نام پژوهشگر: امیرحسین براتی
راحیل آتشگاییان مجید کاشف
تحقیق حاضر با هدف بررسی ومقایسه تاثیریک جلسه فعالیت شدیدتداومی وتناوبی برمیزان پروتئینوری وهماتوری دختران غیرورزشکاردوره متوسطه رده سنی 16-14سال شهرستان نیشابورانجام شد.ازاین روتعداد 45 نفرازدانش آموزان این شهرستان با میانگین سنی 0/387± 15/18سال ومیانگین وزن 7/25 ±47/91 کیلوگرم ومیانگین قد6/6±157/4سانتی متر انتخاب شدند.که دراجرای مقدماتی،گروه همگن1600متررابه صورت تداومی وتناوبی بادومسافت 25و50متردویدند.وباتوجه به شدت70درصدضربان قلب ذخیره،زمان اجرای هرقسمت مشخص شد.به طوری که درگروه تداومی بالاترین شدت ومدت فعالیت نسبت به دوگروه دیگراعمال شد.درگروه تناوبی50مترو گروه تناوبی25متر،زمان فعالیت واستراحت بین ستها یکسان وشدت فعالیت درگروه تناوبی50 مترازگروه تناوبی 25متربیشتربود.پس ازاجرای میدانی،شدت فعالیت براساس فرمول ضربان قلب ذخیره کاروونن(ضربان قلب استراحت + شدت فعالیت*ضربان قلب ذخیره= ضربان قلب هدف) محاسبه گردید.آزمایشات ادراریکساعت و24ساعت بعدازفعالیت انجام شد.نتایج بااستفاده ازآمارتوصیفی وآماراستنباطی (تحلیل واریانس وآزمون تعقیبی شفه وآزمون tاستودنت برای آزمون فرضیه ها)بررسی شد.تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد:درهرسه گروه تجربی،پروتئینوری یکساعت (p<0/01) و24ساعت پس ازفعالیت (p<0/001) تفاوت معنی داری داشت.و بین یک ساعت و24ساعت بعدازفعالیت ،دفع پروتئین درگروه تداومی تفاوت معنی داری نداشت. اما پروتئینوری بین یک ساعت و24ساعت بعد،درگروه تناوبی 50 متر (p<0/001) و درگروه تناوبی25متر(p<0/01) تفاوت معناداری داشت.افزایش دفع گلبول قرمزقبل وبعدازفعالیت درهرسه گروه تفاوت معناداری نداشت.باتوجه به نتایج این تحقیق می توان گفت:فعالیتهای تداومی بیش ازفعالیتهای تناوبی باعث دفع پروتئین بلافاصله بعدازفعالیت می شوند،که تا24ساعت بعد ادامه دارد. امادردویدن تناوبی درطول24ساعت بعدازفعالیت،دفع پروتئین مشاهده شد.لذاپروتئینوری متعاقب فعالیتهای ورزشی باشدت فعالیت ارتباط دارد.وشدت فعالیت،اثرعمده ای دردفع پروتئین نسبت به مدت فعالیت دارد.همچنین هماتوری متعاقب یک جلسه فعالیت شدیددرغیرورزشکاران رخ نداد.بدین معناکه یک جلسه فعالیت شدید،بیشتردفع پروتئین راتحت تاثیر قرار می دهد.بنابراین توصیه می شود:ازدویدنهای تداومی وطولانی مدت درمدارس دخترانه خودداری شود.و تاکید بر دویدنهای تناوبی باشد.وبا توجه به امکانات،درصورت امکان آزمایشات ادراردربرنامه مدارس قرار گیرد.
محمد توحیدی مقدم علیرضا رمضانی
پژوهش با هدف بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت بیشینه بر میزان ایمونوگلوبینa بزاقی در دانش آموزان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دوره ی متوسطه می باشد. آزمودنی های این پژوهش را 15 دانش آموز غیرورزشکار(با میانگین های سن ، شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی بدن به ترتیب 77/0±01/16 سال ، 7/2±80/20 کیلوگرم بر متر مربع و 38 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن بر دقیقه) و 30 دانش آموز ورزشکار (15 دانش آموز ورزشکار کشتی گیر با میانگین های سن ، شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی بدن به ترتیب 02/1±94/15 سال ، 12/1±76/22 کیلوگرم بر متر مربع و 52 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن بر دقیقه و 15 دانش آموز ورزشکار دونده استقامت با میانگین های سن ، شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی بدن به ترتیب 89/0±29/16 سال ، 32/1±01/21 کیلوگرم بر متر مربع و 46 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن بر دقیقه) که بصورت تصادفی از بین داوطلبان واجد شرایط جامعه آماری مورد نظر شهرستان نیشابور انتخاب شدند . از آزمودنی ها در سه نوبت ، قبل از فعالیت ، بلافاصله پس از فعالیت و دو ساعت پس از اتمام فعالیت نمونه گیری بزاقی به عمل آمد . با توجه به عدم کنترل کافی بر متغیرهای غیر قابل کنترل ، این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه تجربی می باشد . فعالیت بیشینه آزمون بروس برای همه آزمودنی ها در صبح و در حالت ناشتا اجرا شد . آزمون کولموگروف- اسمیرنوف درداده های خام اجرا گردید و مشاهده شدکه نمونه ها از منحنی طبیعی برخوردارند و با اجرای آزمون همگنی واریانسها (لوین) واریانسها نیز همگن بود. اطلاعات بدست آمده از آزمودنی ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (اندازه گیری های تکراری و آزمون های تعقیبی lsd و توکی در سطح معنی داری 05/0?p) و به کمک نرم افزار 16spss تجزیه و تحلیل شد و این نتایج بدست آمد. در بررسی گروه غیر ورزشکار و گروه ورزشکار دونده استقامت مشخص شد که یک فعالیت بیشینه بر ایمونوگلوبولین a بزاقی تأثیر داشته ، بطوری که در زمان بلافاصله پس از فعالیت این مقدار بطور معنی داری (در سطح 05/0?p) بالا رفته و تا دو ساعت پس از اتمام فعالیت نه تنها کاهش نداشته بلکه همچنان به سیر صعودی خود ادامه داده است . در بررسی گروه ورزشکار کشتی گیر مشخص شد که یک فعالیت بیشینه بر ایمونوگلوبولین a بزاقی تأثیر داشته ، بطوری که در زمان بلافاصله پس از فعالیت این مقدار بطور معنی داری بالا رفته(در سطح 05/0?p) ، اما در زمان دو ساعت پس از اتمام فعالیت غلظت ایمونوگلوبولین a بزاقی رو به کاهش گذاشته ولی به سطح اولیه ی قبل از فعالیت نرسید ، که این تفاوت از لحاظ آماری (در سطح 05/0?p) معنی دار است . نتایج این پژوهش نشان داد که دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار پس از انجام یک جلسه فعالیت بیشینه دچار تغییراتی در سیستم ایمنی مخاطی خود می شوند و آنها ممکن است تا دو ساعت و یا بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های عفونی مجاری تنفسی فوقانی شوند و به آنها توصیه می شود تا نکات بهداشتی را پس از فعالیت بیشتر رعایت کنند .
ملیحه زواری علیرضا رمضانی
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر چرخه ی قاعدگی بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی در دختران دانش آموز ورزشکار و غیر ورزشکار دوره ی متوسطه رده ی سنی 18-15 سال انجام گرفت . از این رو تعداد 30 نفر از دانش آموزان غیر ورزشکار شهرستان نیشابور با میانگین سنی 81/0±27/16 سال و میانگین وزن 44/7 ± 78/50 کیلوگرم و میانگین قد 7/5±83/158 سانتی متر و تعداد 30 نفر از دانش آموزان ورزشکار عضو کانون های ورزشی این شهرستان با میانگین سنی 07/1±23/16سال و میانگین وزن67/5 ± 66/55 کیلوگرم و میانگین قد 23/5± 165 سانتی متر انتخاب شدند . این تحقیق از نوع نیمه تجربی می باشد . آزمودنی ها در سه مرحله از چرخه قاعدگی ، یعنی مرحله ی خونریزی( روزهای 4-1)، مرحله ی فولیکولی (روزهای 15-5)، مرحله ی لوتئینی(روزهای 28-16) ، هفت آزمون آمادگی جسمانی و حرکتی( دراز و نشست، کشش بارفیکس اصلاح شده، انعطاف پذیری ، پرش جفت ، دوی رفت و برگشت 9× 4متر ، دوی 45 متر و دوی 540 متر ) از آزمودنی ها به عمل آمد . نتایج با استفاده ازآمارتوصیفی و آماراستنباطی (اندازه گیری های تکراری و آزمون تعقیبی lsd برای آزمون فرضیه ها ) بررسی شد . تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که : مراحل مختلف چرخه ی قاعدگی بر روی اجرای آزمون کشش بارفیکس اصلاح شده ، درازونشست ، انعطاف پذیری و پرش جفت در دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار تأثیر معناداری نداشته ، اما بر روی اجرای دوی رفت و برگشت 9×4 متر در دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار( 05/0p? ) تأثیر معناداری داشته و اجرای دوی رفت و برگشت 9×4 متر در هر دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار در مرحله ی اول دوره ی ماهانه بهتر ار سایر مراحل ، بخصوص مرحله ی سوم می باشد . براساس نتایج برخاسته از تحقیق ، در گروه غیر ورزشکار مراحل مختلف چرخه ی قاعدگی برروی اجرای آزمون دوی 45متر و 540 متر تأثیر معناداری نداشته اما در گروه ورزشکار( 05/0p? ) ، اجرای دوی 45متر و دوی 540 متر در مرحله ی اول دوره ی ماهانه بهتر از سایر مراحل ، بخصوص مرحله ی سوم می باشد . بنابراین می توان این طور نتیجه گرفت که چرخه ی قاعدگی عملاً محدودیتی در اجرای فعالیت های ورزشی ایجاد نمی کند ، اما در انجام فعالیت هایی که نیاز به چابکی ، سرعت و استقامت قلبی- عروقی دارد بهتر است که با احتیاط عمل شود .
کیومرث عباسی سید جلال نقوی الحسینی
هدف از این پژوهش ، بررسی تأثیر یک جلسه فعّالیت هوازی فزاینده بر روی تغییرات شبانه روزی گلبول های سفید خون در دانش آموزان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دوره ی متوسطه بود. به این منظور از بین 136 دانش آموز ورزشکار در رشته های مختلف ورزشی ، تعداد 15 نفر فوتبالیست با میانگین]سن(71/0±91/15) سال ، وزن(37/2 ± 26/57) کیلوگرم و قد(63/1 ± 66/167) سانتی متر [و از بین 592 دانش آموز غیر ورزشکار ، تعداد 60 نفر داوطلب و از بین آنها تعداد 15 نفر با میانگین]سن (73/0±89/15) سال ، وزن(94/2 ± 33/60) کیلوگرم و قد(76/1 ±13/167) سانتی متر [ به صورت تصادفی ساده با جایگزین انتخاب گردید که در آزمون استاندارد بروس(فعّالیت هوازی فزاینده) شرکت نمودند. از آزمودنی ها در چهار مرحله ی قبل ، بلافاصله ، 2 و 24 ساعت پس از آزمون ، نمونه ی خونی گرفته شد. نمونه های خونی برای تعیین میزان گلبول های سفید و زیر رده های آن مورد استفاده قرار گرفتند. از تحلیل واریانس در اندازه های تکراری برای بررسی تغییرات شبانه روزی گلبول های سفید و زیر رده های آن در هر گروه در سطح(05/0?=) استفاده شد. نتایج ، تغییرات معنادار را در نمونه های خونی مراحل مختلف نشان داد. از آزمون تعقیبی به روش کمترین تفاوت معنادار برای یافتن تفاوت معنادار در هر جفت از مراحل استفاده شد. نتایج نشان داد که تغییرات شبانه روزی نوتروفیل ها ، لنفوسیت ها ، مونوسیت ها و گلبول های سفید در هر دو گروه معنادار است(05/0 p<) ; امّا در عوامل ائوزینوفیل ها و بازوفیل ها معنادار نیست(05/0 p>). همچنین از آزمون تی مستقل برای مقایسه عوامل ایمنی دو گروه استفاده شد. هنگامی که میانگین مراحل مشابه در دو گروه با هم مقایسه شد ، مشاهده شد که هیچ گونه تفاوت معنادار در تعداد گلبول های سفید و زیر رده های آن بین دو گروه وجود نداشت ; امّا هنگامی که میانگین تفاضل مراحل هر دو گروه با هم مقایسه شد ، مشاهده گردید که بین دو گروه در میانگین تعداد نوتروفیل ها](تفاضل مراحل قبل و 2 ساعت پس از آزمون) (05/0 p<) [، ائوزینوفیل ها](تفاضل مراحل قبل و 24 ساعت پس از آزمون) (05/0 p<) [، گلبول های سفید](تفاضل مراحل قبل و 2 ساعت پس از آزمون) (05/0 p<) [ و گلبول های سفید](تفاضل مراحل 2 و 24 ساعت پس از آزمون) (05/0 p<) [تفاوت معنادار وجود داشت. به طور کلی نتایج نشان داد که تمرین فزاینده ی هوازی تا سر حد خستگی ، یک عامل استرس زا و سرکوب گر دستگاه ایمنی به شمار می رود. بنابراین به ورزشکاران و مربّیان توصیّه می شود که توجّه ویژه ای به شدّت فعّالیت بدنی متناسب با وضعیّت آمادگی جسمانی و سن و دیگر عوامل داشته باشند. واژه های کلیدی : گلبول سفید ، فعّالیت هوازی فزاینده ، ورزشکار ، غیر ورزشکار
احمد جعفری علیرضا رمضانی
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین همزمان مقاومتی ـ تناوبی و مقاومتی ـ تداومی بر برخی متغیر های هماتولوژیک در پسران غیر ورزشکار 14 تا 17 سال بود. بدین منظور، 37 نفر از دانش آموزان غیر ورزشکار دوره ی متوسطه شهر بابل به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و به سه گروه تقسیم شدند. گروه آزمایشی اول شامل 13 نفر بود که تمرین استقامتی تناوبی و تمرینات مقاومتی را به صورت همزمان اجرا نمودند. گروه آزمایشی دوم شامل 13 نفربود و اجرای تمرین همزمان استقامتی تداومی وتمرینات مقاومتی را بر عهده داشتند .گروه کنترل نیز 11 نفر بوده و درکل مدت انجام پژوهش هیچ گونه فعالیت و تمرین خاصی را انجام نمی دادند. متغیرهای فیزیولوژیک در دومرحله پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد . نمونه گیری خونی نیز جهت اندازه گیری تعدادگلبول های قرمز ، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت خون در 72 ساعت قبل و بعد دوره ی تمرینی انجام پذیرفت. جهت آنالیز متغیر های پژوهش از tهمبسته وهمچنین آنالیز واریانس یک راهه anova و در صورت معنی دار بودن تفاوت میانگین ها از آزمون تعقیبی شفه بهره گرفتیم . نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد بعد از هشت هفته تمرین در هر دو گروه آزمایشی نتایج مشابهی به شرح ذیل بدست آمد . در شاخص توده ی بدنی تغییرات معنی داری مشاهده نشد. درصد چربی بدنی کاهش معنی داری داشت در حالی که در اکسیژن مصرفی بیشینه ، یک تکرار بیشینه ی پرس پا ، یک تکرار بیشینه ی پرس سینه افزایش معنی دار ی داشتند (01 0/0p<) . همچنین در متغیر های هماتولوژیک در هر دو گروه آزمایشی افزایش معنی داری درتعداد گلبول های قرمز (01 0/0p<) ،غلظت هموگلوبین(05/0p<) و هماتوکریت(01 0/0p<) مشاهده شد. کلیه ی متغیر های مذکور در گروه کنترل در طول این مدت، تغییر معنی داری نداشتند. همچنین تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی تناوبی بهتر از تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی تداومی موجب بهبود متغیر های خونی در پسران غیرورزشکار 14 تا 17 سال می شود(05/0p<). بنابراین هشت هفته تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی تناوبی و تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی تداومی موجب افزایش معنی دار متغیر های گلبول های قرمز، هموگلوبین و هماتوکریت خون در پسران غیر ورزشکار 14 تا 17 سال می شود .
رسول محمدی حیدر صادقی
هدف از انجام این تحقیق مقایسه اثر دو شیوه تمرین پلایومتریک در آب و خشکی روی دو تکنیک استارت (گرب و تراک) شنای قورباغه و پروانه شناگران نخبه نوجوان پسر بود. 20 شناگر نخبه به طور تصادفی به ترتیب در گروه 10 نفره آب با میانگین و انحراف استاندارد سنی (49/ 1± 7/12سال) قد (66/9 ± 157 سانتی متر) و وزن (37/10 ± 7/53 کیلو گرم) و خشکی با میانگین و انحراف استاندارد سنی (08/1 ± 5/13 سال) قد (33/5 ± 8/161 سانتی متر) و وزن (63/9 ±3/58 کیلو گرم ) به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. متغیر های عملکردی شناگران شامل: توان بی هوازی دست و پا، رکورد 25 متر شنای قورباغه و پروانه با اجرای هر دو تکنیک استارت (گرب و تراک)، زمان تماس سر با آب و زمان ادامه حرکت در آب پس از ورود به آب در شنای قورباغه و پروانه با اجرای هر دوتکنیک استارت(گرب و تراک)، مسافت پرتاب از نقطه شروع استارت تا نقطه تماس سر با آب و مساف ادامه حرکت در آب پس از ورود به آب در شنای قورباغه و پروانه با اجرای هر دو تکنیک استارت (گرب و تراک)، تعداد دست و پا در 13 متر شنای قورباغه و پروانه بدون استارت و سر خوردن، قبل و بعد از اعمال یک دوره تمرین پلایومتریک مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون کلموگروف – اسمیرنف برای نرمال بودن گروه ها، از آمار توصیفی گرایش مرکزی (میانگین) و پراکندگی (انحراف استاندارد) برای وصف اطلاعات و از آمار استنباطی manova برای تعیین میزان اختلاف بین گروهی در سطح معنی داری استفاده شد. تفاوت معنا داری در میانگین زمان تماس سر شناگران با آب در هر دو نوع تکنیک استارت گرب و تراک شنای قورباغه و پروانه قبل و بعد از یک دوره تمرین پلایومتریک در گروه آب مشاهده شد که این تفاوت در استارت گرب مشهود تر بود. تفاوت معنا داری در میانگین تعداد دست، تعداد پای شناگران در شنای قورباغه و پروانه و تعداد دست و پای شناگران در شنای کامل قورباغه و پروانه در 13 متر شنا قبل و بعد از یک دوره تمرین پلایومتریک در آب و خشکی دیده شد. علی رغم افزایش و بهبود در سایر پارامترهای اندازه گیری شده تفاوت معنا داری مشاهده نشد. استفاده از برنامه تمرینی شش هفته ای علی رغم افزایش و بهبود در پارامترهای اندازه گیری شده نتوانست تفاوت معنا داری بین دو شیوه تمرینی آب و خشکی گزارش کند. ضمن اینکه با توجه به نتایج بدست آمده می توان استفاده از تمرینات پلایومتریک را برای بهبود عملکرد استارت شناگران توصیه کرد.
علی طهماسبی علیرضا رمضانی
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شدت فعالیت ورزشی بر میزان هموسیستئین پلاسمای مردان ورزشکار می باشد. بدین منظور، 19 نفر از دانشجویان مرد رشته تربیت بدنی دانشگاه شهید رجائی تهران به شکل داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند.گروه اول ( تعداد=10 نفر، سن 9/2±3/25 سال، شاخص توده بدن kg/m^2 32/2±98/24) با 60% ضربان قلب بیشینه و گروه دوم ( تعداد=9 نفر، سن 3/2±1/25 سال، شاخص توده بدن kg/m^2 41/2/2±77/24) با شدت 80% ضربان قلب بیشینه به مدت 30 دقیقه بر روی نوار گردان دویدند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت جمع آوری شد. نتایج نشان داد که میزان هموسیستئین هر دو گروه به دنبال اجرای برنامه تمرینی افزایش معناداری داشت ( گروه اول: پیش آزمون 9/11 میکرومول بر لیتر، پس آزمون 05/13 میکرومول بر لیتر(032/0p<) و گروه دوم : پیش آزمون22/20 میکرومول بر لیتر، پس آزمون 77/21میکرومول بر لیتر(000/0p<)). در مقایسه بین گروهی نیز اگرچه میانگین افزایش هموسیتئین گروه دوم نسبت به گروه اول بیشتر بود اما این تفاوت معنادار نبود( 371/0p<). در گروه اول میزان عوامل خطرزای قلبی- عروقی سنتی (کلسترول، تری گلیسرید،hdl ,ldl) افزایش یافت اما این افزایش فقط در مورد تری گلیسرید معنادار بود ( 003/0p<). در گروه دوم نیز همه عوامل فوق افزایش یافتند که این افزایش در کلیه موارد بدین ترتیب معنادار بوده است (013/0p<)، (000/0p<)، (068/0p<) و (018/0p<). همچنین، بین میزان عوامل خطرزای سنتی و هموسیستئین رابطه مناداری مشاهده نشد. به نظر می رسد، شدت فعالیت می تواند به عنوان عاملی موثر در تغییرات موقت هموسیستئین و سایر عوامل خطرزای قلبی- عروقی سنتی مورد توجه قرار گیرد.
فرساد کلانتری محمود آبادی امیرحسین براتی
هدف از انجام تحقیق بررسی رابطه زاویه q در مفصل زانو با قدرت انفجاری اندام تحتانی در پسران نوجوان غیر ورزشکار می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی همبستگی می باشد و جامعه آماری تحقیق حاضر، کلیه پسران نوجوان غیر ورزشکار است که از بین کلیه پسران نوجوانی که در سال 90-89 در مدارس ناحیه 4 کرج مشغول به تحصیل اند به صورت جامعه آماری در دسترس در نظر گرفته شدند که بر طبق آمار بدست آمده تعداد 11201 نفر می باشند. که از این تعداد 193 نفر به عنوان نمونه در دسترس با میانگین سن 0/98±61/13(سال)، میانگین وزن 9/59 ± 47/52(کیلوگرم)، میانگین قد 9/75 ± 157/11 (سانتیمتر)، و میانگین زاویه q 14/72 ± 3/60(درجه)، مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیر های تحقیق شامل زاویه q به عنوان متغیر ملاک و قدرت انفجاری اندام تحتانی به عنوان متغیر پیش بین در نظر گرفته شد. بدین منظور ابتدا زاویه q در مفصل زانو تمامی نمونه ها اندازه گیری شد و سپس برای اندازه گیری قدرت انفجاری اندام تحتانی، آزمون پرش سارجنت از کلیه نمونه ها به عمل آمد. تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار spss19 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین زاویه q در مفصل زانو و قدرت انفجاری اندام تحتانی پسران نوجوان غیر ورزشکار رابطه معکوس و معناداری وجود دارد(0/01?p)، بدین صورت که هرچه زاویه q افزایش یافت قدرت انفجاری اندام تحتانی در پسران نوجوان غیر ورزشکار کاهش یافت. بنابراین نتایج این تحقیق را می توان در مراکز استعدادیابی مورد استفاده قرار داد.
احمدرضا مبصّر علیرضا رمضانی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مصرف اسید آمینه شاخه دار بر لاکتات خون و توان هوازی دور? بازیافت پسران فعال بوده است. بدین منظور 18 دانشجوی پسر فعال که دارای شرایط شرکت در تحقیق بودند انتخاب شده و بطور تصادفی به دو گروه ، مکمل (تعداد 9 نفر، سن به سال 78/0±11/25 ، شاخص توده بدن 98/0±74/22 2kg/m ، درصد چربی51/1±26/12) و گروه دارونما (تعداد 9 ، سن به سال86/0±67/24، شاخص توده بدن 15/2±48/23 ، درصد چربی 42/1±89/11) تقسیم شدند. در یک طرح دوسوکور آزمودنی ها 30 دقیقه قبل از آغاز آزمون بروس، 77 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار و یا پلاسیبو (دکسترین) دریافت کردند. برای بررسی تأثیر مصرف مکمل bcaa بر سطوح لاکتات در دور? بازیافت، 30 دقیقه قبل، بلافاصله ، 15 دقیقه و30 دقیقه پس از اتمام آزمون بروس، لاکتات گیری انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری ، برای مقایسه توان هوازی دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. جهت مطالعه معنی داری درون گروهی در مراحل مختلف پژوهش از آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر چند عاملی و جهت بررسی تفاوت میانگین متغیرها از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد پس از فعالیت، توان هوازی و میزان میانگین ضربان قلب دوره های بازیافت بین دو گروه به دنبال مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار افزایش معنی داری نداشت، اما میزان میانگین لاکتات دوره های بازیافت بین دو گروه کاهش معنی داری(001/0?p و 05/0?p) نشان داد. بر اساس این یافته ها نتیجه گیری می شود مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار باعث کاهش سطوح لاکتات خون دوره های بازیافت شده و به دنبال آن منجر به بهبود زمان دوره بازیافت شد.
رحمت احمدی حسن دانشمندی
کم توانی ذهنی، یکی از متداول ترین معلولیت های ذهنی است که حدود 3 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است و مهمترین نشانه این افراد کارکرد پایین ذهن نسبت به همسالان خود است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 6 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل کم توانان ذهنی آموزش پذیر است. نمونه آماری پژوهش شامل 46آزمودنی که 31 دانش آموز پسر عقب مانده ذهنی که در دوگروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن02/3±07/11سال، قد86/7±152سانتیمتر، وزن 08/8±07/44 کیلوگرم) و (17نفر تجربی با میانگین سن 95/1±23/11سال، قد 07/7±147سانتیمتر، وزن 85/4±11/38 کیلوگرم) و یک گروه دانش آموز سالم (15 نفر با میانگین سن 516/.±53/11سال، قد 77/4±155سانتیمتر، وزن 18/3±33کیلوگرم) بودند، که به صورت تصادفی هدف دار به عنوان آزمودنی انتخاب شده اند. اطلاعات فردی شامل: قد، وزن و سوابق پزشکی با استفاده از پرونده پزشکی دانش آموزان جمع آوری گردید. گروه های تجربی، برنامه تمرینی که شامل تمرین های مرتبط با ثبات مرکزی (دراز نشست روی توپ سوئیسی، اکستنشن پشت روی توپ سوئیسی، بالا آوردن دست و پای مخالف در حالت خوابیده به پشت، بالا آوردن ران روی توپ سوئیسی، چرخش روسی روی توپ سوئیسی) به مدت 6 هفته (3 بار در هفته) که در سه هفته اول آزمودنی ها تمرینات مذکور را با 2ست با 5 تکرار و در سه هفته دوم 2 ست با 10 تکرار انجام دادند و برای ارزیابی تعادل پویا از آزمون تعدیل شده ستاره y استفاده گردید (91%r=). پس از آزمون نرمال بودن میانگین توزیع داده ها از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرینوف، از آزمون t مستقل برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمون و برای مقایسه تفاوت های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (anova) برای گروه مستقل استفاده شد و سطح معنی داری برای تمامی آزمودنی ها در نظر گرفته شد(5p?./.). در مقایسه بین دو گروه کم توانان ذهنی نتایج نشان داد تعادل پویا در دو جهت خلفی خارجی و خلفی داخلی در دو گروه کنترل معلول و تجربی معلول معنی دار بود اما در جهت قدامی تفاوت دو گروه کم توان ذهنی معنی دار نبوده است، همچنین در مقایسه بین دو گروه تجربی سالم و معلول نتایج نشان داد تعادل پویا در جهت خلفی داخلی معنی دار بوده و در جهت قدامی و خلفی خارجی در دو گروه کم توان ذهنی و سالم معنی دار نبود و همچنین رابطه معنی داری میان هوشبهر و تعادل در میان افراد کم توان ذهنی یافت نشد و نهایتا در بررسی بین گروه ها نتایج نشان داد که در هر سه گروه آزمودنی در جهت قدامی اختلاف معنی-داری وجود ندارد، اما در جهات خلفی خارجی و خلفی داخلی تفاوت معنی داری مشاهده گردید (5p?./.). با توجه به اینکه رشد حرکتی این کودکان دارای محدودیت است و آنها را از بسیاری از شرایط در فعالیت های زندگی محدود می کند و همچنین به این دلیل که کنترل پاسچر به طور عمومی یک پیش شرط برای رشد مهارت های حرکتی درنظر گرفته می شود و نقص در تعادل احتمالاً منجر به تاخیر در رشد حرکتی خواهد شد. با توجه به ضعف تعادل در افراد کم توان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت های روزانه و تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان داده شد که این تمرینات باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. با توجه به نتایج این تحقیق مربیان و معلمان می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی و سالم استفاده کنند.
هدی یزدان مهر مجید کاشف
هدف از این پژوهش ؛ بررسی رابطه ی شاخص های آمادگی قلبی عروقی و ترکیب بدنی با عامل التهابی پیشگوئی کننده ی بیماری های قلبی عروقی(hs_crp) ، در دختران ِ ورزشکار ،غیرورزشکار و چاق 15 تا 18 سال بود. نمونه ی آماری شامل 45 نفر دختر 15 تا 18 سال بود ، که به صورت داوطلب و در دسترس از بین دختران ورزشکار،غیر ورزشکار ،و چاق 15 تا 18 سالِ جهرم و شیراز انتخاب ، و در سه گروه ورزشکار(سن 34/1± 66/16 سال،قد79/3± 00/162 سانتی متر،وزن 84/6±51 کیلوگرم و bmi 14/2±41/19 کیلوگرم بر متر مربع) غیرورزشکار (سن 00/1±00 /16 سال،قد 06/3± 00/162 سانتی متر،وزن 41/4±63/59 کیلوگرم و bmi 51/1±66/22 کیلوگرم بر متر مربع)و چاق (سن 91/00± 86/16 سال،قد 58/6± 00/157سانتی متر،وزن 39/10±4/80 کیلوگرم و bmi 83/2±47/32 کیلوگرم بر متر مربع)قرار گرفتند .اندازه گیری های آنتروپومتریک و فیزیولوژیک در ورزشگاه شهید خوشرو و شهید دستغیب شیراز ، انجام گرفت و مقادیر hs_crp با روش اِلیزا اندازه گیری شد . داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه (anova) ،آزمون تعقیبی شفه (05/0 p?)،همبستگی پیرسون و خط رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند . نتایج نشان داد ، تفاوت مقادیر hs_crp در دختران چاق با دختران ورزشکار و غیرورزشکار معنی دار می باشد (001/ p?) .نتایج تست تعقیبی شفه نشان داد که این تفاوت بین دختران ورزشکار با دختران چاق و دختران غیرورزشکار با دختران چاق وجود دارد اما تفاوتی بین دختران ورزشکار و غیرورزشکار در غلظت hs_crp مشاهده نشد . بین hs_crp با bmi(05/ 0 ?p)،درصد چربی (05/ 0 ? p )،اندازه ی دور کمر ) 01/ 0 ?p ) و نسبت دور کمر به دور باسن (001/0 ? p)در گروه دختران چاق همبستگی مثبت مشاهده شد که قوی ترین همبستگی بین میزان hs_crp و نسبت دور کمر به دور باسن بود (001/ p?). همبستگی بین میزان hs_crp و vo2max ، و سایر متغیر ها در سه گروه مشاهده نشد.در بررسی همبستگی بین متغیر ها صرف نظر از گروه ، بین hs_crp با bmi( 0/001?p)،درصد چربی (0/001?p)، اندازه ی دور کمر ) 01/ 0 ?p ) ،اندازه ی دور کمر به دور باسن )001/ 0 ?p ) همبستگی مثبت و hs_crp با vo2max (001/0 ? p)و ضربان قلب حداکثر (0/01?p) همبستگی منفی مشاهده شد .همبستگی بین hs_crp و سایر متغیر ها صرف نظر از گروه مشاهده نشد.با توجه به نتایج فوق ، توصیه می شود ، با اطلاع رسانی و آموزش ، جامعه را نسبت به این خطر و راهکار های پیشگیرانه از ادامه روند ِ افزایش فاکتور های التهابی ، مانند کاهش وزن و افزایش آمادگی بدنی ، آگاه و با آموزش صحیح چگونگی غربالگری افراد دارای ریسک بالای ابتلا به بیماری های قلبی عروقی _ شامل اندازه گیری فاکتور های ساده ای چون bmi و whr ، با توجه به اثبات همبستگی این فاکتور ها و احتمال ابتلا به بیماری های قلبی عروقی در این پژوهش _ کمک شایانی به پیشبرد سلامت جامعه کرد . وارد کردن hs_crp ، در غربالگری ریسک ابتلا به بیماری های قلبی عروقی ،خود موجب درمان های پیشگیرانه از سنین پائین ، کاهش هزینه های اقتصادی بخش درمانی ، و توسعه قابل توجه در پیشگیری از بیماری ها و مرگ و میر های قلبی عروقی خواهد داشت.
یوسف عبداله پور مجید کاشف
مکمل hmb یا هیدروکسی متیل بوتیرات از متابولیت های آمینواسید لوسین است، که تاثیرات آنابولیکی بر پروتئین دارد. هدف کلی تحقیق حاضر بررسی تاثیرمصرف کوتاه مدت مکمل hmb بر ck، ldh و crp متعاقب یک جلسه تمرین مقاومتی برونگرا در ورزشکاران پسر جوان بود. به همین منظور از بین فوتسالیست های پسر جوان 24 نفر (با میانگین سن 79/1 ± 7/22 سال، قد05/7 ± 3/176 سانتی متر، وزن 06/10 ± 8/75 کیلوگرم، شاخص توده بدن 59/2 ± 3/24 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 73/1 ± 1/16درصد) به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری مکمل و دارونما تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل یا دارونما را به مدت 6 روز قبل از یک جلسه تمرین مقاومتی برونگرا مصرف کردند. نمونه های خونی در 4 نوبت، قبل از شروع مصرف مکمل (برای تعیین سطح پایه مارکرها)، قبل از پروتکل تمرینی، بلافاصله بعد از پروتکل تمرینی، 24 ساعت بعد از پروتکل تمرینی به منظور اندازه گیری ck، ldh و crp گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها استفاده شد. آزمون های دیگر شامل لوین برای بررسی همگنی واریانس ها، آزمون t مستقل برای تعیین تفاوت بین میانگین متغیرهای وابسته در زمان قبل از آزمون، آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر برای بررسی تفاوت بین زمان های مختلف نمونه گیری، و آزمون تعقیبی بنفرونی برای مشخص نمودن تفاوت بین مراحل مختلف نمونه گیری استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد تاثیر مکمل hmb بر دو مارکر آسیب عضلانی (ck و ldh) معنی داری نیست، ولی بر کاهش crp به عنوان یک شاخص التهابی تاثیر معنی داری داشت(05/0p?). در نتیجه، از این مکمل شاید بتوان به عنوان عاملی برای کاهش التهاب بدن ناشی از فعالیت های شدید بدنی استفاده کرد.
فائزه عزیزی آذر آقایاری
ناحیه تنه نه تنها در انجام حرکات موضعی خود بلکه در اجرای اعمال هریک از اندام های طرفی نقش دارد. این بخش از بدن بعنوان مرکز زنجیره حرکتی محسوب می شود و انتقال حرکات و نیرو را به پایین و بالا بر عهده دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین استقامت عضلات تنه و تعادل ایستا صورت پذیرفت. برای این منظور تعداد 50 نفر از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران بعنوان نمونه تحقیق( میانگین سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی به ترتیب 3±22، 5±171، 6±70، 07/1±46/22) انتخاب شدند.. برای اندازه گیری استقامت عضلات تنه در سه بخش خلفی، قدامی و جانبی به ترتیب از آزمون بیرینگ- سورنسن، آزمون خم کردن تنه و آزمون استقامتی پل زدن به طرفین استفاده شد. تعادل ایستا بوسیله آزمون ایستادن بر روی یک اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری به کمک آزمون آماری همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار آماری spss در سطح معناداری 05/0 به عمل آمد. بر اساس نتایج، ارتباط معناداری بین متغیرهای استقامت عضلانی خم کننده های تنه، بازکننده های تنه و خم کننده های جانبی تنه و تعادل ایستا مشاهده شد، بگونه ای که میزان همبستگی برای متغیرهای مذکور به ترتیب 0/80 ،0/71 و 83/0 به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان به ارتباط قوی مثبت بین متغیرهای استقامت عضلانی تنه و تعادل ایستا اذعان داشت.
مجتبی محمودی مجید کاشف
هدف کلی از تحقیق حاضر ، تاثیر مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 و فعالیت هوازی منتخب بر پروتئین اوری مردان فعال بود . به همین منظور 30 نفر آزمودنی فعال از بین دانشجویان تربیت بدنی به صورت داوطلب ، با میانگین ( سن 06/1 ± 3/22 سال ، قد 10/7 ± 3/176 سانتی متر، وزن 89/7 ± 96/71 کیلوگرم، شاخص توده بدن 67/1 ± 16/21 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 51/4 ± 27/16 ) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفری مکمل ، ورزش- مکمل و ورزش- دارونما تقسیم شدند . آزمودنی های گروه ورزش- مکمل و ورزش- دارونما 3جلسه در هفته و به مدت 4 هفته در دامنه 75 تا 85 درصد بیشینه ضربان قلب ذخیره در برنامه تمرین هوازی شرکت کردند . آزمودنی ها در گروه ورزش- مکمل و مکمل روزانه 2000 میلی گرم امگا-3 به مدت 4 هفته مصرف کردند . نمونه های ادرار درحالت پایه و بعد از آزمون بروس گرفته شد و در انتهای 4 هفته برنامه تمرینی و مصرف مکمل ، مجددا در حالت پایه و بعد از آزمون بروس نمونه های آزمایشی گرفته شد .برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و لوین برای اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها و همگنی واریانس¬ها در هر گروه ، از آزمون تحلیل واریانس در اندازه¬های تکراری برای بررسی تفاوت بین مراحل مختلف اندازه گیری ، از آزمون بنفرونی برای مشخص نمودن معناداری بین مراحل و از آزمون تعقیبی توکی برای معناداری بین گروه ها استفاده شد . نتایج تحقیق نشان داد مصرف مکمل امگا-3 و تمرین هوازی بر دفع پروتئین تام بعد از فعالیت شدید ، تاثیر گذار بوده و آن را کاهش داده است، و تفاوت معنی داری در تغییرات بین گروه ها در دفع پروتئین وجود دارد (05/0p?) ولی بر کراتینین اوری بعد از فعالیت ، تاثیر معنادار نداشته است . همینطور مصرف مکمل امگا-3 و تمرین هوازی بر کاهش آلبومین اوری 24ساعته بعد از یک فعالیت شدید ، تاثیر معنی دار گذاشته بود (05/0p?) . در مجموع می توان گفت مصرف امگا-3 و تمرین هوازی بر دفع پروتئین بعد از فعالیت شدید تاثیر گذار است و موجب کاهش از دست رفتن پروتئین تام و آلبومین از طریق ادرار می شود .
مریم نصری علیرضا رمضانی
تحقیق حاضر با هدف مقایسه تأثیر تمرینات هوازی و ورزش عضلات کف لگن بر دیسمنوره اولیه دختران نوجوان انجام گرفت. در این تحقیق که به روش نیمه تجربی انجام شد، 45 دختر نوجوان شهر صالح آباد با میانگین سن، وزن و قد به ترتیب 0/65 ± 16/10سال، 5/61 ± 55/73کیلوگرم و 5 ± 161/61سانتی متر و با سابقه ابتلاء به دیسمنوره اولیه متوسط و شدید به عنوان نمونه آماری تحقیق شرکت داشتند. آزمودنی¬ها به صورت داوطلبانه انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه 15 نفره تمرین هوازی، ورزش عضلات کف لگن و کنترل تقسیم شدند. جهت جمع آوری داده¬ها از دو پرسشنامه سنجش دیسمنوره اولیه و به منظور همگن نمودن آمادگی هوازی آزمودنی¬ها از آزمون یک مایل دویدن و راه رفتن استفاده گردید. پروتکل تمرینی در گروه هوازی به صورت سه جلسه درهفته با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه و مدت 45 دقیقه و در گروه ورزش عضلات کف لگن تمرینات به صورت روزانه، سه بار در روز و هر بار به مدت 15 دقیقه و در هر دو گروه به مدت هشت هفته اجرا گردید. گروه کنترل در طول این مدت هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. تجزیه و تحلیل داده¬ها توسط آزمون بونفرونی، آزمون تحلیل واریانس در اندازه¬های تکراری و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی¬داری p?0.05 انجام شد. اختلاف معنی¬داری از نظر شدت و مدت درد بین پیش آزمون و پس آزمون گروه¬های تمرین مشاهده گردید ( p?0.05). مقایسه داده¬های سه گروه پس از مداخله، اختلاف معنی¬داری از نظر مدت درد بین گروه¬های تمرین هوازی، ورزش عضلات کف لگن با گروه کنترل را نشان داد(p?0.05). اختلاف معنی داری بین دو گروه تمرین از نظر مدت درد به دست نیامد. از نظر شدت درد نیز اختلاف معنی¬داری بین گروه¬ها مشاهده نشد. نتایج تحقیق نشان داد، انجام هشت هفته تمرین ایروبیک یا ورزش عضلات کف لگن می¬تواند در کاهش مدت درد دیسمنوره اولیه دختران نوجوان موثر باشد. بنابراین توصیه می¬گردد که از تمرین ایروبیک و ورزش عضلات کف لگن جهت کاهش مدت درد دختران مبتلا به دیسمنوره اولیه استفاده گردد.
محسن محمدزاده فرشته شهیدی
هدف کلی این پژوهش تعیین تاثیر انقباضهای برونگرای عضلات خم کننده آرنج و بازکننده های زانو برck ،ldh و crp سرم مردان فعال و غیرفعال بود. به این منظور بیست نفر آزمودنی داوطلب، بر اساس فعال و غیرفعال بودن انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. آزمودنی ها، به انجام سه مرحله15تایی انقباضهای بیشینه برونگرا در عضلات خم کننده آرنج و بازکننده زانو پرداختند. ck، ldh و crp سرم آزمودنی ها قبل، بلافاصله بعد، 24 و 48 ساعت پس از انجام فعالیت اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های تکراری با عامل بین گروهی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد بین میزان کوفتگی تاخیری عضلات خم کننده آرنج و بازکننده زانو در هیچ کدام از دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین در مقایسه گروه فعال و غیرفعال، میزان تغییرات ldh و ck به طور معنی داری در گروه غیرفعال از فعال بیشتر بود(05/0 ?p ). میزان تغییراتcrp دو گروه تفاوت معناداری نداشت ولی در همه مراحل تحقیق بین دست وپای دو گروه(001/0 ?p ) تفاوت معنا دار مشاهده شد. به نظر می رسد طول عضله هنگام انجام انقباض و زاویه مفصل نقش زیادی در میزان کوفتگی تاخیری عضلانی دارد.
ناهید کاوندی مجید کاشف
هدف کلی از تحقیق حاضر، تأثیر یک دوره تمرینات ثبات ناحیه مرکزی بر سطح عملکرد کاتای دختران کاراته کا بود، به همین منظور30نفر آزمودنی از بین کاراته کاهای کمربند مشکی استان قزوین، با میانگین (سن 1/80± 20/83 سال، قد 0/03±1/65 متر، وزن 3/20± 60/29 کیلوگرم، شاخص توده بدن 0/48± 21/91 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب شدند. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد، سه کاتای (جیون، کانگودای و باسای دای) کمربند مشکی مورد قضاوت داوران قرار گرفت، سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. گروه کنترل تمرینات عادی خود را انجام دادند، برنامه تمرینی گروه کنترل شامل: 20دقیقه گرم کردن عمومی و اختصاصی، 30دقیقه تمرینات و تکنیک های کاتا، 30دقیقه اجرای کاتا و کومیته و 10 دقیقه سرد کردن بود. گروه آزمایش، به مدت 8 هفته و هفته ای سه جلسه 30دقیقه ای علاوه بر تمرینات عادی تمرینات ثبات ناحیه مرکزی را انجام دادند. تمرینات شامل چهار مرحله دو هفته ای بود که مرحله به مرحله فشار تمرین افزایش می یافت. برنامه تمرینی گروه آزمایش شامل: 15 دقیقه گرم کردن، 30دقیقه تمرینات ثبات ناحیه مرکزی، 20دقیقه اجرای کاتا و کومیته و 5 دقیقه سرد کردن بود. پس از اتمام تمرینات از هردو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت بررسی و تعیین تفاوت ها از آزمون تحلیل واریانس در اندازه های تکراری درسطح معنی داری(p<=0/05) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که یک دوره تمرینات منتخب ثبات ناحیه مرکزی بر سطح عملکرد کاتای دختران تأثیر گذار بوده و تفاوت معنی داری در تغییرات بین دو گروه در سطح عملکرد وجود دارد. بر پایه یافته های پژوهش و با توجه به لزوم بهبود سطح عملکرد برای کاراته کاها استفاده از این تمرینات در برنامه های قبل و در طول فصل مسابقات توصیه می گردد.
اصغر محمودی امیرحسین براتی
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر آموزش نوروفیدبک و تمرینات ثبات ناحیه مرکزی بر تعادل دانشجویان پسر تربیت بدنی بود. 40 دانشجوی پسر تربیت بدنی با میانگین سنی 32/1±95/20 سال و میانگین وزن 58/6±37/74 کیلوگرم و میانگین قد 49/6±69/174 سانتیمتر از نمونههای در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در چهار گروه نوروفیدبک واقعی (آموزش نوروفیدبک بر اساس امواج مغزی خود فرد)، گروه نوروفیدبک ساختگی (عدم ارایه فیدبکها بر اساس امواج مغزی خود فرد)، گروه ثبات ناحیه مرکزی (انجام تمرینات ثبات ناحیه مرکزی) و گروه کنترل (بدون انجام تمرین) تقسیم شدند (یکسوکور). 30 دقیقه آموزش نوروفیدبک شامل تقویت موج بتا و بازداری موج تتا در ناحیه o1 و o2 بود. همچنین گروه ثبات ناحیه مرکزی به مدت چهار هفته (هفتهای 3 جلسه) به انجام تمرینات ثبات ناحیه مرکزی پرداختند. از تمامی شرکت کنندگان پیش آزمون و پس آزمون اندازهگیری تعادل (ایستا، نیمه پویا و پویا) به عمل آمد. برای استخراج نتایج از آزمون تحلیل واریانس در اندازهگیریهای تکراری و تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (05/0?p). نتایج تحلیل واریانس اندازهگیری تکراری نشان داد که آموزش نوروفیدبک و ثبات ناحیه مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا (بجز در جهت خلفی خارجی) تاثیر معناداری داشت (05/0?p). همچنین تحلیل کوواریانس نشان داد تاثیرگذاری تمرینات ثبات ناحیه مرکزی بر تعادل بیشتر از نوروفیدبک بود (05/0?p). نتایج پیشنهاد می کند که تمرینات ثبات ناحیه مرکزی و تمرین بازخورد عصبی می توانند تعادل دانشجویان پسر فعال را افزایش داده و اجرا را بهبود بخشند.