نام پژوهشگر: سید عبدالرسول حسینی زاده
سیما پیروزفر محمد علی مهدوی راد
امامت بر پایه باور شیعه از اصول دین و چگونگی آن به وحی الهی و نصّ است و مردمان در نصب آن اختیاری ندارند و بنا بر اعتقادات شیعه، آیات قرانی و احادیث بسیاری از سنت نبوی، بر این حقیقت دلالت دارد. مفسران نحله های اسلامی از دیرباز دراین باره به بحث و فحص پرداخته اند، عالمان شیعه آیاتی را برای اثبات مدعای خود با یاری روایات تفسیر کرده اند و عالمان اهل سنت کوشیده اند با نقدها و ایرادهای مختلف چگونگی استدلال عالمان شیعه را در دلالت آیات قرآنی بر امامت و ولایت علوی و اهل-بیت? ردّ کنند. در میان مفسران متاخر اهل سنت، چگونگی رویارویی شهاب الدین سید محمود آلوسی(1217-1270ق) از جایگاه ویژه ای برخورداراست. او ادیب، متکلم و فقیه بلندآوازه ای است که روزگاری جایگاه افتاء داشته و به مفتی بغداد معروف بوده است. آلوسی با آنکه خود شافعی مذهب بود اما گرایش به آرای ابوحنیفه، در آثار او هویداست. وی در مدح سلاطین و وزرای عثمانی مبالغه می کرد، البته علی رغم ارادت آلوسی به اهل بیت?، سیطره عقاید ابن تیمیه و به ویژه شاه ولی الله دهلوی، صاحب کتاب ضد شیعی «تحفه اثنی عشریه»، بر همه آثار و تالیفات او مشهود است. مهمترین آیات الهی مورد استناد امامیه در اثبات اصل امامت، آیات ولایت، تبلیغ، اکمال، صادقین، هدایت، تطهیر، مودّت و مباهله می باشند که شبهات زیادی از سوی اهل سنت در خصوص دلالت آنها وارد شده، نقش آلوسی گردآوری شبهات علمای سلف و ارائه آن با ادبیات معاصر خود، به نسل جدید بوده است، وی در کتاب تفسیر خود «روح المعانی»، ذیل حدود پنجاه آیه، از جمله آیات فوق، به طرح شبهاتی پیرامون اعتقادات شیعه پرداخته است که در پژوهش حاضر شبهات آلوسی در خصوص آیات ولایت و امامت، به دقت تبیین شده و با استفاده از منابع تفسیری، کلامی و روایی شیعه و همچنین جوامع روایی و منابع تفسیری اهل سنت، پاسخ های دقیق و منطقی به آنها داده شده است. واژگان کلیدی: نبوت، امام، امامت عامه، امامت خاصه، ولایت تکوینی، ولایت تشریعی، خلافت و جانشینی، اهل بیت، عصمت، علم الهی
زهرا خداپرست محمدعلی راغبی
اسباب نزول از ابزارهای کارسازی است که بیشتر مفسران در تبیین مفاهیم آیات قرآن از آن بهره ی فراوان برده اند. گرچه پیشینه ی استفاده از این ابزار به صدر اسلام باز می گردد، اما این گونه روایات به دلایل مختلف، قابل اعتماد نیستند و ضروری است مورد بررسی قرار گرفته و ارزش گذاری شوند. از آنجا که تفسیر مجمع البیان از تفاسیر گرانسنگ شیعی است که اسباب نزول در آن از جایگاه ویژه ای برخوردار است، این تفسیر در این پژوهش مبنا قرار گرفته و روایات اسباب نزول آن استخراج شده و با روایات سایر تفاسیر مورد مقایسه قرار گرفته است. به عنوان مقدمه، فصل اول این پژوهش به بررسی شخصیت علمی، آثار و روش تفسیری طبرسی در مجمع البیان اختصاص یافته است. در فصل دوم به تعریف اسباب نزول، اعتبار آن، ملاک های تشخیص صحت و سقم آن و دیدگاه و سبک مفسران در استفاده از اسباب نزول پرداخته شده است. در نهایت، پژوهش حاضر به جمع آوری روایات اسباب نزول سوره ی نساء از این تفسیر پرداخته، آنها را با سایر روایات از تفاسیر شیعه و اهل سنت مقایسه کرده است و با استفاده از ملاک های تشخیص صحت و سقم روایات همچون سازگاری با ظاهر و سیاق آیات، سازگاری با سایر روایات بویژه روایات ائمه ی معصومین:، سازگاری با عقل و واقعیت های تاریخی، قرائن معنوی، اجماع و سایر ملاک ها نتیجه گیری شده است.
محمد کریمی درچه سید عبدالرسول حسینی زاده
چکیده دستیابی به مفاد استعمالی آیات و کشف مراد الهی نیازمند رعایت کردن قواعد و ضوابط خاص تفسیر است و هر کدام از مفسران با توجه به عصر خود و روش و گرایش تفسیری شان همواره تلاش هایی در این زمینه داشته اند. یکی از این مفسران محمد جواد مغنیه است که در تفسیر الکاشف اگرچه به انواع قواعد تفسیری تصریح نکرده ولی در مجموع روش ایشان در رعایت قواعد تفسیر پسندیده است. بنابراین تحقیق حاضر که پژوهشی تحلیلی-توصیفی است، ضمن بررسی مفهوم واژگان «تفسیر» و «قاعده»، به معرفی مفسر گرانقدر محمد جواد مغنیه و ویژگی های تفسیرش پرداخته و همچنین قواعد تفسیری و میزان رعایت آن در تفسیر ایشان را مورد پژوهش قرار می دهد. و از مهم ترین نتایج پژوهش حاضر این است که تفسیر الکاشف تفسیری با روش اجتهادی است که با تأثیر پذیری از وقایع اجتماعی در صدد است که مخاطبان خود را قانع کند که دین با تمام اصول و فروع و تعالیمش، کرامت و سعادت انسان را طالب است. و از ویژگی های تفسیر الکاشف این است که از بیان اسرائیلیات پرهیز کرده و مباحث تخصصی آیات را به دیگر تألیفاتش ارجاع می دهد و در تفسیر قرآن از آیات و روایات استفاده زیادی کرده است. همچنین مغنیه در تفسیر الکاشف بر اساس قرائت موجود در مصحف کنونی به تفسیر می پردازد و توجهی به قرائت های دیگر ندارد. و با به کارگیری اصول مربوط به دستیابی به معنای واژگان و با توجه به منابع شناخت کلمات به تفسیر آیات می پردازد و معمولاً در تبیین معنای لغوی واژگان از شعر استفاده ای نکرده است و در اعراب آیات، به بیان نقش نحوی کلمات و جملات می پردازد و مباحث بلاغی آیات را به تفاسیر دیگر واگذار می کند و در اعتبار قواعد عربی، قرآن را اصل قرار می دهد. و ایشان به انواع قرائن به ویژه قرین? سیاق، آیات و روایات توجه کافی داشته است ولی به قرین? مقام و لحن سخن در برخی از آیات اجمالاً اشاره کرده است. و غالباً به روایات اسباب النزول اعتمادی ندارد و برای اعتبار بخشی به تفسیرش، از آیات دیگر و روایات متواتر بیشترین استفاده را در تفسیر آیات نموده و خبر واحد را در تفسیر، حجت نمی داند ولی گاهی از آن ها برای موید کلام استفاده نموده است، همچنین از آرای مفسران، اخبار تاریخی، روایات آحاد معتبر و آرای لغت دانان به عنوان موید تفسیری استفاده نموده است و غالباً در تبیین معنای لغوی آیات به هیچ کتاب لغتی استناد نمی کند. و در بحث دلالت ها؛ در برخی موارد از دلالت های غیر مطابقی آیات غفلت نموده است و در بسیاری از موارد به دلالت های موجود در آیات بدون تصریح کردن به نوع آن، توجه کافی داشته است و همچنین معتقد است که تفسیر باطنی قرآن کریم حرام است. کلید واژه ها: تفسیر، روش تفسیر، قاعده، قواعد تفسیری، الکاشف، مغنیه، مفسر
مهدی حسین زاده سید عبدالرسول حسینی زاده
فهم دقیق قرآن مانند هر کلام دیگر نیازمند ضوابط و قواعدی است که پایه های اساسی استنباط و فهم آن به شمار می آید و بر هر مفسّری لازم است قبل از پرداختن به تفسیر، قواعد و ضوابطی در نظرگیرد و بر اساس آنها به تفسیر قرآن بپردازد تا تفسیری که می خواهد از آیات قران ارائه دهد تفسیر حقیقی باشد و به مفاد واقعی و استعمالی و مراد آیات خداوند دست پیدا کند قواعدتفسیر عبارت است از دستور العمل کلی مبتنی بر مبانی متقن عقلی، نقلی و عقلایی اند که مفسر با رعایت آن در ورطه تفسیر به رای گرفتار نشده و در نهایت بتواند تفسیری ضابطه مند و صحیح ارائه دهد. یکی از تفاسیری که آیات قران را تا حدی بر اساس قواعد تفسیر تبیین و تفسیر کرده تفسیر روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن است. ابوالفتوح رازی در این تفسیر به قرائت صحیح توجه داشته است ایشان ترجمه آیات را بر اساس قرائت حفص وگاه نیز موافق با قرائتهای دیگر بیان می-کند و در اکثر موارد به قرائت حفص متعرض می شود مفسّر در توجه به مفاهیم کلمات به آیات، روایات، سخن لغت شناسان و فرهنگ عامّه توجه داشته و روش وی در توجه به قاعده ادبیات عرب شایسته و در خور تحسین است استفاده فراوان از اشعار عرب در قاعده توجه به ادبیات عرب از نقاط قوّت روش تفسیری وی محسوب می شود همچنین مفسّر در تفسیر آیات از انواع قرائن که موجب فهم صحیح آیات می شود بطور گسترده استفاده کرده است. شیخ ابوالفتوح تلاش نموده تا در تفسیرش از مستندات قطعی یا اطمینان آوراستفاده نماید لذا می توان گفت تا حد امکان به قاعده علم و علمی توجه داشته اند ازویژگیهای دیگر روش تفسیری مفسّر توجه به انواع دلالتها بوده هر چند تصریحی به نام مصطلح آنها نداشته است. واژگان کلیدی تفسیر، قواعد تفسیر، ابوالفتوح رازی، تفسیر روض الجنان و روح الجنان، روش تفسیر.
ژاله رمزی سید عبدالرسول حسینی زاده
جمله به جمله آیات قرآن، واژه هایی حکیمانه و مدبرانه می باشند که دارای نکاتی برای مخاطبان قرآن می باشد. تعلیل های قرآنی نیز بر اساس حکمت خداوندی می باشد. در زبان عرب، اسلوب های مختلفی برای تعلیل وجود دارد، اما به نظر می آید تنوع این اسلوب ها در قرآن به مراتب بیشتر از کلام عرب باشد. هدف این رساله، بررسی این اسالیب در قرآن در کنار اختصاص فصلی برای بررسی تعلیل در کلام عرب می باشد. در کنار این هدف، می توان به این مسئله نیز اندیشید که پژوهشگران می توانند با بررسی این رساله به تفاوت های اسالیب تعلیل در کلام عرب و قرآن پی ببرند و هم این رساله گامی در فهم بهتر و تفسیر صحیح تر قرآن باشد. اسالیب تعلیل در قرآن شامل: تعلیل به لام، به حروف، تعلیل به اسماء، تعلیل به الفاظ و جمل در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق بنده بیست و پنج طریق برای تعلیل در قرآن ارائه کرده ام.
محمد مهدی فرهی عبدالرضا زاهدی
مفسران در تفاسیر خود علاوه بر مطالب تفسیری به مباحث علوم قرآنی نیز پرداخته اند، یکی از این مفسران، فخررازی است که در این پایان نامه آرای او راجع به چهار بحث علوم قرآنی اعجاز، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و حروف مقطعه در تفسیر کبیر او مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.به دست آوردن آرای این مفسر راجع به این چهار بحث مذکور در تفسیر کبیر او از آن جهت حائز اهمیت است که اولاً از بزرگترین مفسران است و تفسیر کبیر او از مهم ترین تفاسیر است و ثانیاً با به دست آوردن این آرا می توانیم تا حدودی با فضای فکری و علمی عصر این مفسر آشنا شویم. فخررازی در تفسیر کبیرش راجع به چهار بحث علوم قرآنی اعجاز، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و حروف مقطعه به ترتیب به مباحثی چون: دلایل اعجاز قرآن، مسئله ی تحدی قرآن، وجوه اعجاز قرآن؛ معنای محکم بودن تمام قرآن، معنای متشابه بودن تمام قرآن، مراد از محکم بودن برخی از آیات قرآن و متشابه بودن برخی دیگر، علم به متشابهات؛ اصطلاح ناسخ، ادلّه ی قائلان به وقوع نسخ، آیات مورد ادعای نسخ، معنای حروف مقطعه، حکمت افتتاح سور با حروف مقطعه پرداخته است؛ این مباحث در این پایان نامه مطرح و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. از جمله آرای فخررازی که در اینجا شایان ذکر است، این است که او در جایی از تفسیر کبیرش قول به صرفه راجع به اعجاز قرآن را بی اشکال دانسته است گرچه در جایی دیگر از تفسیرش به این قول ایراد گرفته است لیکن ممکن است میان سخنان او جمع کرد؛ همچنین معنای اینکه برخی از آیات قرآن محکم و برخی دیگر متشابه هستند را از جهت رابطه ی لفظ با معنا توضیح داده و گفته است که نص و ظاهر، محکم هستند و مجمل و موول، متشابه اند؛ همچنین به نظر می رسد که او سعی دارد تا جایی که مقدور است نسخ آیات قرآن را نپذیرد و تخصیص را بر نسخ، ترجیح می دهد؛ نیز معتقد است که حروف مقطعه ی هر سوره ای، اسم سوره برای همان سوره است.