نام پژوهشگر: سید علیرضا حسینی کاخک
محمد صفری سید علیرضا حسینی کاخک
هدف: هدف از تحقیق حاضر مطالعه اندازه های آنتروپومتریک و عوامل آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر 14-12 سال شهر سبزوار بود.روش: این مطالعه بصورت مقطعی روی 368 نوجوان پسر 14-12 سال شهر سبزوار که بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، انجام شد. اندازه های آنتروپومتریک شامل: وزن، قد، قد نشسته، طول دست ها، شاخص توده بدنی(bmi)، دور کمر(wc)،نسبت دور کمر به باسن((whr و درصد چربی بدن(bf%) بود. عوامل آمادگی جسمانی شامل: استقامت قلبی-تنفسی(آزمون20 متر شاتل ران)، قدرت عمومی(نیروسنج پشت و پا)، توان انفجاری پاها(آزمون پرش عمودی)، انعطاف پذیری(آزمون استاندارد نشستن و رسیدن)، چابکی(آزمون ایلی نویز) بود.یافته ها: میانگین وزن، قد، قد نشسته، طول دست ها، bmi، wc، whr و bf% آزمودنی ها به ترتیب 43/4 کیلوگرم، 1154/1 سانتیمتر، 77/1 سانتیمتر، 155 سانتیمتر، 18 کیلوگرم بر متر مربع، 67/6 سانتیمتر، 0/84 و 22 درصد بود. میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی( (vo2max، قدرت عمومی، توان انفجاری پاها، انعطاف پذیری و چابکی آزمودنی ها به ترتیب 49/6 میلی لیتر /کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، 92/1 کیلوگرم، توان انفجاری پاها 56/9 کیلوگرم/متر، 30/5 سانتیمتر و 18/97ثانیه بود. بین vo2maxو اندازه های آنتروپومتریک، چابکی با قد و انعطاف پذیری با توان انفجاری پاها ارتباط منفی و معنی داری وجود داشت. در حالی که بین قدرت عمومی و توان انفجاری پاها با اندازه های آنتروپومتریک ارتباط مثبت و معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: بررسی یافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهد که دانش آموزان پسر 14-12 سال شهر سبزوار از نظر قد، وزن، bmi ، قدرت عمومی و توان عضلانی پایینتر از نمونه های خارجی، قد، وزن، bmi تقریباً برابر و قدرت عمومی و توان عضلانی بالاتر از نمونه های داخلی بودند. بر اساس معیار انعطاف پذیری نمونه های پژوهش از انعطاف پذیری مطلوب برخوردار می باشند. همچنین بر اساس bmi 5/30 درصد، درصد چربی بدن 26/9 درصد، whr 16/8 درصد و vo2max 10 درصد از دانش آموزان پسر 14-12 سال شهر سبزوار تا حدودی در معرض خطر روبرو شدن با بیماری های مزمن در آینده می باشند.
ساسان فرهنگیان امیرحسین حقیقی
هدف تحقیق حاضر مقایسه ی تاثیر سه شیوه ی تمرین اینتروال هوازی بر عملکرد فوتبالیستهای نوجوان بود. به همین منظور تعداد 27 فوتبالیست نوجوان بصورت داوطلبانه انتخاب و بصورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.1) تمرین اینتروال دایره ای نوع یک ، با وهله های3×3 دقیقه ای و2 دقیقه استراحت،2) تمرین اینتروال دایره ای نوع دو ، با وهله های1×9 دقیقه ای و 15 ثانیه استراحت و3) تمرین دویدن مستمر، با وهله های 3×3 دقیقه ای و2 دقیقه استراحت. نتایج با استفاده از آزمون آنالیزواریانس یک طرفه نشان داد که در هر سه گروه تمرینی، میزان v02max، لاکتات پلاسما و مسافتهای طی شده در تست عملکردی هاف بهبود یافته اما تفاوت معناداری بین سه گروه در شاخص های فوق مشاهده نگردید. می توان گفت فوتبالیستهای نوجوان برای بهبود عملکرد خود می توانند از هر یک از شیوه های تمرینی فوق استفاده نمایند.
زهره داورزنی محمدرضا حامدی نیا
چکیده هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین شنا و دویدن براشتها، کالری دریافتی و هورمون های گرلین، انسولین و کورتیزول پلاسما در دختران سالم بود. روش شناسی: طرح تحقیق متقاطع بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی 3/1 ±5/22 سال، وزن 46/5 ±07/56 کیلوگرم، درصد چربی بدن 31/8 ± 12/27 درصد و شاخص توده بدن 68/2 ± 17/21 کیلوگرم برمتر مربع) از دانشجویان دانشگاه در سه حالت کنترل (12=n)، شنا با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی (12=n) و دویدن با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی (12=n) قرار گرفتند. اشتهای افراد قبل از هر یک از مراحل خونگیری بوسیله پرسش نامه ی اشتها اندازه گیری شد. همچنین کالری دریافتی در روزهای اجرای پروتکل پژوهشی و قبل و بعد از اجرای پروتکل پژوهشی توسط خود آزمودنی ها ثبت گردید. نمونه های خون قبل، بلافاصله بعد از تمرین و دو ساعت بعد از تمرین گرفته شد. نتایج: تغییر معناداری در اشتها و کالری دریافتی در اثر یک جلسه تمرین شنا و دویدن مشاهده نشد. یک جلسه تمرین شنا و دویدن موجب افزایش گرلین بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرای پروتکل پژوهشی شد. غلظت کورتیزول در هر سه حالت بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرای پروتکل پژوهشی نسبت به مقادیر پایه کاهش داشت. البته این کاهش در حالت های ورزشی نسبت به حالت کنترل کم تر بود. همچنین یک جلسه تمرین شنا و دویدن از افزایش معنی دار انسولین جلوگیری نمود، در حالی که در حالت کنترل، انسولین افزایش معنی داری داشت. نتیجه گیری: تمرین شنا و دویدن موجب افزایش گرلین شد، ولی تاثیری بر اشتها و کالری دریافتی نداشت و از افزایش انسولین جلوگیری نمود. همچنین ورزش باعث تعادل منفی کالری شده که احتمالا در کوتاه مدت این تعادل منفی جبران نمی شود. بنابراین یک جلسه تمرین شنا و دویدن می تواند در کنترل وزن و کاهش وزن مورد استفاده قرار گیرد. کلمات کلیدی: اشتها، کالری دریافتی، گرلین، شنا و دویدن
اعظم ملانوروزی محمدرضا حامدی نیا
مقدمه: pyy، پپتید روده ای است که نقش اساسی در تنظیم دریافت غذا و هوموستاز انرژی دارد. با این حال تغییرات pyy و رابطه آن با احساس سیری پس از سازگاری با تمرینات هوازی در مردان ناشناخته است. هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر احساس سیری و میزان pyy پلاسمای زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز در مردان دانشجو بود. مواد و روش ها: 23 مرد (میانگین سنی12/2 ± 58/19 سال، شاخص توده بدنی 7/2 ± 63/21 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/6 ± 86/64 کیلوگرم) به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی تمرینات هوازی را با شدت 85-60% حداکثر ضربان قلب به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. 72 ساعت قبل و پس از هشت هفته تمرینات هوازی، جلسه ورزش وامانده ساز انجام شد. چهار مرحله خونگیری در حالت غیر ناشتا، قبل و پس از ورزش وامانده ساز برای اندازه گیری pyy، کورتیزول و لاکتات پلاسما انجام شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که تمرینات هوازی بر مقادیر pyy پلاسما (71/0=p) و احساس سیری زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز (55/0=p) اثر معناداری نداشت و باعث کاهش معنادار مقادیر لاکتات ناشی از ورزش وامانده ساز (03/0=p) و افزایش معنادار کورتیزول زمان استراحت و ناشی از ورزش وامانده ساز (001/0=p) شد. نتیجه گیری: عدم تغییر وزن بدن و عدم ایجاد تعادل منفی چشمگیر، از دلایل احتمالی عدم تغییر pyy و احساس سیری در اثر تمــرینات هــــوازی می باشد. به نظر می رسد برای تغییر احساس سیری و pyy حجم و شدت تمرینات بایستی زیاد باشد و این دو شاخص ثبات زیادی دارند.
منیژه شیارگر سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین طولانی مدت بر غلظت های بافتی لپتین و لیپوپروتئین لیپاز در موش های نر صحرایی بود. روش: بدین منظور 16 سر موش نر صحرایی از نژاد ویستار با میانگین وزن 09/31 ± 387 گرم از بین موش های نرصحرایی خریداری شده از انستیتو پاستور ایران به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند و بر اساس وزن مشابه در دو گروه تجربی (8n = ) و کنترل(8n = ) قرار گرفتند. گروه تجربی یک جلسه تمرین را با سرعت 18 متر بر دقیقه و شیب صفر درجه به مدت 2 ساعت روی تردمیل جوندگان انجام دادند. بلافاصله بعد از تمرین و پس از حدود 5 ساعت ناشتایی، از گروه های تجربی و کنترل به تناوب از هر گروه 4 سر موش ( جمعاً 8 موش) و دو ساعت بعد نیز 8 موش دیگر به همان صورت بی هوش شدند و نمونه گیری خونی و بافتی ( بافت عضلانی و چربی) انجام شد. مقادیر لپتین بافتی و انسولین سرم با استفاده از کیت های مخصوص به روش الایزا، فعالیت لیپوپروتئین لیپاز و گلوکز سرم نیز به وسیله کیت های مخصوص و به روش رنگ آمیزی آنزیمی اندازه گیری شدند. نتایج: نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد بلافاصله پس از تمرین تغییر معناداری در متغیرهای لپتین بافت عضلانی (63/0f= و 07/0p= )، لپتین بافت چربی ( 39/2f= و30/0p=)، لیپوپروتئین لیپاز بافت عضلانی (69/0f= و 59/0p= ) مشاهده نشد در حالی که لیپوپروتئین لیپاز بافت چربی ( 06/2f= و02/0p=) افزایش معناداری را نشان داد. دو ساعت پس از تمرین نیز متغیرهای لپتین بافت عضلانی (022/0f= و 21/0p=) و لپتین بافت چربی (112/0f= و 07/0p=) تغییر معناداری نداشتند اما فعالیت لیپوپروتئین لیپاز در بافت عضلانی (03/0f= و 03/0 p= ) و چربی (99/2f= و 001/0p=) افزایش معناداری نشان داد. همچنین ارتباط معناداری بین غلظت لپتین و فعالیت lpl در بافت ها بلافاصله پس از تمرین ( در بافت عضلانی 06/0p= و 68/0r =-، در بافت چربی 08/0p= و64/0 r =-) و دو ساعت بعد ( در بافت عضلانی 46/0p= و 30/0r =- ، در بافت چربی 06/0p= و 67/0 r =- )وجود نداشت. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین طولانی مدت با افزایش فعالیت lpl منجر به افزایش هیدرولیز تری گلیسریدها می شود، از این رو می تواند قابلیت تارهای عضلانی را برای جذب و اکسید کردن اسید چرب پلاسما افزایش دهد و آثار مثبتی بر متابولیسم چربی ها داشته باشد. از سوی دیگر عدم وجود ارتباط معنادار بین غلظت لپتین و فعالیت lpl در بافت ها می تواند حاکی از اثر متفاوت تمرین بر این دو عامل باشد. واژگان کلیدی: لپتین، لیپوپروتئین لیپاز، یک جلسه تمرین طولانی مدت، موش نر صحرایی ، بافت چربی و عضلانی
محمد جابری شهرکی سید علیرضا حسینی کاخک
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی پاسخ برخی از هورمون های آنابولیک و کاتابولیک نسبت به دو برنامه تمرین مقاومتی با شدت متوسط، حجم برابر و سرعت های آهسته و سریع بود. روش تحقیق: طرح تحقیق متقاطع بود که با همکاری10 داوطلب مرد ( با میانگین سن 76/1 ± 3/23سال، وزن 42/14 ±50/76 کیلوگرم، درصد چربی بدن 06/4 ± 81/13و شاخص توده بدن 21/3 ± 6/24 کیلو گرم بر متر مربع) در سه حالت کنترل، ورزش مقاومتی با حرکات آهسته و سریع انجام شد. ورزش مقاومتی با حرکات آهسته شامل سه ثانیه بالا بردن و سه ثانیه پایین آوردن و یک ثانیه مکث و ورزش مقاومتی با حرکات سریع شامل یک ثانیه بالا بردن و یک ثانیه پایین آوردن و بدون مکث در شش حرکت، چهار ست، 65-60 درصد یک تکرار بیشینه و فاصله استراحت دو دقیقه ای بین ایستگاه ها و 90 ثانیه بین ست ها بود. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از ورزش گرفته شد. برای تحلیل داده ها در حالت های سه گانه از آنالیز واریانس (anova) با اندازه گیری های مکرر و آنالیز واریانس یک طرفه بر تفاضل نمرات استفاده شد. یافته ها: ورزش های مقاومتی با حرکات آهسته و سریع سبب افزایش معنی دار هورمون رشد بلافاصله بعد از پروتکل شد و این هورمون نیم ساعت بعد از اجرای هر دو پروتکل کاهش معنی داری یافت. ضمنا بین دو ورزش مقاومتی با حرکات سریع و آهسته در هیچکدام از زمان ها تفاوت معنی داری در سطح هورمون رشد مشاهده نشد. مقادیر تستوسترون در ورزش مقاومتی با حرکات آهسته بلافاصله بعد از تمرین افزایش معنی داری یافت و این هورمون در حالت ورزش مقاومتی با حرکات آهسته و سریع نیم ساعت بعد از پروتکل نسبت به بلافاصله بعد از پروتکل کاهش معنی داری یافت. ورزش های مقاومتی با حرکات آهسته و سریع تاثیری در مقادیر کورتیزول، انسولین و گلوکز نداشتند. نتیجه گیری: در مجموع این مطالعه نشان داد که ورزش مقاومتی با حرکات آهسته و سریع باعث افزایش مشخصی در ترشح هورمون رشد می شوند. ولی ورزش مقاومتی با حرکات آهسته باعث پاسخ معنی دار قوی تری در هورمون تستوسترون نسبت به ورزش مقاومتی با حرکات سریع شد. بنابراین ورزش مقاومتی با حرکات آهسته نسبت به حرکات سریع در اولویت قرار می گیرد. همچنین هر دو ورزش مقاومتی غلظت های کورتیزول، انسولین و گلوکز را تغییر نداد. واژگان کلیدی: آنابولیک، کاتابولیک، تمرین مقاومتی، سرعت آهسته و سریع
زهرا عطارنژاد سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده: هدف: هدف تحقیق حاضر مقایسه دو جلسه تمرین ورزش در آب با حجم های مختلف بر آدیپونکتین و مقاومت انسولینی در زنان دیابتی نوع دو بود. مواد و روش ها: هشت زن دیابتی نوع دو یائسه (سن9/4 ±6/56 سال و 5/2 ± 5/28 bmi=) انتخاب و در یک طرح متقاطع در سه هفته متوالی به ترتیب در سه گروه کنترل، تمرین یک (تمرین با حجم پایین، ورزش در آب به مدت 45 تا 50 دقیقه) و تمرین دو (تمرین با حجم متوسط، ورزش در آب به مدت 65 تا 70 دقیقه) قرار گرفتند. شدت ورزش در هر دو گروه تمرینی مشابه و برابر 60 تا 70 درصد hrmax بود. غلظت سرمی آدیپونکتین، انسولین و گلوکز به دنبال 10 تا 12 ساعت ناشتایی شبانه، بلافاصله و 24 ساعت بعد از اجرای پروتکل در سه گروه اندازه گیری شد. هم چنین، مقاومت به انسولین با شاخص homa-ir در تمامی گروه های پژوهش اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (anova) یکطرفه و با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد بلافاصله و 24 ساعت پس از تمرین، آدیپونکتین در گروه کنترل با گروه های تمرین با حجم پایین و تمرین با حجم متوسط تفاوت معنی داری نداشت )05/0 > p). انسولین بلافاصله و 24 ساعت پس از تمرین بین سه گروه تفاوت معنی دار نشان داد. به طوریکه انسولین بلافاصله پس از تمرین در هر سه گروه افزایش داشت ولی این افزایش در گروه های تمرین با حجم پایین و با حجم متوسط در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود. بین دو گروه تمرینی با حجم پایین و متوسط تفاوت معنی داری وجود نداشت. در 24 ساعت پس از تمرین انسولین در گروه تمرین با حجم پایین در مقایسه با گروه تمرین با حجم متوسط کاهش معنی دار بیشتری داشت )05/0 > p). گلوکز بلافاصله پس از تمرین در گروه تمرین با حجم پایین با گروه تمرینی با حجم متوسط تفاوت معنی دار نشان داد. به طوریکه افزایش معنی دار بیشتری در گلوکز در گروه تمرینی حجم پایین در مقایسه با گروه تمرینی حجم متوسط مشاهده شد )05/0 > p). در 24 ساعت پس از تمرین تفاوت معنی داری بین سه گروه در گلوکز وجود نداشت. شاخص homa-ir بلافاصله پس از تمرین، در سه گروه افزایش یافت )05/0 > p) ولی این افزایش در دو گروه تمرینی حجم پایین و متوسط نسبت به گروه کنترل کمتر بود. البته بین دو گروه تمرینی با حجم پایین و متوسط تفاوت معنی داری وجود نداشت. در 24 ساعت پس از تمرین تفاوت معنی داری در شاخص homa-ir بین گروه ها وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که یک جلسه فعالیت ورزش در آب تغییر معنی داری در آدیپونکتین سرم زنان دیابتی نوع دو ایجاد نمی کند، اما باعث تغییرات موقتی مطلوبی در گلوکز و انسولین می شود. واژگان کلیدی: تمرین ورزش در آب، آدیپونکتین، انسولین، شاخص homa-ir، دیابت نوع دو
اکرم شریفی مقدم سید علیرضا حسینی کاخک
اثر تمرینات قدرتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی عروقی دختران جوان مقدمه: تمرینات قدرتی همراه با انسداد عروق، نوعی از تمرینات قدرتی با شدت پایین هستند که با محدودیت جریان خون، باعث تاثیرات مختلفی بر عملکرد عضلانی می شوند. مقایسه اثر این تمرینات با تمرینات قدرتی سنتی بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی عروقی دختران جوان مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف از این مطالعه مقایسه اثر تمرینات قدرتی همراه با انسداد عروق با تمرینات قدرتی سنتی بر عملکرد عضلانی و استقامت قلبی عروقی دختران جوان بود. مواد و روش ها: برای این منظور 45 دختر جوان دانشجو به طور تصادفی به سه گروه تمرین قدرتی سنتی (trt، تمرین با شدت 1rm%80 -70)، تمرین قدرتی همراه با انسداد عروق (ost، تمرین با شدت 1rm%30-20 همراه با بستن کش به دور قسمت پروکزیمال ران) و گروه کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه تمرینی، برنامه تمرین را به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه انجام دادند. برنامه تمرین اصلی شامل سه حرکت باز شدن زانو، پرس پا و هاک پا در چهار ست تا حد خستگی بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، توان بی هوازی، توان انفجاری، استقامت قلبی عروقی و سرعت از آزمودنی ها به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار spss (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0p< در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که هم تمرینات trt و هم ost به طور مساوی باعث افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی(0001/0p<) و توان انفجاری (001/0p<) در مقایسه با گروه کنترل شد. البته، در توان هوازی، توان بی هوازی و سرعت بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 p>). بحث و نتیجه گیری: تمرینات قدرتی با انسداد عروق با شدت پایین اثری مشابه با تمرینات قدرتی سنتی با شدت بالا بر قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و توان انفجاری عضلات پا در دختران جوان دارد. بنابراین می توان این تمرینات را جایگزین تمرینات مقاومتی سنتی نمود. واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی، انسداد عروق، عملکرد، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی
علیرضا رفیعی پور امیر حسین حقیقی
1-1 مقدمه شیوع چاقی و کم تحرکی و نتایج منفی آنها بر سلامت کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به سرعت در حال افزایش است (هو و همکاران 2004). چاقی و اضافه وزن، خطر ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت نوع دوم، بیماریهای قلبی - عروقی، پرفشار خونی، افزایش لیپیدها و قند خون، آرتریت، آسم و انواع مشخصی از سرطان را افزایش می دهد (گرین برگ و همکاران 2006). آترواسکلروزیس که به عنوان بیماری انباشت چربی در نظر گرفته می شود، شامل پاسخ التهابی مداوم است (لیبی و همکاران 2002). آترواسکلروز بیماری قلبی پیشرونده ای است که از کودکی شروع می شود و در سنین بالا بروز می کند و عامل اصلی مرگ و میر در دنیای صنعتی بشمار می رود (هوپر و همکاران 2001). بنابراین پیش بینی بیماری عروق کرونری قلب در درمان و پیشگیری از پیشرفت بیماری اهمیت فراوانی دارد (آنا و همکاران 2005). از دیرباز نیم رخ های چربی به عنوان شاخص بیماریهای قلبی – عروقی محسوب می شده است. هر چند افزایش ldl-c و کاهش hdl-c شاخص های اصلی و عامل خطر بیماریهای قلبی – عروقی به شمار می رفتند، ولی بعضی از افرادی که به بیماری قلبی – عروقی مبتلا بودند ldl-c و hdl-c طبیعی داشتند. تحقیقات نشان داده اند که عوامل خطر سنتی بیماریهای قلبی – عروقی در شناسایی بسیاری از افراد در معرض خطر کارایی نداشته است (جسیکا و همکاران 2005). بنابراین برای شناسایی افراد در معرض خطر، به شاخصهای دیگری نیز باید توجه نمود (ریدکر و همکاران 2002). تحقیقات نشان داده اند که نشانگرهای حساس و مشخصی از التهاب می تواند بیماری های قلبی – عروقی و مرگ را تا حدودی پیش بینی کند (تومیستو و همکاران 2006). از مهم ترین عوامل التهابی که در پیشگویی بیماریهای قلبی – عروقی بسیار مهم است پروتئین واکنشی c c-reactive protein)) میباشد (آرنت و همکاران 2000). پروتئین واکنشی c حساس ترین شاخص التهابی و پیشگویی کننده مستقل خطر قلبی – عروقی معرفی شده است (پرسون و همکاران 2003). مطالعات نشان می دهد مقادیر crp در افراد سالمند (جفکن و همکاران 2001)، زنان یائسه (کیم و همکاران 2007) و افراد چاق (ترنوف 2003) بیشتر از جوانان، مردان و افراد لاغر است. عوامل متعددی می تواند بر لیپوپروتئین های خون و شاخصهای التهابی تاثیر بگذارند، برخی از این عوامل عبارتند از شرایط تغذیه ای، آنتی اکسیدانها، آمادگی بدنی و ورزش که میتواند تاثیر مثبتی بر زندگی فرد داشته باشد. در این میان نقش عوامل تغذیه ای و تمرین، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است (کریستوفر و همکاران 1998 و دورستین و همکاران 2002). یاناکولیا و همکاران (2005) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که 12 هفته تمرینات استقامتی سبب افزایش حساسیت به انسولین در دختران چاق و سنگین وزن شده است، در حالیکه تغییر معناداری در وزن، درصد چربی بدن و شاخص های التهابی از جمله crp ایجاد نشده است. در مطالعه ی میر و همکاران (2006)، نتایج حاکی از آن بود که در یک برنامه تمرینی شش ماهه روی کودکان چاق، قدم های موثری در جهت بهبود شاخص های خطر قلبی – عروقی برداشته شده است. پس از این دوره تمرینی شاخص های توده چربی بدن، انسولین ناشتا، تری گلسیرید، فیبرینوژن، whr، bmi، و نسبت ldl به hdl کاهش یافته بود. از سوی دیگر ممکن است رژیم غذایی با خاصیت ضدالتهابی نقش مهمی در پیشگیری از خطر ابتلا به بیماریهای قلبی – عروقی داشته باشد. هر چه بتوانیم در رژیم غذایی خود از خوراکی های طبیعی بیشتری استفاده کنیم و از مواد و داروهای شیمیایی موجود در بازار فاصله بگیریم بدن ما کمتر با عوارض این داروها دست و پنجه نرم خواهد کرد. چای سبز از خشک کردن برگهای تازه گیاه چای سبز حاصل میشود. چای سبز حاوی ترکیبات پلی فنولیک شامل اپی گالوکاتچین-3-گالات(egcg)، اپی گالوکاتچین(egc)، اپی کاتچین گالات(ecg) و اپی کاتچین(ec) است که با نام عمومی کاتچین معروف هستند. یکی از فراوانترین کاتچین های چای سبز egcg است، بقیه کاتچین ها 3 تا10 درصد از کاتچین های این گیاه را تشکیل می دهند. egcg و egc دارای بیشترین اثر آنتی اکسیدانی در بین کاتچین های چای سبز می باشند و سبب کاهش اکسیداسیون کلسترول و اسیدهای چرب لینولئیک و آراشیدونیک می شوند (اسادا و همکاران 2001). امروزه استفاده از مکمل ها و غذاهای گیاهی در درمان بیماری ها و اختلالات متابولیکی در بین عموم مردم گسترش یافته است. یکی از این مواد غذایی پرطرفدار چای سبز می باشد که به دلیل دارا بودن اثرات مفید بر سلامت بسیار مورد توجه قرار گرفته است. چای سبز در بین پژوهشگران بالینی و سلامت نیز جایگاه در خور توجهی پیدا کرده است. نادری و همکاران(1384) با اعمال دو هفته ای مصرف مکمل چای سبز روی بیست موش صحرایی نژاد ویستار دریافتند که egcg باعث کاهش سطح سرمی کلسترول، افزایش hdl و کاهش تری گلسیرید می شود. علاوه بر خاصیت آنتی اکسیدانی، کاتچین های چای سبز دارای اثرات کاهنده ی کلسترول سرم نیز میباشند. کاهش کلسترول سرم توسط کاتچین های چای سبز میتواند به کاهش و درمان بیماریهای قلبی – عروقی کمک کنند (مک کی و همکاران 2002). در همسترهای تغذیه شده با رژیم غذایی پر چربی، حیواناتی که چای سبز یا پلی فنول های چای سبز مصرف کرده اند، تری گلسیرید و کلسترول پائین تر و میزان دفع چربی بیشتری از طریق مدفوع نسبت به گروه کنترل داشته اند (وبر و همکاران 2003). ما در این تحقیق برآنیم تا تاثیر تمرین و استفاده از مکمل چای سبز- هردو- را بر شاخص التهابی crp و دیگر عوامل خطر زای قلبی – عروقی بررسی نمائیم و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا: تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی – عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تاثیر معنی داری دارد یا خیر؟ 1-2 بیان مسئله یکی از مشکلات بزرگ و اساسی که سازمان بهداشت جهانی را نگران کرده است، شیوع چاقی و کم تحرکی در جوامع بشری است که همسو با صنعتی شدن و استفاده بیشتر از ماشین ها برای انجام کارهای روزمره این معضل جهانی با شدت بیشتری افزایش می یابد. شیوع چاقی باعث شده است که تحقیقات درباره راهکارهای مقابله با چاقی، بیماریهای قلبی – عروقی و خطرات متابولیک همراه با آن افزایش یابد. تغییرات در شیوه زندگی مثل افزایش فعالیت بدنی و استفاده از رژیم کم کالری به عنوان اولین مداخلات در جهت کاهش چربی اضافی بدن و پیشگیری از توسعه بیماریهای قلبی- عروقی و عوارض متابولیکی، توصیه شده است (هیل 2007). چاقی و اضافه وزن عاملی است که به میزان زیادی با سطوح بالای التهاب ارتباط داشته و ممکن است فعالیت های جسمانی که با کاهش وزن همراه باشد، منجر به کاهش سطوح التهاب نیز بشود (آبرامسون و واکارینو 2002). از عوامل التهابی مهم میتوان به پروتئین واکنشی c اشاره کرد. سطوح پایه این پروتئین در مردان و زنان سالم به میزان زیادی پیش بینی کننده خطر آتی حملات و سکته قلبی، مرگ ناگهانی قلبی و پیشرفت بیماری سرخرگ محیطی است. خطر بیماری های قلبی – عروقی در افرادی که سطوح crp بالایی دارند، حدود دو تا سه برابر بیشتر از کسانی است که میزان crp پائین تری دارند (ریدکر 2003). بنابراین هرگونه مداخله ای از جمله فعالیت ورزشی که موجب کاهش شاخص های التهابی شود، کاهش حوادث و خطرات قلبی – عروقی را به دنبال خواهد داشت (فیشر و همکاران 2005). امروزه استفاده از مکمل ها و غذاهای گیاهی در درمان بیماری ها و اختلالات متابولیکی در بین عموم مردم گسترش یافته است. یکی از این مواد چای سبز است که به دلیل دارا بودن اثرات مفید بر سلامت بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعات سلولی، کتچین های چای سبز خصوصا اپی گالو کتچین گالات (egcg) که اصلی ترین فلوونوئید آن است، موجب کاهش ابتلا به سرطان و کاهش عوارض نورودژنراتیو (مخرب عصبی) ناشی از دیابت و فشار اکسیداتیو می شود. همچنین egcg موجب کاهش دریافت غذا می شود و سطوح تری گلیسرید، کلسترول و لپتین خون را پایین می آورد و از طرفی سوخت و ساز انرژی را تحریک کرده و میزان hdl خون را افزایش می دهد (موسوی ????). با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده برخی بر اثرگذاری چای سبز بر درصد چربی و ترکیب بدن صحه میگذارند (ناگائو و همکاران 2005، فانگ و همکاران 2010) در حالیکه در تحقیقات دیگری این موضوع تایید نشده است (کوواکس و همکاران 2004، هیل و همکاران 2007). با عنایت به نتایج متناقض تحقیقات قبلی و اینکه بیشتر تحقیقات گذشته اثر چای سبز یا تمرین را به تنهایی مورد مطالعه قرار داده اند، در این پژوهش بر آن شدیم تا جواب این پرسش را بدست آوریم که آیا: تمرینات ورزشی هوازی و استفاده از چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی – عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تاثیری دارد یا خیر؟ 1-3 ضرورت انجام و کاربرد نتایج تحقیق شیوع چاقی مشکل پزشکی شناخته شده در کشورهای توسعه یافته است. چاقی یک شاخص مهم برای بعضی از بیماری ها شامل: کرونر قلب، فشار خون بالا، عملکرد بد ریه و انواعی از سرطان ها است. کاهش وزن یا کاهش چربی بدن به وسیله کاهش دریافت و افزایش مصرف انرژی بدست می آید (هارسل و وسترترپ 2009). فعالیت بدنی همیشه بعنوان یک عامل موثر در کاهش وزن و بهبود شرایط و آمادگی جسمانی افراد مطرح بوده است و برای افراد دارای اضافه وزن بسیار مهم به نظر میرسد که از وزن چربی بدن کاسته، متعاقب آن از عوامل خطرزای آن نیز دوری گزینند. کاهش وزن یکی از راههایی است که منجر به پائین آمدن خطرات ناشی از بیماریهای قلبی – عروقی می گردد. بطوریکه به ازای هر یک کیلوگرم کاهش وزن بدن ، تغییر mg/l13/0 در سطح پروتئین واکنشیc داریم (سلوین و همکاران2007). همچنین تمرینات هوازی با شدتهای معین می تواند تاثیرات قابل توجهی بر میزان تری گلسیرید و کلسترول خون داشته باشد (سیاه کوهیان و همکاران 1382). از سوی دیگر استفاده از گیاهان دارویی مختلف به طور سنتی در درمان بسیاری از ناخوشی ها رواج بسیار زیادی دارد. یکی از گیاهان دارویی که اخیر مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفته است چای سبز می باشد. این نوشیدنی دارای خواص ضد چاقی می باشد و باعث افزایش ترموژنز و اکسیداسیون چربی می شود (دالو و همکاران 1999). مطالعات روی موش ها نشان داد که کتچین چای سبز باعث افزایش کوتاه مدت در اکسیداسیون چربی می شود و چاقی ناشی از مصرف رژیم غذایی پرچرب را کاهش می دهد (موراس و همکاران 2002). در مطالعات انجام شده هیچ گزارشی مبنی بر اینکه این ماده دارای عوارض جانبی اثر گذار بر زندگی افراد بوده است، وجود نداشت. نقش ترکیبی تمرینات ورزشی و مکمل چای سبز بر شاخص های خطر قلبی – عروقی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ما در این تحقیق ضمن بررسی اثر تمرینات هوازی بر این عوامل خطر، تاثیر این تمرینات را با اعمال مکمل چای سبز بررسی خواهیم نمود تا دریابیم، آیا می توان با مصرف چای سبز تغییراتی را در میزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی مشاهده کرد، یا اینکه با اعمال هر دو مداخله گر تمرینات هوازی و چای سبز این تغییرات را افزایش داد؟ اهداف تحقیق 1-4-1 هدف کلی اثر 10 هفته تمرین هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطر زای قلبی- عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 1-4-2 اهداف اختصاصی 1. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزانcrp سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 2. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 3. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان لیپوپروتئین با چگالی پایین (ldl) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 4. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان تری گلیسرید (triglyceride) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 5. اثر10هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان کلسترول تام (total cholesterol) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 1-4 فرضیه های تحقیق 1. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان crp سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 2. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان hdl سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 3. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان ldl سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 4. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان tg سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 5. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان tc سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 1-5 تعاریف عملیاتی واژه ها 1- تمرین هوازی: در این تحقیق بیانگر دویدن به طور پیوسته است، که با شدت 75-65 درصد ضربان قلب بیشینه انجام می شود. 2- عوامل خطرزای قلبی – عروقی: در این تحقیق شامل پروتئین واکنشی c، و نیمرخ لیپیدی است، که خود شامل لیپوپروتئین کم چگال (ldl)، تری گلیسرید (tg)، کلسترول تام (tc) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl)، می باشد که همگی از طریق روش های آزمایشگاهی اندازه گیری می شوند. 3- مردان دارای اضافه وزن و چاق: منظور مردانی هستند که شاخص توده بدن (bmi) آنها بالاتر از 25کیلوگرم بر متر مربع است (رابرگز و رابرتس 2000). 1-6 محدودیت های تحقیق 1) عدم کنترل دقیق تغذیه آزمودنی ها 2) عدم وجود گروه دارونما و پنهان ماندن اثرات روانی مکمل چای سبز 3) قرارگیری داوطلبانه آزمودنی ها در گروه های مورد نیاز تحقیق 4) عدم کنترل و اندازه گیری میزان جذب کتچین های چای سبز 4-1 مقدمه در این فصل، نتایج تحقیق ارائه شده و سپس تجزیه و تحلیل توصیفی یافته های پژوهش انجام و پس از آن آزمون فرضیه ها ارائه و بررسی می شود. 4-2 یافته های پژوهش با استفاده از آزمون کولموگراف-اسمیرنوف مشخص شد که توزیع همه متغیرهای موجود در تحقیق طبیعی می باشد، بنابراین از آزمون های پارامتریک برای انجام محاسبات آماری استفاده گردید. 4-2-1 ویژگی ها و شاخص های آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی آزمودنی ها خصوصیات آزمودنی ها با استفاده از آمار توصیفی شامل: میانگین و انحراف استاندارد محاسبه و نتایج آن در جدول4-1 ارائه گردیده است. برای بررسی تاثیر تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز، بر whr از آزمون آماری آنوا یک طرفه استفاده شد و با توجه به 81/0 =(39،3) fو 49/0p= تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نگردید. تعیین تفاوت اثر تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب آن ها بر شاخص توده بدن، وزن بدن و وزن بدون چربی بدن، از طریق آزمون آماری آنوا یک طرفه بر تفاوت نمرات بدست آمد و تفاوت معناداری در شاخص توده بدن (19/7 =(39،3)f و 001/0(p=، وزن بدن (3/5 =(39،3) fو 003/0p=) و وزن بدون چربی بدن (8/14 =(39،3) fو 001/0p=) مشاهده گردید و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین گروه کنترل و سه گروه دیگر، در این شاخص ها، تفاوت معناداری وجود دارد. برای بررسی اثر متغیر های مستقل بر درصد چربی بدن، به دلیل وجود تفاوت بین نمرات پیش آزمون، از آزمون کوواریانس استفاده شد و با توجه به (9/16 =(39،3) f 001/0 p=) بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده شد. آزمون تعقیبی مشخص کرد که تمرین به تنهایی و ترکیب تمرین و مکمل، باعث کاهش معنادار درصد چربی بدن گردیدند و به ترتیب 4/7 و 7/7 درصد بهبود در این شاخص مشاهده شد. در بررسی اثر متغیر های مستقل بر vo2max، بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده شد (76/4=(39،3) f و 006/0p=). آزمون تعقیبی نشان داد که ترکیب تمرین و مکمل، باعث افزایش معنادار شاخص vo2max گردید و این شاخص را 3/15 درصد بهبود داد. جدول 4-1 نتایج آماری آزمون anova بر متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی p پس آزمون p پیش آزمون گروه ها متغیرها تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل 003/0* 2/11±1/87* 7/10±4/86* 6/10±0/80* 5/14±2/93 42/0 2/11±5/91 4/11±3/91 8/10±6/85 4/14±8/93 وزن (کیلوگرم) 001/0* 7/2±6/29* 4/4±29* 8/2±3/28* 9/3±4/31 91/0 6/2±9/30 2/4±6/30 8/2±3/30 7/3±4/31 شاخص توده بدن (کیلوگرم بر مترمربع) 49/0 04/0±95/0 00/0±95/0 06/0±97/0 05/0±98/0 93/0 04/0±97/0 04/0±97/0 06/0±98/0 05/0±98/0 whr 001/0* 8/2±1/31* 3/3±7/29* 6/4±8/31 8/4±0/36 004/0* 7/1±8/38 6/2±1/37 2/5±3/32#@ 1/5±5/35 درصد چربی 001/0* 7/7±9/59* 8/4±4/60* 9/7±5/54* 2/7±2/59 50/0 2/6±8/55 7/4±1/57 7/6±7/57 6/7±1/60 وزن بدون چربی (کیلوگرم) 006/0* 3/4±4/46* 2/5±2/41 2/4±4/41 3/4±3/39 71/0 1/3±3/40 6/5±7/38 1/4±6/40 8/3±3/39 vo2max (min.kg/ml) اعداد به صورت میانگین و انحراف استاندارد بیان شده است. * معناداری در سطح 05/0 p< و در مقایسه با گروه کنترل، # در مقایسه با گروه تمرین و @ در مقایسه با گروه ترکیب تمرین و مکمل می باشد. 4-2-2 شاخص های بیوشیمیایی تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز با توجه به (69/0=(39،3) fو 55/0p=) اثر معناداری بر میزان پروتئین واکنشی c نداشتند. همچنین تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز بر میزان تری گلیسیرید، کلسترول تام، hdl و ldl سرمی اثر معناداری نداشت. جدول 4-2 نتایج آماری آزمون anova بر متغیرهای بیوشیمیایی p پس آزمون p پیش آزمون گروه ها متغیرها تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل 55/0 525±930 470±725 609±1017 629±1054 09/0 901±1596 800±1573 835±1370 1057±1461 crp (ng/ml) 07/0 1/30±139 5/33±126 0/36±157 6/28±123 31/0 6/36±121 0/41±130 0/47±146 3/46±130 tg (mg/dl) 40/0 0/18±165 1/28±179 0/27±163 0/21±163 09/0 7/14±163 9/18±169 0/18±153 9/15±153 tc (mg/dl) 43/0 3/2±3/29 0/3±4/30 9/2±4/28 0/4±5/28 54/0 6/1±1/29 5/3±1/30 2/3±9/30 2/5±2/31 hdl (mg/dl) 40/0 0/17±108 3/25±123 8/24±103 5/19±110 37/0 9/17±111 0/17±113 9/17±9/92 4/19±1/96 ldl (mg/dl) اعداد به صورت میانگین و انحراف استاندارد بیان شده است و * معناداری در سطح 05/0 p< و در مقایسه با گروه کنترل می باشد. 4-2-3 کالری دریافتی برای بررسی تفاوت در کالری دریافتی و تغییر نسبت های پروتئین، کربوهیدرات و چربی در کالری دریافتی از آزمون آماری آنوای یک طرفه استفاده شد و تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نگردید. میزان کالری دریافتی (28/0 =(3،28)f و 83 /0p=) تفاوت معناداری را بین گروه ها نشان نداد. با بررسی نسبت های پروتئین (81/0 = (3،28) fو 49/0p=)، کربوهیدرات (8/0= (3،28) fو 5/0p=) و چربی (86/0 = (3،28) fو 47/0p=) در کالری دریافتی، بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. جدول 4-3 نتایج آماری آزمون anova بر کالری دریافتی p پس آزمون p پیش آزمون گروه ها متغیرها تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل 83/0 258±1438 200±1509 181±1429 223±1498 80/0 172±1516 154±1400 392±1495 222±1481 کالری دریافتی (کیلو-کالری) 49/0 9/1±2/13 1/1±7/12 9/1±1/14 2±5/13 18/0 1/1±2/12 3/2±6/12 1/4±8/13 6/2±1/15 درصد کالری حاصل ازپروتئین 50/0 8±3/53 6/3±6/57 3/4±2/55 8/4±2/55 98/0 1/6±2/57 5±8/56 1/9±2/56 3/6±3/57 درصد کالری حاصل از کربوهیدرات 47/0 6/7±3/33 7/3±3/29 4±1/30 8/4±2/31 66/0 5/5±5/30 9/4±3/30 6/6±8/29 2/5±3/27 درصد کالری حاصل ازچربی فصل پنجم بحث، نتیجه-گیری و پیشنهادات 5-1 مقدمه در این فصل ضمن ارائه خلاصه پژوهش صورت گرفته، به بحث و بررسی نتایج به دست-آمده و مقایسه آنها با تحقیقات قبلی و ارائه ساز و کارهای احتمالی تاثیر گذار در مطالعات پرداخته می شود ودر پایان نیز پیشنهاداتی به محققین ارائه خواهد شد. 5-2 خلاصه تحقیق هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی - عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق بوده است. روش تحقیق به صورت نیمه تجربی و با همکاری 43 نفر از مردان دارای اضافه وزن و چاق (شاخص توده بدن بیشتر از25) شهر جغتای انجام شد. افراد به صورت داوطلبانه در چهار گروه 1) تمرین هوازی و مکمل چای سبز 2) تمرین هوازی 3) مکمل چای سبز 4)گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی ها سابقه بیماری، مصرف سیگار، استفاده از دارو و تمرین منظم ورزشی را نداشتند. آزمودنی ها به مدت 10 هفته تحت تاثیر تمرین هوازی و مصرف مکمل چای سبز قرار گرفتند. نمونه های خونی قبل از شروع مداخله ها و 48 ساعت پس از آخرین جلسه مداخله جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها ازآزمون های تحلیل واریانس یک طرفه anova و آزمون تعقیبی tukey استفاده شد. نتایج نشان داد، تغییر معناداری در غلظت پروتئین واکنشیc، کلسترول تام، تری گلسیرید، ldl-c و hdl-c در اثر تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب آن ها مشاهده نشد. 5-3 بحث 5-3-1 تاثیرتمرینات هوازی برمیزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی 5-3-1-1 تاثیر تمرینات هوازی بر میزان پروتئین واکنشی c پس از انجام ده هفته تمرین هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب در مردان دارای اضافه وزن و چاق تغییری در پروتئین واکنشی c سرمی آنان حاصل نشد. نتایج مطالعه کریستوفر و همکاران (2004) نیز با نتایج حاصل از این تحقیق همسو بوده است. در این پژوهش مردان مورد مطالعه، به مدت شش ماه با شدت 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به تمرین پرداختند. در پژوهش هافمن (2006) پس از شش ماه تمرین هوازی در سطوح مختلف بر روی 193 مرد و زن سنین مختلف تغییری در crp سرمی مشاهده نشد، که محقق علت این عدم تغییر را نبود تغییرات عمده در رژیم غذایی آزمودنی ها عنوان کرده است. در تحقیق حاضر نیز آزمودنی ها در طول دوره تمرین و قبل از آن از رژیم غذایی یکسانی استفاده می کردند و تغییری در رژیم غذایی افراد بوجود نیامد که می تواند یکی از دلایل عدم تغییر در میزان crp باشد، چرا که اسماعیل زاده و آزاد بخت (1386) در مطالعه خود عنوان کردند که فقط بالا بودن مصرف میوه و سبزیجات با سطح پایین crp در زنان 60-40 ساله مرتبط بوده است، در این مطالعه مصرف میوه و سبزیجات بطور میانگین به ترتیب 228 و 186 گرم در روز بوده، که پس از بررسی های انجام شده بین مصرف بالای میوه و سبزیجات و سطح crp ارتباط معکوسی به اثبات رسیده بود. لاکا و همکاران (2005) نیز در پژوهشی پس از 20 هفته برنامه ورزشی استاندارد بر روی 625 مرد و زن بی تحرک سالم، گزارش کردند فعالیت ورزشی تنها در افرادی که crp بالایی داشتند اثر گذار بوده و در افرادی که crp پایین یا متوسط داشتند تغییری ایجاد نکرده است. بر این اساس ممکن است که یکی از دلایل تاثیر تمرینات استقامتی در کاهش معنادار crp سطح پایه بالای crp آزمودنی ها باشد. میانگین میزان پروتئین واکنشی c در افراد مورد مطالعه در پژوهش ما طبق طبقه بندی لاکا و همکاران در رده متوسط و پائین قرار می گیرد که در این دامنه از crp تحقیق لاکا با کار ما نتایج مشابهی داشته است. مطالعه گائینی و همکاران (1387) روی موش های صحرایی مسن نشان داد، از عوامل مهم اثرگذار در کاهش شاخص التهابی crp طول دوره تمرینی است. در این پژوهش که دوازده هفته بطول انجامید در دو مرحله خونگیری انجام شد و با حالت پایه آزمودنی ها مقایسه شد. در شش هفته نخست دوره تمرینی، مقادیر کاهش crp معنادار نبود که این امر می تواند اثر بخشی طول دوره تمرینی را بر crp بازگو نماید. این در حالی است که پس از دوازده هفته تمرین مقادیر crp نسبت به حالت پایه با کاهش معنادار مواجه بود. در این پژوهش مدت فعالیت در اولین جلسه هفته هفتم 45 دقیقه و سرعت تمرین نیز 17 متر در دقیقه بود که به تدریج در آخرین جلسه به 80 دقیقه و سرعت تا 23 متر در دقیقه افزایش یافت. این در حالی است که مدت فعالیت آخرین جلسه تمرینی در تحقیق ما، به غیر از مراحل گرم کردن و سرد کردن 25 دقیقه بود که نقش عامل طول جلسه تمرینی را علاوه بر طول دوره تمرینی قوت می بخشد. این موضوع به احتمال اثرگذاری مدت زمان دوره تمرینی و جلسات تمرینی را برای ایجاد تغییرات در میزان crp صحه می گذارد. از سوی دیگر تحقیق حاضر با تحقیق گائینی و همکاران(1388) که روی 20 مرد سالم (60 تا 70 ساله) انجام گرفته است ناهمسو است. مردان مورد مطالعه در این تحقیق به مدت هشت هفته با شدت 70-60 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه، سه جلسه در هفته فعالیت هوازی انجام می دادند. انجام این تمرینات منجر به کاهش معنادار میزان پروتئین واکنشی c گردید محقق علت این امر را بالا بودن سن آزمودنی ها و همچنین بالا بودن سطوح اولیه crp عنوان کرده است. حامدی نیا و همکاران (1386) نیز در مطالعه ای روی مردان چاق انجام دادند با کاهش در مقادیر پروتئین واکنشی c روبرو بودند. در این پژوهش آزمودنی ها 13 هفته تمرین هوازی از نوع دویدن را باشدت 85-75 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کردند. از عوامل احتمالی اثر گذار بر کاهش crp در این پژوهش، می توان به طولانی بودن طول دوره تمرینی و بیشتر بودن شدت تمرینات نسبت به تحقیق ما اشاره نمود. ماتوسچ و همکاران (2000) اعلام کردند که نه ماه تمرین ماراتن در 12 ورزشکار مرد، کاهش معنادار crp را به دنبال داشته است. البته باید توجه داشت آزمودنی های تحقیق مذکور برای دو ماراتن تمرین می کردند و حجم تمرینات ورزشی آنان به صورتی غیر متعارف زیاد بوده است و امکان مقایسه با مطالعات انجام گرفته بر روی آزمودنی های تحقیق ما را مشکل می سازد. همچنین نتایج حاصل از مطالعه حقیقی و همکاران (1389) نیز با کاهش در میزان پروتئین واکنشی c همراه بوده است. در این مطالعه زنان مورد آزمایش به مدت هشت هفته با شدت 55 تا 65 درصد حداکثر ضربان قلب به تمرین هوازی پرداختند. این مطالعه در مدت زمان کوتاهتر و با شدت کمتری نسبت به مطالعه ما صورت گرفته است و این احتمال را که تغییرات crp در زنان نسبت به مردان حساس تر بوده و بیشتر دستخوش تغییر می گردد را قوت می بخشد. 5-3-1-2 تاثیر تمرینات هوازی بر نیم رخ لیپیدی (tg،tc ، ldl وhdl) نتایج حاصل از تحقیقات ما بیانگر این موضوع است که با توجه به تمرینات انجام گرفته، تغییر معناداری در شاخص های مورد بررسی بوجود نیامده است. سیاه کوهیان و همکاران (1382) نیز در تحیق خود به نتایجی مشابه با مطالعه ما دست یافته اند. در این تحقیق مردان مورد آزمایش به مدت هشت هفته در دوگروه تمرینات هوازی با شدت 65-60 و 75-70 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه انجام دادند و در هر دو شدت از تمرینات هیچ تغییر معناداری در مقادیر hdl، ldl، tc و tg مشاهده نشد، که علت این امر را تغییر در رژیم غذایی افراد، جنس آزمودنی و مدت کم دوره تمرینی دانسته اند. وان اورت (1987) پس از دوره تمرینی هشت ماهه، به نتایج معناداری در مورد نیم رخ لیپیدی نرسید. از این رو ممکن است طول دوره تمرینی دلیل موجه تری برای نبود تغییرات لیپوپروتئینی محسوب شود. نظریه مدت دوره تمرینی با یافته های استوچی و همکاران(1991) نیز تایید می شود، چرا که فقط پس از دو سال تمرین استقامتی، کاهش معنادار در tg، tc، ldl و افزایش معنادار در hdl مشاهده شد. از این رو به نظر می رسد ده هفته تمرین استقامتی به کار رفته در تحقیق حاضر برای ایجاد تغییرات معنادار در نیمرخ لیپیدی کافی نبوده است. محمدنیا و همکاران (1388) نیز با مطالعه روی موش های صحرایی نر به این نتیجه رسیدند که انجام شش هفته تمرین استقامتی (پنج روز در هفته، 90دقیقه با سرعت 25 متر بر دقیقه) فقط منجر به افزایش میزان hdl شد و روی شاخص های tc، tg و ldl هیچ تاثیر معناداری نداشت. در این مطالعه محققان مهم ترین علل عدم تغییر در شاخص ها را ناکافی بودن طول دوره تمرینی شش هفته ای و عدم تغییر در وزن بدن عنوان کرده اند. از سوی دیگر سیاری و همکاران(1386) با مطالعه روی پسران دارای اضافه وزن و چاق به این نتایج دست یافتند که هشت هفته تمرینات زیر بیشینه با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب بعلت افزایش فعالیت آنزیم لیپوپروتئین لیپاز، منجر به افزایش hdl و کاهش در مقادیر tc، tg و ldl گردیده است. لئون و همکاران (2001) نیز با مطالعه روی آزمودنی هایی که تمرینات ورزشی را با شدت متوسط تا بالا انجام می دادند و در طول هفته 20000-2000 کیلو ژول انرژی مصرف می کردند، افزایش در میزان hdl سرمی را گزارش کردند، که به نظر می رسد این حجم تمرینات بیشتر از تمرینات انجام شده توسط آزمودنی های تحقیق ما باشد ولی برای بررسی دقیق تر نیاز به وسایل و ابزار پیشرفته تری برای محاسبه دقیق انرژی مصرفی در طول تمرین می باشد. در مطالعه حقیقی و همکاران (1389) زنانی که تمرینات ورزشی هوازی را باشدت 65-55 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت هشت هفته ادامه دادند با کاهش در مقادیر ldl، tc و tg و افزایش در میزان hdl مواجه بودند. این مطالعه در مدت زمان کوتاهتر و با شدت کمتری نسبت به مطالعه ما صورت گرفته است و این احتمال را که تغییرات نیم رخ لیپیدی در زنان نسبت به مردان حساس تر است و بیشتر دستخوش تغییر قرار می گیرد قوت می بخشد. 5-3-2 تاثیر مکمل چای سبز بر میزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی این مطالعه نشان داد که 10 هفته مصرف مکمل چای سبز (حدود 750 میلی لیتر در روز) باعث کاهش معنادار شاخص توده بدن و وزن بدن (05/0=p) می شود. درصد چربی بدن هم کاهش یافت اما این کاهش معنادار نبود. میزان پروتئین واکنشیc و نیم رخ لیپیدی قبل و بعد از مکمل دهی تفاوت معناداری نداشت. چای سبز بر کاهش وزن بدن موثر می باشد (هیس و همکاران 2001). مکانیسم کاهش وزن ناشی از مصرف چای سبز می تواند به دلیل افزایش هزینه انرژی و اکسیداسیون چربی و احتمالا متوقف کردن آنزیم اسید چرب سنتتاز باشد (براب پرنت و همکاران 2005 و لین و همکاران 2006). درمطالعه دالو و همکاران (1999)، عصاره چای سبز محتوی 90 میلی گرم egcg و 50 میلی گرم کافئین، در سه موقعیت زمانی به 10 مرد سالم تجویز شد. میانگین انرژی مصرفی روزانه طی 24 ساعت پس از مصرف در افرادی که به آن ها عصاره چای سبز داده شده بود 6754 کیلوژول بیشتر از گروه دریافت کننده دارونما بود. عقیده بر این است که egcg ازطریق مهار تخریب نوراپی نفرین موجب می شود چای، گرما تولید کند (شیکسیان و همکاران 2005). چند مطالعه در جوندگان و انسان پیشنهاد می کنند که چای سبز تولید گرما و مصرف انرژی را تشدید می کند (شیکسیان و همکاران 2005، دالو و همکاران 1999 و براب پرنت و همکاران 2005). از سوی دیگر شیکسیان (2005) قسمتی از افزایش هزینه انرژی را به میزان کافئین نسبت داده است. در مطالعه فانگ (2010)، مصرف کتچین چای سبز همراه با کافئین با مقادیر 583 تا 714 میلی گرم در روز به مدت 12 هفته اثر معناداری بر bmi، وزن بدن و محیط دور کمر داشت ولی بر whr اثر نداشت. این نتایج با یافته های مطالعه حاضر همخوانی دارد. مکانیسم های احتمالی در مطالعه فانگ، جلوگیری از تقسیم و تکثیر سلول های چربی، کاهش جذب چربی، جلوگیری از فعالیت comt (آنزیمی است که فعالیت نوراپی نفرین را کاهش می دهد و این مکانیزم باعث طولانی تر شدن فعالیت نور اپی نفرین می شود)، افزایش هزینه انرژی و افزایش سوخت و ساز چربی عنوان شده است. در مطالعه ناگائو و همکاران (2005) مصرف روزانه 690 میلی گرم کتچین کاهش معناداری را در وزن بدن، bmi، محیط کمر، توده بدون چربی و چربی زیر پوستی موجب گردید. در اینجا نیز علت افزایش هزینه انرژی و اکسیداسیون چربی در اثر مصرف عصاره چای سبز را جلوگیری این ماده از فعالیت comt عنوان کرده اند. ناگائو و همکاران (2007) نشان دادند که مصرف مداوم کتچین به خصوص در دوز بالا (mg/dl 583) بدون نیاز به هیچ تغییری در روش زندگی باعث کاهش معنادار وزن بدن، شاخص توده بدن، نسبت چربی بدن، توده چربی بدن، محیط کمر و محیط لگن می شود. محقق علت این کاهش ها را در افزایش هزینه انرژی و تحریک ترموژنز از طریق جلوگیری از فعالیت comt بیان کرد. ما در مطالعه حاضر کاهش در درصد چربی بدن را مشاهده کردیم ولی این کاهش معنادار نبود. دلیل اختلاف در این نتیجه را می توان به مقدار بالاتر عصاره چای سبز(690 میلی گرم) و کافئین (75 میلی گرم) در تحقیق ناگائو و همکاران (2005) و مدت زمان بیشتر مکمل سازی (12 هفته) در دو تحقیق ناگائو و همکاران (2005 و 2007) ذکر کرد. عدم کاهش در مقدار whr را نیز می توان به کاهش همزمان محیط کمر و محیط لگن مرتبط دانست. در تحقیق حاضر هزینه انرژی مصرفی به طور مستقیم اندازه گیری نشد اما کاهش مشاهده شده در درصد چربی بدن نشانه تعادل منفی انرژی می باشد، هرچند این کاهش معنادار نیست. در مطالعه تاکوناگو و همکاران (2002) روی مردان و زنانی که روزانه حداقل یک فنجان چای سبز مصرف میکردند و 7/86 درصد افراد مورد مطالعه مصرف چای سبز را گزارش کرده اند نتایج حاکی از آن است که هیچ تغییر معناداری در سطح hdl و tg حاصل نشده است ولی میزان tc سرمی افراد با کاهش معنادار مواجه بوده است، که محقق این عدم تغییر در دو شاخص ذکر شده را به ناکافی بودن طول دوره مکمل دهی نسبت داده است. سانگ و همکاران (2005) در نتیجه تحقیق خود روی افرادی که به مدت چهار هفته روزانه 600 میلی گرم چای سبز می نوشیدند، به این نتیجه رسیدند که وضعیت چربی و میزان پروتئین واکنشی c افراد دستخوش تغییری نشده است ولی با کاهش در میزان ldl همراه بوده است. در مطالعه ای که ژنگ و همکاران (2011) انجام دادند نیز میزان ldl و tc با کاهش معنادار مواجه بوده است ولی تغییری در میزان hdl به وجود نیامده است. محقق یکی از علل این عدم تغییر را به این امر نسبت داده است که میزان hdl سرمی بیشتر با تغییر در شیوه زندگی افراد قابل تغییر است و از فعالیت بدنی بعنوان یکی از عوامل اثر گذار بر این شاخص نام برده است. نادری و همکاران (1384) با تزریق ماده موثره چای سبز (egcg) به 20 موش صحرایی که چهار هفته با رژیم غذایی پرچرب تغذیه شده بودند، به این نتیجه رسیدند که مقادیر tc و tg کاهش و میزان hdl افزایش یافته است. 5-3-3 تاثیر ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز نتایج این مطالعه بیانگر کاهش معنادار شاخص توده بدن، درصد چربی و وزن بدن و افزایش معنادار وزن بدون چربی و حداکثر اکسیژن مصرفی پس از 10 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل چای سبز (حدود 750 میلی گرم در روز) می باشد. درصد چربی در رژیم غذایی افزایش نشان داد اما این تغییرات معنادار نبود. نتایج حاصل بیانگر عدم تغییر در شاخص های پروتئین واکنشیc، tg، tc، ldl و hdl بود. عدم تاثیر معنادار چای سبز و تمرین هوازی بر نیم رخ لیپیدی و پروتئین واکنشی c ممکن است به این علت باشد که با وجود کاهش مشاهده شده در گروه تجربی، گروه کنترل نیز در این متغیرها کاهش داشت و تفاوت تغییر دو گروه به یکدیگر نزدیک شد و نتایج معناداری حاصل نشد. از علل کاهش در مقادیر مربوط به گروه کنترل می توان به تاثیر جنبه های روانی حاصل از این موضوع بر افراد مورد مطالعه اشاره نمود. مطالعات بر جوندگان، تاثیر معنادار مصرف عصاره چای سبز را بر طولانی شدن زمان رسیدن به واماندگی در فعالیت شنا ی موش ها مشخص کرده است (موراس وهمکاران 2005). همین بهبود در استقامت فعالیت دویدن موش ها مشاهده شده است (موراس وهمکاران 2006). آزمودنی ها در روز ابتدایی تحقیق، آزمون دویدن روی تردمیل را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. تمرینات و تغذیه حاوی پنج درصد عصاره چای سبز به مدت هشت هفته ادامه پیدا کرد و در پایان، آزمون دویدن روی تردمیل تا رسیدن به واماندگی را اجرا کردند. زمان دویدن در آزمودنی هایی که مصرف عصاره چای سبز داشتند 30 درصد بیشتر از گروه دیگر با تغذیه معمولی بود. غلظت لاکتات، محتوی مالونیل کوآ کاهش و بتا اکسیداسیون اسیدچرب افزایش معناداری نشان داد و محتوی گلیکوژن بدون تغییر باقی ماند. محقق در این مطالعه مصرف طولانی مدت عصاره چای سبز به همراه تمرینات ورزشی را در بالا بردن ظرفیت استقامتی مفید دانسته و این اثرات را به تحریک متابولیسم لیپید نسبت داده است (موراس و همکاران 2005 و 2006). ریچاردز و همکاران (2010) نیز، افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی پس از مصرف کوتاه مدت egcg تایید کرده اند. باتوجه به اینکه حداکثر اکسیژن مصرفی بهترین نشانه ظرفیت استقامت قلبی تنفسی قلمداد می شود(پولاک 1973) می توان افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی در تحقیق حاضر را به تاثیر مصرف طولانی مدت عصاره چای سبز به همراه تمرینات ورزشی را در بالا بردن ظرفیت استقامتی مرتبط دانست. مکی و همکاران (2009) نشان دادند که ترکیب 625 میلی گرم کتچین و 39 میلی گرم کافئین در روز همراه با تمرین با شدت متوسط (180 دقیقه فعالیت بدنی طی سه جلسه در هفته) باعث کاهش چربی شکمی می شود و این کاهش اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا با افزایش اختلالات متابولیک به خصوص مقاومت به انسولین ارتباط نزدیکی دارد. اثری که کتچین چای سبز بر ترکیب بدنی دارد از طریق چندین مکانیزم است که یکی از آنها جلوگیری از فعالیت comt است. comt آنزیمی است که نوراپی نفرین را کاهش می دهد و این مکانیزم باعث می شود فعالیت نور اپی نفرین طولانی تر شود. به نظر می رسد سیستم عصبی سمپاتیک در بسیج چربی از انبارهای چربی در نقاط مختلف بدن نقش دارد بنابراین ممکن است کتچین ها با افزایش اثرات سمپاتیکی، تاثیر متفاوتی روی جمع آوری چربی از انبارهای مختلف آن داشته باشند (مکی 2009). ونیبلز و همکاران (2008) نشان دادند که مصرف عصاره چای سبز همراه با تمرین دوچرخه سواری با شدت متوسط باعث افزایش 17 درصدی سهم چربی در هزینه انرژی تام شد این در حالیست که افزایش اکسیداسیون چربی در مطالعه دالو و همکاران (1999)، 31 درصد بوده و احتمال دارد این تفاوت بخاطر نقش کافئین باشد ( 375 میلی گرم در روزکتچین و150میلی گرم در روز کافئین) که در تحقیق دالوو به چای سبز اضافه شده بود. تحقیقات بیان می کند که در مداخلات با محتوی کافئین کمتر از 150 میلی گرم در روز، کتچین های چای سبز دلیل اصلی افزایش هزینه انرژی مصرفی و اکسیداسیون چربی هستند (دالو و همکاران 1999). ونیبلز نشان داد، حتی در شرایطی که لیپولیز و اکسیداسیون چربی در طی تمرین با شدت متوسط افزایش یافته است چای سبز می تواند متابولیسم چربی را افزایش دهد. در تحقیق حاضر کاهش اکسیداسیون چربی اندازه گیری نشد اما کاهش 7/7 درصدی در توده چربی بدن می تواند همراستا با نتایج حاضر باشد. موش هایی که رژیمی حاوی دو درصد چای سبز به مدت 16 هفته داشتند، کاهشی را در میزان لپتین سرمی و توده چربی و وزن را تجربه کرده اند. این نتایج به تاثیر چای سبز در توقف متابولیسم لیپید و کاهش در انباشت توده چربی و وزن بدن اشاره دارد (سایاما و همکاران 2000). از دیگر مطالعات همسو با تحقیق ما مطالعه ای است که یعقوبی و همکاران (1389) روی زنان دارای اضافه وزن و چاق انجام دادند، اثر ترکیبی تمرینات هوازی از شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و مصرف سه وعده مکمل چای سبز در روز بر نیم رخ لیپیدی سنجیده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که متغیرهای مستقل فوق هیچ تاثیر معناداری بر میزان tg، tc، hdl و ldl سرمی آزمودنی ها نداشته است. محقق علت این عدم تغییر را به احتمال کم بودن مدت زمان إعمال مکمل ربط داده است. 5-4 نتیجه گیری می توان گفت 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان نیم رخ لیپیدی و پروتئین واکنشی c تاثیر معناداری ندارد. همچنین نتایج نشان داد افزایش معناداری در حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها بوجود آمد که تاثیر مصرف طولانی مدت عصاره چای سبز به همراه تمرینات ورزشی را در بالا بردن ظرفیت استقامتی تایید می کند. پس از این دوره شاخص های آنتروپومتریکی وزن و درصد چربی بدن نیز با کاهش معنادار مواجه بوده است. بطور کلی می توان گفت با اینکه تغییر معناداری در شاخص های بیو شیمیایی مورد بررسی در این مطالعه حاصل نشد، ولی می توان از این روشها با هدف ارتقای وضعیت سلامتی افراد استفاده نمود. از علل احتمالی عدم تغییر در میزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی در این تحقیق می توان از مواردی چون ناکافی بودن طول دوره مکمل دهی و تمرینات، پایین بودن شدت تمرینات و پایین بودن سطوح اولیه شاخص های مورد بررسی در آزمودنی ها نام برد. 5-5 پیشنهادات تحقیق با استناد به نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر پیشنهاد می شود: 1. مطالعاتی مشابه با پژوهش حاضر بر روی دو جنس انجام گیرد تا تفاوت های جنسی در پاسخ پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی به تمرین و مکمل چای سبز مشخص شود. 2. تحقیق حاضر همزمان با اندازه گیری دقیق مقدار egcg چای سبز انجام شود تا تفاوت ها در مقادیر این ماده در تحقیقات اثر گذار نباشد. 3. در مطالعه ای با حذف کامل چای معمولی از رژیم غذایی افراد صرفا به بررسی اثر چای سبز پرداخته شود. 4. اثر ترکیبی تمرین هوازی و چای سبز بر ورزشکاران سنجیده شود.
فاطمه ارزانی آذر آقایاری
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی تعداد ضربان قلب و مقدار فشار خون با ترکیب بدنی بانوان داوطلب ورود به رشته تربیت بدنی دانشگاه پیام نور بود. بدین منظور تعداد 22 نفر داوطلب به طور تصادفی انتخاب شدند. قد، وزن، ترکیب بدن ( bmi, whr،%bf، دور کمر، دور باسن)، فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و ضربان قلب داوطلبان اندازه گیری شد. برای ارتباط بین متغیرها در داوطلبان از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبات آماری در آزمون های فرض تحقیق با خطای 05/0 و سطح اطمینان 095/0 به قرار ذیل است: 1- بین ضربان قلب استراحت، فشار خون سیستولی و دیاستولی استراحت با نسبت دور کمر به دور باسن داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 2- بین ضربان قلب استراحت، فشار خون سیستولی و دیاستولی استراحت با شاخص توده بدن داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 3- بین ضربان قلب استراحت، فشار خون سیستولی و دیاستولی استراحت با درصد چربی داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 4- بین ضربان قلب استراحت، فشار خون سیستولی و دیاستولی استراحت با اندازه دور کمر داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 5- بین ضربان قلب بلافاصله بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی بلافاصله بعد از فعالیت با نسبت دور کمر به دور باسن داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 6- بین ضربان قلب بلافاصله بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی بلافاصله بعد از فعالیت با شاخص توده بدن داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 7- بین ضربان قلب بلافاصله بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی بلافاصله بعد از فعالیت با درصد چربی داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 8- بین ضربان قلب بلافاصله بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی بلافاصله بعد از فعالیت با اندازه دور کمر داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 9- بین ضربان قلب 3 دقیقه بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی3 دقیقه بعد از فعالیت با نسبت دور کمر به دور باسن داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 10- بین ضربان قلب 3 دقیقه بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی3 دقیقه بعد از فعالیت با شاخص توده بدن داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 11- بین ضربان قلب 3 دقیقه بعد از فعالیت ، فشار خون سیستولی و دیاستولی3 دقیقه بعد از فعالیت با درصد چربی داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت. 12- بین ضربان قلب 3 دقیقه بعد از فعالیت، فشار خون سیستولی و دیاستولی3 دقیقه بعد از فعالیت با اندازه دور کمر داوطلبان ارتباط معنی داری وجود نداشت.
موسی الرضا قربانی امیرحسین حقیقی
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین و افدرین بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور بود. مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 12 مرد اندام پرور (با میانگین سن42/4± 41/24 سال، قد 61/3±83/174 سانتی متر و وزن05/8 ±67/75 کیلوگرم) که به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده بودند، انجام شد. طرح تحقیق به صورت متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 7 مرتبه با فاصله یک هفته از یکدیگر در یکی از هفت حالت کنترل، مکمل افدرین ( mg/kg8/0)، مکمل کافئین (mg/kg 6)، ترکیب مکمل کافئین و افدرین ( mg/kg6 mg/kg+8/0)، دارونمای یک، دارونمای دو و دارونمای سه(که بصورت کپسول تهیه شده بودند)، قرار گرفتند. در هر جلسه آزمودنی ها به ترتیب آزمون یک تکرار بیشینه(1rm) را برای قدرت بیشینه و آزمون تکرار تا خستگی با 70 درصد 1rm را برای استقامت عضلانی در حرکات پرس سینه و پرس پا اجرا کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی) تحلیل شدند و برای تعیین طبیعی بودن توزیع متغیرهای موجود در تحقیق از آزمون کولموگراف-اسمیرنف استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مصرف مکمل افدرین و کافئین باعث افزایش معنادار قدرت پایین تنه (05/0p<) و استقامت بالاتنه (05/0p<) می شود؛ همچنین؛ مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین باعث افزایش معنادار قدرت و استقامت پایین تنه (05/0p<) می گردد. با این وجود مصرف مکمل افدرین و کافئین تأثیر معناداری بر قدرت بالاتنه و استقامت پایین تنه ندارد؛ و مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین نیز بر قدرت و استقامت بالاتنه تأثیرگذار نبود. نتیجه گیری: در مجموع، می توان توصیه کرد که افراد اندام پرور برای بهبود قدرت بیشینه پایین تنه و استقامت عضلانی بالاتنه از مکمل های افدرین(mg/kg 8/0) و کافئین( mg/kg6)،استفاده کنند. لغات کلیدی: افدرین، کافئین، قدرت بیشینه، استقامت عضلانی، مردان اندام پرور
فرزانه عبداله زاده دشتخاکی محمد رضا حامدی نیا
هدف از پژوهش حاضر مقایسه برخی از ویژگی های جسمانی، فیزیولوژیکی و مهارتی کاراته کاران با سطوح مختلف اجرا بود. به این منظور 30 کاتاکار دختر را در سه سطح (کشوری، استانی و مبتدی) مورد ارزیابی قرار دادیم. از ویژگی های پیکری شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، طول دست، طول پا، وزن، قد ایستاده و نشسته و از ویژگی های فیزیولوژیکی توان هوازی (آزمون شاتل ران)، توان بی هوازی با اسیدلاکتیک (آزمون رست)، توان انفجاری بالاتنه (آزمون پرتاب توپ مدیسن بال)، توان انفجاری پایین تنه (آزمون سارجنت)، قدرت بیشینه بالاتنه (آزمون پرس سینه)، قدرت بیشینه پایین تنه (آزمون پرس پا)، استقامت عضلانی بالاتنه و پایین تنه (آزمون حداکثر تکرار 60 درصد 1rm)، استقامت عضلات شکم (آزمون دراز و نشست)، تعادل ایستا (آزمون استورک)، تعادل پویا (آزمون وای)، انعطاف پذیری (sideward leg splits test)، چابکی (آزمون شش ضلعی)، سرعت عمومی بدن (آزمون 10 متر سرعت) و از ویژگی های مهارتی سرعت ضربه پا (آزمون سرعت ضربه پا)، سرعت اجرای مهارت به صورت ترکیبی (آزمون ترکیبی کاراته) اندازه گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد که کاتاکاران گروه نخبه در تمامی شاخص های فیزیولوژیکی، به جز توان هوازی نسبت به دو گروه دیگر دارای برتری بودند. از ویژگی های پیکری در بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد، همچنین در دو آزمون مهارتی گروه نخبه نسبت به دو گروه دیگر به طور معناداری اجرای بهتری داشتند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که مربیان رشته ورزشی کاراته می توانند با تقویت این شاخص ها و با استفاده از آزمون های مهارتی ورزشکاران خود را سریعتر به اوج عملکرد ورزشی برسانند.
زهرا شریفان سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده مقدمه: اثر تمرینات قدرتی همراه با انسداد عروق بر شاخصهای آسیب عضلانی در دختران مشخص نیست. لذا، هدف تحقیق حاضر، مقایسه اثر تمرینات قدرتی با انسداد عروق (lro)و بدون انسداد عروق(hr) بر شاخص های آسیب عضلانی دختران بود. روش تحقیق: در یک طرح تجربی متقاطع، 14 داوطلب دختر (سن: ، وزن، شاخص توده بدنی: ) در سه حالت کنترل (con)، lro و hr قرار گرفتند. در گروه lro تمرینات قدرتی پایین تنه (شامل حرکات هاگ پا، اکستنشن و پرس پا) همراه با بستن تورنیکت لاستیکی به دور قسمت پروگزیمال ران با 1rm 30-20% و 3 ست تا حد خستگی و در گروه hr همین تمرینات با 1rm80-70% بدون محدودیت جریان انجام شد. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از ورزش برای تعیین غلظت کراتین کیناز (ck) ، لاکتات دهیدروژناز ldh)) گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی .... در سطح معنی داری 05/0> p استفاده شد. یافته ها: تفاوتی در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز دو گروه ورزش مقاومتی با و بدون انسداد عروق، در هیچ یک از زمان ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد تفاوتی از لحاظ شاخص های آسیب عضلانی ldh و ck بین یک جلسه تمرین مقاومتی با و بدون انسداد عروق در دختران جوان وجود ندارد. بنابراین از منظر آسیب عضلانی می توان این دو روش تمرینی را جایگزین یکدیگر نمود. واژه های کلیدی: تمرین قدرتی، انسداد عروق، آسیب عضلانی، لاکتات دهیدروژناز، کراتین کیناز
طاهره قبدیان امیرحسین حقیقی
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر تمرینات منتخب بر برخی شاخص¬های آمادگی جسمانی و کارکرد عضلانی در دختران کم¬توان ذهنی بود. 23 نفر از دختران کم¬توان ذهنی با میانگین (سن: 8/2 ± 1/12، قد: 3/21 ± 9/146، وزن: 8/13 ± 9/44 و ضریب هوشی 70-50) از دبستان مریم شهرستان سبزوار در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی¬ها بطور تصادفی به دو گروه (کنترل=10 و تجربی=13) نفر تقسیم شدند. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود که افراد طی 1 ماه، 4 جلسه در هفته و 50 دقیقه در هر جلسه، در تمرینات منتخب شرکت نمودند. برای ارزیابی نیروی عضلانی و خستگی عضلانی، فعالیت الکتریکی عضلات حول مفاصل زانو و مچ اندام تحتانی برتر، طی راه رفتن در یک مسیر 4 متری، در پیش¬آزمون (قبل از خستگی و بعد از خستگی) و پس¬آزمون (قبل از خستگی و بعد از خستگی) باشد. استفاده از الکترومیوگرافی ضبط شد. شاخص¬های عملکردی همچون تعادل ایستا، تعادل پویا، ترکیب بدنی و میزان عملکرد پرش طول نیز با استفاده از تست¬های عملکردی اندازه¬گیری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش¬های آماری پارامتریک شامل t وابسته و t مستقل بر تفاوت نمرات با سطح معنی-داری 05/0 ? p استفاده شد. نتایج نشان داد: تمرینات باعث افزایش معنادار تعادل ایستا با چشمان باز و بسته شد. اما در متغیرهای ترکیب بدنی، عملکرد پرش طول و تعادل پویا هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد. فعالیت الکتریکی عضلات راست¬رانی و ساقی¬قدامی در پاسخ به خستگی کاهش معنادار یافت. دوره تمرینی نیز باعث افزایش معنادار فعالیت الکتریکی برخی عضلات حول مفاصل زانو ومچ پا و همچنین کاهش معنادار خستگی¬پذیری این عضلات شد. در نهایت، تمرینات این پژوهش موجب افزایش کارکرد برخی عضلات دختران کم¬توان ذهنی شد. پیشنهاد می¬شود برای دستیابی به بهبود کاملتر، بهتر است مدت تمرینات افزایش یابد و از تمرینات ترکیبی دیگر نیز استفاده شود.
مژده محمدی جنیداباد سید علیرضا حسینی کاخک
هدف از این پژوهش، مقایسه اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی بر عوامل آمادگی حرکتی دختران ورزشکار بود. برای این منظور 30 دختر ورزشکار به سه گروه تمرین پلایومتریک با انسداد عروق (10 نفر)، تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق (10 نفر) و تمرین قدرتی-توانی (10 نفر) تقسیم شدند. تمرینات هشت هفته و دو جلسه در هفته اجرا شد. قبل و بعد از تمرینات آزمون های چابکی، سرعت، تعادل، توان انفجاری و توان بی هوازی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd تجزیه وتحلیل شد.در تعادل و توان بی هوازی بین سه گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد .تمرینات پلایومتریک (چه با انسداد و چه بدون انسداد) نسبت به تمرینات قدرتی-توانی، تأثیرگذاری بیشتری بر سرعت، توان انفجاری و چابکی دختران ورزشکار دارد و تمرینات پلایومتریک با انسداد عروق بر سرعت موثرتر بوده و لذا این نوع تمرین را برای اهداف سرعتی می توان توصیه نمود.
مرضیه السادات آذرنیوه سید علیرضا حسینی کاخک
چکیده هدف تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی بر غلظت پلاسمایی هموسیستئین، ویتامین های 6b، 12b و فولات در دختران چاق (30?bmi) بود. بدین منظور تعداد 24 نفر از دانشجویان دختر چاق دانشگاه تربیت معلم سبزوار (با میانگین سنی 4/2? 6/21 سال، شاخص توده بدنی08/3? 10/32 کیلوگرم بر متر مربع، وزن بدن 45/8 ?49/80 کیلوگرم و قد 63/5 ? 10/159 سانتی متر) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه مساوی تمرین هوازی و کنترل قرار گرفتند. از تمام آزمودنی ها قبل از شروع تمرینات و پس از 32 جلسه تمرین در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. سپس افراد گروه تمرین به مدت 8 هفته، هر هفته 4 جلسه و هر جلسه به مدت 60-50 دقیقه تمرینات هوازی را با شدت 75%-65% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. کالری و ریز مغذی های دریافتی آزمودنی ها نیز اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری tمستقل و اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که در اثر تمرینات هوازی تغییر معنی داری در غلظت پلاسمایی هموسیستئین (982/0 = p)، ویتامین های 12b (477/0 = p) و فولات (582/0 = p) ایجاد نشد، اما سطوح ویتامین 6 b(020/0= p) را به طور معنی داری افزایش داد. همچنین نتایج تحلیل مواد غذایی دریافتی آزمودنی ها نشان داد که آزمودنی ها در دو گروه کنترل و تمرین هوازی در خصوص مصرف ویتامین ها (6b، 12b و فولات) با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشتند. واژگان کلیدی: هموسیستئین، چاقی، تمرین هوازی، ویتامین های 6b، 12b و فولات.