نام پژوهشگر: سید محمدرضا ابن الرسول
مهسا زنجانی سید محمدرضا ابن الرسول
سازمان سنجش و آموزش کشور، از سال 1371 اقدام به برگزاری آزمون های ورودی کارشناسی ارشد کرده است و داوطلبان ورود به این مقطع را نیز مانند کنکور های کارشناسی به وسیله سوالات چهار گزینه ای در رشته های مختلف، مورد سنجش و گزینش قرار می دهد. اخیراً پژوهش هایی مبنی بر مطلوب نبودن شیوه سنجش و انتخاب دانشجو در مقطع کارشناسی صورت گرفته است (مجموعه مقالات سمینار بررسی روش ها و مسائل آزمون های ورودی دانشگاه ها) ولی به دلیل این که حتی یک تحقیق علمی در کشور وجود ندارد که آسیب های کنکور را نشان دهد و بتواند به عنوان حداقل پشتوانه پژوهشی، اشکالات اساسی روش جاری را چه در آزمون های کارشناسی و چه کارشناسی ارشد نمایان سازد. بدین رو سازمان سنجش که خود ماهیت اجرایی دارد و تا کنون کار پژوهشی در این زمینه ارائه نکرده است؛ حاضر به تغییر شیوه معمول خود (که در اجرای آن تجربه و مهارت کسب نموده) نیست (جح فروش 79). وجود اشکال در سوالات آزمون های ارزش یابی گزینشی به ویژه در مقاطع آموزش عالی، از جمله موارد قابل توجه در زمینه نقد بررسی کنکور و شناخت آسیب های ناشی از آن است و اهمیت روزافزون آزمون های ورودی کارشناسی ارشد در سال های اخیر ضرورت این بررسی را دو چندان می کند. صرف و نحو، از جمله دروسی است که در آزمون های رشته های زبان و ادبیات عربی، زبان و ادبیات فارسی، الهیات، تاریخ و ایرانشناسی وجود دارد و شمار قابل توجهی از سوالات عربی این رشته ها را به خود اختصاص داده است. در کتاب های روان سنجی و ارزش یابی آموزشی، سلسه قواعدی برای طرح سوالات چند گزینه ای بیان شده است که از لزوم تطابق و هماهنگی این سوالات با موازین معین، به ویژه در آزمون های گزینشی مهم و حساس در مقاطع آموزش عالی حکایت می کند. این معیارها از معیارهای عام طرح تست و منطبق بر انواع مواد درسی است که می توان علاوه بر تطبیق سوالات با آنها و شناخت آسیب های موجود، برای طرح سوال از دروس تخصصی چون صرف و نحو عربی، معیارهای ویژه ای نیز تعریف نمود. اولین شرط آسیب شناسی و آسیب زدایی سوالات صرفی و نحوی آزمون های کارشناسی ارشد رشته ها، در دست داشتن سوالات آنهاست که در این پژوهش به دلیل عدم دسترسی به سوالات آزمون های دهه 70، تنها سوالات آزمون های ده سال اخیر (سال های 80 تا 89) مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این پژوهش ضمن بررسی تک تک سوالات صرفی و نحوی ده سال اخیر در رشته های مذکور (بالغ بر حدود 900 سوال)، انواع آسیب های موجود در این سوالات را در قالب دو فصل ارائه کرده است: فصل دوم؛ که شامل سه بخش است: 1. آسیب های محتوایی: در این بخش سوالات از نظر محتوا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و شواهد قسمت های مختلف با معیارهای محتوایی سازگاری ندارند. در میان عناوین این فصل، برخی موارد مثل «غلط انگاشته های قابل توجیه»، «سطح سوال و عدم هم خوانی آن با منبع» و «گوناگونی مصداقی» از معیارهای تخصصی طرح سوال صرفی و نحوی بوده و در کتب آزمون سازی و ارزش یابی بدان ها اشاره نشده است. 2. آسیب های شکلی: این نوع آسیب ها مربوط به ظاهر و اسلوب سوال است و شواهد قسمت های مختلف این بخش با معیارهای شکلی طرح سوال هم خوانی ندارند. 3. سوالات چند آسیبی؛ این بخش سوالاتی را در بر می گیرد که دارای بیش از یک آسیب اند و در حقیقت پر آسیب ترین شواهد صرفی و نحوی آزمون ها در این فصل ارائه شده است. فصل سوم؛ در این فصل، برخی موارد کلیِ قابل نقد در آزمون ها مطرح شده است که مربوط به سوال یا شاهد خاصی نیست. به دیگر سخن، در این قسمت، آزمون ها به جای سوال ها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. هر یک از عناوین مورد بحث در بخش های مختلف این پژوهش، شامل سه قسمت: مقدمه، شواهد و خاتمه است و لازم به ذکر است که شواهد هر قسمت به ترتیب رشته (عربی، ادبیات، الهیات، تاریخ و ایرانشناسی) و سال (از 1389 به 1380) طبقه بندی و عرضه شده است. خاتمه هر بخش نیز علاوه بر بررسی آسیب مورد بحث، پیشنهاد برای رفع آن و یا به عبارتی آسیبزدایی سوالات را هم دربرمی گیرد. امید است که این پژوهش مقدمه ای باشد برای برداشتن گام های بلند تر در راستای رسیدن به یک نظام آموزشی صحیح در درجه اول، و روش های سنجش و ارزش یابی صحیح تر در درجه دوم.
فاطمه شاوردی شهرکی سید رضا سلیمانزاده نجفی
معلقات نام هفت قصیده از شاعران فصیح و بلیغ عرب است که از روی تفاخر بر خانه کعبه آویخته بودند تا هر کس به سرزمین مکه وارد یا از آن خارج می گردد مشاهده نماید. عرب بر آن است که در عهد جاهلیت هفت قصیده از هفت شاعر مقبول همگان بود و این هفت قصیده بر جمیع اشعار دیگر شاعران رجحان داشت و در حقیقت معرّف روح و نشاط حیات عرب بود از این رو آنها را نوشته برخانه ی کعبه آویختند و بدین مناسبت آنها را معلقات سبع و گاه سبع طوال نامیده اند. با وجود اختلافات در تعداد و صاحبان این اشعار، بیشتر روایات بر این است که آن ها متعلق به امرو القیس، طرفه بن العبد، زهیر بن أبی سلمی، لبید بن ربیعه، عمرو بن کلثوم، عنتره بن شدّاد و الحارث بن حلزّه می باشند. به هر حال، همگان به اصالت و بالا بودن درجه ی فنّی معلقات اعتقاد دارند و در همه ی دوران ها مورد توجه واهتمام ادیبان قرار گرفته اند. با توجه به اینکه معلقات در پژوهش آثار جاهلی اصل و اساس است. شایسته دیدیم که به بررسی صرفی واژه های آن در حدود 400 کلمه، از حرف همزه تا حرف خاء پرداخته، و آن ها را از نظر ریشه، وزن، جامد و مشتق بودن ونوع آن، اعراب وبناء و منصرف وغیر منصرف بودن بررسی کرده و معنای عربی ومناسبترین مترادف فارسی آن ها را با شواهد شعری وقرآنی بیان کنیم و آن را به صورت یک واژه نامه در هفت فصل ارائه دهیم. إن شاء الله دانشجویان دیگری این پژوهش را تا پایان حرف یاء ادامه خواهند داد. کلید واژه ها: معلقات، جاهلیت، علم صرف، غریب.
سکینه محمدی سید رضا سلیمانزاده نجفی
معلقات نام هفت قصیده از شاعران فصیح و بلیغ عرب است که از روی تفاخر بر خانه کعبه آویخته بودند تا هر کس به سرزمین مکه وارد یا از آن خارج می گردد مشاهده نماید. عرب بر آن است که در عهد جاهلیت هفت قصیده از هفت شاعر مقبول همگان بود و این هفت قصیده بر جمیع اشعار دیگر شاعران رجحان داشت و در حقیقت معرّف روح و نشاط حیات عرب بود از این رو آنها را نوشته برخانه ی کعبه آویختند و بدین مناسبت آنها را معلقات سبع و گاه سبع طوال نامیده اند. با وجود اختلافات در تعداد و صاحبان این اشعار، بیشتر روایات بر این است که آن ها متعلق به امرو القیس، طرفه بن العبد، زهیر بن أبی سلمی، لبید بن ربیعه، عمرو بن کلثوم، عنتره بن شدّاد و الحارث بن حلزّه می باشند. به هر حال، همگان به اصالت یا بالا بودن درجه ی فنّی معلقات اعتقاد دارند و در همه ی دوران ها مورد توجه واهتمام ادیبان قرار گرفته اند. با توجه به اینکه معلقات در پژوهش آثار جاهلی اصل و اساس است. لذا شایسته دیدیم که به بررسی صرفی واژه های آن در حدود 400 کلمه، از حرف ضاد تا حرف قاف پرداخته، و آن ها را از نظر ریشه، وزن، جامد و مشتق بودن ونوع آن، اعراب وبناء و منصرف وغیر منصرف بودن بررسی کرده و معنای عربی ومناسبترین مترادف فارسی آن ها را با شواهد شعری وقرآنی بیان کنیم و آن را به صورت یک واژه نامه در هفت فصل ارائه دهیم. إن شاء الله دانشجویان دیگری این پژوهش را تا پایان حرف یاء ادامه خواهند داد. کلید واژه ها: معلقات، جاهلیت، علم صرف، غریب.
بهاره صمدی سید محمدرضا ابن الرسول
امثال و حکم دهخدا، آیات قرآن، احادیث، امثال، عبارات پندآموز و ابیات عربی فراوانی را در بر دارد؛ بسیاری از این عبارات، بدون حرکت گذاری صحیح، ضبط درست، برگردان فارسی و نام سراینده و مأخذ به کار رفته و در مواردی بین امثال فارسی و معادل عربی آن ها تناسبی وجود ندارد. در این رساله بیت ها و نیم بیت های بخش عربی امثال و حکم (از آغاز جلد اول تا صفحه 768 جلد دوم ـ که نزدیک به دویست و سی (230) بیت و نیم بیت است ـ ) استخراج گشته و با مأخذیابی و افزودن اطلاعاتی از قبیل حرکت گذاری و ضبط درست بیت، تعداد ابیات، آغازینه یا مطلع سروده، برگردان فارسی، مثل سائر بودن یا نبودن بیت، کاربرد بیت (مضرب)، معادل فارسی آن، نام سراینده، شرح بیت ـ در صورتی که نیاز به شرح دارد ـ و داستان مثل یا مورد آن ارائه گردیده، کاستی های کار دهخدا در خصوص هر یک از آن ها نمودار گشته است.
ریحانه جلالی سید محمدرضا ابن الرسول
فرهنگ نویسی وتهیه فرهنگ واژه ها در بالا بردن سطح فرهنگی ـ اجتماعی جامعه موثر است؛ به ویژه وقتی که این فرهنگ، دو زبانه و تخصصی باشد. اهمیت فرهنگ دو زبانه فارسی ـ عربی به این دلیل است که بین ایرانیان و اعراب از دیرباز ارتباطات عمیق و گسترده ای وجود داشته است و هم اکنون این دو فرهنگ با هم همسانی های بسیاری دارند. یکی از دستاوردهای این ارتباط، رشد وگسترش هنر آشپزی است که امروزه از آن به عنوان یک نماد فرهنگی یاد می شود و هر کشوری قصد دارد با توسعه آن، از آن به عنوان یکی از نمادهای پیشرفت استفاده کند. این پژوهش نیز به تدوین یک فرهنگ دو زبانه عربی ـ فارسی در زمینه آشپزی و مواد اولیه آن می پردازد تا مردم ایران را با یکی از بخش های مهم فرهنگ عرب آشنا کند و میزان تشابه بین غذاهای ایرانی و عربی را مشخص نماید. همچنین در کنار آن پژوهشی بر روی برخی از اصطلاحات جالب توجه انجام شده، مورد ریشه یابی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش می تواند به گسترش هنر آشپزی ایرانی کمک کرده، ما را با سلایق مردم عرب آشنا کند و سطح ارتباط فرهنگی میان ایرانیان و مردم عرب را نشان دهد.
اصغر عسکری منصوره زرکوب
در تمامی جهان، به ویژه در غرب بیش از پنج دهه است که ضرورت نقد علمی ترجمه مورد توجه قرار گرفته و نتیجه آن ارائه نظریات و روش های مختلف در جهت علمی کردن نقدهاست، زیرا نقد ترجمه اگر صحیح، منصفانه و علمی انجام پذیرد، مترجمان را از ارتکاب اشتباهات مکرر مصون کرده، آموزش ترجمه را سامان می بخشد و زمینه رشد و بالندگی ترجمه را فراهم می کند؛ به عبارت دیگر ارتقاء ترجمه در گرو نقد صحیح و علمی است. در همین راستا این پژوهش را جهت تبیین روش های نقد ترجمه انجام داده، آن را در پنج فصل تنظیم کرده ایم. فصل نخست به کلیات پژوهش از جمله شرح و بیان مسأله پژوهشی، تاریخچه، ضرورت و روش پژوهش پرداخته است. در فصل دوم با بازنمایی وضعیت کلی ترجمه و نقد آن در ایران و جهان و معرفی صاحب نظران و منتقدان نامی ترجمه و با پرداختن به ویژگی های یک منتقد ترجمه، سعی شده مباحث نظری نقد ترجمه مورد بررسی قرار گیرد، و از آنجا که سنجش کیفیت ترجمه بر پایه نظریات ترجمه استوار است و محورهای نقد علمی چیزی جز محورهای ترجمه نیست، برآنیم بر همین اساس محورهای صحیح نقد را معرفی نماییم. در این فصل همچنین رویکردها، دیدگاه ها و الگوهای نقد ترجمه مورد بررسی قرار گرفته، مثال هایی از ترجمه های صورت پذیرفته بین زبان های عربی و فارسی و نقد آن ها ارائه شده است. نقد ترجمه انواع متون، از جمله متون ادبی، مقدس و کاربردی، هریک فصول جداگانه ای از این پژوهش را به خود اختصاص داده اند، روش های نقدی معرفی شده در این فصول در واقع همان محورهای ترجمه این گونه متون هستند و ارائه نمونه هایی از نقد ترجمه بین فارسی و عربی، این محورها را به فضای نقد ترجمه بین این دو زبان نزدیک کرده است.
زهرا فاضل فلاورجانی سید محمدرضا ابن الرسول
یکی از پرکاربردترین ومتنوع ترین واژه های زبان عربی، واژه «ما»ست. در اهمیت این واژه همین بس که در قرآن کریم قریب به 2616 مورد از آن یافت می شود. این واژه به دلیل گوناگونی در حالت (اسم و حرف، معرفه و نکره، صدارت طلب و غیر صدارت طلب، عامل و غیر عامل و...)، تعدّد در نقش (فاعل، مبتدا، خبر، مفعول به، مفعول فیه، مفعول مطلق، تمییز و...) و تنوّع در مفهوم (ابهام، نفی، پرسش، وصف، شرط، تأکید، دلالت بر غیر عاقل و...) در میان سایر واژگان زبان عربی، واژه ای ممتاز و ویژه گردیده است. واژه ای که شناخت هریک از انواع آن، پژوهشی نو و نگاهی متمایز می طلبد تا با ارائه راهکارها و شیوه های مناسب، دانش پژوه را در تشخیص هر یک از آن ها یاری دهد. نیز ترجمه هر نوع از «ما» با توجه به اسلوب های خاصی که در کلام دارد، معادل هایِ متناسب با مفهوم را طلب می کند؛ بدین روی این پژوهش بر آن است تا در فصولی چند، با بررسی انواع مختلف «ما» از منظر علوم مختلف صرف، نحو، بلاغت، ترجمه، به این مهم دست یابد. شیوه نگارش این پژوهش بدین صورت است که ابتدا ویژگی های مربوط به هر قسم از «ما»، آنگاه، نقش های دستوری آن، راه های تشخیص، نکات بلاغی و بالاخره ترجمه آن ارائه می شود. البته بخشی نیز به ترجمه یکی از اسلوب-های «ما»ی موصوله اختصاص داده می شود و در پایان نتایج حاصل از این تحقیق ارائه می شود.
زینب امینی پزوه نرگس گنجی
روابط فرهنگی وادبی ایرانیان وعرب زبانان از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده است. در زمان معاصر ، با پیدایش ورشد ادبیات تطبیقی - که نشان دهنده ابعاد مهمی از تعامل اندیشه و فرهنگ ملتها با یکدیگر است- ضرورت مطالعات تطبیقی میان ادبیات فارسی وعربی بیش از پیش آشکار شده است. این پژوهش با شیوه تطبیقی به بررسی اندیشه انتظار موعود بین دو نماینده شعر مقاومت در فلسطین وایران، محمود درویش وقیصر امین پور می پردازد. از عوامل موثر در انتخاب موضوع تحقیق آن است که ادبیات فلسطین و ادبیات انقلاب اسلامی در وضعیت مشابهی از جهت مقاومت همه جانبه در برابر دشمنان قرار دارند وبه موضوعات مشترکی از جمله نحوه نگرش به آینده و انتظار موعود می پردازند.انتظار موعود موضوعی است که هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و در همه ادیان ومذاهب ودر مکاتب فلسفی و نیز در اندیشه شعرا و ادیبان جهان از جایگاه خاصی برخوردار است. شعر مقاومت رویکرد خوش بینانه ای به آینده دارد از این رو عرصه مناسبی برای مطالعه نگاه شاعران به آینده است. در این پژوهش انتظار موعود مفهومی عام دارد و شامل موضوعاتی چون سرزمین موعود، آینده ی موعود، جامعه ی موعود، و منجی موعود است و بطور کلی نگاه خوشبینانه به آینده را در شعر درویش و امین پور بررسی می کند.نتایج پژوهش بیانگر جلوه های گوناگونی از امید به آینده در شعر دو شاعر است که در امید بازگشت به وطن، دستیابی به انسان کامل و جامعه آرمانی، امید به وصال محبوب، و انتظار ظهور منجی جلوه گر می شود. کلید واژگان: انتظار موعود، محمود درویش، قیصر امین پور، شعر معاصر عربی، شعر معاصر فارسی، نگرش به آینده
سمیرا رکنی زاده جمشید مظاهری
رساله قواعدالفرس که قدیم ترین دستور زبان فارسی به زبان عربی است توسط ابن کمال پاشا یا کمال پاشا زاده در قرن دهم هجری نوشته شده است. او دانشمندی است ترک زبان که در عهد عثمانی می زیست. حدود سی صد اثر به سه زبان ترکی، عربی و فارسی در زمینه های فقه، اصول، تفسیر، کلام و زبان بدیشان نسبت داده اند که کتاب قواعدالفرس از جمله این آثار است. در این کتاب ابن کمال کلمه را همچنان که در زبان عربی است به سه قسم اسم و فعل و حرف تقسیم می کند و در سه باب با همین عناوین به شرح هر کدام می پردازد و بعضی از قواعد مربوط به آن ها را به طور مختصر و گاهی مغلق مطرح می کند. اما جلوه و جذابیت این کتاب در این است که نویسنده شرح هر قاعده ای را با شاهدی از شعرهای زیبای فارسی همراه می کند و همین، کتاب او را گنجینه ای ساخته است از تک بیت های زیبای فارسی. نکته دیگر درباره اهمیت این اثر است. از آن جایی که قواعد دستوری مطرح شده در این کتاب بسیار مختصر و گاهی ناقص و نادرست می باشد، ارزشمندی کتاب با محتوای آن شناخته نمی شود؛ بلکه این اثر به لحاظ تاریخی اهمیت بسیار دارد و همان طور که گفته شد قدیم ترین کتاب دستور زبان فارسی به زبان عربی است که به طور جداگانه به شرح قواعد زبان فارسی پرداخته و در دسترس است. حاصل کوششی که در پیش روست ابتدا مقدمه ای است مفصل که در آغاز آن به طور مشروح به اثبات اقدم بودن این اثر پرداخته شده است. معرفی دست نویس های متعدد کتاب قواعدالفرس که در کتاب خانه های مختلف سراسر جهان از آن ها نگهداری می شود، گزارش احوال و آثار ابن کمال همچنین گزارش محتوای کتاب قواعد الفرس از مطالب نگاشته شده در مقدمه است. پس از آن متن کتاب قواعدالفرس آورده شده که حاصل مقابله و تصحیح چهار دست نویس است. پس از آن، برگردان کتاب به زبان فارسی آمده است. تعلیقات کتاب و فهرست اشعار و منابع، از بخش های دیگر این رساله است.
سکینه خانی نجف آبادی رضا شکرانی
در این پژوهش، تمییز های قرآن کریم بررسی شده است. با توجه به موارد کاربرد تمییز مفرد (142 مورد) و تمییز جمله(199 مورد) در قرآن کریم، یکی از مبانی مترجم در ترجمه قرآن شناخت معنای صحیح از این نقش نحوی است. لذا مترجم باید ضمن آگاهی کامل به مباحث نحوی تمییز و مصادیق آن در سراسر قرآن بداند در هر یک از اقسام تمییز چه ترجمه ای از آن ارائه دهد تا ترجمه او درست، روان و نزدیک به مدلول متن عربی قرآن باشد. برای دریافت معانی تمییز ، کلیه موارد تمییز در قرآن کریم استقصاء شده اند و با اسلوب شناسی ترجمه در تمییز مفرد و نیز محور قرار دادن شیوه های ترجمه ای آقای حیدر قلی زاده در مورد تمییزجمله و بررسی صحت و سقم نظرات ایشان در آیات مربوطه، برای هر کدام از این اقسام، برابرهای فارسی آن بیان گردید. نتایج این پایان نامه مشخص می کند که در تمییز مفرد، هر کدام از اقسام آن به طور جداگانه معنی یا معانی مشخصی دارد و در تمییز جمله، به دو شیوه ی تفکیک نقش تمییز از عنصر مبهم و ادغام ساختار معنایی – نحوی تمییز با عنصر مبهم قابل ترجمه است به شرطی که فصاحت و بلاغت معنایی حفظ ش
مریم جلایی نرگس گنجی
نظراً لجوانب النقص التی تُلاحظ فی توظیف المناهج الحدیثه لتدریس اللغات الأجنبیه فی میدان تعلیم العربیه وتعلّمها فی الجامعات الإیرانیه، قمنا بإعداد المشروع الراهن الذی اقترحنا فیه المدخل التواصلی لتدریس الأدب العربی المعاصر، فالهدف الرئیس لهذه الدراسه هو تقویم مدی فعّالیه تدریس الأدب العربی المعاصر فی ضوء المدخل التواصلی فی الکفاءه التواصلیه لمتعلّمی العربیه الإیرانیین. أما الأسئله التی قصدنا الإجابه عنها فهی: 1ـــ ما فائده دمج الأدب العربی المعاصر فی قاعات تدریس اللغه العربیه کلغهٍ أجنبیه فی الجامعات الإیرانیه؟ 2ـــ کیف یمکن تدریس الأدب العربی المعاصر فی ضوء المدخل التواصلی لطلاب العربیه الإیرانیین؟ 3ـــ ما مدی فاعلیه تدریس الأدب العربی المعاصر بالمدخل التواصلی فی الکفاءه التواصلیه لطلاب العربیه الإیرانیین؟ فتکوَّنت الدراسه من جانبَین؛ الجانب النظری والجانب التطبیقی. فی الجانب النظری تناولنا المدخل التواصلی، ثمّ قمنا بالإجابه عن السوالَین الأول والثانی لدراسه مکانه الأدب فی تعلیم اللغات الأجنبیه، وکذلک کیفیه تدریس الأدب تواصلیاً. وأما فی الجانب العملی وللإجابه عن السوال الثالث فاخترنا مجموعتَین من طلاب البکالوریوس (20 طالباً) الدارسین فی العام الدراسی 1432ـــ1433 هـــ.ق (1390-1391 هـــ.ش) من جامعه أصفهان بطریقه عشوائیه، علی أن تدرَّس المجموعه الضابطه الأدب العربی المعاصر وفقاً للطریقه المعتاده لتدریسه فی الجامعات الإیرانیه، وأما المجموعه التجریبیه فقمنا بتدریسها الأدب العربی المعاصر علی أساس المدخل التواصلی أثناء عام دراسی کامل. فی بدایه العام الدراسی أُجریَ اختبار قبلی للتأکد من تکافو المجموعتَین فی المهارات اللغویه الأربع، وقمنا بإعاده الاختبار فی مرحلتین اثنتین لرصد تنمیه المقدره اللغویه والتواصلیه لعینه البحث فی نهایه الفصل الأول والثانی. وحُلّلت البیانات باستخدام برنامج الرزم الإحصائیه (spss)، وبالأسلوب الإحصائی split ـــ plot anova. وأظهرت الدراسه علی مستوی الدلاله (? = 0/15) أنه توجد فروق ذات دلاله إحصائیه بین المتوسطات الحسابیه لعلامات مجموعات الطلبه فی مهاراتهم القرائیه، والکتابیه، والکلامیه تُعزی لطریقه التعلیم. وکانت الفروق لصالح طلبه المجموعه التجریبیه التی درست باستخدام المدخل التواصلی. ولکن عدم وجود فرق دالّ إحصائی بین المجموعتَین فی مهاره الاستماع ربما یعود إلی عوائق الدراسه. الکلمات الأساسیه: تعلیم اللغه العربیه للطلاب الإیرانیین، تدریس الأدب العربی المعاصر، المدخل التواصلی، المقدره التواصلیه.
فهیمه مارانی سید محمدرضا ابن الرسول
چکیده وام گیری واژگانی به عنوان بارزترین شکل اثرپذیری زبان فارسی از عربی از سده های نخست هجری آغاز شد و در قرن چهارم و پنجم افزایش چشمگیری یافت. در جریان این وام گیری کلمات بی شماری از زبان عربی ـ با آنکه معادل فارسی آنها در زبان فارسی وجود داشته ـ وارد این زبان شده است. این تأثیرات در آثار شعرا و نویسندگان به وضوح دیده می شود. یکی از بزرگ ترین شاعران قرن چهارم هجری، رودکی نخستین شاعر صاحب دیوان و پدر شعر کهن فارسی است. این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام یافته، با بررسی واژگان و ترکیبات عربی دخیل در دیوان رودکی ـ به عنوان نخستین دیوان شعر فارسی ـ سعی دارد نتایج جزئی تری را در زمینه اثر پذیری زبان فارسی از عربی در آغازین مراحل راه یابی زبان عربی به حوزه زبان فارسی ارائه دهد. بدین منظور، نخست کلمات موجود در دیوان رودکی (بر اساس چاپ جعفر شعار) اعم از فارسی، عربی و ترکیبات فارسی ـ عربی، استخراج شده و بسامد هر دسته از آنها مشخص گردیده است. سپس تفاوت های لفظی و معنایی این وام واژه ها در مقایسه با اصل عربی آنها بررسی شده است. همچنین کلمات مرکب از فارسی و عربی و انواع آن مورد بررسی قرار گرفته است و به طور خاص بسامد واژگان قرآنی نیز بررسی شده است. بدین ترتیب هدف اصلی این پژوهش بررسی تغییرات لفظی و معنایی واژگان و ترکیبات عربی دخیل در اشعار مسلّم رودکی و گزارش بسامدی آنها است. از جمله نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر این است که در زمان رودکی وام واژه ها و ترکیب های عربی یا عربی ـ فارسی کمتر از ده درصد واژگان و ترکیبات زبان شعر فارسی بوده است. همچنین واژگان عربی دخیل در شعر رودکی بیشتر از نوع اسم بوده که در بسیاری از موارد بدون تغییر و تصرف به کار رفته است و در برخی موارد دیگر دستخوش تغییرات لفظی و معنایی شده است. افزون بر این، بررسی حاضر نشان می دهد که تغییرات لفظی در واژگان عربی سروده های رودکی به مراتب بیش از تغییرات معنایی است.