقوایی
توسعه منطقه ای فرایندی است که در آن؛ منطقه به مثابه پدیده ای "همواره درحال دگرگونی" انگاشته می شود. در این راستا پس از سالها تجربه و تحقیق، برنامه ریزان و کارشناسان به این نتیجه دست یافته اند که انگاره های توسعه در زمینه ها و مقیاس های گوناگون، زمانی بیشتر ثمربخش خواهند بود که در قالب "فرایندی استراتژیک" هدایت شوند. در این میان سند راهبرد توسعه منطقه ای (rds) ابزاری نوین و کارآمد برای دستیابی به توسعه پایدار مناطق می باشد. در این مطالعه برآنیم تا با استفاده از ابزار rds، الگوی راهبرد توسعه منطقه ای شهرستان همدان را تدوین کنیم. در این راستا پس از بیان مفاهیم مربوطه در این خصوص، به شناخت و بررسی وضع موجود شهرستان، پرداخته ایم. سپس تحلیل ها و بررسی های لازم در قالب جدول سوات ارائه شده است. در آخر با استفاده از مدل ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی(qspm) به اولویت های راهبردی توسعه منطقه دست یافتیم. یافته ها و نتایج حاکی از آن هستند که شهرستان همدان با پدیده مهاجر فرستی شدیدی روبروست. همچنین شهر همدان که مرکز شهرستان و استان می باشد، با جذب ناعادلانه سرمایه و فرصت ها در مقیاس منطقه، موجب انزوای سایر نواحی و به دنبال آن خروج نیروی انسانی و مهاجرت ساکنین به مناطق اطراف شده است. از این رو جلوگیری از مهاجرت شدید و خروج سرمایه از منطقه، یکی از مهمترین و ضروری ترین راهبردهای توسعه شهرستان همدان می باشد که در راس سایر راهبردها قرار می گیرد.
حامده رضوی مصطفی عباس زادگان
اهداف این رساله دو دسته اهداف عام و اهداف خاص قابل تقسیم و ارائه است. اهداف عام شناخت مبانی نظری رویکرد برنامه ریزی طراحی محور و تدوین روش شناسی اجرایی آن تدوین و پیاده سازی یکی از ابزارهای رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در جهت سنجش تاثیر نحوه تهیه طرح در کیفیت طرح تهیه شده و صرفه جویی در زمان تهیه طرح. اهداف خاص ارتقا سطح عملکردی محدوده مطالعاتی به فضای عمومی با کیفیت و با نقش اجتماعی فرهنگی و هنری ارزشمند ارتقا کیفیت عملکردی محدوده در قالب فرایند دستورکار توسعه تکمیل و تصحیح فرایند تولید برنامه و طرح در این رویکرد با توجه به شرایط شهری کشورمان
پونه فامیلی مجتبی رفیعیان
امروزه عدم رعایت قوانین و ضوابط شهری در کشورهای در حال توسعه به معضلی تبدیل شده است که کیفیت زندگی در شهرها را مورد تهدید قرار می دهد و باعث ایجاد بحران در محیط زیست شهری، زیبایی بصری شهری، مصرف انرژی و غیره می گردد. یکی از این مشکلات تخلف در ساخت و ساز های شهری می باشد،که باعث رخداد بسیاری از مشکلات از قبیل کیفیت پایین ساختمان (که نتیجه آن ناپایداری ساختمان خواهد بود)، بالا بردن حجم ترافیک شهری، از بین بردن زیبایی بصری شهر است. بهمین دلیل نظارت بر ساخت و ساز از وظایف بسیار مهم شهرداری ها محسوب می گردد، در تهران این وظیفه بر دوش شهربان و مهندسین ناظر ساختمان می باشد که زیر نظر شهرداری تهران فعالیت می کنند و گزارش نظارت های خود را به این نهاد منعکس می کنند. این روش نظارتی علاوه بر اینکه بعلت وجود خطاهای انسانی، به صورت صد در صد اطمینان بخش نیستند بلکه منجر به صرف هزینه زیاد می گردد، همچنین زمان مورد نیاز برای ارسال گزارش وقوع تخلف مدت خیلی زیادی طول می کشد که ساماندهی و مواجهه با تخلف را مشکل می کند به همین دلیل پرکاربردترین شیوه جهت مقابله با تخلف در تهران به اعمال جریمه نقدی توسط کمیسیون ماده 100 تبدیل شده است،که تنها روشی تنبیهی است و مانع بروز تخلفات نمی شود. در این تحقیق سعی شده است تا با معرفی یکی از تکنولوژی های هوشمند به نام rfid(شناساگر رادیویی)، به توصیف روشی جهت استفاده از این تکنولوژی برای نظارت بر فرایند ساخت وساز پرداخته شود، و شبیه سازی مدل به منظور کنترل دو نمونه از تخلفات ساختمانی (ارتفاع اضافی و کیفیت بتون ریزی) مورد مطالعه قرار گرفت، همچنین در نهایت به استفاده از روش مقایسه ای جهت مقایسه زمان اطلاع وقوع تخلف توسط روش موجود(سنتی) و روش جدید پرداخته شد که تفاوت چشمگیری بین دو روش در این خصوص به نظر نرسید ولی در مورد هزینه مصرف شده، تحلیل انجام شده وجود هزینه 8 برابری روش سنتی نسبت به مدرن را نشان داد.
نسترن برنا مجتبی رفیعیان
چکیده پایان نامه/رساله (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): الگوبرداری بی رویه و همچنین توسعه بی برنامه و شتاب زده شهرها موجب ایجاد خلاهای اساسی در زندگی مردم شهر شده است. این توسعه بی برنامه و شتاب زده باعث فدا شدن کیفیت به پای کمیت شده که همین موضوع باعث پایین آمدن سطح رضایتمندی مردم از زندگی در شهرها می شود. از این رو بررسی رضایتمندی مردم و پس از آن ارائه راهکارهایی مبنی بر ارتقا کیفیت و از این طریق ارتقا رضایتمندی ضروری به نظر می رسد. در ایران به دلیل گذار پرشتاب به مدرنیته و عدم بومی سازی الگوبرداری ها و همچنین افزایش پرشتاب جمعیت شهرنشین و به دلایل مختلف دیگر کیفیت محیط شهری بالاخص فضای باز مسکونی کاهش یافته و این فضا را که در گذشته ایفاگر نقش بسیار پررنگی در زندگی شهری مردم بوده است به فضایی تعریف نشده و بی استفاده بدل کرده است. بافت شهری ارومیه بافتی نسبتاً کم تراکم است که اکثر خانه های ساخته شده در آن (به جز دهه اخیر) ویلایی و نهایتاً 3 طبقه هستند اما در دهه اخیر ساخت و ساز به صورت آپارتمانی قوت گرفته است. هدف این پژوهش سنجش و بررسی میزان کیفیت یک محله مسکونی با فرم خانه سازی ویلایی و مجتمع مسکونی آپارتمانی و نیز بررسی حس رضایت ساکنین از وضعیت کنونی و در نهایت ارائه پیشنهاداتی برای بهبود و افزایش سطح رضایتمندی است. در قدم اول سعی در شناخت مفاهیم کیفیت، رضایتمندی و فضای باز مسکونی شده است، پس از بررسی و مشخص نمودن شاخص های تاثیرگذار سعی در مدلیزه کردن ارزیابی کیفیت و رضایتمندی شده است. روش انجام این تحقیق تحلیل رگرسیون چند متغیره سلسه مراتبی است. این مدل در پایینترین حد خود به یکسری زیرمعیارها میرسد که برای بررسی رضایتمندی و کیفیت این زیرمعیارها از طریق پرسشنامه مورد پرسش قرار گرفته اند و ساکنین براساس طیف لیکرت به آن امتیاز داده اند. در نهایت و پس از انجام تحلیل های آماری لازم و مناسب سطح رضایتمندی به طور نسبی زیر متوسط ارزیابی شد و در اکثر شاخص ها، معیارها وجود رابطه معنی دار بین رضایتمندی و کیفیت به تایید رسید. واژگان کلیدی: رضایتمندی، فضای باز مسکونی، محله میثم و مجتمع بغدادیان شهرستان ارومیه
فریبا بابائیان علی باقری
منابع آب از مهم¬ترین عوامل در سیستم¬های اکولوژیکی و اجتماعی - اقتصادی به شمار می¬رود. با توسعه اقتصادی و رشد جمعیت، تقاضا برای منابع آب به شدت افزایش یافته است و با افزایش تقاضا و تشدید رقابت بین کاربران آب کمبود آب به شیوه¬های مختلفی نمود پیدا کرده است. برای مقابله با کمبود آب نیاز به توسعه روشی برای مدیریت آب در بسیاری از مناطق جهان است. درک آسیب¬پذیری جهت تدوین سیاست¬های مدیریت یکپارچه منابع آب مهم می¬باشد و پایه¬ای را برای تصمیم¬گیران جهت اولویت¬بندی فعالیت¬های به خصوص و بهبود آسیب¬پذیری، فراهم می¬کند. به منظور فراهم نمودن مدیریتی جامع و یکپارچه برای منابع آب لازم است تا داده¬های مختلف از بخش¬های گوناگون هیدرولوژیکی، زیست¬محیطی و اقتصادی در کنار یکدیگر مورد پردازش و تفسیر قرار گیرند. از این رو، ضروری است نظام استانداردی جهت سازماندهی این قبیل داده¬ها مورد استفاده قرار گیرد. نظام حسابداری آب، رویکردی در جهت استاندارد کردن نحوه¬ی سازماندهی داده¬ها و اطلاعات می¬باشد. هدف از تحقیق حاضر ارائه روش شناسی برای ارزیابی جامع آسیب¬پذیری سیستم اقتصادی - اجتماعی و منابع آب محدوده مطالعاتی رفسنجان نسبت به کم آبی است. لذا سعی گردیده است که با بررسی و تحلیل مفهومی آسیب¬پذیری و بررسی مطالعات متعدد چارچوب تحلیلی مناسبی برای ارزیابی آسیب¬پذیری در نظر گرفته شود. در این راستا به منظور سازماندهی داده¬ها و استخراج نشانگرهای مرتبط با آسیب¬پذیری به تدوین حساب-های آب مربوط به محدوده مورد مطالعه برای دو سال 1380 و 1385 پرداخته شد و با تحلیل روند نشانگرهای استخراجی دیدگاه¬هایی از وضعیت آسیب¬پذیری منابع آب فراهم شد که می¬توانند با درک وضعیت فعلی و آنچه که ممکن است در گذشته اشتباه صورت گرفته باشد، به تصمیم¬گیران در جهت دست¬یابی به راه¬حل¬هایی برای کاهش آسیب¬پذیری منابع آب در محدوده مطالعاتی رفسنجان کمک کنند. در ادامه این مطالعه از نگرش پویایی سیستم ها و نرم افزار vensim به منظور بررسی تأثیر گزینه¬های سیاستی بر سیستم استفاده شد. نتایج حاصله در بررسی وضع موجود حاکی از وضعیت و حالت نامناسب سیستم منابع آب محدوده مطالعاتی رفسنجان می¬باشد. بررسی این وضعیت تحت تأثیر گزینه¬های سیاستی مختلف نشان می¬دهد که گزینه سیاستی تغییر الگوی اقتصادی محدوده رفسنجان از کشاورزی به صنعت و معدن و تغییر درصدی از اشتغال از کشاورزی به صنعت و معدن منجر به بهبود آسیب¬پذیری محدوده مطالعاتی رفسنجان در ابعاد منابع آب، اقتصادی و اجتماعی می¬گردد.
زهرا زمانیان علی اکبر تقوایی
امروزه گردشگری یکی از بزرگترین بخشهای اقتصادی بوده و به عنوان یکی از منابع اصلی درامد، اشتغال، رشد بخش خصوصی و توسعه ساختار زیربنایی قلمداد میشود. در این میان، بسیاری از شهرهای با پیشینه تاریخی به دلیل بافت اندامواره و سنتی و وجود آثار قدیمی و جاذبههای گردشگری در فواصل نزدیک به هم در مرکز شهر، مستعد برگزاری تورهای پیاده گردشگری هستند. اما غالبا این بافتهای قدیمی شهری به عنوان فضاهای شهری فراموش شدهای تلقی شدهاند که بی بهره از هر گونه خدمات شهری، زندگی مرده ای را تجربه می کنند. همچنین در پی اجرای رویکرد موزهای، و فقدان مسیرهای مشخص اتصالدهنده نقاط جاذب، اقتصاد گردشگری ضعیف عمل مینماید؛ چرا که منظر شهری مطلوب و خوانا، منجر به ایجاد تصویر ذهنی و ادراک بهتر و قویتری از شهر شده، و تمایل گردشگر را به حضور در این مکانها بیشتر مینماید. هدف اصلی تحقیق پیش رو، ایجاد اتصال منطقی و مطلوب بین نقاط پراکنده موجود در بافت تاریخی و ارزشمند شهر کاشان، به منظور ایجاد شبکه یکپارچه خوانا در شهر، و ارتقای ادراک بصری گردشگران، و با بهرهگیری از راهکارهای طراحانه مناسب و با تکیه بر اصول و مبانی طراحی فضاهای خلاق است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که چگونه میتوان با کمک روشهای خلاقانه و با بهرهگیری از راهکارهای طراحی مطلوب شهری و استفاده از ظرفیتهای زمینه، به اتصال تک بناها و سایتهای پراکنده ارزشمند در بافت موجود یک شهر (به خصوص شهرهای با پیشینه فرهنگی و تاریخی که به سمت گسستگی پیش میروند) و یکپارچه ساختن آن بافت و ارتقای ادراک بصری استفادهکنندگان از فضا کمک نمود؟ روش انجام این تحقیق کاربردی و غیرآزمایشی است. از نظر شیوه جمعآوری اطلاعات نیز نوع تحقیق پیمایشی، و از لحاظ هدف، توصیفی- تحلیلی میباشد. برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در بخش نظری از منابع متعدد کتابخانهای استفاده گردید که این موارد شامل پایاننامهها، کتابها، مقالات، منابع اینترنتی و غیره بودند. با تکیه بر مطالعه صورت گرفته، در بررسی نمونه موردی، تکنیک مطالعه موردی در کنار شیوه پژوهش اسنادی با مراجعه به منابع لازم در حوزه روند تاریخی تغییرات شهر (کاشان)، و نیز بررسیهای میدانی شامل مشاهده مستقیم و توزیع پرسشنامه به کار گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که میتوان با طراحی یک شبکه منسجم و خلاق گردشگری، در جهت ارتقای ظرفیتهای بالقوه شهرهای دارای بافت تاریخی و ارزشمند و نیز بهبود صنعت گردشگری، ادراک بصری گردشگران و یکپارچگی و انسجام فضاهای شهری گام برداشت. این یافتهها و معیارهای طراحی حاصل شده از آن، در طرح نهایی پیشنهادی و در قالب نقشه و طراحیهای سه بعدی ارائه گردیدند.
زهراالسادات اردستانی محمدرضا پورجعفر
هدف از این رساله، تعیین شاخصهای بومی بازآفرینی و الگوی مبتنی بر فرهنگ وشرایط کشور برای بازآفرینی بافتهای فرسوده شهری می باشد که در قالب مطالعات تحلیلی-توصیفی و اجرای یک مدل تحلیلی محقق شد. ابتدا مفاهیم، دیدگاههای نظری ومفهومی در ارتباط با بافت فرسوده و بازآفرینی شهری با مطالعه سوابق و از طریق مراجعه به منابع علمی و معتبر بررسی و تحلیل شد. سپس، شناخت وتحلیل منطقه مطالعاتی به منظور جهت دادن به چارچوب رساله از طریق پرسشنامه انجام گردید. در نهایت، چارچوب الگوی بومی بازآفرینی بافتهای فرسوده تدوین شد، که به منظور تدوین این چارچوب، رسالت ها و ارزش های بازآفرینی بومی با مرور کتابخانه ای و اسنادی، تعیین گردید و از مدل تلفیقی ساختار سلسله مراتبی فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای ارزیابی وضعیت بافت های فرسوده منطقه به منظور بازآفرینی شهری استفاده شد
محمدعلی فرحی احسان رنجبر
با نگاهی به برنامه کشورهای توسعه یافته در دهه های اخیر می توان دریافت، جهت حفظ و ارتقای بافت های تاریخی شهرهایشان از رویکرد بازآفرینی فرهنگی و ایجاد مسیرهای پیاده برای حضور گردشگر در درون این بافت ها بهره جسته اند. کشور ایران با داشتن تاریخ و فرهنگ غنی، بافت های تاریخی فراوانی در خود جای داده است، که می توانند مقصد مناسبی برای حضور گردشگران باشند. بافت تاریخی شهرری نیز با وجود پتانسیل های فراوان تاریخی – فرهنگی، نتوانسته در جذب گردشگر و اجرای برنامه های فرهنگی موفق عمل کند. برهمین اساس نیازمند به یک برنامه ی جامع جهت حفظ و بهره برداری از این تاریخ و فرهنگ غنی می باشد. روش انجام این پژوهش تفسیری –تاریخی و تحلیلی– توصیفی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای، برداشت های میدانی، جمع آوری پرسشنامه و مصاحبه با مسئولین گردآوری شده و در بخش تحلیل از نرم افزارهای spss و space syntax، جدول سوات و معیارهای مستخرج شده از ادبیات بازآفرینی، گردشگری و تجارب جهانی جهت تحلیل اطلاعات استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده در بخش تحلیل، شبکه پیاده بهینه انتخاب شده، سپس به ارائه راهنمایی جهت بهبود وضع شبکه پیاده بافت، ارتقاء سطح گردشگری و حفظ بافت تاریخی با استفاده از معیارهای بازآفرینی فرهنگی پرداخته شده و در انتها یک الگوی طراحی (طرح موضعی عرصه چاربازار) ارائه شده است.
محبوبه مصلحی مجتبی رفیعیان
خنثی بودن فضاهای زیستی در محیط شهری ، نشان از این امر دارد که انسان معاصر از بی هویتی و بی خانمانی رنج می برد. رسالت شهرسازی نیز در این است که فضاهای شهری را ارتقا دهد تا در بستر این محلات معنادار، ارزش های انسانی و اجتماعی امکان بروز یابند. از سویی دیگر، روش پدیدار شناسی این توان را دارد تا به ایجاد محیط های واجد معنا به فراخوانی حس وروح و معنای پدیده بپردازد که مولفه های اساسی در هویت محله ای به شمار می روند. بر این اساس هدف این مقاله این است که در رویکردی پدیدار شناسانه، به بررسی عوامل موثر در پدیده محله بپردازد تا امکان احراز و بازخوانی هویت محله های شهری ممکن شود.روش تحقیق ، در مطالعه حاضر ،توصیفی-تحلیلی می باشد. با توجه به بافت نابسامان و ناهماهنگ محله زرگنده و نقاط ضعف و تهدید موجود که باعث کاهش کیفیت محیط و پایین آمدن سطح رضایت ساکنان میشود؛ مولفه های موثر در بر هویت محله ای معرفی شده است .این شاخص ها در ابعاد گوناگون محیطی،کالبدی، تاریخی، اجتماعی ، عملکردی،روانشناختی و میزان تاثیرشان بر مبنای مطالعات میدانی و مصاحبه از مخاطبان بوده است.علاوه بر این فرایند پدیدار شناسی و مولفه های محله شهری در رویکرد ون منن مورد بازخوانی و بازبینی قرار می گیرد و در پایان به راهکارهایی چند در موردارتقای عوامل هویت بخش اشاره می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زرگنده دارای هویتی اقتصادی و مذهبی است با توجه به این که عوامل گوناگونی در ارتقای هویت محله زرگنده موثر هستند اما همه این عوامل باید در راستا و همگام با یکدیگر پیش روند تا بتوان محله را با هویت قلمداد کرد، اگر چه در بعضی از زیر مضمونهای کالبدی واجتماعی و عملکردی و...دارای هویت است اما چون در کل مضمون از هویت برخوردار نیست نمی توان آن را هویتمند قلمداد کرد.
مرضیه رضانژاد سید مهدی موسی کاظمی
مبانی تئوریک این رساله بر نقد نظریه ها و رویکردهای تئوریک پیشین به ویژه الگوی آزار و اذیت، الگوی بی نظمی، الگوی چشم اندازـ پناهگاه، الگوی فضای قابل دفاع، الگوی نظارت اجتماعیِ و... شکل گرفته است. الگوی تئوریک ارایه شده با استفاده از روش پیمایش و تکنیک مصاحبه در فضاهای عمومی شهر بندرعباس به آزمون گذاشته شد، یافته های پژوهش نشان داد: الگوی فضایی موجود احساس امنیت در شهر بندرعباس الگویی مناسب نمی باشد و در اکثریت قریب به اتفاق شاخص های کالبدی، اجتماعی و زمینه ای در حد متوسط(میانگین 3 از 5) است. یافته های تحلیلی این رساله نشان می دهد. سه دسته عوامل اجتماعی، زمینه ای و کالبدی در تعامل با یکدیگر به صورت اندام وار (با =0.19 2r) چگونگی احساس امنیت در فضاهای عمومی را تبیین می کنند. لذا الگوی مناسب فضایی احساس امنیت در فضاهای عمومی شهر بندرعباس، مبتنی بر بهبود شاخص های فضایی کالبدی، اجتماعی و زمینه ای به طور توامان می باشد.
مهسا بریری محمود نصیری انصاری
رشد و توسعه شهر نشینی و نیاز جوامع به بازدید از جاذبه های طبیعی سبب سرازیر شدن خیل عظیمی از جمعیت شهرنشین به نواحی و مکان های دارای جاذبه گردشگری شده است. این جابه جایی عظیم جمعیت افول ارزش های اجتماعی، فرهنگی، بصری و کاهش کیفیت محیط شهری را در مرکز این شهرها به همراه داشته است. باززنده سازی این مراکز، به عنوان قلب تپنده شهرها در بهبود کیفیت زندگی ساکنان و گردشگران نقش حیاتی را ایفا می کند. از سوی دیگر بازآفرینی مبتنی بر گردشگری و خلاقیت رویکردی نوین به بازآفرینی شهری است که سعی دارد با بهره گیری از ویژگی ها و برتری های خاص اجتماعی- فرهنگی هر منطقه، به احیای محیط شهری می پردازد. این رویکرد تأثیر مثبتی در اقتصاد و ایجاد اشتغال در شهرها دارد و می تواند حیات و هویت را در شهر افزایش دهد و موجب افزایش همگرایی اجتماعی گردد.
محبوبه کارشکی هاشم داداش پور
امروزه کریدورهای ارتباطی، نه-تنها به عنوان عامل حمل و نقل و ارتباطات، بلکه به عنوان عامل گسترش و توسعه منطقه نیز به حساب می آیند. به طوری که انتخاب آن ها، باعث سازمان دهی و برنامه ریزی هماهنگ در طول آن شده که با مدیریت و سیاست های آمایشی می تواند به تحولی مثبت در فضای منطقه منتهی گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و جایگاه کریدورهای توسعه در سازمان فضایی استان خراسان رضوی به عنوان نمونه موردی، بر دو بخش کلی شناسایی سازمان فضایی منطقه و تحلیل ارتباط بین کریدور توسعه با مولفه-های سازمان فضایی استوار است. براین اساس، در ابتدا با مطالعه مبانی نظری، معیارها و مولفه های تاثیر گذار در کریدور شناسایی و در ادامه سازمان فضایی استان و ارتباط آن با کریدورهای توسعه با اتکا به معیارهای به دست آمده از مبانی نظری مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های حاصل از مبانی نظری نشان می دهد که به طور کلی سه معیار اصلیِ توسعه اقتصادی، توسعه سکونتگاهی و توسعه زیرساختی مرتبط با کریدورهای توسعه، مطرح می شود که تحلیل-های انجام شده بر مبنای این سه معیار انجام گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و برای پاسخگویی به سوالات از توابع تحلیل آمار فضایی در نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی(arc gis) و همچنین نرم افزار تحلیل فضایی(geoda) و نیز روش تحلیل عاملی به کمک نرم افزارspss استفاده شده است. با وجود نتایج به دست آمده از این تحلیل ها مبتنی بر تاثیر مستقیم کریدورهای ارتباطی بر سازمان فضایی استان، بررسی های انجام گرفته پیرامون سازمان فضایی استان خراسان رضوی در وضعیت موجود نشان می دهد که این استان علی رغم وجود پتانسیل های مختلف در فرآیند توسعه خود، همچنان از الگوی فضایی قطبی و متمرکز پیروی می کند، به طوری که تمرکز شدید فعالیتی و جمعیتی در مرکز استان به وضوح به چشم می-خورد. این امر نشان دهنده پایین بودن میزان اثرپذیری کریدورهای ارتباطی بر سازمان فضایی استان در وضعیت موجود، می باشد. بنابراین با توجه به وجود قابلیت ها و پتانسیل های استان در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای، ایجاد و تقویت کریدورها و محورهای توسعه و همچنین کانون های توسعه در فاصله دور از مرکز استان، می تواند از شدت تمرکز استان بکاهد و به تقویت تعادل فضایی در استان کمک نماید.
سیمین غفاریان مجتبی رفیعیان
هدف تحقیق حاضر نیز بررسی مفاهیم نظری مرتبط با رویکرد توسعه از درون بوده و با توجه به اینکه توسعه میان افزا در اراضی رها شده یا دارای رکود صورت می گیرند و نیازمند ایجاد محرک های توسعه - به منظور جلب نظر سرمایه گذاران و تحریک مردم برای استفاده از این اراضی برای توسعه های آتی- می باشند به شناخت این نوع از پروژه ها نیز پرداخته و در نهایت نیز تاثیرات ایجاد پروژه های محرک توسعه در اطراف بلوار جانباز مشهد بررسی گردیده است. در این تحقیق مولفه های اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، کالبدی و زیست محیطی در سه محله فرامرز عباسی، کارخانه قند آبکوه و بهاران که در مجاورت محدوده مورد مطالعه واقع شده اند بررسی و تحلیل گردیده اند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه و همچنین مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری و با استفاده از نرم افزار spss و gis تحلیل گردید. برای تحلیل های آماری از روش آزمون مک نمار برای مقایسه قبل و بعد و همچنین همبستگی اسپیرمن به منظور بررسی میزان تاثیر گذاری ها استفاده شده است. از نرم افزار gis نیز به منظور تحلیل های فضایی بهره برداری شده است. نتایج نشان داد که اجرای این پروژه ها تاثیرات مثبت بسیاری در زمینه های اجتماعی و پس از آن اقتصادی و کالبدی بر محدوده اطراف خود داشته اند و در واقع این پروژه ها و طرح ها در کارآمدی و توسعه بافت اطراف خود و همچنین بهسازی و نوسازی آن ها تاثیر بسزایی داشته اند. علاوه بر این مشخص شد که افزایش تعامل و همکاری گروه های ذی نفع و ذی نفوذ منجر به بهبود و توسعه یکپارچه در منطقه شده است.
محمدرضا سرداری مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
محمد سراوانی محمدرضا پورجعفر
چکیده ندارد.
علی رضوان علی اکبر تقوایی
چکیده ندارد.
ملاحت اورنگ حسن احمدی
چکیده ندارد.
محمدحسن هدایت نیا محمدرضا بمانیان
چکیده ندارد.
نیما سالک مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
فرحناز دبردانی مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
فرزانه حسینی محمدرضا بمانیان
چکیده ندارد.
زهرا خدایی مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
فرزین امین صالحی مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
پیمان مرادیان بروجنی محمود نصیری انصاری
چکیده ندارد.
حسین احمدزاده نانوا مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
حسین زمانی علی حاجی نژاد
چکیده ندارد.
سمیه محمدی آباده علی حاجی نژاد
چکیده ندارد.
زهرا عسگری زاده مجتبی رفیعیان
چکیده ندارد.
عادله صادقی محمدرضا پورجعفر
چکیده ندارد.
مهران محمودی مجتبی رفیعیان
رود دره های شهری یکی از عوامل مهم در شکل گیری تحولات ساختاری و عملکردی شهرها به شمار می روند.در این کریدورهای طبیعی،علاوه بر جریان دایمی یا فصلی آب ، ارزش های بصری و طبیعی، و در کنار آن الگوی فعالیتی /عملکردی متفاوتی(در قالب عملکردهای تفریحی-توریستی و اقتصادی و حتی در مواردی زندگی انسانی) نیز وجود دارد. در نظریات معطوف به توسعه پایدار شهری، بهره گیری مناسب از این نواحی در چارچوب تدوین طرح های مناطق حساس و حیاتی شهری در دستور کار نهادهای مسئول شهری قرار گرفته است. گسترش سریع شهر تهران در سال های اخیر و افزایش رشد شهرنشینی، موجب کاهش ارزش های محیطی و ایجاد برنامه های توسعه گسترده بدون در نظر داشتن ملاحظات زیست محیطی شده است. این گرایش موجب برهم خوردن تعادل زیست محیطی در شهر وبویژه مناطق حساس شهری آن شده است. با توجه به این امر، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری در این محیط ها ، باتوجه به الزامات خاص موجود در آنها ،بسیاراهمیت پیدا می کند. در این پژوهش تلاش شده است با بهره گیری از چارچوب نظریه مناطق حساس شهری، و با استفاده از مدل ahp ، سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) و نیز با توجه به رویکرد حفاظت محور، فرآیند برنامه ریزی کاربری اراضی رود- دره فرحزاد مورد توجه قرار گیرد.نتایج نشان داد که حدود 77 درصد از اراضی این رود-دره با اعمال مدل سنجش،در محدوده هایی با درجه حفاظت بالا قرار می گیرند و لذا می بایست از اشغال مناطق مسکونی خالی شوند و کاربری های مناسب با ارزش های محیطی آنها،(نظیر کاربری های فراغتی ویا تفریحی) جایگزین آنها شود. در نهایت با توجه به نتایج مکانی حاصل از پژوهش، به ارایه سیاست های خرد و کلان و نیز راهبردهایی جهت دستیابی به اهداف حفاظتی رود دره توجه شده است.
حدیثه عسگری تفرشی مجتبی رفیعیان
آمار جهانی گویای این واقعیت است که روند رو به گسترشی از سکونت جمعیت در نواحی شهری کشورهای جهان وبه ویژه کشورهای در حال توسعه در دهه های اخیر در حال جریان بوده است. وجود ایستگاه های مترو به عنوان میدان جاذبه ای عمل می کند که منجر به رشد انواع کاربری ها در محدوده پیرامون و حوزه نفوذ ایستگاه ها می گردد . به دلیل عدم برنامه ریز ی فضایی و کاربری اراضی و پیش بینی های لازم، این رشد به صورت قارچ گونه بوده و منجر به آشفتگی محیطی و عدم کارآیی بهینه انواع کاربری ها جهت ارائه خدمات در محدوده های پیرامون ایستگاه های مترو می گردد و در نهایت باعث به هم ریختگی کالبد و فضا در این محیط و حتی معضلات عدیده اجتماعی می گردد.رویکرد اساسی در این خصوص در چارچوب “رویکرد توسعه حمل ونقل محور” قابل ارائه است.بدنه اصلی این رویکرد مسیری منطقه ایست که می تواند متشکل از شبکه ای گسترده از خطوط حمل ونقل سنگین ، سبک و یا اتوبوسهای سریع و مترو باشدکه تاثیرزیادی بر انتقال وجابجایی جمعیت و خدمات محلی ومنطقه ای داردو در امتداد این مسیر اصلی(شبکه تردد) کاربریهای حمل و نقل محور قرار می گیرند که با تراکمهای مسکونی و تجاری بالا توسعه می یابند. هدف پژوهش حاضر، برنامه ریزی کاربری اراضی با رویکرد توسعه حمل و نقل محور در اراضی اطراف ایستگاه مترو صادقیه ست. بدین منظور، پس از مطالعه و بررسی نظریات، رویکردها و تجربیات جهانی به روشهای تلفیق کاربری اراضی و حمل و نقل شهری پرداخته شد. سپس با استفاده از تکنیک پرسشنامه به گردآوری اطلاعات نمونه آماری (230 پرسشنامه) پرداخته شد. با استفاده از نرم افزار gis اطلاعات مربوط به نحوه و کیفیت استفاده از اراضی اطراف ایستگاه مترو ، استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی محدوده مورد مطالعه به ارائه 3 سازمان فضایی با رویکردهای مختلف پرداخته شد . بر این مبنا و بر اساس مدل تصمیم گیری mcdm و بررسی 3 متغیر و 10 معیار اثرگذار بر اساس 3 رویکرد ارزیابی شد.نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که سازمان فضایی شماره 3 با رویکرد انطباق با اهداف tod به عنوان سازمان فضایی برگزیده انتخاب و بر اساس آن برنامه ریزی کاربری زمین و همچنین پیشنهاداتی در جهت اجرای آن ارائه شد.
جمشید مولودی مجتبی رفیعیان
نگاه کالبدی- کارکردی برنامه ریزیها به ابعاد و جنبه های مختلف زندگی در گذشته سبب شد که از اواخر دهه 1960، تحت تأثیر نیازها و آگاهیهای جدید مفاهیم اجتماعی نوینی مثل رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی و کیفیت محیط در قلمرو برنامه ریزی و توسعه عمومی مطرح شود. همچین اهمیت و نقش کیفیت محیط در سایر جنبه های زندگی، ماهیت ویژه محیط های شهری، نقش فزاینده محیط سکونتی شهری به عنوان مهمترین سکونتگاه انسانی و وجود تعداد افراد زیادی که به شدت تحت تأثیر شرایط غالب محیط شان هستند، بررسی چگونگی کیفیت محیط های شهری را تبیین می نماید.این پایان نامه با هدف سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای جدید و با انگیزه ارایه یک الگو به منظور ارزیابی کیفیت محیط و شناخت مولفه های موثر بر آن، طراحی شده است و سعی بر آن دارد که با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت محیط، شاخصهای تأثیر گذار، نحوه ارتباط این شاخصها و نحوه سنجش آنها را در محیط های شهری بررسی نماید. مبنای سنجش کیفیت محیط در شهر جدید هشتگرد معیار رضایتمندی از کیفیت محیط شهری از دیدگاه ساکنین است. روش شناسی کار بر مبنای روش تحلیل عاملی تأییدی قرار گرفته و مدل مورد استفاده نیز بر مبنای تجربیات موجود و مطالعه موردی شهر جدید هشتگرد فراهم شده است. این مدل دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده (با توجه به رویکرد بالا به پایین و پایین به بالا) و متشکل از شاخصها و زیرشاخصهای است که در پنج سطح طراحی شده است. بر مبنای زیر شاخصهای سطح آخر گویه های در قالب پرسشنامه تدوین شد و براساس میزان رضایتمندی و میزان ناراحتی و آزردگی خاطر از عوامل محیطی، کیفیت محیط شهر توسط ساکنین مورد ارزیابی قرار گرفت.براساس نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر، میزان رضایت ساکنین از کیفیت محیط شهری شهر جدید هشتگرد در سطح پایینی قرار دارد. البته در دو سطح کیفیت محیط شهری و کیفیت محیط سکونتی شرایط کمی متفاوت است به طوریکه رضایت از کیفیت محیط سکونتی در شهر جدید هشتگرد وجود دارد، در حالی که در مورد کیفیت محیط شهری این حالت صادق نیست. در ادامه تأثیر هر یک از شاخصهای سطح پایین مدل در شاخص سطح بالاتر نشان داده می شود و وضعیت کیفی هر یک از شاخصها از دیدگاه ساکنین مشخص می گردد. در نهایت براساس آزمون تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل عاملی اکتشافی مدل مورد نظر و پرسشنامه طرح شده تأیید می شود.
حبیب نجاتی مجتبی رفیعیان
کمیسیون جهانی آینده شهرها در قرن بیست و یکم میلادی هشدار داده است که به موازات رشد ابر شهرها فقر شهری در کشورهای جهان سوم افزایش یافته واین درحالی است که بخش عمده ای از شهرنشینی بر پایه اقتصاد غیررسمی و همراه با گسترش سکونتگاه های غیررسمی صورت گرفته و در آینده نیز صورت خواهد گرفت.این گرایش را غیررسمی شدن شهرنشینی می نامند(صرافی، مظفر، 1381) که بدنبال خود موجب بروز سکونت غیرقانونی در زمین، کمبود مسکن، خدمات شهری، بیکاری و مسائل دیگرگردیده است. این گونه سکونتگاه ها در واقع مشکل بیضابطهای از تجمع مکانی گروههای کمدرآمد در نقاط آسیبپذیر شهر میباشد که به صورت کاملاً سازماننیافته (خودرو و فاقد مجوز رسمی از نهادهای شهری) ایجاد میگردد. این نواحی به دلیل سرعت پیدایش .....
احمد غلامی مجتبی رفیعیان
نتایج تحقیق به شرح ذیل است: 1-شکل گیری و توسعه نقاط سکونتی پیرامون کلان شهر تهران درارتباط تنگاتنگ با تغییر و تحولات شهر تهران و بالاخص تمرکز سرمایه گذاری و توسعه برون زای مراکز صنعتی در طول راههای اصلی منتهی به شهر مرکزی بوده است. 2-توسعه و گسترش سکونتگاههای پیرامون شهر تهران درارتباط مستقیم با توسعه راههای ارتباطی در پهنه منطقه کلان شهری تهران بوده است و عمدتا سکونتگاههای جبهه غربی و جنوب غربی منطقه کلان شهری تهران با توجه به وجود شبکه های ارتباطی گسترده و اقلیم مناسب از رشد و توسعه بیشتری برخوردار بوده اند.
رحیم لاهوتی فر مجتبی رفیعیان
نتایج بررسی نشان می دهد که وضع موجود مسکن در اردبیل همگام با رشد جمعیت و خانوار رشد نکرده و وضعیت چندان مطلوبی بویژه تا سال 1375 نداشته است. اما بعد از مرکز استان شدن و بسترسازی مناسب اقتصادی بررسی شاخصهای کمی و کیفی حاکی از بهبود وضعیت مسکن در شهر اردبیل در دهه اخیر می باشد.