نام پژوهشگر: محمدتقی آل غفور
مهدیه عربی فر غلامرضا بهروزلک
چکیده پژوهش حاضر در صدد است یکی از مسائل مطرح در دوره کنونی با عنوان «مفهوم و حقوق شهروندی» را از دیدگاه امام علی علیه السلام بررسی نماید؛ چراکه با رجوع به دستورات و راهنمایی های پیشوایان دینی، می توان به درکی درست از این مورد رسید لذا در این راستا با تاکید بر سخنان آنحضرت در نهج البلاغه می خواهیم به فهم و دانش صحیحی در این زمینه دست یابیم. به این منظور مسئله چیستی مفهوم و حقوق شهروندی در نهج البلاغه با تاکید بر هفت محور،یعنی بستر، مبانی، محتوا، عمق، نوع، گستره و غایت شهروندی بررسی می شود. بستر شهروندی(فضای شکل گیری ایده شهروندی) در نظر امام علی علیه السلام مبتنی بر بستر دینی و ناشی از قرآن و سنت می باشد ، مبانی شهروندی(مبنای نگرش به شهروندی و حقوق و تعهدات مربوطه) بر مبنای نگرش توحیدی مبتنی بر دین است ، محتوای شهروندی(نسبت میان تعهدات و مزایا، یا حقوق و تکالیف)درنظر آنحضرت مبتنی بر رابطه دوسویه و متقابل حق و تکلیف است، عمق شهروندی(حدود اهمیت و دخالت شهروندی در حوزه خصوصی و عمومی)شهروندی عمیق را توصیه می کند، نوع شهروندی(نوع نگرش به مشارکت شهروندان در عرصه سیاسی) بر اساس مشارکت فعال شهروندان است، گستره شهروندی(چگونگی باز یا بسته بودن برخورداری از حقوق شهروندی در یک جامعه و قلمرو آن)در اندیشه آنحضرت باز می باشد و غایت شهروندی(که به غایت نظام سیاسی و جامعه بستگی دارد) چهار غایت عمده است که عبارتند از برقراری عدالت، تامین امنیت، تامین رفاه شهروندان و جامعه و تربیت برای زمینه سازی رشد و تعالی انسانها. در نهایت این دریافت حاصل می شود که برخلاف دوگونه شهروندی در نظامهای دموکراتیک و اقتدارگرا که به ترتیب عمدتا مبتنی بر حق محوری و تکلیف محوری است در نهج البلاغه، امیر مومنان به رابطه دوسویه در شهروندی معتقد است یعنی شهروندی مبتنی بر محوریت حق و تکلیف بصورت متقابل.
محبوبه محمدی محمدتقی آل غفور
در رساله پیش رو تلاش شد به این سوال اصلی پاسخ داده شود که؛ «از نظر مقام معظم رهبری، روحانیت چه نقشی در جامعه پذیری سیاسی در جمهوری اسلامی ایران دارند؟» در پاسخ به این سوال و در چارچوب نظری متناسب با موضوع یعنی نظریه ساختاری- کارکردی آلموند فرضیه پژوهش ارائه شد؛ که عبارت است از: «از نظر مقام معظم رهبری نقش روحانیت در جامعه پذیری سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران، به چالش کشیدن ارزش های سیاسی (مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی) در نظام قبل از انقلاب اسلامی، ایجاد ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی ایران (مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی) و درونی کردن آن در نظام جمهوری اسلامی ایران، می باشد.» در نظریه ساختاری - کارکردی آلموند، ارزش های سیاسی درسه سطح سیستمی، فرایندی و سیاست گذاری مورد بررسی قرار می گیرد؛که هر سطح شامل چندین نمونه از ارزش های سیاسی است که در این پژوهش فقط به بررسی دو ارزش اکتفا شد که عبارتند از: مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی. در واقع در این رساله از نظریه آلموند در جهت شاخص بندی ارزش های سیاسی استفاده شد و در مفهوم این شاخص ها دیدگاه مقام معظم رهبری بعد از تعاریف مطرح شده در فصول دو و سه به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفت. از طرفی با توجه به مراحل سه گانه جامعه پذیری سیاسی ؛ یعنی چالش ارزش های سیاسی قدیم، ایجاد ارزش های سیاسی جدید و درونی کردن ارزش های سیاسی جدید از نسلی به نسل بعد، سه فصل دیگر شکل گرفت. در فصل دوم نظر مقام معظم رهبری درباره مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی در نظام قبل از انقلاب آورده شده که به اختصار شامل این موارد می باشد: ایشان مشروعیت رژیم پهلوی را به پشتیبانی آمریکا در آن می دانند و آن را متکی به زور و حاکمیت آن دوران را طاغوت و وابسته به خارج معرفی می کنند درباره مشارکت سیاسی آن نظام نیز ایشان آن نظام را ضدمردمی و مورد حمایت قدرت های بیگانه می دانند و وحدت و پشتیبانی مردم از نظام را سرمایه ای می دانند که رژیم سابق به دلیل نداشتن آن با وجود سایر سرمایه های مادی واژگون شد. ایشان آن نظام را جدا از مردم و ضد اسلام و متکی بر طبقات مرفه بی درد و بی اعتنا به آراء مردم معرفی می کنند. و در ادامه این فصل درباره نقش روحانیت در به چالش کشیدن این دو ارزش در آن رژیم می فرمایند: اگر روحانیون نبودند، نه مبارزه شروع می شد و نه پیروز می شد. و تنها نیرویی که یارای مقاومت در برابر رژیم پهلوی را داشت را همه ملت می دانند و آن را هم تنها به وسیله روحانیت قابل بسیج همگانی معرفی می کنند. در فصل سوم نظر ایشان درباره مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی آورده شده که به اختصار شامل این موارد می باشد: در این فصل پس از ذکر نظریه ولایت مطلقه فقیه امام خمینی به عنوان رهبر نظری و عملی این نهضت و ایجاد کننده این نظام و ارزش های آن به نظرات رهبری پرداخته شد. ایشان اصلی ترین مولفه جامعه اسلامی را حاکم اسلامی می دانند که آن هم با ولایت قابل تعریف می باشد. ایشان ولایت را ناشی از ارزش های اسلامی مانند عدالت اسلامی، علم اسلامی و دین اسلام می دانند. ایشان پایه و اساس مشروعیت حکومت را فقط رأی مردم نمی دانند، پایه اصلی را تقوی و عدالت می دانند منتهی تقوی و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد. ایشان درباره مشارکت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی نیز چنین می فرمایند: معنی مشارکت، مردمی بودن است و معنای مردمی بودن، نقش دادن به مردم هم در اداره و تشکیل حکومت و هم در تعیین حاکم است. ایشان در نهایت ایجاد ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی (مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی) در نظام جمهوری اسلامی ایران را در اصل فقط از ناحیه روحانیت ممکن می دانند و نقش اصلی را در این زمینه از آن روحانیت و در رأس آن حضرت امام می دانند. در فصل چهارم ابتدا درباره روش ها و مکانیزم های خاص روحانیت در امر درونی کردن ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی در نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری بحث شد که به اختصار شامل موارد ذیل می شود: تبلیغ دین و مبادی قدرت و تأثیرگذاری. ایشان نفوذ روحانیت را به دلیل محبوبیت و اعتماد مردم به ایشان می دانند که نشأت گرفته از: 1- اعتماد تاریخی مردم به روحانیت شیعه؛ 2- شبکه گسترده و منسجم روحانیت در سراسر کشور؛ 3- بسیج عام فقط توسط روحانیت قابل اجرا بود. در بخش دوم وظایف امروز روحانیت در این راستا از دیدگاه ایشان بررسی شد که عبارتند از: تبیین دین، مجاهدت برای مردم، حفظ آبروی انقلاب، توجه به موقعیت جمهوری اسلامی و در نهایت توصیه های ایشان به روحانیت برای رعایت شأن این لباس مورد مطالعه قرار گرفت.
ذبیح الله حسینی محمدتقی آل غفور
این تحقیق به بررسی مساله ولایتعهدی امام رضا (ع) از سه جنبه : زمینه ها و علل طرح، پذیرش و موضعگیریها و در پایان آثار و پیامدهای ولایتعهدی خواهد پرداخت. در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن بررسی و تحلیل مسئله ولایتعهدی امام رضا (ع) به پرسشها و ابهامات پیرامون این مسئله پاسخ داده شود. ابتدا قبل از ورود به بحث اصلی (زمان مأمون) نگاهی گذرا به نهضت عباسیان و سیاست کلی آنها در قبال علویان خواهیم داشت. سپس با بررسی شخصیت مأمون و سیاستهای وی، با مشکلات سیاسی حکومت او بویژه قیام های علویان آشنا خواهیم شد. پاسخ به این پرسش که چه عواملی آرامش و ثبات سیاسی حکومت خلیفه را بر هم زده بود، یکی از اهداف این تحقیق می باشد.
قاسم جعفرزاده عبدالوهاب فراتی
رقابت سیاسی یکی از مهم ترین شاخصه های مشارکت سیاسی همواره مورد دغدغه اندیشمندان حوزه سیاسی بوده است. از اصولی ترین سئوال در این حوزه چگونگی الگوی مطلوب رقابت سیاسی در عرصه مشارکت سیاسی است. مسئله مهم این است که الگوی مطلوب رقابت سیاسی در نظامی که بر پایه اسلام و آراء مردم استوار شده است چگونه باید باشد؟ در پژوهش حاضر تبیین الگویی نظری از اندیشه امام خمینی به عنوان فردی با ویژگی های خاص و منحصر به فرد مورد مداقه و توجه قرار گرفته است. در این پژوهش پس از بررسی الزامات و الگوهای رقابت سیاسی، با محور قرار گرفتن بیانات امام در باب رقابت سیاسی بطور عام و پیام معروف به منشور برادری ایشان به طور خاص و تحلیل محتوایی آن، این تحلیل به دست آمد که امام خمینی معتقد به الگویی خاص از رقابت سیاسی در جامعه سیاسی بودند که می توان آن را در الگوی سیاست متعالیه امام نیز جا سازی نمود. امام معتقد است که رقابت سیاسی ای قابل پذیرش است که در چارچوب الگوی «وحدت در عین کثرت» صورت پذیرد. رقابت سیاسی در این الگو برخلاف الگوهای دولت های سکولار، مبتنی بر قواعد و مختصاتی است که باید در چارچوب اصولی چون اسلام، جمهوری، استقلال، آْزادی، حفظ نظام و منافع مردم صورت گیرد.»
همت بدرآبادی غلام رضا بهروزی لک
علوم سیاسی موجود تحت تأثیر مبانی غربی خصلتی عرفی یافته که مغایر با مبانی اسلامی است. از جمله نظریه های تولید علم دینی با رویکردی اسلامی، نظریه ی آیت الله جوادی است. حال بر اساس این رویکرد، اسلامی سازی علوم چه استلزاماتی در علوم سیاسی دارد؟ جواب به این پرسش با روش تحلیلی - توصیفی از آثار علامه جوادی بدست می آید. مدل مطلوب اسلامی سازی آیت الله جوادی آملی را در مطالعات سیاسی می¬توان در سه حوزه اصلی مبانی دانشهای سیاسی، روش شناسی و غایت و کاربرد آنها دانست. مبانی دانشهای سیاسی در حوزه معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناختی و غایت شناختی قابل بررسی است. بر اساس چنین مبانی روشهای معتبر نیز شناسایی می-شوند. دانشهای سیاسی بر اساس این الگو، مبتنی بر معرفت شناسی عقل گرای سازگار و متلائم با وحی می¬باشد. عقل بشری به تنهایی بسنده نبوده و لازم است با شریعت و هدایت الهی تکمیل شود. در بعد هستی شناختی نیز مبدأ عالم هستی حق تعالی است که بر اساس توحید افعالی حضور فعال و برجسته ای در عرصه اجتماعی و سیاسی انسانها نیز دارد. از منظر انسان شناختی نیز انسان مومن و صالح شایستگی نیل به خلیفه الهی را دارد. در نتیجه تمامی امور می¬بایست زمینه ساز شکوفایی انسان و نیل وی به خلافت الهی در روی زمین باشد. طبق این رویکرد، براساس اصالت وجود نوعی وحدت در نظام سیاسی شکل می گیرد که علاوه بر انسجام بین حکومت و مردم، کثرتگرایی آن را نیز توجیه میکند. روش های شناخت دیگر منحصر در تجربه و حس نمی باشد، بلکه از وحی، شهود و عقل نیز کمک می گیرد. در این نگاه، انسان دارای دو بعد روح و بدن است که اصالت با روح اوست، لذا باید تعالی روح در کنار خط مشی های سیاسی جزو اهداف تربیتی علوم سیاسی باشد. غایت سیاست نیز پیروی از شریعت است و نظام سیاسی باید ارکان خود را براساس رهنمودهای شریعت استوار سازد. روش شناسی علوم سیاسی ترکیبی و طبق اجتهاد دینی است به گونه ای که از روش های تجربی در جامعه شناسی سیاسی، از روش عقلی در فلسفه سیاسی و کلام، از روش تاریخی در تاریخ اندیشه سیاسی، از روش نقلی در فقه سیاسی و از روش شهودی در عرفان سیاسی استفاده می شود.
فاطمه عطارد محمدتقی آل غفور
چکیده ندارد.
الهه دودمان تیپی مصطفی ملکوتیان
چکیده ندارد.
معصومه حسینی منصور میراحمدی
چکیده ندارد.
رضا جنت محمدتقی آل غفور
چکیده ندارد.
احترام سعادت فر نجف لک زایی
چکیده ندارد.
عباس حیدری محمدتقی آل غفور
شکل گیری اجتهاد دین شناختی جامع گفتمان ولایت در فقه سیاسی شیعه در دوره از مشروطیت به بعد، بسط ساخت و گفتمان حسبه را در حاشیه قرار داد. بیان ویژگی های این اجتهاد جدید و آثار آن، هر چه باشد، خیلی برای این پژوهش مهم نبود، بلکه آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، بیان عوامل شکل گیری این اجتهاد است.این پژوهش همراه با ملاحظه بعضی از اصول معرفت شناسی و بایدها و نبایدهای مکتب هرمنوتیک، چارچوب نظری را طراحی می کند و در پرتو آن عوامل زیر را به عنوان عامل ذهنی و عینی، شکل گیری اجتهاد جدید در فقه سیاسی شیعه در دوره مورد نظر، شناسایی می کند.1- بسط تحقیقات اصولی،2- گرایش فلسفی فقها، 3- افزایش نفوذ اجتماعی فقها،4- همکاری متقابل استبداد و استعمار.
رضا عیسی نیا محمدتقی آل غفور
پایان نامه حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است که علل عدم موفقیت نواندیشی و نوسازی سیاسی در ایران چه می باشد یا چرا ما ایرانیان با وجود تقلای دائمی و کوشش بسیار هر روز بیشتر به عقب می رویم و یا چرا انقلابات عظیم مردمی ما بجای رساندن ما به استقلال واقعی خیلی زود منحرف شدند و یا شکست خوردند آیا علل را در داخل باید جویا شویم یا در خارج؟ در پاسخ می توانیم بگوئیم که علل و عوامل عدم توسعه در ایران را می توان در دو بستر داخلی و خارجی یافت؛ در ساحت داخلی؛ مانعیت نواندیشی و نوسازی سیاسی عصر قاجار علت برجسته اش را می توان در منازعات فکری و سیاسی جستجو کرد که بنی دو گروه از انقلابیون بوجود آمده بود بین عده ای همچون علما و طرفداران دخالت دین در سیاست که درصدد منطبق نمودن محتوای مشروطیت با فرهنگ اسلامی بودند و مشروطه را به نظامی شریعت پسندانه تحویل می بردند. ولی در مقابل آنها عده ای فرنگی مشربان درصدد این بودند که اصول مشروطیت، بر طبق اصول غربی حاکم بر ایران بشود و مشروطه را بر اساس نظام سکولار و غیرقابل دفاع و مقبول و مطبوع علما می خواستند که نتیجه این درگیری به انزواکشانیدن علما از صحنه های سیاسی و ابتر ماندن حرکت روشنفکران فرنگی مشرب و در نهایت ظهور سلسله مستبده پهلوی شد.اما در بستر خارجی، می توان گفت که جامعه ایران هم یکی از جوامعی است که دامهای زیادی برای آن گسترده شد و به خاطر همین دامها است که جامعه ایران در زمره جوامعی است که به دلیل حاکمیت استعمار طی دو قرن اخیر نتوانسته است توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را به صورت منطقی و طبیعی پشت سر بگذارد و استقلال سیاسی اش همواره تحت نظارت قدرتهای بزرگ قرار داشت و استرانژیهای دو قدرت بزرگ روس و انگلیس و بعدها آمریکا (چه در رقابت و چه در همکاری و چه در تنازع) وبه عبارت دیگر سلطه این قدرتهای بزرگ نگذاشت که هیچ جنبه ای از زندگ اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور از چنگشان بگریزد و رشد و نمو طبیعی خود را داشته باشد. بدین دلیل است که عده ای بر این باورند که ایران از نر استعداد چیزی از دیگر کشورهای توسعه یافته کمتر ندارد. و قادر است که بنیاد زندگی خود را در مسیر مشروطه گری و ... بریزد ولی بیگانگان هرگز این فرصت پیشرفت و موفقیت را به ایرانیان ندادند. نه تنها فرصت را ندادند بلکه می تواند ادعا کرد که اگر هرگاه از کشورهایی که در حال توسعه بودند در آغاز کار دچار ضرباتی که ایران از طرف قدرتهای خارجی شده می شد وضعی به مراتب بدتر از ایران پیدا کردند.
محسن اسماعیلی محمدتقی آل غفور
حوزه علمیه قم در تاریخ معاصر ایران ، با مدیریت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری و همیاری متدینین آگاه به شرایط سیاسی ایران شکل گرفت و در دوران مرجعیت عامه آیت الله بروجردی در راستای گسترش کمی و کیفی آن تلاش شد و بنیان های آن تقویت گردید.لذا حوزه علمیه قم با زعامت و رهبری بی بدیل ، آگاه ، شجاع ، مدیر، مدبر و فرصت شناس همچون امام خمینی(قدس سره) به بهره گیری از همه ظرفیت های موجود توانست مجموعه عناصر قدرت رژیم حاکم که قدمتی دوهزار و پانصد ساله داشت را با اتکای به مردم و با راهکارهایی همچون راهپیمایی ، تظاهرات و اعتصاب مجبور به شکست نماید و در نظام دو قطبی شرقی و غربی حاکم بر نظام بین المللی با تحقق انقلاب اسلامی، نوع بدیعی از حاکمیت را به نام جمهوری اسلامی به جهانیان عرضه بدارد.