نام پژوهشگر: رضا ستاری

بررسی دیدگاه سیاسی و اجتماعی صادق هدایت در آثارش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  محبوبه غفاری توران   رضا ستاری

صادق هدایت یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر، بر جریان داستان نویسی در ایران است. او جامعه ی ایران را با ظرافت به تصویر کشیده است. نگاه غالباً انتقادی او وادارش می کند که عمدتاً معایب و کاستی های جامعه مان را مورد بررسی قرار دهد، کاستی هایی که در زمینه های گوناگون، چه سیاست و چه خود مردم وجود داشت. دید غالباً رئالیستی او باعث می شود انعکاس وقایع اجتماع هدایت، در آثارش کاملاً مشهود باشد. عنصر مهم چیره بر زمانه ی هدایت، سیاست است که مناسبات اجتماعی مردم را هم رقم می زند. بنابراین، برای شناخت درست دیدگاه سیاسی هدایت و گزینش آن ها از میان آثارش، فصل دوم به وقایع سیاسی دوران هدایت اختصاص یافته است که همین موضوع این پژوهش را اندکی از حوزه ی ادبیّات صرف خارج و به علوم سیاسی و اجتماعی نزدیک کرده و حالتی بین رشته ای به آن بخشیده است. فصل سوم در مورد چگونگی زندگی هدایت و فعالیت های سیاسی- اجتماعی او بحث می کند و در آن آبخور اندیشه های هدایت کاویده می شود. در فصل چهارم عناصری از سیاست و اجتماع که هدایت به آن اهمیت می داده و در آثارش قابل ردیابی است، استخراج شده است و در نهایت با توجه به مواد به دست آمده کوشش شد، دید هدایت نسبت به هریک از آن ها تحلیل شود.

مازندران از اسطوره تا تاریخ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  حمیده شیرزاد آهودشتی   رضا ستاری

مازندران ، امروزه ، نام استانی در کرانه ی جنوبی دریای خزر است و بخشی از سرزمین ایران به حساب می آید . مازندران در متون اساطیر ی و تاریخی با نام های دیگری چون طبرستان ، پدشخوارگر و ... نیز یاد شده است . پژوهشگران ، دیدگاه های مختلفی درباره ی این مکان جغرافیایی دارند ؛ بعضی ، آن را سرزمینی در غرب(شامات و یمن ) می دانند ، بعضی آن را در شرق ( هندوستان) ؛ و برخی آن را در کرانه های جنوبی دریای خزر جستجو می کنند و گروهی از آنان نیز ، نام مازن یا مازندر را در متون اوستایی و پهلوی که به همراه واژه ی دیو آمده ، صفتی برای دیوان دانسته اند واساساً آن را نام سرزمینی نمی دانند . بعضی از پژوهشگران ، زمان اطلاق نام مازندران به طبرستان را از سده ی پنجم و ششم هجری می دانند اما در بعضی از کتاب های تاریخی قبل از این زمان ، نیز ، نام مازندران آمده است . همان گونه که می بینیم ، درباره ی مازندران و مسائل مربوط به آن ، اختلاف دیدگاه زیادی در میان پژوهشگران وجود دارد . این پایان نامه ، کوششی است برای روشن شدن جنبه های گوناگونی که در متن های کهن درباره ی مازندران آمده است . در فصل اول ، کلّیاتی در مورد پایان نامه آمده که به طور مختصر ، از دیدگاه های پژوهشگران مختلف و اهداف این پایان نامه سخن رفته است . در فصل دوم ، قسمت هایی از متن های اوستایی ، پهلوی ، فارسی و عربی تا زمان شاهنامه و شاهنامه که از مازندران و نام های مشابه و مربوط به آن سخن رفته ، نقل می شود . اقوام مختلفی در طول تاریخ ، در مازندران ساکن بودند ؛ که به طور مختصر از آن ها در فصل سوم ، صحبت شده است . در متن های قدیم ، به ویژه در متن های پیش از اسلام و هم چنین در شاهنامه از دیوان مزن و مزندر سخن رفته است که پژوهشگران در مورد آنان ، دیدگاه های گوناگونی داشته اند که در طول پایان نامه آورده می شود . در متن ها ، از شهر های مهم مازندران نیز یاد شده است که در فصل سوم توضیحاتی در مورد این شهرها نیز آمده است . در فصل چهارم این پایان نامه ، به تحلیل متون پیش و پس از اسلام تا زمان شاهنامه که در فصل دوم آمده ، پرداخته می شود . و فصل پنجم به نتیجه گیری اختصاص دارد که برآیند بحث های پیشین است .

فضا و عوامل سازنده ی آن در داستان رستم و سهراب و رستم و اسفندیار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1388
  سمیه درویش نیا فندری   مسعود روحانی

چکیده شاهنامه، اثر حماسی فردوسی را می توان در زمره ی برجسته ترین آثار داستانی به شمار آورد. فردوسی در خلق اثر جاویدان خویش، از عناصر داستانی بهره ی فراوانی برده است. از جمله این عناصر، می توان به عنصر فضا اشاره کرد که در دو داستان رستم و سهراب و رستم و اسفندیار به گونه ای شگفت و موثر به کار گرفته شده. مقدمه ی این داستان ها در خلق فضای کلی حاکم بر داستان نقش بسزایی دارد. در این مقدمه ها با عناصر فضاسازی مواجه می گردیم که در کل داستان در جریان و سیلانند و به عبارتی جان مایه و فشرده ی فضای کلی داستان به شمار می آیند. از طرفی می توان این داستان ها را به سه بخش فضای عاطفی، فضای اجتماعی و فضای طبیعی تقسیم کرد. در بخش فضای عاطفی، بیشتر با احساسات، عواطف و انگیزه های موثر در خلق رفتار و کنش های اشخاص و قهرمانان داستان و تاثیرات این عواطف بر کل داستان و اتفاقات بعدی مواجهیم. در فضای اجتماعی، این عوامل و عناصر اجتماعی حاکم بر اشخاص و اعمال آنان است که برکاویده می شود و در فضای طبیعی با محیطی مواجه می گردیم که در آن عوامل و عناصر طبیعت، دست اندرکار خلق حال و هوایی خاص هستند. در این پژوهش، آنچه در فصل اول می خوانیم نگاهی است اجمالی به طرح کلی مسئله و حدود و فرضیات پژوهش. در فصل دوم سعی بر آن شده که با استفاده از منابع گوناگون تعریفی جامع و کامل از فضا و فضاسازی در داستان و عناصر فضاسازی ارائه گردد. فصل سوم به طور کلی به شرح مختصری از دو داستان، برای آشنایی بیشتر خوانندگان با بن مایه ی حوادث و رویدادهای آن اختصاص یافته. و در فصل چهارم به بحث و ارائه ی موارد یافت شده در دو داستان و دسته بندی عناصر فضاساز در هر کدام به تفکیک پرداخته شده و فصل پنجم به طور کلی به نتیجه گیری و پاسخ به فرضیات مطرح شده اختصاص یافته است. واژه های کلیدی: فضا، مقدمه ی داستان، فضای عاطفی، فضای اجتماعی، فضای طبیعی و فضای کلی.

بررسی خویشکاری ایزدبانوان ایرانی در متن های اسطوره ای و حماسی از عهد باستان تا سرایش شاهنامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  سوگل خسروی   رضا ستاری

انسان در طول تاریخ دیرپای خود همواره ذهنی دینی داشته و در این نظام ذهنی، پدیده ی پرستش مادر-ایزدان یکی از کهن ترین و ریشه دارترین سنت های رایج بوده است. پرستش و بزرگداشت چهره ی مادر-ایزدان یکی از درونمایه های مشترک همه ی مجموعه های اساطیری است که از سوی انسان ها پدیده ای دینی بس ژرف تر از شعایر، آیین ها و اندیشه های جزمی بود. در میان تمام این خدایان، خدای عشق و باروری که موجد حیات نباتات، توالد و تناسل حیوانات ماده و زاد و ولد زنان می شد، از اهمیت بیشتری برخوردار بود که او را الهه ی مادر می نامیدند. در جهان بینی انسان باستانی، ابر انسان، زن بوده است و بانوخدای اولیه نه فقط مادر تمام انسان ها بلکه به عنوان مادر همه ی موجودات زنده پذیرفته شده بوده است. خاصیت زن، یعنی مادر بودن، تداوم نسل و نگاهبانی از کانون خانواده او را در اعصار کهن به صورت روحانی با مقام الهی جلوه گر ساخت و در پی آن به صورت نماد آفرینش، الهه ی باروری و نگاهبان زمین و سرسبزی آن درآورده که منجر به شکل گیری عصر «مادرشاهی» شد و کیش پرستش ایزدبانوان رواج یافت. این ایزدبانوان که بسیار مطهرند و قداستشان مینوی است، گاه در رأس خدایان دیگرند و گاه در مرتبه ی دوم و به صورت مادر-خدا و همسر-خدا نمود پیدا می کنند و هر یک از این ایزدبانوان، خویشکاری های خاص خود را دارند و عموماً نماد باروری، جوشش و حیات و نماینده ی نعمت و برکت، بهروزی، آسایش و جاودانگی هستند. توانایی های آن ها، توانش هایی است که با درجات بسیار فروتر در زنان وجود دارد و نقش هایشان نیز نقش هایی است که زنان ایفا می کنند. این رساله گفتاری است درباره ی پیشینه ی مادرسالاری و چگونگی پیدایش ایزدبانوان در اساطیر ایرانی و خویشکاری های ایزدبانوان در فرهنگ ایران باستان.

«تحلیل عنصر زاویه ی دید در رمان معاصر ایران با تکیه بر رمان های بوف کور، مدیر مدرسه، شازده احتجاب، کولی کنار آتش ، رود راوی»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1389
  زهرا مقدسی   غلامرضا پیروز

رمان «بوف کور» نوشته ی صادق هدایت به شیوه ی اوّل شخص از دیدگاه راوی- قهرمان شکل گرفته است. ازآن جایی که این رمان اثری ذهنی و انعکاس دهنده ی دنیای درون است، می توان برخی ویژگی های داستان های جریان سیال ذهن را در آن یافت. امّا برمبنای شاخصه های بارزی که برای داستان های جریان سیال ذهن وجود دارد و بررسی «بوف کور» براساس این معیارها، روشن می شود که نمی توان این اثر را یک رمان جریان سیال ذهن قلمداد کرد. «مدیر مدرسه » اثر جلال آل احمد رمانی است که با زاویه ی دید اوّل شخص از دیدگاه شخصیّت اصلی نگارش یافته است . این داستان به شیوه ی خطی و براساس ترتیب زمانی شکل گرفته . دراین اثر، رویکرد روایت سیر مشخصی دارد؛ بدین معنی که نویسنده در سراسر رمان به طور آگاهانه نسبت به دیدگاه اوّل شخص پای بند بوده و آن را تغییر نداده است. «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری در مقوله ی رمان هایی قرار دارد که به شیوه ی جریان سیال ذهن نوشته شده اند. خواننده دراین رمان غیرخطی با تنوع زاویه ی دید روبه رو می شود. داستان با زاویه ی دید بیرونی به شیوه ی دانای کل محدود به ذهن شخصیّت اصلی(شازده ) شروع می شود. نویسنده دراین رمان از تکنیک های دیگری مانند حدیث نفس، تک گویی درونی مستقیم و تک گویی درونی غیرمستقیم نیز استفاده می کند. رمان سرانجام با دیدگاه دانای کل محدود، به پایان می رسد. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و سازمان یافته است. «کولی کنار آتش» نوشته ی منیرو روانی پور از داستان های پسامدرن فارسی است که خواننده در آن با روایات متحرّک و گسیخته ی فراوانی روبه رو است و جریان آشفته و پیچیده ی اسکیزوفرنیک پیش رویش گشوده می شود. در رمان «رود راوی» نوشته ی ابوتراب خسروی که براساس مولفه های پسامدرنیستی شکل گرفته ، زاویه ی دید متحرک، تغییریابنده و به اصطلاح اسکیزوفرنیکی است. نویسنده به جای پرداختن به یک روایت مرکزی منسجم به چندگانگی در رویکرد روایت روی می آورد.

نیما و شاعران دیگر
thesis دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  نازنین باباییان   احمد گلی

رویکرد بینامتنی یکی از مباحث مهم و مورد توجّه نظریه پردازان معاصر در حوزه ی نقد ادبی است. بر اساس این رویکرد، متون مختلف از دیرباز با یک دیگر در تعامل بوده و تحت تاثیر آثار پیش از خود آفریده شده اند. هیچ متنی، جریانی یا اندیشه ای به طور دفعی و بدون گذشته ایجاد نمی شود از این رو هیچ اثر مستقلی را نمی توان یافت که از تاثیرپذیری و ورابط بینامتنی به دور بوده باشد. از جمله متونی که در این زمینه قابل بررسی است، اشعار نیمایوشیج است که تحت تاثیر اشعار شاعران پیش از خود سروده شده و هم چنین به نوبه ی خود بر شعر شاعران هم عصر و پس از خود تاثیر گذاشته است. پژوهش حاضر کوششی است جهت بررسی تاثیرپذیری نیما از شاعران قبل از خود مانند خیام، نظامی و سعدی و هم چنین بررسی تاثیرگذاری نیما بر شاعران معاصر و بعد از خود مانند شهریار، شاملو، اخوان و هوشنگ ابتهاج. در این پژوهش کوشش شده است تا تاثّر نیما از شاعران کلاسیک شعر فارسی پیش گفته در حوزه های مختلف زبانی، بیانی و مضمون تا آن جا که مقدور و در توان نگارنده بوده نشان داده شود و به همین شیوه، تاثیر گذاری نیما بر شعر چهار شاعر معاصر نیز بررسی شود. واژگان کلیدی: نیما، خیام، نظامی، سعدی، شهریار، اخوان، شاملو، هوشنگ ابتهاج

بررسی و مقایسه ی شخصیت های اسطوره ای- حماسی مشترک شاهنامه، روایت پهلوی و مینوی خرد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  فاطمه قنبری کناری   مسعود روحانی

مینوی خرد و روایت پهلوی، دو اثر به زبان پهلوی هستند که بن مایه شان مباحث دینی آیین زرتشتی است. از نویسندگان این آثار و نیز تاریخ نگارششان، اطّلاعی در دست نیست امّا، با توجّه به محتوای آثار، می توان به آگاهی دقیق نویسندگان و تسلّطشان بر مسایل دینی زرتشتی و مباحث مربوط به آن، پی برد. با توجّه به محتویات و مضامین مینوی خرد، این کتاب را می توان، نوعی اندرزنامه به شمار آورد. آفرینش آسمان، گیاه، زمین و بشر، مباحث اساطیری سرنوشت روان پس از مرگ، معاد و همچنین وقایع اساطیری ای چون گنگ دژ، ورجمکرد، در کنار یادکردهایی از شخصیّت های اسطوره ای و حماسی، ازجمله مسایلی ست که در این دو متن، از آن ها سخن می رود. در کنار این دو کتاب، شاهنامه، متنی ست حماسی که از تاریخ افسانه ای ایران، آغاز می شود و تا ورود تازیان به ایران را در بر می گیرد. از این رو علاوه بر مضامین مشترک، شخصیّت های مشترکی را می توان در این سه متن یافت. در نگاه کلّی و با غور و تفحصّ در عناصر و موارد مشابه اسطوره ای- حماسی موجود در سه متن، می توان دو متن پهلوی را به خاطر نزدیک بودن به متن اوستا- که اسطوره ی موجود، از ضمیر آن برخاسته است- از اصالت اسطوره ای بیشتری برخوردار دانست و شاهنامه هم، با وجود حفظ اصالت و شاخص های اسطوره ای در محتوای شخصیّت های خود، به دلیل سرگذشت ایّام، تأثیر ناقلان و تباین مذهبی و عقلانی روزگار شاعر، پا به مرحله ی حماسی گذارده، نمود و جنبه های حماسی اش، چشمگیرتر و برجسته تر می باشد. واژه های کلیدی: شاهنامه، مینوی خرد، روایت پهلوی، شخصیّت های اسطوره ای- حماسی، اوستا

بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی در داستانهای بزرگ علوی با تاکید بر داستانهای (چشم هایش ،سالاری ها،موریانه و راویت )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور استان مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  ازاده رحیمی پطرودی   رضا ستاری

بزرگ علوی چهره ای است که بیش از نیم قرن در صحنه ی ادبیّات داستانی ایران مطرح بوده و از نمایندگان برجسته ی مکتب جدید داستان نویسی ایران به شمار می رود. عنصر مهمّ چیره بر زمانه ی علوی، سیاست است که مناسبات اجتماعی مردم را هم رقم می زند. علوی از اعضای شناخته شده ی حزب توده بوده؛ بنابراین می توان او را مرد سیاست دانست. آثار او هم آکنده از مولّفه های سیاسی واجتماعی است. این پایان نامه کوششی است در جهت تبیین دیدگاه های نویسنده درباره ی مسائل سیاسی واجتماعی روزگارشکه در چهار داستان «چشم هایش»، «سالاری ها»، «موریانه» و «روایت» انعکاس یافته است. برای شناخت درست دیدگاه سیاسی علوی و گزینش آن ها از میان آثارش، فصل دوّم به وقایع سیاسی دوران علوی اختصاص یافته است. فصل سوّم در مورد چگونگی زندگانی علوی و فعّالیّت های سیاسی و اجتماعی او می باشد. فصل چهارم،شامل عناصری از سیاست که علوی به آن ها اشاره کرده و در آثارش قابل ردیابی است و فصل پنجم، شاملعناصر اجتماعی که از داستان های علوی استخراج شده می باشد. در نهایت، با توجّه به نتایج به دست آمده کوشش شد، دید علوی نسبت به هر یک از پدیده ها و مولّفه های اجتماعی و سیاسی بازتاب یافته در آثار او تحلیل شود.نگاه غالباً رئالیستی او باعث می شود، انعکاس وقایع اجتماع و سیاست عصر، در آثارش کاملاً مشهود باشد.

بررسی تطبیقی آرکائیسم در شعر معاصر با محـوریـت سه (3) شاعر ( اخـوان ثالـث ، شاملـو ، شفیعی کدکنی )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1390
  سهراب تورانی   مسعود روحانی

با وجود گذشت قرون متمادی ، زبان فارسی هم چنان صلابت و اصالت خود را به شکلی پویا حفظ کرده است که دلیل آن چیزی نیست مگر غنی بودن این زبان چه از جهت لفظ و چه از جهت محتوا. همین امر باعث شده است که در سال های اخیر، شاعران معاصر ایران زمین در سرودن اشعار در فرم و محتوای جدید که به شعر نو معروف شده است هنوز هم به استفاده از مصادیق کهن زبان فارسی چه از نظر واژگان و چه از نظر محتوا اقبال نشان داده و آرکائیسم یا همان باستان گرایی به یکی از مشخصات بارز شعر آنان تبدیل شود. از بین شاعران معاصر، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو و محمدرضا شفیعی کدکنی از این حیث، نمود بیشتری یافته اند و باستان گرایی را به عنوان محملی برای ایجاد فخامت و شیوایی زبان خویش برگزیدند و به کار بردند. باستان گرایی واژگانی و نحوی در شعر هر کدام از شاعران فوق الذکر جایگاه خاصی دارد که در این تحقیق، با بررسی آثار آنها به تأثیر واژه یا نحو کهن در شعر آنان پرداخته و با مقایسه ی آنان دریافته ایم که هر یک چه مقدار و تحت تأثیر کدام یک از انواع باستان گرایی قرار گرفته اند. ضمن آن که جایگاه و اهمیت باستان گرایی در شعر معاصر نیز مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. بی شک می توان اخوان ثالث را سرآمد شاعران مورد نظر در این خصوص دانست و پس از آن نیز به ترتیب احمد شاملو و شفیعی کدکنی قرار می گیرند

اخلاق در تاریخ بیهقی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  سحر احمدجانی کلایی   قدسیه رضوانیان

در بررسی فرهنگ ایران، گرایش به ادبیات اندرزی در نظام رفتاری، اندیشگی و ارزشی جامعه قابل استنباط است و نمود آن را در ساخت فرهنگی جامعه ی ایران را از طریق پیشینه ی ادبیات اخلاقی و پندنامه ها می توان مطالعه کرد. در ادبیات ما تقریباً تمامی آثار دارای بن مایه های اخلاقی و اندرزی هستند. گاهی بعضی از آثار تماماً اخلاقی اند، مانند: بوستان سعدی و قابوس نامه . گاهی در خلال برخی آثار با اندیشه های اخلاقی مواجه می شویم. تاریخ بیهقی نیز از جمله آثاری است که در لابه لای داستان های تاریخی و سیاسی اش اندیشه های اخلاقی، اندرزی قابل مشاهده است. بیهقی، تاریخ نگاری است که به تناسب شغل دبیری در دربار غزنویان، از بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی، دینی سخن گفته و در تشریح مسائل گوناگون، بسیاری از مسائل اخلاقی را نیز ذکر نموده است. هم چنین در پایان هر حادثه ی تاریخی، اجتماعی، همگان را به عبرت آموزی دعوت می نماید. در آغاز این رساله، ابتدا به اخلاق، فلسفه ی اخلاق، نسبیت و مطلق گرایی آن و سپس اندرز و هم چنین خاستگاه اخلاق و اندرز در ادب فارسی و معرفی برخی آثار پرداخته شده است. در گام بعدی به ارتباط اخلاق و اجتماع و سیاست و دین اشاره گردیده است. بعد از بررسی این مولفه ها جنبه های مختلف اخلاقی، اخلاق فردی، اجتماعی، سیاسی و دینی در تاریخ بیهقی مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان نیز با تحلیل مولفه های اخلاق فردی، اجتماعی، سیاسی و دینی در تاریخ بیهقی به این نتیجه می رسیم که تاریخ مسعودی منعکس کننده ی اوضاع عصر غزنوی است که نگارنده ی آن ضمن بررسی مولفه های یاد شده، به بیان مسائل اخلاقی و اندرزی نیز پرداخته است.

بررسی روایت در مثنوی بر اساس نظریه ژرار ژنت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  سیده ملیحه هاشمی سلیمی   حسین حسن پور آلاشتی

وجود عنصر روایت در ادبیات، دین، فلسفه، خاطرات و ... لزوم شکل گیری رشته ای جدید تحت عنوان روایت شناسی را سبب شد. مقوله زاویه دید و زمان به عنوان مهمترین وجوه ساختار روایی، به عنوان عناصر مرکزی بسیاری از نظریه‏های ادبی از جمله نظری? ژرار ژنت(genette gerad) است. وی در مقوله زاویه دید، با کانون سازی، - چه کسی روایت می کند؟ و داستان از زاویه دید چه کسی بیان می شود ؟- باعث شناخت شناسنده در مواجه با متن می‏شود؛ اما همپای زاویه دید، زمان یکی از ابزارهای روایی است که نویسنده از آن بهره می جوید تا به کمک آن و با جابجایی هایی که در نظم خطی آن ایجاد می کند، پیرنگ دلخواه و مناسبی را بسازد و به این صورت به زمان بندی خاص "جهان داستانش" دست یابد. ژنت یکی از جدیدترین نظریات خود را درباره زمان در 3 بخش نظم، تداوم و بسامد به بحث می کشاند؛ در میان آثار روایی ایرانی، مثنوی مولانا از جمله آثار ارزشمند ادب پارسی است که شاعر در رسیدن به هدف عالی خود - تعلیم - از عنصر روایت در آن بهره می جوید. انتخاب کانون روایت مناسب، یکی از شگردهای مولانا در داستان پردازی است که تنوع آن موجب پویایی و تأثیرپذیری روایت می شود. از سویی او از تمامی ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان برای ایجاد جذابیت، کشش و تأثیر پذیری در روایت بهره می جوید که باعث القای حس انتظار و تعلیق در خواننده برای پی گیری داستان می شود. از این رو، در این تحقیق سعی شده است 6 روایت از روایت های کوتاه و بلند مثنوی با نظریه ژنت که یکی از جدید ترین نظریات درباره عناصر زاویه دید و زمان در روایت است، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و نشان داده شود که چگونه مولانا در پردازش داستان ها به زیبایی و مهارت هر چه تمام تر از ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان و زاویه دید برخوردار است که باعث جاودانگی اثر وی در اذهان شده است.

تصحیح انتقادی دیوان صدقی استرآبادی به همراه بررسی سبک شاعر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1390
  مرضیه قدمعلی صوفی   رضا ستاری

از فوائد تصحیح نسخ خطی، دست یابی به منبعی از واژگان اصیل و کهن زبان فارسی است؛ واژگانی که امروزه یا منسوخ شده و یا تغییر کرده اند. ارائه ی این تغییرات زبانی برای پی بردن به روند پویایی و سیر تحول زبان و سبک، دارای اهمیت است. تصحیح متون امروزه به عنوان یک کار ارزشمند و علمی کاملاً پذیرفته شده است و در رهیافت های جدید ادبی، نخستین اصل، داشتن متنی منقح و بی شائبه است تا کار بر روی آن ارزش علمی خود را حفظ کند. در این پژوهش، دیوان صدقی استرآبادی با استفاده از 4 نسخه و بر اساس شیوه ی بینابین، تصحیح گردیده است. خلاصه ی مراحل روش پژوهش: استنساخ نسخه ی اساس؛- بازخوانی نسخه ی استنساخ شده با اصل نسخه؛- مقابله ی متن استنساخ شده با نسخه های دیگر و ثبت اختلافات؛- تلفیق اختلاف نسخه ها به شکل مجموعه ی اختلافات؛- داوری میان اساس و اختلاف نسخ و دست یافتن به ضبط نص مطلوب.- مشخصات کتاب شناسی نسخه های مورد استفاده: 1- تهران، دانشگاه تهران-4068: {در جنگ} نستعلیق سده 12. آغاز و انجام افتاده، مجموعاً 32 گ 12 س. {ف.دانشگاه 13:3051}(خطی) 2- تهران،"- 4715:{ نستعلیق سده 13 و 14، مجموعاً 167 گ 21س.}{همان جا 14:3659}(خطی). 3- قم، مرکز احیای میراث اسلامی -2401:{ دیوان، نستعلیق، مجموعاً 74 گ 12 س}( خطی). 4- تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی- 13501: { در جنگ} نستعلیق.( خطی) نسخه ی «2401» که اصل دیوان و شامل حدود 1200 بیت از اشعار صدقی است، نسخه ی تقریباً خوب و متقنی است اما ضعف عمده ی آن این است که نام کاتب و تاریخ کتابت در آن مشخص نیست. در این نسخه عنوان ها با جوهر قرمز و متن اشعار با جوهر سیاه نگارش شده است و صفحات آن با کلمه پیوند به هم مربوط می شوند که این کلمات در پایان صفحات زوج آمده است. در انتهای آخرین صفحه از این نسخه که 74 برگ دارد، کلمه پیوندی آمده که می تواند نشانه ای از ناقص بودن این نسخه باشد. در بعضی از صفحات نسخه ی 2401 مهر نام میرجلال الدین محدث وجود دارد؛ با پی-گیری های انجام شده، مشخص شد که نام مالک این نسخه ی خطی است. در نسخه های 4068 و 13501 نام شاعر و عنوان شعر با جوهر قرمز و متن شعر با جوهر سیاه کتابت شده است و کلمه ی پیوند، در هر دو نسخه، صفحات را به هم مرتبط می سازد. در نسخه ی 4715 نام شاعر و شعر او هر دو با جوهر سیاه نوشته شده است و کلمه ی پیوند در آن دیده نمی شود. در نسخه ی 4068 که جنگ است، تنها 2 بیت از اشعار صدقی آورده شده است. اشعاری نیز به صورت پراکنده در جنگ نسخه ی 4715 از این شاعر آمده است. نسخه ی 13501 هم جنگ است و دو قصیده از صدقی در آن آمده که در نام ممدوح با نسخه ی دیوان (2401) اختلاف دارد. در فصل اول این پژوهش به ذکر مقدماتی در باب تصحیح نسخ خطی و لزوم انجام این کار پرداخته شده است. فصل دوم شامل معرفی نسخه ها، مشخصات کتاب شناسی نسخه های مورد استفاده و شیوه ی کار است. فصل سوم این پژوهش به زندگی، شعر و زمانه ی شاعر پرداخته است؛ مواردی شامل آنچه که در مورد شاعر از خلال اشعارش به دست آمده، ممدوحان وی، اوضاع سیاسی اجتماعی عصر شاعر، وضعیت شعر در زمان وی و بررسی سبک شاعر . فصل چهارم پایان نامه، دیوان اصلاح شده ی صدقی استرآبادی است؛ شامل قصاید، قطعات، ترکیب بند و مفردات. نتیجه گیری فصل پنجم نیز شامل توضیحاتی راجع به سبک شاعر و قضاوت در مورد روح حاکم بر اشعار اوست. چون در تذکره ها مطلب چندانی در مورد زندگی صدقی استرآبادی نیامده بود، براساس منابع موجود، اشعار، زندگی و افکار او مورد بررسی قرار گرفت. دیوان اشعار وی نیز با استفاده از 4 نسخه، تصحیح گردید تا به ضرورت عمل تصحیح نسخ خطی، پاسخی شایسته داده شود. صدقی استرآبادی از قصیده سرایان مشهور عصر صفوی است اما نام او در میان اهل ادب نیز کمتر شناخته شده است این شاعر عالم با آن که در قصیده سرایی استاد محتشم کاشانی بوده است، به اندازه ی او صاحب نام و بلند آوازه نیست. بررسی زندگی و سبک چنین شاعرانی به منظور معرفی آن ها به جامعه ی ادبی، خالی از فایده نیست.

بررسی نمادهای (مظاهر)شر در شاهنامه فردوسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  رقیه اصغری پهناب محله   علی اکبر باقری خلیلی

شاهنامه ی فردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی در زبان وادب فارسی است که مفاهیم و باورهای اسطوره ای و تاریخی در آن تجلّی می یابند. یکی از موضوعات مهم در این اثر، مسأله ی شرّ و تقابل آن ها با خیر است که تحت تأثیر باورها و مفاهیم ثنوی ایران باستان می باشد. با توجه به موضوع شاهنامه(تاریخ شاهنشاهی ایران قدیم از کیومرث تا یزدگرد سوم) و تاریخ پر فراز و نشیب ایران، در این اثر با نبرد ایرانیان و انیرانیان(به ویژه تورانیان)، به عنوان نمود اصلی خیر و شرّ، روبه رو هستیم. در واقع، شاهنامه به عنوان اثری حماسی و پر راز و رمز، نبرد میان نیکی ها و بدی ها را در نمودهای گوناگون به ظهور می رساند. و در آن شرّ در قالب شخصیّت ها و موجودات اهریمنی و مفاهیم و مضامین اهریمنی چون رشک و حسد، خشم و... به نمایش گذاشته می شوند. بنابراین، شرّ و مظاهر آن یکی از درون مایه های مهم و عوامل تأثیر گذار در خلق داستان های شاهنامه می باشد. این پایان نامه به بررسی مظاهر شرّ اختصاص دارد و درآن ضمن تشریح و تبیین مفاهیم نماد و نماد پردازی و اسطوره، مظاهر شرّ در زمینه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت، نظیر مضامین اهریمنی، موجودات اسطوره ای ـ اهریمنی، شخصیّت های اهریمنی، شخصیّت های اهورایی و اهریمنی و.... فردوسی با طرح داستان ها و نبردها کشمکش میان خیر و شرّ را به تصویر می کشد و در هر کدام از آن ها می کوشد تا مظاهر شرّ و انگیزه ها و اهداف شرارت شان را توصیف کند و ناکامی و نافرجامی افراد شرور را از نیل به اهداف یاد آور گردد؛ چنان که افراسیاب به عنوان مظهر اهریمن زمینی در نهایت نابود می گردد و ضحاک به عنوان مظهر بیدادگری، سرانجام به بند کشیده می شود و سهراب و اسفندیار به عنوان مظاهر قدرت طلبی، فرجام شان جان باختن است.

رمانتیسم در اشعار حمید مصدق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1391
  راحیل محمدی   رضا ستاری

رمانتیسم، مکتبی است که از لحاظ زمانی ما بین دو مکتب کلاسیسم و رئالیسم پدید آمد. این جنبش جهانی، زمینه های گوناگونی همچون ادبیّات، فلسفه، علوم اجتماعی و سیاسی، معماری، موسیقی، نقاشی، سینما و جز آن را در بر می گیرد. رمانتیسم خود به دو شاخه ی کلّیِ رمانتیسمِ «احساساتی(یا فردی)» و رمانتیسمِ «اجتماعی- انقلابی» تقسیم می شود که هریک از این دو، در عین داشتن اشتراکاتی، خود دارای اصول و مشخصه های ویژه ای نیز هستند. رمانتیسم از لحاظ تاریخی در اروپای قرن نوزدهم اوج گرفت، اما به تدریج سرتاسر جهان را در نوردید و کشورهای غیر اروپایی را نیز تحت تأثیر قرار داد. ایران نیز مانند سایر کشورها، تحت تأثیر این مکتب قرار گرفت. رمانتیسم معاصر ایران با نیما یوشیج در منظومه ی «افسانه» آغاز شد. دکتر پرویز ناتل خانلری، گلچین گیلانی و فریدون تولّلی به تأثیر از قالب های نیمایی پیشکسوت شعر رمانتیک ایران شدند. حمید مصدق از جمله شاعران معاصری است که در دفترهای شعرش با اندکی تسامح، می توان بیشتر ویژگی های مکتب رمانتیسم را یافت. این پایان نامه به بررسیِ ویژگی ها و شاخصه های مکتب رمانتیسم در دفترهای شعری این شاعر پرداخته است. با بررسی انجام شده در این پایان نامه می توان گفت: جنبه های شاخصه های فردی اشعار مصدق بر سویه های اجتماعی- انقلابی شعرش می چربد. اما سیر شاخصه های رویکرد اجتماعی- انقلابی در اشعار او را نمی توان نادیده گرفت. در یک چشم انداز فراگیر باید گفت روند اشعار مصدق از رمانتیسمِ اجتماعی به سمت و سوی رمانتیسمِ فردی و احساسی میل کرده است.

بررسی تحلیلی کلیدواژه های اشعار قیصر امین پور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  دادیار حامدی   رضا ستاری

شاعران با توجه به شرایط ویژهی خویش، به برخی واژهها دلبستگی بیشتری دارند. این واژهها که کلیدواژه نامیده می شوند، جهت شناخت اندیشه ی صاحبان اثر موثرند. در این تحقیق برای دست یابی به دگرگونی های فکری قیصر امین پور کلیدواژه های اشعار وی مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به شیوهی برخورد شاعر با آن ها، دوران شاعری وی به سه دوره تقسیم و نشان داده شده است که در این دوره ها، همگام با تغییرات اجتماعی، طرز کاربرد این واژگان نیز متحول می شود. این دگرگونی ها در حوزه ی نحو به صورت کاهش جمله های پرسشی، افزایش به کارگیری وجه امری و استفاده ی کمتر از صیغه ی اول شخص جمع خود را نشان می دهد و در گستره ی واژگان به شکل تغییرات صفات یا اسنادهای مرتبط با هر کلیدواژه قابل مشاهده است. از نظر محتوایی کلیدواژه ها در دوره ی نخست، متناسب با سال های آغازین انقلاب و جنگ، در محور همنشینی پیام های حماسی ـ مذهبی را انتقال می دهند و در دوره ی دوم، با این که ویژگی های دوره ی اول هنوز فعال اند، اما نشانه هایی دالّ بر دگرگونی در طرز استفاده از کلیدواژه ها و حرکت به سمت دوره ی بعد به چشم می خورد. این کلیدواژه ها در دوره ی سوم در محور همنشینی مفاهیم جدیدی را القا می کنند. شاعر با دور شدن از فضای انقلاب و جنگ ،از"ما" ی گروهی فاصله می گیرد فرصتی برای پرداختن به "منِ" خود می یابد. او برای القای این مفاهیم، شگردهای شاعرانه اش را نیز دگرگون می کند. واژه های کلیدی: امین پور، واژه، کلیدواژه، تغییرات اجتماعی.

مقایسه شخصیت پردازی در زمان جای خالی سلوچ ( محمود دولت آبادی ) و رمان همسایه ها ( احمد محمود )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده ادبیات 1390
  معصومه بخشنده کسوتی   سیاوش حق جو

داستان نویس برای ارائه ی داستان خود از ابزاری بهره می برد که به آن عناصر داستان می گویند. برای این که پیکره ی داستان از استحکام بیش تری برخوردار گردد، می بایست تمامی این عناصر در تعامل هم بوده و کارکردی هماهنگ داشته باشند. عناصر داستان شامل پیرنگ، زاویه ی دید، شخصیّت، گفت وگو، لحن، درون مایه، موضوع و ... است که رساله ی حاضر، عنصر شخصیّت و شخصیّت پردازی را مورد بررسی قرار داده است. عنصر شخصیّت از عناصر مهمّ داستانی و ستون فقرات داستان به شمار می آید؛ زیرا این اشخاص داستان هستند که با رفتار و گفتار خود عمل داستانی را پیش می برند و دنیای داستان را می سازند. در این پژوهش پس از بحث مقدّماتی در فصل اوّل و ارائه ی مبانی نظری، هم چون تعاریف و نظریّه های شخصیّت و شخصیّت پردازی به مقایسه ی شخصیّت پردازی در دو رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی و «همسایه ها» اثر احمد محمود پرداخته است. رمان جای خالی سلوچ، حول زندگی شخصیّت های فقیر و روستائیان محروم و زجر کشیده ای می گردد که مادام در تلاش معاش اند. در این رمان، ما با رفتار و گفتار اشخاص، به شخصیّت آن ها که متناسب با موقعیّت فردی و اجتماعی شان است پی می بریم. رمان همسایه ها نیز شامل شخصیّت های فقیر، سیاسی و حزبی است. نویسنده در این رمان از گفت و گو، عمل و ... در پرداخت شخصیّت ها استفاده کرده است.در هر دو رمان مذکور، شخصیّت پردازی به شیوه ی غیر مستقیم، پررنگ تر است.

تحلیل درونمایه های اشعار حمید مصدق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  راضیه عمونیا سماکوش   حسین حسن پور آلاشتی

درونمایه زیربنا، اندیشه اصلی و پیام پدیدآورنده ی اثر است. از بررسی درونمایه، خطوط ذهنی خالق اثر را می توان مشخص کرد. حمید مصدق از جمله شاعرانی است که تأثرات عاطفی رمانتیک، درونمایه بسیاری از آثار او را تشکیل می دهد. عشق، نوستالژی و طبیعت گرایی درونمایه های اصلی اشعار مصدق هستند.

بررسی کهن الگوی سفر قهرمان در شاهنامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  سمیه آقاجانی زلتی   رضا ستاری

چکیده شاهنامه فردوسی، بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی در برگیرنده ی مفاهیم کهن الگویی فراوانی است که یکی از آن ها کهن الگوی قهرمان است. بنا به سرشت حماسه و بن مایه ی اصلی آن (نبرد میان نیروهای نیک و بد) قهرمان، یکی از پرتکرارترین موتیف های آن است. قهرمان حماسه که معمولاً دارای نیروهای فوق انسانی است، در میان خانواده ای بلندمرتبه متولد می شود، اما بنا به دلایلی از خانواده دور شده و نزد افرادی فرودست یا حیوانات پرورش می یابد. با رشد معجزه آسا و رسیدن به بلوغ جسمی و فکـری، از واقعیـت زندگـی خود آگاه شده و به دنبال یافتـن پدر و مادر خود راهی سفر می شود. او پس از آشتی با پدر سفر قهرمانی خود را آغاز می کند و در این راه است که از آب می گذرد و گرفتار شکم نهنگ می شود ، پس از رهایی از آن به سوی نبرد با اژدها می رود ؛ در این راه با زنی جادو و وسوسه گر رو به رو می شود. اما از کمک یاریگرانی چون نیروهای ایزدی، پیرخردمند، جانوران اهورایی و اسب خود بهره می گیرد و به اژدها می رسد. برای مبارزه با اژدها نیاز به سلاحی ویژه و اژدهاکش دارد که در شاهنامه، عموماً این سلاح گرز (آن هم گرز گاوسر) است. با سلاح مخصوص خود اژدها را نابود می کند و خدابانوی در بند را رها می سازد و با او ازدواج می کند. پس از طی مراحل این سفر است که قهرمان به مقامی خدایگون می رسد و ارباب دو جهان می شود و برکت و فضل را به یاران خود عطا می کند و سرسبزی را به زمین باز می گرداند. بنابر آن چه گفته شد ، موضوعی که در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفته ، کهن الگوی سفر قهرمان در شاهنامه است که این کهن الگو براساس نظریه های مختلف اسطوره پژوهان، مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت ساختار ویژه ی این سفر کهن الگویی در شاهنامه ، ارائه شده است. در این پژوهش زندگی قهرمانانی چون زال، فریدون، گشتاسپ، کی قباد، داراب، رستم و اسفندیار مورد بررسی قرار گرفته است. واژه های کلیدی: فردوسی، شاهنامه، کهن الگو، قهرمان، سفر قهرمان

دسته بندی و تحلیل اشاره های اساطیری در شعر شاعران مشروطه(ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی،سیداشرف الدین گیلانی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  مریم فقیه عبدالهی   رضا ستاری

اسطوره در میان تعاریف متعدّدی که از آن بیان کرده اند و حتّی کسانی آن را داستانی خیالی و بیهوده دانسته اند، چیزی نیست جز بیان حقیقت درباره ی پیدایش و آغاز هر چیز معنادار و سرمشق قرار گرفتن آن برای تمام فعّالیّت های بشر. اساطیر نه تنها هیچ گاه به طور کامل حتّی در جوامع نوین امروزی از میان نرفته اند، بلکه در گوشه و کنار زندگی، فکر و باور انسان ها به انتظار نشسته اند تا در زمان پیدایش هر مشکل لاینحلی، به کمک بشتابند. در نتیجه شاید اساطیر نقش محوری در جامعه ی امروز نداشته باشند، امّا گاه با تغییر شکل و دگرگونی و گاه به همان شکل نخست خود، بنابر موقعیّت های متفاوت، همواره همراه انسان بوده اند. در هر دوره ی زمانی نیز بنا بر شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... اساطیری نو و جدید شکل می گیرند تا نماد و صدای باورها و آرزوها و خواسته های یک قوم باشند. در دوره ی مشروطه با توجّه به مشکلات و استبداد و استعماری که گریبان وطن و ملّت را گرفته بود، شاعران و نویسندگان در تلاش برای هم صدایی با ملّت میهن پرست و خواهان آزادی، در اشعارشان از اساطیر بهره برده اند. ملک الشّعرای بهار، عارف قزوینی و سیّداشرف الدّین گیلانی، از شاعران مشروطه، عاشقان میهن، تاریخ و پیشینه ی اسطوره ای ایران هستند که بیشترین دغدغه را برای وطن و ملّتشان دارند و در جای جای اشعارشان، از اساطیر بهره برده اند. آن ها گاه با بهره-گیری از نام های شاهان، پهلوانان گذشته، پیامبران و ایزدان، جانوران اساطیری ایران و... ضمن یادآوری گذشته ی پرشکوه سرزمین ایران، روحیّه ی ملّی میهنی مردمشان را بیدار کنند و گاه با مطرح کردن مفاهیمی جدید که در فضای آن دوران به اسطوره بدل شده اند در تلاش برای هموار کردن مسیر رهایی و پیشرفت ملک و ملّت هستند. امّا شیوه ی هرکدام در به کارگیری اساطیر، شیوه ی ویژه ی خودشان است و با همین برخورد است که شاهد تفاوت کمیّت و کیفیت استفاده از اساطیر در اشعارشان هستیم.

بررسی نمایشنامه های بهرام بیضایی بر اساس نقد کهن الگویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  عاطفه خاتمیان   رضا ستاری

چکیده نویسندگان هر جامعه ای بی شک تحت تأثیر پیشینه ی تاریخی و فرهنگی کشورشان هستند. این پیشینه ی فرهنگی و تاریخی گاه در آثار ادبی، گاه در یک بنای تاریخی و گاهی در اسطوره ها و کهن-الگوهای آن فرهنگ مستتر است. می توان گفت نویسنده ی جامعه امروزی نیز نمی تواند بدون تأثیرپذیری از اسطوره ها و کهن الگوهای فرهنگی که در آن زیسته، دست به آفرینش بزند. آن گونه که اسطوره شناسان و پژوهشگران نقد اسطوره ای می گویند، نویسندگان، ناخودآگاه از کهن الگوها تأثیر می پذیرند و هدف نقد کهن الگویی بررسی این تأثیر و واکاوی آن، در اثر است. نقد کهن الگویی، یکی از دیدگاه های مهم نقد ادبی امروز است که در این روش، منتقد می کوشد تا تمام عناصر فرهنگی را که در سیر تمدن بشر وجود داشته و به طور ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی موثر بوده مورد بررسی قرار دهد. در کارنامه ی هنری بهرام بیضایی نزدیک به نیم قرن فعالیت هنری دیده می شود. بیضایی یکی از استادان بی چون و چرای صحنه ی نمایش و سینمای کشورمان است و جدا از سبک ویژه وکم نظیرش در شیوه ی نگارش نمایشنامه ها و فیلمنامه ها و نیز جنس میزانسن های مثال زدنی اش در سینما و تئاتر، چیزی که بیش از همه کارهای او را از آثار دیگران جدا می کند، اشتیاق و تسلط قابل تحسین اش در نقب به تاریخ فرهنگ و هنر این مرز و بوم است که به آثارش رنگ و بویی ملی بخشیده است. با این که داستان بسیاری از آثار سینمایی بهرام بیضایی در زمان حال می گذرد، جایگاه اسطوره ها و نمادهای فرهنگی و اعتقادی پارسی و ایران باستان در بافت بخش قابل توجهی از این آثار تنیده شده است. نمایشنامه های بهرام بیضایی با توجه به تکیه اش به اساطیر و روایت های کهن تاریخی ، نمونه ی خوبی برای تحلیل و نقد کهن الگویی محسوب می شوند. او همواره با نگاه دقیق و کاوشگرش تاریخ را ورق زده و از میان داستان ها و قصه ها، اثری نمایشی آفریده است. در این پژوهش به بررسی نمایشنامه های بهرام بیضایی بر اساس نقد کهن الگویی پرداخته شده و میزان و چگونگی استفاده ی نویسنده از کهن الگوها (نقاب، سایه، آنیما، آنیموس) سنجیده شده است. بر اساس این بررسی، در نمایشنامه های بیضایی کهن الگوهای نقاب و سایه نمود بیش تری داشته و دو کهن-الگوی آنیما و آنیموس مجال بروز کم تری یافته اند که این نمودها و بروزها با فضای نمایشنامه ها کاملاً تناسب و هماهنگی دارد. واژه های کلیدی: اسطوره، کهن الگو، بهرام بیضایی، نقد کهن الگویی، یونگ.

روایت شناسی در چرندپرند دهخدا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  حمیده تسلیمی پایین افراکتی   قدسیه رضوانیان

روایت منحصر به متن ادبی نیست و در تمام وجوه دین، فلسفه ، تاریخ، خاطره و.... حضور دارد. این حضور وسیع و شامل، سبب شده تا روایت شناسی از اهمیتی ویژه برخوردار باشد، گرچه تا سال های اخیر نقش بسزای آن در خلاقیت و اثرگذاری انسان، به صورت تئوریک برجسته نشده بود. اما کشف این قدرت و گوناگونی شگردهای آن و نیز پیوندش با جهان بینی نویسنده و گفتمان دوره ی خلق اثر، رویکردی متأخر است. بن مایه روایت ها تخیل و واقعیت است، این بن مایه ها سبب شکل گیری روایت های داستانی و تاریخی شده است. هریک از این انواع روایت ها نیز بنا بر ماهیتش از عناصر و مولفه هایی همچون ، شخصیت، زاویه دید، زبان، لحن و ..... بهره می گیرد. اثری که انتخاب شده، چرندپرند است. که جزء آثاری به شمار می رود که نخستین بار روایت به هر دو گونه نو و سنتی در آن دیده می شود و به عبارتی پای در سنت و نوگرایی دارد، به همین دلیل زمینه هایی از روایت داستانی، تاریخی و گزارشی در آن یافت می-شودکه بنابر استفاده از تخیل و واقعیت از انواع روایت بهره می برد، هرجا که پای تخیل و خیال پردازی در میان است از روایت داستانی و عناصرش بهره می برد و هرجا که بخواهد واقعیت های موجود را بیان کند از روایت های تاریخی و گزارشی بهره می برد. هدف دهخدا از بکارگیری انواع ژانرهای روایت، ایجاد تنوع، گوناگونی، جلوگیری از کسالت، بیان حرف ها و دردهای جامعه و زمینه سازی برای ایجاد ژانر داستان کوتاه است. این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی به مطالعه و شناسایی ژانرهای روایی و تحلیل مولفه-های روایی نظیر: شخصیت، زاویه دید، زبان و لحن در انواع ژانرهای داستانی، تاریخی و گزارشی می پردازد و ضمن تحلیل روایی چرند پرند، نقش دهخدا را در پیدایش داستان کوتاه نو برجسته می کند.

بررسی مولفه های مدرنیسم در مجموعه داستان های کوتاه ابراهیم گلستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  سمیه رحیمی علی آبادی   رضا ستاری

مدرنیسم نوشدن و تحوّل ژرف و عظیم در همه ی جنبه های فرهنگی، هنری و اجتماعی در عصر جدید است. این رویکرد در ادبیات و دیگر جلوه های هنری، نوعی جدایی از سنّت های گذشته است که واقعیت های رئالیستی را زیر سوال برده و مفهوم تازه ای از واقعیت را در ذهن ترسیم کرد. این جنبش ادبی در دهه ی 1340 وارد فضای ادبی ایران شد که با روند رو به رشد خود، زمینه ی مناسبی را برای پیچیده شدن تکنیک های نویسندگان فراهم کرد. در این دوره، نویسنده ی مدرن در تلاش است تا با بدعتی در شیوه ی داستان نویسی، سبک خاص خود، را پدید آورد. هدف این پایان نامه بررسی مولفه های مدرنیسم در مجموعه داستان های کوتاه ابراهیم گلستان است و با محوریت پاسخگویی به دو پرسش اساسی تدوین شده است: 1- مهمترین مولفه های مدرنیسم در داستان های کوتاه ابراهیم گلستان کدامند؟2- زمینه های توجه نویسنده به چنین رویکردی به چه عامل/ عواملی مربوط می شود؟ مدرنیسم داستانی در ایران با آثار ابراهیم گلستان به شکل جدّی آغاز شد. ابراهیم گلستان از جمله نویسندگانی است که از شیوه ی روایت سنّتی رویگردان شد و به شیوه ی داستان نویسان مدرنیست غربی که با آثارشان آشنا بود، به فرم روی آورد. شیوه ی او در روایت داستان معمولاً این گونه است که، واقعیت محدودی از زمان حال را می گیرد و آن را با خاطرات زمان گذشته درهم می آمیزد. مهم ترین مولفه های مدرنیستی که می توان در داستان های او سراغ کرد، عبارتند از: اهمّیّت دادن به تصویر، فرم و شاعرانگی، تفاوت در شیوه ی روایت، تردید و عدم قطعیت، آشنایی زدایی و زبان متشخّص، هماهنگی ساختار و محتوا، در آمیختگی واقعیت با خیال، ضدّ قهرمان گرایی، فردیّت و جریان سیّال ذهن. در میان این مولفه ها، ابراهیم گلستان با توجه به شرایط سیاسی اجتماعی عصر خود و همچنین تأثیرپذیری از داستان های همینگوی و فاکنر و آشنایی اش با هنر سینما و فیلم سازی، از مولفه های تصویر، تک گویی درونی و فرم و شاعرانگی،بیشترین استفاده را کرده است.

تحلیل سبک شناختی رمان های منیرو روانی پور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  زینب خواجه وند   حسین حسن پور آلاشتی

چکیده منیرو روانی پور(1333- ) یکی از برجسته ترین زنان داستان نویسی است که با مجموعه داستان کوتاه کنیزو(1367) به دنیای ادبیات داستانی معاصر ایران معرفی شد و با خلق رمان های اهل غرق(1368)، دل فولاد(1369) و کولی کنار آتش(1378) در میان نویسندگان معاصر جایگاه معتبری احراز کرد. علی رغم تمام بحث ها و گفت وگوهای صورت گرفته و مطالب نوشته شده در باب آثار وی، باز هم انجام تحقیقی دقیق در باب سبک آثارش ضروری می نمود. بدین اعتبار سه رمان نویسنده از دیدگاه سبک شناسی در سه محور زبانی، بلاغی و روایی مورد بررسی قرار گرفت که حاصل این تحقیق و بررسی نشان از آن دارد که نویسنده همچنان در پی تجربه های تازه ی نویسندگی است و در سه رمان خود به ترتیب -و به تقریب- سه ژانر متفاوت را آزموده است: رئالیسم جادویی، به سوی نوعی سمبولیسم و پست مدرنیسم. به جهت تفاوت ژانرهای سه رمان، طبعاً وحدت سبکی و یا به تعبیر دیگر، عناصر ثابت تکرارشونده که شاخصه های سبکی نامیده می شود، کمتر مشاهده می-گردد. علی رغم آن، با تکیه بر موارد تقریباً مشترک، می توان توجه به واژگان بومی، موتیف های واژگانی خاص، تشبیهات گسترده حسی، شخصیت های نمادین و . . . را از شاخصه های اصلی رمان های او برشمرد.

بررسی پارادایم سبک هندی (شاخه ایرانی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده ادبیات 1393
  مراد اسماعیلی   حسین حسن پور آلاشتی

چکیده: سبک هندی یکی از سبک هایی است که با سبک های قبل از خود، یعنی خراسانی و عراقی، تفاوت های آشکاری دارد و اغلب متخصصان و منتقدان، این سبک را به منزله ی نوعی گسست ادبی می دانند که به سبب آن شعر فارسی یک دوره ی متمایز و قیاس ناپذیر از دوره های قبل را تجربه کرده است. در رساله ی حاضر، این موضوع، یعنی تمایز و قیاس ناپذیری این سبک، بر اساس چشم انداز نظریه ی تامس کوهن، فیلسوف برجسته ی علم، تبیین و بررسی شده و به چگونگی و چرایی این تمایز پاسخ داده شده است. چنین رویکردی به ما می گوید که اساس هر پارادایم یک یا چند الگو است که هنجارها و گزاره های پذیرفته شده ی تمام حوزه های (فکری، هنری، ادبی) هر دوره را شکل می دهند. این الگوها را در دوره ی مورد بررسی ما می توان به ترتیب زمینی شدن، تلفیق و تناسب بدانیم. مطالعه ی حوزه هایی چون فلسفه، نقاشی و معماری این دوره و قوانین رایج آنها نیز بر درستی این امر صحّه می گذارد. ادبیات نیز به عنوان یکی دیگر از حوزه های علوم در این دوره، از این قاعده مستثنی نبوده و مشروعیت خود را از این الگو ها می گیرد؛ به گونه ای که تجزیه و تحلیل گزاره ها و هنجارهای مورد اجماع شاعران سبک هندی تردیدی در این باره باقی نمی گذارند. با این رویکرد، سبک هندی را نمی توان ادامه و دنباله ی سبک عراقی دانست؛ بلکه این سبک، دارای پارادایم خاص خود است و شاعران این سبک به مجموعه ای از اصول و موازین مشترک پایبندند که با موازین دوره های قبل قابل مقایسه نیست و بر این اساس، مفاهیم، روش ها و مشاهدات شاعران این دوره، با دیگران متفاوت است و بدین سبب این سبک، با سبک های دیگر قابل قیاس نیست.

چالش های نهاد های آموزشی در گسترش و ترویج سبک زندگی اخلاقی اسلامی - ایرانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  وحیده عبداله پور علمداری   حجت صفار حیدری

هدف این تحقیق بررسی موانعی است که سر راه مدارس ما برای تحقق و گسترش سبک زندگی اخلاقی وجود دارد. برای انجام این کار از روش توصیفی، تحلیلی و استنتاجی استفاده گردیده است. جامعه آماری تحقیق شامل همه منابع دست اولی چون قرآن، نهج البلاغه، غررالحکم و دیگر منابع روایی و یا دست دوم مرتبط با موضوع مورد بررسی است که در دسترس محقق قرار دارد. آنچه در این تحقیق به عنوان یافته مورد تاکید قرار گرفته است، این است که سبک زندگی اخلاقی مطلوب از دیدگاه اسلامی – ایرانی به سبکی از زندگی اشاره دارد که فرد، باورها، نگرش ها، گرایش ها و نظام ترجیحات رفتاری خویش را بر مبنای آموزه های آرمانی ارایه شده اسلامی منطبق سازد. به عبارتی، علم اخلاق با تزکیه نفس و ساختن انسان سرو کار دارد و در جهت ارتقاء و پاکیزه کردن زندگی انسان در حوزه های فردی و اجتماعی تلاش می کند. در تفکر دینی، سبک زندگی اخلاقی به دو دسته اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی قابل تقسیم می باشد. موضوع اخلاق اجتماعی، تنظیم رفتار فرد با دیگران است و اخلاق فردی نیز از حیث تاثیری که در تنظیم روابط اجتماعی دارند، مهم اند. اموری همچون راستگویی و درستکاری ، میانه روی و اعتدال و... را می توان از موارد اخلاق فردی دانست و اموری همچون احترام به بزرگترها، ایثار و از خود گذشتگی، نوع دوستی و . . . را می توان از شاخص های سبک زندگی اخلاق اجتماعی دانست. به طور کلی سبک زندگی افراد تحت تاثیر یادگیری هایی است که از طریق خانواده، جامعه و مدرسه انجام می گیرد. اما در عصر جهانی شدن و به واسطه توسعه و گسترش فزاینده وسایل ارتباط جمعی انتظار می رود که دیگر دانش آموزان تنها تحت تاثیر جو مدرسه و معلمان خود قرار نگیرند، بلکه بسیاری از یادگیری های آنان تحت شعاع آموزش هایی باشد، که از طریق فضاهای مجازی از جمله ماهواره ها و اینترنت و ... عرضه می گردد. از این رو، تربیت در عصر مدرن با دشواری هایی همراه شده است. در این تحقیق به دو نوع از موانع سر راه تحقق سبک زندگی اخلاقی اشاره گردید. موانع بیرون سازمانی و موانع درون سازمانی. از جمله موانع بیرون سازمانی می توان به عدم هماهنگی بین نهاد خانواده، مدرسه و جامعه، غلبه تفکر اقتصادی محض، گسترش فضاهای مجازی و ... را اشاره نمود. از جمله موانع درون سازمانی می توان به عدم هماهنگی بین اهداف، اصول و برنامه های اجرایی، نبود برنامه های عملیاتی و کاربردی، عدم استفاده از روش های مناسب تربیتی، ناکامی در تعمیق پیروی از الگوهای مناسب تربیتی، نا کار آمدی در استفاده از برنامه های درسی موثر تربیتی و پرورشی اشاره نمود.

بررسی روایت زندگی نامه ای با رویکرد در رمان شما که غریبه نیستید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  میترا خسروی منش   قدسیه رضوانیان

چکیده ادبیات، جهانی است شامل گونه های متنوع و متفاوتی از پدیده ها که گاه در پیوند با یکدیگر و گاه در تقابل و تعارض با دیگری، برای خود هویتی قابل تعریف می یابند و با مضامین و ساختارهای گوناگونی به صورت گونه های نو و دارای استقلال شکل می گیرند. زندگی نامه ی خودنوشت یکی از گونه های ادبیات است که خصوصیات و انواع مختص به خودش را دارد. داستان نیز انواع گوناگونی را شامل می شود که مشخص و تعریف شده است. یکی از قابلیت های انواع ادبی و ارتباط آن ها با یکدیگر؛ ترکیب انواع با یک دیگر و آفرینش نوعی مستقل است. یکی از مصداق های این تلفیق«زندگی نامه ی خودنوشت داستانی»است. زندگی نامه ی خودنوشت داستانی، نوعی است که نویسنده با بیان مختصاتی از زندگی، شخصیت و اندیشه خود و با استفاده از شگردهای روایی و ابزار داستانی در کنار حوادث تاریخی اثر خویش را پیش می برد. شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی، روایتی برساخته از زندگی اش می باشد که هم دارای ویژگی های زندگی نامه ای در محتوای اثر و هم ویژگی های داستانی در ساختار اثر می باشد. که در آن زندگی نامه به عنوان روایت واقعیِ رخ دادهای زندگی نویسنده با داستان به مثابه ی روایتی تخیلی می آمیزد. نویسنده در بیان روی دادهای زندگی به سادگی نمی گذرد بلکه با جزئی پردازی دقیق و روایت صادقانه اش لایه های مختلف زندگی خود را به نمایش می گذارد. دورنمای زنده ای از شرایط فکری و فرهنگی دوره های زندگی اش ارائه می کند و با بخشیدن ساختاری داستانی به زندگی نامه اش، متن را از ویژگی های ادبی و زیبایی شناختی نیز برخوردار ساخته است. اجزای کتاب به راستی زنده هستند و ماجراهایی که بر آن ها می رود همگی زنده و واقعی هستند.از مهم ترین عناصر قابل توجه به سبب ایجاد تمایزی که بین زندگی نامه و داستان می کند دو عنصر شخصیت و زاویه ی دید است. در پژوهش حاضر، در بخش روایی، برساخته بودن، واقع گرا و درمانی بودن اثر آشکار می شود. در بخش تاریخی، دورنمای زنده ای از شرایط فکری و فرهنگی، سنت ها، جغرافیای شهر و روستا و... را برای ما تبیین می کند و هم چنین ضرورت بحث رمان تاریخی مورد توجه قرار می گیرد. و در بخش ادبی، عناصر زیبایی شناختی؛ از جمله نگاه جزءنگر نویسنده، ارتباط صمیمانه با مخاطب و تخیل مورد تحلیل قرار می گیرد و در بخش داستانی عناصر داستان و طنز. در این پژوهش شما که غریبه نیستید نه با نام زندگی نامه و نه داستان، بلکه به روش توصیفی-تحلیلی، معرفی می شود. واژگان کلیدی: روایت زندگی نامه ای، شما که غریبه نیستید، زندگی نامه ی خودنوشت داستانی، هوشنگ مرادی کرمانی

بررسی سازوکارهای زیبایی شناسی غزل سنایی بر اساس نظریه ساختارگرایان پراگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی 1393
  سید محسن مهدی نیا چوبی   احمد غنی پور ملکشاه

چکیده سنایی غزنوی به شکل گسترده در حوزه ی شعر فارسی، تغییر و تحول ایجاد کرده و این تغییر و تحول و نوآوری هم در حوزه ی ساختاری است و هم در حوزه ی معنایی. این تغییرات تا حدی است که می توان از او به عنوان یک شاعر سنّت شکن و نوآور نام برد. با وجود این که بسیاری از شاعران صاحب سبک در ادب فارسی؛ مانند، مولانا، سعدی، حافظ و دیگران در سرودن غزل های خود به سنایی توجه خاصی داشته اند، امّا در پژوهش های ادبی آن چنان که شایسته جایگاه این شاعر است به او توجه نشده است. بدین سبب، در این رساله بر آن شدیم تا سازوکارهای زیبایی شناسی غزل سنایی را بر اساس نظریه ی ساختارگرایان پراگ تحلیل و تبیین کنیم. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که غزل های سنایی کلّیتی اندام وار دارد و تمامی اجزای سازنده ی آن ها، از کوچک ترین واحد زبانی، واج، تا بزرگ ترین آن ها، جمله، در ایجاد ارتباط و انتقال پیام نقش دارند، آن چنان که با کوچک ترین جابه جایی، کلیّت اندام وار سروده به هم می ریزد و هم چنین مشخص گردید که به کارگیری استعاره های فراوان و گزینش واژه ها در محور جانشینی که مبتنی بر شباهت اند، این غزل ها را به سوی استعاری شدن، سوق داده است. در این رساله کوشش شد تا در هر زمینه، وجه غالب، مشخص و به طور کلی ساختار غزلیات سنایی با توجه به اجزای سازنده ی آن، آشکار شود.

بررسی درون مایه های اشعار سیاوش کسرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  طاهره رضانژاد   حسین حسن پور آلاشتی

درون مایه زیر بنا، اندیشه ی اصلی و پیام پدید آورنده ی اثر است و از بررسی درون مایه، خطوط ذهنی خالق اثر را می توان شناخت .شعر حاصل عاطفه است؛ چرا که عکس المعل انسان در برابر رخدادهای عینی یا ذهنی باعث خلق شعر می شود. کسرایی در عصری می زیسته است که جامعه دچار رخدادهای مهم سیاسی شده بود به همین علت اشعار او از صبغه ی سیاسی و اجتماعی زیادی برخوردار است.عشق، نوستالژیک و طبیعت گرایی درون مایه های اصلی سروده های سیاوش کسرایی هستند. شعر او سمفونی وطن دوستی و آزادی است عظمت روح انسانی در جای جای شعر او نمایان است در واقع مضامین شعر او با درک شرایط جامعه اش شکل گرفته است. شاعر مطابق تعهد و رسالت اجتماعی خود، با توجه به اوضاع سیاسی و اجتمایی جامعه که در آن بی عدالتی، خفقان و استبداد حاکم بود زبان نمادین و هنری به کار گرفت تا دردها و رنج های ملت رنج دیده را به صورت عینی ترسیم کند.کسرایی برای رسالت شعر خود،که بیدار کردن خفتگان وبه حرکت در آوردن ها می دانست به باززایی اسطوره های کهن ملی و قومی خود دست زده است . در این رساله تلاش شده است که مهم ترین درون مایه های اشعار سیاوش کسرایی با تحلیل اشعارش مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی تطبیقی درونمایه های مشترک “افسانه ی قرون” ویکتور هوگو و “شاهنامه” فردوسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  امیلی آدلین تیولیه   رضا ستاری

هوگو در سرایش «افسانه ی قرون» از «شاهنامه» فردوسی الهام گرفت. او از مفاهیم آیین زرتشت نیز بهره گرفت و مفاهیمی چون تقابل بین روشنایی و تاریکی، سرشت نیک و بد و ... که از جمله درونمایه های مهم شاهنامه ی فردوسی و آیین زرتشت است در اثر هوگو به صورت برجسته وجود دارند. هوگو همچنین از وام واژه ها و بن مایه هایی بهره جست که از موضوعات محوری «شاهنامه» هستند.

بررسی دیدگاه های انتقادی در اشعار قیصر امین پور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  مدنا عموپور بهنمیری   علی اکبر باقری خلیلی

. قیصر امین پور از شاعران معاصر است که مضامین اغلب اشعارش را به موضوعات اجتماعی اختصاص داده است. در ادوار آغازین شاعری او، محتوای شعرش آرمان گرایانه بوده که به تدریج به سوی واقع گرایی، انسان مداری و جزیی نگری معطوف شده و از شعارگرایی در اشعارش کاسته و با واقعیت های پیرامون خود همراه گردیده است. امین پور با مشاهده ی ناهنجاری ها، کج روی ها، و تضاد در ارزش های اجتماعی به انتقاد بر می خیزد و درون مایه ی انتقادات او را می توان در موضوعات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دینی- عرفانی مورد برسی قرار داد. در بُعد اجتماعی به انتقاد از آسیب های اجتماعی، ظلم و بی عدالتی، نبود ارزش های فردی و اجتماعی می پردازد و آن را در سه دوره ی انقلاب، دفاع مقدس و پس از دفاع مقدس مورد توجه قرار می دهد.

بررسی عناصر داستانی در رمان خانه ی ادریسی ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  مرضیه محمد نژاد فیروز جاه   رضا ستاری

در ًگارش ٍ تذٍیی داستای یا رهای، اس ابشار ٍ هصالحی استفادُ هی ضَد، کِ اس آی ب ?ٌَای ?ٌاصز داستاًی ت?بیز هیضَد.اس آیجا کِ ایی ?ٌاصز در ضکلگیزی ٍ قَام داستای، ًقص ?وذُای را ایفا هیکٌذ، هیتَاًذ هبٌای ًقذ بسیاری اس آثار ًَیسٌذگای قزار بگیزداس آیجا کِ در ایی رهای با حجن گستزدُای اس صحٌِّا، ضخصیّتّا ٍ هٌاظز رٍبزٍ ّستین، ًَیسٌذُ اس ساٍیِی دیذ داًای کل ایی رهای اس حیث ضخصیّتپزداسی، ب ضیَُّای هستقین، غیزهستقین، ارائِی درٍی ضخصیّت بذٍی دخالت ًَیسٌذُ ٍ ّوچٌیی ضیَُی گفتٍگَ ٍ فلاشبک ًَضتِ ضذُ است ًاهحذٍد استفادُ کزدُاست تا بتَاًذ با اضزاف بز هاجزای رهای، آی را ب ًحَ هَثزی باسگَیی کٌذ

بررسی دیدگاه های شعرشناختی در شاخه ی ایرانی سبک هندی (بر مبنای اشعار نظیری نیشابوری، کلیم همدانی و حزین لاهیجی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  روح الله رامش   حسین حسن پور آلاشتی

از آن جا که، از آغاز قرن دهم تا پایان قرن دوازدهم، میزان نظرپردازی شاعران این دوران، خصوصا شاعران شاخه ایرانی سبک هندی، درباره ی شعر و مسائل مرتبط با آن افزایش چشم گیری می یابد، بررسی این دیدگاه ها جهت شناخت هر چه بهتر ویژگی ها شعر این عصر و ذوق حاکم بر این سه قرن ضروری می نمود. بر همین اساس، این پایان نامه به بررسی دیدگاه های شعرشناختی در شاخه ی ایرانی سبک هندی می پردازد تا از این رهگذر به شاخت بهتر و دقیق تری از شعر و هنر این عصر و ویژگی ها و خصائص شعر این جریان دست یابد. بدین منظور، سه شاعر مطرح، از سه نسل متفاوت، از این جریان شعری برگزیده، تا با بررسی دیدگاه-های ادبی این شاعران به درک بهتری از آراء و اندیشه های آنان، و متعاقبا درک بهتری از ادبیات و شعر این عصر، در سه دوره ی زمانی متفاوت نائل آید؛ نظیری نیشابوری به عنوان نماینده ی دوران آغازین این طرز، کلیم همدانی به عنوان نماینده ی دوران اوج و اعتلای این شیوه و حزین لاهیجی به عنوان نماینده ی دوران افول و انحطاط این جریان.در این پژوهش دیدگاه های شعرشناختی این سه تن در چهار سطحِ شعر، شاعر و هنر شاعری، مخاطب، سخن شناس(منتقد) بررسی و به شباهت ها و تفاوت های دیدگاه های آنان نیز پرداخته شده است .این جستار نشان می دهد، کلیم و حزین در مقایسه با نظیری، که در آغاز این راه قرار دارد، دیدگاه های بیش تری را مطرح کرده اند و بیش تر از او، به جزئیات و مسائل مرتبط با شعر و هم چنین بیان خصائص و ویژگی های طرز نو و اصول و معیارهای شعرِ این طرز پرداخته اند، اما در میان این سه تن، دیدگاه های کلیم از حجم بیش تر و ارزش و اعتبار بالاتری برخوردار است. در مجموع می توان گفت، این سه شاعر (و در کل، شاعران شاخه ی ایرانی) دیدگاه های واحدی را مطرح کرده اند، که در کلیات با هم شباهت های فراوانی دارد و تفاوت های اندکی، آن هم در جزئیات و مسائل جانبی می توان میان آن ها مشاهده نمود. می توان رئوس کلی و ویژگی ها و خصائص شعر سبک هندی (و مشخصا شاخه ی ایرانی آن) و ذوق و قریحه ی واحد حاکم بر شعر این عصر را در دیدگاه های شعری اینان، به راحتی ردیابی کرد. کلیدواژه ها: دیدگاه های شعرشناختی، سبک هندی، شاخه ی ایرانی سبک هندی، نظیری نیشابوری، کلیم همدانی، حزین لاهیجی.

تصحیح نسخه خطی کلیات میرزا محمدتقی ناظر متخلص به اشرف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1394
  رقیه درزی تبار شفیعی   رضا ستاری

در مجموعه ی میراث مکتوب ایران، نسخه های خطی از جایگاه ویژه ای برخوردارند. بخش اعظم تحول اندیشه ای پیشینیان ما از طریق این نسخه ها به دست ما رسیده است. بنابراین روز به روز بر ضرورت تصحیح وچاپ این منابع افزوده می شود؛ چرا که معرفی این آثار می تواند ما را نسبت به سیر تحول شعرفارسی در دوره های مختلف آگاه کندو به تییین درست تر سبک های شعر فارسی رهنمون شود. با توجه به این ضرورت ها، نگارنده در این رساله به تصحیح و سبک شناسی کلیات میرزا محمد تقی ناظر متخلص به اشرف که از شاعران و دبیران عصر ناصری بوده است،اقدام نمود.اشرف دوران پادشاهی سه تن از پادشاهان قاجار،فتحعلی شاه ،محمد شاه وناصرالدین شاه را درک نموده است. اطلاعات دقیقی ازجزئیات زندگی اشرف درتذکره ها یافت نشده است . تنها از اشعاراو می توان دریافت که او در بسیاری ازحوادث ورویدادهای سیا سی عصر قاجار با حاکمان مازندران همراه بوده است. همچنین این پژوهش به دنبال تبیین سبک شعری و بررسی اوضاع ادبی عصر شاعر بوده تا زوایای تاریک و مغفول مانده زندگانی شاعر را به مدد شیوه های تصحیح قیاسی و روش اجتهادی، مورد بررسی قراردهد. از نتایج این پژوهش بر می آید که میرزا محمد تقی ناظر به مانند بیشتر گویندگان عصر قاجار به تقلید از استادان قدیم، به ویژه سعدی پرداخته و از اسلوب دوره بازگشت پیروی می کرده است.وی در قالب های مختلفی چون غزل ، قصیده،مثنوی،قطعه،ترجیح بند،بحر طویل ومنشآت طبع آزمایی نموده ودرغزل سرایی از سعدی ودر قصیده ازعنصری تبعیّت کرده است.

بررسی تطبیقی داستان داراب در شاهنامه ی فردوسی و داراب نامه ی طرسوسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1386
  حسن قلی پور قصبه   رضا ستاری

چکیده ندارد.

بررسی آز و شخصیت های آزمند در شاهنامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1386
  مهدیه رحیمی نژاد   علی اکبر باقری خلیلی

چکیده ندارد.

بررسی فرهنگی ضرب المثل های گویش تبری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1389
  صفیه جلیل زاده   عظیم شه بخش

چکیده ندارد.

بررسی شکل و زمینه های باززایی اسطوره ها در شعر معاصر (با تکیه بر اشعار اخوان ثالث، کسرایی و شفیعی کدکنی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  مراد اسماعیلی   حسین حسن پور آلاشتی

چکیده ندارد.

بررسی شکل و زمینه های باززایی اسطوره ها در شعر معاصر (با تکیه بر اشعار اخوان ثالث، کسرایی و شفیعی کدکنی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1388
  مراد اسماعیلی   حسین حسن پور آلاشتی

گرچه از عصر جهان بینی اسطوره ای یعنی عصری که انسان می خواست با نیروی خیالین و به زبان اسطوره، خود و جهان خود را تبیین کند، قرن ها گذشته است، اما انسان هرگز نتوانسته است از جاذبه ی جادویی اسطوره بی نیاز بماند. هنرآفرینان گاه با انطباق اساطیر کهن با شرایط موجود و گاه با اسطوره سازی از مفاهیم و مسائل عصر و نیز شخصیت های تاریخی به بازسازی و نوسازی آن دست یازده ، از نیروی عظیم خیالین آن بهره گرفته اند. در عصر حاضر نیز برخی از شاعران بنابر فکر و فرهنگ و زمینه های ذوقی و اندیشگی شان، به بازتولید و خلق اسطوره ها دست زده اند که تحلیل و شناخت آن سبب ساز ادراک وجهی عمده از هیأت کلی شعر معاصر تواند بود. بنابراین، در این رساله تلاش شده است تا از چگونگی و چرایی باززایی و خلق اسطوره ها در شعر سه شاعر جامعه گرای معاصر، اخوان ثالث، کسرایی و شفیعی کدکنی تصویری دقیق ارائه گردد. غالباً ذهنیت یأس آلود و ناامید امید و دلباختگی و دلدادگی اش به فکر و فرهنگ ایران باستان، اندیشه های سیاسی و ایدئولوژیک کسرایی به همراه نگاه امیدوار و امیدبخش او به آینده و ذهنیت اومانیستی م.سرشک، همراه با نگرش اجتماعی خاص و تسلط او به فرهنگ و ادب ایرانی – اسلامی، چرایی اصلی باززایی و خلق اسطوره ها و به تبع آن چگونگی شکل و کارکرد آنها از سوی هر یک از این سه شاعر بوده است.