نام پژوهشگر: حمیرا سجادی
شهناز عباس نیا سید احمد حسینی
زنان دارای معلولیت (کم توانی) دربسیاری از کشورها با تبعیضاتی چندگانه مواجهه اند، نگرش های منفی اجتماعی، زن بودن، کم توانی وفقر، زندگی آنان را با مشکلات بسیاری روبرو می سازد. هدف این پژوهش شناخت برخی از عوامل اقتصادی- اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی عضو سازمان های غیردولتی شهر تهران در سال 1388 است. این مطالعه از نوع همبستگی است و در آن 126 نفر از زنان دارای کم توانی، که از اعضای موثر و مستمر سه سازمان غیردولتی شهر تهران بودند، به روش سهمیه ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق چک لیست اطلاعات دموگرافیک و پرسش نامه کیفیت زندگی who صورت گرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار spss نسخ? 14 انجام شده است. در تحلیل داده ها ابتدا، برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیر کیفیت زندگی و ابعاد مختلف آن، از آزمون کولموگوروف- اسمیرنوف استفاده شد. در ادامه برای بررسی ارتباط و همبستگی بین متغیرها بنابر مورد از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، t student، و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که برخی عوامل اقتصادی- اجتماعی چون داشتن شغل، دسترسی به خدمات بیمه ای مناسب، دسترسی به وسایل کمکی مورد نیاز، و نیز برخورداری از امکانات و تسهیلات موجود در جامعه با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی ارتباط دارد و می تواند به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک نماید. نتیجه گیری: عوامل اقتصادی- اجتماعی با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی رابطه دارد. واژگان کلیدی: زنان ، معلولیت(کم توانی)، کیفیت زندگی، عوامل اقتصادی- اجتماعی
حامد زندیان حمیرا سجادی
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی رابطه کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان اردبیل با کیفیت زندگی جانبازان که در طول جنگ تحمیلی و پس از آن دچار ضایعات جانبازی شده اند. 110 نفر از 1680 جانباز بالای 25% جانبازان حاضر به شرکت در این مطالعه شدند. روش بررسی: جهت بررسی کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده از پرسشنامه رضایت سنجی servqual و برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی whoqol-bref استفاده شد. میانگین سنی جانبازان مورد مطالعه 10/49 سال (انحراف معیار 07/5 سال) با محدوده سنی 40 تا 60 سال بود. جانبازان شرکت کننده از لحاظ نوع جانبازی به ترتیب شامل جانبازان اعصاب و روان 57 نفر(8/51 درصد)، جانبازان شیمیایی 29 نفر (4/26 درصد)، جانبازان قطع عضو 18 نفر (4/16 درصد)، جانبازان قطع نخاع 5 نفر (5/4 درصد) و جانبازان نابینا 1 نفر (9/0 درصد) قرار داشتند. جانبازان از لحاظ درصد جانبازی شامل جانبازانی که در محدوده 49% تا 25% با 70 نفر دارای بیشترین فراوانی بودند(77 درصد). یافته ها: کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده از نظر جانبازان شرکت کننده در مطالعه با کسب میانگین نمره 86/ 94 و انحراف معیار 25/24 (از دامنه 22 تا 110) در حد قابل قبول گزارش شد. بین کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده با حیطه های جسمانی، روانی، اجتماعی و محیطی کیفیت زندگی رابطه معناداری (p=0/05 و p?0/001) مشاهده شد. میانگین نمره کیفیت زندگی جانبازان 82/78 با انحراف معیار 26/12 بدست آمد. در نهایت با توجه به ضریب همبستگی 42/0 و ضریب تعیین 17/0 مشخص شد که بین کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده و کیفیت زندگی جانبازان مورد مطالعه رابطه مثبت و معناداری در سطح 001/0 وجود دارد که بیان می دارد با افزایش کیفیت خدمات اجتماعی دریافت شده باعث افزایش کیفیت زندگی جانبازان می گردد. در ضمن رابطه بین متغیرهای درصدجانبازی، نوع جانبازی، میزان تحصیلات، دفعات مراجعه به بنیاد و سطح درآمد با متغیر کیفیت زندگی رابطه معناداری کشف نگردید.
نرگس روحی حمیرا سجادی
چکیده نابرابری در سلامت، نوع خاصی از تفاوت در سلامت است که در آن گروه های اجتماعی آسیب پذیر همچون فقیران، اقلیت های نژادی و قومی، زنان یا سایر گروههایی که به طور دائم شرایط نامطلوب اجتماعی، تبعیض را تجربه کرده اند، به طور نظام مندی سلامت وخیم تر یا ریسک های سلامت بیشتری را نسبت به گروههایی با وضعیت اجتماعی مطلوب، تجربه می کنند. هدف: شهر تهران به عنوان یک کلان شهر بزرگ طبقاتی با 22 منطقه مختلف شناخته می شود که بسیاری از شاخص های معرف عوامل اجتماعی موثر بر سلامت از توزیع نابرابری در این شهر برخوردار است . پژوهش حاضر با هدف بررسی نابرابری اقتصادی _ اجتماعی وارتباط آن با کیفیت زندگی در جمعیت شهری مناطق مختلف شهر تهران در سال 1387 صورت گرفت . روش : مطالعه از نوع مقطعی است با استفاده از رویکرد شاخص تجمعی ( نرم افزارv.8 stata) وجود نابرابری اقتصادی- اجتماعی در کیفیت زندگی (جسمی ،روانی ) بررسی شد. یافته ها: نشان داد، نابرابری در کیفیت زندگی جسمی وروانی به ترتیبci(0296945/0-،010277/0-)می باشد. بحث ونتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد، تهران از نابرابری اقتصادی- اجتماعی درکیفیت زندگی رنج می برد، نابرابری که بار آن بر دوش افراد فقیرتر شهر تهران است. روشن است سلامت تنها پدیده زیستی نیست، نتایج چنین مطالعاتی نشان میدهد، بشر در عین حال که زیستی است ، موجودی اجتماعی است بنابراین مسئله ای که بسیار اهمیت می یابد، گزینش رویکردهای اجتماعی در کنار رویکرد های زیستی در حل مشکلات مربوط به سلامت جوامع انسانی است. واژه های کلیدی:نابرابری اقتصادی- اجتماعی ،کیفیت زندگی، تعیین کننده های اجتماعی سلامت ،نابرابری در سلامت
الهام محمدی حسین فکرآزاد
در طی دو دهه گذشته احیای علاقه مندی به اهمیت و تاثیر شبکه های اجتماعی افراد بر سلامت و عملکرد روزانه به وجود آمده است و مجموعه قابل ملاحظه ای از شواهد تجربی از داده های روانشناختی، جامعه شناختی، پزشکی و اپیدمولوژیکی در رابطه با اهمیت شبکه های حمایت اجتماعی برای سلامت خوب در طول زندگی جمع آوری شده است . شبکه اجتماعی براساس نظر ولمن (1981)، مجموعه ای از افراد است که توسط مجموعه ای از روابط به هم مرتبط هستند؛ این روابط می تواند شامل ارتباطات شخصی، خانوادگی و محله ای باشد که فرد دارای آنهاست. اسراییل و راندرز خصوصیات شبکه را ویژگی های ساختاری، تعاملی و کارکردی مطرح نموده اند. خصوصیات ساختاری به ساختار شبکه مانند اندازه، تراکم، همگونی و تجانس اعضای شبکه توجه دارد. خصوصیات تعاملی به فراوانی تماس ها، شدت صمیمیت، پیچیدگی انواع روابط و تداوم تماس ها می پردازد و خصوصیات کارکردی شبکه انواع حمایت را در برمی گیرد.در بررسی شبکه دو رویکرد وجود دارد: شبکه کل و شبکه شخصی. در این تحقیق از رویکرد شبکه شخصی و پرسشنامه شبکه اجتماعی محقق ساخته و sf-12 جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به شبکه اجتماعی و سلامت در سالمندان استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که میان ویژگی های اندازه شبکه، فراوانی تماس، قوت پیوند(صمیمیت) با هردو بعد جسمی و روانی سلامت(sf-12) رابطه مثبت معناداری وجود دارد. میان حمایت اجتماعی با بعد جسمی سلامت رابطه ای وجود نداشت لیکن با بعد روانی سلامت رابطه معناداری وجود داشت. تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان ویژگی های شبکه، ویژگی های اندازه شبکه، قوت پیوند و حمایت ابزاری قادر به تبیین 27 درصد از واریانس سلامت بوده ند.
مجتبی لعل آهنگر حمیرا سجادی
پژوهش به صورت مقطعی و به صورت نمونه گیری متناسب با حجم صورت می گیرد.در این روش سالمندان به سه رده سنی 65 تا 74 سال،75 تا 84 سال و بالای 85 سال رده بندی شده و از طبقه متناسب با حجم نمونه گیری می شود.براین اساس نمونه مورد نظر از بیمارستان واسعی 59 نفر و از بیمارستان امداد 43 نفر محاسبه گردید.اطلاعات توسط سه پرسشنامه جمع آوری می گردد.پرسشنامه محقق ساخته یکپارچگی اجتماعی،فرم اطلاعات دموگرافیک،پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت sf-36.آزمون های آماری مورد استفاده در این تحقیق،t مستقل،مان ویتنی،anovaو کروسکال والیس برای بررسی ارتباط بین یکپارچگی اجتماعی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و از ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون برای بررسی ارتباط بین این دو متغیر استفاده شد.یافته های این پژوهش نشان دهنده این مساله بود که وضعیت یکپارچگی اجتماعی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نمونه های پژوهش از لحاظ سن،جنسیت،وضع تاهل،اشتغال و سطح تحصیلات تفاوت معنی داری وجود داشت.همچنین بین یکپارچگی اجتماعی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در تمامی ابعاد آن ارتباط معنی داری مشاهده گردید.
سعید روشن ضمیر حمیرا سجادی
زمینه و هدف: شناسایی عوامل بروز حادثه در شرکت ملی صنایع پتروشیمی و برنامه ریزی برای پیشگیری از وقوع حادثه، از مهم ترین اقدامات در راستای کاهش بروز حوادث شغلی و تبعات وصف ناپذیر ناشی از آنها می باشد. این مطالعه با هدف شناخت رابطه سبک رهبری مدیران عامل و وقوع حوادث شغلی، اقدام به بررسی سبک رهبری مدیران عامل مجتمع های پتروشیمی، مستقر در مناطق ویژه اقتصادی پتروشیمی و مناطق ویژه اقتصادی انرژی پارس واقع در بندر ماهشهر و عسلویه، با رویکرد ماکروارگونومی نموده است. روش کار: تحقیق حاضر که از نوع مطالعه همبستگی می باشد، با بررسی سبک رهبری مدیران عامل در 18 مجتمع پتروشیمی، هم از طریق پرسشنامه ی خوداظهاری و هم از طریق پرسشنامه ی کارکنان اجرا گردید که در مجموع 13 نفر از مدیران عامل به پرسشنامه ی خوداظهاری و کارکنان 14 مجتمع به پرسشنامه ی کارکنان پاسخ دادند. مقادیر شاخص های تکرار و شدت حوادث نیز از مستندات و گزارشات حوادث ارسالی این مجتمع ها به شرکت ملی پتروشیمی استخراج گردید. نتایج: میان امتیازات بعد مستبدانه، بعد مشارکتی و بعد عدم مداخله حاصل از پرسشنامه ی خود اظهاری و مقدار شاخص های تکرار و شدت حوادث همبستگی معنی داری دیده نشد. رابطه ی امتیاز سبک رهبری حاصل از پرسشنامه ی کارکنان نیز با مقدار شاخص های تکرار و شدت حوادث مورد بررسی قرار گرفت، که این بررسی نیز همبستگی معنی داری را نشان نداد. (05/0>p) نتیجه گیری: با توجه به عمر کوتاه مدیریت ارشد در مجتمع های مورد بررسی، فرد مدیر، فرصت و یا حتی انگیزه ی اثرگذاری بر میزان وقوع حوادث شغلی در مجتمع تحت مدیریت خود را نداشته است. نتایج نشان از استفاده ی همه ی مدیران عامل از یک الگوی مدیریتی تقریباً یکسان (دیدگاه کارکنان)، علی رغم تفاوت در سبک رهبری درونی، یا سبک رهبری بدست آمده از پرسشنامه ی خوداظهاری، داشت.
فاطمه باغانی حمیرا سجادی
چکیده: هدف : این مطالعه با هدف بررسی شیوع و انواع مواجهه با خشونت فیزیکی والدین نسبت به یکدیگر در دانش آموزان دبیرستانی شهر مشهد انجام شده است. روش تحقیق: مطالعه بصورت تحقیق پیمایشی در میان 271 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر مشهد که بصورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند با استفاده از چک لیستی برگرفته از پرسشنامه طرح «بررسی میزان شیوع تجمعی و انواع مواجهه ی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران با خشونت فیزیکی والدین خود نسبت به یکدیگر» *، در سال تحصیلی 88-87 انجام شد. یافته ها: شیوع مواجهه با خشونت فیزیکی والدین نسبت به یکدیگر1/36 درصد گزارش شده است که2/81 درصد آنان از طریق مشاهده مستقیم با خشونت فیزیکی والدین خود مواجه شده بودند. سن اولیه مشاهده خشونت در 59 درصد دانش آموزان در دوره دبستان و قبل از آن بوده است. 3/67 درصد دانش آموزانی که مواجهه با خشونت را گزارش نموده اند شاهد کتک کاری با دست،9/10درصد شاهد کتک زدن با وسیله ای مثل کابل یا کمربند بوده اند و روشهای خشن تر درصد کمتری را به خود اختصاص می دهند. در ناحیه 1 (منطقه محروم) 2/44 درصد دانش آموزان و در ناحیه 4 (منطقه نیمه برخوردار) به میزان 7/32 درصد با خشونت فیزیکی والدین علیه یکدیگر مواجه بوده اند که میزان مواجهه در ناحیه 6 (منطقه برخوردار) به کمتر از این مقادیر (7/22 درصد) می رسد. 8/27 درصد دانش آموزان فقط یکبار با خشونت والدین نسبت به یکدیگر مواجه شده اند، 1/38 درصد 4-2 بار و 7/23 درصد ده بار و بیشتر شاهد خشونت بین والدین بوده اند. یافته های دیگر: 52 درصد پدران، مرتکبین خشونت جسمی علیه همسران خود بوده، مادران فقط در 1/6 درصد موارد والد خشونتگر بودند.
غلامعلی ارسلانی حمیرا سجادی
کیفیت زندگی به عنوان برونداد نهایی برنامه های توسعه در نظر گرفته می شود و در نتیجه توجه به عوامل موثرکیفیت زندگی برای حفظ و ارتقاء آن مورد توجه جدی می باشد . پژوهش حاضر یک مطالعه اکولوژیک است که به روش تحلیل اسنادی و تحلیل ثانویه ، رابطه بین سلامت مادران و کیفیت زندگی را در استانهای کشور در سال 1388 بررسی نموده است . در این پژوهش، محقق با استفاده از شاخص کیفیت زندگی موسسه eiu و شاخص مادران ، سازمان بین المللی نجات کودکان (save the children)،کیفیت زندگی کل و سلامت مادران را در تمام استانهای مصوب جمهوری اسلامی در سال 1388 بررسی نموده است . سپس با روش توکسونومی عددی رتبه بندی استانها انجام و با استفاده از ضریب همبستگی به بررسی ارتباط بین متغیرها پرداخته شده است . با توجه به یافته ها بین سلامت مادران وکیفیت زندگی کل در ایران، همبستگی معنادار قوی مثبتی وجود دارد. استان تهران دارای بالاترین سطح سلامت در مادران و استان سیستان و بلوچستان، در پایین ترین سطح سلامت مادران می باشند. همچنین بالاترین سطح کیفیت زندگی کل مربوط به استان تهران و پایینترین سطح کیفیت زندگی کل مربوط به استان سیستان و بلوچستان می باشد . با استناد به نتایج به دست آمده از این مطالعه و نقش اساسی و انکار ناپذیر سلامت مادران در کیفیت زندگی ، مباحث مربوط به سلامت مادران می بایست در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های ارتقاء کیفیت زندگی مدنظر قرار گیرد. کلید واژه: سلامت مادران ، کیفیت زندگی ، استان ، واحد اطلاعات اکونومیست ، تحلیل عاملی
زهرا جرجران شوشتری آمنه ستاره فروزان
چکیده: مقدمه: ابتلا به hiv/ aids به دلیل ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان، تفکرات سوء حاکم بر جامعه و انگ اجتماعی نه تنها از جنبه سلامت جسمانی، بلکه از بعد سلامت روانی و اجتماعی نیز وضعیت بیماران را متأثر می سازد. در حالی که ممکن است حمایت اجتماعی مناسب به آن ها کمک کند که پاسخ مناسب تری به استرس ناشی از عفونت، بدهند و از سوی دیگر باعث افزایش تمایل فردی برای درمان و پیشگیری از انتقال عفونت شود. این پژوهش نیز با هدف تعیین وضعیت حمایت اجتماعی افراد hiv مثبت و عوامل موثر بر آن انجام شده است. روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی( توصیفی- تحلیلی ) است. از بین افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره رفتاری دانشگاه علوم پزشکی تهران 224 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری19 spss برای تعیین عوامل موثر بر وضعیت حمایت اجتماعی افراد دارای hiv از رگرسیون خطی استفاده گردید. نتایج: یافته ها نشان داد که به ترتیب میانگین حمایت اجتماعی کارکردی126.74(76.97sd=)، حمایت اجتماعی ساختاری 77.47 (39.98sd=) است. در مدل رگرسیونی متغیرهای جنسیت، بعد خانوار، تعداد سلول های ایمنی، نحوه آلودگی به ویروس، وضعیت زندگی، وضعیت تاًهل، وضعیت اشتغال و وضعیت اقتصادی متغییرهای پیش بینی کننده وضعیت حمایت کارکردی را تشکیل دادند. و متغیرهای بعد خانوار، تعداد سلول های ایمنی، نحوه آلودگی به ویروس، وضعیت زندگی و وضعیت اقتصادی متغییرهای پیش بینی کننده وضعیت حمایت ساختاری را تشکیل دادند. بحث: با توجه به دامنه نمرات انواع حمایت اجتماعی، نمرات کسب شده از سوی افراد hiv مثبت مورد پژوهش بیانگر سطح بالایی از حمایت اجتماعی نمی باشد. با توجه به متغیرهای شناخته شده در این پژوهش، در زمینه تفسیر حمایت اجتماعی افراد hiv مثبت و همچنین اعمال مداخلات مناسب می بایست به عوامل فرهنگی، اجتماعی و ارزشی در جامعه هدف توجه ویژه ای داشت. کلید واژه: حمایت اجتماعی، افراد hiv مثبت، کلینیک های مثلثی
مریم خطیبی نژاد حسن رفیعی
از آنجاییکه تفکر انتقادی نقش مهمی در حل مشکلات و اتخاذ تصمیمات پیچیده دارد ، و همچنین سوء مصرف مواد مخدر یکی از مهمترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره جهانی دارد لازم است این توانایی در نوجوانان پرورش یابد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه تفکر انتقادی با نگرش به اعتیاد در نوجوانان بود . مواد و روشها:پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی است که در تحقیق تحلیلی آزمودن فرضیه انجام می گیرد درا ین پژوهش ، با توجه به معیارهای مورد نظر 360نفر از دانش آموزان دختر و پسر متوسطه شهرقم که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند ، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند . پس از توضیح هدف پژوهش و روش کار برای دانش آموزان به منظور اندازه گیری رابطه تفکر انتقادی و نگرش به اعتیاد از پرسشنامه کالیفرنیا فرم ب و سنجش نگرش به اعتیاد استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای تی و ضریب همبستگی پیرسون آنالیز شدند . یافته ها: نتایج نشان داد ،متغیرهای نگرش به اعتیاد و تفکر انتقادی در بین دانش آموزان متوسطه در سطح معنی داری 05/0با مقدار ضریب همبستگی 145/0ryx=- با یکدیگر به صورت منفی ارتباط معنادار دارند . همچنین متغیرهای نگرش به اعتیاد و تفکر انتقادی (نمره کل ) در بین دانش آموزان متوسطه دختر در سطح معنی داری 05/0 با مقدارضریب همبستگی161/0r=- با یکدیگر به صورت منفی ارتباط معنی دار ی دارند .با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون رابطه خطی معنی داری بین دو متغیر در بین دانش آموزان متوسطه پسر با مقدار104/0- r= وجود ندارد . نتیجه گیری:بر اساس این یافته ها به نظر می رسدبه طور کلی تفکر انتقادی بالا میتواند میزان نگرش منفی به اعتیاد یا به عبارتی کاهش میزان نگرش به اعتیاد را به همراه داشته باشد . لازم به ذکر است هر چه تفکر انتقادی در دختر ان بیشتر نگرش منفی تری نسبت به اعتیاد دارند و بالعکس . اما در پسر ان افزایش و کاهش تفکر انتقادی در نگرش به اعتیاد تاثیری ندارد . وهمچنین وضعیت نگرش به اعتیاد و تفکر انتقادی در دانش اموزان شهر قم در حد پایین است. واژه های کلیدی :تفکر انتقادی ، نگرش به اعتیاد ،نوجوانان ، شهر قم
محمدرضا ابراهیم پور حسین نجم آبادی
هدف: ناتوانی ذهنی، نشانه ای است که ژن های زیادی باعث ایجاد آن می شود. اهداف این مطالعه بررسی فراوانی نسبی ناتوانی ذهنی ارثی بر اساس الگوی توارث وعلائم بالینی، فراوانی نسبی ازدواج خویشاوندی والدین و علل ژنتیکی ناتوانی ذهنی ارثی در شهرستان های آمل و بابل بود. روش بررسی: نوع مطالعه در این تحقیق توصیفی مقطعی بود. 25 خانواده که در مجموع 79 فرد مبتلا (51 مذکر و 28 مونث) به روش غیرتصادفی دسترس پذیر انتخاب شدند. شجرنامه، سابقه پزشکی، اختلالات متابولیک و جهش در ژن fmr1 در افراد خانواده بررسی شدند. درصورت نیاز، ناهنجارهای کروموزومی در افراد مبتلا بررسی شدند. یافته ها: در این مطالعه، 25خانواده که در مجموع 79 فرد مبتلاء (51 مذکر و 28 مونث) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که ناتوانی ذهنی در 18خانواده (25:18) الگوی توارث اتوزومی مغلوب، در یک خانواده (25:1) الگوی توارث وابسته به جنس و در6خانواده (25:6)الگوی مشاهده شده، اتوزومی غالب بود. همه خانواده ها مبتلا به ناتوانی ذهنی غیرسندرمی بودند. فقط در 9خانواده (25:9) ازدواج خویشاوندی دیده شد. علت ژنتیکی ناتوانی ذهنی در 9فرد مبتلا(79:9) جهش ژنfmr1 بود. یک فرد مبتلا به سندرم کلاین فلتر در خانواده مشاهده گردید. درهیچ یک آنها میکروسفالی و اختلالات متابولیکی دیده نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که فراوانی ناتوانی ذهنی ارثی غیرسندرمی با الگوی وراثتی اتوزومی مغلوب سهم زیادی در ناتوانی ذهنی ارثی در این دو شهرستان دارد. همچنین ناتوانی ذهنی ارثی همراه با نشانه میکروسفالی در این نمونه آماری نقشی نداشت. علت ژنتیکی ناتوانی ذهنی در 10 فرد مبتلای مشخص شد.
کبری خاوری حمیرا سجادی
چکیده مقدمه: اگر هدف کلیه سیاستهای اجتماعی رفاه جامعه باشد،کلید ورود به رفاه جامعه ابتدا امید به زندگی مناسب و سالم و سپس کیفیت زندگی است. در پیشرفت و توسعه یک جامعه عوامل مختلفی از قبیل: عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... نقش دارند و مهم تر از آن این است که تمامی عوامل یا ساختار های کلان موقعی خوب عمل می کنند که افراد درون ساختارها از سلامتی جسمی، روانی و اجتماعی مطلوب و مناسبی برخوردار باشند. اهداف توسعه انسانی هزاره سوم اساساٌ پیرامون محورهای سلامت، عدم تبعیض و برابری بویژه برابری جنسیتی است. احساس نابرابری های جنسیتی عاملی مهم در ایجاد باوری هستند که به علاوه الزامات و محدودیتهای اجتماعی و قوانین و نرم های اجتماعی و اخلاقی و آداب و رسوم و تبعیض هایی که علیه زنان وجود دارد، به طور مضاعف منجر به کاهش سلامت ایشان می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد احساس نابرابری های جنسیتی با سلامت روان زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی شهر همدان می باشد. روش شناسی: در این مطالعه از روش پیمایشی و از پرسشنامه به عنوان ابزار پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی شهر همدان تشکیل می دهند. 202 نفر از زنان با نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه معنی داری بین احساس ابعاد نابرابری های جنسیتی و سلامت روان وجود دارد. رابطه معنی داری بین احساس ابعاد نابرابری های جنسیتی و سلامت روان بر حسب متغیرهای دموگرافیک وضعیت تاهل، سطح درآمد، محل تولد و محل سکونت، رده شغلی، نوع استخدام و سن نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: تحلیل داده های به دست آمده از این مطالعه نشان داد هر چه احساس نابرابری کمتر باشد سلامت روان افراد بهتر است. کلیدواژگان: احساس نابرابری های جنسیتی، سلامت روان.
فرشته مرادی علیرضا کلدی
مقدمه: بهبود کیفیت آموزش و افزایش موفقیت تحصیلی دانشجویان یکی از اهداف مهم هر دانشگاه است. از این رو تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی صورت پذیرفت. روش: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی می باشد که جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل دادند. مطالعه بر روی 132نفر که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای محاسبه گردید، انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون های ناپارامتریک(یومن ویتنی و کروسکال والیس) و آزمون کای اسکوئر و t دو گروه مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش که از بین متغیرهای پیش بین؛ متغیر سن، تعداد اعضای خانواده، روابط استاد-دانشجو، علاقه مندی به رشته تحصیلی، نگرش خانواده نسبت به تحصیل و شادکامی با موفقیت تحصیلی رابطه معنی داری را نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که سه متغیر شادکامی، وضع تأهل و سال تحصیلی دانشجو پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی اند. نتیجه گیری: نتیجه اینکه متغیرهای سن، شادکامی، وضع تأهل، روابط انسانی استاد-دانشجو، علاقه مند بودن به رشته تحصیلی، نگرش مثبت خانواده نسبت به تحصیل وتجربه ورود به دانشگاه می تواند در موفقیت تحصیلی دانشجویان موثر باشد بنابراین می توان با افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به محیط تحصیلی جدید و ایجاد جو صمیمی در دانشگاهها همراه با فراهم کردن برنامه های شاد و مفرح پیشرفت تحصیلی را افزایش داد.
فرشته براتی حسین فکرآزاد
هدف: شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص فیسبوک با توجه به گسترش خود دارای پیامدهای مختلفی هستند. سوء مصرف مواد نیز یکی از مهمترین نگرانی های اجتماعی محسوب می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین شدت استفاده از فیسبوک و نگرش به مواد مخدر است. روش بررسی: در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، 407 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی به روش نمونه گیری طبقه ای از دانشگاه های نیشابور انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شدت استفاده از فیسبوک الیسون، اشتین فیلد و لامبه (2007) و پرسشنامه نگرش به مواد مخدر رفیعی و همکاران (1391) بود. در تحلیل داده ها از آزمون های آماری کولموگروف-اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که همبستگی معنادار، مستقیم و مثبتی بین شدت استفاده از فیسبوک و تعلق عاطفی به فیسبوک با نگرش مثبت به مواد مخدر وجود دارد. اما ارتباط معناداری بین تعداد دوستان در فیسبوک و مدت زمان سپری شده در فیسبوک با نگرش مثبت به مواد مخدر به دست نیامد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که شدت استفاده از فیسبوک، 2/4 درصد واریانس نگرش مثبت به مواد مخدر را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: افزایش آگاهی و اطلاع رسانی به دانشجویان درباره شبکه های اجتماعی مجازی و پیامدهای استفاده زیاد از آن ها می تواند در کاهش اثرات منفی استفاده از این شبکه ها موثر باشد.
ناصر حسین پور حمیرا سجادی
مقدمه و هدف: سلامت زنان به عنوان زیربنای خانواده و جامعه، از مفاهیم اصلی توسعه و رفاه اقتصادی-اجتماعی است. این مطالعه با هدف ارزیابی سواد سلامت، تعیین سبک زندگی با دیدگاه عوامل تعیین کننده اجتماعی موثر بر سلامت و تعیین ارتباط میان سواد سلامت و سبک زندگی با دیدگاه تعیین کننده های اجتماعی موثر بر سلامت در زنان همسردار روستایی شهرستان ایذه انجام گردید. مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، بر روی 240 نفر از زنان 18 تا 45 سال همسردار روستایی ایذه انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه "آزمون سواد سلامت عملکردی در بالغین" و "پرسشنامه سبک زندگی با دیدگاه تعیین کننده های اجتماعی موثر بر سلامت" و "چک لیست مشخصات دموگرافیک" بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss16 و آزمون های آماری کای اسکویر و همبستگی استفاده گردید. یافته ها: از نظر سطح سواد سلامت در بین زنان مورد مطالعه، 62درصد در سطح پایین (مرزی و ناکافی)، از نظر وضعیت ابعاد سبک زندگی 3/98 درصد از زنان وضعیت شغلی مناسب ، 7/91درصد دارای فعالیت کم وخیلی کم،2/31درصد تغذیه نامناسب ،6/4درصد کنترل استرس نامناسب،4/ درصد دارای رفتارهای بهداشتی نامناسب ،9/2درصد مراقبت نامناسب از خود در آخرین بارداری و8/50 روابط اجتماعی نامناسب داشتند. براساس یافته ها سطح سواد سلامت با تغذیه و استرس ارتباط معنی داری داشته و با وضعیت شغلی، فعالیت فیزیکی،رفتارهای ناصحیح بهداشتی،مراقبت از خود و روابط اجتماعی رابطه آماری معنی داری نداشت . نتیجه گیری: براساس یافته ها با افزایش سطح سواد سلامت ، وضعیت تغذیه مناسب تر و و ضعیت استرس افراد بیشتر و دریافت مراقبت در بین این افراد نیز بیشتر می گردید بر این اساس آموزش به این گروه از افراد در جهت ارتقای سطح سواد سلامت پیشنهاد می گردد. کلید واژه ها: سواد سلامت، سبک زندگی با دیدگاه تعیین کننده های اجتماعی موثر بر سلامت ،زنان همسردار، روستا، ایذه
حسین محققی کمال حسن رفیعی
مقدمه: هدف این مطالعه تدوین یک شاخص بومی رفاه اجتماعی با ابعاد مختلف، ارزیابی روند رفاه اجتماعی با استفاده از آن و بررسی مهمترین عوامل مرتبط با آن می باشد. روش: نخست شاخصی برای سنجش رفاه اجتماعی در ایران و متناسب با شرایط این کشور طراحی شد و سپس روند رفاه اجتماعی در 44 سال اخیر از 1347 تا 1390 اندازه گیری گردید. ابعاد شاخص رفاه اجتماعی به روش دلفی انتخاب و با تحلیل عاملی اکتشافی مناسب تشخیص داده شدند. برای ترکیب ابعاد، مقادیرآنها به نمره z استاندارد شدند. برای آزمون تحلیل حساسیت از جدول وزنی یکسان و تورش دار استفاده شد. سپس با استفاده از روش رگرسیون برداری با وقفه های توزیعی عوامل موثر بر شاخص جدید بررسی و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به طولانی بودن دوره بررسی، شاخص رفاه اجتماعی فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است اما بطور کلی شیب شاخص تا اواسط دوره کاهشی و بعد از آن افزایشی بوده است. بر اساس شاخص رفاه اجتماعی، بهترین و بدترین عملکرد به ترتیب مربوط به سالهای1351 و 1368 می باشد. علاوه براین، نتایج نشان داد که شاخص های رفاه سن و شاخص رفاه اقتصادی در طول سه برنامه توسعه یعنی 1368 تا 1382 تغییر چندانی نکرده اند اما شاخص ترکیبی رفاه اجتماعی به دلیل داشتن ابعاد و بیانگرهای بیشتر و متنوع تر، تغییرات رفاه اجتماعی را بهتر نشان می دهد. استان یزد و استان سیستان و بلوچستان به ترتیب بهترین و ضعیف ترین عملکرد را در شاخص رفاه اجتماعی استان های کشور به خود اختصاص دادند. همچنین در بین عوامل موثر بر شاخص رفاه ایران، صنعتی شدن در بلندمدت بیشترین تاثیر را بر آن داشته است. بحث: انتظار می رود نتایج این پژوهش در زمینه ساخت شاخص بومی رفاه اجتماعی ایران، امکان ارزیابی و پایش مستمر سیاست ها و برنامه های رفاه اجتماعی را میسر سازد.
ماهرخ دولتیان ارش میراب زاده
چکیده: مقدمه : زایمان زودرس یکی از مشکلات عمده بهداشت بوده و به علت ارتباط قوی با مرگ و میر دوران نوزادی، اختلالات طولانی مدت و هزینه های گزاف مراقبت های بهداشتی به عنوان پیامدی کلیدی در کشورهای توسعه یافته مورد توجه بوده و به صورت یک مشکل عمده بهداشت عمومی در سطح بین المللی باقی مانده است. امروزه دیدگاه های سلامت به عوامل تعیین کننده غیر طبی سلامت توجه ویژه ای معطوف شده است . هر یک از این تعیین کننده ها به خودی خود و یا از طریق تاثیر بر یکدیگر وضعیت سلامتی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهندو سبب بروز بی عدالتی هایی در وضعیت سلامت می گردند. محققان هنوز در نیافته اند که علت زایمان زودرس در نتیجه تقابل و تاثیر متقابل فاکتورهای اجتماعی اقتصادی پزشکی و روانی است و یا هر کدام از موارد فوق میتوانند مستقیما سبب بروز زایمان زودرس شوند. لذا بر ان شدیم تا پژوهش حاضر با هدف "طراحی و آزمون مدل ارتباطی تعیین کننده های اجتماعی موثر بر سلامت زایمان در فرآیند زایمان زودرس " را انجام دهیم. مواد و روشها: مطالعه به روش طولی بر روی 500 زن باردار در چهار بیمارستان شهر تهران بین هفته های 24 تا 28 بارداری انجام شد.زنان پرسشنامه های خود گزارش دهی مرتبط با تعیین کننده های اجتماعی ساختاری و بینابینی را تکمیل نمودند.نمونه ها تا زمان زایمان پیگیری شدندوپس از زایمان اطلاعات مربوط به مادر و نوزاد جمع اوری شد و با استفاده از نرم افزار 21 spss و8/8lisrel و به کار گیری تحلیل مسیر آنالیز آماری انجام شد. یافته ها:میزان زایمان زودرس در پژوهش حاضر 6/15 درصد بود. نتایج آزمون مدل بیانگر مطلوبیت ، تناسب بالای مدل و منطقی بودن روابط تنظیم شده متغیرها براساس چارچوب مفهومی می باشد( 99/0=gfi ، 027/0 = rmsea). رگرسیون لجستیک نشان داد بین عوامل ساختاری و بینابینی مورد بررسی در تحقیق به ترتیب خشونت فیزیکی،وضعیت اقتصادی نامطلوب ، استرس مختص بارداری و استرس شانس بروز زایمان زودرس را افزایش می داد.نتایج تحلیل مسیر نشان داد استرس و اضطراب و افسردگی بیشترین اثرات مستقیم و در تاثیر غیر مستقیم، حمایت اجتماعی و بین عوامل کل وضعیت اقتصادی اجتماعی ، حمایت اجتماعی، استرس مختص دوران بارداری، استرس و اضطراب و افسردگی بیشترین اثر را بر زایمان زودرس داشتند. بحث:مطالعه نشان داد تعیین کننده های اجتماعی ساختاری و بینابینی بر زایمان زودرس اثر دارد.توصیه به مطالعات مداخلاتی جهت کاهش این عوامل و بهبود وضعیت موجود می شود.
زهره محمودی مسعود کریملو
چکیده مقدمه: کم وزنی هنگام تولد یکی از مشکلات مهم بهداشتی در سراسرجهان است و بنابراین شناخت عواملی که در بروز این پیامد نامطلوب بارداری نقش دارند بسیار با اهمیت است. این مطالعه با هدف طراحی ابزار سنجش سبک زندگی مادر دردوران بارداری با دیدگاه تعیین کننده های اجتماعی موثر بر سلامت و ارائه مدل ارتباطی سبک زندگی مادر با کم وزنی هنگام تولد انجام شده است. مواد و روشها: مطالعه حاضر با دو روش، روش شناسی و مورد شاهدی در چهار مرحله با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای، برروی 750 مادردارای نوزاد با وزن کمتر از 4000 گرم انجام گردید. براساس بررسی متون و طبق نظر متخصصین.پرسشنامه اولیه جهت جمع آوری اطلاعات با 160 عبارت به روش قیاسی، استقرایی تهیه گردید. به منظور روانسنجی ابزار طراحی شده از روایی صوری، روایی محتوا ،روایی ملاکی وروایی سازه (تحلیل عاملی اکتشافی) استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزارspss16 و lisrel 8/8و به کار گیری آزمون تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: از کل 160 عبارت اولیه،پس از روانسنجی تعداد 132 عبارت درهفت حیطه شامل: شغل،تغذیه،استرس،رفتارهای بهداشتی نادرست، مراقبت ازخود وروابط اجتماعی مورد تایید قرار گرفت. نتایج آزمون مدل بیانگر مطلوبیت ، تناسب بالای مدل و منطقی بودن روابط تنظیم شده متغیرها براساس مدل مفهومی می باشد( 95/0=gfi ، 04/0 = rmsea). براساس مدل ارتباطی سبک زندگی شغل ( 263/0-).و روابط اجتماعی (248/0) بیشترین تاثیر کلی را بر وزن هنگام تولد دارند. نتیجه گیری نهایی: در بررسی ابعاد سبک زندگی ، تمامی ابعاد آن بطورمستقیم یا غیر مستقیم و یا ازهر دو مسیر بر وزن هنگام تولد موثر بودند. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش سبک زندگی به عنوان یک تعیین کننده بسیار مهم و موثر بر وزن هنگام تولد، لزوم توجه و انجام مداخلات آمورشی در جهت ارتقا سبک زندگی سالم اهمیت ویژه ای دارد.
مریم کنگرلو عزت الله سام آرام
چکیده ندارد.
فردین علی پور گراوند حمیرا سجادی
طرح مسأله: سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است. توجه به نیازها و مسایل این مرحله از زندگی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. یکی از حوزه های نیازمند توجه بیشتر در زندگی سالمندان، کیفیت زندگی آنان و عوامل موثر بر آن می باشد. کیفیت زندگی در سالمندان به معنای تأکید بیشتر بر سیاست اجتماعی و اصلاح اهداف اجتماعی است. این مطالعه بر آنست تا ضمن تعیین وضعیت کیفیت زندگی سالمندان به بررسی نقش حمایت های اجتماعی در این زمینه بپردازد. روش: این تحقیق از نوع همبستگی می باشد که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه های کیفیت زندگی مخصوص سالمندان (لیپاد) و پرسشنامه حمایت اجتماعی نوربک(nssq) در یک نمونه 100 نفری از سالمندان منطقه 2 تهران جمع آوری شده است و برای تحلیل داده ها از آزمونهای رگرسیون و ضریب همبستگی استفاده شده است. یافته ها : در این مطالعه نمرات کیفیت زندگی مردان سالمند در دامنه72 - 28 و با میانگین 45/61 (83/13sd =) و نمرات کیفیت زندگی زنان سالمند در دامنه 70 – 27 و با میانگین 76/51(50/12sd =) می باشند. همچنین با استفاده از آزمون همبستگی مشخص شد که بین انواع حمایت اجتماعی(عاطفی، ساختاری، کارکردی، مادی) و کیفیت زندگی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (05/0p<). با انجام تحلیل رگرسیون چندگانه و وارد شدن انواع حمایت های اجتماعی به مدل، مشخص شد که حمایتهای عاطفی و ساختاری پیش بینی کننده های معنادار کیفیت زندگی سالمندان می باشند. نتایج: در این مطالعه حمایت عاطفی بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی سالمندان داشت و انواع حمایت اجتماعی بیشترین همبستگی را با بعد اجتماعی کیفیت زندگی داشتند. بنابراین لزوم توجه به عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت در سالمندان از جمله حمایت های اجتماعی از اهمیت شایانی برخوردار است. کلید واژه: کیفیت زندگی، حمایت اجتماعی، سالمندان، پرسشنامه لیپاد، پرسشنامه حمایت اجتماعی نوربک
مهدی حدادی علیرضا کلدی
هدف از این پژوهش تعیین وضعیت سلامت عمومی زنان شاغل، مقایسه سلامت عمومی زنان شاغل باتوجه به رده شغلی آنها و بررسی ارتباط بین سلامت و رده شغلی به عنوان یک عامل اجتماعی اثرگذار بر سلامت می باشد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی _ تحلیلی می باشد. روش مطالعه، روش مقطعی است. جامعه آماری این پژوهش از 1034 نفر زن شاغل تشکیل می شود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است و نمونه آماری این پژوهش را 160 زن شاغل درسازمان بهزیستی شهر تهران تشکیل می دهند. یافته های پژوهش نشان دادند که بین نمره سلامت عمومی و رده های شغلی به لحاظ آماری ارتباط معنی داری وجود دارد است (0/05< p)، با مقایسه ای که در بین 4 رده شغلی با نمره سلامت عمومی زنان بعمل آمد مشاهده شدکه در مجموع، وضعیت سلامت عمومی زنان شاغل در رده شغلی کارشناس نسبت به سایرین از وضع بهتری برخوردار است، در مقایسه دو به دو رده های شغلی، یافته ها نشان دادند که اختلاف معنی داری بین سلامت زنان شاغل در رده شغلی مدیران با زنان شاغل در رده شغلی کارشناسان وجود دارد( 0/016) p= و زنان در رده شغلی مدیر از سلامت کمتری نسبت به رده بعدی خود یعنی کارشناس برخوردار می باشند. طبق یافته های پژوهش می توان گفت که وضعیت سلامت عمومی زنان شاغل در سازمان بهزیستی شهر تهران در مجموع مناسب نمی باشد. بطوریکه (9/51 درصد) کمی بیش از نیمی از زنان مورد پژوهش (با میانگین نمره سلامت عمومی66/25 و انحراف معیار 035/13) از وضعیت سلامتِ خوبی برخوردار نمی باشند. در نهایت، بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رده های شغلی می توانند عاملی اثر گذار بر افزایش یا کاهش سلامت فرد شاغل به عنوان یک تعیین کننده اجتماعی سلامت، باشد
امیر چرخیان حسین فکرآزاد
هدف این پژوهش بررسی رابطه حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به hiv مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران بود. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه این پژوهش تمامی مردان و زنان مبتلا به hiv مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران بود که به صورت تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 120 نفر (40 زن و 80 مرد) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از چک لیست، پرسشنامه کیفیت زندگی sf-36 و حمایت اجتماعی ss-a استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری کلوموگروف -اسمیرنوف ، پیرسون و اسپیرمن، t مستقل، u مان ویتنی، کای اسکوئر و آزمون مقایسه دو ضریب همبستگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها: رابطه معنادار مثبتی بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی کلی در زنان و مردان مبتلا به hiv دیده شد. در گروه مردان حمایت اجتماعی با هر دو بعد جسمانی و روانی کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار داشت، در صورتی که در زنان حمایت اجتماعی تنها با بعد روانی کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار داشت. در بیماران مبتلا به hiv، همانند سایر بیماری های مزمن، حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار دارد.