نام پژوهشگر: سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
جعفر جعفری گلدیر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
این نوشته به دنبال تحلیل تاثیر محیط امنیتی منطقه یک کشور بر سیاست خارجی آن است. بر این مبنا در این رساله سعی شده است با بررسی عوامل سازنده یک محیط امنیتی چگونگی تاثیر آن بر سیاست خارجی کشور مورد بحث بررسی شده و همچنین واکنش سیاست خارجی آن کشور تحلیل شود. در این تحقیق سعی شده است تا با نشان دادن عوامل تاثیرگذار محیط امنیتی بر سیاست خارجی رفتار خارجی کشور مورد بحث کنکاش شده و تحلیل شود که این رفتار تا چه اندازه منبعث از منابع داخلی کشورها و تا چه حد بر اثر تاثیر محیط امنیتی منطقه ای بوده است.
فریدون احمدیان غلامعلی چگنی زاده
استراتژی سازمان امنیت وهمکاری اروپا درجمهوریهای شوروی سابق: انقلابهای رنگی درگرجستان ، اوکراین وقرقیزستان ، محصول وپیامد همان اصولی است که باعنوان «بعد انسانی» درمنشورها وسندهای سازمان امنیت وهمکاری اروپا آمده وبرآن تاکید شده ومی شود0چراکه دوموضوع نهادسازی وتقویت نهادی دموکراتیک درکشورها وهمچنین مبحث انتخابات ، ازجمله مسائلی است که بصورت مستقیم درچارچوب وظایف سازمان مذکور(اصول مربوط به بعد انسانی) قرارداشته وتحت تاثیرآشکار اقدامات ومنشورهای آن سازمان ازجمله سند نهائی هلسینکی وبصورت مشخص اصل هفتم دکالوگ می باشند0 واقعیت آن است که انقلابهای موسوم به رنگی ومخملین بررویکردی نرم وشیوه های آرام برای تغییرحکومت ها وحکمرانان تاکید دارد وازاین رو، راهبردی نوین درعرصه تغییررژیم ها به شمارمی رود0 این راهبرد یک پروسه چند مرحله ای وطولانی مدت است وشکل گیری آنها درکشورها مستلزم ایجاد وشکل گیری پیش فرض های ذیل است: 1. وجود آگاهی عمومی نسبت به حق وحقوق شهروندی ووظایف حکومت 2. پذیرش مرجعیت دموکراسی توسط دولت وشهروندان متاثرازافزایش آگاهی عمومی ونخبگان جامعه 3. یک جامعه مدنی قوی با سازماندهی مناسب که بتواند خواست ومطالبه آحادجامعه رانمایندگی کند0 سازمان امنیت وهمکاری اروپا با علم به این واقعیت که دموکراسی سازی وحکومت قانون بدون وجود وشکل گیری این پیش فرض ها متصورنیست ، لذا برای تحقق این پیش شرطها ، یک فرآیند سه مرحله ای را دراین کشورها به مرحله اجراگذاشت : 1. مرحله اول : دراین مرحله ، سازمان کشورهای متقاضی عضویت را ملزم نمودتابرای پذیرش عضویت خود درسازمان، اصول وهنجارهای مورد تاکید osce همچون سند هلسینکی، کپنهاگ ، منشورپاریس و000 را که چارچوب آن توسط غرب تعریف شده است را پذیرفته وزمینه اجرائی شدن این ارزشها وهنجارها را فراهم آورند، ضمن اینکه این کشورها پس ازپذیرش اسناد ومنشورهای پیش گفته متعهد شدندتا با تغییرواصلاح قوانین حاکم که نافی وناقض اصول وهنجارهای سازمان امنیت وهمکاری اروپاست ، شرایط رابرای رشد جامعه مدنی، حکومت قانون و0000آماده سازند0ازآنجائیکه یکی ازاهداف کشورها برای عضویت درسازمان بهره برداری ازمنافع وامتیازات آتی این عضویت است (منافعی همچون عضویت دراتحادیه اروپا وناتوو000) لذا با پذیرش الزامات osce مقدمات اثرگذاری سازمان برشهروندان وجامعه واشاعه مرجعیت های مورد تایید غرب را باخواست واراده خود فراهم ساختندکه ازملزومات وپیش شرطهای شکل گیری انقلاب رنگی است0 شایان ذکراست که جمهوریهای مستقل شده ازشوروی ،همچون اوکراین، قرقیزستان ، گرجستان وبسیاری دیگرازجمهوریهای مستقل شده ازشوروی ازاین روند مستثنی نبوده و به هنگام عضویت خود درسازمان درسال 1992 مجبوربه پذیرش و امضای سند نهائی هلسینکی وهمچنین منشورپاریس برای اروپای آزاد شده وبدین نحو زمینه رابرای اثرگذاری بیش ازپیش سازمان برساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود مهیا ساختند0 2. مرحله دوم: در سال 1992، سازمان امنیت وهمکاری اروپا به تشویق آمریکا ، بابرنامه ای درخصوص کمک به دولتهای تازه پذیرفته شده موافقت کرد0درپی تصویب این برنامه جمهوریهای استقلال یافته ازشوروی به یکباره به عنوان یک هدف برترومنحصرمطرح گردیدند 0 ازهمان ابتدا، سیاست های حمایتی ازاین کشورها بطورمنظم توسط سازمان دنبال گردید ودرقالب دوهدف عمده واساسی دنبال شد: الف) متحول ساختن نظام تعلیم وتربیت (وارد کردن دولتهای جدیدپذیرفته شده درساختارها وفعالیت های سازمان امنیت وهمکاری اروپا) ب) دموکراتیک کردن کشورهای تازه پذیرفته شده وایجاد ثبات درکل منطقه که ماهیت خاص سیاسی داشته ودارد پس ازاین اقدامات،دفاترسازمان امنیت وهمکاری اروپا درپایتخت های ابن کشورها تاسیس شده وبه یکی ارمراکز مهم وتاثیرگذاری سازمان تبدیل گردیدند که دربسیاری ازمواردحتی فراتروموثرترازبسیاری ازسفارتخانه های قدرتهای بزرگ دراین پایتخت ها ایفای نقش نموده و می نمایند 0هریک ازاین دفاتربطورمتوسط بین 5 الی بیست کارمند بین المللی دراختیاردارند 0مدیردفتر، افسرسیاسی ، افسراقتصادی وافسراموربشردوستانه معمولا ازمیان کارمندان بین المللی انتخاب می شوند ودرکنارآنها صدها کارمند محلی مشغول به کاروپیاده کردن اهداف وخواسته ای سازمان امنیت وهمکاری اروپا هستند 0 بدنبال پذیرش عضویت کشورها ازجمله اوکراین ، گرجستان وقرقیزستان وتاسیس دفاتر سازمان، وظایف وفعالیت های دفتر دموکراسی وحقوق بشر(odihr) بصورت برنامه های مکمل وموازی ،(به شرح ذیل) درکانون تحرکات osce قرارگرفت 0 o آگاهی بخشی به شهروندان: ازآنجائیکه بروزعینی وعملی رخدادهای اجتماعی نیازمند به وجود مقدمات وآگاهی ذهنی شهروندان است ، لذا باید اقدامات وتحرکات به گونه ای اجراء وطرح ریزی شوند که طی یک پروسه چند ساله اذهان شهروندان برای تغییرآماده شود، برهمین اساس سازمان درمرحله دوم اثرگذاری خود برجمهوریهای استقلال یافته ازشوروی ، برنامه ها خود رابه گونه ای طراحی وبه مرحله اجراء درمی آورد که خروجی آن تغییرذائقه سیاسی، اجتماعی وفرهنگی شهروندان وافزایش مطالبه آنها ازحکومت درحوزه های سیاسی - اجتماعی بود وچون حکومت ازعهده تامین خواسته ها ومطالبات روبه رشد جامعه برنیامد، لذا مشروعیت آن بتدریج درنزد شهروندان وافکارعمومی کاهش یافته وبدین شکل باافتادن فاصله بین داشته وخواسته ، زمینه برای گذرازحکومت حاکم به تدریج شکل گرفت0 o انسجام بخشی به تحرکات وفعالیت های شهروندان آگاه شده: نکته ای که همواره توسط تئوریسین های انقلاب های رنگی ازجمله جین شارپ برآن تاکید می گردد، یافتن راهکارلازم برای فائق آمدن برمشکل اتمیزه ? بودن گروههای مدنی فعال درسطح کشورهای هدف است ، به همین منظوردفتر دموکراسی وحقوق بشرسازمان ، با برپائی کارگاههای آموزشی مختلف برای شهروندان، نخبگان روزنامه نگاران، عناصر فرهنگی و0000سمینارها ، مناظره های رادیووتلویزیونی، راه اندازی کرسی های دانشگاهی دردانشگاههای اوکراین، قرقیزستان وگرجستان و000 باعث ایجاد پیوند بین جنبش های اجتماعی ومدنی دراین کشورها گردید0تا بتوانند مطالبات روبه رشد مردم رانمایندگی نمایند که ازپیش شرطهای انقلاب رنگی به شمارمی رود0 o الگوسازی واستفاده ازتجربیات سایرکشورها: استفاده ازتجربیات سایرکشورها برای بروزاعتراض مدنی وهمچنین دستیابی به حقوق شهروندی ازدیگراقداماتی است که دفتردموکراسی وحقوق بشرسازمان امنیت وهمکاری اروپا برای تحقق هدف دموکراسی سازی ازآن بهره می گیرد0به همین منظورosce بابرگزاری همایشها، سمینارها وگارگاههای آموزشی مشترک با نمایندگان جنبش های مدنی سایر کشورها دراوکراین ، گرجستان وقرقیزستان تلاش می نمود تا زمینه انتقال این تجربیات را به گروههای مدنی این سه کشورفراهم آورد 0به عنوان نمونه می توان به برگزاری کنفرانس« رسانه های جمعی ورقابت های انتخاباتی: تجربیات اوکراین ولهستان » دراوکراین درسال 2004، قبل ازبرگزاری انتخابات اشاره کرد0 o پیوند زدن جنبش مدنی جمهوریهای مستقل شده با جنبش های مدنی جهانی: عطف توجه افکارعمومی جهانی به رخدادهای درونی کشورهای هدف همچون کشورهائی که انقلاب رنگی درآنها رخ داد ازجمله دیگراقداماتی بود که سازمان امنیت وهمکاری اروپا باجدیت تمام آنرادنبال می کرد0به همین منظوراقدامات وبرنامه هایش به گونه ای طراحی شده بود که جنبش های اجتماعی ومدنی وسازمانهای غیردولتی این کشورها را به جنبش ها وسازمانهای غیردولتی جهانی پبوند می زد0 o کارباحکومت : بدیهی است که osce علاوه برآگاه سازی شهروندان وتلاش برای تغییرذهنیت وذائقه شهروندان عادی ومعمولی، همزمان با برگزاری کلاسها ودوره های آموزشی برای نخبگان دولتی، قضات ، اساتید دانشگاهها ، کارکنان دولتی و000 سعی داشت تا به هرشکل ممکن نخبگان فعال دربدنه دولت راباجنبش همراه سازد0ضمن اینکه باارتباط گیری با سران حکومت ، نمایندگان مجلس ، دستگاه قضائی و...تلاش نمود تا زمینه را برای تغییرواصلاح قوانینی که می توانستند برای مقابله ومنکوب ساختن جامعه مدنی مورد استفاده قرارگیرند ، فراهم آورد 0 سازمان امنیت وهمکاری اروپا طی فرایند دومرحله ای پیش گفته ، کاملا اذهان شهروندان وجنبش های مدنی کشورهای گرجستان، قرقیزستان واوکراین را برای تغییردرساختارسیاسی ، اجتماعی وفرهنگی کشورشان آماده ومهیا ساخت وصرفا نیازبه وجود ابزاری بود که این خواست ومطالبه را ترجمه ونمایندگی نمایدوچون ازقبل مرجعیت دموکراسی ومظاهرآن همچون انتخابات هم توسط شهروندان وهم توسط حکومت پذیرفته شده بود ، لذا بهترین ابزاربرای این گذار، انتخابات بود واینجا مرحله سوم اثرگذاری سازمان امنیت وهمکاری اروپا دراین کشورها آغازگشت0 3. مرحله سوم: بابررسی اجمالی سقوط دولتهای گرجستان، اوکراین وقرقیزستان به این نکته روشن می توان رسید که نهادهای ناظربین المللی ازجمله سازمان امنیت وهمکاری اروپا باکمک به تشکلها ونهادهای غیردولتی فعال درکشورهای مذکور ، کمک مالی وآموزش ناظرین محلی انتخابات ونیزاعزام ناظر نقش انکارناپذیری دربروز وظهورانقلابهای رنگی دراین کشورها داشته اند ، بطوریکه دراعتراض به این نقش آفرینی وزیرامورخارجه وقت روسیه درنشست سالانه سال 2005سازمان امنیت وهمکاری اروپا ،بالحنی اعتراض آمیز خطاب به کالین پاول وزیرخارجه وقت ایالات متحده آمریکا اعلام کرد: « ناظرین انتخاباتی که ازسوی سازمان امنیت وهمکاری اروپا وشما به کشورها اعزام می شوند ، چیزی جزء ابزاردخالت نیستند 0شما دراوکراین 14میلیون دلارصرف اعزام ناظروسنجش افکاروبرآوردها کردید»0 ضمن اینکه درهمان سال الکسی بورودافکین نماینده روسیه در osce ضمن انتقاد ازنقش ناظران انتخاباتی سازمان امنیت وهمکاری اروپا درتقویت نقش مخالفان دولتهای گرجستان، اوکراین وقرقیزستان وراه افتادن انقلاب دراین کشورها عنوان می دارد که انتقاد ازتخلفات انتخاباتی دراوکراین وگرجستان ازسوی سازمان امنیت وهمکاری اروپا باعث ناآرامی وبی ثباتی وراه افتادن انقلاب دراین کشورها شد ونیروهای افراطی ازآن به نفع خود بهره برداری نمودند0 روسیه همچنین درسال 2005ازپرداخت حق عضویت خود به سازمان امنیت وهمکاری اروپاامتناع کرد چراکه معتقد بود سازمان امنیت وهمکاری اروپا ابزارکشورهای غربی دربروزوشکل گیری انقلاب نارنجی دراوکراین بوده است0 البته انتقادات نسبت به نقش آفرینی سازمان امنیت وهمکاری اروپا درشکل گیری وبروز وظهورانقلاب رنگی درجمهوریهای سه گانه شوروی سابق صرفا به وزیرخارجه ونماینده روسیه درسازمان خلاصه نمی شود بلکه بعدها پوتین رئیس جمهوروقت روسیه وکشورهای بلاروس ، ازبکستان و0000 نیز به جمع این انتقادکنندگان پیوسته وسازمان را بخاطرنقش آفرینی موثرش درپیروزی انقلابهای رنگی محکوم کرده وخواستارتغییردررویه ها ورویکردهای آن شدند0 بانزدیک شدن به تاریخ برگزاری انتخابات درکشورهای مذکور ، سازمان امنیت وهمکاری اروپا با اطمینان خاطرازاینکه اقدامات وبرنامه های اجرا شده اش باعث تغییرات وتحولات بنیادین درکشورهای اوکراین ، گرجستان وقرقیزستان شده است ، ناظران بین المللی راسازماندهی کرده وجهت نظارت برعملکرد کمیسیون مرکزی انتخابات ، شعب اخذ رای وعملکرد دولتمردان به این کشورها گسیل داشت 0همزمان با اعزام ناظرین ، انتقادات سازمان ازسیاست های انتخاباتی دولتمردان شامل انتقاد نسبت به استفاده ازاموال عمومی ، تحت فشاربودن شهروندان ، رد صلاحیت کاندیداها و0000افزایش یافته وبدین نحوشهروندان نسبت به تخلفات دولت وکاندیدای مورد حمایت آن آگاهی لازم راکسب می کردند 0 علاوه براعزام ناظران بین المللی ، osce مبادرت به سازماندهی شبکه ناظرین محلی نیزنموده که بعضا تعداد آنها درکشوری مثل اوکراین به چندین هزارنفرمی رسید0شبکه محلی مذکور، دواقدام توام راانجام می داد که خروجی این اقدامات سنگین شدن کفه ترازوی رقابت به سود جامعه مدنی این کشورها وتضعیف جایگاه کاندیدای مورد حمایت دولت بود0 الف) ازیکطرف درقالب یک شبکه اطلاعاتی ، تمام اخبارواطلاعات مرتبط با مقوله انتخابات شامل، نقص ها ، تخلفات، کمبودها ، تقلب و0000 راجمع آوری کرده وآنرا دراختیارسازمان قرارمی داد0 osce نیزهمچنان که نشان داده شد، طی یک کارمشترک با سفرای کشورهای شاخص غربی عضو سازمان ، مبادرت به تجزیه وتحلیل اطلاعات کسب شده وسپس تصمیم سازی براساس آن می نمودند، اطلاعات کسب شده عموما درقالب تصمیمات جدید برای نحوه حمایت ازجامعه مدنی ونیزاثرگذاری برعملکرد وسیاست های دولتمردان ، درملاقاتها وتعاملات با آنها هزینه می گردید0 ب) ناظرین محلی بدلیل ارتباط با بدنه وآحاد جامعه گزارشات تخلفات ومیزان اقبال شهروندان به کانیدادها را درسطح شهرمنتشرکرده وبدین شکل ضمن درگیرساختن اذهان شهروندان با مقوله انتخابات ، آنها رابصورت بالقوه برای شرایط اعتراضی آماده می ساختند0 شایان ذکراست که برخی ازصاحب نظران ازجمله دیوید گالبرایت معتقدند که گزارشات سازمان درخصوص انتخابات کشورهای اوکراین- گرجستان وقرقیزستان واعلام تقلب دراین انتخاباتها نقش محوری وپررنگ درپیروزی انقلابهای نارنجی- رزولاله ای داشته است چراکه این گزارشات احساسات ملتهب شده شهروندان رابه حد انفجاررساند، چه بسا اگرسازمان مقوله تقلب درانتخابات را ردمی کرد، رهبران جنبش مدنی توان وامکان عملی بسیج توده ها ومجاب کردن آنها برای ادامه اعتراضات رانداشتند 0ضمن اینکه علاوه برشهروندان عادی، بسیاری ازنخبگان این جوامع ازجمله فرماندهان پلیس وارتش با این گزارشات مجاب به بروزتقلب درانتخابات شده وضمن سرپیچی ازدستورات دولت حاکم، ازسرکوب ومقابله با جنبش مدنی خودداری ورزیدند .درمرحله بعدازتهیه وانتشارگزارشات ،سازمان بارهبران ، کاندیداها ونخبگان این کشورها ملاقات کرده وهم معترضین وهم دولت رامتعهد به عدم استفاده اززورساخت0 توجیه این سازمان برای این اقدام این بود که درصورت بروزخشونت ، دولتهای حاکم درقیاس با جنبش مدنی ابزاربیشتروموثرتری برای مقابله دراختیارداشته وعلاوه برآن باامنیتی ساختن فضا، عملا بهانه لازم رابرای سرکوب معترضین بدست خواهند آورد 0ضمن اینکه بروزخشونت حتی خطرات بسیاری ازجمله جنگ داخلی رابدنبال خواهد داشت که درصورت شکل گیری چنین رخدادی دراین کشورها خصوصا دراوکراین ، بعلت همسایگی بلافصل آن بااروپا، امکان سرایت تبعات آن به اتحادیه اروپا نیزمحتمل بود 0لذا سازمان تمام تلاش خود رابکاربست تاازامکان شکل گیری این خطرات جلوگیری بعمل آورده که نتیجه عملی آن پیروزی انقلاب رنگی درکشورهای پیش گفته بود0 اثرگذاری سازمان برانقلاب نارنجی اوکراین: سازمان امنیت وهمکاری اروپا درراستای اجرای هدف هماهنگ سازی اوکراین باغرب ونیزاشاعه وتوسعه نفوذ جهان غرب دراین کشور، همکاری وتعامل خود با اوکراین راازسال 1991آغازکرد0 بدیهی است که این سازمان وظیفه خطیرهماهنگ سازی اوکراین وتغییردرساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وحتی اقتصادی آنرا طی سه مرحله به انجام رساند وبدین طریق توانست سرنوشت سیاسی اوکراین رارقم زده وآنرا وارد مداروحلقه طرفداران غرب نماید0 درمرحله آغازین، سازمان امنیت وهمکاری اروپا با تحمیل کردن شرایط عضویت خود برکشورهای تازه پذیرفته شده ازجمله اوکراین، آنها رامتعهد نمود تا اصول ومندرجات سند نهائی هلسینکی ، منشورپاریس برای اروپای جدید و000 را اجراء نموده وضمن ایجاد تغییرات مورد نظردرقوانین داخلی ، سازوکارهای لازم رابرای پیاده سازی این اصول فراهم آورند0درپی پذیرش این تعهدات، اوکراین مجبورشد بسیاری از ضوابط و هنجارها وحتی قوانین را (همانند قانون انتخابات) که نافی وناقض اصول مورد تاکید این منشورها هستند ، تغییرداده وقوانین جدیدی بجای آنها وضع کند 0بدین ترتیب اوکراین به امید بهره برداری ازمنافع آتی این انطباق ، ازجمله عضویت دراتحادیه اروپا ، ناتو و000 خود خواسته شرایط رابرای تغییرنگرش، ذهنیت ، خواست ومطالبه شهروندان واشاعه فرهنگ وهنجارهای غربی فراهم آورد0ضمن اینکه با تصویب منشورهای جدید همچون سند کپنهاگ ، استانبول، لیسبون و000 این اثرپذیری را بیش ازپیش نهادینه ساخت 0 درسال 1999، مرحله دوم اثرگذاری سازمان براوکراین با پروژه هماهنگ سازی اوکراین با ارزشها وهنجارهای غربی آغازگشت0 همانطوریکه مسئولین سازمان مدعی اند پروژه به گونه ای تعریف شده بود که تمامی اهداف مندرج درمنشورهای سازمان امنیت وهمکاری راپوشش می داد وبرای اجرای آن همکاری بادولت ونهادهای دولتی و تشکلهای غیردولتی نیز درنظرگرفته شده بود0سازمان امنیت وهمکاری اروپا، هدف ازاجرای پروژه مذکور راتغییردرساختارهای کشوراوکراین ، هماهنگ سازی قوانین کشورمذکورونیزتغییرات مورد نیازبرای هماهنگی اوکراین با دموکراسی مدرن ذکرمی کند0این پروژه براساس تعریف جامع وموسع سازمان ازامنیت همه بخش های جامعه اوکراین ازجمله سیاسی، نظامی، اجتماعی ، اقتصادی وحتی زیست محیطی رادربرمی گرفت0 پروژه مذکور درسه قالب کلی الف) دموکراسی سازی ب) حقوق بشرو تساوی افراد دربرابرقانون ج) همکاریهای اقتصادی، زیست محیطی وسیاسی – نظامی، دسته بندی شده بود وبااجرای آنها سازمان موفق گردید ، ضمن آگاهی بخشی به نخبگان اوکراینی وعامه شهروندان ذائقه سیاسی – اجتماعی وفرهنگی آنها راتغییرداده ودرآستانه انتخابات زمینه را برای زائل شدن مشروعیت دولت کوچما ونخست وزیر وی یعنی یانکویچ بیش ازپیش فراهم آورد0 بانزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری 2004، مرحله سوم ونهائی استراتژی سازمان برای تغییردرساختارسیاسی اوکراین آغازگردید0 دراین مرحله سازمان امنیت وهمکاری اروپا به استناد تعهدات کشورهای عضو ازجمله اوکراین ، ازماهها قبل ازتاریخ برگزاری انتخابات ، هیئت های نظارتی خود را باهدف فراهم سازی شرایط برای برگزاری یک انتخابات آزاد وعادلانه براساس موازین غربی ونیزسازماندهی ناظران محلی به این کشوراعزام نمود0علاوه براعزام ناظر،osce ازماهها قبل ازانتخابات بابرگزاری سمینار، کنفرانس، کارگاههای آموزشی، مناظره های تلویزیونی و0000 برای عامه مردم ونیز نخبگان، دانشگاهیان ، قضات ، افسران پلیس ، مجریان انتخاباتی و000تمام تلاش خود رابکارگرفت تا باآگاه سازی مردم نسبت به حق وحقوق خویش با استفاده ازابزارکارآمد افکار عمومی ازامکان بروز تقلب ودست بردن درآراء توسط دولت کوچما وطرفداران یانکویچ جلوگیری بعمل آوردودرصورت بروز چنین رخدادی اذهان شهروندان را برای مقابله باآن آماده نماید0 درخلال برگزاری انتخابات واعلام نتایج آن ، دفتر دموکراسی وحقوق بشرسازمان موسوم به odihr باصدوربیانیه ، مصاحبه و000 تقلب درانتخابات رااعلام داشته وانتخابات اوکراین را فاقد استانداردهای یک انتخابات دمکرات معرفی کرد 0 گزارش های سازمان همانگونه که دیوید جی گالبرایت نیز برآن صحه می گذارد ، افکارعمومی ازپیش آماده شده شهروندان اوکراینی را به حد انفجاررساند وهمچنان که دولتمردان روسی اظهارداشته ومی دارند ، زمینه رابرای اعتراضات مدنی شهروندان ودرنهایت پیروزی انقلاب نارنجی فراهم آورد0شایان ذکراست علیرغم اعتراضات دولتمردان اوکراینی ، روسی وحتی برخی دیگرازکشورها ازجمله بلاروس نسبت به نقش آفرینی سازمان امنیت وهمکاری اروپا، بعلت عضویت این کشورها درسازمان وگردن نهادن به قضاوتهای آن درخلال پذیرش وبعد ازآن ، افکارعمومی جهانی به این اعتراضات بی توجهی کرده ودرمقابل osce توانست باکمک ومساعدت کشورهای شاخص عضوسازمان، همانند آمریکا، کانادا واتحادیه اروپا، افکارعمومی کشورهای مختلف را به نفع یوشچنکو وبه ضرریانکویچ وروسیه تحریک نماید0علاوه برتحریک افکارعمومی شهروندان اوکراینی ونیز افکارعمومی جهانیان علیه دولت کوچما وکاندیدای مورد حمایت آن یعنی یانکویچ، سازمان، فازدیگری ازاستراتژی تعریف شده خود رااجرائی نمود وبراساس آن تمام تلاش خود رابکاربست تا بامجاب کردن دولتمردان اوکراینی و000 آنها راازاستفاده ازقوه قهریه وابزارسرکوب علیه معترضین بازدارد 0برای اجرای این هدف دبیرکل وقت سازمان ملاقاتهای متعددی را باکوچما، یانکویچ وسایرشخصیت های ذینفوذ اوکراینی ترتیب داد وبدین شکل باکمک سفرای غربی یک ابزارکارآمد راازدست حکومت گرفت وعملا آخرین مانع رانیز ازپیش روی یوشچنکو وپیروی انقلاب نارنجی برداشت 0
حمیدرضا فرهمند اصغر جعفری ولدانی
پیشینه مناسبات فرانسه و لبنان به دوران استعمار برمیگردد. فرانسویان بر اساس قراردادهایی که با امپراتوری عثمانی منعقد نمودند، امتیازاتی به دست آوردند که زمینههای نفوذ سیاسی و فرهنگی آنان را در منطقه فراهم ساخت. این روند تا سالهای جنگ جهانی اول که منجر به فروپاشی امپراتوری عثمانی و بلاتکلیفی سرزمینهای آزاد شده گردید، ادامه یافت. موافقتنامه سایکس ـ پیکو در سال 1916 م. اداره سوریه و لبنان را به فرانسه واگذار نمود. این تسلط تا پایان جنگ جهانی دوم به اشکال مختلف برقرار بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب و شکلگیری رقابت میان آنان برای اعمال سلطه بر مناطق مختلف جهان، نظر به حساسیت اوضاع، فرانسه نقش و جایگاه خود را در لبنان به آمریکا واگذار کرد. موضوع پژوهش حاضر احیای مجدد نفوذ فرانسه در لبنان پس از پایان جنگ سرد است. فروپاشی شوروی همانند فروپاشی امپراتوری عثمانی فرانسه را به استفاده از فرصتهای به وجود آمده تشویق نمود. زمینهها و پایگاههای تاریخی و فرهنگی گذشته میتوانست بازسازی این حضور و نفوذ را تسهیل کند. با نگاهی به ژئوپولیتیک لبنان و مطالعه و بررسی دقیق و علمی آن بر اساس دیدگاههای مهم ژئوپولیتیک، نفوذپذیری و شکنندگی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور بیش از سایر ویژگیهای ژئوپولیتیک آن خودنمایی میکند. بررسی و مطالعه لبنان به مثابه یک دولت ـ ملت به این نتیجه منتهی میشود که این دولت فاقد صلابت لازم برای اعمال حاکمیت بر قلمرو سرزمینی خویش میباشد و این نکته مهمترین ویژگی ژئوپولیتیک لبنان است. چنین وضعیتی زمینهساز جلب توجه دولتهای همسایه و قدرتهای فرامنطقهای شده است. بدین ترتیب بررسیها از فصل دوم با مطالعه دیدگاههای مهم ژئوپولیتیک از آن جمله دیدگاههای اندیشمندانی همچون ماهان، هالفورد مکیندر، ماینگ، یوردیس لوهاوزن و هاوس هوفر آغاز شد. پس از آن در فصل سوم عوامل موثر بر ژئوپولیتیک لبنان با تقسیمبندی آن به دو دسته عوامل متغیر و عوامل ثابت مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش عوامل متغیر، بافت سیاسی و اجتماعی به عنوان اساسیترین «مسأله» این کشور جلب توجه میکند. لبنان از نظر مذهبی نامتجانسترین کشور منطقه است. به طور رسمی 17 فرقه یا کلیسای خاص در این کشور شناخته شده است. لبنان از همان ابتدا یک جمهوری متزلزل بوده است چرا که هویت محلی و قومی بر هویت ملی غلبه کرده است. وفاداری اصلی به خانواده، روستا و بهویژه فرقه تعلق دارد. لبنان را میتوان به پارچه چهل تکهای تشبیه کرد که تکههای آن محکم به هم دوخته نشدهاند. شیعیان، سنیان، دروزیها و جوامع مسیحی عمدهترین گروههای مذهبی لبنان را تشکیل میدهند. در فصل چهارم پیشینه نفوذ فرانسه در لبنان به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. فصل پنجم به بررسی سیاست خارجی فرانسه در قبال لبنان اختصاص دارد. این فصل از دو بخش تشکیل میشود. در بخش اول اصول سیاست خارجی فرانسه شناسایی و مطالعه میشود. فهرست این اصول از این قرار است: نقش جهانی، چندجانبهگرایی، استفاده از زور و سازمان ملل متحد و چند قطبی بودن نظام بینالملل. در پایان نیز تداوم یا تغییر سیاست خارجی فرانسه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 2007 م. و پیروزی نیکلا سارکوزی بررسی شده است که نشان میدهد در دوران سارکوزی نیز سیاست خارجی فرانسه تابعی از منافع ملی این کشور است. گروههای تروریستی، سلاحهای کشتار جمعی و دولتهای ورشکسته به عنوان مثلث تهدیدکننده امنیت جهانی مورد توجه فرانسه قرار دارد. سیاست خارجی فرانسه در سه سطح ملی، منطقهای و متحدین غربی این کشور قابل بررسی است. در بخش دوم نیز مناسبات سیاسی و اقتصادی فرانسه و لبنان بررسی شده است. موضوعاتی همچون سوریه، واقعه ترور رفیق حریری، جنگ 33 روزه، قطعنامه 1791، بیانیه مشترک آمریکا و فرانسه در مورد لبنان، برگزاری کنفرانس پاریس، نیروی موقت سازمان ملل در لبنان (unifil)، حزبالله و طرح اتحادیه عرب در مورد لبنان از مسائلی است که واکنش، مشارکت یا دخالت فرانسه در قبال تحولات لبنان را در پی داشته است. سوریه با استناد به عوامل جغرافیایی و تاریخی و حتی ارتباطات مردمی و قومی، جایگاه ویژهای برای خود در لبنان قائل است و از دیدگاه مسئولان سوری هیچ کشوری در جهان نمیتواند جایگاهی مشابه سوریه در لبنان داشته باشد. در واقعه ترور رفیق حریری فرانسه از همان ابتدا انگشت اتهام را به سوی مقامات سوری نشانه گرفت. پس از این واقعه بود که فشارهای بینالمللی بر سوریه افزایش یافت و نیروهای سوریه مجبور به ترک این کشور شدند. پس از پایان جنگ 33 روزه اسرائیل و حزبالله که لبنان درگیر موضوع انتخاب رئیس جمهور شد نیز فرانسه سوریه را متهم به کارشکنی کرد تا جایی که نیکلا سارکوزی در سخنانی سوریه را تهدید به قطع رابطه کرد. روابط فرانسه و لبنان در دوره شیراک از اهمیت زیادی برخوردار بود. شیراک با بسیاری از شخصیتهای لبنانی از جمله خانواده حریری روابط دوستانه و شخصی داشت. لبنان از نظر شیراک نماد موفقیت سیاست خارجی فرانسه و الگوی سیاست خارجی این کشور است. تلاشهای شیراک برای جلب کمکهای بینالمللی به منظور بازسازی لبنان پس از جنگ حزبالله و اسرائیل در همین راستا قابل توجیه است. در واقعه ترور رفیق حریری نیز نقش فرانسه در پیگیری این واقعه و تلاشهای این کشور در تشکیل دادگاه ویژه رسیدگی به پرونده باعث شد این امر ابعادی بینالمللی پیدا کند. در طول جنگ 33 روزه نیز وزیر امور خارجه فرانسه چندین بار به لبنان سفر کرد. در این راستا توافق فرانسه و آمریکا در نهایت به تصویب قطعنامه 1701 و برقراری آتشبش و استقرار نیروهای چندملیتی تحت سرپرستی فرانسه منجر شد و فرانسه موفق شد از تحمیل فشارهای آمریکا بر حزبالله که مورد درخواست اسرائیل بود جلوگیری کند. با مطالعه موارد مذکور در این قطعنامه روشن میشود که فرانسه در ادامه سیاستهای همگرایانه با آمریکا درصدد حفظ نفوذ سنتی خود در منطقه است. در بیانیه مشترکی که دو کشور فرانسه و آمریکا در 14 ژوئن 2008 در مورد لبنان صادر کردند نیز بر همکاری مداوم و مستمر برای لبنانی پر از صلح، دارای حاکمیت، مستقل، متحد و دموکراتیک تصریح شده است. در 25 ژانویه 2007 کنفرانس بینالمللی برای حمایت از لبنان به نام کنفرانس پاریس یا رفیق حریری به میزبانی رئیسجمهور فرانسه ژاک شیراک برگزار شد. هدف این کنفرانس کمک به لبنان، کسب و جمعآوری حمایت بینالمللی برای اجرای برنامه اصلاح و بازسازی و در عین حال سبک کردن بار قروض و وامهای این کشور بود. سی و شش کشور و هفت سازمان منطقهای و بینالمللی در این کنفرانس حضور داشتند. نیروی موقت سازمان ملل در لبنان (unifil) به موجب قطعنامه 425 شورای امنیت تشکیل شد و فرانسه از همان ابتدای تشکیل این نیرو تعداد زیادی سرباز به لبنان اعزام نموده است و این نیروها تاکنون تلفات زیادی متحمل شدهاند. در مورد حزبالله نیز ژاک شیراک از توصیف آن به عنوان یک سازمان تروریستی خودداری کرده و معتقد است حزبالله باید به یک گروه سیاسی تبدیل شود. در ارتباط با خلع سلاح حزبالله نیز شیراک اعتقاد دارد که حکومت لبنان و نه یک نیروی چندملیتی باید حزبالله را خلع سلاح کند.
علیرضا صباغ سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
تکنولوژی و پیشرفت در دنیا وابسته به منابع نفتی و زیر زمینی است . اقتصاد بسیاری از کشور ها از جمله کشور های حاشیه خلیج فارس مانند ایران و عربستان تک محصولی و وابسته به نفت است . همچنین دو کشور مذکور بزرگترین تولید کننده های نفت و گاز در خاورمیانه و دنیا محسوب می شوند. از آنجا که اقتصاد دو کشور به نفت و گاز وابسته است، بررسی جایگاه انرژی در روابط دو کشور طی سه دهه پس از انقلاب اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است ، زیرا تصمیمات نفتی فقط تخت تاثیر مسائل اقتصادی نبوده و مسائل سیاسی نیز در آن دخیل بوده است. در این پژوهش ابتدا به بررسی جایگاه انرژی در سیاست خارجی پرداخته شده و مشخص گردید که سیاست خارجی و سیاست های نفتی از یکدیگر تاثیر می پذیرند و در برخی موارد سیاست خارجی دنباله رو سیاست های نفتی است.در ادامه به بررسی جایگاه انرژی در توسعه اقتصادی پرداخته شد و مشخص شد که رشد اقتصادی وابسته به انرژی(نفت و گاز) می باشد و از این لحاظ نفت و گاز از اهمیت خاصی برخوردار است. در فصول بعد جایگاه انرژی در روابط دو کشور در 4 مقطع زمانی جنگ، ریاست جمهوری آقایان هاشمی ، خاتمی و احمدی نژاد مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که انرژی و سیاست های اتخاذ شده در این مورد در دوران های جنگ و ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد باعث واگرایی و سردی در روابط دو کشور شد و انرژی و سیاست های اتخاذ شده در مورد نفت در دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی باعث هم گرایی و تعامل میان ایران و عربستان سعودی شده است.
خدیجه السادات زارع بیدکی اصغر جعفری ولدانی
در پاسخ به تأثیرات اسلام گرایان در ارتباطات دولت ترکیه با اسرائیل در کلیه وجوه اقتصادی، سیاسی- امنیتی باید گفت که روابط ترکیه و اسرائیل در شرایط معما گونه ای قرار دارد بگونه ای که می توان گفت با توجه به تحولات اخیر و بحرانهای بین دو طرف ( مسئله غزه، شمال عراق، لبنان) روابط آنها به سردی گرائیده و در مقایسه با روابط نزدیک دو طرف در دهه 1990، روابط آنها از سال 2000تا 2010واگراتر شده است .اما این عامل در حوزه اقتصادی همچون حوزه سیاسی عمل نکرده و علیرغم سردی روابط در حوزه سیاسی، به شکل معناداری در حوزه اقتصادی، روابط دو طرف رو به گسترش بوده است. در مجموع چشم اندازروابط ترکیه با اسرائیل می توان گفت که قطع ارتباط ترکیه با اسرائیل با توجه به نیازهای شدید ترکیه برای موفقیت درسیاست خارجی دور ازانتظار است.در نتیجه روابط ترکیه و اسرائیل در دهه اخیر هر چند نسبت به دهه1990 به واگرایی انجامیده و با تنش های جدی دیپلماتیک مواجه شده است اما هیچ یک ازطرفین علاقه ای به قطع روابط ندارند.ترکیه در دوره حکومت اسلام گرایان حزب عدالت و توسعه درحوزه سیاست خارجی بسیار فعالانه عمل می کنند و بر خلاف تصور بسیاری، امروزه در قالب دکترین عمق استراتژِیک، سیاست مشکلات صفر با همسایگان وایفای نقش میانجی در منطقه و بین منطقه و غرب، به بهترین نحو منافع ملی خود را پیگیری می کند. دلیل اصلی روابط ترکیه بااسرائیل، روابط ترکیه با مجموعه غرب بوده و اسرائیل تا حد زیادی یک کارت بازی در این زمینه است .در نهایت باید گفت که ترکیه امروزی سعی در ایجاد توازن در روابط خود با غرب از یک سو و شرق و خاورمیانه از سوی دیگر دارد. و بیشترین سعی آنهادر سیاست خارجی و نگاه شرق و غرب، خاورمیانه و غرب واسلام و مسیحیت، در این راستا است که بتوانند به بهترین نحو منافع ترکیه را بدست آورند.
مقدس صداقت سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
دقابت امنیتی قدرتهای بزرگ در آسیای مرکزی
سجاد احمدپور ترکمانی حسین دهشیار
تحقیق پیش روی، سیاست خارجی ترکیه در قبال یونان و ارمنستان را در فاصله زمانی 2002 تا 2009 بررسی می کند. این تحقیق به دنبال آن است که به سوال اصلی تحقیق یعنی چه عواملی سبب بهبودی روابط ترکیه با کشور های یونان و ارمنستان ازسال 2002 تا 2009 شده است؛ پاسخ ارائه نماید. فرضیه اصلی تحقیق بر این اصل استوار است که تغییرات در محیط داخلی و منطقه ای سبب بهبود روابط ترکیه با دو کشور یونان و ارمنستان شده است. این تحقیق در شش فصل و یک نتیجه گیری تدوین شده است. فصل یک درمورد طرح تحقیق می باشد. فصل دو درمورد کلیات و مبانی نظری بحث می کند تا به پایه های محکم نظری برای بنا کردن ساختار تحقیق بیانجامد. فصل سوم درمورد تحولات داخلی ترکیه و سیاست خارجی این کشور بحث می کند. فصل چهارم درمورد تحولات منطقه ای ترکیه و سیاست خارجی این کشور بحث می کند. فصل پنجم روابط دو کشور یونان و ترکیه و سیر بهبود روابط آنها از 2002تا 2009 را بررسی می کند. فصل ششم روابط دو کشور ارمنستان و ترکیه و سیر بهبود روابط آنها از 2002تا 2009 را بررسی می کند. در پایان با جمع بندی تمامی تحولات در روابط ترکیه با ارمنستان و یونان تحقیق به سرانجام می رسد. روابط ترکیه و یونان همواره روندی نوسانی داشته است. این روابط چرخه ای از کشمکش و همکاری دو طرف بوده است. تا به امروز ترکیه و یونان بار ها تلاش کرده اند تا آن را بهبود بخشند. از سال 2002 بهبود روابط دو کشور روندی صعودی داشته است. تغییر در روابط ترکیه و یونان ریشه در تحولات داخلی و منطقه ای داشته است. روابط آنکارا و ایروان، از زمان استقلال ارمنستان همواره پرتنش بوده است. دو کشور به مدت دو دهه از روابط رسمی دیپلماتیک برخوردار نبوده اند. مجموعه ای از عوامل داخلی در دو کشور ترکیه و ارمنستان، شرایط منطقه ای و ضرورت های بین المللی موجب گردید گام های مهمی دربهبود روابط برداشته شود. در این پژوهش تغییر در روابط بین ترکیه با یونان و ارمنستان با استفاده از تئوری رئالیسم بررسی شده است. نتایج این تحقیق بیانگر بهبود روابط ترکیه با یونان و ارمنستان در زمینه اقتصادی سیاسی و فرهنگی از سال 2002 تا 2009 می باشد.
فرزاد رستمی حسین سلیمی
نویسنده در تحقیق حاضر به دنبال شناسایی فرصت ها و چالش های احتمالی فراروی جمهوری اسلامی ایران در سه حوزه تحولات نظام بین الملل، امنیت انرژی و جنگ های آینده است. شناخت این فرصت ها و چالش ها در حوزه های مذکور بر اساس روندهای 2025 و همچنین سناریوسازی به شیوه دلفی انجام می پذیرد. نویسنده بر اساس چارچوب تئوریک مکتب کپنهاک تحولات نظام بین الملل و امنیت انرژی را به عنوان بستر فرآیند شکل گیری جنگ های آینده دانسته و تاکید این تحقیق نیز بر بررسی جنگ های آینده و سناریوسازی در این زمینه است. علیرغم نگارش سناریوها در سایر حوزه های مورد اشاره در تحقیق، مهمترین سناریوهای جنگ های آینده عبارت است از: الف- اگرچه جنگ اطلاعات در آینده نقش محوری را خواهد داشت اما همچنان قدرت نظامی کلاسیک تعیین کننده جایگاه قدرت ها در عرصه نظام بین الملل است؛ ب- محتمل است که در فضای جنگ های آینده محور رقابت بر سر حوزه های سنتی جای خود را به حملات سایبری و اخلال در زیرساخت های فناروی طرفین خواهد داد؛ ج- تقابل ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران در آینده در حوزه جنگ های اطلاعاتی در ابعاد جدیدی ادامه خواهد یافت.
رضا ذبیحی سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
در این پژوهش که با عنوان «تاثیر هویت اسلامی-انقلابی بر رفتار سیاست خارجی ایران (دوره خاتمی و احمدی نژاد)» تدوین گردیده است، هویت اسلامی-انقلابی به عنوان متغیر مستقل و رفتار سیاست خارجی ایران به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. فرضیه اصلی خود را بدین صورت طرح کرده ایم که هویت اسلامی-انقلابی ایران باعث تداوم در رفتار سیاست خارجی کشور طی سال های 1376 تا به امروز شده است. دوره زمانی مذکور از سال 1376 یعنی زمان به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران آغاز گردیده و تمام سالهای دولت اصلاحات و پس از آن سالهای حضور احمدی نژاد در مسند رییس جمهوری، یعنی دوره دولت اصولگرا را در برمی گیرد. در این خصوص سه مطالعه موردی درباره رفتار ایران، یعنی رفتار در قبال ایالات متحده، رفتار در قبال پرونده هسته ای و رفتار در قبال منازعه فلسطین و اسرائیل انجام گرفته است.
مهدی جعفری اصغر جعفری ولدانی
پس از جنگ جهانی دوم، و با استقلال مستعمره ها و فروپاشی حکومت عثمانی، تعداد کشورهای نوظهور در عرصه جهانی افزایش یافت و کشورهای جدیدی به استقلال رسیدند، کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نیز بعد از این دوره به وجود آمدند. با توجه به این که در نظم نوین جهانی کنونی کشورها برای پیشبرد منافع ملی واهداف خود نیازمند روابط نزدیک به خصوص در سطح منطقه ای هستند، به ویژه اینکه شورای همکاری به دلیل پوشش دادن تمامی حوزه جنوبی کشور و مسایل استراتژیکی – سیاسی و اقتصادی برای ایران اهمیت وافری دارد. بنابراین شناخت فرصت ها و چالش ها تاثیر گذار بر روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا نقش مهمی در درروابط دو طرف و پیشبرد اهداف و تامین منافع ملی دارد . ما در این پژوهش به بررسی چالش ها و فرصت های موثر در روابط بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس می پردازیم.