نام پژوهشگر: سید جلال دهقانی فیروز آبادی
محمد زارعی حسین دهشیار
ترکیه مهمترین همسایه ی ایران و کشور عراق بوده و توانمندی نظامی و نیز قدرت اقتصادی این کشور نسبت به دیگر کشورهای منطقه قابل توجه بوده و از طرفی کشوری است خاورمیانه ای با گرایشات غربی، و ظرفیت به چالش گیری امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران و عراق را داراست. سیاست خارجی ترکیه پس از استقلال براساس شعار «صلح در داخل و خارج کشور» قرار داشت. یکی از مهمترین گرایشات جدید ترکیه در دهه های اخیر توجه به کشور عراق بوده است. کشورعراق طی چند سال اخیر جزء بحران سازترین کشورها محسوب می شد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، حمله عراق به کویت،تحریم های بین المللی ،که مسلماً ترکیه به عنوان همسایه شمالی و یکی از مهم ترین شرکای تجاری عراق از آن تأثیر پذیرفت. مهمترین عوامل سیاست خارجی ترکیه را می توان در دو گروه عوامل موثر داخلی و خارجی طبقه بندی کرد. از عوامل داخلی موثر می توان به نقش و دیدگاههای رهبران ترکیه، ساختار نظام سیاسی، افکار عمومی، وجود اقلیت کرد در ترکیه و عراق، ادعاهای ارضی ترکیه در مورد موصل و کرکوک، مسأله آب، منافع نفتی مشترک ناشی از صدور نفت عراق از خاک ترکیه، وجود اقلیت ترکمن در شمال عراق و از عوامل خارجی می توان به فروپاشی شوروی، ارتباط با امریکا، تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا، حقوق و قواعد بین الملل، رابطه با اسرائیل، رقابت با همسایگان و عوامل متعدد دیگر اشاره کرد.مسأله ی کردها در تمام دوران صدام معضل مشترک ترکیه و عراق بوده است که مستقیماً با امنیت ملی و تمامیت ارضی ترکیه ارتباط پیدا می کند. از سوی دیگر ادعاهای ارضی ترکیه نسبت به موصل و کرکوک که در طول تاریخ همواره مطرح بوده است، نیز به سیاست ترکیه در قبال عراق جهت داده است.مطمئناً وضعیت ترکیه به عنوان عضو ناتو، متحد سنتی امریکا، با هدف پیوستن به اتحادیه اروپا، بر سیاست خارجی ترکیه در قبال کشورهای دیگر و از جمله عراق موثر بوده است.ایران کشور هم مرز و همسایه دو کشور ترکیه و عراق، در هر دو این کشورها دارای منافعی است و سیاست خارجی این کشورها در قبال یکدیگر او را متأثر می سازد. ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای، ذینفع و ذینفوذ در عراق دارای علایق سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی، خاصی در عراق هستند.بنابر این تلاش می شود چگونگی جهت گیری سیاست خارجی ترکیه در تحولات مهم عراق، حمله عراق به کویت، مسأله تحریم های بین المللی علیه عراق و بخصوص سقوط صدام بررسی شود.سئوال اصلی که این پژوهش درصدد پاسخگویی به آن می باشد عبارت است از اینکه، مهمترین عوامل شکل دهنده سیاست خارجی ترکیه در قبال عراق و پیامدهای آن بر جمهوری اسلامی درفاصله سالهای (2008-1990) ایران چه بوده است؟سیاست خارجی ترکیه در قبال عراق از دهه 1990 میلادی تاکنون تحت تاثیر عوامل بین المللی (فروپاشی شوروی، اتحاد با آمریکا، تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا) و عوامل داخلی (مسأله اکراد و اختلافات ارضی) قرار داشته و با اتخاذ سخت گیری های گوناگون به تأمین منافع ملی این کشور منجر شده است.
اکبر صداقی حسین دهشیار
اسلام هراسی(islamophobia ) ،از اصطلاعات تازه ای است که به تازگی و به طور خاص ، در زمینه رابطه اسلام و غرب و بخصوص اروپا ، تداول یافته است. بنابراین در این تحقیق سعی ما بر آن بوده است تا بتوانیم با نگاهی ژرف اندیش به پدیده اسلام هراسی با توجه به موضوع و سوال و فرضیه این پایان نامه و نیز با توجه به حضور و گسترش روز افزون اسلام و مسلمانان در اروپا به علل و عوامل شکل گیری این پدیده و نیز مروجان آن در جوامع اروپایی پرداخته شود و در آخر نیز به پیامدها و کارکردهایی را که این پدیده که به عنوان یک معضل اجتماعی و سیاسی در جوامع اروپایی مطرح گردیده و پیامدهایی را که بر مسلمانان این قاره داشته است را مورد توجه مخاطبان خود قرار دهیم که از جمله این پیامدها که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از : افزایش و گسترش احساسات منفی و آزار و اذیت مسلمانان ، اعمال محدودیت بر رفتار و عمل به اعتقادات دینی مسلمانان ، سیاستهای مبارزه با تروریسم و افراط گرایی و سیاستهای مهاجرتی دولتهای اروپایی که بیشتر مسلمانان را مورد توجه و هدف خود قرار داده و در نهایت توامان با اقدامات سختگیرانه بر مسلمانان در اروپا، به اقدامات ملی و محلی در مبارزه با اسلام هراسی در جوامع اروپایی نیز به عنوان پیامدهای اسلام هراسی در جوامع اروپایی مورد اشاره و توجه قرار گرفته است .
حمید احمدی نژاد حسین سلیمی
بدون شک امنیت ملی کشورها هموراه با تحولاتی که در اطراف مرزهای آنها رخ می دهد ارتباط مستقیمی دارد. به عبارت بهتر این تغییر و تحولات، امنیت یک کشور را به صورت مثبت یا منفی تحت تاثیر قرار می دهد و از آن جا که امنیت هر بازیگر به معنی بقاء آن می باشد در نتیجه همه کشورها در برابر هر تهدیدی که امنیت و بقاء آنان را با خطر مواجه سازد واکنش نشان می دهند. بر این اساس حضور سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در اطراف مرزهای جمهوری اسلامی ایران نیز تبعات مستقیم و غیرمستقیمی را متوجه امنیت ملی این کشور کرده است. از نظر جمهوری اسلامی ایران حضور ناتو به عنوان یک سازمان غربی و تحت رهبری آمریکا و نیز با توجه به خصومت دیرینه بین ایران و آمریکا، باعث محاصره فیزیکی و تهدید امنیت ملی ایران شده است. اما آن چه که در این میان باید به آن توجه کرد این است که علی رغم برخی تهدیدات احتمالی ناتو، حداقل تاکنون تهدیدی از جانب این سازمان متوجه امنیت ملی ایران نشده است و حتی در صورت رخ دادن برخی تهدیدات، ایران توانایی و ابزارهای قابل توجهی برای مقابله با آنها را در دست دارد. بعلاوه در برخی موارد استراتژی این سازمان نه تنها تهدید نبوده بلکه حتی باعث ایجاد فرصت برای ایران شده است که از آن جمله می توان به سرنگونی طالبان به عنوان دشمن ایدئولوژیک ایران اشاره کرد. از طرف دیگر افزایش تهدید همواره و لزوما به معنی فقدان امنیت نیست. بنابراین می توان گفت بر اساس چارچوب های مکتب کپنهاگ ایران موضوع حضور ناتو در محیط پیرامونی خود را در طیف مسائل امنیتی قرار داده و بهترین راهکار ایران نیز غیرامنیتی ساختن و انتقال و تسری این موضوع به طیف مسائل سیاسی است چرا که خود امنیتی ساختن یک موضوع سبب ناامنی و تهدید حاکمیت یک کشور می شود. این مکتب تلاش دارد تا هر تهدیدی را امنیتی تلقی نکند و با تمایز بین مسائل امنیتی و غیرامنیتی- سیاسی- تهدیدات واقعی محیط پیرامونی را شناسایی کند. بنابراین در این پژوهش تلاش خواهد شد که بر اساس مکتب کپنهاگ نشان دهیم که چگونه جمهوری اسلامی می تواند موضوع حضور ناتو در محیط پیرامونی خود را از جنبه امنیتی خارج و به این ترتیب ضمن باقی ماندن مسائل واقعی خطرساز برای امنیت کشور در طیف مسائل امنیتی، تهدیدات احتمالی ناتو را نیز خنثی کند.
سیاوش سعیدی سید جلال دهقانی فیروز آبادی
این پایان نامه در پی آن است که به تشریح جایگاه اروپا در ناتو پس از حوادث 11 سپتامبر بپردازد. پیش از پرداختن به جایگاه اروپا در ناتو پس از حوادث 11 سپتامبر مختصری از روابط فراآتلانتیک که در آن به جایگاه اروپا و آمریکا در ناتو پیش از حادثه 11 سپتامبر اشاره دارد می آید. متن اصلی یا فصول اصلی پایان نامه هم با اشاره به استراتزیهای کلان امنیتی اروپا و آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر و ارائه راه حلهایی که هر کدام برای رویارویی با تهدیدات جهانی پیشنهاد می دهند در پی میزان نقش هر کدام در بحرانها به سنجش جایگاه آنها در ناتو پس از حادثه 11 سپتامبر می پردازد. بر همین اسا شرح مختصری از بیان مسأله ارائه می گردد.ناتو،سازمان پیمان آتلانتیک شمالی سازمانی است که پس از جنگ جهانی دوم برای دفاع از اروپا و حفظ امنیت آن در برابر اتحاد جماهیر شوروی پایه گذاری شد. پس از فرو پاشی شوروی با از بین رفتن خطر جنگ هسته ای، اروپا کم کم به این فکر افتاد که از وابستگی خود به ناتوبرای حفظ امنیت بکاهد و یک سیاست امنیتی و دفاعی مستقل را طراحی کند که از زیر نفوذ رهبری آمریکا در مساله امنیت بیرون آید. ولی طولی نکشید که با رخداد بی سابقه و کم نظیر انهدام برجهای دوقلوی ساختمان سازمان تجارت جهانی در نیویورک و ضربه شدید امنیتی به آمریکا متحد استراتژیک اروپا اوضاع دگرگون شد. در اثر این حادثه مفهوم امنیت از بازدارندگی هسته ای به مسایل جدیدی نظیر تروریسم،خطر اشاعه سلاحهای کشتار جمعی،حقوق بشر و مسایل جهان اسلام دچار تحول شد. همچنین با ناکام ماندن سیاست امنیتی و دفاعی مستقل اروپا به دلیل مسایلی از قبیل رهبری و بودجه این طرح و نهایتا تحول مفهوم امنیت از بازدارندگی هسته ای که همگی در ارتباط با امنیت اروپا قرار می گیرد، شاید بتوان گفت که اروپا حداقل تا دستیابی به یک سیستم امنیتی و دفاعی مستقل اروپایی به تداوم حضور در ناتوو تکیه بر آن به عنوان ابزار دفاعی محکوم شد. ولی با اتخاذ سیاست یکجانبه گرایی آمریکادر دوره بوش پسر در صحنه جهانی و پذیرش عضویت کشورهای آمریکا گرای اروپای شرقی در اتحادیه اروپا،چگونگی و میزان نقش اروپا در ناتو در مقایسه با دوره پیش از حوادث یازده سپتامبر مورد پرسش قرار گرفته است .به عبارت دیگر پرسش این نوشتار این است که جایگاه اروپا در ناتو پس از حوادث یازده سپتامبرچه تغییری کرده است که در این تحقیق با فرض گرفتن تضعیف و کاهش این نقش به آن پرداخته خواهد شد. در این تحقیق یکجانبه گرایی آمریکا و عضویت کشورهای آمریکاگرای اروپای شرقی در اتحادیه اروپا به عنوان متغیر مستقل و جایگاه اروپا در ناتو پس از حوادث یازده سپتامبر به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. شاخصهای مورد نظر در این تحقیق نیز عبارتند از،کاهش نقش اروپا در عملیات خارج از محدوده، کاهش نقش اروپا در عملیات صلح بانی و فرایند صلح سازی و کاهش نقش اروپا در تصمیم سازی. سوال پایان نامه این است که آیا جایگاه اروپا پس از حوادث 11 سپتامبر در ناتو کاهش یافته است؟ فرضیه پایان نامه با بررسی منابع و مآخذ موجود و شوهاد و قرائن به این نتیجه دست می یابد که جایگاه اروپا در ناتو کاهش یافته است.
علیرضا مجدی سید جلال دهقانی فیروز آبادی
موانع همگرایی عبارتنداز1.وسعت نظام آسیب پذیر در منطقه2.فشار روسیه به کشورهای منطقه 3.ایجاد خلا قدرت پس از فرپاشی اتحاد جماهیر شوروی 4. عدم حل رژیم حقوقی دریای خزر
محمود سیف هادی آجیلی
چکیده آرمان شهر از دیر باز آرزوی بشربوده است، انسانی که همیشه به دنبال یک بهشت آرمانی بوده و گم شده خود را که همانا سعادت است، در آن جستجو می کرده است.می توان گفت آرمان شهر هدف انسان ها، مکاتب و ادیانی بوده است که نسبت به زمان حال خود معترض بوده اند. پژوهش پیش رو تحت عنوان: مقایسه تطبیقی مفهوم آرمان شهر در عرصه روابط بین الملل به دنبال این مفهوم در نگاه ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی و مکاتب رئالیسم، مارکسیسم و لیبرالیسم و اندیشه فلاسفه دینی و غیر دینی غرب بوده است. پژوهشگر با این سوال به جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای پیرامون فرضیه خود پرداخته است که: دیدگاه های نظری مختلف در عرصه روابط بین الملل مفهوم آرمان شهر را چگونه تبیین و تئوریزه می کنند؟ ودر فرضیه خود بر این باور بوده که: دیدگاه های نظری مختلف در عرصه روابط بین الملل نسبت به مفهوم آرمان شهر دارای اشتراکات و افتراقاتی است که بر مبناء اشتراکات آن می توان آرمان شهر واحد جهانی را شاخص گذاری کرد. در این رابطه پس از بررسی و گرد آوری اطلاعات پژوهشگر دریافت که دیدگاه های موجود در عرصه روابط بین الملل به دو دسته خدامحور و انسان محور تقسیم می شوند. این دو ضمن این که به قانون، حاکمیت، حاکم و مردم توافق دارند اما نوع نگاه آنان به سعادت بشر متفاوت است، ادیان ابراهیمی و فلاسفه دینی به سعادت دنیوی و اخروی بشر توجه دارند، مکاتب و فلاسفه غیر دینی به سعادت صرف دنیوی انسان. رفاه، آزادی، برابری، برادری، اخلاق، امنیت، آرامش، صلح و ... در این دو دیدگاه با توجه به بستر و فرهنگ هرکدام علی رغم تشابهات زیاد دارای تمایزات فراوانی است و لذا فرضیه پژوهشگر پس از آزمون ابطال گردید و نمی توان یک آرمان شهر واحد چهانی را شاخص گذاری کرد. در نهایت نویسنده پیشنهاد داده است که با تقریب مذاهب می توان به این مهم رسید خصوصا که ارتباطات و ماهواره ها در این عرصه تاثیر زیادی خواهند داشت. پژوهشگر در آخر جنگ پایان تاریخ را بین دو جریان اسلام به عنوان نماینده ادیان و فلاسفه دینی و لیبرالیسم به عنوان نماینده مکاتب و اندیشورزان غیر دینی پیش بینی می کند و بر این باور است که زمینه تحقیق در این بستر فراهم و دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین الملل را برای انجام پژوهش های نو به آن سو سوق معطوف می دارد. کلید واژه ها: حکومت واحد جهانی، آرمان شهر، یوتوپیا، نظم نوین جهانی، مدینه فاضله، هیچستان، ناکجا آباد.
سجاد کرمی زاده زواره سید جلال دهقانی فیروز آبادی
در سیاست خارجی دولت ها معمولا وضعیت تداوم و تغیر وجود دارد.اما برخی دولت ها طی دوره خاص شاهد تغییرات ونوسانات گسترده ای است . به طوریکه که این نوسانات نوعی سردرگمی و ابهام را در ذهن تداعی می کنند.این موضوع به ویژه در مورد سیاست جدید روسیه نسبت به غرب بسیارصادق است.اما بنیان قدرت در دنیای کنونی روسیه، اقتصادی است.روسیه برای مدت های طولانی اولویت های سیاست خارجی اش بیشتر در حوزه امنیتی و ژئوپلیتیکی مطرح بوده است. .در طول دهه 90 دولت یلتسین همچنان صحبت از توازن قوا وبازی حاصل جمع صفر می کرد ویک عدم توافق با غرب بر سر توسعه ناتو ،موشک های دفاع استراتژیک آمریکایی،قضایای کوزوودر تفکرات زئوپلیتیست های روسی جای داشت. اما تحولات سیاست خارجی در دوران پوتین کیفیتی ویژه یافته واین کشور از سال 2006 به صورت نامحسوس واز ابتدای سال 2007 به صورت آشکارا با اعتماد به نفس خاص از تقویت مولفه های قدرت خود ،دیپلماسی فعال را در عرصه بین الملل وسیاست ((مقاومت مستقیم را در برابر یک جانبه گرایی آمریکا در پیش گرفته است.مرورتحولات سیاست خارجی روسیه در دوره ریاست جمهوری پوتین گواه تأثیر مثبت رویکرد عمل گرایانه وی بر روندهای جاری در این عرصه است که افزایش احتمال تحقق اهداف تعیین شده را می توان یکی از نمودهای آن دانست.تحت تأثیر این رویکرد اهداف سیاست خارجی روسیه در این دوره به گونه ای بهتر صورت بندی و هم زمان شیوه ها وسازوکارهای تحقق این اهدف نیز انعطاف پذیر وبر تحلیلی منطقی تر از توانایی ها استوار شد.روسیه در دوره پوتین موقعیت منطقه ای وبین المللی خود را ارتقاء داد.مشارکت خارجی آن با مهارت بهتری انجام می شد وقدرت چانه زنی این کشوربه ویژه درقبال آمریکا نیزافزایش یافت.قابل تأمل اینکه چون رویکرد عمل گرایی بر عینی گرایی و واقع بینی بنا شده است،اگر سیاست سازان درک صحیحی از تحولات و جهت تغییرهای آینده نداشته باشند،کاربست مولفه های آن با چالش روبه رو خواهد شد.مرور تحولات سال های پایانی ریاست جمهوری پوتین بیانگر بروز این نارساییی و غلبه ذهنیت های جنگ سردی بر عینی گرایی است، در نتیجه آن راهبرد((قدرت بزرگ هنجاروند))وی به راهبرد قدیمی ((توازن قدرت بزگ)) 1منحرف شد وروابط مسکو واشنگتن را تا پایان دوره اول در وضعیت رکورد وتنش فرو برد.در مجموع برای تقویت و انرژی بخشی به روابط روسیه –اتحادیه اروپایی باید از محرکهایی که بر محورهای سیاسی –اقتصادی استواراست استفاده شود.در حقیقت ،اگر پایه اول((وابستگی متقابل یا مشارکت استراتژیک ((روسیه و اتحادیه اروپا،اتکای اقتصاد روسیه به درآمدهای حاصل از فروش محصولات انرژی وتجاری به این اتحادیه ونیز اعتبارات و سرمایه گذاری های دول عضو اتحادیه اروپادرآنکشورمی باشد پایه دوم این وابستگی از نیاز چشم گیر وروز افزون اکثردول عضو اتحادیه اروپا به منابعانرژی نفت و گاز وارداتی از روسیه حکایت دارد.انرژی نفت و گاز وارداتی از روسیه حکایت داردحفظ همگرایی کشورهای مشترک المنافع ،بحران کوزوو و اوستیای جنوبی بار دیگر فضای جنگ سرد احیاءشده است و مسائل سیاسی و امنیتی ملاحظات اقتصادی بین روسیه واتحادیه اروپا را تحت الشعاعقرار داده است..با این حال،هرچندسیاست خارجی روسیه در دوره پوتین دربرخی دوره ها همچنان غیرقابل پیش بینی بود وانحراف های قابل ملاحظه ای از اصول عمل گرایی درآن آشکار شد.اما باید به این مهم توجه داشت که این عدم قطعیت ،افزون برماهیت تصمیمات پوتین،به نوع رفتار سایر کشورها در برابرآن نیز مربوط بود.در یک ارزیابی پایدارترین عنصر سیاست گذاری خارجی روسیه در دوره پوتین را متأثر از رویکرد عمل گرایانه او می توان به شکل متناقضی در تحول پذیری آن دانست.به این ترتیب که ((احتیاط))و((تدبیر))ناشی از ذهنیت های نهادین گذشته از یک سو و((انعطاف پذیری))و((پویایی))متأثر از رویکرد عمل گرایی از سوی دیگربین گذشته وحال تعادل نسبی برقرار کرده و پویایی خاصی بهسیاست خارجی روسیه می بخشیدند.
علی رضا حسین زاده دیلمی سید جلال دهقانی فیروز آبادی
بسمه تعالی عنوان: تأملی در عناصر تمدنی اندیشه ی ولایی شیعی و روند تأثیرگذاری آن بر سیاست بین الملل چکیده: سخن گفتن از سیاست بین الملل بدون توجه به مختصات انسانی، اجتماعی و تاریخی آن، گمراه کننده خواهد بود؛ از این رو در مطالعه سیاست بین الملل، اتخاذ رویکردی که بتواند ضمن در امان نگاه داشتن محقق از خطر تنگ نظری، امکان فهم نسبت های علی، و فرایندهای تکوینی را در پیوند منظومه ای متغیرهای متکثر و متنوع فراهم آورد، ضرورت دارد. به نظر می رسد رویکرد تمدنی چنانچه مفهوم تمدن به درستی متعلَق تصور و تصدیق قرار گیرد، در جهت تأمین چنین جامعیتی در فهم سیاست بین الملل مفید باشد. لذا این پژوهش، وجوه نظری و عملی سیاست بین الملل را از رهگذر بررسی ظرفیت عقلانی شیعه و فرایند اشتداد استقلال منظومه ولایی بازخوانی می کند؛ و ضمن آنکه خطوط گسل سنت های نظری سیاست بین الملل با نظام اندیشه ی شیعی را در امتداد «هستی شناسی منقطع از رابطه و نسبت علّی میان وجود و امکان» و «معرفت شناسی ذهن بنیان و فرضیه محور»، تشخیص می دهد، به بررسی نقش پیشران و انتظام بخش عناصر «استقلال» و «رقابت» برای سیاست بین الملل در غیاب یک اقتدار مرکزی، می پردازد؛ در این بررسی، تمدن به عنوان بیشینه ی استقلال استعلایی که در افق اعلای استقلال یک دولت به منصه ی ظهور می رسد، مستعدترین کانون مستقل و منظومه فراگیر قدرت، برای شکل دادن به رقابت سیستم ساز در سیاست بین الملل معرفی شده است. تمدن، به عنوان سازه و سامانه ای موزون و منظومه ای منسجم و پویا، متشکل از نظام های اجتماعی متعدد همسو است که با همه ی اجزای متعیَّن خود به مثابه یک کل واحد، حامل فرهنگ و برآیند عقلانیت یک جامعه ی متشکل انسانی است و در امتداد فرایندی تکاملی طی یک بلوغ تدریجی اجتماعی، از تبلور عینی و تعین تام یک شبکه ی منسجم معنایی در ظرف زمان و مکان به منصه ی ظهور می رسد؛ و آرایش این جهانی همه ی شئون حیات جامعه ی متبوع خود را حول یک محور معنابخش واحد، امکان پذیر می کند و بقای آن، از میزان غنای معنایی و قابلیت خود سازمان بخشی در مواجهه با تقاضاهای نوین، متأثر است. در بررسی تمدن، الگوی کل نگر و سیستمی برای تجزیه و تحلیل ظرفیت ها و تکاپوهای تمدنی، مناسب تر به نظر می رسد و در تبیین نسبت نظام سازی شیعی با سیاست بین الملل، و همچنین آثار احتمالی که فرایند شکل گیری تمدن شیعی می تواند برای آینده ی سیاست بین الملل در پی آورد، می توان از روش بررسی و تحلیل روندها سود برد. جامعیت، پویایی و نیز شمولیت جهانی ملت ابراهیم، ظرفیت عقلانی گسترده ای را برای شیعه در جهت قوام بخشیدن به یک نظام منسجم اجتماعی، و طرح آن به عنوان یک الگوی متمایز پیشرفت و مدیریت جامعه ی انسانی ایجاد نموده است. این ظرفیت، علاوه بر آنکه در طول تاریخ، منشأ تمدن زایی قرارگرفته است، در حال حاضر نیز با محوریت انقلاب اسلامی ایران و نظام ولایی برآمده از آن، فرایند تعمیق و توسعه یک نظام داخلی اصیل و مستقل را برپایه ی یک نظام فاعلی توحیدی و در جهت یک نظام غایی عدل محور، طی می کند. از آنجا که تحدید دامنه ی نفوذ تمدن غرب، در اثر تشدید استقلال و توان تأثیرگذاری سیستمی منظومه ولایی، با واکنش دولت مرکزی و دولت های اقماری منظومه ی غربی که کانون های برتر قدرت و تأثیرگذاری در نظام بین الملل کنونی محسوب می شوند همراه است، انتظار می رود سرنوشت سیاست بین الملل تحت تأثیر آرایش رقابتی نوین تمدن ها رقم بخورد. همچنین عزیمت جنبش نظریه پردازی شیعی از مبدأ یقین و با هدف غاییِ اقامه ی حق، تکاپوهای تجدید نظرطلبانه ای را در فضای فرانظری سیاست بین الملل سبب می شود، که می تواند ضمن احیای نقش و رسالت نظریه بین المللی برای تحقق آرمان های انسانی به جای تحلیل و گمانه زنی صرف، رونق فضای نقد و نظر را در مبادلات علمی میان تمدنی به همراه آورد.
مرضیه سخاوتی حسن سلیمی
پی گیری گفت و گوی بین الادیانی - از طریق سازمانها و نها دهای غیر دولتی و بین المللی - عمری بیش از 100 سال دارد که تصمیم سازان قدرت با باور به اهمیت و نقش دین و تمدن در ایجاد رابطه ی مسالمت آمیز و کاهش تنش در روابط بین الملل وارد دیالوگ ادیان و گفت و گوی بین الادیانی شده اند . گفت و گوی بین الادیانی اگر چه امری فراتر از رابطه میان دولت ها است اما در دنیای امروز این دولت ها ، تصمیم سازان و صاحبان قدرت می توانند روند گفت و گو را تسهیل و هموار نمایند . ضرورت دنیای امروز موجب گشته است که پیروان ادیان گوناگون به جای دامن زدن به اختلافات بکوشند براشتراکات تکیه کنند و باب گفت و گو را بایکدیگر بگشایند . از جمله مشخصه های جهانی زندگی اجتماعی کشمکش میان گروه هاست . نه می توان از آن اجتناب کرد و نه می توان آن را از سرشت و سرنوشت بشر جدا نمود . براین اساس سیاستمداران 3 راهبرد را برای فروکش کردن تنش پیش بینی کرده اند: الف)راهبردهای بازدارندگی و انکاربازدارنده ب) راهبردهای توسعه ی اقتصادی و دموکراتیزیسیون ج) راهبرد گفت و گو گفت و گوی ادیان یکی از موثرترین موثرترین راهکارها برای برقراری صلح است .کارشناسان ادیان مختلف جهان همواره به دنبال راهی برای نزدیکی به یکدیگر هستند. گفت و گوی موثر ادیان را راهکاری برای ایجاد این نزدیکی و برقراری صلح در جهان می دانند. گفت و گو زمینه ای برای رفع سوء تفاهم ها و دستیابی و به نقاط مشترک است که در نتیجه منجر به نزدیکی هرچه بیشتر و در نهایت صلح و آرامش می شود . گفت و گو باعث حل اختلاف میان ادیان و ملت ها می شود. یکی از راه های حل اختلاف میان ملت ها گفت و گو با شیوه های صلح آمیز و به دور از اختلاف است ، این گفت و گو ها عاملی است در برقراری آرامش ملت ها که در نهایت نادانسته از طریق گفت و گو به دانسته ها تبدیل می شود . هدف ادیان مختلف از گفت و گو رسیدن به نقاط مشترک برای صلح پایدار است ، همواره در بررسی تاریخچه ادیان یک نزاع تلخ وجود دارد که در طول قرون ادیان مختلف دربرابر اختلافاتی که به وجود میآمد، برخوردهایی داشتند که به فجایع بزرگ منجر شده است . در تمام درگیرهای دین به عنوان ابزار مهمی برای این درگیری ها مطرح بوده است . حال با گذشت قرون و به بلوغ رسیدن جوامع بشری، به جای جنگ و خونریزی ، مسئله گفت و گو به میان آمده است . پژوهش حاضر با محور قرار دادن " گفت و گو" به عنوان یکی از راه حلهای موجود در کاهش کشمکش، قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که ؛ گفت و گوی بین الادیانی چه تأثیری بر کشمکش های بین المللی دارد؟ این تمایل به گفت و گو را به وضوح می توان میان ادیان مختلف ابراهیمی و غیر ابراهیمی با برگزاری و شرکت در اجلاس های جهانی و همینطور میان جهان اسلام و غرب در چند دهه ی اخیر مشاهده نمود. در دهه های اخیر ایران هم از جمله کشورهایی بوده است که تمایل جدی در گفت و گو با ادیان دیگر داشته است . اگر چه این گفت و گو گاهی با اهداف مصلحت اندیشانه در جهت منافع ملی صورت گرفته است ولی می توان نتایج آن را در دوره هایی که این رویکرد در آن تقویت شده ، با دیگر دولتهای شکل گرفته بعد از انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد . به عنوان مثال در فاصله زمانی سال های 1384-1376 ، ایران توجه زیادی به این امر نشان داد و باشرکت در اجلاس های مختلف از جمله اجلاس های 1999، 2004، 2009 پارلمان ادیان جهان به این تمایل خود جامه ی عمل پوشانید .
حجت کاظمی مرتضی نورمحمدی
ایران هراسی عبارت است از ترس و هراس غیر واقعی از ایران که متاثر از برداشت ها یا فهمی وارونه می باشد. موضوعی است که درآن از ایران به عنوان منبع هراس، ترس و تهدیدی بزرگ یاد می شود و نمودی از غیریت تهدید ساز، تلقی می گردد؛ و فرایندی است که با برجسته سازی، حاشیه رانی و مفصل بندی مفاهیم و نشانه ها، درصدد ارائه و ایجاد تصویری منفی از ایران در سطح منطقه و جهان می باشد. با هم ارز شدن عناصر و مولفه هایی که هویت ایران بر آن استوار است، منظومه ای معنایی در ذهن کشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به ایران برساخته گردیده است. عناصر و مولفه هایی مانند، تشیع، ایرانیت، در بعد فرهنگی و صدور انقلاب اسلامی در بعد سیاسی و همچنین برنامه هسته ای ایران در بعد امنیتی از ابعادی هستند که در ذهن کشورهای حوزه خلیج فارس معنایی متفاوت یافته اند و در پی این انسداد معنایی، ایران به عنوان یک« غیرِ تهدیدساز» مطرح شده است. چگونگی برساخته شدن گفتمان ایران هراسی در حوزه خلیج فارس، سوالی است که با استفاده از نظریه گفتمان لاکلاو و موفه و همچنین نظریه فرکلاف در دراستای تحلیل متون و رخدادهای ارتباطی بین ایران و این کشورها، در قالب پنج فصل به آن پرداخته شده است. کلید واژه: ایران هراسی، گفتمان، کشورهای حوزه خلیج فارس. تشیع، ایرانیت، صدور انقلاب، برنامه هسته ای. ?
مختار صالحی سید جلال دهقانی فیروز آبادی
برای جهانی شدن اقتصاد زمان و مکان خاصی را نمی توان مشخص نمود،اما چیزی که باعث گسترش و رشد فرایند آن گردیده،در هم تنیدگی اقتصاد و بین المللی گرایی می باشد.اقتصاد ذاتاً یک موضوع بین المللی است.از طرف دیگر بین الملل گرایی در سیاست خارجی نیز زمانی توسعه پیدا می کند که پایه آن بر اقتصاد بنا شده باشد. با توجه به این دو واقعیت، جهانی شدن اقتصاد رشد و تکامل یافته است.در همین راستا مفهوم دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی کشورهاهمزمان با گسترش جهانی شدن به خصوص در شاخص های اقتصادی،مورد توجه واقع شده است.سوال اصلی دراین رساله اینست که آیا در عصر جهانی شدن اقتصاد،دیپلماسی اقتصادی توانسته از نقش محوری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار باشد؟فرضیه نیز اینست که دیپلماسی اقتصادی متاثر از سه چالش، ناسازگاری میان موضوعات سیاسی و اقتصادی،ناسازگاری میان عرصه داخلی و عرصه بین المللی و تداوم نقش دولت در اقتصاد،که ناشی از تقابل منطق های حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با منطق های درونی جهانی شدن بوده،نتوانسته و نمی تواند از نقش محوری در سیاست خارجی برخوردار گردد.برای پاسخ به سوال اصلی از دو روش مصاحبه و آمارهای بین المللی اقتصادی استفاده شده است.
فاطمه جعفری حصوری هادی آجیلی
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، نقطه عطف تاریخی و سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ جهان است. این انقلاب، پایان دهنده دوران فرودستی و تحقیر شرق و دنیای اسلام در برابر استعمار و سلطه گری غرب و آغازگر عصر بیداری، خودباوری و بازگشت به خویشتن اسلامی مسلمانان بوده است. انقلاب اسلامی از انقلاب هایی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد. به همین جهت بر روی ملت ها حساس است وتمایل به فراگیر شدن دارد. بنابراین بر جنبش های سیاسی معاصر تاثیر گذاشته است و به آنها جرات و جسارت مبارزه داده است و به آنها می گوید که اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن نجات محرومان و مستضعفان است . به طوری که انقلاب های 2011 کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که با قیام مردم تونس آغاز شد و به کشورهای مصر،لیبی،یمن،بحرین سرایت کرد و منجر به سقوط دیکتاتورها شد نتیجه انقلاب دیروز ایران است که از ابعاد سیاسی،فرهنگی و اجتماعی از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته اند. این نوشتار قصد دارد به این سوال پاسخ دهد که، آثار و مولفه های تاثیر پذیری تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا از انقلاب اسلامی ایران کدامند؟ در این راستا فرضیه ذیل قابل اثبات است: قیام های اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا از انقلاب اسلامی ایران هم در شکل هم در روش انقلاب و هم در شعار و هدف تاثیر پذیرفته اند. پایان نامه حاضر شامل چهار فصل می باشد از جمله: فصل اول: کلیات، فصل دوم: انقلاب اسلامی، فصل سوم: بررسی تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا(2011)، فصل چهارم: نمادهای تاثیرپذیری تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا از انقلاب اسلامی ایران. کلید واژه: انقلاب اسلامی، انقلاب، بیداری اسلامی، نماد
مهدی اصغری ورزنه مرتضی نورمحمدی
طرح سپر دفاع موشکی به طور جدی در سال1983 با عنوان « ابتکار دفاع راهبردی» از سوی دولت ریگان برای مقابله با حملات احتمالی موشکهای قاره پیمای شوروی مطرح شد. اما استقرار این سامانه به دلیل مشکلات فنی و هزینه بسیار بالای آن از ادامه مسیر باز ایستاد. در دوره جرج بوش، وی خروج آمریکا را از پیمانِ معاهده ضد موشکهای بالستیک را اعلام نمود و استقرار این سامانه را در کشورهای چک و لهستان مطرح کرد. اما این مسئله باعث نارضایتی برخی از کشورها به خصوص روسیه شد. با پایان دوره ریاست جمهوری بوش و روی کارآمدن اوباما، وی خواستار باز بینی در سیاستهای امنیتی بوش شد که بتواند هم کارایی این طرح را افزایش دهد و هم اینکه بتواند روسیه را به جبهه واشنگتن برای مقابله با حملات احتمالی برخی از کشورها از جمله ایران و کره شمالی و همچنین قطع همکاری هسته ای ایزان و روسیه بکشاند. وی موضوع استقرار سپر دفاع موشکی را در قالب طرح ناتو در ترکیه مطرح نمود که در نهایت در اجلاس لیسپون مورد توافق اعضای ناتو و رضایتمندی بهتر روسیه قرار گرفت. آمریکا هدف از استقرار سپر دفاع موشکی در ترکیه را قرار گرفتن این سامانه در کانون تهدید بخصوص ایران، که در آینده می تواند تهدید به نظم جهانی باشد عنوان نمود. در اجلاس لیسپون، ترکیه با گنجاندن شروطی از جمله عدم اشاره به کشور هدف، موافقت خود را از استقرار سپر دفاع موشکی در خاک خود اعلام کرد. اما به طور واضح روشن است که هدف استقرار سپر دفاع موشکی در ترکیه ایران می باشد می تواند باعث به هم خوردن موازنه در منطقه به زیان ایران شود که در نتیجه ضریب امنیتی جمهوری اسلامی ایران کاهش می یابد. این پایان نامه چهار هدف را دنبال می کند: الف) بیان تاریخچه سپر دفاع موشکی ب) اهداف آمریکا از استقرار سپر دفاع موشکی ج) بررسی پیامد های سپر دفاع موشکی بر امنیت جمهوری اسلامی ایران د) ارائه راهکارهایی برای جمهوری اسلامی ایران در قبال سپر دفاع موشکی
سید قوام الدین فامیل زوار جلالی هادی آجیلی
فصل دوم پژوهش به چارچوب تئوریک و مبانی نظری اختصاص دارد.در این فصل از تئوری منزلت یابی برای تبیین این موضوع که ایران یک دولت منزلت یاب و به دنبال ارتقای منزلت خود در منطقه است،استفاده شده است.همچنین مدل تحلیلی swot ،برای توضیح مفاهیم قدرت، ضعف، فرصت و تهدید مورد استفاده قرارگرفته است.در فصل سوم به مفهوم منافع ملی وبررسی منافع ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است؛ همچنین مبانی ،اصول و رویکردها و روندهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است.فصل چهارم شامل بررسی تاریخی تحولات اخیر خاورمیانه و انقلاب های کشورهای عربی و جریان بیداری اسلامی ،که هنوز در برخی کشورها در جریان است، می شود.در این فصل روند انقلاب ها در تونس،مصر،لیبی،یمن و جریان تحولات در سوریه،عربستان سعودی و بحرین از نظر تاریخی بررسی شده است.نهایتا فصل آخر که در دو بخش نگارش شده است.بخش اول به چالش های های گوناگون سیاسی،امنیتی، اقتصادی تحولات اخیر برای جمهوری اسلامی ایران ،پرداخته است؛و بخش دوم به فرصت های این تحولات می پردازد.
مهدی طباطبایی یعقوب توکلی
چکیده: حزب الله یکی از موفق ترین نمونه های صدور انقلاب اسلامی است . این حزب تلفیق موفقیت آمیز میان عقاید ایدئولوژیک و قدرت حزب و رهبران آن در ایجاد وحدت میان شیعیان لبنان در چارچوب تشکیلاتی با اهداف سیاسی مشخص است. از آنجایی که هرگونه جابجایی در ساختار قدرت سیاسی کشورهای منطقه، دارای پیامدهای راهبردی برای کشورهای مختلف است، لذا بازیگران منطقه ای همانند عربستان، ترکیه و اسرائیل به عنوان اصلی ترین رقبای ژئوپلیتیکی ایران در خاورمیانه، قصد دارند تا بر موازنه منطقه ای، تأثیر به جا گذارند. این رساله، به منظور هرچه بهتر ترسیم کردن تحولات و معادلات منطقه ای با هدف تبیین علمی نقش و جایگاه حزب الله لبنان در تحولات منطقه خاور میانه انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش، نظریه توازن قدرت، انتخاب شده است. روش پژوهش، توصیفی- تاریخی و علّی است. در رساله به این تحلیل رسیدیم که اهمیت و هویت مناسبات حزب الله همواره در گرو همگرایی ها یا تناقض اهداف سیاسی و اقتصادی هر یک از بازیگران در سطح داخلی و منطقه خاورمیانه و نیز میزان تأثیر گذاری رویدادهای داخلی، منطقه ای و جهانی بوده است. نتیجه این پژوهش روشن کرد که برای فهم رفتار حزب الله باید به عمق روابط میان رهبران حزب الله و مناسبات قدرت در خاورمیانه پی برد. هرنوع تحلیلی در مورد حزب الله صرفا نیازمند فهم صفات درونی آن نیست، بلکه روابط دو جانبه حزب با نهادهای قدرت نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. بدون شک، در هر نوع تحلیلی در خصوص نقش حزب الله در خاورمیانه، نه تنها باید روابطی مورد توجه قرارگیرد که بر فعالیت های حزب حاکم است، بلکه باید اهمیت خاصی نیز به سیاست های داخلی لبنان و سیاست های منطقه ای و جهانی داده شود.
رامز محمودی حسین دهشیار
ژئوپلیتیک یکی از مهم ترین عوامل موثر در سیاست خارجی هر کشوری می باشد که نقش عوامل جغرافیایی را در سیاست خارجی کشورها مورد ارزیابی قرار می دهد . با توجه به ماهیت هستی شناسی واقعگرایانه رویکرد ژئوپلیتیک ، دولت ها به عنوان بازیگران عقلانی در عرصه سیاست خارجی در صورت تطبیق عقلانیت سیاسی خود با واقعیت ژئوپلیتیکی می توانند اهداف خود را به شکل قابل توجهی در نظام بین الملل آنارشیک محقق سازند . کشور ترکیه به دلیل قرار گرفتن در یک محیط جغرافیایی و تمدنی مناسب از موقعیت ژئوپلیتیکی ایده آلی برخوردار است که می تواند بر تقویت نقش و جایگاه این کشور به عنوان یک قدرت منطقه ای تاثیر قابل توجهی داشته باشد . ژئوپلیتیک در کنار تاثیر پذیری از عوامل ثابت ، اساسا تحت تاثیر عوامل متغییری چون ، عوامل اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و اجتماعی و دیپلماسی نیز می باشد و تغییر در هر کدام از این عناصر می تواند اثر مهمی را در تقویت و یا تضعیف وزن ژئوپلیتیک یک کشور داشته باشد . تحولات داخلی ترکیه به دنبال روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه موجب اصلاحات گسترده ای در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و دیپلماسی شده است و این تحولات داخلی ، اهمیت و وزن ژئوپلیتیکی ترکیه را در منطقه ارتقاء داده است . علاوه بر تاثیر گذاری ژئوپلیتیک بر جهت گیری سیاست خارجی ، این رویکرد همچنین به عنوان عرصه رقابت بازیگران برای کسب قدرت و قلمروی نفوذ می تواند در شکل گیری ماهیت اتحادها و قطب بندی های سیاسی نیز تاثیرگذار باشد. بنابراین ، تداوم روابط و همکاری میان آمریکا و ترکیه را می توان در چارچوب رویکرد ژئوپلیتیک مورد مطالعه و بررسی قرار داد . از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا کنون ، روابط آمریکا و ترکیه اساسا بر محور واقعیت های ژئوپلیتیکی شکل گرفته است و موقعیت منحصر به فرد ژئوپلیتیک ترکیه همواره مورد توجه رهبران آمریکا بوده است . به رغم برخی دیدگاهها در مورد کاهش اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ترکیه برای غرب ، تحولات ناشی از فروپاشی شوروی موجب تحول در ساختار ژئوپلیتیکی منطقه و خلاء قدرت شد که این امر منجر به تقویت نقش و موقعیت ژئوپلیتیک ترکیه شد . خصوصا ، با آغاز تحولات در دهه اول قرن حاضر به دنبال حادثه تروریستی یازده سپتامبر ، شاهد هستیم که استراتژی آمریکا مبنی بر تغییرات دموکراتیک و ارزشی در مناطق پیرامون ترکیه و لزوم گسترش اصلاحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بار دیگر ترکیه را به عنوان مهم ترین متحد آمریکا قرار داده است. اگر در دوران نظام دو قطبی ، ژئوپلیتیک ترکیه به عنوان محور همکاری آمریکا و ترکیه برای مقابله با نفوذ شوروی بود ، ولی اکنون ژئوپلیتیک ترکیه محور همکاری لین دو کشور ابعاد مختلفی از همکاری را در مناطق مختلف را در بر می گیرد به قدرت رسیدن اسلامگرایان ترکیه و تطبیق اصول لیبرال دموکراسی با اسلام در ترکیه ، ایده ترکیه به عنوان مدل دموکراسی را برای دولتمردان آمریکایی در منطقه خاورمیانه را تقویت نمود که همین عامل بیش از پیش موجب افزایش اهمیت موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه برا آمریکا شده است . شاهد این ادعا را می توان در سفر اوباما به ترکیه دانست که این سفر نشان از اهمیت ترکیه برای آمریکا بود . اوباما در این سفر از مدل جدیدی تحت عنوان مدل مشارکت برای توصیف روابط دو کشور استفاده کرد که این مدل خود به معنای تدوام روابط بر اساس اصل احترام متقابل می باشد . در نتیجه ، اگر چه ممکن است اختلافاتی میان آمریکا و ترکیه به وجود آید ولی این اختلافت تحت الشاع واقعیت های ژئوپلیتیکی قرار خواهند گرفت که تاثیر چندانی بر پایه های روابط دو کشور نحواهند داشت .