نام پژوهشگر: بتول علی نژاد
خاطره کاظمی منیزه یوحنایی
همیشه در بررسی وضعیت تحصیلی دانش آموزان، با مشکلات مختلفی مواجه می شویم و مشکلات مربوط به خوانش متن یکی از موارد مهم می باشد که منجربه افت تحصیلی می شود. مهارت در خواندن یکی از مهمترین نیازهای یادگیری دانشآموزان در زندگی امروزی است. توانایی درک مطلب و استنتاج از متون درسی و غیردرسی، دانشآموزان را با افکار و اطلاعات جدیدی آشنا میسازد تا بهتر زیستن را بیاموزند. هدف از نگارش این پایان نامه، بررسی تأثیر نوع (نستعلیق و تحریر) و اندازهی قلم فارسی (16،14،12) و فاصله بین حروف (معمولی، فشرده و گسترده) در سرعت تشخیص تکواژها و سرعت خواندن متن و نیز تأثیر نوع قلم و آشنایی و ناآشنایی دانش آموزان با متن در سرعت خواندن می باشد، تا از این طریق بتوان متون کتب درسی را بر اساس استانداردهای مناسب طراحی کرد. جامعه آماری پژوهش تعداد 47 نفر دانشآموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی مدارس استان اصفهان میباشد، که به طور تصادفی از بین دانش آموزانی که از جهات توانش هوشی، فیزیکی (عدم مشکلات بینایی و زبانی و ...) و شخصیتی (خجل نبودن، ترسو نبودن و ...) و نیز داشتن معدل 19-16 یکسان بوده و تفاوت عمدهای نداشتند، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده 12فهرست از واژهها و نهواژههای (non-words) چند تکواژی، 8 متن آشنا و ناآشنای تهیه شده در قلم های مختلف و در نهایت آزمونهای درک متن ابزارهای دیگر در این تحقیق بودند. در راستای رسیدن به اهداف این پژوهش، دانش آموزان به سه گروه تقسیم شدند. در گروه اول رابطهی نوع و اندازهی قلم با سرعت تشخیص تکواژ و سرعت خواندن متن مورد مطالعه قرار گرفت، در گروه دوم رابطهی نوع قلم و فاصله بین حروف با سرعت تشخیص تکواژ و سرعت خواندن متن مورد توجه قرار میگیردو در گروه سوم رابطهی نوع قلم و آشنایی و ناآشنایی دانش آموزان با متن و سرعت خواندن بررسی میشود. سپس فهرستها و متون که در اندازه های 12،14،16 و فواصل مختلف بین حروف "معمولی، فشرده و گسترده" تهیه شده بود، به دانش آموزان ارائه شد و دانش آموزان برای خواندن هریک از فهرست ها و متون 120 ثانیه وقت داشتند. در نهایت تعداد کلمه ی خوانده شده توسط هر دانش آموز در هریک از آزمونها شمارش و ثبت گردید. نمرات بدست آمده از گروه های اول و دوم و سوم، در نرم افزار spssوارد گردید و بعد از محاسبه ی میانگین ها، با استفاده از آنالیز آماری paired-t-test، میانگینها مورد مقایسه قرار گرفتند تا در هر مورد مشخص گردد که آیا تفاوت های بدست آمده در مورد میانگین ها معنادار بوده اند یا نه. نتایج نشان دادند که سرعت تشخیص تکواژ در حین خواندن واژه ها و نه واژه ها در قلم تحریر سریعتر از قلم نستعلیق بود و در بین اندازه قلم های 16 ،14 ،12 ، قلم تحریر 12 و بین فواصل مختلف "معمولی، فشرده و گسترده" سرعت تشخیص تکواژ در فاصله معمولی بین حروف بیشترین سرعت را داشت. سرعت خواندن متون در قلم تحریر 12 و متون آشنا و فاصله بین حروف معمولی، سریعتر از قلم نستعلیق بود و بیشترین سرعت را داشت. در همه ی آزمونها میزان خطا در قلم نستعلیق خیلی بیشتر از قلم تحریر بود. نتیجه ی کلی تحقیق حاکی از آن بود که سرعت تشخیص تکواژها و سرعت خواندن متن در قلم هایی که حروف خیلی کوچک و یا خیلی بزرگ باشند، و یا حروف خیلی به هم فشرده و یا حروف فاصله ی زیادی با هم داشته باشند، پایین است. کلیدواژه ها: نوع قلم، اندازه قلم، تشخیص تکواژ، نه واژه، معمولی، فشرده، گسترده،
عاطفه سادات میرسعیدی بتول علی نژاد
چکیده این پایان نامه به بررسی صوت شناختی فرایندهای واجی همگونی و ناهمگونی در گفتار فارسی زبانان می پردازد. در این راستا، تحلیل صوت شناختی در حوزه های شدت صوت، دیرش، ساز? اول (f1)، ساز? دوم (f2)، و ساز? سوم (f3) آواهای همجواری انجام می گیرد که در آنها فرایندهای همگونی و ناهمگونی اعمال می گردد. بدین منظور، تعدادی گفت? ضبط شده مورد تجزیه و تحلیل صوت شناختی قرار می گیرد. این بررسی در ابتدا شامل تحلیل ویژگی های صوت شناختی هر یک از آواهای مورد نظر در بافت غیرهمگون در مواضع آغازین، میانی و پایانی می باشد و سپس ویژگی های به دست آمده آواهای مورد نظر با ویژگی های صوت شناختی همان آواها در بافت همگونی مقایسه می گردد. در این حال اگر مشخصه های صوت شناختی دو واج دخیل در مواضع همگون یا غیرهمگون به میانگین هر یک از مشخصه های صوت شناختی آوای مورد بررسی نزدیک شود، این نتیجه حاصل خواهد شد که آن متغیر در فرایند مورد نظر نوعی همگونی ایجاد کرده است. دررابطه با همخوان های غیررسا شامل همخوان های انسدادی و همخوان های سایشی که دارای ساختار نامنظم هستند درواقع سازه های رهش همخوان های انسدادی و تمرکز نوف? همخوان های سایشی اندازه گیری می شود. فرایندهای همگونی و ناهمگونی همچنین در چارچوب مشخصه های صوت شناختی یاکوبسن و هاله (1956) که برای اولین بار مشخصه های آوایی را برحسب معیارهای صوتی تعریف کرده است، بررسی می شود؛ به علاوه، نحو? اعمال این فرایندها در هر شرکت کنند? در آزمون ازطریق اندازه گیری فاصل? اقلیدسی ساز? اول، ساز? دوم و ساز? سوم آواهای دخیل در فرایند تجزیه و تحلیل خواهد شد. در این تحقیق علاوه بر بررسی صوت شناختی داده ها، به تاثیر یا عدم تاثیر سن و جنسیت اهل زبان بر فرایندهای واجی همگونی و ناهمگونی در فارسی محاوره از منظر خصوصیات صوت شناختی نیز پرداخته خواهد شد. بدین منظور، 10 نفر شرکت کنند? در آزمون در دو گروه سنی 15 تا 30 سال و 42 تا 55 سال و در دو جنس زن و مرد انتخاب شده است. نتایج تجزیه و تحلیل ها در این تحقیق نشان می دهد که در زیربنای فرایند واجی همگونی و همچنین ناهمگونی در فارسی محاوره نوعی همگونی صوت شناختی در متغیرهای فیزیکی شدت، دیرش، ساز? اول، دوم، و سوم وجود دارد. همچنین متغیرهای صوت شناختی همگون شده و ناهمگون شده در فرایندهای همگونی و ناهمگونی در افراد و واژه های مختلف متفاوت است، به علاوه، میان مبنای صوت شناختی فرایندهای همگونی و ناهمگونی در فارسی محاوره و متغیرهای سن و جنس ارتباط معناداری وجود ندارد. به طور کلی نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل صوت شناختی داده ها ما را به سمت این یافته رهنمون می سازد که اعمال فرایند همگونی و ناهمگونی در فارسی محاوره علاوه برآنکه بیانگر همگونی در سطح تولید است، نوعی همگونی صوت شناختی را نیز نشان می دهد.