نام پژوهشگر: اسماعیل سعدی پور
زهرا بهبودی شبخانه نورعلی فرخی
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با تفکر انتقادی و سبک هویت در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهرستان شهریار است. به این منظور 200 دانش آموز دختر و پسر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش، از سه پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا، سبک هویت و خودکارآمدی تحصیلی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری (تحلیل رگرسیون) نشان داد که بین تفکر انتقادی با خودکارآمدی تحصیلی و سبک های هویت با خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت بین دو جنس در متغیرهای سبک هویت و تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای مورد نظر در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین از آزمون z فیشر برای تعیین تفاوت معناداری دو ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. ص واژه های کلیدی: تفکر انتقادی، سبک های هویت و خودکارآمدی تحیلی. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با تفکر انتقادی و سبک هویت در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهرستان شهریار است. به این منظور 200 دانش آموز دختر و پسر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش، از سه پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا، سبک هویت و خودکارآمدی تحصیلی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری (تحلیل رگرسیون) نشان داد که بین تفکر انتقادی با خودکارآمدی تحصیلی و سبک های هویت با خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت بین دو جنس در متغیرهای سبک هویت و تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای مورد نظر در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین از آزمون z فیشر برای تعیین تفاوت معناداری دو ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. ص واژه های کلیدی: تفکر انتقادی، سبک های هویت و خودکارآمدی تحیلی. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با تفکر انتقادی و سبک هویت در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهرستان شهریار است. به این منظور 200 دانش آموز دختر و پسر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش، از سه پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا، سبک هویت و خودکارآمدی تحصیلی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری (تحلیل رگرسیون) نشان داد که بین تفکر انتقادی با خودکارآمدی تحصیلی و سبک های هویت با خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت بین دو جنس در متغیرهای سبک هویت و تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای مورد نظر در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین از آزمون z فیشر برای تعیین تفاوت معناداری دو ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. ص واژه های کلیدی: تفکر انتقادی، سبک های هویت و خودکارآمدی تحیلی. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه با تفکر انتقادی و سبک هویت در دانش آموزان پایه دوم دبیرستان شهرستان شهریار است. به این منظور 200 دانش آموز دختر و پسر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش، از سه پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا، سبک هویت و خودکارآمدی تحصیلی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری (تحلیل رگرسیون) نشان داد که بین تفکر انتقادی با خودکارآمدی تحصیلی و سبک های هویت با خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت بین دو جنس در متغیرهای سبک هویت و تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای مورد نظر در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین از آزمون z فیشر برای تعیین تفاوت معناداری دو ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. ص واژه های کلیدی: تفکر انتقادی، سبک های هویت و خودکارآمدی تحیلی. نتایج تجزیه و تحلیل آماری (تحلیل رگرسیون) نشان داد که بین تفکر انتقادی با خودکارآمدی تحصیلی و سبک های هویت با خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت بین دو جنس در متغیرهای سبک هویت و تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای مورد نظر در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین از آزمون z فیشر برای تعیین تفاوت معناداری دو ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد. ص واژه های کلیدی: تفکر انتقادی، سبک های هویت و خودکارآمدی تحیلی
حسام احمدیان حسن اسد زاده
بنیادین(خودمختاری،شایستگی و ارتباط ) از مقیاس نیازهای روانی بنیادین دسی و ریان و برای سنجش خلاقیت از آزمون خلاقیت تورنسttct)) استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی شامل میانگین،انحراف معیار، آزمونt گروهای مستقل،تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. نتایج حاصل ازتحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت به وسیله خودمختاری،شایستگی و ارتباط پیش بینی می شود. نتایج آزمون t برای مقایسه تفاوت های جنسیتی درمیزان ارضای نیازهای روانی بنیادین و خلاقیت نشان داد که، پسران نسبت به دختران در میزان ارضای نیازهای روانی بنیادین نمرات بیشتری گرفتند. پسران نسبت به دختران در میزان خلاقیت نمرات بیشتری گرفتند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان داد که بین رشته های مختلف تحصیلی از لحاظ میزان ارضای نیازهای روانی بنیادین و میزان خلاقیت تفاوت معنی داری وجود ندارد.
زینب حسن بیکی حسن اسدزاده
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی عملکرد خانواده ومدرسه با خودکارآمدی وخودپنداره دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر کاشان انجام گرفته است.روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد.آزمودنی های پژوهش را150نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر کاشان در سال تحصیلی 89-1388 تشکیل داده اند،که براساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده وتوسط پرسشنامه های عملکرد خانواده بلوم،عملکرد مدرسه،مقیاس خودکارآمدی شرر وآزمون خودپنداره تنسی مورد ارزیابی قرار گرفتند.برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن است ،که بین عملکرد خانواده وخودکارآمدی با18/0ضریب همبستگی وبین عملکرد مدرسه وخودکارآمدی با12/0 ضریب همبستگی، رابطه ی معناداری برای تایید فرضیه های اول ودوم پژوهشی به دست نیامده.ولیکن فرضیه ی سوم تحقیق،مبنی بروجود رابطه بین عملکرد خانواده وخودپنداره با32/0 ضریب همبستگی تایید شد. فرضیه چهارم تحقیق با14/0ضریب همبستگی ،بیاتگر رابطه معناداری را بین عملکرد مدرسه با خودپنداره دانش آموزان نمی باشد.
سید عدنان حسینی اسماعیل سعدی پور
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ابعاد کمال گرایی (کمال گرایی خویشتن مدار، دیگر مدار ،جامعه مدار) با ترس از موفقیت و انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است.تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. بدین منظور نمونه پژوهش شامل 300 نفر (180 دختر و 120 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های مقیاس چند بعدی کمال گرایی هویت و فلت (1991)،پرسشنامه مقیاس ترس از موفقیت زوکرمن و آلیسون (1976)، و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازآزمون آماری همبستگی پیرسون جهت بررسی رابطه بین متغیرها واز آزمون آماری t مستقل برای مقایسه میانگین ها استفاده شد.نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که: 1- میان ابعاد کمال گرایی خویشتن مدار و دیگر مدار با ترس از موفقیت رابطه معناداری وجود ندارد اما کمال گرایی جامعه مدار با ترس از موفقیت دارای رابطه مثبت و معنادارمی باشد. 2- میان هر سه بعد کمال گرایی خویشتن مدار، دیگر مدار و جامعه مدار با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 3- میان ترس از موفقیت با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار ولی منفی وجود دارد. 4- در دو بعد کمال گرایی خویشتن مدار و دیگر مدار میان دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد اما در کمال گرایی جامعه مدار میان آنها تفاوت وجود دارد بدین صورت که کمال گرایی جامعه مدار پسران بیشتر از دختران است. 5- بین میزان ترس از موفقیت دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. واژگان کلیدی: کمال گرایی، ترس از موفقیت، انگیزش پیشرفت تحصیلی
علی حسنی حسن اسدزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عوامل انگیزشیِ خودکارآمدی،اهداف تسلط و ادراک سودمندی تکلیف با عملکرد تحصیلی دروس زبان انگلیسی وعربی دانش آموزان پسرپایه دوم مقطع متوسط? شهر قدس درسال تحصیلی89-1388 انجام شد.جامعه آماری این تحقیق شامل همه دانش آموزان پسر پایه دوم مقطع متوسطه شهر قدس در رشته های نظری بوند که درسال تحصیلی89-1388مشغول به تحصیل بودند.برای انتخاب نمونه از بین جامعه مذکور تعداد200نفربه روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.برای سنجش عوامل انگیزشی دانش آموزان از پرسشنامه عوامل انگیزشی گرین که شامل 23 عبارت بود ،وبرای سنجش عملکرد تحصیلی زبانهای انگلیسی و عربی از نمرات سالانه این دروس که در پرونده تحصیلی دانش آموزان ثبت شده بود استفاده شد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است . هر شش فرضیه این تحقیق در سطح 01/0تایید شدند.تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که قدرت پیش بینی متغیر ادراک سودمندی تکلیف در پیش بینی عملکرد تحصیلی دروس زبان انگلیسی و عربی از بقیه متغیرهای پیش بین این تحقیق بیشتر و قدرت پیش بینی متغیر خودکارآمدی از همه کمتر بود
بهروز کریمی حمید علیزاده
چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی سه شیوه آموزشی آموزش مستقیم، آگاهی واج شناختی و آموزش ترکیبی بر کاهش مشکلات املای دانش آموزان دبستانی و تدوین برنامه بر آن است. روش: جامعه آماری این پژوهش آزمایشی شامل دانشآموزان دختر و پسر پایه سوم، چهارم و پنجم دبستان شهرستان ارومیه است که دارای اختلال های یادگیری ویژه هستند، که از مدارس به مراکز توانبخشی اختلال های یادگیری ارجاع داده شده 1388 مشغول به تحصیل بوده اند. 20 نفر به عنوان نمونه - اند و در سال تحصیلی 89 آماری پس از مشخص شدن این که دارای اختلال های یادگیری در املا هستند، به تصادف انتخاب شدند، سپس این دانش آموزان به تصادف در چهار گروه پنج نفری جایگزین شدند. نمونهگیری به روش، تصادفی ساده انجام گرفته است و از ابزارهای اندازه و آزمون پیشرفت تحصیلی املا (wisc-r) گیری شامل آزمون هوش وکسلر مقیاس کودکان استفاده شده است. سه گروه آزمایشی هر کدام به مدت 20 جلسه، درهر هفته دو جلسه، هر جلسه 40 دقیقه آموزش خاص خود را دریافت نمودند و گروه کنترل غیر از آموزش مرسوم مدرسه ای آموزش خاص دیگری دریافت نکرد. از هر چهار گروه پیشآزمون و پسآزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مستقیم و برنامه ترکیبی در سطح در کاهش مشکلات املای دانش آموزان (p<0/ و برنامه واج شناسی در سطح ( 5 (p<0/01) دبستانی دارای اختلال های یادگیری ویژه موثر بوده اند. نتیجه گیری: بر این اساس نتیجه گیری می شود که هر سه برنامه آموزشی در رفع مشکلات املای دانش آموزان دبستانی کاملا اثربخش و سودمند هستند. کلید واژه ها: اختلال یادگیری در املا، آموزش مستقیم، آگاهی واج شناسی، آموزش ترکیبی pdf created
محمود خباز مهرجردی اسماعیل سعدی پور
چکیده : هدف:پژوهش حاضر با هدف ارزیابی رابطه بین متغیرهای سبک های فرزند پروری مادر، سبک های هویت و تعهد هویت در نوجوانان و نیز ارزیابی مدل علی پیشنهادی بین این متغیر ها (برزونسکی، 2004) بود. روش: 415 نفر (دختر:238، پسر: 187) از دانش آموزان سال سوم دبیرستان منطقه 2 تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبک های فرزند پروری ادراک شده و پرسشنامه سبک های پزدازش هویت برزونسکی جمع آوری و با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد سبک های فرزند پروری ادراک شده و سبک های هویت در مجموع 31 درصد از واریانس تعهد هویت را پیش بینی می کنند. همچنین سبک های فرزند پروری ادراک شده مادران پیش بینی کننده خوبی برای سبک های هویت نوجوانان بود. اما نتایج نشان داد که مدل علی پیشنهادی برزونسکی برازش خوبی در نوجوانان ایرانی نداشت و مدل پیشنهادی در پژوهش حاضر رد شد. بحث: احتمالاً با توجه به اهمیت تفاوت های فرهنگی و قومی جامعه ایران و نیز نقش تفاوت سنی در الگوی رابطه بین متغیر ها، مدل علی برزونسکی در نوجوانان ایرانی تأیید نمی شود، اما در مجموع سبک های فرزند پروری مادر و سبک های پردازش هویت پیش بینی کننده های خوبی برای تعهد نوجوانان ایرانی هستند. کلید واژه: سبک های فرزندپروری، سبک های هویت، تعهد
جواد نیکوحرف ماهر اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های بهترین معلمان از نظر دانش آموزان دور? متوسطه انجام شد. کلیه دانش آموزان دختر و پسر دور? متوسطه که در سال تحصیلی89-88 در شهرستان قم مشغول به تحصیل بودند ، جامعه آماری پژوهش را تشکیل می داد. با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 389 نفر از دانش آموزان از پایه ها و رشته های مختلف تحصیلی به عنوان نمونه برگزیده شدند. سپس این دانش آموزان به پرسشنامه محقق ساخته با نام پرسشنامه ویژگی های بهترین معلمان که از سه عامل و 40 سوال تشکیل شده بود ، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با کمک روش های آماری بویژه آزمون t و تحلیل واریانس پردازش شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان شهرستان قم معتقدند بهترین معلمان دارای سه ویژگی آموزشی (14 سوال) ، ارتباطی (12 سوال) و شخصیتی - ظاهری (14 سوال) هستند. سایر یافته های پژوهش هم حاکی از آن است که دختران اهمیت بیشتری برای این ویژگی ها قائل هستند. علاوه بر آن مشخص شد که پایه تحصیلی و رشته تحصیلی در تعیین این ویژگی ها تأثیری نداشته است. در این پژوهش همچنین مشخص شد بین عملکرد تحصیلی دختران با ویژگی های بهترین معلمان همبستگی مثبت وجود دارد.
رقیه خاری اسماعیل زارعی زوارکی
هدف از انجام این پژوه طراحی و ساخت چندرسانه ای آموزش ترافیک و ایمنی تاثیر آن بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدائی شهر گرگان می باشد. به منظور بررسی فرضیه های فوق از میان مناطق شهر گرگان دو منطقه و از هر منطقه یک مدرسه برای پیاده کردن پژوهش انتخاب گردید. حجم نمونه مورد نظر 42 نفر بود. این نمونه شامل دو کلاس سوم ابتدائی بود که هر کلاس به صورت تصادفی در معرض یک روش آموزش قرار گرفت. چند رسانه ای مورد استفاده در پژوهش توسط محقق ساخته شده بود که ارائه مطالب در آن شکل محاوره ای بود. قبل از شروع آموزش ، پیش آزمون در هر دو گروه ( سنتی و چند رسانه ای ) اجرا گردید. گروه اول مطالب را از طریق کتاب ( سنتی ) دریافت کردند و در گروه دوم مطالب از طریق چند رسانه ای ارائه شد. پس آزمون در هر دو گروه بعد از اتمام جلسات اجرا شد نا میزان یادگیری دانش آموزان ارزیابی شود. در هر دو گروه محتوای درس یکسان بود. عامل دیگری که می بایست اندازه گیری می شد میزان یادداری دانش آموزان بود. برای سنجش میزان یادداری دانش آموزان در این پژوهش دو هفته بعد از پایان آموزش به وسیله آزمون یادداری میزان پایداری مطالب در حافظه دانش آموزان سنجیده شد . اطلاعات بدست آمده از پیش آزمون ، پس آزمون و آزمون یادداری با استفاده از t مستقل و t وابسته با کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر بدست آمد. در رابطه با فرضیه اول و دوم ، نتایج حاصل بیان کننده آن است که چندرسانه ای آموزش ترافیک و ایمنی بر میزان یاد گیری و یادداری دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی موثر است. این نتیجه منطبق با نتایج حاصل از دو پژوهش است که نشان می دهد عملکرد یادگیرندگان در پس آزمون و آزمون یادداری، بهتر از پیش آزمون بوده است. در رابطه با فرضیه سوم و چهارم ، نتایج حاصل بیان کننده آن است که چندرسانه ای آموزش ترافیک و ایمنی در مقایسه با نسخه چاپی آن بر میزان یادگیری و یاداری دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی موثرتر است. این نتیجه منطبق با نتایج حاصل از دو پژوهش است که نشان می دهد عملکرد یادگیرندگان در پس آزمون و آزمون یادداری چند رسانه ای، بهتر از عملکرد یادگیرندگان پس آزمون و آزمون یادداری کتاب بوده است.
الهام قاسمی نژاد اسماعیل سعدی پور
این پژوهش با عنوان بررسی شیوع اختلالات رفتاری در بین تیپ های شخصیتی نوعa و b در بین دانش آموزان دختر و پسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ایلام و با هدف تعیین میزان شیوع اختلالات رفتاری در این دو تیپ شخصیتی و انواع آن صورت گرفت. ازبین تمام دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره تعداد 100نفر دختر و پسر هر کدام 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و با شناسایی آنها و مراجعه به مدارسشان با معلمان آنها مصاحبه صورت گرفت و پرسشنامه راتر (فرم معلمان) بین معلمان توزیع شد و پرسشنامه تیپ های شخصیتی را خود دانش آموزان پر کردند. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. با توجه به فرضیه های مطرح شده این نتایج بدست آمد: میزان شیوع اختلالات رفتاری پرخاشگری و بیش فعالی در پسران بیشتر از دختران است. میزان شیوع اختلالات رفتاری ناسازگاری اجتماعی و رفتار ضداجتماعی در پسران بیشتر از دختران است. ولی میزان شیوع اختلال رفتاری کمبود توجه در پسران و دختران تقریبا یکسان بدست آمد. میزان شیوع اختلالات رفتاری پرخاشگری و بیش فعالی در تیپ a بیشتر از تیپ b است. میزان شیوع اختلالات رفتاری اضطراب و افسردگی در تیپ a بیشتر از تیپ b است. میزان شیوع اختلالات رفتاری کمبود توجه و رفتار ضد اجتماعی در تیپ aبیشتر از تیپ b است. اما میزان شیوع اختلال رفتاری ناسازگاری اجتماعی در تیپ a کمتر از تیپ b است. کلید واژه ها: اختلالات رفتاری، تیپ های شخصیتی نوع aوb
ابوالفضل فرید اسماعیل سعدی پور
چکیده پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر روشهای آموزش مستقیم ،شفاف سازی ارزشها،شناختی اخلاق وتلفیقی برقضاوت ورفتاراخلاقی دانش آموزان پایه اول دبیرستان صورت گرفت. آزمودنیهای این پژوهش را244نفر از دانش آموزان(116دختر و128پسر)اول دبیرستانی ناحیه چهار تبریزتشکیل میدادند.آزمودنیها به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.بدین صورت که ازبین دبیرستانهائی که دانش آموز اول دبیرستانی داشتند یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه به تصادف انتخاب شدند وازهر مدرسه نیز 5کلاس به تصادف انتخاب شدند.هر کدام از کلاسها یکی ازروشهای چهارگانه آموزشی را دریافت کردند(8کلاس).یک کلاس ازدختران ویک کلاس از پسران هم بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون وپس آزمون، ازآزمون قضاوت اخلاقی ditجیمز رست وچک لیست محقق ساخته رفتار اخلاقی استفاده شد.برای تجزیه وتحلیل اطلاعات ازروش تحلیل کوواریانس و اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روشهای آموزشی باعث افزایش قضاوت اخلاقی و رفتار اخلاقی دانش آموزان میشود. از بین روشهای آموزشی ،آموزش شناختی اخلاق بیشترین تاثیر را داشت. همچنین مشخص شد که تعامل روش وجنسیت در قضاوت اخلاقی معنی دار نیست اما دررفتار اخلاقی معنی داراست. یافته دیگر این پژوهش آن بودکه آموزش توانست تفاوتهای ازقبل موجود قضاوت ورفتار اخلاقی راکاهش دهد.وبالاخره تفاوت معنی داری در رفتار اخلاقی پس آزمون وپیگیری دانش آموزان مشاهده نشد.
محمد قاسمی اسماعیل سعدی پور
چکیده : هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای اهداف پیشرفت، فراشناخت، راهبردهای مطالعه و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان و همچنین ارزیابی مدل علٌیِ پیشنهادی بین این متغیر ها بود. روش: در این پژوهش 370 نفر (دختر:214، پسر: 156) از دانش آموزان سال اول دبیرستان های منطقه5 تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار: داده ها با استفاده از پرسشنامه های اهداف پیشرفت(agoi)، حالت فراشناختی(smi)، و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(mslq) جمع آوری و با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که هدف تسلط می تواند فراشناخت، راهبردهای فراشناختی و شناختی عمیق را به صورت مثبت پیش بینی کند. همچنین اهداف گرایش-عملکرد و فراشناخت راهبردهای مطالعه، و راهبردهای فراشناختی و مدیریت منابع، عملکرد تحصیلی را به طور مثبت و معنا داری پیش بینی می کنند. همچنین در پژوهش حاضر نتایج تحلیل مسیر مدل علٌی پیشنهادی وروت(2008) را تایید نکرد. در مجموع اهداف پیشرفت، فراشناخت، و راهبردهای مطالعه پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد تحصیلی هستند. کلید واژه: فراشناخت، راهبردهای مطالعه، اهداف پیشرفت، عملکرد تحصیلی، یادگیری خود تنظیمی
جعفرصادق کاظم زاده اسماعیل سعدی پور
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر رویکرد تکیه گاه سازی و روش آموزش اکتشافی بر روی آگاهی واج شناختی کودکان مقطع پیش دبستانی بود. روش کار به این صورت بود که ابتدا تعداد دو مرکز پیش دبستانی ازبین مراکز پیش-دبستانی شهرستان ماکو انتخاب شد و سپس تعداد 30 کودک (پسر) از بین این دو مرکز بصورت تصادفی انتخاب شدند. پیش آزمون با استفاده از آزمون اگاهی واج شناختی سلیمانی- دستجردی به عمل آمد، سپس آزمودنی ها تحت آموزش به روش اکتشافی و تکیه گاه سازی به مدت 35 روزدر سال تحصیلی 89-88 قرار گرفتند. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گروهی که به روش تکیه گاه سازی مورد آموزش قرار گرفته بود پیشرفت بیشتری از گروه آموزش اکتشافی داشته اند.نتایج بدست آمده احتمالا به علت توجه به تفاوت های فردی و همچنین تطبیق سطوح آموزش با توانایی کودکان، و نیز ایجا محیط غنی از محرک های آموزشی می باشد.
حاتم افتخاریان اسماعیل سعدی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان وعوامل رفتارگریزازمدرسه در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان بوکان که درسال 90-89 مشغول به تحصیل هستند، می باشد. تلاش صورت گرفته دراین پژوهش، درجهت پاسخ دادن به هفت سوال می باشد. انتخاب نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. در هر مدرسه افرادی راکه مسئولان مدرسه آنها رادانش آموزمدرسه گریز معرفی می کردند مانند غیبت های مکرر ازمدرسه، دیرآمدن برسرکلاس، زودخارج شدن از کلاس ومدرسه وغیره، رابه تعداد 356نفر که 194نفر آنان پسر و162نفر دیگر دختر می باشند، انتخاب کرده سپس پرسشنامه ی26 سوالی کرنی راکه 13 سوال مربوط به مدرسه را به معلمان و13 سوال دیگر راکه به محیط خارج از مدرسه مربوط می شد، به خانواده دانش آموز داده تا پاسخ دهند. پس از جمع آوری پرسش نامه ها آنها رامورد تجزیه وتحلیل آماری توصیفی واستنباطی قرار دادیم. نتایج نشان دادند که سوال اول، یعنی جاذبه ها یاتفریحات خارج ازمدرسه با گریز از مدرسه رابطه ی نزدیکی دارد. و سوال دوم، یعنی موقعیت های آزاردهنده اجتماعی نیز با گریز از مدرسه رابطه ی معنا داری دارد. وسوال سوم، یعنی محرک های بر انگیزاننده عواطف منفی با مدرسه گریزی دانش آموزان معنادار می باشد. وسوال چهارم، یعنی اضطراب جدایی کودک از خانواده نیز ارتباطی معنادار بامدرسه گریزی دارد. وسوال پنج ، یعنی سطح تحصیلی والدین نیز ارتباط معنا داری با مدرسه گریزی در دانش آموزان مقطع ابتدایی دارد.اما در سوال ششم، یعنی سطح درآمد والدین با مدرسه گریزی رابطه ی معناداری به دست نیامد. درسوال هفتم، یعنی که آیا بین دختر وپسر در میزان گریز از مدرسه ارتباط وجود دارد؟ نیز مورد تأئید قرار نگرفت. یعنی تفاوت معناداری در میزان گریز از مدرسه دربین دانش آموزان دختر وپسر یافت نشد.
نادیا یزدیان اسماعیل سعدی پور
چکیده پژوهش حاضر به منظور مقایسه شیوه های مطالعه و یادگیری در دانش آموزان دختر با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین مقطع متوسطه شهرستان ملایر انجام گرفت با استفاده از روش تصادفی ساده 5 دبیرستان انتخاب ،که تعداد 130 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید.در این تحقیق از روش علی- مقایسه ای استفاده شده است. جامعه این پژوهش را دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه رشته انسانی تشکیل داده است. و از پرسشنامه شیوه های مطالعه و یادگیری به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد و برای پاسخگویی به سوالات از پاسخنامه چهاردرجه ای استفاده گردید .اطلاعات جمع آوری شده ، با استفاده از آزمون تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .یافته ها نشان داد که از نظر شیوه های خواندن فعال ، حضور فعال در کلاس ، برنامه ریزی برای مطالعه و تمرکز حواس به هنگام مطالعه ،در دو گروه دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین تفاوت معنی داری وجود دارد . واژگان کلیدی: شیوه های مطالعه و یادگیری ، پیشرفت تحصیلی
افشین شه بخش صغری ابراهیمی قوام
پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه بین ابعاد کمال گرایی،حمایت اجتماعی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان با سطوح بالا و پایین فرسودگی تحصیلی در سال 89 انجام شد.از طریق نمونه گیری خوشه ای،از بین 8 دانشکده دانشگاه علامه طباطبایی،سه دانشکده انتخاب،وتعداد 300 نفر دانشجو(دختر_ پسر) از این سه دانشکده به طور تصادفی انتخاب شدند.آزمودنی ها سه پرسشنامه ی ابعاد کمال گرایی(هویت و فلت،1991)، حمایت اجتماعی(واکس،فیلیپس،هالی،تامپسون،ویلیامز و استوارت)،و فرسودگی تحصیلی برسو (1997)را تکمیل کردند.داده ها با روش آماریt مستقل تحلیل شدند.نتایج این پژوهش نشان داد که حمایت اجتماعی در دانشجویان با فرسودگی تحصیلی پایین بیشتر از دانشجویان با فرسودگی بالا است.همچنین کمال گرایی در دانشجویان با فرسودگی تحصیلی پایین بیشتر از دانشجویان با فرسودگی تحصیلی بالا است.
ستار کیانی حسن اسدزاده
چکیده هدف این تحقیق، بررسی و مقایسه ی کارایی حافظه کاری و عملکرد تحصیلی در بین دانش آموزان پسر یک زبانه و دو زبانه ی پایه پنجم ابتدایی است. به این منظور تعداد 42 دانش آموز دوزبانه پسر و تعداد47 دانش آموز یک زبانه پسر در پایه پنجم ابتدایی شهر کرمانشاه که درسال تحصیلی89-90مشغول تحصیل بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش حافظه کاری از آزمون کورنولدی و جهت تعیین عملکرد تحصیلی آنها در درس ادبیات فارسی، از نمرات تحصیلی یک ترم آنها در این درس) قرائت، املاء، انشاء(استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از فراوانی، درصد فراوانی و میانگین، و برای توصیف داده ها، از آزمونt مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد، بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه از نظر حافظه کاری تفاوت معنادار وجود دارد. بین دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه از نظر عملکرد تحصیلی نیز تفاوت معنا دار به دست آمد. رابطه بین عملکرد تحصیلی و حافظه کاری در یک زبانه ها معنا دار بود و همچنین رابطه بین عملکرد تحصیلی و حافظه کاری در دو زبانه ها معنادار بود. کلید واژه ها: حافظه کاری، عملکرد تحصیلی، دانش آموزان دوزبانه، دانش آموزان یک زبانه
محمد علی اسلامی اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش معنوی و سلامت روانی – جسمانی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 90-1389 با استفاده از روش همبستگی پرداخته است. نمونه گیری در دو مرحله انجام شد، ابتدا سه دانشکده از مجموع هشت دانشکده دانشگاه علامه طباطبایی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و سپس با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، تعداد 275 نفر دختر و پسر در دانشکده های منتخب به ترتیب به نسبت 65 به 35 درصد، انتخاب شدند.در این پژوهش جهت گرد آوری داده ها از سه پرسش نامه: فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران(1997)، سلامت روانی جسمانی ویر و هوش معنوی کینگ استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss از روش های آمار توصیفی مانند: میانگین، انحراف معیار، واریانس، حداقل و حداکثر نمره افراد و آمار استنباطی مانند: ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که روابط منفی معناداری بین هوش معنوی و سلامت روانی - جسمانی با فرسودگی تحصیلی وجود دارد.همچنین یافته های جانبی نشان داد که بین معدل دانشجویان و فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد.
هادی جعفری نژاد اسماعیل سعدی پور
هدف این تحقیق، شناخت رابطه بین ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت دانشجویان بود. روش تحقیق تحصیلی حاضر توصیفی – پیمایشی و از نوع همسبتگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود. که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 110 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو(neo)، پرسشنامه روش ها و مهارت های مطالعه و برای متغیر پیشرفت تحصیلی، از معدل کل دانشجویان استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش هبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج همبستکی نشان داد که پیشرفت تحصیلی با ویژگی شخصیتی روان رنجوری و مطالعه سطحی همبستگی منفی، و با برونگرایی، سازگاری، وظیفه شناسی و مطالعه عمقی همبستگی مثبت، و با ویژگی شخصیتی گشودکی رابطه وجود ندارد. نتایج رگرسیون مشخص کرد که روش مطالعه عمقی و سطحی و ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، روان رنجوری و برون گرایی پیش بینی کننده های پیشرفت تحصیلی می باشند.
زهرا رودباری علیرضا مقدس
چکیده تحقیق پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی و رشد اجتماعی در دانش آموزان سازگار و ناسازگار تدوین گردیده است روش تحقیق: پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری آن شامل 150 دانش آموز دختر مقطع پیش دانشگاهی است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این تحقیق از مقیاس ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی گاردیا، دسی و ریان(bns) جهت سنجش میزان ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی، از آزمون رشد اجتماعی آلیس وایتزمن برای سنجش رشد اجتماعی و از پرسشنامه aiss سینها وسینگ برای سنجش سازگاری و ناسازگاری دانش آموزان استفاده گردید. از آمار توصیفی برای طبق بندی یافته ها و برای تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش (ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی و مولفه های آن با رشد اجتماعی ) از همبستگی پیرسون استفاده شده است. و برای بیان اختلاف بین ضرایب همبستگی دو نمونه (گروه دانش آموزان سازگار و ناسازگار) از آزمون z فیشر استفاده گردیده است. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط بین ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی با رشداجتماعی دانش آموزان سازگار (01/0>p ،686/0=r ) و ناسازگار(01/0>p ،34/0=r) بود. همچنین نتایج حاصل از آزمون z فیشر نشان داد که z به دست آمده (847/2) از z جدول در سطح 01/0یعنی ( 98/1) بزرگتر است، پس تفاوت بین دو ضریب معنادار است. واژگان کلیدی: نیازهای بنیادی روانشناختی(خودمختاری، شایستگی و ارتباط با دیگران)، رشد اجتماعی و سازگاری و ناسازگاری.
صفیه زارع اسماعیل سعدی پور
این پژوهش دارای دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه است، که به یکی از گروههای آزمایشی تفکر انتقادی و به گروه دیگر آزمایشی تفکر خلاق آموزش داده شد ولی به گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ارزشیابی از معلم بوده است که به عنوان پیش آزمون و پس آزمون از آن استفاده شده است.برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شده است. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه گواه و گروههای آزمایشی وجود ندارد.
زینب رحمتی اسماعیل سعدی پور
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین کمال گرایی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان با خودکارآمدی بالا و پایین بود. به این منظور پرسشنامه های کمال گرایی اهواز، فرسودگی تحصیلی برسو و خودکارآمدی عمومی شرر بر روی 120 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی اجرا شد. داده ها به وسیله روش مانوا و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که رابطه کمال گرایی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان با خودکارآمدی پایین مثبت و معنادار است.
صیدکریم جوزایی اسماعیل سعدی پور
چکیده در این تحقیق مقایسه اثربخشی آموزش براساس رویکرد سکوسازی و روش تدریس معمول( سنتی) بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه در درس زبان انگلیسی شهر ویسیان در سال تحصیلی90-1389 مورد بررسی قرارگرفت. این تحقیق از نوع کاربردی و طرح تحقیق آن پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری تحقیق حاضر کل دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه شهر ویسیان در سال تحصیلی 90-89 بودندکه 40 دانش آموز دبیرستان شهید مطهری شوراب به صورت نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این تحقیق پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران و انگیزش تحصیلی ورلند و همکاران بودند. گروه آزمایش 12جلسه تحت متغیر مستقل (رویکرد سکوسازی) قرار گرفت وگروه گواه به همان روش معمول (سنتی) آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان دادکه بین خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی گروه گواه و آزمایش تفاوت وجود دارد(در سطح 1/) و دانش آموزان پسری که براساس رویکرد سکوسازی آموزش می بینند نسبت به دانش آموزان پسری که با روش معمول (سنتی) آموزش می بینند خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی بالاتری دارند.کاربرد آموزشی یافته های این تحقیق عبارت است از:آشنا ساختن معلمان با کاربرد روش تدریس سکوسازی در کلاس کلیدواژه ها: رویکرد سکوسازی، روش معمول(سنتی)، خودکارآمدی، و انگیزش تحصیلی
عهدیه فاطمی بوشهری حسن اسد زاده هرایی
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش راهبردهای حل مسأله شناختی – اجتماعی بر خلاقیت، خود کار آمدی و مکان کنترل نابینایان شهرستان یزد انجام شد. این تحقیق از نوع کاربردی و شیوه انجام آن آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری شامل 268 نفر و حجم نمونه مورد مطالعه 47 نفر از نابینایان عضو جامعه نابینایان شهر یزد بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (24n=) و گواه (23=n) تقسیم شدند. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی شرر (sgses) (1982)، مقیاس کنترل (درونی- برونی) راتر (1966) و پرسشنامه خلاقیت عابدی (1992) است. جهت تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش همسانی درونی استفاده شد. به عبارتی ابتدا این آزمون روی گروه کوچکی (30 نفر) اجرا شده و ضریب پایایی برای هر یک از آزمون ها به روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید. ضریب آلفای به دست آمده برای پرسشنامه خودکارآمدی 718/0 ، مکان کنترل712 /0 و خلاقیت 89/0 است. روایی پرسشنامه ها نیز به روش محتوایی برآورد شد و در پرسشنامه خلاقیت سوالات 54 و 55 تغییر داده شد. سپس پرسشنامه ها بین دو گروه آزمایشی و گواه توزیع شده و برای تحلیل نتایج از آزمون t مستقل استفاده شد. سطح معناداری آزمون به صورت دو دامنه و در حد 05/0 در نظر گرفته شده است. بر این اساس نتایج زیر به دست آمد : 1- میزان خلاقیت نابینایانی که آموزش راهبردهای حل مسأله شناختی – اجتماعی را دریافت کردند از نابینایانی که در این زمینه آموزشی ندیدند بالاتر است. 2- میزان خود کار آمدی نابینایانی که آموزش راهبردهای حل مسأله شناختی- اجتماعی را دریافت کردند از نابینایانی که در این زمینه آموزشی ندیدند بالاتر است. 3- مکان کنترل نابینایانی که آموزش راهبردهای حل مسأله شناختی- اجتماعی را دریافت کردند از نابینایانی که در این زمینه آموزشی ندیدند درونی تر است. کلیدواژه ها : حل مسأله ، خلاقیت ، خودکارآمدی ، مکان کنترل ، باورهای انگیزشی، نابینایان.
حمید رضا حدادی ندوشن پرویز شریفی درآمدی
زیرا 30 نفر از دانش آموزان نابینای پسر در گروه اصلی و 30 نفر از دانش آموزان بینا نیز در گروه مقایسه قرار گرفتند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده؛ آزمون توالی حافظه شنیداری – کلامی (کلمات و اعداد) به صورت انفرادی در محل آموزشگاه بر روی آن ها اجرا شد. در این پژوهش، نتایج تحلیل آزمون تی مستقل و تی همبسته نشان داد که افراد نابینا در توالی حافظه کلمات، عملکرد بهتری نسبت به گروه بینا دارند؛ در حالیکه در توالی حافظه شنیداری – کلامی (کلمات و اعداد) تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد. ولی نتایج به دست آمده از تحلیل درون گروهی داده ها نشان داد که توالی حافظه اعداد در هر دو گروه بینا و نابینا بالاتر از توالی حافظه کلمات می باشد. در مجموع، یافته ها نشان دادند که افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا، در تکالیفی که مستلزم مهارت های گوش دادن و تمرکز و توجه است و به مقدار بیشتری به مهارت های اکتسابی نیاز دارد؛ توانایی زیادی نشان می دهند ولی توانایی های ذاتی مانند گنجایش حافظه کوتاه مدت این افراد، همانند افراد بینا است. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که معلمان و مربیان در مهارت های تحصیلی دانش آموزان نابینا همچون دانش آموزان بینا رفتار کنند؛ ولی در انجام تکالیف، وقت بیشتری به دانش آموزان نابینا بدهند، دانش آموزان نابینا به دلیل نقص ادراک بینایی می توانند به طور ارادی مسیر توجه خود را بر روی حس شنوایی متمرکز کنند.
زهراسادات تولیتی فریبرز درتاج
چکیده هدف از پژوهش حاضر کشف رابطه بین عملکرد تحصیلی و متغیرهای خودناتوان سازی تحصیلی، عزت نفس، پیشینه تحصیلی و جنسیت بوده است. به طور دقیق در این پژوهش، پژوهشگر به دنبال شناخت، تبیین و پیش بینی عملکرد تحصیلی از طریق متغیرهای عزت نفس، پیشینه تحصیلی و راهبردهای خودناتوان سازی بوده است. البته یکی از اهداف فرعی این پژوهش، تبیین خودناتوان سازی تحصیلی دانشجویان از طریق متغیرهای عزت نفس، عملکرد تحصیلی، و پیشینه تحصیلی بوده است. بدین منظور، 522 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 89- 90 را به صورت تصادفی انتخاب کرده و ابزارهای پژوهش (خودناتوان سازی، عملکرد تحصیلی، پیشینه تحصیلی و عزت نفس آیزنک) بر روی آنها اجرا شد. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش، داده های جمع آوری شده تجزیه و تحلیل و شاخص های توصیفی و استنباطی ارائه شد. میزان همبستگی بین کلیه متغیرهای مورد نظر با استفاده از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون محاسبه و معناداری آنها مورد آزمون قرار گرفت. به منظور تبیین عملکرد تحصیلی از ضریب همبستگی کانونی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که همبستگی کانونی بین خرده مقیاس های عملکرد تحصیلی و متغیرهای عزت نفس، پیشینه تحصیلی و خودناتوان سازی برابر 579/0 بدست آمد که این امر گویای آن است که متغیرهای پیش بین توانسته اند 33 درصد از تغییرات ترکیب خطی خرده مقیاس های عملکرد تحصیلی را تبیین کنند. به منظور تبیین خودناتوان سازی نیز داده ها با استفاده از ضریب همبستگی کانونی، تجزیه و تحلیل شدند. از بین عوامل مذکور همبستگی خودناتوان سازی با عزت نفس در حد متوسط 4/0- و با سایر متغیرها ضعیف بدست آمد؛ قابل توجه آنکه این همبستگی ها با متغیرهای مذکور از لحاظ آماری معنادار ولی از لحاظ عملی معنادار نیست. همچنین جنسیت نتوانسته است به عنوان متغیر تعدیل کننده در روابط مذکور ایفای نقش کند. همبستگی کانونی بین خرده مقیاس های خودناتوان سازی تحصیلی و متغیرهای عملکرد تحصیلی، پیشینه تحصیلی و عزت نفس برابر 61/0 بدست آمد که این امر نشان می دهد متغیرهای مذکور توانسته اند 38 درصد از تغییرات ترکیب خطی خرده مقیاس های خودناتوان سازی را تبیین کنند. همبستگی کانونی بین متغیرهای مذکور به تفکیک ترتیب تولد دانشجویان نیز مورد توجه پژوهش بوده است.
جواد جهاندیده اسماعیل سعدی پور
در این پژوهش به بررسی مقایسه اثربخشی روش تدریس همیاری با روش تدریس کاوشگری بر خلاقیت دانش آموزان دختر در درس علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی شهرستان کبودرآهنگ در سال تحصیلی 91-1390پرداخته شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایشی 1 و 2 بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان شهرستان کبودرآهنگ را شامل بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، به این طریق که ابتدا شهرستان به دو بخش(شیرین سوء و مرکزی) تقسیم شد و سپس یک بخش به طور تصادفی(مرکزی) انتخاب شد و از مدارس بخش مزبور دو مدرسه(دارای پایه پنجم ابتدایی) به شیوه تصادفی انتخاب گردید و سپس از هر دو گروه پیش آزمون خلاقیت تورنس به عمل آمد و بعد از اجرای متغیر های مستقل(الگوهای تدریس همیاری و کاوشگری) به مدت 5/2 ماه از هر دو گروه پس آزمون خلاقیت گرفته شد. گردآوری داده ها به کمک آزمون تفکر خلاق تورنس(فرم ب) انجام گرفت و درباره نتایج بحث و بررسی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد میانگین) و آمار استنباطی(آزمون tگروه های مستقل) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل نشان داد، تدریس به شیوه کاوشگری موثرتر از روش همیاری در پرورش خلاقیت(عامل انعطاف پذیری) درس علوم می باشد. ولی در مجموع نتایج نشان دهنده برتری روش تدریس به شیوه همیاری بر پرورش خلاقیت در س علوم نسبت به روش تدریس کاوشگری بود.
کاظم برزگر بفرویی اسماعیل سعدی پور
هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر عملکرد شیمی، با نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بود. روش: بدین منظور، 646 دانش آموز دبیرستانی (328 دختر و 318 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی، ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا پاسخ دادند. مشخصات روان سنجی این مقیاس ها از طریق محاسبه روایی محتوایی، روایی سازه و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در این پژوهش، داده ها در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابتدا در سطح آمار توصیفی شاخص های میانگین، انحراف معیار و ضرایب همبستگی محاسبه گردید. سپس به منظور آزمون مدل فرضی «روش تحلیل معادلات ساختاری» به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج بدست آمده با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای برون زای باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا اثر مستقیم معناداری بر عملکرد شیمی دارند، همچنین، نتایج نشان داد که رابطه بین باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با عملکرد شیمی از طریق خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا میانجی گری می شود. در این مدل تمام وزن های رگرسیون از نظر آماری معنادار بوده و متغیرهای پیش بینی کننده جمعاً 75 درصد از واریانس عملکرد شیمی را تبیین کردند. نتیجه گیری: در مجموع یافته ها نشان می دهد که باورهای معرفت شناختی و ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا ضمن اثرات مستقیم، با واسطه خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای شناختی سطح بالا بر عملکرد شیمی اثرات غیرمستقیم دارند.
محمد حسنی حسن اسد زاده
هدف این تحقیق، شناخت رابطه راهبردهای یادگیری زبان و یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دو زبانه و تک زبانه پسر راهنمایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 90-89 است. با این منظور تعداد 61دانش آموز دو زبانه پسر و تعداد 61 دانش آموز یک زبانه پسر در پایه سوم راهنمایی شهر تبریز، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش راهبردهای یادگیری زبان، فرم مختصر پرسشنامه راهبردهای یادگیری زبان انگلیسی و برای یادگیری زبان انگلیسی نمره ی آزمونی که محقق از دروس زبان انگلیسی تهیه و در اختیار دانش آموزان قرار داد، در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها از فراوانی، درصد فراوانی و میانگین، ضریب همبستگی پیرسون، برای توصیف داده ها از آزمون tمستقل استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد بین نمره زبان دانش آموزان دوزبانه و راهبردهای فوق برنامه، شناختی، تحلیلی، محیطی، مشاکتی و سازگاری و بین نمره زبان دانش آموزان یک زبانه و راهبردهای فوق برنامه، شناختی، تحلیلی، محیطی و سازگاری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد اما میان نمره زبان آنها و راهبرد مشارکتی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج آزمون tمستقل نشان داد بین میانگین نمره زبان انگلیسی دانش آموزان یک زبانه(07/16) و دو زبانه(79/16) تفاوت معنادار وجود دارد.
قادر بلاغی اینالو اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان شیوع اختلالات رفتاری بین دانش آموزان پایه اول ابتدایی با تجربه و بدون تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان در مناطق روستایی شهرستان فسا انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن علی- مقایسه ای می باشد. 60 دانش آموز با تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) و 60 دانش آموز بدون تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان (csi-4) می باشد که در این پژوهش از هر دو فرم (معلم و والدین) استفاده شده است. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری: جدول فراوانی، درصد و آزمون خی دو چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میان میزان شیوع اختلالات رفتاری در بعد نارسایی توجه/ بیش فعالی و لجبازی/ نافرمانی بین دوگروه با تجربه و بدون تجربه آموزش و پرورش پیش از دبستان از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد، ولی بین این دو گروه از نظر ابتلا به اختلال سلوک تفاوت معناداری مشاهده نشده است، همچنین بین دانش آموزان پسر و دختر با تجربه پیش از دبستان از نظر ابتلا به سه اختلال مورد بررسی (نارسایی توجه/ بیش فعالی، لجبازی/ نافرمانی و اختلال سلوک) از نظر آماری تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
عادله مطلق حسن اسدزاده
چکیده هدف تحقیق حاضر عبارت بود از بررسی اثر مباحثه در داستان های معماگونه اخلاقی بر رشد قضاوت اخلاقی بر اساس نظریه دووجهی جرج لیند . در این تحقیق از روش مباحثه معماهای اخلاقی کونستانز(kmdd ) برای رشد استدلال اخلاقی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدائی شهر لاهیجان که در سال تحصیلی 90-1389 مشغول به تحصیل بودند. به منظور انتخاب نمونه آماری پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد؛ بدین صورت که از کلیه دبستان های شهر لاهیجان، یک دبستان بصورت تصادفی انتخاب و دو کلاس پایه پنجم ابتدائی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد سپس یک کلاس به گروه کنترل (n=26) و یک کلاس به گروه آزمایش (n=20) اختصاص یافت. گروه آزمایش هفته ای 2 بار به مدت 5 هفته متوالی (10 جلسه) برنامه آموزشی را دریافت کرد. سرانجام دو کلاس توسط ابزار آزمون قضاوت اخلاقی جرج لیند (mjt ) برای بدست آمدن نمره شایستگی قضاوت اخلاقی، سنجیده شدند. نتایج نشان داد گروه آزمایش در نمره mjt به طور معناداری بالاتر از گروه گواه بودند. به عبارت دیگر روش kmdd، روشی موثر و کاربردی در رشد قضاوت اخلاقی در دانش آموزان کلاس پنجم بود. کلید واژگان: داستان های معماگونه اخلاقی، رشد قضاوت اخلاقی، استدلال اخلاقی،مباحثه معماهای اخلاقی، kmdd، mjt.
مهدی حسین زاده عباس عباس پور
هدف از پژوهش حاضر مشخص کردن رابطه بین هوش هیجانی مدیران و ابعاد سازمان یادگیرنده در مدارس راهنمایی پسرانه شهر اسلامشهر می باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع زمینه یابی بوده و ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بار-آن و همچنین پرسشنامه ابعاد سازمان یادگیرنده است. مدیران مدارس راهنمایی پسرانه شهر اسلامشهر جامعه این پژوهش را تشکیل می دهد که به علت محدود بودن افراد جامعه(29 نفر) همه آنها به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل سوالات پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی همچون آزمون کالموگروف اسمیرنوف، آلفای کرونباخ و همچنین آزمونهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد رابطه معناداری بین هوش هیجانی مدیران و ابعاد سازمان یادگیرنده در مدارس راهنمایی پسرانه شهر اسلامشهر برقرار است.
زهرا حمزه لوی مریم سیف نراقی
هدف این پژوهش ، بررسی تاثیر بازی درمانی گروهی کودک محور بر کاهش شدت نشانگان اختلال سلوک دانش آموزان پسر 10- 9 ساله منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 90- 89 بود. روش اجرای پژوهش، به صورت نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. بدین جهت از میان 160 نفر دانش آموز، 24 کودک که دارای ملاک های اختلال سلوک تشخیص داده شدند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. افراد گروه آزمایشی به مدت یک ماه و نیم ، هفته ای دو بار در جلسه 60 دقیقه ای در بازی درمانی گروهی کودک محور شرکت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه رفتاری راترفرم والدین و معلم که از این آزمون جهت غربال گری استفاده شد و پرسشتامه اختلال سلوک اقتباس شده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4) که بر اساس dsm-iv بود. فرضیه تحقیق مبنی بر اثر بخشی بازی درمانی گروهی کودک محور بر کاهش شدت نشانگان اختلال سلوک، با استفاده از تفاضل نمرات در موقعیت های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل با بکارگیری آزمون پارامتریک t برای نمرات بدست آمده در سه پرسشنامه دو گروه ، به اثبات رسید و تفاوت در سطح p<0/01 معنا دار بود. همچنین داده های کیفی حاصل از مشاهدات والدین، معلمان و دو نفر مشاهده گر جلسه حاکی از مفید بودن بازی درمانی گروهی کودک محور بر کاهش شدت نشانگان اختلال سلوک بود. لذا پیشنهاد می شود روانشناسان، مشاوران و مربیان برای کاهش شدت نشانگان اختلال سلوک در میان دانش آموزان و کودکان از روش بازی درمانی گروهی کودک محور بهره بگیرند.
ترانه کوهستانی صغری ابراهیمی قوام
این مطالعه با هدف بررسی روابط بین دو متغیر اهداف تسلط و راهبردهای خودتنظیمی با وضعیت تحصیلی درس زبان انگلیسی انجام شد. گروه نمونه شامل 150 نفر می باشد که به صورت تصادفی از میان داوطلبان رشته کامپیوتر با گرایش هوش مصنوعی آموزش از راه دور موسسه ی آموزش عالی آزاد پارسه انجام گرفت. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های اهداف تسلط گرین و راهبردهای خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. دو فرضیه این تحقیق در سطح 01/0 تأیید شدند. نتایج پژوهش وجود رابطه ی مثبت و معنادار را بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با وضعیت تحصیلی در درس زبان نشان داده اند و وجود رابطه مثبت، قوی و معنادار میان اهداف تسلط با وضعیت تحصیلی در درس زبان یافت شد و نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نشان داد که دو متغیر اهداف تسلط و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با هم پیش بینی کننده ی قویتری برای وضعیت تحصیلی درس زبان انگلیسی محسوب می شوند. باتوجه به نتایج به دست آمده در خصوص رابطه میان اهداف تسلط و وضعیت تحصیلی داوطلبان، اساتید از راهکارهایی جهت ایجاد اهداف تسلط با استفاده از بین بردن فضای رقابتی و ایجاد انگیزه ی درونی در دانشجویان بهره بگیرند تا به این وسیله بر وضعیت تحصیلی آن ها تأثیر مثبتی به جا بگذارند. با توجه به نتایج به دست آمده در خصوص رابطه میان راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و وضعیت تحصیلی، پیشنهاد می شود تا اساتید و دبیران، دانشجویان و داوطلبان تحصیلات تکمیلی را با این راهبردها آشنا سازند تا آنها به وضعیت تحصیلی مطلوب تری دست پیدا کنند. آموزش نیروی انسانی مورد نیاز آموزش از راه دور اعم از مدیران، دبیران و مشاوران در زمینه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریت و برنامه ریزی در آموزش از راه دور و به کارگیری روش هایی درجهت پرورش استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیم و اهداف تسلط در میان دانشجویان. رشد و گسترش تألیف و آماده سازی کتاب های خودآموز بر اساس نیازهای داوطلبان و کمک به بهبود وضعیت تحصیلی آنان. قرار دادن هدف آموزش خودتنظیمی به معلمان و در نتیجه اتخاذ شیوه های آموزشی صحیح در برخورد با یادگیرندگان در زمینه افزایش استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و ایجاد اهداف تسلط در دانشجویان، مدیران و اساتید موسسه میتوانند از طریق تشکیل گروهها و انجمنهای حرفهای و تخصصی در سازمان، به آموزش این موارد بپردازند. استفاده از یک آزمون تشخیصی شبیه mslq برای تعیین میزان به کارگیری راهبردهای یادگیری خودتنظیم توسط دانشجویان پیش از استفاده از دوره های آموزش از راه دور و در صورت عدم آشنایی و به کارگیری مناسب از راهبردها، قرار دادن آموزش های ترمیمی لازم در برنامه ی این داوطلبان
نسرین قلعه پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی و مقایسه عزت نفس و سبک اسناد بین دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی و عادی پایه چهارم ابتدایی منطقه دو تهران انجام شد، روش تحقیق زمینه یابی(تحقیق پیمایشی) و جامعه آماری کل دانش آموزان دخترپایه چهارم ابتدایی منطقه دو تهران در سال تحصیلی 91-90 می باشد، جهت انتخاب نمونه از نمونه گیری در دسترس استفاده شده است به این نحو که کلیه دبستانهای دخترانه منطقه دو تهران مورد بررسی و دانش اموزان نارسانویس شناسایی شده و از بین این مدارس به صورت تصادفی 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد، همچنین 25 دانش آموزعادی به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. هدف کلی تحقیق بررسی و مقایسه عزت نفس و سبک اسناد بین دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی و عادی می باشد، چهار سوال پژوهش در خصوص میزان همبستگی بین عزت نفس و سبک اسناد هردو گروه از دانش آموزان و همچنین مقایسه بین سبک اسناد و عزت نفس بین دانش آموزان عادی و با اختلال دیکته نویسی مطرح گردیدکه جمع اوری داده ها با استفاده از ابزار و پرسشنامه استاندارد عزت نفس کوپر اسمیت و سبک اسنادپترسون و سیلگمن(asq) وآزمون هوش وکسلر وآزمون دیکته برگرفته از کتاب اختلالات یادگیری دکتر کریمی انجام گردید و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار استنباطی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t دوگروهی مستقل صورت گرفته است که نتایج به دست آمده نشان دهنده همبستگی مثبت و بالایی (r =+0/46)بین عزت نفس و سبک اسناد دانش آموزان عادی به دست آمد و همچنین این نتیجه در مورد دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی به دست آمد(r =+0/42)و در خصوص مقایسه این دو متغیر(سبک اسناد و عزت نفس) در دو گروه از دانش آموزان نتایج حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین میانگین عزت نفس دانش آموزان عادی و با اختلال دیکته نویسی و همچنین وجود این تفاوت معنادار در خصوص سبک اسناد ایشان می باشد.
مهدیه ترصفی سیده خدیجه آرین
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مولفه های رویکرد تصمیم گیری مجدد بر افزایش تاب آوری دانش آموزان بوده است. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده است. جامعه پژوهش حاضر عبارتند از کلیه دانش آموزان دختر سال سوم مقطع دبیرستان منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. از میان مدارس دخترانه دوره دبیرستان منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای یک مدرسه انتخاب و با اجرای پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون بر روی دانش آموزان سال سوم، 20 نفر از آنها را که نمره پایینی در این آزمون گرفتند بصورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. مولف های رویکرد تصمیم گیری مجدد در مورد گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتیجه: برای تحلیل آماری داده های پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از کوواریانس نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیه پژوهش تأیید می گردد(01/0p<). یافته ها: آموزش مولفه های رویکرد تصمیم گیری مجدد بر افزایش تاب آوری دانش آموزان موثر است. کلید واژه: تاب آوری، تصمیم گیری مجدد،تحلیل ارتباط متقابل، گشتالت درمانی، دانش آموزان
سوده نوری ایراندخت فیاض
هدف پژوهش حاضر بررسی "تاثیر ذهنیت فلسفی بر توانایی حل مسایل ریاضی و نقش آن بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهر همدان" بود. سوال های پژوهش با در نظر گرفتن ابعاد سه گانه ی ذهنیت فلسفی یعنی جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری، حل مسایل ریاضی و اضطراب امتحان مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش مورد استفاده از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل 8229 نفر دانش آموزان مدارس راهنمایی شهر همدان در سال تحصیلی 91-90 است. که با استفاده از روش نمونه گیری طـبقه بندی شده با تخصـیص متناسب، تعداد 367 دانش آموز انتخاب گردید. ابــزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های ذهنیت فلسفی، توانایی حل مسایل ریاضی و اضطراب امتحان بود، که ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای پرسش نامه های مذکور به ترتیب برابر با 864.. ،730. و 940. بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss20 در دو بخش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل واریانس دو طرفه ی بین آزمودنی، آزمون بن فرونی و رگرسیون چند متغیره) صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که علاوه بر تایید اثر اصلی ذهنیت فلسفی بر توانایی حل مسایل ریاضی دانش آموزان، اندازه این اثر نیز شدید است، علاوه براین با قوی تر شدن ذهنیت فلسفی دانش آموزان، توانایی حل مسایل ریاضی نیز به طور معناداری افزایش می یابد. این در حالیست که اثر اصلی جنسیت و اثر تقابلی ذهنیت فلسفی و جنسیت بر توانایی حل مسایل ریاضی دانش آموزان معنادار نشد. همچنین، اثر اصلی ذهنیت فلسفی بر اضطراب امتحان دانش آموزان معنادار گزارش شد (با اندازه ی اثر شدید) و با قوی تر شدن ذهـنیت فلسفی دانش-آموزان، اضـطراب امتحان نیز به طور معناداری کاهش یافت. اضـطراب امـتحان دانش آموزان دختر نیز به طور معناداری بیش از دانش آموزان پسر گزارش شد، اما اثر تقابلی ذهنیت فلسفی و جنسیت بر اضطراب امتحان دانش آموزان معنادار نشد. ضمنا اثر ذهنیت فلسفی بر توانایی حل مسایل ریاضی به طورمعناداری بیش از اثر اضطراب امتحان گزارش شد. اثر تعمق بر توانایی حل مسایل ریاضی نیز به طور معناداری بیش از اثر جامعیت و انعطاف پذیری شد.
نصراله ویسی چراغ آبادی حمید علیزاده
چکیده هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سطوح نظریه ذهن با بازداری در دانش آموزان پسر7-9 سال دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مدارس عادی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان عادی 7 تا 9 سال شهر تهران که در مدارس مقطع دبستان مشغول تحصیل بودند و از این تعداد 50 نفر مطابق با معیارهای چهارمین نسخه تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روان پزشکی آمریکا (2000) به صورت تصادفی خوشه ی انتخاب شدند ابزار مورد استفاده در این پژوهش، خرده مقیاس تنظیم تصاویر هوش تجدید نظرشده وکسلرکودکان برای سنجش بازداری و آزمون تحولی نظریه ذهن بود که سه سطح نظریه ذهن را مورد سنجش قرار می داد. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ازآزمونهای آماری شامل آزمون کلموگروف ـ اسمیرنوف (برای داده ها، بررسی نرمال بودن توزیع داده ها)، همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون (برای بررسی رابطه میان متغیرها) و تحلیل واریانس یک طرفه (برای مقایسه میانگین ها) استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین بازداری با نظریه ذهن سطح اول( 80?=r و582/0=p) و دوم (40?=r و 785/.=p) وسوم(55 /0r= و 706/0p=) رابطه وجود ندارد. کلید واژه ها: بازداری، بیش فعالی/نقص توجه، نظریه ذهن.
فاطمه زارع پور اسماعیل سعدی پور
چکیده هدف: پژوهش حاضربا هدف بررسی اثر آموزش خودبخشودگی بر افزایش بهزیستی ذهنی مادران و بهبود عملکرد تحصیلی فرزندان آنها انجام گرفت.روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود.جامعه ی پژوهش حاضر عبارت بودند از کلیه ی مادران و دانش آموزان دختر آنها، که در پایه ی اول دبیرستان در شهرکاشان، در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند.روش نمونه گیری حاضر با استفاده از روش تصادفی ساده بود.به این ترتیب که پس از مراجعه به اداره آموزش و پرورش کاشان،یک دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب و پس از آن پرسشنامه بهزیستی ذهنی(مقیاس عاطفه منفی و مثبت،رضایت از زندگی) در بین کلیه ی مادران دانش آموزان پایه ی اول توزیع گردید.از میان آنها 32 نفر از کسانی که در پرسشنامه نمرات پایین تری کسب نموده و دانش آموز آنها نیز دارای معدل متوسط به پایین در ترم یک سال تحصیلی بوده است، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه هر کدام 16 نفر جایگزین شدند.به گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش خودبخشودگی ارائه گردید و گروه گواه هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. نتیجه:داده های آماری در دوسطح آمار توصیفی و استنباطی(کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج حاصل از تحلیل داده هانشان داد، که بین بهزیستی ذهنی مادران و نیز عملکرد تحصیلی گروه های مورد مطالعه، تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش ،مورد تایید قرار گرفت(05/0<p) . یافته ها:آموزش خودبخشودگی بر افزایش بهزیستی ذهنی مادران موثر بود.همچنین عملکرد تحصیلی دانش آموزانی که مادران آنها تحت آموزش خود بخشودگی قرار گرفته بودند، بالاتر از کسانی است که مادرانشان هیچ گونه آموزشی دریافت نکرده بودند. کلید واژه:خودبخشودگی، بهزیستی ذهنی، عملکرد تحصیلی.
مریم دهقانیان اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضربا هدف بررسی اثر آموزش آموزه های قرآنی مرتبط با روابط بین فردی برکاهش تعارضات زناشویی مادران وبهبود عملکرد تحصیلی فرزندان آنها انجام گرفت.روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بوده است.جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه ی مادران مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرکاشان و آران وبیدگل بودند که دارای فرزند پایه پنجم ابتدایی بودند.روش نمونه گیری حاضر با استفاده از روش تصادفی ساده بوده است.به این ترتیب که از بین کلیه مادرانی که به مراکز مشاوره شهرکاشان و آران وبیدگل مراجعه کردند و به تشخیص کارشناسان مراکز مشاوره ، تعارض زناشویی داشتند و مایل به شرکت درجلسات بودند ،24 نفر انتخاب گردیدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه هر کدام 12نفرجایگزین شدند.به گروه آزمایش 8 جلسه 90دقیقه ای روابط بین فردی از منظر قرآن آموزش داده شد وگروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. یافته ها:داده های آماری در دوسطح آمار توصیفی و استنباطی(کوواریانس) مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد :تاثیر آموزش آموزه های قرآن بر کاهش تعارضات زناشویی مادران موثر بود و در سطح (001/0 p< ، 115/49: f )فرضیه اول پژوهش تایید شد.در مورد بهبود عملکرد تحصیلی فرزندان ،تفاوت معناداری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده نشد ونشان داد که تفاوت میانگین نمرات نوبت اول و دوم در سطح(01/p>) معنی دار نیست وفرضیه دوم پژوهش تایید نشد. نتیجه گیری:آموزش آموزه های قرآنی مرتبط با روابط بین فردی بر کاهش تعارضات زناشویی مادران موثربود ؛اما عملکرد تحصیلی دانش آموزانی که مادران آنها تحت آموزش آموزه های قرآنی مرتبط با روابط بین فردی قرار گرفته اند، بالاتر از کسانی که مادرانشان هیچ گونه آموزشی دریافت نکرده بودند،نبود. کلید واژه:آموزه های قرآن درروابط بین فردی ، تعارضات زناشویی ، عملکرد تحصیلی.
زهرا دربان اسماعیل سعدی پور
به منظور بررسی میزان احساس تعلق به مدرسه و ارتباط آن با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه با استفاده از نمونه گیری تصادفی نمونه ای به حجم 132 دانش آموز انتخاب شدند. برای سنجش و ارزیابی احساس تعلق به مدرسه و عملکرد تحصیلی به ترتیب از پرسشنامه تجدید نظر شده احساس تعلق به مدرسه بری و بتی (2005) و معدل ترم اول دانش آموزان بعنوان متغیر ملاک (عملکرد تحصیلی) استفاده شد. پس از آن پرسشنامه های پژوهش میان آنان توزیع، تکمیل و گردآوری شد و برای آزمون سوالات و تعیین میزان احساس تعلق به مدرسه از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و ضریب همبستگی) و آمار استنباطی (تحلیل رگرسیون چندگانه) برای متغیرهای پژوهش استفاده گردید. یافته های پژوهش نتایج نشان داد که رابطه بین احساس تعلق به مدرسه و عملکرد تحصیلی برابر 61/0 است و با توجه به سطح معناداری (01/0) این رابطه معنادار است . بنابراین مولفه احساس تعلق به مدرسه همبستگی رابطه مثبت و معنادار با عملکرد تحصیلی دارد. طبق یافته های این پژوهش احساس تعلق به مدرسه و مولفه های آن دارای ارتباط معنادار با عملکرد تحصیلی هستند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد از میان پنج مولفه احساس تعلق، سه مولفه حمایت معلم(09/0)، عدالت در مدرسه(11/0) و مشارکت درمدرسه(1/0) پیش بینی کننده معناداری برای متغیر ملاک(عملکرد تحصیلی) هستند و این سه متغیر توان تبین 35 درصد تغییرات عملکرد تحصیلی را دارند
زهره دهقانی مفرد صغری ابراهیمی قوام
این پژوهش با هدف مقایسه ی خودناتوان سازی تحصیلی و انگیزش پیشرفت در دانشجویان با اضطراب امتحان بالا و پایین انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن علی-پس رویدادی می باشد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی91-90 بودند که از آنها نمونه ای به حجم300 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید و پرسشنامه در اختیار آنها قرار گرفت. ابزارهای گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه استاندارد اضطراب امتحان اسپیل برگر(1980)، پرسشنامه خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی (1994) بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی از قبیل آزمونt دوگروهی مستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. عمده ترین نتایج و یافته های حاصل از پژوهش بیانگر این است که رابطه بین خودناتوان سازی و انگیزش پیشرفت در دانشجویان معنادار نبود. بین خود ناتوان سازی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانشجویان با اضطراب امتحان بالا و پایین تفاوت معناداری مشاهده شد. در خصوص مقایسه تفاوت دو متغیر براساس جنسیت نیز بین متغیر خودناتوان سازی تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار نبود.
پزیسا اله دوستی اسماعیل سعدی پور
الف. موضوع و طرح مسأله( اهمیت موضوع و هدف): بررسی اثر بخشی روش تدریس ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی و رشد اخلاقی دانش آموزان دختر دوم راهنمایی منطقه 15 آموزش و پرورش شهر تهران. تعلیم و تربیت دارای جنبه های مختلفی است که از میان آن می توان به تربیت جسمانی، شناختی، عاطفی، اجتماعی، و اخلاقی و معنوی اشاره کرد.یکی از اهداف مهم هر نظام آموزش، علاوه بر بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، افزایش مهارت های اجتماعی و... است. رعایت اصول اخلاقی و به کارگیری صحیح مهارت های اجتماعی، در حفظ سلامت جوامع نقش فوق العاده ای دارد و عدم رشد تکامل اخلاقی و اجتماعی افراد جامعه، باعث تولید افرادی رقابت جو و از خود بیگانه است که ذهنی مصرف کننده دارند و فقط به منافع خود در جهت برتر شدن می اندیشند و به احتمال زیاد، رفتارهای آن ها به رفع و ضرری که نصیب آن ها می شود، بستگی دارد تا مصالح اجتماعی و همچنین موجب، ارتکاب اعمال خلاف و مجرمانه و کاهش امنیت اجتماعی و به تبع آن افزایش هزینه های مادی و معنوی جهت رفع این جرایم و اعمال بزهکارانه خواهد گردید و در معنای کلی تر، مانع توسعه و پیشرفت همه جانبه ی کشور خواهد شد.روش های آموزشی مناسب، باعث رشد قضاوت اخلاقی و رفتار اخلاقی می شود. آموزش مهارت های فردی، اجتماعی، اصول اخلاقی و بسیاری از مهارت های ارتباطی دیگر، در کنار آموزش علم و دانش، در نهاد آموزش و پرورش امکان پذیر است، زیرا؛ این نهاد اجتماعی، در شکل دهی فرهنگی که در آن مصالح جمعی بر مصالح فردی ارجح است، تأثیر بسزایی دارد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: امروزه رشد شخصیت همه جانبه فردف یکی از اهداف اساسی و اولیه ی هر نظام آموزشی است. از جمله جنبه های مهم رشد و شخصیت انسان، جنبه ی اجتماعهی و اخلاقی است. رشد اجتماعی یعنی، به سطحی از مهارت در روابط اجتماعی دست یافته باشیم که بتوانیم با دیگران به راحتی زندگی کنیم و سازگاری داشته باشیم. این دیگران شامل؛ افراد خانواده، معلمان، دوستان، و بستگان گرفته تا افراد محیط اطراف شما، حتی کسانی که برای اولین بار با آن ها برخورد می کنید. نارسایی در مهارت های اجتماعی موانعی برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، از جمله؛ ناتوانی یادگیریف عقب ماندگی ذهنی و اختلال عاطفی می شود و هدف از اموزش این مهارت به حداقل رساندن این معلولیت هاست. یکی دیگر از مهم ترین وظایف تعلیم و تربیت در هر جامعه، تربیت اخلاقی است و هدف آن پرورش شهروندانی است که علاوه بر برخورداری از هوش و ذکاوت، افرادی با فضیلت، خیر و نیکو کار بار آیند. یکی از راه هایی که در تکوین شخصیت فردی و اجتماعی فراگیران سهم بسزایی دارد، روش تدریس ایفای نقش است. این روش وسیله ای است برای تخلیه ی هیجانی، شیوه ای برای تغییر نگرش، روشی برای ایجاد بصیرت در فرد و شیوه ای برای آموزش رفتار جدید است.
زهرا راک خواه اسماعیل سعدی پور
مطالعات انجام گرفته بر روی تجربیات دانشجویان از استرس و فرسودگی شغلی نشان می دهند که عوامل مختلفی با این مفاهیم در این گروه جمعیتی همراه هستند. فرسودگی تحصیلی به عنوان فقدان انرژی و نشاط تعریف می شود و شخصِ دچار فرسودگی تحصیلی احساس کسالت انگیزی را نسبت به انجام رفتار تحصیلی و شغلی نشان می دهد این پژوهش رابطه بین متغیر فردی ویژگی های شخصیتی و متغیر بیرونی حمایت اجتماعی با فرسودگی تحصیلی را مورد بررسی قرار می دهد با توجه به هدف پژوهش،یعنی "بررسی رابطهی عوامل شخصیتی و حمایت اجتماعی با فرسودگی تحصیلی" در این پژوهش از روش همبستگی استفاده شد. در انتها تلاش شد با نگاهی به تحقیقات انجام شده، مقایسهای بین یافته های این تحقیق و تحقیقات دیگر صورت گیرد و نتیجه گیری بر اساس آنها انجام شود.
سجاد امیری اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و سبک های هویت با آمادگی به اعتیاد دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد شیراز انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد شیراز که در سال تحصیلی 1390-1391 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند می شود. تعداد نمونه 301 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. این پژوهش از نوع همبستگی بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ابزار سنجش عملکرد خانواده، سبک های هویت برزونسکی و آمادگی به اعتیاد (iaps) استفاده شد. برای تحلیل آماری داده های پژوهش روش آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد بین تمام ابعاد عملکرد خانواده و آمادگی به اعتیاد رابطه منفی و معناداری وجود دارد و همچنین این ابعاد می توانند آمادگی به اعتیاد را به طور معکوس در دانشجویان پیش بینی کنند. همچنین بین سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری با آمادگی به اعتیاد رابطه منفی و معنادار و بین سبک هویت سردرگم- اجتنابی و آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری به طور معکوس و سبک هویت سردرگم-اجتنابی به طور مستقیم پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد در دانشجویان هستند
مرضیه بروجردی اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر تاثیر آموزش انگیزش پیشرفت بر ادراک از ساختار کلاس و درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان سقز را مورد بررسی قرار داده است . بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 40 نفر از دانش آموزان (20 نفر به عنوان گروه کنترل و20 نفر به عنوان گروه آزمایش ) انتخاب شدند .به گروه آزمایش برنامه آموزش انگیزش پیشرفت در 10 جلسه یک ساعته ارائه شد وگروه کنترل برنامه ای را دریافت نکردند . روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون بود . برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های ادراک از ساختار کلاس بلک برن (1998) وراهبردهای خود انگیخته برای یادگیری پینتریچ ودیگروت (1991) استفاده شد .جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spss16 استفاده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . نتایج پژوهش نشان داد که آموزش انگیزش پیشرفت بر ادراک از ساختار کلاس (وظایف انگیزشی ، حمایت خودمختارانه و ارزشیابی تبحری ) و درگیری تحصیلی ( درگیری شناختی ، رفتاری وانگیزشی ) دانش آموزان پایه سوم راهنمایی تاثیر داشته است .
آزاده ابویی خدیجه آرین
تحقیق نیمه آزمایشی با دو طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و نمونه ای با حجم 40 نفر از مرکز آموزش استثنایی کوثر شهر یزد انتخاب شد که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند.ابزار مورد استفاده ،پرسشنامه کیفیت زندگی خانواده های کودکان استثنایی بودکه در پیش آزمون و پس آزمون این پرسشنامه اجرا شد و نتایج باهم مقایسه گردید. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معناداری (p<0/01 ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نشان داد که میزان تغییر کیفیت زندگی مادرانی که تحت آموزش قرار گرفتند از مادرانی که تحت آموزش قرار نگرفتند بیشتر بود.
سمیرا زینعلی صغری ابراهیمی قوام
پژوهش حاضر به منظور مقایسه ادراک از محیط یادگیری وفرسودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر و پسر شهر اصفهان در سال تحصیلی 91-90 انجام شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بوده است.حجم نمونه تحقیق با استفاده از جدول مورگان 354 نفر تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین دانش آموزان دختر و پسر سال سوم رشته ریاضی - فیزیک مناطق پنج گانه شهر اصفهان انتخاب شدند.ابزار جمع آوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه فرسودگی برو و همکاران(1997)وپرسشنامه "در این کلاس چه می گذرد" فراسر ، فیشر و مک روبی(1996)بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونt مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین فرسودگی تحصیلی وادراک از محیط یادگیری در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.همچنین نتایج جانبی نشان داد بین ادراک از محیط یادگیری و فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد.
زهرا نیلی احمد آبادی خدیجه آرین
هدف کلی این پژوهش، تاثیر راهبردهای توانمندسازی مبتنی بر بازسازی شناختی رفتاری بر تقویت خودپنداره زنان پس از طلاق در شهر تهران می باشد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد و نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری میان 2 گروه، پس از آموزش توانمندسازی در جهت افزایش خودپنداره زنان مطلقه وجود دارد.
سمانه محمدی شمیرانی اسماعیل سعدی پور
هوش معنوی، یکی از سازه هایی است که، در راستای توجه محققان و صاحب نظران روان شناسی، به دین و معنویت در زندگی انسان، پدید آمده است، و از آن زمان تا به حال، ارتباط آن، با متغیر های دیگر، مورد بحث و پژوهش قرار گرفته است. پژوهش حاضر، با هدف، بررسی رابطه بین هوش معنوی، با سلامت روان، و قضاوت اخلاقی، صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان دختر، سال اول دبیرستان، منطقه 5 تهران بودند، که در سال تحصیلی 91-92 به تحصیل اشتغال داشتند. ازمیان آنها، 135 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند؛ به این صورت که، از جامعه آماری، ابتدا 5 مدرسه، و از هر مدرسه، یک کلاس، به طور تصادفی انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها، از 3 پرسش نامه هوش معنوی، عبداله زاده(1387)، سلامت عمومی ghq، و قضاوت اخلاقی (dit) رست (1997)، استفاده شده است. برای تحلیل داده ها ، با بکارگیری نرم افزار spss ، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد، شامل: میانگین، انحراف معیار، خطای استاندارد میانگین، حداکثر و حداقل نمره افراد، و ضریب همبستگی پیرسون. یافته های پژوهش نشان داد که، بین هوش معنوی و سلامت روان، رابطه معنا دار وجود دارد. همچنین، بین هوش معنوی و قضاوت اخلاقی نیز، رابطه معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر این است که، با افزایش هوش معنوی، سلامت روان و قضاوت اخلاقی، در افراد ، ارتقا پیدا می کند.
رویا عباسی اصل اسماعیل سعدی پور
جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی دوم راهنمایی منطقه ی سه تبریز که در سال تحصیلی 91-90 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دهند. گروه نمونه شامل 97 نفر دانش آموز در چهار کلاس جداگانه می باشد که از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. از بین چهار کلاس انتخاب شده سه کلاس به عنوان گروه های آزمایشی و یک کلاس به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شدند. سپس در طی هشت جلسه در هر یک از گروه های آزمایشی یکی از روش های یادگیری مشارکتی مذکور اجرا شد و گروه گواه روند متداول تدریس را دنبال کرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون وآزمون سنجش عملکرد تحصیلی درس تعلیمات اجتماعی (محقق ساخته) در دو مرحله ی قبل و بعد از جلسات و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی استفاده شد. براساس یافته های تحقیق در مقایسه اثربخشی این سه روش بر مهارت های اجتماعی، روش گروه های پیشرفت تیمی دانش آموزان به عنوان موثرترین روش بر این متغییر و روش جیگ ساو نسبت به روش باهم آموختن روش موثرتری شناخته می شود. در متغییر وابسته ی عملکرد تحصیلی در درس تعلیمات اجتماعی نیز روش جیگ ساو در مقایسه با دو روش دیگر یادگیری مشارکتی روش موثرتری شناخته می شود و مابین روش های دیگر تفاوت معناداری مشاهده نمی شود.
شقایق امانی اسماعیل سعدی پور
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کیفیت زندگی مادران و سبک اسناد و انگیزه پیشرفت دانشآموزان دختر کلاس پنجم ابتدایی بود. روش: به منظور انجام این تحقیق از روش همبستگی استفاده کردیم. بدین منظور تعداد 300 نفر از دانش آموزان دختر کلاس پنجم ابتدایی را از مدارس منطقه 5 تهران به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب کردیم. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای کیفیت زندگی، انگیزه پیشرفت هرمنس و سبک اسناد استفاده گردید. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که بین کیفیت زندگی مادران و انگیزه پیشرفت دانشآموزان رابطه معنیداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد کیفیت زندگی (وضعیت جسمانی، روابط اجتماعی، روانشناختی، محیط زندگی) و انگیزه پیشرفت رابطه وجود داشت که سهم متغیرهای روابط اجتماعی و روانشناختی بیشتر بود. همچنین بین متغیر کیفیت زندگی مادران و سبک اسناد دانش آموزان هیچگونه رابطه معناداری یافت نشد. نتیجهگیری: با ارتقاء کیفیت زندگی مادران، میتوان در جهت افزایش انگیزه پیشرفت دانشآموزان گام برداشت. روابط اجتماعی و جنبه روانشناختی مادران نقش مهمی در افزایش انگیزه پیشرفت دانشآموزان دارد. واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، سبک اسناد، انگیزه پیشرفت، مادران، دانشآموزان
شبنم اسمعیلی دیزج اسماعیل سعدی پور
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر اثر بخشی آموزش امید بر میزان فرسودگی تحصیلی دانش آموزان می باشد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر ارومیه که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بوده اند که از بین آنان، دانش آموزانی که بالاترین نمره سطح فرسودگی را داشتند تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش(n=15) و گروه کنترل(n=15) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها ی پژوهش، پرسشنامه 15 سوالی فرسودگی تحصیلی سالملا-آرو و ناآتانن بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که برنامه امید درمانی باعث کاهش میزان فرسودگی تحصیلی بطور کلی و مولفه های خستگی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان شده است و فرضیه مربوط به کاهش میزان بی علاقگی تحصیلی مورد تایید قرار نگرفت. نتایج این پژوهش می تواند برای مراکز آموزشی مفید باشد.
معصومه خلعتی اسماعیل سعدی پور
چکیده: سال هاست که محققان توجه زیادی به شادکامی جامعه داشته اند به طوری که این توجهات نشان دهنده رابطه متغیرهای زیادی با شادکامی است. رابطه سبک مقابله ای با استرس متغیری شناخته شده است و همچنین عزت نفس با شادکامی رابطه تعاملی دارد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های مقابله ای با شادکامی و عزت نفس در دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهرستان نورآباد ممسنی است. روش این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل حدود ??? نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم دبیرستان های آموزش پرورش شهرستان نور آباد ممسنی است که در سال تحصیلی ?? – ?? مشغول به تحصیل می باشد. حجم نمونه این پژوهش طبق نمونه پژوهش های پیشین 150 نفر می باشد که در سال تحصیلی 92-91 در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند و روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای است.در این تحقیق از سه پرسشنامه مانند سبک های مقابله ای راجر،جاویس و نجاریان، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ استفاده شده است. بین سه مولفه سبک های مقابله ای (عقلانی، هیجانی، انفصالی) و مولفه عقلانی رابطه مستقیم و معنی داری با عزت نفس وجود دارد و مولفه هیجانی رابطه معکوس و معنی داری را با عزت نفس دارد. همچنین بین مولفه انفصالی و عزت نفس رابطه مستقیم دیده شد که این رابطه معنی دار نبوده است. از دیگر نتایج نیز می-توان به رابطه معنی دار و مستقیم بین مولفه های انفصالی و عقلانی اشاره کرد. از بین سه مولفه سبک های مقابله ای (عقلانی، هیجانی، انفصالی) مولفه عقلانی رابطه مستقیم و معنی داری با شادکامی دارد و مولفه هیجانی رابطه معکوس و معنی داری با شادکامی دارد. همچنین بین مولفه انفصالی و عزت نفس رابطه مستقیم دیده شد که این رابطه معنی دار نبوده است. همچنین عزت نفس نیز از جمله عوامل پیش بین کننده شادکامی است.
ساره علیزاده واحد اسماعیل سعدی پور
هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش معنوی با مهارت های اجتماعی و انگیزه پیشرفت بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان-های ناحیه دو خرم آباد بودند که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بوده اند. از میان آنها 150 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هوش معنوی عبداله زاده، انگیزه پیشرفت هرمنس و مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی و انگیزه پیشرفت رابطه معناداری وجود ندارد، بین هوش معنوی و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد و نیز بین انگیزه پیشرفت و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد هوش معنوی 30? در پیش بینی مهارت های اجتماعی سهیم است. افراد با هوش معنوی بالا می توانند زمینه کسب مهارت های اجتماعی بیشتری را دارا باشند. انگیزه پیشرفت 26?در پیش بینی مهارت های اجتماعی سهیم است. یعنی با ارتقای مهارت های اجتماعی می توان انتظار داشت که انگیزه پیشرفت در آنها با همان سرعت رشد کند.
انسیه محمدی ارهانی اسماعیل سعدی پور
هدف این پژوهش بررسی تاثیر عملکرد مادر بر سبکهای مقابله ای در فرزندان مادران با و بدون افسردگی گروه سنی 12 تا 18 سال است. پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی است. دراین پژوهش 140 دانش آموز با مادر افسرده و غیر افسرده از دبیرستان های شاهد و شرافت و صدف شهرکرج انتخاب شد که نوجوانان با مقیاس راهبردهای مقابله ای نوجوانان ای سی اس ومادران با آزمون افسردگی بک، مورد آزمون قرار گرفتند. فرضیه های پژوهش1- سبک مقابله ای کارآمد دانش آموزان دارای مادران افسرده متفاوت از دانش آموزان دارای مادران غیر افسرده است.2- سبک مقابله ای مراجعه به دیگرا ن دانش آموزان دارای مادران افسرده متفاوت از دانش آموزان دارای مادران غیر افسرده است.3- سبک مقابله ای ناکارآمد دانش آموزان دارای مادران افسرده متفاوت از دانش آموزان دارای مادران غیر افسرده است فرضیه های پژوهش با آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیری منوا در بخش تحلیل داده ها و در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد مورد بررسی قرار گرفته است. محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار آماری 18spss انجام گرفته است. که نتایج نشان داد: 1- سبک مقابله ای کارآمد (حمایت اجتماعی، حفظ تعلق خاطر، سخت کوشی) دانش آموزان دارای مادران افسرده متفاوت از دانش آموزان دارای مادران غیر افسرده است. 2- سبک مقابله ای مراجعه به دیگران (جستجوی حمایت اجتماعی، حمایت معنوی، کمک حرفه ای و اقدام اجتماعی)دانش آموزان دارای مادران افسرده متفاوت از دانش آموزان دارای مادران غیر افسرده است.3 - سبک مقابله ای ناکارآمد( تفکر آرزومندانه، کنار نیامدن)دانش آموزان دارای مادران افسرده متفاوت از دانش آموزان دارای مادران غیر افسرده است.
رضا مرادی نورعلی فرخی
رد پای هیجان ها را می توان به طور مستقیم و غیر مستقیم در تمام لحظه های زندگی افراد جستجو کرد. هوش هیجانی به عنوان زیرمجموعه ای از هوش اجتماعی تعریف شده است، یعنی کنار آمدن با مردم، مهار هیجان ها در روابط با انسان ها وتوانایی ترغیب یا راهنمایی دیگران و شامل ویژگی هایی است مثل: توانایی مهیج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه، پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی و صمیمیت وامید داشتن نفوذ و هوش هیجانی برفرهنگ مردمی و جامعه علمی افزایش یافته است.هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های هوش هیجانی بر شیوه های مقابله با استرس و سلامت عمومی افراد مبتلا به دیابت شاغل در فرماندهی انتظامی شهرستان سمنان بود. نمونه آماری تحقیق شامل 60 نفراز کارکنان نظامی مبتلا به دیابت شاغل در فرماندهی انتظامی شهرستان سمنان بود که به صورت تصادفی از بین 70 نفرکل جامعه مبتلا به دیابت انتخاب گردیده اند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه سلامت عمومی و مهارت مقابله با استرس استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن بود، که، آموزش هوش هیجانی بر افزایش مهارت مقابله با استرس و مولفه های آن و هوش هیجانی بر افزایش سلامت عمومی و مولفه های آن در افراد مبتلا به دیابت تاثیر دارد .
هاجر قربانی کهریزسنگی فریبرز درتاج
در گروه زبان وادبیات فارسی عوامل دانشجویان ودوره های آموزشی وبرنامه های درسی مورداجرا درسح مطلوب قرارداشتند.عوامل اهداف ،فرایند یاددهی-یادگیری و دانش آموختگان در سطح نسبتا مطلوب قرار داشتند و عامل هیات علمی درسطح نامطلوب قرار داشت. چکیده پژوهش حاضر با هدف ارزیابی درونی گروهها ی آموزشی علوم انسانی دانشگاه پیام نورواحد نجف آباد ؛به منظور آگاهی از وضعیت کنونی گروهها ،نمایان ساختن نقاط قوت و ضعف آنها و در نهایت ارتقای کیفیت دانشگاهی انجام شده است.این پژوهش ازنوع تحقیق پیمایشی است زیرابه دنبال توصیف شرایط یاپدیده های مورد بررسی است. پژوهش حاضردرصددپاسخگویی به سوالات زیر است: 1-گروه های آموزشی از نظر اهداف،جایگاه سازمانی ،مدیریت و تشکیلات درچه وضعیتی قراردارند؟ 2- گروه های آموزشی ازنظر فرایند یاددهی یادگیری ( استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند تدریس و....) در چه وضعیتی قرار دارد؟ 3- گروه های آموزشی از نظر دوره های آموزشی وبرنامه های درسی مورد اجرادر چه وضعیتی قرار دارد؟ 4- آیا وضعیت اعضای هیات علمی و اساتیددر گروه های آموزشی متناسب با استانداردهای تعیین شده گروه ها می باشد؟ 5- دانشجویان گروه های آموزشی ( از نظر ابعاد مختلف تحصیلی) در چه وضعیتی قرار دارند؟ 6-دانش آموختگان گروه های آموزشی( از نظر ادامه تحصیل، اشتغال) در چه وضعیتی قرار دارند؟ جامعه آماری این پژوهش شامل 5 زیر جامعه ی مدیران گروهها، اعضای هیات علمی ،دانشجویان و دانش آموختگان وکارفرمایان آنهابوده اند.در زیر جامعه ی مدیران گروهها و اعضای هیات علمی به دلیل محدود بودن تعداد آنها از روش سرشماری کامل استفاده شد.درسه گروه علوم اجتماعی،علوم سیاسی وزبان وادبیات فارسی مدیرگروه های قبلی حضورداشتند وپاسخگوی سوالات پرسشنامه ها بودندولی در5گروه دیگر به علت حذف پست سازمانی مدیرگروه،دفتر برنامه ریزی که وظایف مدیرگروه را انجام می دهد،پاسخگوی سوالات بوده است.درموردهیات علمی نیز درهرگروه 5نفراز اعضای هیات علمی واساتید باسابقه گروه،پاسخگوی سوالات بوده اند. برای نمونه گیری از دانشجویان ودانش آموختگان به علت بزرگ بودن جامعه ،از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد.درهرگروه 30نفرازدانشجویان و 15 نفر از دانش آموختگان به پرسشنامه ها پاسخ دادند. (البته درهرگروه برای 30نفردانش آموخته پرسشنامه ارسال شد ولی درنهایت نیمی از آنها پاسخگوی پرسشنامه ها بودند). درمورد کارفرمایان نیز،برای کارفرمایان دانش آموختگان پرسشنامه ارسال و تعداد35نفر از آنها پاسخگو بوده اند.6عامل مورد بررسی دراین پژوهش عوامل: اهداف،جایگاه سازمانی ،مدیریت و تشکیلات(10ملاک و31نشانگر)،دوره های آموزشی وبرنامه های درسی مورد اجرا(4ملاک و10نشانگر)،فرایند یاددهی یادگیری(4ملاک و9نشانگر)، هیات علمی(3ملاک و7نشانگر)،دانشجویان3(ملاک و5نشانگر)ودانش آموختگان(3ملاک و10نشانگر)می باشد. پس از گردآوری اطلاعات و داده ها، برای تجزیه و تحلیل آنها از روشهای آمار توصیفی استفاده شده است. در این پژوهش ، برای سنجش نظرات پاسخگویان ازمقیاس لیکرت استفاده شده است. مقیاس لیکرت یک مقیاس 5 بخشی است که بر روی یک پیوستار تنظیم شده است که در یک انتهای این پیوستار گزینه های خیلی زیاد، زیاد و انتهای دیگر گزینه های خیلی کم و کم قرار دارد. فاصله بین گزینه های مقیاس به 5 قسمت تقسیم می شود که در نقطه وسط گرایش پاسخگویان به هر دو طرف مقیاس برابر است و نظرهای خنثی در آنجا علامت گذاری می شوند. برای استخراج داده ها و تحلیل آنها، ابتدا مشخص می کنیم که پاسخگویان هر کدام از گزینه های مربوط به سوال هارا با چه فراوانی علامت گذاری کرده اند.برای محاسبه امتیاز هر سوال به هر یک از درجه های مقیاس، یک ارزش عددی داده می شود. به گزینه ای که مطلوب ترین وضعیت را نشان می دهد امتیاز 5 و به گزینه ای که نامناسب ترین وضع را نشان می دهد،امتیاز 1 اختصاص داده شده است. با مشخص کردن فراوانی پاسخ های مربوط به هر گزینه، امتیاز یک سوال با استفاده ازفرمول زیر محاسبه شده است: ارزش عددی هر گزینه × فراوانی مربوط به آن ? امتیاز سوال تعداد پاسخگویان به آن سوال پس ازآن،به منظور قضاوت در مورد هر کدام از ملاکها و عوامل مورد ارزیابی، با توجه به وضعیت هر نشانگروملاک،امتیاز هر قسمت به صورت زیر محاسبه می شود : مجموع امتیاز نشانگرهای مربوط به یک ملاک ? امتیاز ملاک تعداد نشانگرهای مربوط به آن ملاک مجموع امتیاز ملاکهای مربوط به یک عامل ?امتیاز عامل تعداد ملاکهای مربوط به آن عامل براساس میانگین های بدست آمده،نتایج ارزشیابی درونی به شرح زیر است: -در گروه روانشناسی،علوم تربیتی،حسابداری،حقوق،علوم اجتماعی و علوم سیاسی، عوامل اهداف،دانشجویان، دوره های آموزشی وبرنامه های درسی ،فرایند یاددهی-یادگیری و دانش آموختگان در سطح نسبتا مطلوب قرار داشتند و عامل هیات علمی درسطح نامطلوب قرار داشت. -در گروه مترجمی زبان عوامل اهداف، دوره های آموزشی وبرنامه های درسی ،فرایند یاددهی-یادگیری و دانش آموختگان در سطح نسبتا مطلوب قرار داشتند و دوعامل هیات علمی و دانشجویان درسطح نامطلوب قرار داشتند.
امید میرزائی فندخت اسماعیل سعدی پور
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی برکاهش میزان فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر شهرستان زیرکوه بوده است.روش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. از میان مدارس پسرانه دوره دبیرستان شهرستان زیرکوه از طریق نمونه گیری خوشه ای دو مدرسه انتخاب و با اجرای پرسشنامه فرسودگی تحصیلی 40 نفر که نمره بالایی در فرسودگی تحصیلی گرفتند به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند.(تعداد هر گروه 20 نفر بوده است). آموزش مثبت اندیشی به مدت 10 جلسه در مورد گروه اول اجرا شد ، گروه کنترل در لیست انتظار بودند. نتایج: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که بین گروههای مورد مطالعه در فرسودگی تحصیلی و مولفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد. (01/0>p) . یافته ها: آموزش مثبت اندیشی در کاهش فرسودگی تحصیلی و مولفه های آن(خستگی تحصیلی، بی علاقگی تحصیلی، ناکارآمدی تحصیلی) موثر بوده است.
مرجان زاهدیان محمدرضا نیلی
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر بازی های رایانه ای آموزشی بر مهارت های فراشناختی و درک مفهوم حرکت در درس فیزیک مقطع دوم دبیرستان بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش جامعه ی آماری، کلیه ی دانش آموزان دختر در پایه ی دوم دبیرستان بودند که در سال تحصیلی 93- 92 در مدارس مقطع متوسطه شهر قزوین تحصیل می کردند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، دبیرستانی واقع در منطقه ی دو شهر قزوین برای انجام پژوهش انتخاب شد. پیش آزمون فراشناختی و پیش آزمون درک مفهوم در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهشگر اجرا شد. در گروه آزمایش، ابتدا معلم درس خود را در مفهوم مورد نظر(مفهوم حرکت) به طور کامل به دانش آموزان ارائه داد و از بازی رایانه ای به عنوان تمرینی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده کرد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفهوم حرکت، به روش مرسوم خود (استفاده از تمرین های مداد کاغذی) ادامه داد. سپس پس آزمون فراشناختی و پس آزمون درک مفهوم توسط پژوهشگر انجام شد. داده های بدیت آمده با اسفاده از آزمون monova مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بازی رایانه ای آموزشی، مهارت های فراشناختی را در دانش آموزان افزایش داده و همچنین این بازی ها باعث افزایش درک مفهوم حرکت در درس فیزیک در دانش آموزان مقطه دوم دبیرستان شده است.
فاطمه سادات گرامی اسماعیل سعدی پور
الف . موضوع وطرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ) : طی این پژوهش به بررسی رابطه بین ریتم های زیستی دانش آموزان دختر مقطع اول راهنمایی با هیجانات تحصیلی و عملکرد تحصیلی آنان پرداخته شد. منظور از ریتم های زیستی (چرخه های بدن)، چرخه های فراشبانه روزی و شبانه روزی ای است که با بازه های زمانی مشخص احساس، رفتار و عملکرد ذهن را تحت تأثیر قرار می دهند. این پژوهش متشکل از یک متغیر پیش بین شامل ریتم های زیستی در دو سطح فراشبانه روزی و شبانه روزی و دو متغیر ملاک شامل هیجانات تحصیلی و عملکرد تحصیلی بود. چرخه های بدن، تأثیر قابل توجهی در سازمان عملکرد ذهنی دارد. توجه به این تغییرات قابل ملاحظه اولین گام برای لذت بردن از توانایی های فردی است. نگرش بر تحقیقات گسترده و توجه به ریتم های بیولوژیکی و روانی یکی از اقدامات مهم برای استفاده بهینه از قابلیت های افراد و ارتقاء کیفیت آموزشی است و در نظر گرفتن زمان مناسب برای هر یک از عملکردهای تحصیلی بازدهی را افزایش خواهد داد. اگر معلم بداند نوسان های ریتمیک روی احساسات و عملکرد فرد تأثیر می گذارد و این ریتم ها می توانند از قبل قابل محاسبه باشند، بسیاری از برنامه ریزی ها ،اسنادها و برخوردهایش با دانش آموزان را با لحاظ کردن شرایط زمانی دانش آموزان اعمال می کند. بنابراین در این پژوهش بررسی گردید که آیا در زمان های مختلف عملکرد تحصیلی این دانش آموزان، میزان دقتشان و کارآیی حافظه کوتاه مدتشان تغییری می کند؟ و اینکه آیا دانش آموزان که تمایل دارند دیر بخوابند با آن ها که زود بیدار شدن را ترجیح می دهند در موارد فوق فرقی با هم دارند؟ و در یک کلام آنکه آیا می توان فعالیت های تحصیلی و هیجانات تحصیلی دانش آموزان را مرتبط با تغییرات زیستی شان دانست یا خیر؟ ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع ، چارچوب نظری وپرسشها و فرضیه ها : بر اساس جستجوهای انجام گرفته توسط محقق رابطه چرخه های بدن با دو فاکتور هیجانات تحصیلی و عملکرد تحصیلی ، نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز بررسی نشده است و تنها تحقیقات پراکنده و مختصری به این مجموعه متغیرها در کنار هم پرداخته اند. ینابراین از آنجا که جای این عنوان در علم خالی بود، محقق را بر آن داشت تا با روندی آکادمیک و علمی به دنبال پاسخ پرسش هایی بگردد که تاکنون جواب واحد و منسجمی برایشان یافت نشده است و از اساسی ترین آن ها بررسی وجود یا عدم وجود رابطه ریتم های بدن با عملکرد تحصیلی و هیجانات تحصیلی است. معلمان در کلاس های درس از عملکرد متفاوت کلاس در روزهای مختلف و در ساعات متفاوت روز سردرگم می شوند. در برخی روزها و در برخی ساعات دانش آموزان برتر کلاس ساده ترین تکالیف یادگیری را نمی توانند انجام دهند، امید و اشتیاق یادگیری ندارند و حالاتی مشابه افسردگی را بروز می دهند. در ساعات مختلف روز نیز دیده شده است که گاهی میزان هشیاری، دقت، عملکرد حافظه و دیگر توانایی های تحصیلی دانش آموزان تغییر می کند. بعضی زمان ها میزان شور و توانایی بعضی از دانش آموزان در انجام فعالیت ها بیشتر است و با رغبت و شادمانی بیشتری به استقبال انجام فعالیت ها می روند و نکات آموزشی را سریع تر دریافت می کنند. زمان هایی از دوره آموزشی دانش آموز آرامش بیشتری دارد در حالی که گاهی اوقات ناآرام تر، نگران و مضطرب است، زودتر خسته می شوند و کمتر برای شنیدن حرف های معلم یا انجام فعالیت های درخواستی آن ها حوصله دارد. به نظر غمگین می رسد و نشاط مورد انتظار را بروز نمی دهد. در حالی که همین افراد در زمان هایی دیگر پرجنب و جوش، امیدوار و شاداب به نظر می رسند. همان اتفاقی که همه انسان ها تجربه اش کرده اند. روزهایی علیرغم خواب کامل و مفید تمایل دارند باز هم استراحت کنند، یا بی دلیل نگران و مضطرب و ناراحتند. در طول روز ساعاتی را با بازدهی بالا کار می کنند و ساعاتی دیگر دائماً در تلاشند تمرکز پیدا کنند و فعالیت هایشان را به خوبی انجام دهند اما گاهی فایده ای ندارد؛ و این ها ماجراهایی هستند که بارها تکرار می شوند. مطالعه و آگاهی یافتن از علل این وقایع، و اینکه چرا هر فصل در موعدی مقرر یا هر روز تقریباً در زمانی مشخص این اتفاق ها می افتد؛ در بهره وری بیشتر ما از زمان مفید خواهد بود و بر نوع تعاملاتمان اثر گذار است. تاکنون در حیطه فراشبانه روزی، سیکل های جسمی و ذهنی موضوع مورد مطالعه بسیاری از پژوهش ها بوده است. بررسی ها نشان داده که بیشتر سوانح کارخانه ها، تصادفات رانندگی، ناکامی های ورزشی و ... مربوط به روزهای بحرانی سیکل جسمی بوده است. در خصوص ریتم ذهنی نیز پژوهش هایی صورت گرفته است که در آن به بررسی تأثیر ریتم های فصلی بر عملکرد دانش آموزان در آزمون های هوش پرداخته اند. با وجود این که تحقیقات بی شماری در دو زمینه ریتم های ذهنی و جسمی انجام گرفته است، لیکن ریتم های هیجانی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. این در حالی است که پژوهشگران معاصر هیجان ها را پایه و بنیاد رشد انسان و روابط او در نظر می گیرند. به همین دلیل بررسی عملکرد هیجانی دانش آموزان در ریتم های فصلی بخشی از موضوعات مورد بحث این پژوهش می باشد. علاوه بر این یکی از مشاجرات رایجی که شاید والدین و دانش آموزان به آن عادت کرده اند؛ بحث بر سر زمانبندی تحصیلی دانش آموزان است. ساعت خواب بچه ها، زمان درس خواندن و تفریح کردنشان و ... موضوع بسیاری از عدم تفاهم های والد و فرزندی است که به نظر می رسد سیکل شبانه روزی (سیرکادین) پاسخ مناسبی برای این گونه مشکلات داشته باشد. اما دانش موجود به آن نپرداخته و یا کمتر پرداخته است. دانشمندان علم کرونوبیولوژی بر این باورند که چنانچه بر رفتارهای خود و فرزندانتان دقیق شوید، به راحتی ساعت مناسبی را که بدن تمایل به خواندن (درس خواندن، کتاب خواندن، روزنامه خواندن و ...) دارد، پیدا خواهید کرد. برخی از دانش آموزان، معمولاً ساعات آخر شب و صبح زود را به درس خواندن اختصاص می دهند. اما تحقیقات حاکی از آن است که ساعات آخر شب و صبح زود در حرکت روزانه بدن خیلی از افراد، زمانی است که حافظه بلند مدت، قوه ادراک و یادگیری در بدترین حالت خود قرار دارد. بنابراین، این قاعده را نباید تعمیم داد و به بچه ها باید اجازه داد بر اساس ساعت بدن خود تصمیم بگیرند.آگاهی به مواردی از قبیل آنچه ذکر شد این ابهام ها را برطرف خواهد کرد که بالاخره دانش آموز چه ساعتی باید بخوابد، چه ساعتی درس بخواند و ... تا بازدهی بالاتری داشته باشد. بنابراین هدف از انجام این پروژه پاسخگویی به یک پرسش اصلی بود: آیا بین چرخه های بدن دختران مقطع اول راهنمایی با هیجانات تحصیلی و عملکرد تحصیلی آنان رابطه وجود دارد؟ به منظور بررسی این سوال ابتدا باید یک دسته بندی صحیح از متغیرها و سطوح آن انجام می گرفت. لذا ریتم های بدن بر اساس آنچه در منابع ذکر شده به دو گروه فراشبانه روزی و شبانه روزی دسته بندی شدند. در خصوص انواع جسمی و ذهنی ریتم های شبانه روزی تحقیقاتی صورت گرفته و آنچه مغفول واقع شده، چرخ? هیجانی است. این چرخه از ابتدای تولد فرد شروع به فعالیت کرده و با باز? 28 روزه دائماّ نوسان می کند. اینکه برخی روزها بی دلیل احساس اندوه می کنیم و برخی روزها بدون علت خاصی سرشار از نشاط و شادی هستیم را می توان به عملکرد دوره ای این چرخه نسبت داد. از طرفی عوامل هیجانی و عاطفی از فاکتورهای مهم موفقیت، پیشرفت و عملکرد تحصیلی محسوب می شوند که ممکن است گاهی تحت تأثیر چرخ? عاطفی قرار بگیرند. به منظور بررسی این رابطه لازم بود سوال فرعی ای تدوین گردد مبنی بر این که:آیا بین ریتم هیجانی فراشبانه روزی با هیجانات تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع اول راهنمایی رابطه وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش بخش اول عنوان پایان نامه یعنی بررسی رابط? بین ریتم های زیستی و هیجانات تحصیلی را مطرح کرد. اما دومین متغیر وابسته که عملکرد تحصیلی است، به مولفه هایی از قبیل دقت، حافظ? دیداری، حافظ? کلامی و عملکرد ریاضی تقسیم بندی شد.بر اساس نوع ریتم های شبانه روزی انتظار می رفت هر یک از این مولفه ها تغییر کنند. نوع ریتم شبانه روزی در دو نوع صبح گاهی و عصرگاهی خلاصه شد.براین اساس رابط? نوع ریتم ها و هریک از مولفه های عملکرد تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت.تا پاسخ پرسش شبانه روزی مبنی براینکه آیا بین ریتم های شبانه روزی دانش آموزان دختر مقطع اول راهنمایی با عملکرد تحصیلی آنان رابطه وجود دارد؟ نیز بدست آید
اسماعیل سعدی پور
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با اهمال¬کاری و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان است.بدین منظور نمونه ای 150 نفری از دانش آموزان دختر پایه سوم دبیرستان شهر کرج به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد.ابزراهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدین (paq)،مقیاس سهل انگاری تاکمن(tps) و پرسشنامه خودناتوان سازی (shs) است. روش اجرا بدین صورت بود که از بین نواحی چهارگانه شهرکرج، ناحیه 2 به تصادف انتخاب شد و از این ناحیه، پنج دبیرستان به طور تصادفی انتخاب شد و در هر دبیرستان یک کلاس به تصادف انتخاب و پس از هماهنگی های لازم پرسشنامه ها توزیع،اجرا و جمع آوری شد. در نهایت از 150 نفر گروه نمونه،داده های مربوط به 135 نفر آزمودنی به منظور تحلیل وارد نرم افزار spss شد. داده های به دست آمده با روش رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد و نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری مستبدانه با اهمالکاری رابطه مثبت معنادار دارد و دو سبک فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با اهمالکاری رابطه معناداری ندارند و همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه با خودناتوان سازی رابطه مثبت معنادار داشت، دو سبک فرندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با خودناتوان سازی رابطه منفی معنادار دارند.
محبوبه پرورده نورعلی فرخی
در این تحقیق سعی شده است اثربخشی آموزش تاب آوری بر روی خودکارآمدی را بررسی کند در این تحقیق از مقیاس تاب آوری 25 سوالی کانرو دیویدسون و مقیاس خودکارآمدی 55 سوالی بندورا استفاده شد جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان در دبیرستانهای شهر خرم آباد در سال تحصیلی 91-90بودندکه از روش خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب آنها استفاده شد آموزش تاب آوری در 10 جلسه به آنها داده شد و در پایان با 95 درصد اطمینان فرضیهاصلی آن یعنی آموزش تاب آوری باعث افزایش خودکارآمدی میشود تایید شد
اکرم صالحی شیجانی کیومرث فرحبخش
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر برنامه فرزندپروری مثبت به مادران بر کاهش علایم اختلال نافرمانی مقابله ای فرزندان و بهبود تعامل والد- کودک انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، و جامعه مورد مطالعه آن مادران دانش آموزان پسر 6 تا 8 ساله شهر رشت مشغول به تحصیل در سال 92-91 بودند. نمونه گیری در دو مرحله انجام شده و مادران 31 نفر از کودکانی که براساس فرم والدین پرسشنامه علایم مرضی کودکان csi-4)) و پس از انجام مصاحبه ی ساخت یافته بر مبنای ملاکهای چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده و پس از تکمیل مقیاس رابطه والد- کودک (cprs)، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (16=n) و کنترل (15=n) قرار گرفتند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه ی آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. لازم به ذکر است 2 تن از مادران گروه آزمایش به دلیل نیمه تمام گذاشتن پژوهش، کنار گذاشته شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، کاهش معناداری در نمرات علایم اختلال نافرمانی مقابله ای پیدا کرده است. نتایج همچنین حکایت از تاثیر آموزش برنامه فرزندپروی مثبت بر بهبود تعامل والد- کودک در خرده مقیاس های تعارض و صمیمیت و رابطه کلی داشته است اما در خرده مقیاس وابستگی تاثیر معناداری بر جای نگذاشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه فرزندپروری مثبت به مادارن بر کاهش علایم نافرمانی مقابله ای فرزندان و بهبود رابطه کلی والد کودک تاثیر دارد و به عنوان یک روش مداخله موثر قابل استفاده می باشد.
شبنم ابتهاج اسماعیل سعدی پور
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روش توانمندسازی شناختی رایانه یار بر عملکرد شناختی و تحصیلی دانش آموزان دوره اول راهنمایی کلان شهر تبریز است. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز 12-13 سال بود که از بین دانش آموزان دوره اول راهنمایی به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. شرکت کنندگان پژوهش پس از همتاسازی از لحاظ جنس، سن، سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی- اقتصادی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی بوده است. نخست از آزمودنی های هر دو گروه پیش آزمون در زمینه های شناختی و تحصیلی به عمل آمد. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایشی به منظور مداخله در مدت 30 روز و هر روز به مدت 30 دقیقه با نرم افزارهای شامل تکالیف شناختی مرکز علوم مغز و شناخت دانشگاه کمبریج کار کردند. در نهایت همانند پیش آزمون، از هر دو گروه به عنوان پس آزمون، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون های شناختی در زمینه توجه انتخابی، حافظه ی فعال وحل مساله و استدلال به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس((mancova تحلیل گردید. نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایشی و کنترل در عملکردهای توجه انتخابی(p<0.05)، حل مساله(p<0.001) واستدلال (p<0.05) و عملکردتحصیلی (p<0.001) تفاوت معنی دار وجود دارد. بین دو گروه آزمایشی و کنترل در حافظه ی فعال، تفاوت معناداری وجود ندارد (p=0. 20). روش توانمندسازی شناختی رایانه یار باعث بهبود توجه انتخابی، حل مساله ، استدلال و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان شده است. یافته های این پژوهش استفاده از روش توانمندسازی شناختی را در جهت افزایش سطح عملکردهای شناختی که پایه های بنیادین عملکرد تحصیلی به شمار می روند، برای دانش آموزان پیشنهاد می کند.
نصیبه خالقیار اسماعیل سعدی پور
این پزوهش با هدف بررسی رابطه نوع و میزان استفاده از اینترنت و موبایل با وضعیت تحصیلی در دانش آموزان متوسطه منطقه دو شهر تهران انجام پذیرفت.روش تحقیق توصیفی و جامعه آماری آن دانش آموزان منطقه 2 شهر تهران می باشند.روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است و از پرسشنامه استفاده شده است.سنجش روایی آن روای صوری است و نتایج نشان می دهد که حداقل وضعیت تحصیلی دو گروه از افراد با میزان استفاده از تلفن همراه با یکدیگر متفاوت استولی این تحقیق بین میزان استفاده ازاینترنت و نوع استفاده از موبایل با وضعیت تحصیلی رابطه معنا داری وجود ندارد
علی چیناوی اسماعیل سعدی پور
این پژوهش اثربخشی آموزش مبانی معارف مهدوی بر بهزیستی روان شناختی و جهت گیری زندگی دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهر اصفهان را بررسی می کند. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است و جامعه آماری را دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان منطقه 3 شهر اصفهان تشکیل می داد. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش خوشه ای تصادفی از یک دبیرستان از منطقه 3 شهر اصفهان، یک گروه 15 نفری به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و یک گروه 15 نفری به عنوان گروه کنترل، انتخاب گردیدند. ابزار اندازه گیری دو پرسش نامه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (84 سوال و 6 عامل) و پرسشنامه جهت گیری زندگی بازنگری شده شایر و کارور (10 سوال و 2 عامل) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی به ویژه تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. تحلیل داده ها در سطح استنباطی با استفاده از نرم افزار آماری spss انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش مبانی معارف مهدوی، تأثیری بر جهت گیری زندگی دانش آموزان نداشته است، ولی بر دو بُعد از شش مولفه بهزیستی روان شناختی؛ یعنی هدفمندی در زندگی و پذیرش خود؛ اثر مثبت داشته است.
سارا اکبرزاده اسماعیل سعدی پور
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی آموزش مهارت ابرازوجود و حلمسأله بر اهمال کاری و کمک طلبی دانشآموزان دختر پایه سوم راهنمایی. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون سه گروهی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر مقطع سوم راهنمایی مدارس غیرانتفاعی منطقه چهار تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل میدادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، هشت مدرسه انتخاب شده و از میان 300 دانشآموز این مدارس 59 دانشآموزی که نمرات اهمال کاری و اجتناب از کمک طلبی بالایی داشتند (یک انحراف معیار بالاتر از میانگین گروه)، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. به یکی از گروههای آزمایشی 10 جلسه مهارت ابرازوجود و به گروه آزمایشی دیگر، 10 جلسه مهارت حلمسأله آموزش داده شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اهمال کاری تاکمن و کمک طلبی ریان و پنتریچ استفاده شد. دادهها از طریق تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که بین گروههای آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که آموزش مهارت ابراز وجود و حل مسأله، هر دو بر کاهش اهمال کاری و اجتناب از کمک طلبی تأثیرگذار بودند. بین آموزش مهارت ابرازوجود و حلمسأله در کاهش اهمال کاری و اجتناب از کمک طلبی تفاوت معناداری وجود نداشت.
فاطمه آزادپرور حسن اسدزاده
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری با خلاقیت هیجانی و هیجانات تحصیلی (مثبت و منفی) انجام شده است، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر کاشمر می باشد. به منظور تعیین حجم نمونه تعداد 270 نفر دانش آموز دختر دوره مقطع راهنمایی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه ی این پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت اند از پرسشنامه ی سبک های فرزند پروری با مریند (1978)؛ خلاقیت هیجانی آوریل (1999)؛ و هیجانات تحصیلی (مثبت و منفی) پکران، گوئتزو فرینزل (2005) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده های پژوهش از روش آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های گرایش مرکزی، فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون آماری همبستگی ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام) استفاده شده است. به طورکلی یافته های پژوهش نشان داد که 1) بین سبک فرزند پروری مستبدانه با خلاقیت هیجانی رابطه منفی و معنادار است 2) بین سبک های فرزند پروری مقتدرانه و سهل گیرانه با خلاقیت هیجانی رابطه مثبت و معنادار است 3) بین سبک فرزند پروری مستبدانه با هیجانات تحصیلی منفی رابطه مثبت و معنادار است 4) بین سبک فرزند پروری مقتدرانه با هیجانات تحصیلی منفی رابطه منفی و معنادار است 5) بین سبک فرزند پروری سهل گیرانه و هیجانات تحصیلی منفی رابطه معنادار نیست 6) بین سبک فرزند پروری مستبدانه با هیجانات تحصیلی مثبت رابطه منفی و معنادار است 7) بین سبک فرزند پروری مقتدرانه با هیجانات تحصیلی مثبت رابطه مثبت و معنادار است 8) بین سبک فرزند پروری سهل گیرانه و هیجانات تحصیلی مثبت رابطه معنادار نیست؛ بنابراین ازآنجایی که عواطف و خلاقیت بر یادگیری و پیشرفت دانش آموزان اهمیت بسزایی دارد. لذا آموزش والدین درباره شیوه های تربیتی نوجوانان می تواند باعث موفقیت آنان شود. کلیدواژه ها: سبک های فرزند پروری، خلاقیت هیجانی، هیجانات تحصیلی
ناهید احمدی حسن ملکی
تحقیق حاضر به منظور نیازسنجی آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه در زمینه آگاهی از اعتیاد و مواد روان گردان و طراحی برنامه آموزشی پیشگیرانه با روش توصیفی- پیمایشی در شهرستان نورآباد ممسنی انجام شد. جامعه آماری شامل 4524 و نمونه تحقیق 350 نفر از دانش آموزان دختر و پسر شهرستان ممسنی در پایه-های اول، دوم و سوم متوسطه در رشته های علو انسانی، علوم تجربی و ریاضی بوده است. بوده است. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار سنجش در این تحقیق آزمونی بود که توسط کشاورز (1390) و بر اساس تجارب انستیتو ملی اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر آمریکا تهیه شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و... و آمار استنباطی از آزمون تی تک گروهی، آزمون ناپارامتریک فریدمن و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد دانش و آگاهی دانش آموزان در زمینه اعتیاد و مواد روان گردان در کلیه واحد های ششگانه در حد نامطلوب می باشد بنابراین طراحی برنامه ی آموزشی پیشگیرانه جهت بالا بردن دانش و آگاهی دانش آموزان در زمینه اعتیاد و مواد روانگردان امری ضروری است.
فرزانه قنبری حسن اسدزاده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش توانمندسازی روانشناختی بر خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی دانش آموزان می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر سال سوم دوره اول دبیرستان که در سال تحصیلی 93-92در شهر ایوان مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. پس از اجرای پیش آزمون، تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که در هر دو پرسشنامه نمره ی پایین کسب کردند، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون خلاقیت شناختی عابدی و پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل بود. جلسات آموزشی توانمندسازی روانشناختی به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا گردید، ولی بر گروه کنترل مداخله ای اعمال نشد. بعد از اتمام جلسات آموزشی، بلافاصله پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در دو مرحله اجرای آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل اثربخشی آموزش توانمندسازی روانشناختی بر خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی را با 99/0اطمینان تأیید کرد.
عاطفه امرایی اسماعیل سعدی پور
این پژوهش با هدف بررسی رابطه آموزش ترغیبی و برنامه درسی پنهان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی_همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کوهدشت در سال تحصیلی 93-1392 بوده است. تعداد نمونه 327 بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات به قرار زیر بوده است: 1. پرسشنامه آموزش ترغیبی، 2. پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی پنهان و 3. ارزیابی های معلم. برای تحلیل داده های از میانگین، انحراف استاندارد، آزمون کولموگروف اسمیرنف، برای نرمال بودن متغیر های پژوهش، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که: 1. بین آموزش ترغیبی و افت تحصیلی در سطح معناداری (0.01) رابطه وجود دارد، 2. بین برنامه درسی پنهان و افت تحصیلی در سطح معناداری (0.01) رابطه وجود دارد و 3. بین مولفه های برنامه درسی پنهان و افت تحصیلی در سطح معناداری (0.05) رابطه وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت دانش آموزان تحت تاثیر ترغیب های معلم عملکرد تحصیلی بهتر و افت تحصیلی کمتری دارند و نیز تحت تاثیر برنامه درسی پنهان و پیامد های قصد نشده آن قرار می گیرند.
سعید چراغی نیا حسن اسدزاده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سبک های شناختی(نوگریز یا پذیرنده- نو گرا یا پژوهنده) با تأخیر رضامندی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه در سال93-92 صورت گرفته و متغیر پیش بین آن، سبک های شناختی و متغیر ملاک آن، تأخیر رضامندی و اهمال کاری تحصیلی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی (همبستگی) از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر در برگیرنده کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1393-1392 در دبیرستانهای دولتی شهر آبدانان بود. با توجه به جدول مورگان نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 270 دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری انتخاب شدند.ابزاهای پژوهش حاضر عبارتند از: پرسشنامه سبک شناختی « kai» (کرتون 1967)، پرسشنامهی اهمال کاری تحصیلی(تاکمن، 1991) و تأخیر رضامندی تحصیلی (عنبری و همکاران ، 1392). سپس داده های جمع آوری شده را با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی،رگرسیون و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج پژوهش نشان داد همزمان با افزایش سبک شناختی نوگریز یا پذیرنده ونوگرا یا پژوهنده،تأخیر رضامندی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان نیز افزایش می یابد و برعکس.
حسین کشاورزافشار احمد اعتمادی
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی الگوی تحلیل سازه های شخصی و درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام زوجهای متعارض شهر تهران بود که در سال 92-91 به مراکز مشاوره استان تهران مراجعه کرده بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در 3 گروه 15 زوجی جایگزین شدند. ومداخلات درمانی دریافت کردند. داده ها با پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه47 سئوالی گردآوری و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان سازه های شخصی در مقایسه با درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی موثرتر بود و لی پس از 3 ماه پیگیری تفاوتی بین دو گروه یافت نشد و همچنین دربین ابعاد رضایت زناشویی درمان هیجان مدار در بعد شخصیتی و الگوی تحلیل سازه های شخصی دربعد ارتباط موثرتر بودند.. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی تحلیل سازه های شخصی می تواند به عنوان یک گزینه مداخلاتی در آشفتگیهای زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
لعیا عباسی اصل فرخنده مفیدی
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر برنامه های تلویزیونی تربیتی کودکان بر یادگیری مهارت های اجتماعی در کودکان پیش دبستانی 4 تا 5 سال منطقه دو تهران پرداخته است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کودکان 4 تا 5 سال مهد کودکهای منطقه دو تهران که در سال 91-90 مشغول به آموزش بودند، تشکیل می دهند.گروه نمونه شامل 30 کودک4 تا 5 سال در دو کلاس می باشد،که از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. به این ترتیب که از میان 52 مهد کودک منطقه دو تهران، دو مهد کودک تصادفاًًٌ برای نمونه انتخاب شدند،هر مهد کودک دارای یک کلاس برای رده سنی 4 تا 5 سال بودند، که یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس در مهد کودک دیگر به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شدند. سپس طی 10 جلسه برنامه بوستان دوستان پورنگ برای گروه آزمایش نمایش داده شد و گروه گواه روند متداول مهد کودک را دنبال کردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (ssrs) در دو مرحله قبل و بعد از جلسات استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون لوین و آزمونt اختلافی برای مقایسه داده های میانگین های دو گروه مستقل استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق برنامه های تربیتی تلویزیون، در آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان موثر می باشد.
افشین زارعی اسماعیل سعدی پور
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بر تصمیمگیری و کمالگرایی دانش آموزان دختر مقطع سوم دبیرستان منطقه 8 شهر تهران بوده است. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. از میان دبیرستانهای دخترانه منطقه 8 شهر تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای یک مدرسه انتخاب و به صورت تصادفی 32 نفر انتخاب شدند. آموزش مهارت رفتار جراتمندانه به مدت 10 جلسه در مورد گروه اول اجرا شد، گروه کنترل در لیست انتظار بودند. آموزش مهارت رفتار جراتمندانه در افزایش سبک تصمیمگیری عقلانی و کاهش سبکهای تصمیمگیری آنی، اجتنابی و وابستگی موثر بوده است و بر سبک تصمیمگیری شهودی بیتاثیر بوده است. همچنین این آموزشها کاهش ابعاد کمالگرایی خودمدار، دیگرمدار و اجتماع مدار را در پی داشته است.
طاهره جلیلی اسماعیل سعدی پور
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مولفه های رویکرد تصمیم گیری مجدد بر کاهش خودناتوان سازی و افزایش جرات ورزی دانش آموزان بوده است. روش این پژوهش از نوع پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده است. جامعه پژوهش عبارتند از کلیه دانش آموزان پسر سال سوم هنرستان منطقه 9 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بوده اند. از میان مدارس پسرانه دروه هنرستان منطقه 9 آموزش و پرورش شهر تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای یک مدرسه انتخاب و پس از اجرای پرسشنامه خودناتوان سازی و جرات ورزی بر روی کلیه دانش آموزان سال سوم، دو کلاس که بیشترین نمره را در خودناتوان سازی و کمترین نمره را در جرات ورزی کسب کردند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. مولفه های رویکرد تصمیم گیری مجدد در مورد گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
معصومه حمزه نیا اسماعیل سعدی پور
پژوهش حاضر به مقایسه رابطه بین رفتارهای تحصیلی، عزت نفس و سلامت روان با عملکردتحصیلی در دانش آموزان عادی و تیزهوش با استفاده از روش همبستگی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه در شهر کرج است. در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه محقق ساخته رفتارتحصیلی که ضریب اعتبار آن با روش آلفای کرونباخ ، 0.91 و دارای روایی صوری و محتوایی می باشد، سلامت روانی - جسمانی ویر و عزت نفس کوپراسمیت استفاده شد
سعیده شیری پور صغری ابراهیمی قوام
چکیده iran-nejad پژوهش حاضربه مقایسه ی کارکردهای اجرایی( استدلال، سازماندهی برنامه ریزی با حافظه ی کاری) با سطوح یادگیری خود تنظیمی در دانش آموزان مقطع سوم متوسطه می پردازد. در این پژوهش از میان دانش آموزان مقطع سوم متوسطه شهر کوهدشت که در سال تحصیلی 91-1392 در حال تحصیل بودند بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ایی پرسشنامه خود تنظیمی بر روی 150 دانش آموز اجرا شد و درپایان 30 دانش آموز با سطوح خود تنظیمی بالاو 30 دانش آموز با سطوح خود تنظیمی پایین براساس نمره خود تنظیمی غربالگری شد. به این صورت که دانش آموزانی که 5/1 انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بودند به عنوان دانش آموز با خود تنظیمی بالا و دانش آموزانی که 5/1 انحراف استاندارد پایین تر از میانگین بودند به عنوان دانش آموز با خود تنظیمی پایین انتخاب شدند. برای به دست آوردن داده ها از خرده آزمون های حافظه عددی و تشابهات وکسلر، آزمون آندره ری و پرسشنامه زمینه کلی یادگیری ایران نژاد استفاده شد. و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و نیز همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها نشان داد که بین دانش آموزان با سطوح خود تنظیمی بالا و پایین تفاوت وجود دارد. و همچنین فرض های محقق مبنی بر وجود تفاوت بین مولفه های کارکردهای اجرایی در دانش آموزان با سطوح خودتنظیمی بالا و پایین تفاوت وجود دارد، نیز تأیید شد.همچنین یافته ها نشان داد که بین کارکردهای اجرایی و میزان خود تنظیمی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد، و هر یک از مولفه های کارکردهای اجرایی (استدلال ، سازماندهی- برنامه ریزی و حافظه ی کاری) نیز با یادگیری خود تنظیمی رابطه ی معناداری داشتند.باتوجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که چون با افزایش سن، مغز رشد کرده و و به دنبال آن فرایندهای شناختی، فراشناختی و رفتاری متحول می شود و اینکه کارکردهای اجرایی در بر گیرنده ی دامنه وسیعی از فرایندهای عصب - شناختی و تواناییهای رفتاری است در نتیجه رشد مغز باعث رشد و تحول کارکردهای اجرایی در طول زندگی(از کودکی تا اواخر نوجوانی) می شود. واژگان کلیدی : کارکردهای اجرایی، استدلال، سازماندهی- برنامه ریزی،حافظه ی کاری، یادگیری خود تنظیمی
asghar اصغر حسن اسد زاده دهرایی
در این پژوهش رابطه متغیرهای اعتیاد به اینترنت با راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خلاقیت هیجانی دانش آموزان پسر پایه چهارم متوسطه شهرستان نور بررسی شده است.همچنین از روش آمار توصیفی و استنباطی برای تحلیل داده های به دست آمده از طریق پرسشنامه استفاده شده استدر این پژوهش توانایی پیش بینی متغیرها نیزمورد بررسی قرار گرفته شده است و در نهایت با توجه به داده های بدست آمده در پژوهش پیشنهاد های پژوهشی و کاربردی ارائه شده است
علی غلامی استند حسن اسدزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین رابطه هوش معنوی و حمایت اجتماعی با خودتعیین گری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه ی شهرستان بهارستان بود که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند نمونه200 نفر انتخاب شدند ابزار پژوهش شامل 3 پرسشنامه تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش معنوی و خودتعیین گری رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، هوش معنوی با عملکرد تحصیلی نیز رابطه ی معناداری داشت حمایت اجتماعی نیز با خودتعیین گری رابطه ی معنادرا داشت. همچنین، بین حمایت اجتماعی و عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد
علی نعمت الهی اسماعیل سعدی پور
چکیده ندارد.
جلیل اصلانی اسلمرز شیوا دولت آبادی
چکیده ندارد.
سکینه جهانی احمد علی پور
چکیده ندارد.
مجید شهسواری حسن اسدزاده
پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ای حافظه فعال دیداری /فضایی و حافظه فعال کلامی و رابطه ی آن با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دبیرستان های پسرانه شهر قزوین که در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودند.از این جامعه آماری، تعداد 200 دانش آموز به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند . برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی حافظه ی فعال دانیمن و کارپنتر ( 1980) و شاخص پردازش اطلاعات ( ) (ipiرایدینگ2000)استفاده شد . پس از اجرای آزمون ها روی نمونه آماری ، برای تحلیل داده ها ،علاوه بر شاخص های گرایش مرکزی و شاخص های پراکندگی ، از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون ، آزمون معنی دار بودن همبستگی ، رگرسیون چند متغیره استفاده شده است . نتایج به دست آمده نشان داده است که : 1-. بین عملکرد حافظه فعال دیداری /فضایی و حافظه فعال کلامی با عملکرد تحصیلی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد 2- بین عملکرد حافظه فعال دیداری /فضایی و حافظه فعال کلامی رابطه ی منفی و معنی داری وجود دارد. 3- بین عملکرد حافظه فعال دیداری /فضایی با عملکرد تحصیلی رابطه ی منفی و معنی داری وجود دارد. 4- بین عملکرد حافظه فعال کلامی با عملکرد تحصیلی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد.
جواد شیرمحمدی اسماعیل سعدی پور
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزشیابی کیفی توصیفی ( روش جدید) و ارزشیابی کمّی ( روش قدیم ) بر کیفیت زندگی در مدرسه، خلاقیت و اضطراب امتحان دانش آموزان پایه سوم دبستان شهر مشهد است . الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی به صورت آزمایشی از سال تحصیلی83-82 بطور محدود در شهر مشهد به ویژه منطقه یک اجرا می شود. لذا جامعه آماری محدود به دانش آموزان پسر این منطقه بود. در این پژوهش 80 دانش آموز پسر پایه سوم دبستان از مدارس مجری ارزشیابی توصیفی به عنوان گروه آزمایش و همچنین 80 دانش آموز پسر پایه سوم از مدارس همسطح با آنها به عنوان گروه گواه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این عبارتند از: 1- آزمون تفکر خلاق تورنس (آزمون تصویری فرم b ) 2- پرسشنامه کیفیت زندگی درمدرسه (qsl) 3- پرسشنامه اضطراب امتحان tat. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری (manova)، و آزمون t، استفاده شد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه درخرده مقیاس های کیفیت زندکی از قبیل رضایت کلی از مدرسه، عاطفه منفی نسبت به مدرسه، همبستگی اجتماعی( احساس ارزشمندی و کنار آمدن با دیگران) ، فرصت( باور نسبت به مفید بودن مدرسه)، معلم( نگرش در مورد معلمان)، ماجرا( احساس خود انگیختگی و لذت بردن از یادگیری) و پیشرفت یا موفقیت( احساس اطمینان به توانایی برای کسب توفیق در انجام کارهای مدرسه) تفاوت های معنا داری مشاهده نشد.در متغیر خلاقیت (سیالی، انعطاف پذیری، اصالت و بسط ) تفاوت معناداری بین دانش آموزان مشمول ارزشیابی توصیفی و دانش آموزان مشمول ارزشیابی کمی وجود نداشت، اما نتایج تحلیل های تکمیلی نشان داد میانگین نمرات دانش آموزان مشمول ارزشیابی کمی در خرده مقیاس های سیالی و انعطاف پذیری به طور معنی داری بیشتر از میانگین نمرات دانش آموزان مشمول ارزشیابی توصیفی است. سطح اضطراب امتحان دانش آموزان پایه سوم مشمول ارزشیابی توصیفی به طور معنی داری کمتر از دانش آموزان مشمول ارزشیابی کمی همسطح با آنها بود، یعنی میانگین اضطراب امتحان دانش آموزان مشمول ارزشیابی توصیفی به طور معنی داری کمتر از میانگین اضطراب امتحان دانش آموزان ارزشیابی کمی بوده است. در این پژوهش ضمن بحث درباره یافته، محدودیت ها و پیشنهادهایی نیز برای پژوهش های بعدی مطرح شده است.
فرشته آقاپور علی آباد اسماعیل سعدی پور
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین میزان استفاده از بازی های رایانه ای با سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه صورت گرفت.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه منطقه سه شهر تهران در سال تحصیلی88-87بود.نمونه پژوهش 152 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه بازی های رایانه ای و سلامت روانی ghq-28بود.برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.نتایج نشان داد که بین میزان استفاده از بازی های رایانه ای با سلامت روانی در همه ابعاد و عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد.