نام پژوهشگر: پرویز آژیده
سوما وحدانی مسعود رحیم پور
دانش واژگان دارای تاثیری عمده بر خواندن و درک مطلب در زبان دوم می باشد. از آنجایی که رابطه نزدیکی میان میزان لغات فراگیر و توانایش در فهمیدن متنهای انگلیسی وجود دارد، محققان در جستجوی راههایی بر آمده اند که میزان اکتساب لغات دانش آموزان را بهبود بخشند. با وجود اجماع عمومی میان پژوهشگران که خواندن متنهای گوناگون منبعی مهم برای اکتساب لغات جدید است، اثر بخشی و بهره وری استفاده از مطالعه های گسترده و طولانی مدت در مقایسه با فعالیتهای غنی سازی لغت، به چالش کشیده شده است. بر اساس این استدلال، این تحقیق در صدد است که اثر بخشی خواندن متون بعلاوه انجام فعالیتهای غنی سازی لغت را با خواندن متون بدون انجام فعالیت را بر روی اکتساب لغت فراگیرها، مقایسه نماید. این تحقیق بر این فرضیه استوار است که خواندن متون بعلاوه انجام فعالیتهای غنی سازی لغت، تاثیر بیشتری بر اکتساب لغات جدید دارد. سی دانش آموز زبان انگلیسی در سطح متوسط برای مشارکت در انجام این تحقیق انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه فقط به خواندن متون حاوی لغات جدید پرداخت و گروه دیگر علاوه بر خواندن متون,فعالیتهای غنی سازی لغت را نیز انجام داد.نتایج نشان می دهد,فعالیتهای غنی سازی لغت در مقایسه با خواندن متون حاوی لغات جدید , تاثیر بیشتری بر اکتساب لغات جدید دارد . امید بر آن است که این تحقیق تاثیرات مهمی در تئوری و پژوهش فراگیری زبان دوم داشته باشد.
فتانه عباسی طلابری فرهمن فرخی
یکی از مهمترین بحثهای حوزه ی اکتساب زبان دوم، یادگیری واژگان و دستورزبان انگلیسی میباشد(برون،2001). این تحقیق سعی بر آن داشت تا تاثیر برجسته سازی بصری داده ها را در یادگیری واژگان و دستور زبان انگلیسی از طریق برجسته سازی بصری فرمها در متون خواندن بسنجد. شصت و چهار زبان آموز زبان انگلیسی در سطح متوسط در این مطالعه شرکت کردند که به سه گروه واژگان، دستورزبان و کنترل تقسیم شده بودند. ده متن یکسان برای سه گروه انتخاب شده بود که برای گروه واژگان بعضی از کلمات و برای گروه دستور زبان بعضی از قواعد زبان به صورت بصری برجسته سازی شده، درحالیکه این تغییرات برای گروه کنترل اعمال نشده بود. محقق سعی داشت میزان تاثیر برجسته سازی بصری داده ها را بر یادگیری واژگان و دستورزبان انگلیسی در این دو گروه و در مقایسه با هم بسنجد. نتایج به دست آمده از تحلیل آماری این تحقیق که بر مبنای t-test بوده است گواه تاثیر مثبت برجسته سازی بصری داده ها بر یادگیری واژگان و دستورزبان انگلیسی بود. همچنین نتایج حاصل شده نشانگر تاثیر بیشتر برجسته سازی بصری داده ها بر یادگیری واژگان در مقایسه بایادگیری دستورزبان انگلیسی بود. امید است این تحقیق برای مدرسان و مولفان کتب زبان انگلیسی مفید واقع شود.
نسرین بهنام پرویز آژیده
از آنجا که ژانرهای متفاوت با اهداف متفاوت ارتباطی از ساختار های طرحواره ای متفاوتی استفاده می کنند، می توان نتیجه گرفت که افراد با زبان و فرهنگ های متفاوت و دارای ساختار فکری متفاوت راه های متفاوتی برای بیان مفاهیم مورد نظر خود در قالب ساختارهای طرحواره ای خاص دارند. با داشتن چنین زمینه ی فکری، محقق در صدد آن بر آمد که تشابه ها و تفاوت های ساختار های طرحواره ای آگهی های استخدام انگلیسی و فارسی را بررسی کند. برای رسیدن به این هدف، محقق 40 آگهی استخدام انگلیسی – 20 عدد از روزنامه ی واشنگتن پست و 20 عدد از روزنامه ی تایمز- و 40 آگهی استخدام فارسی- 20 عدد از روزنامه ی آسمان دوستی و 20 عدد از روزنامه ی سهند- انتحاب کرد. کل داده ها از نظر اظهار (move) و اظهار فرعی (sub-move ) تجزیه و تحلیل شد و یک ساختار طرحواره ای مجزا برای هر یک ارایه شد. نظاممندی موجود در داده ها محاسبه و یک ساختار طرحواره ای کلی (چهارچوب ساختاری) برای هر دسته از آگهی های استخدام انگلیسی و فارسی پیشنهاد شد. با در دست داشتن یک چنین ساختار طرحواره ای کلی برای آگهی های استخدام های انگلیسی و فارسی، محقق قادرشد تا تشابه ها و تفاوت های موجود را مقایسه کند. نتیجه ی تحقیق نشان داد که در برخی از اظهار های ساختارهای طرحواره ای کلی ارایه شده نظاممندی وجود دارد، ولی هیچ الگوی تابت و بخصوصی در وقوعشان وجود ندارد. به عبارت دیگر تفاوت در توزیع و ترتیب اظهار های استفاده شده وجود دارد. نتایج به دست آمده با مطالعات باهاتیا (1993) در زمینه ی ژانر های آکادمیک و حرفه ای همسویی نشان داد. مطالعه ی مقابله ای ما بین آگهی های استخدام انگلیسی و فارسی نشان داد که ساختارهای طرحواره ای کلی در بین فرهنگ ها به طور نظام مند تغییر نمی کنند و تحقیق بیشتری در این زمینه مفید خواهد بود.
صدیقه حق جو پرویز آژیده
تحقیق حاضر بر آن است تا ت? ثیر پیچیدگی طرح داستان و سطح مهارت زبانی زبان آموزان را بر روی کنش شفاهی آنها از لحاظ پیچیدگی کلام، صحت دستوری و روانی گفتار بررسی کند. چهل و دو زبان آموز انگلیسی (?? دخترو ? پسر)، در دو سطح متوسط و پیشرفته، که در گروه سنی ??-?? سال قرار داشتند، به صورت اتفاقی انتخاب شدند. هر زبان آموز، دو داستان متفاوت (با رویدادهای پیش زمینه و بدون رویدادهای پیش زمینه) را بر اساس تصاویر کارتونی تعریف کردند. هر تصویر کارتونی، یکی پس از دیگری، به زبان آموزان داده شد. زبان آموزان به مدت ? دقیقه فرصت داشتند تا به هر تصویر نگاه کرده و عملکرد و پاسخ خود را برنامه ریزی کنند. بعد از آن، به مدت ?-? دقیقه به آنها فرصت داده شد تا هر داستان را بازگویی کنند که در طی این مدت،عملکرد زبانی آنها ضبط شد. داده های ضبط شده از روی نوار پیاده شدند؛ آن گاه پیچیدگی کلام، صحت دستوری و روانی گفتار زبان آموزان محاسبه گردید؛ سپس داده های خام وارد ssps شدند و با به کار گیری روش های آماری آزمون t وابسته و مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که پیچیدگی کلام زبان آموزان با پیچیدگی طرح داستان رابطه مستقیم دارد. یعنی وقتی زبان آموزان داستانی را بازگویی می کنند که هم رویدادهای پیش زمینه و هم رویدادهای پس زمینه دارد، پیچیدگی کلام آنها از لحاظ نحوی افزایش می یابد. افزایش پیچیدگی طرح داستان همچنین موجب افزایش روانی گفتار زبان آموزان سطح پیشرفته می گردد. اما همین عامل هیچ ت? ثیر مثبت معناداری برروی صحت دستوری ندارد. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد که زبان آموزان سطح پیشرفته، به هنگام اجرای فعالیت ها، نسبت به زبان آموزان سطح متوسط نتایج بهتری را از لحاظ پیچیدگی کلام، صحت دستوری و روانی گفتار کسب کردند. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی نشان می دهد که تعا مل پیچیدگی طرح داستان و سطح مهارت زبانی ت? ثیری بر روی کنش شفاهی از لحاظ پیچیدگی کلام، صحت دستوری و روانی گفتارندارد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند در حوزه های تهیه و تدوین مطالب درسی، آموزش زبان و آزمون سازی مورد استفاده قرار گیرد.
حامد امینی آذر هریس علی اکبر انصارین
گرچه در حوزه تاکید بر ساختار توجه وافری به نحو و لغات زبان شده است? اما آواشناسی زبان در تدریس زبان خارجی و تحقیق در مورد آن مورد غفلت واقع شده است. این پایان نامه در صدد پر کردن خلا ذکر شده در پیشینه تحقیق روش تدریس زبان انگیسی می باشد. تمییز آوایی بخشی از قابلیت آوایی زبان آموزان است. بنابر این? هدف این مطالعه کاوش در تاثیرات آموزش صریح و غیرصریح واجهای انگلیسی در بهبود توانایی زبان آموزان مبتدی در تمییز واجهای زبان انگلیسی می باشد. برای انجام این مطالعه? 50 زبان آموز مبتدی مرد بصورت تصادفی برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. سپس، این زبان آموزان بصورت تصادفی به دو گروه هم اندازه تقسیم شدند: یک گروه برای آموزش صریح و گروه دیگر برای آموزش غیر صریح. قبل از آموزش واجها، برای حصول اطمینان از هم سطح بودن هر دو گروه در مهارت عمومی زبان انگلیسی، آزمون ket از آنها گرفته شد. همچنین، به منظور کسب اطمینان از هم سطح بودن دو گروه در توانایی تمییز واجها، پیش تست (pre-test) توانایی تمییز واجها از آنها گرفته شد. نتایج این دو آزمون توسط تی تست (t-test) تحلیل آماری شدند. نتایج نشان داد که هر دو گروه در مهارت عمومی زبان انگلیسی و مهارت تمییز واجها هم سطح و هماهنگ هستند. در آموزش صریح، به شرکت کنندگان در تحقیق نحوه تلفظ هر یک از واجهای فوق الذکر توضیح و نشان داده شد. در آموزش غیرصریح، از شرکت کنندگان در تحقیق تنها خواسته شد تا کلماتی که حاوی واجهای یاد شده بودند را بدون معطوف کردن توجه آنها به کیفیت تلفظ واجها تکرار نمایند. پس از آموزش واجها، از هر دو گروه پس تست (post-test) توانایی واجها گرفته شد. نتایج پیش و پس تست توسط تی تست مستقل (independent t-test)، تی تست جفتی (paired t-test)، و تحلیل دوطرفه واریانس (anova) مورد تحلیل آماری قراری گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که گرچه هم آموزش صریح و هم غیرصریح واجهای انگلیسی تاثیر چشمگیری در بهبود توانایی تمییز آوایی زبان آموزان داشت، آموزش صریح واجها، از لحاظ آماری تاثیر مثبت تر و چشمگیرتری نسبت به آموزش غیرصریح واجها در افزایش توانایی تمییز واجهای زبان انگلیسی در شرکت کنندگان داشت.
وحیده مدرس فرهمن فرخی
the present research study attempted to find out the extent to which two pre-task activities of “glossary of unknown vocabulary items” and “content related support” assisted efl language learners with their performance on listening comprehension questions across two different proficiency levels (low and high). data for this study were obtained from a total of 120 language learners, female and male. the test materials used in the course of this study were five listening comprehension multiple-choice questions and a cloze test. before the onset of the study, a toefl test was administered to divide participants into low and high proficiency levels. this led to the formation of three groups, 20 participants in each group, totaling to 60 l2 learners in each level. the three classes were assigned into two experimental groups and one control group. a “glossary of unknown vocabulary items” with the pronunciations was offered one session before taking the listening test while content related support (in written form) was offered just 10 minutes before administering the tests. the statistical analysis of the data revealed that in low proficiency level, vocabulary group outperformed both content and control groups while in high proficiency level, content group outperformed the other groups. the study concluded by suggesting that pre-task activities need to be used taking account of the support type and the learners’ proficiency level.
ثریا مظفرزاده پیوستی پرویز آژیده
: داشتن ابزار سنجش معتبر و دقیق برای سنجش مهارت زبان دوم زبان آموزان یکی از ملزمات معلمان زبان دوم می باشد. همگام با ظهور تئوریها و رویکردهای جدید در آموزش و یادگیری زبان دوم، روشهای سنجش متناسب با آن روشها نیز بدنیای زبان دوم معرفی شده و اعتبار و روایی آنها بررسی گردیده است. در همین راستا، پژوهش حاضر نیز قصد دارد تا میزان اثر بخشی c – تست و کلوز تست را در مقابل همدیگر و همچنین میزان کارایی آنها را در سطوح مهارتی مختلف به عنوان معیارهای سنجش خواندن و درک مطلب مورد مطالعه قرار دهد. آنچه که تاکنون در ارتباط با این دو تست انجام گرفته است بررسی مقایسه ای اعتبار و روایی این دو تست و به کارگیری آنها به عنوان آزمون زبان عمومی بوده است. برای انجام این پژوهش طرح شبه آزمایشی – یک باره ای –. انتخاب شد. افراد شرکت کننده در این پژوهش 81 زبان آموز زن در سه سطح مهارتی متوسط پایین (n=27)، متوسط عالی (n=26) و پیشرفته (n=28) بودند. ابزار مورد استفاده در این طرح پژوهشی 6 عدد تست بود که 3 تا از این 6 تست در قالب c – تست و 3 تای دیگر در قالب کلوز تست طراحی شد که همه آنها میزان مهارت خواندن و درک مطلب زبان آموزان را می سنجید. به هریک از سطوح مهارتی زبان یک c – تست و یک کلوز تست با میزان سختی مشابه داده شد. میزان سختی متن های انتخاب شده به وسیله فرمول سختی سنجی flesch readability formula محاسبه شد و به این ترتیب به هر یک از سطوح مهارتی تستی با سختی مناسب متناسب سطح مهارتی شرکت کنندگان داده شد. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها از روش های آماری آنالیز واریانس یک طرفه (anova) و آزمون تفاوت های معنی داری بین زوج میانگین ها (tukeys hsd) استفاده شد. یافته ها حاکی از وجود تفاوت در تاثیر بخشی c – تست و کلوز تست نسبت به یکدیگر و با توجه به سطوح مختلف مهارتی زبان آموزان بود. همچنین نتایج نشان دادند که کاربرد هریک از تست های یاد شده برای سطح مهارتی خاص به عنوان ابزار سنجش خواندن و درک مطلب نتیجه بخصوص برای آن سطح و متفاوت از سطوح دیگر داشت. علاوه بر این یافته ها می تواند در بکار گیری این تستها - c– تست و کلوز تست- برای زبان آموزان با سطوح مهارتی خاص مفید باشد.
نوا نورداد پرویز آژیده
شکاف میان تدریس و ارزیابی در سیستم آموزشی رایج مانع از رسیدن به نتایج مطلوب در جهت رشد زبان آموزان گشته است. تحقیق حاضر با هدف ادغام این دو مقوله و رسیدن به حداکثر بهره وری در سیستم آموزشی نتایج دو سری آزمون خواندن پویا و غیرپویا را مقایسه کرده است. نتایج تحقیق انجام شده بر روی 197 دانشجوی ایرانی در سه سطح زبانی بالا، متوسط و پایین حاکی از موفقیت آزمون پویا نسبت به آزمون غیر پویا در افزایش توانایی خواندن زبان اموزان بوده و بیانگر تاثیر آنی و موخر آن میباشد. البته موفقیت این آزمونها در سطوح زبانی مختلف یکسان گزارش شده است.در بخش کمی این مطالعه تاثیر آزمونهای پویا بر روی 9 زبان آموز در طول ? هفته بررسی شد و برتری آزمونهای پویا در ارائه داده هایی راجع به زبان آموزان در سطوح مختلف نسبت به آزمونهای غیر پویا نشان داده شده است
سید فریبرز پیشدادی مطلق فرهمن فرخی
the purpose of this thesis was to investigate how differently metacognitive, cognitive, and social/affective strategies affect l2 learners’ reading comprehension. to this end, the study employed a quasi-experimental design with a placement test as a proficiency test to find the homogeneity of groups. three classes were randomly selected as the experimental groups (n =90), and each class was taught by one of the learning strategies according to brown (2000) taxonomy (metacognitive, cognitive, and social/affective strategies) respectively. all groups participated in six sessions of the task of developing familiarity with each strategy. each group received one main strategy and then, according to oxford (1990) training model, the researcher taught and employed those strategies in reading comprehension texts. learners’ improvement was measured during the six sessions of teaching and employing those strategies in responding to reading questions. one-way anovas with post hoc comparisons indicated that metacognitive group significantly outperformed the other groups and, so metacognitive strategies are more effective in promoting l2 learners’ reading comprehension. these findings suggest that employing metacognitive strategies are the most helpful factor and also a positive predictor compared to other strategies in improving learners’ awareness to answer reading comprehension tests. it can also be concluded that cognitive strategies are the least useful strategies compared to social/affective and metacognitive strategies in terms of their effectiveness.
سولماز حسن زاده پرویز آژیده
abstract this study investigates the teachers’ correction of students’ spoken errors of linguistic forms in efl classes, aiming at (a) examining the relationship between the learners’ proficiency level and the provision of corrective feedback types, (b) exploring the extent to which teachers’ use of different corrective feedback types is related to the immediate types of context in which error correction takes place, and (c) investigating the relationship between corrective feedback and learner uptake. the data for this study were drawn from transcripts of 36 hours of naturalistic classroom interactions recorded from twenty four classes of three teachers (eight classes per teacher, four elementary and four pre-intermediate). a total of 1142 feedback moves were identified and coded based on lyster and ranta (1997) and farrokhi’s (2005, 2007) classifications to reflect corrective feedback types, uptakes, and context types. chi-square analysis was performed in order to analyze associations between variables of this study in pairs (that is, proficiency level and corrective feedback types, corrective feedback types and uptakes, corrective feedback types and context types). according to the findings, there were statistically significant associations between corrective feedback types and proficiency level and also between corrective feedback types and uptakes. it was found that marked recasts were the most frequent type of feedback in elementary level. also, negotiated feedback was the most favored feedback type provided by the teachers in pre-intermediate level. moreover, the most successful technique for ii eliciting uptake was found to be negotiated feedback in both proficiency levels. however, the findings indicated that type of context in which error correction took place did not affect type of corrective feedback used by l2 teachers for dealing with the learners’ non-target-like forms.
صبرعلی جعفری پرویز آژیده
راهبردهای یادگیری واژگان از سوی روان شناسان، زبان شناسان و معلمان زبان در طی دهه های اخیر مورد بررسی قرار گرفته است.واژگان بطور کلی بعنوان ابزار ارتباطی بنیادین مورد نظر بوده و اغلب برای زبان آموزان مشکل آفرین ترین بخش زبان آموزی محسوب می شود.راهبردهای یادگیری واژگان دارای انواع مختلفی است که هر یک به نوبه خود بر کیفیت و کمیت یادگیری فراگیران زبان تاثیر بسیار دارد.از اینرو استفاده از راهبردهای یادگیری زبان موضوع بسیاری از مطالعات بوده است.این تحقیق تلاشی است تا نوع راهبردهای یادگیری واژگان در ارتباط با سطوح مهارتی مختلف زبان آموزان ایرانی را مورد بررسی قرار دهد.محدوده اجرای این تحقیق شهرستان اهر خواهد بود.در این تحقیق فرض براین است که راهبردهای شناختی،فراشناختی،اجتماعی،عاطفی،ذهنی، و جبرانی هر کدام بطرز متفاوتی بر جنبه های یادگیری زبان آموزان ایرانی با سطوح مهارتی مختلف تاثیر گذار باشد.
داود امینی مسعود رحیم پور
رساله حاضر کوششی است برای نزدیک نمودن سه حوزه نسبتأ مستقل در مطالعات فراگیری زبان دوم یعنی فراگیری واژگان زبان دوم، آموزش زبان بر مبنای تمرینات فعالیت محور و نیز نقش عوامل عاطفی در یادگیری زبان. در شیوه های غالب فراگیری زبان دوم، یادگیری واژگان عمدتأ بر عهده شخص فراگیر زبان گذارده شده و نقش عوامل شناختی و عاطفی از منظر آموزشی کمتر مورد توجه قرار گرفته است (schmitt, 2008). لکن نظریه آموزش زبان بر مبنای تمرینات فعالیت محور توانسته است چارچوب انعطاف پذیری را به حوزه آموزش زبان دوم معرفی نماید که در آن علاوه بر جنبه های شکلی زبان، عوامل ناشی از تفاوتهای فردی نیز توامأ مورد توجه قرار می گیرد(laufer,2005). فلذا عامل پیوند دهنده سه حوزه فوق الذکر در امر آموزش زبان دوم عبارتست از مفهوم تمرینات فعالیت محور معطوف به شکل. هدف اصلی این پژوهش مطالعه اثر مشارکت هیجانی، انگیزشی و شناختی (بطور جداگانه و توأمان) به هنگام انجام تمرینات فعالیت محور معطوف به شکل در ارتقاء میزان اثرگذاری این تمرینات بر یادگیری غیرعامدانه واژگان زبان دوم است. فرض کلی این است که مشارکت شناختی، هیجانی و انگیزشی فراگیران زبان در طی مراحل مختلف اجرای تمرین فعالیت محور در ارتقاء یادگیری واژگان زبان دوم موثر است. در این تحقیق نیمه تجربی مبتنی بر طرح پیش آزمون و پس آزمون، 131 نفر دانشجوی کارشناسی زبان انگلیسی در 5 گروه جداگانه در تحقیق شرکت داده شدند. تمرین فعالیت محور اصلی عبارت بود از تمرین شنیداری-خواندن که در آن واژگان دشوار به زبان اول تاویل شده بودند. هر یک از سه نوع مشارکت شناختی، انگیزشی و هیجانی در انجام تمرین فعالیت محور مزبور در قالب فعالیت های پیش تمرین در سه گروه تحقیق به طرح آموزشی اضافه شدند. بعلاوه گروه چهارم از فراگیران، ترکیبی از هر سه نوع مشارکت شناختی، انگیزشی و هیجانی را توامأ دریافت نمود. آزمون های سنجش دانش تولیدی و دریافتی واژگان هدف در دو مرحله، بلافاصله پس از تیمار و دو هفته پس از آن، بدون اطلاع قبلی برگزار گردید. هدف از این آزمون ها اندازه گیری میزان یادگیری و به خاطرسپاری واژگان هدف در کوتاه مدت و بلند مدت بوده است. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندگانه (mancova) حاکی از آن بود که مشارکت شناختی، انگیزشی و هیجانی در کوتاه مدت موجب ارتقاء میزان یادگیری و به خاطر سپاری واژگان هدف گردید. لیکن این اثر در دراز مدت مشمول فرسایش گردید بطوریکه در آزمون موخر اثر معنادار آنها مشهود نبود. همچنین تفاوت معنی داری بین سه نوع مشارکت ذهنی از لحاظ تأثیرگذاری آنها بر ارتقاء فراگیری واژگان زبان دوم مشاهده نشد. اما ترکیب این سه نوع مشارکت موجب گردید که نه تنها در کوتاه مدت، بلکه در بلند مدت، یادگیری و بخاطرسپاری واژگان بطور معنی داری بهبود یابد. اثرگذاری هیجان مثبت، ترفندهای انگیزشی و فعال نمودن دانش طرح واره ای بر ارتقاء یادگیری واژگان زبان دوم، شواهد روشنی بر نظریه هائی است که بر نقش حیاتی عوامل هیجانی (bown & white, 2010;fredrickson, 1998, 2001)، عوامل انگیزشی (manolopoulou-sergi, 2004, dornyei, 2010) و شناختی (ajideh, (2006; pulido, 2004, 2007; rahimpour, 2010) در پردازش اطلاعات و تسهیل فرایند یادگیری تأکید می نمایند. بعلاوه اثرگذاری مضاعف مشارکت توامان شناختی، هیجانی و انگیزشی در راستای نظریات روانشناسی شناختی می باشد که بر تعامل و کارکرد بهم گره خورده شناخت، هیجان و انگیزش تآکید می نمایند (dai & sternberg, 2004). همچنین یافته های تحقیق حاضر شواهدی بر میزان اثرگذاری "حالت flow " (egbert, 2003) در فراگیری زبان دوم ارائه می دهد. یافته های این پژوهش متضمن نکات مهمی برای تدوین کنندگان مطالب و برنامه های آموزش زبان، متخصصین آموزش زبان، مدرسین و متصدیان تربیت مدرس زبان دوم است. اولأ لازم است نقش حالات هیجانی فراگیر به هنگام شرکت در فعالیت های آموزشی مورد توجه برنامه ریزان و مدرسان زبان دوم قرار گیرد که این هدف بویژه در حوزه call (آموزش زبان به کمک رایانه) به مدد ابزارهای چندرسانه ای به آسانی قابل حصول است. ثانیأ حوزه آموزش زبان دوم بر مبنای تمرینات فعالیت محور به شدت نیازمند لحاظ نمودن یک عنصر انگیزشی در برنامه خود است. ماهیت پویای انگیزش در فراگیری زبان دوم ایجاب می کند که نگرشی ریزتر به مقوله انگیزش بر پایه مختصات محیط آموزشی برای شکل دهی انگیزش مرتبط با تمرینات فعالیت محور تعریف گردد. ثالثأ لازم است متصدیان امر آموزش زبان در سطح بالا، برنامه ریزان آموزشی و متخصصین تربیت معلم زبان دوم به امر ایجاد تلفیقی موزون از مشارکت شناختی، هیجانی و انگیزشی و نقش آن در اثرگذاری تمرینات فعالیت محور عنایتی ویژه داشته باشند. بالاخره اینکه اثرگذاری پیش تمرینات مبتنی بر انگیزش و هیجان می تواند گشایشی در مباحثه دیرینه بر سر اثر نسبی خواندن و شنیدن گسترده و فشرده در توسعه واژگان زبان دوم فراهم آورد.
لیلا رزمجو پرویز آژیده
مشکلات اصلی آموزش ترجمه در دانشگاه های ایران بیشتر در حیطه ی روش های تدریس نا کارآمد و سنتی می باشد این مطالعه در سه دانشگاه مختلف در ایران و با سه گروه آزمایشی و دو گروه کنترل که همگی دانشجوی دوره کارشناسی زبان انگلیسی (مترجمی، ادبیات، دبیری) بودند انجام شده است. دراین مطالعه سعی شده است روشی متفاوت که مبتنی بر به کارگیری تیوری های نوین ترجمه و روش تدریس تعاملی است در کلاس های آموزش ترجمه به کار گرفته شود. این روش بر درک و یادگیری تیوری های نوین علم ترجمه شناسی و فعالیت های آموزشی دانشجو- محور در کلاس های آموزش ترجمه تاکید دارد. بنابراین هدف طرح درسی که در کلاس به صورت آزماشی اجرا شد افزایش دانش تیوری های ترجمه در دانشجویان و همزمان تشویق آن ها جهت مشارکت فعال در فرایند یادگیری بود. بدین منظور مدل پیشنهادی گنزالزدیوس (2004) با انجام برخی تغییرات جهت تطبیق با محیط آموزشی موجود در گروه های آزمایشی اجرا شد. به دو گروه آزمایشی که در یک دانشگاه بودند. تیوری های کاربردی ترجمه و به گروه دیگر در دانشگاه دوم بودند تیوری های فرهنگی ترجمه آموزش داده شد. به دو گروه کنترل که در دانشگاه سوم بودند به صورت روش سنتی که در بیشتر کلاس های ترتجمه در دانشگاه های ایران متداول می باشد تدریس شد. نتایج تحقیق نشان داد که در گروه های آزمایشی تیوری های کاربردی بازدهی و کیفیت ترجمه بالا تر از گروه تییوری های فرهنگی بود و با کیفیت و بازدهی کار هر سه گروه آزمایشی نسبت به گروه ها ی کنترل تفاوت معنا داری داشت. نتایج بدست آمده در نهایت منجر به افزایش کیفیت آموزش ترجمه در دانشگه های ایران در مقطع کارشناسی خواهد شد و با بازنگری و تطبیق می تواد در محیط های آموزشی مشابه در دانشگاه های دیگر دنیاز نیز کاربرد داشته باشد. چرا که تیوری های نوین ترجمه تا حال به صورت تجربی و عملی در کلاس های آموزش ترجمه آزمایش نشده اند.
طناز نورآزاد پرویز آژیده
با توجه به مباحث کلی در تحقیقات یادگیری زبان دوم، یکی از مباحث چشمگیر همواره این بوده است که آیا توجه تصریح به واژگان در یادگیری انها ضروری است یا نه ..تحقیقات زیادی در ایران ،یادگیری واژگان را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داده اند لیکن در زمینه تکنیک خلاصه نویسی داستان تحقیقات اندکی صورت گرفته است.هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر خلاصه داستان کوتاه بر یادگیری واژگان است. طرح مساله از نوع شبه ازمایشی بود که شامل دو گروه ازماشی و کنترل بود.در هر گروه 20 شرکت کننده وجود داشت که سطح علمی ان ها با توجه به نمره فاینال در ترم قبل مشخص شده بود. برای اطمینان از یکسان بودن سطح علمی زبان اموزان یک امتحان مقدماتی به نام pet test انجام شد.گروه ازمایش،اموزش لازم بر نحوه استفاده از متد خلاصه نویسی را دریافت کردند و گروه دیگر گروه شاهد می باشد که هیچ گونه اموزشی بر ان ها اعمال نشد.داده های به دست امده با استفاده از t test بررسی شد.یافته ها حاکی بر این میباشد که متد خلاصه نویسی تاثیر مثبت بر افزایش یادگیری واژگان در زبان اموزان دارد.
ماندانا غفارزاده خویی پرویز آژیده
چکیده: هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر روش و نوع امتحان بر روی قدرت درک مطلب زبان آموزان ایرانی سطوح متوسطه و پیشرفته می باشد. برای اجرای این مطالعه طرح کمی بکارگرفته شد. ابتدا جمعیت مطالعه را با استفاده از نمرات آزمون سطح بندی خود موسسه ای که در آن داده ها جمع شد به دو گروه چهل تایی متوسط و پیشرفته تقسیم کردیم. سپس هر دو گروه را به دو دسته بیست نفری تقسیم کردیم. بعد به گروه اول ازهردو سطح متوسط و پیشرفته یک آزمون چهار گزینه ای درک مطلب و به گروه دیگر در هر دو سطح آزمون چهارگزینه ای بندش درک مطلب دادیم. نتایج تحلیل ها نشان داد که آنهایی که فقط آزمون چهار گزینه ای درک مطلب دادند درهردو گروه نسبت به آنهایی که آزمون چهار گزینه ای بندش دادند به بطور معناداری عملکرد بهتری داشتند که این خود نشان دهنده تاثیر نوع آزمون بر عملکرد فراگیران دارد. کاربردهای آموزشی این تحقیق بحث می شود.
لیلا فکری پرویز آژیده
هدف از انجام این تحقیق ارزشیابی کتاب medical terminology کوهن (2008) می باشد که در کلاسهای زبان تخصصی دانشجویان رشته پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین، این مطالعه با در نظر گرفتن نکته نظرات اساتید و دانشجویان این رشته به بررسی نیازهای زبانی این دانشجویان می پردازد. افراد شرکت کننده در این تحقیق 50 دانشجو و 2 تن از اساتید دانشگاه علوم پزشکی اردبیل می باشند. دانشجویان شرکت کننده ورودی سال 92 بوده و ملزم به گذراندن واحد زبان تخصصی 1 می باشند. ابزار مورد استفاده برای انجام این مطالعه پرسشنامه کیفی می باشد، از سوی دیگر به منظور درک نگرش دانشجویان در مورد کتاب مورد نظر از چک لیست تنظیم شده توسط miekley, 2005)) استفاده گردید. بخش اول پرسشنامه شامل سوالاتی مرتبط با نیازهای زبانی دانشجویان رشته پزشکی می باشد. در قسمت ارزیابی کتاب درسی 43 سوال، ده عامل (محتوا، واژگان و گرامر،تمارین و فعالیت ها، ویژگی های ظاهری کتاب، ویژگی های کلی، اطلاعات پایه، راهنمای روش شناختی، تمرینات تکمیلی، متن کتاب و مهارت های زبانی) را مورد ارزیابی قرار می دهد. نتایج به دست آمده حاکی از وجود تفاوت های قابل ملاحظه درنگرش دانشجویان و اساتید در تمامی زمینه ها به جز اطلاعات پایه و تمرینات تکمیلی کتاب می باشد. همچنین، یافته ها مبنی بر آن است که کتاب medical terminology کوهن علیرغم داشتن برخی کاستی ها کتاب مناسبی برای دانشجویان رشته پزشکی می باشد. علاوه بر این در ارتباط با مهارت های کتاب، فعالیت ها و تمارین، ویژگی های ظاهری کتاب و سایر موارد مهم پیشنهاداتی ارائه می گردد.
روح الله باحجب پرویز آژیده
for several years, researchers in familiarity of efl teachers with post-method and its role in second and foreign language learners’ productions have pointed out that the opportunity to plan for a task generally develops language learners’ development (ellis, 2005). it is important to mention that the critical varies in language teaching was shown is the disappearances of the concept of method and its replacement by kumaravadivelu’s post-method based pedagogy free from the constraints of methods. therefore, the necessity of the mentioned concept was not proved by language teachers and researchers. the present research studied the familiarity of efl teachers with post-method: considering their attitudes towards methods and post-method on second-language learning production with regard to accuracy and planning type; that is, the present investigation tried to explore the concern in efl methodology for the role of the language teachers in the executing the iranian efl curriculum; that is, the present investigation was conducted to test the efl teachers’ perspectives towards the post-methods by attention to the different factors; that is, the language trainers’ age, sex, educational degree and experience in teaching english language. a secondary concern of the study was to explore any correlation between the teachers’ teaching experience and their attitudes towards the present post-methods. the present study’s population consisted of 131 participants who were teaching english as a foreign language teachers from three english language institutes located in tabriz, iran(i.e.jahad-e-daneshgahi, ili, goldis) and also non-iranian efl teachers who were available via the social network connection(the web). since about the attitudes of language teachers towards the post-method should have been accessed, an opinion questionnaire was utilized for that purpose. the questionnaire consisted of two main parts: the first part asked the participants’ personal information, and the second part included some questions; that is, 38 items on a 5- point likert scale about the role of post method and familiarity of efl teachers with post method and how it impacted their teaching and learning. it is concluded that the findings of the present study suggested that language teachers knowledge of post-method methodology seemed to be an important factor in determining the importance of their teaching. the findings of this study have been to provide insight into the efl teachers attitude toward the post-method given such variables as age, field of study, teaching experience; and gender. in addition, the results have pedagogical implications as well as theoretical implications in second language teaching and relevance to second language learning assessment.
پریسا اصولی قره آغاجی پرویز آژیده
این تحقیق در نظر دارد نقش آموزش دو دستاوردجز به کل و کل به جز را روی بهبود درک مطلب خواندن بررسی کند.در دستاورد جز به کل در خواندن مبنا خود متن یا یافته زبان هست.در دستاورد کل به جزاهمیت اولیه رسیدن به آنچه خواننده در مورد متن و در مورد جهان در کل میداند مطرح هست.در اولی معنا در خود متن وجود دارد.در دومی معنای نویسنده بوسیله دانش وفعالیت قبلی خواننده بازسازی میشود.بر این اساس این تحقیق قصد دارد تاثیر رویکردهای جزبه کل و کل به جز را بر روی بهبود درک مطلب خواندن یادگیرنده های ایرانی در دو سطح مختلف نشان دهد.برای تعیین سطح تست toeflبعمل میاید.شرکت کنندگان به دو سطح بالا و پایین تقسیم میشوند.هر سطح به 3 گروه تقسیم میشود : گروه جزبه کل گروه کل به جز و یک گروه کنترل هر یک شامل 20 نفر. یک pre-test به همه افراد داده میشود.آموزش توسط آموزگارانجام میشود.گروه ها بصورت جداگانه با دو روش مختلف توسط معلم آموزش داده میشوند.بعد دوره آموزش post-test از گروهها به عنوان معیار تاثیر از آموزش گرفته میشود.تحقیق نشان میدهد افرادی که در گروه سطح بالا هستند به روش کل به جزدر خواندن درک مطب بهتری دارندو افرادی که در سطح پایینند در روش جزبه کل در درک مطلب موفقترند.این تحقیق با نتیجه گیری بدست آمده پیشنهاد میدهد که:لازم است رویکردها بر اساس نوع حمایتی و سطح مهارتی یادگیرنده ها بکار برده شوند.
مریم قره باغی زاده پرویز آژیده
رسانه ها و علی الخصوص روزنامه بستری مناسب برای انتقال ایدئولوژی ها می باشند، چرا که مهم ترین منبع اطلاع رسا نی و مناسب ترین وسیله ی ارتباط با عموم تلقی می شوند. بنابراین اغلب روزنامه نگارها به منظور انتقال مفاهیم مورد نظر و تاثیرگذاری هرچه بیشتر از ابزارهای خاص زبانی بهره می گیرند. در حقیقت ایدئولوژی های پنهان در مقالات روزنامه ها وسیله ای مناسب برای جهت گیری ذهن خوانندگان در مسیر مورد نظر نویسندگان می باشند. گرچه اغلب افراد استعاره را وسیله ای برای زیباتر کردن نوشته های ادبی در نظر گرفته اند، اما در حقیقت بر اساس زبان شناسی شناختی استعاره ابزار مفهوم سازی و درک مفاهیم انتزاعی و ناشناخته بر اساس مفاهیم عینی و محسوس است. استعاره قادر است با برجسته کردن و پنهان سازی برخی ویژگی های مفاهیم روزمره جهت گیری های خاصی را به صورت پنهان القا کند، بنابراین بررسی منتقدانه استعاره های به کار رفته در روزنامه ها می تواند گامی موثر در آگاه سازی خوانندگان و آشکارسازی اهداف از پیش تعیین شده ی نویسندگان باشد. هدف تحقیق حاضر مقایسه ی میزان استعاری بودن و ایدئولوژی های مطرح شده توسط استعاره در مقالات علمی و اقتصادی روزنامه های انگلیسی میباشد. نتایج نشان میدهند که درمقایسه با مقالات علمی،در مقا له های اقتصادی زبان استعاری بیشتری مورد استفاده واقع شده است. بعلاوه ایدئولوژی های القا شده در هر دو زمینه جهت گیری های خاصی را در ذهن خوانندگان ایجاد کرده اند. یافته های این تحقیق میتواند در آگاهی بخشی به تمام مخاطبان روزنامه و به خصوص مدرسان و زبان آموزان انگلیسی، در زمینه ی گرایشات و ایدئولوژی های پنهانی که توسط استعاره منتقل می شوند، تاثیر به سزایی ایفا کند.
جواد غلامی محمدعلی ترابی
چکیده ندارد.