نام پژوهشگر: شاهرخ مکوندحسینی

رابطه جهت گیری های هدف، ساختارهای ادراک شده هدف کلاس درس، راهبردهای شناختی و فراشناختی با پیشرفت ریاضی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان 1389
  کورش ویسی   سیاوش طالع پسند

چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه راهبردهای انگیزشی (جهت گیری های هدف و ساختارهای ادراک شده هدف کلاس درس) و راهبردهای شناختی و فراشناختی با پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش 1500 نفر از دانش آموزان سال سوم متوسطه شهرستانهای سنندج و کامیاران بود. برای انجام این پژوهش 160 دانش آموز (80 پسر و 80 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و همه آنها پرسشنامه های جهت گیری هدف چهاربعدی، ساختارهای ادراک شده هدف کلاس درس و راهبردهای شناختی و فراشناختی را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد هدف پیشرفت تبحرگرا و راهبردهای فراشناختی با پیشرفت ریاضی رابطه مثبت و معنادار دارند. و هدف پیشرفت اجتناب از تبحر و هدف پیشرفت اجتناب از عملکرد با پیشرفت ریاضی رابطه منفی و معنادار دارند. نقش هدف پیشرفت اجتناب از تبحر در مقایسه با سایر متغیرها برجسته تر بود. کلیدواژگان: جهت گیریهای هدف، ساختارهای ادراک شده هدف کلاس درس، راهبردهای شناختی و راهبردهای فراشناختی.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی((dbt گروهی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر پرخاشگری نوجوانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  محمد علیجانزاده   شاهرخ مکوندحسینی

چکیده از شایع ترین مشکلات دوران کودکی و نوجوانی مساله خشم و خشونت است که از دلایل اصلی برای ارجاع به مشاوره و روان درمانی نیز می باشد. اگر چه تحقیقات بر نقش خانواده و سبک فرزندپروری در بروز مشکلات رفتاری دوران کودکی تأکید می کنند، اما برای مداخله در سنین نوجوانی به علت گرایش نوجوانان به همسالان و کسب استقلال شخصی، نقش مداخلات خانواده کمرنگ تر می شود. یکی از درمان های نسبتا جدید که در اختلالات و جمعیت های مختلف بالینی و غیر بالینی بخصوص در جمعیت نوجوان مورد تأیید قرار گرفته، رفتار درمانی دیالکتیکی می باشد. برهمین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک گروهی بر پرخاشگری نوجوانان اجرا گردید. روش: تعداد 24 نوجوان پرخاشگر با توجه به نمره حاصله از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری که از بین مدارس شبانه روزی شهرستان رشتخوار انتخاب شده بودند شناسایی شد و پس از موافقت با شرکت در پژوهش، بصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه 29 سوالی است که به سنجش ابعاد پرخاشگری می پردازد. معیار ورود به پژوهش، نمره یک انحراف استاندارد بالای میانگین و موافقت برای شرکت در چلسات گروهی بود. روش درمانی پژوهش شامل هشت جلسه درمانی بر اساس دستورالعمل اجرایی میلر و همکاران بود. از پرسشنامه های هشیاری فراگیر، بد تنظیمی هیجانی و تحمل پریشانی نیز برای ارزیابی مولفه های رفتار درمانی دیالکتیک استفاده شد. یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش(بر اساس آزمون اثر پیلایی در سطح معنی داری05/0)، رفتار درمانی دیالکتیک باعث کاهش پرخاشگری نوجوانان گردید، اما علی رغم کاهش در کلیه ابعاد پرخاشگری، این کاهش فقط در بعد خشم معنی دار بود. همچنین رفتار درمانی دیالکتیک موجب بهبود هر سه مولفه ی تنظیمی هیجانی، تحمل پریشانی و هشیاری فراگیر نوجوانان گردید و میانگین این سه مولفه در پس آزمون بر اساس آزمون لامبدای ویلکز در سطح 05/0معنی دار بود، اما بر اساس آزمون های اثرات بین آزمودنی های مانکووا (mancova) فقط مولفه ی تنظیم هیجانی از نظر آماری معنی دار شد.. نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیک گروهی باعث بهبودی پرخاشگری، دشواری های تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی و هشیاری فراگیر نوجوانان پرخاشگر می شود. با این وجود، رفتار درمانی دیالکتیک گروهی طی یک دوره درمانی 8 جلسه ای برای کاهش ابعاد رفتاری و شناختی پرخاشگری نوجوانان کافی نیست.

ببرسی اختلالات شخصیت در زنان ویژه بر اساس مصاحبه بالینی stipo
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  سولماز اسکندری   شاهرخ مکوندحسینی

مقدمه: زنان ویژه، مجموعه ای از زنان آسیب دیده ی اجتماعی هستند که معضلات خاصی را برای جامع و خانواده ها به وجود می آورند. بررسی ابعاد شخصیتی این زنان و آشنایی با ویژگی ها و صفات شخصیتی آنها و در سطح وسیع تر آشنایی با آسیب های شخصیتی این جامعه خاص راهی است برای کاهش تبعات و پیامدهایی که این گروه بر دوش جامعه می گذارد. هدف: هدف این تحقیق بررسی فراوانی اختلالات شخصیت در زنان ویژه بر اساس نظریه کرنبرگ بوده است. روش مطالعه: افراد مورد مطالعه 40 نفر از زنان زندانی و زنان مورد پذیرش در مراکز بازپروری بهزیستی تهران بودند که به جرم رابطه ی نامشروع و تشکیل خانه ی فساد در زندان به سر می برند یا به صورت خود مراجع به مراکز بهزیستی مراجعه کرده بودند. پس از ترجمه متن مصاحبه ساختار یافته شخصیت (stipo) و اجرای آن بر روی یک نمونه 10 نفری به صورت آزمایشی، فرم نهایی بر روی جامعه فوق اجرا شد. طرح تحقیق: از نوع همبستگی بوده و با توجه به اهداف آن از مصاحبه ساختار یافته stipo استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درصد بالایی از زنان ویژه دارای هویت آشفته هستد، در مقوله های روابط بین فردی، سرمایه گذاری کلی، احساس انسجام خود، پرخاشگری نسبت به خود و دیگران، ارزش های اخلاقی و.. آسیب شدید دیده اند. عموماً از دفاع های اولیه استفاده می کنند و خشکی شدید شخصیتی دارند.اکثریت زنان ویژه دارای آسیب شدید شخصیت می باشند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که تشخیص اختلال های سطحی و شدید شخصیت بر اساس نظریه روابط موضوعی کرنبرگ امکان پذیر است. مصاحبه ساختار یافته شخصیت (stipo) قادر است به خوبی اختلالات شخصیت را در زنان ویژه نشان دهد البته تشخیص اختلالات شدید شخصیت بسیار راحت تر از تشخیص اختلالات سطحی شخصیت می باشد.