نام پژوهشگر: داریوش نژاد انصاری
مرتضی رستمیان حسین براتی
در طول دو ده اخیر، روش فعالیت محور موضوع مطا لعاتی تحقیق های فراوانی بوده است. با این وجود به ندرت موضوعاتی مهمی مانند درک، نگرش و اعتماد بنفس معلمان نسبت به انجام ان روش درکلاس درس مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق درک، نگرش و اعتماد بنفس معلمان نسبت به انجام روش فعالیت محوردر مدارس ایران را برسی کرده است. دادهای این بررسی از طریق تست روش فعالیت محور و دو پرسشنامه نگرش و اعتماد بنفش نسبت به این روش از 115 دبیر زبان انگلیسی راهنمایی و دبیرستان که بطور تصادفی از پنج ناحیه آموزشی اصفهان انتخاب شدند جمع آوری شده است. دادهها به روش کمی از طریق میانگین و تحلیل درصدی پردازش شدند. مجوع یافته های این بررسی نشان دادند که اکثر شرکت کنندگان در این تحقیق حداقل دانش در مورد مفاهیم کلیدی روش فعالیت محور را دارا هستند و نگرش و اعتماد به نفس مثبتی نسبت به انجام این روش در کلاسهایشان دارند. علاوه بر این، استنباط ها و توصییه هایی برای انجام تحققیقات بیشتربر اساس یافته ها ارایه شد تا به دبیران و استادان کمک کند روش فعالیت محور را موثر تر اجرا کنند.
راضیه عابدی داریوش نژاد انصاری
این تحقیق تلاشی است برای یافتن پاسخ به این سوال که آیا نوع بازخوردی که زبان آموزان انگلیسی در فرآیند نوشتن انشای انگلیسی دریافت میکنند میتواند تاثیر معناداری در پیشرفت مهارت انشانویسی آنان به طور کلی و از نظر سازماندهی متن و گرامر در کوتاه مدت و یا بلند مدت داشته باشد. به منظور بررسی اهداف تحقیق چهل و پنج زبان آموز در آموزشگاه کاوش اصفهان در این مطالعه شرکت نمودند. سه گروه شکل گرفت. گروه اول بازخورد مستقیم تصحیح خطا توسط معلم را دریافت میکردند در حالیکه گروه دوم سطح اول بازخورد غیرمستقیم معلم را از طریق تشخیص و علامت گذاری خطا همراه با نوشتن کد مربوط به خطا و گروه سوم سطح دوم بازخورد غیر مستقیم معلم را از طریق تشخیص و علامت گذاری خطا بدون فراهم کردن کد مربوطه دریافت میکردند. نتایج نشان داد که بازخورد مستقیم معلم از طریق تصحیح خطا بیشترین تاثیر را در بهبود کلی نگارش زبان آموزان و همچنین در بهبود نگارش زبان آموزان از لحاظ سازماندهی و گرامر متن در کوتاه مدت دارد. در حالیکه در بلند مدت، بازخورد مستقیم معلم از طریق تصحیح خطا بیشترین تاثیر را در بهبود کلی نگارش زبان آموزان و در بهبود نگارش آنها از نظر سازماندهی متن دارد و تفاوت معناداری بین سه گروه از لحاظ بهبود گرامری نگارش در دراز مدت مشاهده نشد.
بهروز قورچایی منصور توکلی
this study was conducted to investigate the impact of portfolio assessment as a process-oriented assessment mechanism on iranian efl students’ english writing and its subskills of focus, elaboration, organization, conventions, and vocabulary. out of ninety juniors majoring in english literature and translation at the university of isfahan, sixty one of them who were at the same level of writing ability were chosen as the participants in the main phase of the study. they were divided into two groups. the experimental group received the treatment i.e. portfolio assessment, while the control group underwent the traditional assessment. the results of data analysis revealed that the students in the portfolio assessment group outperformed the students in the control group in their overall writing ability and in the subskills of focus, elaboration, organization, and vocabulary. to triangulate the quantitative data, students views and reflections about portfolio assessment were elicited via portfolio contribution questionnaire and individual semi-structured interviews. the results of analysis of qualitative data showed that students perceived improvement in overall writing and its subskills; however, there were contradictory views about which subskill they improved most which might suggest the room the participants found in the experimental group to individualize learning. additionally, the qualitative data underwent thematic analysis and the major extracted themes i.e. writing achievement, use of reflection, and awareness of writing were discussed in detail. in sum, the findings suggest that portfolio assessment empowers students learning of english writing, hence emphasizing the formative potential of portfolio assessment in efl classes. the results have some implications for curriculum development and teaching and assessment of l2 writing.
مریم پورجم زهره کساییان
تحقیق حاضر به دو بخش تقسیم می شود. بخش اول وجود مشکل سوالات بله - خیر منفی را در بین زبان آموزان فارسی زبان در سه سطح زبانی بررسی می کند، که آیا در پاسخ به این نوع سوالات قادر به استفاده صحیح از کلمات yes و no هستند، یا دچار خطا می شوند. 238 زبان آموز مرکز کانون زبان ایران در اصفهان در سطوح مبتدی، متوسطه و پیشرفته در یک آزمون تعیین سطح و یک آزمون سوالات بله - خیر منفی شرکت کردند، که 125 نفر از آنها نهایتاً در بخش اول این تحقیق لحاظ شدند. داده های بدست آمده نشان می دهد که این زبان آموزان در هر سه سطح در پاسخگویی به این نوع سوالات دچار اشکال قابل ملاحظه ای هستند. به بیان دیگر، تعداد قابل ملاحظه ای از زبان آموزان هر سه سطح هنگام پاسخگویی به سوالات بله - خیر انگلیسی که دارای شکل منفی هستند دچار خطا می شوند. لیکن، میزان خطا با افزایش سطح زبانی کاهش می یابد؛ و برای زبان آموزان فارسی زبان، پاسخگویی به سوالات منفی غلط از سوالات منفی صحیح سخت تر می باشد. بخش دوم این تحقیق تأثیر روش تدریس تلویحی و تصریحی را در حل مشکل سوالات بله - خیر منفی روی زبان آموزان مبتدی بررسی می کند. 92 زبان آموز از بخش اول این تحقیق به دو گروه آزمایشی تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت آموزش قرار گرفتند. عملکرد زبان آموزان بلافاصله پس از آموزش، و همچنین پس از یک دوره چهار هفته ای ارزیابی گردید. داده های بدست آمده نشان می دهد که روش تدریس تصریحی تأثیر بیشتری داشته است، هرچند که هر دو روش تدریس تأثیرات قابل ملاحظه و ماندگاری را در پی داشتند.
زهرا رمضانی حسین پیرنجم الدین
ترجمه ادبیات کودکان نیازمند در نظر گرفتن مسائل مختلف از جمله سبک ادبی می باشد. این پژوهش به بررسی کاربرد اصطلاحات به عنوان ابزاری سبکی و راهکارهای ترجمه ی آنها در ادبیات می پردازد. هدف پاسخ به سئوالات تحقیق زیر بود. 1- راهکارهای ترجمه اصطلاحات در ترجمه ادبیات کودکان کدامند؟ 2- رایج ترین راهکار به کار رفته برای ترجمه اصطلاحات در ادبیات کودکان ایران با توجه به ترجمه انگلیسی خمره اثر هوشنگ مرادی کرمانی چیست؟ 3- راهبرد کلی مترجم در ترجمه این اثر با توجه به روش ترجمه ی اصطلاحات بومی چیست؟ برای پاسخ به سئولات اول و دوم و یافتن راهکارهای به کار رفته در ترجمه ی این کتاب الگوی راهکارهای مونا بیکر(1992) برای ترجمه اصطلاحات ، برای پاسخ به سئوال سوم محقق مدل لارنس ونوتی (1995) مبنی بر تفکیک بومی سازی و بیگانه سازی در ترجمه ملاک قرارداده شد. در قسمت داده ها و تجزیه و تحلیل آنها ، در ابتدا اصلاحات فارسی موجود در کتاب خمره، نمونه ای مشهور از ادبیات کودک ایران، و ترجمه انگلیسی آنها جمع آوری و باهم مقایسه شده اند ، سپس بر اساس مدل بیکر راهکارهای بکار رفته در ترجمه این اصطلاحات استخراج شد و تعداد و درصد کاربرد آنها محاسبه شد. و نتایج در جدول و نمودار ارائه شدند. راهبرد یا روش کلی مربوط به هرراهکار ترجمه نیز بر اساس مدل ونوتی مشخص شد. بررسی انجام شده نشان داد که در ترجمه ی انگلیسی، همه ی راهکارهای ارائه شده در مدل مونا بیکر به کار رفته و حتی در مواردی دو یا چند راهکار برای ترجمه ی یک اصطلاح با هم ترکیب شده اند. رایج ترین راهکارترجمه دگرگوئی و راهبرد کلی مترجم در ترجمه این کتاب بومی سازی بود. این بررسی موید این است که سبک ادبی در ترجمه ادبیات کودک نیز اهمیت داشته و کاربرد اصطلاحات به مثابه مولفه ای سبکی جایگاه خاصی دارد.
محمد باقری داریوش نژاد انصاری
چکیده به طور کلی می توان بیان کرد که تمرکز بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه ی ارزشیابی کیفیت ترجمه بر روی سه نوع متن اصلی بیانی، اطلاعاتی و خطابی بوده و به حوزه ی ترجمه ی متون چند رسانه ای که دارای ویژگی های خاص خود می باشد تقریباً توجه چندانی نشده است. با توجه به این موضوع، مطالعه ی حاضر با اتخاذ رویکردی چندوجهی-نقش گرا به توصیف ویژگی های متون چند رسانه ای پرداخته و نیز عواملی را که در ترجمه ی این متون باید در نظر گرفته شوند مشخص کرده است، به این منظور که بتوان یک مدل ارزشیابی کیفیت ترجمه ی خاص برای ارزشیابی زیرنوس فیلم و همچنین ترجمه ی دیگر متون چند رسانه ای ارائه کرد. برای رسیدن به این هدف، پژوهش حاضر از دو تئوری "دستور نقش گرای نظام مند" هالیدی و "دستور طرح تصویری" کرس و ون لیوون بهره گرفته است. "دستور نقش گرای نظام مند" هالیدی بخش تحلیل نقش گرا را تشکیل می دهد در حالی که "دستور طرح تصویری" کرس و ون لیوون بخش تحلیل نشانه ای تصویر را بر عهده دارد. فیلم 21گرم (2003) به کارگردانی آلخاندرو گنزالز ایناریتو در بخش نشانه ای تصویری در سه سطح معنایی ایده پردازی، میان فردی و متنی مورد تحلیل قرار گرفت. این تحلیل به منظور نشان دادن تأثیر نشانه ای تصویر در ایجاد معنا انجام گرفت. نمای نقش گرای تحلیل پاره گفتار انگلیسی و همچنین نمای نشانه ای تصویر با نمای نقش گرای جمله ی زیرنویس فارسی نیز در این سه سطح معنایی مورد مقایسه قرار گرفت، به منظور اینکه بتوان خطاها یا عدم هماهنگی بین گفتار مبدأ، زیرنویس و تصویر را را پیدا کرد که بیان کیفیت ترجمه بر اساس این عمل انجام شد. با توجه به تحلیل فیلم و نیز کاستی های دو مدل ارزشیابی کیفیت ترجمه ی ارائه شده ی پیشین (رایس، 1971 و هاوس، 1997) برای ترجمه ی متون چند رسانه ای، پژوهش حاضر یک مدل چند وجهی-نقش گرای ارزشیابی کیفیت ترجمه برای ارزشیابی متون چند رسانه ای ارائه می کند. در پایان پیشنهاد می شود که مدل ارائه شده در دوره های آموزش ترجمه که نیازمند توجه جدی می باشد مورد استفاده قرار گیرد. واژگان کلیدی: ارزشیابی کیفیت ترجمه، معنا، تحلیل چند وجهی، ترجمه ی چند رسانه ای، زیرنویس، گفتمان فیلم
سلمان دژارا داریوش نژاد انصاری
برنامه درسی به نقشه ای مدون اطلاق می شود که در آن، آنچه را که دانشجویان باید در یک دوره آموزشی فرا بگیرند و یا تمام واحد های درسی مورد نیاز برای گذراندن آن دوره آموزشی، همچنین سر فصل های درسی، فعالیت های کلاسی، توانایی ها و مهارتهای علمی و فنی مورد انتظار از دانشجویان در پایان دوره و تغییرات مطلوب در جهت گیری ها و گرایش ها در دانشجویان در آن تعیین شده است. جدا از ماهیت تغییر پذیر نیاز های دانشجویان و جامعه، که ایجاد تغییر در تمامی سطوح برنامه درسی را ملزم می کند، رویکرد های جدید، بر سهیم کردن هر چه بیشتر دانشجویان را در پروسه تدوین و ارزیابی برنامه های درسی بخصوص در سطح آموزش عالی تاکید می کند. منطق دخالت دادن بازخورد دانشجویان در این امر پرورش حس خود جوشی و خود جهت دهی و همچنین انتقال تفکر فعالیت آموزشی و دانشگاهی با کیفیت در بین آنها است. تغییرات مورد نیاز برای بهبود کیفیت و کارایی برنامه درسی از طریق انجام مطالعات سنجش و ارزیابی کمی و کیفی برنامه درسی امکان پذیر است. مطالعه پیش رو، از روش کیفی برای ارزیابی برنامه درسی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه اصفهان استفاده کرده است. واحد های درسی مورد نیاز برای تکمیل هر مقطع تحصیلی در برنامه های درسی ذکر شده در بالا، به عنوان حوزه مورد بررسی در این تحقیق انتخاب شدند. اما از آنجا که به اعتقاد محقق، حوزه هایی چون، منابع انسانی و غیر انسانی قابل دسترس در سطح دانشکده، کیفیت فعالیت آموزشی اساتید، کیفیت مشاوره تحصیلی و غیر تحصیلی دریافتی و نحوه تخصیص زمان برای انجام فعالیت های درسی و غیر درسی از سوی دانشجویان، به صورت مستقیم و غیر مستقیم در اجرای برنامه درسی موثر اند، این موارد نیز مورد مطالعه قرار گرفتند. در این تحقیق سعی شد با دریافت و ثبت بازخورد دانشجویان در حوزه های فوق الذکر، به مسئولین مربوطه به جهت شناسایی دقیقتر نقاط ضعف و قوت برنامه های درسی مورد مطالعه و اعمال تغییرات لازم به منظور بهبود کیفیت سطح آموزش و یادگیری دانشجویان، یاری شود
سعیده سادات خشوعی منیژه یوحنایی
بیشتر مطالعات انجام شده بر روی بکارگیری فن اصلاح ساختارهای دستوری در رابطه با مهارت صحبت کردن زبان آموزان بوده است. درحالیکه تحقیقات اندکی فن اصلاح را در مهارت ترجمه و نگارش مورد بررسی قرار داده اند. بنابراین مطالعه حاضر بکارگیری این فن را در طی انجام یک تکلیف ترجمه و یک تکلیف دستورزبان بررسی می کند. نتایج این تحقیق به آموزگاران و مدرسان دانشگاه جهت تعیین نقش اصلاح ساختارهای دستوری از سوی زبان آموز در تکالیفی که محدودیت زمانی ندارد کمک کرده و نیز عملکرد این فن را در یادگیری ساختارهای دستوری مورد بررسی قرار می دهد. جهت بررسی وجود راهبرد اصلاح ساختارهای دستوری در این دو نوع تکلیف، بیست دانشجوی کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی در سه امتحان با نام های فرازبانی، ساختار دستوری و ترجمه شرکت کردند. یافته ها، نشانگر وجود تفاوتی معنی دار بین نتایج امتحان فرازبانی و ترجمه بود. به بیان دیگر شرکت کنندگان، ساختارهای دستوری را در متن ترجمه مورد بررسی قرار ندادند با وجود اینکه بر اساس امتحان فرازبانی، دانش دستور زبان کافی را دارا بودند. بعلاوه بررسی های انجام شده بر روی نتایج امتحانات فرازبانی و دستورزبان نشان دهنده وجود فن اصلاح ساختارهای دستوری در برخی اقلام دستوری بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که پیچیدگی متن ترجمه توجه زبان آموزان را از راهبرد اصلاح ساختارهای دستوری منحرف می کند. به عبارت دیگر هرچه آزمون پیچیده تر باشد زبان آموزان از لحاظ دستوری عملکرد ضعیف تری را نشان می دهند. موارد استفاده نتایج تحقیق در موقعیت های تحصیلی می تواند باعث تغییر در کانون توجه کتب درسی و همچنین شیوه تدریس مدرسان شود.
علی اسکندری داریوش نژاد انصاری
این مطالعه بر برگردان های مترجمان شفاهی ایرانی در شرکت مخابرات ایران تمرکز دارد. این مطالعه بدنبال یافتن مشکلاتی است که این مترجمان شفاهی ممکن است با آنها مواجه شوند، استراتژی های که آنها استفاده می کنند و فاکتورهایی که بر برگردان آنها تاثیر گذار است. به منظور ارائه پاسخی جامع برای هر سوال، 10 رویداد ترجمه ای انتخاب گردید و از 5 مترجم شفاهی خواسته شد تا یک رویداد را از انگلیسی به فارسی و یک رویداد را از فارسی به انگلیسی برگردانند. پس از جمع آوری داده ها، به منظور یافتن پاسخ هریک از سوالات تحقیق، این داده ها مورد تحلیل قرار گفت. برای سوال اول، در ابتدا، از مترجمان شفاهی خواسته شد تا از منظر خود مشکلات ترجمه را بیان کنند. پس از انجام این کار، تحلیلی بین مشکلاتی که آنها برای خود متصور بودند و مشکلاتی که در حین ترجمه شفاهی با آن مواجه شده اند، صورت گرفت. مشخص شد که عدم آشنایی با اصطلاحات متقابل مهم ترین مشکلی است که این مترجمان شفاهی با آن در حین ترجمه مواجه شده بودند. در کنار آن، مسائل دیگری نیز قابل توجه بودند از قبیل پرحرفی سخنران، لهجه غیرمتعارف و غیره. در مورد دومین هدف تحقیق، مترجمان شفاهی از استراتژی های جزئی بیشتر از بقیه موارد استفاده کرده اند؛ آنها در 56.48% موارد از این استراتژی استفاده کرده اند؛ استراتژی های کلی نیز در 41.99% موارد مورد استفاده قرار گرفته است. آنها همچنین در 3.31% موارد از سایر استراتژی ها استفاده کرده اند. در بخش آخر، فاکتورهای تاثیر گذار بر ترجمه، تسلط مترجم شفاهی بر زبان مقصد در 38.22% موارد تاثیرگذار بوده است و ارتباط موقعیتی فرم دومین فاکتور موثر بود با 23.16% اثرگذاری در کل موارد. به نظر می رسد که نیاز فوری وجود دارد تا رئوس درسی و آموزشی دانشکده های زبان های خارجی دانشگاه های ایران بازبینی شود تا نخست دانشجویان به این زمینه جذاب اما سخت و طاقت فرسا علاقه مند شده و همچنین مترجمان شفاهی شایسته و باهوشی تربیت شوند که نیاز رو به رشد نشست های دانشگاهی و دیپلماتیک را با پرورش مترجمان شفاهی کارآمد، باهوش و باسواد مرتفع کند. کلیدواژه ها: ترجمه شفاهی، ترجمه شفاهی همزمان و غیر همزمان، استراتژی های کلی و جزئی، واژگان جدید، اصطلاحات.
مهرنوش فخارزاده منیژه یوحنایی
چکیده هدف از مطالعه ی حاضر بررسی و مقایسه ی تاثیر دو نوع تمرین، درک- محور و تولید- محور، بر فراگیری دو نوع ساختار، مودال و وجه التزامی، در زبان انگلیسی است. با بهره گیری از مدل فراگیری مهارت اندرسن ( act-r )، فراگیری آزمودنی های این تحقیق براساس دانش فرازبانی، دانش گزاره ای و دانش روند- شناسی اندازه گیری شد. با استفاده از طرح تحقیق پیش- آزمون/ پس- آزمون ( فوری و تاخیری) دانش گزاره ای ازمودنی ها با استفاده از عملکرد آنها بر روی آزمون ها ی بدون محدودیت زمانی درک مطلبی ( (untimed grammaticality judgment test و تولیدی untimed completion test) ) عملیاتی شد. دانش روند-شناسی آنها با استفاده از دو آزمون که با محدودیت زمانی همراه بوده و مستلزم انجام دو کار همزمان بود به صورت درک مطلبی dual task timed grammaticality judgment test) ) و تولیدی ( dual task timed completion test ) اندازه گیری شد. جهت انجام تحقیق در ابتدا ازمون تعیین سطح ( opt) در سه کلاس از دانشجویان ترم دوم زبان در دانشگاه شیخ بهایی، به عمل آمد. به دلیل محدودیت های آموزشی، امکان جدا سازی آزمودنی های سطح متوسط از سایر فراگیران امکان پذیر نبود؛ لذا تمامی افراد در هر سه کلاس در تمام مراحل تحقیق حضور داشتند اما تنها داده های مربوط به فراگیران سطح متوسط مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. پس از اطمینان از همگن بودن کلاسها به صورت اتفاقی به سه گروه درک - محور، تولید- محور و گروه شاهد اختصاص داده شدند. گروه درک - محور(25 نفر) در معرض آموزش صریح ساختارهای مورد نظر و سپس سه نوع تمرین صورت- محور، یعنی، تشخیص غلط، خواندن و درک مطلب و گوش دادن و درک مطلب قرار گرفتند. گروه تولید- محور(27 نفر) آموزش صریح ساختارها و پس از آن سه نوع تمرین صورت- محور دیکتوگلاس، ترجمه از زبان اول به زبان دوم و بازسازی متن رادریافت کردند. گروه شاهد ( 25 نفر) هیچ گونه آموزش صریح و تمرینی دریافت نکردند و تنها در معرض متونی قرار گرفتند که با دو گروه دیگر مشترک بود. نتایج آزمونها نشان داد که در پس- آزمونها که یک هفته پس از آخرین جلسه ی انجام تمرینها صورت گرفت، هر دو گروه تولید- محور و درک - محور بهتر از گروه شاهد عمل کردند. همچنین هر دو گروه تجربی در تحقیق دانش گزاره ای در زمینه دو ساختار مورد نظر در تحقیق را به دانش روند- شناسی تبدیل کرده بودند. یافته های این تحقیق نظریه ی کراشن و ون پتن را مبنی بر عدم فصل مشترک میان دانش گزاره های و روند- شناسی رد می کند. در ضمن در مقایسه با پیش آزمون ها هر دو گروه تجربی درپس آزمونها قادر به عملکرد بهتر در بافتارهایی بودند که متفاوت از بافتار تمرین آنها بود. به عبارتی، گروه تولید- محور که تنها تمرینهای تولید ساختار مورد تحقیق را دریافت کرده بود توانست در آزمون های درک مطلبی که برای سنجش دانش گزاره ای و دانش روند-شناسی آنها طراحی شده بود نسبت به پیش آزمونها بهتر عمل کند و گروه درک - محور توانست در آزمونهای تولیدی این دانشها پیشرفت معنی داری داشته باشد. این امرصحت اصل اختصاصی بودن دانش روند- شناسی را در مدل act-r با تردید مواجه می سازد و انجام تحقیقات بیشتر و گسترده تردر این زمینه را لازم می شمارد. کلید واژه ها: مدل اکت- آر یادگیری مهارت، دانش گزاره ای، دانش روند-شناسی، نوع تمرین، انتقال دانش
بیتا علی محمدی داریوش نژاد انصاری
هدف این مطالعه بررسی اثرات بازخورد متمرکز و غیر متمرکز بر روی عملکرد نگارشی دانشجویان ترم پنجم رشته های مترجمی و ادبیات زبان انگلیسی در دانشگاه اصفهان میباشد. چهل دانشجو از دانشگاه اصفهان، ایران، در این مطالعه شرکت کردند. تحلیل داده ها شامل آمار توصیفی و آزمون تی بود. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که ارائه بازخورد متمرکز به لحاظ آماری تأثیر معناداری در لحاظ ارتقای توانایی نگارش دانشجویان ایجاد میکند. همچنین مشخص شد که ارائه ی بازخورد غیر متمرکز در پیشرفت توانایی نگارشی دانشجویان تفاوت معناداری ایجاد نمی نماید. نتایج بدست آمده همچنین حاکی از آن بود که در ارائه بازخورد کتبی تفاوت قابل ملاحظه و معناداری میان ارائه ی بازخورد متمرکز و غیرمتمرکز موجود نمی باشد. علاوه بر این، با توجه به بازخورد فراهم شده، نتایج حاصل نشانگر تأثیر قابل ملاحظه ای از جنسیت دانشجویان روی عملکرد آنان نبود. نتایج حاصل از مطالعه ی حاضر میتواند به لحاظ آموزشی و تئوری در زمینه های تدریس نگارش زبان های خارجی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، اگرچه نمی توان ادعای زیادی در مورد تعمیم بخشی یافته های پژوهش حاضر داشت، می توان نتیجه گرفت که ارائه ی بازخورد متمرکز میتواند درارتقای توانایی نگارش دانشجویان موثر واقع شده و به لحاظ آماری تأثیر چشمگیری ایجاد نماید.
نیما فرزانه داریوش نژاد انصاری
این مطالعه در راستای مطالعات انجام شده به منظور بررسی کارآیی مدل های مختلف آموزش خواندن انجام شد. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات دو برنامه آموزشی، یعنی روش های تدریس معلم محور و استراتژی های یادگیری مشارکتی بر درک مطلب زبان آموزان سطح متوسط ایرانی بود. علاوه بر این، مطالعه حاضر قصد داشت نگرش دانش آموزان نسبت به یادگیری مشارکتی را نیز بررسی کند. اگر چه روش یادگیری مشارکتی در حال رواج یافتن در مدارس است، مطالعات اندکی در موردتأثیر یادگیری مشارکتی بر عملکرد درک مطلب خواندن در کلاس های زبان انگیلسی در ایران وجود دارد. بدین منظور، طرح تحقیق پیش آزمون-پس آزمون شبه تجربی مورد استفاده قرار گرفت. دو گروه (به تعداد 52 نفر) انتخاب شدند و به مدت 5 هفته آموزش داده شدند. 28 زبان آموزدر گروه تجربی و 24 زبان آموز در گروه شاهد حاضر بودند. به زبان آموزان حاضر در گروه آزمون، خواندن و درک مفاهیم با استفاده از روش یادگیری مشارکتی آموزش داده شد، در حالی که به دانش آموزان حاضر در گروه شاهد درک مطلب با استفاده از روش های سنتی معلم محور آموزش داده شد. بررسی نگرش زبان آموزان نسبت به یادگیری مشارکتی نیز با استفاده از پرسشنامه انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که هر دو روش تدریس می توانند درک مطلب زبان آموزان ایرانی را بالا ببرند. با این حال، هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر بهبود سطح درک مطلب مشاهده نشد. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل نتایج کمی بدست آمده از پرسشنامه نشان داد که گرایش عمومی شرکت کنندگان در جهت حمایت از اجرای استراتژی های یادگیری مشارکتی در زمینه تدریس و یادگیری بود.
ساسان علیاری داریوش نژاد انصاری
چکیده همانطور که می دانیم زبان فارسی سرشار از اصطلاحات می باشد تا آنجا که برقراری ارتباط زبانی بدون استفاده از اصطلاحات به راستی بسیار سخت می باشد و اکثریت گویشوران زبان فارسی و یا زبان های دیگر این آرایه ادبی را ناخودآگاه استفاده می کنند. از آنجایی که هر زبان شیوه خاص خو را برای بیان موارد خاص استفاده می کند، یک اصطلاح در یک زبان ممکن است در زبان دیگر موجود نباشد و یا اصطلاح کاملا متفاوتی برای انتقال همان معنا استفاده کند. در ژانرهای ادبی، رمان ها که بخشی از ادبیات داستانی محسوب میشوند، آکنده از اصلاحات و تعبیرات فرهنگ محور هستند که باید با دقت فراوان از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه شوند. این پژوهش به بررسی و یافتن پر کاربردترین راهبردهای ترجمه ای برای ترجمه اصطلاحات که به منظور انتفال فرهنگ ایرانیان می باشد، صورت پذیرفته است. چهار رمان فارسی که عبارتند از یکی بود یکی نبود (1370) ، سووشون (1348)، بوف کور( 1349) و دایی جان ناپلئون ( 1356) که نویسندگان آنها به ترتیب محمد علی جمالزاده، سمین دانشور، صادق هدایت و ایرج پزشکزاد می باشند، با بررسی مقابله ای ترجمه های آنها once upon a time (1985) by heshmat mmoayyed and paul sprachman, savushun (1990) by m. r. ghanoonparvar, the blind owl by d.p. costello (2001) and my uncle napoleon by dick davis (1945) به صورت جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بدین منظور که ابتدا با خواندن بخش هایی از رمان ها به زبان فارسی 300 عبارت و اصطلاح استخراج شد و معادل های انگلیسی آنها نیز در مقابل آنها نوشته شد و نهایتا با استفاده از مدل پیشنهادی مونا بیکر (1992 یا 2012) نتایجی از داده های خام حاصل شد. نتایج نشانگر این می باشند که راهیرد ترجمه تفسیری (paraphrase)بیشترین استفاده و راهبرد حذف(omission) کمترین استفاده را داشته است. سایر راهبرهای مورد استفاده به ترتیب بیشترین به کمترین عبارتند از 1- ترجمه با استفاده از اصطلاحی با معنی یکسان و صورتی متفاوت 2- ترجمه تحت اللفظی 3- ترجمه نادرست و 4- ترجمه با استفاده از اصطلاحی با معنی و صورت یکسان. لازم به توضیح است که شماره دو و سه در مدل پیشنهادی بیکر موجود نیست و در مرحله جمع آوری و تحلیل داده ها بر حسب نیاز اضافه شده است. کلید واژه ها:مطالعات ترجمه؛ اصطلاح؛ راهبرد های ترجمه؛ ترجمه اصطلاح؛ تعادل، آرایه های ادبی